به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

مسعود مبینی

  • حمید گنجه، علی خدادادی زاده، سیدحبیب الله حسینی، مسعود مبینی، علی اکبری*
    مقدمه

    پنومونی ناشی از ونتیلاتور، یک بیماری عفونی جدی در بخش مراقبت های ویژه در نظر گرفته می شود. آموزش پرستاران می تواند موجب بهبود عملکرد و کاهش این نوع عفونت شود. مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش بر میزان پنومونی ناشی از ونتیلاتور و عملکرد پرستاران بخش های مراقبت ویژه مرکز آموزشی درمانی حضرت علی ابن ابیطالب(ع) شهرستان رفسنجان انجام شد.

    مواد و روش ها: 

    در این مطالعه نیمه تجربی، 62 پرستار بخش های ویژه به روش در دسترس و بر اساس معیارهای ورود به مطالعه انتخاب شدند. ابتدا میزان پنومونی ناشی از ونتیلاتوردر طی سه ماه تعیین گردید و عملکرد پرستاران سنجیده شد. سپس در مورد چگونگی پیشگیری از این نوع پنومونی، آموزش های لازم داده شد. پس از 3 ماه، مجدد میزان عملکرد و شیوع پنومونی ثبت گردید و داده ها توسط آزمون های تی زوجی، فیشر و کولموگروف اسمیرنوف تجزیه و تحلیل شد.

    یافته ها:

     قبل از آموزش، از 45 بیمار که با ونتیلاتور تهویه مکانیکی می شدند، 44 نفر (8/97%) و بعد از آموزش، از 37 بیمار، 33 نفر (2/89%) دچار پنومونی ناشی از ونتیلاتور شدند. تعداد پنومونی ناشی از ونتیلاتور بعد از آموزش نسبت به قبل، کاهش داشت اما این میزان از لحاظ آماری معنی دار نبود. عملکرد پرستاران از نظر دست شستن، ساکشن کردن، کار با ونتیلاتور، تغییر وضعیت دادن بیمار، پوشیدن گان، دهانشویه و لوله گذاری داخل تراشه، بعد از آموزش نسبت به قبل آن، بهبود یافت و از لحاظ آماری معنی دار بود (05/0<p).

    نتیجه گیری:

     این مطالعه نشان داد آموزش پرستاران در زمینه پیشگیری از عفونت و پنومونی ناشی از ونتیلاتور می تواند موثر باشد، اگرچه این مداخله فقط تاثیر بالینی داشته است.

    کلید واژگان: آموزش, عملکرد, پرستار, پنومونی وابسته به ونتیلاتور, بخش مراقبت های ویژه
    H. Ganje, A. Khodadadizadeh, SH. Hoseini, M. Mobini, A. Akbari *
    Introduction

    Ventilator-associated pneumonia (VAP) is considered a severe infectious disease in Intensive Care Units (ICUs). It seems that the teaching of nurses staff may improve the quality of care and reduce the VAP rate. This study is performed to determine the effect of education on VAP and nurses' performance in Rafsanjan ICUs.

    Materials and Methods

    The semi-experimental study was conducted on 62 intensive care nurses, who were selected through convenience sampling and inclusion criteria. VAP rate and nurses' performance were measured three months prior to intervention. Then, the necessary education about the methods of preventing such VAP took place. After three months, nurses' performance and VAP rates were measured again. Data were analyzed by SPSS software (V.18).

    Results

    The results showed that the VAP rate changes before(97.8%) and after the intervention (89.2%)were not statistically significant(p=1.000).Nurses' performance on hand washing, suctioning, patient position change, scrubs wearing, mouthwash, and intubation improved after training and had a statistically significant difference  (p<0/05).

    Conclusions

    The study indicated that nurses' education on the prevention of infection and VAP could be effective although this intervention had only clinical impact.

    Keywords: Workshop, performance, Nurses, Ventilator-Associated Pneumonia (VAP), Intensive Care Units
  • سیدمسعود هاشمی کرویی، محمد صالحی *، مریم اصغر حیدری، مسعود مبینی، آیت الله نصرالهی عمران
    زمینه و هدف به دلیل مقاومت روزافزون باکتری ها به آنتی بیوتیک ها، نگرش مجدد و منطقی به گیاهان دارویی مهم به نظر می رسد. در این میان باریجه (Ferula gummosa) در مطالعات گذشته به عنوان یک گیاه دارویی مهم مورد توجه بوده است. هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر عصاره های آبی و الکلی باریجه روی چند سویه باکتریایی پاتوژن می باشد.
    مواد و روش ها عصاره ها توسط دو حلال آب و الکل به روش سوکسله جدا و سپس به روش های انتشار در دیسک، انتشار در چاهک و رقت در لوله مورد بررسی قرار گرفتند.
    یافته ها بر اساس روش دیسک و چاهک هیچ هاله عدم رشدی برای هیچ یک از سویه ها مشاهده نشد. عصاره اتانولی، فعالیت مهار کنندگی بیشتری نسبت به عصاره های متانولی و آبی از خود نشان داد. بیشترین حساسیت در عصاره متانولی مربوط به استافیلوکوکوس اورئوس دارای حداقل غلظت مهار کنندگی و حداقل غلظت باکتری کشی به ترتیب برابر با 103×6/25 و 104×1/25 بود. بیشترین حساسیت در عصاره اتانولی مربوط به اشریشیاکلی و شیگلا دیسانتریه دارای حداقل غلظت مهارکنندگی و حداقل غلظت باکتری کشی به ترتیب برابر با 103×6/25 و 104×2/5 بود.
    نتیجه گیری باریجه فعالیت ضد میکروبی با طیف وسیعی را از خود نشان داد و می تواند به عنوان یک ماده ضد میکروب بالقوه مورد بررسی و تحقیق بیشتری قرار گیرد.
    کلید واژگان: فعالیت ضد میکروبی, باریجه, عصاره, باکتری ها, حداقل غلظت مهارکنندگی
    Seyed Masood Hashemi Karuie, Mohammad Salehi *, Maryam Asghar Heidari, Masood Mobiny, Ayatollah Nasrollahi Omran
    Introduction and Aims Because of the day-increasing resistance of the bacteria to antibiotics, further logical viewpoint to the medicinal plants seems to be important. The Ferula gummosa considered as a great medicinal plant in past studies. The aim of this study was investigation of aqueous and alcoholic extracts of roots of F.gummosa Boiss on growth of some bacterial pathogens.
    Materials and Methods The extracts were prepared by Soxhlet method and were studied by disc diffusion, well diffusion and tube dillution methods.
    Results According to the disc diffusion and the well diffusion methods, no inhibitory zone have seen against investigated bacteria. The ethologic extract showed more inhibitory effect than the methanolic and aquatic extracts. The most sensitive bacterium to methanol extract was Staphylococcus aureus with minimum inhibitory concentration (MIC) and minimum bactericidal concentration (MBC) equal to 6.25×103 and 1.25×104 respectively. The most sensitive bacteria to ethanol extract were Escherichia coli and Shigella dysenteriae with MIC and MBC equal to 6.25×103 and 2.5×104 respectively.
    Conclusion Further study is needed about potent antimicrobial activities of F.gummosa Boiss.
    Keywords: Antimicrobial activity, Ferula gummosa, Crude extracts, Bacteria, MIC
  • صدیقه امیراسماعیلی، مسعود مبینی، علی روح بخش، علی شمسی زاده، فاطمه امین، محمد الله توکلی *
    زمینه و هدف
    اوپیوئیدهای درون زاد بدن و داروهای اپیوئیدی اعتیادآور، بسیاری از عملکردهای بدن را تغییر می دهند. در مطالعات گذشته به اثرات مرفین بر عضلات صاف و تنفسی اشاره شده؛ اما اثرات اوپیوئیدها بر عملکرد عضلات اسکلتی به خوبی شناخته نشده است. این مطالعه با هدف ارزیابی اثر تزریق تک دوز مرفین بر خستگی عضلانی در موش صحرایی نر طراحی و اجرا گردید.
    روش تحقیق: این مطالعه تجربی، بر روی 40 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با وزن 270-220 گرم انجام شد. موش ها به طور تصادفی در 4 گروه شامل: گروه کنترل (موش های این گروه فقط در قفس های خود نگهداری شده و آب و غذا دریافت می کردند)، گروه دریافت کننده مرفین (mg/kg5)، گروه خستگی (موش های این گروه به صورت اجباری، بر روی دستگاه تردمیل به مدت 120 دقیقه با سرعت 20 متر در دقیقه دوانده می شدند) و گروه خستگی بعلاوه مرفین توزیع شدند. در نهایت از گوشه چشم موش ها خون گرفته شد و پلاسمای آن برای اندازه گیری متغیرهای خستگی عضلانی شامل: لاکتات دهیدروژناز (LDH) و کراتین فسفوکیناز (CPK) به آزمایشگاه فرستاده شد.
    یافته ها
    مدت زمان دویدن در گروه دریافت کننده خستگی بعلاوه مرفین از بقیه گروه ها به صورت معنی داری کمتر بود (009/0P=)؛ همچنین سطح سرمی LDH (009/0P=) و CPK (008/0P=) در این گروه نسبت به گروه های دیگر افزایش معنی داری داشت.
    نتیجه گیری
    مطالعه حاضر نشان داد که تزریق تک دوز مرفین باعث افزایش شاخص های خستگی عضلانی (LDH و CPK) در موش های صحرایی نر می شود.
    کلید واژگان: مرفین, خستگی عضلانی, کراتین فسفوکیناز, لاکتات دهیدروژناز
    Sedigheh Amiresmaili, Massoud Mobini, Ali Roohbakhsh, Ali Shamsizadeh, Fatemeh Amin, Mohammad Allahtavakoli *
    Background And Aim
    Endogenous opioids and addictive opiate drugs change many body functions. . Previous studies have referred to the effects of morphine on smooth and pulmonary muscles ., but the effects of opioids on skeletal muscles is not known well. Thus, the current study aimed at assessing the effect of a single dose of morphine on muscle fatigue in male rats.
    Materials And Methods
    In this experimental study, 40 male Wistar rats weighing 220-270 g were randomly divided into four equal groups: control (the mice were kept in their cages and received food and water), morphine receiving group, fatigue group (the mice in this group were kept running on a treadmill . for120 minutes at a rate of 20 meters per minute), and morphine plus fatigue group. At the end of the experiments, blood samples were obtained from the corner of their eyes and were sent to the laboratory for measurement of muscle fatigue indexes including lactate dehydrogenase (LDH) and creatine phosphokinase (CPK).
    Results
    Administration of morphine to the fatigue group decreased running time compared with the control group (P=0.009). Furthermore, administration of morphine to the fatigue group significantly increased serum levels of LDH (P=0.009) and CPK (P=0.008).
    Conclusion
    The present study showed that administration of a single dose of morphine in rats increases muscle fatigue biomarkers (LDH, CPK).
    Keywords: Morphine, Muscle Fatigue, LDH, CPK
  • سید منصور میبدی، مریم اصغر حیدری، مسعود مبینی
    سابقه و هدف
    روش های زیستی مانند فروشویی زیستی روش های دوست با محیط هستند که می توانند جایگزین روش های شیمیایی و فیزیکی استخراج فلزات شوند. هدف از انجام این پژوهش استحصال کامل طلا در دو فاز میکروبی از سنگ معدن سولفیدی موته است.
    مواد و روش ها
    برای جداسازی باکتری های اکسید کننده آهن نمونه های معدنی در محیط کشت مایع 9 کا کشت شد. در فاز اول فروشویی سنگ معدنی با قطر ذره ای مختلف، تهیه و به میزان 1% به محیط استاندارد افزوده شد و پس از مدت 7 روز با روش پراش اشعه ایکس از نظر وجود کانی های سولفیدی ارزیابی گردید. برای جداسازی باکتری های تولید کننده سیانید از محیط جامد تریپتیکاز سوی آگار استفاده شد. در فاز دوم ماده فروشویی شده حاصل از مرحله اول تحت اثر باکتری های سیانوژن قرار گرفت و در پایان رسوبات و مایع باقیمانده با روش ICP ارزیابی شد.
    یافته ها
    بر اساس نتایج حاصله، باکتری جداشده از معدن سرچشمه از قدرت بالایی در اکسیداسیون آهن برخوردار بود و پس از 7 روز پیریت را از سنگ معدن حذف کرد. در فاز دوم باکتری جداشده از خاک زراعی تنکابن، توانست طلا را به میزان 023/0 میلی گرم بر لیتر بازیابی کند. بهترین میزان بازیابی طلا در اسیدیته برابر با 7 حاصل شد.
    نتیجه گیری
    باکتری های جدا شده در این پژوهش قادر بودند طلا را در یک فرایند میکروبی دو فازی، از سنگ معدن سولفیدی جدا و با تولید سیانید، آن را بصورت محلول در محیط بازیابی کنند.
    کلید واژگان: استخراج دو مرحله ای, طلا, کانی سولفیدی, موته
    Seyed Mansour Meybodi, Maryam Asghar Heidari, Masoud Mobini
    Background and Objectives
    Since biological methods for metal extraction, such as bioleaching, are environmental friendly, there are high demands to be replaced with the chemical and physical methods. The aim of this study was to extract gold from Muteh sulfide ore by two microbial phases.
    Materials and Methods
    Isolation of iron oxidizing bacteria was performed by adding mineral samples into 9k medium. At the first phase of the mineral bioleaching process, the ores were cut into different diameters, and after adding the rocks to the standard medium (1%), they were assessed after 7 days by x-ray diffraction method to study the existence of sulfide minerals. The cyanide producer bacteria were isolated by growing into TSA solid medium. In the second phase, the materials obtained from first phase were exposed to cyanogen bacteria, and the sediments were investigated by ICP.
    Results
    Based on the results, the isolated bacteria from Sarcheshmeh mining were able to oxidize strongly ferrous and to remove pyrite from ore after 7 days. In the second phase, the isolated bacteria from Tonekabon arable soil could remove gold of (0.023 mg/l). The best range of Au recovery was produced in pH 7.
    Conclusion
    The isolated bacteria in this study were able to separate Au in two phases of microbial process, consisting of sulfide mineralization and recovery from aqueous form by cyanide bacteria.
    Keywords: Diphasic extraction, Gold, Sulfidic ore, Muteh
  • مریم اصغر حیدری، محمد صالحی، مسعود مبینی، محمود غلامی
    مقدمه
    سالمونلا انتریکا عامل عفونت تب روده ای می باشد که سالانه حدود 600 هزار نفر در اثر آن می میرند. هدف از این مطالعه معرفی موردی شدید از سالمونلوزیس در یک کودک ساکن نیشابور می باشد.
    گزارش بیمار: بیمار کودک چهارماهه ای با جنسیت مذکر بود که با علایم دو روز سابقه تب، استفراغ و اسهال آبکی به آزمایشگاه جهاد دانشگاهی نیشابور ارجاع داده شد. مصاحبه، آنالیز خون و کشت خون و مدفوع برای بیمار انجام شد. کشت نمونه مدفوع و انجام تست های بیوشیمیایی، سالمونلا پاراتایفی گروه C را تایید کرد. نوزاد و خانواده هیچ یک سوابق مربوط به انتقال بیماری را نداشتند.
    نتیجه گیری
    این گزارش نشان می دهد که احتمالا باید عفونت سالمونلوزیس از ناقلین بدون علامت غیر اعضای خانواده به نوزاد انتقال یافته باشد. درمان با سفکسیم 100 میلی گرم بر میلی لیتر به صورت سوسپانسیون خوراکی انجام شد. آنالیز مدفوع 20 روز بعد از شروع درمان فلور طبیعی را نشان داد.
    کلید واژگان: تب روده ای, سالمونلا پاراتایفی C, کودک, ایران
    Maryam Asghar Hedari, Mohammad Salehi, Masoud Mobini, Mahmmod Golami
    Background
    Enteric fever causes by Salmonella enteric and in 600 thousand of cases leading to death. We aimed to report a severe case of salmonellosis in a child.
    Case Presentation
    The patient was a male 4 month old child who referred to ACECR (Academic Center for Education, Culture and Research) with 2 days history of fever, vomiting and diarrhea. Interviewing, blood analyze, blood and stool culture have done. Stool culture and biochemical tests confirmed the Salmonella Paratyphi C. Patient and his family hadnt any history related to salmonellosis.
    Conclusion
    This report showed infection must be transmitted by a nonmember of family asymptomatic carrier. Treatment has done by oral suspension of 100 mg/ml Cefexcime. Stool exam has showed the normal flora after 20 days.
    Keywords: Enteric fever, Salmonella Paratyphi C, Child, Iran
  • محمد صالحی، مسعود مبینی، مریم اصغر حیدری
    زمینه و اهداف
    ویروسHTLV اولین رتروویروس شناخته شده انسانی و جزء خانواده انکوویروس ها می باشد. ویژگی مهم این ویروس محدودیت شیوع جغرافیایی آن است و شمال خراسان یکی از مناطق آندمیک آلودگی به ویروس HTLV است. هدف از این مطالعه تعیین میزان شیوع ویروس HTLV-1، 2 درکودکان، نوجوانان و جوانان مراجعه کننده به آزمایشگاه جهاد دانشگاهی مشهد واحد نیشابور می باشد.
    مواد و روش کار
    این مطالعه توصیفی – مقطعی بوده که بر روی 1169 مراجعه کننده از مرداد 92 تا مرداد 93 به این مرکز با درخواست بررسی آنتی بادی های ضد HTLV-1، 2 در نمونه سرم به روش الیزا انجام شده است. متغیر های به کار رفته سن و جنس هستند.
    یافته ها
    عفونت HTLV-1، 2 در 33/ 3% مراجعه کننده گان (1169/ 39) با روش الیزا مثبت بود و متغیرهای سن و جنس به طور مشخصی با عفونت در ارتباط بودند.
    نتیجه گیری
    براساس نتایج این پژوهش شیوع عفونت HTLV-1، 2در کودکان، نوجوانان و جوانان نیشابور بسیار قابل توجه می باشد، بنابراین مراقبت های ویژه و آگاهی لازم برای جلوگیری از انتشار آلودگی در جامعه ضروری است.
    نتیجه گیری
    با وجود برنامه های غربالگری، گزارشات مکرر بسیاری از پژوهشگران و آگاهی رساندن به مردم وجود درصد بالای این ویروس در سنین کودکی، نوجوانی و جوانی در نیشابور یک نگرانی بزرگ به حساب می آید. بنابراین حل این معضل تلاش بیشتر و راهکارهای بهتر جهت آگاهی بیشتر افراد را طلب می کند.
    کلید واژگان: HTLV, 1, 2, میزان شیوع, نیشابور
    Mohammad Salehi, Masoud Mobini, Maryam Asghar Heydari
    Background And Aim
    The HTLV virus known as first human Retrovirus and it’s a part of the Oncoviridea family. An important feature of virus is geographic prevalence district that the North of Razavy Khorasan province (Northeast of Iran) is endemic for HTLV infection. The aim of this study is HTLV1, 2 infection's prevalence rate in children, teenage and juveniles who refers to Iranian Academic Center for Education, Culture and Research (ACECR)-Mashhad laboratory in Nyshabor in this study.
    Materials And Methods
    This cross – sectional descriptive-analytical study was performed on 1169 patients by ELISA method (Dia.pro diagnostic bioprobes, Italy) from August 2013 to August 2014 in this Center. The variables are genus and age.
    Results
    HTLV1, 2 infections were positive in 3.33% (39/1169) of the participants according to the results of enzyme linked immunosorbent assay (ELISA). Infection was significantly associated with age and genus of participants.
    Conclusions
    Despite screening programs, frequent reports of many scholars and make awareness of people, the high prevalence of the virus in childhood, adolescence and youth in Nyshabor, is a big concern. So to solve this problem demands more effort and better ways for more learning of people.
    Keywords: HTLV1, 2, prevalence rate, Nyshabor
  • مسعود مبینی، مریم اصغر حیدری، محمد صالحی *، محمود غلامی
    زمینه و هدف
    پروتئینوری به معنی حضور بیش از حد مجاز پروتئین سرم در ادرار است و دستیابی به نتایج دقیق و قابل اطمینان برای پزشک از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف از مطالعه حاضر بررسی میزان تداخل کدورت ادرار در اندازه گیری پروتئین ادرار 24 ساعته قبل و بعد از تیمار سرما در نمونه های سانتریفیوژ شده دارای کدورت می باشد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه آزمایشگاهی طی فروردین تا شهریورماه سال 1394 در آزمایشگاه تشخیص طبی جهاد دانشگاهی نیشابور، روی 1000 نمونه که بصورت تصادفی جمع آوری شده بودند، انجام شد. اندازه گیری پروتئین ادرار 24 ساعته با روش کدورت سنجی تری کلرواستیک اسید و فتومتر انجام شد.
    یافته ها
    از بین نمونه های مورد آزمایش، 10 نمونه (یک درصد) پس از سانتریفیوژ شدن، همچنان دارای کدورت بودند. تفاوت معنی داری ( 05/P<0) در میزان پروتئین، بین نمونه هایی که بعد از سانتریفیوژ شدن دارای کدورت بودند و نمونه هایی که کدورت در آنها با تیمار سرما برطرف شد، وجود دارد. بطوریکه در برخی موارد تفسیر نتیجه بعد از تیمار سرما کاملا متفاوت با تفسیر نتیجه قبل از تیمار سرما می باشد (کمترین اختلاف 05 /0 و بیشترین اختلاف 43 /0).
    نتیجه گیری
    نمونه های ادراری که جهت اندازه گیری پروتئین در نظر گرفته می شوند و پس از سانتریفیوژ نیز دارای کدورت می باشند، بایستی تحت تیمار سرما قرار گیرند و مجددا سانتریفیوژ گردند، تا عوامل مداخله کننده رسوب نمایند.
    کلید واژگان: پروتئینوری, میزان تداخل کدورت ادرار, پروتئین ادرار 24 ساعته, تیمار, دمای سرد
    Masoud Mobini, Maryam Asghar Heydari, Mohammad Salehi *, Mahmud Gholami
    Introduction and Aims: Proteinuria means the presence of an excess of serum proteins in the urine that is very important to achieve accurate and reliable results to the physicians. The aim of this study was to evaluate the interference of turbidity in the measurement of 24-hour urine protein before and after cold treatment in turbid centrifuged samples.
    Materials And Methods
    This experimental study was performed in ACECR (Academic Center for Education, Culture and Research), that was conducted on a random sample of 1000 people in 2015 March to September. The measurement of 24-hour urine protein was performed by using three chloral acetic acid method (TCA) and photometer.
    Results
    Ten samples (1%) just were turbid after centrifuge. There was a significant difference (P
    Conclusion
    In order to deposit interfering factors, the urine samples that are taken to measure protein and are turbid after centrifuge should be given cold treatment and centrifuge again.
    Keywords: proteinuria, urine turbid interference rate, 24 hour urine protein, treatment, cold temperature
  • مسعود مبینی، سکینه میرزایی*، حسین خرم دل آزاد، ناهید زین الدینی، زهرا سبز علی، مینا غیاثی، میترا مختاری، رضا بهرام آبادی، حمید حکیمی، خدایار قربان، مریم دادمنش، وحید احسانی، محمد کاظمی عرب آبادی
    مقدمه

    ثابت شده که سایتوکاین ها یک نقش مهم در القاء عملکرد طبیعی جفت بازی می کنند. فرضیاتی نیز دال بر این که بیان غیرطبیعی سایتوکاین ها ممکن است با حاملگی ناموفق مرتبط باشد وجود دارد.

    هدف

    هدف از این مطالعه مقایسه سطح سرمی اینترلوکین 17 آلفا و فاکتور رشد تومور بتا (TGF-β) در نوزادان ترم و زودرس و مادرانشان بوده است.

    مواد و روش ها

    این مطالعه بر روی 60 تا 100 نوزاد ترم و زودرس و هم چنین بر روی مادرانشان انجام شد. سطح سرمی اینترلوکین 17 آلفا و TGF-β به وسیله تکنیک الیزا سنجش شد.

    نتایج

    یافته های ما مشخص کردند که سطح سرمی اینترلوکین 17 آلفا در نوزادان پره ترم در مقایسه با نوزادان ترم به طور معنی دار کاهش یافته است. به هر حال سطح سرمی اینترلوکین 17 آلفا در مادران هر دو گروه ترم و زودرس تفاوتی نداشته است. نتایج همچنین نشان که سطح سرمی TGF-β در نوزادان زودرس و مادرانشان در مقایسه با نوزادان ترم و مادرانشان تفاوتی نداشته است.

    نتیجه گیری

    بر اساس این یافته ها، می توان نتیجه گرفت که اینترلوکین 17 آلفا ممکن است یک نقش اساسی در القاء حاملگی نرمال و هم چنین در رشد طبیعی جنین بازی کند.

    کلید واژگان: اینترلوکین 17 آلفا, TGF-β, حاملگی, زایمان زودرس
    Masoud Mobini, Sakineh Mirzaie, Hossein Khorramdelazad, Nahid Zainodini, Zahra Sabzali, Mina Ghyasi, Mitra Mokhtari, Reza Bahramabadi, Hamid Hakimi, Khodayar Ghorban, Maryam Dadmanesh, Vahid Ehsani, Mohammad Kazemi Arababadi
    Background

    It has been documented that cytokines play important roles in the induction of normal functions of the placenta. It has been hypothesized that abnormal expression of the cytokines may be associated with unsuccessful pregnancy.

    Objective

    The aim of this study was to compare the serum levels of interleukin-17A (IL-17A) and tumor growth factor (TGF-ß) in pre-term, term neonates, and their corresponding mothers.

    Materials And Methods

    This study was performed on 100 term and 60 pre-term neonates, and also on their corresponded mothers. Serum levels of IL-17A and TGF-ß were examined by enzyme linked immunosorbent assay (ELISA).

    Results

    Our results revealed that the serum levels of IL-17A were significantly decreased in pre-term neonates in comparison to full-term neonates. However, the serum levels of IL-17A in the mothers either with pre-term or full-term neonates were not different. Also the serum levels of TGF-ß were not changed in pre-term neonates and their mothers when compared with full-term neonates and their mothers, respectively.

    Conclusion

    Based on these findings, it can be concluded that IL-17A may play crucial roles in induction of normal pregnancies and also probably participates in normal growth of fetus.

    Keywords: IL, 17A, TGF, βPregnancy, Pre, term delivery
  • سودابه نادری، راحله علی محمدی، علی شمسی زاده، مسعود مبینی، فاطمه امین، محمد الله توکلی*
    مقدمه
    سکته مغزی یکی از علل عمده مرگ و میر و ناتوانی های طولانی مدت در بزرگسالان است. خطر بروز سکته مغزی در زنان در سنین پس از یائسگی به سرعت در حال افزایش است. گزارش شده است که ورزش آسیب ناشی از ایسکمی و رپرفیوژن را در مدل سکته مغزی موش صحرایی کاهش می دهد. هدف از این مطالعه بررسی اثر ورزش بر روی پیامدهای سکته مغزی در انسداد دایم شریان مغزی میانی در موش های اوارکتومی شده بود.
    مواد و روش ها
    32 سر موش ماده در محدوده وزنی 35-25 گرم به طور تصادفی به چهار گروه (8 موش در هر گروه) شامل اوارکتومی + سکته مغزی، سکته مغزی، اوارکتومی + ورزش + سکته مغزی و گروه شم تقسیم شدند. هفت روز قبل از پیش شرطی سازی با ورزش، موش ها اوارکتومی شدند. در گروه ورزش موش ها وادار شدند روی دستگاه تردمیل، 5 روز در هفته، روزانه به مدت 40 دقیقه با سرعت 18 متر بر دقیقه به مدت 4 هفته بدوند. سکته مغزی از روش انسداد دایم شریان مغزی میانی پنج هفته پس از اوارکتومی القاء گردید. حجم انفارکتوس، اختلالات نورولوژیک و اختلالات حسی -حرکتی مطالعه شدند.
    یافته ها
    حجم انفارکتوس در گروه های اوارکتومی + ورزش + سکته مغزی و سکته مغزی در مقایسه با گروه اوارکتومی + سکته مغزی به طور معنی داری کمتر بود. در گروه های اوارکتومی + ورزش + سکته مغزی و سکته مغزی اختلالات نورولوژیک نسبت به گروه اوارکتومی + سکته مغزی به ترتیب به طور معنی داری پایین تر بودند. اختلالات حسی -حرکتی نیز در گروه های اوارکتومی + ورزش + سکته مغزی و سکته مغزی در مقایسه با گروه اوارکتومی + سکته مغزی کمتر بود.
    نتیجه گیری
    نتایج حاضر پیشنهاد می کند که پیش شرطی سازی با ورزش یک نقش محافظ عصبی را در حیوانات اوارکتومی شده ایفاء می نماید و پیامدهای سکته مغزی را در یک مدل انسداد شریان مغزی میانی بهبود می بخشد.
    کلید واژگان: سکته مغزی, ورزش, اوارکتومی, قشر حسی, حرکتی, هورمون های استروئیدی گناد
    Soudabeh Naderi, Rahele Ali Mohammadi, Ali Shamsi Zadeh, Masoud Mobini, Fatemeh Amin, Mohammad Allahtavakoli*
    Introduction
    Stroke is a major cause of mortality and long-term disability among adults. The risk of stroke is rapidly increasing in women after menopause. It has been reported that exercise reduces ischemia and reperfusion injury in rat model of stroke. The aim of this study was to investigate the effect of exercise on stroke outcome in the permanent middle cerebral artery occlusion in ovariectomized mice.
    Materials And Methods
    A group of 32 female mice (25-35g) were randomly divided into 4 groups as following (8 mice in each group): ovariectomy닚, stroke, ovariectomy笗ꭲ⬞頋殢, and sham. Seven days before exercise preconditioning, mice were ovariectomized. The exercise group was forced to run on a treadmill 5 days per week, for 40 min/day at a speed of 18 m/min for four weeks. Stroke was induced by permanent middle cerebral artery occlusion (MCAO) method five weeks after ovariectomy. The infarct volume, sensory-motor deficits, and neurological deficits were studied.
    Results
    Infarct volume in the ovariectomy笗ꭲ⬞頋殢 and stroke groups was significantly smaller compared to ovariectomy닚 group. In ovariectomy笗ꭲ⬞頋殢 and stroke groups, neurological deficits were significantly lower than ovariectomy닚 gorup, respectively. sensory-motor deficits were also lower in the ovariectomy笗ꭲ⬞頋殢 and stroke groups compared to ovariectomy닚 group.
    Conclusion
    The present data suggest that exercise preconditioning plays a neuroprotective role in ovariectomized animals and improves stroke outcome in a permanent model of MCAO.
    Keywords: Stroke, Exercise, Ovariectomy, Sensorimotor Cortex, Gonadal Steroid Hormones
  • راحله علی محمدی، سودابه نادری، اسماعیل ایمانی، علی شمسی زاده، مسعود مبینی، حسین رضازاده، فاطمه امین، محمد الله توکلی
    سابقه و هدف
    شیوع سکته مغزی در زنان قبل از یائسگی کمتر از مردان است که استروژن به عنوان یک عامل محافظ نورونی قوی در ایسکمی مغزی در سال های پیش از یائسگی شناخته شده است. فیتواستروژن ها خطرات کمتری نسبت به استروژن های شیمیایی دارند. از آنجائیکه گیاه پنج انگشت (vitex agnus custes) دارای خاصیت فیتواستروژنی می باشد در این مطالعه اثر عصاره هیدروالکلی این گیاه بر پیامد سکته مغزی در مدل انسداد دائم شریان مغزی میانی در موش های سوری اوارکتومی شده مورد بررسی قرار گرفت.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تجربی، 32 سر موش سوری ماده در محدوده وزنی 25 تا 35 گرم به طور تصادفی به 4 گروه (8 تایی) شم، کنترل (اوارکتومی، یک ماه گاواژ سالین بادوز ml/kg1 و سپس القاء سکته)، عصاره گیاه (اوارکتومی، گاواژ عصاره گیاه پنج انگشت با دوز mg/kg80 (در یک میلی لیتر سالین) به مدت یک ماه هر روز) و گروه استروژن (اوارکتومی، گاواژ استرادیول والرات μg/kg40 (در یک میلی لیتر سالین) به مدت یک ماه هر روز) تقسیم شدند. حیوانات اوارکتومی شده و بعد از گذشت یک ماه سکته مغزی به وسیله سوزاندن شریان مغزی میانی القاء شد. حجم انفارکتوس و اختلالات نورولوژیک یک هفته بعد از القاء سکته مغزی اندازه گیری شد.
    یافته ها
    حجم سکته در گروه کنترل، استروژن و عصاره گیاه پنج انگشت در یک هفته پس از ایجاد سکته مغزی به ترتیب 2/33±11/98، 1/01± 3/41 و 1/10±5 درصد بود. هر دو عصاره گیاه پنج انگشت و استروژن، حجم سکته مغزی را نسبت به گروه کنترل کاهش دادند (p<0.05). همچنین عصاره گیاه و استروژن اختلالات نورولوژیک را نسبت به گروه کنترل کاهش دادند (p<0.001). اختلالات حسی حرکتی در گروه های کنترل، استروژن و عصاره گیاه پنج انگشت در یک هفته بعد از سکته مغزی به ترتیب برابر با 7± 50، 2±15 و 4/09±21 بود و یک اختلاف معنی داری را بین گروه کنترل و دیگر گروه ها نشان داد (p<0.001).
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه نشان داد که عصاره گیاه پنج انگشت مشابه با استروژن اثرات محافظت نورونی را به دنبال انسداد دائم شریان مغزی میانی در موش های سوری اوارکتومی شده دارد.
    کلید واژگان: گیاه پنج انگشت, اوارکتومی, شریان مغزی میانی, سکته مغزی مدل دائم, عصاره گیری
    Raheleh Alimohamadi, Sodabeh Naderi, Esmail Imani, Ali Shamsizadeh, Masoud Mobini, Hossein Rezazadeh, Fatemeh Amin, Mohammad Allahtavakoli
    Background And Objective
    The prevalence of stroke in premenopausal women is lower than men. In fact, estrogen is known as a potent neuroprotective agent in cerebral ischemia before menopause. Phytoestrogens are considered to be less risky than chemical estrogens. In this study, considering the phytoestrogenic properties of Vitex agnus custus, the effects of the ethanolic extract of this plant on stroke outcomes in a model of middle cerebral artery occlusion were investigated in ovariectomized mice.
    Methods
    In this experimental study, 32 mice, weighing 25-35 g, were randomly divided into 4 groups (8 mice per group): 1) sham group, 2) control group (ovariectomized, treated with 1 ml/kg saline for one month, followed by stroke induction), 3) Vitex group (ovariectomized, treated with 80 mg/kg of Vitex extracts in 1 mL saline every day for a month), and 4) estrogen group (ovariectomized, treated with 40 μg/kg of estradiol valerate in 1 mL saline every day for a month). After one month, stroke was induced in ovariectomized mice by cauterizing the middle cerebral artery. Infarct volume and neurological disorders were evaluated one week after stroke induction.
    Findings
    A week after stroke induction, infarct volume in the control, estrogen, and Vitex groups was 11.98±2.33, 3.41±1.01, and 5±1.10, respectively. Vitex extracts and estrogen could decrease infarct volume, compared to the control group (p<0.05). Also, estrogen and Vitex extracts reduced neurological deficits, compared to the control group (p<0.001). A week after stroke induction, sensorimotor disorders in the control, estrogen, and Vitex groups were 50±7, 15±2, and 21±4.09, respectively. In fact, a significant difference was observed between the control and other groups (p<0.001).
    Conclusion
    The findings of the present study showed that Vitex extracts, similar to estrogen, have neuroprotective effects, following middle cerebral artery occlusion in ovariectomized mice.
    Keywords: Vitex, Ovariectomized, Model of Middle Cerebral Artery Occlusion, Extract
  • محمد صالحی*، سید مسعود هاشمی کرویی، آیت الله نصرالهی عمران، مسعود مبینی، مریم اصغر حیدری
    زمینه و هدف
    گیاه باریجه (Ferula gummosa)، یکی از گیاهان بومی ایران است که دارای خواص دارویی از جمله خواص ضد قارچی می باشد. این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره های آبی و الکلی ریشه باریجه بر رشد قارچ ها انجام شد.
    روش تحقیق: در این مطالعه تجربی، عصاره های آبی، اتانولی و متانولی پودر ریشه گیاه باریجه، به روش سوکسله تهیه شد؛ سپس اثر ضد قارچی آن در رقت 0/1 با مقادیر مختلف، به سه روش دیسک گذاری، چاهک و تعیین (MIC (Minimum inhibitory concentration و (MFC (Minimum fungicidal concentration بر ضد سه سویه پاتوژن قارچی کاندیدا آلبیکنس (PTCC 5027)، آسپرژیلوس فومیگاتوس (PTTC 5009) و تریکوفیتون روبروم (PTTC 5143) مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    در روش دیسک و چاهک، هیچ گونه اثر مهاری نشان داده نشد. MIC و MFC تمامی عصاره ها برای آسپرژیلوس فومیگاتوس و ترایکوفیتون روبروم، بیشتر از 104×5 میکروگرم بر میلی لیتر بود. MIC عصاره اتانولی و متانولی برای کاندیداآلبیکنس به ترتیب برابر با: 103×3/12 و 104×1/25 میکروگرم بر میلی لیتر و MFC نیز به ترتیب برابر با: 104×1/25 و 104×2/5 بود.
    نتیجه گیری
    عصاره متانولی و اتانولی باریجه می تواند فعالیت ضد قارچی بر ضد مخمر کاندیدا آلبیکنس در محیط آزمایشگاه داشته باشد؛ درحالی که قارچ های آسپرژیلوس فومیگاتوس و ترایکوفایتون روبروم، احتمالا هیچ حساسیتی نسبت به این نوع از عصاره ها ندارند.
    کلید واژگان: عصاره باریجه (Ferula gummosa), قارچ, MIC, MFC
    Mohammad Salehi *, Masoud Hashemi Karoi, Ayatollah Nasrollahi Omran, Masoud Mobini, Maryam Asghar Hedari
    Background And Aim
    Ferula gummosa Boiss. (Barije) is an Iranian indigenous plant that has medical and antifungal properties. The current study was done to determine the effect of aqueous an alcoholic extracts of Ferula gummosa Boiss root on in vitro growth of fungi.
    Materials And Methods
    In this experimental study, the plant was dried in the dark and aqueous, alcoholic extracts of its root powder were prepared using Soxhlet method. Then, the efficacy of 0.1 dilutions of different quantities of the extracts on strains of Candida albicans (PTCC 5027), Trichophyton rubrum (PTCC5143), and Aspergillus fumigatus (PTCC 5009) were evaluated employing Disk diffusion, Agar-well diffusion, Minimum Inhibitory Concentration (MIC), and Minimum Fungicidal Concentration (MFC) methods.
    Results
    No inhibited effect was observed in Disk diffusion and Agar-well diffusion methods. MIC and MFC values of all extracts for Aspergillus fumigatus and Trichophyton rubrum were more than 5×104mg/ml. The MIC values of ethanol and methanol extract for Candida albicans were 3.12×103 and 1.25×104mg/ml, respectively but the MFC values were 1.25×104 and 2.5×104mg/ml, respectively.
    Conclusion
    Methanol and ethanol extracts proved to have antifungal activity against Candida albicans yeast in vitro while the fungi of Aspergillus fumigatus and Trichophyton rubrum had no sensitivity to these types of extracts.
    Keywords: Ferula gummosa, Fungi, MIC, MFC
  • اسماعیل ایمانی، علی اسماعیلی، راحله علی محمدی، وحید احسانی، علی شمسی زاده، مسعود مبینی، حسین رضا زاده، سودابه نادری، محمد الله توکلی*
    مقدمه
    در بررسی های گذشته مشخص شده که استروژن یک عامل محافظت کننده در برابر سلول های مغزی است. در مطالعه حاضر اثر عصاره گیاه بومادران (Achillea Millefolium) که دارای استروژن گیاهی است بر پیامدهای ناشی از سکته مغزی در مدل انسداد دایم شریان مغزی میانی در موش های صحرایی ماده اوارکتومی شده، بررسی شد.
    روش بررسی
    در این مطالعه تجربی، 32 سر موش صحرایی ماده در محدوده وزنی 200 تا 250 گرم به طور تصادفی به 4 گروه تقسیم شدند که شامل: شم، کنترل (اوارکتومی، القاء سکته)، بومادران (اوارکتومی، گاواژ عصاره ی گیاه بومادران با دوز mg/kg500 و mg/kg50 به مدت یک ماه) می باشد و بعد از مراحل جراحی، حجم انفارکتوس یک هفته پس از سکته مغزی، اختلالات حسی حرکتی با آزمون برچسب کاغذی (Sticky test) و اختلالات نورولوژیک با آزمون بدرسون در 24، 48 و یک هفته بعد از القاء سکته مغزی اندازه گیری شد و مورد مقایسه قرار گرفت.
    نتایج
    عصاره گیاه بومادران با دوز mg/kg500 حجم انفارکتوس را یک هفته پس از سکته مغزی نسبت به کنترل کاهش داده است که از نظر آماری معنی دار بود (p<0/01)، همچنین اختلالات حسی حرکتی (Sticky) و نورولوژیک در 24، 48 ساعت و یک هفته پس از سکته مغزی کاهش داشت که از نظر آماری معنی دار بود. از طرفی عصاره گیاه بومادران با دوز mg/kg50 حجم انفارکتوس، اختلالات حسی حرکتی و اختلالات نورولوژیک را کاهش داده است اما این کاهش از نظر آماری معنی دار نبود.
    نتیجه گیری
    مصرف خوراکی عصاره گیاه بومادران با دوز mg/kg500 در موش های صحرایی ماده اوارکتومی شده باعث کاهش معنی داری در حجم انفارکتوس، اختلالات حسی حرکتی و اختلالات نورولوژیک بعد از سکته مغزی در مدل انسداد دایم شریان مغزی میانی داشته است.
    کلید واژگان: ایسکمی مغزی, گیاه بومادران, اوارکتومی, استروژن, موش
    E. Imani, A. Esmaili, R. Alimohammadi, V. Ehsani, A. Shmasizadeh, M. Mobini, H. Rezazadeh, S. Naderi, M. Tavakoli*
    Introduction
    Previous studies indicated estrogen as a protective factor in brain cells. In this study, effect of Yarrow extract (Achillea millefolium), containing a phytoestrogen, were examined on the consequences of stroke in the middle cerebral artery occlusion model in ovariectomized female rats.
    Methods
    In the present study, 32 female Wistar rats weighing 200 to 250 g were randomly divided into 4 groups which included: sham, control(ovariectomized- stroke induced), yarrow(ovariectomized, gavage Achillea millefolium extract dose 500mg/kg and 50mg/kg for a month was given orally to animals). After surgery, infarction volume was measured a week after stroke. Moreover, sensorimotor disorder using paper labels(Sticky test) and neurological disorder via Bederson test at 24, 48 h, and a week after induction of stroke were tested and compared.
    Results
    The results of the current study demonstrated that Achillea millefolium extract with 500 mg/kg dose significantly reduced infarction volume a week after stroke (p<0/01), and sensorimotor disorder (sticky) at 24, 48 hours and a week after stroke, respectively. Furthermore, neurological disorders reduced at 24 and 48 hours (p<0/001) and week (p<0/01) after stroke compared to the control groups. On the other hand, Achillea millefolium extract with 50o mg/kg dose reduced infarct volume, neurological and sensorimotor disorders, though this reduction was not statistically significant.
    Conclusion
    The study findings revealed that oral administration of Achillea millefolium extract with dose of 500mg/kg in ovariectomized female rats caused a significant reduction in infarct volume, neurological disorders and sensorimotor disorder after middle cerebral artery occlusion.
    Keywords: Achillea millefolium, Cerebral ischemia, Estrogen, Ovariectomy, Rat
  • محمد صالحی، مسعود مبینی، مریم اصغر حیدری
    زمینه و هدف
    پروتئین فاز حاد C (CRP) میزان پاسخ مرحله حاد را انعکاس می دهد. هدف این مطالعه ارزیابی پدیده پروزون می باشد که سبب نتایج منفی کاذب در تشخیص CRP به روش آگلوتیناسیون می شود.
    مواد و روش ها
    این مطالعه بر روی 600 مراجعه کننده انجام شد. در این مطالعه 4 مورد را که نتیجه منفی کاذب داشتند به روش آگلوتیناسیون و کدورت سنجی مورد بررسی قرار گرفتند.
    نتایج
    تمامی موارد در رقت 8/1 مثبت شدند اما مورد اول تا رقت 16/1 نیز مثبت شد. نتایج حاصل از روش کدورت سنجی نیز حاکی از مثبت بودن تست بود.
    نتیجه گیری
    با توجه به یافته های آزمایشگاهی دیگر نمونه های سرم مشکوک به CRP بالا بایستی در آزمایشگاه هایی که از روش آگلوتیناسیون استفاده می کنند به منظور رفع منفی کاذب تا رقت های بالاتر رقیق گردند.
    کلید واژگان: پروتئین فاز حاد C, پدیده پروزون, روش آگلوتیناسیون
    Mr Mohammad Salehi, Mr Masoud Mobini, Mr Maryam Asghar Heydari
    Objectives
    C-reactive protein (CRP) reflects measure of response acute phase. We aimed to assess prozone phenomenon that causes false negativity in serological diag‌nosis of CRP.
    Materials And Methods
    In this study the tests of four cases of 600 participants that have false negative serological results were evaluated by agglutination and turbidometry methods.
    Findings
    CRP test was positive in titer of 1/8 in all cases but the first case remains positive to titer of 1/16.the results of turbidometry method demonstrated be positivity all samples.
    Conclusion
    By regarded to other laboratory findings, in the laboratories that used agglutination method, samples that suggested high CRP in order to exclude false sero-negativity must be diluted to upper titers.
    Keywords: C, reactive protein (CRP), prozone phenomenon, agglutination method
  • مسعود مبینی، حسین رضازاده، علی شمسی زاده، وحید احسانی، الهام حکیمی زاده، صدیقه امیر اسماعیلی، محمد الله توکلی*
    مقدمه
    ایسکمی پس شرطی که از طریق بستن و باز کردن متناوب هر دو شریان کاروتید مشترک القا می شود بر مدل های انسداد دایم یا موقت شریان مغزی میانی اثر محافظت نورونی دارد، اما اثر محافظت نورونی تاخیری آن در مدل آمبولیک سکته مغزی به ویژه در موش ماده تاکنون گزارش نشده است که مطالعه حاضر به بررسی این موضوع پرداخت.
    روش
    این مطالعه تجربی بر روی 24 سر موش صحرایی ماده نژاد ویستار با میانگین وزنی 250-200 گرم در 3 گروه شم، سکته و پس شرطی انجام شد. همه حیوانات هم سیکل سازی شدند و بعد از آن برای ایجاد سکته مغزی، لخته به داخل شریان مغزی میانی تزریق شد. پس شرطی سازی در پنج مرحله (30 ثانیه بستن و 30 ثانیه باز کردن شریان های کاروتید مشترک) و 5/6 ساعت بعد از القای سکته انجام گردید. حجم انفارکتوس، میزان ادم مغزی و اختلالات نورولوژیک دو روز بعد از القای سکته اندازه گیری شدند.
    یافته ها
    پس شرطی سازی 5/6 ساعت بعد از القای سکته در گروه پس شرطی، حجم انفارکتوس (001/0 > P)، میزان ادم مغزی (050/0 > P) و اختلالات نورولوژیک (050/0 > P) را نسبت به گروه سکته به طور معنی داری کاهش داد.
    نتیجه گیری
    با توجه به داده های این مطالعه، پس شرطی سازی تاخیری بعد از سکته مغزی مدل آمبولیک در موش صحرایی ماده، ضایعات ایسکمی، میزان ادم مغزی و اختلالات نورولوژیک را بهبود بخشیده است.
    کلید واژگان: ایسکمی مغزی, پس شرطی, رپرفیوژن, انفارکتوس, اختلالات نورولوژیک
    Mobini M., Rezazadeh H., Shamsizadeh A., Ehsani V., Hakimizadeh E., Amir, Esmaili S., Allahtavakoli M.*
    Background and Aims
    Ischemic postconditioning, conducted by a series of brief occlusion and release of the bilateral common carotid arteries, has neuroprotective properties in permanent or transient models of middle cerebral artery (MCA) occlusion but its delayed neuroprotective effects in the embolic model of stroke, especially in female rat, have not yet been reported and were investigated in the current study.
    Methods
    In this experimental study, 24 female Wistar rats (200 to 250 g) were divided into three groups of sham, stroke and postconditioning. All animals were similar in reproductive cycle, and after that, stroke was induced by clot injection into the right middle cerebral artery. For postconditioning, common carotid arteries (CCA) were occluded for 30 seconds and reopened for 30 seconds, for 5 cycles. The postconditioning was induced at 6.5 hours after the stroke. Infarction volume, brain edema and neurological deficits were measured two days later.
    Results
    Postconditioning at 6.5 hours after stroke decreased infarction volume (P< 0.001), brain edema (P<0.050) and norologic deficit (P<0.050) significantly compared to the stroke group.
    Conclusion
    Late postconditioning improved ischemic injury, brain edema and neurological functions after the embolic model of stroke in female rat.
    Keywords: Brain ischemia, Ischemic postconditioning, Reperfusion, Infarction, Neurological disorders
  • الهام حکیمی زاده، علی شمسی زاده، محمد کاظمی عرب آبادی، رضا وزیری نژاد، حسین رضازاده، مسعود مبینی، وحید احسانی، محمد الله توکلی*
    Elham Hakimizadeh, Ali Shamsizadeh, Mohammad Kazemi Arababadi, Reza Vazirinejad, Hossein
    Introduction
    TRPV1 is a non-selective cation channel with high permeability to calcium ions، and is also involved in the development of neurogenic and inflammatory pain. The increase in intracellular calcium plays a role in worsening of stroke. In the present study we investigated the effect of (AMG9810) TRPV1 receptor antagonist on stroke outcome in the permanent middle cerebral artery occlusion model in rat.
    Methods
    In this experimental study، a total of 24 male Wistar rats weighing 250-300g were divided into 3 groups as following: control، treatment and sham. Stroke was induced by permanent middle cerebral artery occlusion method. The animals were then treated with the TRPV1 receptor antagonist Amg9810 (0. 5 mg/kg، ip) and vehicle (DMSO) 3h after stroke. Infarct volume was determined by TTC stai ing، and sensory motor deficits were assessed by sticky and hanging tests at 1، 3 and 7 days after stroke induction، and compared.
    Results
    One week after stroke، Amg9810 decreased the cortical infarct volume (P 0. 05). The touch time and remove time (in sticky test) was decreased in these animals (P<0. 001) but hanging test was increased (P<0. 01).
    Conclusion
    TRPV1 receptor inhibition may decrease infarct volume and sensory-motor deficits following stroke due to permanent middle cerebral artery occlusion in rat.
    Keywords: Stroke, TRPV1, Amg9810
  • وحید احسانی، محمد الله توکلی*، محمدحسین دشتی، محمد ابراهیم رضوانی، حسین رضازاده، علی شمسی زاده، مسعود مبینی، الهام حکیمی
    مقدمه

    هیپوترمی اثرات محافظت نورونی بر ایسکیمی مغزی در مدل های انسداد دائم یا موقت شریان مغزی میانی دارد. در این پژوهش اثر محافظت نورونی هیپوترمی جنرال درمدل آمبولیک سکته مغزی مورد مطالعه قرار گرفت.

    روش بررسی

    در این مطالعه تجربی، 24 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با وزن تقریبی 250 تا 350 گرم در سه گروه هشت تایی مورد مطالعه قرار گرفتند. گروه ها به ترتیب شامل شم، کنترل و هیپوترمی بودند. سکته مغزی از طریق تزریق لخته به داخل شریان مغزی میانی ایجاد شد. هیپوترمی، شش ساعت بعد از القاء سکته مغزی انجام شد. اختلالات نورولوژیک در 24 و 48 ساعت بعد از سکته مغزی اندازه گیری شد. حجم انفارکتوس و ادم مغزی در پایان مطالعه اندازه گیری شد.

    نتایج

    هیپوترمی جنرال حجم انفارکتوس و اختلالات نورولوژیک را به طور معنی داری کاهش داد (001/0p<). اما اختلاف معنی داری برای کاهش ادم مغزی بین گروه کنترل و هیپوترمی وجود نداشت.

    نتیجه گیری

    با توجه به داده های این مطالعه، هیپوترمی جنرال 6 ساعت بعد از سکته مغزی مدل امبوتیک اثر محافظت نورونی دارد.

    کلید واژگان: ایسکیمی مغزی, هیپوترمی جنرال, محافظت نورونی
    V. Ehsani, M. Allahtavakoli, Mh Dashti, Me Rezvani, H. Rezazadeh, A. Shamsizadeh, M. Mobini, E. Hakimi
    Introduction

    Hypothermia has neuroprotective effects in permanent or transient models of cerebral artery occlusion. In the current study، neuroprotective effect of general hypothermia in the embolic model of stroke، in which no study has been conducted to date.

    Methods

    In this experimental study، twenty-four male Wistar rats (250 to 350 g) were divided into three groups as following: sham، Control and hypothermia. Stroke was induced by clot injection into the right middle cerebral artery (MCA). General hypothermia was induced at 6 h after stroke. Neurological deficits were measured at 24 and 48 h after ischemia. Infarction volume and brain edema were determined at the end of study.

    Results

    General hypothermia significantly decreased infarct volume (P<0. 001) and neurological deficits (P<0. 001). No significant difference was observed between hypothermia and control group in brain edema.

    Conclusion

    According to the findings of the present study، general hypothermia at six h after ischemia shows neuroprotection in the embolic model of stroke.

    Keywords: Cerebral ischemia, General hypothermia, Neuroprotection
  • محمد صالحی*، سیدمسعود هاشمی کرویی، آیت الله نصرالهی عمران، مسعود مبینی، مریم اصغرحیدری
    زمینه و هدف
    گیاه باریجه دارای خواص دارویی و ضدمیکروبی است. این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره های آبی و الکی ریشه گیاه باریجه بر سودوموناس آئروژینوزا انجام شد.
    روش بررسی
    در این مطالعه آزمایشگاهی گیاه باریجه در سایه خشک و عصاره های آبی و الکلی پودر ریشه باریجه به روش سوکسله تهیه شد. سپس اثر آن در رقت 0.1 با مقادیر مختلف روی سویه سودوموناس آئروژینوزا به روش های دیسک گذاری، چاهک و تعیین MIC و MBC بررسی گردید.
    یافته ها
    سودوموناس آئروژینوزا به عصاره های آبی کاملا مقاوم بودند و MIC عصاره متانولی گیاه باریجه 1.25X104 μg/ml و عصاره اتانولی گیاه 6.25X103 μg/ml تعیین شد.
    نتیجه گیری
    عصاره متانولی و اتانولی ریشه باریجه دارای فعالیت ضدمیکروبی بیشتری علیه سودوموناس آئروژینوزا در محیط آزمایشگاه است.
    کلید واژگان: عصاره باریجه, سودوموناس آئروژینوزا, MIC, MBC
    Salehi M. *, Hashemi Karuie Sm, Nasrolahi Omran A., Mobini M., Asghar Hedari M.
    Background And Objective
    Ferula gummosa Boiss. (Barije.) contain medical and antimicrobial properties. This study was done to determine the effect of aqueous and alcoholic extracts of roots of Ferula gummosa Boiss. on the growth of Pseudomonas aeruginosa.
    Materials And Methods
    In this laboratory study، the plant was dried in dark place and aqueous، alcoholic extracts of Barije''s root، powder were prepared using Soxhlet method. The efficacy of 0. 1 dilution of different values of extracts of Ferula gummosa Boiss. on the strain of Pseudomonas aeruginosa (PTCC 1430) were evaluated by disk diffusion، Agar-well diffusion، minimum inhibitory concentration (MIC) and minimum bactericidal concentration (MBC) methods.
    Results
    Pseudomonas aeruginosa was completely resistant to the aqueous extract، and the MIC for the methanol and ethanol extracts was 1. 25×104 μg/ml and 6. 25×103 μg/ml، respectively.
    Conclusion
    Methanolic and ethanolic extracts of Ferula gummosa Boiss. have antimicrobial activity against Pseudomonas aeruginosa in in-vitro model.
    Keywords: Ferula gummosa Boiss, Pseudomonas aeruginosa, MIC, MBC
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال