میترا رحمتی
-
ارزیابی تحمل به شوری برخی گونه های قارچ محرک رشد گیاه و معرفی بهترین فرمولاسیون قارچ های متحمل به شوریسابقه و هدفقارچ های افزایش دهنده رشد گیاهان اغلب برای گیاهان مفید هستند و به روش های مختلف باعث سازگاری گیاهان میزبان به عوامل تنش زای زنده و غیر زنده از جمله تنش شوری می شوند. در این راستا شناسایی و کاربرد قارچ های محرک رشد و متحمل به تنش شوری یکی از روش های مقابله و سازگاری با شرایط تنش شوری می باشد. از طرف دیگر حامل های مختلف توانایی متفاوتی در نگهداری جمعیت این قارچ ها در حد استاندارد و حفظ کارایی آن ها در خود دارند. همچنین شرایط نگهداری بخصوص دما می تواند تاثیر زیادی در جمعیت و پایداری آن ها داشته باشد. لذا تحقیق حاضر با هدف تهیه فرمولاسیون های مناسب قارچ های متحمل به شوری به منظور حفظ و پایداری جمعیت آنها در بلندمدت صورت گرفت.مواد و روش هابا هدف ارزیابی گونه های قارچ متحمل به شوری، در پژوهش حاضر، گونه های قارچ Chaetomium globosum،Chaetomium interruptum ، Clonostachys rosea، Coniothyrium sp.، Epicoccum nigrum، Serendipita indica، Trichoderma asperellum، Trichoderma atroviride، Trichoderma harzianum، Trichoderma longibrachiatum و Trichoderma reesei با خصوصیات محرک رشدی از کلکسیون بخش بیولوژی و بیوتکنولوژی موسسه تحقیقات خاک و آب تهیه و پتانسیل رشد آن ها در سطوح مختلف شوری شامل: 045/0، 31/0، 63/0، 04/1، 36/1، 14/2، 04/3، 95/3 و 71/4 درصد کلرید سدیم طی یک طرح کاملا تصادفی با سه تکرار مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین به منظور بررسی پایداری جمعیت قارچ های منتخب، فرمولاسیون های مختلف تهیه و طی یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار که فاکتور اول شامل دو گونه قارچ متحمل و فاکتور دوم شامل حامل ها (ضایعات فلفل، ورمیکولیت، خاک سنگ، پوکه، پرلیت، خاک اره و کمپوست)، ارزیابی گردید.یافته هانتایج نشان داد که گونه های T. harzianum، T. atroviride، T. longibrachiatum وT. reesei کمتر تحت تاثیر شوری 045/0 تا 71/4 درصد کلرید سدیم قرار گرفته و در سطوح مختلف شوری کل سطح پتری دیش هشت سانتی متری را پر کردند. به غیر از جنس تریکودرما، گونه E. nigrum نیز به خوبی در سطوح مختلف شوری رشد کرد هر چند که با افزایش شوری، کاهش رشد نشان داد. گونه T. harzianum، تنها گونه ای بود که در طول هفت روز توانست در محیط کشت حاوی 14/2 درصد کلرید سدیم کل سطح پتری دیش هشت سانتی متری را بپوشاند. نتایج فرمولاسیون نشان داد که اثر حامل در هر دو گونه قارچ T. harzianum و E. nigrum معنی دار بود و بهترین حامل در نگهداری جمعیت گونه T. harzianum، پس از گذشت شش ماه، در دمای سردخانه حامل های ورمیکولیت (CFU/g 109 × 4)، کمپوست (CFU/g 109 × 66/3) و خاک اره (CFU/g 109×3) و در گونه E. nigrum ، حامل کمپوست (CFU/g 108 × 1) و ورمیکولیت (CFU/g 107 × 8) بود.نتیجه گیریبه طورکلی نتایج نشان داد که دو گونه T. harzianum و E. nigrum قادر به رشد در محیط کشت های حاوی 71/4 درصد کلرید سدیم بودند و بهترین حامل ها برای فرمولاسیون این دو قارچ کمپوست و ورمیکولیت بود.کلید واژگان: اپیکوکوم, تنش شوری, تریکودرما, فرمولاسیون, قارچ های افزایش دهنده رشدEvaluation of salinity tolerance of some plant growth-promoting fungi and introduction of the best formulation for salinity-tolerant fungiBackground and objectivesPlant growth promoting fungi are often useful for plants and make host plants adapt to living and non-living stressors, including salt stress, in different ways. In this regard, the identification and application of growth-promoting fungi that tolerate salt stress is one of the ways to deal with and adapt to salt stress conditions. On the other hand, different carriers have different ability to maintain the population of these fungi at the standard level and maintain their efficiency. Also, storage conditions, especially temperature, can have a great effect on their population and stability. Therefore, the present research was conducted with the aim of preparing suitable formulations of salt-tolerant fungi in order to preserve and stabilize their population in the long term.Materials and methodsIn the present study, Chaetomium globosum, Chaetomium interruptum, Clonostachys rosea, Coniothyrium sp., Epicoccum nigrum, Serendipita indica, Trichoderma asperellum, Trichoderma atroviride, Trichoderma harzianum, Trichoderma longibrachiatum and Trichoderma reesei with plant growth-promoting properties were obtained from the collection of the Department of Soil Biology and Biotechnology of the Soil and Water Research Institute in order to identify the fungal species tolerant to salinity. Their growth potential at different salinity levels including 0.045, 0.31, 0.63, 1.04, 1.36, 2.14, 3.04, 3.95 and 4.71 percent of sodium chloridewas evaluated in a completely randomized design with three replications. Also, two salt-tolerant fungal species and different carriers (pepper waste, vermiculite, stone powder, pumice, perlite, sawdust, and compost) were used to evaluate the stability of the fungal population in different formulations. The experiment was laid out in a factorial completely randomized design with three replications.ResultsThe results showed that T. harzianum, T. atroviride, T. longibrachiatum, and T. reesei were less affected by the salinity of 0.045 to 4.71% sodium chloride and were able to fill the entire surface of the Petri dish (8cm) at different salinity levels. E. nigrum was also able to grow at different salinity levels, although its growth decreased with increasing salinity. T. harzianum was the only species that was able to cover the entire Petri-dish surface in seven days at the culture medium containing 2.14% sodium chloride. The formulation results showed that the carrier effect was significant in both T. harzianum and E. nigrum species. Compost, sawdust, and vermiculite were the best carriers in terms of maintaining the Trichoderma population. The best carriers in maintaining T. harzianum population after six months at cold room temperature was vermiculite (4 × 109 CFU/g), compost (3.66 × 109 CFU/g) and sawdust (3 × 109 CFU/g) and in E. nigrum species was compost (1 × 108 CFU/g) and vermiculite (8 × 107 CFU/g).ConclusionsIn general, the results showed that T. harzianum and E. nigrum species were able to grow in culture media containing 4.71% sodium chloride and the best carriers for the formulation of these two fungi were compost and vermiculite.Keywords: Epicoccum, Formulation, Growth-Promoting Fungi, Salinity Stress, Trichoderma
-
سابقه و هدف
مشخصات ظاهری اکتسابی نهال در نهالستان به اندازه اصالت ژنتیکی آن در عملکرد و قدرت رشد آن تاثیرگذارند. ارزیابی این شاخص ها، از جمله شاخص کیفی دیکسون، روشی کارآمد برای ارزیابی قدرت رشد انواع نهال از جمله نهال درختان میوه و جنگلی محسوب می شود. بزرگی این شاخص تابعی از میزان و توزیع ماده خشک، ارتفاع و قطر نهال است. لذا، روشی تخریبی و زمانبر برای ارزیابی کیفی نهال است. از اینرو، هدف از انجام این پروژه ارزیابی روابط همبستگی بین ویژگی های ظاهری با مقدار شاخص دیکسون در نهال برخی ارقام تجاری زردآلو تولید شده در مناطق مختلف کشور بود تا بر مبنای رگرسیون خطی چندگانه و تجزیه مسیر امکان رتبه بندی صفات مورفولوژیکی تعیین کننده کیفیت این نوع نهال فراهم شود.
مواد و روش هابه منظور ارزیابی روابط بین شاخص های مورفولوژیکی نهال زردآلو، نهال ریشه لخت 12 رقم تجاری با سه تکرار از هشت نهالستان واقع در چهار استان کشور در فصل جابجایی نهال طی سال های 1400-1399 برداشت شد. ویژگی نهال ها شامل ارتفاع، قطر، تعداد شاخه فرعی، تعداد و طول ریشه، وزن خشک، نسبت ارتفاع به قطر و اندازه شاخص دیکسون ارزیابی و همبستگی ساده بین آنها برآورد شد. ضرایب همبستگی از روش آنالیز مسیر و با در نظر گرفتن شاخص دیکسون به عنوان متغیر وابسته، به اثرات مستقیم و غیرمستقیم تجزیه شد.
یافته هاشاخص های نمایانگر قدرت رشد نهال زردآلو، از جمله متوسط شاخص دیکسون و برخی اجزای آن شامل قطر تنه، وزن خشک، نسبت ارتفاع به قطر و نسبت وزن خشک بخش هوایی به ریشه، تابعی از مقدار درجه روز رشد تجمعی در مناطق مختلف بود. به طوریکه متوسط شاخص دیکسون، قطر و وزن خشک نهال با افزایش تعداد واحد گرمایی از 2700 تا حدود 4500 درجه روند افزایشی و نسبت ارتفاع به قطر روند کاهشی داشت. نسبت وزن خشک شاخه به ریشه نهال نیز در نهالستان های واقع در مناطقی با بیش از 3400 درجه روز رشد روند کاهشی داشت. از بین شاخص هایی که به صورت غیرتخریبی در محل نهالستان قابل ارزیابی هستند، قطر ساقه در بالای محل پیوند همبستگی بالاتری با قدرت رشد و سایر مشخصات مورفولوژیکی داشت و بنابراین مهمترین شاخص در ارزیابی کیفی نهال این محصول محسوب می شود. پس از شاخص قطر، شاخص های وزن خشک شاخه و ریشه هر چند که به روش های تخریبی قابلیت ارزیابی دارند، اما بیشترین همبستگی را با قدرت رشد نهال زردآلو داشتند. تعداد شاخه، ارتفاع و ضریب تنومندی کمترین ضرایب همبستگی را با قدرت رشد و سایر مشخصات ظاهری نهال زردآلو داشتند.
نتیجه گیریشاخص قطر تنه به دلیل داشتن بالاترین همبستگی با شاخص دیکسون و اغلب خصوصیات مورفولوژیکی کارآمدترین شاخص در ارزیابی کیفی نهال زردآلو محسوب می شود.
کلید واژگان: اثر مستقیم, پایه بذری, پیوندک, ضریب تنومندی, شاخص کیفی دیکسونBackground and objectivesAcquired morphological traits of seedlings in nurseries are as influential as their originality in their performance and vigor. The evaluation of these traits, including the Dickson quality index (DQI) is considered an efficient method for considering the vigor of various kinds of seedlings, including fruit and forest seedlings. The magnitude of this index for seedlings is a function of the amount and the distribution of dry mass, height, and diameter. Therefore, it is a destructive and time-consuming method for predicting seedling quality in nurseries. Consequently, in order to rank the morphological traits that determine the quality of apricot seedlings, this project was conducted to evaluate the correlation relations between such traits of apricot seedlings of the most important commercial varieties produced in different regions of Iran, based on path analysis and multiple linear regression analysis.
Materials and methodsTo evaluate the relationship between the morphological indicators in apricot seedlings, bare-root seedlings of 12 commercial cultivars with three replicates from 8 nurseries in four provinces were lifted during the transplanting seasons of 2020-2021. Sapling height, diameter above grafting line (DAGL), root length, number of roots and branches, shoot and root fresh and dry weights, height to diameter ratio, and DQI were evaluated, and simple correlations between them were estimated. The correlation coefficients were broken down into direct and indirect effects through path analysis, with DQI as the dependent variable.
ResultsThe indices representing apricot seedling vigor, including DQI and some of its components containing DAGL, total dry mass, height to diameter ratio and shoot to root dry mass ratio were a function of the accumulated growth degree-days (AGDD) in different regions. So that by increasing AGDD from 2700 to about 4500 degree, the average DQI, DAGL and total dry mass were increased and height to diameter ratio was decreased. The shoot to root dry weight ratio of seedlings was also decreased in nurseries located in regions with more than 3400 growth degree days. Among the traits which can be evaluated at the nursery site through non-destructive methods, DAGL had a higher correlation with vigor and the other morphological traits, leading to being considered the most important index in the qualitative evaluation of apricot seedlings, followed by shoot and root dry weights. Although later can be evaluated by destructive methods, they had the highest correlations with seedling vigor. The shoot number, height, sturdiness quotient had the weakest correlations with vigor and other morphological traits.
ConclusionDAGL is considered the most efficient index in the quality assessment of the apricot seedlings due to having the highest correlation with the DQI and other morphological traits.
Keywords: Direct Effect, Seedling Rootstock, Scion, Sturdiness Quotient, Dickson Quality Index -
با توجه به ضرورت سازگاری درختان میوه مناطق معتدله با آثار ناشی از وقوع پدیده تغییر اقلیم، معرفی ارقام جدید محصولات باغی به ویژه ارقام پر محصول و بازارپسند بادام که دارای نیاز سرمایی/گرمایی و زمان گلدهی متنوع باشند و بتوانند در مناطق مختلف سازگار شوند، ضروری است. از این رو، درختان سه رقم بادام، که اخیرا ثبت شده اند، شامل: آریا، بردیا و ضیغمی و دو رقم تجاری به عنوان شاهد (فرادویل و فرانیس)، پیوند شده روی پایه بذری بادام تلخ، در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با پنج تکرار در سال های 1397 تا 1400در باغی در شهرستان نی ریز در استان فارس از لحاظ نیازهای اقلیمی، عملکرد و کیفیت محصول، و روابط بین خصوصیات مورفولوژیکی و پومولوژیکی درخت، برگ، گل و میوه ارزیابی شدند. نتایج حاکی از برتری رقم آریا از لحاظ قدرت رشد (325 سانتیمترمربع سطح مقطع عرضی تنه)، عملکرد (به ترتیب برابر با 100/26گرم میوه خشک و 25/36 گرم مغز بر سانتیمترمربع سطح مقطع عرضی درخت) نسبت به سایر ارقام بود. درصد دوقلویی و عملکرد مغز ارقام ضیغمی و بردیا در حدود استاندارد مغز بادام نبودند. آریا و بردیا کمترین (296 واحد) و فرادویل بیشترین (515 واحد) نیاز سرمایی را داشتند. نیاز گرمایی ارقام جدید ثبت شده (9490 واحد) نیز کمتر از ارقام شاهد (11186 واحد) بود. گلدهی آریا و بردیا حدود دو هفته زودتر از ارقام شاهد بود و رقم ضیغمی حد وسط این دو گروه قرار داشت. بر اساس نتایج این پژوهش بادام رقم آریا می تواند به عنوان رقم تجاری برای کشت در مناطق دارای شرایط محیطی مشابه منطقه نی ریز در استان فارس و عاری از خطر سرمای بهاره مدنظر قرار گیرد.
کلید واژگان: بادام, تمایز, عملکرد میوه خشک, درصد مغز, بازدهی تولیدConsidering the adverse effect of changing climate, it is necssary to introduce new commercial high-yielding and marketable almond cultivars with different chilling and heat requirements, flowering time, which can adapt to various regions. Therefore, almond trees of three recently registered cultivars named; Aria, Bardia and Zeighami and two control cultivars grafted on bitter almond seedlings were compared using randomized complete block design with five replications from 2018-21 in an almond orchard in Neyriz of Fars province in Iran. Chilling and heat requirements, tree growth vigor, yield related traits, and relationships between different pomological and morphological characteristics were measured and evaluated. The results showed that cv. Aria was superior to the other cultivars due to its higher trunk cross-sectional area (TCSA) (325 cm2) and production and yield efficiency (100.26 g nut and 25.36 g kernel per cm2 TCSA). The proportion of double kernels and kernels in the Zeighami and Bardia cultivars, respectively, was below the standard classification for almonds. Cv. Aria and cv. Bardia had the lowest chilling requirements (296 CU) and cv. Ferraduel the highest (515 CU). The heat requirement of the newly registered almond cultivars was also lower than control cultivars. Aria and Bardia cultivars flowered two weeks earlier than control cultivars. In conclusion, cv. Aria is a suitable commercial almond cultivar for being grown in regions with no of spring frost risk.
Keywords: Almond, Distinctness, Dry fruit yield, Kernel yield, Production efficiency -
ارزیابی شاخص دیکسون روشی کارآمد اما تخریبی و زمان بر برای پیش بینی کیفیت انواع نهال محسوب می شود. پیش بینی سریع کیفیت و قدرت رشد نهال در فصل جابجایی آن به واسطه شناسایی خصوصیات مورفولوژیکی که بیشترین همبستگی را با این شاخص داشته باشند، ضروری است. به منظور ارزیابی روابط بین شاخص های مورفولوژیکی نهال های پیوندی آلبالو و گیلاس، نهال ریشه لخت 17 رقم تجاری با سه تکرار از 10 نهالستان واقع در چهار استان کشور، از دو گروه نهال گواهی نشده روی پایه بذری و نهال گواهی شده روی پایه رویشی در فصل جابجایی نهال در سال های 1399 و 1400 برداشت شد. ویژگی های نهال ها شامل ارتفاع، قطر، طول ریشه، تعداد ریشه و شاخه فرعی، وزن تر و خشک، نسبت ارتفاع به قطر و شاخص دیکسون ارزیابی، و همبستگی ساده بین آنها برآورد شد. ضرایب همبستگی و آنالیز مسیر و با در نظر گرفتن شاخص دیکسون به عنوان متغیر وابسته، به آثار مستقیم و غیرمستقیم تجزیه شد. نتایج نشان داد میانگین شاخص دیکسون برای نهال های پایه بذری تولید شده در اقلیم های مختلف برابر با 6/15 بود و در مناطقی با بیش از 3400 درجه-روز رشد مقدار آن بیش از میانگین بود. در نهال های گواهی شده مقدار این شاخص به کمتر از 12 رسید که به نظر می رسد تحت تاثیر استفاده از پایه نیمه پاکوتاه کننده SL-64 بود. بر اساس نتایج آنالیز مسیر در ارزیابی شاخص دیکسون، بالاترین اثر مستقیم مربوط به قطر نهال بالای محل پیوند بود. قطر نهال به دلیل داشتن بالاترین همبستگی با شاخص دیکسون و اغلب خصوصیات مورفولوژیکی کارآمدترین شاخص در ارزیابی و درجه بندی کیفیت نهال تعیین شد.کلید واژگان: گیلاس, آلبالو, پایه بذری, پایه رویشی, نیمه پاکوتاه, شاخص کیفیت دیکسونEvaluation of the Dickson quality index (DQI) is an efficient but destructive and time-consuming method for prediction of the quality of different seedlings. Fast and low-cost prediction of the quality and vigor of fruit tree seedlings at harvest time using DQI which has shown to be highly correlated with morphological characteristics, is necessary. In this study, grafted sour cherry and sweet cherry bare-root seedlings of 17 commercial cultivars with three replications from 10 nurseries in four provinces in Iran were harvested during the transplanting seasons of 2020 and 2021. The seedlings were selected from two types of certified and non-certified grafted sour cherry and sweet cherry on the seedling and clonal rootstocks, respectively. Seedling height, diameter above grafting line (DAGL), root length, number of roots and branches, fresh and dry weight, height to diameter ratio, and DQI were assessed, and simple correlation coefficients between them were calculated. Path analysis method employed to estimate direct and indirect effects of variables. The results showed that the average DQI for non-certified seedlings was 15.6. The higher values of DQI were observed in areas with more than 3400 accumulated growing degree-days. For certified seedlings, DQI decreased to 12 which is likely to be the effect of using SL64 semi-dwarf rootstock. Based on the results of the path analysis for DQI, the highest direct effect was related to DAGL. DAGL was determined as the most efficient morphological characteristic for characterization of quality categories of grafted sour cherry and sweet cherry seedlings due mainly to its highest correlation with the DQI and most of the other morphological characteristics.Keywords: Sour cherry, Sweet cherry, seedling rootstock, clonal rootstock, semi-dwarf, Dixon quality index
-
به کارگیری شاخص دیکسون یک روش کارآمد، اما تخریبی و زمان بر برای پیش بینی کیفیت نهال در نهالستان ها محسوب می شود.پیش بینی سریع و کم هزینه کیفیت، استقرار و قدرت رشد نهال درخت میوه در باغ از طریق شناسایی ویژگی-های مورفولوژیکی که بیشترین همبستگی را با این شاخص داشته باشند، در مراحل مختلف تولید نهال ضروری است.به منظور ارزیابی روابط بین شاخص های مورفولوژیکی نهال هلو و شلیل، نهال ریشه لخت 16 رقم تجاری با سه تکرار از 10 نهالستان واقع در چهار استان کشور مورد مطالعه قرار گرفتند. نمونه ها از دو گروه نهال پیوندی گواهی نشده روی پایه بذری و نهال پیوندی گواهی شده روی پایه رویشی در فصل جابجایی نهال طی سال های 1400-1399 برداشت شد. ویژگی های نهال ها شامل ارتفاع، قطر، طول ریشه، تعداد ریشه و شاخه فرعی، وزن تر و خشک شاخساره و ریشه، نسبت ارتفاع به قطر و شاخص دیکسون ارزیابی، و همبستگی ساده بین آنها برآورد شد. ضرایب همبستگی از روش آنالیز مسیر و با در نظر گرفتن شاخص دیکسون به عنوان متغیر وابسته، به اثرات مستقیم و غیرمستقیم تجزیه شد.بر اساس نتایج، میانگین شاخص دیکسون برای نهال های گواهی نشده تولید شده در اقلیم های مختلف برابر با 14 و در مناطقی با درجه روز رشد تجمعی بیش از 3100 این شاخص بالاتر از میانگین بود. در نهال های گواهی شده مقدار این شاخص به 47 رسید. بر اساس نتایج آنالیز مسیر در ارزیابی شاخص دیکسون، بالاترین اثر مستقیم مربوط به قطر نهال بالای محل پیوند بود.قطر نهال به دلیل داشتن بالاترین همبستگی با شاخص دیکسون و اغلب خصوصیات مورفولوژیکی کارآمدترین شاخص در ارزیابی کیفی نهال است..
کلید واژگان: پایه بذری, پایه رویشی, شاخص تنومندی, نهال گواهی شدهApplying the Dickson quality index (DQI) is an efficient but destructive and time-consuming method for predicting sapling quality in nurseries.Fast and low-cost prediction of the quality, establishment, and growing strength of fruit tree saplings in the orchard through the identification of morphological characteristics, which are so highly correlated with this index, is necessary for different stages of sapling production.To evaluate the relationship between the morphological characteristics in peach and nectarine saplings, bare-root saplings of 16 commercial cultivars with three replicates from 10 nurseries, located in four provinces, were studied. The samples provided from two types of non-certified sapling, grafted on the seedling rootstocks, and certified sapling on the vegetative rootstocks during the transplanting seasons of 2020-2021. Sapling height, diameter above grafting line (DAGL), root length, number of roots and branches, shoot and root fresh and dry weights, height to diameter ratio, and DQI were evaluated, and simple correlations between them were estimated. The correlation coefficients were broken down into direct and indirect effects through path analysis, with DQI as the dependent variable.The results showed that the average DQI for non-certified saplings, produced in different climates, was 14. The higher values were observed in areas with more than 3100 AGDD. In certified saplings, DQI reached to 47. Based on the results of the path analysis for DQI evaluation, the highest direct effect was related to the DAGL.DAGL is the most efficient index in the quality assessment of the saplings, due to having the highest correlation with the DQI and most of the morphological traits.
Keywords: seedling, Vegetative rootstocks, Sturdiness quotient, Certified sapling -
سابقه و هدف
برجای ماندن بقایای کشاورزی بویژه ضایعات خشبی و مقاوم به تجزیه و زمان بر بودن کمپوست شدن این بقایا، اهمیت استفاده از ریزجانداران تجزیه کننده به عنوان فعال کننده زیستی را نشان می دهد. با تلقیح ریزجانداران به بقایای کشاورزی سخت تجزیه-شونده، می توان سرعت کمپوست شدن آن ها را افزایش داد و کمپوستی با کیفیت تولید نمود. هدف از این پژوهش جداسازی، شناسایی و تعیین کارایی انواع باکتری ها و قارچ های سلولولیتیک و لیگنینولیتیک بود.
مواد و روش هانمونه برداری از بافت های نیمه پوسیده درختان، مواد آلی شامل کمپوست، ورمی کمپوست، کود حیوانی، نمونه های جانوری مانند موریانه، کرم خاکی، ماهی آمور و نمونه های تجاری حاوی فعال کننده زیستی انجام شد. به منظور جداسازی جدایه های باکتری و قارچ با توانایی تولید آنزیم های سلولازی و لیگنینازی، بعد از تهیه سری رقت از عصاره های هر یک از نمونه ها، کشت روی محیط های کشت عمومی انجام شد. پس از خالص سازی انواع باکتری و قارچ، کارایی از نظر فعالیت سلولازی و لیگنینازی به روش اندازه گیری قطر هاله شفاف روی محیط های کشت اختصاصی تعیین شد. شناسایی مولکولی جدایه های منتخب باکتری و قارچی به ترتیب با تکثیر ناحیه 16S rDNA و ناحیه ITS1-5.8S-ITS2 انجام شد.
یافته هادر مجموع 83 جدایه باکتری و 18 جدایه قارچی با قابلیت تولید سلولاز مشخص گردیدند. جدایه های باکتری WB12 و CCB9 به ترتیب با نسبت قطر هاله به قطرکلنی 5/9 و 5/7 بیشترین میزان فعالیت سلولازی را نشان دادند. در جدایه های قارچی بیشترین فعالیت سلولولیتیکی مربوط به جدایه های WF2 و WF4 بود؛ به طوریکه نسبت قطر هاله به قطرکلنی در هر یک از این دو جدایه به ترتیب 57/4 و 4/2 بود. در مورد فعالیت لیگنینولیتیکی مشخص گردید که محیط کشت چاپک حاوی متیل بلو به میزان یک گرم بهترین محیط جهت بررسی فعالیت لیگنینولیتیکی می باشد و بیشترین نسبت قطر هاله به قطر کلنی در محیط چاپک به ترتیب در جدایه های باکتری WB6 و WB5 و به میزان 10 و 7 مشاهده گردید. در جدایه های قارچی فعالیت لیگنینولیتیکی فقط در دو جدایه WF2 و WF4 مشاهده شد؛ به طوریکه نسبت قطر هاله به قطر کلنی به ترتیب 17/2 و 2 بود. نتایج شناسایی مولکولی نشان داد که جدایه های منتخب باکتری بیشترین تشابه را به Bacillus halotolerans، Bacillus siamensis، Bacillus paralicheniformis، Bacillus subtilis، Bacillus atrophaeus، Bacillus amyloliquefaciens، Bacillus circulans، Bacillus sp.،Citrobacter amalonaticus، Serratia marcescens و جدایه های منتخب قارچی همانندی بیشتری به گونه های Penicillium corylophilum و Pseudogymnoascus pannorum داشتند. درخت تبارزایی بیشینه صرفه جویی با اعتبارسنجی بوت استرپ 1000 نشان داد که جدایه های باکتری و قارچی به ترتیب در نه و دو کلاد قرار گرفتند.
نتیجه گیریبررسی میزان فعالیت سلولولیتیکی نشان داد که باکتری Bacillus amyloliquefaciens بیشترین میزان فعالیت سلولولیتیکی را داشت و بیشترین فعالیت لیگنینولیتیکی نیز در باکتری Serratia marcescens به دست آمد. در جدایه های قارچی بیشترین فعالیت سلولولیتیکی و لیگنینولیتیکی در جدایه هایPenicillium corylophilum و Pseudogymnoascus pannorum مشاهده گردید. بر اساس نتایج این تحقیق، پیشنهاد می شود که امکان استفاده از ترکیب ریزجانداران منتخب، جهت تهیه فرمولاسیون های اولیه برای تبدیل سریع تر ضایعات کشاورزی به کمپوست مورد بررسی قرار بگیرد.
کلید واژگان: بقایای کشاورزی, باکتری, قارچ, سلولاز, لیگنینازBackground and objectivesThe existence of agricultural wastes, especially wood and degradation-resistant wastes and time-consuming composting of these residues, shows the importance of using degrading microorganisms as bioactivators. By inoculating microorganisms into hard-to-decompose agricultural residues, it is possible to increase their composting rate and produce quality compost. The aim of this study was to isolate, identify and determine the efficacy of cellulolytic and ligninolytic bacteria and fungi.
Materials and methodsSamples were taken from semi-rotten tissues of trees, organic matter including compost, vermicompost, animal manure, animal samples such as termites, earthworms, amur fish and commercial samples containing bioactivators. In order to isolate bacterial and fungal isolates with the ability to produce cellulose and ligninase enzymes, after preparing a series of dilutions from the extracts of each sample, culture was performed on common culture media. After purification of bacteria and fungi, the efficiency in terms of cellulase and ligninase activity was determined by measuring the diameter of the transparent halo on specific culture media. Molecular identification of selected bacterial and fungal isolates was performed by amplification of 16S rDNA region and ITS1-5.8S-ITS2 region, respectively.
ResultsA total of 83 bacterial isolates and 18 fungal isolates capable of producing cellulase were identified. BB12 and CCB9 isolates showed the highest cellulase activity with a ratio of halo diameter to colony diameter of 9.5 and 7.5, respectively. In fungal isolates, the highest cellulolytic activity was related to WF2 and WF4 isolates; the ratio of halo diameter to colony diameter in each of these two isolates was 4.57 and 2.4, respectively. Regarding ligninolytic activity, it was found that Chapak culture medium containing one gram of methyl blue is the best medium to study ligninolytic activity and the highest ratio of halo diameter to colony diameter in Chapak medium was in WB6 and WB5 bacterial isolates, respectively in the amount of 10 and 7. In fungal isolates, ligninolytic activity was observed only in WF2 and WF4 isolates; So that the ratio of halo diameter to colony diameter was 2.17 and 2, respectively. The results of molecular identification showed that the selected bacterial isolates were most similar to Bacillus halotolerans, Bacillus siamensis, Bacillus paralicheniformis, Bacillus subtilis, Bacillus atrophaeus, Bacillus amyloliquefaciens, Bacillus circulans, Bacillus sercatus, Bacillus sp. The fungi were more similar to Penicillium corylophilum and Pseudogymnoascus pannorum. The maximum parsimony tree with 1000 bootstrap replications showed that bacterial and fungal isolates were located in 9 and 2 clades, respectively.
ConclusionExamination of cellulolytic activity showed that Bacillus amyloliquefaciens showed the highest amount of cellulolytic activity and the highest ligninolytic activity was seen in Serratia marcescens. In fungal isolates, the highest cellulolytic and ligninolytic activities were observed in Penicillium corylophilum and Pseudogymnoascus pannorum. Based on the results of this study, further investigation is suggested about the possibility of using a combination of selected microorganisms to prepare initial formulations for faster conversion of agricultural waste into compost.
Keywords: Agricultural residues, Bacteria, Fungi, cellulase, ligninase -
غربالگری برخی ارقام تجاری زردآلوی ایران با استفاده از نشانگرهای ریزماهواره با هدف شناسایی هم نامی ها
در ایران، بسیاری از ارقام محلی زردآلو توسط باغ داران و نهال کاران با هدف بهره برداری از ارقام جدید در میان استان ها جابجا شده و متعاقبا در برخی موارد نام آن ها در مقصد تغییر یافته است. بنابراین برای مدیریت بهینه ژرم پلاسم زردآلوی کشور و شناسایی ارقامی که از نظر ژنتیکی از یکدیگر متفاوت هستند، غربالگری ژرم پلاسم زردآلو در ایران ضروری به نظر می رسد. بنابراین هدف از انجام این مطالعه، غربالگری تعدادی از ارقام تجاری زردآلوی ایران با استفاده از نشانگرهای ریزماهواره، جهت بررسی وضعیت نام های اطلاق شده به ارقام، شناسایی هم نامی ها و درک بهتر از تفاوت های ژنتیکی میان ارقام بود. در این مطالعه 29 رقم مختلف زردآلو با پنج تکرار از 14 نهالستان از شش استان کشور جمع آوری شدند. برای ارزیابی وضعیت حفظ اصالت ژنتیکی در نهالستان های کشور، برخی از ارقام، دو بار از نهالستان های مختلف جمع آوری شدند. همچنین DNA 10 رقم بومی زردآلو که قبلا ثبت و در فهرست ملی ارقام وارد شده بودند نیز به عنوان شاهد در مطالعه گنجانده شدند. علاوه بر آن زردآلوی رقم Orange Red (با نام محلی پرتقالی) به عنوان نمونه Outgroup در این بررسی ها گنجانده شد. برای انجام آزمایشات، استخراج DNA به روش CTAB انجام و از 13 جفت آغازگر ریزماهواره که در مطالعات مختلف بیشترین میزان تنوع را آشکار کرده بودند، برای انجام واکنش های زنجیره ای پلیمراز استفاده شد. سپس محصولات این واکنش ها بر روی ژل پلی اکریلامید ده درصد الکتروفورز شد. نتایج نشان داد که شاخص های تنوع ژنی نی و شانون به ترتیب 0/32 و 0/48 بودند. بیشترین فاصله ژنتیکی (0/74) میان ارقام عسگرآبادی و زودرس و همچنین ارقام محلی گوشتی زودرس و نصیری مشاهده شد. در این مطالعه، برخی از ارقام علی رغم داشتن اسامی متفاوت، دارای زمینه ژنتیکی مشابهی بودند. همچنین نتایج نشان داد که ارقام نصیری، طبرزه و شاهرودی که هر کدام از دو نهالستان از استان های متفاوت جمع آوری شده بودند، علی رغم نام یکسان دارای زمینه ژنتیکی متفاوتی بودند. در نهایت می توان گفت که یکی از چالش های جدی در مدیریت ژرم پلاسم و نهالستان های کشور، عدم وجود باغات مادری استاندارد از ارقام اصیل بومی زردآلو جهت تامین پیوندک های سالم و اصیل برای نهالستان ها می باشد.
کلید واژگان: تجزیه خوشه ای, نشانگر مولکولی, مدیریت ژرم پلاسم, هم نامیScreening of some Iranian Commercial Apricot Cultivars by SSR Markers for Identification of SynonymsIntroductionApricot (Prunus armeniaca L.) as an important fruit crop belongs to the Amygdaloideae in the Rosacea family and is grown in regions with Mediterranean climates in the world. Apricot species were classified into six eco-geographical groups including: Central Asian, East Chinese, North Chinese, Dzhungar-Zailij, Irano-Caucasian and European. Iranian genotypes which belong to the Irano-Caucasian group are mostly self-incompatible with low chill requirement. The high level of genetic diversity in Iranian apricots is due to sexual reproduction by seeds during the years. In Iran, many of apricot local varieties have been relocated between provinces and subsequently, in some cases their names, have been changed over the years. Hence, to determine the genetically different cultivars and detection of synonyms, screening of apricot germplasm seems necessary in Iran.
Materials and MethodsThirty eight commercial genotypes of apricot with five biological replications were collected from 14 nurseries in West Azarbaijan, East Azarbaijan, Esfahan, Semnan, Alborz, and Tehran Provinces in Iran. Additionally Orang Red apricot (Porteghali) included in the study as an outgroup sample. Also DNA sample of previously registered apricots in national list were used in this study. Young and healthy leaves of each cultivar were sampled and stored at -70 °C. Samples were powdered using mortar and pestle in presence of liquid nitrogen. CTAB extraction buffer was used for nucleic acid extraction. Quantity and quality of extracted DNA were measured by spectrophotometry and agarose gel electrophoresis.Thermal cycles were done in Eppendorf thermocycler and the cycling program were set on one cycle of 94°C for 4 minute, 30 cycles of 94°C for 30 seconds, annealing temperature of each primer for 30 seconds and 72°C for 30 seconds followed by one cycle of 72°C for 5 minutes. PCR products were resolved on 10% polyacrylamide gels in 1x TBE buffer. GelRed (Biotium) was applied for gel staining and amplified bands were revealed by UV (300 nm). Eight SSR markers which showed more diversity were selected and scored. Polymorphic alleles were scored as one for presence and zero for absence. For detection of off types, samples were classified by Paired Group method and Euclidean algorithm in PAST software. Then the data of off-types were removed from the dataset and samples were reclassified by the method. Principal Coordinate Analysis (PCoA) was carried out using PAST software. Genetic diversity indices were evaluated in Popgene 32 software.
Results and DiscussionEight SSR loci produced 124 alleles with the average 15.5 allele per locus. Nei’s gene diversity and Shannon’s information index were 0.32 and 0.48, respectively which showed high level of diversity in this collection. Distance matrix based on Nei’s gene diversity showed that the most genetic distance (0.74) was between Askar Abadi and Zodras, Mahali Goushti Zodras and Nasiri cultivars. Clustering of samples indicated that some samples including 19 (Shahroudi), 59 (Nakhjavan), 107 (Shahroudi), 127 (Soltani), 137 (Ghavami), 144 (Tabraze) and 156 (Daneshkade) were off-types.For identification of synonyms the off-type samples were disregarded. Cluster analysis illustrated that some local cultivars with different names had same genetic backgrounds. Thus, the names of these samples should be unified in the germplasm. Depicted graph based on first and second coordinates in PCoA demonstrated that the 38 collected groups of apricots are genetically 26 distinct cultivars and there are some duplicates in the germplasm. Results showed that three loci including UDP98-021, UDP98-409 and UDP98-411 were able to distinguish all 26 genotypes. To check the genetic identity of saplings with the same name, some cultivars including Jahangiri, Askar Abadi, Shamlou, Saltanati, Shahroudi, Shams, Tabarze and Rajab Ali were collected from two different nurseries. Surprisingly, the results showed that Nasiri, Tabraze and Shahroudi which were sampled twice from distinct nurseries and provinces, despite of identical names, had different genetic backgrounds.
ConclusionDetected off-types among five biological replications of local varieties propagated asexually by nurseries showed that there was not sufficient attention in the selection of propagating material in the nurseries. In this context, establishment of foundation blocks by public sector and mother orchards by private sector of economy from Iranian apricot local varieties can be an effective solution so that nursery operators can provide certified propagating material for production of certified nursery stocks. Moreover, seed and plant certification and registration institute should made inspection and testing procedures in mother orchards and nurseries to ensure that propagated trees are healthy, genetically uniform and original.
Keywords: Cluster analysis, Germplasm management, Molecular Marker, Synonym -
به منظور بررسی امکان افزایش مقاومت به سرمای بهاره درخت انگور از طریق مواد ضد یخ در شرایط باغی، آزمایشی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در مرکز تحقیقات شهرستان تاکستان در استان قزوین در دو سال 91 و92 اجرا شد. محلول پاشی با 4 ماده ضد یخ شامل سالیسیلیک اسید، تیوفر، کراپ اید، بایوبلوم و آب مقطر به عنوان تیمار شاهد در 4 مرحله فنولوژیکی از جمله پاییز پیش از به خواب رفتن گیاه، در زمان متورم شدن جوانه ها، مصادف با شروع خوشه دهی و در زمان خوشه دهی کامل روی سه درخت انگور بی دانه قرمز در هر کرت آزمایشی انجام شد. خصوصیات کمی و کیفی مانند وزن خوشه، عملکرد محصول و میزان مواد جامد محلول، خصوصیات بیوشیمیایی برگ انگور مانند میزان اسمولیت های پرولین و بتائین گلایسین و وضعیت آنزیم های شاخص مقاومت به سرما از جمله گایاکول پراکسیداز (GPX)، آسکوربات پراکسیداز (APX) و کاتالاز (CAT) اندازه گیری و مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. نتایج نشان داد که استفاده از مواد ضد یخ نامبرده به طور متوسط میزان مواد جامد محلول، وزن خوشه و عملکرد درخت انگور را بطور متوسط به ترتیب تا 22، 17 و 26 درصد افزایش داد که از این نظر بایوبلوم تاثیر بیشتری داشت. کاهش به طور متوسط 2 درجه دمای هوا طی مراحل ریزش برگ و رکود انگور (آبانماه تا دیماه) سال 92 نسبت به سال قبل از آن منجر به افزایش معنی دار میزان اسمولیت ها و فعالیت آنزیم های شاخص مقاومت به سرما شد. همچنین مواد ضد یخ موجب افزایش معنی دار میزان اسمولیت ها و فعالیت آنزیم های شاخص مقاومت به سرما نسبت به تیمار شاهد شدند. به طوریکه بیشترین میزان این اسمولیتها و میزان فعالیت این آنزیم ها به ترتیب مربوط به تیمارهای سالسیلیک اسید، تیوفر، کراپ آید و بایوبلوم بوده و کمترین آن در تیمار شاهد اندازه گیری شد. این نتایج نشان می دهد که ضد یخ های تجاری مورد بررسی می توانند نه تنها برای افزایش مقاومت گیاه به سرما در تاکستان مورد استفاده قرار بگیرند، بلکه اندازه خوشه و کیفیت انگور را نیز بهبود می دهند.کلید واژگان: آسکوربات پراکسیداز, بتائین گلایسین, پرولین, سرمازدگی, قرمز بیدانهIntroductionNowadays, horticultural products especially in our country are damaged by the climate change events (rising temperatures, water shortage associated by drought and extreme temperature fluctuations). The greatest economic damage to horticultural crops are caused by winter chilling and / or spring frosts, in which has been increased by seventimes during the last 10 years. Indeed, just during 9 months of 2016-2017 year, the chilling/frost damages were reached to 140 million euro of the total damage value of 240 million euro to agriculture (about 60%). According to the Agricultural Insurance Fund, maximum amount of compensation to farmers of the country was paid to apples, walnuts, grapes, almonds, pomegranates, oranges and pistachios orchardists, respectively. Grape (Vitisvinifera), a member of the Vitaceae family, is the most important horticultural crop in Takestan region, ranking top in producing raisins in Iran. Yearly, horticultural practices in order to reduce the severity of chilling damages to crops cost a lot under orchard conditions. Some of these practices are included burying vines under soil, winter ice-watering, flood irrigation, and turning the heaters on. Nowadays, cheap and fast alternative methods such as anti-freezes spraying havebeen considered to reduce the freeze injuries under orchards. These compounds as mechanical barriers either prevent the ice crystals formation on the sensitive plant tissues or activate the freezing tolerance mechanisms in the plants. Salicylic acid (SA), a type of phenolic acid, is one of the most secondary metabolites in the grape. SA not only plays an important role on the determination of the quality, color and taste of fruit, but also influences on the plant responses into environmental stresses such as drought, chilling, salinity and heavy metals. Natural osmolites such as soluble sugars, amino-acids and ammonium compounds are accumulated inside the plants under natural conditions. Commercial anti-freeze/anti-transpiration compounds on the basis of the mentioned natural osmolites are used to increase the freezing tolerance or postponing the bud break of horticultural crops. For example, Bio-bloom, Tiofer®, Cropaid® and Fosnutren® were used as anti-freeze compounds under almond, cherry, pistachio and apple orchards in Iran. The efficiency of this method to reduce the chilling injuries in vineyards is not well known. Therefore, to consider the effects of plant basis anti-freeze compounds on the freezing tolerance of red seedless grape under Takestan climate conditions, the current experimentation was conducted. In this regard, the important freezing tolerance determining osmolites as well as some of the qualitative and quantitative characters of vines in response to these compounds were evaluated.Materials And MethodsIn order to study the likely increase in grape spring freezing tolerance using the anti-freeze compounds under the orchard, an experiment was conducted as randomized completeblock design (RCBD) with anti-freeze compounds in Agriculture and Natural Resources Research Center of Qazvin during 2012-2013. Minimum monthly temperature during the autumn and winter months was -12.2 °C. The treatments including the spray of SA, Tiofer®, Cropaid®, Bio-Bloom® and water (control) were used on vines during fourphonological stages: before plant dormancy, during bud swelling, start of clustering and during the final clustering on the three red seedless vines per plot. Quantitative and qualitative characters such as cluster weight, yield and total soluble solids (TSS) were measured. Leaves osmolites contents such as proline (Bates et al.,1973) and glycin-betain (Grieve and Grattan.,1983) as well as the status of the freezing resistance index enzymes activities such as Glutathione peroxidase (GPX) (Updhyaya et al.,), Ascorbateperoxidase (APX) (Nakano and Asada,1981) and Catalase (CAT) (Aebi, 1984) were evaluated. All statistical analyses were made using SAS software. The comparison of mean values for the different treatments was made by ANOVA, followed by the Duncans test at the significant level of 0.05.Results And DiscussionThe results showed that the anti-freeze compounds resulted in an significant increase in the TSS, cluster weight and yield by 22%, 17% and 26%, respectively and the most effectswas observed in Bio-bloom. Our results regarding the effect of SA on the TSS was in accordance with other researchers (ShokrollahFaam, 2011; Sedighi et al., 2011; Champa et al., 2014;Marzouk and Kasm, 2011). However the effect of other anti-freeze compounds on the quantitative characteristics has not studied yet. Tiofer and Cropaid had no significant effect on the grape cluster weight. Proline content increased significantly using anti-freeze compounds compared to control during 2012-2013. But there was no significant difference between the different anti-freeze compounds for proline content. The most important content of betaine-glysine was observed in SA and Bio-bloom treatments. A decrease in air temperature during 2013 dormancy period resulted in higher amount of osmolytes contents (betaine glycine) and freezing resistance index enzymes activities compared to those of 2012. The most important contents of these enzymes activities were obtained in SA, Tiofer, Cropaid and Bio-Bloom treatments, respectively and the less important content was observed in control.ConclusionsAccording to these results the commercial anti-freeze compounds could be useful not only for an increase in the grape spring freeze resistance but also for an improvement in the grape cluster weight, total soluble solids and yield. Osmolytes contents such as such as proline and betaine glycine and enzymes GPX, APX, CAT are significantly higher in anti-freeze treated plants compared to control. Since high levels of soluble solids, mentioned osmolytes and enzymes resulted in an increase in cold resistance in plant, the use of antifreeze as an easy and inexpensive way to increase the cold hardiness of grapes is recommended. These results were obtained with this antifreeze in 5 ppm concentration. Therefore more researches on the other varieties using different concentrations of anti-freeze compounds are recommended.Keywords: Ascorbate peroxidase, Frost, Glycine-betaine, Proline, Red seedless
-
به منظور بررسی تاثیر تنش خشکی بر رشد رویشی درخت هلو (Prunus persica L.) در شرایط باغی، آزمایشی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 3 تیمار و در 4 تکرار در باغ تجاری شهد ایران در مشهد در سال زراعی 1390 روی رقم دیررس البرتا انجام شد. سه تیمار آبیاری شامل 360 (تنش ملایم)، 180 (تنش متوسط) و 90 (تنش شدید) مترمکعب در هکتار در هفته به صورت قطره ای (کمینه ی پتانسیل آب ساقه نزدیک برداشت به ترتیب 2/1-، 5/1- و 7/1- مگاپاسکال) از اواسط دوره سخت شدن هسته (22 خرداد) تا برداشت میوه (1 مهر) اعمال شد. پتانسیل آب بیشینه ی برگ و پتانسیل آب کمینه ی برگ و ساقه، سرعت فتوسنتز خالص، تعرق، هدایت روزنه ای و دمای برگ، تعداد شاخه های نوظهور و طول شاخه های برگی در طول فصل رشد، و سطح برگ درختان هلو در زمان برداشت اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که تنش کم آبی تاثیری منفی بر وضعیت آبی درخت هلو داشت که به موجب آن تبادلات گازی برگ و رشد رویشی درخت هلو کاهش یافت. بطوریکه کاهش تولید آسیمیلات درخت نتیجه ی کاهش هم سرعت فتوسنتز خالص برگ (تا حدود 23 و 50 درصد در فصل رشد به ترتیب در تنش متوسط و شدید در مقایسه با تنش ملایم) و هم سطح برگ کل درخت (تا حدود 57 درصد و 79 درصد در زمان برداشت به ترتیب در تنش متوسط و شدید در مقایسه با تنش ملایم) بود. همبستگی مثبت معنی دار بین میزان پتانسیل آب برگ و رشد رویشی هلو نشان داد که وقتی پتانسیل آب برگ تا 56/1- و 30/2- مگاپاسکال کاهش یافت، از رشد شاخه به اندازه ی به ترتیب 30 درصد و 50 درصد جلوگیری شد.
کلید واژگان: پتانسیل آب, تعرق, خشکی, فتوسنتز, هدایت روزنه ایIn order to study the sensitivity of vegetative growth to water deficit stress of a late-maturing peach (Prunus persica L. cv. Elberta) under orchard conditions, an experiment was conducted as randomized complete-block design with three treatments and four repetitions in Shahdiran commercial orchard in Mashhad during 2011. Three irrigation treatments including 360 (low stress), 180 (moderate stress) and 90 (severe stress) m3ha-1week-1 using a drip irrigation system (minimum stem water potential near harvest: -1.2, -1.5 and -1.7 MPa, respectively) from the mid-pit hardening stage (12th of June) until harvest (23rd of Sep.) applied. Predawn, stem and leaf water potentials, leaf photosynthesis, transpiration, stomatal conductance and leaf temperature, the number of new shoots on fruit bearing shoots and vegetative shoots lengths during growing season as well as leaf area at harvest were measured. The results showed that water deficit stress had negative effects on peach tree water status, thereby resulting in decreased leaf gas exchange and tree vegetative growth. As significant decreased assimilate production of tree was resulted from both decreased leaf assimilation rate (until about 23 % and 50 %, respectively under moderate and severe stress conditions compared to low stress conditions) and decreased leaf area of tree (until about 57% and 79%, respectively under moderate and severe stress conditions compared to low stress conditions at harvest). The significant positive correlation between leaf water potential and vegetative growth of peach revealed that shoot growth would decrease by 30% and 50% of maximum at leaf water potential of –1.56 and –2.30 MPa, respectively.Keywords: Drought, Photosynthesis, Stomatal Conductance, Transpiration, Water Potential -
به منظور بررسی و مقایسه خصوصیات فیزیکوشیمیایی و فعالیت آنتی اکسیدانی میوه برخی از ارقام تجاری هلو (Prunus persica (L.) Basch) آزمایشی در قالب طرح کاملا تصادفی با 6 تیمار و 4 تکرار انجام شد. تیمارها شامل 6 رقم هلو شامل ارقام هلوی سرخ مشهد، هلوی سفید مشهد، هلوی انجیری، هلوی سبز، آلبرتا، ردهیون و جی اچ هیل بود که از باغ تجاری شهد ایران در مشهد تهیه شد. فاکتورهای مورد بررسی شامل وزن میوه و هسته، طول و عرض میوه، میزان مواد جامد محلول کل (بریکس)، اسیدیته قابل تیتراسیون، pH آب میوه، خصوصیات رنگ شامل L، a و b پوست و گوشت، میزان ویتامین ث، میزان مواد فنلی کل و فعالیت آنتی اکسیدانی در گوشت و پوست هلو بود. بر اساس نتایج این پژوهش بیشترین و کمترین وزن میوه به ترتیب در ارقام جی اچ هیل و آلبرتا به دست آمد. میزان فعالیت آنتی اکسیدانی و مواد فنلی کل گوشت ارقام تجاری مشهد به ترتیب، بین 13 تا 48 میلی گرم در میلی لیتر و 47 تا 209 میلی گرم اسید گالیک در 100 گرم وزن تر گوشت متغیر بود. میزان مواد فنلی کل و ظرفیت آنتی اکسیدانی پوست هلو بیشتر از گوشت آن بود. با کیفیت ترین میوه از نظر داشتن بیشترین میزان ویتامین ث، مواد جامد محلول، مواد فنلی کل و فعالیت آنتی اکسیدانی، هلوی سبز مشهد بود. هلوی سرخ و سفید مشهد از لحاظ ویتامین ث، میزان مواد جامد محلول و وزن مناسب بود اما میزان مواد فنلی و فعالیت آنتی اکسیدانی آن از سایر ارقام پایین تر بود. بعضی شاخص های رنگ جهت گزینش میوه حاوی ویتامین ث و فعالیت آنتی اکسیدانی بالا قابل استفاده هستند.کلید واژگان: هلو, آسکوربیک اسید, شاخص های رنگ, ترکیبات فنلیIn order to compare the antioxidant capacity, total phenolic content and physico-chemical characteristics of commercial peach cultivars, an experiment based on randomized complete design (RCD) with 6 treatments and 6 replications was conducted. The treatments included six cultivars of white peach, Fig peach, Green peach, Elberta, Redhaven and GHHale collected from Shahd Iran commercial Orchard in Mashhad. The analyzed parameters included fruit and stone weight, length and width fruit, soluble solids, titratable acidity, pH, color variables like as L, a, and b, vitamin C, total phenolics compounds and total antioxidant activity in skin and pulp. The results showed that the heaviest and the lightest fruits in weight were produced by GHHale and Elberta, respectively. Total antioxidant activity and total phenol content varied up to 13-48 mg.ml-1 and 47-209 mg GA.100g-1 fresh weight, respectively. The antioxidant capacity of skin was higher than that of pulp. The best quality fruit in terms of highest vitamin c, total phenolics, total antioxidant activity and soluble solids was produced by green peach. White peach cultivar was suitable in terms of vitamin c, soluble solids and fruit weight, whereas its total phenolics and total antioxidant activity were the lowest. Some color parameters are usable in selecting fruit with high vitamin c and total antioxidant activity.Keywords: Ascorbic acid, Color parameters, Phenolic compounds, Prunus persica
-
در این تحقیق به منظور بررسی اثر روش های مختلف خشک کردن توسط آون، ماکروویو، دمای محیط (سایه) و ترکیب ماکروویو و دمای محیط بر زمان خشک شدن، میزان اسانس، فعالیت آنتی اکسیدانی و مواد فنولی دو توده ترخون (Artemisia dracunculus L.) دو آزمایش مستقل در قالب طرح کاملا تصادفی با 13 تیمار خشک کردن (آون: دماهای 40، 50، 60 و 70 درجه سانتی گراد؛ ماکروویو: توان های 900، 600، 450، 300، 180 و 100 وات؛ خشک کردن در دمای محیط؛ خشک کردن ترکیبی ماکروویو با توان های 900 و 600 + خشک کردن در دمای محیط) بر دو توده ترخون (مشهد و نیشابور) انجام شد. همچنین مقایسه ای بین نمونه تر و تیمارهای مذکور از نظر صفات فوق انجام شد (برای خشک کردن 13 تیمار و برای دیگر صفات 14 تیمار). نتایج این تحقیق نشان داد که به طورکلی از نظر میزان رطوبت و مواد موثره اندازه گیری شده بین این دو توده تفاوت وجود داشت. همچنین عکس العمل این دو توده، از نظر واکنش به روش های مختلف خشک کردن تا حدی متفاوت بود. از نظر مدت زمان خشک شدن در هر دو آزمایش، طولانی ترین زمان (حدود 30 ساعت و 32 ساعت در توده مشهد و نیشابور) مربوط به دمای محیط و زودترین زمان (حدود 5 دقیقه) مربوط به ماکروویو با توان 900 وات بود. در هر دو آزمایش بالاترین میزان اسانس (27/2 و 2/3% به ترتیب توده مشهد و نیشابور) مربوط به نمونه تر و بعد از آن دمای محیط و ماکروویو با توان 900 وات بود و افزایش دما باعث کاهش میزان اسانس شد. میزان اسانس در توان های دیگر ماکروویو و تیمارهای ترکیبی، متوسط بود. بیشترین فعالیت آنتی اکسیدانی (5/82 و 8/81% به ترتیب توده مشهد و نیشابور) مربوط به نمونه تر بود، درحالی که کمترین میزان آن در توده مشهد (7/60%) و نیشابور (53%) به ترتیب مربوط به تیمارهای دمای محیط و 40 درجه آون بود. بالاترین میزان مواد فنولی (به ترتیب 165 میلی گرم گالیک اسید در گرم وزن خشک) در توده مشهد مربوط به تیمار ماکروویو با توان 600 و در توده نیشابور (7/524 میلی گرم) مربوط به تیمار ماکروویو با توان 900 بود.
کلید واژگان: آنتی اکسیدانت, اسانس, پلی فنول ها, ماکروویوIn order to study the effects of different drying methods including oven, microwave and ambient (shade condition) on drying time, essential oil content, antioxidant activity and phenol compound of two populations of Tarragon (Artemisia dracunculus L.), two separate experiments were carried out on two populations (Mashhad and Nishabur). The experiment was performed in a completely randomized design with three replications and 13 drying treatments (oven temperatures: 40, 50, 60 and 70 °C, six microwave powers: 100, 180, 300, 450, 600 and 900 w, shade drying and combination of drying with microwave (600 and 900 w) and shade drying). In addition, a comparison was performed between fresh sample and the mentioned treatments. Results showed that moisture content and measured active substances were different between studied populations. In both experiments, the longest drying time (about 30 hours and 32 h for Mashhad and Nishabur population, respectively) and the shortest drying time (about 5 minutes) was obtained at ambient temperature and 900 w microwave power treatments, respectively. In both experiments, the highest essential oil content (2.27 and 3.2% for Mashhad and Nishabur population, respectively) was obtained from fresh samples and then ambient temperature and microwave 900 w treatments. Essential oil content was decreased by increasing drying temperature. Essential oil content was in an average in all combination treatments. The highest antioxidant activity (82.5 and 81.8% in Mashhad and Nishabur population, respectively) was obtained by fresh samples while the lowest amount was obtained for Mashhad (60.7%) and Nishabur (53%) populations in ambient temperature and in 40°C oven dry, respectively. Maximum phenol compound was recorded for Mashhad population (165 mg GA/g DW) in 600 w microwave power and Nishabur population (524/7 mg GA/g DW) in 900 w microwave power, respectively
Keywords: Anti oxidant, essential oil, polyphenols, microwave -
صمغ ها، کلوئیدهای آبدوست، هیدروکلوئیدها، موسیلاژها و پلیمرهای آبدوست همگی به موادی اطلاق میشوند که قدرت تشکیل ژل را دارند. لایه محافظ مورد استفاده بر روی مواد غذایی می تواند از طریق کاهش هدرروی رطوبت، کنترل تبادلات گازی، تنظیم سرعت واکنش های اکسیداتیو و کاهش آلودگی در افزایش عمر نگهداری مواد غذایی موثر باشد. همچنین این پوشش ها می تواند حامل مواد ضد قهوه ای شدن و ضد میکروبی و همچنین حامل موادی باشد که باعث حفظ رنگ و طعم مواد غذایی گردد. بعضی از مزایای پوشش های خوراکی شامل اثرات باکتری کشی آنها، بالابردن ارزش غذایی محصولات، دلپذیر بودن طعم آنها و حتی کاهش آلودگی محیط زیست می باشند. این تحقیق به منظور دستیابی به نانو ذرات زیست تجزیه پذیر از پلیمرهای گیاهی و بررسی تاثیر این نوع پوشش خوراکی بر خصوصیات نگهداری میوه ی خیار در آزمایشگاه صنعتی دانشکده داروسازی دانشگاه علوم پزشکی مشهد و آزمایشگاه های تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد و به اجرا درآمد. ابتدا با روش خیساندن7 موسیلاژ کتیرا (Astragalus gummifera)، پنیرک (Malva silvestris)، بذر ریحان (Ocimum basilicum)، بارهنگ (Plantago lanceolata)، اسفرزه (Plantago psylium) و تخم شربتی (Lallemantia royleana) به عنوان پلیمر طبیعی در دمای معمولی، استخراج شد. از اتیل سلولز به عنوان شاهد استفاده شد. سپس فراکسیون محلول در استن این موسیلاژها تهیه شد و با روش فاز دیسپرشن در محلول آبی دارای موازنه هیدروفیل/لیپوفیل8 (HLB) های متفاوت بین 5 تا 15 و همچنین در دورهای 500،750 و 1000 دور در دقیقه نانوذرات بدست آمد. خصوصیات ذره ای و خصوصیات مورفولوژیکی نانو ذرات بدست آمده بترتیب با استفاده از دستگاه پارتیکل سایز آنالایزر9 و میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) تعیین شد. محلولهای حاوی این نانوذرات به عنوان یک پوشش خوراکی به عنوان نمونه برروی میوه خیار بکار رفت و خصوصیات نگهداری آن مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصله نشان داد که می توان از موسیلاژ پنیرک، کتیرا، تخم شربتی و اتیل سلولز (به عنوان شاهد)، ذراتی در اندازه نانومتر تولید نمود. در حالیکه بذر بارهنگ، اسفرزه و ریحان فاقد فراکسیون پلیمری محلول در استون بودند. بهترین HLB جهت دسترسی به مناسب ترین اندازه ذرات (در حدود 100 نانومتر) در سه پلیمر گیاهی یاد شده برابر با 7 و با سرعت 1000 دور در دقیقه بود. نتایج بخش دوم تحقیق نشان داد که استفاده از این نانو ذرات به عنوان پوشش خوراکی باعث کاهش درصد کپک زدگی و بهبود کیفیت میوه ها در بسته بندی می گردد. در مجموع نتایج این تحقیق نشان داد که موسیلاژ حاصل از گیاهان دارویی یک منبع ارزشمند پلیمری بوده و میتوان با استفاده از فناوری نانو از آنها را به عنوان پوشش خوراکی استفاده نمود.
Plants gums, hydrophilic colloids, hydrocolloids, mucilages and hydrophilic polymers are compounds that can produce gel. Coating materials which applied on food products increased shelf life of food by affecting water loss, gas exchange, oxidation process and decreasing the food spoilage and affect shelf life of food products. Coating material could carry antioxidant, antibacterial and/or other compounds responsible of food color and flavors. Some advantages of edible coating are antibacterial activity, improvement of nutritional values, flavors and also decreasing the environment pollutions. In order to develop biodegradable nanoparticles from plant polymers and study of the effect of nanoparticle application as edible coating on shelf life of cucumber fruits, the experiment was conducted at the research laboratories of Ferdowsi University of Mashhad (FUM) and industrial laboratory of School of Pharmacy, Mashhad University of Medical Science. At the first, some plant mucilage including tragacanth (Astragalus gummifera), marshmallow flower (Malva silvestris) and seeds of plantain (Plantago lanceolata), basil (Ocimum basilicum), psylium (Plantago psylium) and lallemantia (Lallemantia royleana) were extracted by water as natural polymers at room temperature. Ethyl-cellulose™ also used as semi-artificial polymer. Then acetone fraction of the extracts prepared and dispersed in water solution which had different Hydrophile–Lipophile Balance (HLB) values (5-15) during different stirring level (500, 750 and 1000 rpm) by phase dispersion method for production of nanoparticles. Nanoparticle properties and morphological characteristic determined by Particle Size Analyzer and electronic scanning microscopy (SEM) respectively. The solution contained nanoparticles sprayed on fresh cucumber fruits (as a model) as edible coating and the shelf life evaluated. Results showed that mucilage of tragacanth (Astragalus gummifera), marshmallow flower (Malva silvestris), Lallemantia (Lallemantia royleana) and ethyl-cellulose™(as a control) produced particles at nanometer scale (100-200 nm) but plantain (Plantago lanceolata), basil (Ocimum basilicum) and psylium (Plantago psyllium) had no significant acetone fraction. The best solution’s HLB for production of suitable nanoparticles (app. 100 nm in size) in the mentioned natural polymers were 7 at 1000 rpm. The results of the second set of experiment showed that application of the solutions containing nanoparticle as edible coating decreased cucumber spoilage caused by mold and improved shelf life of the commodity in the package. The results of the present study showed that medicinal plants mucilage are valuable source of natural polymeric compounds and could be used as edible coating using nanotechnology. -
به منظور مقایسه شاخص های رشدی و مراحل فنولوژیکی رشد و نمو دو رقم محلی و تجاری تربچه در واکنش به سطوح مختلف تراکم کاشت، آزمایشی به صورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در گلخانه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد در سال 89-1388 اجرا شد. دو رقم تربچه به عنوان فاکتور اول و 3 سطح تراکم کاشت شامل 85، 120 و 170 گیاه در متر مربع به عنوان فاکتور دوم مورد بررسی قرار گرفت. مراحل فنولوژیکی و شاخص های رشدی شامل وزن تر و خشک، سطح برگ، سرعت نسبی رشد، سطح ویژه برگ، نسبت سطح برگ، سرعت آسیمیلاسیون خالص، عملکرد بخش خوراکی و نحوه تخصیص ماده خشک به برگها و ریشه در شرایط بهینه از زمان جوانه زنی تا شروع زرد شدن برگ ها اندازه گیری و مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. نتایج نشان داد که از نظر زمان مراحل فنولوژیکی جوانه زنی و 2 تا 4 برگی اختلاف معنی داری بین دو رقم مورد بررسی در تراکم های مختلف کاشت وجود نداشت، اما از زمان شروع غده دهی به بعد، ارقام به تراکم های مختلف کاشت واکنش نشان دادند. با توجه به نتایج آنالیزهای رشد، با وجود اینکه رقم محلی شاخص و نسبت سطح برگ بالاتری داشت و طبیعتا نور بیشتری هم جذب کرد، اما اختصاص مواد فتوسنتزی در آن بر عکس رقم تجاری به سود برگهای گیاه و نه ریشه خوراکی آن بود. عملکرد اقتصادی رقم تجاری تربچه به صورت معنی داری بالاتر از رقم محلی بود. افزایش تراکم کاشت تا 170 بوته در متر مربع باعث افزایش معنی دار سطح و شاخص سطح برگ، راندمان مصرف نور، وزن برگ ها و بیوماس کل شد اما بر وزن ریشه تربچه اثر معنی داری نداشت.
کلید واژگان: آنالیز رشد, تراکم بوته, تربچه, راندمان مصرف نور, سرعت نسبی رشدIn order to compare the growth indices and phenological stages of development of two local and commercial varieties of radish in response to different levels of population, an experiment was conducted as factorial on the basis of completely randomized block design in the greenhouse in Ferdowsi University of Mashhad, Iran during 2009-2010. Treatments were included two varieties of radish as first factor and three levels of population containing 85, 120 and 170 Pl m-2 as second factor. Phenological stages and growth indices including fresh and dry weight, leaf area, relative growth rate, special leaf area, leaf area ratio, net assimilation rate, edible part yield and dry matter allocation to leaves and roots in optimal conditions since the beginning of germination until final harvest were analyzed. The results showed that there is no significant difference between two varieties in relation to the germination time and 2 and 4 leaves stages in different planting densities. But two varieties responded differently to the different planting densities since the beginning of tubering. The local variety showed higher leaf area ratio and leaf area index, and higher intercepted radiation, but the allocation of photosynthate was more to leaves than edible root. Commercial cultivar showed significantly more economic yield than local cultivar. Increasing the population to170 pl m-2 significantly increased leaf area and leaf area index, radiation use efficiency, leaf weight and biomass, but it had no significant effect on the radish root weight. -
To compare the effects of different drying temperatures and different microwave powers and two different natural methods (shaded and sunny area) in chamomile (Matricaria recutita (L.) Rauschert CV. Germania (diploid)) essential oil and chamazolene content, drying time and drying rate, an experiment was carried out at the research field of Ferdowsi University of Mashhad (FUM), Iran during 2007-2008. The experimental design was completely randomized block design including three temperatures: 50, 60 and 70 °C, six microwave powers: 100, 180, 300, 450, 600 and 900 w and drying in shaded and sunny area, with three replications. The drying process was continued until the mass of the sample reduced to a moisture content of about 0.10 on a dry basis or 10% on a wet basis. The results indicate that different treatments of drying had a significant effect on the drying time, drying rate and essential oil and chamazolene content. The maximum essential oil content (%0.72) obtained at drying in shaded area and the lowest one was obtained at drying by microwave and high temperatures of oven. Maximum chamazolene content obtained at microwave drying (except 100w power) and natural method (both shaded and sunny areas). Minimum chamazolene content was obtained at drying by oven.
-
به منظور بررسی تاثیر نیتروژن و تراکم کاشت بر ویژگی های ظاهری، عملکرد گل خشک، میزان اسانس و درصد کامازولن گل های بابونه اصلاح شده (رقم دیپلوئید جرمانیا)، آزمایشی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد در سال زراعی 86-1385 انجام شد. تیمارهای تراکم شامل 20، 25، 40 و 50 بوته در مترمربع در کرت های اصلی و تیمارهای نیتروژن شامل صفر، 10 و 20 گرم (کود اوره، 46 درصد نیتروژن خالص) در مترمربع در کرت های فرعی قرار داده شدند. در زمان گلدهی کامل، قطر گل، قطر نهنج و ارتفاع بوته ها اندازه گیری شدند. وزن خشک گل ها، درصد و عملکرد اسانس و درصد کامازولن در تیمارهای مختلف مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج حاصله نشان داد که افزایش تراکم بوته تا سطح 50 بوته در مترمربع باعث افزایش عملکرد گل خشک و اسانس و هم چنین افزایش درصد کامازولن شد. در حالی که بیش ترین درصد اسانس (77/0 درصد وزنی) در تراکم 40 بوته در مترمربع به دست آمد. درصد و عملکرد اسانس و درصد کامازولن با افزایش کود اوره تا سطح 10 گرم در مترمربع افزایش یافتند، اما میزان عملکرد گل خشک تا بالاترین سطح کود اوره یعنی 20 گرم روند افزایشی داشت. اثر متقابل تراکم بوته و کود اوره بر درصد و عملکرد اسانس در سطح احتمال پنج درصد معنی دار بود، اما بر عملکرد گل خشک، درصد کامازولن و ویژگی های ظاهری تاثیر معنی داری نداشت. بالاترین عملکرد گل خشک و عملکرد اسانس برای این رقم در شرایط آب و هوایی مشهد در تراکم 40 بوته در مترمربع و تیمار 10 گرم اوره در مترمربع به دست آمد.
کلید واژگان: اسانس, بابونه, تراکم بوته, کامازولن, نیتروژنTo evaluate the effects of different plant densities and different levels of nitrogen fertilization on morphological characters, dry flower yield, essential oil and chamazolene content of an improved chamomile cultivar (Germania (diploid)), the experiment was conducted on the base of two factor factorial completely randomized block design with three replications at the research field and experimental laboratory of Ferdowsi University of Mashhad (FUM), Iran, during, 2007-2008. The main plot was plant density at four levels, including D1=20 pl/m2, D2=25 pl/m2, D3=40 pl/m2 and D4=50 pl/m2 and the sub plot was nitrogen in the form of urea (46% nitrogen) at three levels, including N0=control (absence of fertilization), N1=10 g/m2 and N2= 20 g/m2. During the flowering period, growth indices such as plant height, anthodia diameter, dry flower yield, essential oil and chamazolene content were measured. The results showed that the increasing of plant density up to 50 pl/m2 increased flower and essential oil yield and chamazolene content, whereas the highest content of essential oil was obtained at 40 pl/m2. Urea (10 g/m2) produced maximum percent and yield of essential oil (0.77 w/w), but dry flower yield increased with highest level of urea (20 g/m2). Interaction effects of urea and plant density was significant just on the percent and yield of essential oil (p<0.05). Under the climatic conditions of Mashhah, the maximum yield of dry flower and essential oil for this cultivar were observed at 40 pl/m2 with 10 g/m2 urea fertilization.Keywords: Chamomile, Chamazolene, Essential oil, Plant density, Urea -
به منظور بررسی تاثیر روش های مختلف خشک کردن بر زمان خشک کردن، سرعت کاهش وزن، میزان اسانس و درصد کامازولن گلهای بابونه (Matricaria recutita L.) اصلاح شده، آزمایشی به صورت طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در سال 87-1386 به اجرا درآمد. شش توان مختلف میکروویو شامل 100، 180، 300، 450، 600 و 900 وات، سه دمای مختلف آون شامل 50، 60 و 70 درجه سانتی گراد و روش طبیعی (سایه و آفتاب) در این آزمایش مورد مقایسه قرار گرفتند. در روش های مختلف، خشک کردن نمونه ها تا زمانی که وزن آنها به محتوای رطوبتی 10/0 بر پایه وزن خشک (یا 10 درصد بر پایه وزن تر) رسید، ادامه داشت. نتایج نشان دهنده تاثیر معنی دار روش های مختلف خشک کردن بر زمان خشک کردن، میزان اسانس و درصد کامازولن نمونه ها بود. کمترین زمان خشک کردن (6 تا 102 دقیقه با توجه به توان مورد نظر) در روش میکروویو و بیشترین آن (120 ساعت) در روش سایه حاصل شد. بالاترین درصد اسانس در دمای 50 و 60 درجه آون و روش خشک کردن در سایه بدست آمد و کمترین آن مربوط به خشک کردن در توانهای بالای میکروویو، دمای بالای آون و روش آفتاب بود. بالاترین درصد کامازولن در روش طبیعی و میکروویو و کمترین درصد آن به وسیله خشک کردن در آون بدست آمد.
کلید واژگان: Matricaria recutita L, _ خشک کردن, آفتاب, سایه, آون, میکروویوField experiment was carried out at the Ferdowsi University Research Field, Mashhad, Iran during 2007-2008, to determine the effect of different drying temperatures, microwave powers and natural method (shaded and sunny area) in Chamomile (Matricaria recutita L., Asteraceae) essential oil content, chamazolene content, drying time and drying rate. The experimental design was completely randomized block design having three temperatures: 50, 60 and 70 °C, six microwave powers: 100, 180, 300, 450, 600 and 900w and drying in shaded and sunny area, replicated thrice. The drying process was continued until the mass of the sample reduced to a moisture content of about 0.10 on a dry basis or 10% on a wet basis. The results indicate that different treatments of drying had a significant effect on the drying time and rate and essential oil and chamazolene content. The maximum essential oil content obtained at drying by the lowest temperatures and drying in shaded area. Whereas, higher drying temperatures of oven and microwave powers and drying in sunny area decreased the essential oil content. Maximum chamazolene content obtained at microwave drying (except 100w power) and natural method. Minimum chamazolene content was obtained at drying by oven.Keywords: Chamomile, drying, microwave, oven, natural method -
به منظور بررسی اثرات نیتروژن و تراکم کاشت بر صفات مورفولوژیک، وزن خشک، میزان اسانس و درصد کامازولن گل های بابونه (Matricaria recutita) اصلاح شده (رقم تتراپلوئید Bodegold)، آزمایشی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد در سال 86-1385 انجام شد. تیمارهای تراکم شامل 20، 25، 40 و 50 بوته در مترمربع در کرت های اصلی و تیمارهای نیتروژن شامل 0، 10 و 20 گرم (کود اوره، 46 درصد نیتروژن خالص) در مترمربع در کرت های فرعی قرار داده شدند. در زمان گلدهی کامل، قطر گل، قطر نهنج و ارتفاع بوته اندازه گیری شدند. وزن خشک گلها، درصد و عملکرد اسانس و درصد کامازولن در تیمارهای مختلف مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج حاصله نشان داد که اگرچه قطر گل، قطر نهنج و ارتفاع بوته با افزایش تراکم بوته و میزان کود اوره مصرفی افزایش یافتند، اما این افزایش از لحاظ آماری معنی دار نبود. از طرف دیگر، افزایش تراکم بوته تا سطح 50 بوته در مترمربع باعث افزایش عملکرد گل خشک و عملکرد اسانس شد. عملکرد گل خشک، درصد و عملکرد اسانس و درصد کامازولن با افزایش کود اوره تا سطح 20 گرم در مترمربع افزایش یافتند، اثر متقابل تراکم بوته و میزان کود اوره بر عملکرد گل خشک و عملکرد اسانس معنی دار بود، اما بر درصد اسانس، درصد کامازولن و صفات مورفولوژیک تاثیر معنی داری نداشت. با توجه به عملکرد گل خشک و عملکرد اسانس، بهترین تیمار برای این رقم 20 گرم اوره در تراکم 50 بوته در مترمربع می باشد.
کلید واژگان: اسانس, بابونه, تراکم بوته, کامازولن, نیتروژنField experiment was carried out at the Ferdowsi University research field, Mashhad, Iran during 2006-2007, to determine how much effective the N-fertilization is, to find out the most suitable plant density which could be used in chamomile (Matricaria chamomilla L. Asteraceae) to increase the yield of anthodium flowers and content of essential oil. The experimental design was as two factor factorial completely randomized block design having four plant densities (D1=20pl/m2, D2=25pl/m2, D3=40pl/m2 and D4=50pl/m2) as first factor and three levels of Urea™ fertilizer (%46) (N0=0g/m2, N1=10g/m2 and N2=20g/m2) as second factor, replicated thrice. During the flowering period, growth indexes such as plant height, anthodia diameter, dry flower yield, essential oil content and chamazolene were measured. The results indicate that plant density and urea do not have a significant effect on morphological characters. Plant density had significant effect on dry flower yield and essential oil yield. So, maximum yield of dry flower and oil were obtained at 50 pl/m2. In the other hand, the increasing of Urea up to 20g/m2 caused dry flower yield, essential oil content and yield and chamazolene content to be increased significantly. The significant interaction between plant density and Urea levels had been recorded in the case of yield of dry flower and essential oil of Bodegold.
Keywords: Essential oil, Chamomile, Plant density, Chamazolene, Urea
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.