به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب مهدی اکبرتبارطوری

  • بررسی تاثیر آموزش ابعاد سبک زندگی به شیوه خانواده محور بر ارتقاء سبک زندگی سالمندان
    نازآفرین حسینی، فاطمه فروزان جهرمی، مهدی اکبر تبار طوری، مسعود مقیمی، مریم السادات شعفی، هلنا رمضانلی
    زمینه و هدف

    امروزه جمعیت سالمندان در سراسر دنیا رو به افزایش است و بیماری ها و مشکلات حاصل از این مرحله تکاملی می تواند به شدت بر سبک زندگی سالمندان تاثیرگذار باشد. لذا مطالعه حاضر با هدف " تعیین تاثیر آموزش رفتارهای ارتقا دهنده سلامت به شیوه خانواده محور بر سبک زندگی سالمندان" انجام شد.

    روش کار

    این پژوهش یک مطالعه شبه تجربی است که در سال 1394 بر روی 100سالمند انجام گرفت. نمونه ها به دو گروه 50 نفره آموزش خانواده محور و کنترل تقسیم شدند. گروه مداخله تحت آموزش ابعاد سبک زندگی سالمندان قرار گرفتند و در گروه کنترل هیچ مداخله ای صورت نگرفت. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه سبک زندگی سالمندان بود. داده ها قبل، یک، دو و 3 ماه بعد از مداخله تکمیل گردید و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS 21  مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    یافته ها نشان داد که میانگین نمرات سبک زندگی در گروه آزمایش افزایش معنی داری در مرحله پس از آزمون، نسبت به گروه کنترل داشته است  (P<0.05) . نتایج تحلیل کوواریانس حاکی از آن بود که آموزش ابعاد سبک زندگی به شیوه خانواده محور میزان سبک زندگی سالمندان گروه تحت مداخله را در مرحله پس از آزمون به طور معناداری افزایش داده بود (0.001 <p).

    نتیجه گیری

    با توجه به یافته های پژوهش آموزش ابعاد سبک زندگی به شیوه خانواده محور در سالمندان تاثیر گذار بوده و با توجه به اهمیت سبک زندگی سالم در پیشگیری از مشکلات دوران سالمندی و ارتقا سلامت سالمندان را محقق سازد.

    کلید واژگان: آموزش خانواده محور, سبک زندگی, سالمندی}
  • مهناز همتی، مهدی اکبر تبارطوری، محسن شمس *، افسانه بهروزپور
    مقدمه
    یکی از عوامل موثر در بروز بیماری های غیرواگیر، بی توجهی به تغذیه و عادات غذایی ناسالم است. در سالیان اخیر، سواد تغذیه به عنوان مجموعه قابلیت های افراد در دستیابی، درک، ارزیابی و به کارگیری اطلاعات مورد نیاز برای تصمیم گیری در زمینه تغذیه سالم مورد توجه قرار گرفته است. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر مداخله آموزشی بر سواد تغذیه ای معلمان ابتدایی شهریاسوج انجام شد. مواد و روش کار: در این مداخله نیمه تجربی، 110 نفر از آموزگاران ابتدایی شهر یاسوج از مدارس منتخب از دو منطقه آموزش و پرورش شهر یاسوج در دو گروه مداخله کنترل وارد مطالعه شدند. سواد تغذیه ای با استفاده از ابزار تدوین و روا شده در جامعه ایرانی سنجیده شد و با تحلیل داده ها، محتوا و ساختار آموزشی برای ارتقای سواد تغذیه ای تدوین گردید. مداخله آموزشی شامل دو جلسه آموزشی، ارسال دو نوبت پیامک و ارائه پمفلت آموزشی بود. داده ها قبل و سه ماه بعد از مداخله با استفاده از نرم افزار آماری16 Spss تحلیل شدند.
    یافته ها
    پس از مداخله، میزان متغیرهای سواد تغذیه ای شامل درک مطلب، واحدهای غذایی، دانش تغذیه ای، سواد محاسباتی و برچسب غذایی نسبت به قبل از آن در گروه مداخله تفاوت معناداری را نشان داد. تفاوت نمره میانگین سواد تغذیه ای در دو گروه، بعداز مداخله نیز معنادار شد. بحث و نتیجه گیری: نتایج این پژوهش برای ارائه به تصمیم گیرندگان در حوزه آموزش و پرورش و سیاستگزاران حوزه سلامت در خصوص اصلاح عادات غذایی نامطلوب و نیز ارتقای سلامت معلمان شهر یاسوج و دیگر بخش های استان، سودمند خواهد بود.
    کلید واژگان: سواد تغذیه ای, مداخله, معلمان}
    Mahnaz Hemati, Mehdi Akbartabar Toori, Mohsen Shams *, Afsaneh Behroozpour
    Objective (s): Lack of attention to nutrition and having non-healthy nutritional habits, is one of the influencing factors for noncommunicable diseases. In recent years, nutritional literacy, as a abilities to access, understand, appraise, and apply necessary information to make decision related to healthy nutrition, is considered to be a very important health-related issue. This study aimed to investigate the effect of an educational intervention on nutritional literacy of elementary school teachers in Yasuj, Iran.
    Methods
    In this quasi-experimental study, 110 teachers of the elementary schools in Yasuj, who were randomly selected in two areas of the city (intervention and control group) were included in the study. Nutritional literacy was measured by using a validated tool for Iranian society, and after analyzing the data, the educational content and structure were developed to improve the nutritional literacy. Intervention consisted of two training sessions, sending two SMS and providing educational pamphlets. Data were analyzed before and three months after the intervention by using Spss16 software.
    Results
    There was a significant difference in terms of nutritional literacy, reading comprehension, food units (P<0.001), nutritional knowledge (P=0.001), computational literacy (P =0.034) and nutrition label (P=0.005) before and after the intervention among intervention group. The difference between the mean score of nutritional literacy in the two groups also was significant.
    Conclusion
    The results indicaterd that the educational intervention was useful in increasing nutritional health literacy among primary school teachers.
    Keywords: Nutritional Literacy, Intervention, Teachers}
  • ساسان دارابی، کامبیز کریم زاده شیرازی*، مهدی اکبرتبار طوری، سیدعلی موسوی زاده، سیما زمانی
    مقدمه
    امروزه بیماری های قلبی عروقی علت اصلی ناتوانی و مرگ ومیر در بسیاری از کشورها به شمار می رود و پیشگیری از آن یکی از موارد موردبحث در سازمان جهانی بهداشت است. مطالعه حاضر باهدف تعیین تاثیر مداخله آموزشی مبتنی بر الگوی باور سلامت بر ارتقای رفتارهای تغذیه ای پیشگیری کننده از بیماری های قلبی – عروقی در زنان 45-30 ساله شهر سی سخت انجام شد.
    روش کار
    این مطالعه از نوع کارآزمایی عرصه ای بود که بر روی 137 زن 45-30 مراجعه کننده به مرکز بهداشتی و درمانی شهر سی سخت در سال 1395 به روش نمونه گیری تصادفی منظم صورت گرفت. گرداوری اطلاعات به وسیله پرسشنامه باور سلامت و ثبت 3 روزه غذا، قبل و دو ماه بعد از آموزش انجام شد. اطلاعات با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 21 و آزمون های آماری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    مداخله آموزشی باعث افزایش نمرات آگاهی و سازه های مدل باور سلامت به جز سازه موانع درک شده گردید (05/0 > P). همچنین میانگین مصرف کالری، کربوهیدرات، چربی، اسیدهای چرب، نمک و گروه های نان و غلات، کاهش و گروه های شیر و لبنیات و سبزیجات افزایش یافت (05/0 > P).
    نتیجه گیری
    آموزش بر اساس مدل باور سلامت درافزایش آگاهی و ارتقای رفتار تغذیه ای درزمینه پیشگیری از بیماری قلبی و عروقی موثر می باشد.
    کلید واژگان: آموزش, الگوی باور سلامت, رفتارهای تغذیه ای, بیماری های قلبی و عروقی, زنان}
    Darabi S., Karimzadeh Shirazi K.*, Mousavizadeh Sa, Akbar Tabareti M., Zamani S
    Introduction
    Cardiovascular disease is the leading cause of morbidity and mortality in many countries. Its prevention has been discussed by the World Health Organization. The current study determined the effect of an educational program designed to raise awareness about cardiovascular disease based on the health belief model on the preventative nutrition behavior of women aged 30-45 years.
    Result
    Educational intervention increased the scores for knowledge and health belief model structures except when barriers were perceived (The mean consumption of calories, carbohydrates, fats, fatty acids, salt, milk groups, bread and cereals decreased, but the consumption of milk, dairy products and vegetables increased (p
    Keywords: education, health belief model, nutritional behavior, cardiovascular disease, women}
  • علیرضا دهقان منشادی، مهتاب رستمی حسینخانی، محسن نیک سرشت، عظیم هدایت پور، مهدی اکبر تبار طوری، صدرالله محرابی، رضا محمودی *
    زمینه و هدف
    بلوغ آزمایشگاهی تخمک یک تکنیک نوید بخش برای کاهش هزینه ها و عوارض ناشی از تحریک تخمدان به وسیله گونادوتروپین ها می باشد. هدف از این مطالعه بررسی اثر هم زمان فاکتور رشد شبه انسولینی 1 و آنتی اکسیدان های سیستئامین و بتا مرکاپتواتانول بر میزان تکامل آزمایشگاهی تخمک نا بالغ بوده است.
    روش بررسی
    در این مطالعه تجربی، 48 ساعت پس از تزریق 5/7 واحد بین المللیPMSG به موش های ماده نا بالغ، تخمک های ژرمینال وزیکول از تخمدان موش ها جدا شدند. سپس این تخمک ها به محیط کشت TCM199 حاوی 50 نانوگرم بر میلی لیتر فاکتور رشد شبه انسولینی 1 و میزان100 میکرومول سیستئامین و بتا مرکاپتواتانول منتقل شدند. بعد از 24 ساعت کشت، تخمک ها به متاز دو رسیده و این تخمک های بالغ شده در محیط لقاح آزمایشگاهی لقاح داده شدند و تکامل جنینی تا مرحله دو سلولی مورد بررسی قرار گرفت. داده های به دست آمده از این مطالعه به وسیله تست آماری آنالیز واریانس و پس آزمون توکی تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    نتایج این مطالعه نشان داد که میزان بلوغ، لقاح و تشکیل جنین دوسلولی در تخمک ژرمینال وزیکول با سلول کومولوس درمحیط کشت TCM199 حاوی فاکتور رشد شبه انسولینی-1، سیستئامین و بتا مرکاپتواتانول، به ترتیب 10/92، 30/93، 60/80 درصد و در تخمک ژرمینال وزیکول بدون سلول کومولوس در همین محیط کشت به ترتیب 80/65، 00/64، 60/58 بوده است. که این تفاوت از لحاظ آماری معنی دار می باشد(001/0p<).
    نتیجه گیری
    ترکیب هم زمان فاکتور رشد شبه انسولینی، سیستئامین و بتا مرکاپتواتانول، میزان بلوغ، لقاح و تشکیل جنین دو سلولی را در تخمک های با سلول کومولوس نسبت به تخمک های بدون سلول کومولوس به میزان بیشتری افزایش داد و این بیانگر ضرورت افزودن مکمل های فاکتور رشد و آنتی اکسیدان ها به محیط کشت و وجود سلول کومولوس می باشد.
    کلید واژگان: تخمک ژرمینال وزیکول, فاکتور رشد شبه انسولینی, سیستئامین, بتا مرکاپتواتانول, بلوغ آزمایشگاهی}
    A. Dehghan Manshadi, M. Rostami Hosseinkhani, M. Nikseresht, A. Hedayatpoor, M. Akbartabar Toori, S. Mehrabi, R. Mahmoudi
    Background and Aim
    In vitro maturation of oocytes is a promising technique for reducing the costs and complications of ovarian stimulation by gonadotropins. The aim of this study was to investigate the effects of combination of insulin-like growth factor-1 and antioxidant cysteamine and β-Mercaptoethanol on maturation and fertilization of immature oocytes.
    Methods
    in this experimental study, following 48 hrs injection of 7.5 IU PMSG to immature female mice, the germinal vesicle oocytes from ovaries were removed and transferred to TCM199 culture medium containing 50 ng /ml insulin-like growth factor-1 and 100 μmol Cysteamine and β -Mercaptoethanol. After 24 hrs of culture, the oocytes of MII in IVF were fertilized and embryonic development to the two cells was studied under an inverted microscope. Data analysis was performed by using ANOVA and Post hoc Tukey test.
    Results
    The results showed that the rate of maturation, fertilization and 2-cell embryo formation in GV oocytes with cumulus cells in TCM199 medium containing insulin-like growth factor-1, Cysteamine and BME were 92.10, 93.30, 80.60% and in the GV oocytes without Cumulus cells were cultured in the same medium were 65.80, 64.00, 58.60% respectively which were statistically significant (P <0.001).
    Conclusion
    In the present study, the simultaneous combination of insulin-like growth factor-1, β-Mercaptoethanol and CYS increased maturation, fertilization and developmental rate to 2-cells stage with cumulus cells more than the oocyte without cumulus cells to a greater extent. This represented the need of adding supplemental growth factors and antioxidants to the medium and is associated with cumulus cells.
    Keywords: Germinal vesicle oocytes, insulin, like growth factor 1, Cysteamine, Beta, Mercaptoethanol, Cumulus cell, in vitro maturation}
  • سحر روزبهی، نعمت الله رزمی، مهدی اکبرتبار طوری، هیبت الله صادقی*
    مقدمه و هدف
    برخی از ترکیب های طبیعی و سنتتیک دارای خواص آنتی اکسیدانی می باشند که در محافظت از کبد در مقابل عوامل مخرب نقش مهمی را دارند. هدف از این مطالعه بررسی اثر محافظت کبدی عصاره هیدوالکلی چتر گندمی رفیع در موش های صحرایی بود.
    روش بررسی
    این مطالعه تجربی در سال 1392 در دانشگاه علوم پزشکی یاسوج بر روی 50 سر موش صحرایی نر بالغ و سالم از نژاد ویستار انجام شد. حیوان ها به طور تصادفی به 5 گروه مساوی شامل؛ گروه شاهد(دریافت کننده روغن زیتون)، گروه کنترل (دریافت کننده روغن زیتون و تتراکلرید کربن) و سه گروه آزمون (دریافت کننده روغن زیتون و تتراکلرید کربن) تقسیم شدند. به موش های گروه های گروه های آزمون به ترتیب عصاره گیاه چتر گندمی رفیع با دوزهای 75، 150 و300 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن به صورت گاواژ داده شد. بعداز دو ماه میزان آنزیم های کبدی، پروتئین تام، آلبومین و بیلی روبین سرم موش ها اندازه گیری شدند. مطالعات هیستوپاتولوژی کبد موشها نیز انجام گرفت. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزارSPSS و آزمون های آماری آنالیز واریانس یک طرفه و تست توکی تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    در گروه CCl4 افزایش قابل توجهی در سطوح سرمی آلانین آمینو ترانسفراز، آسپارتات آمینو ترانسفراز، آلکالین فسفاتاز، بیلی روبین تام، بیلی روبین مستقیم، و کاهش قابل توجهی در سطح سرمی توتال پروتئین و آلبومین در مقایسه با گروه نرمال مشاهده شد (P<0.05). عصاره هیدروالکلی گیاه چتر گندمی رفیع در هر سه دوز باعث کاهش سطوح آنزیم های کبدی، بیلی روبین گردید، در حالی که توتال پروتئین و آلبومین در مقایسه با گروه هپاتوتوکسیک افزایش یافت((P<0.05. بیشترین میزان کاهش در آنزیم های کبدی و بیلی روبین تام مربوط به دوز 300 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن موشها بود و همینطور بیشترین افزایش در غلظت سرمی پروتئین تام و آلبومین نیز مربوط به همین دوز بود.
    نتیجه گیری
    این نتایج نشان می دهد که عصاره هیدرو الکلی گیاه چتر گندمی رفیع دارای اثر محافظت کبدی قابل توجهی در رت های هپاتوتوکسیک شده توسط CCl4 است که به ترکیبات آنتی اکسیدانی این گیاه نسبت داده می شود.
    کلید واژگان: چتر گندمی رفیع, محافظت کبدی, تتراکلریدکربن, آنتی اکسیدان}
    Roozbehi S., Razmi N., Akbartabar Touri M., Sadeghi H.*
    Background and Aim
    Some natural and synthetic products have antioxidant properties which protect the liver against the destructive factors. This study aimed to investigate the effect of Bupleurum exelatum (B. exalatum) extracts on rat liver.
    Material And Method
    The present experimental study was conducted at Yasuj University of Medical Sciences in 2013 on 50 healthy adult male Wistar rats. The animals were randomly divided into five equal groups: the normal group (receiving, olive oil), control and experiment groups receiving different dose of carbon tetrachloride and olive oil. The experiment group was given daily doses of 75, 150 and 300 mg per Kg of B. exalatum extract by gavage respectively. After two months, the liver enzymes, total protein, albumin and bilirubin in animal’s sera were measured. Data were analyzed using the SPSS software, using ANOVA and tuky-test.
    Result
    The toxicant significantly (P < 0.05) increased the levels of ALT, AST, ALP, TB, DB, and decrease the level of TP and ALB. Oral administration of B. exalatum extracts showed a significant (P < 0.05) decrease in all the elevated serum and significant increase (P < 0.05) in TP and ALB levels at all usage doses. These results indicate the maximum recovery was observed in 300 mg/kg/day. The histopathological changes i.e. fatty changes, necrosis etc were partly or fully prevented in animals treated with the extracts.
    Conclusion
    These findings suggest that the extract of B. exalatum possessed hepatoprotective activity, which could be linked to their phytochemical constituents and antioxidant activity; this therefore requires further in-depth studies.
    Keywords: Bupleurum exalatum, Hepatoprotective, Carbon tetrachloride, Antioxidant}
  • عبدمحمد موسوی، محسن شمس، مهدی اکبرتبار طوری، حسین فلاح زاده، رشید غفاری، علی موسوی زاده، محمد علی مروتی شریف آباد*
    زمینه و هدف
    اثر بخشی سازه های مدل فرانظریه ای برای تغییر رفتارهایی غذایی به وسیله برخی مطالعه ها سئوال برانگیز شده است. هدف این مطالعه بررسی ارتباط میان سازه های خودکارآمدی و موازنه تصمیم گیری بود که این دو به عنوان متغیرهای واسطه انتقال در بین مراحل تغییر رفتار پیروی از رژیم غذایی دریافت کالری متعادل در میان زنان چاق و یا دارای اضافه وزن شهر یاسوج بود.
    روش بررسی
    داده های پایه این مطالعه توصیفی تحلیلی، مربوط به 447 زن چاق ویا دارای اضافه وزن بوده و با استفاده از روش خوشه ایتصادفی انتخاب شدند. بر اساس مدل فرا نظریه ای، افراد در تلاش برای تغییر رفتار، از خلال مجموعه ای از مراحل شامل؛ پیش تاملی، تاملی، آمادگی، عمل و نگهداری عبور می کنند و دو سازه موثر بر مراحل تغییر رفتار، خودکارآمدی و موازنه تصمیم گیری می باشد. متغیرهای دموگرافیک و تن سنجی و همچنین سازه های مراحل رفتار با استفاده از پرسشنامه های روا و پایا مورد سنجش قرار گرفتند.
    یافته ها
    از متغیرهای دموگرافیک و تن سنجی، فقط توزیع تغییرات سطح سواد قبل از دبیرستان در بین مراحل رفتار(P=.047،OR=.502، %95 CI=.255 ~. 990) معنی دار بوده، تغییرات خود کارآمدی(F(4.425)= 27.09، P=. 0001)، موازنه تصمیم گیری(F(4.394)، P=. 004) و فواید تغییر رفتار(F(4.430)=5.35، P=0001) معنی داری بودند. تغییرات هزینه های تغییر رفتار معنی داری نبود(F 4.400)=1.83، P=.123).
    نتیجه گیری
    یافته های این مطالعه، الگویی اختصاصی از سازه هایی مانند خودکارآمدی، موازنه تصمیم گیری و فواید تغییر را مورد تایید قرار داد که حرکت زنان در بین مراحل پنج گانه تغییر رفتار پیروی از رژیم غذایی دریافت کالری متعادل را پیش بینی می کردند.
    کلید واژگان: مراحل رفتار, خودکارآمدی, موازنه تصمیم گیری, فواید تغییر رفتار, هزینه های تغییر رفتار, دریافت کالری متعادل, زنان}
    Mousavi Am, Shams M., Akbartabar Toori M., Fallah Zadeh H., Ghafari Sr, Mousavizadeh A., Morowatisharifabad Ma*
    Background and Aim
    The effectiveness of the Transtheoretical model for changing nutritional behavior has been questioned by some studies. The purpose of this study was to investigate the relationship between self-efficacy and decisional equilibrium and transfer among the stages of behavior change of a calorie balance intake among obese women inYasuj, Iran.
    Methods
    The data of the present descriptive analytical study were baseline data of 447 obese or overweight who were selected using the random cluster method. Based on the Transtheoretical model, individuals pass stages of change, which are precontemplation, contemplation, preparedness, action and maintenance. Two other main constructs which affect the stages of behavior change are self-efficacy and decisional balance. Demographic and anthropometric variables and stages of change, self-efficacy, decisional equilibrium pros and cons related to calorie balance intake were measured using valid and reliable questionnaires.
    Results
    The participants average age was 33.49 years. Neither demographic nor anthropometric variables changes were significant among the stages of behavior change except literacy level before high school (P=.047,OR=.502, %95 CI=.255 ~. 990). A significant change was observed in self-efficacy (F(4.425)= 27.09, P=. 000),decisional equilibrium (F(4.394), P=. 004), and pros (F(4.430)=5.33, P=000), while no significant change was observed among cons (F 4.400)=1.83, P=.123).
    Conclusion
    The findings confirmed the specific model of self-efficacy, decisional equilibrium and pros which predict that the obese women transfer between the five stages of calorie balance intake.
    Keywords: Transtheoretical model, stages of change, Self, efficacy, Decisional balance, pros, cons, calorie balance intake, women}
  • محمود نارکی، مهدی اکبرتبار طوری، لیلی سپهرآرا، محمدجعفر خجسته زاده*
    زمینه و هدف
    اختلالات اضطرابی از مشکلات عمده بشری است، تحقیق و جستجو بر ای یافتن داروهای موثر با عوارض جانبی کمتر ادامه دارد. آویشن شیرازی از گیاهان دارویی با اثرات درمانی گوناگون است که احتمال اثرات ضد اضطرابی برای آن وجود دارد. هدف از این مطالعه تاثیر رژیم غذایی حاوی برگ آویشن شیرازی بر رفتار اضطراب در موش صحرایی بود.
    روش بررسی
    در این مطالعه تجربی تعداد 40 سر موش صحرایی نر بالغ نژاد ویستار با محدوده وزنی 220180 گرم یود، که به پنج گروه شامل؛ یک گروه کنترول، یک گروه دیازپام و سه گروه تیمار که به مدت دو هفته، سه هفته و چهار هفته رژیم غذایی حاوی آویشن شیرازی را دریافت کردند، تقسیم شدند. برای سنجش اضطراب از مدل استاندارد اضطراب(EZM) استفاده شد. پس از اتمام تست رفتاری غلظت کورتیزول سرم با استفاده از کیت با روش ایمونواسی آنزیمی ارزیابی گردید. داده ها با آزمون آماری آنالیز واریانس یک طرفه و تست توکی تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    رژیم غذایی حاوی 10 درصد آویشن شیرازی، مدت زمان و تعداد حضور حیوان را در بازوهای باز ماز نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری افزایش داد(P <0.01)و هم چنین سنجش هورمون کورتیزول نسبت به گروه کنترل کاهش نشان داد(p <0.05).
    نتیجه گیری
    رژیم غذایی حاوی آویشن شیرازی در کاهش واکنش های اضطرابی در موش صحرایی موثر بود.
    کلید واژگان: آویشن شیرازی, اضطراب, مدل elevated zero maze, کورتیزول}
    Naraki M., Akbartabar Toori M., Sepehr Ara L., Khojasteh Zadeh Mj*
    Background and Aim
    Anxiety disorders are a major problem for humanity. Research continues to find effective drugs with lower side effects. Thyme is one of the medicinal plants that may have many therapeutic effects including anti-anxiety effect. The aim of this study was to evaluate the effect of dietary thyme (Zataria multiflora Boiss) on anxiety.
    Methods
    In the present experimental study, forty male adult Wistar rats with an average weight of 180-220 gr were randomly divided into five groups, including a control group, group treated with diazepam and three treated groups which received diet containing thyme for periods of two, three and four weeks respectively. To measure the Anxiety Standard Model of Anxiety (EZM) was used. After completion of behavioral testing, the serum cortisol concentration was measured by enzyme immunoassay. Data were analyzed using one-way ANOVA and Tukey’s test.
    Results
    The results indicated that the diet containing 10% thyme had significantly increased the presence of the animal in the open arms of maze compared to the control group (P <0.01) and also a decrease was observed in the assessment of cortisol hormone compared to the control group(p <0.05).
    Conclusions
    The findings of this study showed that diet containing thyme was effective in reducing anxiety reactions in rats.
    Keywords: Zataria multiflora, anxiety, elevated zero maze, cortisol}
  • فواد مهربان، مهرزاد جعفری، مهدی اکبرتبار طوری، حسین صادقی، بهزاد جودی، مصطفی مصطفی زاده، هیبت الله صادقی*
    مقدمه

    در برخی کشورها برای درمان نازایی از گرده درخت خرما و گیاهان جنس آستراگالوس استفاده می شود.

    هدف

    هدف این مطالعه بررسی اثرات مصرف گرده درخت خرما و عصاره آستراگالوس اوینوس بر باروری موش های صحرانی نر سالم و بالغ بود.

    مواد و روش ها

    تعداد 36 سر موش صحرایی نر بالغ و سالم به طور تصادفی به 6 گروه، مساوی تقسیم شدند. به گروه اول (گروه کنترل) به صورت خوراکی آب مقطر تجویز شد. به گروه های دوم، سوم و چهارم یک میلی لیتر از سوسپانسیون آبی گرده درخت خرما به ترتیب حاوی 120، 240 و 360 میلی گرم بر کیلوگرم و به گروه های پنجم و ششم عصاره آستراگالوس اووینوس در دوزهای 100 و 500 میلی گرم بر کیلوگرم وزن موش گاواژ شد. تمام مداخله ها هر روز و به مدت 35 روز متوالی ادامه داشت. در پایان از تمام موش ها خونگیری شد. غلظت سرمی estradiol، testosterone، LH، FSH وزن بیضه و اپیدیدیم ، تعداد و تحرک اسپرمی ، قطر لوله های سمینیفروس، ضخامت لایه سلولی ژرمینال و تعداد سلول های اسپرماتوگونی و لایدیگ مورد ارزیابی قرار گرفت.

    نتایج

    تجویز گرده درخت خرما در دوزهای 120 و 240 میلی گرم بر کیلو گرم افزایش معنی دار آماری (05/0˂p) را در نسبت وزنی بیضه یا اپیدیدیم به وزن بدن موش، همچنین در حرکت و تعداد اسپرم، غلظت سرمی هورمون استرادیول در مقایسه با کنترل نشان داد. مقادیرLH (p<0/01) و تستوسترون سرم (0/001˂p) فقط در دوز 120 میلی گرم از گرده درخت خرما به لحاظ آماری افزایش یافت. پارامترهای هیستومورفومتریک بیضه، قطر توبول های سمینیفروس در هر سه دوز افزایش یافته است (0/001=p). عصاره آستراگالوس اووینوس در هر دو دوز باعث کاهش معنی دار به لحاظ آماری در وزن نسبی بیضه و اپیدیدیم شد. همچنین تحرک اسپرم با آستراگالوس اووینوس به طور معنی داری کاهش یافت. اگرچه تعداد اسپرم، ضخامت لایه سلولی ژرمینال، تعداد سلول های اسپرماتوگونی و غلظت سرمی استرادیول در دوز 100 میلی گرم افزایش داشت، تعداد اسپرم، سلول های اسپرماتوگونی و لایدیگ و مقدار سرمی هورمون FSH کاهش معنی دار در دوز 500 میلی گرم نشان داد.

    نتیجه گیری

    نتایج این مطالعه نشان داد سوسپانسیون آبی گرده درخت خرما اثر تقویت کنندگی بر اندام ها و هورمون های جنسی همچنین پارامترهای اسپرم دارد ولی عصاره آستراگالوس اووینوس می تواند به عنوان عامل ضد باروری از طریق تاثیر مخرب بر اندام های جنسی و پارامترهای اسپرم موش های صحرایی نر عمل کند.

    کلید واژگان: آستراگالوس اوینوس, گرده درخت خرما, ناباروری, موش صحرایی, هورمون های جنسی}
    Fouad Mehraban, Mehrzad Jafari, Mehdi Akbartabar Toori, Hossein Sadeghi, Behzad Joodi, Mostafa Mostafazade, Heibatollah Sadeghi
    Background

    Date Palm Pollen (DPP) and Astragalus genus are used in some countries for the treatment of infertility.

    Objective

    This study was designed to investigate effects of DPP and Astragalus ovinus (A.Ovinus) on fertility in healthy adult male rats.

    Materials And Methods

    Thirty-six rats were divided into six groups (n=6) including control and five treatment groups. DPP (120, 240 and 360 mg/kg) and A.ovinus (100, 500 mg/ kg) were orally given to the treatment groups. After thirty-five days, blood samples were taken to determine serum levels of FSH, LH, testosterone and estradiol. Weight of testis and epididymis, sperm count, sperm motility, seminiferous tubules diameter (STD), germinal cell layer thickness (GCLT), sertoli, leydig and spermatogonia cells were also evaluated.

    Results

    DPP at the of 120 and 240 mg/kg doses significantly raised the ratio oftestis or epididymis to body weight, sperm count, sperm motility, and estradiollevel compared to the control group (p<0.05). LH and testosterone levels onlynoticeably increased at 120 mg/kg of DPP (p<0.01 and p<0.001 respectively). STDincreased in the three applied doses (p=0.001). A. ovinus extract at the indicateddoses produced a significant reduction in the ratio of testis or epididymis to bodyweight and sperm motility (p<0.05). Sperm count, spermatogonia, leydig cells andFSH level decreased at dose of 500 mg/kg. Furthermore, GCLT, spermatogoniacells, and serum estradiol level increased at 100 mg/kg dose of A. ovinus.

    Conclusion

    Our findings indicate that DPP could improve fertility factors, while A.ovinus can exhibit deleterious effects on gonad and sperm parameters in rats.

    Keywords: Astragalus Ovinus, Date palm pollen, Infertility, Rats, Gonadal hormones}
  • مهدی قوامی زاده، جمشید محمدی، علی میرزایی، هیبت الله صادقی، مهدی اکبرتبار طوری
    زمینه و هدف
    امروزه از ترکیبات سمی مشتق شده از گیاهان علیه میکروب ها و سلول های سرطانی استفاده می شود. هدف این مطالعه ارزیابی سمیت سلولی بیلهر، بومادران و درمنه کوهی با استفاده از آزمون کشندگی آرتمیا اورمیانا میگوی آب شور بود.
    روش بررسی
    در این مطالعه تجربی، ابتدا گیاهان مورد مطالعه از استان کهگیلویه و بویراحمد جمع آوری و شناسایی شدند. قسمت های هوایی گیاهان تمیز و در هوای آزاد خشک شده و عصاره گیری به وسیله دستگاه سوکسله با حلال های مناسب انجام شد. تفریخ لارو با استفاده از سیست خریداری شده از ارومیه برای ارزیابی سمیت سلولی انجام گرفت. لاروهای زنده در مجاورت غلظت های مختلف عصاره ها قرار گرفتند و تعداد لاروهای زنده و مرده پس از 24 ساعت شمارش شدند. 50 درصد میزان کشندگی هر عصاره از طریق میانگین لاروهای زنده کنترل و مواجهه یافته ارزیابی شدند. داده ها با آزمون آماری پروبیت آنالیز، تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    50 درصد میزان کشندگی برای عصاره های کلروفرمی بومادران (53/0± 8/67 میکروگرم بر میلی لیتر) هیدروالکلی بیلهر(6/0±5/76 میکروگرم بر میلی لیتر) و کلروفرمی درمنه (05/6±7/92 میکروگرم بر میلی لیتر) بود. بیشترین سمیت به ترتیب مربوط به عصاره کلروفرمی بومادران بود. میزان کشندگی رابطه مستقیمی با غلظت عصاره ها داشت.
    نتیجه گیری
    طبق نتایج حاصل از آزمون کشندگی میگوی آب شور برای عصاره های مختلف گیاهان مورد مطالعه، بومادران، بیلهر و درمنه کوهی به ترتیب به عنوان سمی ترین گیاهان معرفی شدند. بنابراین این گیاهان ممکن است منبعی برای استخراج ترکیبات جدید با خواص بیولوژیکی باشند.
    کلید واژگان: آرتمیا اورمیانا, بیلهر, بومادران, درمنه کوهی, سمیت سلولی}
    Background and Aim
    Nowadays، toxic compounds derived from plants used against microbes and cancer cells. The aim of this study was to evaluate cytotoxicity of Dorema aucheri، Achillea millefollium and Artemisia aucheri using brine shrimp، Artemia urmiana، lethality test.
    Methods
    In this experimental study، the plants were collected from the Kohgiluyeh and Boyer-Ahmad Province، then identified by a botanist. Clean and air-dried aerial parts of plants were extracted with suitable solvents. Cytotoxicity evaluation was performed using larvae hatched cysts were purchased from Urmia. Live larvae were exposed to different concentrations of extract and the numbers of live and dead larvae were counted after 24 hours. Mean of LC 50 of any extracts from control and exposed live larvae were examined. The data were analyzed using the Finney’s Probit analysis.
    Results
    Hydro ethanol and chloroform extracts of Achillea millefolium، Dorema aucheri and Artemisia aucheri exhibited potent brine shrimp lethality with LC50 67. 8±0. 53μg. ml-1، 76. 50±0. 60μg. ml-1، 92. 70±6. 05μg. ml-1 respectively. The degree of lethality was found to be directly proportional to the concentration of extracts.
    Conclusion
    According to BSLT، LC50 of D. aucheri، A. millefolium and A. aucheri، they were considered as toxic. So these plants could be a source of new compounds with biological activity.
    Keywords: Artemia urmiana, Dorema auchri, Achillea millefolium, Artemisia aucheri, Cytotoxicity}
  • ابوالقاسم هادی نیا، اورنگ ایلامی، علی موسوی زاده، مهدی اکبرتبار طوری، سید عبدالمجید خسروانی
    سابقه و هدف
    تب خونریزی دهنده کریمه کنگو یک بیماری مشترک انسان و دام است که از نواحی مختلف ایران گزارش شده است. هدف از این مطالعه بررسی سرواپیدمیولوژی تب خونریزی دهنده کریمه کنگو در مشاغل در معرض خطر شهر یاسوج بود.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه مقطعی تعداد 108 نفر از افراد در معرض خطر شامل؛ 34 نفر قصاب،20 نفر سلاخ، 14 نفر کارگر کشتارگاه، 20 نفر کارگر رستوران و20 زن خانه دار به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. پس از تکمیل پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و سابقه ابتلاء به بیماری های تب دار، از آنان نمونه خون تهیه شد و وجود آنتی بادی IgG اختصاصی ضد ویروس عامل تب خونریزی دهنده کریمه کنگو به روش ایمونوفلوروسانس بررسی شد. داده های حاصل با آماره های توصیفی میانگین و درصد و آزمون آماری کای دو تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    تعداد 5 نفر (6/4 درصد)، از افراد مورد بررسی دارای تست سرولوژی مثبت بودند. موارد مثبت در بین سلاخان 3 نفر (15 درصد) و کارگران رستوران 2 نفر (10 درصد) بود که این تفاوت از نظر آماری معنی دار بود (05/0 p<). در سایر گروه ها مورد مثبت وجود نداشت.
    استنتاج
    این مطالعه نشان داد که سروپروالانس تب خونریزی دهنده کریمه کنگو در مشاغل پر خطر شهر یاسوج از شیوع بالایی برخوردار نیست، با این حال لزوم ادامه برنامه مراقبتی و پیشگیری از ابتلاء هم چنان احساس می شود.
    کلید واژگان: تب کریمه کنگو, سرواپیدمیولوژی, در معرض خطر}
    Abolghasem Hadinia, Owrang Ilami, Ali Mousavizadeh, Mahdi Akbartabar Tori, Seyed Abdolmajid Khosravani
    Background and
    Purpose
    Crimean-Congo hemorrhagic fever is a zoonotic disease that has been reported from different parts of Iran. The aim of this study was to investigate the Seroepidemiology of Crimean-Congo hemorrhagic fever in high risk professions in Yasuj، Iran.
    Materials And Methods
    The present study included 108 subjects at risk; 34 butchers، 20 slaughters، 14 slaughter-house workers، 20 waiters، and 20 housewives were randomly selected. After completing the demographic characteristics and history of febrile diseases، blood samples were obtained and specific IgG antibodies against Crimean-Congo hemorrhagic fever virus were tested. The collected data were analyzed with descriptive statistics and percentages and chi-square tests.
    Results
    Of the 108 subjects، 5 (4. 6 percent) with positive serology were among restaurant the workers 2 (10 percent) and slaughterers 3 (15 percent)، respectively، which was statistically significant. There were no positive serologies in the other groups.
    Conclusion
    The present study showed that the Seroepidemiology of Crimean-Congo hemorrhagic fever in high risk professions is not highly prevalent in Yasuj، Iran. However، the need for further surveillance and prevention programs is still recommended.
    Keywords: Crimean, Congo Fever, seroepidemiology, high risk}
  • البرز جهانگیری سیسخت، محمد کارگر، علی میرزایی، شهین تاج آرامش، مهدی اکبر تبار طوری، ناهید محمد خانی، زهره رضایی
    زمینه و هدف
    باکتری لیستریا منوسیتوژنز یکی از عوامل سقط جنین و مرده زایی می باشد. با توجه به وجود روش های مختلف جداسازی این باکتری، هدف این مطالعه مقایسه نتایج روش کشت استاندارد و مولکولی برای تشخیص لیستریا منوسیتوژنز در زنان باردار بود.
    روش بررسی
    این مطالعه تجربی بر روی 107 زن باردار انجام شد. تعداد311 نمونه شامل؛ ادرار، خون، جفت و سرویکس جمع آوری شدند. بر روی تمام نمونه ها پس از گذراندن دوره غنی سازی در سرما به مدت 4 هفته کشت و واکنش زنجیره ای پلی مراز انجام شد. داده ها با آزمون های آماری مک نمار و تست کاپا تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    فراوانی سقط اول در زنان مورد مطالعه 8/59 درصد و دوم سقط 1/12 درصد بود. هیچ مورد مثبتی در روش کشت جداسازی نشد. از کل موارد زنان باردار که با روش واکنش زنجیره ای پلی مراز آزمایش شدند، 28/10 درصد ژن hly A جداسازی شد، که بین نتایج این دو روش اختلاف معنی داری دیده شد(022/0=p).
    نتیجه گیری
    این مطالعه نشان داد، روش مولکولی واکنش زنجیره ای پلی مراز در تشخیص باکتری لیستریا منوسیتوژنز از روش کشت اختصاصی تر بوده و بر آن برتری دارد.
    کلید واژگان: کشت, لیستریا منوسیتوژنز, زنان باردار}
    Background and Aim
    Listeria monocytogenes is one of the causes of miscarriage and stillbirth. The aim of the present study was to compare the results of the standard culture method and polymerase chain reaction in pregnant women.
    Methods
    This is an experimental study which was carried out at Imam Sajjad hospital in 2009 on 107 pregnant women. Specimens (311) including urine, blood, placenta and cervix swabs were collected. After enrichment course, for a period of 4 weeks in cold condition, ulture was performed for all specimens. The samples were also evaluated by polymerase chain reaction (PCR). Collected data were analyzed using SPSS, using McNemar and Capa statistical tests.
    Results
    Participants of this study were 15 to 38 years old women, with a mean age of 26.7 years. Frequencies of first and second abortion in the subjects were 59.8% and 12.1% respectively. No culture positive cases were found among the samples while PCR detected hly gene in 10.28% of the subjects. A significant different was observed between the two methods (p=0.022).
    Conclusion
    Findings of this study demonstrated that PCR is more sensitive than culture method for diagnosis of Listeria infection in pregnant women.
    Keywords: Culture, Listeria Monocytogenes, Pregnant Women}
  • علی میرزایی، مهدی اکبرتبارطوری، هیبت الله صادقی، بهمن شریفی
    مقدمه و هدف
    مصرف ترکیبات آنتی اکسیدانی مشتق از گیاهان باعث کاهش شیوع بسیاری از بیماری های مزمن می شود. هدف از این مطالعه بررسی میزان فنل تام و فعالیت های آنتی اکسیدانی بومادران، درمنه و بابونه بود.
    مواد و روش ها
    این مطالعه تجربی در سال 1388 در دانشگاه علوم پزشکی یاسوج انجام شد. ابتدا ساقه های هوایی گیاهان مورد مطالعه شامل؛ بومادران، درمنه و بابونه در مجاورت هوا و در سایه خشک شده و پودر گردید. عصاره های هیدروالکلی به روش خیساندن به مدت 48 ساعت در دمای اتاق تهیه شدند. در این مطالعه برای ارزیابی خواص آنتی اکسیدانی از پنج آزمون به نام؛ دی فنیل پیکریل هیدرازیل، توان آنتی اکسیدانی معادل ترولکس، توان آنتی اکسیدانی احیاء آهن، فسفومولیبدنم و قدرت احیا کنندگی که مکانیسم همگی براساس اهدای الکترون استوار است استفاده شد. برای اندازه گیری ترکیبات آنتی اکسیدانی آزمون فنل و فلاونوئید تام به کار رفت. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار اکسل تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    بهترین فعالیت آنتی اکسیدانی مربوط به گیاه درمنه بود. الگوی فعالیت آنتی اکسیدانی در دی فنیل پیکریل هیدرازیل، توان آنتی اکسیدانی معادل ترولکس و قدرت احیاء کنندگی از بیشترین به کمترین مقدار مربوط به درمنه، بابونه و بومادران بود. الگوی فعالیت آنتی اکسیدانی در دو روش فسفومولیبدنم و فعالیت آنتی اکسیدانی معادل ترولکس به ترتیب مربوط به درمنه، بومادران و بابونه بود.
    نتیجه گیری
    عصاره هیدروالکلی گیاهان بومادران، درمنه و بابونه در تمامی مدل های مورد مطالعه سطوح مختلفی از فعالیت آنتی اکسیدانی از خود نشان دادند. بهترین فعالیت آنتی اکسیدانی مربوط به گیاه درمنه بود.
    Mirzaei A., Akbartabar M., Sadeghi H., Sharifi B.
    Introduction &
    Objective
    Consumption of plant derived antioxidant contributes to reducing risks of certain chronic and degenerative diseases. The aim of the present study was to study the antioxidant activities and total phenolic of Artemisia Martima, Achillea Millefolium and Matricaria Recutica
    Materials and Methods
    The present study was conducted at Yasuj University of Medical Sciences in 2009. The Stem and flower sample of plants were air-dried, and then grinded and were finally extracted by ethanol: water (70: 30) for 48 h in room temperature. Extracts were filtered and dried under vacuum system. The antioxidant activity of three ethanol extract of the medicinal plants, Artemisia martima, Achillea millefolium and Matricaria recutica, were analyzed by five different methods; (1,1-diphenyl-2-picrylhydrazyl (DPPH) radical, 2, 20azinobis- (3-ethylbenzthiazoline -6-sulphonic acid (ABTS) radical cation,Ferric-reducing antioxidant power assay (FRAP), phosphomolybdenum (PMB) and reducing power (RP). In addition, for determination of antioxidant components, the total phenolic content was also analyzed. The collected data was analyzed by SPSS software.
    Results
    For all antioxidant activity assays, Artemisia martima had the highest antioxidant activity value and also total phenol content. Antioxidant capacity analyses revealed that the FRAP and DPPH had comparable results. Antioxidant activity at 1 mg/mL, in ABTS were in the order Artemisia martima> Achillea millefolium> Matricaria recutica. Similar trend was observed for PMB content. RP, FRAP and DPPH were in the order Artemisia martima> Matricaria recutica > Achillea millefolium.
    Conclusion
    The extracts showed a variety of antioxidant activities in all antioxidant assay system. This study demonstrated that Artemisia martima crude extract exhibit significant antioxidant activity.
  • سیدعبدالمجید خسروانی، اورنگ ایلامی، مهدی اکبرتبار طوری، زهرا حسینی، بهادر سرکاری
    مقدمه و هدف
    بر اساس گزارش سازمان بهداشت جهانی هم اکنون بیش از 40 میلیون نفر در جهان به ویروس نقص ایمنی انسان آلوده می باشند. شناسایی افراد آلوده به این ویروس در جامعه باعث کنترل بیماری و جلوگیری از انتشار آن خواهد شد. این مطالعه با هدف بررسی وضعیت آلودگی به ویروس نقص ایمنی انسان در افراد در معرض خطر در استان کهگیلویه و بویراحمد انجام شد.
    مواد و روش ها
    این پژوهش یک مطالعه توصیفی از نوع مقطعی است که در سال 1388 در استان کهگیلویه و بویر احمد انجام شد. جامعه آماری افراد پر خطر برای بیماری ایدز بوده اند. از 2009 نفر از افراد فوق الذکر در شهرستان های بویراحمد، گچساران و کهگیلویه نمونه خون تهیه شد. نمونه ها با روش الیزا برای تعیین آلودگی به ویروس نقص سیستم ایمنی انسان مورد بررسی قرار گرفتند. ضمن تهیه نمونه خون پرسشنامه حاوی اطلاعات دموگرافیک از افراد تکمیل گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های آماری مجذور کای و فیشر تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    آلودگی به ویروس نقص ایمنی انسان از 2009 فرد مورد بررسی در 36 مورد (8/1 درصد) مشاهده گردید. بیشترین میزان شیوع آلودگی به ویروس در گروه سنی 40 31 سال بود. 4/2 درصد از موارد آلودگی در مردان و 5/0 درصد در زنان مشاهده شد. افراد بیکار بیشترین درصد آلودگی را داشتند. میزان آلودگی به ویروس نقص سیستم ایمنی انسان در ساکنین گچساران بیش از ساکنین سایر شهرستان ها بود.
    نتیجه گیری
    نتایج حاصل از این مطالعه مشخص نمود که آلودگی به ویروس نقص ایمنی انسان در گروه های پر خطر در استان کهگیلویه و بویراحمد شایع بوده و لازم است اقدامات کنترلی مناسب جهت جلوگیری از انتشار آلودگی انجام گیرد.
    کلید واژگان: شیوع, ویروس نقص ایمنی انسان, عوامل خطر, سرواپیدمیولوژی}
    Khosravani Am, Ilami O., Akbartabar Tori M., Hosseini Z., Sarkari B.
    Introduction &
    Objective
    According to WHO report, there are more than 40.3 million people infected with HIV worldwide. Detection of HIV-infected people in each community helps to control and prevent the infection. This study aimed to evaluate the prevalence of HIV infection among high-risk groups in Kohgiloyeh and Boyerahmad province in Iran.
    Materials and Methods
    This was a cross-sectional study which was conducted in 2009 in Kohgiloyeh and Boyerahmad province in Iran. High-risk groups for HIV were the subjects of this study. Blood samples were taken from 2009 people from Boyerahmad, Gachsaran, and Dehdasht and tested by ELISA for anti-HIV1/2 antibodies. Demographic features of participants were recorded using a questionnaire during sample collecting. Collected data were analyzed by SPSS version 13 software.
    Results
    From 2009 subjects, HIV antibody was detected in 36 (1.8%) of cases. High prevalence of infection (3.2%) was seen in 31-40 years age group. The rate of infection was higher in males compared to females. Unemployed people were found to be the main victim of the disease. The highest rate of infection was seen in Gachsaran in comparison to other townships.
    Conclusion
    Findings of this study demonstrated that HIV infection is prevalent in high-risk groups in Kohgiloyeh and Boyerahmad province and control measurements should be implemented to prevent the distribution of the infection.
  • صدرالله محرابی، مهدی اکبر تبار طوری، علی اکبر صابری نژاد
    مقدمه و هدف
    نفرولیتوتریپسی پوستی اغلب مواقع تحت بی هوشی عمومی انجام می گیرد، در حالی که عوارض و هزینه بی هوشی عمومی بیشتر از بی حسی نخاعی می باشد، هدف این مطالعه مقایسه کارایی و عوارض بی حسی نخاعی و بی هوشی عمومی در بیماران بزرگسال کاندید عمل نفرولیتوتریپسی پوستی بود.
    مواد و روش ها
    این مطالعه یک کارآزمایی بالینی است که طی سال های 1388 1387 بر روی 110 بیمار بالای 18 سال مبتلا به سنگ کلیه و حالب فوقانی کاندید نفرولیتوتریپسی پوستی که به کلینیک ارولوژی شهید مفتح یاسوج مراجعه نمودند انجام شد، بیماران بعد از اخذ رضایت آگاهانه جهت انجام عمل و نوع بی هوشی به روش زلن به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند، در گروه اول به روش استاندارد تحت بی هوشی عمومی قرار گرفتند و در گروه دوم بی حسی نخاعی در حالت نشسته با نیدل اسپاینال شماره 25 23 در فضای بین مهره ای و با 5/2 میلی لیتر بوپیواکائین 5/ درصد و 5/ میلی لیتر فنتانیل (25 میکروگرم) به روش استاندارد انجام شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های آماری مجذور کای و تی دانشجویی تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    متوسط اندازه سنگ در گروه اول و دوم به ترتیب 6/10 ± 9/30 میلی متر و 8/9 ± 8/32 میلی متر بود که از این نظر اختلاف معنی داری نداشتند(05/ p >). از نظر کارآیی و موفقیت عمل در گروه اول و دوم، به ترتیب 80 درصد و 7/72 درصد عاری از سنگ بودند، یا رزیدو کمتر از 4 میلی متر داشتند. نیاز به داروهای مخدر در روز عمل در گروه اول و دوم به ترتیب 1/3 ± 4/12 میلی گرم و 3/2 ±8/7 میلی گرم معادل مورفین سولفات بود که اختلاف معنی داری با هم داشتند(03/=p). هم چنین میانگین هزینه داروهای بی هوشی در گروه اول و دوم به ترتیب 7/3± 23 و 3/1 ± 5/4 دلار بود که اختلاف معنی داری با هم داشتند(001/=p).
    نتیجه گیری
    بی حسی نخاعی با ترکیب مارکائین و فنتانیل یک روش ایمن و با کارآیی بالا جهت انجام عمل نفرولیتوتریپسی پوستی در افراد بزرگسال بوده و یک روش کم هزینه برای این عمل می باشد.
    کلید واژگان: پرکوتانئوس نفرولیتوتریپسی, بیهوشی عمومی, بی حسی نخاعی, عوارض}
    Mehrabi S., Akbartabar M., Saberinezhad Aa
    Introduction &
    Objective
    Complication of general anesthesia, especially during change of position, is more than spinal anesthesia. We evaluated our experience regarding spinal anesthesia in comparison to general anesthesia in patients older than 18 years old that were candidate for PCNL.
    Materials and Methods
    In this randomized clinical trial study, from March 2008 to February 2010, 110 patients older than 18 years who were candidate for PCNL, after informing them and getting their approval, they were randomly assigned into two groups by Zelen randomization method. Then, in group 1, general anesthesia was induced by parental and inhalational drugs as standard methods and PCNl was performed in prone position under fluoroscopy guidance by standard technique. In group 2, spinal anesthesia was done by spinal needle NO 23-25 gauge and injecting 2-3 ml of Bupivacaine and 0.5 ml Fentanyl in spinal space L4 in sitting position. Then urethral catheter was inserted in lithotomic position and head of bed tilted down for 5-10 minutes with checking level of anesthesia. Then, the patients were rotated easily by the help of in prone position and PCNL were done under guide of fluoroscopy by standard technique and results with complications were recorded and analyzed by SPSS software and chi-square and T Student tests.
    Results
    Mean stone size in group one and two were 34.2±9.8 and 31.3±7.9 millimeters respectively. Considering efficacy and successfulness of operation, clearance of system from stones or residual stones <5 millimeter was respectively 80 and 72.73 percent in groups 1 and 2 (p=.37. There were no major Intra-operative or postoperative complications such as visceral or vascular injury and unusual bleeding in our patients. Need to narcotic drugs in operative day (D0) in groups 1 and 2 were 12.4±3.1 and 7.8±2.3 milligram equivalent to morphine sulphate (p=.03). The coast of anesthetic drugs in groups 1 and 2 were 23±3.7 and 4.5± 1.3$ respectively (p=.001).
    Conclusion
    Spinal anesthesia with combined Bupivacaine and Fentanyl is safe, effective, and also a comfortable method for performing PCNL and is a good alternative for general anesthesia in adult patients with low coast
  • همایون آقامحمدی، صدرالله محرابی سی سخت*، علی اکبر زاده پاشا، مهدی اکبرتبار طوری
    مقدمه و هدف

    به طور معمول رزکسیون ترانس یورترال پروستات تحت بی حسی نخاعی یا بیهوشی عمومی انجام می شود. یک روش جایگزین استفاده از تزریق داروهای بی حسی موضعی همراه تزریق داروهای آرام بخش جهت این عمل می باشد. هدف این مطالعه ارزیابی کارایی و عوارض بی حسی موضعی همراه با تزریق داروهای آرام بخش جهت انجام این عمل می باشد.

    مواد و روش ها

    در این کارآزمایی بالینی آینده نگر که طی سال های1385 1384 در بیمارستان شهید لبافی نژاد تهران انجام شد، 60 بیمار با بزرگی خوش خیم پروستات که کاندید عمل جراحی رزکسیون ترانس یورترال پروستات بودند، به طور تصادفی به دو گروه 30 نفره تقسیم شدند. در گروه اول بی حسی نخاعی به روش استاندارد انجام شد. در گروه دوم 5 دقیقه قبل از شروع عمل 25 میلی گرم دیازپام همراه با 50 25 میلی گرم پتیدین داخل وریدی تزریق می شد. سپس 10 میلی لیتر ژل لیدوکائین 2 درصد در پیشابراهه تزریق و پوست ناحیه سوپراپوبیک با 2 میلی لیتر لیدوکائین 1 درصد بی حس و با استفاده از یک نیدل نفرستومی شماره 22 از محل بی حس شده وارد و با هدایت انگشت2010 میلی لیتر لیدوکائین 1 درصد در سطح سروزی جلوی رکتوم و اطراف راس پروستات تزریق شد. برای بی حسی عصب پشتی آلت 10 5 میلی لیتر لیدوکائین 1 درصد در قاعده آلت و زیر استخوان پوبیس تزریق و سپس در کلیه بیماران عمل به روش استاندارد انجام شد. در صورت عدم ایجاد بی حسی مناسب یا عدم تحمل بیمار روش بیهوشی مناسب انجام می شد. شدت درد حین و بعد از عمل با معیار سنجش بصری درد اندازه گیری شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های آماری مجذور کای، فیشر و مان ویتنی تحلیل گردید.

    یافته ها

    متوسط اندازه پروستات در گروه با بی حسی موضعی 25 گرم (دامنه 50 10) و در گروه با بی حسی نخاعی 5/27 گرم (دامنه 50 10) بود. در گروه با بی حسی موضعی 25 بیمار(3/83 درصد) فاقد درد یا درد خفیف داشتند و 5 بیمار(7/16 درصد) درد متوسط تا شدید را گزارش کردند. در گروه با بی حسی نخاعی دو نوع شدت درد بالا به ترتیب در 26 و 4 بیمار (7/86 و 3/13 درصد) گزارش شد. درد غیر قابل تحمل در گروه 1 و2 به ترتیب در 7 و4 بیمار (3/23 و 3/13 درصد) مشاهده شد. 3 بیمار در گروه با بی حسی نخاعی (وجود درد و نارضایتی) و 5 بیمار در گروه با بی حسی موضعی(3 نفر درد شدید و 2 نفر عدم رضایت) نیاز به بیهوشی عمومی یا استفاده از سایر داروها مانند کتامین داشتند. دو بیمار در گروه نخاعی بعد از عمل سردرد متوسط داشتند و از نظر سایر یافته ها تفاوت قابل ملاحظه ای با هم نداشتند.

    نتیجه گیری

    بی حسی موضعی همراه با تزریق داروهای آرام بخش و مسکن یک روش مناسب، کارا و ایمن جهت انجام رزکسیون ترانس یورترال پروستات در بیماران دارای پروستات با وزن کمتر از 50 گرم میباشد.

    کلید واژگان: پروستات, رزکسیون درون پیشابراه, بی حسی موضعی}
    Aghamohammadi H., Mehrabi S., Zadehpasha Aa.Md, Akbartabar Turi M.

    Introduction &

    Objective

    Transurethral Resection of Prostate (TURP) is usually performed under regional or general anesthesia. An alternative to conventional anesthesia is performing of TURP under local anesthetic infiltration with sedation. The aim of this study was to evaluate the efficacy and complication of sedoanalgesia in TURP.

    Material and Methods

    In a prospective clinical trial from September 2006 to December 2007, 60 patients (30 in each group) with prostate hypertrophy, candidate for TURP, were randomly assigned into two groups. In the first group, standard spinal anesthesia was done. In the second group, five minutes before the operation, 25 mgs of diazepam plus 25-50 mgs of pethedine was intravenously administered followed by injection of 10 ml lidocaine 2% gel in the urethra and the skin in the suprapubic area was anesthetized with 2 ml of 1% lidocaine. Using a 22 gauge nephrostomy needle, the suprapubic skin was punctured and the needle was directed toward prostate apex and 10-20ml of 1% lidocaine was injected at the serosal aspect of the rectal wall. For dorsal nerve block, 5-10ml of 1% lidocaine was injected at penopubic junction, and then a standard TURP was performed. Patients were switched to another anesthetic technique if the selected technique failed. Severity of pain was assessed by visual analogue scale.

    Results

    The average prostate size was 25 grs (range10-50grs) in the local anesthetic group (group 1) and 27.5 grs (range 10-50 grs) in the spinal group (group2). In the local anesthetic group, 82.3% had no or mild pain while moderate to severe pain was reported in 16, 7% of the patients. In the group with spinal anesthesia, these were 93.1% and 6.9% respectively. Intolerable pain was observed in 23.3% and 13.8% of groups 1 and 2 respectively (p>0.05). Two patients in spinal group and 5 in local anesthetic group (3 due to severe pain and 2 for unsatisfaction) required conversion to general anesthesia or receiving additional drugs such as ketamine (p=0.06). Postoperatively, 2 patients experienced headach following spinal anesthesia; otherwise there was no significant difference between two groups.

    Conclusion

    local anesthetic TURP with sedation is safe, effective and suitable for patients with prostate glands below 50 gr who require TURP.

  • عزیزالله پورمحمودی، مهدی اکبرتبار طوری، عبدالله پورصمد، عبدالمحمد سادات، عباسعلی کریمی
    مقدمه و هدف
    امروزه تغییرات وسیع در شیوه زندگی سبب شده که میزان استفاده از غذاهای آماده افزایش یابد. این گونه غذاها عمدتا به علت استفاده از روغن ها جهت سرخ کردن در درجه حرارت بالا ممکن است محتوای مواد سمی و نامطلوب باشند که سلامت مصرف کنندگان را تهدید می کنند. لذا این مطالعه با هدف تعیین میزان عدد پراکسید در روغن های مصرفی در رستوران ها و ساندویچ فروشی های شهر یاسوج انجام گردید.
    مواد و روش ها
    این مطالعه توصیفی بر روی تمامی ساندویج فروشی ها(تعداد 36) و رستوران ها (تعداد12) در شهر یاسوج در سال 1385 انجام گرفت. زمان نمونه برداری در رستوران ها ساعت 30: 11 و در ساندویج فروشی ها ساعت 30: 12 بوده است. روش نمونه برداری بر اساس استاندارد کشوری شماره 493 به وسیله کارشناس اداره نظارت بر مواد غذایی به همراه تکمیل فرم طراحی شده ضوابط بهداشتی انجام گرفت. نمونه ها جهت تعیین عدد پراکسید به آزمایشگاه مواد غذایی ارسال می گردید. روش تعیین عدد پراکسید بر اساس استاندارد کشوری شماره 4179 بوده است و میزان حد مجاز عدد پراکسید حداکثر 7 میلی اکی والان در کیلوگرم بوده است. داده های جمع آوری شده با نرم افزار SPSS و شاخص های توصیفی بررسی گردید.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که حداقل 50 درصد روغن های مصرفی در رستوران ها و حداقل 70 درصد در ساندویچ فروشی ها از نظر ضوابط بهداشتی دارای وضعیت نامطلوب بوده است. همچنین عدد پراکسید3/58 درصد روغن های مصرفی در رستوران ها و 3/97 درصد روغن های مصرفی در ساندویج فروشی ها بالاتر از حد مجاز بوده است.
    نتیجه گیری
    این یافته ها نشان داد که نحوه استفاده از روغن ها در طبخ مواد غذایی در رستوران ها و ساندویج فروشی های شهر یاسوج نامطلوب بوده و استانداردهای لازم در این زمینه رعایت نمی شوند و ممکن است محتوی مواد سمی باشند و سلامت مصرف کنندگان را تهدید کنند.
    کلید واژگان: روغن, عدد پراکسید, ساندویج فروشی, رستوران}
    Pourmahmoudi A., Akbartabar Turi M., Poursamad A., Sadat Am., Karimi A.
    Introduction &
    Objective
    Nowadays the extensive changes in lifestyle resulted in an increase in consumption of fast food. This type of food, because of using deep–fat frying, may contain some toxic or unfavorable substances which have adverse effects on consumers’ health. The aim of this study was to determine the peroxide value of edible oils which are used in restaurants and sandwich shops in Yasouj city.
    Materials and Methods
    This descriptive study was carried out on all sandwich shops (n=36) and restaurants (n=12) in Yasuj city in 2006. All samples and questionnaire data in restaurants and sandwich shops were collected at 11:30am and 12:30pm respectively based on a national standard protocol, number 493, by a food expert. The peroxide value was determined based on national standard procedure, number 4179, in a food laboratory and the acceptable limit was defined as 7 meq/kg.
    Results
    Findings of this study showed that in terms of health rules and regulations, at least 50% of oils used in restaurants and 70% in sandwich shops were unfavorable. Peroxide value of 58.3% of oils in restaurants and 97.3% in sandwich shops was greater than the acceptable limit.
    Conclusion
    These findings have shown that the health rules and regulations for the oils are not exercised in Yasouj restaurants and sandwich shops and this can have adverse effects on consumers’ health.
  • عزیز الله پورمحمودی، مهدی اکبر تبار طوری، سید عبد المحمد سادات، امان الله خادم، فریدون مؤمنی، بیژن نیکنام، علیرضا رایگان شیرازی
    مقدمه وهدف
    امروزه رفتارهای تغذ یه ای تازه ای در زندگی مردم مانند افزایش مصرف کربوهیدرات تصفیه شده، غذاهای تهیه شده وسرخ شده درروغن در دمای بالا ایجاد شده که سلامت مصرف کنندگان را به خطر می اندازد. این تحقیق به منظور تعیین شاخص عدد پراکسید روغن های مصرفی در پخت زولبیا و بامیه که در ماه مبارک رمضان در بین مسلمانان هنگام افطار مصرف زیادی دارد و برخی ضوابط بهداشتی در مراکز تهیه و توزیع آن در شهر یاسوج انجام گردید.
    مواد و روش ها
    این مطالعه مقطعی بر روی کلیه مراکزتهیه زولبیا وبامیه (24 مرکز) موجود در شهر یاسوج در سال1385 انجام گرفت. نمونه روغن مورد استفاده هنگام تهیه زولبیا و بامیه در ساعت 5/4بعداز ظهر در مکانهای مورد نظر جمع آوری و به آزمایشگاه مواد غذایی استان ارسال گردید. در این مطالعه عدد پراکسید با روش آزمایش استاندارد کشوری درآزمایشگاه کنترل کیفی مواد غذایی استان (استاندارد شماره 493) انجام گرفت. دمای روغن های مورد استفاده به کمک ترمومتر (200 درجه سانتی گراد) اندازه گیری شد به علاوه وضعیت بهداشتی از طریق چک لیست توسط کارشناس نمونه بردار مشاهده وثبت گردید. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از شاخص های آمار توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت.
    یافته ها
    12 نفر(50 درصد) کارگران مسئول پخت درهنگام تهیه وپخت فاقد روپوش بهداشتی و 5 نفر (20 درصد) آنان فاقد کارت سلامت و همچنین تمامی کارگران فاقد دستکش کار بودند. به علاوه به جز یک مرکز (4درصد) بقیه مراکز(96 درصد) روغن مصرفی را بیش از یک روز مورد استفاده قرار می دادند. یافته های بدست آمده نشان داد در 14 مورد(3/58 درصد) از روغن های مصرفی میزان عدد پراکسید بالاتر از حد مجاز بود. میانگین و انحراف معیارعدد پراکسیدروغن های مصرفی مراکز مورد بررسی 21/4± 42/8 و دمای هنگام پخت حداقل 200درجه حرارت سانتی گراد بود.
    نتیجه گیری
    نحوه استفاده از روغن در هنگام تهیه زولبیا و بامیه جهت طبخ نا مطلوب بود که ممکن است باعث ایجاد ترکیبات سمی در اثر حرارت بالا درزمان پخت شود. بنا براین ضرورت نظارت دقیق برمراکز پخت، تهیه، توزیع ومصرف مواد غذایی مختلف از جمله مکانهای تهیه زولبیا وبامیه احساس می شود.
    کلید واژگان: پراکسید, روغن, زولبیا وبامیه}
  • بررسی وضعیت هوش و ارتباط آن با پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی شهر یاسوج
    علی کامکار، مهدی اکبر تبارطوری، محمد فرارویی
    یکی از پیچیده ترین مباحث مطرح شده در تعلیم و تربیت امروزی، مساله پیشرفت تحصیلی و عوامل موثر بر آن است. از عمده ترین این عوامل مساله هوش است، به این معنا که هوش و عواملی از قبیل سواد و شغل والدین می توانند با پیشرفت تحصیلی رابطه تعاملی و تقابلی داشته باشند. هدف پژوهش حاضر پاسخی علمی و کاربردی به این مساله است.
    جمعیت مورد مطالعه 397 نفر دانش آموز (205 نفر دختر و 192 نفر پسر) پایه پنجم ابتدایی شهر یاسوج می باشد که به صورت تصادفی انتخاب شدند و با استفاده از آزمون ریون، بهره هوشی آنان مورد سنجش قرار گرفت؛ ملاک پیشرفت تحصیلی آنان میانگین نمره های سه ماه اول، دوم و سوم، پس از حذف نمره های انضباط و ورزش در نظر گرفته شد.
    نتایج به دست آمده نشان دهنده این است که بهره هوشی دانش آموزان در میزان پیشرفت تحصیلی آنان تاثیر مثبت و معنی داری داشته است و همچنین عواملی نظیر تحصیلات و شغل والدین نیز از نظر آماری رابطه معنی داری با پیشرفت تحصیلی و هوش داشته است. (P<0.001)
    کلید واژگان: پیشرفت تحصیلی, هوش, یاسوج, دانش آموزان}
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال