مهدی شریعتی
-
منظور از تخلیه اضطراری، انتقال جمعیت در یک زمان محدود از یک ناحیه به ناحیه دیگر در زمان بحران است. هدف اصلی این فرایند، انتقال مردم به خارج از محدوده بحران با حداکثر سرعت ممکن است. لذا به کارگیری سیاست های مدیریتی جهت کاهش زمان تخلیه از محدوده خطر می تواند نقشی حیاتی در کمینه کردن پیامدهای منفی بحران ها داشته باشد. هدف پژوهش جاری، مدل سازی جهت بررسی تاثیر برخی سیاست های مدیریتی شامل تغییر جهت خیابان، تعیین مسیرهای بهینه تخلیه و فازبندی تخلیه و پیاده سازی آن برای شبکه سوفالز جهت تحلیل نحوه عملکرد شبکه بعد از اجرای سیاست های پیشنهادی است. ازجمله نوآوری های این پژوهش، استفاده از تخصیص ترافیک پویا و ابزار شبیه سازی است که برخلاف رویکرد مطالعات پیشین است که از مدل های ریاضی معمول و روش های ابتکاری با فرض ثبات شرایط ترافیک و تخصیص ترافیک ایستا استفاده کردند. در این پژوهش، فرآیند تخلیه ی اضطراری برای نمونه موردی شبکه سوفالز و با هدف کمینه کردن زمان تخلیه اضطراری در نرم افزار ویزوم شبیه سازی شده است. یافته های سناریوهای مختلف نشانگر آن است که حجم تقاضا و فازبندی تخلیه (در قالب تابع توزیع تقاضا) ازجمله عوامل موثر در زمان تخلیه اضطراری است اما تقاضای تخلیه نسبت به نوع تابع توزیع تقاضا دارای تاثیر بیشتری است. همچنین، اعمال سیاست های پیشنهادی (تحت سناریوهای مختلف احجام تقاضا و فازبندی های تخلیه) باعث کاهش 10 تا 30 درصدی در زمان تخلیه شبکه می شود.
کلید واژگان: برنامه ریزی تخلیه, مدیریت بحران, مدیریت ترافیک, تخصیص پویا, شبیه سازی رایانه ایEvacuation is the transfer of population from one area to another in a limited time during disasters. The main goal of this process is to transfer people out of the risky area as quickly as possible to reduce casualties. Therefore applying management policies to reduce the duration of evacuation can play a vital role in minimizing the negative effects of crises. This paper aims to investigate the impact of some management policies such as contraflowing, determining the optimal evacuation routes and evacuation phasing in Sioux Falls network and the network performance after applying the proposed policies. Among the contributions of this paper can be mentioned that the previous models are often based on static traffic assignment, conventional mathematical models and heuristic methods in which traffic conditions are considered constant during the simulation period. However, due to the dynamic and unstable nature of the emergency evacuation process, dynamic traffic assignment and traffic simulation tools can be considered as a valuable alternative to develop suitable and dynamic emergency evacuation planning to facilitate the decision-making process to determine optimal measures. Therefore, the emergency evacuation process for a case study of the Sioux Falls network is simulated in Visum as a computer simulation software and the objective function is to minimize the time required for emergency evacuation. After simulating different scenarios, the research findings indicate that the volume of demand and phasing of evacuation are among the factors affecting the duration of emergency evacuation. Also, a reduction of network evacuation time by 10 to 30% was observed after the implementation of the proposed policies with different demand volumes and emergency evacuation phasing. Finally, it can be seen that changes in the amount of evacuation demand lead to more changes in the amount of reduction in evacuation time than the type of demand distribution function.
Keywords: Emergency Evacuation Planning, crisis management, Contra Flowing, Dynamic Assignment, Computer Simulation -
هدف از پژوهش حاضر مدلسازی مولفه های دیپلماسی ورزش در توسعه روابط بین الملل جمهوری اسلامی ایران بود. پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ نحوه گردآوری داده ها آمیخته از نوع اکتشافی متوالی بود. نمونه مورد مطالعه برابر با جامعه و برابر با 325 نفر از متخصصان داخلی و خارجی در زمینه دیپلماسی ورزش بودند که به لحاظ اجرایی یا علمی در حوزه روابط دیپلماتیک ورزش صاحب نظر و کرسی ملی و بین المللی بودند. ابزار پژوهش پرسشنامه ای 60 سوالی بود که پس از تحلیل عاملی اکتشافی 59 سوال آن در 10 مولفه (برندینگ و پرستیژ بین المللی، توسعه فرهنگی، توسعه سیاسی، توسعه اقتصادی، مبارزه با انزوا و تحریم، برون رفت از بعد تاریک، صلح و دوستی، وحدت و همگرایی ملی، تعاملات رسانه ای و توسعه قدرت هوشمندانه) باقی ماندند. آزمون های آلفای کرونباخ و p دیلون گلدشتاین پایایی ابزار و مولفه های آن را تایید کردند. علاوه بر آن از بین مولفه های دیپلماسی ورزش، توسعه قدرت هوشمندانه بیشترین سهم را در تبیین واریانس مجموعه داشت. از سوی دیگر، روش حداقل مربعات جزیی علاوه بر ارایه و تایید مدل نهایی پژوهش، روایی واگرا و همگرای ابزار مورد استفاده را نیز تایید کرد.
کلید واژگان: توسعه, دیپلماسی ورزشی, روابط بین الملل, رویدادهای ورزشی, ورزشThe aim of the present study was to model the components of sport diplomacy in the development of international relations of the Islamic Republic of Iran. The present study was applied in terms of aims and mixed sequential exploratory in terms of data collection. The sample was equal to population (325 Iranian and foreign experts of sport diplomacy who executively or scientifically had national and international positions in sport diplomatic relations). A questionnaire with 60 items was used to collect data. Confirmatory factor analysis decreased the number of items to 59 and 10 components: international branding and prestige, cultural development, political development, economic development, fight isolation and sanction, leave the dark side, peace and friendship, national unity, media communication and soft power development. Cronbach’s alpha and Dillon-Goldstein P tests confirmed the validity of the questionnaire and its components. In addition, soft power development was the most important factor to explain the variance. On the other hand, partial least squares (PLS) confirmed the final model of the study and also divergent and convergent validity of the questionnaire.
Keywords: development, international relations, sport, sport diplomacy, sport events -
سابقه و هدفامروزه کاربرد گیاهان دارویی با توجه به اثربخشی و عوارض جانبی کمتر در درمان بسیاری از بیماری ها مورد اقبال عمومی قرار گرفته است. در این مطالعه خواص آنتی هیپرگلیسمیک و آنتی هیپرلیپیدمیک تجویز 14 روزه عصاره متانولی دانه های گیاه هویج Daucus carota)) در موشهای صحرایی نر دیابتی شده با استرپتوزوتوسین STZ)) بررسی شد.مواد و روش هادر این مطالعه تجربی 30 سر موش صحرایی نر از نژاد ویستار در محدوده وزنی 250-200 گرم که با تزریق STZ به میزان mg/kg، i.p 65 در آنها دیابت نوع I القاء شده بود در 5 گروه 6 تایی مورد استفاده قرار گرفتند. قبل از تزریق و همچنین 5 روز بعد از تزریق STZ، خونگیری به منظور تعیین سطح سرمی گلوکز انجام گرفت، موشهایی که سطح سرمی گلوکز آنها بیش از mg/dl 250 بود، به عنوان دیابتی محسوب شدند. و عصاره الکلی دانه های هویج را با دوزهایmg/kg/day 300، 200، 100 (سه گروه)، گلایبن کلامید با دوز g/kgμ 600 (یک گروه) و 5/0 سی سی آب مقطرحلال عصاره (یک گروه) را به طور جداگانه به مدت 14 روز به صورت خوراکی دریافت کردند. بعد از 14 روز، در شرایط ناشتا خونگیری از موشها انجام و سطح سرمی گلوکز، تری گلیسریدها، کلسترول و لیپوپروتئینها با کیتهای مربوط به روش اسپکتروفتومتری تعیین شد.یافته هانتایج نشان داد که تجویز عصاره دانه های هویج در موشهای دیابتی به مدت 14 روز تا حدودی سبب کاهش سطح سرمی گلوکز شد ولی این کاهش معنی دار نیست. اما عصاره با دوز mg/kg 100 سطح سرمی تری گلیسرید (05/0p< 4±84 vs. 13±113)، LDL (01/0p< 4±9 vs. 9±27) و VLDL (05/0p< و 8/0±8/16 vs. 2±6/22) و با دوز mg/kg 300 سطح سرمی تری گلیسرید (01/0p< 6±61 vs. 41±175)، VLDL (05/0p< 1±12 vs. 8±35)، کلسترول (05/0p< 6±72 vs. 4±95) و LDL (05/0p< 3±10 vs. 2±4/30) را کاهش و با دوز اخیر HDL سرم را (05/0p< 4±50 vs. 3±42) نسبت به گروه دیابتی افزایش داد.نتیجه گیریبراساس نتایج این مطالعه تجویز 14 روزه عصاره دانه های هویج دارای خاصیت آنتی هیپرگلیسمیک ضعیف ولی اثر بارز آنتی هیپر لیپیدمیک در موشهای دیابتی می باشد.
کلید واژگان: دیابت شیرین, دانه هویج, گلوکز, چربیBackground And ObjectiveWith respect to efficacy and less adverse side effects of medicinal plants، interest in alternative therapeutic approaches for treatment of diseases has become very popular. So in this study antihyperglycemic and antihyperlipididemic properties of 14 day administration of methanolic extract of D. carota seeds were investigated in streptozotocin-induced diabetic male rats.MethodsIn this experimental study، type I diabetes was induced in 30 male Wistar rats (200-250g) by injection of 65 mg/kg، i. p of streptozotocin. Before this and 5 days postinjection blood samples were collected for measurement of serum level of glucose. Diabetes was confirmed in rats having FBS above 250 mg/dL. Thirty diabetic rats were divided to 5 groups (six animal for each group) received 100، 200، 300 mg/kg of extract، 600 µg/kg glibenclamide and 0. 5 ml distilled water individually by gavage for 14 days. After 14 days rats sacrificed by decapitation and fasting blood samples were collected from cervical vein and above factors were measured with commercial kits by spectrophotometery.FindingsAdministration of the methanol extract of D. carota seeds) 100mg/kg) for 14 days had no significant effect on serum glucose level but significantly decreased triglycerides (113±13 vs. 84±4، p<0. 05)، LDL (27±9 vs. 9±4، p<0. 01) and VLDL (22. 6±2 vs. 16. 8±0. 8، p<0. 05) and at 300 mg/kg decreased triglycerides (175±41 vs. 61±6، p<0. 01)، VLDL (35±8 vs. 12±1، p<0. 05)، cholesterol (95±4 vs. 72±6، p<0. 05)، LDL (30. 4±2 vs. 10±3، p<0. 05) and increased HDL (42±3 vs. 50± 4، p<0. 05) serum levels in comparison with diabetic groups.ConclusionAccording to the results of this study، administration of Daucuscarota seeds extract for 14 days has mild antihyperglycemic but significant antihyperlipidemic effects in diabetic rats.Keywords: Diabetes mellitus, Daucuscarota seeds, Glucose, Lipid -
« راز » و معادل آن « سر » از عمده مسائلی است که در ادبیات عرفانی بدان پرداخته ی است که مولوی بدون مقدمه بدان « راز » « نی » ،« مثنوی معنوی » شده است. در به صورت مجزا در هیچ کدام از مقامات هفت گانه طریقت یا « راز » می پردازد. اگرچه کلمه هیچ کدام از حالات ده گانه ذکر نشده است، آنچه از فحوای کلام عارفان برمی آید، نماینده از شرایط مهم سیر و سلوک به حساب م یآید. سنایی « رازداری » و « رازدانی » آن است که اشاراتی دارد « رازداری » و« رازدانی » ،« راز » به عنوان پیشگام و پیشوای عطار و مولانا به چگونه دریافت های شهودی « حکیم پرد های » که نشان می دهد که به قول مولانا، این خویش را در قالب شعر سامان داده و ابیات عرفانی را غنا بخشیده است.کلید واژگان: راز, سر, رازدانی, رازداری, عالم غیب, قرآن, نهج البلاغه, سناییSecret" and its equivalent "mystery" are of the major issues addressed in mystical literature. In the "Masnavi", "Straw," is the "secret" that Rumi deals without introduction. Although the word "secret" is not separately mentioned in any of the seven Sufism statuses or in none of the ten states, what comes back from the tenor of the words of mystics, is representative of that "knowing the secrets " and "secrecy" is considered of the most important terms of mystic conduct.
Sanaee as a pioneer and leader of Attar and Rumi has references to the "Secret", "knowing the secrets " and "secrecy" that shows, up to Rumi, this "Wise behind the scene" how has organized his intuitive receipts in the form of poetry and has has enriched the mystical verses.Keywords: secret, mystery, Knowing the secrets, The Quran, Nahj al Balaghat, Sanaee, the Unseen world -
پروتستانتیسم اسلامی و ایدئولوژی در ساختار فکری دکتر شریعتی
-
پروتستانیسم اسلامی و ایدئولوژی در ساختار فکری دکتر شریعتی
-
-
خانواده، اصولگرایی پنهان در قلب قدرت آمریکا
-
زمینهاثرات ویژه اسیدهای چرب غیر اشباع امگا3 و امگا6 بر روی برخی فاکتورهای بیوشیمیایی خون مورد بحث می باشد. بنابراین ما در مطالعه حاضر اثرات مصرف روغن ماهی (غنی از امگا3) و روغن ذرت (غنی از امگا6) را بر روی فاکتورهای بیوشیمیایی خون از جمله قند، کلسترول تام، تری گلیسیرید، کلسترول HDL، کلسترول LDL در مدل تجربی دیابت مزمن بررسی کردیم.مواد و روش هااین مطالعه تجربی بر روی 4 گروه موش صحرایی نر بالغ انجام شد. یک گروه سالم و سه گروه دیگر با تزریق زیر جلدی mg/kg 50 استرپتوزوتوسین دیابتی شدند. یک گروه به عنوان کنترل در نظر گرفته شد و دو گروه دیگر چهار هفته بعد از القا دیابت تحت درمان رژیم خوراکی روغن ماهی یا ذرت قرار گرفتند و این درمان به مدت هشت هفته ادامه یافت. کلسترول تام، تری گلیسرید، کلسترول LDL و کلسترول HDL پلاسما در سه مرحله اندازه گیری شد.یافته هامصرف چهار هفته روغن ماهی یا ذرت موجب کاهش گلوکز پلاسما به ترتیب 40.7 و 46.8 درصد در مقایسه با حیوان دیابتی شد. غلظت کلسترول تام و تری گلیسرید پلاسما و کلسترول LDL که در اثر دیابت افزایش یافته بود در پایان هفته هشتم توسط هر دو رژیم به طور معنی داری کاهش پیدا کرد همچنین میزان کلسترول HDL نیز توسط هر دو روغن در پایان هفته هشتم در مقایسه با گروه کنترل کاهش یافت.نتیجه گیریرژیم تکمیلی روغن ماهی و ذرت احتمالا یک نقش مهم کمکی در کنترل قند خون در حیوان دیابتی دارد، اما پژوهش های بیشتری لازم است تا مکانیسم های دخیل در عملکرد هر دو روش را مشخص کند.
کلید واژگان: روغن ماهی, روغن ذرت, دیابت, اسیدهای چربBackgroundThe potential role of omega – 3 (ω-3) and omega-6 (ω-6) fatty acids on blood biochemical factors are in interest and controversy. Some experiences showed that omega – 3 (ω-3) and omega-6 (ω-6) fatty acids have a potential effect on triglyceride, LDL-cholesterol, HDL-cholesterol and total cholesterol levels in diabetes mellitus.MethodsMale rats were divided into four groups (one normal group and three diabetic groups). Induction of diabetes was done by streptozotocin [50mg/kg, s.c. (STZ)]. In diabetic groups, one group was Control, received STZ alone, and the other diabetic groups were fed with fish oil or corn oil for 8 weeks after 4 weeks of induction of diabetes. Plasma glucose, total cholesterol, triglyceride, LDL- choleserol and HDL-cholesterol were measured at 4 and 8 weeks after intervention.ResultsFish oil and corn oil diets had an inhibitory effect on increased plasma glucose in diabetic rat by 46.8% and 40.7%, respectively. Diabetic rats in the control group demonstrated increased plasma total cholesterol, triglyceride and LDL-cholesterol levels, but plasma total cholesterol, triglyceride and LDL-cholesterol levels were significantly decreased and HDL-cholesterol level was increased by both diets in interventional groups.ConclusionCorn oil and fish oil supplementation have a role on plasma glucose and lipid profile in diabetic rats. To understand the functional mechanisms of these diets, further studies remain to be accomplished.Keywords: fish oil, corn oil, diabetes, fatty acids -
اثر پروژسترون بر تعداد نورون های هرمی ناحیه CA3 هیپوکمپ در صرع مدل کیندلینگ شیمیایی در موش صحرایی نرزمینه و هدفهورمون های استروییدی و تخمدانی اثرات کوتاه مدت و یا طولانی مدت بر روی مغز دارند. پروژسترون می تواند تغییرات ساختمانی و عملی بر روی نورون های هیپوکمپ داشته باشد و چون در صرع حدس زده می شود میزان نورون ها بعلت مرگ سلولی کم می شود لذا در این مطالعه اثر پروژسترون بر روی تعداد نورون های هرمی ناحیه CA3 هیپوکمپ بررسی شد.مواد و روش هادر این مطالعه تجربی 45 سر موش صحرایی نر به 5 گروه تقسیم شدند یک گروه به عنوان گروه سالم و بقیه به طور تصادفی به چهار گروه زیر تقسیم شدند: در گروه اول، گروه شاهد که با 50 میلی گرم بر کیلوگرم پنتیلن تترازول (PTZ) به صورت داخل صفاقی صرع مدل کیند لینگ در آنها ایجاد گردید. گروه دوم گروه حلال که نیم ساعت قبل از تزریق PTZ، 50 میلی گرم بر کیلوگرم حلال پروژسترون (روغن کنجد) به صورت ip دریافت کرد. گروه سوم و چهارم گروه پروژسترون که به ترتیب 25 و 50 میلی گرم بر کیلوگرم پروژسترون به صورت داخل صفاقی نیم ساعت قبل از تزریق PTZ دریافت نمودند. تزریق PTZ هر 48 ساعت یک بار تکرار و بعد از هر بار تزریق حیوان ها به مدت 20 دقیقه و طی دوازده جلسه، میزان مرگ و میر، مراحل پیشرفت صرع و مدت زمان ماندن در فاز 5 مورد بررسی قرار گرفت. هر زمان حیوان سه بار متوالی در فاز 5 قرار می گرفت حیوان صرع و مدت تلقی شده و جهت مطالعه بافت شناسی حیوان با اتر بی هوش و سپس مغز حیوان با روش پرفیوژن و با فرمالین 10% ثابت و پس از پاساژ و بلوک گیری، برش های سریال 10 میکرونی تهیه و با روش های H&E و کریزال ویولت رنگ آمیزی و سپس با لنزهای مورفومتریک نورون های هرمی سالم ناحیه CA3 هیپوکمپ در واحد میلی متر مربع شمارش گردید.یافته هانتایج این پژوهش نشان داد که تزریق پروژسترون با دوزهای 25 و 50 میلی گرم بر کیلوگرم میانگین مدت زمان فاز 5 را از 175.2 ثانیه در گروه شاهد به ترتیب به 123.1 و 113.1 ثانیه در گروه های پروژسترون کاهش داد که بین گروه هایی پروژسترون و شاهد اختلاف معنی داری به ترتیب با P<0.05 و P<0.01 مشاهده شد. علاوه بر این کاربرد PTZ جهت ایجاد صرع مدل کیندلینگ موجب کاهش نورون ها از 178.3±8 در گروه سالم به 123.2±14/2 در گروه شاهد شد (P<0.05). میانگین تعداد نورون ها در گروه پروژسترون با دوز 25 و 50 میلی گرم به ترتیب 137.3±10.5 و 145±8.5 بود که در مقایسه با گروه شاهد گروه پروژسترون با دوز 50 میلی گرم اختلاف معنی داری را نشان داد (P<0.05).نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان داد که در گروه هایی که پروژسترون دریافت کرده اند مرگ نورونی ناشی از PTZ به طور معنی داری نسبت به گروه شاهد کاهش می یابد و به نظر می رسد که بین مرگ و میر نورونی و طول مدت فاز 5 در گروه دریافت کننده پروژسترون ارتباط وجود دارد.
کلید واژگان: پروژسترون, نورون های CA3 هیپوکمپ, کیندلینگ شیمیایی, مورفومتریBackground And ObjectiveOvarian and steroid hormones have long and short-term effects on brain. Progesterone has functional and structural effect on Hippocampus neurons. In epilepsy probably the number of brain neurons can reduce due to cell mortality. Therefore, in this study effect of progesterone were evaluated on the number of CA3 Hippocampus neurons.Material And MethodsIn this experimental study, 45 Male wistar rats were divided into 5 groups. 5 rats selected as an intact group. Group1 (control) were received, 50-mg/kg- pentylenetetrazd (PTZ) i.p. for kindling. Group 2 received PTZ sesom oil (i.p) (vehicle), 30 min before, groups 3 and 4 received 25 and 50 mg/kg progesterone (i.p) 30 min before receiving PTZ. PTZ injected every 48 h and the rate of mortality, seizure stage and duration of V phase were calculated during in min after PTZ injection. If animal reach to phase 5, for three times they were considered as kindled rats and anesthetized by ether for histological study. Their brain were perfuse for fixation by formaldehyde (10%). and after passage and blocking, 10 micron slices prepared and stained with H & E and Cresyl violet methods. Then CA3 neurons were counted with morphometric lens per mm2.ResultsThe results were shown that injection of 25 and 50mg/kg progesterone reduced duration of phase V from 175.2 S in sham to 123.1 S and 113.1 S respectively, (p<0.05 and p<0.01). PTZ reduced the number of CA3 neurons form 178.3±8 in intact animals to 123.2±14.2 in control (p<0.05). The mean number of neurons in 25 and 50 mg/kg progesterone were 137.3±10.5 and 145±8.5 respectively. The number of CA3 neuron in 50mg/kg progesterone group had significant difference compared to control group (p<0.05).ConclusionThe results of this study showed that, neuron mortality due to PTZ, reduced in progesterone receiving group compared to control. It seem that there is correlation between neuron mortality and phase 5 duration in progesterone receiving group.Keywords: Progesterone, CA3 Hippocampus Neurons, Chemical Kindling, Morphometric -
اثر تری فلوئوپرازین بر افزایش نفوذپذیری عروق در دیابت تجربی مزمن در موش صحرایی
-
اثر نیفدیپین و وراپامیل بر تغییرات بافت کلیه در موش صحرایی دیابتیهدفبررسی آثار وراپامیل و نیفدیپین روی کلیه دیابتیمواد و روش هااین مطالعه تجربی روی 6 گروه هشت تایی موش صحرایی نر بالغ انجام شد. یک گروه سالم و یک گروه دیابتی یا کنترل. دو گروه دیابت تحت درمان با وراپامیل و یا نیفدیپین و دو گروه سالم تحت درمان با وراپامیل و یا نیفدیپین دیابت با تزریق 50 mg/kg استرپتوزوتوسین (STZ) ایجاد شد. وراپامیل 40 mg/kg/dI و نیفدیپین 10mg/kg/dI به صورت خوراکی و روزانه داده شد. مصرف وراپامیل و نیفدیپین یک ماه بعد از القای دیابت در حیوانها شروع و تا دو ماه دیگر ادامه داشت. بعد از زمان مذکور حیوانها بیهوش و بعد از بازکردن شکم، کلیه سمت چپ بیرون آورده شد. ابتدا کلیه ها وزن شده و قسمتی از آن برای بررسی هیدروکسی پرولین جدا شد و بقیه آن برای مطالعات بافت شناسی با فرمالین 10 درصد ثابت شدند. بعد از بلوک گیری و تهیه مقاطع طولی 5 میکرونی با تکنیکهای H&E، PAS و تری کروم ماسون رنگ آمیزی و سپس مورد مطالعه بافت شناسی قرار گرفتند. قطر گلومرول، لوله خمیده نزدیک، لوله خمیده دور و لوله جمع کننده در گروه های مختلف اندازه گیری شد.یافته هابررسی میانگین وزن کلیه در گروه های مختلف، سالم، دیابت و گروه های تحت درمان با وراپامیل و نیفدیپین اختلاف معنی داری را نشان نداد. مصرف وراپامیل با دوز 40 mg/kg/dI و نیفدیپین با دوز 10 mg/kg/dI می تواند در حیوانهای دیابتی میزان هیدروکسی پرولین را به طور معنی داری در مقایسه با گروه های کنترل کاهش دهند (p<0.001). میانگین قطر گلومرول، لوله های خمیده نزدیک، لوله های خمیده دور، لوله های جمع کننده در بین دو گروه سالم و دیابتی معنی دار نبود اما مصرف وراپامیل ونیفدیپین موجب افزایش قطر لوله های خمیده دور و لوله های جمع کننده در گروه های سالم شد (p<0.05). اما در گروه های دیابتی فقط موجب افزایش قطر لوله های خمیده دور شد (p<0.05). یافته های پاتولوژی نسبی غشای پایه، پرخونی عروق و افزایش رشته های کلاژن را در گروهای دیابتی نشان داد.نتیجه گیریچنین استنباط می شود که وراپامیل و نیفدیپین در مدت مورد مطالعه توانسته اند بافت فیبروز بینابینی را در کلیه حیوانهای دیابتی کاهش دهد. اما ایجاد آتروفی و تغییرات کلی دیگر در کلیه نیاز به زمان بیشتر دیابت دارد.
کلید واژگان: دیابت قندی, کلیه, وراپامیل, نیفدیپین -
مطالعات قبلی نشان داده اند که سیستم اوپیوییدهای درونی، حساسیت بارورفلکسها را در افراد وابسته به مورفین کاهش میدهند.هسته دسته منزوی (NTS) محل اصلی ختم نورونهای آوران بارورسپتورها می باشد. این مطالعه به منظور بررسی نقش هسته دسته منزوی بروی کنترل بارور فلکس در سیستم نوروکاردیوواسکولار رتهای معتاد به مورفین انجام گرفته است.
برای ایجاد وابستگی، مورفین سولفات در یک جدول ده روزه به صورت درون صفاقی (i.p) به حیوانات تزریق شد. سپس حیوانات با استفاده از یورتان 150 mg i.v) به ازای هر صد گرم از وزن بدن(بیهوش شدند وبا استفاده از کانولpE50 حاوی سالین وهپارین (200U/Ml) شریان وورید فمور سمت چپ کانول گذاری شد وبا استفاده از دستگاه استریوتاکسی به مشخصات NTS الکترودهای تحریکی بر اساس اطلس پاکسینوس به داخل هسته وارد گردید.وسپس تحریکات الکتریکی به داخل هسته اعمال شد. برای بررسی حساسیت بارورفلکسها از فنیل افرین (phe) به عنوان داروی vasoconstrictor استفاده شد تا افزایش ناگهانی فشار خون ایجاد شود سپس تغییرات ضربان قلب حاصله (ΔHR) در برابر تغییرات فشار متوسط شریانی اعمال شده (ΔMAP) به عنوان شاخصی از حساسیت بارورفلکس ها (BRS:Baroreflex sensitivity) سنجیده شد.
بررسی نتایج حاصله نشان می دهد که حساسیت بارورفلکسها در گروه دریافت کننده مورفین نسبت به گروه کنترل کاهش یافته است. (p<0.05) اعمال تحریکات الکتریکی به داخل هسته اثری بر روی فشار متوسط شریانی (MAP) و ضربان قلب (HR) در موشهای سالم و معتاد به مورفین نداشته است در حالی که بعد از دریافت تحریک الکتریکی در هسته، NTS، BRS نسبت به قبل افزایش یافته است. (P<0.05). می توان چنین نتیجه گیری کرد که احتمالا تحریکات الکتریکی در ناحیه NTS توانسته است منجر به تعدیل یا تقویت سیستم نوروترانسمیتری این ناحیه مثل سیستم گاباارژیک شوند که این امر به نوبه خود توانسته حساسیت بارورفلکس ها را افزایش دهد و در نتیجه این موشها قادر شده اند به نحو کارآمدی شوک حاصله از افزایش فشارخون در اثر تزریق PE را به خوبی کنترل کرده و تحمل بیشتری در برابر تغییرات فشار خون داشته باشند.
کلید واژگان: حساسیت بارورفلکس, مورفین, موش, هسته دسته منزوی -
اثرات ویژه اسیدهای چرب غیر اشباع امگا 3 و امگا 6 بر روی بهبودی زخم در بیماران دیابتی جالب و مورد بحث می باشد. در مطالعه حاضر اثرات مصرف روغن ماهی (غنی از امگا 3) و روغن ذرت (غنی از امگا 6) بر بهبود زخم پوستی در مدل تجربی دیابت مزمن بررسی شده است. این مطالعه تجربی بر روی 4 گروه موش صحرایی نر بالغ انجام شده که یک گروه سالم و سه گروه دیگر با تزریق زیر جلدی 50 mg/kg استرپتوزوتوسین دیابتی شدند. از سه گروه دیابتی شده، یک گروه به عنوان کنترل در نظر گرفته شد و دو گروه دیگر 4 هفته بعد از القا دیابت تا بهبودی کامل زخم به ترتیب تحت درمان خوراکی روغن ماهی و روغن ذرت قرار گرفتند. هشت هفته بعد از ایجاد دیابت در هر چهار گروه، زخم عمودی به طول چهار سانتیمتر در پشت حیوان ایجاد شد و سطح زخم، درصد بهبودی آن، میزان تراکم عروق و رشد اپیدرم در روزهای مختلف بعد از ایجاد زخم اندازه گیری شد. همچنین گلوکز، کلسترول تام، تری گلیسرید، LDLC و HDLC پلاسما اندازه گیری شد. بر اساس نتایج این پژوهش اثرات التیام بخش روغن ذرت از روز هفتم بعد از جراحت آشکار شد، به طوری که از یک سو سطح زخم در این گروه به طور معنی داری کمتر از سطح زخم در گروه دیابتی کنترل و گروه تحت درمان با روغن ماهی بود و از سوی دیگر درصد بهبودی زخم در این گروه در روز بیستم بعد از جراحت 96 درصد بود، در حالی که در گروه دیابتی کنترل و گروه روغن ماهی میزان بهبودی زخم به ترتیب 66 و 71.3 درصد بود. اگرچه تراکم منطقه ای عروق و رشد اپیدرم در حیوان های دیابتی شده به طور معنی داری کمتر از گروه سالم بود، اما مصرف هیچ یک از روغن های فوق اثر افزایشی بر روی این دو شاخص نداشت، علاوه بر این گلوکز پلاسمایی افزایش یافته در حیوان های دیابتی، در گروه های روغن ذرت و روغن ماهی به ترتیب به میزان 46.8 و 40.7 درصد کاهش پیدا کرد. غلظت کلسترول تام و تری گلیسرید پلاسما و LDLC که در اثر دیابت افزایش یافته بود، در پایان هفته هفتم توسط هر دو رژیم به طور معنی داری کاهش پیدا کرد. همچنین میزان HDLC نیز توسط هر دو روغن در پایان هفته هفتم در مقایسه با گروه کنترل افزایش یافت. پژوهشگران نتیجه گرفتند که رژیم تکمیلی روغن ذرت که غنی از اسیدهای چرب امگا 6 می باشد، موجب تسریع بهبودی زخم در موش های صحرایی با دیابت مزمن می شود، در حالی که روغن ماهی بی تاثیر است. روغن ذرت احتمالا اثر خود را از طریق تغییرات در مراحل التهابی یافیبروپلازیای پاسخ زخم اعمال می نماید.
کلید واژگان: اسیدهای چرب غیر اشباع امگا, 3 و امگا, 6, روغن ذرت, روغن ماهی, بهبود زخم, دیابت قندی مزمنThe potential role of omega-3 (?-3) and omega-6 (?-6) fatty acids on wound healing is of interest and controversial. In the present study, the effect of dietary intake of fish oil (?-3 diet) and corn oil (?-6 diet) on skin wound healing has been investigated in rat. This experimental study was performed on four groups of male rats (One normal group and three diabetic groups). Diabetes was induced by subcutaneous injection of 50 mg/kg streptozotocin. In diabetic groups, one group was control and received STZ alone, and the other two diabetic groups were respectively fed with oral fish oil (FO group) and corn oil (CO group) from 4 weeks after the induction of diabetes till complete wound healing. All animals were wounded by a 4 cm vertical incision in the midline of dorsum 8 weeks after diabetes induction. Wound surface area, percentage of wound healing, vessels density, and epidermal growth were measured at various post-operated periods. The results showed that, surface area of wound in CO group was less than that of FO-treated rats and control group at the 7th post-operative day. Moreover the percentage of wound healing in CO group was 97% at the 20% day, while this parameter in FO group and control group were 66% and 71.3% respectively. Although vessels density and epidermal growth in control group were significantly less than those of normal group, no significant difference was found between both FO and CO groups with control group in this regard. Moreover, FO diet and CO diet had an inhibitory effect on increased plasma glucose in diabetic rats by 46.8% and 40.7% respectively. Diabetic rats demonstrated increased plasma totals cholesterol, triglyceride and LDLc levels, but this change was significantly decreased by both diets at the end of 7th week. FO and CO diets also caused an increase in plasma HDL level comparing to the control group. We concluded that, corn oil (?-6 diet) supplementation can result in an acceleration of skin wound healing in chronic diabetic rats, but fish oil have no effect. These actions of corn oil may be mediated through changes in inflammatory or fibroplasias stages of wound response. -
سابقه و هدفمغز استخوان به دلیل خون سازی، از اهمیت خاصی برخوردار می باشد. هرگونه تغییر در روند فیزیولوژی آن مثل کم خونی آپلاستیک، تهاجم عوامل عفونت زا و تومورهای مغز استخوان باعث عوارض سیستمیک وسیعی در بدن می شود. یکی از عواملی که به نظر می رسد عمل مغز استخوان را متاثر سازد، قطع عصب آن است.مواد و روش هااعصاب محیطی فمورال و سیاتیک به ترتیب در زیر رباط اینگویینال و نزدیک سوراخ سیاتیک بزرگ در پای راست رت ها قطع گردید. در فواصل زمانی 2، 8 و 12 هفته بعد از قطع، از مغز استخوان تیبیای راست نمونه برداری شد. سپس با استفاده از سه نوع رنگ آمیزی هماتوکسین ائوزین، تری کروم ماسون و تولوییدین بلو و به روش مورفومتری، تغییرات مغز استخوان، اندازه و تعداد سلولهای آن مورد بررسی کمی و کیفی قرار گرفت.یافته هابعد از دو هفته از قطع عصب، هسته سلولها متراکم تر شده و جریان خون درمغز استخوان افزایش یافت. اندازه و تعداد سلولها کاهش معنی داری نشان داد که در گروه های دیگر با توجه به گذشت زمان تشدید شد. از هفته هشتم، کاهش حالت متاکرومازی و افزایش کلاژن در مغز استخوان دیده شد که نشان از فیبریلاسیون زمینه بافت می نمود.نتیجه گیریمتراکم تر شدن هسته و کاهش در اندازه و تعداد سلولها می تواند ناشی از کاهش فعالیت آنها در اثر قطع عصب باشد. بدنبال قطع عصب و تغییر متابولیسم سلول در نهایت turn over بافت، مختل شده که تغییرات کمی را به صورت کاهش در تعداد و اندازه سلولها نشان داد.
کلید واژگان: قطع عصب, بافت مغز استخوان, رت -
-
سابقه و هدفاطلاع دقیق از آناتومی داخلی ریشه ها که در انجام درمان ریشه موثر می باشد در پیش آگهی طولانی مدت درمان موثر است که در این راستا آناتومی داخلی دندان ها به روش های مختلف بررسی شده است. هدف از این تحقیق بررسی آناتومی داخلی در دندانهای قدامی پایین و پره مولر فک پایین و بالا با روش نفوذ رنگ و شفاف سازی می باشد.مواد و روش هادر این مطالعه 350 عدد دندان قدامی فک پایین (سانترال، لترال، کانین) پرمولرهای بالا و پایین)از هر نوع دندان 50 عدد(برای تعیین تعداد کانال های ریشه و انواع آن و وجود کانال طرفی و فرعی مورد مطالعه قرار گرفتند. مطالعه سیستم های کانال های ریشه بر اساس طبقه بندی Vertucci و به روش نفوذ رنگ و شفاف سازی به طریق آزمایشگاهی با مختصری تغییر نسبت به مقالات قبلی انجام شد.یافته هانتایج نشان داد که: درصد کانال نوع 1 در دندان های سانترال، لترال و کانین به ترتیب 84، 78 و 94 درصد، کانال نوع 2 در این دندان ها به ترتیب 10، 12 و 14 درصد، نوع 3: به ترتیب 2، 2 و 0 درصد، نوع 4 به ترتیب: 40، 8 و 2 درصد و کانال طرفی به ترتیب 10، 12 و 10 درصد و کانال فرعی 24، 28 و 20 درصد بود. درصد نوع 1 در دندان پرمولر اول و دوم فک پایین به ترتیب 78 و 90 درصد، نوع 2 به ترتیب: 2 و 4 درصد، نوع 4 به ترتیب: 6 و 4 درصد و نوع 5 به ترتیب: 14 و 2 درصد بود. درصد کانال های طرفی در این دو دندان 34 و 28 درصد، کانال های فرعی 20 و 20 درصد بود. درصد نوع 1 در دندان پرمولر اول و دوم فک بالا به ترتیب 10 و 54 درصد، نوع 2 به ترتیب: 24 و 20 درصد، نوع 4 به ترتیب: 64 و 24 درصد، نوع 5: 2، 2 درصد بود. درصد کانال طرفی در این دو دندان 14 و 4 درصد، کانال فرعی 18 و 22 درصد بود.نتیجه گیریبا توجه به نتایج این پژوهش به نظر می رسد که روش به کار گرفته شده در این مطالعه می تواند روش مفید و دقیقی جهت بررسی آناتومی داخلی کانال ها باشد.
کلید واژگان: آناتومی ریشه, دندان های قدامی پایین, پرمولر, نفوذ رنگ و شفاف سازی, کانال طرفی, کانال های فرعیBackgroundExact information about the anatomy of root canals is an important factor in the prognosis of root canal therapy. The purpose of this study was to determine the root canal anatomy in mandibular anterior teeth and premolars by clear and dye penetration method.Materials And MethodsIn this study, 350 human mandibular anterior teeth and mandibular and maxillary premolars (from each:50 teeth) were used to determine the number of root canals and accessory and lateral canals. The examination of root canal systems was based on Vertucci’s classification and the method of clear and dye penetration with a little modification, compare to the other researches.ResultsThe average frequency of type I canal in central, lateral incisors and cuspids were respectively 84, 78% and 94%. Type II: 10%, 12% and 14%. TypeIII: 2%, 2% and 0%, type IV: 8%, 2% and 40%. The average frequency of lateral canals in these teeth were 10%, 12% and 10%, and accessory canals 24%, 28% and 20%. The mean frequency of type I in mandibular premolars were 78% and 90%, typeII: 2% and 4%, type IV 6% and 4%, type V 14% and 2%. The frequency of lateral canals in these two teeth were 34% and 28% and accessory canals were 20% and 20%. The average frequency of type I in maxillary premolars were 10% and 54% respectively, typeII: 24% and 20%, type IV: 64% and 24%, type V: 2% and 2% respectively. The frequency of lateral canals in these two teeth were 14% and 4% and accessory canals 18% and 22%.ConclusionConsidering this research o ur method with a little modification compare to the other methods could be a useful and precise procedure for evaluation of root canal anatomy.Keywords: Root anatomy, Mandibular, lateral incisors, Premolar, Clear, dye penetration, Lateral canals, Accessory canals -
اثر قطع عصب سیاتیک و فمورال بر پاسخ زخم دیابتی به روغن ماهی در موش صحراییسابقه و هدفمشکلات پای دیابتی ناشی از آنژیوپاتی و نوروپاتی علت 50% همه قطع عضوهای غیر جراحی بوده و باعث مشکلات اقتصادی قابل توجهی برای جامعه می شود. در مطالعات قبلی اثر التیام بخش روغن ماهی روی ترمیم زخم دیابتی تایید شده است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر این روغن بر روند التیام زخم دیابتی درموش صحرایی با قطع عصب سیاتیک و فمورال است.مواد و روش هااین مطالعه تجربی روی 5 گروه 10 تایی موش صحرایی نر بالغ انجام شد، یک گروه سالم، دو گروه دیابتی بدون قطع عصب و دو گروه دیابتی با قطع عصب، دیابت با تزریق 50 mg/kg استرپتوزوسین (STZ) ایجاد شد. در هر 5گروه زخمی به اندازه 3 سانتی متر مربع که عمق آن شامل اپیدرم و درم بود بر روی ساق پای راست ایجاد شد. در گروه های قطع عصب، قبل از القاء دیابت، ابتدا حیوان بیهوش شده و سپس درشرایط استریل اعصاب سیاتیک و فمورال قطع و حدود 3 میلی متر از آن برداشته شد. بعد از ایجاد زخم روغن ماهی به صورت موضعی تا بهبودی کامل زخم مصرف شد. سطح زخم و در صد بهبودی آن، در روزهای صفر، سوم، ششم، نهم، دوازدهم، پانزدهم و هیجدهم بعد از ایجاد زخم اندازه گیری شد. همچنین زمان لازم برای بهبودی کامل زخم نیز بررسی شد.یافته هااین پژوهش نشان داد که میانگین سطح زخم از روز ششم بعد از جراحت در گروه سالم کمتر از گروه دیابتی (p<0.05) و گروه دیابتی با قطع عصب است.(p<0.01) همچنین این مطالعه نشان داد که سطح زخم در گروه قطع عصب و گروه بدون قطع عصب در همه روزهای بعد از القاء زخم مشابه است. میانگین سطح زخم در گروه های دیابتی تحت درمان با روغن ماهی از روز نهم به بعد کمتر از گروه دیابتی (p<0.01) و گروه دیابتی با قطع عصب است (p<0.05)، درصد بهبودی زخم نیز در گروه سالم بیشتر از گروه های دیابتی (p<0.05) و دیابتی با قطع عصب است (p<0.001)، درمان با روغن ماهی درصد بهبودی را از روز نهم به بعد، هم در حیوان دیابتی (p<0.001) و هم در حیوان دیابتی با قطع عصب (p<0.05) افزایش داده است. مدت زمان لازم برای بهبودی کامل زخم در گروه های دیابتی تحت درمان با روغن ماهی کمتر از گروه های دیابتی است.(p<0.001)نتیجه گیریپژوهش حاضر نشان داد که مصرف موضعی روغن ماهی، ترمیم زخم پا را در موش صحرایی دیابتی با قطع عصب تسریع می کند، که این اثر مشابه با اثر آن در موش صحرایی دیابتی با عصب سالم است.
کلید واژگان: پای دیابتی, روغن ماهی, قطع عصب, ترمیم زخمThe Effect of Denervation Nerve on Response of In Rat Diabetic Rat to Fish OilBackgroundDiabetic foot problems due to angiopathy and neuropathy account for 50% of all nontraumatic amputations and constiute a significant economic burden to society. Our previous study shown that fish oil have therapeutic effect on wound healing in diabetic in rat. The aim of this investigation was to evaluate the effect of denervation on the response of of diabetic rat wounds to fish oil.Material And MethodsThis experimental study performed on adult male rats which were divided into 5 groups of ten. Group of normal rats which did not receieved streptozocine (STZ), and the remain four groups became diabetic by the STZ (50 mg/kg, i.p) injection. Diabetic groups divided into two sub groups; 2 groups denervated, intact after anesthesia, aseptic denervation were made on the hind limb by sciatic and femoral nerve anatomy. All animals were made wound by a circular 3 cm 2 full thickness incision on hind leg, and receieved topically fish oil on postoperative days. Wounds were made in all animals by a circular 3 cm 2 full thickness incision on hind leg and receieved topically fish oil on postoperative days. Wound surface area and percentage of wound healing were measured at 0, 3, 6, 9, 12, 15 and 18 postoperative days. Time required for healing was also measured.ResultsThe results showed that the area of the wound in normal group after the days was less than diabetic (P<0.05) and denervated diabetic (P<0.01) groups. Wound area in denervated group was similar to intact group. In the fish oil treated diabetic group, wound surface area, at after 9th day was less than diabetic (P<0.01) and denervated diabetic (P<0.05) groups. Percentage of wound healing in normal group was more than diabetic (P<0.05) and denervated diabetic (P<0.001) groups. Precentage of wound healing increased in the fish oil treated diabetic (P<0.001) and denervated diabetic (P<0.05) groups. Time require for healing in the fish oil treated groups was less than diabetic groups.ConclusionOur results suggest that topical application of fish oil can accelerate wound healing even in the absense of nerval influences, and this effect was similar to diabetic rats. Key words: Denervation, Neurpathy, Diabetic mellitus, Wound Healing, Fish oil -
زمینهداروهای ضد التهاب غیراستروییدی مانند ایندومتاسین در انسان و حیوان زخم معده ایجاد می کنند.هدفمطالعه به منظور تعیین اثر حفاظتی رژیم حاوی روغن ماهی روی زخم معده ناشی از ایندومتاسین انجام شد.مواد و روش هااین مطالعه مداخله ای بر روی چهار گروه موش صحرایی نر بالغ انجام شد. گروه های اول و دوم رژیم معمولی داشتند. گروه های سوم و چهارم به ترتیب به مدت چهار هفته رژیم غذایی حاوی روغن ماهی و روغن آفتابگردان به میزان 1.6 میلی لیتر در روز داشتند. سپس به گروه دوم بی کربنات سدیم (حلال ایندومتاسین) تزریق شد و در سه گروه دیگر توسط تزریق ایندومتاسین (S.C، 20mg/kg) زخم معده ایجاد شد. شاخص زخم، حجم اسید و اسیدیته محتویات معده اندازه گیری و برون ده اسید محاسبه گردید. وزن موش ها نیز در روز اول و انتهای مطالعه اندازه گیری شد.یافته هاشاخص زخم در گروه روغن ماهی به ترتیب %3/54 و % 7/58 کمتر از گروه های اول و چهارم بود، در حالی که بین دو گروه اول و چهارم تفاوت معنی داری وجود نداشت. حجم اسید و غلظت اسید معده در گروه روغن ماهی به ترتیب %70 و%50 کمتر از گروه چهارم بود. برون ده اسید نیز در گروه روغن ماهی به ترتیب %7/85 و % 7/83 کمتر از گروه های چهارم و اول بود. افزایش وزن فقط در گروه های اول و سوم مشاهده شد.
نتیجه گیریبه نظر می رسد روغن ماهی باعث کاهش ترشح اسید معده شود و در پیشگیری از ایجاد زخم معده ناشی از ایندومتاسین موثر است.
کلید واژگان: روغن ماهی, زخم معده, ایندومتاسین, روغن آفتابگردان -
بررسی اثر قطع عصب بر پاسخ زخم سوختگی به پماد گیاهی فاندرمول در موش صحراییسابقه و هدفمطالعات اخیر تایید نموده اند که پماد گیاهی فاندرمول در درمان زخم های سوختگی موثر است. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر این پماد بر روند التیام زخم سوختگی در موش صحرایی با قطع عصب و مقایسه آن با اثر این پماد در حیوان با عصب سالم است.مواد و روش هااین مطالعه تجربی روی شش گروه موش صحرایی نر بالغ انجام شد. پس از بیهوش کردن موش ها با استفاده از یک صفحه فلزی گرم یک سوختگی درجه دو عمقی، به مساحت 4 سانتیمتر مربع روی ساق پا ایجاد شد. در گروهای قطع عصب، قبل از القا سوختگی، ابتدا حیوان بیهوش شده و سپس در شرایط استریل اعصاب سیاتیک و فمورال قطع و حدود 3 میلیمتر از آن برداشته شد. بیست و چهار ساعت بعد از سوختگی، پماد گیاهی فاندرمول و کرم سولفادیازین نقره 1 درصد به صورت موضعی مصرف گردید. سطح زخم، درصد زخم، رشد و افزایش عروق خونی و رشد فولیکول های مو در روزهای مختلف بعد از ایجاد سوختگی تا روز سی ام اندازه گیری شد.یافته هانتایج این پژوهش نشان داد که درصد بهبودی زخم در گروه قطع عصب و گروه کنترل در همه روزهای بعد از القا سوختگی مشابه است. درصد بهبودی زخم در گروه قطع عصب تحت درمان با فاندرمول در روزهای دوازدهم، پانزدهم، هجدهم، بیست و یکم، بیست و چهارم، بیست و هفتم و سی ام بیشتر از گروه قطع عصب بود (P<0.001). درصد بهبودی زخم در گروه قطع عصب تحت درمان با کرم سولفادیازین نقره نیز از روز نهم سوختگی تا بهبودی کامل زخم بیشتر از گروه قطع عصب بود (P<0.001). اختلاف بین گروه قطع عصب تحت درمان با پماد فاندرمول و گروه قطع عصب تحت درمان با کرم سولفادیازین نقره معنی دار نیست. میزان عروق خونی و رشد فولیکولهای مو در روز بیست و هشتم در گروه قطع عصب تحت درمان با فاندرمول بیشتر از گروه قطع عصب تحت درمان با کرم سولفادیازین نقره بود.نتیجه گیریبراساس این نتایج پیشنهاد می شود، پماد گیاهی فاندرمول ترمیم زخم سوختگی پوستی را در موش صحرایی که عصب آن قطع شده است، همانند حیوان با عصب سالم تسریع می کند. این اثر قابل مقایسه با اثر کرم سولفادیازین نقره است.
کلید واژگان: سوختگی, پماد فاندرمول, سولفادیازین نقره, قطع عصبThe effect of denervation on the response of burn wounds to herbal fundermol ointment in ratIntroduction, T he re a re several r e por t s on the therapeutic effects of herbal fund errn ol ointment in burn wounds. The aim of this investigation was to evaluate the effect of denervation on the response of rat burn wounds to this ointment and com pare its effect with intact animal. Material and Methods, This experimental study performed on the six groups of adult male rats. After aneas thesia, small burn was produced on the hind limb of the rats, by the heated metal device. After aneasthesia, denervation were made on the hind limb by sci atic and femoral nerve neurotomy. 24 hours after burn, fundermol ointment a nd sulfadiazine cream were topically appllied wound surface. Area, percentage of wound healing, angiogenesis growth of ha ir follicules were measured in differen t post-burn days. Results, The results show that percentage of wound healing in denervated gro up was the same as the group cont rol. In the fundermol tre ated denervated group, percentage of wound healing at days 12, 15, 18, 21, 24, 27, and 30 of post-burn period, was more than denervated group (P < O.OOI). Percentage of wound healing in the silver slu fadiazine -treated denervated group in 9th to 30th days was highe r th an denerva ted group (P
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.