به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

مرتضی منادی

  • سمیه اسماعیلی، مرتضی منادی*، مریم محسن پور
    هدف

    هدف از این پژوهش بررسی نگرش به زندگی در دختران نوجوان شهر تهران بود. این مطالعه با هدف شناسایی عوامل موثر بر نگرش های آنان و ارائه راهکارهای مناسب برای بهبود کیفیت زندگی شان انجام شد.

    روش شناسی:

     این پژوهش کیفی با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام شد. شرکت کنندگان به صورت هدفمند از میان دختران نوجوان ساکن تهران انتخاب شدند. داده ها تا رسیدن به اشباع نظری جمع آوری و با استفاده از نرم افزار NVivo تحلیل شدند.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که نگرش به زندگی در دختران نوجوان تحت تاثیر عواملی مانند اعتماد به نفس، تصویر بدنی، نقش های جنسیتی، مدیریت استرس، ارزش های شخصی، روابط خانوادگی، دوستی ها، تعامل با معلمان، پذیرش اجتماعی، فعالیت های گروهی، اهداف تحصیلی و شغلی، نگرانی ها و امیدها نسبت به آینده، تاثیر رسانه و فناوری، نگرش به ازدواج و خانواده در آینده و مسائل محیط زیستی و اجتماعی قرار دارد.

    بحث و نتیجه گیری

    این پژوهش نشان داد که نگرش به زندگی در دختران نوجوان تحت تاثیر عوامل متعدد فردی، خانوادگی، اجتماعی و فرهنگی قرار دارد. درک این نگرش ها می تواند به بهبود برنامه ها و سیاست های مرتبط با سلامت جسمی و روانی دختران نوجوان کمک کند و زمینه ساز ارائه راهکارهای مناسب برای بهبود کیفیت زندگی آن ها باشد.

    کلید واژگان: نگرش به زندگی, دختران نوجوان, تهران
    Somayeh Esmaeili, Morteza Monadi *, Maryam Mohsenpour
    Purpose

    The aim of this study was to explore the attitudes towards life among adolescent girls in Tehran. The study aimed to identify the factors influencing their attitudes and provide appropriate strategies to improve their quality of life.

    Methodology

    This qualitative study utilized semi-structured interviews. Participants were purposively selected from adolescent girls residing in Tehran. Data collection continued until theoretical saturation was achieved and was analyzed using NVivo software.

    Findings

    The results indicated that the attitudes towards life in adolescent girls were influenced by factors such as self-confidence, body image, gender roles, stress management, personal values, family relationships, friendships, interaction with teachers, social acceptance, group activities, educational and career goals, future worries and hopes, media and technology influence, attitudes towards marriage and family in the future, and environmental and social issues.

    Conclusion

    This study revealed that the attitudes towards life in adolescent girls are influenced by multiple individual, familial, social, and cultural factors. Understanding these attitudes can help improve programs and policies related to the physical and mental health of adolescent girls and provide appropriate strategies to enhance their quality of life.

    Keywords: Attitudes Towards Life, Adolescent Girls, Tehran, Semi-Structured Interviews
  • راضیه جماعتی اردکانی*، مرتضی منادی، مهناز اخوان تفتی

    شرایط زمینه ای در هر کشور ایجاب می کند که تاریخچه منحصربه فردی از آموزش های ویژه داشته باشند و این امر منجر به سیستم های آموزشی و خدمات متفاوت برای دانش آموزان با نیازهای ویژه شده است. پژوهش حاضر، بررسی تطبیقی قانون آموزش دانش آموزان با نیازهای ویژه در آمریکا و ایران بود که با تاکید بر حیطه ناتوانی های یادگیری و رویه اجرای آن، نقاط قوت و ضعف آن را تشریح نمود. روش مورد استفاده در این پژوهش از نوع تحلیل اسنادی بود که جمع آوری اطلاعات مورد نیاز از طریق جستجوی گسترده در پایگاه های علمی معتبر و گزارش ها و اسناد دولتی منتشرشده، انجام گرفت. قوانین آموزش ویژه در آمریکا (تا سال 2022 م) و ایران (تا سال 1402 ش) با تطبیق و مقایسه روند تغییرات و چگونگی اجرای آن در زمینه ناتوانی های یادگیری موردتوجه بود. وجود برنامه های آموزش فردی، ضمانت اجرایی، حق تصمیم گیری والدین و دانش آموزان در امور آموزشی از برجستگی های قانون آموزش ویژه در آمریکا است ولی به توسعه طرح های پژوهشی و انجام پژوهش های علمی در قانون ایران تاکید بیشتری شده است. در بررسی رویه اجرایی قوانین و توجه به دانش آموزان دارای ناتوانی های یادگیری، در ایران فقط حمایت ها در دوره ابتدایی صورت می گیرد درحالی که در آمریکا تا پایان تحصیلات دانشگاهی این حمایت ها وجود دارد. همچنین شناسایی و ارزیابی دانش آموزان دارای معلولیت نیز در آمریکا با دقت بیشتری انجام می شود. دستیابی به اهداف قانون حقوق افراد با نیازهای ویژه، نه تنها نیازمند تکمیل و تصویب قانون است، بلکه درگرو اجرای صحیح قوانین و اصلاح ساختارها نیز هست.

    کلید واژگان: بررسی تطبیقی, قانون آموزش کودکان با نیازهای ویژه در ایران و آمریکا, رویه اجرایی, ناتوانی های یادگیری
    Razieh Jamaati Ardakani *, Morteza Monadi, Mahnaz Akhavan Tafti

    The background conditions in each country require that they have a unique history of special education, which has led to different educational systems and services for students with special needs. This study aimed to conduct a comparative analysis of the education laws for students with special needs in the United States and Iran, focusing on the field of learning disabilities and their implementation procedures, and examining their strengths and weaknesses. The research employed a document analysis method, gathering necessary information through extensive search in reputable scientific databases, reports, and published government documents. The special education laws in the United States (up to 2022) and Iran (up to 2023) were compared and analyzed in terms of the changes over time and the implementation processes concerning learning disabilities. Prominent features of the U.S. special education law include individualized education programs, enforcement guarantees, and parental and student decision-making rights in educational matters. However, there is greater emphasis on research project development and scientific investigations in Iranian law. Regarding the implementation procedures and attention to students with learning disabilities, in Iran, support is mainly provided during the early years of education, whereas in the United States, such support continues until the completion of higher education. Additionally, the evaluation of students with disabilities are carried out with greater precision in the United States. Achieving the goals of the law on the rights of individuals with special needs requires not only the completion and approval of legislation but also proper implementation of the laws and structural reforms.

    Keywords: comparative study, Education law for children with special needs in Iran, the United States, Implementation procedures, Learning Disabilities.
  • فاطمه جلیلی*، مرتضی منادی، حسین کریمی
    هدف از پژوهش حاضر بررسی الگوی ذهنی متخصصان روان شناسی و جامعه شناسی در خصوص علل و آسیب های فرهنگی کودک همسری در دختران بود. جامعه آماری شامل کلیه متخصصان روان شناسی و جامعه شناسی می باشد. نمونه مورد پژوهش16 مصاحبه شونده از متخصصان روان شناسی و جامعه شناسی بود که به روش نمونه گیری گلوله برفی داده های گردآوری شده به اشباع نظری رسیدند. روش پژوهش توصیفی پیمایشی و از نوع پژوهش های آمیخته (کیفی-کمی) بود. در پژوهش حاضرجهت گرد آوری داده ها از تکنیک روش شناسی کیو(Q)استفاده شد.مجموعه عبارات کیو(Q)در 29 آیتم از بین مصاحبه ‏های عمیق با متخصصین و پیشینه پژوهش به دست آمد. روایی محتوا و صوری نمودار کیو و آیتم ها به تایید متخصصین رسید. یافته ها نشان داد که ذهنیت متخصصان به ترتیب اولویت در شش الگوی ذهنی مختلف اعتقاد گرایان، کلان گرایان، خانواده ‎گرایان، اجتماع گرایان، مذهب گرایان و فرد گرایان طبقه بندی شد. هم چنین علت اصلی کودک همسری دختران را افرادی که الگوی ذهنی اعتقاد گرایان را داشتند مسایل اعتقادی ، کلان گرایان مسایل کلان ،خانواده ‎گرایان مسایل درون خانواده‎ای، اجتماع گرایان مسایل اجتماعی، مذهب گرایان مسایل مذهبی و فرد گرایان مسایل فردی را گزارش کردند. طبق نظر روان شناسان و جامعه شناسان، فرهنگ سازی نقش اصلی و اساسی در پیشگیری از کودک همسری دختران را ایفا می کند و لازم است در این زمینه فعالیتهای بیشتری صورت گیرد. استفاده از ظرفیت های رسانه ها برای نشان دادن عواقب و پیامدهای ناشی از کودک همسری دختران به صورت های مختلف می تواند در انتقال پیام ها و ممانعت از این عمل موثر واقع شود.
    کلید واژگان: الگوی ذهنی, متخصص روان شناسی, متخصص جامعه شناسی, آسیب های فرهنگی, کودک همسری
    Fatemeh Jalili *, Morteza Monadi, Hossein Karimi
    The purpose of this research was to investigate the mental pattern of psychologists and sociologists regarding the causes and cultural impairments of child marriage in girls. The statistical population included all psychologists and sociologists. The research sample was 16 interviewees from psychology and sociology specialists who reached theoretical saturation of the collected data by snowball sampling method. The research method was descriptive-survey of the mixed type research (qualitative-quantitative). In the present study, Q (Q) methodology technique was used to collect data. The group of Q expressions (Q) in 29 items was obtained from in-depth interviews with experts and research background. The validity of the content and form of the Q-chart and items was confirmed by the experts. The findings showed that the mentality of experts was classified in the order of priority in six different mental patterns of beliefists, macroists, familyists, socialists, religionists and individualists. Also, the main cause of child marriage of girls was reported by individuals who had the mental pattern of beliefists, beliefs issues, macroists, macro issues, familyists, within family issues, socialists, social issues, religionists, religious issues, and individualists, individual issues. According to the opinion of psychologists and sociologists, enculturation played the main and essential role in preventing child marriage of girls and it is necessary to take more measurements in this field. Using the capacities of the media to show the consequences of child marriage for girls in different ways could be effective in conveying messages and preventing such practice.
    Keywords: Mental Pattern, psychologist, Sociologist, Cultural impairment, Child marriage
  • زهرا رجب پور عزیزی*، مرتضی منادی
    زمینه

    یکی از عوامل مهم در رشد شناختی و نگرش کودکان به یادگیری تصاویر است. تصاویر کتاب ها در تعامل شناختی کودکان با پدیده های جهان اطراف نقش مهمی دارند.

    هدف

    هدف این پژوهش مطالعه کیفی درون مایه های شناختی مثبت و منفی تصاویر کتاب های غیردرسی روان خوانی سلام اولی است.

    روش

    این پژوهش از نوع مطالعه کیفی است و به شیوه تحلیل مضمون انجام شد. جامعه این پژوهش، تصاویر کتاب های روان خوانی غیردرسی سلام اولی تالیف سال 1395 بود. در این مطالعه، 20 کتاب داستانی روان خوانی سری کلاس اولی با روش تمام شماری انتخاب و مورد تحلیل قرار گرفتند.260 تصویر از این کتاب ها به تنهایی و بدون توجه به متن نوشتاری کدگذاری و تحلیل شدند. در این تحلیل هر تصویر، به عنوان واحد محتوا، شمارش و در طبقه قرار گرفت.

    یافته ها

    چهار درون مایه اصلی (ترس و اضطراب، ناامنی و خشونت، غم و بیماری) و سه درون مایه اصلی (شجاعت، معنویت، شادی) به ترتیب به عنوان درون مایه های منفی و مثبت در این مطالعه شناسایی شدند.

    نتیجه گیری

    با توجه به یافته های این مطالعه عمده مفاهیم کتاب از طریق تصاویر بیان شده است. حجم تصاویر نسبت به متن بیشتر است. غلبه درون مایه های منفی (محرومیت، فقر، جنگ، مرگ) در تصاویر  سبب پریشانی و ناامنی روانی برای مخاطب کودک می گردد.

    کلید واژگان: درون مایه های شناختی, تحلیل مضمون, تحلیل تم, کتاب های داستانی, تحلیل تصویر, کلاس اول
    Zahra Rajabpour Azizi *, Morteza Monadi
    Background

    One of the important factors in children's cognitive development and attitude towards learning is images. Pictures in books play an important role in children's cognitive interaction with the phenomena of the surrounding world.

    Aim

    The purpose of this research is to qualitatively study the positive and negative cognitive content of the images of Salam Oli's non-textual reading books.

    Method

    This research is a qualitative study and was conducted by thematic analysis. The community of this research was the images of the non-curricular books of Salam Oli authored in 2015. In this study, 20 story books of the first-grade reading series were selected and analyzed using the full enumeration method. 260 images from these books were coded and analyzed alone without considering the written text. In this analysis, each image was counted and categorized as a content unit.

    Findings

    Four main themes (fear and anxiety, insecurity and violence, sadness and illness) and three main themes (courage, spirituality, happiness) were identified as negative and positive themes respectively in this study.

    Conclusion

    According to the findings of this study, the main concepts of the book have been expressed through pictures. The volume of images is more than the text. The predominance of negative themes (deprivation, poverty, war, death) in the images causes psychological distress and insecurity for the child audience.

    Keywords: Cognitive Themes, Theme Analysis, Fiction Books, Image Analysis, First Grade
  • ناهید مفردنژاد، مرتضی منادی*، مهناز اخوان تفتی
    زمینه

    پیامدهای بعد از طلاق در هر جامعه، پدیده ای مبتنی بر زمینه فرهنگی آن جامعه است که می تواند متاثر از عوامل فردی، اجتماعی و فرهنگی باشد. مطالعات مرتبط با پیامدهای طلاق در سراسر جهان انجام شده است اما در مورد پیامدهای آن برای زنان مطلقه، به ویژه در شهرهای کوچک و سنتی در جامعه مورد نظر شکاف پژوهشی وجود دارد.

    هدف

    هدف پژوهش حاضر مطالعه کیفی تجارب زنان مطلقه شهرستان بهبهان از پیامدهای طلاق است.

    روش

    مطالعه حاضر نتیجه مطالعه کیفی و مصاحبه نیمه ساختار یافته با 13 زن مطلقه شهرستان بهبهان در سال 1400 -1399 است که از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای تحلیل داده ها از تحلیل تماتیک (براون و کلارک، 2006) استفاده شد.

    یافته ها

    تحلیل داده ها 210 کد را در 4 مضمون اصلی (پیامدهای فرهنگی اجتماعی، روانشناختی، شخصی و اقتصادی) و 15 مضمون فرعی (تحمیل تصورات جامعه به زنان مطلقه، انگ اجتماعی، مورد طمع واقع شدن، ارتباط مجدد، روابط با اطرافیان و دوستان، نقش خانواده، احساسات متناقض، فکرهای احساس ساز، کمبود مهارت های زندگی، ارتباط با فرزندان، فرا والدگری، بحران محل زندگی، در جستجوی کمک های روانشناختی، اقدامات رفتاری و عدم امنیت اقتصادی) نشان داد.

    نتیجه گیری:

     نتایج پژوهش حاضر نشان داد که طلاق برای زنان به منزله قرارگیری در چرخه ای از آسیب پذیری و بروز پیامدهای اجتماعی و فردی است که آن ها را به بهره گیری از مکانیسم های حفاظتی مانند انزوا، پنهان کاری و پرخاشگری در روابط بین فردی به منظور تلاش برای سازگاری با شرایط جدید سوق می دهد.

    کلید واژگان: پیامدهای طلاق, تحلیل مضمون, زنان مطلقه
    Nahid Mofradnejad, Morteza Monadi*, Mahnaz Akhavan Tafti
    Background

    Post-divorce consequences is a context-based phenomenon and in every community it is affected by the personal, social and cultural factors of that community. A number of studies have been carried out on the consequences of divorce over the world, but there is a reaearch gap on its consequences for divorced women, espicially in small and traditional citiez in Iran.

    Aims

    The purpose of this study is qualitative study of the experiences of divorced women in Behbahan of the consequences of divorce.

    Methods

    The present study is the result of a qualitative study and a semi-structured interview with 13 divorced women in Behbahan, who were selected using purposive sampling method. The data collection method was semi-structured interview and these interviews continued until theoretical saturation. The thematic analysis method (Braun & Clarke, 2006), were selected in order to analyze the data.

    Results

    Data analysis showed 210 codes in 4 main themes (Socio-cultural, Psychological, Personal consequences, Economic consequences) and 15 sub-themes (mposing society's perceptions on divorced women, social stigma, greed, reconnection, relationships with friends and relatives, the role of family, conflicting emotions, emotional thoughts, lack of life skills, communication with children, meta-parenting, crisis of residence, seeking of psychological help, behavioral measures and economic insecurity).

    Conclusion

    Divorce for women is a cycle of vulnerability and individual and social consequences that lead them to use protective mechanisms such as isolation, secrecy and aggression in interpersonal relationships to try to adapt to new circumstances.

    Keywords: Consequences of Divorce, Thematic Analysis, Divorced Women
  • مرتضی منادی*

    امروزه موفقیت، مفهومی پرکاربرد و مناقشه برانگیز است و تعاریف و تفاسیر متفاوت و بعضا متضادی برای آن در سطح جامعه مطرح است. هدف پژوهش حاضر بررسی چیستی، چگونگی و چرایی موفقیت انسان ها بود. به عبارتی، شناخت معیار موفقیت در بین تعدادی از افراد جامعه مدنظر بود، از این رو، با رویکرد کیفی و به روش پژوهش مردم نگاری انجام شد. تعداد 88 نفر از افراد جامعه در شهر تهران در خلال سال های 1396 الی 1399 به روش مصاحبه نیمه ساختار یافته و با پرسش های باز پاسخ طی گفتگوهای دوستانه و طولانی مدت در یک یا چند جلسه مورد مطالعه عمیق و دقیق قرار گرفتند. موفقیت فرد در جامعه فعلی با در نظر گرفتن وضعیت اقتصادی، سطح تحصیلات، فعالیت فرهنگی، وضعیت خانوادگی، چگونگی شخصیت، یعنی با نگاهی کلی و همه جانبه به اعضای نمونه، ارزیابی شد. یافته ها نشان دادند موفقیت برای همه افراد معنی واحدی ندارد. همچنین، اعضای نمونه دارای سطوح مختلف موفقیت شامل موفقیت کامل، خوب، متوسط، کم و ناموفق بودند. منظور از موفقیت کامل دارا بودن همه یا اکثریت مولفه هایی نظیر وضعیت اقتصادی، سطح تحصیلات، فعالیت فرهنگی، وضعیت خانوادگی، شخصیت سالم بود و در قطب مخالف، وضعیت ناموفق به معنای عدم برخورداری از این عناصر بود. بر مبنای نتایج پژوهش حاضر، عوامل مهم و کلیدی در موفقیت افراد، نخست عامل آگاهی و سپس عامل وضعیت خانوادگی هستند و عواملی مانند سطح اقتصادی و سطح تحصیلات در مرتبه بعدی اهمیت قرار دارند.

    کلید واژگان: موفقیت, آگاهی, توسعه, روانشناسی اجتماعی, مردم نگاری
    Morteza Monadi *

    Today, success is a widely used and controversial concept, and there are different and sometimes contradictory definitions and interpretations for it in the society. The purpose of this study was to investigate what, how and why human beings succeed. In other words, recognizing the criteria of success among a number of people in the community was considered. Therefore, it was done with a qualitative approach, and ethnographic research methods. A total of 88 members of the community in Tehran during the years 2017 to 2020 were interviewed through semi-structured interviews and with open-ended questions during friendly and long conversations in one or more sessions were studied in depth and in detail. The individual's success in the current society was evaluated by considering the economic status, level of education, cultural activity, family status, personality type, that is, with a general and comprehensive view of the sample members. The findings show that success does not mean the same thing for everyone. Also, sample members had different levels of success, including complete, good, medium, low, and unsuccessful. Complete success meant having all or most of the components such as economic status, level of education, cultural activity, family status, healthy personality, and at the opposite pole, unsuccessful status meant not having these elements. According to the results of the present study, the important and key factors in the success of individuals are first the factor of awareness and then the factor of family status, and factors such as economic level and level of education are of secondary importance.

    Keywords: Success, Awareness, development, Social psychology, Ethnography
  • حمیده فرح بخش، خسرو باقری نوع پرست*، نرگس سادات سجادیه، مرتضی منادی

    هدف اصلی این پژوهش نقد و ارزیابی دیدگاه پی یر بوردیو در باب رابطه عاملیت و فرهنگ در بستر آموزش وپرورش از منظر رویکرد اسلامی عمل است. برای دستیابی به این هدف از روش تفسیر مفهومی و نقد بیرونی استفاده شده است. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که از منظر رویکرد اسلامی عمل، عاملیت فرد در دیدگاه بوردیو ضعیف است. نادیده گرفتن عوامل درونی در عامل، کمرنگ بودن بعد فردی عمل، تاکید عمده بر شان جسمانی عمل، کاهش سبک های تبیین عمل به عمل از روی اضطرار و فی البداهه، نسبیت گرایی فرهنگی و محدود کردن تربیت به بازتولید فرهنگی و اجتماعی از جمله نقدهایی است که از منظر رویکرد اسلامی عمل بر دیدگاه بوردیو وارد است. دلالت این نقدها در عرصه تعلیم وتربیت، ایجاب می کند که عاملیت دانش آموز در فرایند تربیت به رسمیت شناخته شود و تربیت از حالت انتقالی و بازتولیدی به حالت تعاملی بین معلم و شاگرد تبدیل شود. این تعامل در ابعاد مختلف به صورت ناهم تراز بین معلم و شاگرد رخ می دهد.

    کلید واژگان: پی یر بوردیو, فرهنگ, تربیت, عاملیت, رویکرد اسلامی عمل
    Hamideh Farahbakhsh, Khosrow Bagheri Noaparast *, Narges Sadat Sajjadieh, Morteza Monadi

    The aim of this study is to examine and criticize Pierre Bourdieu's view about the relationship between agency and culture in the area of education based on Islamic theory of action. To this purpose, concept interpretation and external criticism methods are used. The results of this paper showed that based on the Islamic theory of action, individual agency in Pierre Bourdieu's view is weak. Absence of internal factors, underestimating the individual action, reducing different kinds of action to improvised actions, cultural relativism, and reducing the education function to cultural reproduction are among the criticisms. The implications of these criticisms in the area of education, lead to consider student agency in education process so it changes the education from the reproduction state to an interaction between teacher and students. This interaction take places in different dimensions asymmetrically.

    Keywords: Pierre Bourdieu, Culture, Education, Agency, Islamic theory of action
  • مهدی مهدی*، محمد یمنی دوزی سرخابی، مرتضی رضایی زاده، مرتضی منادی
    هدف

    هدف از پژوهش حاضر، شناسایی بی عدالتی های آموزشی و پژوهشی موجود نسبت به دانشجویان در حین تحصیل بود.

    روش

    پژوهش حاضر از نظر نوع هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، توصیفی بود. به این منظور، از رویکر کیفی پدیدارشناسی بهره گرفته شد. جامعه این پژوهش، دانشجویان یکی از دانشگاه های جامع دولتی شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398 بودند. تعداد 20 دانشجو طبق اصل اشباع نظری با روش نمونه گیری هدفمند و نمونه گیری معیار انتخاب شدند. گردآوری داده ها از طریق انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت. روایی محتوایی ابزار مصاحبه توسط متخصصان موضوع و پایایی آن نیز با روش پایایی بین دوکدگذار با ضریب %78 مورد تایید قرار گرفت. برای تحلیل داده ها نیز، روش تحلیل مضمون فان کام به کار گرفته شد.

    یافته ها

    یافته ها نشان داد که بی عدالتی آموزشی هشت مضمون اصلی و 45 مضمون فرعی و بی عدالتی پژوهشی پنج مضمون اصلی و 21 مضمون فرعی داشت. مضمون های اصلی بی عدالتی در زمینه آموزشی، شامل ضعف اساتید در یاددهی، جدی نگرفتن درس و آموزش، انتقادپذیری پایین اساتید، بی ضابطه بودن ارزیابی دانشجویان، تخریب انگیزه دانشجو، تحقیر دانشجو، به رسمیت نشناختن تنوع دانشجویان، و محدود بودن امکان دسترسی به استاد بودند. در زمینه پژوهشی نیز، مضمون های اصلی بی عدالتی شامل تبعیض در پذیری دکتری، ایجاد محدودیت در همکاری با اساتید، ضعف و تبعیض در ارایه راهنمایی علمی، نگاه ابزاری به دانشجو، و مشکلات تامین منابع مورد نیاز پژوهش ها می شدند. این بی عدالتی ها به عنوان عواملی هستند که تاثیرات منفی بر ایجاد و تقویت قابلیت های اساسی دانشجویان، یعنی احترام و کرامت، دانش و تخیل، انسجام عاطفی، آمادگی یادگیری، صدا، داشتن آرزو، استدلال عملی، و روابط و شبکه های اجتماعی می گذارند.

    نتیجه گیری

    برگزاری کارگاه های آموزشی برای اساتید با موضوع عدالت آموزشی و پژوهشی، افزایش تنوع اساتید و محتوای آموزشی ارایه شده متناسب با تفاوت های دانشجویان، توجه به نظرات دانشجویان در مسایل مختلف دانشگاه و رسیدگی به اعتراض های آنان، راهکارهایی هستند که برای رفع بی عدالتی های موجود توصیه می شوند.

    کلید واژگان: دانشگاه, بی عدالتی آموزشی, بی عدالتی پژوهشی, رویکرد قابلیت, پدیدارشناسی
    Mahdi Mahdi *, Mohammad Yamani Duozi Sorkhabi, Morteza Rezaeizadeh, Morteza Monadi
    Purpose

    The aim of this study was to identify the existing educational and research inequities against students during university study.

    Method

    This study is applied research in terms of purpose and descriptive in terms of implementation method. Therefore, a qualitative phenomenological approach was used. The population of the study was students of a comprehensive public university in Tehran in the academic year 2019-2020. Twenty students were selected according to the principle of theoretical saturation by purposive and standard sampling. Data were collected through semi-structured interviews. The content validity of the interview tool was confirmed by experts and its reliability was confirmed by the inter-coder reliability method with a coefficient of 78%. Also, Van Kaam’s analysis method was used for data analysis.

    Findings

    The findings showed that educational inequities had eight main themes and 45 sub-themes and research inequities had five main themes and 21 sub-themes. The main themes of educational inequities were teachers' weakness in teaching, lack of seriousness in teaching and learning, low criticism of teachers, unruly student evaluation, undermining student motivation, humiliation of students, non-recognition of student diversity, and limited access to professors. In the field of research, the main themes of inequity were discrimination in doctoral admissibility, restrictions on cooperation with professors, weakness and discrimination in providing scientific guidance, instrumental view to the student, and problems in obtaining the resources needed for research. These inequities are factors that negatively affect the development and strengthening of students' core capabilities, namely respect and dignity; knowledge and imagination; emotional integrity; learning disposition; voice; aspiration; practical reasoning; and relationships and social networks.

    Conclusion

    Workshops for professors on the subject of educational and research equity, increasing the diversity of professors and the educational content in accordance with the differences of students, paying attention to students' opinions on various university issues, and addressing their objections, are some of the strategies to address existing inequities.

    Keywords: University, Educational Inequity, Research Inequity, capability approach, Phenomenology
  • نگار حسینی بافقی*، مرتضی منادی

    هدف پژوهش حاضر، آگاهی از هیجان ها، اندیشه ها، گفتمان و دنیای نوجوانان در شبکه های اجتماعی مجازی است. جامعه هدف این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر در مقطع دبیرستان در منطقه 2 شهرستان یزد است که از بین آن ها، 15 دانش آموز با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. روش جمع آوری اطلاعات در پژوهش حاضر شامل مصاحبه و نمونه ای از عکس های گرفته شده از گفتگوهای نوجوانان نمونه ی پژوهش است. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل محتوا کیفی استفاده شد و نتایج نشان داد که اندیشه، گفتمان و دنیای نوجوانان را می توان از طریق ده مقوله که شامل گفتگو، سپری کردن اوقات فراغت، آگاهی از هنجارهای به روز دنیا، تاثیر همسالان، افزایش ناهنجاری های فردی، کاربرد شبکه اجتماعی مجازی در زندگی رومزه، افزایش ناهنجاری های اجتماعی، رشد شخصی و چگونگی ادبیات دانش آموزان در این شبکه ها مورد بررسی قرار داد. در مجموع می توان گفت دانش آموزان بنا به دلایل متفاوتی جذب این شبکه های اجتماعی مجازی شده اند و این شبکه ها علاوه بر تسهیل برقراری ارتباط و دسترسی به اطلاعات، جامعه ی امروزی را دستخوش چالش ها و نگرانی هایی از جمله چگونگی شکل گیری هویت نوجوانان، اندیشه ها و موضوع های گفتگوی آنان و نوآوری های زبانی در بین نوجوانان که موجب دوری از ملی گرایی آنان شده است، نموده است. بدین ترتیب، نهادهای سیاسی - اجتماعی جامعه با حفظ الگو و درونی کردن ارزش ها از طریق سیاستگذاری های درست و عملکرد منطقی نهادهای خانواده، همسالان، آموزش و پرورش و رسانه می توانند از بروز رفتارهای نابهنجار ، بیگانه گرایی و کجروی های اجتماعی - روان شناختی جلوگیری کنند و تمام توان خود را در جهت رسیدن به این اهداف به کار گیرند.

    کلید واژگان: بیگانه گرایی, دنیای نوجوانان, شبکه های اجتماعی مجازی, گفتمان
    Negar Hosseini Bafghi *, Morteza Monadi

    The purpose of the present study was to explore adolescents' emotions, thoughts, discourse, and world in virtual social networks. The target population of this study included all female high school students in Yazd District 2, out of which 15 students were selected by purposeful sampling. The method of collecting information in the present study consisted of interviews and sample photographs taken from sample interviews of adolescents.Qualitative content analysis was used to analyze the data, and the results showed that adolescent thought, discourse, and world can be addressed through ten categories including conversation, leisure time, awareness of up-to-date norms, peer influence, increased anomalies, the use of virtual social networking in usual life, the increase in social anomalies, personal development, and how students' literature was used in these networks. In sum, students have been attracted to these virtual social networks for a variety of reasons, and in addition to facilitating communication and access to information, today's society faces challenges and concerns, including how to shape adolescents' identities, ideas and the themes of their conversations and language innovations among adolescents have led them away from nationalism. Thus, the social-political institutions of society by maintaining the model and internalizing values through the proper policing and reasonable functioning of family, peer, education, and media institutions, can decrease abnormal behaviors and social-psychological distress and use all their abilities to achieve these goals.

    Keywords: alienation, adolescent world, virtual social networks, Discourse
  • مریم پورموسوی*، مریم دیباواجاری، مرتضی منادی
    مقدمه

    طلاق پدیده ای است که نه تنها خانواده ها بلکه در نگاه کلان جامعه را نیز دچار مشکل می سازد اما دراین بین افرادی نیز وجود دارند که با وجود ارایه درخواست طلاق از این امر منصرف می شوند. در پژوهش حاضر تلاش شده است تا ادراک و علل انصراف از طلاق در زنان، مورد واکاوی قرار گیرد.

    روش

    رویکرد انجام پژوهش کیفی و از نوع روش پدیدارشناسی است. به این منظور 12 زن منصرف شده از طلاق در منطقه 14 شهر تهران در سال 1396 به شیوه داوطلبانه و هدفمند، انتخاب و داده ها به روش مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته گردآوری شدند.

    یافته ها

    در سه مقوله اصلی دسته بندی شده اند: 1- ادراک زنان در زمان درخواست طلاق تا انصراف که بیشتر زنان از دوران ارایه درخواست طلاق تا برگشت به زندگی مشترک به برزخ و معلق بودن اشاره کردند و دو مقوله اصلی ادراک منفی و ادراک منطقی دسته بندی شدند. 2- دلایل انصراف این زنان که در 7 مقوله فرزند، عدم حامی، فرصت مجدد، نگاه بد جامعه به زن مطلقه، ترس از تنهایی، استفاده از خدمات مشورتی و مشاوره ای و شخصیت وابسته دسته بندی شدند. 3- نگاه به زندگی کنونی (پس ازآنصراف)، نیز به سه مقوله امیدوار و راضی، امیدوار و ناراضی و ناامید و ناراضی دسته بندی شد که بیشتر زنان از زندگی مشترکشان ناراضی بودند.

    بحث

    با توجه به نتایج به دست آمده این نکته قابل ذکر است که تعداد زنان منصرف شده از طلاق کم نیستند اما برای بهبود و غنای زندگی این زنان، آموزش ضروری به نظر می رسد. در ضمن بحث مشاوره قبل از اقدام به طلاق می تواند مفید واقع شود.

    کلید واژگان: انصراف از جدایی, زنان متقاضی طلاق, تجربه زیسته, طلاق
    Maryam Pourmousavi*, Maryam Diba Vajari, Morteza Monadi
    Introduction

    Divorce is a phenomenon that affects not only families but also society in general. There are some people who change their minds after applying for divorce. In the present study, an attempt has been made to investigate the perception and causes of divorce among women.

    Method

    the phenomenological method was used in this qualitative study. For this purpose, 12 divorced women in District 14 of Tehran were voluntarily and purposefully selected in 1396, these were the applicants who had given up their decisions as regards divorce. The data were collected by in-depth and semi-structured interviews.

    Findings

    The findings of the study were categorized into three main classes: 1- Perception of women during the time between application and renunciation, most of them referred to the period before returning to cohabitation as a dangling state of extreme suffering which was categorized into two main classes of negative perception and logical perception 2 - Reasons for renunciation of were categorized into seven classes of children, lack of support, new opportunity given to them, negative attitude of society towards divorced women, fear of loneliness, use of counseling services, and having dependent personality. 3- Looking at the current life (after renunciation), it was also categorized into three classes of hopeful and satisfied, hopeful and dissatisfied, and disappointed and dissatisfied most of whom were unhappy with their marriage.

    Discussion

    According to the results obtained, it is worth mentioning that the number of women who have given up divorce is not small, but it seems necessary to improve and enrich the lives of these women through providing them with necessary training. Besides, counseling before divorce can also be helpful.

    Keywords: Alienation, Cyberspace, Deviance, Social Damage, Stigma
  • مهدی مهدی، محمد یمنی دوزی سرخابی*، مرتضی رضایی‌زاده، مرتضی منادی

    رویکرد قابلیت حدود دو دهه است که به عنوان چارچوبی جامع نگر برای هدایت کاوش های کیفی در حوزه عدالت در آموزش عالی به کار رفته است. به رغم پژوهش های قابل توجه صورت گرفته در این حوزه، هنوز دامنه قابلیت های اساسی مورد نیاز برای تحقق عدالت در دسترسی به آموزش عالی و حین تحصیل دانشگاهی روشن نیست و گستره عوامل تبدیلی موثر بر این قابلیت ها تعیین نشده است. هدف پژوهش حاضر شناسایی دامنه قابلیت های اساسی، عوامل تبدیلی و منابع لازم برای دانشجویان و ارایه تعریف روشنی از آنها بود. در این پژوهش با استفاده از روش فراترکیب کیفی به صورت نظام مند پژوهش های منتشرشده در پایگاه های معتبر ملی و بین المللی از سال 2000 تا 2019 میلادی بررسی شد و تعداد 88 مقاله برای مرور اولیه به دست آمد و با در نظر گرفتن معیارهای ورود و خروج از مطالعه، تعداد 20 مقاله به صورت تمام متن بررسی شد. تحلیل مقالات مد نظر و مقایسه با مطالعات مشابه نشان داد که به منظور تحقق عدالت در دسترسی و تحصیل دانشجویان در دانشگاه، تامین 12 قابلیت شامل استدلال عملی، تاب آوری آموزشی، همبستگی، داشتن آرزو، داشتن صدا، آمادگی یادگیری، دانش و تخیل، روابط و شبکه های اجتماعی، احترام و کرامت، ایمنی و انسجام جسمانی، انسجام عاطفی و شایستگی زبانی ضروری است. در این خصوص، عوامل گوناگون فردی، اجتماعی و محیطی اثرگذار هستند که لزوم توجه دانشگاه را به تفاوت های دانشجویان و تنوع نیازهای آنان و همچنین زمینه های اجتماعی بیرون دانشگاه ایجاب می کند.

    کلید واژگان: آموزش عالی, رویکرد قابلیت, عدالت آموزشی, دسترسی برابر, فراترکیب کیفی
    Mahdi Mahdi, Mohammad Yemeni Douzzi Sorkhabi*, Morteza Rezaeizadeh, Morteza Monadi

    The capability approach has been used for nearly two decades as a holistic framework for guiding qualitative inquiries on equity in higher education. Despite significant research in this area, the scope of the basic capabilities needed for the realization of equity in access to higher education and during university education has not yet been clarified, and the extent of the factors influencing these capabilities has not been determined. The aim of the present study was to identify the scope of basic capabilities, conversion factors, and necessary resources for students, and provide a clear definition of them. In this study, using a qualitative meta-synthesis method, studies published in reputable national and international databases from 2000 to 2019 were reviewed. A total of 88 articles were identified for initial review. Considering the inclusion and exclusion criteria, 20 articles were full-text reviewed. The analysis of the articles and comparing them with similar studies showed that in order to achieve equity in accessing to and studying at the university, providing   following 12 capabilities are essential: practical reasoning, educational resilience, affiliation, aspirations, having a voice, learning disposition, knowledge and imagination, social relations and social networks, respect and dignity, safety and physical cohesion, emotional integrity, and language competencies. In this regard, various individual, social and environmental factors are influential that necessitate the university's attention to the differences between students and the diversity of their needs, as well as the social contexts outside the university.

    Keywords: Higher education, Capability approach, Equity in higher education, Equal access, Qualitative meta-synthesis
  • ناهید مفردنژاد*، مرتضی منادی

    هدف پژوهش حاضر بررسی روابط سرمایه روان شناختی و سرمایه فرهنگی با خشونت خانگی علیه زنان در زنان متاهل بود. این پژوهش یک مطالعه مقطعی از نوع همبستگی و نمونه آماری آن 156 زن متاهل بود که از بین جامعه ی کارمندان زن متاهل و شاغل در آموزش و پرورش شهرستان بهبهان با روش نمونه گیری تصادفی ساده گزینش شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه سرمایه روان شناختی (PCQ)، سرمایه فرهنگی (CCQ) و پرسشنامه خشونت خانگی بودند و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های آماری همبستگی پیرسون و کاننی انجام شد. نتایج نشان داد که مولفه های سرمایه روانشناختی و سرمایه فرهنگی پیش بین های منفی خشونت خانگی عله زنان بودند. نتایج تحلیل همبستگی کاننی نشان داد که چهار متغیر بنیادی برای درک روابط بین مجموعه متغیرهای ملاک و پیش بین مورد نیاز است و هر چهار بعد از خرده مقیاس هایی از مجموعه پیش بین و ملاک تشکیل شده اند. ضرایب بنیادی برای چهار بعد اول به ترتیب 87/0، 64/0، 58/0 و 31/0 به دست آمد. کمبود سرمایه های روان شناختی و فرهنگی با دریافت خشونت خانگی بیشتر در زنان همبسته است، از این رو برنامه های آموزشی برای ارتقای این مهارت ها در زنان متاهل پیشنهاد می شود.

    کلید واژگان: سرمایه روان شناختی, سرمایه فرهنگی, خشونت خانگی, زنان متاهل
    Nahid Mofradnejad *, Morteza Monadi

    Absteract The purpose of present study was to examine The relationship between psychological capital and cultural capital with domestic violence in married women. In this cross-sectional study, 156 married women of Behbahan city were enrolled using simple random sampling. They completed Psychological Capital Questionnaire (PCQ), Cultural Capital Questionnaire (CCQ) and Spouse Abuse Questionnaire (SAQ). Data were analyzed using Pearson and Canonical Correlation. Results indicated that components of psychological capital and cultural capital were negative predictors of domestic violence in married women. Connie's correlation analysis showed that four fundamental variables are needed to understand the relationships between the set of criterion and predicate variables. Fundamental coefficients for the first four dimension were 0.87, 0.64, 0.58 and 0.31 (p < 0.005). The lack ofpsychological capital and cultural capital are associated with the increased domestic violence in women. So, training programs for improving these skills in the married women are recommended. Key words: Psychological Capital, Cultural capital, Domestic Violence, Married Women

    Keywords: Psychological Capital, Cultural Capital, Domestic Violence, Married Women
  • آرزو حیدری*، نسرین فقیه ملک مرزبان، مرتضی منادی

    داستان، به مثابه یک مدل از جامعه، رسانه‎ای است که قادر به بازنمایی جنبه‎های مختلف روانی و اجتماعی انسان‎ها و افزایش توانایی‎های اجتماعی و موجب جامعه‎پذیری و تغییر در ابعاد شخصیتی انسان‏هاست. این پژوهش، به شیوه کتابخانه ‏ای، مبتنی بر پژوهش کیفی و تحلیل محتوا، نگرش شخصیت ‏های داستان کوتاه «یک روایت معتبر درباره کشتن» را بر اساس مطالعات روان‎شناسی اجتماعی «نگرش» و «کارکرد نگرش» بررسی و نگرش افراد را در روابط فردی، بینافردی و اجتماعی نسبت به رفتار انحرافی «قتل» تحلیل کرده است. مصطفی مستور در این داستان، جنبه های مختلف نگرش‏- مثبت و منفی- چند طیف از مردم جامعه را نسبت به قتل به تصویر کشیده و القای نگرش و ترسیم چشم انداز ایدئولوژیک کنشگران داستان، به ویژه شخصیت اول داستان، در کانون توجه متن قرار دارد. نظریه کارکردی نگرش، با رونمایی از انگیزه‏ های درونی انسان، علت پدیداری نگرش‏ها را تبیین و نقش نگرش‏ ها را در جهت دهی به رفتارهای اجتماعی تشریح می‏کند. به نظر می‎رسد، نگرش افراد جامعه نسبت به این پدیده غیر انسانی، مبتنی بر کارکردهای ارزش خواهانه قابل ارزیابی باشد؛ اما تحلیل متن نشان می‎دهد، نگرش افراد حتی نسبت به این پدیده مذموم می‎تواند بر اساس عوامل مختلف، در جهت کارکردهای سودجویانه تغییر جهت دهد و همچنین با وجود پایداری نسبی نگرش‎ افراد مختلف جامعه نسبت به یک پدیده؛ کیفیت تعامل و ارتباطات بینافردی انسان‎ها در رویارویی با رخدادها و پدیده‎های اجتماعی، می‎تواند منجر به ناهماهنگی شناختی شده و به میزان قابل توجهی در تغییرعناصر عاطفی و شناختی نگرش و نیز شکل‏ گیری رفتارهای پیش بینی نشده موثر باشد.

    کلید واژگان: داستان کوتاه, مصطفی مستور, روان شناسی اجتماعی, نگرش
    Arezo Heidari *, Nasrin Faghih Malk Marzban, Morteza Monadi

    The story, as a model of society, is a medium that is capable of representing the various mental and increasing social abilities and causing socialization and change in the personality dimensions of human beings. This research, in a library-based way, based on qualitative research and content analysis, examines the attitudes of the characters of the short story "A valid narrative about killing" based on social psychology studies "attitude" and "Functional Attitudes" In personal, interpersonal and social relationships to the deviant behavior of "murder." Mastour , the various aspects of the attitude depict a multitude of people in the community about murder and instilling the attitude and drawing the ideological perspective of the actors of the story, especially the first personality of the story, is at the center of attention of the text. The functional theory of attitude, by revealing the inner motives of man, explains the phenomenal cause of attitudes and describes the role of attitudes in directing social behaviors.It seems that the attitude of people in society towards this inhuman phenomenon can be evaluated based on value-based functions, but the analysis of the text shows that people's attitudes even towards this neglected phenomenon can be based on various factors, in For profitable functions. Also, despite the relative stability of the attitude of different people in society towards a phenomenon; the quality of interpersonal and interpersonal communication in confronting social events and phenomena can lead to cognitive imbalance and significantly attitudes and the formation of unpredictable behaviors.

    Keywords: short story, Mostafa Mastour, social psychology, Attitude
  • الهه جراحی*، مهناز اخوان تفتی، مرتضی منادی
    مقدمه
    عبارت دانشجوی دارای اختلالات یادگیری، در کشور ما تقریبا هیچ گاه مورد استفاده قرار نمی گیرد. آیا این به آن معنی است که دانش آموزان با ناتوانی های یادگیری در ایران به سطح دانشگاه نمی رسند؟ پژوهش حاضر باهدف بررسی چالش های پیش روی دانش آموزان دارای ناتوانی های یادگیری در ایران برای ورود به دانشگاه انجام شده است.
    روش : با توجه به نبود مرجعی برای شناسایی و دسترسی به دانش آموزان دبیرستانی دارای ناتوانی های یادگیری، در این تحقیق روش پژوهش کیفی مورد استفاده قرار گرفت. جامعه پژوهشی متشکل از دانش آموزان دبیرستانی یا دانش آموخته هایی بود که در مقطع ابتدایی، تشخیص ناتوانی های یادگیری را دریافت کرده بودند. حجم نمونه پژوهشی عبارت بود از 8 نوجوان دارای ناتوانی های یادگیری و مادرانشان که به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. همچنین از نمونه ای هدفمند مشتمل بر 2 متخصص حوزه اختلالات یادگیری در این پژوهش استفاده شد. به منظور گردآوری اطلاعات، مصاحبه های نیمه ساختاریافته به کار گرفته شد و سپس داده ها از طریق تحلیل محتوی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
    یافته ها: نتایج بیانگر آن بود که عوامل فردی، عوامل بازدارنده محیطی وابسته به مدرسه و همچنین عوامل بازدارنده محیطی وابسته به مراکز اختلالات یادگیری، همگی برای ورود این دانش آموزان به دانشگاه نقشی محدود کننده دارند. با این حال، عوامل بازدارنده محیطی وابسته به مدرسه شاید مهم ترین چالش پیش روی دانش آموزان ایرانی جهت ورود به دانشگاه ها باشد.
    نتیجه گیری: این پژوهش علاوه بر شناسایی این عوامل، راهکارهایی را نیز در جهت سهولت عوامل محیطی موجود بیان کرد؛ که مهم ترین آن ها تجهیز مدارس به برنامه های درمانی و ترمیمی ویژه دانش آموزان با ناتوانی های یادگیری بود.
    Elaheh Jarrahi *, Mahnaz Akhavan Tafti, Morteza Monadi
    Introduction
    The term “a learning disabled university student” has been hardly ever used in Iran. It may be supposed that Iranian students with learning disabilities do not enter universities. This study aimed to investigate the challenges faced by Iranian students with learning disabilities to enter universities.
    Method
    Due to the lack of a center to identify and have access to high school students with learning disabilities, qualitative research method was used in this study. The research population included high school students or graduates whose learning disabilities were diagnosed at primary school. The sample size consisted of 8 teenagers with learning disabilities along with their mothers who were selected through purposive sampling method. In addition, 3 learning disabilities experts were included using purposive sampling method. Data were collected using semi-structured interviews and analyzed using content analysis.
    Results
    It was revealed that individual factors, school environmental inhibiting factors, and environmental inhibiting factors related to learning disabilities centers, all play a restrictive role for these students in entering universities. Nevertheless, school inhibiting environmental factors can be the main challenge for the Iranian students to enter universities.
    Conclusion
    Apart from identifying inhibiting factors, this study offers suggestions to address these environmental barriers, among which equipping schools with therapeutic programs for students with learning disabilities is of great importance.
    Keywords: Learning disabilities, Learning disorders, Adults learning disorders, Specific learning disorders, Academic success
  • مرضیه محمدی*، مرضیه موسوی خامنه، مرتضی منادی

    در کشورهایی مانند ایران که با وجود تنوع زبانی گسترده، زبان آموزشی واحدی دنبال می شود امکان ظهور و بروز نیم زبانگی و ایجاد کد زبانی محدود وجود دارد. در این حالت فرد در هیچ یک از زبان های مادری و آموزشی به تسلط کافی نمی رسد و ارتباط و تعاملات او تحت تاثیر قرار می گیرد. از این رو پژوهش حاضر به «بررسی جامعه شناختی پیامدهای نیم زبانگی» پرداخته است. روش تحقیق مورد استفاده کیفی است. جامعه پژوهشی شامل 18دانش آموز لر زبان و 6 دانش آموز فارسی  زبان پایه پنجم ابتدایی می باشد که در سال  تحصیلی 1395-1394در مدارس ابتدایی شهرستان اسلامشهر مشغول تحصیل بودند. اطلاعات از طریق مصاحبه نیمه ساخت یافته گردآوری و پس از پیاده سازی، تحلیل مضمونی شد. بر اساس یافته ها از 18دانش آموز لر زبان، 16 نفر نیم زبانه(دارای کد زبانی محدود) هستند.2 نفر(دارای مادران تحصیل کرده و شاغل) به همراه تمامی دانش آموزان فارسی زبان دارای کد زبانی گسترده هستند. میزان فعالیت های اجتماعی-آموزشی و سرمایه فرهنگی دانش آموزان نیم زبانه نسبت به دانش آموزان کد گسترده پایین تر است."بازتولید فرهنگی"،"پنهان کردن هویت" و"آرزوی تحصیل در مدرسه لری" از مهمترین مضامین تحقیق است.

    کلید واژگان: نیم زبانگی, زبان مادری, تعاملات اجتماعی-آموزشی, دانش آموز لر زبان, وضعیت زبانی
    Marzeye Mohammadi*, Marzieh Mousavi khameneh, Morteza Monadi

    In countries like Iran where, despite the variety of spoken languages, only one language is applied for both educational and formal purposes, it is likely that semi-linguisem and restricted language code happen. In situations like this, one cannot have complete mastery of his mother tongue or the educational language, hence his relationships and interactions are affected. The current study is aimed at analyzing “semi-linguisem and its outcomes on social-educational interactions of students” among Lori-speaking students. The qualitative method is employed. The statistical population in the research included 18 Lori-speaking and 6 Persian-speaking students in grade five of the elementary school in Islamshahr2015-2016. The information in this part are gathered through semi structured interviews and used content analysis. According to findings of 18 Lori students, 16 students were semi-linguistic. Two others (with educated and occupied mothers) with other remained students had wide linguistic codes. Socio-educational and cultural capitals in students with limited codes were lower than students with widespread codes, “Cultural reproduction”, “Concealing the identity” and “Dream of studying in a Lori language school” where other results of qualitative section.

    Keywords: mother tongue, semi-linguism, the social-educational interactions of students, language situation, Lori Student
  • مریم رضایی آقاجان*، مرتضی منادی، مهناز اخوان تفتی
    پژوهش کنونی با هدف مقایسه ی بازی های سنتی و نوین دوره ابتدایی از منظر ارزش آموزی انجام شده است. روش پژوهش، روش کیفی و جامعه ی آماری 2506 بازی سنتی و 4040 بازی رایانه ای و مشارکتی از دسته بازی های نوین است که با نمونه گیری هدفمند 80 بازی سنتی و نوین انتخاب شدند و با بهره گیری از روش تجزیه و تحلیل اطلاعات، تحلیل محتوا، مورد بررسی و مقایسه قرار گرفتند. مقایسه ی داده ها، نشان داد که همه بازی های سنتی دربرگیرنده ی آموزه هایی در زمینه نظم و قانون مندی و همکاری هستند، در 11 بازی نشانه هایی از همیاری، در 3 بازی نشانه هایی از مهرورزی و ابراز محبت و تنها در 2 بازی نشانه هایی از خشونت دیده می شود. در میان 40 بازی نوین تنها 24 بازی به نظم و قانون مندی، 10 بازی به همیاری، و تنها 2 بازی به مسئولیت آموزی پرداخته اند. هر چند که هیچ یک از بازی های نوین به مهرورزی و ابراز محبت نپرداخته است. در بازی های سنتی و نوین نشانه های ارزش های اجتماعی و اخلاقی با فراوانی های گوناگون دیده می شوند؛ که در این میان نپرداختن بازی های نوین به مهرورزی و ابراز محبت شگفت آور است. گویی اولویت بندی ارزش های اجتماعی و اخلاقی در بازی های سنتی و نوین یک سان نیست.
    کلید واژگان: بازی سنتی, بازی نوین, ارزش آموزی, ارزش اجتماعی, ارزش اخلاقی
    Maryam Rezaee Aghajan *, Morteza Monadi, Mahnaz Akhavan Tafti
    Purpose of this research was to compare new games with converntional games primary school, from value-learing perspective.The selected games were developmentally appropriate for this age group. The research method, gualitative method and statistical society of the research is 2506  converntional games and 4040 computer and cooperative games at category of new games individual and cooperative that byPurposive sampling 40 converntional games and 40 new games( in 2 categories, cooperative games and computer games) selected. The data gathering tool is a relevant documents. In this research, the document of converntional and new games are studied and compare using content analyzed. The collected data indicate that all converntional games deal with matters of orderandlaw-abiding, but in only 11 games signs of cooperation, in 3  indicators of loving care, and only in 2 signs of violence were detected. In comparison, only 24 of the 40 new games included signs of order and law-abiding, while 10 of them deal with cooperation. Although surprisingly none of the new games deal with loving care, 2 of them show signs of emphasizing responsibility. In other words, all games do include lessons of moral/social values be it different in frequency and emphasis. Apparently, different priorities are set in new and converntional games in terms of social/moral values and the use of such games must be accompanied with special packaging and care in order to have a balance set of desired values included.
    Keywords: converntional games, new games, value learning, social values, Moral values
  • آرزو حیدری*، نسرین فقیه ملک مرزبان، مرتضی منادی
    مطالعه «هویت زنان» و تلاش آنان برای «بازیابی هویت جنسیتی» به عنوان بخشی از سبک زندگی که رفتار و تجربیات آنان را دچار تغییر می کند، هدف پژوهش حاضر است که به کمک روان شناسی اجتماعی و با واکاوی تعدادی از داستان‏های کوتاه معاصر صورت گرفته است. برای دستیابی به این هدف از نظریه روان شناسی اجتماعی مایرز و بارون و نیز نظریه جامعه شناسی جنکینز بهره گرفته ایم و معتقدیم داستان‎ها، بنایی بازسازی شده از کنش‏ها و واکنش‏های بینافردی از واقعیت های اجتماعی در جامعه هستند و این قابلیت را دارند که به جای نمونه ‏گیری و تکمیل پرسش نامه و یا مصاحبه، از طریق مطالعه گفتمان‏ها و تک‏گویی ذهنی و زبانی شخصیت‏ها و از میان باورها، رفتارها و خاطرات فرد، طرز نگرش آنان به تحلیل رفتارها و تعامل های فردی و اجتماعی در نظام رفتاری جامعه پرداخت. جامعه پژوهشی این تحقیق، شخصیت‏های زن مجرد و متاهل از طبقه اجتماعی زنان فعال و شاغل 24 تک داستان از مجموعه داستان های کوتاه برگزیده دهه هشتاد بوده است که پس از تحلیل به شیوه پژوهش کیفی و تحلیل محتوا به این نتیجه رسیده ایم که این زنان پس از بازیابی هویت خود و فاصله گرفتن از «هویت زن سنتی»، تحت تاثیر «جامعه پذیری، تعهدات فرهنگی و ارزش‏های ناظر بر الگوهای مقبول رفتاری و نقش جنسیتی زنان در جامعه»، به گزینش «هویت و نقش جنسیتی همسری» می پردازند و همچنین بررسی ها نشان می‏دهد که یکی از مسائل زنان متاهل طبقه اجتماعی شاغل و تحصیل کرده، نابرابری جنسیتی، تعارض و دوگانگی هویتی ناشی از نفوذ اجتماعی باورهای قالبی و کلیشه های رفتاری منتسب به نقش‏های زن سنتی بوده است.
    کلید واژگان: روان شناسی اجتماعی, داستان کوتاه, زنان, خود‏پنداره, جامعه پذیری
    Arezo Heidari *, Nasrin Faghih Malek Marzban, Morteza Monadi
    Studying 'women's identity' and their attempt to 'recover gender identity' as part of a lifestyle that changes their behavior and experiences, is the purpose of the present study that have accomplished with the help of social psychology and analyze a number of contemporary short stories. To achieve this, we have used the theory of social psychology Myers and Baron as well as the theory of Jenkins sociology, and we believe that, stories are a reconstructed structure of interpersonal actions and reactions derived from social realities in society and are Interchangeable with Sampling and completing a questionnaire or interview. Through the study of discourses and the subjective and linguistic monologues of the characters, and through their beliefs, behaviors, and memories, it is possible to address their attitudes toward analyzing individual and social behaviors and interactions in the behavioral system. The research population of this study was active, working , single and married female characters from the social class of 24 the selected short stories of the 1980s. After analyzing through qualitative research and content analysis, we came to the conclusion That: these women, after regaining their identity and moving away from "traditional female identity", under the influence of " Sociability, cultural commitments and values observing women's acceptable behavioral patterns and gender roles in society," prefer and choice " the gender identity and role of the spouse ". Studies also shows that one of the issues for working, educated married women of social class is gender inequality, conflict and the duality of identity beliefs caused by social influence behavioral stereotypes associated with traditional female roles.
    Keywords: social psychology, Short story, Women, self-concept, Sociability
  • فاطمه عابدی، مرتضی منادی، ملوک خادمی اشکذری، علیرضا کیامنش
    پژوهش حاضر با هدف بررسی و تحلیل میزان توجه به شاخص های تربیتی در برنامه درسی ملی در کتب درسی دین و زندگی 2 و 3 دوره ی متوسطه اجرا شد. روش پژوهش توصیفی و از نوع پژوهش کیفی و رویکرد پژوهش کاربردی بود. جامعه پژوهش، کتابهای دین و زندگی دوره ی متوسطه در سال تحصیلی 95-94 بود که به صورت هدفمند کتابهای دین و زندگی 2 و 3 دوره ی متوسطه به عنوان نمونه در نظر گرفته شد. ابزار مورد استفاده در پژوهش، اسنادی بودند که به صورت کتاب درسی در دبیرستانها تدریس می شوند. برای استخراج اطلاعات، از روش تحلیل محتوا استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که؛ 1- کتاب دین و زندگی 2 و 3 دوره ی متوسطه، بر اساس 3 تم کلی؛ شناخت و معرفت، گرایش ها و تمایلات، و عمل و رفتار، منطبق با برنامه درسی ملی نگاشته شده است. 2- تعداد کل مولفه های مفهومی کتابهای دین و زندگی به ترتیب دارای 313 و 243 فراوانی بود، که بیشترین فراوانی مربوط به مولفه های محور شناخت و معرفت و کمترین فراوانی مربوط به مولفه های محور گرایش ها و تمایلات بود. از یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که اهتمام ویژه ی مولفان کتاب دین و زندگی، افزایش شناخت افراد نسبت به اصول اساسی و فروع دین است و به بحث گرایش ها و تمایلات و عمل به فرامین، توجه چندانی نشده است.

    کلید واژگان: تحلیل محتوا, کتاب دین و زندگی, شاخص های تربیتی, برنامه درسی ملی
    fateme abedi, morteza monadi, Molook khademim, AliReza Kiyamanesh
    This study aims to assess and analyze the adjustment of indicators over educational textbooks during the high school: Religion and Life 2 and 3. The study is a descriptive one based on a qualitative research with an applied research approach.
    All the books of Religion and Life, taught during high school, are considered as the study population in the academic year of 2015-2016 and the Religion and Life 2 and 3 are taken as examples. The instrument applied in this study is prepared by the documents that used as textbooks during high school years. The content analysis method is realized the better way of extracting information. The results showed that: 1- The books of “Religion and Life 2 and 3” are written based on three general themes: knowledge, attitudes and desires, and actions and behavior. 2- The total number of conceptual elements in Religion and Life 2 is 313 and in Religion and Life 3 is 243, which is the highest frequency components based on knowledge and the lowest frequency of the elements of Axis tendencies. Overall, the findings emphasize that the special interest of the authors between the pages of the books tries to increase people's understanding of the fundamental and subsidiary principles of religion but the matter of discussing tendencies has received little attention.
    Keywords: content analysis, the Religion, Life Book, Educational Indices, National Curriculum
  • مرتضی منادی، مهناز اخوان تفتی، فرزانه امانی *
    پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی برنامه مبتنی بر موفقیت بر بهبود شایستگی اجتماعی و پیشرفت تحصیلی نوجوانان دختر انجام شد. در این برنامه از دو بسته ی آموزشی، «ارتقای راهبردهای موفقیت» و همچنین بسته ی «توانمندسازی والدین» استفاده شد. جهت طراحی و تدوین این بسته ها از برنامه های یادگیری اجتماعی-هیجانی بهره گرفته شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی است که در آن از پرسشنامه شایستگی اجتماعی و همچنین میانگین نمرات ماهانه در دروس، قبل و بعد از مداخله استفاده شد. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان دختر پایه دهم شهرستان مشهد بود که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 45 نفر جهت شرکت در پژوهش انتخاب شدند. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد که تفاوت معناداری بین گروه ها در افزایش شایستگی اجتماعی (05/0> (P و پیشرفت تحصیلی (05/0>P) وجود دارد. همچنین گروهی که علاوه بر دانش آموزان به والدین آنها نیز بسته ی «توانمندسازی والدین» آموزش داده شده بود از پیشرفت تحصیلی و شایستگی اجتماعی بالاتری در مقایسه با گروه کنترل برخوردار بودند.
    کلید واژگان: ارتقای راهبردهای موفقیت, بسته آموزشی, توانمندسازی والدین, موفقیت, شایستگی اجتماعی, پیشرفت تحصیلی
    Morteza Monadi, Mahnaz Akhavan Tafti, Farzane Amani*
    This study was aimed to determine the effectiveness of program based on successfulness on academic achievement and social competence of adolescent girls in city of Mashhad. The interventional program was including two package: “Promoting of successful strategies” and “Strengthening parents program”. The research method was quasi-experimental with a pre-test and post-test design with two experimental groups and one control group. The statistical population of the research included all of girl high school students in grade 10 of Mashhad in school year 2017-18. From among them 45 students randomly were selected by multi stage cluster random sampling method and randomly assigned in two experimental and one control groups. All participants answered the flener social competence questionnaire in pre and post test and also academic achievement was measured using students grade average in before and after intervention. Finally, the data were analysed using multivariate analysis of covariance. The results from this study demonstrated that the training of program could be effective in improving academic achievement and social competence of the students.
    Keywords: the package of “Promoting of successful strategies”, package of “Strengthening parents program”, successfulness, social competence, academic achievement
  • فاطمه عابدی*، مرتضی منادی، ملوک خادمی، علیرضا کیامنش

    پژوهش حاضر با هدف بررسی و تحلیل کتابهای درسی دین و زندگی پایه دوم و سوم دوره متوسطه دوم با تاکید بر میزان توجه به شاخصهای تربیتی در برنامه درسی ملی اجرا شده است. روش پژوهش توصیفی و از نوع پژوهش کیفی و رویکرد پژوهش کاربردی بود. جامعه پژوهش، کتابهای دین و زندگی دوره متوسطه در سال تحصیلی 95-1394 بود که به صورت هدفمند کتابهای دین و زندگی پایه دوم و سوم دوره متوسطه به عنوان نمونه در نظر گرفته شدند. ابزار گردآوری داده ها، نمون برگ تحلیل محتوای کتابهای درسی بر مبنای شاخصهای تربیتی مندرج در برنامه درسی ملی بود. برای استخراج اطلاعات، از روش تحلیل محتوای توصیفی استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد: 1. کتابهای دین و زندگی 2 و 3 دوره متوسطه دوم، بر اساس سه مضمون کلی شناخت و معرفت، گرایشها و تمایلات، و عمل و رفتار، منطبق با برنامه درسی ملی نگاشته شده است. 2. تعداد کل مولفه های مفهومی کتابهای دین و زندگی پایه دوم و سوم در مجموع 709 فراوانی بود که از این تعداد پایه دوم 313 و پایه سوم 396 فراوانی را به خود اختصاص داده بودند. 3. از مجموع مولفه های مفهومی کتابهای بررسی شده، بیشترین توجه مربوط به مولفه های محور شناخت و معرفت با 425 فراوانی و کمترین توجه مربوط به مولفه های محور گرایشها و تمایلات با 87 فراوانی بود. از یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که اهتمام ویژه مولفان کتاب دین و زندگی، افزایش شناخت افراد نسبت به اصول اساسی و فروع دین است و به بحث گرایشها و تمایلات و عمل به فرامین، توجه چندانی نشده است.

    کلید واژگان: تحلیل محتوا, کتاب دین و زندگی, شاخصهای تربیتی, برنامه درسی ملی
    F. Aabedi, M. Monaadi, Ph.D., M. Khaademi, A.R. Kiamanesh, Ph.D.

    The main aim of this research has been to help with the improvement of the quality of education through an improvement in textbooks used. Given the orientation of the post-revolutionary Iranian government and its centralized system of education, the 2nd and 3rd year high school textbooks on religion and life were selected to be content analysed in terms of their correspondence to the national curriculum. The instrument used was constructed based on the indices drawn from the national curriculum. Data analyses revealed that the 2nd and 3rd year high school textbooks on religion and life are written based on the general themes of cognitive, affective, and behavioral dimensions as indicated by the national curriculum. Conceptually, the two textbooks cover a total of 709 concepts of which 313 are covered in the 2nd year textbook and the remaining 396 in the 3rd year textbook. However, conceptual attention is mostly given to the cognitive dimension with the frequency of 425. The least attended dimension is the affective with a frequency of only 87. It can be concluded that the authors have favored the cognitive dimension at the expense of the other two

    Keywords: content analysis_Religion & Life textbook_educational indices_national curriculum
  • رقیه صادق زاده *، فریبرز درتاج، مرتضی منادی
    در حال حاضر اینستاگرام یکی از محبوب ترین اپلیکیشن در بین نوجوانان سراسر جهان می باشد. بنابراین بررسی و پژوهش در این زمینه یکی از موضوعات مهم است. هدف اصلی پژوهش حاضر شناسایی انگیزه های دانش آموزان در استفاده از اینستاگرام به طریقی کیفی می باشد. جامع هدف این پژوهش شامل کلی دانش آموزان دختر مقطع متوسط دوم در منطق دوازده تهران است که از بین آنها 21 دانش آموز با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. روش جمع آوری اطلاعات در پژوهش حاضر شامل مصاحبه می شود. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل محتوا استفاده شد و نتایج نشان داد که انگیزه های دانش آموزان برای استفاده از اینستاگرام شامل تازگی و نوظهور بودن، تشویق دوستان، در جریان اخبار و اطلاعات قرار داشتن، اوقات فراغت، تداوم دوستی های قدیم و آغاز روابط جدید، ابراز خویشتن و فرار از واقعیت می باشد. در مجموع می توان گفت که دانش آموزان بنا به دلایل مختلفی از اینستاگرام استفاده می کنند شناسایی این انگیزه ها می تواند گامی نخست برای توانمند ساختن و هدفمند کردن دانش آموزان در استفاده از اینستاگرام باشد
    کلید واژگان: اینستاگرام, انگیزه, نوجوانان, پژوهش کیفی, ایران
  • مرتضی منادی*
    چرا تعدادی از افراد جامعه متفاوت از یکدیگر فکر می کنند, احساس می کنند, و رفتار می کنند؟ پاسخ به این پرسش چندان کار ساده ای نیست و رشته ها و مکاتب فکری و نظریه ها, هر یک در تلاش برای یافتن پاسخی به این پرسش کلیدی بوده اند. هدف مقاله حاضر بررسی این موضوع از منظر روانکاوی است.به کمک اسناد و متون علمی موجود در ارتباط با مفهوم سوژه و با روش فراتحلیل (فراسنتز) از نوع کتابخانه ای و با نقد و بررسی آنها در تلاش در فهم موضوع مطرح شده هستیم. به عنوان نتیجه, بر این باوریم که انسانها نسبتا یکسان بدنیا می آیند, ولی محیط های روانی و فرهنگی متفاوت اطراف افراد (نظیر خانواده, مدرسه, شبکه همسالان, رسانه ها و جامعه) تعدادی از آنها را فاعل یا به تعبیر ژاک لکان روانکاو فرانسوی به کمک الگوهای بزرگ (A بزرگ) سوژه می سازد و تعدادی را منفعل یا فرد می سازد. به عبارت دیگر, سوژه شدن و منفعل شدن امری اکتسابی یا برساخته ای اجتماعی است, لذا آموختنی است.
    کلید واژگان: سوژه, برساخته ای اجتماعی, آموزش, سلامت روان و روانکاوی
    Morteza Monadi *
    Why do some people in the community think, feel and behave differently? The answer to this question is not so simple, and disciplines and schools of thought and theories, each one trying to find the answer to this key question have been. The purpose of this article is to examine this issue from the point of view of psychoanalysis.With the help of the literature and scientific literature available in relation to the concept of the subject and in a meta-analysis (FRA) method, we are librarians and criticize them in an effort to understand the subject matter.As a result, we believe that human beings are born alike, but different psychological and cultural environments around people (such as family, school, peer network, media, and society) are some of them as subject or as Jacques Lacan, French psychoanalyst With the help of large patterns (A large) it makes a subject and makes a number passive or individual. In other words, subjectivity and passivity are socially acquired or constructed, so it is learned.
    Keywords: Subjects, socially based, education, mental health, psychoanalysis
  • ناهید مفردنژاد، مرتضی منادی
    هدف از پژوهش حاضر، مقایسه شناخت اجتماعی و ترس از ارزیابی منفی در زنان متقاضی طلاق و عادی با کنترل طول مدت ازدواج و وضعیت اجتماعی اقتصادی بود. نمونه مورد مطالعه شامل 50 زن متقاضی طلاق و 50 زن عادی بود که این افراد با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. این پژوهش یک طرح توصیفی و از نوع پس رویدادی بود که برای گردآوری داده ها از آزمون ذهن خوانی از روی تصویر چشم و مقیاس ترس از ارزیابی منفی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آماری توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده شد. نتایج نشان داد که بین زنان متقاضی طلاق و عادی در متغیرهای شناخت اجتماعی و ترس از ارزیابی منفی تفاوت وجود دارد. بعد از کنترل طول مدت ازدواج و وضعیت اجتماعی اقتصادی، شناخت اجتماعی در زنان متقاضی طلاق پایین تر از زنان عادی و ترس از ارزیابی منفی در آن ها بالاتر از زنان عادی به دست آمد. با در نظر گرفتن نتایج پژوهش، توجه ویژه به ماهیت و کیفیت پردازش های شناختی و هیجانی در موفقیت زناشویی زوجهای جوان پیشنهاد می شود.
    کلید واژگان: شناخت اجتماعی, ترس از ارزیابی منفی, طلاق, طول مدت ازدواج, وضعیت اجتماعی اقتصادی
    nahid mofradnejad, morteza monadi
    The comparison of social cognition and fear of negative evaluation in divorce seeking women and normal women, controlling for the long time of marriage and socio-economic status.
    The purpose of the present study was the comparison of social cognition and fear of negative evaluation in divorce seeking women and normal women, controlling for the long time of marriage and socio-economic status. Fifty subjects of divorce seeking women and fifty normal women are selected by random sampling. This study was a descriptive design that to gather of data were used of Reading the Mind in the Eyes Test and Brief Fear of Negative Evaluation Scale. Also, MANCOVA test was used for analyzing the data. The result of MANCOVA revealed that there was significant difference between social cognition and fear of negative evaluation of the divorce seeking and normal women. The social cognition of the divorce seeking women was less than that of normal women. The fear of negative evaluation of the divorce seeking women was more than of normal women
    Keywords: social cognition, fear of negative evaluation, divorce, long time of marriage, socio-economic status
  • الگوپذیری جامعه از قهرمانان سینمایی
    مرتضی منادی
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر مرتضی منادی
    دکتر مرتضی منادی
    دانشیار روانشناسی تربیتی دانشکده علوم تربیتی، دانشگاه الزهرا، تهران، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال