به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

مسعود میرزایی

  • جمال زارع پور احمدآبادی*، فاطمه زارع مهرجردی، مهدیه قنبری، مسعود میرزایی
    مقدمه

    بیماری های قلبی و عروقی، از شایع ترین بیماری هایی است که آمار مرگ و میر بالایی را در جهان به خود اختصاص داده است. مقاله حاضر به شناسایی عوامل مختلف موثر بر بیماری های ایسکمیک قلبی و شناسایی افراد مستعد به آن با استفاده از انواع روش های یادگیری ماشین پرداخته است.

    روش بررسی

    پژوهش حاضر بر روی داده های طرح سلامت مردم یزد (یاس) انجام شده است. در این مطالعه، داده های مربوط به سلامت، بیماری ها و عوامل خطر مختلف نزدیک به 10000 نفر در قالب یک پرسش نامه با 300 سوال مختلف جمع آوری شده است. در این پژوهش، با استفاده از محاسبه هم بستگی متغیرهای مختلف جمع آوری شده در طرح یاس، عوامل مهمی که با بیماری های ایسکمیک قلبی مرتبط هستند، جستجو شده اند. سسپس با استفاده از عوامل و الگوریتم های یادگیری ماشین،  مشخصات افراد مستعد بیماری قلبی شناسایی شدند.

    نتایج

    نتایج ارزیابی ها نشان می دهد عواملی مانند سن، سابقه بیماری قلبی خانوادگی، فشارخون، دیابت، کلسترول خون، استرس، اضطراب، افسردگی، کیفیت زندگی، کیفیت خواب، فعالیت فیزیکی، مصرف دخانیات و تغذیه فرد با بیماری ایسکمیک قلبی ارتباط دارند. هم چنین از بین روش های یادگیری ماشین مختلف روش نزدیک ترین همسایگی با 5 خوشه، روش شبکه عصبی عمیق و پرسپترون چند لایه با معیار ارزیابی فراخوان به مقادیر 99/94%، 99/88% و 99/11% به ترتیب بهترین عملکرد را در شناسایی افراد بیمار داشته اند.

    نتیجه گیری

    کنترل عواملی از جمله فشارخون، دیابت، کلسترول، استرس، اضطراب، افسردگی، بهبود دادن عواملی مانند کیفیت زندگی، وضعیت خواب، فعالیت فیزیکی، الگوی تغذیه افراد و ترک مصرف دخانیات در ارتقا سلامت ساکنان یزد موثر است. از سوی دیگر شناسایی افراد مستعد بیماری های ایسکمیک قلبی با استفاده از روش های یادگیری ماشین نسبت به روش های سنتی غربالگری که با مراجعه به مراکز درمانی و پزشک و انجام آزمایش های مختلف صورت می گیرد، سریع تر و با صرف هزینه کمتر انجام می شود.

    کلید واژگان: بیماری ایسکمیک قلبی, یادگیری ماشین, عوامل موثر, عوامل خطر
    Jamal Zarepour Ahmadabadi*, Fatemeh Zare Mehrjardi, Mahdieh Ghanbary, Masoud Mirzaei
    Introduction

    Ischemic heart diseases are one of the most common diseases that cause high mortality worldwide. This article has identified various factors affecting heart disease and identified susceptible people using various machine learning methods.

    Methods

    The current research was conducted on the Yazd Health Study (YaHS) database. YaHS was conducted on adults aged 20-70 years who were residents of Yazd Greater Area and collected information on the health and various diseases of nearly 10,000 people in the form of a questionnaire with 300 different questions. In this research, by using the correlation of questions with heart disease, the most important factors of heart disease have been identified. By using the identified factors and machine learning algorithms, susceptible people with heart disease have been identified.

    Results

    The results of the evaluations have shown that factors such as age, family history of heart disease, blood pressure, diabetes, blood cholesterol, stress, anxiety, depression, quality of life, quality of sleep, physical activity, smoking, and diet have an effect on heart disease. Likewise, among the different machine learning methods, the nearest neighbor method, the deep neural network method, and the multi-layer perceptron method with a recall criterion of 99.94%, 99.88%, and 99.11% have performed the best in the identifying sick people, respectively.

    Conclusion

    According to the findings of the research, it can be understood that by controlling factors such as blood pressure, diabetes, blood cholesterol, stress, anxiety, and depression, changing factors such as quality of life, sleep status, physical activity, and eating patterns of people and quitting smoking, it is possible to move towards improving the health of society. On the other hand, the identification of people prone to heart disease using machine learning methods is done faster and at a lower cost than the traditional methods that are done by referring to medical centers and doctors and performing various tests.

    Keywords: Heart Disease, Machine Learning, Disease Factors, Risk Factors
  • علیرضا مرآتی *، مسعود میرزائی، زهرا سلکی

    این پژوهش با هدف اثربخشی آموزش تاب آوری بر گسلش شناختی، خودکنترلی و انگیزه پیشرفت دانش آموزان پسر دوره متوسطه اول انجام گرفت. پژوهش نیمه‏آزمایشی با طرح پیش‏آزمون و پس‏آزمون با دو گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری را تمامی دانش آموزان پسر مشغول به تحصیل در مقطع متوسطه اول شهرستان روانسر در سال 401-1400 به تعداد 870 نفر تشکیل داد، با روش نمونه گیری تصادفی منظم تعداد 30 دانش آموز پسر در دو گروه مساوی 15 نفری گمارش شدند. برای افراد گروه آزمایش 8 جلسه هفتگی برنامه آموزش تاب آوری (Hosseini GHomi, & Salimi Bajestani, 2013) (به صورت جلسات هفتگی 1 ساعته) اجرا شد اما افراد گروه کنترل این برنامه را دریافت نکرد. گردآوری داده ها با پرسشنامه گسلش شناختی (Gillands et al, 2014)، پرسشنامه خودکنترلی (Tangeni et al, 2004) و پرسشنامه انگیزه پیشرفت (Hermans, 1970)، انجام شد. تحلیل داده ها با روش های آمار توصیفی، آزمون پیش فرض های آماری و تحلیل کوواریانس (چندمتغیره و تک متغیره) با نرم افزار آماری SPSS نسخه 26 انجام شد. نتایج نشان داد که در مرحله پس آزمون بین میانگین نمره گسلش شناختی و خودکنترلی آزمودنی های دو گروه آزمایش و کنترل از نظر آماری تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>p). همچنین، نتایج نشان داد که در مرحله پس آزمون در افراد گروه آزمایش نمره انگیزه پیشرفت بهبود یافته است. پیشنهاد می شود مشاوران و معلمان مدارس به منظور ارتقای عملکرد روانی و نیز افزایش انگیزه پیشرفت دانش آموزان از برنامه آموزش تاب آوری بیشتر استفاده کنند.

    کلید واژگان: تاب آوری, انگیزه پیشرفت, خودکنترلی, گسلش شناختی, دانش آموزان متوسطه دوره اول
    Aliraza Merati *, Masoud Mirzai, Zahra Solgi

    This research was conducted with the aim of the effectiveness of resilience training on cognitive impairment, self-control, and the motivation to progress in male students of the first secondary school. It was a semi-experimental research with a pre-test and post-test design with two experimental and control groups. The statistical population consisted of all the male students studying in the first secondary level of Ravansar city in 2021-2022 in the number of 870 people, 30 male students were assigned in two equal groups of 15 people with regular random sampling. For the people of the experimental group, 8 weekly sessions of the resilience training program (in the form of 1-hour weekly sessions) were implemented, but the people of the control group did not receive this program. Data collection was done with Gillanders et al.'s cognitive impairment questionnaire (2014), Tangeni et al.'s (2004) self-control questionnaire, and Hermans' achievement motivation questionnaire (1970). Data analysis was done with descriptive statistics methods, statistical assumptions test and covariance analysis (multivariate and univariate) with SPSS version 26 statistical software. The results showed that in the post-test stage, there is a statistically significant difference between the average score of cognitive impairment and self-control of the subjects of the two experimental and control groups (p<0.05). Also, the results showed that in the post-test stage, the achievement motivation score improved in the experimental group. It is suggested that counselors and school administrators use the resilience training program in order to improve mental performance and also increase the motivation of students to progress.

    Keywords: Resilience, Motivation To Progress, Self-Control, Cognitive Impairment
  • سید یاسر غلمانی، محمدرضا میرجلیلی، مسعود میرزایی، بهنام باقری، طاهره فلاح تفتی، هما موذن، سمیه غلامی، اعظم کبیرزاده، مجید راستی*
    مقدمه

    در دوران اپیدمی کووید-19 (1398-1400) بیشتر تمرکز بر روی سیستم تنفسی بوده است، ولی اخیرا آگاهی در مورد تظاهرات قلبی عروقی کووید-19 و تاثیر نامطلوب درگیری قلبی عروقی بر پیش آگهی آن افزایش یافته است. از آنجائیکه تاکنون مطالعه جامعی در کشور به بررسی تغییرات الکتروکاردیوگرام در بیماران مبتلا به کووید نپرداخته است، هدف از انجام این مطالعه بررسی تغییرات الکتروکاردیوگرام در بالغین 20-70 ساله ی با و بدون سابقه ی ابتلا به کووید در این دوره است.

    روش بررسی

    مطالعه حاضر از نوع کوهورت بود که بر روی دو گروه افراد شاغل با سابقه ابتلا به کووید-19 و شاهد بدون سابقه ابتلا به کووید-19 انجام شد. افراد مورد و شاهد از شرکت کنندگان مطالعات سلامت مردم یزد (یاس) و کوهورت شاهدیه انتخاب شدند. از هر دو گروه قبل و بعد از مطالعه، نوار قلب گرفته شد و سپس اندازه های Interval QTc و قطعه ی ST ثبت و مورد تفسیر قرار گرفتند.

    نتایج

    در مطالعه حاضر، 77 بیمار که شامل 45 بیمار مبتلا به کووید-19(4/58%) و 32 فرد غیر مبتلا به کووید-19 (6/41%) بصورت تصادفی انتخاب شدند. میزان ضربان قلب قبل و بعد از ابتلا به کووید-19 به ترتیب برابر با 89/10±08/69 و 05/14±5/73 است (01/0<p) ولی تفاوت معناداری در میزان QTi, QTc قبل و بعد ازکووید-19 مشاهده نشد (05/0>p).

    نتیجه گیری

    طبق نتایج، بیماری کووید-19 با تغییر ضربان قلب در این افراد همراه است ولی تاثیری بر میزان پارامترهای QTi , QTc نداشت. بنابراین با توجه به نتایج این مطالعه به نظر می رسد انجام اکوکاردیوگرافی در بیماران مبتلا به کووید-19، ضروری نباشد.

    کلید واژگان: بالغین, تغییرات الکتروکاردیوگرام (ECG), کووید-19
    Seyed Yaser Ghelmani, Mohammadreza Mirjalili, Masoud Mirzaei, Behnam Bagheri, Tahereh Fallah, Homa Moazen, Somayeh Gholami, Azam Kabirzadrh, Majid Rasti*
    Introduction

    During the COVID-19 pandemic, the greatest focus was on the respiratory system, but recently awareness has increased about the cardiovascular manifestations of the COVID-19 disease and the adverse effect of cardiovascular involvement on its prognosis. Since so far no comprehensive study has investigated electrocardiogram changes in patients with COVID-19 in Iran, the purpose of this study is to assess electrocardiogram changes in adults aged 20-70 with and without a history of COVID-19.

    Materials and Methods

    The current study was a cohort study conducted on two groups of working people with a history of COVID-19 and controls without a history of COVID-19. The case and control subjects were selected randomly from the participants of the Yazd Health study and the Shahdieh cohort study. ECG was taken from both groups before and after Covid-19 and then QTc interval and ST segment measurements were recorded and interpreted.

    Results

    In the present study, 77 patients including 45 patients with COVID-19 (58.4%) and 32 non-COVID-19 patients (41.6%) were selected. Heart rate/min before and after COVID-19 was 69.08±10.89 and 73.5±14.05, respectively (P<0.01). There was a non-significant difference before and after COVID-19 in terms of QTi, and QTc (P>0.05).

    Conclusion

    According to the results of the present study, COVID-19 disease is associated with a change in heart rate in the two studies' participants, but no effect was observed on the parameters of QTi, and QTC. Therefore, it seems that echocardiography is not necessary in patients with COVID-19.

    Keywords: Adult, ECG, Covid-19
  • عبدالرضا شیخ الاسلامی*، مسعود میرزایی
    سیستم های حمل ونقلی سیستم های ناپایداری هستند و این ناپایداری بر روی شاخص های قابلیت اطمینان سیستم های حمل ونقل تاثیر می گذارد. برای افزایش قابلیت اطمینان می توان از استراتژی های کنترلی استفاده کرد. یکی از استراتژی های کنترلی، توقف اتوبوس ها در ایستگاه ها می باشد. در این پژوهش از استراتژی کنترلی توقف در تمام ایستگاه های افق زمانی استفاده شده است. برای استراتژی کنترلی توقف، سناریوی عدم وجود شرایط سبقت اتوبوس ها و سناریوی وجود شرایط سبقت اتوبوس ها مورد بررسی قرارگرفته است و برای هرکدام یک مدل ریاضی جداگانه ارائه شده است. در مدل ریاضی ارائه شده، تاثیر استراتژی کنترلی توقف، بر زمان انتظار مسافران داخل اتوبوس و داخل ایستگاه مورد بررسی قرار گرفته است. در ادامه یک مثال فرضی برای حل مدل تعریف شده است و بر روی برخی پارامترهای مدل تحلیل حساسیت انجام شده است. نتایج نشان می دهد که زمان انتظار مسافران در حالتی که از استراتژی کنترلی استفاده شده است نسبت به حالت بدون استراتژی کنترلی بین 3 تا 5/4 درصد کاهش یافته است.
    کلید واژگان: استراتژی کنترلی, زمان انتظار مسافران, زمان توقف اتوبوس ها
    Abdolreza Sheikholeslami *, Masoud Mirzaei
    Transportation systems tend to be unstable and this instability affects the reliability indices of transportation systems. To improve reliability, control strategies can be used. One of the control strategies is holding the buses at the stops. In this study, the holding control strategy in all rolling horizon stops is used. For holding control strategy, two scenarios of possible overtaking and impossible overtaking for the buses are studied. For each of these scenarios, an exclusive mathematical model is presented. In these mathematical models, the effect of holding control strategy on passengers’ waiting time on the bus and at the station is analyzed. Afterward, an example is assumed in order to solve the model, and sensitivity analysis is conducted on some of the model’s parameters. According to the results, employing control strategy leads to a 3-4.5 percent decline in passengers’ waiting time, compared to the state in which no control strategy is implemented.
    Keywords: Control Strategy, Passengers’, Waiting Time, Buses’ Holding Time
  • اعظم برزگری، سیده فاطمه نورانی*، مسعود میرزائی
    مقدمه

    بیماری های قلبی - عروقی اصلی ترین عامل مرگ و میر در سراسر جهان بوده و یکی از ده دلیل اول مرگ در 15 سال اخیر می باشد. بیماری های ایسکمیک قلبی نوعی بیماری قلبی است که به دلیل تنگ شدن شریان های تغذیه کننده بافت قلب (عروق کرونر) ایجاد می شود. هدف از این پژوهش مقایسه الگوریتم های داده کاوی در پیش بینی زودهنگام بیماری قلبی با توجه به علایم اولیه بیمار می باشد.

    روش بررسی

    در این پژوهش از داده های فاز اول مطالعه سلامت مردم یزد (یاس) که شامل 10000 شرکت کننده و با استفاده از 21 ویژگی آنان مانند سن، نوع درد قفسه سینه، میزان قند خون، وضعیت شغلی، مصرف الکل، شاخص توده بدنی و غیره که از سال 1393 تا کنون جمع آوری شده بود استفاده شد.

    نتایج

    تجزیه و تحلیل داده ها جمع آوری شده با استفاده از الگوریتم های Random Forest و Naive Bayes، دقت 74/51 درصد را در پیش بینی بیماری کرونر قلبی نشان داد.

    نتیجه گیری

    می توان نتیجه گرفت که با الگوریتم های ساده فوق می توان پیش بینی بیماری ایسکمیک قلب را با دقت بالا انجام داده و با غربالگری زود هنگام و درمان به موقع در مراحل اولیه باعث کاهش مرگ و میر مرتبط شد.

    کلید واژگان: داده کاوی, غربالگری, بیماری ایسکمیک قلبی - عروقی, Naïve Bayes, Random Forest, مطالعه سلامت مردم یزد
    Azam Barzegari, Seyede Fatemah Noorani*, Masoud Mirzaei
    Introduction

    Cardiovascular diseases, including ischemic heart disease (IHD), are one of the main cause of mortality and morbidity worldwide and are currently one of the top ten causes of death. Ischemic heart disease is a type of heart disease that is caused by narrowing of arteries feeding the heart itself. The present study aimed to use data mining algorithms in screening and early prediction of IHD according to the patient's characteristics and risk factors.

    Methods

    In this research, data of the first phase of Yazd Health Study (YaHS), focusing on 21 characteristics of 10,000 participants aged 20-70 years such as age, type of chest pain, blood sugar level, body mass index, employment status, etc. which have been collected since 2013 were analyzed.

    Results

    Data analysis was conducted using Random Forest and Naive Bayes algorithms which showed 74.51% accuracy in predicting IHD.

    Conclusion

    The study findings revealed that via applying Random Forest and Naive Bayes algorithms, ischemic heart disease can be predicted with high accuracy. Moreover, early screening and timely treatment in the early stages of disease may reduce mortality and morbidity.

    Keywords: Data mining, Screening, Coronary heart Disease, Naive Bayes, Random Forest, YaHS
  • مسعود میرزایی، مهدی یزدان پناه*، علی دهقان بنادکی

    وقوع تصادف در جاده ها به لحاظ شدت و خسارات جانی و مادی در شرایط محیطی و هندسی مختلف همواره مورد بررسی و توجه قرار گرفته است. در این تحقیق از مدل پرسپترون چندلایه با معماری های مختلف شامل یک و دولایه مخفی با تعداد نورون های متفاوت برای تخمین تعداد تصادفات جاده ای استفاده شده است. در مدل سازی از متغیرهای مستقل (داده های ورودی) شامل شعاع قوس افقی، زمان وقوع حادثه، سن راننده مسبب حادثه، جنسیت، داشتن گواهی نامه، نوع وسیله نقلیه، شرایط آب وهوایی، متوسط ترافیک روزانه، روشنایی محیط، علت وقوع حادثه، نوع و مکان وقوع تصادف استفاده شده است. تعداد تصادفات به عنوان متغیر وابسته به چهار کلاس (کلاس اول برابر با یک تصادف، کلاس دوم برابر با 2 تصادف، کلاس سوم برابر با 3 تصادف، کلاس چهارم برابر با 4 تصادف) تقسیم بندی شد. در این راستا از گزارش های تصادفات آزادراه تهران - پردیس حدفاصل دی ماه 1395 الی مردادماه 1398 که از شرکت آزادراه تهران - پردیس دریافت شده مورداستفاده قرار گرفته است. تعداد تصادفات رخ داده در طول این مدت برابر 368 مورد بوده است که از این تعداد 44 مورد گزارش به دلیل نقص اطلاعات ثبت شده خارج و با استفاده از 324 مورد گزارش، مدل های عصبی ساخته شد. نتایج نشان می دهد که مدل شبکه عصبی با دولایه پنهان هرکدام با تعداد 14 عصب با دقتی برابر 3/83 درصد برای داده های آموزش و دقت کل 3/83 درصد بهترین عملکرد ر تخمین تعداد تصادفات را از خود نشان داد.

    کلید واژگان: پیش بینی تعداد تصادفات, طبقه بندی تصادفات, شبکه عصبی- مصنوعی, آزادراه تهران - پردیس
    Masoud Mirzaei, Mahdi Yazdanpanah *, Ali Dehghanbanadaki

    Occurrence of road accidents in terms of severity and loss of life and property in various environmental and geometric conditions has always been studied and considered. In this study, a multilayer perceptron model with different architectures including one and two hidden layers with different numbers of neurons has been used to estimate the number of road accidents. In modelling of independent variables (input data) including horizontal arc radius, time of the accident, age of the driver causing the accident, gender, having a driving license, type of vehicle, weather conditions, average daily traffic, ambient light, cause of accident, severity and location of accident used. The dependent variable (model output), the number of accidents was divided into four classes (first class equal to one accident, second class equal to 2 accidents, third class equal to 3 accidents, and fourth class equal to 4 accidents). In this regard, the reports of accidents on the Tehran-Pardis freeway between January 2017 and August 2019, which were received from the Tehran-Pardis freeway company, have been used. The number of accidents that occurred during this period was equal to 368 cases, of which 44 cases were excluded due to lack of recorded information and the neural models were constructed using 324 reports. The results show that the hidden two-layer neural network model with 14 neurons each with an accuracy of 83.3% for training data and a total accuracy of 83.3% showed the best performance in estimating the number of accidents.

    Keywords: prediction of number of accidents, classification of accidents, neural-artificial network, Tehran-Pardis freeway
  • سید یاسر غلمانی، هما موذن، طاهره فلاح تفتی، اعظم کبیرزاده، سمیه غلامی، مسعود میرزایی
    زمینه و هدف

     شواهدی از تغییرات پایدار در پارامترهای بیوشیمیایی و هماتولوژی افراد مبتلا به بیماری کووید-19 وجود دارد. هدف از انجام مطالعه حاضر بررسی و مقایسه تغییرات بیوشیمیایی و هماتولوژی بالغین 70-20 سال با و بدون سابقه ابتلا به کووید-19 بود.

    روش کار

     مطالعه حاضراز نوع مقطعی بود که بر روی دو گروه مورد با سابقه ابتلا به کووید-19 (72 نفر) و شاهد بدون سابقه ابتلا به کووید-19 (52 نفر) انجام شد. افراد مورد و شاهد از شرکت کنندگان مطالعات هم‫گروهی آینده نگر سلامت مردم یزد (یاس) و کوهورت شاهدیه انتخاب شدند. پارامترهای بیوشیمیایی خون مانند گلوکز خون، پروفایل های لیپیدی، کبدی، کلیوی و نیز فاکتورهای هماتولوژی در دو گروه مورد و شاهد مقایسه و تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

     میزان گلبول های قرمز خون در موارد مبتلا به کووید-19به طور معناداری بیشتر از افراد بدون سابقه ابتلا بود (0.05< p). میانگین حجم کوریوسکولار در گروه مورد کمتر از گروه شاهد بود (0.001<  p). هر چند تفاوت معناداری بین پروفایل های لیپیدی و کلیوی و آنزیم های کبدی دو گروه یافت نشد.

    نتیجه گیری

     اگرچه تفاوت معناداری بین دو گروه افراد با سابقه ابتلا به کووید-19 و افراد غیر مواجهه یافته با کووید-19 بر حسب میزان آنزیم های کبدی و پروفایل های لیپیدی و کلیوی یافت نشد، که احتمالا حاکی از عدم تاثیر کووید-19 بر این متغیرها می باشد، ولی تفاوت معناداری در میزان گلبول های قرمز خون و میانگین حجم کوریوسکولار در بین دو گروه مشاهده شد.

    کلید واژگان: فاکتورهای هماتولوژی, پارامترهای بیوشیمیایی, کووید-19
    Seyed Yasser Gholmani, Homa Moazen, Tahereh Fallah Tafti, Azam Kabirzadeh, Somayeh Gholami, Masoud Mirzaei
    Background & objectives

    There is evidence that COVID-19 may have some long-term effects on the patients' blood biochemical and hematological factors. The purpose of this study was to investigate and compare the changes in biochemical and hematological factors in adults with and without past history of COVID-19.

    Methods

    The present study is a cross-sectional study including 72 cases with a past history of COVID-19 (PCR+ test) and 52 controls without a history of COVID-19. All participants were from two prospective cohort studies, namely Yazd Health Study (YaHS) and Shahedieh Cohort Study. Biochemical parameters such as blood glucose, lipid profiles, liver, kidney and hematological factors of cases and controls were extracted from the databases and analyzed.

    Results

    The mean red blood cell count in patients with COVID-19 was significantly higher than in non-COVID-19 patients (p<0.05), and mean corpuscular volume (MCV) was significantly lower in patients with COVID-19 (p>0.001). However, no significant difference was found between the two groups in terms of lipid and kidney profiles and liver enzymes.

    Conclusion

    No significant difference was found between the two groups of patients exposed to COVID-19 and patients not exposed to COVID-19 in terms of liver enzymes, lipid and kidney profiles, which probably indicate that COVID-19 has no long-term effect on these variables. However, a significant difference was observed between the two groups (p<0.05) regarding the number of red blood cells and MCV.

    Keywords: Hematological Factors, Biochemical Parameters, COVID-19
  • عبدالرحیم داوری، علیرضا دانش کاظمی، مسعود میرزایی، مینا دهقانی *
    زمینه و هدف

    سلامت دهان به عنوان یک شاخص از کل بدن بوده که بر جنبه های روانی و عملکردی افراد تاثیر می‫گذارد. افت وضعیت سلامت دهان یکی از مهمترین چالش‫های سیاست‫های سلامت پیش رو می باشد، که بهبود فاکتورهای اجتماعی یکی از راه‫های غلبه بر این مشکل است. مطالعه حاضر با هدف بررسی عوامل اجتماعی- اقتصادی موثر بر شاخص DMFT در بزرگسالان شهر شاهدیه در مطالعه کوهورت سال 1395 انجام شد.

    روش کار

    این مطالعه بر اساس پروتکل کوهورت شاهدیه یزد بوده و بر روی بزرگسالان 70-35 ساله انجام شد. متغیرهای عوامل اجتماعی- اقتصادی را از پرسشنامه مربوطه استخراج و رابطه آنها با شاخص DMFT بررسی شد.

    یافته ها

    میانگین سنی افراد مورد بررسی 48/48 بود. میانگین DMFT در جمعیت مورد بررسی و با احتساب موارد بی‫دندانی کامل 77/19 بود و وضعیت تاهل رابطه ای با شاخص DMFT نداشت ولی با تعداد دندان پوسیده ارتباط معنی‫داری داشت. کمترین میانگین شاخص DMFT در گروه دارای سطح تحصیلات دکتری بود. مسواک زدن با کاهش شاخص DMFT ارتباط معنی‫دار و مستقیمی داشت. بیشترین میانگین تعداد دندان های ترمیم شده در گروهی با عادت استفاده از غذای پرنمک بوده و شاخص DMFT با دفعات نخ دندان، رابطه معنی داری داشت.

    نتیجه گیری

    نقش تحصیلات و وضعیت اقتصادی- اجتماعی به عنوان عوامل موثر بر رعایت بهداشت و معاینات و درمان‫های منظم پیشگیرانه- به عنوان عامل اصلی در کاهش شاخص‫های بیماری و پوسیدگی- اساسی‫تر بوده و به صورت مستقیم باعث افزایش سطح آگاهی، نگرش و عملکرد افراد و به دنبال آن باعث بهبود وضعیت بهداشت دهان و دندان می‫شود.

    کلید واژگان: عوامل اجتماعی, شاخصDMFT, مطالعه کوهورت, پوسیدگی
    A Davari, A Daneshkazemi, M Mirzaei, M* Dehghani*

    Background & objectives:

     Oral health is an indicator of the whole body that affects individuals' mental and functional aspects. Deterioration of oral health is one of the most critical challenges facing health policies, and improving social factors is one of the ways to overcome this problem. This study aimed to investigate the socioeconomic factors affecting DMFT in adults in Shahdiyeh in a cohort study in 1395.

    Methods

     This study was based on the cohort protocol of Shahedieh Yazd and was performed on adults aged 35-70 years. Socioeconomic variables were extracted from the relevant questionnaire, and their relationship with the DMFT index was examined.

    Results

     The mean age is 48.48. The average DMFT is 19.77, and the marital status is not related to the DMFT index, but there is a significant relationship with the number of decayed teeth. The lowest DMFT index is in the group with a Ph.D. level. Brushing has a meaningful and direct association with the DMFT index. The highest average number of restored teeth was found in the group with high salt intake, and the DMFT index has a significant relationship with the frequency of dental floss.

    Conclusion

     Dental caries is a multifactorial illness with many factors affecting it. However, the role of education and socioeconomic status as factors influencing oral and dental health as the main factor in reducing this disease is fundamental and directly increases the level of awareness, attitude, and practice of individuals and subsequently improves the situation of oral hygiene.

    Keywords: Social Factors, DMFT Index, Cohort Studies, Dental Caries
  • مسعود میرزایی، نیکی میرزایی *
    مقدمه

    مدرسه رکنیه از بزرگ ترین و مهم ترین مدارس یزد در قرون هشتم تا نهم هجری، به سال 725 ه ق به همت سیدرکن الدین ابوالمکارم محمدقاضی حسینی یزدی در قرون 7تا 9 هجری قمری بنا شده است. از این مدرسه اکنون بقایای اندکی به نام بقعه سیدرکن الدین باقی مانده است. این مطالعه بر آن است تا نسبت به تعیین حدود و مساحت احتمالی مدرسه اقدام نموده و نیز تجسمی از ساختمان آن به دست دهد.

    روش بررسی

    در این مطالعه با استفاده از منابع تاریخی و نقشه های هوایی و نیز الگوی مدارس قدیمی هم عصر مدرسه رکنیه نسبت به تعیین حدود و مساحت احتمالی مدرسه اقدام شده و نیز تجسمی از بنا و ملحقات آن شبیه سازی و منتشر می شود. ضمنا جزییاتی در مورد ساز و کار دارالشفا و بیت الادویه مدرسه با استفاده از منابع تاریخی ارایه می گردد.

    نتایج

    بر اساس طول و عرض فضای مشخص شده در غرب و شرق و شمال بقعه سیدرکن الدین، مساحت مدرسه حدود 4000 تا 5000 متر مربع تخمین زده می شود. نمایی از ساختمان مدرسه تجسم و ارایه شده و نیز شمایی از مکانیسم حرکت ساعت آبی مجموعه رصد وقت الساعه ارایه شد.

    نتیجه گیری:

     مدرسه رکنیه، مهم ترین مدرسه یزد در قرون گذشته بوده و قسمت های مختلفی نظیر کتابخانه، مسجد، بیت الادویه، دارالشفا، دارالسیاده، خانقاه، ساعت آبی و رصدخانه دانشگاه های غربی زمان خود داشته است. لازم است با توجه به موقعیت کنونی یزد در آموزش عالی کشور، پیوندی بین این سابقهتاریخی و جایگاه کنونی آموزش عالی آن برقرار شود تا دانشجویان و محققان از پیشینه تاریخی آموزش عالی در یزد آگاه باشند.

    کلید واژگان: یزد, اتابکان, مدرسه رکنیه, سیدرکن الدین ابوالمکارم محمدقاضی حسینی یزدی, وقت الساعه
    Masoud Mirzaei*, Niki Mirzaei
    Introduction

    Rokniyeh School was one of the largest and most important schools of Yazd during 14th and 15th centuries built in 1324 AD by Seyyed-Rokn-al-Din Abul-Makaram Mohammad Qazi Hosseini-Yazdi. Few remnants of this school have been left behind, known as Seyyed-Rokn-al-Din Mausoleum. This study aims to determine the boundaries and area of the school and to visualize it.

    Methods

    In this study, with the aid of historical sources and aerial maps, as well as the map of old schools of the same era, the possible boundaries and area of the school was determined and illustrated by Adobe Illustrator Version 2020. Also, a model of the school was visualized. Additionally, details about the budget and function of the school’s clinic (Dar-al-Shefa) and pharmacy (Beit-al-Advieh) was investigated using its historical endowment and other resources.

    Results

    Based on the length and width of the specified space in the west, east and north of Seyyed Rokn-al-Din mausoleum, the area of the school was estimated to be about 4000 to 5000 m2. A view of the school building and movement mechanism of the water clock including its possible water path were illustrated.

    Conclusion

    Rokniyeh School was the most important school in old Yazd, which had different parts, such as a library, mosque, clinic, guest house, monastery, water clock and observatory. Considering the current position of Yazd in higher education of Iran, it is suggested to establish a link between the history and its current position in higher education to inform students and academics about the historical background of higher education in Yazd.

    Keywords: Yazd, Atabakan, Rokniyeh School, Seyed Rokn- al-Din Abul Makaram Mohammad Qazi Hosseini Yazdi, 'Waqt al-Saa'
  • سارا حیدری، مهدیه قنبری، بنت الهدی آخوندزاده، مسعود میرزایی*
    مقدمه

    رویکرد آموزش فرارشته ای در آموزش عالی برای ارتقای کیفیت زندگی جامعه و توسعه پایدار ضروری است. همگرایی علوم نیز با یادگیری مشارکتی و عبور از مرزهای ساختگی رشته های گوناگون دانش، فرصت دستیابی به هدف را فراهم می سازد. این مطالعه قسمتی از پروژه "استفاده از هوش مصنوعی درایجاد و توسعه ابزار برخط آموزش و مشاوره مجازی پیشگیری، تشخیص، درمان و خودمراقبتی بیماران قلبی" می باشدکه با هدف تبیین تجربیات اساتید و دانشجویان مشارکت کننده در این فعالیت فرارشته ای سلامت محور انجام شده است.

    روش بررسی

    این مطالعه به روش کیفی طراحی و اجرا گردید. نمونه گیری مبتنی بر هدف و جمع آوری اطلاعات از طریق یک جلسه بحث گروهی متمرکز و سه مصاحبه نیمه ساختارمند انفرادی انجام شد. روند تحلیل داده ها بر اساس روش گرانهام و لاندمن و دقت و صحت داده ها براساس معیارهای گوبا و لینکلن تامین گردید.

    نتایج

    شرکت کنندگان شامل 22 نفر از دانشجویان و اساتید رشته های مختلف درحوزه های علوم پزشکی، علوم مهندسی و هنر بودند. طبقات و زیر طبقات تحلیل کیفی شامل"توسعه فردی"(یادگیری خودراهبر، اعتمادبه نفس، مسیولیت پذیری)و " توسعه اجتماعی" (دیدفرارشته ای، رهبری آکادمیک و پاسخگویی اجتماعی) بودند.

    نتیجه گیری:

     بسیاری از مضامین استخراج شده، مانند یادگیری خودراهبر، اعتماد به نفس، مسیولیت پذیری و دیدفرارشته ای مولفه های کوریکولوم پنهان به شمار می روند که دانشجویان با حضور در فعالیتهای تیمی و مسیله محور آنها را فرامی گیرند. فعالیت های فرارشته ای همچنین جهت توانمندسازی اساتید در زمینه هایی چون رهبری آکادمیک و ایجاد دیدفرارشته ای برای پاسخگویی به نیازهای جامعه موثر است.

    کلید واژگان: همگرایی علوم, آموزش فرا رشته ای, پاسخگویی اجتماعی
    Sara Heydari, Mahdiye Ghanbari, Akhondzadeh Bentolhoda, Masoud Mirzaei*
    Introduction

    Transdisciplinary education is necessary for the improvement of life quality and social sustainable development. The convergence of science also provides the opportunity to achieve this goal through collaborative learning and by crossing imaginary boundaries of various fields of knowledge. This study was part of a project titled "Application of artificial intelligence for developing tools for virtual education and counseling for prevention, diagnosis, treatment and self-care of cardiac patients" The aim was to share the experiences of professors and students participating in this transdisciplinary health oriented activity.

    Methods

    We used a qualitative method in this study. Purposive sampling and data collection was performed through a focused group discussion session and three individual semi-structured interviews. The process of data analysis was based on the Granham and Lundman method, and the accuracy of our data was examined with Guba and Lincoln criteria.

    Results

    The participants included 22 students and faculty members of various disciplines of medical sciences, engineering and art. Classes and members of qualitative analysis included "individual development" (self-directed learning, self-confidence, responsibility) and "social development" (transdisciplinary vision, academic leadership and social responsibility).

    Conclusion

    Many of the themes, such as self-directed learning, self-confidence, responsibility and transdisciplinary vision, are hidden curriculum components that students learn through participating in team and problem-solving activities. Interdisciplinary activities are also effective for empowering faculty members in areas like academic leadership and creating a multidisciplinary perspective to respond to the needs of society.

    Keywords: Convergence of sciences, transdisciplinary education, social accountability
  • نسترن احمدی، محمدرضا محمدی، سید محمود صدربافقی، سید مجتبی یاسینی اردکانی*، مسعود میرزایی، زهرا هوشیاری، سید سلمان علوی، فاطمه ریسمانیان یزدی، مهلا زاهدی فرد، سید محسن عراقی، امیر هوشنگ مهرپرور
    مقدمه

    با توجه به تغییرات قابل توجه اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سبک زندگی در ایران، طی دهه های گذشته و ارتباط بین وضعیت ناپایدار اجتماعی و اقتصادی و عوارض روانی، مطالعه در زمینه اختلالات روانپزشکی اهمیت و ضرورت پیدا کرده است. هدف از این مطالعه بررسی شیوع اختلالات روانپزشکی در کودکان و نوجوانان استان یزد بود.

    روش بررسی

    تعداد 1035 کودک و نوجوان 6 تا 18 ساله در استان یزد در یک مطالعه مقطعی در سال 1396 با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای وارد مطالعه شدند. داده ها با استفاده از پرسش نامه اختلالات عاطفی و اسکیزوفرنیا برای کودکان در سنین مدرسه (18-6) سال (6-18) جمع آوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از رگرسیون لجستیک استفاده و نرم افزار SPSS version 16 استفاده شد.

    نتایج

    44/1 درصد از شرکت کنندگان پسر و 55/9 درصد دختر بودند. میانگین سنی شرکت کنندگان 3/9±11/3 سال بود. شیوع اختلالات روانپزشکی در کودکان و نوجوانان 35/5 درصد بود. در این میان، اختلالات اضطرابی بیشترین میزان شیوع (22/2%) و در بین اختلالات اضطرابی، اختلال اضطراب جدایی (8/7%) و اضطراب فراگیر (8/6%) بیشترین شیوع را داشتند. در کل اختلالات روانپزشکی بر اساس جنسیت تفاوت معنی داری وجود داشت که اختلال وسواس فکری-اجباری، شب ادراری، تیک، اختلال کمبود توجه، بیش فعالی، اختلال نافرمانی مقابله ای، اختلال سلوک، اختلال مصرف دخانیات و صرع در پسران بیشتر مشهود بود. (p<0/05).

    نتیجه گیری: 

    میزان شیوع اختلالات روانپزشکی در جمعیت جوان یزد نسبتا بالا است و به دلیل تاثیر آن بر عملکرد اجتماعی و فردی افراد، می تواند پیامدهای قابل توجهی برای خدمات بهداشت روان داشته باشد.

    کلید واژگان: اختلال روانپزشکی, شیوع, کودک, نوجوان
    Nastaran Ahmadi, MohammadReza Mohammadi, Seyed Mahmood Sadr Bafghi, Seyed Mojtaba Yassini Ardekani*, Masoud Mirzaei, Zahra Hooshyari, Seyed Salman Alavi, Fatemeh Rismanian Yazdi, Mahla Zahedifard, Seyed Mohsen Araghi, AmirHoushang Mehrparvar
    Introduction

    Due to significant social, economic, cultural, and lifestyle changes in Iran during past decades and the relationship among the unstable social and economic status and mental complications the study of psychiatric disorders has become important and necessary, the aim of this study was epidemiology of psychiatric disorders in children and adolescents.

    Methods

    A total of 1035 children aged 6-18 years from Yazd Province, Iran were enrolled in this cross-sectional study in 2017 using a multistage cluster sampling method. Data were collected using the following inventories for school-age children (6-18 years): Kiddie-SADS-Present and Lifetime Version (K-SAD-SPL). Logistic regression and SPSS version 16 software were used for data analysis.

    Results

    44.1% of participants were boys and 55.9% were girls. The mean age of the participants was 11.3±3.9 years. The prevalence of psychiatric disorders in children and adolescents was 35.5%. Meanwhile, anxiety disorders had the highest prevalence rate (22.2%) and among anxiety disorders, separation anxiety disorder (8.7%) and generalized anxiety (8.6%) were the most prevalent. There was a significant difference in all psychiatric disorders based on gender, more evident in the high rate of obsessive-compulsive disorder, enuresis, tic, attention deficit hyperactivity disorder, hyperactivity, oppositional defiant disorder, conduct disorder, smoking disorder, and epilepsy were more evident in boys (P-value < 0.05).

    Conclusion

    The prevalence rate of psychiatric disorders in young population of Yazd Province is relatively high and because of its impact on individuals' social and personal function, it could have substantial implications for mental health services.

    Keywords: Psychiatric disorder, Prevalence, Child, Adolescent
  • مهدیه قنبری فیروزآبادی، سارا حیدری*، بنت الهدی آخوندزاده، مسعود میرزایی

    نیازهای مراقبت سلامتی بشر امروزی، بسیار پیچیده تر از آن است که یک تخصص و یا یک گروه حرفه ای خاص به تنهایی بتواند پاسخگوی آن باشد، بلکه تیمی منسجم از حرفه های مختلف علوم با ارتباطاتی موثر و سازنده نیاز است تا نیازهای فزاینده بشر در محیطی پیچیده و متاثر از عوامل مختلف مرتفع گردد (1). علاوه بر اهمیت آموزش بین رشته ای در ارتقای سلامت جامعه، می توان گفت همگرایی علوم مکانیزمی را فراهم می کند تا دانشجویان رشته های مختلف را با یادگیری مشارکتی و احترام متقابل آشنا کند (2). عملکرد مشارکتی بین حرفه ای به عنوان فرآیندی متشکل از ارتباطات، سبب تصمیم گیری هایی می شود که موجب هم افزایی دانش و مهارت های گروهی می گردد. عناصر عملکرد مشارکتی شامل مسیولیت پذیری، پاسخگویی، هماهنگی، ارتباط سازنده، همکاری، قاطعیت، استقلال و اعتماد و احترام متقابل است که با هم افزایی دانش و مهارت حرفه های مختلف، بر بهبود سلامت جامعه و بیماران متمرکز می باشد (3).

    کلید واژگان: همگرایی علوم, آموزش پاسخگو, تجربه
    Mahdiye Ghanbari Firuzabadi, Sara Heydari*, Bentolhoda Akhondzadeh, Masoud Mirzaei

    The inter-disciplinary approach in education includes the integration of educational capacities and competencies of different disciplines for a specific purpose or creating a new product with appropriate methodological techniques to improve knowledge and acquire competencies. In fact, the starting point of convergence of sciences is turning to an interdisciplinary approach. Convergence of sciences provides the integration of competencies specified in different professions and sciences, taking into account professional standards and the latest technological trends.پIn this letter we describe our experience of a cooperative learning team consisted of 12 under-graduate and post-graduate students from various medical sciences, engineering and art discipline who were successful in designing and launching a health promotion mobile application called HOMATAB.

    Keywords: Convergence of sciences, social accountability in education, experience
  • مسعود میرزایی*

    شماره پاییز 1401 مجله پیش روی شماست. در این شماره مقالاتی در حوزه "برنامه آموزشی با استفاده از روش بحث مبتنی بر مورد" توسط کشمیری و همکاران و نیز بیان تجربه روش آموزشی cooperative learning  در قالب نامه به سردبیر توسط حیدری و همکاران منتشر می شود که مطالعه آن ها را به علاقه مندان توصیه می نمایم. عوامل موثر در بکارگیری شواهد پزشکی در طبابت بالینی از موضوعات مهمی است که در مقاله امان اللهی و همکاران به آن پرداخته شده است. در این شماره، دکتر سلاجقه  (در قالب نامه به سردبیر)، به ارزشیابی برنامه آموزش پزشکی پرداخته که نکات جالبی در آن متذکر شده است. این مجله به مقالات تاریخی در زمینه آموزش پزشکی نیز می پردازد. در این شماره،  مقاله گلشنی بر روی آموزش پزشکی در دوره سامانیان پرداخته که مطالعه آن را به علاقه مندان به مباحث تاریخ پزشکی توصیه می نمایم. توانمندی در مدیریت آموزشی از دیدگاه دانش آموختگان موضوعی است که از اهمیت ویژه ای برخوردار است. سپهر و همکاران این موضوع را در برنامه درسی دانشجویان رشته های مختلف دوره دکترا بررسی نموده اند که مطالعه آن را توصیه می نمایم. هنگام نوشتن این سخن، میزبان "جناب آقای دکتر ابوالفضل محمدی" از دبیرخانه شورای آموزش پزشکی عمومی هستیم که در شماره آینده گزارشی از اقدامات اخیر دبیرخانه شورای آموزش پزشکی پس از بررسی، در جلسه هییت تحریریه مجله قرار خواهد گرفت.

    کلید واژگان: سخن سردبیر
  • مهدیه ممیزی، حسین فلاح زاده، لیلا فخرآوری*، مسعود میرزایی
    مقدمه

    اختلال در چرخه خواب می تواند فعالیت هورمون های بدن را دچار اختلال کند. با توجه به اینکه دیابت شایع ترین بیماری غدد درون ریز است و مطالعات کمی به بررسی رابطه آن با کیفیت خواب انجام شده است، مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط اختلال خواب و دیابت نوع دو انجام شد. 

    روش بررسی

    مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی-مقطعی است. جامعه آماری جمعیت 70-35 سال شهرهای شاهدیه، اشکذر و زارچ بودند. داده ها در این مطالعه شامل اطلاعات دموگرافیک، متغیرهای مربوط به خواب و میزان قند خون ناشتا بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS version.16  و آزمون های آماری کای دو، T-test، ANOVA و رگرسیون تجزیه و تحلیل شد.

    نتایج

    نتایج نشان داد شیوع خواب کمتر از 6 ساعت در افراد مبتلا به دیابت نوع دو به طور معناداری بیشتر بود و با افزایش قند خون مدت زمان تاخیر در به خواب رفتن افزایش یافت (R=0.06, P=0.001). هم چنین نتایج رگرسیون نشان داد شانس ابتلا به دیابت در افراد با طول خواب کمتر از 6 ساعت، 12 درصد، در افراد با تاخیر در به خواب رفتن بیش از 15دقیقه، 11 درصد، در افرادی که از داروهای خواب آور به طور مداوم استفاده می کردند ، 15 درصد و در افرادی که در طول روز چرت می زدند ، 27 درصد بیشتر از سایر افراد بود.

    نتیجه گیری

    طبق یافته های این مطالعه شیوع اختلالات خواب در افراد مبتلا به دیابت بیشتر بود و خواب یک پیش بینی کننده قوی برای بیماری دیابت نوع 2 بود.

    کلید واژگان: اختلالات خواب, مدت خواب, قند خون, دیابت
    Mahdieh Momayyezi, Hossein Fallahzadeh, Leila Fakhravari*, Masoud Mirzaei
    Introduction

    Disruption of the sleep cycle can disrupt the activity of the hormonal rhythms. Given that diabetes mellitus (DM) is the most common endocrine disease, and few studies have been conducted to investigate its relationship with sleep quality, the present study aimed to investigate the relationship between sleep disorders and diabetes mellitus.

    Methods

    The present study was a descriptive, cross-sectional study. In this study, all adults aged 35-70 years from Shahedieh, Ashkezar, and Zarch Cities were investigated. The data used in this study included demographics, sleep variables, and fasting blood sugar level. Data were analyzed using SPSS V. 16 and Chi-square, T-test, ANOVA and regression.

    Results

    The results showed that the prevalence of sleep less than 6 hours was significantly higher in people with diabetes type2, and also, the sleep latency increased with increasing blood sugar level (R=0.06, P=0.001). The results of regression analysis indicated that the chance of diabetes in people with a sleep duration of less than 6 hours was 12%, in people with a sleep latency of more than 15 minutes was 11%, in people who used sleep medications continuously was 15% and in people who nap during the day was 27% higher than other people.

    Conclusion

    According to the findings of this study, the prevalence of sleep disorders was higher in people with diabetes and sleep was a strong predictor for diabetes type2.

    Keywords: Sleep duration, Sleep disorder, Blood sugar levels, Diabetes
  • محمود باغبانیان، مهدیه ممیزی، حسین فلاح زاده*، مسعود میرزایی
    مقدمه و اهداف

    مصرف مواد مخدر نه تنها بر سلامت جسمی و روانی فرد بلکه بر سلامت دیگر افراد جامعه نیز تاثیرگذار است. مطالعه حاضر با هدف  بررسی شیوع مصرف انواع مواد مخدر و عوامل مرتبط با آن در شرکت کنندگان بزرگ سال کوهورت شاهدیه یزد انجام شد.

    روش کار

    مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی است که در قالب فاز اول مطالعه کوهورت شاهدیه در سال95- 1394 بر روی 10194 نفر از ساکنین شهرهای شاهدیه، اشکذر و زارچ انجام شد. مطالعه کوهورت شاهدیه با هدف بررسی بیماری های غیرواگیر و عوامل خطر آن در جمعیت 35 تا 70 ساله انجام شده است. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 20 آماده و با آزمون های آماری Chi-Square و رگرسیون لجستیک تجزیه وتحلیل شد.

    یافته ها: 

    نتایج مطالعه حاضر نشان داد شیوع مصرف مواد مخدر در مطالعه حاضر 5/15درصد با میانگین سن شروع 2/9±5/31 سال بود. تریاک شایع ترین ماده ای بود که توسط مردم این منطقه مصرف می شد (2/98درصد). شایع ترین روش استفاده از مواد مخدر نیز روش استنشاقی بود. نتایج رگرسیون لجستیک نشان داد جنس مذکر (P<0.001) ، قرار گرفتن در بازه سنی 49-40 سال (P<0.001)، تحصیلات پایین (زیر دیپلم) (P<0.001)، سابقه استعمال سیگار P<0.001) و مصرف الک ل(P<0.001) مهم ترین عوامل مرتبط با مصرف مواد مخدر بودند. همچنین داشتن سابقه بیماری ایسکمیک قلبی (P=0.007) و داشتن اختلالات روان پزشکی (P=0.02) از بیماری های مرتبط با مصرف مواد مخدر بودند.

    نتیجه گیری:

     شیوع مصرف مواد مخدر در جمعیت مورد مطالعه بالا است و لزوم اجرای اقدامات مداخله ای و پیشگیرانه برای رفع این مشکل پیچیده اجتماعی ضروری است.

    کلید واژگان: شیوع, مواد مخدر, تریاک, عوامل خطر, ایران
    M .Bagbanian, M .Momayyezi, H. Fallahzadeh*, M. Mirzaei
    Background and Objectives

    Drug use not only affects a person's physical and mental health, but also affects the health of others in the community. Various variables, including demographic and social factors, affect drug use. The present study was conducted to investigate the prevalence of drug use and related factors in the participants of Shahedieh Cohort Study.

    Methods

    A descriptive study was performed using the first phase of Shahedieh cohort study on 10194 adult residents of Shahdieh, Zarch, and Ashkezar in 2015-2016. The aim of the cohort study was to assess the prevalence of non-communicable diseases and their risk factors in adults aged 35-70 years. Data were analyzed with the SPSS 20 using chi-square and logistic regression.

    Results

    The prevalence of illicit drug use in the present study was 15.5% with a mean age of onset of 31.5 ± 9.2 years. The most common drug was opium (98.2%). The most common method of drug use was inhalation (98.1%). The logistic regression showed that male gender (P< 0.001), age 40 to 49 years (P<0.001), low education (below high school diploma) (P<0.001), positive history of smoking (P<0.001) and alcohol consumption (P<0.001) were the most important factors associated with drug use. In addition, a positive history of ischemic heart disease (P=0.007) and psychiatric disorders (P=0.02) were the diseases related to drug use.

    Conclusion

    The prevalence of drug use was high in the study population. There is an urgent need for intervention and preventive measures to solve this complex social problem.

    Keywords: Epidemiology, Drugs, Opium, Risk factors, Iran
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • مسعود میرزایی
    مسعود میرزایی
    (1398) کارشناسی ارشد زمین شناسی/ ژئوفیزیک، Western Washington University
  • دکتر مسعود میرزایی
    دکتر مسعود میرزایی
    استاد
  • مسعود میرزایی
    مسعود میرزایی

اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال