به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

ملیحه مزین

  • الهه حکمت زاده، رضا بصیری*، شهرام یوسفی، ملیحه مزین
    زمینه و هدف

    مدیریت پایدار منابع طبیعی تجدیدشونده در ایران از اهمیت و حساسیت ویژهای برخوردار است. به این ترتیب شناسایی عناصر تشکیلدهنده جنگل ازجمله تیپهای جنگل، اصولیترین راه مدیریت بهینه منابع طبیعی و خصوصا جنگلهاست. جنگلهای ساحلی مناطق مهم حفظ تنوع زیستی و تضمین پایداری اکوسیستم جنگلی هستند. روی این اصل آگاهی و بینش از وضعیت ساختار این جنگلها و تیپهای درختی موجود در آن و شناخت روند تکاملی اکوسیستمهای جنگلی قبل از هرگونه برنامهریزی، امری ضروری است. هدف از این تحقیق، تیپبندی جنگلهای حاشیه رودخانه مارون است.

    روش بررسی

    تعداد 116 قطعه نمونه مربعی شکل به مساحت 100 مترمربع از طریق روش آماربرداری تصادفی سیستماتیک با ابعاد شبکه 200 در 200 متر برای محدوده مورد مطالعه انتخاب گردید. در هر قطعه نمونه، گونه‎های درختی و درختچه‎ای، درصدپوشش تاج در سطح قطعه نمونه و بر اساس مقیاس تصحیح شده براون- بلانکه تخمین و ثبت گردید. پارامترهای مختلفی مانند فراوانی، وفور و تراکم مورد محاسبه قرار گرفت. از طریق جمع سه پارامتر نسبی فوق، شاخص IVI برای هر گونه به دست آمد. بهمنظور مقایسه درجه تشابه بین تیپها از شاخص تشابه سورنسون استفاده شد. مقادیر فراوانی نسبی برای هر گونه در تیپهای خالص و مخلوط در یک مقیاس 10 واحدی تنظیم و به چهار گروه مشخص تقسیم شد. بعد از تعیین تیپهای درختی منطقه، نقشه آن ها از طریق روش درونیابی IDW در نرم افزار GIS10.1 ترسیم شد.

    یافته ها

    در تیپ خالص، گونه های گز (Tamarix arceuthoides) و پده (Populus euphratica) به ترتیب با داشتن بیش-ترین و کم ترین مقدار فراوانی نسبی (7/6 و 3/3) مبین گونه های فراوان و کم میباشند. هم چنین گونه سریم (Lycium Shawii) به عنوان گونه نادر معرفی شد. بهطورکلی سه نوع تیپ شامل خالص، مخلوط دو گونهای و مخلوط سه گونهای به دست آمد. بیش ترین مقدار شاخص تشابه سورنسون بین دو تیپ گز-پده و گز-سریم 93% و نیز پده-گز و پده-سریم 92% به دست آمد. کم ترین مقدار شاخص تشابه 12% تا 15% بین تیپ پده-سریم-گز با تیپهای گز خالص، گز-سریم، گز-پده و پده-گز مشاهده شد. حداقل و حداکثر میزان شاخص بلوغ به ترتیب برای تیپهای خالص (50%) و تیپ های مخلوط (79%) به دست آمد. تیپهای خالص دارای بلوغ پایین و تیپهای مخلوط دارای بلوغ بالایی هستند. میزان شاخص بلوغ برای کل منطقه 72% بود که نشان گر بلوغ بالایی است.

    بحث و نتیجه گیری

    پوشش درختی جنگلهای رودخانهای مارون بهبهان در یک مقیاس کلی به دو تیپ خالص و مخلوط طبقهبندی شدند. تعداد دو تیپ خالص گز و پده و هفت تیپ مخلوط شامل چهار مورد دو گونهای و سه مورد سه گونهای به دست آمد. به طور کلی در این اکوسیستم ها سه گونه گز، پده و سریم در به وجود آمدن تیپ های منطقه نقش مهمی دارند. در بین تیپهای خالص و مخلوط، گونه گز بهعنوان گونه فراوان شناخته شد. تشابه زیاد بین تیپهای گز خالص، گز-سریم و گز-پده ناشی از حضور مشترک و غالب گز در این تیپها است. تنوع تیپ های مختلف با حداقل تشابه در یک منطقه محدود گواه پیچیده بودن اکوسیستم های رودخانه ای است.

    کلید واژگان: تیپ جنگل, جنگلهای رودخانه‎ای, شاخص اهمیت, شاخص تشابه, شاخص بلوغ.
    Elahe Hekmatzadeh, Reza Basiri, Shahram Yousefi, Maleehe Mozayyan
    Background and Objective

    Sustainable management of renewable natural resources has special importance and sensitivity in Iran. Identify elements of the forest including forest types, is the most consistent way to manage natural resources and especially forests. River forests are important areas for preserving biodiversity and ensuring the sustainability of the forest ecosystem. On this principle, it is necessary to know and understand the state of the structure of these forests and the types of trees in them and to know the evolutionary process of forest ecosystems before any planning. The aim of this study is forests typing of Maroon riverbank.
    Material and

    Methodology

    116 plots were chosen with an area of 100 using a systematic random sampling method with dimensions of grid for the study area. In each plot, tree and shrub species, canopy cover in the area of plot were estimated and recorded according to Braun-Blanquet scale corrected. Various parameters such as frequency, abundance and density were calculated. Through the sum of the above three relative parameters, the IVI index was obtained for each species. In order to compare the degree of similarity between types, Sorenson's similarity index was used. Relative abundance values for each species in pure and mixed types were set on a 10-unit scale and divided into four specific groups. After determining the tree types of the area, their map was drawn through IDW interpolation method in GIS10.1 software.

    Findings

    In pure type, Tamarix ramosissima and Populus euphratica, with the highest and lowest frequency (6.7 and 3.3) are indicated as high and low respectively. In general, three types were found
    including pure, mixed with two and three species. The most amount of Sorenson similarity index was determined between two types of Tamarix-Populus and Tamarix-Lycium (93%) and also Populus-Tamarix and Populus-Lycium (92%). The lowest similarity index value of 12% to 15% was observed between the Populus-Lysium-Tamarix type with pure Tamarix, Tamarix-Lysium, Tamarix-Populus and Populus-Tamarix types. Minimum and maximum maturity index was obtained for pure types (50%) and mixed types (79%), respectively. Pure types have low maturity and mixed types have high maturity. The maturity index for the entire region was 72%, which indicates high maturity.
    Discussion and

    Conclusion

    The tree cover of the river forests of Maroon Behbahan were classified into pure and mixed types on a general scale. The number of two pure types of Tamarix and Populus and seven mixed types including four cases of two types and three cases of three types were obtained. Three species (Tamarix arceuthoides, Populus euphratica and Lycium Shawii) are generally important in the creation of regional types. Among the pure and mixed types, Tamarix was recognized as the most abundant species. The great similarity between pure Tamarix, Tamarix-Lycium and Tamarix-Populus types is due to the common and dominant presence of Tamarix in these types. A variety of different types in a limited area represents complex river ecosystems.

    Keywords: Forest Type, River Forests, Importance Value Index, Similarity Index, Maturity Index
  • مهدی تیموری*، فرزانه وکیلی تجره، ملیحه مزین، مرضیه رمضانی

    هدف از این تحقیق تعیین مناطق دارای حساسیت سیل خیزی با استفاده از روش های CART, RF و BRT می باشد. 12 عامل موثر بر پتانسیل سیل شامل ارتفاع، شیب، جهت شیب، فاصله از آبراهه، سنگ شناسی، بارندگی، کاربری اراضی، SPI، TPI، TWI، انحناء توپوگرافی و RSP انتخاب شدند. از مجموع 82 نقطه سیل، به صورت تصادفی و نسبت 70 به 30 درصد به عنوان داده های آزمون و اعتبارسنجی طبقه بندی شدند. همچنین جهت تعیین مهم ترین پارامترها از روش جنگل تصادفی استفاده شد. از منحنی ROC نیز جهت قدرت پیش بینی مدل استفاده شد. بر اساس روش جنگل تصادفی لایه های ارتفاع، فاصله از آبراهه، بارندگی، کاربری اراضی و RSP به ترتیب مهم ترین عوامل موثر بر حساسیت و احتمال وقوع سیل بودند. بر اساس نمودار ROC میزان دقت مدل RF به عنوان مدل برتر، هم در بخش آموزش (884/0) و هم اعتبارسنجی (856/0) خیلی خوب بوده است. بر اساس نقشه نهایی حساسیت سیل 7/32 درصد از پهنه حوزه مورد مطالعه دارای حساسیت سیل متوسط رو به بالا می باشد. نتایج نشان داد که با توجه به دقت عالی نقشه توزیع مکانی حساسیت سیل، نتایج این پژوهش می تواند مورد استفاده تصمیم گیران، مدیران محلی و مسیولان به منظور کاهش خسارات قرار گیرد.

    کلید واژگان: جنگل تصادفی, سد کرج, حساسیت سیل, یادگیری ماشینی
    Mehdi Teimoori*, Farzaneh Vakili Tajareh, Malihe Mozayyan, Marziyeh Ramezani

    The present research aims to determine areas with flood susceptibility using CART, RF and BRT models. Twelve factors affecting flood susceptibility including altitude )DEM), slope, aspect, distance from stream, lithology, rainfall, land use, SPI, TPI, TWI, curvature and RSP were selected. Out of 82 flood points, 70 percent to 30 percent were randomly classified as training and validation data. Also, random forest method was used to determine the most important parameters. The ROC curve was also used to validation the model. According to the random forest model, DEM, distance from stream, rainfall, land use and RSP were the most important factors affecting the susceptibility and probability of floods, respectively. According to the ROC chart, the accuracy of the RF model as a superior model has been very good in both training )0.884) and validation )0.856). According to the final flood susceptibility map, 32.7 percent of the study area has a medium to high flood susceptibility. The results showed due to the high accuracy of the spatial distribution map of flood susceptibility can be promising for decision makers, local managers and policymakers to reduce flood damages.

    Keywords: Random forest, Karaj dam basin, Flood susceptibility, Machine learning
  • رضا بریهی، رضا بصیری*، ملیحه مزین
    سابقه و هدف

    اندازه گیری قطر برابر سینه در مطالعات میدانی نسبت به ارتفاع درختان ساده تر، دقیق تر و کم هزینه تر است. فهم و درک ارتباط بین قطر و ارتفاع برای توسعه مدل های رویش، مدل های آلومتریک جهت برآورد زی توده و ترسیب کربن در راستای مدیریت جنگل امری ضروری و اساسی می باشد. وجود رابطه قوی بین قطر و ارتفاع درختان به عنوان یک شاخص مفید در مدیریت جنگل محسوب شده و می توان آن را با مدل های ریاضی توصیف کرد. با توجه به اینکه مدل های غیرخطی انعطاف پذیر، دارای قابلیت تفسیر و قوی هستند لذا در این مطالعه برخی از مهم ترین مدل ها مورد ارزیابی قرار گرفت.

    مواد و روش ها

    در این تحقیق 21 مدل غیرخطی به همراه مدل خطی ساده به داده های قطر- ارتفاع درختان پده در منطقه شوش استان خوزستان و در قطعات نمونه 100 متر مربعی برازش داده شد. داده های 1163 درخت پده مورد استفاده قرار گرفت و بطور تصادفی به دو بخش تقسیم شد، 80% داده ها جهت برآورد پارامترهای مدل استفاده شد (برازش مدل) و مابقی داده ها (20%) جهت اعتبارسنجی مدل نگه داشته شدند. تمامی مدل ها با استفاده از معیارهای ارزیابی عملکرد مدل مثل: آماره t پارامترهای مدل، درصد مجذور میانگین مربعات خطا (RMSE%)، درصد میانگین قدرمطلق خطا (MAE%)، درصد میانگین اریب (Bias mean%)، معیار اطلاعات آکاییک (AIC) و معیار اطلاعات بیزی (BIC) مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفت.

    یافته ها

    پارامترهای 8 مدل در سطح خطای 5% معنی دار نشد. مقادیر RMSE%، MAE%، درصد میانگین اریب، AIC و BIC برای مدل M12 به ترتیب: 98/8%، 78/6%، 0010/0-%، 82/1451 و 73/1469 بدست آمد. همین مقادیر برای مدل M21 به ترتیب: 15/9%، 94/6%، 0005/%0، 95/1476 و 86/1494 بدست آمد. مقادیر پیش بینی و واقعی ارتفاع در این دو مدل در سطح خطای 5% تفاوت معنی-داری نداشتند. نتایج آزمون t جفتی نشان داد که مدل های غیرخطی M21 و M12 ارتفاع درختان پده را با دقت مناسب پیش بینی کرده-اند. دو مدل (Prodan1 با نام M12) و (Prodan2 با نام M21) بر اساس رتبه بندی تمام معیارهای ارزیابی عملکرد مدل در داده های برازش و اعتبار به عنوان بهترین مدل انتخاب شد.

    نتیجه گیری

    اکثریت مدل های دو پارامتری و برخی از مدل های سه پارامتری برازش معنی داری را با داده ها نشان دادند. اما از نظر کلیه معیارهای ارزیابی عملکرد دو مدل سه پارامتری به عنوان بهترین مدل انتخاب شدند. نتایج این مطالعه، تنوع انواع مدل های غیرخطی دو و سه پارامتری، وجود مدل های مخلوط که در کنار متغیرهای اصلی یک یا دو متغیر کمکی را نیز در مدل سازی دخالت می دهند و رویشگاه های متفاوت با ساختار مختلف بیان گر این موضوع می تواند باشد که تحقیقات بیشتری در این رابطه صورت پذیرد.

    کلید واژگان: آماربرداری, بوم سازگان های خشک, مدل های غیرخطی, مدل قطر- ارتفاع
    Reza Berihi, Reza Basiri *, Maleeheh Mozayyan
    Background and objectives

    Accurate in situ measurement of DBH is easy and cost-effective but, height measurement is labor-intensive, time-consuming and expensive. Understanding its height–diameter relationship is essential for developing growth, biomass production and carbon storage prediction models to be applied in the current forest management projects. The existence of a strong relationship between the diameter and the height of trees is considered as a useful index in forest management and it can be described with mathematical models. Considering that non-linear models are flexible, interpretable and strong, therefore some of the most important models were used in this study.

    Materials and methods

    In this research, 21 widely used candidate nonlinear and one simple linear models were fitted to tree height and diameter at breast height (DBH) data for Populus euphratica Oliv. within a 100 square meter plots at Shoosh area of Khuzestan province. Data from 1163 trees were used and split randomly into two sets: 80 % of the data were used to estimate model parameters (model fitting), and the remaining data (20 %) were reserved for model validation. All model performances were evaluated and compared by means of model performance criteria such as t-statistics of model parameters, root mean square error percentage (RMSE%), mean absolute error percentage (MAE%), mean bias error percentage (ME%), Akaike’s information criterion (AIC) and Bayesian information criterion (BIC).

    Results

    The parameters of 8 models were not significant at a level of 5%. RMSE, MAE, Bias, AIC and BIC values for M12 model were obtained: 8.98%, 6.78%, -0.0010%, 1451.82 and 1469.73, respectively. The same values were obtained for M21 model: 9.15%, 6.94%, 0.0005%, 1476.95 and 1494.86 respectively. The predicted and actual height values in these two models were not significantly different at a level of 5%. The results of the paired sample t test showed that the nonlinear models M21 and M12 have predicted the height of Populus euophratica trees with appropriate accuracy. Two models (Prodan1 with the name of M12) and (Prodan2 with the name of M21) were selected as the best models based on the ranking of all model performance evaluation criteria in fit and validity data.

    Conclusion

    The majority of two-parameter models and some three-parameter models showed a significant fit with the data. However, in terms of all performance evaluation criteria, two three-parameter models were chosen as the best models. According to the results of this study and the wide range of non-linear two and three parameter models, mixed models that include one or two covariates in the modeling in addition to the main variables, more research is needed in larger geographical areas, wider sites and stands with different structures are done.

    Keywords: Inventory, Desert ecosystems, Nonlinear Models, Height–diameter model
  • سارا فرازمند*، ملیحه مزین

    تنوع زیستی موجود در اکوسیستم مرتع، به طور مستقیم تحت تاثیر ویژگی های زنده و عوامل محیطی اکوسیستم قرار دارد که متضمن پایداری این اکوسیستم در مقابل تغییرات محیطی و زیستی است. هدف از این مطالعه بررسی پاسخ شاخص های تنوع عملکردی و تنوع گونه ای به عوامل توپوگرافی- اقلیمی در منطقه انگمار در استان مازندران است. ویژگی های عملکردی گونه های گیاهی شامل سطح مخصوص برگ، درصد ماده خشک برگ و ارتفاع گیاهان در هر پلات ثبت و اندازه گیری شدند. عوامل محیطی شامل توپوگرافی (شیب، جهت و ارتفاع) و عوامل اقلیمی شامل میانگین درجه حرارت سالانه، میانگین رطوبت سالانه و میانگین بارندگی سالانه بودند. شاخص های تنوع ویژگی عملکرد شامل FAD1، FAD2 و MFAD، شاخص های واگرایی عملکرد FDvar و شاخص های یکنواختی عملکرد FRao و هم چنین شاخص های تنوع گونه ای (شاخص سیمپسون، شانون، غنا و یکنواختی) در بسته FDiversity محاسبه شده و برای بررسی معنی دار بودن رابطه عوامل محیطی بر این شاخص ها از مدل رگرسیون خطی تعمیم یافته (GLM) در نرم افزار R استفاده شد. نتایج نشان داد که در بین شاخص ها، رابطه غنای گونه ای با بارندگی و ارتفاع و شاخص شانون فقط با شیب معنی دار بوده است. شاخص سیمپسون با متغیرهای جهت و ارتفاع ارتباط معنی داری داشتند، اما یکنواختی با هیچ کدام از عوامل محیطی ارتباط معنی داری نداشت. نتایج حاصل از همبستگی اسپیرمن بین شاخص های تنوع گونه ای با شاخص های تنوع ویژگی عملکرد نشان می دهد که در بین شاخص تنوع گونه ای، شاخص شانون بیشترین همبستگی را با شاخص تنوع عملکرد FAD1 دارد. به طورکلی نتایج نشان داد که عوامل توپوگرافیکی-اقلیمی ارتباط مهمی با تنوع عملکرد دارد و یک ارتباط مثبت بین ویژگی های گونه های موجود در اکوسیستم و فرآیند های اکوسیستم وجود دارد.

    کلید واژگان: تنوع گونه ای, ویژگی عملکردی, شیب, منطقه حفاظت شده انگمار
    Sara Farazmand, Maliheh Mozayen

    Biodiversity of rangeland ecosystems is directly affected by the biotic traits and environmental factors of the ecosystem. These ensures the sustainability of the ecosystem against environmental and biological changes. The aim of this study was to investigate the response of Performance diversity and species diversity indices to topographic-climatic factors in Angmar region, Mazandaran province. For the task plots were placed in the study area Plant feature including leaf area, dry matter percentage and plant height in each plot were measured and recorded. Environmental factors included topography (slope, aspect and altitude) and climatic factors included average annual temperature, humidity and rainfall were mostly the target features. Performance diversity indices including FAD1, FAD2 and MFAD, FDvar performance divergence indices and FRao performance uniformity indices as well as species diversity indices (Simpson, Shannon, richness and uniformity indices) were calculated in Fdiversity package and to evaluate the significance of the relationship between environmental factors and these indicators, the generalized linear regression (GLM) model was used in R software. The results showed that relationship between species richness and rainfall, altitude and Shannon index was significant only with slope. Simpson index was significantly associated with direction and altitude variables, but uniformity was not significantly associated with any of the environmental factors. The results of Spearman correlation between species diversity indices and performance characteristic diversity indices show that among the species diversity index, Shannon index has the highest correlation with FAD1 yield diversity index. In general, the results showed that topographic-climatic factors have an important relationship with yield. There is a positive relationship between species characteristics in the ecosystem and ecosystem processes.

    Keywords: Species Diversity, Performance trait, Slope, Angemar Protected Area
  • مریم قربانی، ملیحه مزین*، حیدر زارعی
    سابقه و هدف

    پایش و ارزیابی خشکسالی هیدرولوژیک به دلیل وقوع مکرر آن در حوزه های مختلف آبریز در ایران و به منظور پیشگیری و مدیریت بحران ناشی از آن به یک ضرورت بدل شده است. در اغلب مطالعات انجام گرفته از شاخص های خشکسالی به منظور بررسی آن استفاده شده است. شاخص های خشکسالی مانند شاخص خشکسالی رودخانه ای (SDI)، با استفاده از محاسبات آماری بر داده های جریان رودخانه در نهایت منجر به یک عدد می گردد که توانایی بررسی و تحلیل کامل خشکسالی در منطقه مورد مطالعه را ندارد. جریان کم آبی یا جریان های حداقل رودخانه ای (Low Flow) از مهمترین شاخص های خشکسالی هستند که با استفاده از معیارهای مختلف آن می توان به شناخت جامعی از وضعیت خشکسالی هیدرولوژیک در منطقه دست پیدا کرد. در اغلب مطالعات انجام شده از ویژگی های کمبود یا تحلیل فراوانی جریان کم آبی استفاده شده است. استفاده از شاخص های مختلف جریان کم آبی به منظور شناخت جنبه های مختلف خشکسالی و مدیریت آن در رودخانه ها ضروری به نظر می رسد. لذا هدف این تحقیق مطالعه و تحلیل جامع خشکسالی هیدرولوژیک رودخانه ارمند با استفاده از تمامی شاخص های جریان کم آبی شامل شاخص های منحنی تداوم جریان، ویژگی های کمبود، تحلیل فراوانی جریان کم آبی و شاخص جریان پایه می باشد که با استفاده از آنها می توان مشخصاتی همچون دوره های خشک و تر، مقدار جریان در زمان خشکسالی، آستانه خشکسالی، طول مدت خشکسالی، حجم و شدت کمبود جریان و فراوانی وقوع جریان های کم را تعیین نمود. همچنین در این مطالعه مقدار جریان زیست محیطی رودخانه محاسبه و مورد تحلیل قرار گرفت.

    مواد و روش ‏ها

    حوزه آبریز رودخانه ارمند با مساحت 9961 کیلومتر مربع واقع در استان چهارمحال وبختیاری به عنوان منطقه مورد مطالعه انتخاب و از آمار روزانه جریان مربوط به ایستگاه آبسنجی ارمند از سال 1336 تا 1392 استفاده گردید. ابتدا با ترسیم منحنی تداوم جریان، سه شاخص کم آبی Q70،Q90 وQ95 همچنین، وضعیت رودخانه شامل دوره های ترسالی، نرمال و خشکسالی تعیین گردید. سپس، حداقل جریان زیست محیطی رودخانه بر اساس دو شاخص Q75 و Q90 همچنین خصوصیات کمبود با استفاده از حد آستانه Q70 محاسبه شد. به منظور برآورد دوره بازگشت سری کم آبی (AM7)، تابع توزیع گامای دو پارامتری مناسب تشخیص داده شد. در نهایت شاخص جریان پایه با روش فیلتر دیجیتال بازگشتی در مقیاس های زمانی مختلف محاسبه گردید.

    یافته ها

    بر اساس نتایج، رودخانه ارمند طی 28، 22 و 14 سال (از 57 سال دوره آماری) به ترتیب دارای جریان کمتر از Q70،Q90 وQ95 (m3/s45، 32 و 27) می باشد. با توجه به شیب ملایم منحنی تداوم جریان حوزه، همچنین مقدار بالای شاخص BFI (0/95) مشخص شد که آبهای زیرزمینی مشارکت بالایی در جریان رودخانه دارند. دوره خشک در این رودخانه از زمانی آغاز می شود که جریان به کمتر از 45 متر مکعب بر ثانیه (آستانه Q70) برسد. نتایج نشان داد که حجم و شدت کمبود طی 50 سال اخیر افزایش یافته است. بر اساس تحلیل فراوانی جریان کم، در دوره بازگشت های 2، 5، 10، 20، 50 و 100 سال، جریان کم آبی به ترتیب برابر با 34/26، 26/8، 23، 21، 1/19 و 17 متر مکعب بر ثانیه می باشد. مقایسه مقادیر مذکور با حداقل جریان زیست محیطی نشان داد که جریان رودخانه به طور متوسط هر دو سال یکبار از حداقل جریان زیست محیطی خود کمتر می شود.

    نتیجه گیری

    علیرغم وجود جریان پایدار در رودخانه ارمند (به دلیل رژیم برفی-بارانی منطقه، توانایی بالای حوضه در ذخیره آب و تخلیه آن در فصل خشک) دوره های خشک با شدت های متفاوت طی 57 سال گذشته بوقوع پیوسته است. همچنین شدت خشکسالی با توجه به افزایش حجم کمبود جریان طی سال های اخیر، افزایش یافته است و در صورت ادامه این روند، در آینده شدت و فراوانی وقوع خشکسالی بیشتر و جریان کلی رودخانه کاهش خواهد یافت.

    کلید واژگان: جریان کم آبی, منحنی تداوم جریان, حداقل جریان زیست محیطی, خصوصیات کمبود, رودخانه ارمند
    Maryam Ghorbani, Maleeha Mozayyan *, Heydar Zarei
    Background and objectives

    Monitoring and evaluation of hydrological drought has become a necessity due to its frequent occurrence in various basins of Iran, and in order to prevent and manage the resulting crisis. In most studies, drought indices have been used to investigate it. Drought indices like Streamflow Drought Index, using statistical calculations on river flow data, ultimately leads to a number that does not have the ability to completely investigate and analyze drought in the studied area. Low flow or minimum river flow is one of the most important drought indices that using different criteria can get a comprehensive understanding of the hydrological drought situation in the region. In most studies, deficit characteristics or low flow frequency analysis have been used. Using different low flow indices is necessary to recognize different aspects of drought and its management. Therefore, the aim of this research was to study hydrological drought of Armand river using all of the low flow indices including flow duration curve, deficit characteristics, low flow frequency analysis and base flow index, which can be used to determine characteristics such as dry and wet periods, amount of flow during drought, drought threshold, duration of drought, volume and intensity deficit and frequency of low flows. Also, in this study, the environmental flow of river was calculated and analyzed.

    Materials and methods

    The Armand River basin with 9961 Km2 area located in Chaharmahal and Bakhtiari province was selected as the study area and the daily flow statistics of the Armand hydrometric station were used from 1957 to 2013. First, by plotting the flow duration curve, three low flow indices Q70, Q90 and Q95 also, the river status including wet, normal and drought periods was determined. Then, the minimum environmental flow was calculated based on the two indices Q75 and Q90, and the deficit characteristics using the threshold level Q70. In order to estimate the return period of low flow series (AM7), a suitable two-parameter gamma distribution function was considered appropriate. Finally, the base flow index was calculated using recursive digital filter method in different time scales.

    Results

    Based on the results, the Armand River in 28, 22 and 14 years (from 57 years of statistical period) has a flow of less than Q70, Q90 and Q95, respectively (45, 32 and 27 m3/s). Due to the gentle slope of the flow duration curve of basin, also the high value of the BFI index (0.95), it was concluded that groundwater had a high participation in the river flow. The dry period in this river begins when the flow reaches less than 45 m3/s (the threshold level Q70). The results showed that the deficit volume and intensity increased over the past 50 years. Based on the frequency analysis of low flow, in the return periods of 2, 5, 10, 20, 50 and 100 years, the low flow was 34.26, 26.8, 23.1, 21.1, 19.1 and 17 m3/s. Comparison of these values with the minimum environmental flow showed that the river flow becomes less than its minimum environmental flow on average every two years.

    Conclusion

    Despite the sustained flow in the Armand River (due to the snow-rainy regime of the region, the ability of the basin to save water and drain it during the dry season), the dry periods with different intensities occurred over the past 57 years. Also, the severity of drought has increased due to the increase in the volume deficit of the river in recent years, and if this continues in the future, the severity and frequency of the drought occurrence will increase and the overall flow of the river will decrease.

    Keywords: Low flow, Flow duration curve, Minimum environmental flow, Deficit characteristics, Armand River
  • فاطمه زندی دره غریبی، زهره خورسندی کوهانستانی، ملیحه مزین، نسیم آرمان
    مدل سازی فرایند بارش-رواناب از اهمیت به سزایی برخوردار می باشد. نتایج مدل های بارش-رواناب به طور مستقیم در مسائلی از قبیل مدیریت منابع آب، کنترل سیلاب و طراحی سازه های هیدرولیکی مورد استفاده قرار می گیرد. با توجه به تنوع مدل هایبارش رواناب دردسترس، انتخاب یک مدل مناسب برای حوضه از جهت بهره وری و مدیریت منابع آب مهم می باشد.در این پژوهش کارایی دو مدل بارش–رواناب IHACRES و GR2Mدر شبیه سازی جریان ماهانه حوضه دره تخت در بازه زمانی 92-1379 مورد ارزیابی قرار گرفت. مدل ها در حوضه مورد مطالعه، واسنجی و اعتبار سنجی گردیدند. میزان خطای بین مقادیر جریان مشاهده ای و شبیه سازی شده بر اساس معیارهای نش، مجذور میانگین مربعات خطا و خطای کل در حجم جریان برآورد گردید. شبیه سازی ها حاکی از عملکرد رضایت بخش دو مدل در شبیه سازی جریان است. همچنین نتایج نشان داد که مدل IHACRES با ضریب نش 7/0 و معیار خطای 56/ نسبت به مدل GR2M از عمکرد بهتری بر خوردار بود.
    کلید واژگان: شبیه سازی, مدل هیدرولوژیکی, GR2M, IHACRES, حوضه دره تخت
    Fatemeh Zandi Daregharibi, Zohreh Khorsandi, Malihe Mozayan, Nasim Arman
    Modeling of the rainfall-runoff process is important. The Results of the rainfall-runoff models have been used directly on issues such as water resource management, flood control and design of hydraulic structures. According to variety of accessible rainfall runoff models, selecting an appropriate model for a basin is important in terms of productivity and water resources management. In this study the performance of two rainfall–runoff models, IHACRES and GR2M in simulation of monthly flow were evaluated in Darhe Tkaht basin between 2000 and 2013 time. The models in the study region were calibrated and validated. The error between observed and simulated flow values was estimated based on the criteria Nash, root mean square error and the total flow volume error. Simulations is indicative satisfactory performance of two models in monthly flow simulation. In addition, the results show that the HACRES model simulate monthly flow with The Nash coefficient 0.7 and RMSE 0.56, better than the GR2M model.
    Keywords: Simulation, Hydrological model, GR2M, IHACRES, Dareh-Takht basin
  • فاطمه زندی دره غریبی، زهره خورسندی کوهانستانی*، ملیحه مزین، نسیم آرمان
    شبیه سازی جریان از مباحث اصلی هیدرولوژی است و برای مطالعه آن به طور معمول از مدل های بارش-رواناب استفاده می شود. مدل های هیدرولوژی نمایش ساده شده ای از سامانه هیدرولوژی واقعی هستند که به مطالعه کارکرد حوضه در واکنش به ورودی های گوناگون و فهم بهتر از فرایند های هیدرولوژی کمک می کنند. با توجه به تنوع مدل های بارش-رواناب در دسترس، انتخاب یک مدل مناسب برای حوضه به منظور بهره وری و مدیریت منابع آب ضروری می باشد. بنابراین انتخاب مدل نیاز به تشخیص قابلیت و محدودیت مدل های هیدرولوژی حوضه دارد. در این مقاله کارایی دو مدل بارش–رواناب GR4J و GR2M در شبیه سازی جریان حوضه دره تخت در استان لرستان در بازه زمانی 1392-1379 مورد ارزیابی قرارگرفته است. برای ارزیابی کارایی این دو مدل از ضریب نش ساتکلیف استفاده شد که مقدار آن به ترتیب 0.427 و 0.665 به دست آمد. نتایج نشان داد دو مدل جریان را با دقت متوسط تا خوب شبیه سازی می کنند، ولی با توجه به معیار نش، کارایی مدل GR2M در شبیه سازی جریان از مدل GR4J بیشتر است.
    کلید واژگان: استان لرستان, شبیه سازی رواناب, مدل بارش رواناب, مدیریت منابع آب, مدل GR
    Fatemeh Zandi Dareh Gharibi, Zohreh Khorsandi Kouhanestani *, Maliheh Mozayan, Nasim Arman
    Run off simulation is one of the most important topics in hydrology And its study is based on rainfall- run off models. Several rain fall and run off models have been developed and the most appropriate model should be selected for each catchment. By applying the appropriate model the water consumption will be optimized. The model should be selected for each catchment based on the model abilities and limits. In this study, the performance of two rain fall and runoff models, GR2M and GR4J were compared in Darehtakht Basin in Lorestan Province during 1379 to 1392. The Nash coefficient was used as a decision criteria for comparing two model performances. Nash coefficient for GR4J and GR2M were 42.7 and 65.5, respectively. Results showed that both models can predict the performance of the catchment accurately, but, based on Nash coefficient the GR2M is more accurate than the GR4M.
    Keywords: GR model, Lorestan Providence, Rainfall runoff model, Runoff simulation, Water resource management
  • ملیحه مزین، علی محمد آخوند علی، علیرضا مساح بوانی، فریدون رادمنش
    با توجه به اثرات تغییر اقلیم بر منابع آب و هیدرولوژی، تغییرات جریان کم آبی به عنوان بخش مهمی از چرخه آب، مورد توجه محققین، مدیران و استفاده کنندگاه از آب در زمینه های مختلف می باشد. رشد جمعیت و کاهش سرانه آب، محدودیت منابع آبی تجدیدپذیر، همچنین وقوع خشکسالی های پر تکرار در دهه های اخیر در نقاط مختلف جهان، اهمیت پیش بینی وضعیت جریان رودخانه را خصوصا در فصول خشک سال به منظور مدیریت منابع آبی منطقه ضروری می سازد. شاخص های مختلفی به منظور سنجش جریان کم آبی یک منطقه وجود دارند. در این تحقیق اثرات تغییر اقلیم بر سه شاخص Q70، Q90 و Q95 مستخرج از منحنی تداوم جریان در حوزه آبریز رودخانه سزار در دوره آتی 2040-2011 مورد بررسی قرار گرفت. به منظور لحاظ کردن عدم قطعیت مدل های AOGCM در تولید سناریوهای اقلیمی از 10 مدل گردش عمومی جو استفاده و تاثیر سناریوهای مذکور در وضعیت جریان رودخانه، پس از ریزمقیاس نمایی توسط مدل LARS-WG، با استفاده از مدل مفهومی بارش-رواناب IHACRES مورد ارزیابی قرار گرفت. با توجه به نتایج، تغییرات Q70 از 26- درصد تا 190 درصد، Q90 از 54- درصد تا 221 درصد و Q95 از 64- درصد تا 332 درصد در زیرحوضه های مختلف میباشد. نتایج نشان از افزایش نسبی مقادیر شاخص های کم آبی در زیرحوضه های مورد مطالعه در دوره آتی مورد مطالعه دارد.
    کلید واژگان: تحلیل فراوانی, مدل گردش عمومی جو, مدل LARS, WG, منحنی تداوم جریان, ویژگی های کمبود
    M. Mozayyan, A. M. Akhoond Ali, A.R. Massah Bavani, F. Radmanesh
    Introduction
    Due to the effects of climate change on water resources and hydrology, Changes in low flow as an important part of the water cycle, is of interest to researchers, water managers and users in various fields. Changes in characteristics of low flows affected by climate change may have important effects on various aspects of socioeconomic , environmental, water resources and governmental planning. There are several indices to assess the low flows. The used low flow indices in this research for assessing climate change impacts, is include the extracted indices from flow duration curve (Q70, Q90 and Q95), due to the importance of these indices in understanding and assessing the status of river flow in dry seasons that was investigated in Tang Panj Sezar basin in the west of Iran.
    Materials And Methods
    In this paper, the Tang Panj Sezar basin with an area of 9410 km2 was divided into 6 smaller sub catchments and the changes of low flow indices were studied in each of the sub catchments. In order to consider the effects of climate change on low flow, scenarios of temperature and precipitation using 10 atmospheric general circulation models (to investigate the uncertainty of GCMs) for both the baseline (1971-2000) and future (2011-2040) under A2 emission scenario was prepared. These scenarios, due to large spatial scale need to downscaling. Therefore, LARS-WG stochastic weather generator model was used. In order to consider the effects of climate change on low flows in the future, a hydrologic model is required to simulate daily flow for 2011-2040. The IHACRES rainfall-runoff model was used for this purpose . After simulation of daily flow using IHACRES, with two time series of daily flow for the observation and future period in each of the sub catchment, the low flow indices were compared.
    Results
    Discussion
    According to results, across the whole year, the monthly temperature in the future period has increased while rainfall scenarios show different variations for different months, also within a month for different GCMs. Based on the results of low flow indices, in most cases, the three indices of Q70, Q90, and Q95 will show incremental changes in the future compared to the past. Also, the domain simulation by 10 GCMs for all three indices is maximum in Tang Panj Sezar and less for other sub catchments, which is related to better performance of IHACRES model in smaller sub catchments. In order to investigate the uncertainty of type changes in different indices in every sub catchment, changes in any of the indices were considered based on the median of GCMs. To achieve the correct type of changes in low flow indices, the amount of error in a simulation of the indices of IHACRES rainfall-runoff model should also be taken into consideration. Therefore, considering the error, the three indices Q70, Q90 and Q95 in all sub catchments (except for Tang Panj Sezar) will have the relative increase in the future period. The improvement of low flow state in the future period is related to the changes occurred in the state of climate scenarios. As the results indicated, most often, there is an increase in rainfall in dry seasons. Also, in different months of the wet season wet season, if the result of changes in quantity of rainfall is incremental, it can lead to an increase in river flow through groundwater recharge. On the other hand due to the limestone and karst forms in most of the basin area, water storage ability and increase the amount of river flow during low water season in this area is expected. The study on rainfall quantity in Tang Panj Sezar sub catchment also indicated that, there will be no significant increase or decrease in the quantity of rainfall in the dry season. Thus, it is expected that there will not be significant changes in low flow indices. In this sub catchment, changes in various low flow indices do not match perfectly, so more difficult to obtain reliable results. With regard to incremental changes of Q95, low flow index with less uncertainty, as well as improving indices of low flow in other sub-basins, it is possible to predict a relatively better state for low flow indices of Tang Panj Sezar in the future period.
    Conclusion
    Using temperature and rainfall scenarios to simulate river flow in the future, a relative increase of all three low flow indices Q70, Q90 and Q95 was predicted compared with the past period. Although all three of mentioned indices show the amount of low flow in the dry season, it is recommended that only two indices of Q90 and Q95 to assess the effects of climate change be considered. Q90 and Q95 indices are more suitable indices than Q70 for studying the effects of climate change on low flow state. These two indices indicate less quantity of flow in dry seasons; therefore, the changes of the two indices are more important in identifying the low flow state. However, there is less uncertainty in the estimation of the two Q90 and Q95 indices than Q70.
    Keywords: Climate change, Flow duration curve, LARES, WG model, Low flow, Tang Panj Sezar
  • ملیحه مزین، علی محمد آخوند علی، علیرضا مساح بوانی، فریدون رادمنش، نرگس ظهرابی
    جریان کم آبی یکی از پارامترهای بسیار تاثیرگذار هیدرولوژیکی بر وضعیت اکوسیستم های آبی، تولید نیروی برق-آبی، مدیریت مخازن و صنعت است. لذا ضروری است تغییرات این پارامتر در دوره های آتی تحت عوامل موثر از جمله تغییر اقلیم مورد بررسی قرار گیرد. در این راستا تاثیر تغییر اقلیم بر جریان های کم آبی حوضه آبریز سپید دشت سزار در این تحقیق مورد ارزیابی قرار گرفت. در ابتدا توانائی مدل بارش-رواناب IHACRES برای شبیه سازی جریان کم آبی این حوضه مورد ارزیابی قرار گرفت. پس از واسنجی و صحت سنجی مدل مشاهده شد که مدل توانایی خوبی در شبیه سازی میانگین جریان روزانه (R2-log>0.7)، همچنین جریان کم آبی (R2-inv>0.6) دارد. علاوه بر این، توانائی مدل در برابر شاخص های کم آبی (شامل Q95، AM7Q با دوره برگشت های مختلف و Qdef S ) نیز مورد ارزیابی قرار گرفت. در ادامه از خروجی های دما و بارش 10 مدل گردش عمومی جو تحت سناریوی انتشار A2، به منظور بررسی تاثیر تغییر اقلیم طی دوره 2044-2015 میلادی استفاده شد. مدل LARS-WG برای ریز مقیاس نمایی خروجی این 10 مدل به کار گرفته شد. در نهایت مقادیر ریزمقیاس شده دما و بارش منطقه به مدل بارش-رواناب IHACRES معرفی و جریان کم آبی در آینده بر اساس شاخص های کم آبی مورد ارزیابی قرار گرفت. تغییرات دو شاخص Q95و AM7Q در دوره آتی نسبت به گذشته، بر اساس میانه نتایج 10 مدل AOGCM کاهشی بود (Q9540- درصد و AM7Q برای دوره بازگشت های مختلف از 52- درصد تا 79- درصد). همچنین شاخص QdefSتغییرات افزایشی نشان داد (30 درصد بر مبنای میانه نتایج مدل های AOGCM). هر سه شاخص نتایج همدیگر را تایید می نمایند و نشان می دهند که تغییر اقلیم مورد انتظار در آینده، تا حد زیادی جریان کم آبی را تحت تاثیر قرار می دهد.
    کلید واژگان: تغییر اقلیم, جریان کم آبی, شاخص های جریان کم آبی, مدل بارش, روانآب, سپید دشت سزار
    Malihe Mozayyan, Ali Mohammad Akhoond Ali, Ali Reza Massah Bavani, Fereidoon Radmanesh, Narges Zohrabi
    Low flow is one of the very effectual hydrologic parameters on the state of aquatic ecosystems as well as power production, reservoir management and industry. Therefore, it is necessary to investigate the changes in this parameter in the future periods under affecting factors such as climate change. In this regard, the impacts of climate change on low flows of Sepid dasht sezar catchment were evaluated, in this research. First, the ability of IHACRES rainfall-runoff model for simulation of low flows of this catchment was evaluated. After calibration and verification of model, in this study observed that the model has a good ability for simulating of mean daily flow (R2-log>0.7), also low flow (R2-inv>0.6). In addition, the ability of model to low flow indices (including Q95, AM7Q with different return period and QdefS)was evaluated. Then, The outputs of the temperature and precipitation of 10 general circulation models of the atmosphere under A2 emission scenario was used in order to assess the effects of climate change over the period 2015-2044. LARS-WG model was applied for downscaling of the output of these 10 models. Finally, downscaled values ​​of temperature and precipitation were introduced to the IHACRES rainfall - runoff model and the low flow in the future was assessed based on the low flow indices. Changes of two indices Q95 and AM7Q in the future period to the past, based on the median of 10 AOGCM model results is decreasing (-40% for Q95 and from -52% to -79% for AM7Q with different return period). Also, the QdefS index show the increasing change (30% based on the median of AOGCM model results). All three indices have confirmed each other's results and show that the expected climate change in the future, greatly affect the low flows.
    Keywords: Climate change, Low flow, Low flow indices, Rainfall, runoff model, Sepid dasht sezar
  • سیدحمیدرضا صادقی، ملیحه مزین، حمیدرضا مرادی
    محدودیت های مختلف مانند کافی نبودن ایستگاه های هیدرومتری، مشکل بودن جمع آوری داده های هیدرومتری، هزینه بر بودن جمع آوری آمار و اطلاعات مشاهده ای، استفاده از مدل های هیدرولوژی در برآورد هیدروگراف سیل را ایجاب می کند. استفاده از داده های مربوط به بارندگی به دلیل دقت قابل قبول آن ها در اغلب مناطق فاقد ایستگاه هیدرومتری، یکی از گزینه های کاربردی در این خصوص است. تحقیق حاضر درصدد بررسی امکان ارتباط بین ویژگی های مختلف هایتوگراف و هیدروگراف است تا با داشتن اطلاعات مربوط به بارندگی بتوان به هیدروگراف سیلاب و ویژگی های آن در حوزه معرف کسیلیان به مساحت 75/66 کیلومتر مربع دست یافت. برای انجام تحقیق حاضر 15 ویژگی از هایتوگراف، 11 ویژگی از هیدروگراف و همچنین 12 شاخص زمانی رابط بین هایتوگراف و هیدروگراف برای 49 رگبار مد نظر قرار گرفت. ارتباط بین این متغیرها به صورت اشکال مختلف رگرسیون دو و چند متغیره بررسی شد. نتایج به دست آمده ضمن تایید امکان تهیه هیدروگراف با استفاده از اجزای هایتوگراف نشان داد که با داشتن مدت بارش مازاد می توان به ساده ترین شکل هیدروگراف دست یافت، درحالی که با داشتن مدت و مقدار بارش مازاد و زمان وقوع بیشینه شدت 15 دقیقه ای می توان به کامل ترین شکل یک هیدروگراف در منطقه موردبررسی دسترسی پیدا کرد.
    کلید واژگان: هایتوگرافت, هیدروگراف, مدل های بارندگی, روانآب, مدل های رگرسیونی, کسیلیان و ایران
  • رضا بصیری، هرمز سهرابی، ملیحه مزین
    این مقاله الگوهای مکانی گونه های درختی libani Quercus، infectoria Quercus، Quercus barantii، Pyrus syriaca و Crataegus pontica را در جنگل شمال مریوان (قامیشله) از نظر آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد. مطالعه الگوهای مکانی در مدیریت اکولوژیک مناطق جنگلی کاربرد وسیعی دارد. منطقه زاگرس شمالی با اقلیم مرطوب سرد پوشش درختی متراکمی را بویژه در دامنه های مرطوب تر ایجاد کرده، به طوری که توزیع این پوشش را تحت تاثیر قرار داده است. در این تحقیق از روش نمونه برداری تصادفی سیستماتیک برای آزمون الگوهای مکانی مختلف استفاده شد. روش های تعیین الگوی مکانی در این مطالعه شامل روش عمومی، مدلهای توزیع (پواسون و دو جمله ای منفی) و شاخص های کمی (شاخص گرین و شاخص استاندارد شده موریسیتا) است. روش عمومی، الگوی کپه ای را برای گونه های درختی مشخص کرد. مدل توزیع پواسون الگوی کپه ای را برای گونه های درختی به اثبات رساند. مدل توزیع دوجمله ای منفی با استفاده از روش آزمون کای اسکویر الگوی مکانی کپه ای را برای گونه infectoria Quercus نشان داد، ولی سایر گونه ها از این الگو تبعیت نکردند. مدل توزیع دو جمله ای منفی با استفاده از روش برازش با آماره U، الگوی کپه ای را برای گونه درختی مشخص کرد. شاخص استانارد شده موریسیتا و شاخص گرین وجود الگوی مکانی کپه ای را برای گونه های درختی نشان دادند. در این تحلیل شاخص گرین و مدل توزیع دو جمله ای منفی با روش برازش با آماره U، برای ارزیابی برازش داده ها با الگوی کپه ای مناسب تشخیص داده شد.
  • سیدحمیدرضا صادقی، حمیدرضا مرادی، ملیحه مزین، مهدی وفاخواه
    تعیین پارامترهای هیدرولوژی از نظر ایمنی، جنبه اقتصادی طرح و عملکرد سازه های هیدرولیکی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. یکی از پارامترهای مهم در این زمینه روانآب است که اندازه گیری آن با محدودیت های مختلفی روبروست و به همین جهت استفاده از مدل های هیدرولوژیکی در برآورد هیدروگراف سیل را ایجاب می کند. این تحقیق در صدد مقایسه روش های مختلف تجزیه و تحلیل آماری و انتخاب بهترین روش جهت دستیابی به مدل بارش – روانآب برای حوزه آبخیز کسیلیان با مساحت 66.75 کیلو متر مربع واقع در استان مازندران می باشد. برای انجام این تحقیق 15 ویژگی از هایتوگراف، 11 ویژگی از هیدروگراف و همچنین 12 پارامتر زمانی رابط بین هیدروگراف و هایتوگراف برای 49 رگبار در حوزه آبخیز کسیلیان در نظر گرفته شد. آزمون رگرسیون به روش دو متغیره و به شکل های مختلف خطی، لگاریتمی، معکوس، درجه دوم، درجه سوم، نمایی، توانی، ترکیبی، مدل های منحنی رشد و S و چند متغیره نشان داد که مدل های درجه سه، خطی، ترکیبی و توانی به ترتیب بیشترین توانایی در تعیین مدل های بارش – روانآب را داشتند. همچنین بررسی نتایج مربوط به رگرسیون چند متغیره نشان داد که روش تجزیه و تحلیل عاملی موجب کاهش دقت می گردد. از میان سه روش دیگر نیز در بعضی موارد روش گام به گام و در برخی دیگر روش پسرو بهتر عمل کرده است، ولی نتایج روش گام به گام و پیشرو عینا مشابه بوده اند.
    کلید واژگان: مدل بارندگی - روانآب, مدل های رگرسیونی, تجزیه و تحلیل عاملی, کسیلیان, ایران
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال