به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

مریم قاسمی پور

  • Maryam Ghasemipour *
    Psychological interventions can have important role in improving quality of life of patients suffering from Hypertension, because they improve physical, mental, and social situation of patients. This research goal is to investigate the effectiveness of group training of stress management with behavioral – cognitive approach on quality of life of patients suffering Hypertension. This research was done through experimental method with pre-test, post-test, and pursuit stages with witness group. The sample included 24 patients with Hypertension diagnosis who was chosen by a simple random way. A questionnaire about the life quality of patients suffering Hypertension was used for collecting data which was completed within pre-test, post-test, and pursuit by individuals. Behavioral- cognitive treatment of stress management was done during eight sessions on a test group and to this time while the frequent medical treatments continued in each of both group, the witness group were place in expectation list for psychology treatment. Data were analyzed using covariance analysis test. Mean score of quality of life in test group increased meaning fully as compared with the witness group (p < 0.05). The results suggested the effectiveness of group training of stress management with behavioral-cognitive approach on quality of life improvement of patients suffering from Hypertension.
    Keywords: Hypertension, quality of life, Behavioral- Cognitive, stress Management
  • زهرا طاهری*، مرضیه مهربانی، مریم قاسمیپور
    تاخیر در سن ازدواج پدیده ای است که در جهان معاصر در تمام کشورهای مختلف اعم از توسعه یافته و توسعه نیافته عمومیت یافته است؛ اگرچه در جای جای جهان، اشتراکات فراوانی در علل این پدیده وجود دارد؛ ولی می توان در هر منطقه جغرافیایی و فرهنگ حاکم بر آن علت های خاصی را جویا شد؛ چنانکه در ایران با توجه به شرایط فرهنگی ویژه آن علت ها متفاوت است. این پژوهش با هدف توصیف موانع ازدواج در بین 374 نفر از دانشجویان دانشگاه ایلام در سال تحصیلی 1395 صورت گرفته است. روش نمونه گیری، طبقه ای بوده و برای آزمون فرضیه ها و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شده است. مهمترین یافته های این پژوهش بدین قرار است:در مقایسه میانگین نمرات عوامل تاثیرگذار بر موانع ازدواج (اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و بی توجهی مسئولان)، عامل فرهنگی با 16/3 درصد، عامل اقتصادی با 12/3 درصد، عامل بی توجهی مسئولان با 74/2 درصد و عامل اجتماعی با 31/2 درصد، به ترتیب، بیشترین تا کمترین میانگین نمره را در بین نمونه مورد بررسی داشته اند و در مقایسه بین میانگین نمرات گویه های مورد استفاده برای 1. متغیر عامل فرهنگی موانع ازدواج، عیب شمردن جلسات آشنایی قبل از ازدواج با 88/3 درصد بیشترین نمره و عیب شمردن طرح مسئله ازدواج توسط خانواده دختر با 39/2 درصد کمترین نمره؛ 2. متغیر عوامل اقتصادی، بالا بودن هزینه زندگی با 42/4 درصد بیشترین نمره و فاصله طبقاتی دو خانواده با 44/2 درصد کمترین نمره؛ 3. متغیر عدم اعطای وام مورد نیاز به زوج های جوان با 61/3 درصد بیشترین نمره و عدم حمایت از ازدواج های ساده با 08/2 درصد کمترین نمره و 4. متغیر عامل اجتماعی موانع ازدواج، وضع مهریه سنگین با 96/2 درصد بیشترین نمره و ازدواج پس از اتمام تحصیلات با 16/2 درصد کمترین نمره را از بین گویه ها به دست آورده اند.
    کلید واژگان: ازدواج, انتخاب همسر, تاخیر در ازدواج, موانع ازدواج
    Zahra Taheri *, Marzieh Mehrabani, Maryam Ghasemipour
    Delaying the age of marriage and its obstacles are popular phenomena in the contemporary world in both developed and underdeveloped countries. Although the cause is common around the world, the specific causes can be asked and used for any prevailing culture and geographic area. In Iran, according to a specific cultural setting, the cause of this phenomenon is also different. This study is aimed to assess the sociological barriers to marriage among 374 students from Ilam University in 2016. Sampling was a stratified type and SPSS software has been used to test hypotheses and analyze data.
    The findings of this study are as follows: in comparison with the mean scores achieved among the factors affecting the marriage barriers (economic, social, cultural, and institutional neglect factors) (1) cultural factor (3.16%), (2) economic factors (12.3%), (3) institutional neglect (2.74%) and (4) social factors (2.31%) have the highest to lowest mean scores in the sample, respectively.
    By comparing the mean scores of various items for variable 1, cultural barriers of marriage, counting flaw in the orientation sessions before marriage (3.88%) and counting the flaw for marriage design by girls' family (2.39%); for variable 2, economic factors, the high cost of living (4.42%) and the gap between families (2.44%) are the highest and lowest scores, respectively. For variable 3, institutional neglect, lack of required loans to young couples (3.61%) and lack of support for simple marriages (2.08%) are the highest and lowest scores, respectively and for variable 4, social factors, barriers to marriage, determining heavy dowry (2.96%) and married after graduation (2.16%) are the highest and lowest scores, respectively.
    Keywords: Family, Marriage, Delaying Marriage, spouse, Marriage Patterns
  • سهراب مظفری نیا *، مریم قاسمی پور
    رسانه های جمعی، به ویژه فضای مجازی باعث تغییر و تحولات بسیاری در زندگی و سبک زندگی مردم شده است. میزان گرایش افراد به این فضا تحت تاثیر ویژگی های فردی و عوامل اجتماعی متفاوتی می باشد؛ تاثیرپذیری سبک زندگی از فضای مجازی، پیامدهای گوناگونی دارد. بنابر بر نظر جامعه شناسان متخصص در این حوزه، یکی از این پیامدها، رشد و قوام طلاق عاطفی است. طلاق عاطفی، محصول استراتژی های سرمایه گذاری فردی یا جمعی و آگاهانه یا ناآگاهانه در ایجاد و بازتولید ارتباطات اجتماعی است.
    پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین سبک زندگی متاثر از فضای مجازی و طلاق عاطفی، به صورت پیمایشی، در بین 361 نفر از متاهلان شهر ایلام در سال 1395 انجام شده است. شیوه نمونه گیری در این تحقیق، نمونه گیری چند مرحله ای بوده و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS صورت گرفته است. مهمترین یافته های این پژوهش بدین قرار است: میانگین نمره سبک زندگی متاثر از فضای مجازی در بین زنان و مردان یکسان است. میانگین نمره سبک زندگی متاثر از فضای مجازی بر حسب میزان تحصیلات متفاوت می باشد؛ همچنین بین سبک زندگی متاثر از فضای مجازی و طلاق عاطفی، رابطه معنادار وجود دارد.
    کلید واژگان: فضای مجازی, سبک زندگی, تاثیرپذیری, طلاق عاطفی
    Sohrab Mozafarinia *, Maryam Ghasemipour
    Social media especially cyberspace has caused many changes in the life and lifestyle of people. The causes and the tendency of people to the space are because of individual characteristics and social factors. Such a lifestyle is also associated with various outcomes. Based on the opinion of experts in this field, one of the consequences, is the growth and consistency of emotional divorce which is the consequence of investment strategies, individually or collectively, consciously or unconsciously in the creation and reproduction of social communication.
    The purpose of this article is to explain the lifestyle influenced by the virtual space and its impact on emotional divorce survey among 361 couples of city of Ilam taken in 1395. Sampling was done randomly, Data analysis was done using SPSS software.
    The findings of this study are as follows: mean score of lifestyle influenced by the virtual space are the same among men and women. The mean score of lifestyle influenced by the virtual space in terms of socio-economic and marital status are different. Also significant relationship between lifestyle and emotional divorce is affected by the virtual space.
    Keywords: Cyberspace, lifestyle, lifestyle influenced by the virtual space, emotional divorce
  • نوش آفرین صفری *، مریم قاسمی پور، زهرا طاهری
    روش های آموزش مبتنی بر فنآوری آموزشی و راهبردهای یادگیری شناختی و فراشناختی، از روش های فعال آموزشی هستند که در پیشرفت تحصیلی و خودکارآمدی تاثیر دارند. این تحقیق با هدف بررسی تاثیر این آموزش ها انجام شد که به روش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه آزمودنی و گواه انجام شد. جامعه ی آماری 110 تن دانشجویان رشته کشاورزی گرایش اقتصاد کشاورزی دانشگاه های پیام نور لرستان بود که در نیم سال اول سال تحصیلی 94- 1393 درس روش های تحقیق در اقتصاد کشاورزی را داشتند. شمار نمونه با استفاده از فرمول کوکران 60 تن تعیین شد و با روش نمونه گیری تصادفی ساده برای تحقیق انتخاب شدند و به طور تصادفی در سه گروه (دو گروه آزمودنی و یک گروه گواه) گمارش شدند که در هر کدام از گروه های آزمودنی و گواه 20 دانشجو گنجانده شد. همه ی گروه ها آزمون مدرس ساخته ی پیشرفت تحصیلی و پرسشنامه ی خودکارآمدی شرر و همکاران(1982) را به عنوان پیش آزمون، پس آزمون و پی-گیری تکمیل کردند. گروه های آزمودنی به طور جداگانه 10 نشست 80 دقیقه ای با فنآوری آموزشی و راهبردهای یادگیری شناختی و فراشناختی، درس روش های تحقیق در اقتصاد کشاورزی را آموزش دیدند، درس روش های تحقیق در کشاورزی به صورت تصادفی از بین درسهای همگانی نظری که به صورت نیمه حضوری در دانشگاه پیام نور برگزار می شود برای مطالعه انتخاب شد. داده ها با نرم افزار SPSS نسخه 19 پردازش شدند. یافته ها نشان دادند که بین میانگین رتبه ی نمره های پس آزمون و پی گیری گروه های آزمودنی و گواه در هر دو متغیر پیشرفت تحصیلی و خودکارآمدی تفاوت معناداری وجود داشت. هر دو روش آموزشی توانستند افزون بر ارتقای پیشرفت تحصیلی و خودکارآمدی دانشجویان، توانایی دانشجویان را در انجام پژوهش به صورت عملی بیشتر کرده و کلاس های این درس را از حالت سنتی معمول خارج کرده و یادگیری نظری درس روش تحقیق، دانشجویان را با مرحله های عملی آشنا کند.
    کلید واژگان: فناوری آموزشی, شناختی و فراشناختی, یادگیری, پیشرفت تحصیلی, خودکارآمدی
    Nooshafarin Safari *, Maryam Ghasemipour, Zahra Taheri
    Technology-based methods of teaching and learning strategies along with cognitive and metacognitive are among active methods that affect academic achievement and self-efficacy. This experimental research was conducted to investigate this impact with pre-test, post-test design and control group. The course population was 110 agricultural students of Payame Noor University attending course research method in Agricultural Economics in the first semester of 2014-2015 academic year. The statistical samples were determined using the Cochran formula (n=60) and selected by simple random method and randomly assigned equally to three groups (two experimental group and one control group). All of them filled the teacher's educational test for academic achievement and self-efficacy Sherer questionnaire (Sherer, et al. 1982) at the pre-test, post-test and follow-up stage. The experimental groups individually trained 10 sessions of 80 minutes with educational technology and cognitive and metacognitive learning strategies, studying the methods of research in agricultural economics, course research methods in Agricultural Economics was randomly selected to study from the public courses held semi-face to face at Payame Noor University. Data were processed using SPSS version 19 software. Findings showed that there was a significant difference between the mean scores of post-test and follow-up of the experimental and control groups in both the academic achievement and self-efficacy variables. Both educational methods, in addition to improving academic achievement and self-efficacy of students, improved the student's ability to conduct research in practical terms, removed classrooms from the traditional way and in addition to theoretical learning of course research method, students familiarized with
    Keywords: educational technology-based, cognitive, metacognitive, academic, achievement, self-efficacy
  • صادق جهانبخش گنجه*، زهرا طاهری، سهراب مظفری نیا، مریم قاسمی پور

    احساس امنیت طیفی از واکنش های عاطفی و عملی به جرائم خشونت بار احتمالی، آسیب های فیزیکی و بی نظمی است که افراد یا اجتماع با آن مواجه اند. این احساس ممکن است ناشی از تجربه مستقیم و عینی خود فرد از هر یک از جرائم(دزدی، سرقت، جیب بری، تجاوز و مواردی از این دست) و یا تجربه غیرمستقیم فرد یعنی، میزان آگاهی فرد از رخداد جرائم برای اشخاصی چون دوستان، همسایگان، اعضای خانواده از طریق شبکه های اطلاع رسانی محلی، گفتگوهای شخصی با دیگران، شایعات یا رسانه های جمعی (رادیو، تلویزیون، روزنامه) باشد. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر تجربه از جرم بر احساس امنیت در بین شهروندان شهر یاسوج صورت گرفته است. روش تحقیق پیمایشی و ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه دارای قابلیت اعتماد و اعتبار است. جامعه آماری پژوهش، شهروندان شهر یاسوج می باشد. مهمترین یافته های این پژوهش بدین قرار است: میانگین احساس امنیت در نزد افراد مورد پژوهش از 5 نمره، 3/58 به دست آمده است. بین متغیر احساس امنیت و متغیرهای تجربه مستقیم و غیرمستقیم از جرم رابطه معنادار به دست نیامد. مدل مسیر پژوهش تبیین گر، متغیرهایی واسطی چون جنس، پایگاه اجتماعی-اقتصادی، منطقه محل سکونت و تحصیلات در رابطه با تاثیر تجربه جرم براحساس امنیت می باشد.

    کلید واژگان: امنیت, احساس امنیت, احساس ناامنی, تجربه مستقیم از جرم, تجربه غیرمستقیم از جرم
    Sadegh Jahanbakhsh Ganjeh *, Zahra Taheri, Sohrab Mozafarinia, Maryam Ghasemipour

    Security feeling is some sort of emotional and practical reaction toward probable outrageous crimes, physical harms, and disorder individuals or society are faced with. This feeling might emanate from individuals› direct and objective experience of one of crimes (theft, burglary, pocket picking, rape and things of that sort) or indirect experience of individuals, i.e. the level of awareness of individuals from something that has happened to his friends, neighbors, and family members through social networks, conversation with others, rumors or mass media( radio, television, newspaper).The present research aims at reviewing the impact of experiencing crime on societal security among citizens of Yasooj city. Research is of survey type and the tool for collecting data is reliable and valid questionnaire .The under study population of the research includes Yassoj citizens. selected from among Yasooj citizens through using Cochran formula and cluster, multistage sampling in three zones in Yasooj city. SPSS is used for analyzing data and testing hypotheses, and AMOS software is used for the path model. The most important findings of the model indicate that the average of security feeling on the part of the under study individuals in the research is out of 5.There isn›t significant relationship between variable of security feeling and variables of direct and indirect experiencing crime. The researcher path model indicates that some mediator variables such as gender, socio-economic base, neighborhood, and education are related to the impact of crime on security feeling.

    Keywords: Security, security feeling, insecurity feeling, direct experiencing of crime, indirect experiencing of crime
  • صدیقه پاک سرشت، فاطمه رافت، سیده مرضیه راهبی، مریم قاسمی پور
    مقدمه
    در ایران مانند سایر کشورها میزان بروز سرطان پستان در حال افزایش می باشد و این بیماری معمولا در مراحل پیشرفته تشخیص داده می شوند. این پژوهش با هدف تبیین نیازهای مشاوره ای زنان در مورد سرطان پستان انجام شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه از تحلیل محتوای کیفی و برای تبیین نیازهای مشاوره ای زنان از بحث گروهی متمرکز با 56 نفر زن 77-17 سال در قالب 8 گروه متمرکز 8-6 نفره استفاده شد. مشارکت کنندگان از بین زنان مراجعه کننده به درمانگاه مراقبت دوران بارداری، زنان و تنظیم خانواده در مرکز آموزشی درمانی الزهراء (س) شهر رشت در سال 1391 به روش هدفمند انتخاب شدند. کلیه تعاملات کلامی مشارکت کنندگان با استفاده از دستگاه ضبط صدای دیجیتالی ضبط گردید و به همراه تعاملات غیرکلامی ثبت شده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. تحلیل داده ها به روش تحلیل محتوای قراردادی و بر اساس مراحل پیشنهادی گرانهایم و لاندمن انجام شد.
    یافته ها
    میانگین و انحراف معیار بعضی شرکت کنندگان 8/12± 5/36 سال بود. تحلیل داده ها منجر به ظهور 3 درون مایه اصلی بهبود دانش و شناخت از بیماری (نیازهای آموزشی-اطلاعاتی)، توجه به باورها و پنداشت های مرتبط با بیماری (نیازهای پنداشتی- اعتقادی)، ارتقای سلامت فردی (نیازهای مراقبتی) و 6 درون مایه فرعی شد.
    نتیجه گیری
    بر اساس نتایج حاصل از این مطالعه، طراحی و تدوین برنامه های آموزشی و مشاوره ای موثر و کارآمد در جهت ارتقای دانش بهداشتی، اصلاح نگرش و برداشت های غیرواقعی و نادرست زنان و نیز ترویج رفتار و عملکرد خود مراقبتی آنان در زمینه پیشگیری از سرطان پستان به عنوان شایع ترین سرطان زنان، بیش از پیش احساس می گردد.
    کلید واژگان: سرطان پستان, مشاوره, نیازهای خدمات سلامت, زن, مطالعه کیفی
    S. Pakseresht, F. Rafat, Sm Rahebi, M. Ghasemi Pour
    Introduction
    As in the other countries, breast cancer is increasing in Iran, and usually it is diagnosed at an advanced stage. Therefore, this study aimed to assess the needs of counseling women about breast cancer.
    Materials And Methods
    This is a qualitative study and data were gathered through Focus Group Discussion (FGDs), which was conducted on 56 women (age range 17-77 years) referring to gynecology, family planning and prenatal care clinics at Al- Zahra Educational Hospital in Rasht, Iran in 2012. Data were gathered by semi-structured interviews and investigator-recorded responses. At the end of each session, all responses verbal and non verbal were summarized exactly. In the end collected data were analyzed by using quality content analysis. Data analysis and content analysis was done according to recommended steps Granhaym and Landman.
    Results
    In this study, the mean age was 36.5 ± 12.8 years. Data analysis led to the emergence of three main themes of improving knowledge and understanding of the disease (educational-informational needs), according to the beliefs and assumptions associated with the disease (Assumption –believes needs), improve personal health (care needs) and six sub-themes.
    Conclusions
    The results of this study indicate a need for the design and development of training programs and consulting services more effectively and efficiently in order to promote health knowledge, attitude and unrealistic and inaccurate perceptions of women. Promoting their self care behaviors and the prevention of breast cancer is more crucial than ever.
    Keywords: Breast cancer, Counseling, Health care needs, Women, Qualitative study
  • محسن نیازی، والیه منتی، رستم منتی *، مریم قاسمی پور، عزیز کسانی
    مقدمه
    بیماری های مزمنی هم چون بیماری های قلبی از بیماری های غیر قابل درمانی است که می توان آن را کنترل کرد، اما بیمار همواره در معرض عوامل تنش زای جسمی، روانی و اجتماعی قرار دارد، لذا هدف مطالعه این است ضمن تعیین کیفیت زندگی و حمایت اجتماعی بیماران مبتلا به انفارکتوس میوکارد رابطه آن ها با یکدیگر سنجیده شود.
    مواد و روش ها
    جامعه آماری در این پژوهش، کلیه بیماران مبتلا به انفارکتوس میوکارد می باشند که جهت پیگیری درمان بیماری خود به یکی از بیمارستان های شهر ایلام مراجعه نموده اند. حجم نمونه 152 بیمار انتخاب شد که به صورت تصادفی ساده وارد مطالعه شدند. داده ها با پرسش نامه مشتمل بر سه بخش مشخصات جمعیت شناختی و کیفیت زندگی و حمایت اجتماعی، جمع آوری گردید. داده های این مطالعه با استفاده از نرم افزار SPSS vol.19 و با استفاده از آمار توصیفی و آزمون های همبستگی پیرسون، تی تست و آنالیز واریانس یک طرفه تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته های پژوهش: کیفیت زندگی در 33/57 درصد آزمودنی ها و کارکردهای حمایت اجتماعی در 58 درصد آزمودنی ها نامطلوب بود و بین این دو متغیر رابطه مستقیم و معنی دار آماری وجود داشت(P=0.01). در زیر شاخه های کیفیت زندگی بعد جسمی در 33/45 درصد و بعد روانی در 67/60 درصد بیماران نامطلوب بود در حالی که 33/43 درصد در بعد اجتماعی از کیفیت زندگی مطلوب برخوردار بودند، در بین ابعاد حمایت اجتماعی بیشترین حمایت مطلوب مربوط به بعد منابع ساختاری حمایت اجتماعی (33/47 درصد) بود، و در بین منابع ساختاری حمایت اجتماعی، عضویت گروهی(P=0.001، B=0.25) و شبکه اجتماعی(P=0.001، B=0.27) با کیفیت زندگی رابطه مستقیم و معنی دار مشاهده گردید.
    بحث و نتیجه گیری
    با توجه به این که در بیماران مبتلا به انفارکتوس میوکارد ابعاد جسمی و روانی کیفیت زندگی با حمایت اجتماعی رابطه مستقیمی داشتند توصیه می شود مسئولین و خانواده بیماران توجه لازم را در افزایش سرمایه و حمایت های اجتماعی در بیماران داشته باشند که به دنبال آن کیفیت زندگی آنان نیز افزایش پیدا کند.
    کلید واژگان: انفارکتوس میوکارد, کیفیت زندگی, حمایت اجتماعی
    Mohsen Niazi, Wallieh Menati, Rostam Menati *, Maryam Ghasemipour, Aziz Kassani
    Introduction
    Chronic diseases such as Myocardial Infarction (MI) are incurable but can be prevented. However, these patients always are exposed to stressful physical, psychological and social factors. Therefore, the purpose of this study was to determine the quality of life and social support in Myocardial Infarction patients and it also finds the relationship between these two factors.
    Materials and Methods
    the under population of present study were all of the qualified Myocardial Infarction patients who wanted to be cured and referred to one of the hospitals in Ilam city. The sample size was 152 Myocardial Infarction patients who were selected by random sampling method. The data were collected using a questionnaire which included three sections of demographic, the quality of life, and social support characteristics. The data were analyzed by SPSS-19 and were used from descriptive statistics, Pearson correlation, T test and one-way ANOVA.
    Findings: The findings revealed that the quality of life in 57.33% of patients and social support in 58% of cases were non- optimal and there was a direct, significant relationship between these two factors (Pvalue=0.01). Among the components of the quality of life, the physical and psychological dimensions were not suitable in 45.33% and 60.67% patients, respectively. Among the social support dimensions, the structural sources of social support favored the highest percent (47.33%). Also, the Group membership (Pvalue= 0.001, B = 0.25) and social network (Pvalue= 0.001, B= 0.27) had a direct, significant relationship with quality of life.
    Discussion &
    Conclusions
    Considering the fact that was a direct association between social support and quality of life in the myocardial infarction patient, it is recommended that the authorities and patient’s family take decisions and plan in a way that improves the social capital and social supports of patients and thus can influence the enhancement of the patients’ qualities of life.
    Keywords: Myocardial Infarction, Quality of life, Social support
  • ناهیدسرافراز، محبوبه رسول زاده، محبوبه کفایی، فاطمه عطوف*، مریم قاسمی پور
    مقدمه
    روزه یک فریضه الهی است و بسیاری از زنان باردار تمایل به انجام این فریضه دارند. اما نگرانی درخصوص عواقب احتمالی روزه داری بر سلامتی جنین وجود دارد.
    هدف
    این مطالعه با هدف تعیین ارتباط بین روزه داری مادران باردار در ماه رمضان بر وزن هنگام تولد نوزاد، اجرا شد.
    روش کار
    این مطالعه در سال 1387 بر روی خانمهای باردار ترم، مراجعه کننده به زایشگاه های شهر کاشان که بارداری آنها در ماه رمضان بود، صورت گرفت، که در دو گروه روزه دار و غیرروزه دار مقایسه شدند. برای کنترل مخدوش کننده های متعدد، از مدل رگرسیونی استفاده شد. داده های حاصل از مطالعه با استفاده از شاخص های امار توصیفی و آزمون های آماری ، مجذور کای، انالیز واریانس و رگرسیون خطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    نتایج
    میانگین وزن هنگام تولد نوزاد در گروه روزه دار 498± 3338 گرم و درگروه غیر روزه دار 339± 3343 گرم بود. نتایج نشان داد که بین میانگین وزن نوزادان مادران روزه دار و غیر روزه دار اختلاف معنی داری وجود ندارد(P<0.931). همچنین با انجام مدل رگرسیون خطی و با کنترل متغیر های مداخله گر ملاحظه شد روزه داری پیش بینی کننده وزن نوزاد نبوده است
    نتیجه گیری
    در افراد تحت مطالعه، روزه داری مادران در دوران بارداری تاثیری برکاهش وزن نوزادان نگذاشته بود.
    کلید واژگان: روزه داری, آبستنی, وزن نوزاد هنگام تولد, نوزادان
    Sarafraz N., Rasolzadeh M., Kafaie M., Atoof F.*, Ghasemipoor M
    Introduction
    Fasting is a commitment to God، therefore many pregnant women have a tendency to perform it، but they are concerns about its possible complications which may affect fetal health.
    Objective
    This study aimed to determine the relationship between fasting on pregnant women and their fetal birth weight.
    Method
    This study was conducted on pregnant women referring to maternity hospitals in Kashan city during Ramadan in 2009 who were divided into two groups of fasting and no fasting. Regression model was used to control the multiple confounding factors. Study data obtained were analyzed using descriptive statistics and independent tests، Chi-square، Variance analysis and Linear Regression.
    Results
    The mean gestational age in fasting group was 3338±498gr and 3343±339gr in no fasting group. Findings indicated no significant difference between the mean neonate birth weight born to fasting and no fasting pregnant woman (P<0. 931). Also conducting linear regression and controlling variables showed that fasting was not a predictor of birth weight.
    Conclusion
    People studied showed that fasting of mothers had no effect on neonatal birth weight.
    Keywords: Fasting, Pregnancy, Birth Weight, Newborn
  • والیه منتی، رستم منتی، مریم قاسمی پور
    مقدمه
    شغل پرستاری از جمله مشاغلی است که به دلیل مواجه شدن با تنش های مختلف در محیط کار و همین طور به دلیل شیفت های کاری و ساعات کاری فشرده، در پرستاران ایجاد استرس کرده و استرس طولانی مدت در آنان ممکن است منجر به فرسودگی شغلی شود. در این پژوهش، نقش ویژگی های شخصیتی در فرسودگی شغلی پرستاران، مورد بررسی قرار گرفته است.
    مواد و روش ها
    پژوهش حاضر از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه پرستارانی که در بیمارستان های شهرستان ایلام مشغول به کار بودند، تشکیل داده است که تعداد 200 نفر از آنان به طور تصادفی ساده انتخاب شدند و به پرسشنامه های ویژگی های شخصیتی نئو (روان نژندی، برون گرایی، انعطاف پذیری، دلپذیر بودن و با وجدان بودن) و فرسودگی شغلی مسلش(تحلیل عاطفی، مسخ شخصیت و عدم موفقیت فردی) پاسخ دادند. همچنین برای بررسی رابطه ی بین ویژگی های شخصیتی نئو و فرسودگی شغلی مسلش، از روش آماری تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده گردید.
    یافته ها
    نتایج پژوهش نشان داد که تحلیل عاطفی با روان نژندی و برون گرایی (05/0p<، 35/0 = β) و (05/0p<، 25/0-= β) به ترتیب رابطه مثبت و منفی دارد. مسخ شخصیت با روان نژندی (05/0p<، 36/0 = β) رابطه مثبت و با برون گرایی(05/0p<، 15 /0 -= β) رابطه منفی و با دلپذیر بودن (05/0p<، 24/0 -= β) رابطه منفی دارد و عدم موفقیت فردی با برون گرایی(05/0p<، 34/0-= β) رابطه منفی، با دلپذیر بودن(05/0p<، 15/0-= β) رابطه منفی و با با وجدان بودن(05/0p<، 22/0- = β) رابطه مثبت دارد. همه روابط موجود بین این متغیرها معنادار بود.
    نتیجه گیری
    ابعاد مختلف شخصیت بر میزان فرسودگی شغلی در پرستاران موثر است؛ بنابراین با سنجش ویژگی های شخصیتی پرستاران در بدو استخدام، می توان میزان فرسودگی شغلی آنان را پیش بینی نمود.
    کلید واژگان: استرش شغلی, فرسودگی شغلی, ویژگی های شخصیتی, پرستاران
    Menati W., Menati R., Ghasemi Pour M
    Background and Aim
    Nursing is an example of this kind of job which regarding several tension in work environment and working shifts and compressed working hours as well as workload cause stress for them, and long-term stress in them results to burnout. In this study the role of personality characteristics in nurses’ burnout is examined.
    Materials And Methods
    it is correlational study. The statistic population is consisted of all nurses in hospitals ilam working that 200 of them were selected by simple random method and answered the questionnaires for NEO personality characteristics (Neuroticism, extraversion, openness to experience, agreeableness and conscientiousness) and Maslach burnout (emotional exhaustion, depersonalization and reduced personal accomplishment). Also the statistical multiple regression method was used to examine the relation between personality characteristics and burnout.
    Results
    the study finding show that emotional exhaustion has positive and negative meaningful relation with neurosis and extraversion respectively = β)0/35, P<0/05) and -= β)0/25, P<0/05). Depersonalization has a positive relation with neurosis = β)0/36, P<0/05), a negative with extraversion = β) - 0/15, P<0/05), and a negative relation with agreeableness = β) - 0/24, P<0/05), and reduced personal accomplishment has a positive relation with extraversion= β)-0/34, P<0/05), a negative relation with agreeableness = β) -0/15, P<0/05) and a positive relation with conscientiousness = β) 0/22, P<0/05).all of these relationships were meaningfulness.
    Conclusion
    Personality several characteristics effect on burnout measure therefore by evaluation of nurses personality characteristics in employment prime, can be forecast burnout measure.
    Keywords: Job stress, burnout, personality characteristics, nurses
  • Sohrab Mozafarinia, Zahra Taheri Khouzani, Maryam Ghasemipour
    Citizenship rights, certain rights that everyone can be enjoy there from and citizenship against under take duties. Civilization social without this variable had not meaning. Stable development is from aims civilization social without regard citizenship had not meaning. By attention on Citizenship Rights and Duties accreteawareness of citizenship. The most important issue to investigating is that if socio economic factors (such as age, gender, socio economic status, social identity, use of mass media and Religiousness) can change the rate of student awareness of their citizenship rights and duties? It dealt with these goals and the questions about the recognition the title of the study were investigated. Also, it was quoted the ideas and theories of the scientists of different epoch in history and different socio political schools. To do this study, it was applied 6 theories using the survey method and the questionnaire technique in a sample of 384 students from khoramabad payam-e-Noor University. We used the descriptive statistics methods (Frequency, Percentage, Mean) and inferential statistics index (Pearson correlation coefficient, eta correlation coefficient, regression) in analyzing this study statistically. The finding and analyzing them approved 5 hypothesis and disapproved 1 other and at the end the following resulted: there is a significant relation between gender, socio economic status, social identity, use of the mass media and religiousness with the rate of awareness of citizenship rights and duties and there in not a significant relation between and the rate of awareness of citizenship rights and duties. Finally, the direct and indirect effects of the independent variables upon the dependent variables (rights and duties) were calculated by the multiple regression and path analysis and it were R2= 0.42 and R2= 0.41.
    Keywords: Citizenship, Citizen, Right, Duty, Social Identity, Religiousness
  • مریم قاسمی پور، هدایت نظری
    زمینه و هدف
    بیماری های مزمنی همچون مولتیپل اسکلروزیس از بیماری های غیر قابل درمانی هستند که می توان آن ها را کنترل کرد، اما بیمار همواره در معرض عوامل تنش زای جسمی، روانی و اجتماعی قرار دارد، این مطالعه با هدف تعیین کیفیت زندگی در بیماران مولتیپل اسکلروزیس و بررسی ارتباط آن با حمایت های اجتماعی از این بیماران انجام گردید.
    مواد و روش ها
    این پژوهش یک مطالعه توصیفی- مقطعی می باشد که در سال 1391 انجام شد. جامعه آماری شامل 100 نفر از بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بودند که جهت پیگیری درمان به بیمارستان شهدای عشایر خرم آباد مراجعه می کردند و به طور تصادفی به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه ای مشتمل بر سه بخش مشخصات جمعیت شناختی و کیفیت زندگی و حمایت اجتماعی استفاده گردید و سپس با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    نتایج نشان داد کیفیت زندگی در 3/59 درصد آزمودنی ها و کارکردهای حمایت اجتماعی در 61 درصد آزمودنی ها نامطلوب بوده و بین این دو متغیر رابطه مستقیم و معنی داری وجود داشت. در زیر شاخه های کیفیت زندگی بعد جسمی در 9/80 % و بعد روانی در 5/71 % درصد بیماران نامطلوب بود، در بین کارکردهای حمایت اجتماعی بیشترین حمایت مربوط به حمایت عاطفی (8/36%) بود و در بین منابع ساختاری حمایت اجتماعی، عضویت گروهی (001/0= p) و شبکه اجتماعی (001/0=p) با کیفیت زندگی رابطه مستقیم و معنی دار داشتند.
    نتیجه گیری
    با توجه به اینکه نیمی از بیماران در ابعاد جسمی و روانی دارای کیفیت زندگی نامطلوب بودند و بیش از نیمی از بیماران از کارکردهای حمایت اجتماعی نامطلوب برخوردار بودند، توصیه می شود مسئولین برنامه هایی را اتخاذ نمایند که در افزایش کیفیت زندگی بیماران تاثیرگذار باشند.
    کلید واژگان: مولتیپل اسکلروزیس, کیفیت زندگی, حمایت اجتماعی
    Ghasemi Pour. M., Nazari. H
    Introduction
    Chronic diseases like Multiple Sclerosis are incurable but can be controlled. However, the patient is always exposed to stressful physical, psychological and social factors. Therefore, the purpose of this study was to determine the quality of life and social support in Multiple Sclerosis patients and find the relationship between these two factors.
    Material and Methods
    This was a descriptive- analytic study done in the year1391. For this purpose, 100 qualified Multiple Sclerosis patients who referred to Shohaday Ashayer Hospital in Khoramabad were selected randomly. Data were collected using a questionnaire which included three sections of demographic, the quality of life, and social support characteristics. Then, data were analyzed by spss software.
    Results
    The findings revealed that the quality of life in 59.3% of cases and social support in 61% of cases were non- optimal and there was a direct, significant relationship between these two factors. Among the sub- branches of the quality of life, physical dimension was non- optimal in 80.9% of cases and psychological dimension was non- optimal in 71.5% of cases. Among the social support dimension, emotional support favored the highest percent (36.8%) and the structural sources of social support, group membership (p= 0.001, r = 0.27) and social network (p= 0.001, r = 0.29) had a direct, significant relationship with quality of life.
    Conclusion
    Considering the fact that half of the patients suffered non- optimal physical and psychological quality of life, and more than half of the patients suffered from non- optimal social support functions, it is recommended that the authorities take decisions and plan in a way that improve the physical and psychological dimensions of patients and thus influence the enhancement of the patients’ qualities of lives.
    Keywords: Multiple Sclerosis Patients, Quality of life, Social Support
  • مریم قاسمی پور
    زمینه و هدف
    دیابت شایع ترین بیماری غدد درون ریز و یک مشکل بهداشتی در حال رشد در تمام سنین و کلیه جوامع بشری است، به همین دلیل با توجه به شیوع بیماری دیابت، توجه به ایجاد راهکارهای مناسب در کنار درمان دارویی برای کنترل این بیماری ضروری به نظر می رسد. لذا این پژوهش با هدف تعیین تاثیر آموزش شادمانی به عنوان یکی از جنبه های سبک زندگی بر کنترل قند خون در مبتلایان به دیابت نوع یک انجام شد.
    مواد و روش ها
    پژوهش، یک مطالعه نیمه تجربی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه شاهد است که در سال 1390 انجام شد. جامعه پژوهش شامل 30 نفر از مبتلایان به دیابت نوع یک مراجعه کننده به بیمارستان شهدای شهر خرم آباد بود که به صورت تصادفی انتخاب شدند. در ابتدا جهت جمع آوری اطلاعات مربوط به میزان شادمانی از پرسشنامه شادمانی آکسفورد استفاده گردید. سپس میزان قند خون هر دو گروه شاهد و مورد اندازه گیری شد و پس از انجام جلسات آموزش شادمانی برای گروه مورد، مجددا سطح قند خون و سطح شادمانی هر دو گروه اندازه گیری شد و اطلاعات به دست آمده توسط نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که تفاوت بین دو گروه مورد و شاهد از نظر قندخون و شادمانی معنادار بود (0/00P=). بنابراین آموزش شادمانی بر کاهش قندخون و افزایش شادمانی بیماران موثر بوده است. میزان این تاثیر در قند خون 62 درصد و در شادمانی 71 درصد می باشد.
    نتیجه گیری
    با توجه به اثربخشی آموزش شادمانی بر کاهش سطح قندخون، می توان از آن به عنوان یک مداخله رفتاری در مراکز پزشکی در کنار درمان های دارویی استفاده کرد.
    کلید واژگان: آموزش شادی, دیابت نوت 1, سطح قند خون
    Ghasemi Pour.M
    Introduction
    Diabetes is the most common illness related to endocrine glands and it's a growing health problem amongst all ages and human societies. Thus, in regard to prevalence of Diabetes it seems necessary to pay attention to create appropriate solutions in addition to drug treatment to control of this disease. The purpose of this study was to determine the effects of happiness training on reduction of blood glucose in type I insulin dependent diabetic patients and the increase of happiness in type I insulin dependent diabetic.
    Material and Methods
    This was a semi- experimental study; pre test- post test with evidence group was done in the year 1390. Our samples were 30 subjects which were selected randomly from diabetic patients referred to Shohada Hospital in Khoramabad. Firstly, in order to data collection related to Happiness level, we used Oxford Questionnaire. Then, the level of blood sugar of both evidence and case group was measured and after some educational sessions for case group,again the level of blood sugar and happiness were measured in both evidence and case groups and finally data was analyzed with spss software.
    Results
    Result showed that there was a significant difference between both case and evidence groups in terms of blood sugar and happiness (p=00/0).Therefore, happiness training is effective in reduction of blood glucose (62%) and increase of happiness (71%).
    Conclusion
    It is recommended that the authorities take some decisions and plan in a way that improve the happiness dimension of patients and thus influence the enhancement of the patients’ qualities of lives.
    Keywords: Happiness Training_Type I insulin Dependent Diabetic_Level of Blood Sugar
  • سهراب مظفری نیا، زهرا طاهری، نوش آفرین صفری، مریم قاسمی پور*
    سرمایه ی اجتماعی محصول استراتژی های سرمایه گذاری فردی یا جمعی و آگاهانه یا ناآگاهانه در ایجاد و بازتولید ارتباطات اجتماعی است که در گذر مدتی کوتاه یا طولانی، قابل استفاده هستند. این ارتباطات می تواند در میان همسایگان، همکاران یا خویشاوندان باشد که نتیجه های مهمی برای رشد و دوام جامعه خواهد داشت که یکی از دستاورد های مهم آن در بحث شهرنشینی، به وجود آمدن احساس امنیت در میان شهروندانی است که توانسته اند این سرمایه را کسب و پرورش دهند. بنابراین سرمایه ی اجتماعی ابزاری است که می تواند از راه ارتباطات اجتماعی منابعی را در دست افراد قرار دهد و بیش تر در جوامع مدنی جستجو می شود. افراد از راه افزایش سرمایه ی اجتماعی موقعیت خود را در جوامع سرمایه داری بهبود می بخشند. هدف تحقیق، نقش سرمایه ی اجتماعی در تامین احساس امنیت است.
    چارچوب نظری بنا به تناسب، نظریه های جامعه شناختی و مکاتب مربوط به این حوزه است. روش تحقیق پیمایش و ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه ی دارای قابلیت اعتماد و اعتبار است. جامعه آماری، دانشجویان دانشگاه پیام نور خرم آباد در سال 1392 است. حجم نمونه 384 نفر است که با استفاده از روش تصادفی ساده گردآوری شده است. مهم ترین یافته پژوهش، وجود رابطه مثبت و معنادار میان سرمایه ی اجتماعی با احساس امنیت در میان دانشجویان است.
    کلید واژگان: امنیت, احساس امنیت, سرمایه ی اجتماعی, پیوند اجتماعی
    Sohrab Mozarari Nia, Zahra Taheri, Nooshafarin Safari, Maryam Ghasemi Pour
    Social capital is the product of individual, collective, direct and indirect investment strategies in creation and reproduction of social relationships which are useable for a short or long period of time. These relationships can exist among neighbors, colleagues or relatives, having prime outcomes for social growth and sustainability of each society. One noticeable result of having these relations in the field of urbanization is having the sense of security among citizens who have achieved and raise this kind of capital. Therefore, social capital is a tool providing resources to people via social relations. It is mostly exists in civil society. Individuals improve their position in the society with the help of raising social capital. This paper aims to find the role of social security in maintaining the sense of security in society.The theoretical framework of the study includes sociological theories and the schools related to them and the hypotheses of the study were posed accordingly. The type of this study is survey and a valid questionnaire was employed for data collection. The research population includes the students of Khorramabad branch of Payamenour Univesity in 2013. The sample included 384 participants through random selection. The most important finding of this study is the existence of a direct and meaningful relationship between social capital and security feeling among students.
    Keywords: Security, sense of securoty, social capital
  • مریم قاسمی پور *
    دیابت شایعترین بیماری غدد درون ریز و یک مشکل بهداشتی در حال رشد در تمام سنین و کلیه ی جوامع بشری است، با توجه به شیوع بیماری، توجه به راهکارهای مناسب در کنار درمان دارویی، برای کنترل بیماری ضروری به نظر می رسد. بنابراین هدف پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش شادمانی به شیوه گروهی بر سلامت عمومی مبتلایان به دیابت نوع یک بود. پژوهش به روش آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه انجام شد. نمونه شامل 24 بیمار مبتلا به دیابت نوع یک بود که به شیوه تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه «سلامت عمومی-28» استفاده شد که در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری توسط افراد تکمیل گردید. آموزش شادمانی طی پنج جلسه بر روی گروه آزمایش انجام گرفت و در این فاصله ضمن ادامه درمان های متداول پزشکی در هر دو گروه، گروه گواه جهت درمان روانشناختی در لیست انتظار قرار گرفت. نتایج آزمون تحلیل کواریانس نشان داد که میانگین نمرات سلامت روان در گروه مداخله (پیش آزمون=7/37، پس آزمون= 4/30 و پیگیری=8/34) کاهش معناداری در مراحل پس آزمون و پیگیری نسبت به گروه گواه (پیش آزمون=3/38 پس آزمون=8/39 و پیگیری= 8/41) داشته است (0001/0=P). نتایج حاکی از اثربخشی آموزش شادمانی بر بهبود سلامت عمومی مبتلایان به دیابت نوع یک داشت. با توجه به کاهش سلامت روان مبتلایان به دیابت و موثر بودن مداخله روانی، لزوم توجه به درمان های روان شناختی ضروری می نماید.
    کلید واژگان: آموزش شادی, سلامت عمومی, دیابت نوع 1
  • روی کلمه عشق مانور می دهم / گفت و گو با ساتاد حمید عجمی مبدع خط معلی
    مریم قاسمی پور
  • مریم قاسمی پور
    مقدمه و هدف
    پرستاران در محیط کار ممکن است با مسائل و مشکلاتی مواجه شوند که سلامت روان آنها را تحت تاثیر قرار دهند. کنترل شغلی از عواملی محسوب می شود که در حفظ سلامتی کارکنان تاثیرگذار می باشد. هدف این مطالعه تعیین رابطه بین کنترل شغلی و فشار روانی در شغل پرستاری است.
    مواد و روش ها
    این پژوهش یک مطالعه توصیفی-مقطعی می باشد، جامعه آماری این پژوهش، پرستاران بیمارستان های شهر خرم آباد بود. حجم نمونه 100 نفر انتخاب شد و داده ها با پرسشنامه مشتمل بر سه بخش مشخصات جمعیت شناختی، پرسشنامه کنترل شغلی وال و همکاران با 10سوال و پرسشنامه فشار روانی در شغل الیوت با 20 سوال جمع آوری گردید، داده ها پس از جمع آوری و کدگذاری آماری شدند.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که میانگین کنترل شغلی(95/0±8/2) پرستاران در سطح پایین بوده و میانگین فشار روانی(5/6±5/34) پرستاران در سطح بالایی می باشد و بین کنترل شغلی و فشار روانی (39/0- = r، 00/0= P)رابطه معنی دار و معکوس وجود دارد.
    نتیجه گیری
    با توجه به وجود ارتباط معکوس بین کنترل شغلی و فشار روانی در میان پرستاران، توصیه می شود مسئولین برنامه هایی را در جهت افزایش کنترل پرستاران بر فرایندهای مهم کاریشان اتخاذ نمایند.
    کلید واژگان: کنترل شغلی, فشار روانی, پرستاری, خرم آباد
    Ghasemi Pour M
    Background and Aim
    Nurses may confront problems and difficulties in their job that can affect their mental health. Job control is one of the factors that influences a person’s health. The aim of this survey was to study the relationship between job control and stress.
    Material And Methods
    The Statistical community of this research was all of nurses who were working in Khorramabad hospitals. 100 cases were selected‚ The data were collected by using a questionnaire which included three sections of demographic, the Wall questionnaire of job control by 10 questions and the Eliot questionnaire of stress by 20 questions. The data were analyzed with Pearson correlational coefficient.
    Results
    Findings showed that Job control has a meaningful, but negative relationship with stress (P=0.00, r=-0.39).
    Conclusion
    Considering the negative relationship between Job control and stress‚ it is recommended that the authorities take actions to help nurses gain more control over their Job, especially the difficult situations they go through.
    Keywords: Job control, Job stress, Nurse
  • روایت زندگی یک بانوی طلبه / اکران هفته/ نگاهی به فیلم و گروه فیلمسازی «گهوار های برای مادر»
    مریم قاسمی پور
  • مریم قاسمی پور، سحر جهانبخش گنجه
    دانشجویان در دوران تحصیل ممکن است با مسائل و مشکلاتی مواجه شوند که سلامت روان آنها را تحت تاثیر قرار دهند. حمایت اجتماعی از عواملی محسوب می شود که در حفظ سلامتی افراد تاثیرگذار می باشد. در این مطالعه هدف آن است که به بررسی رابطه بین سلامت روان و حمایت اجتماعی پرداخته شود.
    مواد و روش ها
    جامعه آماری این پژوهش را دانشجویان دانشگاه لرستان که در سال 1388 مشغول به تحصیل بودند، تشکیل داده بود. حجم نمونه 150 نفر انتخاب شد و داده ها با پرسشنامه مشتمل بر سه بخش مشخصات جمعیت شناختی و سلامت روان و حمایت اجتماعی، جمع آوری گردید.
    یافته ها
    این پژوهش نشان داد بین منابع ساختاری و کارکردهای حمایت اجتماعی با سلامت روان رابطه معنی داری وجود دارد. در بین انواع کارکردهای حمایت اجتماعی، حمایت عاطفی و در بین منابع ساختاری حمایت اجتماعی، عضویت گروهی و پیوند قوی با سلامت روان رابطه معنی دار داشتند. دانشجویان تاثیر گذار باشند.
    کلید واژگان: حمایت اجتماعی, منابع ساختاری حمایت اجتماعی, کارکردهای حمایت اجتماعی, سلامت روان
    Maryam Ghasemipoor, Sahar Jahanbakhsh Ganje
    Students may confront problems and difficulties during education periods which can impress their mental health. Social support is one of the factors that influences person’s health. The aim of this survey is to study relationship between mental health and social support.
    Materials And Methods
    Statistical universe of this research was all of students of Lorestan university who were studying in 2009. 150 cases were selected. The data were collected using a questionnaire included three sections of demographic, the social support and mental health characteristics.
    Results
    Findings showed that structural sources and the social support functions have a significant relationship with mental health. Among kinds of the social supports; "emotional support" and among structural sources of social support "group membership and strong tie", had a significant relationship with mental health.
    Conclusion
    Considering relationship between the social support and mental health, it is recommended that the authorities take dicisions and plan in a way that improve to get social support for students and thus influence the enhancement of the students mental health.
  • مریم قاسمی پور، مهین عادلی
    مقدمه و هدف
    عملکرد کارکنان بخش پرستاری به عنوان یکی از مهم ترین منابع انسانی بیمارستان ها متاثر از عوامل متعددی از جمله مشارکت شغلی پرستاران است که موجب احساس دلگرمی، تعهد بیشتر و افزایش کیفیت خدمات می شود. هدف این مطالعه تعیین رابطه بین فرهنگ مشارکتی و تعهد سازمانی پرستاران بود.
    مواد و روش ها
    این مطالعه توصیفی-مقطعی در بیمارستان های شهر خرم آباد انجام شد و شرکت کنندگان شامل 150 پرستار بودند که به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه مشخصات جمعیت شناختی، پرسشنامه 15سوالی فرهنگ مشارکتی کانها و کوپر و پرسشنامه 24 سوالی تعهد سازمانی آلن و مایر به روش خودگزارشی جمع آوری گردید و با استفاده از آمار توصیفی و آزمون همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    میانگین فرهنگ مشارکتی(1/8±7/46) و میانگین تعهد سازمانی (1/9±7/75) در سطح نسبتا مطلوب می باشد و بین فرهنگ مشارکتی و تعهد سازمانی پرستاران(28/0 = r، 00/0= sig)رابطه معنی دار و مستقیم وجود دارد.
    نتیجه گیری
    با توجه به وجود ارتباط مثبت بین فرهنگ مشارکتی و تعهد سازمانی، توصیه می شود مسئولین برنامه هایی را در جهت افزایش مشارکت کارکنان درفرایندهای مهم کاری اتخاذ نمایند.
    کلید واژگان: فرهنگ مشارکتی, تعهد سازمانی, پرستار
    Ghasemi Pour M., Adeli M
    Backgrounds &
    Aims
    The performance of nursing as one of the most important human sources at hospital is influenced by different factors such as corporate culture that create confidence and commitment and increase the quality of service. The aim of this survey was to study the relationship between corporate culture and organizational commitment.
    Materials And Methods
    This is a descriptive, cross-sectional study. 150 nurses were selected by simple random method. The data were collected using 3 questionnaire which included a demographic questionnaire, Cunha and Cooper questionnaire of corporate culture with 15 questions and Allen and Mayer questionnaire of organizational commitment with 24 questions. Data was analyzed by descriptive statistics and Pearson correlation test.
    Results
    The mean score of the nurses corporate culture (46.7±8.1) and the mean score of the nurses organizational commitment (75.7±9.1) was relatively favorable and findings showed that corporate culture has a significant and positive relationship (P=0.00, r=0.28) with organizational commitment.
    Conclusion
    Regarding the existence of the relationship between corporate culture and organizational commitment, it is recommended that authorities should plan programs to increase personnel corporate culture on important job processes.
    Keywords: Corporate culture, Organizational commitment, Nurse
  • مریم قاسمی پور، وحید قاسمی، احمدرضا زمانی
    بیماری های مزمنی همچون دیابت از بیماری های غیر قابل درمانی است که می توان آن را کنترل کرد، اما بیمار همواره در معرض عوامل تنش زای جسمی، روانی و اجتماعی قرار دارد، لذا در این مطالعه قصد بر آن است ضمن تعیین کیفیت زندگی بیماران دیابتی، ابعاد مختلف آن نیز سنجیده شود.
    مواد و روش ها
    این پژوهش، یک مطالعه توصیفی است که در سال 1387 انجام شد، جامعه آماری، کلیه بیماران مبتلا به دیابت در شهر خرم آباد بودند که جهت پیگیری درمان بیماری خود به بیمارستان مراجعه می کردند که 150 نفر از آنان با استفاده از روش تصادفی ساده انتخاب و به پرسشنامه مشتمل بر دو بخش مشخصات دموگرافیک و کیفیت زندگی به صورت پرسشگری و خودایفا پاسخ دادند. کیفیت زندگی از سه قسمت تشکیل شده است: بعد جسمی، بعد روانی و بعد اجتماعی. برای اعتبار پرسشنامه از روش اعتبار محتوا از نوع اعتبار صوری استفاده شد و برای تعیین پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد، میزان کیفیت زندگی بیماران بر اساس نمره به دست آمده به دو قسمت نا مطلوب (نمرات کمتر از 54) و مطلوب (نمرات مساوی یا بیشتر از 54) تعریف شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد کیفیت زندگی 3/58 درصد آزمودنی ها نامطلوب و 7/41 درصد مطلوب بوده است، ضمن اینکه 9/79 درصد در بعد جسمی، 5/71 درصد در بعد روانی دارای کیفیت زندگی نامطلوب هستند، در حالیکه 6/80 درصد در بعد اجتماعی از کیفیت زندگی مطلوب برخوردار بودند، همینطور متغیرهای سن، جنس، وضعیت تاهل، وضعیت شغلی، وضعیت تحصیلی و مدت ابتلا به بیماری دیابت از نظر آماری دارای ارتباط معنی دار با کیفیت زندگی می باشد.
    بحث و نتیجه گیری
    با توجه به اینکه نیمی از بیماران در ابعاد جسمی و روانی دارای کیفیت زندگی نامطلوب بودند توصیه می شود، مسئولین برنامه هایی با محتوای مشاوره ای، آموزشی و مادی اتخاذ نمایند که در ارتقای کیفیت زندگی بیماران تاثیر گذار باشد.
    کلید واژگان: دیابت, کیفیت زندگی, ابعاد کیفیت زندگی, بعد جسمی, بعد روانی, بعد اجتماعی
    M. Ghasemi Pour, Dr V. Ghasemi
    Chronic diseases like diabetes are incurable diseases witch can be controlled and the patients are always exposed to stressful physical, mental, and social factors, so this study aims at determining the quality of life in the diabetes patients and assessing its different dimensions.
    Materials And Methods
    This descriptive study was done in 2008, statistical society was all patients with diabetes in khoramabad who referred to hospital to cure their diseases, of them 150 cases were selected using simple random sampling and then data was gathered by a self-fulfilling questionnaire made of two sections the demographic and the quality of life. The quality of life included three parts: physical, mental and social dimension. To credit questionnaire the contents credit and external credit type were used and to determine constancy, Kern Bach α coefficient was used. Based on the obtained score, the quality of life for patients was divided into two parts, non-optimal (points below 54) and optimal (=54 or more than it).
    Results
    The results revealed that the quality of life was non- optimal in 58. 3% of the cases and optimal in 41. 7% of the cases, While 79. 9% of the cases in physical dimension and 71. 5% of them in mental dimension had non- optimal quality of life, although 80. 6% of the cases had optimal quality of life in social dimension. In addition, age, sex, marital status, career, education and the duration of the diabetes had statistically significant relation with the quality of life.
    Conclusion
    Regarding the fact that half of the patients had non- optimal quality of life in physical and mental dimensions, it is recommended that the authorities take advisory, educational, material activities to improve patients’ quality of life.
  • متن های شنیدنی / درباره نویسندگی و زبان در رادیو
    مریم قاسمی پور
  • صبحانه ای برای رادیو / گفتگو با عوامل برنامه صبحگاهی «صبح آمد سلام»
    مریم قاسمی پور
  • صبا هدی، علی علی ئی، مریم شکیبا، مونا عودی، مریم قاسمی پور، زهرا پوررسولی
    مقدمه

    فراوانی انواع سرطانها در هر منطقه ای از وضعیتهای نژادی – جغرافیایی و محیطی تبعیت می کند لذا ثبت و جمع آوری سرطانها جهت تمرکز برنامه های تشخیصی و درما نی برای هر منطقه باید مستقلا انجام گیرد.

    هدف

    در این بررسی فراوانی ارگان های مبتلا به سرطان در استان گیلان از آبان ماه 1378 لغایت 1379 مورد مطالعه قرار گرفت.

    مواد و روش ها

    این تحقیق یک مطالعه توصیفی موردموارد می باشد که بصورت سرشماری و با استفاده از فرم جمع آوری اطلاعات در کلیه مراکز پاتولوژی و هماتولوژی استان گیلان انجام گرفت و از تمامی گزارشات مراکز مربوطه موارد بدخیمی تشخیص داده شده از تاریخ 1/9/78 تا 1/9/79 جمع آوری شد میزان شیوع در 100 هزار نفر با استفاده از جمعیت استان گیلان در سرشماری سال 1375 تعیین گردید. اطلاعات در نرم افزار Epl info 2000 تفسیر شد.

    نتایج

    از تعداد 1409 نمونه بدخیمی 750 مورد (8/53%) را مردان و 644 مورد (2/46%) را زنان تشکیل میدادند (16/1 = ‌‌‌M/F) میانگین سنی افراد مبتلا 2/17  1/57 می بوده بیشترین فراوانی سرطانها در گروه سنی 69 – 60 سال بود(36%) . میزان شیوع سرطان 8/62 در 100 هزار نفر تعیین گردید. در این تحقیق سرطان معده بعنوان شایعترین سرطان در هر دو جنس تعیین گردید (8/17%) و سرطان‌های بعدی به ترتیب پستان (11%) ، مثانه (3/9%) ، کولورکتال (8%) ، مری (3/7%) ، خون (3/4%) ، پروستات (3/3%) ، رحم (3%) ، غدد لنفاوی (3%) ، حفره شکمی (1/2%) بودند.

    نتیجه گیری

    فراوانی سرطان‌ها در استان گیلان در چند سال اخیر در مقایسه با آمار قبلی افزایش قابل توجهی داشته است و از نظر فراوانی سرطان معده مقام اول را در کل کشور دارا بوده است که این امر ممکن است به دلیل تماس با ریسک فاکتورهای غذایی باشد.

    کلید واژگان: آسیب شناسی, جنسیت, خون شناسی, سرطان ها, شیوع بیماری, گروه های سنی
    S Hoda *, A Aliee, M Shakiba, M Odi, M Ghasemi Poor, Z Poor Rasooli
    Introduction

    Cancer is the second cause of mortality after cardiovascular disease in human communities. Frequency of cancers follows ethnic, geographical, and environmental conditions in each area so registration and collection of cancers in each area for centralizing of diagnostic and therapeutic programs should be done.

    Objective

    In this Survey, we determined frequency of cancerour organs in Guilan from 1999 till 2000.

    Materials and Methods

    This research is a descriptive case-series study that was carried out performed as census in hematology and pathology centers of Guilan. All malignancy cases was diagnosed from 11/1999- 11/2000 were gathered . The prevalence rate per 100,000 population determined with regard to census of Guilan population in 1996. Data were analyzed by EPI info 2000 program.

    Result

    Among 1409 malignant cases, 750 cases (53.8%) were males and 644 cases (46.2%) were females. Sex ratio (M/F) was 1:16. The mean age of patients was 57.1+ 17.2. There was the most frequency of cancers in 60-69 age group (36%). The prevalence rate of cancer was 62.8 per 100,000 people. In this research, stomach cancer was identified as the most common cancer in both sexes (17.8%) and after it follows breast (11%), urinary bladder (9.3%), colorectal (8%), esophagus (7.3%), blood (4.3%), prostate (3.3%), uterus (3%), lymph node (3%) and abdominal cavity (2.1%) respectively.

    Conclusion

    Frequency of cancers in Guilan Province has had a considerable increase in comparison with previous studies. Of course, it may be due to difference in research method and data collection. In recent years, Guilan has been in the first place for stomach cancer in Iran. Perhaps it is because of exposure to nutritional risk factors. It is possible that nutritional factors like salted fish, pickle vegetable, smoked herring, cooked potato and cereals which are important parts of Guilanian’s diet play a major role in developing gastric cancer.

    Keywords: Age Groups, Disease Outbreaks, Hematology, Neoplasms, Pathology, Sex
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال