مریم جوادیان
-
زمینه و هدف
هدف از انجام این مطالعه یافتن علل عدم موفقیت زایمان طبیعی در حاملگی ترم دیررس بود که می تواند برای اداره ی زایمان در این مادران باردار و طرح راهکار برای افزایش زایمان طبیعی سودمند باشد.
روش بررسیاین مطالعه مقطعی در جامعه زنان باردار با حاملگی ترم دیررس بیش از 41 هفته و با انتخاب 148 نفر مراجعه کننده به بیمارستان آیت الله روحانی بابل طی فروردین 1397 الی اسفند 1398 انجام شده است. سن مادر، شاخص توده بدنی، سن بارداری، تعداد بارداری و زایمان، مدت بستری، وضعیت و روش آمادگی سرویکس برای ختم بارداری از پرونده بیماران استخراج و ثبت شد. اطلاعات در دو گروه روش ختم بارداری (زایمان طبیعی و سزارین) مورد مقایسه قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از SPSS software, version 22 (IBM SPSS, Armonk, NY, USA)، Chi-square test، Student’s t-test و Fitting logistic regression models صورت گرفت. 05/0<p معنادار تلقی گردید.
یافته ها:
در این بررسی 167 زن باردار با حاملگی ترم دیررس مورد مطالعه قرار گرفتند. میانگین سنی زنان باردار برابر 98/5±03/26 سال بود. متغیر نمره بیشاپ (Bishop score) بالا با نسبت شانس 44/0، فاکتور پیشگیری کننده برای زایمان سزارین به شمار می رود (001/0=P). شاخص توده بدنی بالاتر نیز به عنوان ریسک فاکتور زایمان سزارین شناخته شده است (01/0=P) به طوری که به ازای هر واحد افزایش در نمره بیشاپ شانس زایمان سزارین 56% کاهش می یابد و به ازای هر واحد افزایش BMI، شانس سزارین 9% افزایش می یابد.
نتیجه گیری:
مطالعه نشان داد نزدیک نیمی از موارد حاملگی های دیررس منجر به زایمان طبیعی می شوند. BMI بالا احتمال زایمان طبیعی در حاملگی های ترم دیررس را کاهش می دهد. اما نمره بیشاپ بالاتر می تواند در موفقیت زایمان طبیعی موثر باشد.
کلید واژگان: شاخص توده بدنی, سزارین, حاملگی ترم دیررسBackgroundThe aim of this study was to find the causes of failure of natural childbirth in late-term pregnancy that can be useful for managing childbirth in these pregnant mothers and to design a solution to increase natural childbirth.
MethodsThis cross-sectional study was conducted in the community of pregnant women with a late-term pregnancy of more than 41 weeks. The studied sample includes 148 pregnant mothers who were referred to Ayatollah Rouhani Hospital in Babol from March 2018 to February 2020. Mother's age, Body Mass Index, gestational age, number of pregnancies, number of deliveries, length of hospitalization, the state of the cervix and preparation method of the cervix for termination of pregnancy were extracted and recorded from patients' files. Data were compared in two groups of pregnancy termination methods (natural childbirth and cesarean delivery). Statistical analysis was done using SPSS software, version 22 (IBM SPSS, Armonk, NY, USA) and Chi-square test and Student’s t-test statistical tests and logistic regression model fitting. P-value less than 0.05 was considered significant.
ResultsIn this study, 167 pregnant women with late-term pregnancy were studied. The age of pregnant women is reported with mean of 26.03 and standard deviation 5.98 of years. The high Bishop variable, with odds ratio of 0.44, is a variable protective factor for cesarean delivery (P=0.001). Higher body mass index with odds ratio of 1.09, is also known as a risk factor for cesarean delivery (P=0.01), so that for each unit of increase in Bishop score, the chance of cesarean delivery decreases by 56% and for each unit of increase in body mass index, the chance of cesarean delivery increases by 9%.
ConclusionThis study showed that nearly half of cases of late pregnancies lead to normal delivery. High body mass index reduces the chance of normal delivery in late term pregnancies. But a higher Bishop score can be effective in the success of natural delivery.
Keywords: body mass index (BMI), cesarean section, post term pregnancy -
سابقه و هدف
تامین ویتامین دی طی بارداری جهت هموستاز کلسیم جنین و رشد استخوانی و معدنی شدن آن ضروری است و کمبود آن می تواند منجربه عوارض بارداری شود. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر سطح ویتامین دی بر پیامدهای بارداری در خانم های باردار می باشد.
مواد و روش ها:
این مطالعه مقطعی بر روی 450 زن باردار مراجعه کننده به بیمارستان آیت الله روحانی شهرستان بابل انجام شد. اطلاعات مادران با استفاده از پرسشنامه گردآوری شد. از افراد نمونه خون جهت اندازه گیری سطح سرمی 25 هیدروکسی ویتامین 3D به روش ELISA، با استفاده از کیت Euroimmune گرفته شد. بیماران به دو گروه سطح ویتامین دی< 25 و سطح ویتامین دی> 25 تقسیم و مقایسه شدند.
یافتهها:
247 نفر (54/8%) با سطح ویتامین دی< 25 و 203 نفر (44/8%) با سطح ویتامین دی> 25 بودند. افراد با سطح ویتامین دی کمتر، به طور معنی داری دارای فشار خون بارداری (0/03=p) و پارگی کیسه آب (0/04=p) بیشتری نسبت به افراد با سطح ویتامین دی بالاتر بودند. متغیرهای درد زایمان، دیابت، محدودیت رشد جنین و حاملگی طول کشیده اختلاف معنی دار در افراد با سطح بالا و پایین ویتامین دی نشان ندادند. عوارض بارداری شامل پره اکلامپسی، پره ترم، دکولمان و محدودیت رشد جنین نیز اختلاف معنی دار در افراد با سطح بالا و پایین ویتامین دی نشان ندادند. در بررسی پیامدهای نوزادی، وزن نوزاد، جنس نوزاد، آپگار دقیقه 5، دور سر و بستری در بخش مراقبت های ویژه نوزادان اختلاف معنی دار دیده نشد.
نتیجهگیری:
نتایج مطالعه نشان داد که بعضی عوارض بارداری از جمله فشار خون بارداری و پارگی کیسه آب در خانم های باردار با کمبود ویتامین دی ارتباط دارند. لذا برنامه ریزی جهت بررسی سطح ویتامین دی مادران قبل بارداری و اصلاح آن در بارداری ضروری می باشد.
کلید واژگان: ویتامین دی, بارداری, نوزاد, فشار خون بارداری, پارگی کیسه آبBackground and ObjectiveSupplying vitamin D during pregnancy is necessary for fetal calcium homeostasis and bone growth and its mineralization, and its deficiency can lead to pregnancy complications. The present study was conducted to investigate the effect of vitamin D level on pregnancy outcomes in pregnant women.
MethodsThis cross-sectional study was conducted among 450 pregnant women referring to Ayatollah Rouhani Hospital in Babol. Mothers' information was collected using a questionnaire. Blood samples were collected from people to measure the serum 25 hydroxyvitamin D3 level by ELISA method using the EUROIMMUN kit. Patients were divided into two groups (vitamin D level< 25 and vitamin D level> 25) and were compared.
Findings247 people (54.8%) had vitamin D level< 25 and 203 people (44.8%) had vitamin D level> 25. People with lower vitamin D levels had significantly more gestational hypertension (p=0.03) and premature rupture of membranes (PROM) (p=0.04) compared to people with higher vitamin D levels. The variables of labor pain, diabetes, fetal growth restriction and prolonged pregnancy did not show significant differences in people with high and low levels of vitamin D. Pregnancy complications including pre-eclampsia, preterm delivery, placental abruption and fetal growth restriction did not show any significant difference in people with high and low levels of vitamin D. In the evaluation of neonatal outcomes, infant weight, infant gender, fifth minute Apgar, head circumference and admission to the neonatal intensive care unit, no significant differences were found.
ConclusionThe results of the study showed that some pregnancy complications such as gestational hypertension and premature rupture of membranes (PROM) in pregnant women are related to vitamin D deficiency. Therefore, it is necessary to design plans to check the vitamin D level of mothers before pregnancy and correct it during pregnancy.
Keywords: Vitamin D, Pregnancy, Newborn, Gestational Hypertension, Premature Rupture of Membranes (PROM) -
سابقه و هدف
ویروس پاپیلومای انسانی از عوامل عفونی و بیماریزای شایع می باشد که برخی از ژنوتیپ های آن توانایی تغییرات بدخیمی در سطح سلول های مخاطی را دارند. با بررسی میزان شیوع HPV در پاپ اسمیر (ASCUS) Atypical Squamous Cells of Undetermined Significance با توجه به فاکتورهای خطر، می توان تصمیم گیری صحیح تری در انتخاب روش ارزیابی و هدایت بیمار به دنبال گزارش ضایعهASCUS داشته باشیم. لذا هدف از این مطالعه بررسی انواع ویروس پاپیلومای انسانی (HPV) در بیماران با پاپ اسمیر ASCUS می باشد.
مواد و روش ها:
این مطالعه مقطعی بر روی 200 نفر از بیماران با نتیجه پاپ اسمیر ASCUS و آزمایش HPV مراجعه کننده به درمانگاه کولپوسکوپی بیمارستان آیت الله روحانی طی دو سال اخیر انجام شد. اطلاعات دموگرافیک، سابقه مامایی، سابقه مصرف OCP، سابقه بیماری STD و رفتارهای پرخطر، درمان های سرویکس، نوع HPV، نتایج پاپ اسمیر، کولپوسکوپی و بیوپسی سرویکس ثبت و مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها:
میانگین سنی بیماران 8/09±33/83 سال بوده و پاپ اسمیر ASCUS 129 مورد (64/5%) ویروس پاپیلوما از نوع پر خطر، 16 مورد (0/8%) کم خطر و 55 مورد (27/5%) هر دو نوع بودند. نیوپلازی اینترااپیتلیال سرویکس II در 18 مورد (0/9%)، نیوپلازی اینترااپیتلیال سرویکس I در 10 مورد (0/5%) و نیوپلازی اینترااپیتلیال سرویکس III نیز در 2 مورد (0/1%) بود. 17/1% از ویروس های پر خطر موجب نیوپلاسم سرویکس شدند. در حالی که هیچ یک از ویروس های کم خطر نیوپلاسم نداده و همگی از نوع التهاب بودند. در مواردی که هم پر خطر و هم کم خطر بودند 14/5% نیوپلاسم دیده شد. اما ارتباط بین نوع ویروس پاپیلوما با بروز نیوپلاسم معنی دار بود (0/058=p).
نتیجه گیری:
بر اساس نتایج این مطالعه پاپ اسمیر ASCUS به خاطر همراه بودن در موارد زیاد با ویروس پرخطر HPV نیاز به بررسی دقیق تر مانند کولپوسکوپی و بیوپسی سرویکس تحت نظر افراد متخصص دارد.
کلید واژگان: ویروس پاپیلومای انسانی, کولپوسکوپی, پاپ اسمیر, ASCUSBackground and ObjectiveHuman papillomavirus (HPV) is one of the common infectious and pathogenic agents, and some of its genotypes have the ability to cause malignant changes in the surface of mucous cells. By examining the prevalence of HPV in atypical squamous cells of undetermined significance (ASCUS) Pap smear according to the risk factors, we can make a more correct decision in choosing the evaluation method and directing the patient to report the ASCUS lesion. Therefore, the aim of this study is to investigate the types of human papillomavirus (HPV) in patients with ASCUS Pap smear.
MethodsThis cross-sectional study was conducted on 200 patients with ASCUS pap smear results and HPV test referred to the colposcopy clinic of Babol Ayatollah Rouhani Hospital during the last two years. Demographic information, history of obstetrics, history of OCP use, history of STD disease and high-risk behaviors, cervical treatments, HPV typing, Pap smear, colposcopy and cervical biopsy results were recorded and analyzed.
FindingsThe mean age of the patients was 33.83±8.09 years, and ASCUS pap smear showed 129 cases (64.5%) of high-risk papillomavirus, 16 cases (0.8%) of low-risk papillomavirus and 55 cases (27.5%) of both types. Cervical intraepithelial neoplasia grade 2 was in 18 cases (0.9%), cervical intraepithelial neoplasia grade 1 in 10 cases (0.5%) and cervical intraepithelial neoplasia grade 3 in 2 cases (0.1%). 17.1% of high-risk viruses caused cervical neoplasm. None of the low-risk viruses led to neoplasms and all of them were inflammatory. In both high-risk and low-risk cases, 14.5% neoplasm was seen. However, the relationship between the type of papillomavirus and the incidence of neoplasm was significant (p=0.058).
ConclusionBased on the results of this study, the ASCUS pap smear needs more detailed investigation such as colposcopy and cervical biopsy under the supervision of experts because it is associated with the high-risk HPV virus in many cases.
Keywords: Human Papillomavirus, Colposcopy, Pap Smear, ASCUS -
سابقه و هدفکانسر تخمدان ششمین سرطان شایع در بین زنان در جهان است. شمارش سلول های خونی قبل از عمل می توانند بیومارکرهای پیشگویی کننده شدت انواع سرطان و تعیین نوع عمل جراحی باشند. لذا این مطالعه به منظور بررسی نقش پیشگویی سه مارکر خونی آنمی، لکوسیتوز و ترومبوسیتوز با مرحله و درجه کانسرهای اپی تلیال تخمدان قبل از عمل جراحی پرداخته است.مواد و روش هادر این مطالعه مقطعی اطلاعات مربوط به 60 بیمار مبتلا به کانسر اپیتلیال تخمدان مورد بررسی قرار گرفت. اطلاعات دموگرافیک، میزان هموگلوبین، گلبول های سفید و پلاکت این بیماران بر اساس مرحله بیماری و درجه تمایز توده مثل خوب، متوسط و غیر متمایز مورد مقایسه آماری قرار گرفتند.یافته ها61/1% بیماران با ترومبوسیتوز در مرحله سه و 33/3% بیماران با لکوسیتوز در مرحله دو بیماری قرار داشتند (0/05≥p). در حالیکه 20/5% بیماران مبتلا به آنمی در مرحله سه بودند(0/05<p). همچنین 52/4 % بیماران با لکوسیتوز و 61/1 % بیماران با ترومبوسیتوز درجه سه تومور را داشتند (0/05≥p) اما فقط 34/1% از بیماران مبتلا به آنمی در این گروه قرار گرفتند (0/05<p). بر اساس ارزیابی نمودار ROC ، نقطه برش مربوط به گلبول های سفید 9050 در میلی لیتر با حساسیت 64% و ویژگی 65% و پلاکت 266000 در میلی لیتر با حساسیت 88 % و ویژگی 53 % محاسبه شد.نتیجه گیریبر اساس نتایج مطالعه حاضر، لکوسیتوز و ترومبوسیتوز قبل از اعمال جراحی با مرحله و درجه کانسرهای اپیتلیالی تخمدان ارتباط داشته و نقش پیشگویی کنندگی داشته است.کلید واژگان: کانسر اپیتلیال تخمدان, لکوسیتوز, ترومبوسیتوز, آنمیBACKGROUND AND OBJECTIVEOvarian cancer is the sixth common cancer among women in the world. Preoperative blood cell count can be a biomarker that predicts the severity of different types of cancer and determine the type of surgery. Therefore, the present study was conducted to determine the predictive role of the three blood markers of anemia, leukocytosis and thrombocytosis in the stage and grade of epithelial ovarian cancer before the operation.METHODSIn this cross-sectional study, the data of 60 patients with epithelial ovarian cancer were evaluated. Demographic data, hemoglobin, white blood cell count and platelets were statistically compared based on the stage of disease and the grade of mass differentiation as good, moderate and undifferentiated.FINDINGS61.1% of patients with thrombocytosis were in stage 3 and 33.3% of patients with leukocytosis were in stage 2 (p≤0.05), while 20.5% of the patients with anemia were in stage 3 (p>0.05). Moreover, 52.4% of patients with leukocytosis and 61.1% of patients with thrombocytosis had grade 3 tumor (p≤0.05), but only 34.1% of patients with anemia were in this group (p>0.05). Based on the evaluation of the ROC curve, cut-off point of the white blood cell was calculated to be 9050/ml with a sensitivity of 64% and specificity of 65% and platelet count was calculated to be 266000/ml with a sensitivity of 88% and specificity of 53%.CONCLUSIONBased on the results of this study, preoperative leukocytosis and thrombocytosis were correlated with stage and grade of epithelial ovarian cancer and had a predictive role.Keywords: Epithelial Ovarian Cancer, Leukocytosis, Thrombocytosis, Anemia
-
فراوانی علل و فاکتورهای خطر مرگ داخل رحمی جنین در بیماران بستری شده در بیمارستان شهید یحیی نژاد بابلسابقه و هدفمرگ داخل رحمی جنین نه تنها یک فاجعه برای خانواده ها محسوب می شود بلکه یکی از مهمترین عوارض حاملگی نیز می باشد. عوامل مهم مادری، جنینی و جفتی می توانند منجر به مرده زایی گردند. هدف از این مطالعه بررسی فراوانی علل و فاکتورهای مرتبط با مرده زایی در شهرستان بابل بوده است.مواد و روش هادر این مطالعه توصیفی– مقطعی، طی یک دوره یکساله کلیه مادرانی که با تشخیص مرگ داخل رحمی جنین در بیمارستان شهید یحیی نژاد بابل بستری شده بودند وارد مطالعه شدند. پس از بررسی پرونده بیماران، اطلاعات مادری، جفتی و جنینی در فرم های تهیه شده ثبت گردیدند. سپس داده هایبه دست آمده با کمک نرم افزار آماری v18 SPSS و با استفاده از آنالیز های توصیفی، مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.یافته هادر مجموع 6979 زایمان در بیمارستان یحیی نژاد صورت گرفت که از میان این تعداد، 68 مورد مرگ داخل رحمی گزارش گردید. میزان مرده زایی 7/9 در 1000 تولد بود. بیشترین فراوانی آن در مادران با گروه سنی 34-20 سال دیده شد. لیبر غیر طبیعی، مکونیوم جنینی و آنومالی های جنینی، از جمله علل مرده زایی بودند.نتیجه گیریشناسایی علل و عوامل پیشگویی کننده مرگ داخل رحمی جنین مشکل است. با این حال، با مشاوره مراقبت صحیح و موثر غربالگری و تشخیص به موقع مشکلات مادر و جنین، ارزیابی دقیق زنان باردار با سابقه مرگ داخل رحمی جنین و مشکلات مشابه در دوران بارداری وزایمان می توان بروز مرگ جنین را کاهش داد.کلید واژگان: مراقبت های حین بارداری, مرده زایی, جنینBackground and ObjectiveIntrauterine fetal death is not only a tragedy for the families, but is also one of the most important complications of pregnancy. Important factors, such as mother, placenta and fetus, can lead to stillbirth. The aim of this study was to investigate the causes of and factors associated with stillbirth in Babol, north of Iran.MethodsIn this cross-sectional study, all women with a diagnosis of intrauterine fetal death who referred to Shahid Yahyanejad hospital during a period of one year; were included. After reviewing the medical records of patients, information of mothers, placenta and fetus were recorded in prepared forms. SPSS 18 statistical software was used to compare variables.FindingsIn total, 6979 births were performed, of which 68 cases were reported as intrauterine fetal death. In this study, the rate of intrauterine fetal death was 9.7 per 1,000 live births, more frequently seen in 20-34 years old mothers. Abnormal labor, fetal meconium and fetal abnormality were among the causes of stillbirth.ConclusionIdentification of the predictive causes and factors of intrauterine fetal death are difficult. However, with proper care and effective counseling, screening and early detection of problems for mother and fetus of pregnant women with a history of intrauterine fetal death, and also with accurate assessment of similar problems during pregnancy; can reduce the incidence of fetal death.Keywords: Prenatal Care, Stillbirth, Fetus
-
سابقه و هدفبا افزایش طول عمر، زنان یائسه یک سوم عمر خود را بعد از یائسگی می گذرانند. به همین دلیل فرآیند تغییرات جسمانی و روانی- اجتماعی در این دوران اهمیت بسزایی دارد. هدف از این مطالعه تعیین عوامل موثر بر فرآیند زندگی در زنان یائسه می باشد.مواد و روش هااین مطالعه مقطعی بر روی 700 نفر از زنان یائسه 60-40 ساله با یائسگی طبیعی و بدون استفاده از درمان هورمونی که به صورت تصادفی – خوشه ایدر شهر بابل انتخاب شدند، انجام گردید اطلاعات با استفاده از پرسشنامه ای شامل دو بخش جمع آوری گردید. بخش اول به بررسی عوامل دموگرافیک و وضعیت یائسگی شرکت کنندگان پرداخته و بخش دوم سوالات مرتبط با فرآیند زندگی با استفاده از پرسشنامه کیفیت زندگی دوران یائسگی (MENQOL) در دو حیطه روانی – اجتماعی و جسمی بوده است. پس از جمع آوری اطلاعات متغیرها مورد بررسی و مقایسه قرار گرفتند.یافته هامیانگین سن یائسگی زنان 55/1±57/48 سال بود. میانگین نمره کیفیت زندگی در حیطه روانی – اجتماعی 52/6±07/23 و در حیطه جسمی 99/7±38/55 بوده است. ارتباط معنی داری بین سطح تحصیلات، وضعیت اقتصادی و سن، با دو بعد روانی – اجتماعی و جسمی کیفیت زندگی وجود داشت)05/0(p<. همچنین بین بعد روانی – اجتماعی و جسمی با وضعیت تاهل و بین بعد روانی – اجتماعی با استعمال سیگار توسط خود فرد یا افراد خانواده، رابطه معنی دار دیده شد)05/0(p<.نتیجه گیرینتایج مطالعه نشان داد که وضعیت اقتصادی، سطح تحصیلات و سن روی فرآیند زندگی زنان یائسه تاثیر می گذارند.
کلید واژگان: یائسگی, کیفیت زندگی, وضعیت اقتصادی, سطح تحصیلاتBackground And ObjectiveWith increasing life expectancy in women، they spend one third of their life after menopause. For this reason، the process of physical and psychosocial changes is very important in this stage of life. The aim of the present study was to assess the factors affecting life process of postmenopausal women.MethodsThis cross sectional study was performed on 700 postmenopausal women of Babol (Iran) aged between 40-60 years with natural menopause and without using hormone therapy by random and cluster sampling method. Data collection tool was a questionnaire consisting of two parts. First part assessed demographic factors and menopausal status of participants and second part was the questions related to life process by menopause specific quality of life (MENQOL) questionnaire in psychosocial and physical domains. After gathering information، the variables were assessed and compared.FindingsThe mean menopause age in Babol town was 48. 57±1. 55. The mean score of life quality in psychosocial and physical domains was 23. 07±6. 52 and 55. 38±7. 99، respectively. There was a significant relationship between psychosocial and physical dimensions of quality of life with age، education level and economic level (p<0. 05). Also، there was a significant relationship between psychosocial and physical dimensions and marital status and between psychosocial dimension and smoking by individuals and family members (p<0. 05).ConclusionThe results of the study showed that educational level، economic level and age effect on life process of postmenopausal women.Keywords: Menopause, Quality of life, Economic level, Educational level -
سابقه و هدفسندرم تخمدان پلی کیستیک یک اختلال شایع آندوکرین همراه با اختلالات لیپید می باشد که با افزایش ریسک بیماری های قلبی- عروقی و چاقی مرکزی همراه می باشد. این مطالعه با هدف تعیین رابطه لیپید پس از غذا با نسبت دور کمر به باسن و انسولین در زنان مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک و مقایسه آن با گروه کنترل انجام شده است.مواد و روش هااین مطالعه مورد- شاهدی بر روی 20 خانم مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک و 20 نفر کنترل سالم که از نظر سن یکسان و از نظر شاخص توده بدنی بین 2kg / m 20 تا 2kg / m 23 بودند، در مرکز ناباروری فاطمه الزهرا بابل انجام شده است. نسبت دور کمر به دور باسن محاسبه شد و سطح تری گلیسرید، کلسترول، HDL ناشتا و پس از غذا، انسولین و تست تحمل گلوکز اندازه گیری شد و در دو گروه مورد مقایسه قرار گرفت.یافته هازنان مبتلا به تخمدان پلی کیستیک سطوح بالاتری از تری گلیسرید پس از غذا (mg/dl5/121±6/203 در مقابل mg/dl 5/41±7/117، 018/0p=)، کلسترول پس از غذا (mg/dl 9/36±1/210 در مقابل mg/dl 29±9/169، 001/0p=)، قند خون ناشتا (mg/dl 7/11±6/91 در مقابل mg/dl 2/14±8/81، 023/0p=)، انسولین (ÏÜ/ml2/25±7/131 در مقابل ÏÜ/ml 18±2/75، 033/0p=) و نسبت دور کمر به دور باسن (06/0±87/0 در مقابل 14/0±74/0، 001/0p=) در مقایسه با گروه کنترل داشتند. در حالت ناشتا نیز تری گلیسرید (mg/dl 9/68±1/158 در مقابل mg/dl 9/35±118، 029/0p=) و کلسترول (mg/dl 6/32±9/189 در مقابل mg/dl 25±154، 000/0p=) در بیماران بیشتر از گروه کنترل بود. بین سطح لیپیدهای اندازه گیری شده با سطح انسولین و نسبت دور کمر به باسن همبستگی معنی دار وجود نداشت.استنتاجسطوح تری گلیسرید و کلسترول ناشتا و پس از غذا و انسولین در زنان مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک بیشتر از زنان نرمال بود و به نظر می رسد نسبت دورکمر به باسن و سطح انسولین بر این ارتباط تاثیرگذار نبوده استکلید واژگان: سندرم تخمدان پلی کیستیک, لیپید پس از غذا, نسبت دور کمر به دور باسن, سطح انسولین, تست تحمل گلوکزBackground andPurposePolycystic ovary syndrome (PÇÔS), a common endocrine disorder with lipid disturbances, is associated with increase in the risk of cardiovascular disease and central obesity. The aim of this study was to determine the relationship between the postparandial lipid level with waist-to-hip ratio and insulin in women with PÇÔS in comparison with a control group.Materials And MethodsThis case-control study was conducted at Fatemat Zahra Ïnfertility Çenter in Babol on 20 women with PÇÔS and 20 healthy women as controls who were matched according to age and had a body mass index between 20 to 23 kg/m2. Waist-to-hip ratio, insulin, glucose tolerance test, the levels of fasting and postparandial triglyceride, cholestrol and HDL-cholestrol were all measured and compared between the two groups.ResultsÏn comparison with the control group, women with PÇÔS had higher levels of postparandial triglyceride (203.6±121.5 mg/dl VS 117.7±41.5 mg/dl, P=0.018), postparandial cholestrol (210.1±36.9 mg/dl VS 169.9±29 mg/dl, P=0.001), FBS (91.6±11.7 mg/dl VS 81.8±14.2 mg/dl, P=0.023), insulin (131.7±25.2 ÏÜ/dl VS 75.2±18 ÏÜ/dl, P=0.033) and waist-to-hip ratio (0.87±0.06 VS 0.74±0.14, P=0.001). The levels of fasting triglyceride (158.1±68.9 mg/dl VS 118±35.9 mg/dl, P=0.029) and cholesterol (189.9±32.6 mg/dl VS 154±25 mg/dl, P=0.000) in PÇÔS women were higher than that of the control group. There was no relationship between the level of lipids with insulin level and waist-to-hip ratio.Çonclusion: The levels of insulin, fasting and postparandial triglyceride and cholesterol in women with PÇÔS were higher than the healthy group. Ït seems that waist-to-hip ratio and insulin level had no effect on this relationship.
-
زمینه و هدفالیگوهیدرآمنیوس، حجم مایع آمنیوتیک کمتر از حد انتظار برای سن حاملگی است.که در صورت شدت، می تواند منجر به مرگ و میر و بیماریزایی جنین شود. هدف از انجام این مطالعه تعیین اثر مایع درمانی خوراکی و تزریقی هیپوتونیک بر روی مادران باردار بر روی شاخص مایع آمنیوتیک می باشد.مواد و روش کاراین مطالعه بصورت کارآزمایی بالینی، بین سال های 88-87 در شهر بابل بر روی 60 زن حامله در 38-35 هفته حاملگی انجام گردید. زنان باردار به طور تصادفی با شاخص مایع آمنیوتیک 10-5 سانتی متر، کیسه آب سالم و جنین بدون آنومالی در سونوگرافی، در سه گروه وارد مطالعه شدند. گروه اول، کنترل بوده و درمانی دریافت نکردند. گروه دوم، مایع خوراکی (آب) به صورت h 2/ L 2 و گروه سوم، مایع تزریقی ایزوتونیک (رینگر) به صورت h 2/ L 2 دریافت کردند. قبل و یک ساعت بعد از درمان با سونوگرافی شاخص مایع آمنیوتیک مشخص گردید. داده ها با نرم افزار آماری SPSS16و با استفاده از آزمون های مجذور کای، آنالیز واریانس، آزمون داده های تکراری، وآزمون تی زوجی محاسبه گردید.یافته هادر گروه کنترل تفاوت میانگین شاخص مایع آمنیوتیک در سنجش اول و در سنجش دوم 74/1±39/0 سانتی متر (33/0p=)، در گروه دوم، تفاوت میانگین شاخص مایع آمنیوتیک قبل از درمان و پس از درمان 82/1±32/1- سانتی متر (004/0p=) و در گروه سوم تفاوت میانگین شاخص مایع آمنیوتیک قبل از درمان و پس از درمان 85/1±85/1- سانتی متر بود (001/0p=). که روند تغییرات در شاخص مایع آمنیوتیک معنی دار بوده است (001/0p=).نتیجه گیرینتایج این بررسی نشان داد که مایع درمانی مادر به صورت خوراکی و تزریقی روش مناسبی جهت افزایش کوتاه مدت میزان شاخص مایع آمنیوتیک می باشد واین افزایش در گروهی که مایع درمانی تزریقی گردیدند، بیشتر است.کلید واژگان: الیگوهیدرآمنیوس, حجم مایع آمنیوتیک, مایع درمانی مادرBackground And ObjectivesOligohydramnios is a deficiency in the amount of amniotic fluid, lower than expected for the pregnancy age concerned. In severe cases this may lead to fetal morbidity and mortality. The purpose of this study was to determine the effect of oral and intravenous hypotonic liquid on the amniotic fluid index in pregnant women.Materials And MethodsThis clinical trial study was done in 60 pregnant women in their 35th to 38th weeks of pregnancy with amniotic fluid indices of 5 to 10 cm. The amniotic sacs in all these women were intact and sonograms showed no abnomalies in their fetuses. They were divided into 3 groups: The first group did not receive any treatment and was designated as the control group. The second group was treated by oral hydration (2lit/2h) and the third group was treated by intravenous (Ringer) Isotonic liquid (2lit/2h). A sonography was administered and the amniotic fluid index was calculated prior to and 1 hour after treatment.ResultsIn the control group, the difference of the mean of amniotic fluid index prior to and after treatment was 0.39±1.74 cm (P-Value=0.33). In the second group the difference of index before and after treatment was -1.32±1.82 cm (P-Value=0/004). In the third group the difference of the mean of the amniotic fluid index before treatment and after treatment was -1.85±1.85cm (P-Value=0.001). The differences in the amniotic fluid index was significant (p=0.001).ConclusionThe results of our study showed that the administration of oral and intravenous maternal hydration is a suitable procedure for the short-term increase of the amniotic fluid index. This increase was higher in treated group.
-
سابقه و هدف
سندرم HELLP مشکل جدی و تهدید کننده دوران حاملگی می باشد که به دلیل عدم علائم کلینیکی اختصاصی تشخیص آن پیچیده است. همچنین این سندرم با مورتالیتی و موربیدیتی پیرامون تولد و نوزادی همراه است. این مطالعه به منظور مقایسه عوارض مادری و نوزادی زنان مبتلا به سندرم HELLPبا پره اکلامپسی در 10 سال گذشته در بیمارستان شهید یحیی نژاد شهرستان بابل انجام شد.
مواد و روش هااین مطالعه مقطعی بر روی کلیه بیماران با تشخیص پره اکلامپسی / اکلامپسی و سندرم HELLP طی 10 سال در بیمارستان شهید یحیی نژاد بابل انجام شد. مشخصات دموگرافیک، علائم کلینیکی و آزمایشگاهی، عوارض مادری شامل (سزارین، کنده شدن جفت، نیاز به تزریق خون، هماتوم کبد، ادم ریه، نارسایی حاد کلیه، انعقاد منتشر داخل عروق، خونریزی و انفارکتوس مغزی، خونریزی داخل شکمی، دیسترس حاد تنفسی، مرگ مادر) و عوارض نوزادی شامل (نوزادان نارس، کاهش رشد داخل رحم، انتقال نوزادان به بخش مراقبت های ویژه و مرگ نوزاد) مورد مقایسه و بررسی قرار گرفت.
یافته هادر این مطالعه از 445 بیمار مورد بررسی، تعداد 361 بیمار (3/81%) با تشخیص اولیه پره اکلامپسی خفیف، 83 بیمار (7/18%) با تشخیص اولیه پره اکلامپسی شدید و 1 بیمار (2/0%) با تشخیص اولیه اکلامپسی بستری شدند، که 12 بیمار (7/2%) دارای علائم سندرم HELLP بودند. تعداد موارد کنده شدن جفت، هماتوم کبد، ادم ریه، نیاز به ترانسفوزیون خون، نارسایی حاد کلیه، انعقاد منتشر داخل عروق و مرگ مادر، در بیماران مبتلا به سندرم HELLPدر مقایسه با پره اکلامپسی معنی دار بود (05/0>p). عوارض نوزادی شامل نوزادان پره ترم، کاهش رشد داخل رحم، انتقال نوزادان به بخش مراقبت های ویژه در بیماران مبتلا به سندرم HELLPدر مقایسه با پره اکلامپسی نیز معنی دار بود (05/0>p). موردی از خونریزی و انفارکتوس مغزی، دیسترس حاد تنفسی، خونریزی داخل شکمی، مرگ داخل رحمی جنین و مرگ نوزاد گزارش نگردید.
نتیجه گیرینتایج مطالعه نشان داد که با تشخیص زودهنگام سندرم HELLP و رسیدگی به موقع در این بیماران می توان از عوارض جدی پیشگیری کرد.
کلید واژگان: سندرم HELLP, پره اکلامپسی, اکلامپسی, عوارض مادری, عوارض نوزادیBackground And ObjectiveHELLP syndrome is a serious presentation of pre-eclampsia and eclampsia during pregnancy and its diagnosis is difficult because of lack of specific features. This syndrome is associated with prenatal and neonatal morbidity and mortality. The aim of the present study was to compare the maternal and neonatal outcomes of HELLP syndrome with preeclampsia in Yahyanejad hospital (Babol, Iran) in the past ten years.
MethodsThis cross-sectional study was performed on all patients with pre-eclampcia/eclampcia who were hospitalized in Yahyanejad hospital during 10 years. Primary data, clinical and laboratory data, prenatal and maternal complications included (cesarean section, placental abruption, need to blood transfusion, liver hematoma, pulmonary edema, acute renal failure, DIC, brain hematoma and infection, intra-abdominal hemorrhage, ARDS and maternal mortality) and neonatal complications included (preterm neonates, IUGR, NICU admission and neonate mortality) were compared.
FindingsIn this study, from 445 patients who were evaluated, 361 patients (81.3%) with mild preeclampsia, 83 patients (18.7%) with severe pre eclampsia and 1 (%0.2) with eclampsia were hospitalized in primary diagnosis, that 12 patients (2.7%) had HELLP syndrome symptoms. Cases of placental abruption, liver hematoma, pulmonary edema, need to blood transfusion, acute renal failure, DIC and maternal mortality in patients with HELLP syndrome was significant in compared to preeclampsia (p<0.05). Neonatal complications included preterm neonates, IUGR, NICU admission in patients with HELLP syndrome were significant in compared to preeclampsia (p<0.05). Also no case of brain hemorrhage and infection, ARDS, intra-abdominal hemorrhage, IUFD and neonatal mortality was reported.
ConclusionAccording to the results of this study, maternal and fetal complications in patients with HELLP syndrome can be prevented and this could be result of early diagnosis and appropriate management.
-
بررسی سبک های اسناد دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی مازندران در سال تحصیلی 88-1387سابقه و هدفشناخت سبک های اسناد دانشجویان و سوق دادن آن ها به سمت مسئولیت پذیری و نگاه درست به خویش به منظور پایه گذاری موفقیت ها و خلاقیت های فراوان از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد و نیز باتوجه به اهمیت آن در پویایی، تحرک و یا انفعال و کم انگیزگی افراد، پژوهش حاضر به منظور بررسی سبک های اسناد دانشجویان علوم پزشکی مازندران انجام شده است.مواد و روش هااین مطالعه از نوع توصیفی است. جامعه آماری این پژوهش حدود 2582 نفر دانشجویان (دختر و پسر) شاغل به تحصیل دانشگاه علوم پزشکی مازندران در سال تحصیلی 88-1387 می باشند که از بین آن ها تعداد 343 دانشجوی پسر و 428 دانشجوی دختر به طور تصادفی انتخاب شدند. جمع آوری اطلاعات از طریق پرسشنامه استاندارد «سبک اسنادی راتر» صورت گرفت.یافته هااین پژوهش نشان می دهد 9/43 درصد از دانشجویان این دانشگاه سبک اسنادی درونی و 1/56 درصد سبک اسنادی بیرونی را انتخاب کرده اند. دانشجویان دختر 3/42 درصد سبک اسنادی درونی و 7/57 درصد سبک اسنادی بیرونی، همچنین دانشجویان پسر 8/45 درصد سبک اسنادی درونی و 2/54 درصد سبک اسنادی بیرونی را انتخاب کردند.استنتاجبا توجه به نتایج حاصله سبک اسنادی غالب دانشجویان سبک بیرونی است که این امر تاثیر سویی بر انگیزه تلاش و پیشرفت تحصیلی و نهایتا موفقیت آن ها خواهد گذاشت. بنابراین آموزش راهبردهای مقابله ای در کاهش سبک های اسنادی بیرونی دانشجویان ضروری به نظر می رسد.
کلید واژگان: سبک اسنادی, اسناد بیرونی, اسناد درونی, دانشجویان, سبک یادگیری همگرا, واگرا, افسردگیThe Study of the Âttributional Style of the Students Studying in Mazandaran Üniversity of Medical Sciences in 2008-2009Background andPurposeÏdentifying the students’ attributional style and helping them to be responsible and have a proper view is of critical importance which can lead them to achieve greater success and creativity. Çonsidering its significant role in being an active or a passive، and demotivated person، the present study was conducted in order to determine the attributional style of the students studying in Mazandaran Üniversity of Medical Sciences.Materials And MethodsThis is a descriptive study conducted in Mazandaran Üniversity of Medical Sciences in 2008-2009 with the population of 2582 students on 343 male and 428 female randomly selected students. The data were collected using the Âttributional Style Questionnaire. This is a descriptive study conducted in Mazandaran Üniversity of Medical Sciences in 2008-2009 on 343 male and 428 female randomly selected students among a population of 2582 students.ResultsThe obtained data showed that 43. 9% of the participants had internal، while 56. 1% of them demonstrated external attributional style. Âmong the female participants، 42. 3% used internal and the rest (57. 7%) employed external attributional style، similarly، 45. 8% of the male participants preferred internal and 54. 2% of them tend to use external attributional style. Çonclusion: Âccording to the results، the dominant attributional style of the participants is the external style which has a negative impact on their motivation، effort، and academic achievement which then، may negatively influence their success. Thus، it seems necessary to train them the coping strategies in order to reduce their external attributional style. -
-
سابقه و هدفرالوکسی فن بطور گسترده جهت پیشگیری از عوارض یائسگی به کار می رود، با توجه به بالا بودن سطح لیپیدهای سرم در زنان یائسه که از فاکتورهای خطر بیماری های قلبی عروقی می باشد و وجود تناقضاتی درباره تاثیر رالوکسی فن بر سطح لیپیدهای سرم، این مطالعه به منظور تعیین اثر رالوکسی فن (رالوفن) بر سطح لیپیدهای سرم زنان یائسه انجام شد.مواد و روش هااین مطالعه مداخله ای از نوع قبل و بعد روی 50 زن یائسه مراجعه کننده به درمانگاه منوپوز بیمارستان شهید یحیی نژاد بابل در سال 1387 انجام شد. بیماران با سن 45 تا 60 سال و گذشت حداقل 1 سال از تاریخ آخرین قاعدگی مورد بررسی قرار گرفتند. هرگونه تاریخچه کانسر، خونریزی غیر طبیعی رحمی یا هر نوع اختلال انعقادی، استفاده از آندروژن، کورتیکواستروئید، استروژن، اختلال عملکرد کلیه، بیماری کبدی مزمن یا حاد، تاریخچه ترومبوز وریدهای عمقی و بیماری قلبی و عروقی بعنوان معیارهای خروج از مطالعه در نظر گرفته شد. افراد مورد مطالعه به مدت 3 ماه تحت درمان با رالوفن (ساخت کارخانه ابوریحان) به مقدار 60 میلی گرم در روز قرار گرفتند سطح لیپیدها سرم نیز در 3 نوبت قبل از شروع درمان، یک ماه و سه ماه بعد از شروع درمان اندازه گیری و مورد مقایسه قرار گرفت.یافته هامیانگین سن بیماران 7/3±2/53 سال بود که بطور متوسط 6 سال از آخرین قاعدگی آنها گذشته بود. میانگین سطح تری گلیسرید سرم زنان یائسه قبل از درمان (1/36±6/159 میلی گرم در دسی لیتر) بود، یک ماه بعد از درمان (8/34±9/162 میلی گرم در دسی لیتر) و سه ماه بعد از درمان (7/41±8/170 میلی گرم در دسی لیتر) شد که این اختلاف معنی دار بود (012/0=p). همچنین میانگین سطح کلسترول سرم زنان یائسه قبل از درمان (2/22±6/193 میلی گرم در دسی لیتر) بود، یک ماه بعد از درمان (9/24±6/198 میلی گرم در دسی لیتر) و سه ماه بعد از درمان (7/26±1/202 میلی لیتر در دسی لیتر) شد که اختلاف معنی داری مشاهده شد (000/0=p). میانگین سطح LDL سرم زنان یائسه قبل از درمان (3/28±6/114 میلی گرم در دسی لیتر) بود، یک ماه بعد از درمان به (6/29±8/118 میلی گرم در دسی لیتر) و سه ماه بعد از درمان به (7/26±9/113 میلی گرم در دسی لیتر) رسید که این اختلاف معنی دار نبود. همچنین میانگین سطح HDL سرم زنان یائسه قبل از درمان (3/9±8/47 میلیگرم در دسی لیتر) بود، یک ماه بعد از درمان (5/8±7/46 میلی گرم در دسی لیتر) و سه ماه بعد از درمان (8/5±2/48 میلی گرم در دسی لیتر) شد اختلاف معنی داری مشاهده نگردید.نتیجه گیریاین مطالعه نشان داد که درمان با رالوفن تاثیر مشخصی بر سطح لیپیدهای سرم ندارد و افزایش تری گلیسیرید و کلسترول در محدوده نرمال و حد مرزی می باشد که اهمییت بالینی ندارد.
کلید واژگان: استئوپروز, رالوفن, لیپید سرم, یائسهBackground And ObjectiveRaloxifen is used widely to prevent menopause complications. Hyperlipidemia is a risk factor for coronary heart disease in menopausal women. There are controversies about raloxifen effects on serum lipids, so this study was done to determine the effects of raloxifen (ralofen) on serum lipids of the menopausal women.MethodsThis before-after interventional study was done on 50 menopausal women that returned to menopausal clinic of Yahyanejad hospital in Babol in 2008. Inclusion criteria were 45–60 years old and past of one year of last menstural period. Exclusion criteria were history of cancer, abnormal uterus bleeding, clotting dysfunction, use of androgen, corticosteroid and estrogen, renal failure, chronic and acute disease of liver, history of deep vein thrombosis and cardiovascular disease. Patient received ralofen (product by Aboryhan company) 60 mg/day for three months. Serum lipid level measured in three times include: before treatment, one month and three month later.FindingsThe mean age (±SD) of the patients was 53.2±3.7 and the median time of last menstural period was 6 years. The mean level of serum triglyceride (mg/dl) of menopausal women was significant (p=0.012) before treatment (159.6±36.1 mg/dl), one month after treatment (162.9±34.8 mg/dl) and three month after treatment (170.8±41.7 mg/dl). So the mean level of serum cholesterol (mg/dl) of menopausal women was significant (p=0.000) before treatment (193.6±22.2 mg/dl), one month after treatment (198.6±24.9 mg/dl) and three month after treatment (202.1±26.7 mg/dl).The mean level of serum LDL (mg/dl) of menopausal women was not significant (p=0.152) before treatment (114.6±28.3 mg/dl), one month after treatment (118.8±29.6 mg/dl) and three month after treatment (113.9±26.7 mg/dl). So the mean level of serum HDL (mg/dl) of menopausal women was not significant before treatment (47.8±9.3 mg/dl), one month after treatment (46.7±8.5 mg/dl) and three months after treatment (48.2±5.8 mg/dl).ConclusionThis study showed that ralofen had no significant effects on serum lipids levels and triglyceride and cholesterol increased were in normal and borderline limits that dont have clinical importance. -
زمینه و هدفکامپیوتر و نفوذ گسترده ی آن در دنیای امروز باعث شده که هر کسی به نحوی با این تکنولوژی درگیر شده و با آن سر و کار داشته باشد. این تقاضای فزاینده به کامپیوتر برای بسیاری از افراد با اضطراب و استرس همراه است. اضطراب کامپیوتر، نوع خاصی از اضطراب است که معمولا در یک موقعیت خاص رخ می دهد و افرادی که مبتلا به اضطراب کامپیوتر هستند ممکن است ترسی از ناآشنایی، احساس ناکامی، خجالت و شرم، شکست و یاس و ناامیدی را تجربه کنند. هدف این پژوهش بررسی میزان اضطراب کامپیوتر در اعضای هیات علمی و مدیران است.
روش تحقیق: در تحقیق حاضر از روش توصیفی استفاده شده است. جامعه آماری کلیه اعضای هیات علمی و مدیران دانشکده های پرستاری و مامایی دانشگاه های دولتی و آزاد اسلامی استان مازندران هستند. از بین جامعه آماری، بر اساس جدول تعیین حجم نمونه از روی حجم جامعه یا جدول کرجسی و مورگان، تعداد 200 نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از دو روش کتابخانه ای و پرسشنامه استفاده به عمل آمد.
یافته هانتایج آزمون فرضیه های تحقیق نشان داد بین جنسیت و میزان اضطراب کامپیوتر ارتباط وجود دارد (05/0، p<543/2t=) ولی بین میزان اضطراب کامپیوتر با تجربه کامپیوتر ارتباط وجود ندارد (05/0، p>525/0t=). همچنین بین میزان اضطراب کامپیوتر با تحصیلات (05/0، p<776/2t=) و با سابقه شغل (05/0، p<279/2t=) ارتباط وجود دارد. ولی بین میزان اضطراب کامپیوتر با نوع شغل ارتباط وجود ندارد (05/0، p>179/0t=).
نتیجه گیریبر اساس یافته های تحقیق نتیجه می گیریم که میان اضطراب کامپیوتر و برخی ویژگی های جمعیت شناختی نظیر جنسیت، تحصیلات و نوع شغل اعضای هیات علمی و مدیران دانشکده های پرستاری و مامایی دانشگاه های دولتی و آزاد اسلامی مازندران، ارتباط معنی داری وجود دارد.
کلید واژگان: اضطراب کامپیوتر, ویژگیهای جمعیت شناختی, اعضای هیات علمی, مدیرانBackground And AimComputer and technology widespread today through the world has engaged everybody in such a way and this has produced some anxiety and stresses in turn for operators. The purpose of this research is to study computer anxiety rate among faculty members and managers.Materials And MethodsIn this descriptive study and for this purpose, 200 faculty members and managers were selected by using the stratified random sampling method. In this research two questionnaires were used: demographic characteristics and Computer Anxiety Rating Scale (CARS). Content, discrimination and concurrent validity of the questionnaires were established using a panel of experts. Reliability of CARS with using test-retest 0.92 was obtained. Research method is descriptive. In present study five hypotheses was tested. To analyze data, t-test was used.ResultsResults of research showed that: 1)There is a relationship between rate computer anxiety and sex (t=2.543,p<0.05). 2) There isnt any relationship between rate computer anxiety and experience with computer (t=0.525,p>.05). 3) There is a relationship between rate computer anxiety and level of education (t=2.776,p<.05).3). 4) There is a relationship between rate computer anxiety and job experience (t=2.279,p<.05). 5) There is a relationship between rate computer anxiety and type of Job (t=0.179,p<0.05).ConclusionThis research indicated that there is a relationship between rate computer anxiety and demographic characteristics. -
سابقه و هدفقاعدگی طبیعی در نتیجه ریزش دوره ای آندومتر ترشحی رحم ایجاد می گردد و اختلال عملکرد قاعدگی از جمله اولیگومنوره از شایع ترین مشکلات بالینی در بیماری های زنان است. اولیگومنوره در سالهای اول منارک طبیعی می باشد، ولی در صورت تداوم آن بیماری زمینه ای دیگری را باید در نظر داشت. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی نسبی الیگومنوره و فاکتورهای مرتبط با آن در دختران دبیرستانی شهر بابل صورت گرفته است.مواد و روش هااین مطالعه توصیفی تحلیلی و مقطعی بر روی800 دختر دبیرستانی 19-14 ساله شهر بابل در سال تحصیلی 81-80 انجام شد. اطلاعات از طریق پرسشنامه، شامل سئوالاتی راجع به قد، وزن، سن منارک، وجود موهای زاید، آکنه و... که در اختیار دانش آموزان قرار می گرفت جمع آوری گردید. سپس داده ها با استفاده از آزمون آماری chi-square تجزیه و تحلیل و P<0.05 معنی دار تلقی شد.یافته هادر این مطالعه میانگین سن افراد 2.5±16.85 و فراوانی نسبی الیگومنوره 25.4% و قاعدگی نرمال 74.6% است. همین فراوانی نسبی هیرسوتیسم در گروه الیگومنوره 47.3% در مقایسه با گروه نرمال 24.3% بوده است سابقه فامیلی الیگومنوره در گروه الیگومنوره 45.8% در مقایسه با 32% در گروه نرمال 32% بوده است. در همه موارد اختلاف معنی داری بین دو گروه وجود داشت.نتیجه گیریبا توجه به این که هیرسوتیسم، آکنه و دیگر مواردی که حاکی از آندروژن بالا می باشد، در این گروه شایع بوده لذا بررسی های دقیق تری جهت کشف علت ایجاد الیگومنوره در این سنین و شروع اقدامات درمانی سریع تر لازم می باشد.
کلید واژگان: اولیگومنوره, دختران دبیرستانی, منارک, هیرسوتیسم, آکنه -
سابقه و هدفبیماری التهابی لگن مسوول 20-5% تمام موارد بستری بیماران در بیمارستان به علت مسایل زنان می باشد. این عفونت ها به علت شیوع بالا و عوارض بالقوه خطرناکی که دارند از مهم ترین مسایل در ژنیکولوژی محسوب می شوند. لذا بر آن شدیم تا فراوانی آن و عوامل خطر و علایم بالینی را در افراد مبتلا بررسی کنیم.مواد و روش هااین مطالعه بر روی 8114 بیمار بستری شده در بخش زنان بیمارستان شهید یحیی نژاد بابل طی سالهای 79-1374 صورت گرفت. 145 مورد عفونت لگنی تشخیص داده شد که وارد مطالعه شدند و اطلاعات مورد نظر در پرسشنامه ای ثبت و مورد بررسی قرار گرفت.یافته هافراوانی بیماری التهابی لگن در این مطالعه 1.8% بوده که بیشترین فراوانی در گروه سنی 29-20 (37.3%) بوده است. شایعترین علامت بالینی درد شکم و حساسیت شکمی بوده است. بیشترین روش ضد بارداری در مبتلایان، بستن لوله ها (27.6%) و منقطع (26.9%) بوده است. سابقه کورتاژ در 13.8% و هیستروسالپنگوگرام در 11.4% وجود داشت.نتیجه گیریفراوانی بیماری التهابی لگن نسبت به جوامع دیگر کمتر می باشد که به رعایت اصول اخلاقی و احتمالا شیوع کم عفونتهای گنوره و کلامیدیا نسبت داده می شود. تشخیص بیماری، بالینی و براساس رد سایر تشخیص های افتراقی می باشد. تاخیر در درمان منجر به عوارض وخیم شده و تشخیص به موقع و درمان ضروری می باشد.
کلید واژگان: بیماریهای التهابی لگن, عفونت لگن, بیماریهای منتقله از طریق جنسی -
سابقه و هدفبیمارستان یکی از منابع تولید زباله در شهرها بوده که بخش اعظم مواد زاید تولیدی آن را زباله های مخاطره آمیز تشکیل می دهد. عدم توجه به کنترل زباله های بیمارستانی نه تنها سلامت بیماران و پرسنل بیمارستانی را به خطر می اندازد بلکه به طور غیرمستقیم اثر شدیدی بر روی سلامت انسان های خارج از بیمارستان داشته و موجب آلودگی محیط زیست می شود. برهمین اساس، وضعیت جمع آوری، حمل،ودفع زباله های بیمارستان های دولتی و خصوصی استان مازندران مورد بررسی قرار گرفت.مواد و روش هاتحقیق به روش توصیفی و از نوع زمینه یابی (پیمایشی) بر روی کلیه بیمارستان های سطح استان در سال 1380 انجام پذیرفت که شامل 20 بیمارستان دولتی و 7 بیمارستان خصوصی می باشد. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، مشاهده عینی محقق و تکمیل پرسشنامه (فرم اطلاعاتی) محقق ساخته بوده است.نتایجیافته های بدست آمده از این پژوهش نشان داد که علی رغم این که بیمارستان های استان مازندران جداسازی زباله را انجام می دهند اما در 85 درصد از بیمارستان ها جداسازی زباله به طور کامل انجام نمی گیرد و گاها زباله های عفونی در سطل های غیرعفونی دیده می شود؛ کای اسکوئر (84/3 = X2) بدست آمده رابطه معنی داری بین بیمارستان های دولتی و جداسازی زباله نشان می دهد. نحوه حمل زباله از بخش ها به جایگاه موقت زباله در 45درصد از بیمارستان های دولتی بوسیله دست و در55 درصد مابقی به وسیله چرخ دستی بود. این کار در42 درصد ازبیمارستان های خصوصی به وسیله دست و در58 درصدمابقی به وسیله چرخ دستی انجام می گرفت.شصت درصد از بیمارستان های موردبررسی دارای زباله سوز هستند و کای اسکوئر(25/2=X2) بدست آمده نیز رابطه معنی داری را بین زباله سوزهای سالم وفعال وبیمارستان های دولتی نشان داد.استنتاجبا توجه به نتایج پژوهش، قانونمند نمودن و تدوین آیین نامه های اجرایی در زمینه مواد زاید بیمارستانی و حفظ و توسعه کمیته کنترل عفونت بیمارستانی و بکارگیری نیروی کارآمد بهداشت محیطی و همچنین آموزش مداوم کارکنان بیمارستان از امور اجتناب ناپذیر جهت جمع آوری، حمل، و دفع بهداشتی زباله های بیمارستانی می باشد.
کلید واژگان: زباله سوز, زباله های عفونی و غیر عفونی, بیمارستان های دولتی و خصوصیBackground andPurposeHospitals are one of the most important solids sources in cities, in which large parts of the solids are hazardous. Ïf proper attention is not paid to the control of hospital solids, it will not only affect the patients and personal health in the hospitals but also will affect the human health and environmental pollution. Therefore collection, transfer and disposal of private and government hospital solids in Mazamdaran state was evaluated.Materials And Methods descriptive study carried out in all hospitals of mazandaran province during the year 2001 the study included 20 government and 7 private hospitals. The equipments used in this research were researcher’s observation and a questioners (data Çollection forms) filled by researcher.ResultsThe results obtained in this research showed that inspite of solids seperation in almost all the hospitals of the province, the complete seperation is not done in about 85% of the hospitals, and sometimes the infected solids are collected in non-infected solids buckets. X2 test was 3.84 which shows a significant relationship between the government hospitals and solids seperation. Ïn 45% of government hospitals, transfer of solids form wards to their temporary sites are done by hands and in 55% by wheel porters, butin 72% of private hospitals this procedure was 58% by hands and the rest by wheel porters. 60% of the hospitals and an incinerator. The obtained X2 test of 2.25 showed a significant relationship between an active and intact incinerator and government hospitals. Çonclusion: Âsregard to the results obtained in this research, we conclude that a legislation and establishment of hospital solids waste law and also a development of hospital indection control committee and employment of skilled. Ënvironmental health staff and also a continous education of hospital staff could be an unavoidable measures to be taken in collection, transfer and healthy disposal of hospital solids.Keywords: Incinerator, Infected, uninfected Solids, Government, private hospitals -
سابقه و هدفگرچه حاملگی مولار در سنین بالای 50 سال نادر است ولی بیشتر از جهت ابتلا به بیماری تروفوبلاستیک پایدار و بدخیم که شانس آن در گروه سنی بالای 40 سال افزایش می یابد، حائز اهمیت می باشد. گزارش مورد: خانم 52 ساله ای است که با شکایت خونریزی واژینال از 4 ماه قبل از مراجعه و بستری شدن، که در سونوگرافی شکمی انجام شده نیز یک توده mm 112±91 با اکوی مختلط در فوندوس رحم با تشخیص میوم گزارش شد. بعد از هیسترکتومی شکمی و برش دادن رحم وزیکول های خوشه ای(حاملگی مولار) مشاهده گردید که جهت تایید تشخیص به پاتولوژی ارسال شد.نتیجه گیریسونوگرافی برای تشخیص حاملگی مولار بسیار کمک کننده است ولی کافی نیست. تست ادراری حاملگی دقت تشخیص کافی برای رد حاملگی مولار را ندارد. همچنین در سنین حوالی یائسگی عوارض حاملگی مانند حاملگی مولار به عنوان تشخیص افتراقی مهم خونریزی غیر طبیعی رحمی باید مدنظر باشد. در بیمار مورد نظر با توجه به سن و تکمیل فرزندان هیسترکتومی شکمی انجام و پیگیری با اندازه گیری βHCG انجام شد که خوشبختانه بدخیمی دیده نشد.
کلید واژگان: حاملگی مولار, سونوگرافی, هیسترکتومی شکمی
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.