به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

مریم عابدینی

  • چالشی نو در گزینش دانشجو
    مریم عابدینی
  • آموزش زمین شناسی هنوز جایگاه واقعی خود را در آموزش وپرورش نیافته است
    مریم عابدینی
  • انقلاب پنجم صنعتی و زمین شناسی
    مریم عابدینی
  • مریم عابدینی، بهمن اکبری*، عباس صادقی، سامره اسدی مجره
    بیماری سرطان بر جنبه های مختلف کیفیت زندگی بیمار از جمله وضعیت روحی، روانی، اجتماعی و اقتصادی تاثیر دارد. هدف این پژوهش ارزیابی مدل تاثیر خودمهارگری بر بهزیستی هیجانی با میانجی گری شفقت خود و تنظیم هیجان در بیماران سرطانی بود. روش اجرای این پژوهش توصیفی و طرح پژوهش همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه پژوهش شامل تمامی بیماران سرطانی در سال 1399می باشد. نمونه پژوهش شامل 200 نفر(زن و مرد) از بیماران سرطانی در بیمارستان امام حسین(ع) شهر تهران بود که به شکل نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده از مقیاس خودمهارگریet al, 2004)  (Tangney,، فرم کوتاه مقیاس شفقت خود (Raes et al, 2011)، پرسشنامه تنظیم هیجان Gross & John, 2003)) و مقیاس بهزیستی ذهنی (Keyes,  & Magyar-Moe, 2003)استفاده گردید. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS26 و AMOS24 صورت گرفت. جهت تحلیل روابط واسطه ای نیز از روش بوت استرپ در برنامه MACRO پریچر و هایز (2008) استفاده شد. نتایج نشان داد خودمهارگری بر بهزیستی هیجانی اثر مستقیم و معنی دار دارد(p<0/008). همچنین، اثر مستقیم خودمهارگری بر شفقت خود معنادار بود(p<0/001)، اما اثر مستقیم خودمهارگری بر تنظیم هیجان معنادار نبود(p>0/05). اثرغیرمستقیم خودمهارگری بر بهزیستی هیجانی به واسطه شفقت خود معنی دار بود(p<0/001)، اما اثرغیرمستقیم خودمهارگری بر بهزیستی هیجانی به واسطه تنظیم هیجان معنی دار نبود(p>0/05). نتایج پژوهش برای متخصصان و روانشناسان حوزه سلامت تلویحات کاربردی داشته و می توان نتیجه گرفت که خودمهارگری به واسطه شفقت خود بر بهزیستی هیجانی بیماران سرطانی اثر دارد.
    کلید واژگان: خودمهارگری, بهزیستی هیجانی, شفقت خود, تنظیم هیجان, سرطان
    Maryam Abedini, Bahman Akbari *, Abbas Sadeghi, Samereh Asadi Majreh
    Cancer affects various aspects of a patient's quality of life, including mental, psychological, social, and economic status. The aim of this study was to evaluate the effect self-control on emotional well-being due to the mediating role of self-compassion and emotion regulation in cancer patients. The method of this research is descriptive and the correlational research design is structural equation modeling. The statistical population in this study included cancer patients in 1399 that were selected by purposive sampling. The sample consisted of 200 (male and female) cancer patients in Emam Hosein hospital in Tehran. To collect data from the Self-Control scale (Tangney et al, 2004), self-compassion scale-short form (Raes et al, 2011), the Emotion Regulation Questionnaire (Gross and John, 2003), and the emotional Well-Being Scale (Keys & Magyar-Moe, 2003) was used. All analyzes were performed using SPSS26 and AMOS24 software. Bootstrap method was used to analyze the intermediate relationships in MACRO Preacher and Hayes (2008). The results showed that self-control has a direct and significant effect on emotional well-being (p<0/008). Also, the direct effect of self-control on self-compassion was significant (p<0/001), but the direct effect of self-control on emotion regulation was not significant (p> 0/05). The indirect effect of self-control on emotional well-being due to self-compassion was significant (p<0/001), but the indirect effect of self-control on emotional well-being wasnot significant due to emotion regulation (p> 0/05).The results of the research have practical implications for health professionals and psychologists and it can be concluded that self-control through self-compassion has an effect on the emotional well-being of cancer patients.
    Keywords: emotional well-being, emotion regulation, self- compassion, Self-Control, cancer
  • مریم عابدینی*
    زمینه

    هویت اخلاقی فراگیران از اهداف مهم در نظام های تعلیم و تربیت است. یکی از زمینه های مهم در تکوین هویت اخلاقی فراگیران شناخت عوامل موثر بر آن است. هدف از پژوهش حاضر بررسی مولفه ها و شاخص های هویت اخلاقی فراگیران با توجه به پیشینه پژوهشی موجود می باشد.

    روش

    رویکرد پژوهش حاضر کیفی و روش آن سنتزپژوهی براساس مدل روبرتس و همکاران (2007) است. جامعه پژوهش، متشکل از 227 مقاله در زمینه مولفه های موثر بر هویت اخلاقی فراگیران در طول سال های 2009  تا 2022 میلادی بود. نمونه پژوهش شامل 33 مقاله است که به صورت هدفمند جمع آوری و بر اساس پایش موضوعی، داده ها انتخاب شده اند. داده های پژوهش از تحلیل کیفی اسناد مورد مطالعه، گردآوری شده اند.  

    یافته ها

    بر اساس تجزیه وتحلیل مقالات پیشین، مولفه های هویت اخلاقی فراگیران در 6 بعد طبقه بندی شدند. این ابعاد شامل بعد فردی (مشتمل بر عوامل؛ ویژگی های شخصیتی، هوش اخلاقی، مهارت های شناختی و زمینه های فردی)، بعد ویژگی های مربی (مشتمل بر عوامل؛ تعهد، مهارت های ادراکی، اخلاق مداری، تعامل مناسب و تخصص)، بعد محتوای آموزشی (مشتمل بر عوامل؛ مشارکتی، اجتماع مدار و واقع بینانه)، بعد رویکردهای یاددهی-یادگیری (مشتمل بر عوامل؛ رویکردهای تیمی، فرآیند محوری و رویکرد تعاملی، رویکردهای فعال، مبتنی بر پراکسیس و مبتنی بر سازنده گرایی)، ویژگی های ارزشیابی (مشتمل بر محورهایی چون رویکردهای اجتماع مدار، رویکردهای فردی، رویکردهای سنجش عملکردی و عدالت گرا) و عوامل زمینه ای (مشتمل بر محورهایی چون بسترهای ارتباط مجازی، خانواده، بستر اجتماعی محیط، مدرسه و دوستان) است.

    نتیجه گیری

    مولفه ها و شاخص های موثر بر هویت اخلاقی فراگیران در شش بعد سازماندهی شد از این رو برای طراحی الگوهای برنامه درسی جهت تربیت اخلاقی فراگیران می توان با در نظر گرفتن ابعاد زمینه طراحی الگوی جامع را فراهم آورد.

    کلید واژگان: هوش اخلاقی, هویت اخلاقی, تعلیم و تربیت
    Maryam Abedini*
    Background

    The moral identity of learners is one of the important goals in education systems. One of the important fields in the development of moral identity of learners is to know the factors affecting it. The purpose of the present research is to investigate the components and indicators of learners' moral identity according to the existing research background.               

    Method

    The approach of the present research is qualitative and its method is synthesis research based on the model of Roberts et al. (2007). The research community consisted of 227 articles in the field of factors affecting the moral identity of learners during the years 2009 to 2022. The research sample includes 33 articles that were purposefully collected and data were selected based on thematic monitoring. The research data were collected from the qualitative analysis of the studied documents.

    Results

    Based on the analysis of previous articles, the components of moral identity of learners were classified in 6 dimensions. These dimensions include the individual dimension (including factors; personality traits, moral intelligence, cognitive skills, and individual contexts), the dimension of the coach's characteristics (including factors; commitment, perceptive skills, ethics, interaction). suitable and specialized), the educational content dimension (including factors; collaborative, community-oriented and realistic), the dimension of teaching-learning approaches (including factors; team approaches, process-oriented and interactive approaches, active approaches, based on praxis and based on constructivism), evaluation characteristics (including axes such as community-oriented approaches, individual approaches, functional and justice-oriented assessment approaches) and contextual factors (including axes such as virtual communication platforms, family, social platform environment, school and friends).

    Conclusion

    The components and indicators affecting the moral identity of learners were organized in six dimensions, therefore, for the design of curriculum models for the moral education of learners, a comprehensive model can be provided by considering the dimensions of the context.

    Keywords: Components, Moral identity, Education
  • نوبهار است در آن کوش که خوش دل باشی (حافظ)
    مریم عابدینی
  • سازگاری با تغییر اقلیم
    مریم عابدینی
  • به کجا چنین شتابان!
    مریم عابدینی
  • دکتر مریم عابدینی، دکتر سامره اسدی مجره، دکتر سولماز آوریده، عباس میربلوک بزرگی

    پژوهش حاضر با هدف پیش‌بینی نگرش صمیمانه و شادکامی زناشویی بر اساس خودشفقت‌ورزی و مهارت‌های ارتباطی در دانشجویان زن متاهل انجام گردید. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان متاهل مقطع کارشناسی دانشگاه پیام‌نور مرکز تالش در نیمسال دوم سال تحصیلی    1398-1399 بود که از میان آنها، نمونه‌ای شامل 210 دانشجو به روش در دسترس انتخاب شدند و فرم کوتاه مقیاس خودشفقت‌ورزی (SCS-SF)، پرسشنامه مهارت‌های ارتباطی (CSTR)، مقیاس نگرش صمیمانه (IAS)، و پرسشنامه شادکامی زناشویی (MHS) را تکمیل کردند. داده‌ها با استفاده از شاخص‌های توصیفی، روش‌های آماری ضریب همبستگی پیرسون، و تحلیل رگرسیون گام به گام تحلیل شدند. نتایج نشان دادند که پیش‌بینی مهارت‌های گوش‌دادن، ارتباط توام با قاطعیت، و بینش نسبت به فرایند ارتباط توانستند نگرش صمیمانه را پیش‌بینی کنند و %32 از تغییرات این متغیر را تبیین نمایند. همچنین، توانایی دریافت و ارسال پیام، خود شفقت‌ورزی، گوش دادن، کنترل عاطفی، و ارتباط توام با قاطعیت، %63 از متغیر شادکامی زناشویی را پیش‌بینی کردند. بر اساس یافته‌های پژوهش می‌توان نتیجه‌ گرفت که مهارت‌های ارتباطی و خودشفقت‌ورزی با صمیمیت و شادکامی زناشویی دانشجویان متاهل مرتبط‌اند و      می‌توانند آنها را پیش‌بینی کنند.  

    کلید واژگان: مهارت های ارتباطی, خودشفقت ورزی, صمیمیت زناشویی, شادکامی زناشویی
    Maryam Abedini, Samereh Asadi Majareh, Solmaz Avarideh, Abbas Mirblouk Bozorgi

    The purpose of this study was to pre-dict intimate attitudes and marital happiness based on self- compassion and communication skills in married female students. The research method was descriptive and of correlational type The statistical population of this study consisted of all married students of Payame Noor Uni-versity of Talesh in the second half of the aca-demic year of 2019- 2020. Among them, a sample of 210 students were selected by available sampling method who completed the Self-Compassion Scale Short Form (SCS-SF), Communication Skills Test-Revised (CSTR), Intimate Attitude Scale (IAS(, and Marital Happiness Scale (MHS). Data were analyzed using descriptive indices, statistical methods of Pearson correlation coefficient, and stepwise regression analysis. The results showed that the listening skills, communication with determi-nation, and insight into the communication process were able to predict sincere attitude, and explained 32% of the changes in this variable. Also, ability to receive and send messages, self-compassion, listening, emotional control, and assertiveness, predicted 63% of the marital happiness variable (P<0.01). Based on the research findings, it can be concluded that communication skills and self-compassion are related to the marital intimacy and happiness of married students and are able to predict them.

    Keywords: communication skills, self-com-passion, marital intimacy, marital happi-ness
  • خطر زیر پای شماست!
    مریم عابدینی
  • مریم عابدینی*، بهمن اکبری، عباس صادقی، سامره اسدی مجره
    مقدمه

    بیماری سرطان بر جنبه های مختلف کیفیت زندگی بیمار ازجمله وضعیت روحی، روانی، اجتماعی و اقتصادی تاثیر دارد. هدف پژوهش حاضر، ارزیابی الگوی ارتباط ذهن آگاهی و تاب آوری با بهزیستی هیجانی با نقش واسطه ای تنظیم هیجان در بیماران سرطانی بود.

    روش

    روش اجرای این پژوهش توصیفی و طرح پژوهش همبستگی از نوع الگویابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری در این پژوهش شامل بیماران سرطانی در سال 1399 بود که به شکل نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. نمونه پژوهش شامل 200 نفر (زن و مرد) از بیماران سرطانی در بیمارستان امام حسین (ع) شهر تهران بود. برای جمع آوری داده ها از فرم کوتاه مقیاس ذهن آگاهی فرایبرگ سویر و همکاران (2011)، فرم کوتاه مقیاس تاب آوری (واگنیلد و یانگ، 2009)، پرسشنامه تنظیم هیجان گروس و جان (2002) و مقیاس بهزیستی ذهنی کی یز و ماگیارمو (2003) استفاده گردید. جهت تحلیل روابط واسطه ای از روش بوت استرپ استفاده شد.

    یافته ها

     نتایج نشان داد ذهن آگاهی و تاب آوری بر بهزیستی هیجانی اثر مستقیم و معنی دار دارد. اثر مستقیم ذهن آگاهی و تاب آوری بر تنظیم هیجان نیز معنادار بود. نقش واسطه ای تنظیم هیجان در رابطه بین ذهن آگاهی و تاب آوری با بهزیستی هیجانی معنادار نبود.

    نتیجه گیری

     نتایج پژوهش برای متخصصان و روانشناسان حوزه سلامت تلویحات کاربردی داشته و می توان نتیجه گرفت که ذهن آگاهی و تاب آوری بر بهزیستی هیجانی بیماران سرطانی اثر مستقیم دارند.

    کلید واژگان: تاب آوری, ذهن آگاهی, بهزیستی هیجانی, تنظیم هیجان, سرطان
    Maryam Abedini *, Bahman Akbari, Abbas Sadeghi, Samereh Asadimajreh
    Objective

    Cancer affects various aspects of a patient's quality of life, including mental, psychological, social, and economic status. The aim of this study was to evaluate the relationship between mindfulness and resilience with emotional well-being due to the role of emotion regulation in cancer patients.

    Method

    The method of this research is descriptive and the correlational research design is structural equation modeling. The statistical population in this study includes cancer patients in 1399 who were selected by purposive sampling. The sample consisted of 200 (male and female) cancer patients in hospitals in Tehran. To collect data from the Freiburg Sawer et al.'s (2011) Short Form of Mindfulness, Wagnild & Young (2009) Resilience Scale, the Gross and John Emotion Regulation Questionnaire (2002), and the emotional Well-Being Scale of Keys & Magyarmo (2003) was used. Bootstrap method was used to analyze the intermediate.

    Findings

    The results showed that mindfulness and resilience have a direct and significant effect on emotional well-being. Also, the direct effect of mindfulness and resilience on emotion regulation was significant. the mediating role of emotion regulation in the relationship between mindfulness and resilience with emotional well-being was not significant.

    Conclusion

    The results of the research have implications for health professionals and psychologists and it can be concluded that mindfulness and resilience have a direct effect on the emotional well-being of cancer patients.

    Keywords: Resilience, Mindfulness, emotional well-being, emotion regulation, cancer
  • از ایده ای کوچک در فناوری تا تحولی در آموزش
    مریم عابدینی
  • نیلوفر خیاطی، مریم عابدینی، سید محسن دهنوی*

    محدودبودن منابع سوخت فسیلی در کنار آلودگی های زیستمحیطی ناشی از احتراق آنها جستجوی منابع جایگزین تجدیدپذیر و پاک را ضروری میسازد. بیشتر توجه در تولید سوخت زیستی معطوف به استفاده از بیومس گیاهی، ضایعات کشاورزی، پسماندهای جامد و لجن تصفیه های دفعی تصفیهخانه های فاضلاب بوده است. امروزه منابع تجدیدپذیر جهت جایگزینی سوخت های فسیلی مثل سوخت های زیستی-گیاهی وجود دارد؛ با این حال در دهه اخیر کشت میکروجلبکها به عنوان گزینه ای دیگر برای تولید بیومس مطرح شده است. بهره وری از زیست توده های جلبکی از نظر مصرف آب و مساحت زیر کشت به صرفه تر از محصولات زراعی گیاهی بوده و باعث کاهش هزینه و کاهش انتشار گازهای گلخانه ای از طریق جایگزینی با سوخت های فسیلی می گردد. بسیاری از گونه های میکروجلبک ها با توجه به توانایی بالا در مصرف کربن آلی و نیتروژن غیرآلی و فسفر، قادر به رشد در محیط های آبی مختلف از جمله فاضلاب های شهری و صنعتی و کشاورزی و فاضلاب های حاوی فضولات حیوانی که در آن ها مقادیر زیادی کربن آلی و غیرآلی و نیتروژن و فسفر و دیگر عناصر وجود دارد، می باشند و به عنوان یک تصفیه کننده ی زیستی عمل می کنند. با بررسی و مطالعات گسترده و ابداع تکنیک های جدید می توان به تولید مقرون به صرفه سوخت های زیستی-جلبکی دست یافت و همچنین از تولید سوخت های زیستی-گیاهی به دلیل مصرف بالای آب شیرین و زمین های کشاورزی جلوگیری کرد. در این مقاله مروری، مطالعات صورت گرفته در زمینه سوخت های زیستی، استفاده از جلبک ها به عنوان سوخت زیستی و روش های بهینه سازی تولید آن به صورت جامع ارایه شده است.

    کلید واژگان: سوخت زیستی, میکروجلبک, بیومس گیاهی, تصفیه فاضلاب
    Niloofar Khayati, Maryam Abedini, Seyed Mohsen Dehnavi *

    Limitation of fossil fuel resources along with environmental pollution caused by combustion of them is necessary to search for renewable and clean alternatives. Most of the attention in biofuel production has been focused on the use of biomass, agricultural wastes, solid wastes, and sewage disposal sludge treatment. Today, there are renewable sources to replace fossil fuels such as plant biofuels. However, in the last decade microalgae cultivation has been introduced as another alternative to biomass production. The use of algal biomass in terms of water use and area under cultivation is more effective than crops and reduces cost and reduces greenhouse gas emissions by replacing fossil fuels. Many species of microalgae, due to their ability to use abundant organic carbon and inorganic nitrogen and phosphorus, can grow various aquatic ecosystems such as municipal and industrial wastewater and sewage and waste streams containing large amounts of organic and inorganic carbon, N, P, and other elements. With extensive studies and development of new techniques, it is possible to achieve cost-effective algal biomass production and also prevent the production of plant biofuels due to the high consumption of freshwater and agricultural lands.

    Keywords: Biofuels, microalgae, plant biomass, wastewater treatment
  • مریم عابدینی، زهرا معنمدی، علی سلیمانی فریزهندی، صدیقه امینی کافی آباد*
    سابقه و هدف

    پلاسمای تازه منجمد، پلاسمایی است که تحت فرآیند انجماد به دمایی که فعالیت پروتئین های ناپایدار آن حفظ شود رسیده است. هدف از مطالعه، بررسی کیفیت فرآورده FFP در طول سال های 1397 و 1398 بوده است.

    مواد و روش ها

    در یک مطالعه توصیفی مقطعی، نتایج کنترل کیفی پارامترهای FFP ادارات کل انتقال خون در EXCEL 2019 جمع آوری شد. با استفاده از MedCalc Statistical Software Version 19.2.6 و روش آماری کای دو، انطباق پارامترهای کیفی به تعداد کل واحدهای مورد ارزیابی بررسی شد. با روش t-test ، مقدارmean ±1 SD  پارامترهای حجم،FVIII  ، تعداد گلبول سفید، گلبول قرمز، پلاکت و پروتئین در سال 1397 و 1398 مقایسه شد.

    یافته ها

    در سال 1397 ، تعداد 18744 و در سال 1398 تعداد18282 واحد FFP از نظر کیفی ارزیابی شده اند. درصد انطباق پارامترهای کیفی FFP ، در سال 1398 نسبت به 1397 افزایش یافته و برای پارامترهای FVIII  ، تعداد گلبول قرمز و پروتئین معنادار است (05/0≤p). میانگین میزان FVIII ، افزایش معنادار و تعداد گلبول قرمز، گلبول سفید و پلاکت فرآورده FFP در سال 1398 نسبت به سال 1397 کاهشی معنادار داشت (05/0 ≤p).

    نتیجه گیری

    این مطالعه نشان داد که بیش از 99% واحدهای FFP ارزیابی شده در طول سال‎های 1398-1397 منطبق با استانداردهای سازمان انتقال خون ایران بوده است. افزایش درصد انطباق پارامترهای کیفی در سال 1398، افزایش میانگین فعالیت FVIII و کاهش معنادار تعداد گلبول قرمز، گلبول سفید و پلاکت فرآورده FFP در سال 1398 به 1397 بیانگر ارتقای فرآیند تولید است.

    کلید واژگان: پلاسمای تازه منجمد, گلبول سفید, گلبول قرمز
    M. Abedini, Z. Motamedi, A. Soleimany Ferizhandy, S. Amini Kafi Abad*
    Background and Objectives

    Fresh frozen plasma is the plasma that retains its unstable protein activity during the freezing process. The purpose of this study was to investigate the quality of FFP products during 1397- 1398.

    Materials and Methods

    In this cross-sectional descriptive study, quality control results of FFP parameters of blood transfusion departments were collected in EXCEL 2019. The ratio of compliance was investigated using Med Calc Statistical Software and chi squared statistical method. Values of mean ± 1SD, parameters volume, FVIII, WBC, RBC and platelet counts and protein levels were compared by T-test method.

    Results

    In the year 1397, 18744 and in the year 1398, 18282 FFP units were evaluated in terms of quality. The percentage of compliance of FFP quality parameters was increased in 1398 compared to 1397. The differences in the percentage of compliance in FVIII, RBC count and protein parameters were significant (p ≤ 0.05). Mean FVIII increased significantly and the number of  RBC, WBC, and platelets of FFP products in 1398 was significantly decreased compared to 1397 (p ≤ 0.05).

    Conclusions  :

    This study showed that more than 99% of the FFP units evaluated during the years 1397-1398 were in accordance with the standards of the Iranian Blood Transfusion Organization. Also, increase in the percentage of compliance with qualitative parameters in 1398, the increase in the average FVIII activity, and the significant decrease in the number of RBC, WBC and platelets of FFP products in 1398 compared to 1397 were indicative of improvement in the production process.

    Keywords: Fresh Frozen Plasma, WBC, RBC
  • عباس میربلوک بزرگی، سامره اسدی مجره*، مریم عابدینی، سولماز آوریده

    پژوهش حاضر با هدف تعیین برازش مدل ارتباطی ذهن آگاهی با شادکامی به واسطه نقش خوددلسوزی، عزت نفس و تنظیم هیجان در دانشجویان انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. نمونه آماری پژوهش شامل 212 نفر از دانشجویان دختر و پسر مقطع کارشناسی دانشگاه پیام نور مرکز تالش در نیمسال اول سال تحصیلی 39-1331 بود که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و پرسش نامه شادکامی آکسفورد، مقیاس تنظیم هیجان گراتز و رومر، پرسشنامه ذهن آگاهی فرایبرگ و مقیاس عزتنفس روزنبرگ و فرم کوتاه مقیاس شفقت خود را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از روش تحلیل مسیر تحلیل شدند. نتایج نشان داد ضرایب مسیر مستقیم استاندارد شده، بین متغیرهای خود دلسوزی، و عزت نفس، با متغیر مالک شادکامی معنادار بود و این متغیرها به صورت مستقیم با شادکامی رابطه داشتند (21/2>p .) متغیر پیشبین ذهن آگاهی به صورت غیرمستقیم و از طریق متغیرهای خود دلسوزی و عزتنفس، با شادکامی رابطه داشت (21/2>p .)همچنین ضریب مسیر مستقیم استاندارد شده، بین متغیر پیش بین تنظیم هیجان با شادکامی (21/2<p ،) معنادار نبود. بر اساس یافته های پژوهش میتوان نتیجه گرفت که ذهن آگاهی، خوددلسوزی و عزت نفس در شادکامی دانشجویان نقش داشتند

    کلید واژگان: ذهن آگاهی, خوددلسوزی, عزت نفس, تنظیم هیجان, شادکامی
  • مریم عابدینی، ناصر میرسپاسی*، فریده حق شناس
    زمینه و هدف
    ارتقاء سرمایه اجتماعی در سازمان های دولتی و به تبع آن بهبود سرمایه اجتماعی در سطح جامعه از طریق نظام مدیریت منابع انسانی این سازمان ها امکان پذیر است؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر ارائه مدل توسعه منابع انسانی با رویکرد ارتقاء سرمایه اجتماعی سازمانی است.
    روش
    پژوهش به لحاظ هدف کاربردی، به لحاظ نحوه گردآوری داده ها، توصیفی-پیمایشی و مبتنی بر روش پژوهش ترکیبی (کیفی و کمی) است. ابعاد و مولفه های زیرسیستم توسعه منابع انسانی که قابلیت اثرگذاری بر سرمایه اجتماعی دارد. با استفاده از روش تحلیل تم و مصاحبه با خبرگان و پالایش مدل طی دو راند دلفی با گروه دیگری از خبرگان، مشتمل بر 5 تم اصلی و 30 تم فرعی احصاء شد. در مرحله پیمایش، متغیرهای احصاء شده در قالب پرسش نامه تنظیم و در بین مدیران و کارشناسان ستاد وزارت آموزش وپرورش توزیع شد. برای رتبه بندی متغیرها از روش آنتروپی شانون و برای بررسی مطلوبیت آنها از آزمون دوجمله ای استفاده شد.
    یافته ها
    یافته های پژوهش در بخش کیفی نشان می دهد توسعه منابع انسانی با رویکرد ارتقاء سرمایه اجتماعی دارای 5 بعد و 30 مولفه است. در بخش پیمایش، قدرمطلق آماره t برای تمامی روابط بین متغیرها بزرگ تر از مقدار بحرانی 96/1 و نیز تمامی بارهای عاملی در حالت استاندارد بزرگ تر از 5/0 قرار دارند، پس هیچ یک از روابط رد نشد.
    نتیجه گیری
    در سازمان مورد مطالعه، توسعه منابع انسانی و سرمایه اجتماعی در وضعیت مطلوبیت کم قرار دارند. از میان ابعاد توسعه منابع انسانی، بعد مدیریت عملکرد بیشترین تاثیر را بر سرمایه اجتماعی سازمانی دارد و توسعه منابع انسانی از طریق بعد ارتباطی سرمایه اجتماعی، بیشترین اثرگذاری را به همراه دارد.
    کلید واژگان: سرمایه اجتماعی سازمانی, تحلیل تم, روش دلفی, آنتروپی شانون
  • سولماز آوریده*، سامره اسدی مجره، لیلا مقتدر، مریم عابدینی، عباس میربلوک بزرگی
    این پژوهش با هدف تعیین نقش واسطه ای حمایت اجتماعی ادراک شده در تاثیر بخشودگی بین فردی بر سلامت اجتماعی انجام گردید. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل همه دانشجویان دختر و پسر مقطع کارشناسی دانشگاه پیام نور مرکز تالش که در نیمسال دوم سال تحصیلی 96-1395 مشغول به تحصیل می باشند، بود که از میان آن ها، بر اساس جدول تعیین حجم نمونه مورگان، نمونه ای شامل 327 دانشجو به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و پرسشنامه سلامت اجتماعی کییز (2004)، مقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران (1988) و مقیاس بخشودگی بین فردی احتشام زاده و همکاران (1389) را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از شاخص های توصیفی و روش های آماری و روش تحلیل مسیر تحلیل شدند. نتایج نشان داد که به ترتیب متغیر حمایت ادراک شده از سوی دیگران، حمایت دوستان و حمایت خانواده تاثیر مستقیم بر سلامت اجتماعی دانشجویان داشتند (P<0/01). درک واقع بینانه دارای بیشترین اثر غیرمستقیم بر سلامت اجتماعی بوده (P<0/05)، پس از آن متغیر کنترل رنجش بر سلامت اجتماعی دانشجویان موثر است (P<0/01). بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که حمایت اجتماعی و بخشودگی در سلامت اجتماعی دانشجویان نقش دارند.
    کلید واژگان: حمایت اجتماعی, بخشودگی بین فردی, سلامت اجتماعی, دانشجویان
    Solmaz Avarideh *, Samereh Asadi Majreh, Leila Moghtader, Maryam Abedini, Abbas Mirbolok Bozorgi
    The purpose of this study was to determine the mediating role of perceived social support in the effect interpersonal forgiveness on social health. The research method is descriptive method of correlation type. The statistical population of this study consisted of all male and female students of Payame Noor University of Talesh in the second half of the academic year of 2016- 2017. Among them, based on Morgan's sample size table, a sample of 327 Students were selected by random sampling method and Completed Keyes Social health questionnair (2004), Zimet et al perceived social support scale (1988), and Ehteshamzadeh et al interpersonal forgiveness scale (2010). Data were analyzed by using descriptive Indicators, and path analysis method. The results showed that the perceived support from the others, friends' support and family support were directly effect on the social health of the students, respectively(P<0/01). Realistic understanding has the most indirect effect on social health (P<0/05), and after that, suffering control variable was effective on social health of students (P<0/01). Based on the findings of the research, it can be concluded that social support and forgiveness play a role in the social health of students.
    Keywords: social support, interpersonal forgiveness, Social health, Students
  • مریم عابدینی*، ناصر میرسپاسی، فریده شناس

    هدف از پژوهش حاضر سنجش تاثیر اقدامات مدیریت منابع انسانی بر سرمایه اجتماعی سازمانی با استفاده از ابزارهای رویکرد آینده پژوهی و تحلیل آن در قیاس با روندهای در حال ظهور HR می باشد.
    تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و از جهت نحوه گردآوری داده ها، توصیفی-پیمایشی است. اقدامات مدیریت منابع انسانی از طریق پرسشنامه محقق ساخته به روش دلفی و طی انجام دو راند متوالی تدوین شده که مشتمل بر چهار بعد انتخاب، توسعه منابع انسانی، جبران خدمات و ارتباطات می باشد. برای سنجش سرمایه اجتماعی سازمانی از پرسشنامه استاندارد استفاده و پایایی ابزار تحقیق نیز از طریق آلفای کرونباح برابر 0.969 محاسبه شد. جامعه آماری پژوهش در مرحله پیمایش، وزارت آموزش و پرورش بوده و برای وزن دهی شاخص ها نیز روش آنتروپی شانون به کار رفته است.
    یافته ها بیانگر تاثیر مثبت و معنادار هر یک از اقدامات چهارگانه مدیریت منابع انسانی بر ابعاد سه گانه سرمایه اجتماعی سازمانی است. تاثیر متغیر توسعه منابع انسانی بر بعد ساختاری و متغیر جبران خدمات بر بعد ارتباطی سرمایه اجتماعی مورد تایید قرار نگرفت. بیشترین تاثیر را زیرسیستم انتخاب بر سرمایه اجتماعی داشته به گونه ای که تا 74درصد تغییرات مربوط به سرمایه اجتماعی شناختی را می توان متاثر از انتخاب منابع انسانی برشمرد. نتایج پژوهش نشانگر تاثیرگذاری اقدامات مدیریت منابع انسانی بر سرمایه اجتماعی سازمانی با تاکید بر روندهای در حال ظهور HR می باشد
    کلید واژگان: اقدامات مدیریت منابع انسانی, آینده پژوهی, سرمایه اجتماعی سازمانی, آنتروپی شانون
    Maryam Abedini*, Nasser Mirsapasi, Farideh Haghshenas

    organizational social capital using future research tools and its analysis in comparison with emerging HR trends.
    The research is applied in terms of its purpose and is descriptive-survey in terms of data collection. Human resource management practices has been measured through a researcher-made questionnaire with Delphi method during two consecutive runs, which include four dimensions of selection, human resource development, compensation, and communication. A standard questionnaire was used to measure organizational social capital and the reliability of the research tool was calculated through the Cronbach's alpha of 0.969. The statistical population of the study was the Ministry of Education in the survey stage and the Shannon Entropy method was used to measure the indicators.
    Findings show the positive and significant impact of each of the four measures of human resource management practices on the three dimensions of organizational social capital. The impact of human resource development variable on the structural dimension and variable of service compensation on the social capital's social dimension was not confirmed. The greatest influence is the subsystem of choice on social capital, so that up to 74% of the changes related to social capital can be influenced by the selection of human resources. The results of the research indicate that the impact of HRMP on organizational social capital is emphasized on the emerging HR trends.
    Keywords: Human Resources Management Practices, Future Studies, Organizational Social Capital, Shannon Entropy
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال