به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

مریم فلاحت پیشه بابلی

  • مریم فلاحت پیشه بابلی، فرشته موتابی*، محمدعلی مظاهری تهرانی، لیلی پناغی، محمود حیدری

    توجه به موضوع بچه دارشدن، به علت اثرگذاری زیاد آن بر زندگی خانوادگی افراد در دوران مختلف فرزندپروری، امری ضروری به شمار می رود. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف شناسایی تغییرات ایجاد شده در زندگی خانوادگی که متاثر از بچه دارشدن است انجام شد.

    روش

    96 شرکت کننده زن و مرد متاهل  از شهر تهران، در گروه های مختلف سنی (بر اساس اصل اشباع داده ها) و با روش  نمونه گیری  هدفمند، از میان افراد دارای فرزند تازه متولد شده الی شش سال، والدین دارای فرزند دبستانی، والدین دارای فرزند نوجوان، و والدین دارای فرزندان بزرگسال مجرد و متاهل انتخاب شدند و با آن ها مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته انجام شد تا تجارب آنها در مورد فرزند داشتن شناسایی شود. مصاحبه ها با روش ون منن (رویکرد پدیدارشناسی تفسیری) مورد تحلیل قرار گرفتند.

    یافته ها

    مضامینی تحت عنوان "ورود فرزند به زندگی"، "از آب و گل درآمدن"، "آغاز مدرسه"، "نوجوانی: پلی بین کودکی و بزرگسالی"، "اتمام نوجوانی: ورود به دنیای بزرگسالی"، و "خروج فرزندان از منزل" استخراج شدند.

    نتیجه گیری

    در نهایت می توان نتیجه گرفت که تغییراتی که در هر دوره از زندگی خانوادگی، به واسطه تاثیر فرزندان رخ می دهد، گستره عظیمی شامل مدیریت مسائل مربوط به خود فرزندان تا اثرات حضور آنها بر مسائل مالی، روابط زناشویی، تعاملات اجتماعی و غیره را در بر میگیرد.

    کلید واژگان: تغییر, خانواده٬ فرزند, والدگری
    Maryam Falahatpishe Baboli, Fereshteh Mootabi *, Mohammadali Mazaheri, Leili Panaghi, Mahmood Heydari

    Considering the issue of having children is essential, due to its great impact on the family life of people in different periods of parenting. Therefore, the present study aimed to identify the changes in family life that are affected by having children.

    Method

    96 married men and women participants from Tehran, in different age groups (based on the principle of data saturation) and by purposeful sampling method, among people with newborns up to six years, parents with primary school children, parents with adolescents and parents with single and married adult children were selected and interviewed in-depth semi-structured to identify their experiences with childbearing. Also, the interviews were analyzed using the Van Manen method (interpretive phenomenological approach).

    Results

    Topics include "Children entering life", "Come of age", "Starting school", "Adolescence: a bridge between childhood and adulthood", "Ending adolescence: entering the world of adulthood", and "Children leaving home" Were extracted.

    Conclusion

    Finally, it can be concluded that the changes that occur in each period of family life, due to the influence of children, range from managing issues related to the children themselves to the effects of their presence on financial issues, marital relationships, social interactions and etc.

    Keywords: Change, Family, Child, Parenting
  • مریم فلاحت پیشه بابلی، فرشته موتابی*، محمدعلی مظاهری تهرانی، لیلی پناغی، محمود حیدری
    دوران عقد، از اولین مراحل چرخه زندگی خانواده های ایرانی به شمار می رود. ازآنجاکه دوران عقدبستگی، دورانی ست که افراد متاهل هستند اما هنوز زندگی مشترک در زیر یک سقف را آغاز نکرده اند، توجه به این دوران به عنوان اولین مرحله تاهل، امری ضروری به نظر می رسد. هدف از پژوهش فوق، شناسایی تجارب زیسته زنان و مردان متاهل ایرانی در طول دوره عقد بود. پژوهش حاضر که در سال 1399 انجام شد، یک پژوهش کیفی بود که 13 شرکت کننده (بر اساس اصل اشباع داده ها) با روش نمونه گیری هدفمند، از میان جمعیت موردمطالعه که شامل افراد عقد کرده ساکن شهر تهران بودند انتخاب شده و با آن ها مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته انجام شد تا تجارب زیسته آن ها شناسایی شود. درنهایت مصاحبه ها با روش تحلیل تماتیک مورد تحلیل قرار گرفتند و مضامینی تحت عنوان چالش ها و تکالیف تحولی استخراج شدند چالش ها، شامل چالش های مربوط به خانواده مبدا و خانواده همسر و همچنین چالش های بین همسران بود. تکالیف تحولی نیز طبق گفته های مشارکت کنندگان به سه دسته تکالیف تحولی مربوط به زوج، تکالیف تحولی مربوط به خانواده ها در قبال زوج و تکالیف تحولی فردی تقسیم شد. درنهایت، می توان گفت که نتایج مربوط به این پژوهش و پژوهش های مشابه می تواند در طراحی بسته های آموزش پیش از ازدواج بر اساس چالش ها و تکالیف تحولی دوران عقد، مورداستفاده قرار گیرد.
    کلید واژگان: چالش, تکالیف تحولی, تحلیل تماتیک, عقد
    Maryam Falahatpishe Baboli, Fereshte Mootabi *, Mohammadali Mazaheri Therani, Leili Panaghi, Mahmood Heydari
    The “Aghd” period is one of the first stages of the life cycle of Iranian families. Since the “Aghd” period is a period when people are married but have not yet started living together under one roof, it seems necessary to pay attention to this period as the first stage of marriage. The purpose of this study was to investigate the lived experiences of Iranian married people during the “Aghd” period. The present study, which was conducted in 1399, was a qualitative study in which 13 participants (based on the principle of data saturation) were selected by purposive sampling method from the study population, which included people who were in the “Aghd” stage living in Tehran, and with the In-depth semi-structured interviews were conducted to identify their lived experiences. Finally, the interviews were analyzed by thematic analysis method and topics such as challenges and developmental tasks were extracted. Challenges included challenges related to the family of origin and the spouse's family, as well as challenges between spouses. According to the participants, the developmental tasks were divided into three categories: developmental tasks related to the couple, developmental tasks related to the families towards the couple, and individual developmental tasks. Finally, it can be concluded that the results of this study and similar studies can be used in designing premarital education packages based on the challenges and developmental tasks of the “Aghd” period.
    Keywords: Challenge, Developmental tasks, Thematic analysis, Aghd
  • مریم فلاحت پیشه بابلی، فرشته موتابی*، محمدعلی مظاهری تهرانی، لیلی پناغی، محمود حیدری

    دوران میانسالی و سالمندی، از مهم ترین دوره ها در زندگی انسان ها به شمار می روند و افراد در این دوران با برخی از ناتوانی های جسمانی، جنسی و روانی مواجه می شوند. توجه به این دوران مهم، به علت افزایش جمعیت سالخورده در ایران، امری ضروری به شمار می رود. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف شناسایی تجارب زیسته افراد متاهلی که دوران میانسالی و سالمندی خود را سپری می کردند انجام شد. بدین منظور، 16 شرکت کننده (بر اساس اصل اشباع داده ها) با روش نمونه گیری هدفمند، از میان افراد سالمند و میانسال شهر تهران انتخاب شدند و با آنها مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته انجام شد تا تجارب زیسته آنها شناسایی شود. در نهایت مصاحبه ها با روش ون منن (رویکرد پدیدارشناسی تفسیری) مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها به دو دسته «چالش ها» و «تکالیف تحولی» دسته بندی شدند. مضامین اصلی در بخش چالش ها شامل «دغدغه آینده خانواده»، «رابطه همسران»، «چالش های فردی»، و «اتخاذ نقش های جدید توسط همسران» بود.  مضامین اصلی به دست آمده در تکالیف تحولی نیز شامل «تکالیف تحولی معطوف به فرزندان»، و «تکالیف تحولی معطوف به زوج» بود. در نهایت می توان نتیجه گرفت که چالش ها و تکالیف تحولی ای که افراد میانسال و سالمند با آنها مواجه هستند، بیشتر معطوف به خانواده و روابط است. متخصصان با استفاده از نتایج پژوهش حاضر و به منظور افزایش کیفیت زندگی افراد میانسال و سالمند، می توانند بسته های آموزشی ای را بر مبنای چالش ها و تکالیف تحولی زندگی این افراد طراحی نمایند. همچنین درمانگرانی که در حوزه سالمندان فعالیت می کنند، می توانند از یافته های پژوهش حاضر در جهت پیشبرد جلسات درمانی بهره ببرند.

    کلید واژگان: چالش, تکالیف تحولی, میانسال, سالمند, تجارب زیسته
    Maryam Falahatpishe Baboli, Fereshte Mootabi *, Mohammadali Mazaheri Tehrani, Leili Panaghi, Mahmood Heydari

    Middle and old age are two of the most important periods in human life, and people in this period face some physical, sexual and mental disabilities. Due to the increasing population of the middle and old age people in Iran, paying attention to this important period seems necessary. Therefore, the present study was to identify the lived experiences of middle and old age married people. To this end, 16 participants (based on the principle of data saturation) were selected by purposive sampling method among the middle and old age people living in Tehran. Participants were interviewed using semi-structured in-depth interviews to identify their lived experiences. Finally, the interviews were analyzed using the Van Mannen method (interpretive phenomenological approach). Findings were divided into two categories: “challenges” and “developmental tasks”. The main themes in the challenges section were “concerns about family’s future”, “spouse relationship”, “individual challenges”, and “taking new roles by spouses”. The main themes obtained in developmental tasks included “developmental tasks focused on children”, and “developmental tasks focused on couples”. As a result, it can be concluded that the challenges and developmental tasks middle and old age people facing appear to be more focused on family and relationship. Applying the results of the present study, experts can design educational packages based on the challenges and developmental tasks these people facing in their lives, in order to increase the quality of life in middle and old age people. Besides, therapists working in the field of the elderly can take advantages of the findings of the present study to lead the process of therapeutic sessions.

    Keywords: Challenge, developmental tasks, middle-aged, aged, lived experiences
  • پریسا سادات سیدموسوی، مریم فلاحت پیشه بابلی، بهاره انجم شعاع
    با توجه به اهمیت رفتار کاربر در شبکه های اجتماعی به ویژه در گروه سنی نوجوانان، هدف این پژوهش بررسی رابطه میزان استفاده، انگیزه ها و ادراک پیامدهای استفاده از شبکه های اجتماعی با کیفیت دلبستگی به والدین و ادراک طرد و کنترل والدینی بود. جامعه آماری این پژوهش تمام نوجوانان 15 تا 18 سال شهر تهران بودند که با روش نمونه گیری خوشه ایچندمرحله ای 146 پرسشنامه های دلبستگی به والدین و همسالان، پرسشنامه پذیرش، طرد و کنترل والدینی و پرسشنامه کاربری شبکه های اجتماعی پاسخ دادند نتایج نشان داد که کیفیت رابطه با والدین نقش مهمی در پیش بینی میزان استفاده و نوع کاربری شبکه های اجتماعی داشته و همچنین می تواند بر پیامدهای استفاده از این شبکه ها نیز تاثیر بگذارد. هم چنین، بر خلاف انتظار، افزایش کنترل والدینی نمی تواند موجب کاهش استفاده از این شبکه ها گردد. بر مبنای یافته ها به نظر می رسد که هر چند بیشتر نوجوانان از شبکه های اجتماعی استفاده می کنند ولی رابطه با والدین نقش مهمی در پیش بینی انگیزه استفاده از شبکه های اجتماعی دارد.
    کلید واژگان: شبکه اجتماعی, دلبستگی, طرد, کنترل, نوجوانان
    P. Seyed Mousavi, M. Falahatpishe, B. Anjom Shoae
    Due to the importance of user behavior in social networks especially in adolescents, the purpose of this study was investigating the amount, motivations and perception of consequences of using the social networks based on the quality of the relationship between attachment styles with perception of parental rejection and control in adole-scents. The population of the research included all of the 15-18 years old adoles cents of Tehran from which 146 students (77 girls and 69 boys) were chosen by clu-ster sampling and completed the Inventory of Parent & Peer Attachment, Parental Acceptance-Rejection and Control, and Social Network Using Checklist. The re-sults showed that the quality of the relati-onship with parents has a key role in prediction of the amount and the way of using the social networks and in addition could affect the consequences of using these networks. In addition, increasing of the parental control unexpectedly could not decrease the using of social networks. According to the results, it seems that although most of the adolescents are using the social networks, the relationship with parents can be critical in predicting the motives of using these networks.
    Keywords: Social Network, Attachment, Rejection, Control, Adolescents
  • مریم فلاحت پیشه بابلی، مجتبی حبیبی، محمود شمشیری *، منصوره سادات صادقی
    مقدمه
    افزایش نرخ فرار دختران ایرانی از خانه، نشان دهنده اهمیت بررسی عمیق تر پدیده فرار است. هدف از انجام پژوهش حاضر، تبیین تجارب زیسته واکنش دختران فراری ساکن کانون اصلاح و تربیت و خانواده شان از فرار بود.
    روش
    در پژوهش کیفی حاضر که بر پایه رویکرد پدیدارشناسی استوار بوی، دوازده دختر ساکن در کانون اصلاح و تربیت، به وسیله نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و تجارب زیسته آن ها با مصاحبه نیمه ساختار یافته، مورد بررسی قرار گرفت. متون مصاحبه ها توسط رویکرد پدیده شناسی تفسیری و با روش Van Manen تفسیر شد. در نتیجه، واحدهای معنایی حمایت کننده از هر یک از زیرمضمون ها و زیرمضمون های مضمون اصلی که واکنش فرد و خانواده در مقابل فرار نام داشت، ایجاد شد.
    یافته ها
    نتایج این پژوهش، به وسیله دو زیرمضمون نشان داده شد. این زیرمضمون ها که سرکوب و کنار آمدن با فرار نام گذاری شد، تجارب زیسته مشارکت کنندگان را در مورد واکنش های شخصی و خانوادگی نسبت به فرار که مضمون اصلی پژوهش بود، نشان می داد.
    نتیجه گیری
    واکنش های سازگارانه والدین و مدارای آن ها با فرزند فراری خود، منجر به ایجاد فضایی امن در خانواده شده و زمینه را به منظور جلوگیری از فرار مجدد نوجوان ایجاد می نماید. به علاوه، واکنش های سرکوب گرانه والدین، منجر به تلقی شدن خانواده به عنوان یک پایگاه ناامن توسط نوجوان می شود و در نتیجه، زمینه برای فرار مجدد نوجوان از منزل فراهم شود. همچنین، یافته ها نشان داد که احساس گناه و پشیمانی مشارکت کنندگان، انگیزه مهمی را در جهت بهبود عملکرد شخصی و کمک به خانواده نابسامان خود، پس از آزادی از کانون، ایجاد می نماید.
    کلید واژگان: فرار از خانه, تجارب زیسته, کانون اصلاح و تربیت, هرمنوتیک, واکنش
    Maryam Falahatpishe, Mojtaba Habibi Asgarabad, Mahmood Shamshiri *, Mansoore Sadat Sadeghi
    Introduction
    The rising rate of running away from home by the Iranian girls indicates the significance of doing more profound researches about runaway phenomenon. This study aimed to investigate the lived experiences of runaway girls who lived in correction and rehabilitation center about personal and family reactions to running away from home.
    Method
    In this research, which was based on phenomenological research, 12 girls who had been referred to correction and rehabilitation center were chosen via purposive sampling and their lived experiences were studied using semi-structured interview. The texts of the interviews were interpreted using interpretative phenomenology approach and Van Manen method. As a result, the main theme, sub-themes, and semantic units were achieved.
    Results
    The results were shown by two sub-themes as repression and adaptability reactions to running away. These sub-themes showed the lived experiences of the girls about personal and family reactions to running away which was the main theme of this study.
    Conclusion
    The results indicate that family adaptive reactions and their toleration about the children runaway result in making a safe atmosphere in the family and make a context to prevent renew runaways from home. In addition, repressive reactions cause the teenagers to consider the family as an insecure base and as a result, a base to renew runaways will be provided. Besides, the results indicate that guilty and regret feelings of the samples provide a serve motivation to modify the personal function and help the turmoil family after freedom from the correction and rehabilitation center.
    Keywords: Runaway behaviour, Lived experience, Correction, rehabilitation center, Hermenutic, Reaction
  • مجتبی حبیبی، مصطفی اکبری پوربهادران، مریم فلاحت پیشه بابلی، محمد نریمانی، حسین عابدی پریجا
    زمینه و هدف
    اختلال افسرده خویی اختلال مزمن و مقاوم به درمان است که با خلق افسرده در اغلب روزها و ساعات مشخص می شود. رفتاردرمانی دیالکتیکی نوعی رویکرد درمانی موج سوم است که به عنوان یک روش موثر در درمان اختلال افسردگی اساسی به کار میرود. از آنجا که اختلال افسرده خویی نیز اختلالی مشابه افسردگی اساسی و با مدت طولانی تر و شدت کمتر می باشد به نظر می رسد که درمان دیالکتیکی در درمان افسرده خویی همچون افسردگی اساسی موثر باشد. در نتیجه پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی در بهبود علایم بیماران مبتلا به اختلال افسردهخویی انجام شد.
    روش کار
    این پژوهش از نوع آزمایشی بوده و با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه آماری شامل کلیه زنان و مردان 20 تا 50 ساله ای بود که در سال 1391 ساکن شهرستان کرج بوده به کلینیک ها و مراکز درمانی مراجعه کرده و مبتلا به اختلال افسرده خویی بودند. روش نمونه گیری به صورت در دسترس بود و از افراد واجد شرایط 50 نفر به صورت تصادفی در دو گروه آزمون و گروه کنترل قرارگرفتند که در پایان پژوهش اندازه هریک از گروه ها به دلیل افت نمونه به 20 نفرکاهش یافت. گروه آزمایش هفته ای یک بار به مدت دوازده جلسه تحت درمان قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس عزت نفس روزنبرگ، پرسشنامه افسردگی بک، و مقیاس افسردگی و اضطراب و استرس (DASS) استفاده شد. داده های پژوهش با تحلیل واریانس و چندمتغیره درspss-16 تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    نتایج پژوهش نشان داد که بین میانگین نمره افسردگی کهF آن برابر 377/3 بوده و نمره کل که F آن مساوی با 915/3 بود در دو گروه تفاوت معنی داری وجود داشت (05/0>p). بنابراین یافته های مطالعه حاضر حاکی از آن است که رفتاردرمانی دیالکتیکی موجب بهبود افسردگی میشود.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج به دست آمده مبنی بر اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی در درمان اختلالات مزمن و مقاوم به درمان مانند اختلال افسرده خویی، این روش درمانی در بهبود نشانه ها وعلائم اختلال افسرده خویی موثراست و می توان در کنار درمان دارویی و دیگر درمان های شناختی مطرح شده برای درمان افسرده خویی از آن به عنوان یک روش درمانی مفید و مکمل استفاده نمود.
    کلید واژگان: رفتاردرمانی دیالکتیکی, افسرده خویی, اختلال خلقی
    M. Habibi, M. Akbari, Pourbahadoran, M. Falahatpishe, Baboli, M. Narimani, H. Abedi, Parija
    Background and Objectives
    Dysthimia is a chronic, therapy-resistent disorder recongnized through a depressive mood in most days and hours. Dialectical behavior therapy is a practical treatment approachin for major depressive disorder. Dysthimia symptoms are like major depression but with longer duration and lower severity. So it is assumed that dialectical behavior therapy may be effective in dysthimia treatment. So the present study was done with the aim of determining the effectiveness of dialectical behavior therapy in treatment of dysthymia disorder.
    Methods
    This research was an experimental study and used a pre-test/post-test design with control group. The study population were all the men and women of 20 to 50 years old who resided in Karaj in the year 2013 and had visited clinics and mental health centers with diagnosis of dysthymic disorder. Convenience sampling method was used to choose 75 people which randomly allocated to treatment and control groups. This sample decreased to 20 in each group because of drop out. Rosenberg's self-esteem scale, Beck's Depression inventory and DASS depression, anxiety, and stress scale were used for data gathering. The data were analyzed by multi-variant ANOVA using SPSS (v.16).
    Results
    We found a significant difference between mean (F=3.337) and the total score of depression (F=3.95) between two groups. According to the data, dialectical behavior therapy led to treatment of depression.
    Conclusion
    According to the findings dialectical behavior therapy is effective in treatment of the signs and symptoms of dysthymia and it can be used along with medicine and other cognitive therapies.
    Keywords: Dialectical Behavior Therapy, Dysthymia, Mood Disorder
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال