به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

مهین رضایی

  • حسین خدادادی*، غلامحسین خدری، افلاطون صادقی، مهین رضایی
    یکی از مباحث مهمی که اندیشمندان حوزه فلسفه دین را به اندیشه و تامل واداشته است، بحث واقعی بودن و به عبارت علمی تر، عینیت «متعالی» است. واقعی بودن بدین معنا که متعالی، حقیقتی مستقل از ذهن دارد. این مسئله در تجربه دینی، با عنوان ذات گرایی طرح شده است که در برابر آن، اندیشه ساخت گرایی مطرح می شود. نورمن گیسلر و علامه طباطبایی دو اندیشمند با رویکرد ذات گرایانه هستند که تلاش کرده اند تا با براهین خود، عینیت امر متعالی را به اثبات برسانند. مقایسه تطبیقی این دو اندیشه که امری بدیع است، موضوع این نوشتار است که وجوه تمایز و تشابه آن مورد تبیین قرار گرفته است. علامه از واژه «وجود متعالی» و گیسلر از واژه «امر متعالی» استفاده کرده اند. در مبنای گیسلر، جمع عقل فلسفی و تجربه دینی و در اندیشه علامه عقل گرایی اعتدالی مشاهده می شود. روش گیسلر تجربی و فلسفی و روش علامه گسترده و مشتمل بر روش فلسفی، جهان شناختی، شهودی- عرفانی و وحیانی است. نتیجه چنین تطبیقی، این است که مبانی و روش و مفاهیم در دو اندیشه متمایز هستند، اما در نتیجه، بیان مشابهی (عینیت خداوند) ارائه شده است. بنابراین، به فرضیه نهایی رسیدیم که حاصل جمع دو اندیشه است و بر اساس آن با تمایز مراتب «تحقیق پذیری» و «فرایند تعالی»، رویکرد علامه در امر «تحقیق پذیری» و رویکرد نورمن در «فرایند تعالی» ترجیح داده شده است.
    کلید واژگان: علامه طباطبایی, نورمن ال گیسلر, عینیت, امر متعالی, وجود متعالی
    Hossein Khodadadi *, Gholamhossein Khedri, Aflatoon Sadeghi, Mahin Razaei
    One of the important issues that has made thinkers in the field of philosophy of religion think and reflect, is the discussion of reality and, in a more scientific sense, the objectivity of the "transcendent". being real; In other words, the transcendent has an truth independent of the mind, which this issue is presented in religious experience as essentialism, against which the idea of constructivism is raised. Norman Geisler and Allameh Tabatabai are two thinkers who have taken an essentialist approach to this issue and have tried to prove the objectivity of the transcendent with their arguments. Comparative comparison of the ideas of these two thinkers -that is novel subject- is the subject of this article, the differences and similarities of which have been explained. Allameh used the word "transcendent being" and Geisler used the word "transcendent object". According to Geisler, (the sum of philosophical reason and religious experience) and in the thought of Allama, moderate rationalism is observed. Geisler's method is empirical and philosophical, and Allameh's method is broad and includes philosophical, cosmological, intuitive-mystical, and revelatory methods. The result of such an adaptation is that the principles, methods, and concepts are distinct in the two ideas, but as a result, a similar expression is presented. Therefore, we reached the final hypothesis, which is the result of a combination of two ideas, and based on the distinction between "investigability" and "excellence process", Allameh's approach to investigability and Norman's approach to the excellence process are preferred.
    Keywords: Allameh Tabatabai, Norman Geisler, Objectivity, The transcendent, transcendent existence
  • حسن رفیع ریاحی، ناصر محمدی، مهین رضایی

    این کلمه را بشکلی که در نظریه ممتیک بکار میروداولین بار داوکینز ساخته است اواین کلمه را از واژه یونانی «میمما2 »گرفته ومم را اسم مقصور آن کلمه کرده است تا هم وزن ژن باشد .این کلمه در زبان یونانی به معنی تقلید،تکثیر بکار رفته است. تعریف داوکینز به عنوان اولین تعریف درمتن خواهد آمد افراد دیگری چون سوزان بلکمر3 مم را"به تقلید تعریف کرده است" دانیل دنت4 هم به عنوان "ایده های حاوی که قابلیت انتشار دارند" تلقی کرده است و روبرت آونگر5 مم را "حالات ذهنی ما تعریف کرده است"(خاتمی.1397ص21) آن چه که انسان را از دیگر جانوران متمایز می کند می توان در یک کلمه خلاصه کرد. «فرهنگ» و واژه فرهنگ از آن نظر که نوعی تکامل ایجاد می کند با انتقال ژنی قابل قیاس است(داوکینز. 1976ص 273). معاصر بودن این نظریه وتبیین دین از طریق فرگشت تکاملی رامیتوان از دلایل اهمیت این نظریه برشمرد. تعریف داوکینز به عنوان اولین تعریف درمتن خواهد آمد افراد دیگری چون سوزان بلکمر3 مم را"به تقلید تعریف کرده است.

    کلید واژگان: نظریه ممتیک, دین, ریچارد داوکینز
    Hassan Rafi Raihi, Naser Mohammadi, Mahin Rezaei

    The word was coined in the theory of memetics by Dawkins for the first time. Is. Dawkins' definition will come as the first definition in the text. Other people, such as Susan Blackmer, have "defined 3 memes" as "imitations." has done What distinguishes man from other animals can be summed up in one word. "Culture" and the word "culture" are comparable to gene transfer in that they create a kind of evolution (Dawkins, 1976, p. 273). The contemporaneity of this theory and the explanation of religion through evolutionary evolution can be considered as reasons for the importance of this theory. Dawkins' definition will come as the first definition in the text. The word was coined in the theory of memetics by Dawkins for the first time. Is. Dawkins' definition will come as the first definition in the text. Other people, such as Susan Blackmer, have "defined 3 memes" as "imitations." has done What distinguishes man from other animals can be summed up in one word. "Culture" and the word "culture" are comparable to gene transfer in that they create a kind of evolution (Dawkins, 1976, p. 273). The contemporaneity of this theory and the explanation of religion through evolutionary evolution can be considered as reasons for the importance of this theory. Dawkins' definition will come as the first definition in the text.

    Keywords: Memetic Theory, Dean, Richard Dawkins
  • اقدس جدیدیان*، مهین رضایی، افلاطون صادقی، روح الله نادعلی

    یکی از موضوعات مورد مناقشه بین متکلمان، شناخت اولین واجب بر مکلف بوده است. متکلمان معتزلی و اشعری معرفت نسبت به خداوند از طریق استدلال را اولین واجب می دانستند. دلیل آن را گروهی عقلی و گروهی سمعی برمی شمردند؛ هرچند در اصل موضوع با یکدیگر نزاعی نداشتند. با این رویکرد، فاصله ایمان تا کفر بر اساس علم و یا جهل نسبت به خداوند رقم می خورد. به طوری که عالم به خداوند، مومن و جاهل به خداوند، کافر تلقی می گردید.
     غزالی متکلم قرن پنجم هجری با این اندیشه به مخالفت برخاست. او علم و جهل نسبت به خداوند از طریق استدلال را از دایره ایمان و کفر خارج ساخت. در این راستا غوطه ور شدن در علم کلام را  جز در مواردی محدود، حرام اعلام کرد و ایمان را از معرفت جدا دانست. او با این رویکرد عوام مردم را به تقلید و تسلیم در اعتقادات امر نمود و سرپیچی از آن را مشمول مجازات دانست.
     این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی اندیشه غزالی پیرامون وجوب نظر و استدلال در معرفت به خداوند را مورد واکاوی قرار داده و معتقد است غزالی ارایه استدلال بر اصول اعتقادی را بر مکلف واجب ندانسته و تقلید در اعتقاد و پیامدهای آن را مورد حمایت قرار داده است.

    کلید واژگان: غزالی, عقل, وجوب نظر, معرفت, عوام مردم, تقلید
    Aghdas Jadidian*, Mahin Rezaee, Aflatoun Sadeqi, Rouhoullah Nadali

    One of the disputes between the theologians was recognition of the first duty upon the Mukallaf (the religious duty-bound). The Mo’atazeleh and Asha’ereh theologians consider recognizing the Almighty God through the reasoning to be the first Wajib (Islamic duty). Some consider the reason behind it to be intellectual, and some others believe it is Sam’ee. However, they had no conflict in terms of the original topic. With this approach, the distance between the faith and the disbelief is based on the knowledge or ignorance of the Almighty God, in a way that the one who knows God is considered a believer and the one who does not know him is an unbeliever.
    Ghazali, the fifth century’s theologian, opposed this thought. He took the knowledge or ignorance of the Almighty God through reasoning out of the circle of belief and disbelief. In this regard, he banned immersing in theology except for some limited cases and separated the faith from recognition (of God). With this approach, he obliged the public to imitate and surrender to beliefs, and whoever disobeyed deserved punishment.
    The current study has analyzed Ghazali’s thoughts on intellectual reasoning for recognizing the Almighty God by using a descriptive-analytical method and believes that Ghazali has not obliged the Mukallaf to provide reasoning for religious principles and has supported the imitation in terms of beliefs and its derivatives.

    Keywords: Ghazali, wisdom, intellectual reasoning, recognition (of God), the public, imitation
  • حسین خدادادی، غلامحسین خدری، افلاطون صادقی، مهین رضایی

    یکی از مسایل مورد مناقشه در بحث تجربه دینی پرسش از واقعی بودن «امر متعالی» است. امر متعالی از مهم‌ترین ویژگی‌های اثباتی تجربه دینی است که ساخت‌گرایان آن را زاده درون ذهن و یا در زمره ضمیر ناخودآگاه بشری می‌پندارند. نورمن ال. گیسلر، به عنوان یک ذات‌گرا، حکم به واقعی بودن متعلق تجربه دینی می‌کند. او در کتاب فلسفه دین، در اثبات و احراز واقعی بودن امر متعالی، استدلالی را مطرح کرده است که به تعبیر خودش بر اساس «روش تجربتی» شکل گرفته است، روشی که آن را بر پایه ترکیب دو مولفه «نیاز درونی» و «تجربه بیرونی» پایه‌ریزی کرده است. در این مقاله، به تبیین و تحلیل استدلال گیسلر پرداخته می‌شود، و همچنین مبانی عقلی و تجربتی او ارایه خواهد شد. این مبانی بدین قرارند: روش تجربتی، اصل فراگیری، لزوم تحقیق‌پذیری وجود امر متعالی، رجحان باورپذیری تجربی بر امکان منطقی فریب، تجربه برآورده شدن نیازهای واقعی انسان، باورپذیر نبودن انکار واقعیت امر متعالی، عمومیت و واقعیت تجربه دینی، بداهت نیاز به امر متعالی (احساس حدوث و وابستگی)، امکان برآوردن نیاز به امر متعالی و احتیاج وجودی به «امر متعالی». سپس با ارزیابی پیشفرض‌های استدلال (طبیعت مشترک انسان، تشابه نیاز جسمانی و روانی، مشکل تعالی در ملحدین، ابتناء بر استقراء، از عام به خاص رسیدن و نسبی شدن رویکرد به دین) نهایتا به این نتیجه می‌رسیم که چنین باوری نزد او موجه است، زیرا این باور از نیازی درونی سرچشمه گرفته است. به علاوه این باور برای شخص تجربه‌کننده باوری «صادق» نیز هست، چرا که عینیت امر متعالی در بیرون از ذهن احراز شده است.

    کلید واژگان: نورمن گیسلر, تجربه دینی, روش تجربتی, امر متعالی, عینیت
    Hossein Khodadadi GholamHossein Khedri, Aflatoon Sadeghi, Mahin Rezaei

    One of the controversial issues in the religious experience is the reality of the "transcendent". The "transcendent" is one of the most important positive features of religious experience, which the constructivists consider it to be born in the mind or as a human subconscious. Norman L. Geisler, as an essentialist, claims that the object of a religious experience is something real. In his book Philosophy of Religion, in proving the reality of the transcendence, he has put forward an argument which, in his own interpretation, is based on the "empirical method". This method is based on the combination of the two components of "inner need" and "external experience". In this article we explain and analyze Geisler's argument and also explore his rational and empirical foundations including: empirical method, comprehensiveness principle, necessity of verification of the existence of the transcendent, preference of empirical credibility over the logical possibility of deception, the experience of supplying the human’s real needs, uncredibility of the denial of the reality of the transcendent, the generality and reality of the religious experience, the basicness of the need for the transcendent (sense of origination and dependence), the possibility of satisfying the need for the “transcendent”, and the existential need for the "transcendent". After evaluating the the presuppositions of the argument (i.e. common nature of human beings, the similarity between physical and mental needs, the problem of transcendence in atheism, being based on induction, the transmission from general to particular, relativism in addressing religion) we finally came to the conclusion that such a belief is justified for him, because this belief originates from an inner need. Moreover, for the subject of experience, this belief is also "true", because the objectivity of the transcendent is approved.

    Keywords: Norman Geisler, Religious Experience, Empirical Method, Transcendent, Objectivity
  • سید داود عطایی، محمدحسین مهدوی نژاد، مهین رضایی، زینب شکیبی

    مفهوم ایمان و تعقل و نحوه ارتباط آن دو از مباحث مناقشه‌آمیزی است که بشریت از دیرباز با آن روبرو بوده است. نورمن ملکوم، فیلسوف امریکایی و از نامدارترین شاگردان و شارحان ویتگنشتاین، در موضوع ایمان و تعقل و نحوه ارتباط بین آن دو با اتکا به افکار ویتگنشتاین متاخر، همچون بازی زبانی، نحوه حیات و... بیان و تقریری منحصربه‌خود دارد. ملکوم قصد دارد با ارایه شباهت‌هایی میان فهم فلسفی و خصایص تفکر دینی ویتگنشتاین ربطی وثیق بین ایمان و تعقل پیدا کند. ملکوم انواع تناسب و شباهت میان ایمان و تعقل را تحت عناوینی مانند پایان‌پذیری توضیح، حیرت دینی، رفع خطا و مرض، اعتقاد به تقدم عمل و بی‌دلیلی باور مورد بررسی و تبیین قرار داده که اینها او را به این واقعیت رهنمون می‌سازد که سرچشمه ایمان و استدلال‌ورزی یک چیز است و به عبارت دیگر این دو در بنیادی بی‌بنیاد به هم مرتبط می‌شوند. در این مقاله سعی شده است تا در مسیر حصول و دستیابی به فهم صحیح و درست اندیشه‌های ملکوم در باب نحوه ارتباط بین ایمان و تعقل، ضمن استناد به آثار وی، با روش توصیفی-تحلیلی و به صورت نظام‌مند، نظرات و نقدهای منتقدان ملکوم همچون پیتر وینچ وکای نیلسن به صورت دقیق ارایه شود.

    کلید واژگان: ایمان, تعقل, بازی زبانی, نحوه حیات, ملکوم, وینچ, نیلسن
    Seyed Davoud Ataei, MohammadHossein Mahdavinejad, Mahin Rezaei, Zeinab Shakibi

    The concept of faith and reasoning and how they are related is one of the controversial issues that humanity has been facing for a long time. Norman Malcolm, an American philosopher and one of Wittgenstein's most famous students and commentators, has a unique expression about faith and reasoning and the relationship between the two, relying on Wittgenstein's later thoughts such as language game, the form of life, etc. By presenting similarities between the philosophical understanding and the characteristics of Wittgenstein's religious thought, Malcolm intends to find a solid relationship between faith and reasoning. Malcolm has explained the types of resemblance between faith and reasoning by appealing to concepts such as the finality of explanation, religious wonder, the elimination of error, the belief in the primacy of action and the groundlessness of belief. This issue leads him to the fact that the source of faith and reasoning is one thing, and in other words, these two are connected in a baseless foundation. In this article, with a descriptive-analytical method and in a systematic manner, an attempt has been made both to achieve a correct understanding of Malcolm's thoughts about the relationship between faith and reasoning, using his works and passages, and to review the opinions and criticisms of his critics such as Peter Winch and Kai Nelson.

    Keywords: Faith, Reasoning, Language Game, Form of Life, Malcolm, Winch, Nelson
  • مهین رضایی، اقدس جدیدیان*، افلاطون صادقی، روح الله نادعلی

    ابوحامد محمد غزالی از جمله اندیشمندان مسلمانی است که تاویل در نصوص دینی را مورد پذیرش قرار داده و در توجیه آن نظریه تاویل را مطرح نموده است. او برای اثبات نظریه خویش به موضوع هستی شناختی مراتب وجود و در ادامه به موضوع معرفت شناختی مراتب ادراک و تفاوت فهم در آدمی متوسل شده است. تفکرات غزالی با عبور از هستی و معرفت به حیطه زبان و معنا وارد شده و گستره پژوهش در ادراک آدمی را در عصر خود غنا بخشیده است. غزالی در این نظریه پدیده های هستی را مربوط به مرتبه ای مخصوص به خود دانسته و فهم مفاهیم نصوص دینی را مبتنی بر واکاوی جایگاه این مفاهیم در مرتبه ای از هستی قرار داده و تلاش نموده است تا تاویلی روشمند با رویکرد هستی شناسانه، معرفت شناسانه، معناشناسانه و زبان شناسانه در تطابق با عقل و دین فراهم سازد. در این مقاله رویکرد فلسفی غزالی در زمینه ادراک مورد پژوهش قرار گرفته و تحلیل او از قوای نفس به عنوان خاستگاه ادراک در آدمی معرفی شده است. همچنین به کارگیری رویکرد فلسفی او در نحوه ادراک برای توجیه نظریه تاویل نصوص دینی نشان داده شده است. بنابراین می توان ادعا کرد که غزالی به عنوان متفکری عقل گرا از پژوهش های فلسفی برای اثبات نظریه خود بهره جسته است.

    کلید واژگان: غزالی, نفس, ادراک, فلسفه, تاویل
    Mahin Rezaee, Aghdas Jadidian *, Aflatoun Sadeghi, Roohollah Nadali

    Abu Hamid Muhammad Ghazali was among Muslim scholars who accepted the interpretation in the religious scriptures and justified his position by the theory of interpretation. To prove his theory, he dealt with ontology of hierarchy of beings and epistemology of hierarchy in episteme and differences of apprehension as well. Ghazali, by passing of existence and knowledge entered the language and meaning, expanding and enriching the human understanding in his age. By this theory, Ghazali held that every single entity has a position in its related hierarchy of being, and to understand the scripture must study their position in hierarchy of existence. Doing so, he tried to advance a methodological interpretation with a ontological, epistemological, semantics and linguistic approach, in which reason and faith can be a harmony. Ghazali’s philosophical approach to human apprehension has been studied in this paper and his analysis of soul and its faculties introduced. His use of philosophical approach to apprehension to justify the theory of has been explained, as well. Thus, one could say that Ghazali as a rationalist scholar employed philosophical investigations to set up his theory.

    Keywords: Al-Ghazali, soul, Perception, philosophy, interpretation
  • حسین خدادادی*، غلامحسین خدری، افلاطون صادقی، مهین رضایی

    از مباحث مهمی که اندیشمندان، در حوزه فلسفه دین را، بالاصاله و فی نفسه، یا در برابر ساخت گرایان، که قایل به ذهنی بودن و عدم عینیت خداوند هستند، به اندیشه و تامل واداشته است، بحث واقعی بودن و به عبارت علمی، عینیت «امر متعالی» است. علامه طباطبایی از اندیشمندانی است که با بازخوانی اندیشه او می توان رویکرد او را در امر عینیت خداوند تبیین کرد. در این نوشتار پس از تبیین چارچوبه نظری در تشریح معانی عینیت، به تبیین، بازخوانی و تحلیل اندیشه علامه در حوزه عینیت خداوند پرداختیم و به این نتیجه رسیدیم که علامه هم در هستی شناختی و هم در مباحث معرفت شناختی، «در صدق باورهای مرتبط با خداوند»، و هم در مباحث معناشناختی «در تطابق گزاره ها با وجود خارجی خداوند به عنوان امری حقیقی و واقعی» به طرح عینیت پرداخته است. سه گانه عینیت (وجود متعالی، باور متعالی و گزاره متعالی) در اندیشه علامه به این معناست که وجود و ماهیت خدا، مستقل از ذهن است (وجود متعالی)، باور یا جمله درباره خدا از نظر مابعدالطبیعی عینی است (معرفت متعالی)، گزاره درباره خدا، پذیرای ارزیابی از طریق صدق و کذب است (گزاره متعالی).

    کلید واژگان: عینیت, عینیت وجود متعالی, عینیت باور متعالی, عینیت گزاره متعالی, علامه طباطبایی
    Hossein Khodadadi *, GholamHossein Khedri, Aflatoon Sadeghi, Mahin Rezaei

    One of the important topics that has made thinkers of the philosophy of religion contemplate by its own nature or as a reaction to constructivists – who believe in the subjectivity and non-objectivity of God – is the reality  or – more scientifically stated – objectivity of the Transcendental Being. ‘Allāma Ṭabāṭabā’ī is one of the thinkers in this arena the rereading of whose thought can help explain his approach to the question of God’s objectivity. After the explanation of the theoretical framework of objectivity, we have explained, reread, and analyzed ‘Allāma’s thought in the domain of God’s objectivity. The results show that ‘Allāma has addressed objectivity in the discussions of ontology, epistemology (on the accuracy of beliefs related to God), and semantics (on the congruence of propositions with the External Being of God as a true and real Matter). The triple concepts of objectivity – i.e., Transcendental Being, transcendental belief, and transcendental proposition – in ‘Allāma’s thought means that God’s Being and Essence is independent from mind (Transcendental Being), the belief or statement about God is metaphysically objective (transcendental epistemology), and the proposition about God can be evaluated by checking its truthfulness/falsity (transcendental proposition).

    Keywords: objectivity, Objectivity of Transcendental Being, Objectivity of transcendental belief, Objectivity of transcendental proposition, ‘Allāma Ṭabāṭabā’ī
  • مریم پیغامی*، جلال پی کانی، مهین رضایی، زینب شکیبی
    بطور کلی دیدگاه نصر درباره هنر به لحاظ ایجابی واجد چند مولفه اساسی است. در این مقاله ابتدا این مولفه ها را برشمرده و توصیف کرده ایم، مولفه هایی نظیر پیوند با سنت، امر قدسی، حقیقت هستی، کاربرد در زندگی و نظیر این ها. به لحاظ سلبی نیز مولفه هایی در آن قابل تشخیص است، نظیر تقابل با هنر مدرن، خالی بودن از جنبه فایده گرایانه، عدم محوریت هنرمند و نظیر این ها. پس از مرحله توصیف، درصدد پاسخ به این پرسش برآمده ایم که کسی که در عصر حاضر، چه در مقام هنرمند و چه در مقام مخاطب اثر هنری، با هنر سر و کار دارد، اگر از منظر نصر به هنر بنگرد چه بهره ای خواهد برد؟ در این خلال، اعتبار و استواری دیدگاه نصر به نحو انتقادی آزموده شده است.
    کلید واژگان: سید حسین نصر, هنر سنتی, هنر مدرن, امر قدسی, هنر
    Maryam Peighami *, Jalal Paykani, Mahin Rezaee, Zeinab Shakibi
    Nasr’s philosophy of Art contains several affirmative components such as connecting with tradition, the sacredness, the truth of being, utility of art in ordinary life and etc. First we have explained those components. on the other hand, his theory contains several negative components such as the critic of the modern art, the critic of utilitarianism, the critic of the artist’s central role and etc. These aspects, too, have been explained in this paper. Following description, we have deal with this question: What the contemporary artist or audience of artwork would gain if he looks to art from Nasr’s view point.
    Keywords: Seyyed Hossein Nasr, the traditional art, the modern art, the sacredness, Art
  • مهین رضایی*، هاجر قاسم پیوندی، حیدر امیرپور، علیرضا پارسا

    ابن‌رشد، فیلسوف پرآوازه عالم اسلام، در رساله مشهور فصل‌ المقال فی ما بین الشریعه و الحکمه من الاتصال، می‌کوشد تا حجیت شرعی فلسفه را اثبات کند. وی برای نشان دادن این حجیت از عبارت «فاعتبروا یا اولی الابصار» در آیه دوم سوره حشر استفاده می‌کند. این آیه، محل اختلاف مفسران، فقیهان و متکلمان بوده و هریک برای واژه اعتبار در این آیه احتمالاتی را بیان کرده‌اند. گروهی آن را به‌معنای پند دانسته و گروهی دیگر آن را بیانگر حجیت قیاس شرعی یا فقهی می‌دانند. ازآنجاکه ابن‌رشد، «اعتبار» را معادل قیاس عقلی دانسته، پرسش پیش‌رو آن است که چرا او به چنین دیدگاهی گرویده؟ و آیا این گرایش او براساس دلایلی استوار بوده است؟

    کلید واژگان: ابن رشد, اعتبار, قیاس برهانی, قیاس شرعی و فقهی, فصل المقال, عبرت و پندآموزی
    Mahin Rezae, Hajar Ghasem Peyvandi, Haidar Amirpour, Alireza Parsa

    Averroes, the famous philosopher of the Islamic world, tries to prove the religious authority of philosophy in the famous treatise "fasl al-Maghal fi ma bayn al-Hikmat va al-Shariat men al-Etesal". To show this authority, he uses the phrase "Therefore take a lesson, O you who have eyes" in the second verse of Surah al-Hashr (No. 59). This verse is the place of dispute between commentators, jurists and theologians, and each of them has expressed possibilities for the word "E'tebar" (validity/taking a lesson) in this verse. One group considers it to mean advice and another group considers it to express the authority of religious or jurisprudential. Since Ibn Rushd equates "validity" with rational analogy, the leading question is why did he adopt such a view? Andwhether this tendency was based on a reason?

    Keywords: Averroes, validity, argumentative analogy, religious, jurisprudentialanalogy, fasl al-Maghal, taking admonition
  • جلال پیکانی*، سادات حسینی، مهین رضایی، زینب شکیبی
    فروید بر اساس مبانی روانکاوانه خود تحلیلی از منشا دین و کارکرد آن به دست داد که بر روی طیفی وسیع از متفکران سده بیستم تاثیرگذار بود. این تاثیرات اغلب نقش سلبی داشتند. از این رو اغلب دینداران یا تحلیل فروید را رد کرده اند یا با دیده تردید به آن نگریسته اند. پلانتینگا از جمله متفکرانی است که دیدگاه به نسبت ویژه ای درباره تحلیل فروید داشت. در این مقاله ابتدا تحلیل فروید از منشا و کارکرد دین را به اختصار توضیح داده ایم. سپس رای پلانتینگا را در آن زمینه نقل کرده و در نهایت امر نشان داده ایم که توجه پلانتینگا به فروید، چه نقشی در شکل گیری معرفت شناسی دینی پلانتینگا ایفا می کند، به این صورت که یکی از انگیزه های اصلی پلانتینگا در طرح نظریه پایه بودن باور به خدا و حس الوهی و همچنین نظریه تضمین، مواجه نشدن با ایرادهایی است که فروید مطرح کرد. اما بررسی معرفت شناسی دینی پلانتینگا نشان می دهد که راه حل او بسنده نیست و ایراد فروید با روشی که پلانتینگا در پیش گرفت، رفع شدنی نخواهد بود.
    کلید واژگان: روانشناسی دین, معرفت شناسی اصلاح شده, نظریه تضمین
    Jalal Peykani *, Sadat Hosseini, Mahin Rezaei, Zeinab Shakibi
    Based on his psychoanalytic principles, Freud provided an analysis of the origin and function of religion that influenced a wide range of twentieth-century thinkers. These influences often played a negative role, so most religious people either rejected Freud's analysis or viewed it with skepticism. Plantinga is one of the thinkers who adopt a relatively special view to Freud's analysis. In this article, we first briefly describe Freud's analysis of the origin and function of religion. We then present Plantinga's view on Freud's analysis, and finally show what role Plantinga's attention to Freud plays in the formation of Plantinga's religious epistemology. That is, one of Plantinga's main motives in discussing the theory of the fundamentality of belief in God, sensus divinitatis, and the theory of warranted belief is to avoid facing the doubt raised by Freud. However, a study of Plantinga's religious epistemology shows that his solution is not adequate, and that Freud's doubt cannot be answered through the way Plantinga has adopted.
    Keywords: Reformed epistemology, Warranted belief theory, Psychology of Religion
  • سعید ریاحی*، مرضیه اخلاقی، علی اصغر احمدی، مهین رضایی

    شخصیت موضوع میان رشته ای است. بر اساس مطالعات دانشمندان علوم محیطی، شخصیت انسان ها تا حد زیادی متاثر از رفتار فردی و اجتماعی انسان ها و البته در محیط های مختلف و در تناسب با اکوسیستم های طبیعی و اجتماعی است. به باور دانشمندان انسان ها در شرایط محیطی گوناگون دارای رفتارها و بعضا تنوع شخصیت هستند که در مباحث فلاسفه به ویژه فلاسفه اسلامی مورد تامل و تتبع قرار گرفته است. شخصیت به طور کلی به ویژگی انسانها اشاره دارد و به آن دسته از جنبه های انسانی و ویژگی موثر فردی که عمل و رفتار انسانها برگرفته از آن است. مقاله حاضر با هدف بررسی نقش عوامل مختلف در شکل گیری شخصیت انسان، به نقش محیط جغرافیایی(طبیعی و اجتماعی) در شکل گیری و تنوع شخصیت انسان از دیدگاه فلاسفه اسلامی پرداخته است. روش تحقیق، کیفی مبتنی بر منطق استفهام و رویکرد آن تاویل گرایی است. با توجه به هدف تحقیق، تحلیل متون مورد استفاده قرار گرفته است. جمع آوری اطلاعات با استفاده از روش کتابخانه ای بوده و روش تحلیل محتوای کیفی در فرایند انجام تحقیق به کار برده شد. جامعه آماری تحقیق منابع اصیل و تفسیری دانشمندان مسلمان به ویژه ابن خلدون، ابن سینا و ملاصدرا تعیین شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد نخست بنا بر تفسیر های موجود، محیط شامل مجموعه ای از شرایطی طبیعی و موقعیت های جغرافیایی و سپس محیط اجتماعی شامل مجموعه ای از شرایط و عوامل اجتماعی پیرامون انسان، در شکل گیری و تنوع شخصیت انسان نقش موثری دارد. سپس تحقیق حاضر نشان داد اعتقادات، باورها و رفتار های شخصی افراد در سومین عامل موثر در شکل گیری و تنوع شخصیت انسان است؛ اگرچه زیر بنای این موارد در عوامل محیطی و اجتماعی نهفته است. در نهایت این تحقیق نشان داد که بر اساس اندیشه های متفکران اسلامی، نقش محیط طبیعی و اجتماعی در شکل گیری شخصیت انسان، نقش ابتدایی است و در شکل گیری شخصیت انسان، عوامل اکتسابی و به ویژه اعمال اختیاری نقش کلیدی و اساسی را داراست.

    کلید واژگان: محیط, انسان, شخصیت, تفکرات اسلامی
  • مهین رضایی*، هاجر قاسم پیوندی، حیدر امیرپور، علیرضا پارسا

    بدایه المجتهد و نهایه المقتصد ابن رشد که در این نوشتار از آن با نام «بدایه المجتهد» یاد می شود، کتابی است در علم فقه مقارن که با توجه به ذهن فلسفی ابن رشد، روش منطقی ویژه ای در آن به کار رفته است. برای اثبات این ادعا در نوشتار پیش رو، میان علم خلاف و فقه مقارن تفاوت نهادیم و مبنای فقه مقارن، جدلی دانسته شده که زمینه ساز برهان است، نه اسکات خصم. ازاین رو، مقاله حاضر درپی آن است تا این نوع فقه مقارن و روش منطقی آن را معرفی کند و نشانه های آن را در بدایه المجتهد نشان دهد. این مبحث در سه محور تبیین شده است: 1. فقه مقارن بر پایه جدل احسن بنا می شود و با ردیه نویسی متفاوت است؛ 2. جدل احسن، مقدمه برهان است؛ 3. ذهن فلسفی ابن رشد از این مطلب در بدایه بهره برده است.

    کلید واژگان: ابن رشد, بدایه المجتهد و نهایه المقتصد, علم خلاف, فقه مقارن, جدل
    Mahin Rezayee, Hajar Qasim Peyvandi, Heidar Amirpoor, Alireza Parsa

    Bedaye al-Mojtahid va al-Nehaye al-Moghtased by Ibn-e Roshd, referred to as Bedaye al-Mojtahid in this paper, is a book about comparative fiqh, in which a special logical method is used based on the philosophical mind of Ibn-e Roshd. To prove this claim, in this paper we have differentiated between knowledge of casuistry and comparative fiqh, and the basis of comparative fiqh is supposed to be dialectics which is the basis of argument, not lessening adversary. Therefore, the present paper seeks to introduce this kind of comparative fiqh and its logical method and to show the signs in Bedaye al-Mojtahid. The discussion has been presented in three pivots: 1. comparative fiqh is based on good dialectics and is different from rebuttal writing; 2-Good dialectics is an introduction to the argument; 3. Ibn Rushd's philosophical mind has used this subject in Bedaye al-Mojtahid.

    Keywords: Bedaye al-Mojtahid va al-Nehaye al-Moghtased, knowledge of casuistry, comparative fiqh, dialectics
  • محرم برهانی*، محمدحسین مهدوی نژاد، محمدحسن صانعی پور، مهین رضایی

    نیکلاس ولترستورف در کتاب "تاملاتی فلسفی بر ادعای تکلم خدا" مدعی دیدگاهی در باب ماهیت وحی به مثابه"فعل گفتاری" خدا شده است. او با توسل به نظریه فعل گفتاری آستین مدعی است خدا فراتر از وحی، تکلم کرده است.مراد او از تکلم نیز معنای تحت اللفظی وحقیقی است و نه مجازی.لب ادعای او این است که خدا فعل گفتاری انجام داده است اما با واژه سخن نگفته و تکلم خدا با اصوات مادی صورت نپذیرفته است.پس وقتی می گوییم"خدا سخن می گوید" به معنای دقیقتر خدا فعل ضمن گفتاری انجام می دهد . وحی به مثابه فعل ضمن گفتاری خدا، نیازمند پذیرش پیشفرض ها، مبانی و پیامدهای هستی شناسانه و معرفت شناسانه خاصی است . در این مقاله تلاش شده است ابتدا مبانی زبان شناسانه این نظریه و مولفه های آن مورد کنکاش قرار گرفته و سپس به چند و چون کاربست این نظریه در وحی شناسی ولترستورف پرداخته شود.

    کلید واژگان: افعال گفتاری, فعل ضمن گفتار, گفتار دو عاملی, تئوری هنجارین زبان
    Moharam Borhani *, MohamadHosein Mahdavinejad, MohamadHasan Saneipur, Mahin Rezaee

    N. Wolterstorff in his book (Divine Discourse: Philosophical Reflections on the Claim that God Speaks. Cambridge University Press 1995 ) ,presents new approach about God`s nature of revelation as Divine Discourse. Using Speech acts theory he claims that beyond of revelation, God discourses with human .He uses the word (discourse) in the Literally meaning than metaphorical. His main claim about nature of revelation is that God Instead of revelating operates speech act but He doesn't use words and physical apparatus. So when we say that God speaks, in the exact meaning He uses illocutionary act. Revelation as Gods illocutionary act requires accepting some presuppositions, Principles and specific ontological and epistemological repercussions . This essay at first tries to clarify linguistic origin of Speech act theory and its basic elements based on Austin`s speech act theory. Then tries to reflect on the use of this theory in N.W 's approach on Revelation.

    Keywords: ” Speech Acts theory”, Ilocutionary Act”, Double agency discourse”, Normative theory of language”
  • مهین رضایی، توران آهور*
    هدف از این تحقیق مطالعه تاتیر گوش دادن به سرودهای انگلیسی بر روی درک شنیداری زبان آموزان سطح پیش متوسط بوده است.تحقیق مورد نظر شبه تجربی بوده  که در آن به طور تصادفی  دو کلاس انتخاب شده و پیش آزمون و پس آزمون به عمل آمده است. نمونه های تحقیق که چهل زبان آموز دختر و پسر بودند از آموزشگاهی در شهرستان مرند انتخاب شده اند. به طور کاملا تصادفی یکی از کلاسها به عنوان گروه  کنترل و کلاس دیگر به عنوان گروه آزمایش انتخاب شدند و برای سنجش همگونی گروه ها آزمون پت از زبان آموزان گرفته شد. همچنین قسمت شنیداری آزمون پت به عنوان قسمت پیش آزمون و پس آزمون در نظر گرفته شد. پانزده سرود انگلیسی در گروه آزمایش مورد استفاده قرار گرفت.  شرکت کنندگان در گروه آزمایش در هر جلسه به مدت چهل و پنج دقیقه  به سرودهای انگلیسی گوش داده و آنها را تمرین می کردند. این در حالی است که در گروه کنترل  هیچ سرود انگلیسی نواخته نشد و این کلاس به صورت سنتی برگزار شد.در پایان از هر دو گروه نسخه ی دیگری از آزمون پت به عنوان پس آزمون گرفته شد و اطلاعات بدست آمده با استفاده از تی تست مستقل و تی تست زوجی تحلیل گردید . نتایج پیشرفت چشمگیری را به نفع گروه آزمایش نشان داد. چنین برداشت میشود که سرودها علاوه بر اینکه ابزار تفریح و تفنن میباشند میتوانند به عنوان مواد آموزشی برای درک شنیداری زبان آموزان نیز مورد استفاده قرار گیرند.
    کلید واژگان: سرود انگلیسی, درک مطلب شنیداری, انگلیسی بعنوان زبان خارجه
    Mahin Rezaei, Touran Ahour *
    The aim of this study was to find out whether listening to English songs can improve pre-intermediate EFL learners’ listening comprehension. To this end, a non-randomized pretest-posttest control group design as one of the quasi-experimental research designs was employed. The sample of the study consisted of 40 male and female English learners from two classes in an Institute in Marand, Iran. The two classes were randomly assigned into the experimental and control groups.  Then, a PET test was used to check the homogeneity of both groups. The listening section of PET was also considered as the pretest of the study. Then, fifteen English songs were used in the experimental group during the treatment period. Each session, within 45 minutes, one song was played for and practiced with the learners. Meanwhile, the control group had their usual teacher -fronted class without listening to songs. At the end, both groups were post tested on their listening comprehension using the listening section of another version of PET. The collected data were analyzed using Independent-Samples and Paired-Samples t-tests. The results revealed a statistically significant improvement in the performance of the experimental group. It is implied that songs are not only an entertaining tool but they can also be used as a pedagogic material in improving learners’ listening comprehension.
    Keywords: song, Listening comprehension, EFL
  • پروین ساجدی، احمد یراقی، علی اکبر بیگی، مهین رضایی، علی مهرابی کوشکی
    سابقه و هدف
    کاتاترهای کاف دار ورید مرکزی، یکی از راه های جایگزین، به منظور دست یابی دایمی عروقی برای دیالیز در بیمارانی است که استفاده از فیستول شریانی- وریدی طبیعی در آنان مقدور نیست. هدف از انجام این مطالعه، مقایسه ایجاد آرامش و بی دردی با دو روش آرام بخشی پروپوفول- فنتانیل و کتامین- فنتانیل در بیماران کاندیدی کارگذاری کاتاتر پرموکت بود.
    روش بررسی
    در این کارآزمایی بالینی، 51 بیمار کاندید کارگذاری کاتاتر پرموکت، درسه گروه تزریق پروپوفول- فنتانیل، کتامین- فنتانیل وگروه شاهد مورد مطالعه قرار گرفتند. میزان درد بیماران در شروع عمل بر اساس معیار Ambesh score و میزان آرامش بیماران بر اساس Ramsay score در دو زمان شروع عمل و ورود کاتاتر به قلب مورد بررسی قرار گرفت. میزان رضایت مندی بیمار در اطاق بهبودی، با استفاده از معیار کیفی بررسی شد. داده ها با استفاده از آزمون های کای دو، t-test، آنالیز واریانس، آزمون کروسکال والیس و آنالیز واریانس دو طرفه تحلیل شدند. مقادیر 05/0>p از نظر آماری معنی دار تلقی شد.
    یافته ها
    تعداد ضربان قلب، فشار خون سیستولی و دیاستولی و تعداد تنفس در بعضی از زمان ها درسه گروه اختلاف معنی داری داشت (05/0>p). توزیع فراوانی درد در شروع عمل، اختلاف معنی داری بین سه گروه داشت (001/0=p). اختلاف معنی داری بین 3 گروه در میزان آرامش، هم در زمان شروع عمل و هم در زمان ورود کاتاتر به قلب، مشاهده شد (001/0>p). در گروه پروپوفول، بیماران ازرضایت مندی بالاتری برخوردار بودند (001/0=p).
    نتیجه گیری
    این مطالعه نشان داد که هر دو روش آرام بخشی پروپوفول- فنتانیل و کتامین- فنتانیل در ایجاد سدیشن وبی دردی بیماران موثرندند. همچنین پروپوفول نسبت به کتامین از نظر ثبوت علایم حیاتی، آرامش بهتر و رضایت مندی بیماران ارجحیت داشت.
    کلید واژگان: پرم کت, آرام بخشی, نارسایی کلیوی, پروپوفول, کتامین, مانیتورینگ و مراقبت بیهوشی از بیمار
    Parvin Sajedi *, Ahmad Yaraghi, Ali Akbar Bigi, Mahin Rezaie, Ali Mehrabi Kooshki
    Abstract
    Background
    The aim of this study was comparison of sedation and analgesia between two drug combinations i.e. propofol+ fentanyl and ketamine+fentanyl, in patients with End stage renal disease, (ESRD) who were candidates for insertion of ‘Perm Cath’ catheter for the purpose of hemodialysis.
    Methods
    Fifty one candidates for ‘perm cath’ catheter insertion were enrolled in this study. They were divided into three groups: Propofol+fentanyl; ketamine+fentanyl, and placebo. Systolic and diastolic blood pressure, heart rate and respiratory rate were measured before the procedure and then every 5 minute until the end of the procedure. Xylocaine was infiltrated at the site of insertion in all groups. Propofol1mg/kg with fentanyl 1micgr/kg were injected in propofol group, and ketamine 0.5mg/kg with fentanyl 1micgr/kg in the ketamine group. Pain was measured with Ambesh score in the beginning of catheter insertion and sedation was measured with Ramsay score at the beginning of procedure and at insertion of catheter in the heart. Patient satisfaction was measured qualitatively in the PACU.
    Results
    Comparative evaluation of mean heart rate, mean systolic and diastolic blood pressure and mean respiratory rate were different among the three groups, (P<0.05).Frequency distribution of pain was different among groups in the beginning of the procedures (P=0.001); also sedation score was different in the beginning of the procedures and when the catheter entered the heart among the three groups (P<0.001). Patients satisfaction score was higher in propofol group, (P=0.001).
    Conclusion
    Local infiltration of Xylocaine at Perm Cath insertion is insufficient to produce sedation and analgesia, and it is necessary to use sedative drugs in combination. Both methods of sedation: propofol+fentanyl and ketamine+fentanyl provide sedation and analgesia effectively. Propofol appears to be superior in providing stability of vital signs, sedation and patient satisfaction. KEYWORDS: Perm Cath, ESRD, Sedation, Propofol, Ketamine, Monitoring anesthesia care.
  • توزیع درآمد بین عوامل تولید
    مهین رضایی، محمد لشکری
سامانه نویسندگان
  • دکتر مهین رضایی
    دکتر مهین رضایی
    استادیار فلسفه دین.دانشکده علوم انسانی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال