مهدی توتونچی
-
زمینه و هدف
ویروس های انکولایتیک، به عنوان ابزارهای نوین و پیشرفته در زمینه درمان انواع مختلف سرطان، نقش بسیار مهمی را در تحولات پزشکی ایفا کرده اند. اصطلاح «انکولایتیک» به معنای توانایی این ویروس ها برای تخریب و آسیب به سلول های سرطانی، در عین حفظ سلول های سالم اطراف آن ها، اشاره دارد.
روش بررسیبرای انجام این مطالعه، از طریق جستجو در پایگاه های اطلاعاتی PubMed، Scopus و Google Scholar از سال 2012 تا 2024، 270 نتیجه اول، جمع آوری شد. 68 مقاله ی مرتبط توسط محقق اصلی، بررسی و در نهایت، مطالب استخراج و یافته های نهایی جمع بندی شدند.
یافته هادر نهایت، یافته ها در این مطالعه ی مروری نشان داد که سلول های سرطانی دارای ویژگی های متمایزی هستند که آن ها را از سلول های نرمال متمایز می کند؛ از جمله سیگنال های رشد مداوم، عدم پاسخ به پیام رسانی های ضد رشد، فرار از آپوپتوز، افزایش آنژیوژنز و تهاجم به قسمت های دیگر بدن. ویروس های انکولایتیک از این ویژگی های متمایز برای ورود اختصاصی به سلول های سرطانی استفاده می کنند تا به طور انتخابی به آن ها متصل شده و آن ها را آلوده کنند. بیش تر ویروس های انکولایتیک به طور مستقیم سلول های تومور میزبان را از بین می برند که در نتیجه ی تکثیر ویروسی و القای عناصر پاسخ ضد ویروسی سلول میزبان است. همچنین، این ویروس ها می توانند با تولید پروتئین های خاص، سلول های سرطانی را نابود کنند. پتانسیل کشندگی ویروس های انکولایتیک به نوع ویروس، دست ورزی ژنتیکی، تعداد ویروس مناسب برای تزریق، تمایل ویروسی طبیعی و القایی و حساسیت سلول سرطانی به اشکال مختلف مرگ سلولی بستگی دارد. مکانیسمی که باعث تکثیر اختصاصی ویروس های انکولایتیک در سلول های سرطانی می شود، احتمالا به نقص مسیرهای پیام رسانی در سلول های توموری مرتبط است همچنین تحقیقات انجام شده در فاز سوم کارآزمایی بالینی با استفاده از ویروس هایH101 (Oncorine)، T-Vec، 7-ECHO و (Teserpaturev (Delytact در درمان سرطان های مختلف از جمله سرطان سر و گردن، ملانوما، گلیوبلاستوما و سرطان مثانه بهبود معنی داری در نتایج درمانی را نشان داده است.
نتیجه گیریویروس های انکولایتیک از انواع مختلف ویروس ها ساخته می شوند و در حال حاضر در مراحل آزمایشگاهی، پیش بالینی و بالینی مورد ارزیابی قرار می گیرند. استفاده از این ویروس ها برای درمان سلول های سرطانی به عنوان یک روش جدید و هدفمند مطرح شده است که نیازمند بررسی و دست یابی به مکانیسم های دقیق تر برای عملکرد بهتر آن ها می باشد.
کلید واژگان: ویروس انکولایتیک, ایمنی درمانی, ویروس درمانی, سرطانBackground and AimOncolytic viruses, as novel and advanced tools in the field of treating various types of cancer, have played a very important role in medical developments. The term “oncolytic” refers to the ability of these viruses to destroy and damage cancer cells while preserving the surrounding healthy cells.
Materials and MethodsTo conduct this study, a total of 270 initial results were collected through searching in the PubMed, Scopus, and Google Scholar databases from 2012 to 2024. The primary researcher reviewed 68 relevant articles, extracted and summarized the contents, and finally compiled the findings.
ResultsThe findings from this review study demonstrate that cancer cells possess distinct characteristics that differentiate them from normal cells, including continuous growth signaling, resistance to anti-growth signaling, evasion of apoptosis, increased angiogenesis, and invasion into other body parts. Oncolytic viruses utilize these distinctive features to selectively target and infect cancer cells. Most oncolytic viruses directly eliminate host tumor cells, resulting in viral replication and induction of host antiviral responses. Moreover, these viruses can destroy cancer cells through the production of specific proteins. The cytotoxic potential of oncolytic viruses depends on viral type, genetic manipulation, optimal virus dosage for injection, natural and induced viral tropism, and cancer cell sensitivity to various forms of cell death. The mechanism driving the selective replication of oncolytic viruses in cancer cells likely relates to defects in signaling pathways specific to tumor cells. Phase III clinical trials have demonstrated significant improvements in the treatment outcomes of various cancers, including head and neck cancer, melanoma, glioblastoma, and bladder cancer, through the use of H101 (Oncorine), T-Vec, ECHO-7, and Teserpaturev (Delytact) viruses.
ConclusionOncolytic viruses are constructed from various types of viruses and are currently being evaluated in laboratory, preclinical, and clinical stages. The use of these viruses for the treatment of cancer as a new and targeted approach has been proposed, which requires further investigation and achievement of more precise mechanisms for their better performance.
Keywords: Oncolytic Virus, Immunotherapy, Virotherapy, Cancer -
شواهد حاکی از وجود و عملکرد سلول های بنیادی تخمدان (OSCs)، رو به افزایش است. در مطالعه ی پیشین این گروه، سلول های بنیادی تکای انسانی (hTSCs) از تخمدان یک بیمار 19 ساله جدا و تحت شرایط القایی به سلول های شبه تخمک (hOLCs) تمایز داده شد. در این مطالعه، به منظور اثبات تکرارپذیری این آزمایش همچنین حضور این سلول ها در تخمدان افراد با سن تولیدمثلی بالاتر و پتانسیل تمایزی آن ها در آزمایشگاه، hTSCs از تخمدان بیماران بیست و 38 ساله جداسازی و پتانسیل تمایزی آن ها به hOLCs در مقایسه با بیمار 19 ساله ارزیابی شد. در این مطالعه ی مداخله ای تجربی، براساس دستورالعمل مطالعه ی پیشین،hTSCs از فولیکول های کوچک انترال اولیه با اندازه ی سه تا پنج میلی متر جدا شدند و پس از کشت و تکثیر، برای تمایز در ظروف شش چاهکه با تعداد ×104 5 سلول در هر چاهک در محیط القایی DMEM/F12 حاوی FBS، مایع فولیکول انسانی، گلوتامین و پیرووات به مدت چهل روز کشت داده شدند. سپس روند تکوین آنها در قالب ویژگی هایی مانند مورفولوژی، اندازه و زنده مانی سنجیده شد hTSCs با موفقیت از بافت تخمدان بیماران بیست و 38 ساله جدا و در شرایط آزمایشگاهی، در محیط DMEM/F-12 حاوی فاکتورهای رشد (EGF، FGF، GDNF و غیره) کشت داده شدند. پس از 12 روز، تمایز hTSCs به hOLCs در هر دو بیمار آغاز شد و مورفولوژی آنها از دوکی به گرد تغییر شکل داد. اندازه ی hOLCs در طول دوره ی تمایز در هر دو بیمار (از 20-25 میکرومتر به پنجاه میکرومتر) افزایش یافت. زنده مانی hOLCs نسبت به hTSCs در هر سه بیمار مشابه بود و تفاوت معناداری با یکدیگر نداشتند. بنابراین، نشان داده شد که hTSCs از تخمدان افراد با سنین تولیدمثلی مختلف، قابل جداسازی بوده و تفاوتی در الگوی تمایز آن ها به hOLCs در شرایط آزمایشگاهی وجود ندارد.کلید واژگان: سلول های بنیادی تکا, تمایز آزمایشگاهی, سلول های شبه سلول تخمک, تخمدانThe evidence about the existence and function of ovarian stem cells (OSCs) is increasing. In a previous study, we isolated human theca stem cells (hTSCs) from the ovary of a 19-year-old patient and differentiated them into oocyte-like cells (hOLCs) under induced conditions. In this study, in order to prove the repeatability of this experiment as well as the presence of these cells in the ovaries of patients with higher reproductive age and their differentiation potential in-vitro, hTSCs were isolated from the ovaries of 20 and 38-year-old patients and their differentiation potential into hOLCs has been evaluated. In this experimental interventional study, based on the instructions of the previous study, hTSCs were isolated from small antral follicles with a size of 3 to 5 mm. These cells were cultured in six-well plates with A number of 5×104 cells per well in DMEM/F12 induction medium containing FBS, human follicular fluid, glutamine and pyruvate for 40 days. Then their development process was measured by assessing the morphology, size and viability. hTSCs were successfully isolated from ovarian tissue of 20 and 38-year-old patients and cultured in DMEM/F-12 medium containing growth factors (EGF, FGF, GDNF, etc.). After 12 days, hTSCs in both patients started to differentiate into hOLCs and their morphology changed from spindle-shaped to round. The size of hOLCs increased during the differentiation period in both patients (from 20-25 µm to 50 µm). The survival of hOLCs compared to hTSCs was similar in all three patients and did not differ significantly. hTSCs can be isolated from ovaries of women of different reproductive ages and there is no difference in their differentiation pattern to hOLCs in laboratory (in-vitro) conditions.Keywords: Theca stem cells, In-vitro differentiation, Oocyte-like cells, Ovary
-
پلاسنتوم در گاو از بخش کوتلیدونی جنینی و بخش کارانکلی مادری تشکیل شده است و محل ارتباط مادری-جنینی برای تبادل مواد طی آبستنی است. این بافت محل برهم کنش های متابولیکی و هورمونی قابل توجهی است که می تواند بدن جنین و مادر را تحت تاثیر قرار دهد. با وجود اهمیت زیاد این بافت در تولیدمثل گاو، مطالعات کمی روی این بافت صورت گرفته است که احتمالا به دلیل هجومی بودن برداشت پلاسنتوم و ترس از عواقب ان بر سلامت و تولیدمثل گاوها بوده است. در این مطالعه روش برداشت پلاسنتوم از گاو تشریح شده است و اثرات آن بر تولیدمثل آتی گاوها مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه، از رحم شش گاو شیری هلشتاین طی حداکثر 30 دقیقه پس از زایمان با استفاده از یک سیم گیتار و با رعایت اصول بهداشتی پلاسنتوم برداری شد. سپس یک دوز ویتامین K و دو دوز ویتامین ب-کمپلکس (طی دو روز) به گاوها تزریق شد و گاوها چند روز از نظر وضعیت سلامت عمومی تحت نظر قرار گرفتند. در ادامه تعداد تلقیح بعدی گاوها تا رسیدن به آبستنی، طول دوره باز، فاصله بین دو زایش و وضعیت سلامتی گوساله بعدی ثبت شد. این شش راس گاو به عنوان گروه پلاسنتوم برداری شده در نظر گرفته شدند و داده های حاصل از آن ها با 45 راس گاو در همان گله به عنوان گروه شاهد مقایسه شد. گاوهای گروه شاهد گاوهایی بودند که فاصله بین دو زایش در آن ها حداکثر 430 روز بود و هیچ گونه پلاسنتوم برداری روی آن ها انجام نگرفته بود. طبق نتایج این مطالعه، تغییر مشهودی بر سلامت عمومی گاوها پس از پلاسنتوم برداری مشاهده نشد. هم چنین فراسنجه های تولیدمثلی آتی گاوهای گروه پلاسنتوم برداری شده، شامل تعداد تلقیح بعدی گاوها تا رسیدن به آبستنی، طول دوره باز، فاصله بین دو زایش و وضعیت سلامتی گوساله بعدی نسبت به گروه شاهد دچار تغییر معنی داری نشد. با وجود این، فاصله زایش تا تلقیح دوم در گروه پلاسنتوم برداری شده به طور معنی داری کم تر از گروه شاهد بود. در این مطالعه یک روش آسان و کارآمد برای برداشت پلاسنتوم از رحم گاو زنده تشریح گردید و نشان داده شدکه این روش پیامد قابل توجهی بر تولیدمثل آتی گاوهای پلاسنتوم برداری شده ندارد. بنابراین، در صورت رعایت اصول نمونه برداری و توجیه پژوهشی، برداشت پلاسنتوم در سطح محدود می تواند مورد توجه مطالعات آتی با اهداف پژوهشی قرار گیردکلید واژگان: پلاسنتوم, روزهای باز, گوساله, تولیدمثل, نرخ آبستنیPlacentome in cattle comprises fetal cotyledon and maternal caruncle and is a vital site for feto-maternal substance exchanges. There are considerable metabolic and hormonal interactions in the placentomes that could affect the body of the fetus and the mother. Despite the importance of this tissue in reproduction of cattle, there are few studies on this tissue probably due to worries about the invasive trait of placentome collection and its implications for the future reproductive performances of the cow. In this study, we described a method of placentome collection from cows and investigated its implications for the cows’ subsequent reproductive performance. In this study, placentomes were collected from six cows within 30 minutes after parturition by using a guitar string and a hygienic protocol. Then, one dose of vitamin K and two doses of B-complex (during two days) were administered and the health status of the cows was monitored for several days. The number of inseminations until conception, the length of open days, the interval between two subsequent parturitions and the health status of the following calf were recorded for each cow. These six cows considered as placentome collected group and their data were compared to 45 cows in the same herd as control group. Cows in the control group had at most 430 days of interval between their two subsequent parturitions and underwent no manipulation. According to the results, general health of the placentome collected cows was not affected after placentomectomy. None of the reproduction related parameters including the number of insemination until conception, the length of open days, the interval between two parturitions and the health status of the calves showed significant difference between the placentome collected group compared to control. However, the interval between the first parturition and the second insemination was significantly shorter in the cows that underwent placentome collection. In this study, we described an easy and efficient method of placentome collection from alive cows and showed that this method does not have considerable implications for the cows’ reproductive performance. Therefore, by careful collection of placentomes and by having justifiable research purposes, placentome collection from the cows could be considered for future studies.Keywords: calf, Conception rate, Open days, Placentome, Reproduction
-
مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان، سال بیست و هفتم شماره 4 (پیاپی 121، مهر و آبان 1401)، صص 93 -109
زمینه و هدف:
ویرایش ژنوم روشی کارآمد و دقیق در مطالعات بیولوژیکی و پزشکی است. در میان طیف وسیعی از تکنیک های ویرایش ژنوم، تکرارهای کوتاه پالیندرومی بافاصله منظم خوشه ای (CRISPR) یکی از ساده ترین روش ها و درعین حال بسیار امیدوارکننده است. سیستم CRISPR از دو جزء کلیدی تشکیل شده است. یک آنزیم اندونوکلیاز به نام Cas9 و یک هدایت کننده RNA (gRNA) که اطمینان حاصل می کند که آنزیم Cas9 نقطه مناسبی از ژنوم را برش می دهد. اگرچه ویرایش ژنوم بر پایه CRISPR یکی از روش های مفید برای اصلاح ژنوم است؛ اما هنوز چالش های متعددی در مراحل این تکنیک وجود دارد.
مواد و روش هاRNA های راهنما بر اساس مکان هدف و وکتور موردنظر طراحی و سفارش داده شدند. مراحل کلونینگ انجام شد و با تعیین توالی، به عنوان یک روش استاندارد طلایی تایید شدند. فهرستی از RNA های راهنما کارآمد برای ژن LAMP-2 بر اساس پایگاه های داده برجسته موجود و با تجزیه وتحلیل و مقایسه اختصاصیت و عملکرد به عنوان دو ویژگی اصلی فراهم شد.
یافته هادر این مطالعه سعی شده است تا چالش های اصلی در فرایند تهیه وکتورهای محبوب (pX330/pX459) سیستم CRISPR/Cas9 بررسی شوند. همچنین فهرستی از RNA های راهنما کارآمد برای یک ژن اتوفاژی نیز به عنوان مثال برای روشن شدن روش های طراحی RNA راهنما فراهم آمده است.
نتیجه گیریدر این مقاله سعی شده است تا مشکلاتی که احتمال می رود در طول طراحی RNA راهنما و آماده سازی پلاسمید به وجود آید، به تصویر کشیده شوند و به دنبال آن توصیه های مناسب برای حل آن ها ارایه شود.
کلید واژگان: CRISPR, Cas9, ویرایش ژنوم, sgRNA, pX330, pX459, پلاسمیدScientific Journal of Kurdistan University of Medical Sciences, Volume:27 Issue: 4, 2022, PP 93 -109Background and AimGenome editing is an efficient and accurate method in biological and medical studies. Among the wide range of genome editing techniques, clustered regularly interspaced short palindromic repeats (CRISPR) is one of the simplest and yet promising methods. The CRISPR system consists of two key components; an endonuclease enzyme called Cas9 and guide RNA (gRNA), ensuring that Cas9 enzyme cuts at the right point in the genome. Although CRISPR genome editing is one of the useful methods to modify the genome, there are still multiple challenges in the technique steps.
Materials and MethodssgRNAs were designed and ordered accordingly on the basis of the target site and vector of interest. Cloning procedures were performed and confirmed by sequencing as a gold standard. The list of high efficient sgRNAs for the LAMP-2 gene was prepared based on the available outstanding databases by analyzing and comparing the specificity and functionality as two main characteristics.
ResultsIn this study, we tried to evaluate the main challenges in the process of preparing CRISPR/Cas9 popular vectors (pX330/pX459). A list of high efficient sgRNAs for an autophagy gene is also prepared as an example for clarification of the sgRNA design procedures.
ConclusionThis study tried to depict problems that may be encountered during sgRNA design and plasmid preparation, followed by giving appropriate recommendations.
Keywords: CRISPR, Cas9, Genome editing, sgRNA, pX330, pX459, Plasmid -
سابقه و هدف
آنتی ژن های اختصاصی اسپرم (SPAG)، نقش مهمی در بروز سرطان های مختلف، مانند سرطان سینه، ریه، کبد و مثانه دارند. همچنین SPAGها اهمیت بالایی در عملکردهای اسپرم، همچون تحرک دارند. با این حال به نظر می رسد انجماد اسپرم به عنوان یکی از روش های کمک باروری می تواند بر بیان این ژن ها تاثیرگذار باشد. هدف مطالعه حاضر، ارزیابی اثر انجماد، بر بیان SPAGهای 5 و 9 اسپرم انسانی می باشد.
مواد و روش هادر مطالعه تجربی حاضر، 12 نمونه نرمال از نظر پارامترهای طبیعی اسپرم، از منی مردان مراجعه کننده به پژوهشگاه رویان جمع آوری گردید و با روش سانتریفیوژ گرادیان، غلظت اسپرم های دارای تحرک موثر بالا جداسازی شد. نمونه ها به دو گروه غیرانجمادی (گروه کنترل) و گروه انجمادی تقسیم شدند. پس از انجماد به روش سریع و نگهداری برای سه روز در تانک نیتروژن، نمونه ها زیر شیر آب سرد ذوب شدند و به مدت دو ساعت در انکوباتور دارای CO2 قرار گرفتند. استخراج RNA در هر دو گروه با استفاده از ترایزول صورت گرفت و ارزیابی ژن های SPAG9 و SPAG5 با روش Real-time PCR انجام شد.
نتایجبراساس تجزیه و تحلیل آماری، بیان SPAG5 در گروه انجمادی نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری داشت (05/0P≤)؛ در مقابل تفاوت معنی داری در بیان ژن SPAG9 بین گروه کنترل و انجمادی مشاهده نشد.
نتیجه گیریبا در نظر گرفتن شوک حاصل از سرما در آینده سلول، کاهش بیان معنی دار SPAG5 در گروه انجمادی می تواند بیانگر بروز اثرات احتمالی آن در جنین حاصل باشد.
کلید واژگان: اسپرم, آنتی ژن, انجمادFeyz, Volume:24 Issue: 5, 2021, PP 508 -515BackgroundSperm associated antigens (SPAGs) play an important role in the incidence of various cancers including breast, lung, liver, and bladder. SPAGs are also important in sperm functions, such as motility. However, it seems that sperm cryopreservation as one of the assisted reproductive techniques (ART), can affect the expression of these genes. This study aimed to evaluate the effect of freezing on the expression of human SPAG 5 and 9 in human spermatozoa.
Materials and MethodsIn the present experimental study, twelve semen samples in terms of normozoospermic parameters were collected from individuals referred to the Royan Institute, and progressive motile sperms were isolated by density gradient centrifugation (DGC). Each sample was divided into two, non-frozen (control) and frozen groups. After rapid freezing and three-day storage in liquid nitrogen, samples were thawed in tap water and incubated for 2 hours of recovery-time in a CO2 incubator. RNA extraction in both groups was performed using TRIzol; and SPAG5 and 9 were evaluated by Real-time PCR technique.
ResultsBased on statistical analysis, the expression of SPAG5 decreased significantly in the frozen group compared to the control group (P≤0.05); In contrast, there was no significant difference in the expression of SPAG9 between the control and frozen groups.
ConclusionConsidering the cold shock in the future of cell, a significant reduction in SPAG5 expression in the frozen group may indicate probable influences in the derived fetus.
Keywords: Sperm, Antigen, Cryopreservation -
اهداف
سلول های اپی تلیالی رنگدانه دار شبکیه (RPE) در حفظ سلامت و عملکرد شبکیه نقش مهمی ایفا می کنند، به طوری که نقص در عملکرد یا سلامت این سلول ها علت بیش از 200 نوع بیماری دژنراسیون شبکیه است. یافتن مسیرهای پیام رسانی و زیستی مربوط به تمایز RPE می تواند در تولید این سلول ها مفید واقع شده و امکان کاربرد کلینیکی خواهد داشت.
مواد و روش هادر مطالعه حاضر در مرحله اول با استفاده از انتخاب مجموعه ژن های هدف از اشتراک سه پایگاه داده پیش بینی کننده ژن های هدف microRNA و اجتماع مجموعه حاصل با پایگاه داده تجربی ژن های هدف microRNA، ژن های هدف با ضریب اطمینان بالاتری انتخاب شدند. در مرحله بعدی با انطباق ژن های هدف با ژن های دارای افزایش بیان در همان شرایط سلولی سعی شد تا عامل وابستگی اثر microRNA به شرایط ترانسکریپتوم در نظر گرفته شود. در ادامه از اشتراک نتایج چندین پایگاه داده مسیریابی مختلف در کنار هم استفاده شد تا آنالیز دقیق تر و جامع تری از مکانیزم اثرگذاری microRNAهای مورد مطالعه ارایه شود.
یافته هادر این مطالعه سعی شده است تا شبکه ژنی تحت کنترل miR-204-5p و miR-211-5p، دو microRNA موثر در سلول های RPE، را تا حد زیادی شبیه سازی کرده و فرآیندهای زیستی و مسیرهای پیام رسانی درگیر را مورد بررسی قرار دهیم.
نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان داد این دو microRNA در سلول های RPE در تنظیم زیرساخت های ترشحی، اتصالات و اسکلت سلولی و مسیرهای درگیر در التهاب و پاسخ زخمی به طور خاص در مسیر TGF-β1 نقش ایفا می کنند.
کلید واژگان: سلول های اپی تلیالی رنگدانه دار شبکیه, microRNA, ترانس کریپتومAimsThe retinal pigment epithelium cells (RPE) have crucial roles in the health and functionality of retina. Any damage or dysfunction of these cells can lead to severe retinopathies. Identification of signaling pathways and biological processes involved in RPE differentiation can be useful in devising more robust therapeutic approaches.
Materials and MethodsIn the present study, we used the intersection of three online prediction databases and their ::union:: with one experimental database to select microRNAs gene targets. Next, by the intersect of the targeted genes with an increase in their expression in epithelial to mesenchymal transition (EMT) of RPE cells, we tried to build a microRNA-mRNA integrative network. Further, several pathway analyses tools were used to perform a more accurate and comprehensive analysis of the signaling pathways and biological processes being regulated by selected miRs in the EMT of the RPE cells.
FindingsOur study revealed that among the 3406 genes being upregulated over the course of EMT in RPE cells, adj p-value≤0.05, fold change≥1.5, 93 genes were miR-204-5p and miR 211-5p target genes. Further analysis of the obtained target gene list demonstrated that these two microRNAs are mostly involved in maintaining RPE cells from going through EMT via regulation of cell adhesion and secretion subnetworks and also MAPK and TGF-β1 signaling pathways while preserving cells from apoptosis and neuronal fates.
ConclusionThis study indicated that miR-204-5p and miR 211-5p are involved in protecting RPE cells from EMT and reinforce their epithelial cell identity.
Keywords: Retinal pigment epithelium, microRNA, Transcriptome -
زمینه و هدفشواهدی وجود دارد که سلول های سرطانی در طی فرآیند شکل گیری و پیشرفت سرطان، ناهنجاری های اپی ژنتیکی را نیز علاوه بر جهش های ژنتیکی چندگانه متحمل می شوند. استفاده از فن آوری باز برنامه ریزی به عنوان ابزاری برای اعمال «فشار» و ایجاد تغییرات در تنظیم کننده های اپی ژنتیکی، می تواند به روشن کردن رفتار اپی ژنتیکی منحصر به سلول های سرطانی منجر شود. تاکنون، سلول های iPS از سلول های پرایمری نرمال تولید شده اند، اما مشخص نیست که آیا سلول سرطانی اولیه انسانی نیز می تواند به سلول iPS باز برنامه ریزی شود یا خیر. در این مطالعه، تولید سلول های iPS از سلول های آدنوکارسینومای پانکراس با استفاده از عوامل رونویسی مورد بررسی قرار دادیم.مواد و روش هاسلول های حاصل از نمونه های زنوگرفت PDAC انسانی، با لنتی ویروس حاوی عوامل Yamanaka (OSKM) القا شده و در ادامه سلول های القا شده توسط رنگ آمیزی آلکالین فسفاتاز، Real-Time PCR و ایمونوسیتوشیمی تعیین هویت شدند.ملاحظات اخلاقیمطالعه حاضر با کد اخلاقی EC/93/1025 در کمیته اخلاق پزشکی پژوهشگاه رویان پذیرفته شده است.یافته هارنگ آمیزی آلکالین فسفاتاز، Real-Time PCR و ایمونوسیتوشیمی نشان داد که القاء با عوامل رونویسی OSKM منجر به تولید سلول های iPS از سلول های فیبروبلاستی می شود، اما نه از سلول های PDAC PDX. سلول های PDAC نمی توانند به طور کامل با بیان چهار عامل رونویسی مجدد برنامه ریزی شوند.نتیجه گیریاین مطالعه نشان داد که سلول های سرطانی PDAC-PDX، با توجه به الگوی بیان ژن های اصلاح کننده اپی ژنتیکی آن ها، از سلول های القاشده PDAC متفاوت بودند، هرچند بیان ژن های تکامل یافته در سلول های PDAC القاشده به طور قابل توجهی افزایش نیافت.کلید واژگان: زنوگرفت حاصل از نمونه بیمار, سلول های iPS, سلول های سرطانی پانکراسBackground and AimThere is increasing evidence that cancer cells in addition to multiple genetic mutations, also acquire epigenetic abnormalities during development, maintenance, and progression. By utilizing the reprogramming technology as a tool to introduce the ‘pressure’ to alter epigenetic regulations, we might be able to clarify the epigenetic behavior that is unique to cancer cells. So far, iPSCs have been generated from normal primary cells, but it is unclear whether human primary cancer cell can be reprogrammed. We investigated the production of the iPS cells from the pancreatic adenocarcinoma cells using defined transcription factors.Materials and MethodsWe sought to reprogram patient derived xenograft from human PDAC, by introducing lentiviral mediated induction of Yamanaka Factors (OSKM) and characterized of induced cells by Alkaline Phosphatase staining, Real-Time PCR and immunostaining.Ethical ConsiderationsThis study with research ethics code EC/93/1025 has been approved by research ethics committee at Royan Institute.FindingsAlkaline Phosphatase staining, Real-Time PCR and immunostaining showed that induction with the OSKM results in generating iPS cell line from fibroblast cells but not from PDAC PDX cells .We showed that, PDAC cells could not fully reprogrammed by the expression of 4 transcription factors.ConclusionThis study demonstrated that the PDAC-PDX cancer cells were distinct from PDAC induced cells with regard to their epigenetic modifier genes expression pattern, although the expression of pluripotency genes did not increased significantly in the induced PDAC cells.Keywords: IPS cells, Pancreatic cancer cells, Patient derived xenograft
-
سابقه و هدفآستنوزوسپرمی به عنوان شایع ترین اختلال منجر به ناباروری مردان، به صورت کمبود شدید حرکت پیش رونده ی اسپرم در هر انزال تعریف می شود. این فنوتیپ می تواند هم به صورت غیرسندرومی و هم به صورت سندرومی وجود داشته باشد که در حالت دوم به عنوان یک عارضه جانبی سندروم مژک های بی حرکت بروز می کند. در دهه گذشته به واسطه ظهور تکنولوژی های جدید توالی یابی، ژن های متعددی در رابطه با بیماری های مختلف شناسایی شده اند. در این مقاله ی مروری به ژن هایی که به واسطه مطالعات ژنتیکی نقش آن ها در آستنوزوسپرمی شناسایی شده است، می پردازیم.مواد و روش هابا بررسی مقالات مستخرج از PubMed استراتژی های مورد استفاده در مقالات پژوهشی مورد بررسی قرار گرفته و سپس به مرور ژن هایی پرداخته می شود که با استفاده از تکنیک های مبتنی بر توالی یابی نسل جدید در رابطه با آستنوزوسپرمی و سندرم مژک های بی حرکت معرفی شده اند.نتایجتابه حال ژن های DNAH1، SEPT12، SLC26A8، CATSPER1، CATSPER2 و ژن ADCY10 در ارتباط با آستنوزوسپرمی غیرسندرومی معرفی شده اند. همچنین واریته های بیماری زا در ژن های DNAI1، DNAH5، DNAAF2، CCDC39، DYC1X1 و LRRC6 منجر به ایجاد سندروم مژک های بی حرکت و آستنوزوسپرمی به صورت سندرومی می شوند.نتیجه گیریمطالعات مبتنی بر توالی یابی نسل جدید و به خصوص مطالعات توالی یابی اگزوم در خانواده های شامل چند فرد مبتلا در سالیان اخیر، موفقیت چشم گیری در معرفی واریته های ژنتیکی بیماری زا و افزایش دانش نسبت به ژنتیک ناباروری ایفا کرده است.کلید واژگان: آستنوزوسپرمی, سندروم مژک های بی حرکت, توالی یابی نسل جدید, توالی یابی اگزومFeyz, Volume:23 Issue: 3, 2019, PP 318 -333BackgroundAsthenozoospermia, as the most prevalent cause of male infertility, is defined as low percentage of progressively motile spermatozoa per ejaculate. It occurs in both non-syndromic and syndromic forms and later it manifests as a part of primary ciliary dyskinesia. In the last decade, with the advent of Next-generation sequencing technologies numerous genes have been introduced in the pathogenesis of different diseases. Here, we review the genes implicated in asthenozoospermia by genetic studies.Materials and MethodsStrategies employed by infertility genetics studies in original research articles extracted from PubMed database are critically reviewed. Afterwards, genes implicated in asthenozoospermia and primary ciliary dyskinesia are discussed.ResultsUntil today, pathogenic variants in DNAH1, SEPT12, SLC26A8, CATSPER1, CATSPER2 and ADCY10 have been reported to cause non-syndromic asthenozoospermia. Moreover, DNAI1, DNAH5, DNAAF2, CCDC39, DYC1X1 and LRRC6 have been implicated in primary ciliary dyskinesia and syndromic asthenozoospermia.ConclusionNext-generation sequencing technologies and especially whole-exome sequencing in families with multiple asthenozoospermic patients showed considerable success in introduction of genes involved in asthenozoospermia leading to a more comprehensive knowledge on genetics of infertility.Keywords: Asthenozoospermia, Primary ciliary dyskinesia, Next-generation sequencing, Whole-exome sequencing
-
سرطان معده پنجمین سرطان شایع در جهان است. به نظر می رسد که سلول های بنیادی واقع در تومور از خاصیت جاودانگی برخوردار بوده و مسئول مقاومت به درمان، بازگشت تومور و متاستاز باشند. امروزه مشخص شده است که miRNAها که از دسته RNAهای کوچک غیرکدکننده هستند نقش مهمی در تنظیم فعالیت سلول های بنیادی سرطان دارند. بنابراین هدف مطالعه مروری حاضر، معرفی miRNAهایی است که در تنظیم هر سه خصوصیت بنیادینگی، متاستاز و مقاومت به دارو دخیل هستند. با شناسایی این miRNAها، می توان از آنها به عنوان نشانگرهای زیستی در تشخیص و هدف گیری به منظور درمان هرچه بهتر سرطان بهره برد. در این مطالعه با استفاده از مرور سیستماتیکی و داده کاوی، هفت miRNA شامل miR-100، miR-107، miR-19b، miR-30a، miR-27a، miR-23a و miR-34a به دست آمد که قادر به تنظیم هر سه مسیر بنیادینگی، متاستاز و مقاومت به دارو در سرطان معده بودند و همچنین 52 عدد ژن هدف به دست آمد که از مهم ترین ژن های آن می توان به AXL، CD24، CD44، SIRT1، NOTCH2، NOTCH1، CDK6 و MYC اشاره کرد که در تنظیم چندین فرآیند زیستی دخالت دارند.
کلید واژگان: سرطان معده, miRNA, متاستاز, سلول بنیادی, مقاومت به داروCancer stem cells are responsible for the formation the resistance to treatment, tumor relapse, and metastasis. miRNAs play an important role in the regulation of biological processes. Therefore, the purpose of this review is to candidate miRNAs that are involved in the regulation of all three properties including stemness, metastasis, and drug resistance and find their target genes and signaling pathways by using literature learning and data mining. The present systematic review is done to identify stemness-regulating miRNAs. By using CORMINE database, metastasis and drug resistance regulating miRNAs collected. Finally, we compared these three lists of miRNAs and found common miRNAs in these three properties. ONCO.IO database and KEGG pathway have been done to obtain the interaction between miRNA-miRNA target and cancer-related signaling pathway respectively. We collected 191 stemness-regulating miRNAs from 21 excluded studies. Based on CORMINE database, 161 miRNAs and 57 miRNAs had metastasis and stemness features respectively. We obtained 7 common miRNAs that 4 of them including has-miR-34a, has-miR-23a, has-miR-30a, has-miR-100 has a significant role for targeting signaling pathways involved in cancer and their most important targets regulate many processes of cells. These data suggest that three important properties can regulate by common miRNAs. Therefore, target these miRNAs or their targets can be helpful to stop tumor growth and metastasis and may be useful biomarkers for early detection of gastric cancer.
Keywords: Gastric cancer, miRNA, Metastasis, Stem Cell, Drug Resistance -
سابقه و هدفسلول های بنیادی به عنوان امید اول ترمیم بافت های آسیب دیده از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند. در این راستا آسان سازی و افزایش کارایی تولید سلول های بنیادی جنینی به عنوان بهترین مدل از سلول های بنیادی پرتوان، می تواند به عنوان راه کاری برای بالا بردن کارایی تولید سلول های بنیادی جنینی انسانی محسوب شود. ریز مولکول ها با مهار مسیرهای تمایزی، نقش به سزایی در افزایش کارایی تولید و پایداری این سلول های پرتوان دارند. در این مطالعه نقش مسیرهای پیام رسانی سلولی از قبیل JAK/STAT، MAPK/ERK، PI3K/AKT، Wnt/GSK3 و TGF-B در تولید و حفظ سلول های بنیادی جنینی بررسی شده است.مواد و روش هادر این مطالعه مروری، مقالات علمی مرتبط با مسیرهای پیام رسانی و سلول های بنیادی جنینی که ازپایگاه علمی PubMed استخراج شده است، انتخاب و استفاده شد و روند تولید سلول های بنیادی جنینی موشی با رویکرد استفاده از ریزمولکول ها در شرایط کشتی مانند 2i و R2i ارزیابی شده است.نتایجشرایط کشت R2i باعث افزایش کارایی تولید و حفظ رده سلول های بنیادی جنینی از همه نژادهای موش شده است. بنابراین، به نظر می رسد در این فرآیند، با مهار مسیرهای MEK و TGF-β، تعداد بیشتری از سلول ها در حالت پرتوانی حفظ شده و سلول های رشد یافته در یک وضعیت پایه پرتوانی و عدم تمایز یافتگی قرار دارند.نتیجه گیریبه منظور آگاهی از مکانیسم و تاثیر مولکولی شرایط کشت R2i بر افزایش کارایی تولید رده سلول های بنیادی جنینی موش، بررسی تغییرات مولکولی مانند ارزیابی روند تغییرات بیان ژن های کلیدی بنیادینگی و تمایزی و تغییرات اپی ژنتیکی در حین فرآیند تولید سلول های بنیادی جنینی ضروری به نظر می رسد.
کلید واژگان: سلول های بنیادی جنینی موشی, مسیرهای پیام رسانی, ریزمولکول ها, موشFeyz, Volume:18 Issue: 5, 2014, PP 484 -496BackgroundStem cells are believed as the premier hope to regenerate the defected tissues. In this regard, enhancing the efficient derivation of mouse embryonic stem (ES) cells, as the best model of pluripotent stem cell, facilitates capturing of the efficient derivation of human ES cells. Small molecules play a critical role in improving the efficiency of generating the pluripotent stem cells by inhibiting signaling pathways related to differentiation. This study aimed to evaluate the role of some molecular signaling pathways (e.g. JAK/STAT, MAPK/ERK, PI3K/AKT, WNT/GSK3 and TGF-β) in the cells involved in producing and maintaining ES cells.Materials And MethodsIn this review study, the relevant articles to signaling pathways and embryonic stem cells were selected from PubMed database. In addition, the procedure for the efficient derivation of mouse ES cells was analyzed using small molecules under different conditions, like 2i and R2i culture.ResultsThe R2i culture condition increases the efficiency of generation and maintenance of ES cell lines from different types of mouse strain. Thus, findings showed that by inhibiting the MEK and TGF-β pathways in this process, the higher frequency of cells would be maintained at ground state of pluripotency with no differentiation.ConclusionTo understand the molecular effects of R2i culture condition on enhancing the efficiency of generating the mouse ES cells, the assessment of key pluripotency and differentiation gene expressions as well as the epigenetic changes within the ES cell derivation process seems to be essential.Keywords: Mouse embryonic stem cell, Signaling pathway, Small molecules, Mouse -
روش های درمان سرطان اکثرا تهاجمی بوده و با آسیب رساندن به گنادها، توانایی باروری شخص را کاهش و امید به فرزند داشتن را در افراد سرطانی به یاس مبدل می سازد. با وجود این با پیشرفت علم پیوند و انجماد، حفظ توانایی باروری در زنان مبتلا به سرطان میسر شده است. هدف اصلی از انجماد تخمدان برگرداندن باروری و چرخه هورمونی پس از پیوند به خودی است. اگر چه تاریخچه پیوند بافت تخمدان به قرن نوزدهم بر می گردد، اما بیش از صد سال زمان برده است تا محققین بتوانند تولد نوزاد زنده انسانی را به دنبال انجماد و پیوند بافت تخمدان در بیمار سرطانی گزارش کنند. با وجود این موفقیت و مطالعات دیگر، هنوز سئوالات بسیاری در زمینه انجماد و پیوند بافت تخمدان باقی مانده است که پاسخ گویی آن ها نیاز به برنامه ریزی های دقیق و جامع دارد. از میان این سئوالات، تغییرات عوامل رشد و هورمونی به دلیل اثراتشان بر عملکرد فولیکول ها در طول پیوند بافت تخمدان از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ بنابراین در این مطالعه مروری، سعی شده است که نحوه فعالیت هورمون های جنسی و عوامل رشد تخمدان پس از پیوند بافت منجمد، مورد بحث قرار گیرد.
کلید واژگان: پیوند تخمدان, تغییرات هورمونی, عوامل رشد فولیکولThe majority of cancer treatments are invasive. Gonadal injuries cause reductions in fertility which results in lack of hope for conception in cancer patients and frustration for their partners. Fortunately، current advancements in cryopreservation and transplantation sciences regarding fertility preservation lead to cryostorage of gonads and preservation prior to the onset of chemo- and radiotherapy treatments. Accordingly in women، the main goal of ovarian cryopreservation is establishment of fertility and hormonal cycle restoration after auto-transplantation. Although the history of ovarian transplantation dates back to the 19th century، there are reports of live human births following ovarian tissue cryopreservation and transplantation since the past 100 years. Despite this success and additional research in the field of ovarian cryopreservation and transplantation، numerous questions remain unanswered. Among these questions، growth factors and hormonal changes because of their effects on follicular function appear to be more important during ovarian tissue transplantation. This review attempts to address hormones and growth factor functions with the specifics of ovarian cryopreservation and auto-transplantation.
Keywords: Ovarian transplantation, Hormonal changes, Follicular maturation factors -
مجله دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد، سال بیست و دوم شماره 3 (پیاپی 98، امرداد و شهریور 1393)، صص 1285 -1298
بسیاری از تغییراتی که در دستگاه تولیدمثل ماده صورت می پذیرد، مبتنی بر عملکرد دستگاه عروقی و جریان خون است. این مسئله در فرآیند رشد فولیکول تخمدانی بسیار مشهود بوده و اجازه دسترسی سلول های بافت و تخمک را به هورمون ها و مواد غذایی می دهد، همچنین در زمان تشکیل جسم زرد نیز نقش به سزایی ایفاء می کند. دستگاه تناسلی زن تحت چندین برنامه رگزایی قرار می گیرد که برای رسیدن یک فولیکول به مرحله پیش از تخمک گذاری و ایجاد یک شبکه ارتباطی بین سلول های گرانولوزا و عروق خونی از طریق لایه تکا ضروری است. تا سه روز اول پیوند و برقراری مجدد جریان خون در بافت پیوند زده شده، فولیکول های به خصوص پیشرفته، به دلیل اینکه وابستگی شدید به مواد غذایی موجود در خون دارند، دچار مرگ زود هنگام می شوند. حذف منابع سلول های گرانولوزا، کاهش عوامل زنده مانی و حمایتی فولیکول ها را به دنبال داشته و لذا مرگ سلولی در بافت افزایش می یابد. بنابراین با توجه به اهمیت مطلب، مطالعه حاضر به بررسی فعالیت عوامل رگزایی و مرگ سلولی در بافت تخمدان پیوندی پرداخته است.
کلید واژگان: پیوند تخمدان, مرگ سلولی, رگزاییJournal of Shaeed Sdoughi University of Medical Sciences Yazd, Volume:22 Issue: 3, 2014, PP 1285 -1298Many changes of female reproductive system are based on the vascular activity and blood flow. In ovarian follicular development, re-anastomosis is critical and permits cells and oocytes to utilize nutrients as well as the hormones. Moreover, it plays a main role in corpus luteum formation. Female reproductive system undergoes several angiogenesis programs which are considered essential in order to reach a follicle to preovulatory stage and to set up a network between granulosa cells and blood vessels through the theca layer. Up to the first 3 days after transplantation and reanastomosis start, a large number of follicles especially advanced types, begin an early death due to their severe dependence on nutrients of blood supply. Loss of the nutritional sources of granulosa cells leads to a decrease in survival and supporting factors and thus, cell death increases. Considering the importance of this issue, the present study intends to investigate the activity of angiogenic and apoptotic factors in transplanted ovarian tissue.
Keywords: Angiogenesis, Cell death, Ovarian transplantation -
International Journal of Reproductive BioMedicine، سال یازدهم شماره 9 (پیاپی 44، Sep 2013)، صص 733 -740مقدمهانجماد جنین فرآیندی است که در آن آب سلول ها توسط مواد ضدیخ گرفته شده و جنین در دماهای زیر صفر نگهداری می شود. این فرایند ممکن است بر بقا و پتانسیل تکوین جنین تاثیرگذار باشد.هدفدر این مطالعه تاثیر انجماد جنین های موش به روش شیشه ای و با استفاده از کرایوتاپ بر میزان بیان ژن های تکوینی Oct4 و Mest در مرحله بلاستوسیست بررسی شده است.مواد و روش هابیان کمی دو ژن تکوینی Oct4 و Mest در دو گروه جنین موش های پیش از لانه گزینی در دو گروه غیر انجمادی و منجمد شده با استفاده از جداسازی RNA و تکنیک Real-time RT-PCR اندازه گیری شد.نتایجآنالیزهای PCR کم نشان داد که میزان بیان هر دو ژن Oct4 و Mest در گروه منجمد-ذوب شده نسبت به گروه غیر انجمادی کمتر است.نتیجه گیریاین مطالعه نشان داد که در جنین های منجمد شده ای که از نظر ظاهری نرمال محسوب می شوند، میزان نسخه های دو ژن Oct4 و Mest کاهش دارد که نشان دهنده تاثیر منفی روش انجماد شیشه ای بر سطوح بیان این دو ژن تکوینی است.
کلید واژگان: موش, بلاستوسیت, انجماد شیشه ای, Oct4, MestBackgroundEmbryo cryopreservation is the process that water is removed from the cell by cryoprotectant materials, and embryos are stored at temperature below zero. This process may affect the viability and developmental potential of embryos.ObjectiveIn this study, the effect of the vitrification cryotop method on the expression level of Oct4 and Mest developmental genes in mouse blastocysts was examined.Materials And MethodsThe collected 2-cell embryos of superovulated mouse by oviduct flushing were divided into non-vitrified and vitrified groups. These embryos were cultured to the blastocyst stage directly in the non-vitrified group and in the vitrified group, these embryos were cultured to 4-8 cell embryos, vitrified with cryotop in these stages and after 2-6 months, warmed and cultured to blastocyst embryos. Quantitative expression of two developmental genes, namely Oct4 and Mest, were performed in these groups, using RNA purification and Real-time RT-PCR.ResultsQuantitative PCR analysis showed that the expression level of both genes, Oct4 and Mest, was reduced significantly in the vitrified-warmed group relative to the control group (p=0.046 and p=0.001).ConclusionThis study revealed that morphologically normal embryos show a reduced amount of Oct4 and Mest transcripts which indicate that the vitrification method negatively effects the expression level of these two developmental genes.Keywords: Mice, Blastocyst, Vitrification, Oct4, Mest -
ObjectiveThe purpose of this study was to evaluate the quantitative expressions of BAG1, BAX and BCL-2 in human embryos with different fragmentation grades as derived from assisted reproduction technology (ART).Materials And MethodsFragmented and normal human 8-cell embryos were scored according to the degree of fragmentation with an inverted microscope and divided into four grades (grade І: no or minimal fragmentation (<5%), grade ІІ: embryos with <25% fragmentation, grade ІІІ: embryos with >25% fragmentation and grade ІV: apoptotic induced embryos with actinomycin D). In this study, TUNEL labeling was initially used to detect apoptosis, and then revers transcription polymerase chain reaction (RT-PCR) and quantitative PCR were used to define the quantitative expressions of experimental genes in human embryos with different fragmentation grades.ResultsThe results of TUNEL labeling showed that embryos with higher fragmentation had a high number of apoptotic bodies. The results of RT-PCR and q-PCR analyses showed a significantly decreased amount of BAGI transcript expression from group I to group IV. The highest expression of BAX gene was observed in group II, however, the transcript of BCL-2 gene was not observed in any of the experimental groups. The effect of actinomycin D on transcript expression amounts of experimental genes in apoptotic induced embryos (group IV) compared to control embryos (group I) showed a significant decrease.ConclusionmRNA expression of BAG1 gene can be used as a good marker to detect apoptosis in human embryos. However, the transcript of BCL-2 gene does not play a role in the detection of apoptosis in human embryos at the 8-cell stage.
-
سابقه و هدفکاهش شنوایی شایع ترین نقص حسی با فراوانی 1 نفر از هر 1000 کودک تازه متولد شده در انسان است که بیش از 50 درصد از این موارد ژنتیکی هستند. جهش های ژن کانکسین 26 یاGJB2 به تنهایی مسئول نیمی از ناشنوایی های ژنتیکی از نوع غیرسندرمی حسی- عصبی اتوزومی مغلوب می باشند. هدف این مطالعه تعیین میزان جهش های ژن GJB2 در افراد مبتلا به ناشنوایی غیرسندرمی با توراث اتوزومی مغلوب در استان کرمانشاه بود.مواد و روش هااین مطالعه از نوع مشاهده ای و توصیفی است که در روی ناشنوایی های ژنتیکی اتوزومی مغلوب از نوع غیرسندرمی نوع حسی- عصبی صورت گرفت. برای غربال گری جهش های ژن GJB2در 77 خانواده از بین ناشنوایان مراجعه کننده به مراکز مشاوره ژنتیک سازمان بهزیستی استان که دارای افراد مبتلا به ناشنوایی حسی- عصبی بودند، ابتدا با استفاده از تکنیک Allele-Specific PCR نمونه های با جهش هموزیگوت 35delG تشخیص داده شدند. سپس نمونه هایی که در انالیز dHPLC پروفایل های ناهنجار داشتند، تعیین توالی مستیقم شدند. در نهایت فراوانی جهش ها برحسب تعداد افراد و کروموزوم ها محاسبه گردید.یافته هادر کل، 38/23 درصد افراد ناشنوا جهش در ژن GJB2 را نشان دادند. به عبارت دیگر، در این تحقیق 154 کروموزوم بررسی شد که 29 کروموزوم (83/18%) در ژن GJB2 جهش داشتند که بالاترین میزان به جهش 35delG (58.62% کل جهش ها) مربوط می شد. همچنین فراوانی این جهش از غرب به شرق استان کاهش می یافت. بعد از 35delG، سه جهش R32H، delE120 و IVS1+1G>A به میزان تقریبا یکسانی دارای بیشترین فراوانی بودند. در این جمعیت فراوانی جهش در اگزون 1 برابر با 34/10 درصد الل های جهش یافته بود.
بحث: فراوانی ناشنوایی های وابسته به ژن کانکسین 26 بر اساس این بررسی 38/23درصد به دست امد، یعنی ژن های دیگری نیز در ناشنوایان استان ممکن است نقش داشته باشند که برای شناسایی ان ها مطالعات بیشتری باید انجام داد. با توجه به نتایج این تحقیق، برای مراجعه کنندگان به مراکز مشاوره ژنتیک در قبل از ازدواج و یا قبل از بارداری، از بین تمام جهش ها، در وهله اول بررسی جهش های 35delG، R32H، delE120 و IVS1+1G>A پیشنهاد می گردد.
کلید واژگان: GJB2, 35delG, ناشنوایی حسی - عصبی اتوزومی مغلوب غیر سندرومی, کرمانشاه
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.