به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب

منصوره دهقانی

  • ابوالفضل اژدرپور *، ربیعه حسینی، منصوره دهقانی
    زمینه و هدف
    حضور فلزات سنگین در لجن فاضلاب شهری، استفاده از آن را به عنوان اصلاح کننده خاک محدود می‫کند. هدف از این مقاله امکان حذف فلزات سنگین Cu، Zn، Cd و Pb از لجن فاضلاب شهری با استفاده از باکتری اسیدوتیوباسیلوس فرواکسیدانت بود.
    روش کار
    در این مطالعه تجربی، نمونه لجن از تصفیه خانه فاضلاب شهر شیراز جمع آوری شد. شستشوی بیولوژیکی لجن در ظروف 250 میلی لیتر حاوی ml100 لجن تازه، 15میلی لیتر محیط کشت حاوی باکتری اسیدوتیوباسیلوس فرواکسیدانت و آهن با غلظت gr / l 4-1 در دمای 28 درجه سانتیگراد و دور rpm 180 انجام شد و مقدار حذف فلزات سنگین توسط دستگاه پلاروگراف پایش گردید.
    یافته ها
    شرایط بهینه برای حذف فلزات سنگین در این روش، زمان ماند 5 روز و غلظت آهن  gr/l2 به دست آمد. تحت این شرایط، 80 درصد کادمیوم، 78 درصد سرب، 87 درصد روی و 9/69 درصد مس از لجن حذف شد. همچنین میزان آبگیری لجن به 99 درصد افزایش یافت. غلظت باقی مانده روی، کادمیوم، سرب و مس در لجن بعد از شستشوی بیولوژیکی به ترتیب 783، 1، 18 و 607 میلی گرم بر کیلوگرم بود که در محدوده استانداردهای لازم EPA برای کشاورزی می باشد.
    نتیجه گیری
    نتایج نشان داد روش شستشوی بیولوژیکی توسط باکتری تیوباسیلوس می تواند به عنوان روشی مناسب برای حذف فلزات سنگین و افزایش کارایی آبگیری لجن کاربرد داشته باشد.
    کلید واژگان: شستشوی بیولوژیکی, تیوباسیلوس فرواکسیدانت, لجن فاضلاب, فلزات سنگین
    A Azhdarpoor*, R Hoseini, M Dehghani
    Background & objectives
    The presence of heavy metals in urban sewage sludge limits its use as a soil modifier. The purpose of this study was to remove heavy metals (Cu, Zn, Cd and Pb) from urban sewage sludge using Acidophilic Thiobacillus ferrooxidans bacteria.
    Methods
    In this experimental study, the sludge samples were collected from Shiraz wastewater treatment plant. Bioleaching tests were carried out in 250 ml flasks containing 100 ml fresh sludge, 15 ml Acidophilic Thiobacillus ferrooxidans bacteria and 1-4 g/L Fe+2 at temperature of 28 °C and speed of 180 rpm for 9 consecutive days. Heavy metal removal was monitored by polarograph.
    Results
    The optimum condition for separation of heavy metals in this method was obtained at retention time of 5 days and iron concentration of 2gr/l. Under this condition, 80% of cadmium, 78% of lead, 87% of zinc and 69.9% of copper were removed from sludge. Also, sludge dewatering was increased up to 99%. The residual concentrations of zinc, cadmium, lead and copper in sludge after bioleaching were 783, 1, 18 and 607 mg/kg, respectively, which were within the EPA's standards for agriculture.
    Conclusion
    The results showed that the bioleaching method by Thiobacillus bacterium could be used as a suitable method for removal of heavy metals and increasing sludge dewatering efficiency.
    Keywords: Bioleaching, Thiobacillus ferrooxidans, Sewage Sludge, Heavy Metals
  • منصوره دهقانی، حسن هاشمی، محمد مهدی تقی زاده، ابراهیم راستگو
    مقدمه
    هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین الگوی پراکنش گاز فرمالدهید در شهر زرقان به روش غیر فعال، با استفاده از نرم افزار GIS (Geographic information system) بود.
    روش ها
    در این مطالعه مقطعی، گاز فرمالدهید در 10 ایستگاه مختلف توسط نمونه برداری غیر فعال اندازه گیری شد. نمونه برداری در یک فصل و به مدت 14 روز انجام شد. سپس، به کمک نرم افزار ArcGIS، در نقاط دیگر شهر به روش های مختلف نزدیک ترین همسایگی (Nearest neighbor یا NN)، Kriging و IDW (Inverse distance weighting) درون یابی صورت گرفت.
    یافته ها
    در اطراف صنایع شیمیایی فارس و سینا غلظت فرمالدهیدμgm-3 1/38 بود. درون یابی ها با GIS نشان داد که بسته به جهت وزش باد تا فاصله 1400 متری از منبع، غلظت این آلاینده در حد مجاز μgm-3 10 می باشد.
    نتیجه گیری
    تعیین غلظت فرمالدهید با درون یابی به روش نزدیک ترین همسایگی مناسب تر بود. در هنگام پدیده وارونگی دمای صبحگاهی (Morning inversion)، در شرایط پایدار هوا در اطراف کارخانه، غلظت فرمالدهید چندین برابر حد میانگین بود. با وجود ارتفاعات اطراف شهر، غلظت فرمالدهید در مناطق مسکونی شهر زرقان و دودج در زمان نمونه برداری در حد استاندارد بود.
    کلید واژگان: فرمالدهید, سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS), نمونه برداری غیر فعال, درون یابی
    Mansooreh Dehghani, Hassan Hashemi, Mohammad Mehdi Taghizadeh, Ebrahim Rastgoo
    Background
    The aim of this study was the determination of formaldehyde dispersion pattern in Zarghan, Iran, through passive sampling and using geographic information system (GIS) software.
    Methods
    In this cross-sectional study, passive sampling method was used to measure the concentration of formaldehyde at 10 stations. Sampling was conducted in one season for the duration of 14 days. Formaldehyde concentration in other areas of the city was interpolated in ArcGIS software using nearest neighbor (NN), inverse distance weighting (IDW), and Kriging methods.
    Findings: The results showed that formaldehyde concentration near Fars Chemical Industries Co. (FCICo.) and Sina Chemical Industries Co. (SCIC) was 38.1 μgm-3. Interpolation using GIS showed that the concentration of this pollutant, based on the direction of the wind, at a distance of 1400 m from the source was at the standard limit of 10 μgm-3.
    Conclusion
    NN interpolation was the most suitable method for determination of formaldehyde concentration. During morning inversion and when the weather is in stable conditions, the concentration of formaldehyde around the chemical industry was several times higher than the average limit. In spite of the mountains surrounding the city, formaldehyde concentration in residential areas of Zarghan and Dudag, Iran, was at the standard limit.
    Keywords: Formaldehyde, Geographic information system (GIS), Passive sampling, Interpolation
  • منصوره دهقانی *، یوسف کمالی، نرگس شمس الدینی، مسعود قنبریان
    مقدمه و هدف
    کیفیت هوای داخل ساختمان در محیط های درمانی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. از میان فاکتورهای کیفیت هوا، ذرات معلق به دلیل حمل میکروارگانیسم ها و ته نشست در مجاری تنفسی مهم به شمار می آیند. هدف از این مطالعه مقایسه غلظت ذرات معلق در هوای داخل و هوای خارج بیمارستان دنا است.
    روش کار
    مطالعه از نوع مقطعی- تحلیلی است. 315 نمونه با استفاده از دستگاه Aerosol Mass Monitor، مدل GT-331، برای اندازه گیری غلظت ذرات PM10 و PM2.5 در هوای بخش های مختلف بیمارستان و هوای آزاد جمع آوری گردید. برای مقایسه غلظت ذرات معلق در بخش ها و هوای آزاد از نرم افزار 16 SPSS و آزمون آماری آنالیز واریانس و t-test استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که میانگین PM10 در هوای کلیه بخش های بیمارستان و هم چنین در هوای خارج به طور معنی داری کمتر از مقدار استاندارد 24 ساعته WHO و USEPA می باشد (0/001=p). میانگین غلظت PM 2.5 در تمام مکانهای نمونه برداری شده با مقدار استاندارد 24 ساعته WHO و USEPA اختلاف معنی داری نشان دادند (0/001=p).
    نتیجه گیری
    غلظت ذرات معلق در هوای داخل کمتر از هوای بیرون است که نشانگر عملکرد مناسب سیستم های تهویه بخشها است.
    کلید واژگان: بیمارستان, کیفیت هوا, ذرات معلق
    Mansooreh Dehghani *, Yosof Kamali, Narges Shamsedini, Masoud Ghanbarian
    Introduction &
    Purpose
    Indoor air quality, particularly in health care facility, is important. One of the most important factors affect the air quality is aerosols due to carrying microorganisms and deposit in the respiratory tract. Therefore, the purpose of this study was to measure the concentration of suspended particles in outdoor and indoor ‎of Dena hospital and determine the relationship between these parameters.‎
    Methods
    A cross-sectional study was done in Dena hospital in Shiraz in 2012. 315 samples were collected for analysis. Sampling was performed by using a sampler Aerosol Mass Monitor, Model GT-331, made in Japan to ‎measure the particle concentrations of PM10 and PM2.5. To compare the concentration of indoor suspended particles ‎in air in different wards and outdoor particle, t-test was used. Then the data ‎were analyzed using SPSS version 16.
    Results
    Results showed that average PM10 in the air in hospital wards as well as all the outdoor air is significantly less than the standard 24-hour WHO and the standard 24-hour USEPA (p<0.001). The Significant relationships were seen for the average concentrations of PM2.5 in all the sampling sites ‎and the 24-hour standard of WHO and USEPA (p<0.001‎)‎.
    Conclusion
    The concentration of particle matter in indoor air in Dena hospital was less than the outdoor air that indicate the proper functioning of air-conditioning systems inside the different department of the hospital.
    Keywords: Dena Hospital, Shiraz, Particulate matter, Outdoor air, Indoor air
  • منصوره دهقانی، سمیه شیبانی سرشت، محمد مهدی تقی زاده
    مقدمه
    فاضلاب بیمارستانی یکی از خطرناک ترین انواع فاضلاب ها است که حاوی آلاینده های زیادی بوده و دفع کنترل نشده. این فاضلاب ها می تواند آسیب های جدی به محیط زیست وارد کند. با توجه به این که بندرعباس از لحاظ اقلیمی در منطقه خشک و نیمه خشک قرار دارد، تصفیه فاضلاب های بیمارستانی به روش مناسب و اقتصادی امری بسیار ضروری است. لذا هدف اصلی از این مطالعه، تعیین کارایی فرآیند انعقاد الکتریکی با الکترود آلومینیوم و آهن در حذف COD از فاضلاب بیمارستان شهید محمدی بندرعباس می باشد.
    روش کار
    بررسی در مقیاس آزمایشگاهی و به صورت ناپیوسته توسط رآکتور حاوی الکترودهای دو تایی و چهار تایی صفحات آهن و آلومینیوم صورت گرفت. مطالعه حاضر بر 55 نمونه فاضلاب خام بیمارستان شهید محمدی بندرعباس و جمعا 216 نمونه برای تعیین پارامترهای موثر در فرآیند انجام گرفت. نمونه های جمع آوری شده به حجم سه لیتر سریعا به آزمایشگاه انتقال یافت. راندمان حذف COD در فرآیند انعقاد الکتریکی در pH3، 7 و 11 در گستره ولتاژ 10، 20 و 30 ولت در زمان های تماس 30، 45 و 60 دقیقه انجام گرفت. تجزیه و تحلیل های نتایج با نرم افزار SPSS 16 توسط آنالیز کو واریانس انجام شد.
    نتایج
    داده ها نشان داد که فواصل 2 سانتی متر در میان الکترودها کارآیی بهتری نسبت به 3 سانتی متر از خود نشان می دهد. با کاهش pH از 11 به 3 در ولتاژ 30 و زمان 60 دقیقه، راندمان حذف COD به میزان 2/6 درصد افزایش می یابد. نتایج نشان داد که با افزایش زمان ماند از 30 به 60 دقیقه در ولتاژهای 10، 20 و 30 راندمان درصد حذف COD از 3/32 تا 1/87 تغییر می یابد. لذا بیشترین راندمان حذف COD (1/87%) در pH بهینه 3 و ولتاژ 30 و زمان ماند 60 دقیقه با الکترود چهارتایی آهن حاصل گردید.
    کلید واژگان: بیمارستان, انعقاد الکتریکی, فاضلاب
    M. Dehghani, S. Sheibani Seresht, Mm. Taghizadeh
    Introduction
    As the most hazardous sewage، hospital wastewater contains various contaminants، and its uncontrolled discharge can seriously damage the environment. Bandar Abbas is located in an arid and semi-arid region; therefore، hospital wastewater should be treated through an appropriate and economic method. This study aimed to determine the efficiency of electrocoagulation with aluminum and iron electrodes in removal of COD from wastewater of Shahid Mohammadi Hospital of Bandar Abbas.
    Methods
    This analysis was performed in laboratory-scale through an incoherent method using a reactor which contained iron and aluminum binary and quaternary electrodes. A total of 55 samples of raw sewage of the hospital were examined and a total of 216 samples were analyzed to determine the parameters which were effective in the process. Samples (3 L) were immediately transferred to the laboratory after collection. COD removal was performed through electrocoagulation at pH 3، 7، and 11، voltages 10، 20، and 30، and reaction times of 30، 45، and 60 min. The results were analyzed using SPSS 16 through analysis of covariance.
    Results
    The data showed better performance of electrodes at 2 cm apart rather than 3 cm. The COD removal efficiency was increased by 6. 2% when pH was decreased from 11 to 3 at optimum voltage of 30 V and reaction time of 60 min. The results showed that by increasing the reaction time from 30 to 60 min at voltages 10، 20 and 30، the efficiency of COD removal increased from 32. 3% to 87. 1%. Therefore، the highest efficiency of COD removal (87. 1%) was obtained at optimal pH of 3، voltage of 30 V، and reaction time of 60 min with iron quaternary electrode.
    Conclusion
    Given the high efficiency of electrocoagulation as well as its simplicity and relatively low cost، it can be used for removal of COD from hospital wastewater.
    Keywords: Hospital_Wastewater – Electrocoagulation
  • منصوره دهقانی، حسن هاشمی، طیبه عابدی، نرگس شمس الدینی
    مقدمه و اهمیت موضوع: تولید مواد زائد جامد محصول فعالیت های مختلف انسان است که امروزه با تغییر شیوه زندگی و توسعه همه جانبه نسبت به گذشته، تغییرات زیادی داشته است. بنابراین هدف عمده این تحقیق تعیین میزان آگاهی، نگرش و عملکرد دانشجویان دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی شیراز در رابطه با بازیافت مواد زائد جامد است.
    مواد و روش ها
    این پژوهش یک مطالعه مقطعی (Cross sectional) و از نوع تحلیلی می باشد. که با هدف تعیین میزان آگاهی، نگرش و عملکرد دانشجویان، بر روی 383 دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی شیراز که به روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شده اند در رابطه با بازیافت مواد زائد جامد انجام شده است. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه ای که حاوی 3 سوال مربوط به بخش دموگرافیک، 12 سوال مربوط به بخش آگاهی،7 سوال مربوط به سوالات نگرشی و 5 سوال مربوط به حیطه عملکرد بودند، و این داده ها پس از جمع آوری و وارد کردن به نرم افزار SPSS 16 به وسیله آماره های توصیفی، آزمون من-ویتنی و کروسکال والیس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    نتایج
    میانگین نمره آگاهی دانشجویان (میانگین 0 تا 20 امتیاز کل) برابر با 97/2±59/12 است و به ترتیب در میان دختران 80/2± 18/12و پسران 15/3±47/13گزارش گردید (P<0.001). میانگین نمره نگرش دانشجویان (میانگین 7 تا 35 امتیاز کل)20/3±56/13 که برای دانشجویان دختر برابر با 39/3± 74/13و پسران 73/2 ±8/13بود (P=0.2). میانگین نمره عملکرد دانشجویان (میانگین 4 تا 8 امتیاز کل) برابر با 36/1±13/6 بود و به ترتیب در میان دختران 37/1 ±11/6 و در پسران 34/1± 16/6 بود (P=0.74).
    نتیجه گیری
    میزان آگاهی دانشجویان در سطح متوسطی قرار داشته و نگرش آنان در سطح خوب و عملکردشان در سطح متوسطی است که با اطلاع رسانی صحیح و بهتر می توان این شکاف را بهبود بخشید
    کلید واژگان: بازیافت, آگاهی, نگرش, عملکرد, دانشجویان, شیراز
  • ابوالفضل اژدرپور *، پیام محمدی، منصوره دهقانی
    زمینه و هدف
    تخلیه بیش از حد مواد خطرناک همچون ترکیبات نیتروژن دار و ترکیبات آلی به محیط زیست سبب بروز اثرات مخرب متعدد بر محیط زیست می شود. هدف از این مطالعه، بررسی عملکرد یک شکل اصلاح شده راکتور ناپیوسته متوالی (SBR) در حذف ترکیبات نیتروژن دار و اکسیژن مورد نیاز شیمیایی (COD) است.
    روش بررسی
    راکتور مورد نظر یک راکتور با جریان پیوسته رو به بالا و با خروجی منقطع بود. برای بررسی عملکرد این راکتور، ابتدا 4 چرخه متفاوت شامل هوادهی، ته نشینی و تخلیه (به ترتیب 3، 4، 6 و h8) طراحی شدند. سپس با استفاده از غلظت های متفاوت ازCOD) 250-1500mg/L) و آمونیاک (mg/L 40-100)، راندمان هر چرخه به تفکیک مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج نشان دادند که همه فازها در حذف COD عملکرد بسیار مناسبی داشته اند. میانگین حذف COD برای فازهای 1، 2، 3 و 4 به ترتیب 91/7%، 91/5%، 92% و 92/7% به دست آمد. درصد حذف آمونیاک در فاز 3 و 4 با زمان چرخه 6 و h8 در غلظت ورودی mg/L40 به ترتیب 92/7% و 95/8% بود.
    نتیجه گیری
    عملکرد فاز 4 (با زمان چرخه h8) در حذف ترکیبات نیتروژن و مواد آلی بسیار زیاد بود. تلفیق مراحل انوکسیک و هوازی در این راکتور و فراهم کردن نیترات به عنوان گیرنده الکترون باعث عملکرد مناسب راکتور در حذف نیتروژن از فاضلاب شد، به طور کلی این راکتور با توجه به پیوسته بودن جریان جایگزین مناسبی برای سیستم های منقطع و حذف همزمان COD و نیتروژن است.
    کلید واژگان: ترکیبات نیتروژن, تصفیه, فاضلاب, SBR, COD
    A. Azhdarpoor Esfanabadi *, P. Mohammadi, M. Dehghani
    Background and Objectives
    Excessive discharge of hazardous materials such as nitrogenous and organic compounds into the environment has negative impacts on the health of the aquatic environment. The main objective of this research was focused on evaluating the feasibility of using modified SBR reactor for the removal of nitrogenous compounds and chemical oxygen demand (COD).
    Materials and Methods
    The experiments were performed using an up-flow continuous reactor with intermittent effluent. At first, four different cycles including aeration, settling, and decant (3, 4, 6, and 8 h) were designed for the performance of the reactor. Then, the efficiency of each cycle was determined for different concentrations of COD (250-1500 mg/L) and ammonia (40-100 mg/L).
    Results
    Data demonstrated that all cycles had very good performances for the removal of COD. The average COD removal efficiencies of phases 1 through 4 were 91.7, 91.5, 92, and 92.7% respectively. The average NH4+ removal efficiencies of phase 3 and 4 were 92.7 and 95.8% respectively.
    Conclusion
    The performance of phase 4 (with the cycle of 8 h) for the removal of nitrogen compound and COD was particularly high. The combination of anoxic and aerobic cycles in the reactor and providing nitrate as an electron receptor had the best performance for the removal of nitrogen from wastewater. Therefore, the continuous up-flow reactor was a good alternative to batch reactor in removing nitrogen compound and COD simultaneously.
    Keywords: Nitrogen compound, Treatment, COD, Wastewater, SBR
  • منصوره دهقانی، حسن هاشمی، ملیحه حسین پور صلغی، عباس خدابخشی*، مرضیه کرمی، نرگس شمس الدینی
    مقدمه
    در ایران به دلیل فقدان سیستم حمل و نقل هوایی و ریلی منظم و در دسترس، بیشترین میزان مسافرت ها با استفاده از اتوبوس صورت می گیرد و اکثرا از آب اتوبوس ها جهت شرب مسافران استفاده می گردد که در صورت آلوده بودن خطر جدی جهت اشاعه بیماری های ناشی از آشامیدن آب آلوده محسوب می گردد. مطالعه حاضر به منظور بررسی کیفیت میکروبی آب در اتوبوس های برون شهری ترمینال کاراندیش شیراز انجام شد.
    روش ها
    در این مطالعه، 48 نمونه به روش سهمیه ای انتخاب شد و آلودگی میکروبی آب (کل کلیفرم و کلیفرم گوارشی) با استفاده از آزمایش MPN به روش تخمیر 9 لوله ای مورد بررسی قرار گرفت. میزان کلر باقی مانده، کدورت،pH و دما سنجش شد و داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 18 آنالیز گردید.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که در 18/75 درصد موارد کل کلیفرم و در 4/17 درصد موارد کلیفرم مدفوعی مثبت بود. میزان کدورت فقط در 8/3 درصد موارد در حد استاندارد کیفی آب آشامیدنی بود و 62/5 درصد از مخازن آب اتوبوس ها فاقد کلر بودند.
    نتیجه گیری
    نتیجه گیری
    مقایسه نتایج حاصل از این تحقیق با مطالعات مشابه انجام شده نشان داد که آلودگی مدفوعی در آب آبخوری های اتوبوس های پایانه شهید کاراندیش شیراز (4/17%) نسبت به کرمانشاه، بندر عباس و کرمان کمتر بوده ولی این آلودگی در آب آبخوری های اتوبوس های شیراز نسبت به اصفهان بیشتر بوده است.
    کلید واژگان: کیفیت میکروبی, اتوبوس های مسافربری, آب شرب, شیراز
    Mansooreh Dehghani, Hassan Hashemi, Malihe Hosainpoor, Abbas Khodabakhshi*, Marzihe Karami, Narges Shamsoddini
    Background
    Due to the lack of proper rail road and air transportation, most commutes in Iran are carried out by buses. In most cases, the water in the busses is used for passengers for drinking usage. Although this kind of water source has provided convince for the travelers, it could be a great risk in disease outbreak. The aim of this study is to determine the water quality in commuting buses of Shiraz Karandish terminal in winter 2011.
    Methods
    The study is of descriptive-cross-sectional type. 48 samples were collected through quota sampling. In this study, water microbial contamination (total and fecal coliform bacteria) was studied by method using nine-tube fermentation (MPN). The residual chlorine amount, Turbidity, pH and temperature were measured. SPSS software version 11.5 was used for statistical analysis.
    Finding
    Results suggested that 18.75% of total coliform and 4.17 % of fecal coliform were positive. The turbidity in 8.3 % of the cases was at the standard level (0.1-1NTU).
    Conclusion
    Comparing between the results of this research with other studies showed that fecal contamination in bus water fountain of Shiraz was less than fecal contamination in bus water fountain of Kermanshah, Bandar Abbas and Kerman but it was more than Isfahan.
    Keywords: Shiraz, Microbial quality, drinking water, Bus water fountain
  • منصوره دهقانی*، ایرج نبی پور، سینا دوبرادران، حافظ گودرزی
    مقدمه
    در این تحقیق میزان عناصر سرب و کادمیوم در و رسوبات مناطق خلیج نایبند (منطقه آلوده) و لاور ساحلی (منطقه شاهد) اندازه گیری گردید. هدف از این تحقیق تعیین غلظت سرب و کادمیوم در رسوبات عسلویه و مقایسه آن با مقدار موجود در سایر نقاط جهان متمرکز شدند.
    روش
    بدین منظور در تابستان سال 1392 نمونه برداری از رسوبات بستر از 40 ایستگاه با 3 بار تکرار صورت گرفت. هریک از نمونه ها پس از خشک شدن توسط روشYap 2002 هضم گردید. سپس غلظت سرب وکادمیوم نمونه ها توسط دستگاه جذب اتمی مدلVarian 240 اندازه گیری شد. آنالیز آماری با استفاده از نرم افزار SPSS18 انجام شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که دامنه فلزات سرب و کادمیوم در رسوبات ایستگاه های مختلف خلیج نایبند بر اساس میکروگرم بر گرم وزن خشک به ترتیب بین 3.56-5.25 و 1.16-1.44 می باشد که این میزان در مقایسه با رسوبات بحرین، عمان و قطر بیشتر است همچنین میزان سرب در رسوبات بعضی از ایستگاه ها و کادمیوم در تمامی ایستگاه ها از استاندارد خلیج فارس بیشتر بود.
    نتیجه گیری
    روش های مناسب برای پاکسازی سواحل آلوده در بندر عسلویه بسیار ضروری می باشد همچنین می بایستی تمهیداتی برای جلوگیری از ورود فاضلابهای تصفیه نشده به خلیج فارس انجام داد.
    کلید واژگان: کادمیوم, سرب, رسوبات, عسلویه, خلیج فارس
    Mansooreh Dehghani, Iraj Nabipour *, Sina Dobaradaran, Hafez Godarzi
    Introduction
    Heavy metals widely used in the industrial and refining activities are frequently detected in sediments. The main objectives of this research were focused on determining the concentration of Cd and Pb in the sediments of Asaluyeh and compare with the standard.
    Methods
    The concentration of Pb and Cd in the sediments of Nayband Bay area (contaminated area) and Lavar-e Saheli (control area) were measured. In the summer of 2013, the samples of sediment were collected from 40 stations. The samples were digested using the method Yap 2002 and analyzed by atomic absorption spectrophotometer.
    Results
    The median concentration of Pb and Cd in the sediments collected from Nayband ranged from 3.56 to 5.25 μg/gdw and 1.16 to 1.44 μg/gdw, respectively. The concentrations of Pb and Cd in most of the sediment samples in the study area were higher than the Persian Gulf standards.
    Conclusion
    Therefore, it is essential to use abatement efforts to clean-up the polluted areas in the coastal area of the Asaluyeh Bay and prevent the discharging of the untreated or partially treated wastewater to the Persian Gulf as well.
    Keywords: Heavy metals, Cadmium, Lead, Sediment, Asaluyeh
  • منصوره دهقانی، مهدی صفی نیا فلاح، حسن هاشمی، نرگس شمس الدینی
    مقدمه
    بسیاری از کشورها صنعت گردشگری را به عنوان منبع اصلی درآمد می دانند. این تحقیق با هدف تعیین شاخص های بهداشت محیطی مراکز اقامتی شهر شیراز و نقش مشاور بهداشتی و مدرک دوره هتل داری متصدی مراکز اقامتی در بالا بردن میزان شاخص های بهداشتی مراکز اقامتی شهر شیراز، درسال 1389انجام گردید.
    روش بررسی
    این مطالعه، به صورت توصیفی _ مقطعی انجام شد. برای تعیین شاخص های بهداشت محیطی اماکن با توجه به آئین نامه ماده 13، چک لیستی شامل 52پرسش برای میهمان پذیر هاو83 پرسش برای هتل ها و هتل آپارتمان ها تهیه شد. سپس از طریق مصاحبه حضوری و بازدید از کلیه اماکن اقامتی شهر شیراز شامل 141مکان، تکمیل گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که در شیراز 2/58 درصد اماکن دارای شرایط بهداشتی،9/31 درصد دارای معیار بهسازی و9/9 درصد در معیار نامطلوب قرار دارند.
    نتیجه گیری
    با الزام کردن هتل ها به داشتن مشاور بهداشتی می توان شاخص های بهداشت محیطی را در هتل ها بالا برد. از طرفی با ملزم کردن داشتن مدرک هتل داری توسط مدیر مراکز اقامتی می توان شاخص های بهداشتی را در مراکز اقامتی ارتقاء داد.
    کلید واژگان: شاخص های بهداشت محیطی, هتل, شیراز, جهانگردی
    Introduction
    Many countries are considered tourism industry as the source of income. This study aimed to determine environmental health indicators of accommodating centers of Shiraz and the role of health advisor and degree of hotel management in raising the amount of health indicators of the accommodating centers in Shiraz, 2011.
    Methods
    This study was descriptive and case study. For determining indicators of environmental health places with regard to the law of food, drinking water, cosmetics according to the ministry of Health and Medical Education. The list included 52 questions for motels and 83 questions for hotels and hotel apartments. Then the list was completed via interview and visiting of all accommodating places of Shiraz included 141 places, in 2011. After evaluating the questioner (the scores over 80 are categorized as healthy, scores in the range of 40-79 is categorized as sanitation and the scores under the 40 are considered as unhealthy) the accommodating places are categorized. Data analysis was done be K square and Fisher tests.
    Results
    The results of this study showed that 58.2 percent of the accommodation places in Shiraz are categorized as healthy, 31.9 percent of the places are in sanitation condition and 9.9 percent are in healthy condition.
    Conclusion
    The environment health of Shiraz hotels that have health advisor are in an ideal heath situation of health. So by making the hotels having health advisor, the indicators of environmental health at the hotel are upgraded. In addition having the certificate for hotel management might also increase the environmental health indices.
    Keywords: Index of Environmental Health, Hotel, Shiraz, Tourism
  • منصوره دهقانی، محمد مهدی تقی زاده، ابراهیم راستگو
    زرقان در 25 کیلومتری شمال شرقی شیراز همواره تحت تاثیر آلاینده های متعددی واقع شده است. بنزن، تولوئن و اگزیلن از آلاینده های مهم هوا به شمار می روند. منابع آلاینده در اطراف زرقان سهم مهمی در ایجاد این آلاینده ها دارند. در این مطالعه 10 ایستگاه انتخاب و از طریق جاذب های استاندارد شده گروه بنزن، تولوئن، اتیل بنزن و اگزیلن (BTEX) به روش پسیو نمونه برداری شدند. نمونه ها پس از دو هفته تماس با هوای محیط جمع آوری و به آزمایشگاه ارسال شدند. با استفاده از نتایج حاصل و موقعیت جغرافیایی محل های نمونه برداری به کمک نرم افزارArcGIS و درون یابی به روش های مختلف، غلظت آلاینده ها در نقاط دیگر شهر پیش بینی و با استاندارد مقایسه شد. نتایج نشان دادند که غلظت تولوئن، اتیل بنزن و اگزیلن در مناطق مسکونی کمتر از حد مخاطره آمیز برای سلامت انسان است. تصاویر به دست آمده از این درون یابی ها غلظت نسبتا زیاد بنزن در حد μg/m3 5/ 21 در شعاع 5/1 کیلومتری از پالایشگاه را نشان داد. مدل های GIS و رگرسیون بین نسبت غلظت آلاینده های BTEX در ایستگاه میدان امام (حاشیه کوه) و غلظت آن در پالایشگاه ارتباط مستقیم و خطی (ضریب رگرسیون 98/0) را نشان داد که این احتمال را که منشا اصلی BTEX پالایشگاه شیراز باشد قوت بخشید، اما تاثیر بزرگراه و شهرک صنعتی در مناطق مسکونی ناچیز است. همچنین، محاسبات نشان داد تراکم گازها در زرقان متناسب با وزن مولکولی آن هاست و عموما آلاینده های سنگین تر قادر به عبور از ارتفاعات صخره ای مجاور شهر نیستند و در نتیجه غلظت این آلاینده ها در شهر، متراکم و بیشتر می شود. پایش این گاز در زرقان و دانستن سهم منابع مختلف آلاینده و شعاع پراکنش این آلودگی از طریق هر منبع در مدیریت و کنترل آلودگی هوا مهم است.
    کلید واژگان: درون یابی, زرقان, نمونه برداری پسیو, BTEX, GIS
    Mansooreh Dehghani, Mohammad Mehdi Taghizadeh, Ebrahim Rastgou
    Introduction
    BTEX is a group of polycyclic aromatic hydrocarbons including benzene, toluene, ethylbenzene and xylene. Benzene is released to the atmosphere by both natural and anthropogenic activities. Benzene is emitted to the atmosphere mainly through the petroleum and petrochemical industries. The chronic exposure to benzene may cause damage to kidneys, liver, lungs, heart, and nerves and also degrade DNA. Benzene is a group (I) carcinogen. Toluene is used in many industries as a solvent. The exposure to low-tomoderate levels of toluene can cause dizziness, drowsiness, nausea and hearing loss. The exposure to high levels of toluene can cause permanent brain and speech damage, unconsciousness and even death. Ethylbenzene is used in the petrochemical industries. It is also used in industries including gas, oil, solvents, pesticides and dyes. Short-term exposure to high level of ethylbenzene can cause symptoms such as respiratory irritation and neurologic effects. The long-term exposure to ethylbenzene affects the blood, liver and kidney. It is classified as a possible human carcinogen (2B) by IARC. Xylene is an aromatic hydrocarbon which is usedw ith benzene and toluene as a catalytic reform er in extraction and oil refineries. Xylene is a major component of BTEX and is used as a fuel reformer. The inhalation of xylene affects the nervous system. Active sampling needs an air sampling pump to actively collect the air through a filter. However, passive sampling does not require a pump and the gases in the air are collected by diffusion. Passive diffusive air sampling is simple with high precision method widely used to monitor large-scales air pollution. Geographic Information System (GIS) is a powerful tool to assess the contribution levels of BTEX sources. Haddad et al. (2005) used passive sampling to measure BTEX around gas stations in Shiraz. Since the industrial area of Zarghan is affected by numerous air pollution sources, the rapid and precise monitoring systems are absolutely essential to detect and quantify polluting sources. Therefore, the objectives of this study are to (i) determine the dispersion level of BTEX using passive diffusive air sampling and GIS techniques and (ii) assess the contribution level of generating sources of BTEX in the urban areas.
    Material and Methods
    Zarghan is located 25 Km northeast of Shiraz, nearby Shiraz -Tehran highway. The town is also surrounded by many different air pollution sources. Industrial complexes are located about 10 Km from Zarghan. In addition, the mountain in the east side of the town blocked the air flow through the town. We used a diffusive sampler to adsorb BTEX in the air by a tube consisting of adsorbent material. BTEX entered into the adsorbent tube by molecular diffusion. The adsorbent samplers were installed at the elevation of 3 to 4 meters from the ground for the period of 17 days (March 2012). After the adsorption period, the sampler tubes were sealed and returned to the laboratory for further analysis. After collecti ng the specimens, they were sent to Pasam Company in Switzerland for determination of BTEX. The extraction was done by carbon disulfide (CS2). Ion chromatography was used to analyze BTEX. Since many sources of air pollution are located in the Zarghan residential area, the boundary condition sampling points were selected by mesh. Due to the small size of the study area, 10 points were selected and one sample was collected at each point. An image of the coverage area was obtained by Google Earth software. Geographical coordinates of 4 points of suitable dispersion were determined by the software and used in an Excel file as the ground reference. Using ArcGIS techniqus, the image was processed as the georeferenced map and the result saved in TIFF format with a pixel size of 5 m. The data obtained from sampling of BTEX were interpolated using the passive sampling method with different methods such as Inverse Weighted Distance to the exponent of 2 (IWD)2, natural nearest neighbor. File Format (TIFF) is a raster image format with a pixel size of 5 m for each specimen (with at least 10 sample points). All interpolated layersw ere then extracted by the border of sam ple point’s area to perform interpolation for all layers in the same extent. The geographic coverage area of BTEX concentration has been studied using different methods of Nearest Neighbor (NN), Inverse Distance Weighted (IWD), and Kringing. BTEX pollution maps were prepared using passive sample interpolation. Discussion and
    Conclusion
    The ambient air quality guidelines for the annual concentrations of benzene in 2005 and 2010 are 10 􀈝gm-3 and 3.6 􀈝gm-3, respectively. In most of the sampling stations, benzene concentration was in the standard limit (2.3 􀈝gm-3 to 4.8 􀈝gm-3), but the concentrations in the following four stations were considerably high. 1. Shiraz oil refinery sampling station with benzene concentration of 21.5 􀂗gm-3 2. Central old square with benzene concentration of 7.2 􀂗gm-3 3. Dudej with benzene concentration of 5 􀂗gm-3 Data showed that Shiraz oil refinery sampling station with the maximum toluene concentration of 30 􀂗gm-3 is much lower than the 24-hour EPA standard limit. In the rest of the sampling stations, toluene concentrations were lower. The average concentrations of toluene in residential areas of Canada were ranged from 11.5 to 34.4􀈝gm-3 which is same as the range of concentration observed in Zarghan. The current study showed that the concentration of xylene and ethylbenzene in all of the stations were much lower than the harmful levels. The odor of xylene can be recognized in the air at the concentration of 0.008 ppm. Therefore, during the maximum hourly pollution (inversion condition), the concentration of xylene is twice the average and those who live near the mountain areas are able to detect its odor. The GIS interpolation showed that Shiraz oil refinery is the most important sources of benzene dispersion in the study area. The relatively high concentration of benzene (21.5 􀂗gm-3) is dispersed in an area where is confined in a radius of 1.5 Km from the refinery. Fortunately, Zarghan residential areas are not located within the affected zone, but according to Kringing and IDW interpolation, the concentration of benzene reached to the amount of 7.2 􀂗gm-3 in the old central square which is located in the center of the city. As seen in the Kringing interpolation, Shiraz-Tehran highway is not a major source of benzene pollution, but it is expected to have a high concentration of benzene near the mountain area. The four red stripes represents the high concentration of toluene belong to Shiraz oil refinery, Zarghan, industrial Park and the highway. The nearest neighbor (NN) interpolation method showed the effects of Shiraz-Tehran highway more clearly. The pollution due to ethylbenzene produced by the refinery is extended to a radius of 4.5 Km from the refinery. In addition, this is evident in the red zone of the industrial park and also in the old part of the city near the m ountain. Generally, data show exactly the same dispersion for all 3 isomers of xylenes. Comparing the various interpolation methods used in the study, the IDW method shows the pronounced role of industrial zones while the Nearest Neighbor interpolation method indicates that the role of the highway is of a greater importance in Zarghan xylenes pollution. The highest concentration of air pollutants expected to occur in the area surrounded by the mountain. Therefore, the wind direction influences the general movements of the pollutants. According to the GIS maps, the main source of air pollution produced by Shiraz oil refinery is significantly concentrated in the old central square station near the mountain area. Since there is no other air pollution sources in the area, the reason for increasing air pollution might be due to the trapping of contaminants near the mountain area and blocked the air flow. The analysis of regression demonstrated that there is a linear relationship between the concentration of pollutant at Old Central Square and the concentration in the oil refinery with the regression coefficient of 0.98.
    Keywords: BTEX, GIS techniques, interpolation, passive sampling, Zarghan
  • شاهین بهزادی، منصوره دهقانی *، محمد صادق سخاوتجو، حسن هاشمی
    مقدمه

    امروزه آموکسی سیلین یکی از پر مصرف ترین آنتی بیوتیک ها در سراسر دنیا می باشد که انتشار آن به محیط زیست اثرات بهداشتی و زیست محیطی متعددی در پی دارد. هدف از این تحقیق بهینه سازی فرایند فنتون جهت افزایش میزان معدنی سازی آموکسی سیلین موجود در محیط آبی می باشد.

    روش ها

    در این مطالعه جهت بررسی تاثیر عوامل و تعیین شرایط بهینه حذف TOC از محلول آبی حاوی حاوی آموکسی سیلین توسط فرایند فنتون 5 پارامتر TOC ورودی، غلظت اولیه پراکسید هیدروژن، آهن دوظرفیتی، PH و زمان واکنش هر کدام در 4 سطح مختلف مورد بررسی قرار گرفتند. آزمایشات هرکدام 2 بار تکرار شدند و در نهایت شرایط بهینه و درصد تاثیر هر عامل توسط روش آماری تاگوچی به دست آمد.

    یافته ها

    بازده حذف TOC از محیط آبی با غلظت کل کربن آلی ورودی 6، 40، 87 وmg/L 193 به ترتیب برابر 165/37، 285/38، 16/35 و 24/17٪ بود. بهینه سازی با روش تاگوچی نشان داد که عوامل مورد نظر در حذف TOC توسط فرایند فنتون، TOC ورودی mg/L 40، H2O2 اولیه mg/L 500، Fe2+ اولیه mg/L50، PH برابر5/3 و زمان واکنش 10 دقیقه با میزان اهمیت به ترتیب 357/2، 58/73، 837/11، 137/4و 089/8 ٪ بوده اند.

    نتیجه گیری

    در این مطالعه حداکثر راندمان حذف آموکسی سیلین و TOC به ترتیب برابر با 66/99 و 285/38٪ به دست آمد. نتایج نشان می دهد که بر خلاف تجزیه کامل آموکسی سیلین، حذف کامل TOC رخ نداد که این امر می تواند به دلیل تولید محصولات جانبی مقاوم به معدنی سازی در طی فرایند فنتون باشد. به علاوه از این فرایند می توان به عنوان یک واحد پیش تصفیه جهت افزایش میزان معدنی سازی فاضلاب حاوی آموکسی سیلین استفاده نمود.

    کلید واژگان: آموکسی سیلین, فرایند فنتون, معدنی سازی, تاگوچی
    Shahin Behzadi, Mansooreh Dehghani, Mohammad Sadegh Sekhavatjoo, Hassan Hashemi

    and cause health and environmental effects. This study investigates the optimization of the parameters affecting the advanced oxidation process Fenton for improving TOC removal from aqueous solution includes amoxicillin antibiotic by using Taguchi experimental design.

    Methods

    In this study for evaluation the effect of factors and determination optimal conditions to removal TOC by Fenton process, 5 parameters such as TOC, Hydrogen peroxide, Fe2+ initial concentrations, PH and reaction time each of in 4 levels was investigated. Optimization experiments were repeated 2 times each and the optimal conditions were obtained after analysis with Taguchi method.

    Findings

    TOC removal efficiency by Fenton process from aqueous solution via TOC initial concentrations 6, 40, 87 and 193 mg/L was 37.165%, 38.285%, 35.116% and 17.24% respectively. Optimization of the process by Taguchi method showed initial TOC concentration 40 mg/L, H2O2 500mg/L, Fe2+ 50mg/L, PH 3.5 and reaction time 10 min with importance priority of 2.357%, 73.58%, 11.837%, 4.137% and 8.089% were determined as optimum conditions of operational parameters of the Fenton process in TOC degradation respectively.

    Conclusion

    In this study, Maximum removal efficiency of amoxicillin and TOC were obtained 99.6% and 38.285% respectively. This study indicated that Fenton process can be used for pretreatment of amoxicillin for biological treatment. Unlike complete amoxicillin degradation, TOC removal (mineralization) was not complete in Fenton oxidation due to formation of refractory intermediates.

    Keywords: Amoxicillin, Fenton process, Mineralization, Taguchi
  • منصوره دهقانی، پریسا آزادبخت، راضیه پاکیزه خو، زهرا زمانیان، حسن هاشمی
    مقدمه
    پدیده آلودگی هوا از مهمترین مشکلات زیست محیطی می باشد که سلامت انسان ها را تهدید می نماید. گسترش شهرنشینی و توسعه فعالیت هایصنعتی به شدت آلودگی هوا را افزایش داده است که از عواقب آن تشدید بیماری های قلبیو تنفسی می باشد. هدف از انجام این تحقیق بررسی ارتباط بین آلاینده های هوا وتعداد مراجعه کنندگان بیماران قلبی- تنفسی به بیمارستان های منتخب آموزشی شیراز است.
    روش ها
    این مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی است. در این مطالعه ارتباط بین آلاینده های مونواکسیدکربن (CO)، دی اکسیدگوگرد (SO2)،ازن (O3)، و مواد معلق با قطر کمتر از 10 میکرون (PM10) با تعداد مراجعه کنندگان بیماران قلبی- تنفسی به بیمارستان های آموزشی شیراز در طی یک دوره آماری شش ماهه 1391-1390 است. سپس با استفادهاز نرم افزار آماری SPSS نسخه 16 و با استفاده از روابط رگرسیونپواسنی وآزمون آماری تی به تجزیه و تحلیل تاثیر آلاینده های هوا برتعداد مراجعه کنندگان به بیمارستان های آموزشی شیراز پرداخته شد. سطح معنی داریبرابر با 95% اطمینان و 05/0=αاست.
    یافته ها
    اگر چه مقایسه میانگین غلظت مونواکسیدکربن،دی اکسیدگوگرد وازن در شهر شیراز با میزان استاندارد نشان داد که میزان آنها در حد استاندارد است، ولیکن میانگین غلظت مواد معلق با قطر کمتر از 10 میکرون ازحد استاندارد بیشتر می باشد. نتایج آنالیز تک متغیره نشان داد که اگر چه رابطه معنی داری بین مونو اکسید کربن و تعداد مراجعین به بیمارستانهای منتخب وجود دارد(0/05> P)، ولیکن رابطه بین سایرآلاینده های هوا و تعداد مراجعین دیده نشد (0/05P>).
    نتیجه گیری
    اگر چه مطالعه حاضرنشان داد که مواد معلق با قطر کمتر از 10 میکرون مهمترین عامل آلاینده هوا درشیراز است، ولیکن بیشترین ارتباط بیماران قلبی–تنفسی پذیرش شده دربیمارستان های منتخب شیراز مربوط به آلاینده مونواکسیدکربن است. درحالی که در تهران رابطه معنی داری بین غلظت دی اکسیدگوگرد و دی اکسید نیتروژن با تعداد پذیرش شده بیماران در اثر حملات آسم وجود دارد.در استرالیا مهمترین عامل آلاینده که باعث افزایش پذیرش بیماران در بیمارستان به دلیل مشکلات تنفسی، مرتبط به آلاینده های مواد معلق با قطر کمتر از 10 میکرونو ازن است، در حالی که در امریکا و اروپا ازن مهمترین عامل افزایش در مراجعهبیماران به بیمارستان است.
    کلید واژگان: آلاینده های هوا, شیراز, بیمارستان منتخب, پذیرش بیماران قلبی, تنفسی
    Mansooreh Dehghani, Zahra Zamanian, Parisa Azadbakht, Razieh Pakizehkho, Hassan Hashemi
    Background
    The phenomenonof air pollution is a major environmental problemwhich threatens people’s health. Urbanization and industrialactivities increaseair pollution، which cause cardiopulmonary diseases. The aim ofthis study was to investigate the correlation ofShiraz air Pollutants with the referring patients due to the cardiopulmonarydisease in Shiraz educational hospitals.
    Methods
    This is an analytical-descriptivestudy. In our study the correlation between major air pollutants includingcarbon monoxide (CO)، sulfur dioxide (SO2)، ozone (O3)، and particle matter with diameter less than 10 micron (PM10) and hospitaladmission to the hospitals due to the cardiopulmonary disease overa period of six months in 2012. Then we used SPSS statisticalversion 16 methods using Poissonregression and t-testto analyze the relationship betweenthe impacts of air pollutants on the hospital admission in Shiraz selectiveeducational hospitals. Significance level is equalto 95% confidence and =α0. 05
    Findings
    The findings show that the mean concentrations of CO،SO2 and O3emissions were lowers than standard، while the mean PM10 concentration was more than standard limit. In addition،uni-variate analysis showed that there was a significant relationship between carbon monoxide and thenumber of referral patients to thehospitals (p>0. 05) but therelationship between the other air pollutants and referral patients were not significant (p>0. 05).
    Conclusions
    The studyrevealed that PM10is one of the most important air pollutants in Shiraz. The significantrelationship between hospital admissions and the cardiopulmonary disease is related to CO. There was a significantrelationship between air pollutantssuch as SO2 and NO2 concentrations with asthma attacks inTehran. In Australiathe main reason for admission to hospitalfor respiratory problemsis related to particulate matterPM10 and ozone، but in Americaand Europe، ozone is the most important pollutant in referring patients tothe hospital.
    Keywords: Air Pollution, Shiraz, SelectiveEducational Hospitals, Cardiopulmonary Disease
  • فاطمه خدارحمی، غلامرضا گودرزی، عبدالرزاق هاشمی شهرکی، نادعلی علوی بختیاروند، کامبیز احمدی انگالی، منصوره دهقانی
    سابقه و هدف
    ذرات معلق موجود در هوا به عنوان یک شاخص مهم از کیفیت هوای خارجی مورد توجه هستند. بسیاری از مشکلات بهداشتی وابسته با غلظت های بالای این ذرات بوده است. تماس با آلودگی ناشی از بیو آئروسل ها تقریبا در زندگی شهری در سراسر جهان غیر قابل اجتناب است. تماس با میکروارگانیسم های هوای آزاد با دامنه وسیعی از اثرات مضر بر روی سلامتی مرتبط هست. این مطالعه با هدف اندازه گیری غلظت ذرات و غلظت باکتری ها و تاثیر پارامترهای محیطی بر غلظت باکتری ها در هوای شهر اهواز انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    نمونه برداری از هوا برای تشخیص حضور باکتری ها توسط نمونه بردار میکروبی هوا (Quick Take-30،SKC،USA) صورت گرفت. محیط کشت مورد استفاده محیط کشت Tryptic Soy Agar (TSA) بود که محیط کشت مخصوص برای باکتری ها است. کلنی های رشد یافته بر روی محیط کشت مغذی (TSA) به روش مستقیم و با استفاده از دستگاه کلنی کانتر شمارش شد و بر حسب واحد تشکیل کلنی بر متر مکعب (CFU/m3) بیان شد.
    یافته ها
    میانگین غلظت ذرات PM10 PM 2.5، و PM1 و در همه ایستگاه های نمونه برداری به ترتیب 35/149، 58/46 و 6/25 μg/m3 و غلظت کل باکتری ها 67/446 CFU/m3 بود. بیشترین غلظت باکتری ها در دی ماه و کم ترین میزان غلظت باکتری ها در بهمن ماه مشاهده گردید.
    نتیجه گیری
    هر چه محیط دارای تراکم جمعیتی بیشتر و ترافیک شدید تر و پوشش گیاهی کمتر باشد غلطت باکتری ها در آن محیط بیشتر است که این غلظت باکتری ها با دمای محیط و شاخص UV محیط رابطه معکوس دارد.
    کلید واژگان: آلودگی هوا, ذرات معلق, بیو آئروسل, باکتری, اهواز
    Fatemeh Khodarahmi, Gholamreza Goudarzi, Abdolrazaagh Hashemi Shahraki, Nadali Alavi, Kambiz Ahmadi Angali, Mansoreh Dehghani
    Backgrounds and
    Aim
    Ambient particulate matter (PM) is considered to be an important indicator of outdoor air quality. Many adverse health effects are associated with high concentration of particulate matter in ambient air. Exposure to pollution due to bioaerosols is an almost inescapable feature of urban living throughout the world. Exposure to ambient air microorganisms is associated with wide range of adverse health effects. The aim of the present study was to determine the concentration of particulate matter and airborne bacteria in Ahvaz ambient air and investigation of the environmental parameters effects on airborne bacteria concentration.
    Materials And Methods
    Air sampling for presence of bacteria was conducted using a microbial air sampler (Quick Take-30، SKC، USA). Tryptic Soy Agar which is a specific media for bacterial culture was used as a media. The number of cultivable bacteria on TSA media was counted using colony counter apparatus and was expressed as colony forming units per cubic meter (CFU m-3).
    Results
    The mean concentration of PM10، PM2. 5، PM1 and airborne bacteria at four sampling sites were 149. 35، 46. 58، 25. 6 µg/m3 and 446. 67 CFU /m3، respectively. The highest concentration was observed in the Day month (21 December to 21 June). The lowest concentration was detected in Bahman (21 June to 21 February) month.
    Conclusion
    It was found that the more the human activities، the denser the urban environment، the lower vegetations، the higher the bacterial concentration، which bacterial concentrations have reverse relation with temperature and UV index.
    Keywords: Air pollution, Particulate matter, Bioaerosol, Bacteria, Ahvaz
  • منصوره دهقانی، رضوان عمرانی، حسن هاشمی
    مقدمه
    یکی از اهداف سازمان بهداشت جهانی (WHO یا World health organization) و فدراسیون بین المللی دندانپزشکی (FDI یا Federation dentaire internationale) کاهش شاخص DMFT (Decayed- missing- filled- teeth) کمتر از 1 است. توصیه این مراجع بر آن است که شاخص DMFT به طور دوره ای مورد بررسی قرار گیرد. هدف از انجام این طرح، تعیین شاخص DMFT در دانش آموزان 11-7 ساله و ارتباط آن با میزان فلوراید در آب آشامیدنی شهر شیراز بود.
    روش ها
    پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی از نوع مقطعی- تحلیلی بود. تعداد 760 دانش آموز برای محاسبه شاخص DMFT در چهار ناحیه آموزش و پرورش شیراز و تعداد 75 نمونه آب جهت تعیین میزان فلوراید آن مورد بررسی قرار گرفت. نمونه برداری از ایستگاه های تامین کننده آب شرب شیراز و آب شرب مدارس انجام گردید. فلوئور آب با روش اسپادنز و توسط دستگاه اسپکتروفتومتر مدل U2000-DR تعیین گردید. جهت تعیین DMFT ابتدا مدارس به روش خوشه ایو دانش آموزان به روش تصادفی انتخاب گردید و سپس معاینه افراد مورد مطالعه و تکمیل فرم مخصوص، توسط بهداشت کار دهان و دندان انجام گرفت.
    یافته ها
    میانگین غلظت فلوراید آب شرب شیراز 69/0 l/mg و شاخص DMFT 935/0 بود. بیشترین و کمترین مقدار میانگین DMFT در ناحیه 4 و 1 به ترتیب برابر 35/1 و 47/0 بود. مقدار میانگین DMFT در دختران و پسران مساوی و برابر 93/0 به دست آمد. ارتباط معنی داری بین مقدار DMFT و گروه های مختلف سنی دیده نشد (05/0 < P). بیشترین مقدار M (دندان کشیده شده) مربوط به گروه سنی 8 سال با میانگین 42/2 بود. میانگین DMFT در نواحی 3 (26/1) و 4 (35/1) تفاوت معنی داری با میزان میانگین این شاخص در نواحی 2 (47/0) و 1 (65/0) داشت (001/0 > P).
    نتیجه گیری
    مقدار شاخص DMFT در دختران و پسران در این مطالعه یکسان به دست آمد که این شاخص برابر 935/0 بود و از میانگین قبلی به دست آمده در شیراز در سال 1375 (9/2 = DMFT) بسیار کمتر شده بود. هر چند که میانگین میزان فلوئور آب شرب شیراز کمتر از حد استاندارد بود، اما با توجه به بهبود رعایت بهداشت دهان و دندان در خانواده ها، میانگین این شاخص در دانش آموزان مورد مطالعه در شیراز از 1 کمتر بود.
    کلید واژگان: فلوئور, DMFT, آب شرب, دندان, ایران
    Mansooreh Dehghani, Rezvan Omrani, Hassan Hashemi
    Background
    One of the goals of the World Health Organization (WHO) and World Dental Federation (WDF) is declining the decay، missing or filled teeth (DMFT) index in people under 12 years down to the level of 1. The present study aimed to determine the DMFT index in 7 to 11-year-old students and its association with the amount of fluoride in drinking water in Shiraz، Iran.
    Methods
    This was a cross-sectional، descriptive study. It has been performed over 760 students in order to measuring the DMFT index in the four educational districts of Shiraz in 2010. 75 water samples were taken to determine the amount of fluoride. The water samples were taken from water networks supply including the four different educational districts. Fluoride in the water was determined by SPADNS method. Schools and students were selected by cluster and random sampling methods، respectively. Then examination of students was performed by the dental hygienist.
    Findings
    The average concentration of the fluoride in Shiraz was 0. 69 mg/l and DMFT index was 0. 935. The maximum rate of DMFT was in the average of 1. 35 which was in the 4th district and the minimum amount was in the 1st district with the average of 0. 47. The rate of DMFT in girl and boys has been equal with the average of 0. 93. There was no statistically significant association between the amount of DMFT and age of different groups (P > 0. 05). The most amount of missing teeth (pulled out tooth) has been related to the age group 8 with the average DMFT 2. 42. The average DMFT in the 3rd and 4th district were 1. 26 and 1. 35، respectively، showing a statistically significant difference with the amount of DMFT in the 1st and 2nd district averaged 0. 47 and 0. 65 (P < 0. 001).
    Conclusion
    Average DMFT index in the present study was 0. 935 which was much lower than before. Although the average amount of fluorine in Shiraz drinking water is lower than the standard، it is still less than one by improving oral hygiene the average DMFT index of students in Shiraz
    Keywords: Fluoride, Drinking water, Tooth, Shiraz
  • منصوره دهقانی، محمد دوله، حسن هاشمی، نرگس شمس الدینی
    مقدمه
    دستگاه های آب شیرین کن در تامین آب مورد نیاز جوامع نقش بسزایی دارند. با توجه به افزایش مصرف آب و کاهش منابع طبیعی آب شیرین، این نقش روز به روز پررنگ تر می شود. هدف از این مطالعه، بررسی کیفیت آب ورودی و خروجی از دستگاه های آب شیرین کن با فرایند اسمز معکوس و مقایسه کیفی آب خروجی آن با استانداردهای ملی و بین المللی آب آشامیدنی بود.
    روش ها
    مطالعه حاضر به مدت 7 ماه از طریق نمونه برداری از آب ورودی و خروجی دستگاه آب شیرین کن با فرایند اسمز معکوس در شهر قشم انجام گرفت. پارامترهای سختی کل، هدایت الکتریکی، کل جامدات محلول، کدورت، دما، pH، فلوئور، نیترات، نیتریت، کلرور، سولفات و پارامترهای میکروبی مورد بررسی قرار گرفت و آنالیز داده ها توسط نرم افزار SPSS نسخه 16 تحلیل گردید.
    نتا یج: سختی کل و فلوئور در آب خروجی دستگاه آب شیرین کن با روش اسمز معکوس کمتر از حد مطلوب، کلرور در آب خروجی این دستگاه بالاتر از حد مجاز و غلظت سایر پارامترهای شیمیایی و فیزیکی مورد مطالعه در محدوده قابل قبول بود. در آب خروجی دستگاه با فرایند اسمز معکوس،‎‎ اکثر پارامترهای کیفی بررسی شده نسبت به آب ورودی، حدود 99 درصد کاهش یافته بودند و مقادیر خروجی در حد استاندارد بود.
    بحث و نتیجه گیری
    دستگاه آب شیرین کن با فرایند اسمز معکوس قابلیت بالایی در تهیه آب آشامیدنی سالم در مقایسه با استانداردهای کیفی دارا می باشد.
    کلید واژگان: کیفیت آب, تصفیه آب, آب شیرین کن, اسمز معکوس
    Mansoureh Deghani, Mohammad Doleh, Hasan Hashemi, Narges Shamsaddini
    Background
    Desalination plants have an important role in providing community drinking water. The increasing trend of water consumption and decrease of natural resources of fresh water make this role even more important. The aim of this study was to evaluate the quality of inlet and outlet water of desalination plants by reverse osmosis (RO) process in Qeshm، Iran and also to compare the quality of outlet water from this process with National and International standards of drinking water.
    Methods
    This study was performed by obtaining samples of inlet and outlet water of desalination plants working by reverse osmosis (RO) process in Qeshm for 7 months. Total hardness، electrical conductivity (EC)، total dissolved solids (TDS)، turbidity، temperature، pH، fluoride، nitrate، nitrite، chloride، sulfate and microbiological parameters were investigated. Data analysis was performed by SPSS16.
    Results
    Total hardness and fluoride in the treated water from this process were lower than desirable limits and chloride concentration was higher than the permitted limit. The rest of the chemical and physical parameters were in acceptable range. Most qualitative parameters of the outlet water of the RO process decreased by 99% compared to the inlet water and outlet levels were in the standard range.
    Conclusion
    Desalination plants by reverse osmosis (RO) process have a high efficiency in providing healthy drinking water based on qualitative standards.
    Keywords: Water quality, Water treatment, Desalination, Reverse osmosis process
  • منصوره دهقانی، اعظم سعیدی ابواسحاقی، زهرا زمانیان
    مقدمه
    در سال های اخیر غلظت ذرات معلق در هوا افزایش یافته است. این ذرات می توانند اثرات نامطلوبی بر سلامتی انسان بگذارند. مطالعه ها نشان دادند که کیفیت هوای داخل ساختمان متاثر از هوای بیرون است. از آن جایی که افراد قسمت قابل توجهی از وقت خود را در فضاهای بسته سپری می کنند و اندک مطالعه هایی در این زمینه موجود می باشد، هدف از این مطالعه اندازه گیری غلظت ذرات معلق در هوای خارج و هوای داخل بیمارستان حافظ و تعیین ارتباط بین آن ها بود.
    روش ها
    مطالعه مقطعی در بیمارستان آموزشی حافظ شیراز از مهر تا آذرماه 1390 انجام شد. نمونه برداری به صورت هفته ای دو بار از هوای داخل هر بخش بیمارستان و هوای خارج صورت گرفت. تعداد کل نمونه هایی که برای آنالیز جمع آوری شد، 144 نمونه بود که شامل 24 نمونه برای هر بخش و هوای خارج بود. نمونه برداری با استفاده از دستگاه Aerosol mass monitor مدل 331GT- ساخت SIBATA ژاپن برای اندازه گیری غلظت ذرات micron 10Particle matter less than (10PM) و micron 5/2 Particle matter less than (5/2PM) انجام شد. برای مقایسه غلظت ذرات معلق در بخش های مختلف بیمارستان با ذرات معلق هوای خارج اطراف بیمارستان از آزمون آماری آنالیز One way ANOVA استفاده شد. سپس داده ها وارد نرم افزار SPSS نسخه 5/11 (version 11.5، SPSS Inc.، Chicago، IL) شد و مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. سپس نتایج به دست آمده با غلظت 24 ساعته ذرات معلق رهنمودهای Environmental protection agency (EPA) و Word health organization (WHO) مقایسه شد.
    یافته ها
    وضعیت کیفی هوای داخل بخش های بیمارستان و خارج بیمارستان از لحاظ شاخص کیفیت هوا برای 5/2PM خوب، برای 10PM هوای داخل به میزان 2/95 درصد خوب و هوای خارج در 75 درصد شرایط ناسالم برای گروه های حساس را نشان داد. با استفاده از روش Pearson Correlation رابطه معنی داری برای 10PM و 5/2PM در هوای خارج و داخل تعدادی از بخش ها دیده شد (05/0 < P).
    نتیجه گیری
    میانگین نسبت 10PM و 5/2PM هوای داخل بخش های بیمارستان به هوای خارج (I/O) به ترتیب 41/1 و 61/0 بود. ارتباط معنی داری که بین غلظت ذرات معلق در هوای خارج و داخل بیمارستان وجود داشت، نشان دهنده نفوذ این ذرات از هوای خارج به داخل بیمارستان بود. از این رو برای بیمارستان هایی که در مناطق پر تردد قرار گرفتند، بهره گیری از سیستم های مناسب تهویه در کاهش میزان آلودگی هوای داخل بیمارستان موثر می باشد.
    کلید واژگان: بیمارستان حافظ شیراز, ذرات معلق, هوای خارج, هوای داخل
    Mansoureh Dehghani, Azam Saeedi Aboueshaghi, Zahra Zamanian
    Background
    The concentration of aerosols in the atmosphere has increased in recent years. These particles can adversely affect human health. Studies show that indoor air quality is affected by outdoor air. Moreover، people spend a significant portion of their time indoors، and few studies have been done in this area. Therefore، the purpose of this study was to measure the concentration of outdoor and indoor suspended particles in Hafez Hospital، Shiraz، Iran، and determine the relationship between these parameters.
    Methods
    A cross-sectional study was done in Hafez Educational Hospital in Shiraz from October to November 2011. Sampling was done twice a week. The outdoor and indoor air sampling was conducted in each ward of the hospital. 144 samples were collected for analysis; including 24 samples for each ward of the hospital and also for outdoor air. Sampling was performed by using a sampler Aerosol Mass Monitor (Model GT-331، Japan) to measure the particle concentrations of PM10 and PM2. 5. To compare the concentration of indoor suspended particles in different wards of the hospital with outdoor particles، one-way ANOVA was used. Then، the data were analyzed using SPSS version 11. 5. The results obtained were compared with 24-hour particulate matter concentrations of EPA and WHO guidelines.
    Findings
    Results showed that indoor and outdoor air quality of the hospital in terms of air quality index for PM2. 5 is in a good condition. The air quality index for PM10 for the indoor air showed that 95. 2% of wards were in good condition، and two obstetric wards were in average condition. Status of outdoor air quality for PM10 is unhealthy for sensitive groups in 75% of samples. To assess the relationship between suspended particles in outdoor and indoor air of hospital wards، Pearson correlation was used. Accordingly a significant relationship was observed in PM10 and PM2. 5 of outdoor and indoor air of a number of hospital wards (P > 0. 05).
    Conclusion
    The average ratio of PM10 and PM2. 5 of indoor to outdoor air (I/O) were، respectively، 1. 41 and 6. 10، which indicated the low ventilation and air exchange within the wards. The results also showed that there is a significant relationship between the concentration of suspended particles in the indoor air and outdoor air. This represented a penetration of outdoor particles into the indoor air of hospital wards. Thus، for hospitals that are located in high traffic areas، utilizing appropriate ventilation systems within the hospital is effective in reducing air pollution.
    Keywords: Hafez Hospital, Shiraz, Particulate Matter, Outdoor Air, Indoor Air
  • منصوره دهقانی، حشمت الله نورمرادی، حسن هاشمی، علی اکبر عظیمی، محمد دوله*، رضا وفایی
    سابقه و هدف

    یکی از ارکان مهم تامین سلامت یک جامعه، آب شرب ارایه شده به آن جامعه است. هدف از این مطالعه بررسی کیفیت آب ورودی و خروجی به دستگاه‌های آب شیرین کن شهر قشم با فرآیندهای اسمز معکوسRO) Reverse Osmosis,) و تبخیر ناگهانی چند مرحله‌ای (Multistage Flash, MSF) و مقایسه کیفی آب خروجی از این دو فرآیند با استانداردهای ملی و بین المللی آب آشامیدنی بود.

    روش بررسی

    این مطالعه توصیفی- مقطعی به مدت 7 ماه، از آذر 1390 تا خرداد 1391، از طریق نمونه برداری با فاصله 2 ماه یکبار از آب ورودی و خروجی به دستگاه های آب شیرین کن شهر قشم با فرآیندهای اسمز معکوس و تبخیر ناگهانی چند مرحله‌ای انجام گرفت. پارامترهای سختی کل، هدایت الکتریکی(EC)، کل جامدات محلول(TDS)، کدورت، دما، pH، فلویور، نیترات، نیتریت، کلرور، سولفات و در نهایت پارامترهای میکروبی (میزان کل کلیفرم، کلیفرم مدفوعی) بررسی شدند. تحلیل داده‌ها توسط نرم افزار SPSS نسخه 16 و با آزمون T زوجی انجام گرفت.

    یافته‌ها

    نتایج تحقیق نشان داد که به جز غلظت سختی کل و فلویور که در آب خروجی هر دو فرآیند کمتر از حد مطلوب بوده و کلرور که در فرآیند اسمز معکوس بالاتر از حد مجاز است، غلظت سایر پارامترهای شیمیایی و فیزیکی مورد مطالعه در هر دو فرآیند در محدوده قابل قبول است. هم چنین در آب خروجی هر دو فرآیند، آلودگی میکروبی کلیفرم مشاهده نگردید.

    نتیجه‌گیری

    با توجه به پایین بودن غلظت فلویور و سختی کل در هر دو فرآیند، باید از طریق فلویورزنی و اضافه کردن ترکیبات کلیسم و منیزیم این امر جبران گردد؛ مهم‌تر اینکه هر دو فرآیند قابلیت بالایی در تهیه آب آشامیدنی سالم در مقایسه با استانداردهای کیفی دارا می باشند. .

    کلید واژگان: کیفیت آب, شهر قشم, اسمزمعکوس, تبخیر ناگهانی چند مرحله ای, دستگاه آب شیرین کن
    Mansooreh Deghani, Heshmatollah Nourmoradi, Hassan Hashemi, Ali Akba Azimi, Mohammad Doleh*, Reza Vafaee
    Background

    One of the most important components of community’s health is providing clean drinking water. The aim of this study is evaluation of the quality of inlet and outlet water from desalination plants in Qeshm obtained by reverse osmosis (RO) and Multistage flash (MSF) processes and to compare the outlet water quality with National and International standards of drinking water.

    Materials and methods

    The cross-sectional descriptive study was carried out during 7 months from November 2011 to May 2012. Sampling was carried out once every two months from inlet and outlet water of desalination plants in Qeshm. Parameters studied included total hardness, electrical conductivity (EC), total dissolved solid (TDS), turbidity, temperature, pH, fluoride, nitrate, nitrite, chloride, sulfate and biological parameters (total coliform, fecal coliform). Finally, analytical analysis was performed by SPSS (version 16) using paired T- test.

    Results

    The results of this study showed that total hardness and fluoride concentration in the effluent of the both of the processes (RO and MSF) were lower than desirable concentration and chloride concentration in RO process was higher than allowable concentration limit, the rest of parameters (chemical and physical) in both processes were in the acceptable range. No coliform contamination was observed in the effluent from both processes (RO and MSF).

    Conclusion

    The low fluoride and hardness concentration in the effluent of both processes (RO and MSF), should be compensated by adding fluoride and calcium or magnesium compounds. More importantly, both processes have high capability in providing safe drinking water. 

    Keywords: Water quality, Qeshm, Reverse osmosis process, Multistage flash process, Desalination
  • زهرا زمانیان، منصوره دهقانی، هادی دانشمندی
    مقدمه
    طبق مطالعات انجام شده، تعداد قابل توجهی از افراد شاغل در صنایع، پرسنل خدماتی (آتش نشان ها، پزشکان، پرستاران و...) در نظام نوبت کاری مشغول به کار هستند. شیوع گسترده نوبت کاری در جوامع صنعتی و بروز مسایل و مشکلات ناشی از آن، دانشمندان و پژوهشگران را بر آن داشت تا پیرامون این موضوع به تحقیق و مطالعه بپردازند. این مطالعه با هدف بررسی ریتم سیرکادین ملاتونین و کورتیزول و تاثیر نور درخشان بر آن ها در نگهبانان دانشگاه علوم بزشکی شیراز انجام شده است.
    روش کار
    در این مطالعه 20 نفر از نگهبانان دانشگاه علوم پزشکی شیراز مورد بررسی قرار گرفتند. روش گردآوری داده ها به این صورت بود که در یک مطالعه قبل و بعد در ساعات مختلف شبانه روز (22/19/16/13/10/7/4/1) از افراد مورد مطالعه نمونه های خون تهیه و سطح کورتیزول و ملاتونین نمونه های خون به ترتیب با استفاده از روش های Radioimmunoassay (RIA)3 و روش ایمونواسی آنزیم تعیین شد. تجزیه و تحلیل داده ها به وسیله نرم افزار 16.0 SPSS و با استفاده از آزمون One-Way ANOVA انجام گرفت.
    یافته ها
    نتایج این مطالعه نشان داد که با افزایش شدت روشنایی در شب، سطح کوتیزول پلاسما افزایش می یابد. همچنین مشخص گردید که بین میانگین سطح کورتیزول پلاسما در روشنایی معمولی و روشنایی 4500 لوکس از نظر آماری تفاوت معنی داری وجود ندارد، در صورتی که بین میانگین سطح کورتیزول پلاسما در روشنایی معمولی و روشنایی 9000 لوکس و سطح کورتیزول پلاسما در روشنایی 4500 لوکس و 9000 لوکس از نظر آماری تفاوت معنی داری وجود دارد. نتایج نشان دادند که با افزایش شدت روشنایی در شب، سطح ملاتونین پلاسما کاهش می یابد و بین میانگین سطح ملاتونین پلاسما در روشنایی معمولی و روشنایی 4500 لوکس از نظر آماری تفاوت معنی داری وجود دارد و حال آن که در صورتی که بین میانگین سطح ملاتونین پلاسما در روشنایی معمولی و روشنایی 9000 لوکس و سطح ملاتونین پلاسما در روشنایی 4500 لوکس و 9000 لوکس از نظر آماری تفاوت معنی داری وجود ندارد.
    نتیجه گیری
    این مطالعه با بررسی و تحقیق در مورد گوشه هایی از عوارض و اثرات ناشی از نوبت کاری در نگهبانان دانشگاه علوم پزشکی شیراز نشان داد که تماس شغلی با روشنایی درخشان می تواند بر برخی شاخص های زیستی(ترشح کورتیزول و ملاتونین) تاثیر گذار باشد.
    کلید واژگان: نوبت کاری, روشنایی, پلاسما, تماس شغلی, غده فوق کلیوی
    Introduction
    According to the literature, a large number of people working in industries and service providing personnel, such as firefighters, physicians, and nurses, are shift workers. The spread of shift working in industrial societies and the incidence of the problems resulting from shift working have caused the researchers to conduct studies on this issue. The present study also aimed to investigate melatonin and cortisol circadian rhythms in the security guards of Shiraz University of Medical Sciences, Shiraz, Iran.
    Material And Method
    The present study was conducted among 20 security guards of Shiraz University of Medical Sciences. In order to collect the required data, blood samples were taken from the participants in different times of the day (1, 4, 7, 10, 13, 16, 19, and 22) and cortisol and melatonin levels were determined using radioimmunoassay and enzyme immunoassay techniques, respectively. Then, the data were entered into the SPSS statistical software (v. 16.0) and analyzed using One-Way ANOVA.
    Result
    The results showed that as the intensity of light increased during night time, the level of plasma cortisol increased, as well. Besides, no statistically significant difference was found between the plasma cortisol levels in natural light and 4500-lux light. On the other hand, a significant difference was observed between the level of plasma cortisol in natural light and 9000-lux light as well as 4500- and 9000-lux lights. The study findings also showed that as the intensity of light increased at night, the level of plasma melatonin decreased. In addition, a statistically significant difference was found between the plasma melatonin levels in natural light and 4500-lux light. Nevertheless, no significant difference was observed between the plasma melatonin levels in natural light and 9000-lux light as well as 4500- and 9000-lux lights.
    Conclusion
    The present study aimed to investigate the subsequences of shift working in the security guards of Shiraz University of Medical Sciences and showed that occupational exposure to bright light could affect some biological markers, such as melatonin and cortisol secretion.
    Keywords: Shift working, Light, Plasma, Occupational exposure, Adrenal gland
  • زهرا زمانیان، مصطفی ساتیاروند، مهسا ناصرپور، منصوره دهقانی
    مقدمه
    صدای ناشی از تجهیزات مدرن کشاورزی، جمعیت بسیاری از مردمان جهان را که به این شغل مشغولند متاثر می سازد و ورود فن آوری های نو به حوزه کشاورزی در جهت مکانیزاسیون، تسهیل و تسریع امور، عوامل زیان آور جدیدی را باعث شده است که از جمله آن ها می توان به آلودگی صدا اشاره نمود.
    روش کار
    این مطالعه با هدف ارزیابی صدای ماشین آلات به کار رفته در بخش صنعت کشاورزی نیشکر، به منظور مشخص نمودن اقدامات بهینه کنترل صدا در این بخش، صورت گرفته است. برای رسیدن به این هدف، در ابتدا ماشین آلات به کار رفته در صنعت کشاورزی نیشکر بررسی شدند و طبق کاربرد در شش گروه جای گرفتند. با بررسی دستگاه ها و اندازه گیری تراز فشار صدای ناشی از آن ها، دستگاه دروگر نیشکر که بیش ترین سرو صدا را ایجاد می نمود شناسایی و مطالعات بعدی بر روی آن متمرکز گردید.
    یافته ها
    میزان متوسط تراز معادل 8 ساعته در موقعیت گوش راننده داخل کابین دروگر نیشکر در حالت ایستاده و دور موتور 1800 برابر 2/87 دسی بل A اندازه گیری گردید، در حالی که با افزایش دور موتور به 2100 در حالت قبلی میزان متوسط تراز معادل 8 ساعته در موقعیت گوش راننده به 3/92 دسی بل A افزایش یافت. از طرفی میزان تراز صدای دریافتی در موقعیت اطرافیان در سمت چپ و راست دروگر با یک دیگر اختلاف معنی داری نداشت و میزان متوسط تراز صدا در حالت سکون 88 دسی بل A و در حال حرکت 94/97 دسی بل A اندازه گیری شد.
    نتیجه گیری
    تاثیر دور موتور در ترازهای کلی و نیز آنالیز اکتاو باند به وضوح نشان داده شد و هم چنین میزان کم اختلاف صدای داخل و بیرون کابین نشان دهنده عملکرد ضعیف کابین دروگر بود که جهت کاهش صدای دریافتی راننده می توان ارتقاء کیفیت و افزایش عملکرد کابین را توصیه نمود.
    کلید واژگان: دروگر نیشکر, گریدر, بولدوزر, تراز فشار صدا
    Introduction
    In agriculture, people are exposed to numerous risks including exposure to various chemicals and physical agents like noise in this section. In this paper a model is proposed to identify the dominant noise source in the agricultural sector of sugarcane industry. We desired to recommend an index that can help us identify the sources deserving attention for sound control measures in the agricultural sector of sugarcane industry in southern Iran. For this purpose, the parameters considered to be the most important on the potential damage of noise were sound level, duration of exposure and the number of people exposed to noise.
    Material And Method
    For measuring the sound pressure level in the ear area of operators, first a list of all machinery used in farming operations of the sugar cane industry was obtained from the relevant management. Then they were categorized into different groups based on the model and, the year made. A properly functioning machine was selected in each group. ISO5131:1996 was used to measure the operator exposure for this group of equipment. They were placed in the fixed state before measuring. There was not any obstacle and reflective vertical surfaces within 20 meters around them, and they were placed on a flat surface (ISO, 1996).When measuring noise, the cabin door and windows of machines that have a cab were closed completely and if there was a ventilation system, it was operated with maximum power and motor rotation.
    Result
    Using the basic acoustic knowledge, a formula has been proposed as an index of dominant noise source in the model. DSI is single-number quantity, higher the index indicates higher occupational noise risk. Index valuesfor harvester(case IH7000), tractor(Ferguson8160),tractor (Ferguson 399), bulldozer(Caterpillar D8N), tractor (Ferguson 285), grader (Caterpillar G14), scraper(V 300PH), loader(Caterpillar 90L) was 132.7, 122.7, 126, 105.6, 129.8,, 101.7, 99.1 and 118.4 respectively.
    Conclusion
    Results show that harvester is the major noise source within various types of farm machinery in agriculture part of sugar cane industry in Khuzestan. Using this model is easy and fast. It is applicable on similar parts of agriculture industry and also offers valuable information for prioritizing noise control measures. For preparing the model, we tried to identify and select the important factors of main sound risk correctly. The Index presents the practical, scientific, simple and fast solution for occupational hygienists and other relevant specialists. The results will be unreliable if not all of the important influential factors involved in selecting the main source are considered.
    Keywords: Dominant noise source, Agriculture machinery, Sugarcane industry
  • زهرا زمانیان، حیدر محمدی، محمدتقی رضاییانی، منصوره دهقانی *
    زمینه و هدف

    در دنیای پیشرفته امروز که مرهون پیشرفت تکنولوژی است، جوامع با مشکلات جدید و حوادث متعددی روبرو می باشند، با وقوع هر حادثه بیمارستان و کادر درمانی وظیفه مراقبت از بیمار را بر عهده می گیرد. از طرفی حفظ و تامین امنیت بیمارستان، جان بیماران و همچنین تجهیزات مدرن و گران قیمت بیمارستان بر عهده انتظامات دانشگاه می باشد. این گروه در زمره ی افراد نوبت کار قرار می گیرند و بیش از سایر نوبت کاران در معرض عوامل مختل کننده ی سلامتی قرار دارند.

    روش بررسی

    این مطالعه یک موردی – شاهدی (case- control) است که روش نمونه گیری آن به صورت سرشماری می باشد. جمع آوری داده ها با پرسشنامه workers) SOS (Survey of Shift صورت گرفت. کل پرسنل حراست این سه بیمارستان 130 نفر است که مورد ارزیابی قرار گرفتند. به ازای تعداد پرسنل نوبت کار در هر بیمارستان افراد unexposed (کسانی که در نظام نوبت کاری مشغول به کار نیستند و از لحاظ سن و وضعیت سلامتی مشابه افراد نوبت کار هستند) از نگهبانان روز کار و کادر اداری وارد مطالعه شدند و جمع آوری اطلاعات از آنها نیز به صورت گرفت. جمع آوری داده ها در شیفت کاری نوبت کاران به همراه اندازه گیری قد، وزن وفشار خون نیز انجام پذیرفت.

    یافته ها

    نتایج کلی حاصل از مقایسه بین دو گروه نوبت کار وگروه unexposed حاکی از آن است که بین افزایش فشار خون، اختلالات خواب، اختلالات رضایتمندی زندگی فردی، اختلالات، رضایتمندی زندگی خانوادگی، اختلالات رضایتمندی زندگی اجتماعی، اختلالات روحی روانی، اختلالات قلبی عروقی، اختلالات گوراشی، اختلالات اسکلتی عضلانی در دو گروه ارتباط معنی داری وجود دارد که این اختلالات در پرسنل نوبت کار بیشتر است.

    نتیجه گیری

    بررسی این اختلالات نیاز به توجه به نیازهای نوبت کاران و حتی الامکان دخیل کردن آنان در شیفت بندی ومشکلات آنان و بهبود شرایط کاری آنان را توصیه می کند.

    کلید واژگان: نوبت کاری, پرسش نامه SOS, بیمارستان, نگهبانان
    Z. Zamanian, H. Mohammadi, M.T. Rezaeeyani, M. Dehghany
    Background And Aims

    Security personnel of hospitals in Iran are one of shift worker groups that are affected more than of other shift workers.

    Methods

    This study was performed in 3 hospitals of Shiraz University of Medical Sciences and 130 workers of security personnel were evaluated. Data of shift workers were collected with Survey of Shift workers (SOS) questionnaire and at the same time, the stature, weight and blood pressure were also measured.. Further, 130 people of unexposed group were evaluated by this questionnaire.

    Results

    Comparison between two groups (shift workers and non-shift workers) has shown significant difference between the prevalence of high blood pressure, sleep disorders, satisfaction of individual life, satisfaction in family life, satisfaction in social life, psychological disorders, cardiovascular disorders, digestive disorders, musculoskeletal disorders in two groups and this significant difference in shift workers are more than of unexposed group.

    Conclusion

    Investigation of these disorders has identified the importance of paying attention to shift workers requirements and contribution of workers in work schedules, problem solving and improvement of work conditions.

  • زهرا زمانیان، فرحناز خواجه نصیری، سلیمان قره پور، منصوره دهقانی
    زمینه و هدف
    با تحولات عظیم صنعتی و دگرگونی های تکنولوژی، بشر بیش از پیش در معرض انواع عوامل فیزیکی و شیمیایی قرار گرفته است. برخی از این عوامل چون میدان الکترومغناطیسی از مولفه های ثابت محیط هستند. بنابر بررسی های انجام شده در یکی از نیروگاه های برق شیراز در شرایط فعلی، مشکلات روانی ناشی از کار از مهم ترین مسایل کارگران، می باشد، این مطالعه با هدف ارزیابی وجود یا عدم وجود این مشکلات انجام پذیرفت.
    روش بررسی
    این مطالعه به روش مقطعی- تحلیلی روی کارکنان نیروگاه گازی شیراز در تماس با میدان های مغناطیسی و صدا و گروهی دیگر از این کارکنان که تنها در معرض صدا بوده اند و گروهی از کارکنان شاغل دربخش اداری کارخانجات مخابرات راه دور شیراز که سابقه تماس با میدان های مغناطیسی و صدا در محیط کاری را نداشتند صورت پذیرفت.
    یافته ها
    نتایج اندازه گیری میدان مغناطیسی نشان می دهد محدوه ی این میدان 087/0 در تلفنخانه تا 30 میکرو تسلا در ایستگاه برق می باشد. نتایج این تحقیق حاکی از این است که تعداد قابل توجهی از کارکنان شاغل در نیروگاه که در معرض تماس با میدان مغناطیسی و سرو صدا هستند (2/78%) به نوعی مشکوک به اختلال روانی می باشند.
    نتیجه گیری
    شیوع 2/78% بدست آمده در این بررسی نسبت به شیوع موارد مشکوک به اختلال روانی به دست آمده از سوی نور بالا و همکاران در سال 1378 که توسط پرسشنامه سلامت عمومی صورت پذیرفته (3/51%) بالاتر است لذا لازم است برای بررسی ارتباط بین اختلالات روانی مشاهده شده در این تحقیق و مواجهه با میدان های الکتریکی و مغناطیسی لازم است تحقیقات دقیق تر و بسیار وسیع تری صورت گیرد.
    کلید واژگان: سلامت عمومی, GHQ, عوامل فیزیکی, برق
    Z. Zamanian, F. Khajenasirie, S. Gharepoor, M. Dehghany
    Background and aimsIn the industrial world, almost everyone is unavoidably exposed to ambient magnetic field (ELF) generated by various technical and household appliances. According to the studies carried out in a power station in Shiraz, psychological disorders caused by jobs are among the most important problems of the workers.MethodsThis study is performed to determine the presence or absence of psychological disorders. The General Health Questionnaire (GHQ) is used in this study to recognize psychosomatic disorders.ResultsMeasurements indicate that range of magnetic field varies from 0.087) micro Tesla(in the phone homes to 30)micro Tesla(in power stations. The results of this study has shown that a significant number of staff which were exposed to magnetic fields and noise)78.2%) were suspected to have a kind of mental disorders.ConclusionThe results obtained from this study which shows the prevalence of mental disorders among the suspected case is higher than the results of Noorbala and colleagues study in 2006. Therefore, there are necessities to do more research in order to find the relationship between electric and magnetic fields and psychological disorders.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال