معین سلیمانی
-
شواهد مختلف حاکی از آن است که استفاده از فناوری بلاکچین در زنجیره تامین، به طور قابل توجهی می تواند عملکرد شرکت های کوچک و متوسط را بهبود بخشد و زمینه ارتقاء پایدار آن ها را فراهم کند. مطالعات نشان می دهند که بلاکچین می تواند با افزایش شفافیت و فراهم سازی به موقع اطلاعات، بهبود فرآیندهای تصمیم گیری و مدیریت زنجیره تامین پایدار را فراهم آورد. لذا پژوهش حاضر، با رویکرد آمیخته، ابتدا عوامل موفقیت پیاده سازی بلاکچین در مدیریت زنجیره تامین پایدار را با روش تحلیل محتوای متون موجود شناسایی نموده و سپس با استفاده از روش توصیفی همبستگی به طراحی چارچوب ساختاری تفسیری پرداخته است. مشارکت کنندگان در بخش میدانی این پژوهش شامل 15 نفر از خبرگان (اساتید و مدیران دارای سابقه صنعتی) بودند. نتایج به دست آمده نشان می دهد که پشتیبانی مدیریت ارشد و برنامه ریزی و اجرای موثر در سطح اول عوامل کلیدی موفقیت فناوری بلاکچین در زنجیره تامین سازمان های کوچک و متوسط قرار می گیرند. حمایت های دولت و مدیریت مناسب محدودیت های مالی در سطوح بعدی قرار دارند که منجر به ارتقاء زیرساخت ها و تقویت فرهنگ سازمانی خواهند شد. بر اساس نتایج، به منظور تقویت عوامل شناسایی شده در توفیق فناوری بلاکچین در زنجیره تامین به کارگیری ابزار نوین بازی وارسازی پیشنهاد می گردد چراکه این ابزار نوین می تواند زمینه بهبود تجربه کاربری، افزایش مشارکت و ایجاد انگیزه در فعالیت ها را فراهم کند.
کلید واژگان: فناوری بلاکچین, مدیریت زنجیره تامین, گیمیفیکیشن, مدل ساختاری تفسیریVarious evidence suggests that blockchain technology in the supply chain can significantly improve the performance of small and medium enterprises (SMEs) and provide a foundation for sustainable advancement. Studies indicate that blockchain can enhance transparency and timely provision of information, improving decision-making processes and management of sustainable supply chains. Therefore, this study, adopting a mixed-methods approach, first identifies the success factors for implementing blockchain in sustainable supply chain management through content analysis of existing texts and then uses a descriptive correlational method to design an interpretive structural framework. Participants in the field portion of this research included 15 experts (academics and managers with industrial experience). The results indicate that support from senior management and effective planning and implementation is at the forefront as key success factors for the technology in the supply chains of SMEs. Government support and proper management of financial constraints are subsequent levels that will lead to enhancing infrastructure and strengthening organizational culture. Based on the findings, to bolster the identified success factors of blockchain technology in the supply chain, implementing innovative tools such as gamification is recommended, as these tools can improve user experience, increase participation, and motivate activities.
Keywords: Blockchain Technology, Supply Chain Management, Gamification, Interpretive Structural Model -
هدفشناخت فرآیندهای مرحله گذار از نوپایی به مقیاس پذیری کسب وکار و رفع موانع پیش روی آن، موفقیت یا شکست کسب وکار نوپا را تعیین می کند. لذا پژوهش حاضر با هدف مفهوم پردازی تفسیری ساختاری موانع گذار از نوپایی به مقیاس پذیری کسب وکار انجام شده است.روشاین پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و با توجه به ماهیت آن جزء تحقیقات آمیخته (کیفی- کمی) از نوع متوالی- اکتشافی و بر اساس گردآوری داده ها از نوع تحقیقات توصیفی و اسنادی- میدانی می باشد. جامعه موردمطالعه شامل کلیه مطلعان کلیدی، از قبیل اعضای هیات علمی گروه های کارآفرینی دارای رزومه و سابقه مرتبط، صاحبان کسب وکارهای نوپای در مرحله گذار و کسب وکارهای مقیاس پذیر موجود، مربیان، کارشناسان و برنامه ریزان سازمان های ذی ربط در زیست بوم کسب وکارهای نوپای کشور می باشد. در این پژوهش از سه روش تحلیل محتوای مبتنی بر استقرا، تحلیل تفسیری ساختاری و تحلیل میزان نفوذ و میزان وابستگی بهره گرفته شد.یافته هانتایج موجب شناسایی 12 مانع برای گذار از نوپایی به مقیاس پذیری کسب وکار شد که پس از تحلیل در 7 سطح طبقه بندی شدند. همچنین میزان نفوذ و میزان وابستگی آن ها در طیفی از تاثیرگذاری مستقل، پیوندی و درهم تنیده تا وابسته مشخص گردید.نتیجه گیریموانع گذار از نوپایی به مقیاس پذیری کسب وکار به ترتیب سطوح شامل ضعف در تحلیل و پویش مداوم محیطی، ضعف در تعیین هدف و استراتژی متناسب، ضعف در بازنگری و تدوین برنامه بازاریابی، مشکلات تیمی و ضعف های رهبری و مدیریتی موسس، ضعف در بهسازی ارزش پیشنهادی، ضعف در پایه گذاری و شکل دهی به ساختار، ضعف در سرمایه های هنجاری و فرهنگی درون تیمی، ضعف در ایجاد قابلیت های مالی متناسب و کاهنده هزینه، ضعف در فرآیندهای یادگیری تیمی و توانمندساز، ضعف در زیرساخت ها، فرآیندها و فناوری های متناسب، ضعف در آمادگی بلوک های ذهنی افراد برای تغییر، ضعف در انتخاب زمان مناسب برای مقیاس پذیری شد. پژوهش حاضر مجموعه ای از موانع گذار از نوپایی به مقیاس پذیری کسب وکار را شناسایی و تحلیل کرده است که می تواند به عنوان یک راهنما با رویکردی مرحله ای برای کسب وکارهای نوپا عمل کند تا درصد گذار موفق را افزایش دهد. همچنین، یافته های این مطالعه می تواند دستاوردها و راهکارهای مناسبی را برای سیاست گذاران، برنامه ریزان، مدیران و متولیان زیست بوم کسب وکارهای نوپای ایران به همراه داشته باشدکلید واژگان: کارآفرینی, کسب وکار نوپا, کسب وکار مقیاس پذیر, موانع گذارAimKnowing the processes of Transition from Start-up to Scale-up and removing the obstacles in front of it will determine the success or failure of the Start-up. Therefore, the current research was carried out with the aim of conceptualizing the interpretive structural of Transition barriers from Start-ups to Scale-ups.MethodThis study is practical in terms of its objective and, given its nature, falls into the category of mixed (qualitative-quantitative) research, based on sequential-exploratory design, and data collection through descriptive and field-documentary research. The study population includes all key informants, such as entrepreneurship faculty members with relevant resumes and backgrounds, start-up owners in the transitional and existing scale-up stages, mentors, experts, and planners of relevant organizations in the start-up ecosystem of the country. In this study, three methods of inductive content analysis, Interpretive Structural Modeling, and degree of penetration and dependence analysis were used.ResultsThe results led to the identification of 12 obstacles for the Transition from Start-ups to Scale-ups, which were classified into 7 levels after analysis. Also, their level of influence and degree of dependence were determined in a range of independent, linked, and dependent influence.ConclusionBarriers to transition from startups to scale-ups in order of levels, including weaknesses in environmental analysis and continuous scanning, weakness in determining appropriate goals and strategies, weakness in reviewing and developing marketing plans, team problems and weaknesses in founder leadership and management, weakness in enhancing the value proposition, weakness in establishing and shaping the structure, weakness in normative and cultural capital within the team, weakness in creating appropriate financial capabilities and reducing costs, weakness in team learning processes and empowerment, weakness in appropriate infrastructure, processes and technologies, weakness in the preparedness of individuals' mental blocks for change, and weakness in selecting the appropriate time for scaling up. The current research has identified and analyzed a set of barriers to the Transition from Start-ups to Scale-ups, which can act as a guide with a step-by-step approach to increase the percentage of successful Transition. Also, the findings of this study can provide appropriate achievements and solutions for policymakers, planners, managers, and stakeholders in the Iranian start-up ecosystem.Keywords: Entrepreneurship, Start-up, Scale-Up, Transition barriers
-
نشریه کارافن، سال بیستم شماره 62 (تابستان 1402)، صص 153 -183پژوهش حاضر با هدف واکاوی و تحلیل عوامل موثر بر کارآفرینی دانش آموختگان هنرستان های فنی وحرفه ای شهرستان کرمانشاه و اولویت بندی این عوامل در سال 1401 انجام شد. برای این منظور، از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی استفاده شد. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی، تجارب زیسته و ادراک 21 نفر از دانش آموختگان هنرستان های فنی وحرفه ای شهرستان کرمانشاه مورد بررسی قرار گرفت. داده های پژوهش با استفاده از مصاحبه عمیق نیمه ساختارمند گردآوری شد. فرآیند مصاحبه ها و گردآوری داده ها تا رسیدن به مرحله اشباع نظری (مصاحبه 18) ادامه یافت. داده های گردآوری شده با استفاده از رویکرد تفسیرگرایانه و رهیافت هفت مرحله ای کلایزی تحلیل شدند. به منظور رعایت ویژگی های کیفی پژوهش از سه ملاک قابل قبول بودن، تاییدپذیری و قابلیت اطمینان استفاده شد. نتایج تحلیل محتوای استقرایی داده های به دست آمده از مصاحبه ها، به شناسایی عوامل موثر بر کارآفرینی دانش آموختگان هنرستان های فنی وحرفه ای، شامل 271 مفهوم و 8 دسته از عوامل منتج شد که به ترتیب اهمیت این عوامل عبارتند از: «آموزشی و مهارتی»، «اجتماعی و فرهنگی»، «شخصیتی و فردی»، «اداری و قانونی»، «سازمانی و نهادی»، «اقتصادی و مالی»، «زیرساختی و حمایتی» و «ترویجی و آگاهی بخش». یافته های پژوهش حاکی از این است که هریک از عوامل احصاءشده در پویایی فرآیند مهارت آموزی و کارآفرینی دانش آموختگان هنرستان های فنی وحرفه ای تاثیرگذار است. درنهایت، پیشنهادهایی برای سیاست گذاران، مدیران و معلمان هنرستان های فنی وحرفه ای جهت ارتقاء و ترویج کارآفرینی ارایه شده است.کلید واژگان: کارآفرینی, اشتغال, مهارت آموزی, پدیدارشناسی, کلایزی, فنی وحرفه ای, کرمانشاهKarafan, Volume:20 Issue: 62, 2023, PP 153 -183The present research was conducted with the aim of examining and analyzing the factors affecting the entrepreneurship of graduates of technical and vocational colleges in Kermanshah city and prioritizing these factors in 2022. For this purpose, the qualitative approach and descriptive phenomenological method were used. Using the purposeful and snowball sampling method, the lived experiences and perception of 21 students of technical and vocational graduates in Kermanshah city were investigated. Research data was collected using in-depth semi-structured interviews. The process of interviews and data collection continued until reaching the theoretical saturation stage (18 interviews). The collected data were analyzed using the interpretive approach and Colaizzi’s seven-step process. To comply with the qualitative features of the research, three criteria of acceptability, confirmability and dependability were used. The results of the inductive content analysis of the data obtained from the interviews led to the identification of factors affecting the entrepreneurship of graduates of technical and vocational schools totaling 271 concepts and 8 categories of factors, which in order of importance were: "educational and skillful", "social and cultural", "personal and individual", "administrative and legal", "organizational and institutional", "economic and financial", "infrastructural and supportive", and "promotional and informative". The findings of the research indicated that each of the identified factors was effective in the dynamics of the skill learning process and entrepreneurship of graduates of technical and vocational graduates. Finally, recommendations were made for policy makers, managers and teachers of technical and vocational graduates to promote entrepreneurship.Keywords: Entrepreneurship, employment, Skill Training, Phenomenology, Colaizzi, technical, vocational, Kermanshah
-
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی داستان های الهام بخش کارآفرینی (موفقیت و ناکامی) بر قصد کارآفرینانه افراد انجام شد که ازنظر اجرا و شیوه ی گردآوری داده ها جزء پژوهش های توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری پژوهش 295 نفر از دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشکده ی اقتصاد و کارآفرینی دانشگاه رازی است که بر اساس جدول مورگان از میان آنها نمونه ای به حجم 180 نفر به روش تصادفی ساده انتخاب شد. برای گردآوری داده ها، از پرسشنامه ی محقق ساخته و به منظور بررسی فرضیه های پژوهش، از مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار Smart PLS3 استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل مسیر نشان داد که داستان های موفقیت می تواند با تاثیر مثبت بر نگرش و خودکارآمدی کارآفرینانه و از طریق عمل گرایی، مطلوبیت درک شده و امکان سنجی درک شده بر قصد کارآفرینانه افراد تاثیر مثبت و معنادار بگذارد، ولی داستان های ناکامی فقط از طریق خودکارآمدی کارآفرینانه می تواند تاثیر معناداری بر قصد کارآفرینانه داشته باشد. درمجموع می توان گفت، افراد از طریق الهام از داستان هایی که متناسب با اهدافشان است، قصد کارآفرینی شان را شکل یا توسعه می دهند، اما وقتی در معرض داستان های ناموزون و منفی قرار می گیرند، با تغییر در نگرش، ممکن است تمایل شان به کارآفرینی کاهش یابد. نتایج پژوهش می تواند در طراحی و اجرای برنامه های آموزش کارآفرینی، اثربخش باشد.کلید واژگان: داستان های الهام بخش کارآفرینی, داستان های موفقیت, داستان های ناکامی, قصد کارآفرینانهKarafan, Volume:19 Issue: 58, 2023, PP 163 -186The present study was conducted to investigate the effectiveness of inspirational entrepreneurship stories (failures and successes) on individuals’ entrepreneurial intentions. This study is considered among descriptive-correlation research in terms of execution and data collection method. The statistical population included 295 graduate students from the Faculty of Economics and Entrepreneurship at Razi University, from which a sample of 180 people was selected using a simple randomized method based on the sample size obtained from Morgan's table. A researcher-made questionnaire was used to collect data and structural equation modeling and Smart PLS3 software were used to test research hypotheses. Results of the path analysis indicated that success stories can leave a significant and positive impact on people’s entrepreneurial intentions by leaving a positive influence on entrepreneurial self-efficacy and attitude as well as propensity to act, perceived desirability, and perceived feasibility, while failure stories can leave a significant impact only on entrepreneurial intentions through influencing entrepreneurial self-efficacy. Overall, it can be argued that people create or improve and enhance their entrepreneurial intention through being inspired by stories that fit their purpose but might deal with a reduced tendency to entrepreneurship due to changes in their attitude when they are exposed to negative and inconsistent stories. Results of the present study can be effective in the design and implementation of entrepreneurship training programs.Keywords: Entrepreneurial Inspirational Stories, Success Stories, Failure Stories, Entrepreneurial intention
-
در پژوهش حاضر، به واکاوی پدیده کارآفرینی سازمانی، در سازمان تامین اجتماعی استان کرمانشاه پرداخته شده است. رویکرد حاکم بر پژوهش، آمیخته بود که در بخش کیفی از رهیافت نظام مند روش نظریه بنیانی و در بخش کمی از روش پیمایشی بهره گرفته شد. جامعه موردمطالعه در بخش کیفی و کمی این پژوهش، شامل کارکنان و مدیران مرتبط با کارآفرینی و نوآوری در سازمان تامین اجتماعی استان کرمانشاه و اساتید گروه مدیریت و کارآفرینی دانشگاه رازی بود. روش نمونه گیری و ابزار جمع آوری داده ها در بخش کیفی هدفمند گلوله برفی با مصاحبه نیمه ساختارمند و در بخش کمی تمام شماری با پرسشنامه محقق ساخته بود. اجزای مدل پارادایمی از طریق کدگذاری باز، محوری و انتخابی مشخص شد؛ سپس، اهمیت هر یک از عناصر مدل پارادایمی مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نتایج بخش کیفی و کمی پژوهش، مقوله ها و میانگین رتبه مقوله های پدیده کارآفرینی سازمانی، در سازمان تامین اجتماعی استان کرمانشاه به این شرح است: شرایط علی شامل سرمایه انسانی مستعد خودشکوفایی (2/97)، لزوم تدوین چشم انداز آینده نگرانه (2/83)، ضرورت بهبود عملکرد مالی سازمان (2/132) و بزرگ شدن اندازه سازمان (2/07)؛ شرایط زمینه ای شامل ساختار سازمانی پویا (43/1 و فرهنگ سازمانی کارآفرینانه (1/57)؛ شرایط مداخله گر تسهیل ساز شامل پشتیبانی مدیریت از رفتارهای کارآفرینانه (2/17)، سبک رهبری حمایتی تاثیرگذاران (2/28) و وجود زیرساخت ها و منابع سازمانی مناسب (1/55)؛ شرایط مداخله گر محدودکننده شامل قوانین و سیاست های حاکم بر سازمان های دولتی (72/1)، تضاد سازمانی (07/2) و کنترل سازمانی (22/2)؛ راهبردها شامل تدوین استراتژی های حامی رفتارهای کارآفرینانه (5/63)، بهبود سیستم های انگیزشی و تشویق و پاداش (20/5)، برنامه ریزی برای متعادل سازی تضاد سازمانی (5/40)، توسعه سیستم عارضه یابی و حل مشکلات (5/33)، بهسازی مداوم ویژگی های کارآفرینانه کارکنان و مدیران (5/55)، بهبود سیستم تحقیق و توسعه (3/63)، مدیریت مقاومت در برابر تغییر (5/67)، بهبود ارتباطات سازمانی (4/27) و تناسب برنامه ریزی ارزشیابی عملکرد با فعالیت های کارآفرینانه (4/02)؛ پیامدها شامل بهبود سرمایه های اجتماعی سازمان (1/49) و بهره وری و دستیابی به اهداف سازمان (1/51) را تشکیل داده است. در پایان نیز اقداماتی عملیاتی برای توسعه کارآفرینی سازمانی پیشنهاد شد.
کلید واژگان: کارآفرینی سازمانی, سازمان تامین اجتماعی, رویکرد آمیخته, استان کرمانشاه -
در چند دهه اخیر شاهد افزایش گرایش در ترجیح خرید و مصرف محصولات سبز از یک سو و نگرانی های فزاینده از تغییرات آب و هوایی، آلودگی های زیست محیطی و تراکم پسماندهای مواد غذایی، از دیگر سو بوده ایم که زمینه ساز تغییراتی جدی در نگرش های زیست محیطی مردم و تغییر ترجیحات آن ها در تمایل به استفاده از محصولات دوست دار محیط زیست شده است؛ بالتبع بازتاب این مسئله در رفتار بنگاه های اقتصادی؛ افزایش تمایل روزافزون آن ها در بهره گیری از مفاهیم بازاریابی سبز است. بر این مبنا، پژوهش حاضر به دنبال طراحی چارچوب چندسطحی برای اجرای موفق بازاریابی سبز در شرکت های تولیدکننده مواد غذایی با نگرشی یکپارچه است که به عنوان پژوهشی کاربردی با رویکرد آمیخته (از نوع طرح های اکتشافی) صورت پذیرفته است. یافته های مدل نشان دهنده آن است که عوامل متعددی به صورت چندبعدی و درهم تنیده در اجرای بازاریابی سبز تاثیرگذارند. این عوامل در چهار سطح، قابل دسته بندی هستند. عوامل سطح چهارم زیربنایی ترین لایه را تشکیل داده و شامل رسوخ باور به بازاریابی سبز در فلسفه و چشم انداز شرکت است؛ سطح سوم شامل پشتیبانی مدیران ارشد و تغییر در رویه های داخلی سازمان؛ سطح دوم شامل، بهینه سازی ساختار سازمانی، بهبود فرهنگ سازمانی، بهسازی کارکنان و مدیریت روند تغییرات و سطح اول که در بالاترین و عملیاتی ترین لایه از سلسله مراتب مدل ساختاری تفسیری قرار گرفت شامل، تغییر در آمیزه بازاریابی، درک و اجرای ممیزی های بازاریابی سبز و توسعه زیرساخت فناوری اطلاعات است.کلید واژگان: اجرای موفق بازاریابی سبز, عوامل تاثیرگذار, شرکت های تولیدکننده مواد غذایی, تکنیک DEMATEL-ISM یکپارچهIn recent decades, we have witnessed an increase in the preference for buying and consuming green products on the one hand, and growing concerns about climate change, environmental pollution, and food waste density, on the other hand, which have led to serious changes in people's environmental attitudes and preferences. The tendency to use environmentally friendly products; Consequently, this issue is reflected in the behavior of economic enterprises; Their growing desire to use green marketing concepts. Based on this, the present study seeks to design a multilevel framework for the successful implementation of green marketing in food production companies with an integrated approach, which has been done as an applied research with a mixed approach (from the type of exploratory plans). The findings of the model indicate that several factors are multidimensional and intertwined in the implementation of green marketing. These factors can be categorized into four levels. The fourth level factors constitute the most fundamental layer and include the penetration of the belief in green marketing in the philosophy and vision of the company; The third level includes the support of senior managers and changes in the internal procedures of the organization; The second level includes optimizing the organizational structure, improving the organizational culture, improving the staff and managing the change process and the first level, which is at the highest and most operational level of the interpretive structural model hierarchy, includes changes in the marketing mix, understanding and implementation of green marketing audits, and the development of IT infrastructure.Keywords: Successful green marketing implementation, Affecting factors, Food Companies, Integrated DEMATEL-ISM technique
-
پژوهش حاضر باهدف واکاوی مولفه های تشکیل دهنده اکوسیستم کارآفرینی روستایی شهرستان کرمانشاه و ارایه راهبردهای بهبود آن انجام پذیرفت. رویکرد حاکم بر پژوهش، آمیخته با بهره گیری از طرح آشیانه ای (نهفته) بود که در بخش کیفی از رهیافت نظام مند روش نظریه بنیانی و در بخش کمی از روش پیمایشی بهره گرفته شد. جامعه موردمطالعه در بخش کیفی و کمی این پژوهش، شامل کارشناسان و خبرگان کارآفرینی و توسعه روستایی بود. روش نمونه گیری در بخش کیفی گلوله برفی و متواتر نظری و در بخش کمی نمونه در دسترس بود. ابزار جمع آوری داده ها در بخش کیفی شامل مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته بود. داده های حاصل از مصاحبه ها در بخش کیفی از طریق کدگذاری باز، محوری و گزینشی و در بخش کمی با روش تحلیل اثرات متقابل تجزیه وتحلیل شد. در بخش اول نتایج حاصل از این پژوهش مهم ترین مولفه های تشکیل دهنده اکوسیستم کارآفرینی روستایی مشخص شد و در بخش دوم ارتباط (تاثیرگذاری و تاثیرپذیری) بین مولفه های شناسایی شده در بخش قبل موردبررسی قرار گرفت. در نهایت، با توجه به راهبردهای به دست آمده از مدل پارادایمی نظریه بنیانی و بررسی وضعیت و موقعیت مولفه ها در پلان تاثیرگذاری و تاثیرپذیری، مهم ترین اولویت های راهبردهای بهبود اکوسیستم کارآفرینی ارایه شد که شامل برنامه ریزی و سیاست گذاری برای توسعه کارآفرینی روستایی، بهبود نظام آموزش کارآفرینی، بهبود زیرساخت های توسعه کارآفرینی و توسعه هنجارهای فرهنگی- اجتماعی بود.
کلید واژگان: اکوسیستم کارآفرینی, کارآفرینی روستایی, توسعه روستایی, شهرستان کرمانشاه -
هدف
پژوهش حاضر با هدف تحلیل عوامل موثر بر ناکارآمدی مدیریت سرمایه انسانی سازمان های اداری (دولتی) استان کرمانشاه و ارائه راهکارهای بهبود آن انجام شد.
طراحی/ روش شناسی/ رویکردرویکرد حاکم بر پژوهش، آمیخته از نوع متوالی- اکتشافی است که در بخش کیفی از رهیافت نظام مند روش نظریه بنیانی و در بخش کمی از روش توصیفی- پیمایشی بهره گرفته شد. جامعه موردمطالعه در بخش کیفی و کمی این پژوهش، شامل اساتید دانشگاهی و مدیران، معاونان و کارشناسان حوزه های مختلف مدیریت سرمایه انسانی در سازمان های اداری استان کرمانشاه بودند. ابزار جمع آوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختارمند و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته بود. داده های حاصل از مصاحبه ها در بخش کیفی از طریق کدگذاری باز، محوری و انتخابی، تجزیه وتحلیل و در بخش کمی با آزمون فریدمن اولویت بندی شد.
یافته های پژوهشنتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که ضعف دستگاه اداری استان در حوزه های تامین، نگهداشت، آمورش و ارزشیابی عملکرد کارکنان؛ زمینه ساز به وجود آمدن ناکارآمدی مدیریت سرمایه انسانی شده است، که تدوین برنامه جامع سرمایه انسانی استان، توجه به مسائل نگهداشت و آموزش و بهسازی کارکنان و اجرای کارآمد نظام ارزشیابی عملکرد به عنوان راهبرد های رفع ناکارآمدی، موجب نتایج چندگانه ای در حوزه های فردی، سازمانی و استانی شده است. همچنین شرایط عمومی و خاصی تحت عنوان شرایط مداخله گر و زمینه ای، راهبردهای رفع ناکارامدی را تحت تاثیر قرار می دهند.
محدودیت ها و پیامدهایافته های این مطالعه با اتکا به دیدگاه ها و تجربیات افراد نسبتا محدودی حاصل شده و این ضعف می توانست تعمیم پذیری آماری یافته های پژوهش را محدود سازد. جهت رفع این محدودیت و در راستای افزایش اعتبار بیرونی؛ نظرات 100 نفر از نخبه ها گرداوری و مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است.
پیامدهای عملی و ارزش مقالهارائه راهکارهایی به سازمان های اداری (دولتی) استان کرمانشاه با هدف بهبود وضعیت مدیریت سرمایه انسانی.
کلید واژگان: مدیریت سرمایه انسانی, ناکارآمدی, سازمان های اداری (دولتی), استان کرمانشاهPurposeThis study aimed to analyze the factors affecting the inefficiency of human capital management of public organizations in Kermanshah province and presenting strategies for its improvement.
Design / Methodology / ApproachThe research-based approach is a consecutiveheuristic one that uses a systematic approach in the qualitative part of the Grounded Theory approach and in the quantitative part a descriptive-survey method. The study population in the qualitative and quantitative part of this research included academic professors and managers, assistants and experts in different areas of human capital management in government agencies in Kermanshah province. The data collection tool was a semi-structured interview in the qualitative section and a questionnaire in the quantitative section. Interview data in qualitative section were analyzed through open, axial and selective coding, and in quantitative section prioritized by Friedman test.
Research FindingsThe results of this study showed that the weakness of the provincial administrative system in the areas of providing, maintaining, training and evaluating the staff performance has contributed to the inefficiency of human capital management. And training and improving staff and efficient implementation of the performance appraisal system as inefficiency strategies have resulted in multiple outcomes in the individual, organizational and provincial domains. Also, general and specific conditions, called intervening and contextual conditions, affect inefficiency strategies.
Limitations & ConsequencesThe findings of this study were based on the views and experiences of relatively limited individuals and this weakness could limit the statistical generalizability of the research findings. To remove this limitation and to increase external validity, the opinions of 100 elites have been collected and analyzed.
Practical Implications and Value of the ArticleProviding solutions to government agencies in Kermanshah province with the aim of improving human capital management
Keywords: Human Capital Management, Inefficiency, GovernmentalOrganizations, Kermanshah Province -
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین پخش برنامه های مرتبط با کارآفرینی، ترویج فرهنگ کارآفرینی و بررسی وضعیت کنونی این ارتباط در شبکه استانی زاگرس کرمانشاه با روش توصیفی، از نوع همبستگی و به صورت کمی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش را دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه رازی کرمانشاه تشکیل داده اند، که تعداد آنها 460 نفر است. از این تعداد، 210 نفر به عنوان نمونه آماری، بر اساس جدول مورگان و از طریق نمونه گیری تصادفی طبقه ای با انتساب متناسب انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته بود و به منظور بررسی فرضیه های پژوهش، از آمار توصیفی و استنباطی، برای تحلیل داده ها از تحلیل عاملی تاییدی، تحلیل مسیر و آزمون t تک نمونه ای استفاده شد. نتایج این پژوهش، رابطه بین پخش برنامه های مرتبط با کارآفرینی در شبکه های استانی و ترویج فرهنگ کارآفرینی را مثبت نشان داد، اما در وضعیت کنونی، پخش برنامه های مرتبط با کارآفرینی در شبکه استانی زاگرس در حالت پیش برنده و تاثیرگذاری قرار ندارد.کلید واژگان: برنامه های با محتوای کارآفرینی, ترویج فرهنگ کارآفرینی, شبکه های استانی, شبکه استانی زاگرس استان کرمانشاهRasaneh, Volume:30 Issue: 2, 2019, PP 89 -106This research work is aimed at finding the relation between airring of programs about enterpretenship, promotion of enterpretenship culture and reviewing the present situation of this relationship at the Zagros TV Channel of Kermanshah Province based on descriptive method on correlations type and quantitative manner. The statistical population of this study are the post graduate students of Social Science Faculty of Razi University of Kermanshah. The number of the statistical population is 460 students of the said faculty. Out of this number 210 were selected as statistic samplebased on Morgan table chosen on random manner on class bases in a proper and appropriate manner. The tool for gathering data was confirmed quessionnare and in order to evaluate the hypothesis of the study descriptive and consequential, for analysis of data certified fafor analysis and for path analysis and T test single sample analysis have been used. The results of this test, relation between broadcasting of enterprenership related programs by the provincial channels and promotion of the enterprenership culture is shown as positive but under current sircumustances, airring of such program at the Zagros provincial TV network is nont going on in an advancing and effective manner.Keywords: : Enterprenership related programs, promotion of enterprenership Culture, provincial networks, Zagros provincial netwrk of Kermanshah
-
مقاله حاضر با هدف تحلیل موانع و مشکلات آموزش اثربخش درس «کارگاه کارآفرینی و تولید» در پایه دوم متوسطه نظری انجام شد. رویکرد حاکم بر این پژوهش، آمیخته از نوع متوالی- اکتشافی است که در بخش کیفی از رهیافت نظام مند روش نظریه بنیانی و در بخش کمی از روش توصیفی- پیمایشی بهره گرفته شد. جامعه مورد مطالعه در بخش کیفی و کمی این پژوهش، شامل اساتید دانشگاهی رشته کارآفرینی، کارشناسان کارآفرینی و معلمان آموزش کارآفرینی بودند. ابزار جمع آوری داده ها در بخش کیفی شامل مصاحبه نیمه ساختارمند و بررسی اسناد و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته بود. داده های حاصل از مصاحبه ها در بخش کیفی از طریق کدگذاری باز، محوری و انتخابی، تجزیه و تحلیل و در بخش کمی با آزمون فریدمن اولویت بندی شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که عوامل علی (شامل ضعف موجود در ساختارهای کارآفرینانه کشور، ضعف ساختار مدیریتی آموزش و پرورش، ضعف موجود در برنامه ریزی آموزشی و...) باعث پایین آمدن اثربخشی آموزش درس کارگاه کارآفرینی و تولید شده است، که عملکرد ضعیف آموزش و پرورش در حمایت از درس کارگاه کارآفرینی و تولید، برگزاری دوره های ضمن خدمت نامناسب، تامین معلم درس کارآفرینی به شیوه نامناسب، تبلیغات نامناسب و مغایر با توسعه فرهنگ کارآفرینی در رسانه های ارتباط جمعی، ضعف در استفاده از روش های مناسب ارزشیابی از آموخته های دانش آموزان به عنوان کنش های صورت گرفته از این پدیده، موجب پیامدهای منفی در کوتاه مدت و بلندمدت شده است. این کنش ها تحت تاثیر شرایط عمومی و خاصی تحت عنوان شرایط مداخله گر و زمینه ای نیز تشدید می شود.کلید واژگان: آموزش کارآفرینی, کارگاه کارآفرینی و تولید, مدارس, موانع آموزش کارآفرینیThe present study was conducted with the aim of analyzing the barriers for effective teaching of the lesson "Entrepreneurship and Production Workshop" in the 2nd grade secondary school. The approach that was taken in this research included a combination of sequential-exploratory type which was used in the qualitative part of the systematic approach to the Grounded Theory method and in the quantitative part of the descriptive-survey method. The data collection tool in the qualitative section included a semi-structured interview and document review and a small part of the researcher's questionnaire. The data from the interviews in the qualitative section were analyzed by open, axial and selective coding and prioritized in the quantitative section with Friedman's test. The results of this research showed that the causal factors (including weaknesses in the entrepreneurial structures of the country, the weakness of the managerial structure of education, the weakness of the educational planning, etc.) could reduce the effectiveness of the training course in the workshops of Entrepreneurship and Production course, which reveals the poor function of Educational system in supporting teachers for this lesson, inadequate in-service training courses, inadequate teacher training in entrepreneurial lessons, inappropriate advertising and conflicts with the development of entrepreneurship culture in the mass media, weakness in the use of appropriate evaluation methods in order to face the consequences, which have caused negative consequences in the short and long terms.Keywords: entrepreneurship education, Entrepreneurship, Production workshop, schools, Barriers
-
پژوهش حاضر به دنبال بررسی رابطه بین کارکردهای تشکل های مردم نهاد و مولفه های نوین توسعه پایدار (توانمندسازی، سرمایه اجتماعی و دموکراسی مشارکتی) در استان کرمانشاه می باشد که از نظر اجرا و شیوه گردآوری داده ها جزء پژوهش های توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش تشکل های مردم نهاد فعال موجود در استان کرمانشاه است که 182 پرسشنامه به عنوان نمونه (با استفاده از جدول مورگان) توسط آنان تکمیل گردید. نتایج حاصل از رگرسیون گام به گام نشان داد که "ارزیابی فعالیت ها" و "جذب سرمایه ها و منابع کوچک مردمی (بسیج منابع)" بر مولفه توانمندسازی تاثیر دارد. "جلب مشارکت مردمی (بسیج عمومی)" و "افزایش بهره وری در استفاده از منابع" بر مولفه سرمایه اجتماعی تاثیر دارد. "افزایش بهره وری در استفاده از منابع" و "ایجاد، گسترش و تقویت هماهنگی بین دولت و مردم" بر مولفه دموکراسی مشارکتی تاثیر دارد. در نهایت "افزایش بهره وری استفاده از منابع"، "جذب سرمایه ها و منابع کوچک مردمی (بسیج منابع)" و "ایجاد، گسترش و تقویت هماهنگی بین دولت و مردم" بر مولفه مولفه های نوین توسعه پایدار (توانمندسازی، سرمایه اجتماعی، دموکراسی مشارکتی) تاثیر دارد.کلید واژگان: تشکل های مردم نهاد, سرمایه اجتماعی, توانمندسازی, دموکراسی مشارکتی, توسعه پایدار
-
امروزه کارآفرینی برای رشد و توسعه اقتصادی روستاها اهمیت زیادی دارد. کارآفرینی روستایی و اکوسیستم هایی که از آن حمایت می کنند، به عنوان راهکاری عملی برای توسعه روستایی شناخته شده اند. اکوسیستم های روستایی اغلب با کمبود زیرساخت ها و منابع مالی و انسانی، ضعف در برنامه های حمایتی دولت و شبکه های ارتباطی و اطلاعاتی نسبتا ضعیف، دسترسی پرهزینه تر به بازارهای بزرگ و تنوع کم فعالیت اقتصادی شناخته می شوند. در نتیجه، کارآفرینی در اکوسیستم های روستایی کمتر بر اساس فرصت و بیشتر بر اساس ضرورت و اجبار است. تقویت اکوسیستم کارآفرینی روستایی می تواند راهبردی مناسب برای شتابدهی به توسعه کارآفرینی در مناطق روستایی باشد. بنابراین مطالعه حاضر با مرور گسترده ادبیات حوزه اکوسیستم کارآفرینی، با هدف تشریح اثرات، عناصر، ویژگی ها و ضرورت تقویت اکوسیستم های کارآفرینی روستایی انجام شده است. در این پژوهش، ابتدا به مفهوم کارآفرینی روستایی و اکوسیستم کارآفرینی روستایی پرداخته شده است و در ادامه تاثیرات اقتصادی، فناورانه و اجتماعی اکوسیستم های کارآفرینی روستایی و سپس اهمیت عناصر تشکیل دهنده اکوسیستم کارآفرینی روستایی مورد بحث قرار گرفته است و در پایان ویژگی های اکوسیستم های کارآفرینی تشریح شده است.
کلید واژگان: کارآفرینی روستایی, اکوسیستم کارآفرینی روستایی, تاثیرات اکوسیستم کارآفرینی, عناصر اکوسیستم کارآفرینی روستایی, تقویت اکوسیستم کارآفرینی روستاییToday, entrepreneurship is important for the growth and development of villages. Rural entrepreneurship and the ecosystems that support it are known as a practical solution for rural development. Rural ecosystems are often characterized by scarcity of infrastructure and financial and human resources, weaknesses in government support programs and relatively weak communication and information networks, More expensive access to large markets and low levels of economic activity. As a result, entrepreneurship in rural ecosystems is less based on opportunity and more based on necessity and coercion. Enhancing the rural entrepreneurship ecosystem can be a suitable strategy for accelerating the development of entrepreneurship in rural areas. Therefore, the present study has been conducted with a comprehensive review of the literature on the field of entrepreneurship ecosystem, with the aim of describing the effects, elements, characteristics and necessity of strengthening rural entrepreneurship ecosystems. In this research, first, the concept of rural entrepreneurship and rural entrepreneurship ecosystem has been addressed and then, the economic, technological and social impacts of rural entrepreneurship ecosystems have been discussed, and then the importance of the elements of the rural entrepreneurship ecosystem has been discussed and finally, the characteristics of entrepreneurship ecosystems are described.
Keywords: Rural entrepreneurship, Rural entrepreneurship ecosystem, Influence of entrepreneurship ecosystem, Elements of rural entrepreneurship ecosystems, Strengthening rural entrepreneurship ecosystems -
هدف اصلی این مطالعه، بررسی عوامل موثر بر توسعه کارآفرینی کشاورزی در شهرستان کرمانشاه است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر پارادیم در گروه تحقیقات کیفی قرار می گیرد و برای تحلیل داده ها از روش تحلیل محتوای استقرایی استفاده شد. اطلاعات مورد نیاز از طریق مصاحبه نیمه ساختارمند جمع آوری گردید. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل اعضای هیئت علمی دانشکده کشاورزی دانشگاه رازی و کارآفرینان بخش کشاورزی بود. برای انتخاب مشارکت کنندگان از روش نمونه گیری هدفمند بهره برده شد و در نهایت پس از انجام ده مصاحبه اشباع نظری حاصل گردید. برای بررسی قابلیت اعتبار یافته ها نیز از روش بازنگری مشارکت کنندگان و کارشناسان و همچنین از جمع آوری و تحلیل هم زمان داده ها بهره گرفته شد. با تحلیل محتوای متن مصاحبه 52 کد مفهومی که نشان دهنده عوامل موثر بر توسعه کارآفرینی کشاورزی بود به دست آمد. فهرست کامل کدها، با توجه به قرابت مفهومی، در قالب شش طبقه موضوعی گروه بندی شد که شامل: منابع طبیعی، سرمایه مالی- حمایتی، ویژگی ها و فرهنگ کارآفرینی، پشتیبانی و آموزش، قوانین، مقررات و سیاست ها و عوامل زیرساختی است.
کلید واژگان: کارآفرینی کشاورزی, توسعه کشاورزی, توسعه کارآفرینی, شهرستان کرمانشاهThe main objective of this study is to investigate the factors affecting the development of agricultural entrepreneurship in Kermanshah. This research is applied in terms of the purpose of the paradigm in the qualitative research group. For analysis of the data, the inductive content analysis method was used. The required information was collected through semi-structured interviews. The statistical population of the present study was faculty members of the Faculty of Agriculture of Razi University and entrepreneurs of the agricultural sector. Targeted sampling was used to select the participants and finally the theoretical saturation was performed after ten interviews. To verify the reliability of the findings, the method of reviewing the participants and experts as well as collecting and analyzing data simultaneously was used. By analyzing the content of the text, an interview was conducted on 52 codes indicating the factors affecting the development of agricultural entrepreneurship. The complete list of codes, classified according to conceptual relation, is grouped into six subject categories including Natural resources; financialsupporting capital; characteristics and culture of entrepreneurship; support and training; rules, regulations and policies and infrastructure factors.
Keywords: Agricultural Entrepreneurship, Agricultural Development, EntrepreneurshipDevelopment, Kermanshah County
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.