به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

منیره نیلی احمدآبادی

  • مجتبی حسین نتاج میانده، منیره نیلی احمدآبادی*، میثم مهابادی
    مقدمه
    ایمپلنت های کوتاه معمولا در خلف مندیبل که استخوان ناکافی است، کاربرد دارند. در این موارد اغلب تاج کلینیکی برای هماهنگی با سطح اکلوزال، بلند ساخته می شود. درنتیجه، طول بازوی اهرم و تنش وارد بر مجموعه ایمپلنت و استخوان زیاد شده که می تواند منجر به بروز مشکلات بیومکانیکی منجرگردد. هدف از این مطالعه، بررسی دینامیکی اثر افزایش ارتفاع عمودی تاج بر حداکثر تنش در پیچ اباتمنت و استخوان اطراف ایمپلنت های کوتاه در ناحیه خلف مندیبل به روش آنالیز اجزای محدود بود.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه ی تجربی آزمایشگاهی، استخوان تحلیل یافته خلف مندیبل، پره مولر دوم با سه طول تاج 8/8، 2/11 و 6/13 میلی متر، دو ایمپلنت mm4 و mm8، دو اباتمنت و دو پیچ اباتمنت با استفاده از نرم افزار SolidWorks مدل سازی شد. برای بازسازی دینامیکی سفت کردن پیچ و وارد کردن نیروی خارجی با زاویه 8/75 درجه نسبت به سطح اکلوزال از نرم افزار Abaqus استفاده شد. مقادیر استرس به پیچ، اباتمنت، فیکسچر و استخوان محاسبه شد.
    یافته ها
    در هر دو ایمپلنت، با افزایش ارتفاع عمودی تاج، تنش پیچ کاهش و تنش اباتمنت و فیکسچر افزایش یافت. مقادیر تنش پیچ در هر سه ارتفاع، برای ایمپلنت mm4 کمتر از mm8 بود. مقادیر تنش اباتمنت و فیکسچر در هر سه ارتفاع، برای ایمپلنت mm4 بیشتر از mm8 بود. با افزایش ارتفاع عمودی تاج، تنش فشاری و کششی در استخوان اطراف هر دو ایمپلنت افزایش یافت که مقادیر این تنش ها در ایمپلنت mm4 بیشتر از mm8 بود.
    نتیجه گیری
    اگرچه افزایش ارتفاع عمودی تاج و نسبت طول تاج به ایمپلنت، تنش وارد بر پیچ اباتمنت را به عنوان ضعیف ترین عضو مجموعه ی ایمپلنت کاهش می دهد اما ممکن است موجب افزایش احتمال شکست ناشی از خستگی در اباتمنت و فیکسچر و نیز تحلیل استخوان اطراف گردد.
    کلید واژگان: ایمپلنت, ارتفاع عمودی تاج, پیچ اباتمنت, آنالیز اجزای محدود
    Mojtaba Hossein Nattaj Miandeh, Monire Nili Ahmadabadi *, Meysam Mahabadi
    Introduction
    Short implants are used in the posterior mandible where the bone is insufficient. In these cases, the clinical crown is often made to match the level of the occlusal. As a result, the length of the lever arm and the stress of the implant complex, as well as the surrounding bone, are increased leading to the biomechanical problems. The purpose of this study was to evaluate dynamically the effect of increasing crown height space on the maximum stress induced in the abutment screw and the surrounding bone of the short dental implants in the posterior mandible using finite element analysis.
    Materials and Methods
    Mandibular bone resorption in the posterior region, second premolar with three-crown lengths of 8.8, 11.2, and 13.6, two implants of 4 and 8 mm, two abutments, and two abutment screws were modeled using Solidworks software in this laboratory experimental study. In addition, Abacus software was used to the dynamic reconstruction of screw tightening and external load at an angle of 75.8 degrees with the occlusal plane. The stress values were calculated for the screw, abutment, fixture, and bone.
    Results
    In both 4- and 8-mm implants, the increased vertical height of the crown decreased the stress on the abutment screw and increased the stress on the abutment and fixture. For a 4-mm implant, the stress to the abutment screw at all three heights was less than 8 mm. At all heights, the stress values to the abutment and the fixture were more than 8mm for the 4-mm implant. The increased vertical height of the crown resulted in an increase in compressive and tensile stress in the surrounding bone for both 4-mm and 8-mm implants. The magnitude of these stresses in the 4-mm implant was more than 8 mm.
    Conclusions
      Increased vertical height of the crown and crown-to-implant ratio reduced the stress on abutment screws as the weakest member of the implant. However, it probably increased the failure due to fatigue in the abutment and fixture as well as bone resorption.
    Keywords: Abutment screw, Finite element analyses, Implant, Vertical height of the crown
  • منیره نیلی احمدآبادی، داود داوری
    مقدمه
    با توجه به روند روزافزون استفاده از ایمپلنت، این مساله مورد سوال بسیاری از دندان پزشکان است که میزان رضایت و فراوانی استفاده از سیستم های مختلف ایمپلنت به چه میزانی است، تا با استفاده از این تجربیات، دندان پزشکان خود نیز از شک پیرامون استفاده از سیستم ارجح بیرون آیند. در این مطالعه، تجربیات دندان پزشکان پیرامون سیستم های مختلف، مورد ارزیابی قرار گرفت.
    مواد و روش ها
    این یک مطالعه ی توصیفی- تحلیلی از نوع مقطعی بود که با استفاده از پرسش نامه ای مشتمل بر 40 پرسش در مورد جوانب مختلف درمان انجام شد و با ارائه به 100 نفر از دندان پزشکان شامل 51 نفر عمومی، 21 نفر متخصص پروتز و 28 نفر جراح لثه و فک و صورت جمع آوری گردید. نتایج با استفاده از آزمون کای اسکوئر و کروسکال والیس در سطح 0/05 = α مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند.
    یافته ها
    تفاوت معنی داری میان دندان پزشکان عمومی و متخصص در انتخاب نوع سیستم وجود نداشت
    (0/417 = p value). استفاده از سیستم DIO (کره جنوبی) بیشتر از سایر سیستم ها بود. به طور معنی داری متخصصین پروتز بیشتر از جراحان و جراحان، بیشتر از دندان پزشکان عمومی در جلب نظر بیماران موفق بودند (0/02 = p value). در مورد شایع ترین علت شکست، تفاوت معنی داری میان دندان پزشکان مشاهده نگردید (0/817 = p value). 88 درصد از دندان پزشکان، رد کردن درمان ایمپلنت توسط بیمار را مشکلات مالی می دانستند. 65 درصد دندان پزشکان، رضایت مندی بیماران از درمان ایمپلنت را متوسط ارزیابی نمودند. .
    نتیجه گیری
    استفاده ی بیشتر از سیستم DIO به دلیل قیمت مناسب تر، کیفیت و خدمات بهتر آن بود.
    کلید واژگان: ایمپلنت دندانی, دندان پزشک, پرسش نامه
    Monireh Nilli Ahmadabadi, Davood Davari
     
    Introduction
    Considering the increasing rate of dental implant use, many general dental practitioners ask the question which system has the highest frequency of use and satisfaction rate so that they can decide on the use of one superior system, using other dentists' experience. This study evaluated dentists' experience in relation to the various implant systems.
    Materials & Methods
    The present descriptive-analytical/cross-sectional study was carried out with the use of a questionnaire with 40 questions on different aspects of implant treatment. The questionnaire was handed in to 100 dental practitioners working in Isfahan, consisting of 51 general dentists, 21 prosthodontists and 28 oral and maxillofacial surgeons and periodontists. Data were analyzed with Chi-squared and Kruskal-Wallis tests (α = 0.05).
    Results
    There was no significant difference between general dentists and specialists in the selection of different system (p value = 0.417) and DIO system was the most frequently used system. Prosthodontists were significantly more successful in satisfying patients compared to surgeons, and surgeon were more successful than general dentists (p value = 0.02). There was no significant difference between dentists in relation to the most common failure reason (p value = 0.817); 88% of dentists believed that financial problem was the main reason in implant treatment rejection by the patients. Most of the dentists (65%) believed that patient satisfaction rate was moderate.
    Conclusion
    DIO was the dominant implant system used due to its more favorable cost, quality and services
    Keywords: Dental implant, Dentist, Questionnaire.
  • منیره نیلی احمد آبادی، ناهید سادات آقامیری
    بیان مساله: رایج ترین روش ها برای قالبگیری دقیق در پروتزهای ثابت، روش یک و دو مرحله ای با فضاست. در پاره ای موارد، جزییات به طور دقیق ثبت نمی گردد. بنابراین، دادن واش دوم به قالب لازم می شود.
    هدف
    این پژوهش به منظور بررسی اثر واش دوم بر دقت ابعادی الگوهای گچی فراهم شده از روش قالبگیری یک و دو مرحله ای با فضا با ماده ی قالبگیری اسپیدکس انجام شد.
    مواد
    روش
    در این پژوهش تجربی از الگوی آزمایشگاهی با دو دای فلزی با و بی آندرکات استفاده شد. برای ساخت قالب ها از روش یک مرحله ای، یک مرحله ای با واش دوم، دو مرحله ای با فضای دو میلی متر برای واش و دو مرحله ای با واش دوم استفاده شد. برای هر روش، 15 قالب و روی هم رفته 60 قالب به دست آمد، که با گچ ولمیکس ریخته شدند. ارتفاع و قطر هر دو دای و فاصله ی میان آنها در الگوی گچی به وسیله ی استریومیکروسکوپ با دقت میکرون اندازه گیری و نتایج با آزمون تی و آنوا واکاوی گردید.
    یافته ها
    بررسی نشان داد، که در هر چهار روش، ارتفاع دای با آندرکات افزایش داشته، که در دو مرحله ای با واش دوم معنادار نبود (282/0=p). ارتفاع دای بی آندرکات در دو روش یک مرحله ای و دو مرحله ای با واش دوم افزایش و در دو روش دیگر کاهش داشته، که در روش یک مرحله ای با واش دوم معنی دار نبود (05/0p>). قطر هر دو دای در روش دو مرحله ای افزایش، ولی در دیگر روش ها کاهش و فاصله ی میان دو دای در روش دو مرحله ای کاهش، ولی در دیگر روش ها افزایش نشان داد و تفاوت آن معنادار بود (05/0p<).
    نتیجه گیری
    روش دو مرحله ای با فضا از دیگر روش ها دقیق تر است. روش یک مرحله ای با واش دوم دقیق تر از روش یک مرحله ای است. استفاده از شیوه ی دو مرحله ای با واش دوم در بریج ها پیشنهاد نمی شود، ولی در روکش ها، با به کار بردن تمهیداتی ویژه می توان به کار برد.
    کلید واژگان: دقت ابعادی, ماده ی قالبگیری سیلیکون, واش دوم, روش یک مرحله ای, روش دو مرحله ای
    Nili M., Aghamiri N
    The most common impression techniques used in fixed prosthodontics are one and two step with spacer. Sometimes impression details are not registered and as a result, use of second wash would be necessary.
    Purpose
    The aim of this study was to evaluate the effect of second wash of speedex impression material on dimensional accuracy of stone model in one and two stage impression techniques.
    Materials And Method
    In this experimental study, two metallic dies (with and without undercut) were used. Impressions were made using four techniques (one step, one step with second wash, two steps, and two steps with second wash). For each technique the impression taking was repeated 15 times and totally 60 impressions were provided. Impressions were poured with Vel-mix stone. Height and diameter for each die as well as distances between the dies were measured by sterio microscope and data were analyzed using ANOVA and T-tests.This study showed that in all four techniques height of dies with undercut was increased, but in the two step technique, the difference was not statistically significant (p= 0.282). In one step and two step with second wash technique, heights of dies without undercut were increased, while in the other two techniques they were decreased. In two step technique, diameters of the two dies were increased, while in other techniques they were decreased. In the two step technique, the distance between the dies was decreased, mean while other techniques did not show any increase and the differences were not statistically significant (p<0.05).The two step technique was more accurate than the other techniques. The one step with second wash technique was more accurate than one step technique. The use of two step with second wash technique is not recommended in fixed partial dentures, but in single crowns it can be used only with special considerations.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال