به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب مهناز جوکار

  • فاطمه نعمتی، سید موسی گلستانه*، مهناز جوکار

    تاب آوری به عنوان توانایی و مهارتی است که فرد را قادر می سازد خود را با مشکلات و چالش ها سازگار کند و این عامل کمک کننده ی فرآیند تحول مثبت نوجوانی است. هدف از پژوهش حاضر تعیین رابطه ی بین نیازهای بنیادین روان شناختی با تاب آوری از طریق نقش میانجی گری خودکارآمدی در مهارت های زندگی در دوره ی نوجوانی هست. این پژوهش به روش تحقیق توصیفی و از نوع همبستگی و در قالب مدل معادلات ساختاری انجام شد. جامعه ی آماری شامل دانش آموزان دختر و پسر پایه های ششم ابتدایی، متوسطه ی اول و دوم بوشهر در سال 1401- 1400 بودند که از بین جامعه تعداد 503 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. از مقیاس های خودکارآمدی موریس (SEQ-C)، پرسش نامه ی تاب آوری دی کارولی جان ساگون 2014، پرسشنامه ی نیازهای بنیادین روان شناختی (BSNQ)؛ گاردیا، دسی و رایان، (2000) استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها در مدل نشان داد، مسیرهای نیازهای بنیادین روان شناختی به خودکارآمدی در مهارت های زندگی و خودکارآمدی به تاب آوری در دوره نوجوانی معنادار بودند. همچنین، مسیر نیازهای بنیادین روان شناختی به صورت غیرمستقیم از طریق خودکارآمدی در مهارت های زندگی با تاب آوری معنادار است. با توجه به یافته های این تحقیق، می توان نتیجه گرفت که هر چه به اواخر نوجوانی نزدیک می شویم تاثیر نیازهای بنیادین روان شناختی بیشتر می شود و خودکارآمدی نقش واسطه ای خود را در دوره ی نوجوانی به خوبی اجرا می کند.

    کلید واژگان: نیازهای روان شناختی, خودکارآمدی, مهارت های زندگی, تاب آوری, نوجوانی}
    Fatemeh Nemati, Seyed Mousa Golestaneh*, Mahnaz Jokar

    Resilience is an ability and skill that enables a person to adapt to problems and challenges. This factor contributes to the positive development process of adolescence. The purpose of this research is to determine the relationship between basic psychological needs with resilience through the mediating role of self-efficacy in life skills in adolescence. This research was carried out using a descriptive and correlational research method in the form of a structural equation model. The statistical population included six grade male and female students in Bushehr high schools 503 students were selected using multi-stage cluster sampling method. The following questionnaires were used: Morris Self-Efficacy Scales (SEQ-C), DeCaroli John and Sagon Resilience Questionnaire (2014), Basic Psychological Needs Questionnaire (BSNQ); Guardia, Deci and Ryan, (2000). Structural equation model was used to analyze the data. Results of data analysis showed that the paths of basic psychological needs to self-efficacy in life skills and self-efficacy to resilience were significant in adolescence. Also, the path of basic psychological needs was significant indirectly through self-efficacy in life skills with resilience. According to the findings of this research, it can be concluded that as we approach late adolescence, the effect of basic psychological needs increases and self-efficacy performs its mediating role well during all three periods.

    Keywords: Psychological needs, self-efficacy, life skills, resilience, adolescence}
  • اسماء فارسی، مهناز جوکار*، سوران رجبی
    هدف

    پژوهش حاضر با هدف مقایسه عملکردهای شناختی (بازداری پاسخ، انعطاف پذیری شناختی و توجه) افراد با عشق آتشین و افراد عادی صورت گرفت.

    روش پژوهش: 

    در این پژوهش 500 نفر از دانشجویان دانشگاه خلیج فارس با روش نمونه گیری هدفمند با میانگین سن 21 سال و انحراف معیار 06/3 انتخاب شدند و پرسشنامه عشق آتشین (PLS) را تکمیل نمودند. با توجه به نمره کسب شده به دو گروه عشق آتشین و عادی تقسیم شدند. از بین این افراد، 204 نفر (103 نفر عشق آتشین و 101 نفر عادی، 109 نفر مرد و 95 نفر زن) برای اجرای آزمون های استروپ، ویسکانسین و عملکرد پیوسته انتخاب شدند و با استفاده از روش آماری  تحلیل واریانس چندمتغیره تحلیل شد.  

    یافته ها

    یافته های پژوهش نشان داد بین افراد با عشق آتشین و افراد عادی از نظر بازداری پاسخ تفاوت معناداری (05/0.P>) وجود دارد. هیچ تفاوت معناداری در مولفه های انعطاف پذیری شناختی و توجه بین افراد دو گروه مشاهده نشد. همچنین در مولفه توجه بین دو گروه دختران و پسران تفاوت معنادار (05/0.P>) وجود داشت.

    نتیجه

     با توجه به اینکه بازداری پاسخ در افراد با عشق آتشین ضعیف است، می توان با آگاهی  و آموزش به افراد در سنین پایین تر عواقب منفی روابط همراه با عشق آتشین را کاهش داد.

    کلید واژگان: عشق آتشین, عملکردهای شناختی, بازداری پاسخ, انعطاف پذیری شناختی ​​​​​​​}
    Asma Farsi, Mahnaz Joukar Kamalabadi*, Soran Rajabi
    Purpose

    The purpose of this study was to compare the cognitive functions of people with passionate love and normal people.

    Method

    In this research, 500 students from persian golf University Bushehr , who studied in 2017-2018, were selected through purposeful sampling with a mean age of 21 years and filled the passionate  love scale (PLS). Individuals who scored between 135 and 106 in the passionate love group and Those who scored 105-15 were in the normal group. Of these people, 204 were selected for Stroop, Wisconsin and Continuous Performance tests and analyzed by multivariate analysis of variance.

    Results

    the study showed that there is a significant difference between respondents with passionate love and normal people in terms of inhibition. No significant difference was observed between the two groups in the cognitive flexibility and attention (P> 0.05).

    Discussion

    According to the findings, people with passionate love of inhibition have a weaker response than normal people, and the lack of difference between the two groups in the component of cognitive flexibility and attention point to the similar performance of these two groups in cognitive functions. Findings show the attention component in the two groups is different based on gender.

    Keywords: Passionate love, Cognitive functions, cognitive flexibility, Inhibition, Attention}
  • مهناز جوکار*، شهزاد آردن، نادر خالصی
    مقدمه

    ارزیابی عملکرد مراکز بیمارستانی، اطلاعات لازم را برای مدیران، به منظور پایش وضعیت فعالیت های جاری فراهم می کند. ارایه خدمات مطلوب درمانی، مستلزم آگاهی از عملکرد بیمارستان با انتخاب معیارهای مناسب می باشد. معیارهای مناسب برای ارزیابی عملکرد کلینیک نارسایی قلبی بامطالعه منابع، شناسایی و با استفاده از فرآیند تحلیل شبکه ای رتبه بندی گردید.

    روش کار

    این تحقق از نوع پیمایشی و کاربردی می باشد، جامعه آماری نیز بیماران مراجعه کننده به کلینیک نارسایی قلبی در بازه سه ماهه دوم سال 1398 بوده و روش نمونه گیری نیز، روش کوکران می باشد. از پرسشنامه محقق ساخته برای جمع آوری داده های دموگرافیک بیماران و وضعیت عملکرد کلینیک نارسایی قلبی به کار گرفته شد. تحلیل داده ها به روش تیوری تصمیم گیری چند معیاره و با تمرکز بر فرایند تحلیل شبکه ای و با محاسبه وزن و رتبه بندی معیارها توسط نرم افزار سوپردسیژن و اکسل 2019 انجام گرفت.  

    یافته ها

    نتایج محاسبات تحلیل شبکه ای نشان داد که وزن معیار خود مراقبتی در ارزیابی عملکرد، 32/0 و وزن معیار کیفیت خدمات، 68/0 به دست آمد. از دید بیماران، زیر معیار "ظاهر کلینیک" بیشترین امتیاز را در ارزیابی کسب نمود و زیرمعیارهای "تضمین خدمات" و "قابلیت اطمینان" در جایگاه های بعدی قرار دارند. امتیاز نهایی ارزیابی عملکرد کلینیک نارسایی 98/75 درصد می باشد.

    نتیجه گیری

    بر اساس الگوی حاصل، کیفیت خدمات، وزن بیشتری در امتیاز ارزیابی عملکرد دارد، بیشترین عواملی که باعث کاهش امتیاز می باشد شامل نظارت بر خود مراقبتی بیماران و همدلی با بیمار می باشد. برای بهبود وضعیت عملکردی کلینیک نارسایی قلبی، باید بر این عوامل اقدامات بهبودی انجام گیرد.

    کلید واژگان: ارزیابی عملکرد بیمارستان, خودمراقبتی, کیفیت خدمات, نارسایی قلبی}
    Mahnaz Jokar*, Shahzad Ardan, Nader Khalesi
    Background

    Performance evaluation is an important tool to measure and manage the efficiency of activities in a local system or organization. It has been considered as a part of the strategic management of hospitals to provide optimal medical services, in the recent years. In the present study, we aimed to design a method based on the analytic network process to effectively evaluate the performance of physicians and nurses in a heart failure clinic.

    Methods

    This is an experimental and applied research. The study population was those patients who referred to the heart failure clinic in summer 2019. The amount of the sample size in this study was determined with the used of Cochran sampling method. Data on patients’ demographics and the performance status of the studied clinic was collected using researcher made questionaries. Multiple criteria decision-making (MCDM) was used to analyze data based on the analytic network process by calculating the weight and rank of the criterias with using Super Decision and Excel 2019 softwares.

    Results

    The results of the network analysis in performance evaluation indicate that self-care weight was 0.32 and the weight of service quality was 0.68. Of the patients' view, "the appearance of clinic" sub-criterion received the highest evaluation score, which is followed by the "service guarantee" and "reliability" sub-criterions. The aggregate score of the performance evaluation for the studied clinic was achieved 75.98%.

    Conclusion

    According to the findings, the quality of services has the highest impact on performance evaluation. Moreover, the results showed that the designed method for performance evaluation based on the analytic network process can be considered as an efficient strategy in managing of the healthcare systems.

    Keywords: Performance measurement of hospital, Self-care, Quality of service, Heart failure clinic}
  • سوران رجبی، مهناز جوکار، خدیجه علیمرادی
    هدف این پژوهش تعیین میزان اثربخشی درمان شناختی رفتاری گروهی متمرکز آسیب بر کاهش نشانگان ضربه عشق در دانش جویان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود که طی دو مرحله نمونه گیری از دانش جویان دختر و پسر مقطع لیسانس در دانشگاه خلیج فارس، 30 دانش جوی مبتلا به نشانگان ضربه عشق به تصادف و بر اساس ملاک های ورود و نقطه برش در پرسش نامه ضربه عشق ریچارد راس در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. و پرسش نامه ضربه عشق راس برای نشانگاه ضربه عشق را تکمیل نمودند. گروه آزمایش 11 جلسه 60 تا 90 دقیقه ای تحت مداخله رویکرد شناختی - رفتاری گروهی مایکل فری قرار گرفت و در گروه کنترل مداخله ای انجام نگرفت. نتایج نشان داد که 24/6 درصد از دانش جویان دارای نشانگان ضربه عشق هستند و این نسبت به طور معناداری در دانش جویان دختر بالاتر است. هم چنین، نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین گروه های آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در کاهش نشانگان ضربه عشق وجود دارد. این تحقیق نشان داد که درمان شناختی رفتاری مبتنی بر آسیب در کاهش نشانگان ضربه عشق اثربخش است
    کلید واژگان: همه گیرشناسی, درمان شناختی رفتاری, نشانگان ضربه عشق, آسیب, دانش جو}
    soran rajabi , Mahnaz Joukar, khadijeh Alimoradi
    This research aimed at determining the effectiveness of cognitive-behavioral therapy on reducing love trauma syndrome in college students. Thise study was semi-experimental, with pretest posttest and control group.30 students with love trauma syndrome were assigned randomly to experiment and control groups based on inclusion criteria and cut-point of Love Truma Inventory. Participants responded to Love Trauma Inventory. Experiment group participanted in 11 sessions 60 to 90 minutes based on Michael Free–behavior cognitive group therapy, and control group not recived intervention Results showed that 6.24 percent of the students has love trauma syndrome, and this ratio was higher in female students, and the results of ANCOVA showed that, there is a significant difference between the experiment and control groups in love trauma syndrome. This study showed that trauma-focus cognitive-behavioral therapy is effective in reduction of love trauma
  • یوسف دهقانی، مهناز جوکار، عباس فاضلی
    هدف
    هدف پژوهش حاضر مقایسه اختلالات اضطرابی و مدرسه هراسی در دانش آموزان نارساخوان و عادی بود.
    روش
    پژوهش حاضر، از نوع علی- مقایسه ای است. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان پایه چهارم، پنجم و ششم ابتدایی مبتلا به نارساخوانی مراجعه کننده به مراکز اختلالات یادگیری شهرهای بوشهر و برازجان و کلیه دانش آموزان عادی دختر و پسر پایه چهارم، پنجم و ششم ابتدایی شهرهای بوشهر و برازجان در سال تحصیلی 95-94 تشکیل دادند به منظور انجام این پژوهش، 78 نفر از دانش آموزان مشکوک به نارساخوانی به شیوه تصادفی خوشه ایچند مرحله ای انتخاب و سپس از میان آن ها تعداد 50 دانش آموز پس از اجرای آزمون های تشخیصی (از جمله آزمون هوش وکسلر کودکان، آزمون خواندن، آزمون ADHD و آزمون اختلال سلوک) به صورت تصادفی برگزیده شدند و 50 دانش آموز عادی نیز به روش تصادفی مرحله ای انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. هر دو گروه پرسش نامه تشخیص اختلالات مرتبط با اضطراب کودکان بیرماهر و همکاران را تکمیل کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) استفاده شد.
    یافته ها
    یافته ها نشان داد که بین دانش آموزان نارساخوان و عادی از لحاظ اختلالات اضطرابی و مدرسه هراسی تفاوت معنی دار وجود دارد. بین دانش آموزان نارساخوان و عادی از لحاظ اضطراب تعمیم یافته، اضطراب اجتماعی، اضطراب جدایی و هراس/ جسمانی شکل تفاوت معنی دار به دست آمد (001/0 ≤ P).
    نتیجه گیری
    بر اساس نتایج پژوهش می توان نتیجه گرفت که در طراحی و برنامه ریزی مداخله های درمانی برای دانش آموزان مبتلا به نارساخوانی می بایست وضعیت طیف اختلالات اضطرابی و مدرسه هراسی آنان در نظر گرفته شود تا بتوان کارآیی این مداخلات را افزایش داد.
    کلید واژگان: اختلالات اضطرابی, مدرسه هراسی, نارساخوانی, ناتوانی های یادگیری}
    Yousef Dehghani, Mahnaz Joukar, Abbas Fazeli
    Objective
    The purpose of the present study was to compare anxiety disorders and school phobia in dyslexia and normal students.
    Method
    The design of this study is causal-comparative research. The statistical population included all students with dyslexia enrolled in learning disabilities centers of Bushehr and Borazjan department of education and all normal students participated in the Bushehr and Borazjan schools in 2015-16 academic year. Seventy eight students suspected of dyslexia were elected from community of students through cluster sampling. Diagnostic tests (including Wechsler’s intelligence scale for children reading disorder, ADHD, and conduct disorder tests) were administered based on which fifty students were purposefully selected. For data collection, Screen for Child Anxiety Related Emotional Disorders was used. Data was analyzed through MANOVA.
    Result
    The result showed that there is a significant difference between dyslexia and normal group on anxiety disorders and school phobia. Also the results showed that dyslexia students more scored in generalized anxiety, social anxiety, separation anxiety, phobia / somatoform problem and school phobia compared with normal students. Dyslexia students are having difficulty in this variable.
    Conclusion
    According to the results it can be concluded that in the planning for therapeutic interventions for students with dyslexia, the anxiety and school phobia should be considered to increase the effectiveness of these interventions.
    Keywords: anxiety disorders, school phobia, dyslexia students, Learning disabilities}
  • فریده سادات حسینی، مریم محمدی، مهناز جوکار
    هدف این پژوهش، پیش بینی صمیمیت زناشویی در دوران میانسالی براساس ویژگی های شخصیتی بود؛ بدین منظور 153 زوج از بین معلمان و افراد عادی که به روش نمونه گیری خوشه ایتصادفی انتخاب شدند، پرسشنامه صمیمیت زناشویی MIQ و نسخه کوتاه پرسشنامه پنج عامل بزرگ شخصیت (FFM) را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از روش آماری رگرسیون تحلیل شد. براساس نتایج تحلیل رگرسیون، با وظیفه شناسی و توافق پذیری مرد و وظیفه شناسی، توافق پذیری و برونگرایی زن، می توان ابعاد صمیمیت زناشویی مردان در دوران میانسالی را پیش بینی کرد. برای تبیین ابعاد صمیمیت زناشویی زنان میانسال لازم است به توافق پذیری، گشودگی نسبت به تجربه و روان نژندی زن و وظیفه شناسی مرد، توجه نمود. هم چنین نقش شباهت شخصیتی زوجین در ابعاد صمیمیت زناشویی زنان و مردان میانسال معنادار بود. بر اساس نتایج این پژوهش نیمرخ شخصیتی هر یک از زوجین در تجربه صمیمیت زناشویی در میانسالی تاثیرگذار است. هم چنین نقش شباهتها و تفاوتهای شخصیتی در صمیمیت زناشویی زوجین مورد بحث و تبیین قرار گرفته است.
    کلید واژگان: صمیمیت زناشویی, دوران میانسالی, ویژگیهای شخصیتی زوجهای میانسال}
  • فاطمه بهرامی، مهناز جوکار، رزگار قادرپور
    امروز با توجه به دوگانگی نقش زنان در جامعه و عوامل تهدید کننده ی سلامت روان آن ها، بررسی عوامل اساسی اثر گذار در اینامر، برای کمک به برنامه ریزی در جهت پیش گیری و بهبوداختلالات روانی، ضروری به نظر می رسد. یکی از مهم ترین این عوامل، توجه به ابعاد مختلف هوش عاطفی و پیوند آن با اختلالات روانیاست.بار اوناز هوش عاطفیبه عنوان عاملی مهم در شکوفایی توانایی های افراد برایدست یابی به موفقیت در زندگییاد می کند و آن را با سلامت عاطفی، و در مجموع، سلامت روانی مرتبط می داند.
    پژوهش پیش رو بر آن است که با شیوه یی علی مقایسه یی،به بررسیپیوند بین ابعاد مختلف هوش عاطفی و سلامت عمومی در زنان بپردازد. جامعه ی آماری پژوهش را همه ی زنان کارمند شهر اصفهان، و حجم نمونه را 30 نفر از آن ها، که به طور تصادفی انتخاب شدند، تشکیل می دهند. ابزار اندازه گیرینیز «پرسش نامه ی سلامت عمومی» و «آزمون هوش عاطفی» است.
    نتایج پژوهش نشان داد که بین بعضی از عوامل هوش عاطفی (مهارت های بین فردی، روابط بین فردی به همراه آگاهی از عاطفه ی دیگران، و انعطاف پذیری) و وجود نشانه هایجسمی و روانی (اضطراب، افسردگی، و اختلال جسمی و روانی به طور کلی) رابطه یی معکوس وجود دارد و زنانی که هوش عاطفی بالاتری دارند، بهتر با اختلالات جسمی و روانی کنار می آیند.
    کلید واژگان: هوش عاطفی, سلامت عمومی, زنان}
    FatemÉ Bahrami, Mahnaz Jokar, Rozgar Ghader Pour
    In view of dual nature of some of the roles performed by women in society and with a consideration of factors threatening their mental health an attempt seems necessary to determine such factors as a contribution to planning which aims to prevent and improve mental disorders. Using a causal-comparative method، this research studies the link among different aspects of emotional intelligence and women’s general health. The relationship between emotional intelligence and general mental health was investigated in a group of womenmanagers (30). They completed the Emotional Intelligence Scale and General Mental Health Questioner. Data showed some aspects of emotional intelligence such as interpersonal skills، emotional awareness of others and flexibility was negatively associated with anxiety، depression and generally mental disorders.
  • مهناز جوکار، ایران باغبان، سیداحمد احمدی
    هدف
    این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی شناخت درمانی بک، مشاوره حضوری و کتاب درمانی، در درمان بیماران افسرده خفیف و متوسط انجام شده است.
    روش
    آزمودنی های پژوهش را 30 نفر از مراجعه کنندگان به مراکز مشاوره دانشگاه اصفهان تشکیل دادند که با علایم افسردگی خفیف و متوسط به کمک پرسش نامه افسردگی بک انتخاب شده و به تصادف در سه گروه ده نفری (دو گروه درمانی و یک گروه گواه) بررسی شدند. گروه درمان حضوری در شش جلسه 45 دقیقه ای (هفتگی) مشاوره به شیوه شناختی، شرکت کردند.گروه کتاب درمانی نیز کتاب «روان شناسی افسردگی برنز» را طی شش هفته مطالعه کرده و هر هفته به مدت 15 تا 20 دقیقه با درمانگر درباره شیوه انجام تکالیف و مطالب کتاب بحث کردند. برای تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس بهره گرفته شد.
    یافته ها
    مشاوره به شیوه شناختی و کتاب درمانی هر کدام به طور جداگانه در کاهش علایم افسردگی موثر بودند (001/0p<). بین دو شیوه درمانی در کاهش علایم افسردگی بیماران تفاوت معنی داری دیده نشد.
    نتیجه گیری
    مشاوره به شیوه شناختی و کتاب درمانی اگر به صورت سازمان داده شده و بر پایه نظری مناسبی اجرا شوند موثر و سودمند خواهند بود.
    کلید واژگان: مشاوره حضوری, کتاب درمانی, افسردگی}
    Mahnaz Jokar *, Iran Baghban, S. Ahmad Ahmadi
    Objectives
    The purpose of this study was to determine the effect of Beck’s cognitive therapy, face to face counseling, and bibliotherapy on the treatment of patients with mild to moderate depression.
    Method
    The subjects consisted of 30 clients referred to the Isfahan University Center for Counseling, who were diagnosed with mild to moderate depression via Beck’s Depression Questionnaire and were randomly divided into three 10-person groups (two treatment groups and one control group). Subjects in the face to face treatment group took part in six 45-minutes weekly sessions of cognitive counseling. Also, the bibliography group read the book “Psychology of dep-ression” by Burns over a six week period and had weekly 15 to 20 minutes discussions with the psychologist about the methods of carrying out the assignments as well as the contents of the book. Descriptive analysis and covariance analysis were used for data analysis.
    Results
    Cognitive counseling and bibliography were independently effective in Reducing depressive symptoms (p<0.001). No significant difference was seen between the two therapeutic methods with regard to Reducing depressive symptoms in patients.
    Conclusion
    If cognitive counseling and bibliography are carried out in an organized way and on an appropriate theoretical basis, they will be effective.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال