به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

مهسا حاتم

  • فرزین باقری شیخانگفشه*، وحید صوابی نیری، مریم سعیدی، مهسا حاتم، سیده مریم موسوی، رضا شباهنگ
    زمینه و هدف

     داستان ها دارای چنان قدرتی هستند که می توانند خوانندگان را وارد دنیای تخیلی کنند و تغییراتی را در خوانندگان موجب شوند؛ در واقع داستان ها می توانند خوانندگان را به نوعی به مکان ها و زمان های متفاوتی ببرند. در همین راستا مطالعه حاضر با هدف مقایسه ظرفیت نگهداری تلاش و علاقه برای اهداف بلندمدت و تاب آوری در سطوح متفاوت انتقال در داستان های مرتبط با موفقیت انجام شد.

    روش

     در این مطالعه علی - مقایسه ای، از بین دانش آموزان دختر و پسر مدارس دوره متوسطه یکم شهر رشت (1399)، 200 دانش آموز با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در ابتدا پنج داستان کوتاه در رابطه با موفقیت به آنها داده شد تا مطالعه کنند. پس از مطالعه داستان ها، دانش آموزان به فرم کوتاه مقیاس انتقال (آپل و همکاران، 2015)، مقیاس کوتاه ثبات (داکورث و کیون، 2009) و مقیاس تاب آوری کانر-داویدسون (کانر و داویدسون ، 2003) پاسخ دادند. با استفاده از فرم کوتاه مقیاس انتقال (آپل و همکاران، 2015)، سطوح درآمیختگی دانش آموزان در داستان های مرتبط با موفقیت سنجیده شد. در پایان تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS24 و با استفاده با روش تحلیل واریانس چند متغیره انجام شد.

    یافته ها

     نتایج به دست آمده نشان داد که بین ظرفیت نگهداری تلاش و علاقه برای اهداف بلندمدت و تاب آوری در دو گروه تفاوت معناداری وجود دارد (0/001>P). شرکت کنندگان گروه سطح بالا انتقال داستان، از ظرفیت نگهداری تلاش و علاقه برای اهداف بلندمدت (29/52) و تاب آوری (67/05) بیشتری از خود نشان دادند (0/001>P).

    نتیجه گیری

     بر اساس نتایج به دست آمده می توان چنین استدلال کرد که انتقال داستان نوع خاصی از ایجاد انگیزه و موفقیت است که باعث شده دانش آموزان در داستان ها و تاثیرپذیری آنها از محتوای داستان ها غرق بشوند و از نظر انگیزشی و هیجانی ارتقا پیدا کنند.

    کلید واژگان: انتقال در متن, متن مرتبط با موفقیت, ثبات, تاب آوری, دانش آموزان
    Farzin Bagheri Sheykhangafshe*, Vahid Savabi Niri, Maryam Saeedi, Mahsa Hatam, Seyedeh Maryam Mousavi, Reza Shabahang
    Background and Purpose

     The power of narratives is such that they can immerse readers in their world and transform them. Narratives can transport readers to various places and times. With this in mind, the current study sought to compare the ability to maintain effort and interest over the long term, as well as resilience, across different levels of engagement with a success narrative.

    Method

     This comparative study involved the selection of 200 middle school students (2019) from both girls' and boys' schools in the first district of Rasht, utilizing a convenience sampling method. Initially, they were provided with five short stories on success for study. Following their reading of the stories, students completed the Transportation Scale - Short Form (Appel et al., 2015), the Short Grit Scale (Duckworth & Quinn, 2009), and the Connor-Davidson Resilience Scale (Connor & Davidson, 2003). The Transportation Scale - Short Form (Appell et al., 2015) was employed to measure students' levels of engagement with the narrative on success. Finally, the data were analyzed using multivariate analysis of variance with the SPSS24 software.

    Results

     The findings revealed a significant difference between the two groups in terms of their ability to maintain effort and interest in long-term goals as well as resilience (P < 0.01). Participants in the high-level narrative transportation group demonstrated greater capacity for sustaining effort and interest in long-term goals (29.52) and resilience (67.05) (P<0.01).

    Conclusion

     Drawing from the obtained results, one could posit that storytelling serves as a distinct form of motivation and catalyst for success, prompting students to engage deeply with narratives and be impacted by their substance, consequently fostering heightened motivation and emotional enrichment.

    Keywords: Narrative transportation, a narrative about success, grit, resiliency, students
  • مهسا حاتم، عباس ابوالقاسمی، سید موسی کافی ماسوله، فرزین باقری شیخانگفشه*

    پژوهش حاضر با هدف مقایسه حس انسجام و هوش شخصی در دانش آموزان دختر با و بدون تجربه تروماتیک انجام شد. روش این پژوهش از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل دانش آموزان دختر با و بدون تجربه تروماتیک بودند که در سال تحصیلی 98-1397 در پایه نهم مدارس آموزش و پرورش ناحیه یک شهر رشت تحصیل می کردند. نمونه مورد مطالعه شامل 160 دانش آموز دختر (80 دانش آموز دختر با تجربه تروماتیک و 80 دانش آموز بدون تروماتیک) بود که به صورت در دسترس انتخاب شدند. به منظوره جمع آوری داده ها از پرسشنامه های سرند کردن حوادث آسیب زا-فرم خودگزارشی (فورد و همکاران، 2002)، حس انسجام آنتونووسکی (1993) و هوش شخصی مایر و آلن (2013) استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس نشان داد که حس انسجام و هوش شخصی در بین دانش آموزان دختر با و بدون تجربه تروماتیک تفاوت دارد (001/0.(P˂  به طور کلی نتیجه این پژوهش نشان داد آگاهی از ویژگی های روان شناختی نظیر حس انسجام و هوش شخصی موجب می شود تا خدمات مطلوب تری به این افراد داده شود تا بتوانند کیفیت زندگی و تحصیلی بهتری را تجربه کنند.

    کلید واژگان: هوش شخصی, حس انسجام, دانش آموز, تجربه تروماتیک
    Mahsa Hatam, Abbas Abolghasemi, Seyyed Mousa Kafi Masouleh, Farzin Bagheri Sheykhangafshe*

    The purpose of this study was to compare the sense of coherence and personal intelligence in female students with and without traumatic experiences. The method of this study was causal-comparative. The statistical population of this study consisted of female students with and without traumatic experience who were in the ninth grade of education schools in one district of Rasht city during the academic year 2018-2019. The sample consisted of 160 female students (80 students with traumatic experience and 80 students without traumatic experience) who were selected through convenience sampling. In order to collect data, the Trauma Accident Screening Questionnaire - Self-Report Form (Ford et al., 2002), Antonovskichr('39')s sense of coherence Questionnaire (1993), and Meyer & Allenchr('39')s personal intelligence Questionnaire (2013) were used. The results of the analysis of variance showed that the sense of coherence and personal intelligence was different among female students with and without a traumatic experience (P˂0.001). Overall, the results of this study showed that awareness of psychological traits such as the sense of coherence and personal intelligence leads to better services for these people to experience a better quality of life and education.

    Keywords: Personal intelligence, Sense of Coherence, Student, Traumatic experiences
  • مهسا حاتم*، عباس ابوالقاسمی، موسی کافی
    زمینه و هدف

    . انسان در طول زندگی خود با حوادث آسیب زای بسیاری مواجه می شود که پیامدهای ناشی از آن متفاوت است. بسیاری از کودکان و نوجوانان در طی تحول خود رویداد های تنش گر مانند اعتیاد والدین و مرگ یک خویشاوند سالخورده و مانند آن را تجربه می کنند. اختلال تنیدگی پس از ضربه، اختلال پیچیده و مزمنی است که باعث بروز مشکلات قابل ملاحظه و اختلال در کنش وری اجتماعی و آموزشی می شود. روش ها و روی آوردهای مختلفی برای درمان این اختلال وجود دارد که پیامدهای مختلفی را به دنبال دارند. هدف از  انجام این پژوهش، بررسی تاثیر آموزش همدلی بر حل مسئله اجتماعی دانش آموزان دختر دارای تجربه تروما است.

    روش

    پژوهش حاضر، از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون بود. نمونه مورد مطالعه شامل 36  نفر از دانش آموزان دختر 14-15 ساله مقطع نهم دارای تجربه تروماتیک شهر رشت در سال تحصیلی 97-1396 بود که به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه خودگزارشی سرند کردن حوادث تروماتیک (فورد و همکاران، 2002)، مصاحبه بالینی و فرم کوتاه حل مسئله اجتماعی (دزوریلا، نیزو و مایدیو- الیورز ، 2002) استفاده شد. گروه آزمایش طی 8 جلسه، هر هفته یک جلسه، تحت مداخله آموزش همدلی قرار گرفتند و تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده با استفاده از تحلیل کواریانس، انجام شد.

    یافته ها

    نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که آموزش همدلی به طور معنی داری  باعث افزایش مهارت حل مسئله اجتماعی و بهبود مولفه های حل مسئله منطقی و سبک اجتنابی می شود (0/01>P)، اما در مولفه های جهت گیری مثبت به مسئله، جهت گیری منفی به مسئله و سبک تکانشی/ بی احتیاطی، تفاوت معنادار دیده نشد.

    نتیجه گیری

    با استفاده از آموزش همدلی و تعمیم آن به بافت های اجتماعی مختلف، می توان حل مسئله اجتماعی افراد دارای تجربه تروماتیک را بهبود بخشید. همچنین این روش درمانی می تواند به عنوان ظرفیتی برای افزایش خودمهارگری جهت جلوگیری از بروز نشانه های اختلال  تنیدگی پس از ضربه در شرایط گوناگون استفاده شود.

    کلید واژگان: آموزش همدلی, حل مسئله اجتماعی, دانش آموزان, تجربه تروما
    Mahsa Hatam*, Abbas Abolghasemi, Mousa Kafi
    Background and Purpose

    Human beings face many traumatic events throughout their lives with different consequences. Many children and adolescents experience stressful events during their developmental period, such as parental addiction or death of an elderly relative. Posttraumatic stress disorder is a complicated and chronic disorder that causes significant problems and disruptions in social and educational performance. There are several techniques and approaches to treat this disorder which may lead to different consequences. Therefore, the aim of this study was to investigate the effect of empathy on social problem-solving ability among girl students with traumatic experiences.

    Methods

    This study was a quasi-experimental research with pretest-posttest design. The study sample consisted of 36 ninth grade female students with traumatic experience, aged 14-15, in Rasht city in academic year 2017-2018 that were selected by purposeful sampling and then randomly divided into experimental and control groups. Traumatic Events Screening Inventory (Ford et al., 2002), clinical interview, and Social Problem Solving Inventory-Short Form (D'Zurilla et al., 2002) were used for data collection. The experimental group received 8 sessions of interventional empathy education, one session per week. Data were analyzed by univariate and multivariate covariance analysis.

    Results

    The results of covariance analysis showed that empathy education significantly increased social problem solving and improved the components of rational problem solving and avoidant attachment style (p<0.01). However, no significant difference was found in the components of positive problem orientation, negative problem orientation and impulsive/ negligent style.

    Conclusion

    Employing empathy education and extending it to different social contexts can improve the social problem solving of people with traumatic experiences. This education can be used as a capacity to increase self-control for preventing the symptoms of posttraumatic disorder in social contexts.

    Keywords: Empathy education, social problem solving, students, traumatic experience
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال