معصومه توکلی
-
هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل موثر بر کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات(فاوا) به منظور ارایه مدل در مدارس ایران بود. روش پژوهش با رویکرد آمیخته با طرح اکتشافی (مصاحبه های عمیق و اکتشافی با انجام عمل پالایش) انجام شد. در رویکرد کیفی، از روش هدفمند و برای تدوین پرسشنامه از مصاحبه با اساتید گروه علوم تربیتی دانشگاه و مدیران ارشد و خبرگان آموزش و پرورش به تعداد 20 نفر استفاده شد. نکات کلیدی مصاحبه نیمه ساختاریافته دسته بندی و در قالب اصطلاحات حرفه ای برچسب گذاری شدند. در رویکرد کمی، از روش توصیفی از نوع پیمایشی استفاده شد. جامعه آماری پژوهش را کلیه مدیران مدارس ایران (105968 نفر) تشکیل می دادند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی- خوشه ای و بر اساس فرمول کوکران تعداد 383 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها به روش میدانی و از پرسش نامه محقق ساخته عوامل موثر بر کاربرد فاوا با 55 سوال و 10 مولفه استفاده شد. روایی صوری و محتوایی ابزار به تایید متخصصان رسید؛ و روایی همگرای آن با استفاده از ضرایب میانگین واریانس استخراجی (AVE) محاسبه شد که مقادیر AVE برای کلیه مولفه ها بزرگتر از 5/0 بود. همچنین برای تمام مولفه ها، آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی بالاتر از 7/0 محاسبه و تایید شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد. نتایج نشان داد که؛ عوامل موثر بر کاربرد فاوا دارای ده مولفه ی (زیرساختی، مدیریتی، روانشناختی، انگیزشی، فنی- مشاوره ای، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، حمایتی- پشتیبانی و آموزشی- مهارتی) است که مولفه حمایتی- پشتیبانی دارای بیشترین سهم و مولفه فنی- مشاوره ای دارای کمترین سهم است. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک دو نرم افزار SPSS20 و PLSصورت پذیرفت.
کلید واژگان: عوامل موثر, کاربرد فاوا, مدارس, مدلThe aim of this study was to identify the factors affecting the use of ICT in order to present the model in Iranian schools. The research method was conducted with an approach mixed with exploratory design (in-depth and exploratory interviews with refining). In the qualitative approach, a purposeful method, and interviews with professors of the Department of Educational Sciences and senior managers and education experts of 20 peope were used to compile a questionnaire. The key points of the semi-structured interview were categorized and labeled in professional terms. In the quantitative approach, a descriptive survey method was used. The statistical population of the study consisted of all school principals in Iran (105,968 people) who were selected as a sample using cluster random sampling method based on Cochran's formula. In order to collect data by field method, a researcher-made questionnaire of factors affecting the application of information and communication technology with 55 questions and 10 components was used. The face and content validity of the tool was approved by experts; And its convergent validity was calculated using the coefficients of mean extraction variance (AVE) that AVE values for all components were greater than 0.5. Also, for all components, Cronbach's alpha and combined reliability higher than 0.7 were calculated and confirmed. Exploratory factor analysis and confirmatory factor analysis were used to analyze the data. The results showed that; Factors affecting the application of information and communication technology have ten components (infrastructure, management, psychological, motivational, technical-consulting, cultural, social, economic, supportive-support and educational-skill) that the supportive component has the most share and the technical-consulting component has the lowest share. Data analysis was performed using SPSS20 and PLS software.
Keywords: Effective factors, ICT application, Schools, Model -
راهکارهایی برای مدیران / توصیه هایی برای مشاوره با دانش آموزان آسیب دیده از باورهای غیردینی
-
فرهنگ سازمانی، به عنوان عامل بقای سازمان ها و فراهم نمودن رشد سازمانی آنها درنظر گرفته می شود. بنابراین هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی ابعاد فرهنگ سازمانی در سازمانهای آموزشی سطح شهر سنندج بود. روش پژوهش توصیفی- پیمایشی از نوع همبستگی میباشد و از نظر هدف کاربردی بود. جامعه آماری شامل کلیه مدیران و دبیران مقطع متوسطه دوم شهر سنندج بود که در سال تحصیلی 1400-1399 مشغول به فعالیت بودند. تعداد این افراد 667 نفر بوده که براساس جدول مورگان 242 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. براساس روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تعداد 191 نفر که به سوالات پرسشنامه به صورت کامل پاسخ داده بودند، جهت تجزیه و تحلیل انتخاب گردیدند. ابزار اندازهگیری شامل پرسشنامه استاندارد فرهنگ سازمانی«دنیسون» بود که پایایی آن نیز توسط آلفای کرونباخ (0/946) محاسبه شد. همچنین از آزمونهای آمار استنباطی (t تک نمونهای و تحلیل معادلات ساختاری) جهت تحلیل دادهها استفاده گردید. سطح معنی داری در این پژوهش (0/05) در نظر گرفته شد. نتایج تحلیل ساختاری معادلات در مدل اندازهگیری فرهنگ سازمانی و ابعاد و مولفههای آن تایید گردید. همچنین با توجه به سطح معناداری متغیرها که همگی کمتر از 0/05 میباشد میزان فرهنگ سازمانی و ابعاد و مولفههای آن در کارکنان و معلمان در سطح بالاتر از متوسط قرار دارد. توجه به فرهنگ سازمانی در سازمان های آموزشی، با توجه به تاثیرات مثبت آن بر بهبود و عملکرد مدارس، حایز اهمیت است.
کلید واژگان: فرهنگ سازمانی, سازمان های آموزشی, مدیران -
زمینه مطالعاتی:
ویتامینc برای کاهش تجمع چربی در بدن و حفظ سالمت طیور مفید است.
هدفاین آزمایش جهت بررسی بهبود عملکرد رشد، خصوصیات الشه و اندامهای گوارشی، اجزای پالسمای خون، آنزیمهای کبدی، سیستم ایمنی، فلورمیکروبی سکوم و پروفایل اسیدهایچرب گوشت سینه جوجه های گوشتی با افزودن ویتامینc به جیره مورد بررسی قرار گرفت.
روش کارسه سطح مختلف ویتامینC 0 ،200 و 400 میلیگرم در کیلوگرم خوراک در 3 تیمار و 4 تکرار و 10 قطعه جوجه در هر پن به مدت 42 روزبا استفاده از 120 قطعه جوجه نر یکروزه گوشتی سویه تجاری راس 308درقالب طرح کاملا تصادفی مورد آزمایش قرار گرفت.
نتیجهنتایج نشان داد که در دوره 1 تا 42 روزگی، جوجه های تغذیه شده با جیره حاوی 200 میلیگرم در کیلوگرم ویتامین C دارای بیشترین خوراک مصرفی و افزایش وزن و بهترین ضریب تبدیل غذایی نسبت به سایر تیمارها بودند. همچنین طبق جدول کمترین هزینه تمام شده هر کیلوگرم مرغ زنده و بهترین شاخص اروپایی مربوط به همین سطح از ویتامین C بود. اثر ویتامینC بر وزن زنده، وزن بدون پر، وزن الشه شکم پر، وزن نسبی چینه دان و وزن نسبی سینه معنیدار بود (05/0< P) و بیشترین افزایش مربوط به سطح 200 میلیگرم در کیلوگرم ویتامین C بود. از طرفی استفاده از سطوح متفاوت ویتامین Cبر پارامترهای خونی و آنزیم های کبدی جوجه های گوشتی معنیدار نبود (05/0> P) علاوه بر آن اثر تیمارها بر درصد نوتروفیل و لنفوسیت معنیدار شد (05/0< P) و بیشترین درصد نوتروفیل در سطح 200 میلیگرم در کیلوگرم ویتامین C مشاهده شد. مقایسه میانگینهای نتایج حاصل از تیتر آنتی بادی علیه SRBC تفاوت معنی داری را نشان نداد (05/0> P) بجز 35 روزگی که معنی دار شد (05/0< P) ولی از نظر عددی بیشترین تیتر آنتی بادی مربوط به سطح 200 میلیگرم در کیلوگرم ویتامین C بود.
نتیجه گیری نهایی:
براساس نتایج تحقیق حاضر، استفاده از سطح 200 میلیگرم در کیلوگرم ویتامین Cجهت مکمل سازی جیره غذایی جوجه های گوشتی سویه راس 308 توصیه می- شود.
کلید واژگان: جوجه گوشتی, اسیداسکوربیک, سیستم ایمنی, عملکرد, فراسنجه های خونی و آنزیم های کبدیDescription of the subject. Increasing the concentrations of blood glucose lead to decreased appetite and decreased concentration of stimulant in the hunger center of the bird's hypothalamus and consequently decreased feed intake. High intakes of vitamin C may alter blood glucose concentration, although the evdienec is contradictory. Objectives. The aim of this study was to evaluate the effects of three different levels of vitamin C (0, 200 and 400 mg/kg DM) on performance, carcass and digestive organ characteristics, blood plasma components, liver enzymes, immune system, and cecal microbial flora of broilers. Method. The study had a completely randomized design with 3 treatments and 4 replicates of 10 chickens per pen. The study lasted 42 days and started with 120 one-day-old male chickens of commercial Ross 308 strain. Tmt measn were compared using Duncan's multiple-range test. Results. Chicks fed a diet containing 200 mg/kg vitamin C had the highest feed intake and weight gain as well as the best feed conversion ratio, the lowest cost per kilogram of live body and the best European production factor. The effect of vitamin C was significant on live body weight, featherless weight, full abdomen carcass weight, empty abdomen carcass weight, relative crop weight and relative breast weight (p <0.05) and the highest increase was related to the level of 200 mg/kg vitamin C. On the other hand, the use of different levels of vitamin C on blood parameters and liver enzymes of broilers was not significant (P≥0.05). In addition, the percentage of neutrophils and lymphocytes was significant (p <0.05) and the highest percentage of neutrophils was also for using the level of 200 mg/kg vitamin C. Comparing the mean results of antibody titers against SRBC did not show a significant difference (P≥0.05), except for 35 days of age, which was significant (P <0.05). Numerically, the highest antibody titer was related to the level of 200 mg/kg vitamin C. So, based on the results of the present study, the use of 200 mg/kg vitamin C to supplement the diet of Ross 308 strain broiler chickens is recommended. Conclusions. Although vitamin C was not very effective on blood parameters, it improved the immune system and reduced the fat content of the ventricular area, thereby improving the quality of carcass meat. Therefore, according to the results of this experiment, it is recommended to use 200 mg/kg vitamin C in diet as an antioxidant compound and a cheap promoter of growth.
Keywords: Chick, Ascorbic acid, Immunity, performance -
نشریه آسیب شناسی، مشاوره و غنی سازی خانواده، سال پنجم شماره 2 (پیاپی 10، پاییز و زمستان 1398)، صص 95 -118
طبق گزارش های به دست آمده، تعارضات زناشویی در هنگام بحران اخبار کووید 19 رو به افزایش بوده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل موثر در تعارضات زناشویی در بحران و ارایه راهکارهایی برای کاهش این تعارضات انجام شد. پژوهش حاضر جزو پژوهش های کیفی شمرده می شود که از روش تحلیل محتوای براون و کلارک (2006) برای شناسایی و استخراج مولفه های موثر بر تعارضات زناشویی در بحران اخبار کووید 19 و همچنین راهکارهای کاهش این تعارضات استفاده شد. شرکت کنندگان این پژوهش دربرگیرنده 26 نفر از کارآزمودگان و کارشناس های موضوعی در حوزه تعارضات زناشویی بود که به صورت روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند و دلیل انتخاب این حجم از نمونه نیز قاعده اشباع نظری بوده است. داده ها از راه مصاحبه باز پاسخ با کارآزمودگان جمع آوری شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش کدگذاری کوربین و اشتراوس (2014) استفاده شد که سه گام کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی را پیشنهاد داده اند. نرم افزار مورداستفاده برای تحلیل مکس کیو دی ای نسخه 2018 بوده است. یافته های پژوهش منجر به شناسایی یازده عامل اثرگذار بر تعارضات زناشویی و دوازده راهکار برای کاهش تعارضات زناشویی در هنگام بحران اخبار کووید 19 منجر شد. روایی یافته ها بر پایه مولفه روایی محتوا و پایایی یافته ها بر پایه آزمون ضریب کاپا موردبررسی قرار گرفت. بر پایه یافته های پژوهش پیشنهاد می شود به منظور کاهش تعارضات زناشویی در هنگام بحران اخبار کووید 19 به عوامل شناسایی شده در این پژوهش توجه شود.
کلید واژگان: بحران, تعارضات, زناشویی, کووید 19, مشکلاتAccording to reports, marital conflicts have been on the rise during the Crisis of COVID-19 News. This study aimed to investigate the factors affecting marital conflicts in the Crisis of COVID-19 News and to offer solutions to cut these conflicts. The present study is one of the qualitative studies that used Brown and Clark (2006) content analysis method to find and extract the components affecting marital conflicts in the Corona crisis as well as solutions to cut these conflicts. Participants in this study included 26 experts and subject matter experts in the field of the marital conflict who were selected by purposive sampling method and the reason for choosing this volume of the sample was the theoretical saturation rule. Data collected through open-ended interviews with experts. Corbin and Strauss (2014) coding method was used to analyze the data, which suggested three stages of open coding, axial coding, and selective coding. The software used for analysis was MAXQDA 2018. Findings led to the identification of eleven factors affecting marital conflict and twelve strategies to cut marital conflict during the corona. The validity of the findings was assessed based on the content validity component (CVI) and reliability of the findings assessed based on the kappa coefficient test. According to the research findings, it is suggested to pay attention to the factors identified in this study to cut marital conflicts during the corona.
Keywords: conflicts, marriage, problems, corona, crisis -
فصلنامه علوم روانشناختی، پیاپی 92 (آبان 1399)، صص 1041 -1048زمینه
پژوهش ها به بررسی نقش خلاقیت و یادگیری سازمانی و عوامل موثر بر اضطراب اجتماعی پرداخته اند. اما پیرامون نقش خلاقیت در یادگیری سازمانی و اضطراب اجتماعی معلمان شکاف تحقیقاتی وجود دارد.
هدفاین پژوهش با هدف مطالعه نقش خلاقیت در یادگیری سازمانی و اضطراب اجتماعی انجام شده است.
روشاین پژوهش از نوع تحقیقات کاربردی با رویکرد مدل ساختاری می باشد که از روش همبستگی به عنوان روش تحقیق استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کارکنان و معلمان سازمان آموزش و پرورش شهرستان مشکین شهر بود که به تعداد 274 نفر به عنوان شرکت کنندگان تحقیق انتخاب شدند که برای نمونه گیری از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شد. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه خلاقیت عابدی (1372)، پرسشنامه یادگیری سازمانی توی فام و اسوایرسزک (2006) و پرسشنامه اضطراب اجتماعی کانور و همکاران (2000) می باشد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است.
یافته هانتایج تحلیل داده ها نشان داد که خلاقیت بر یادگیری سازمانی و اضطراب اجتماعی تاثیر دارد (0/005 ≥p)؛ بدین معنی که خلاقیت 77 درصد از بار عاملی مربوط به یادگیری سازمانی و 73 درصد از بار عاملی مربوط به اضطراب اجتماعی را گزارش می کند.
نتیجه گیریخلاقیت عنصری مهم در تبیین اضطراب اجتماعی و یادگیری سازمانی معلمان تلقی می شود و می توان از خلاقیت به عنوان عامل پیش بینی کننده یادگیری سازمانی و اضطراب اجتماعی معلمان نام برد.
کلید واژگان: خلاقیت, یادگیری سازمانی, اضطراب اجتماعی, معلمانBackgroundResearch has examined the role of creativity and organizational learning and the factors affecting social anxiety. But there is a research gap between the role of creativity in organizational learning and the social anxiety of teachers.
AimsThis study was conducted to study the role of creativity in organizational learning and social anxiety of teachers.
MethodThis research is a kind of applied research with structural model approach that used correlation method as the research method. The statistical population of this study consisted of all teachers of MeshkinShahr County Education Organization in which 274 participants were selected as the research participants and random sampling method was used to select participants. Data collection tools included Abedi Creativity Questionnaire (1993), Pham & Swierczek Organizational Learning Questionnaire (2006) and Connor et al Social Anxiety Questionnaire (2000). Structural equation method and Pearson correlation coefficient were used to analyze the data.
ResultThe results of data analysis showed that creativity had an effect on organizational learning and social anxiety (p≤ 0/005); It means that creativity can explain 77 percent factor load of organizational learning and 73 percent factor load of social anxiety of teachers.
ConclusionsCreativity is an important factor in explaining social anxiety and organizational learning of teachers. So that, creativity can be considered as a predictor factor of teachers’ social anxiety and organizational learning.
Keywords: Creativity, organizational learning, social anxiety, teachers -
فصلنامه علوم روانشناختی، پیاپی 77 (امرداد 1398)، صص 547 -558زمینه
زندگی زنان سرپرست خانوار از جنبه های مختلف اجتماعی و روانشناختی غالبا با مشکلات فراوانی مواجه است. بررسی ها نشان از وجود مسائل روانشناختی در زمینه توانمندی زنان سرپرست خانوار دارد؛ بررسی عوامل جمعیت شناختی و روانشناختی و همچنین توانمندسازی اینگونه از زنان یک شکاف پژوهشی است.
هدفاین پژوهش با هدف بررسی عوامل جمعیت شناختی و روانشناختی موثر بر اشتغال موفقیت آمیز زنان سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی و ارائه مدل توانمندسازی برای این زنان انجام شد.
روشروش این پژوهش از نوع کمی و پیمایشی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل زنان سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی در استان های تهران و البرز در سال های 1394 لغایت 1397 بود. تعداد 266 نفر از طریق روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه جمعیت شناختی، پرسشنامه شخصیتی نئو مک کری و کاستا (1985)، خلاقیت عابدی (1372)، هوش کتل (1994)، راهبردهای کنارآمدن رضاخانی (1390) و پرسشنامه محقق ساخته نقش تربیتی والدین بودند. برای تجزیه و تحلیل داده ها بر حسب مورد از روش های آماری مجذور خی، آزمون t، تحلیل واریانس و رگرسیون لجستیک استفاده شد.
یافته هانتایج نشان دادکه مولفه های خلاقیت 0/427 نقش تربیتی والدین 0/313، تحصیلات 0/287، وجدانی بودن 0/340- و راهبرد هیجان محور 0/014- موفقیت شغلی زنان سرپرست خانوار را تبیین کردند (0/001≥p). همچنین یافته های این پژوهش به یک مدل ریاضی در توانمندسازی زنان سرپرست خانوار منتهی شد.
نتیجه گیریمی توان در اتخاذ تدابیر مناسب در جهت ارتقای توانمندی زنان سرپرست خانوارتحت پوشش سازمان بهزیستی از خلاقیت، نقش تربیتی والدین، تحصیلات وجدانی بودن و راهبرد هیجان محور بهره جست.
کلید واژگان: موفقیت شغلی, زنان سرپرست خانوار, ویژگی های شخصیت, خلاقیت, کنارآمدنBackgroundThe life of household-headed females often face many problems in many social and psychological aspects. Studies have shown some psychological issues regarding the empowerment of household-headed females. Investigating demographic and psychological factors and empowering such women is a research gap.
AimsThe present study aimed to investigate the demographic and psychological factors affecting career success of household-headed females covered by the Welfare Organization and to present an empowerment model for these women.
MethodThe method of this study was quantitative and survey. The statistical population of this study consisted of household-headed females covered by the Welfare Organization in Tehran and Alborz provinces during 2015-2018. 266 participants were selected through multi-stage random sampling. Research instruments were the demographic questionnaire, the McCree & Costa NEO Personality Questionnaire (1985), Abedi Creativity (1984), Cattell Intelligence (1994), Reza Khani Coping Strategies (2009), and researcher-made questionnaire on parenting role. Chi-square, t-test, analysis of variance, and logistic regression were used for data analysis.
ResultsThe results showed that creativity (0/427), parenting role (0/313), education (0/287), conscientiousness (-0/340), and emotion-focused strategy (-0/014) explained career success of household-headed females (p≤0/001). The findings of the present study also led to a mathematical model of empowering household-headed females.
ConclusionsCreativity, parenting role, education, conscientiousness, and emotion-focused strategy can be used to promote appropriate empowerment of household-headed females covered by the Welfare Organization.
Keywords: Career success, Household-headed females, Personality traits, Creativity, Coping -
هدف
امرار معاش و اشتغال زایی برای زنان سرپرست خانواده یکی از دغدغه های اصلی برنامه ریزان حوزه های حمایت و توانمندسازی است که مولفه های زیادی آن را با چالش روبه رو می کنند. این پژوهش با هدف مقایسه ویژگی های شخصیتی و راهبردهای مقابله ای در زنان سرپرست خانواده موفق و ناموفق از نظر شغلی انجام شد.
روش بررسیجامعه آماری شامل زنان سرپرست خانواده ساکن در استان های تهران و البرز بود که در طی سال های 1394 تا 1397 وارد چرخه حمایتی سازمان بهزیستی شدند. 266 نفر از این زنان با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب و در دو دسته زنان موفق و ناموفق از نظر شغلی، بررسی شدند. پرسشنامه های نئو (مک گری و کاستا، 1985) و راهبردهای مقابله ای (رضاخانی، 1388) توسط اعضای نمونه تکمیل شد و داده ها با استفاده از آزمون تی مستقل با کمک نرم افزار SPSS-21 و در سطح معناداری 0٫05 آزمون شدند.
یافته هانتایج به دست آمده نشان داد بین زنان موفق و ناموفق از نظر شغلی، ازلحاظ سطوح نوروزگرایی، تفاوت معناداری وجود داشت (0٫048=p). همچنین برون گرایی (0٫041=p) و انعطاف پذیری (0٫050=p) در زنان موفق شغلی درمقایسه با زنان ناموفق به شکل معناداری بیشتر بود. یافته دیگر این بود که زنان ناموفق از نظر شغلی، بیشتر از راهبرد هیجان مدار استفاده می کردند (0٫048=p).
نتیجه گیریبراساس یافته های این پژوهش مشخص شد که برون گرایی و انعطاف پذیری همراه با داشتن سطح مطلوب ثبات عاطفی و قدرت مهار اضطراب و بهره مندی از راهبردهای مسئله مدار نقش مهمی در توفیق شغلی زنان سرپرست خانواده، دارد.
کلید واژگان: زنان سرپرست خانواده, موفقیت شغلی, ویژگی های شخصیتی, راهبردهای مقابله ایBackground & ObjectiveFemale heads of the household include women who are in custody of the family due to death, divorce, wife imprisonment, etc. These women are among the vulnerable groups of society due to problems with care. In the current communities, the occurrence of social, economic, and cultural changes has led to changes in the construction of the family and the formation of the phenomenon of "supervised woman" has become commonplace. At all levels of human resource management and resources, organizations have become increasingly important as business success. This study aimed to compare the personality traits and coping strategies in successful and unsuccessful women in the field of occupation.
MethodsThe statistical population of this study included all women heads of families in Tehran and Alborz provinces who during the years 2015 to 2018 entered the continuous cycle of support services of the welfare organization. The sample was selected using cluster random sampling method, and finally, 266 of these women evaluated in two groups of successful and unsuccessful women in terms of the job. Tools were, NEO questionnaires and coping strategies completed by the members of the sample group, and the data were analyzed using independent sample T-test.
ResultsThe results show that among successful and unsuccessful women, there is a significant difference in the level of high neuroticism, extroversion, and flexibility. Also, the emotional-focused coping strategy has a significant difference in successful and unsuccessful women. So that unsuccessful women used the approach more than normal women.
ConclusionConsidering that female-headed households are in a position to deal with the challenges of family cohesion and family well-being, the way they spend financial and human resources on their self-employed support is significant. Therefore, because of these findings, it can be said that in creating employment for a female head of household, the role of personality factors along with economic support should be paid special attention and can also be paid attention to personality traits, guidance, and guidance Effective and timely, and ultimately prevented from failing.
Keywords: Head of Household Females, personality characteristics, successful employment, coping strategies -
هدف از این پژوهشتحلیل ارتباط رهبری تحول آفرین و درگیری شغلی کارکنان با میانجی گری توانمندسازی روان شناختی بود. پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ شیوه گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری کارکنان اداره کل آموزش وپرورش استان کردستان است که تعداد آن ها 200 نفر می باشد. نمونه ای به حجم 127 آزمودنی به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه رهبری تحول آفرین برنز و بس، توانمندسازی روان شناختی وتن و کمرون، و پرسشنامه درگیری شغلی کاننگو بود که روایی ظاهری و پایایی آن ها به ترتیب با استناد به نظر متخصصان و ضریب آلفای کرونباخ تایید شد. تجزیه وتحلیل داده ها با آزمون های همبستگی پیرسون، رگرسیون خطی ساده و چندگانه، و تحلیل مسیر انجام گرفت. نتایج نشان داد ترکیبی از مولفه های رهبری تحول آفرین نقش معناداری در پیش بینی درگیری شغلی کارکنان داشتند. نتایج همچنین نشان داد توانمندسازی روان شناختی می تواند نقش میانجی را در ایجاد یا افزایش ارتباط بین مولفه های رهبری تحول آفرین و درگیری شغلی کارکنان ایفا کند.کلید واژگان: توانمندسازی روان شناختی, درگیری شغلی کارکنان, رهبری تحول آفرینThe purpose of this study is to analyze the relationship between Transformational leadership and job engagement by mediating role of psychological empowerment. Concerning its purpose, the study is practical and considerate the data collection procedure it is a descriptive correlation study. The population of the study includes all Kurdistan Province Education Office staff (200 subjects) which samples of 127 subjects were chosen through simple random sampling procedure. The instruments used were the Transformational Leadership Questionnaire, Psychological Empowerment questionnaire and Job Engagement Questionnaire. The validity and reliability of the questionnaires were verified using expert judgment and Alfa Cronbach. Data were analyzed using Pearson correlation, one sample t test, multiple and simple linear regression, and path analysis. The results revealed that dimensions Transformational leadership impact on job engagement. Results also showed that psychological empowerment can played role of mediator in create or increase the relationship between the components of transformational leadership and job engagement.Keywords: Transformational leadership, psychological empowerment, job engagement
-
زمینه وهدفارزیابی ریسک فاکتورهای فیزیکی مرتبط با اختلالات اسکلتی عضلانی با استفاده از روش های مختلفی از جمله روش های مشاهده ای انجام می گیرد. اعتبارسنجی این روش ها در محیط های کاری حائز اهمیت است. هدف از این مطالعه نیز بررسی پایایی چک لیست واشنگتن به عنوان یک ابزار مشاهده ای است.روش بررسیدر این مطالعه توصیفی- تحلیلی، 50 کارگر شاغل در سه وظیفه شغلی در یک صنعت تولید تشک مورد بررسی قرار گرفت. چک لیست ارگونومی ایالت واشنگتن توسط گروه اول (افراد غیرمتخصص) و گروه دوم (متخصصین ارگونومی) برای وظایف شغلی تکمیل گردید. پس از ارزیابی، میزان توافق مشاهده کنندگان با ضریب کاپا در نرم افزار SPSS نسخه 16 مورد تحلیل قرار گرفت.یافته هاگروه اول مشاهده کنندگان در مورد ریسک فاکتور اعمال نیرو به دست مربوط به چک لیست مشاغل منطقه احتیاط و پوسچر نامناسب مربوط به چک لیست مشاغل منطقه خطر توافق نظر نداشتند که ضریب کاپا به ترتیب 349/0، 360/0 و 847/0 بدست آمد. در گروه دوم مشاهده کنندگان نیز درباره ریسک فاکتور پوسچر نامناسب و اعمال نیرو به دست، ضریب کاپا به ترتیب 847/0 و 719/0 محاسبه شد.نتیجه گیرییافته های این مطالعه نشان داد پایایی این روش از طریق ضریب کاپای محاسبه شده بین ارزیاب ها در گروه اول ضعیف تا خوب، و در گروه دوم خوب تا عالی بوده است و با توجه به مقایسه دو گروه احتمال خطا وجود دارد که از علل آن می توان غیراختصاصی بودن این ابزار و عدم مهارت لازم مشاهده کنندگان را دانست.
کلید واژگان: اختلالات اسکلتی عضلانی, چک لیست ارگونومیکی ایالت واشنگتن, پایاییBackground and ObjectivesAssessment of physical risk factors related to musculoskeletal disorders is performed by different methods including observational methods. Validity of these methods are important in workplaces. The purpose of this study was to investigate the reliability of the Washington States ergonomics checklist as an observational method.MethodsThis descriptive-analytical study was performed on 50 workers and three tasks in a mattress manufacturing industry. The checklist completed by first group (non-specialists) and second group (ergonomic specialists) in the selected tasks. After assessment, the coefficient of agreement between observers with kappa value was analyzed using SPSS (version 16) software.FindingsThe first group of observers disagreed about the risk factors of hand force related to caution zone jobs checklist and awkward posture related to hazard zone jobs checklist and kappa value were 0.349, 0.360 and 0.847, respectively. In the second group of observers, kappa values were 0.847 and 0.719 respectively about awkward posture and hand force risk factors.ConclusionFindings of this study showed that reliability of this method had been weak to good according to calculated kappa values between observers in the first group and good to excellent in the second group and there is possibility error in comparison between the two groups, which might be due to nonspecific nature of this tool and lack the necessary skills of the observers.Keywords: Musculoskeletal Disorders, Washington States Ergonomic Checklist, Reliability
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.