به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

مینا رمضانی

  • Syavash Yazdian Anari, Nafiseh Saminasab, Mina Ramezani*, Azadeh Mohammadgholi
    Background & Objectives

    Carbon nanotubes (CNTs) serve as molecular carriers for in vivo and in vitro delivery. Initial studies have suggested that nanotubes in drug delivery can enhance the therapeutic response to anti-cancer drugs. The present study intended to investigate the effect of CNTs carrying tamoxifen (TAM-CNTs) on the induction of apoptosis in the MDA-MB-231 cell line.

    Materials & Methods

    The cells were treated with various concentrations of TAM and TAM-CNTs. The IC50 for these compounds was determined using a MTT assay. The cells were then treated with a lower concentration of IC50. The BAX and BCL-2 genes expression were evaluated by Real-Time PCR and Western blot. Flow cytometry was employed for evaluating apoptosis induction by TAM and TAM-CNTs.

    Results

    The IC50 value of TAM and TAM-CNTs in a 48-hour period was 66.19 mg/mL and 36.59 mg/mL, respectively. The results demonstrated that BAX in the cells treated with TAM and TAM-CNTs was upregulated 3.64 and 7.88 times, respectively (P <0.05). Conversely, BCL-2 was downregulated 3.98 and 5.31 times (P <0.05). Furthermore, Western blot experiments confirmed the expression of BAX and BCL-2 proteins based on their gene expression. Flow cytometry results indicated that the viability of MDA-MB-231 cells in the control group, TAM-treated, and TAM-CNTs-treated cells was 95.3%, 64.9%, and 13.75%, respectively. This suggests that TAM-CNTs significantly diminishes cell viability compared to TAM (P <0.001).

    Conclusion

    The findings revealed that TAM accompanied by CNTs exhibits a greater cytotoxic and apoptotic effect on MDA-MB-231 cells.

    Keywords: Tamoxifen, Carbon Nanotubes, Nano-Delivery System, Apoptosis
  • امیرحسین ظفری، زینب پیراور*، مینا رمضانی
    سابقه و هدف

    تمایز استئوبلاست ها فرآیند مهم و حیاتی است که باعث پایداری و هومئوستازی استخوان می شود. زینگرون (ZG) 4-(4-hydroxy-3-methoxyphenyl)-2-butanone   که از گیاه زنجبیل جدا می شود در بسیاری از فرآیندهای بیولوژیکی و درمان بیماری ها نقش دارد. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر زینگرون بر سلول های بنیادی مشتق از بند ناف انسانی (hUC-MSCs) و تمایز آن ها به استئوبلاست ها می باشد.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه مقطعی تاثیر زینگرون بر روی 106×2 سلول بنیادی مزانشیمی مشتق از بند ناف در 4 گروه بررسی گردید. 1 گروه کنترل و 3 گروه تیمار با غلظت های 50 ، 100 و 200 میکرومولار مطالعه گردیدند. تاثیر زینگرون بر بقای سلول های hUC-MSCs با روش MTT بعد از 24، 48 و 72 ساعت بررسی گردید. بیان ژن های miR-590 و Smad7 و مارکرهای تمایزی مانند (OSX) Osterix و runt-related transcription factor 2 (RUNX2) به وسیله آزمایش (qRT-PCR) واکنش زنجیره ای پلیمراز کیفی بررسی شد. به وسیله واکنش آلکالین فسفاتاز (ALP) میزان بیان این آنزیم بررسی گردید.

    یافته ها

    زینگرون به صورت معنی داری اثر تکثیری بر سلول های hUC-MSCs به خصوص درغلظت 200 میکرومولار داشت. زینگرون بر تمایز استئوبلاست ها اثر معنی داری داشته و بر بیان مارکرهای اختصاصی مانند ALP (0/05>p در 200 میکرومولار)، RUNX2 (0/001>p در 200 میکرومولار) و OSX (0/001>p) تاثیر مثبت نشان داد. تحت تاثیر غلظت های مختلف زینگرون miR-590 (0/05>p در 200 میکرومولار) افزایش بیان پیدا کرده در مقابل Smad7 کاهش بیان را نشان داد (0/001>p). در واقع miR-590 باعث سرکوب Smad7 شده و به تمایز سلول های استئوبلاست کمک می کند.

    نتیجه گیری

    نتایج این مطالعه نشان داد که زینگرون با افزایش بیان مارکرهای اختصاصی استئوبلاست ها (OSX، RUNX2 و ALP) باعث تمایز سلول های استئوبلاست می گردد. به علاوه افزایش بیان miR-590 باعث سرکوب Smad7 شده و به تمایز سلول های استئوبلاست کمک می کند.

    کلید واژگان: زینگرون, تمایز استئوبلاست ها, Mir590, Smad7, آلکالین فسفاتاز
    AH .Zafari, Z .Piravar*, M. Ramezani
    Background and Objective

    The Osteoblast differentiation is an essential process that causes bone stability and homeostasis. Zingerone (ZG) 4-(4-hydroxy-3-methoxyphenyl)-2-butanone isolated from the ginger plant is involved in many biological processes and can be used to treat diseases as an anti-inflammatory and antidiabetic agent. This study aims to identify ZG potential to bone tissue regeneration by investigating the effect of Zingerone on human umbilical cord stem cells (hUC-MSCs) and their differentiation into osteoblasts.

    Methods

    In this cross-sectional study, the effect of Zingerone toxicity on 2×106 hUC-MSCs cells was investigated in 4 groups; one control group without any ZG and 3 groups threated with 50µM, 100µM and 200µM ZG. Cell viability was evaluated by the MTT method after 24, 48 and 72 hours. The gene expression of miR-590 and Smad7 and differentiation markers such as Osterix (OSX) and runt-related transcription factor 2 (RUNX2) were investigated by quantitative real-time polymerase chain reaction (qRT-PCR). The expression level of this enzyme was checked by an alkaline phosphatase (ALP) reaction.

    Findings

    Zingerone has significant proliferative effects on hUC-MSCs cells in 200µM (p<0.05). Zingerone positively affects the differentiation process of osteoblasts by influencing the expression of specific markers such as ALP (p<0.05 in 200µM), RUNX2 (p<0.001 in 200µM), and OSX (p<0.001). The expression of miR-590 is increased in 200µM (p<0.05), while that of Smad7 is decreased under the influence of different Zingerone concentrations (p<0.001). In fact, miR-590 suppresses Smad7 and helps the differentiation of osteoblast cells.

    Conclusion

    The results of this study showed that Zingron causes the differentiation of osteoblast cells by increasing the expression of specific markers of osteoblasts (OSX, RUNX2 and ALP). In addition, increasing the expression of miR-590 suppresses Smad7 and helps the differentiation of osteoblast cells.

    Keywords: Zingerone, Osteoblast Differentiation, Mir-590, Smad7, ALP
  • درسا غلامشاهی، فاطمه سعیدی، کیانا میری، پروانه زربافیان، فریبا سلیمانی، مینا رمضانی، امیر کیانی، سجاد نعمت الهی
  • سیاوش یزدیان، مینا رمضانی*، نسترن اصغری مقدم
    Syavash Yazdian, Mina Ramezani*, Nastaran Asgarimoghadam
    Background & Objective

    The aim of this study was to investigate the effect of saffron extract on the embryo development of mice.

    Materials & Methods

    Pregnant NMRI mice were randomized into control and treatment groups at 25, 50, and 100 mg/kg saffron doses. Saffron extract was administered to mice by gavage on days 7-12 of pregnancy. On the 17th day of pregnancy, the embryos were removed from the uterus and their weight and height measured. Moreover, their brain tissue has been evaluated histologically. Subsequently, the expression of the Foxp2 and Ascl1 genes in the brain tissue was assessed using the real-time PCR method.

    Results

    All embryos were aborted in mothers that received 100 mg/kg of saffron. At dose 50 mg/kg, only embryos of a mother reached the end of pregnancy. Embryos treated with 25 mg/kg saffron were significantly heavier than controls (P<0.05). Furthermore, the tail length was significantly shorter (P<0.05). Histological findings showed that there was no difference between the control and treated groups, and the brain tissue was well developed. Foxp2 and Ascl1 genes were significantly overexpressed in both the 25 and 50 mg/kg treatment groups compared to the control group (P<0.05).

    Conclusion

    The results of this study showed that saffron extract can have significant effects in low concentrations (25 mg/kg) on the development of the mouse embryos as well as the expression of Foxp2 and Ascl1 genes.

    Keywords: saffron, embryo, mouse, Foxp2 gene, Ascl1 gene
  • بهاره صفوی، زینب پیراور*، مینا رمضانی
    رشد و تکثیر سلول های فیبروبلاست پوست جهت درمان زخم در بیماران دیابتی به دلیل وجود استرس اکسیداتیو، با تاخیر اتفاق می افتد. در این مطالعه تغییرات مولکولی موثر در رشد و بقای سلول های فیبروبلاست پوستی انسانی در محیط با گلوکز بالا و همچنین تاثیر آنتی اکسیدانی ان استیل سیستیین (NAC) بر بیان ژن های دخیل در استرس اکسیداتیو از جمله  SOD و HO1 بررسی می گردد. سلول های فیبروبلاست پوستی انسانی در محیط با غلظت های مختلف گلوکز شامل 25، 50 و 75 میلی مولار به مدت 72 ساعت کشت داده می شوند. میزان سمیت سلولی توسط تست MTT ارزیابی می گردد. بیان ژن های آنتی اکسیدانی SOD و HO1 توسط روش ریل تایم PCR بررسی می شود. اثر آنتی اکسیدانی 1mM NAC بر سلول های فیبروبلاستی پوستی مطالعه می گردد. سلول های فیبروبلاستی کشت شده در محیط با غلظت های مختلف گلوکز به مدت 72 ساعت با روش MTT، کاهش بقا و تکثیر سلول ها در غلظت های بالای گلوکز به ویژه در غلظت های 50 و 75 میلی مولار نسبت به گروه کنترل داد. این تاثیر در گروه های تیمار شده با NAC تغییر معنی داری نسبت به کنترل نداشت. سطح بیان ژن های SOD وHO1 در محیط های با گلوکز بالا افزایش معنی داری داشته و این تغییر در گروه های NAC تغییرات معنی داری را نشان ندادند. گلوکز بالا تکثیر و بقای سلول های فیبروبلاستی را دچار اختلال کرده و به دلیل ایجاد استرس اکسیداتیو بیان ژن های دخیل در استرس اکسیداتیو مانند SOD وHO1 افزایش می یابد. اثر آنتی اکسیدانی NAC باعث کاهش آسیب ناشی از محیط با گلوکز بالا بر سلول های فیبروبلاست پوستی می گردد.
    کلید واژگان: استرس اکسیداتیو, کلوگز بالا, سوپراکسید دسموتاز, هم اکسیژناز 1, ان استیل سیستئین
    Bahareh Safavi, Zeinab Piravar *, Mina Ramezani
    Wound healing in diabetic patients is delayed, because of oxidative stress. This study aims at investigating the molecular changes in Human Dermal Fibroblasts (HDFs) in a high-glucose state and improving the effect of N-Acetyl-L-Cysteine (NAC) and gene expression of oxidative genes Super-Oxide Dismutase (SOD) and Heme Oxygenase1 (HO1). HDFs were cultured in 5.5, 25, 50, and 75 mM glucose concentrations for 72 hours. Cell proliferation was examined via 3-(4, 5-dimethyl-2-thiazolyl)-2, 5-diphenyl-2-H-tetrazolium bromide (MTT) assays. Oxidative stress markers of SOD and HO1 were quantified with real-time Polymerase Chain Reaction (PCR). The antioxidant effect of NAC on 1 mM was examined to evaluate oxidative markers in the glucose effects on the HDFs. The MTT assay revealed a decline in cell viability in 50 and 75 mM glucose concentrations. mRNA level of SOD and HO1 was upregulated. The antioxidant addition of NAC reduced the inhibitory effect of the high-glucose state on the proliferation of the HDFs. A high-glucose state impairs the in vitro proliferation and migration of HDFs and may, therefore, induce increased oxidative stress and cellular dysfunction. The antioxidant effect of NAC ameliorates the damaging impact of a high-glucose state.
    Keywords: Oxidative stress, High glucose, superoxide dismutase, Heme Oxygenase1, N-acetyl cysteine
  • ریحانه یگانه، مریم تاج آبادی ابراهیمی*، مینا رمضانی
    مقدمه

     امروزه باکتری های پروبیوتیک مانند لاکتو باسیل ها به عنوان یکی از عوامل پیشگیری کننده ابتلا به بسیاری از بیماری ها ازجمله سرطان شناخته شده اند. هدف مطالعه حاضر، بررسی آثار سمیت سلولی محلول رویی باکتری پروبیوتیک لاکتوباسیلوس پاراکازیی (IBRC_10784) روی رده سلولی سرطان پانکراس (ASPc-1) و آنالیز بیان ژن های آپپتوزی bax، Bcl2 و DPC4 بود.

    مواد و روش‏‏ها

     مطالعه حاضر روی رده سلولی سرطانی پانکراس انجام شد و اثر محیط کشت و فراورده لاکتوباسیلوس پاراکازیی روی بیان ژن های دخیل در آپوپتوز و همچنین ژن DPC4 مطالعه شد. باکتری در محیط کشت اختصاصی MSR broth کشت داده و در انکوباتور CO2دار به مدت 48 ساعت گرماگذاری شد. پس از مشاهده رشد باکتری، محیط کشت در شرایط rpm 9000 به مدت 5 دقیقه سانتریفیوژ و محلول رویی جدا شد. سپس با استفاده از فیلتر سرنگی، این محلول استریل و در مراحل بعدی استفاده شد. در ادامه، سلول های AsPC-1 با محلول رویی کشت باکتری تیمار 24 ساعته شدند و پس از آن، استخراج RNA و ساخت cDNA انجام شد. سپس واکنش Q-PCR انجام شد.

    نتایج

    نتایج نشان دادند محلول رویی کشت باکتری لاکتوباسیلوس پاراکازیی می تواند میزان بیان ژن های مطالعه شده را تغییر دهد؛ به طوری که بیان ژن bax را 86/1 برابر نسبت به ژن رفرنس افزایش داد. همچنین، بیان ژن bcl-2 را نسبت به ژن رفرنس 56/4 برابر کاهش داد. نکته درخور توجه در تغییر بیان ژن DPC4 بود؛ به طوری که بیان این ژن نسبت به ژن رفرنس به مقدار 67/2 برابر افزایش یافت و این مقدار تغییر بیان، معنادار (P< 0.005) بود.

    بحث و نتیجه‏ گیری

     مطابق با نتایج ما به نظر میرسد که افزایش بیان ژن سرکوبگر تومور DPC4 که از عوامل ضروری در مسیر TGF-β میباشد می تواند در سرکوب سرطان پانکراس مهم باشد.

    کلید واژگان: لاکتوباسیل پاراکازئی, پروبیوتیک, رده سلولی AsPC-1, سمیت سلولی, آپپتوز
    Reihane Yeganeh, Maryam Tajabadi Ebrahimi *, Mina Ramezani
    Introduction

    Nowadays, probiotic bacteria such as Lactobacilli have been recognized as promising agents to prevent a large number of diseases, including cancer. This study aimed to evaluate the cytotoxic effects of Lactobacillus paracasei (IBRC_10784) extract on pancreatic cancer cell line ASPc-1 and to analyze the expression of bax, Bcl2, and DPC4 apoptotic genes.

    Materials and methods

    This study was conducted on ASPC-1 pancreatic adenocarcinoma cell line to assess the effects of culture medium and Lactobacillus paracasei products on the expression of genes involved in apoptosis as well as DPC4 gene expression. Lactobacillus paracasei was cultured on specialized MSR broth medium and incubated for 48 hours in a CO2 incubator. After observing the growth of bacteria, the culture medium was centrifuged for 5 minutes at 9000 rpm and the supernatant was removed. Then, the supernatant was sterilized by a 0.22-micron syringe filter and was used in the subsequent steps. In the next step, AsPC-1 cells were treated with supernatant solution for 24 hours, followed by RNA extraction and cDNA synthesis. The Q-PCR reaction was performed using specific primers.

    Results

    The findings of this research showed that the supernatant solution of Lactobacillus paracasei culture was able to change the expression of the studied genes, so that the expression of bax gene increased 1.86 times relative to the reference gene. Moreover, the expression of bcl-2 gene decreased by 4.56 folds compared to the reference gene. A notable point was the changing expression of DPC4 gene, which significantly increased to 2.67 folds in comparison to the reference gene (P<0.005).

    Discussion and conclusion

    According to the results of the present study, it seems that the increased expression of DPC4 tumor suppressor gene, which is one of the essential factors in TGF-β pathway, may be important in suppressing pancreatic cancer.

    Keywords: Lactobacillus paracasei, Probiotic, AsPC-1 Cell Line, Cytotoxicity, Apoptosis
  • فرزانه خدابنده*، مینا رمضانی

    توالی های کلیشه ای (Formulaic Sequences) در زبانهای مختلف مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته اند. این مطالعه با هدف مقایسه توالی های کلیشه ای در سخنرانی ها در زبان انگلیسی به عنوان مشترک (Lingua Franca) و زبان انگلیسی به عنوان زبان بومی (Native Language) انجام شده است. علاوه بر این، این مطالعه تلاش کرده است تا کارکردهای متنی و ساختاری توالی های کلیشه ای را در محتوای دو سخنرانی مورد ارزیابی قرار دهد. در نهایت، این مطالعه به هدف یافتن جایگاه توالی های کلیشه ای در جمله انجام شد. به این منظور، دو پیکره، یکی رونوشتهای انگلیسی محاوره ای غیربومی و دیگری نوشته های انگلیسی محاوره ای آکادمیک دانشگاه میشیگان برای بررسی انتخاب شدند. از هر گروه، 50000 کلمه انتخاب شد. همچنین در این مطالعه از نرم افزار Antconc برای دستیابی به اهداف پژوهش استفاده شد. 638 توالی کلیشه ای از مطالعات گذشته استخراج شد و یک به یک در پیکره مورد بررسی قرار گرفت. این توالی ها براساس اهداف پژوهش و از زوایای مختلف مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که گوینده های غیر بومی بیشتر از گوینده های بومی از توالی های کلیشه ای استفاده می کنند. ضمن اینکه، بیشترین کارکرد متنی مورد استفاده در هر دو گروه گوینده های بومی و غیر بومی، کارکرد متنی مکانی-زمانی بود وعبارات قیدی بیشترین ساختار مورد استفاده توسط هر دو گروه بود. علاوه بر این، دو گروه مورد مطالعه، از جایگاه های آغازین، بیشتر از سایر جایگاه ها استفاده کردند. بطور کلی، مطالعه حاضر کاربرد فراوانی برای دانشجویان، مدرسان و تدوین کنندگان برنامه های تحصیلی و آموزشی دارد.

    کلید واژگان: توالی های فرمولواره ای, زبان انگلیسی به عنوان یک زبان واسطه, تابع متنی, جایگاه, پیکره, عبارات قیدی
    Farzaneh Khodabandeh *, Mina Ramezani

    The high significance of Formulaic sequences (FSs) in each language has attracted the attention of scholars. This study aimed at comparing the use of FSs in English as a foreign language (EFL) and English as Native Language (ENL) lectures. Additionally, it attempted to discover the textual and structural functions of used FSs in two corpora of lectures. Finally, this study aimed at finding the position of FSs in sentences. To this end, two corpora, namely the transcribed corpus of spoken English of ELF and the Michigan Corpus of Academic Spoken English were selected to be studied. The present study selected 100,000 words from the two corpora, approximately 50,000 from each The study employed Antconc software in order to accomplish its goal. Then, 638 FSs were extracted from previous studies and examined one by one. They were analyzed from different perspectives according to the objectives of the study. The results indicated non-native speakers used FSs more than native ones. Moreover, the most used textual function was saptio-temporal one both by non-native and native speakers. The most used structure by both groups was prepositional phrase. Furthermore, both groups used FSs in initial position more than other positions. The present study has implications for students, teachers, and material developers.

    Keywords: Formulaic Sequence, Lingua Franca, Textual Function, position, saptio-temporal
  • آزاده لک*، مینا رمضانی
    امروزه کیفیت فضاهای شهری از مهم ترین دغدغه های طراحی محیطی می باشد. این مطالعه با هدف ارایه ترجیحات محیطی استفاده کنندگان از فضاهای شهری زیرپل های شهری انجام شده است تا متضمن دست یابی به مدل مناسب در جهت طراحی این گونه فضاها باشد. این پژوهش با دو روش کیفی و کمی انجام شده است. در مرحله اول به جهت بررسی ترجیحات محیطی شهروندان، بر اساس تکنیک کیوسورت1 و مصاحبه عمیق، نظرات 50 نفر از استفاده کنندگان فضاهای شهری برای فضاهای رهاشده زیرپل های شهری بررسی و در نهایت انگاره های محیطی موثر در طراحی فضاهای زیرپل های شهری استخراج شد. در مرحله دوم انگاره های محیطی حاصل از مرحله اول مطالعه با حضور 144 نفر از فارغ التحصیلان معماری، معماری منظر و طراحی شهری با استفاده از ابزار پرسشنامه به روش نمونه گیری تصادفی مورد بررسی قرار گرفته شد. سپس پایایی و روایی پرسشنامه بررسی و در نهایت بعد از جمع آوری داده ها با استفاده از روش تحلیل عامل تاییدی2، مدل این پژوهش در نرم افزار SPSS و Lisrel تولید شده است. نتایج حاکی از آن است که ترجیحات محیطی شهروندان در طراحی فضاهای زیرپل های شهری عبارت اند از: ایمنی و امنیت، انسجام کالبدی، رویت پذیری، سرزندگی، غنای حسی، احساس تعلق، آسایش اقلیمی. همچنین این مطالعه نشان می دهد که شناخت و درک نیازهای استفاده کنندگان از فضا به پاسخگویی بهتر محیط برای درک و تجربه فضاهای با کیفیت تر کمک به سزایی خواهد نمود و چارچوب های نظری لازم را در اختیار طراحان محیطی به ویژه معماران و طراحان شهری قرار خواهد داد.
    کلید واژگان: کیفیت فضای شهری, ترجیحات محیطی, فضای رها شده زیرپل ها
    Azadeh Lak *, Mina Ramezani
    Today, the quality of urban spaces is one of the most important environmental design concerns. The present study aims to present the environmental preferences of users of under-bridge spaces to achieve an appropriate model for the design of these spaces. The study is carried out using two qualitative and quantitative methods. In the first stage, in order to examine citizens' environmental preferences, the opinions of 50 users of urban spaces about abandoned spaces under urban bridges are examined using Quicksort technique1 and in-depth interviews, and finally, the environmental patterns affecting the design of spaces under bridges are extracted. In the second stage, the environmental patterns obtained from the first stage of the study are examined by the participation of 144 graduates of Architecture, Landscape Architecture, and Urban Design using a questionnaire and by random sampling. Then, the reliability and validity of the questionnaire are assessed and finally, after collecting the data using Confirmatory Factor Analysis (CFA), the model of this study is produced in SPSS Software and Lisrel software. The results indicate that citizens’ environmental preferences for the design of spaces under urban bridges are: safety and security, physical cohesion, visibility, vitality, sensory richness, sense of belonging, and climatic comfort. This study also shows that recognizing and understanding the needs of users of space will significantly help to provide better environment to understand and experience higher quality spaces and will provide the necessary theoretical frameworks to environmental designers, especially architects and urban designers.
    Keywords: quality of urban space, Environmental Preferences, Abandoned Spaces under Bridges
  • تارا دانیاری، مینا رمضانی*، بهاره پاکپور
    زمینه و هدف

    گیاه کوله خاس (Ruscus aculeatus L) از تیره مارچوبه در درمان بعضی از بیماری ها از جمله بیماری های عروقی، لنفاوی و هموروئید مورد بررسی قرار گرفته است. این مطالعه به منظور تعیین اثر ضد دردی و ضدالتهابی عصاره هیدروالکلی گیاه کوله خاس در موش کوچک آزمایشگاهی نر نژاد NMRI انجام شد.

    روش بررسی

    این مطالعه تجربی روی 80 سر موش کوچک آزمایشگاهی نر نژاد NMRI با سن تقریبی 8-6 هفته و وزن 25-23 گرم انجام شد. حیوانات برای هر تست به طور تصادفی به 5 گروه 8 تایی شامل گروه شاهد (دریافت کننده آب مقطر)، گروه کنترل مثبت (دریافت کننده مورفین با دوز 10 میلی گرم بر کیلو گرم در تست درد و دریافت کننده دگزامتازون با دوز 15 میلی گرم بر کیلوگرم در تست التهاب) و همچنین سه گروه دریافت کننده دوزهای 75، 150 و 300 میلی گرم بر کیلوگرم عصاره هیدروالکلی گیاه کوله خاس تقسیم شدند. بررسی درد توسط تست فرمالین و بررسی التهاب با تورم گوش القاشده با زایلین انجام شد.

    یافته ها

     عصاره هیدروالکلی کوله خاس باعث کاهش آماری معنی دار درد حاد در دوز 300 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن نسبت به گروه شاهد گردید (P<0.05). درصد مهار درد حاد 60 درصد در مقایسه با 85 درصدی مهار درد توسط مورفین تعیین شد. همچنین این گیاه سبب کاهش آماری معنی دار درد مزمن ناشی از فرمالین در دوزهای 150 و 300 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن نسبت به گروه شاهد گردید (P<0.05). دوز 150 و 300 میلی گرم بر کیلوگرم عصاره به ترتیب باعث مهار 71درصدی و 94درصدی درد مزمن در مقایسه با 97 درصدی کاهش درد توسط مورفین شدند.

    نتیجه گیری

     عصاره هیدروالکلی گیاه کوله خاس در دوز 300 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن باعث کاهش درد حاد و مزمن و در دوز 150 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن سبب کاهش درد حاد در حیوانات آزمایشگاهی می گردد.

    کلید واژگان: التهاب, درد, عصاره هیدروالکلی, گیاه کوله خاس, موش کوچک آزمایشگاهی
    Tara Daniari, Mina Ramezani*, Bahareh Pakpour
    Background and Objective

    Due to the properties of herbal remedies and their lesser side effects than chemical drugs, much attention has now beeing paid to herbal treatments. The aim of this study was done to evaluate the antinociceptive and anti-inflammatory effects of hydroalcoholic extract of aerial parts of Ruscus aculeatus.

    Methods

    This experimental study was performed on 80 male NMRI mice (6-8 weeks) weighing 23-25 gr. Animals were randomly allocated into 5 groups including: control group (distilled water), positive control group (morphine 10 mg/kg/bw in pain test and dexamethasone 15 mg/kg/bw in inflammatory test) and three groups receiving 75, 150 and 300 mg/kg/bw Hydroalcoholic extract of Ruscus aculeatus L. The pain was evaluated by formalin test and an investigation of inflammation conducted by xylene induced ear-edema.

    Results

    The hydroalcoholic extract of Ruscus aculeatus L significantly reduced acute pain at 300 mg/kg/bw in compared to control group (P<0.05). Inhibition percent was 60% for acute pain and 85% in morphine group. Also, this plant caused significant reduction of formalin induced chronic pain at 150 and 300 mg/kg/bw doses in compared to the control group (P<0.05). At 150 and 300 mg/kg doses of Ruscus aculeatus L, inhibition of chronic pain was 71%, and 94%, respectively in compared with 97% inhibition in morphine group.

    Conclusion

    Hydroalcoholic extract of Ruscus aculeatus L at the dose of 300 mg/kg/bw reduces acute and chronic pain and at the dose of 150 mg/kg/bw reduces acute pain in laboratory animals.

    Keywords: Inflammation, Pain, Hydroalcoholic extract, Ruscus aculeatus L, Mice
  • زهرا سرحدی، پروین تراب زاده*، مینا رمضانی

    گیاه اسطوخودوس دارای اثرات زیادی چون ضد درد، ضدافسردگی، قاعده آور، کاهنده ی قند خون، آرامبخشی و خاصیت آنتی اکسیدانی می‎باشد. هدف مطالعه ی حاضر بررسی اثرات تراتوژنیک عصاره ی آبی گیاه اسطوخودوس (Lavandula angustifolia) بر روی رشد و نمو جنین های موش ماده BALB/cدر روزهای 3، 4، 5 و 6 بارداری است. در مطالعه انجام شده 60 سر موش کوچک آزمایشگاهی ماده ی بالغ در محدوده ی وزنی 26-28 گرمی را پس از جفت گیری و مشاهده پلاک واژنی، به صورت تصادفی به 6 گروه 10 تایی شامل گروه کنترل و شم و چهار گروه تجربی تقسیم شدندو عصاره آبی گیاه اسطوخودوس با دوز 15 میلی گرم بر کیلوگرم وزن موش، در روزهای 3، 4، 5 و 6 بارداری به صورت درون صفاقی به آنها تزریق شد. در روز 16 بارداری موش‎ها بیهوش شدند. پس از تشریح، جنین‏ها از نظرمورفولوژیکی مورد بررسی قرار گرفتند و هیستوگرام ها و جداول مربوطه تهیه گردید. نتایج بدست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS23 و آزمون one way ANOVA، انجام تست توکی مورد ارزیابی قرار گرفتند. سطوح معناداری آزمون 0/001 > p و 0/05 > p در نظر گرفته شد. در بررسی‏های انجام شده گروه های کنترل و شم ناهنجاری نداشنتد ولی ناهنجاری‏های شدید انحراف اندام حرکتی از محور تقارن، بیرون زدگی مغز وعدم تشکیل مغز، و انحراف از ستون فقرات، خونریزی، بیرون زدگی نخاع، بیرون زدگی چشم، عدم تشکیل اندام حرکتی، عدم تشکیل گوش و چشم، اگزوهپاتیک در جنین ها مشاهده شد. میزان ناهنجاری های انحراف اندام حرکتی از محور تقارن و خونریزی در گروه تجربی4 به ترتیب با100 و 96 درصد و در گروه تجربی3 ناهنجاری خونریزی70 و در گروه تجربی2 ناهنجاری انحراف از محور تقارن 55 درصد مشاهده شد. باتوجه نتایج این پژوهش احتمالا عصاره ی آبی گیاه اسطوخودوس می تواند به علت ترکیبات لینالولی، باعث ایجاد ناهنجاری در جنین های موش شود، لذا مصرف این گیاه در دوران بارداری توصیه نمی شود.

    کلید واژگان: عصاره ی آبیاسطوخودوس, جنین, ناهنجاری, موش مادهBALB
    Z. Sarhadi, P. Torabzadeh *, M. Ramezani

    Lavender has numerous effects such as analgesic, antidepressant, hypoglycemic, sedative and antioxidant properties and causes menstruation. The aim of the present study was to investigate the teratogenic effects of aqueous extract of Lavandula angustifolia on the development of BALB/c female mouse's embryos in the 3rd, 4th, 5th and 6th days of gestation. In this study, 60 adult female mice, weighing 26-28g, were randomly divided into 6 groups of 10 samples each (n = 10) including the control and the sham groups and four experimental groups, after copulation and observation of vaginal plaque, and Lavender aqueous extract was injected intraperitoneally in the 3rd, 4th, 5th and 6th days of gestation with the dose of 15 mg/kg mouse weight. Mice were anesthetized on day 16 of gestation. After dissection, the embryos were morphologically examined and the relevant histograms and charts were prepared. The results were assessed by using SPSS 23 software and one-way ANOVA test and Tukey test. The test significance levels were considered as p < 0.001 and p < 0.05. In the study, severe abnormalities including limb displacement from symmetry axis, encephalocele and no brain development, scoliosis, hemorrhage, spinal cord protrusion, eye protrusion, lack of limb, ear and eye development and exohepatic development was observed in embryos while the control and the sham groups had no abnormalities. The rate of limb displacement from symmetry axis and hemorrhage in the experimental group No. 4 were 100% and 96%, respectively, and in the experimental group No. 3, the hemorrhage abnormality was 70% and in the experimental group No. 2, limb displacement from symmetry axis was 55%. The results indicated that the aqueous extract of Lavender can cause abnormalities in mouse embryos due to its linalool composition, thus it is not recommended for use during pregnancy.

    Keywords: Lavender aqueous extract, Embryo, Abnormality, BALB, c female mouse
  • آرزو مستقیمی، پروین تراب زاده خراسانی *، مینا رمضانی
    زمینه وهدف
    رتینوئیک اسیدها به عنوان تنظیم کننده های مهم رشد و تمایز سلولی شناخته شده و برای فرآیند طبیعی تولید مثلی در جنس نر و ماده ضروری می باشند. تحقیق حاضر به منظور بررسی اثرات رتینوئیک اسید برروی بافت تخمدان و اوویداکت موش های ماده بالغ BALB/c انجام شد.
    روش کار
    در این مطالعه پس از مشخص شدن دوز مناسب رتینوئیک اسید، تزریق طی30 روز به صورت درون صفاقی (IP) بر روی 75 موش ماده بالغ BALB/c با انتخاب دوزهای15 (گروه اول) ، 25 (گروه دوم) و kg. b. w / mg35 (گروه سوم) ، گروه کنترل (عدم تزریق) و شم (تزریق آب مقطر) صورت گرفت. برای مقایسه گروه ها از آنالیز ANOVA و سپس آزموندانکن استفاده و سطح معنی داری (05/0P<) و (001/0P<) در نظرگرفته شد.
    یافته ها
    در طی بررسی های ماکروسکوپی در هر سه دوز تزریقی کاهش معنی دار (001/0P<) وزن و در بررسی های میکروسکوپی کاهش معنی دار قطر کوچک و بزرگ تخمدان، تعداد فولیکول های گراف و جسم زرد (001/0P<) ، (05/0 P<) مشاهده شد. درحالی که افزایش معنی داری فولیکول های تخریبی و زوناپلوسیدا چین خورده (05/0P<) ، (001/0 P<) و کاهش قطر اوویداکت نسبت به گروه کنترل نیز مشاهده گردید، که البته این کاهش معنی دار نبود.
    نتیجه گیری
    به طورکلی می توان این طور نتیجه گرفت که رتینوئیک اسید اثر تخریبی بر روی بافت تخمدان و اوویداکت موش سوری ماده داشته است.
    کلید واژگان: رتینوئیک اسید, تخمدان, اوویداکت, فولیکول, موش
    A. Mostaghimi, P. TorabzadehKhorasani *, M. Ramezani
    Inroduction & Objective: Retinoic acid is recognized as regulators of the growth and cell differentiation and is necessary for normal reproductive in male and female. The present study was conducted to investigate the effect of retinoic acid on the Ovaries and Oviduct Tissue in Female adult BALB/c mice
    Materials and Methods
    In this study after determination the appropriate dose of retinoic acid, it was injected intraperitoneally (IP) for 30 days On 75 adult BALB/c mice with doses of 15 (Group I), 25 (Group II), and 35mg/kg.b.w (Group III) , control group( non- injection) and sham (distilled water injection). ANOVA analysis and Duncan test was used to compare the means with significant level (P˂0.05) and (P˂0.001).
    Results
    During macroscopic examination, significant weight decrease was observed in all three doses (P <0.001) and in microscopic studies, reduction of small and large diameter , number of graph follicles and corpus luteum were observed (P <0.05), (P <0.001).While increasing the number of degenerative follicles and damaged zona pellucidas were significant (P <0.05), (P <0.001) , and reduction in oviduct diameter was significantly higher than the control group, of course, this reduction was not significant.
    Conclusion
    It can generally be concluded that retinoic acid has a deleterious effect on Ovarian and Oviduct Tissue of mice.
    Keywords: Retinoic Acid, Ovary, Oviduct, Follicle, Mice.
  • آرزو مستقیمی، پروین تراب زاده خراسانی *، مینا رمضانی
    : رتینوئیک اسید به عنوان تنظیم کننده ی مهم رشد و نمو و تمایز سلولی شناخته شده و برای فرآیند نرمال تولیدمثلی در جنس نر و ماده ضروری است. تحقیق حاضر به منظور بررسی اثرات رتینوئیک اسید بر روی بافت رحم و هورمون های استرادیول و پروژسترون در موش های ماده بالغ BALB/c انجام شد.
    در این مطالعه پس از مشخص شدن دوز مناسب رتینوئیک اسید، تزریق طی 3 0 روز به صورت درون صفاقی (IP) بر روی 7 5 موش ماده بالغ BALB/c با انتخاب دوزهای 1 5 (گروه اول) ، 25 (گروه دوم) و kg. b. w / mg 3 5 (گروه سوم) ، گروه کنترل (عدم تزریق) و شم (تزریق آب مقطر) صورت گرفت. برای مقایسه گروه ها از آنالیز ANOVA و سپس آزمون Dunacn استفاده شد و سطح معنی داری (05/0P <) و (001/0P <) در نظر گرفته شد.
    در بررسی های مربوط به بافت رحم افزایش معنی دار قطر کلی رحم و ضخامت لایه های (آندومتر، میومتر، پریمتر) (05/0P <) ، (001/0P <) ، افزایش تعداد غدد ترشحی بسته و کاهش تعداد غدد ترشحی باز (001/0P <) ، افزایش استرادیول (05/0P <) و کاهش پروژسترون (05/0P <) مشاهده شد.
    کلید واژگان: رتینوئیک اسید, رحم, استرادیول, پروژسترون, موش
    A. Mostaghimi, P. Torabzadeh Khorasani *, M. Ramezani
    Background and Objectives
    Retinoic acid is recognized as a regulator of the growth and cell differentiation and is necessary for normal reproductive in male and female. The present study was done to investigate the effect of retinoic acid on the uterine tissue and estradiol and progesterone hormones in female adult BALB/c mice.
    Material &
    Methods
    In this study after determining the appropriate dose of retinoic acid, it was injected intraperitoneally (IP) for 30 days On 75 adult BALB/c mice with doses of 15 (Group I), 25 (Group II), and 35mg/kg.b.w (Group III), control group (non- injection) and sham (distilled water injection). ANOVA analysis and Duncan test were applied to compare the means with significance level (P˂0.05) and (P˂0.001).
    Results
    Uterine tissue studies indicated an increase in overall thickness of the uterus (endometrium, myometrium, perimeterum) (P
    Conclusion
    It can be concluded that retinoic acid has damaging effect on the uterus tissue and sexual hormones, and its use especially in female should be by awareness and under physician supervision.
    Keywords: Retinoic acid, Uterus, Estradiol, Progesterone, Mice
  • آزاده لک، مینا رمضانی
    در اغلب کلان شهرهای ایران، پل های سواره زیادی وجود دارد که برای رفع مشکل عبور و مرور سواره احداث شده اند. هرچند که طراحی فضاهای زیر پل های سواره با توجه به ترجیحات استفاده کنندگان به ویژه افراد عابر به ندرت دغدغه مدیریت شهری و طراحان بوده است. هدف اصلی این پژوهش رسیدن به چارچوبی مفهومی براساس ترجیحات محیطی استفاده کنندگان از فضاهای مدیریت نشده زیر پل های شهری براساس خواسته کاربران این فضاها است. این پژوهش به صورت کیفی صورت گرفته است. گام اول پژوهش مبتنی بر مطالعات اسنادی در حوزه طراحی شهری، فضاهای زیر پل های شهری، فضای مدیریت نشده و ترجیحات محیطی است. در گام دوم ارزیابی ترجیحات مشارکت کنندگان، با روش مصاحبه و طبقه بندی اطلاعات بصری (Q-Sort) با 50 نفر از مشارکت کنندگان تهرانی و مشهدی با بازه سنی 15 تا 60 سال انجام شده است. نتایج داده های کیفی به روش تحلیل محتوا بررسی شده اند تا مهم ترین تم های موضوعی از داده های جمع آوری شده استخراج شوند. نتایج حاصله از ارزیابی ترجیحات استفاده کننده از فضای شهری زیر پل های شهری حاکی از آن است که چهار عامل کاهش آلودگی هوا و آلودگی صوتی، ایمنی و امنیت مهم ترین کیفیت های تاثیرگذار بر ترجیح افراد از فضای شهری است. این پژوهش نشان می دهد که براساس ترجیحات استفاده کنندگان کیفیت های ایمنی و امنیت، رویت پذیری، انسجام محیطی، سرزندگی، غنای حسی، احساس تعلق، آسایش اقلیمی از مهم ترین کیفیت های موثر در طراحی فضای زیر پل ها هستند که باید توسط طراحان شهری و معماران منظر در طراحی فضاهای رهاشده زیر پل ها مورد توجه قرار گیرند.
    کلید واژگان: فضای مدیریت نشده زیر پل های شهری, ترجیحات محیطی, روش طبقه بندی اطلاعات بصری
    Azadeh Lak, Mina Ramezani
    Today’s fast-paced urbanization process has caused many problems in urban development.
    Therefore, urban space is slowly losing its nature and disappearing due to the speed of rapid urban development.
    Trying to keep up with the modern era’s prevalent epoch of roads and bridges, urban policies in Iran have focused on developing road networks in recent years. Thus numerous elevated structures, urban highways and bridges are used to connect the urban fabric of the country’s cities, enabling the smooth transition of traffic in its cities.
    Although many view urban highways merely as tools for mobility; it is true that they influence on urban structure and the communities that they interconnect. However, the majority of Iranian cities already have many highways and bridges, they still continue to construct new highways and bridges in order to solve their traffic problems. Yet the construction of urban highways, both in and around cities has resulted in the formation of huge masses of leftover spaces which can rarely be incorporated in formal urban planning and design.
    Authorities and architects rarely care about the leftover spaces beneath bridges and highways. Although they are paid attention at an international level, on a national level in Iran, the leftover spaces under elevated urban constructions and bridges and their effects have often been neglected.
    This research focuses on the qualitative evaluation of urban spaces, analyzes the notion of “lost and leftover spaces,” while trying to come up with a new perspective to view urban spaces and urban development in today’s world.
    How we can make the most of modifying or recycling “leftover spaces” is another issue that this research is concerned with. However, the main objective of this research is to obtain design qualities in Iranian urban spaces which fulfill the needs of citizens.
    This research is qualitative, based on a theoretical framework in the field of urban design, analyzing lost spaces under highways and bridges; also taking into account people’s environmental preferences obtained in a case study.
    Interviews and the classification of visual information as Q- sort Technique were used in the second part of this study to extract participants’ individual preferences. The study participants consisted of 50 people aged 15- 60 who live or work near highways in either Tehran or Mashhad due to the maximum variance of sampling up to data saturation.
    Extensive interviews were conducted starting with the simple question “How you would like to use spaces under bridges?” moving on to focus on the needs of the local people.
    Most interviews were 20 to 35 minutes—on average 25 minutes. “Content analysis” method was used to write down and evaluate the research data in order to extract the most important findings and trends of the research.
    After this, Visual Quality Assessment Method (Q-Sort) was used to confirm the results of the comprehensive interviews. In order to do this, five sets of photographs on A4 pages were shown to participants. Each one of these pages depicted different aspects of designed spaces which would help to identify people’s expectations of desirable spaces under bridges.
    In order to determine individual preferences regarding to the spaces below the bridges as an urban space, the obtained data was divided into two categories: criteria of desirability and utility criteria of space.
    The next step was to conduct content analysis in order to design an analytical framework developed based on Residents’ preferences, which could be applied to case studies and validate a set of informed qualities that answer the thesis question: What design qualities should we use to create relevant neighborhood spaces under the urban bridge spaces?
    The evaluation of the residents’ preferences regarding urban spaces under bridges distinctly show four preferences: people expected the urban spaces to lead to air and noise pollution reduction, promote safety and security. These are the most important qualities regarding urban spaces in viewpoint of the local people.
    It must be pointed out that there has been a great variety in the spaces under bridges. Some of them require careful planning and provision in order to create urban spaces that entail the desired qualities of safety, security, vitality, richness, comfort, a sense of place belonging and environmental integration.
    Urban managers should allocate much more value to such qualities, leading urban designers and architects to construct more essential and eye-catching urban spaces, especially under urban bridges.
    Unfortunately the current disciplines concerning leftover spaces under bridges are deficient. However, we hope that this research and its investigation of public opinion regarding the issue, initiate a way for constructive use of leftover spaces under bridges. Also, this research would be a reference and a starting point that would encourage new ideas for utilizing leftover spaces under bridges
    Keywords: Leftover Urban Spaces under Bridges, Environmental Preferences, Q-Sort Technique
  • لیلا آریانا، مینا رمضانی*، مینو محمودی
    مقدمه

    تقریبا 1% جمعیت جهان مبتلا به صرع هستند. توپیرامات یک داروی ضد صرع از نسل جدید است که موارد استفاده ی وسیعی در درمان اختلالات تشنجی و جلوگیری از میگرن دارد. اما هنوز اثر آن بر روی اووژنز و هورمونهای جنسی مطالعه نشده است، لذا در مطالعه ی حاضر اثر توپیرامات بر فرآیند اووژنز و هورمونهای جنسی در موش های ماده بالغ نژاد NMRI مورد بررسی قرار گرفت.

    روش کار

    در این مطالعه ی تجربی پنجاه سر موش ماده بالغ نژاد NMRI به پنج گروه ده تایی تقسیم شدند. گروه کنترل (بدون تزریق) ، گروه شم (نرمال سالین) و گروه های تجربی شامل توپیر امات. bw 25mg/kg (گروه اول) ، bw. 50mg/kg (گروه دوم) و 100mg/kg. bw (گروه سوم) است. پس از سی روز تزریق به صورت درون صقاقی، حیوانات تشریح شدند. نمونه های خون از قلب گرفته شد و سطح هورمون های استرادیول و پروژسترون سرم با روش الایزا اندازه گیزی شد. پس از مطالعات مورفومتری، برش های هفت میکرونی از تخمدان، به وسیله ی میکروتوم تهیه شد و لام ها جهت بررسی بافتی توسط روش هماتوکسیلین-ائوزین رنگ آمیزی شدند. داده ها با آنالیز آنووای یک طرفه و آزمون متعاقب توکی مورد سنجش قرار گرفت. سطح معناداری (p<0/05) در نظر گرفته شد.

    یافته ها

    افزایش معنا داری در تعداد فولیکول های اولیه، کاهش معناداری در شاخص هایی مانند: تعداد فولیکول های ثانویه، فولیکول های گراف و جسم زرد نشان داده شد (p<0/05). همچنین میزان هورمون های استرادیول و پروژسترون (p<0/05) در تمامی گروه های تجربی در مقایسه با گروه کنترل و شم (p<0/05) کاهش یافت. ولی تغییردر قطر تخمدان معنادار نبود.

    نتیجه گیری

    این مطالعه نشان داد که داروی توپیرامات بر روی سیستم تولید مثلی جنس ماده اثرات مخربی داشته است و باعث کاهش فرآیند اووژنز می شود.

    کلید واژگان: توپیرامات, تخمدان, استرادیول, پروژسترون, موش
    Leila Aryana, Mina Ramezani *, Minoo Mahmoodi
    Introduction

    Approximately 1% of the global population is affected by epilepsy. Topiramate is a new generation of antiepileptic drug with broad use in the treatment of seizure disorders and migraine prevention. Nevertheless, its effect on female reproductive system has not yet been studied.

    Objectives

    The aim of our study was to investigate the effect of topiramate on the oogenesis and sexual hormones of adult NMRI mice.

    Methods

    In this experimental study, 50 female NMRI mice were randomly divided into five groups of 10including control group (no injection), sham group (normal saline), topiramete 25mg /kg.b.w (Group I), 50mg /kg.bw (group II), 100mg/kg.bw (group III). After 30 days of intraperitoneally (IP) injections, animals were weighed and dissected. Blood samples were collected from heart and the level of estradiol and progesterone was measured by Elisa method. After morphometric studies, 7 Micrometer sections of ovary were prepared using microtome and stained by H&E method. Data were analyzed by One-Way ANOVA and Dunken post- hoc test. Significance level was considered (P <0.05).

    Results

    Our findings indicated a significant decrease in parameters such as number of secondary follicles, graphian follicles and the number of corpus luteum, (P <0.001) as well as the level of estradiol and progesteron hormone (P <0.05). Changes in other factors were not significant.

    Conclusions

    Totally, it can be concluded that topiramate has destructive effects on the female reproductive system and it reduces the oogenesis process.

    Keywords: Topiramate, Ovary, Estradiol, Progesterone, Mice
  • شکوه چگینی، مینا رمضانی، سولماز شهلا
    زمینه و هدف
    گیاه آرتمیزیا آبسنتین (Artemisia absinthium) معروف به افسنطین به عنوان یک داروی ضد کرم، ضد مالاریا، ضدعفونی کننده، ضدالتهاب و همچنین در درمان درد معده در طب سنتی استفاده می‫شود. در مطالعه حاضر، اثرات عصاره هیدروالکلی افسنطین بر بافت تخمدان و هورمون های محور هیپوفیز گناد در موش ماده نژاد NMRI مورد بررسی قرار گرفت.
    روش کار
    در این مطالعه تجربی، تزریق عصاره هیدروالکلی گیاه افسنطین به مدت 30 روز متوالی به صورت درون صفاقی (IP) بر روی 50 سر موش با دوزهای 50 (گروه اول)، 100 (گروه دوم)، 150 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن (گروه سوم) انجام گرفت. گروه شاهد فقط آب مقطر دریافت کرد و گروه کنترل بدون تزریق بود. سپس حیوانات تشریح شدند و نمونه خون از قلب آنها گرفته شد. سطوح هورمون های FSH، LH، استروژن و پروژسترون سرم با روش الایزا اندازه‫گیری شد. برش‫های 7 میکرونی از تخمدان با میکروتوم گرفته شد و توسط روش هماتوکسیلین- ائوزین رنگ‫آمیزی شد. داده ها با آنالیز آنوا یکطرفه و آزمون متعاقب توکی مورد سنجش قرار گرفت. سطح معنی‫داری 0/05< pدر نظر گرفته شد.
    یافته ها
    یافته های مطالعه حاضر، کاهش معنی‫داری (0/05< p) در وزن بدن همه گروه های تجربی در مقایسه با گروه کنترل و شاهد نشان داد. در پارامترهایی مانند: قطر بزرگ و کوچک تخمدان، تعداد فولیکول‫های اولیه، ثانویه، در حال رشد، بالغ، و تعداد اجسام زرد کاهش قابل توجهی در گروه های تجربی با دوز 100 و 150 میلی‫گرم بر کیلوگرم با سطح معنی‫داری (0/05< p) مشاهده شد. همچنین افزایش معنی‫داری (0/05< p ) در تعداد فولیکول‫های تخریبی در این دوزها مشاهده شد. تغییر معنی‫داری در سطوح هورمون‫های استروژن و پروژسترون در تمام گروه های تجربی مشاهده نشد. هرچند FSHو LH در دوزهای 100 و 150 میلی گرم بر کیلوگرم کاهش معنی‫داری (0/05< p) نشان داد.
    نتیجه گیری
    به نظر می‫رسد که عصاره هیدروالکلی افسنطین در دوزهای بالا اثرات تخریبی بر فرآیند اووژنز دارد که ممکن است به دلیل ترکیبات موجود در این گیاه مانند آلفا و بتا توجون، آلکالوئید و ساپونین باشد.
    کلید واژگان: افسنطین, تخمدان, هورمون‫های محور هیپوفیز, گناد, موش
    Shokouh Chegini, Mina Ramezani, Solmaz Shahla
    Background and Objectives
    Artemisia absinthium (known as wormwood) is used as an antihelminthical, antimalarial, antiseptic and anti-inflammatory agent, and is used for treatment of gastric pain in the traditional medicine. In the present study, we evaluated the effects of hydroalcoholic extract of A. absinthium on the ovary tissues and pituitary_gonadal axis of the adult female NMRI mice.
    Methods
    In this experimental study, intraperitoneally (IP) injections of hydroalcoholic extract of A. absinthium, were performed over 30 days on 50 mice with 50 (first group), 100 (second group), and 150 mg/kg.bw (third group) doses. The sham group was received distilled water and control group received no injection. After 30 days of injections, the animals were dissected, and blood samples were collected by heart aspiration. The levels of LH, FSH, estrogen and progesterone of serum were measured by ELISA method. Seven µm sections of ovary were prepared by a microtome and stained by H&E method. Data were analyzed by One-Way ANOVA and Tukey post- hoc test. The Significance level was set at p
    Results
    Our findings indicated a significant reduction (p
    Conclusion
    Therefore, it can be concluded that Artemisia absinthium hydroalcohlic extract in high doses has damaging effects on the process of oogenesis, which may be due to α and β Thujoun, Alkaloid and Saponin constituents in this plant.
    Keywords: Artemisia absinthium, Ovary, Pituitary, Gonadal Axis Hormones, Mice
  • شکوه چگینی، مینا رمضانی *، سولماز شهلا
    افسنطین به عنوان یک داروی قاعده آور و موثر در سقط جنین در طب سنتی اشاره شده است. لذا در مطالعه حاضر، اثر عصاره هیدروالکلی افسنطین بر بافت رحم، لوله های رحمی و میزان هورمون های محور هیپوفیز-گناد در موش ماده نژاد NMRI مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه تجربی، تزریق عصاره هیدروالکلی گل و ساقه گیاه افسنطین به مدت 30 روز به صورت درون صفاقی بر روی 50 سر موش ماده نژاد NMRI با دوزهای 50، 100 و150 میلی گرم بر کیلوگرم انجام گرفت. گروه کنترل بدون تزریق بود و گروه شاهد فقط آب مقطر دریافت کرد. سپس حیوانات تشریح و نمونه خون از قلب گرفته شد. سطوح هورمون های FSH،LH، استروژن و پروژسترون سرم اندازه گیری و مقاطع بافتی از رحم و لوله های رحمی تهیه شد. کاهش معنی داری در وزن بدن همه گروه های تجربی در مقایسه با گروه کنترل و شاهد مشاهده شد (0/05>p). ضخامت لایه های (پریمتر، میومتر، آندومتر) بافت رحم و تعداد غدد رحمی کاهش قابل توجهی (0/05> p) در گروه های تجربی دریافت کننده عصاره با دوز تزریقی 100، 150 میلی گرم بر کیلوگرم در مقایسه با گروه کنترل و شاهد نشان داد. تغییر معنی داری در سطوح هورمون های استروژن و پروژسترون در گروه های تجربی در مقایسه با گروه های کنترل و شاهد مشاهده نشد. میزان هورمون های FSH و LH در گروه های تجربی دریافت کننده عصاره با دوزهای 100، 150 میلی گرم بر کیلوگرم کاهش معنی داری (0/05>p) نسبت به گروه های کنترل و شاهد نشان داد. عصاره هیدروالکلی افسنطین در دوزهای بالا اثرات تخریبی بر بافت رحم دارد که احتمالا به دلیل وجود ترکیبات آلفا و بتا توجون، آلکالوئید و ساپونین، در این گیاه است.
    کلید واژگان: افسنطین, رحم, اویداکت, محور هیپوفیز-گناد, موش
    Shokouh Chegini, Mina Ramzani *, solmaz Shahla
    Artemisia absinthium (known as wormwood) is used as a menstruation and abortive drug in the traditional medicine. Therefore, we have evaluated the effects of A. absinthium hydroalcoholic extract on the uterus, oviduct tissues and pituitary_gonadal axis hormones in adult female NMRI mice. In this experimental study, intraperitoneally injections were performed over 30 days on 50 female NMRI mice with 50, 100, and 150 mg/kg.bw doses of the extract of Artemisia stem and flower. Sham group received distilled water and control group was kept without any injection. After 30 days of injections, animals were dissected and blood samples were collected by heart aspiration. The levels of LH, FSH, estrogen and progesterone serum were measured. Sections of oviduct and uterus were prepared and stained by H&E method. Our findings in all experimental groups indicated a significant reduction in the body weight comparing with sham and control groups. In parameters such as uterus tissue thickness (Endometer, Miometer and Perimeter), and uterus glands, a significant decrease (p<0.05) was observed in the groups receiving 100 and 150 mg/kg doses of the extract (p<0.05). In all experimental groups, no significant changes were observed at the levels of estradiol and progesterone. FSH and LH showed a significant decrease in the groups receiving 100 and 150 mg/kg doses of the extract (p<0.05). It can be concluded that Artemisia absinthium hydroalcoholic extract in high doses has damaging effects on the reproductive system and uterine tissue, which may be due to α and β Thujoun, Alkaloid and Saponin constituents in this plant.
    Keywords: Artemisia absinthium, Uterine, Oviduct, Pituitary- Gonadal axis, Mice
  • صدف حجاران، سید محمد امین موسوی *، مینا رمضانی
    زمینه و هدف
    اخیرا، نانوذرات تیتانیوم دی اکسید (TiO2) با قابلیت فعالیت نوری تحت نور فرا بنفش به عنوان یک نانوحساسگر نوری (nano-photosensitizer) برای سرطان پیشنهاد شده اند. بااین حال، به علت مضرات پرتوهای فرا بنفش نانوذرات ارتقا یافته دیگری برپایه ی TiO2 با توانایی فعال شدن با منبع نور ایمن تری مثل نور مرئی برای فتودینامیک تراپی (photodynamic therapy) توصیه شده اند. هدف از این مطالعه ارزیابی اثرات فوتودینامیک نانوذرات تیتانیوم دی اکسید دوپه شده با نیتروژن (N-TiO2) بر رده سلولی MCF-7 به عنوان سلول های اپیتلیالی سرطان پستان انسانی می باشد.
    مواد و روش ها
    سلول های MCF-7 با غلظت های مختلف از نانوذرات N-TiO2 تیمار شده و به منظور تحریک فعالیت فتوکاتالیکی، تحت تابش با یک منبع نور مرئی قرار گرفتند. آزمون دفع رنگ تریپان بلو برای بررسی میزان زیستایی و رشد سلولی، 24 و 48 ساعت پس از تابش نور انجام شد. رنگ آمیزی آکریدین اورنج/اتیدیوم بروماید (AO/EtBr) و آزمون قطعه قطعه شدن DNA برای تشخیص نوع مرگ سلولی استفاده شد.
    یافته ها
    تیمار سلول های MCF-7 با نانوذرات N-TiO2 تا غلظت μg/ml100 تاثیر قابل توجهی روی رشد و زیستایی نداشت. درحالی که در حضور نور مرئی با افزایش غلظت، میزان مرگ سلولی به طور قابل توجهی افزایش یافت. رنگ آمیزی AO/EtBr و آزمون قطعه قطعه شدن DNA نشان داد که نوع مرگ سلولی القا شده توسط نانوذرات N-TiO2 بر اساس PDT عمدتا از طریق آپوپتوز است.
    نتیجه گیری
    نانوذرات N-TiO2 همراه با نور مرئی می توانند به عنوان یک نانوحساسگر ایمن در فتودینامیک تراپی سلول های سرطانی پستان پیشنهاد شود.
    کلید واژگان: آپوپتوز, سرطان پستان, نانوذرات, دوپه کردن با نیتروژن, تیتانیوم دیاکسید
    Sadaf Hajjaran, Seyed Mohammad Amin Moosavi *, Mina Ramezani
    Background
    Titanium dioxide (TiO2) nanoparticles (NPs) activated by ultraviolent light (UV) have been recently proposed as a nano-photosensitizer (PS) for cancer therapy. However, because adverse effects of UV light, other dopped-TiO2 NPs with ability of activation by safe light sources, such as visible light, have been recommended for photodynamic therapy (PDT) purposes. The aim of this study is to evaluate effects of photodynamic N-TiO2 NPs in MCF-7 cell line as human epithelial breast cancer cell line.
    Methods
    MCF-7 cells were treated with different concentrations of N-TiO2 NPs and a visible light source was used for their photocatalytic activation. Trypan blue staining was performed to investigate the rate of cell viability and cell growth at 24h and 48h upon irradiation. Acridine Orange/Ethidium Bromide (AO/EtBr) staining and deoxyribonucleic acid (DNA)-laddering assay were used for detecting the mode of cell death.
    Results
    Treatment of MCF-7 cells with N-TiO2 NPs, up to 100 µg/ml was inert and did not significantly affect growth and viability. However, with the increasing at concentrations of NP, the rate of cell death increased considerably upon visible-light irradiation. The AO/EtBr double staining and DNA-ladder assay showed that the mode of cell death induced by photodynamic N-TiO2 NPs is mostly through apoptosis.
    Conclusion
    N-TiO2 NPs in conjugation with visible-light may be proposed as a safe approach for PDT of breast cancer cells.
    Keywords: Apoptosis, Breast Cancer, Nanoparticles, Nitrogen, doped, Titanium dioxide
  • مهسا منصوریان *، پروین تراب زاده خراسانی، مینا رمضانی
    زمینه و هدف
    استفاده از داروهای ضدافسردگی مانند فلوکستین که مصرف جهانی دارد و به آسانی در دسترس عموم قرار می گیرد، عوارضی ازجمله ناباروری های موقت یا دائم دارد. تحقیق حاضر به منظور بررسی اثرات ناباروری فلوکستین بر روی تخمدان و اوویداکت موش های سوری ماده بالغ Balb/C انجام شد.
    روش بررسی
    در این مطالعه پس از مشخص شدن دوز مناسب فلوکستین، تزریق طی 30 روز به صورت درون صفاقی (IP) بر روی 75 موش سوری ماده بالغ نژاد Balb/C با انتخاب دوزهای 15 میلی گرم بر کیلوگرم (گروه اول)، 20 میلی گرم بر کیلوگرم (گروه دوم)، 25 میلی گرم بر کیلوگرم (گروه سوم)، گروه کنترل (عدم تزریق) و شم (تزریق آب مقطر) صورت گرفت. برای مقایسه ی گروه ها از آنالیز Anova و سپس آزمون دانکن با سطح معنی داری (05/0P<) و (001/0P<) استفاده شد.
    یافته ها
    در طی بررسی های ماکروسکوپی در هر 3 دوز تزریقی وزن تخمدان حیوان به طور معنی دار (001/0P<) کاهش یافت و در بررسی میکروسکوپی قطر کوچک و بزرگ تخمدان، تعداد فولیکول گراف و جسم زرد کاهش داشت (05/0P<) و (001/0P<) و همچنین تعداد فولیکول های تخریبی، زوناپلوسیدای چین خورده و قطر اویداکت در گروه شاهد نسبت به گروه کنترل افزایش یافت (001/0P<)، (05/0P<).
    نتیجه گیری
    با توجه به این مطالعه می توان اینگونه نتیجه گرفت که داروی فلوکستین اثر تخریبی بر روی بافت تخمدان و اوویداکت موش سوری ماده دارد.
    کلید واژگان: فلوکستین, تخمدان, اوویداکت, فولیکول, موش سوری
    M. Mansoriyan *, P. Torabzadeh Khorasani, M. Ramezani
    Background And Objective
    Use of antidepressants such as fluoxetine, which is widely used worldwide and easily accessible to the public, causes complications such as temporary or permanent infertility. The present study was conducted to investigate the effects of fluoxetine on the ovaries and oviducts of mature female Balb/C mice.
    Materials And Methods
    In this study after determining the appropriate dose of fluoxetine, it was injected intraperitoneally (IP) for 30 days into 75 adult Balb/C mice with doses of 15 mg/kg (group 1), 20 mg /kg (group 2), 25 mg /kg (group 3), control group (non-injection) and sham (distilled water injection). ANOVA analysis and Duncan test were used to compare the means with significant levels being considered (P
    Results
    During macroscopic examination, significant ovary weight decrease was observed in all three doses (P
    Conclusion
    It can generally be concluded that fluoxetine has a damaging effect on ovarian and oviduct tissue of mice.
    Keywords: Fluoxetine, ovary, oviduct, follicle, mice
  • مینا رمضانی *
    مقدمه
    افزایش مصرف نانو اکسید روی در پزشکی و تولید محصولات آرایشی و تحقیقاتی، سوالات در مورد سمیت آن هارا افزایش داده است. به دلیل اندازه کوچک نانو مواد، جذب آن توسط دستگاه گوارشی ساده تر است. در تحقیق حاضر اثرات نانو اکسید روی بر روی بافت ایلئوم موش بالغ نر نژاد NMRI در شرایط in vivo مورد بررسی قرار گرفت.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تجربی، موش های کوچک آزمایشگاهی نر به طور تصادفی در 5 گروه شامل کنترل، شم و 3 گروه تجربی قرار گرفتند. نانو اکسید روی در اندازه 10 تا 30 نانومتر در سه غلظت mg/kg 500-300-100 به مدت 21 روز به صورت درون صفاقی تزریق شد. پس از 21 روز تغییرات بافت شناسی دربافت ایلئوم از لحاظ ارتفاع و عرض پرزها، ضخامت بافت عضلانی، عرض بافت اپی تلیوم، عرض بافت پیوندی آستر مخاط، قطر کریپت ها و تعداد سلول های گابلت توسط One way ANOVA و سپس تست Tukey مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته های پژوهش: نتایج نشان داد که نانو اکسید روی بر روی ارتفاع و عرض پرزها و قطر کریپت ها اثری نداشت ولی باعث کاهش عرض بافت پیوندی آستر مخاط و تعداد سلول های گابلت و افزایش عرض اپی تلیوم و بافت عضلانی ایلئوم شد.
    بحث و نتیجه گیری
    نتایج نشان دهنده اثرات سمیتی خفیف نانو اکسید روی در این دوزها می باشد. به نظر می رسد نانو اکسید روی موجب افزایش رشد سلول های اپیتلیوم شده است. با توجه به تغییرات بافت اپیتلیوم روده در مجاورت با نانو اکسید روی بایستی از استفاده طولانی مدت از این مواد اجتناب شود.
    کلید واژگان: نانو اکسید روی, روده کوچک, ایلئوم, موش کوچک آزمایشگاهی
    Mina Ramezani *
    Introduction
    Increase in the consumption of nano zinc oxide in medicine, manufacturing cosmetic products, and in research has raised the questions about their toxicity. Because of the small size of nano materials its absorption by the digestive system is simple. In this study, the effects of nano zinc oxide have been investigated in vivo on the ileum tissue of adult NMRI male mice.
    Materials and Methods
    In this experimental study, male mice were randomly divided into five groups, including control, sham, and three experimental groups. 10-30 nm-sized zinc oxide (ZnO) nanoparticles were injected intraperitoneally in three concentrations, 100-300-500mg/kg for 21 days. Histological changes including; height and width of the ileum villus, the thickness of the muscle tissue and epithelium tissue, width of connective tissue, diameter of crypts, and goblet cell numbers were studied by One Way ANOVA and Tukey-Kramer posttest, after treatments.
    Findings: The results showed that nano zinc oxide had no effect on the height and the width of villi and diameter of crypts, but reduced the width of lamina propria and goblet cells of and increased the width of epithelium and muscle tissue ileum (P Discussion &
    Conclusions
    The height and the width of villi and crypts diameter in the experimental groups had no significant difference compared to the sham and control groups. However, the width of the lamina propria and the number of goblet cells decreased significantly in all experimental groups, which indicated low toxicity of nano zinc oxide in these doses. A significant increase was observed in epithelium and muscle tissue compared to the control and sham groups. It seems that nano zinc oxide could be increase the growth of epithelial cells. Due to changes in the intestinal epithelium tissue in adjacent to nano zinc oxide, the long- term use of this material should be avoided.
    Keywords: Nano zinc oxide, Small intestine, Ileum, Mice
  • شیوا کمالی، مینا رمضانی *، عیسی کمالی
    شناخت دقیق رفتارها و خصوصیات زیستی هر یک از آبزیان می تواند برای صنعت تکثیر و پرورش و حفظ و بازسازی ذخایر مورد استفاده قرار گیرد. با این هدف بررسی تولیدمثل ماهی سرخو چشم درشت (Lujanus lutjanus) در آب های خلیج فارس و دریای عمان از آذر ماه 1393 تا آبان ماه سال 1394 انجام شد. نمونه ها ماهانه و در 14 ایستگاه با استفاده از تور ترال و گرگور، صید و جمع آوری گردیدند. در این تحقیق کل نمونه های مورد بررسی 247 عدد بود که از این تعداد 133 عدد ماده و 97 عدد نر و 17 عدد نابالغ بودند و نسبت جنسی کل ماده به نر 1/37 بود. زیست سنجی کامل نمونه ها از قبیل طول (کل و چنگالی) و وزن انجام شد. حداقل و حداکثر طول ماهی در طی ماه های مختلف بین 13 تا 26 سانتی متر بود. رابطه طول و وزن 2/966x0/002 =y به دست آمد که نشان داد ماهی مذکور از یک رشد ایزومتریک برخوردار است. حداکثر هم آوری مطلق 102841 تخمک در اردیبهشت ماه و حداکثر هم آوری نسبی 581/02 تخمک به ازای هر گرم در اردیبهشت ماه به دست آمد. حداقل هم آوری مطلق 9870 در آبان و حداقل هم آوری نسبی 73/69 تخمک به ازای هر گرم در مهر ماه محاسبه شد. میانگین شاخص رسیدگی جنسی GSI ماه های مختلف 1/185 محاسبه گردید و بیش ترین میزان شاخص گنادی مربوط به خرداد ماه (2/304) و کم ترین مقدار در آبان ماه 1392 بوده است (0/474). طول در زمانی که نیمی از ماده ها بالغ بودند (Lm50) 17/5 سانتی متر به دست آمد.
    کلید واژگان: تولیدمثل, ماهی سرخو چشم درشت, شاخص رسیدگی جنسی GSI, خلیج فارس, دریای عمان
    Shiva Kamali, Mina Ramzani*, Issa kamali
    Study of behavioral and biological characteristics of each fish can be used for Proliferation, breeding industry, maintaining, and restocking. Study reproduction in Lujanus lutjanus was conducted in the Persian Gulf and Sea of Oman from December 2014 to November 2015. Sampling was conducted at 14 stations using trawl and trap monthly. In this study, the total number of samples was 247, which were 133 females, 97 males and 17 immature and the ratio of female to male was 1.37. Measuring of samples such as length (total, fork) and weight were taken. Minimum and maximum length of fish during different months was between 13 and 26 cm. Length-weight relationship was indicated Y = 0.002X 2.966, therefore, the fish had an isometric growth.Maximum and Minimum absolute fecundity were 102841 and 9870 eggs in May and November respectively. Maximum and Minimum relative fecundity were 581.02 and 73.69 eggs per gram in May and November respectively. Monthly average of GSI calculated 1.185. Maximum and Minimum of GSI were 2.304 and 0.474 in June and October 2014 respectively. Size maturity (Lm50) was 17.5 cm.
    Keywords: Reproduction, Lutjanus lutjanus, GSI, Persian Gulf, Oman Sea
  • رفیعه خلیلی، مینا رمضانی*، ناصر آق
    هدف از مطالعه حاضر، بررسی تاثیر انجماد در دمای 20- درجه سانتی گراد پس از یک دوره هیدراسیون و دهیدراسیون بر درصد تخم گشایی، رشد و بقای لاروهای حاصل از کیست های Artemia urmiana است. آزمایش ها تحت چهار تیمار مختلف صورت گرفت. در تیمار اول پس از یک دوره هیدراسیون و دهیدراسیون تخم گشایی با روش استاندارد انجام شد. در تیمار دوم پس از یک دوره هیدراسیون و دهیدراسیون و سپس یک هفته نگهداری کیست ها در دمای20- درجه سانتی گراد تخم گشایی انجام شد. در تیمار سوم پس از یک ماه نگهداری در سرما تخم گشایی انجام شد. گروه شاهد (تیمار چهارم) نیز کیست هایی بودند که بدون تیمار خاصی با روش استاندارد تخم گشایی شدند. نتایج نشان داد که با افزایش مدت زمان تیمار در سرما (انجماد یک ماهه)، درصد تخم گشایی کیست ها به طور معنی داری افزایش یافت ولی با این وجود درصد تخم گشایی در گروه شاهد بالاتر بود. حداکثر درصد بقا در روز 11 و در تیمار سوم مشاهده شد. بیشترین میزان رشد، در روزهای 15 تا 25 در تیمار سوم یعنی انجماد یک ماهه مشاهده شد. در مجموع می توان گفت در گونه Artemia urmiana استفاده از تیمار نگهداری در سرما به دلیل کاهش درصد تخم گشایی کیست، ضروری نیست.
    کلید واژگان: آرتمیا ارومیانا, سیست, دهیدراسیون, هیدراسیون, انجماد
    Rafieh Khalili, Mina Ramezani*, Naser Agh
    The aim of this research is the study of the freezing effects at -20°C after hydration and dehydration on the hatching efficiency, survival percentage and growth of Artemia urmiana cysts. Experiments were carried out in four treatments. In the first treatment, hatching was done after one hydration and dehydration cycle with the standard method. In the second treatment, hatching was done after one hydration and dehydration cycle and then one week freezing at -20°C temperature. In third treatment, hatching was done after one hydration and dehydration cycle and then one month freezing at -20°C temperature. Standard hatching was done without any other treatment in the control group (fourth treatment). Results indicated the cyst hatching percentage increased by increasing freezing time (one-month freezing), even though hatching percentage was higher in control group. The most survival percentage was observed in the 11th day of third treatment. The highest growth was in 15 to the 25th day of third treatment (P
    Keywords: Artemia urmiana, Cyst, Dehydration, Hydration, Freezing
  • فاطمه سهیلی، پروین تراب زاده، مینا رمضانی
    عصاره آبی گیاه اسطوخودوس علاوه بر خواص آرامبخشی، در درمان قند خون و افسردگی موثر بوده و دارای خواص آنتی اکسیدانی، ضد میکروبی و قاعده آور می باشد. اما تاکنون اثر این گیاه، بر روی سیستم تولیدمثلی مورد بررسی قرار نگرفته است. بنابراین در این پژوهش، اثرات عصاره آبی گیاه اسطوخدوس بر روی تخمدان موش نژاد Balb/C مورد بررسی قرار گرفته است. پس از تهیه عصاره آبی گیاه و مشخص شدن این که دوز کشنده ای برای آن وجود ندارد، آزمایش با انتخاب دوزهای 6، 12و 18 گرم بر کیلوگرم برحسب وزن بدن ادامه یافت و تزریق طی 12 روز به صورت درون صفاقی بر روی 65 موش انجام گرفت. نتایج هم زمان با گروه های تجربی (هر گروه: 15 موش)، گروه کنترل (عدم تزریق: 10موش) و شم (تزریق سرم فیزیولوژی: 10 موش) مقایسه شد. جهت اطمینان از نتایج، تجربیات فوق 2 بار تکرار شد. داده ها با نرم افزارSPSS 20 و تستDuncan و ANOVAبا شرط معنی داری 05/0 p< و 001/0 p< مورد سنجش قرار گرفت. در مقایسه نتایج با گروه کنترل، گروه های تجربی 1 و 2 کاهش معنی داری در قطر بزرگ و کوچک تخمدان (05/0 p<) و در گروه 3 افزایش معنی داری در تعداد فولیکول های اولیه (05/0p<) و کاهش معنی داری در تعداد فولیکول های ثانویه، درحال رشد، در حال رسیدگی، گراف و اجسام زرد (001/0p<) مشاهده شد.به طور کلی می توان نتیجه گرفت که مصرف گیاه اسطوخودوس در دوز بالا، اثر تخریبی بر روی تخمدان داشته و استفاده از آن می تواند خطرآفرین باشد و شاید بتوان در آینده از آن به عنوان قرص ضدبارداری استفاده نمود.
    کلید واژگان: اسطوخودوس, تخمدان, فولیکول, ناباروری, موش
    F. Soheili, P. Torabzadeh, M. Ramezani
    Lavendula officinalis has sedative properties of aqueous extract. It is effective on diabetes and depression and has antimicrobial properties and manage. However, its effect on reproductive system has not been reviewed yet. Therefore, in this study, the effect of L. officinalis aqueous extract on ovaries BALB/c adult female mouse was stdied. After preparation of aqueous extract and when we observed lack of lethal symptoms, experiments were continued with selected doses as follows: 6 (group1: 15 mice), 12 (group2: 15 mice), 18 (group3:15mice) g/kg.bw. Intraperitoneally injections were done for 12 d on 65 mice. Results were compared with the control group (non-injection: 10 mice) and sham (injection of normal saline: 10 mice). For reliability, experiences were repeated 2 times. Data was checked with SPSS 20 and Duncan test and ANOVA with condition (P
    Keywords: Lavendula officinalis, Ovary, Follicle, Infertility, Mice
  • فاطمه سهیلی، پروین تراب زاده، مینا رمضانی
    زمینه وهدف
    عصاره آبی گیاه اسطوخودوس علاوه بر خواص آرام بخش، در درمان قند خون و افسردگی موثر بوده و دارای خواص آنتی اکسیدانی و ضد میکروبی می باشد. تاکنون اثر این گیاه، بر روی سیستم تولید مثلی مورد بررسی قرار نگرفته شده است. هدف از این پژوهش، بررسی اثرات عصاره آبی گیاه اسطوخودوس بر روی رحم موش Balb/Cمی باشد.
    روش کار
    این مطالعه بر روی 65 موش ماده بالغ Balb/Cانجام گردید. پس از تهیه عصاره آبی گیاه، آزمایش با انتخاب دوزهایg/kg.bw12،6و 18ادامه یافت و تزریق طی 12 روز به صورت درون صفاقی انجام گرفت. فردای آخرین روز تزریق، رحم تمامی موش ها خارج و در فرم آلدئید %10 تثبیت و پس از مراحل مختلف تهیه بافت نمونه ها با رنگ ائوزین و هماتوکسیلین رنگ آمیزی شدند. طی بررسی های ماکروسکوپی و میکروسکوپی تغییراتی در رحم و بافت رحمی مشاهده شد. نتایج هم زمان با گروه های تجربی(هرگروه 15موش)، گروه کنترل(عدم تزریق: 10 موش) و شم(تزریق سرم فیزیولوژی: 10 موش) مقایسه شدند. برای مقایسه گروه ها از تست Duncanسطح معنی داری در آنالیز0/05 Pو 0/001P در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    در مقایسه نتایج گروه های تجربی با گروه شم و کنترل، کاهش معنی داری0/05>Pو 0/001Pدر تعداد غدد ترشحی رحم، قطر رحم و ضخامت لایه های رحمی آندومتر، میومتر و پریمتر مشاهده گردید.
    نتیجه گیری
    به طور کلی می توان گفت مصرف گیاه اسطوخودوس در دوز بالا، اثر تخریبی بر روی رحم داشته و استفاده از آن می تواند خطرآفرین باشد.
    کلید واژگان: اسطوخودوس, رحم غدد ترشحی رحم, موش
    Fatemeh Soheili, Parvhn Torabzadeh, Mina Ramazani
    Inroduction & ObjectiveIn addition to the sedative properties of Lavendula officinalis aqueous extract, it is effective on diabetes and depression and has antimicrobial properties. However, its effect on reproductive system has not been reviewed yet. Therefore, in this study the effect of Lavendula officinalis aqueous extract on Balb/C mouse uterus was investigated.
    Materials And Methods
    In this study 65 Balb/C adult female mice. After injection of aqueous extract and observation lack of lethal symptoms, experiments was continued with selected doses: 6 (group1:15mice),12 (group2:15mice),18 (group3:15mice) g/kg.bw. Interperitoneally injections were done for 12 days on 65 mice. Results were compared with the control group (non-injection: 10 mice ) and sham (injection of normal saline:10 mice. Data was checked with SPSS 20 software ANOVA and Duncan post test ,subject to P
    Results
    Experiments showed a significant decrease in uterine glands, diameter of uterus and thickness of endometrium, myometrium and perimetrium P
    Conclusion
    According to these observations, it can be concluded that Lavendula officinalis aqueous extract has detrimental effect on female uterus and may be use as a contraceptive pill in the future.
    Keywords: Lavendula officinalis, Uterus, Uterine Glands, Mouse
  • مهری آزاد بخت، مینا رمضانی*، سهیلا ابراهیمی، هانیه مرادی
    زمینه و هدف
    رتینوئیدها، مولکول های مهمی هستند که فرآیندهای اساسی نمو را در تمام مهره داران تنظیم می کنند. هدف مطالعه حاضر، بررسی اثر رتینوئیک اسید بر فرآیند نمو بیضه است.
    مواد و روش ها
    یک گروه از موش های تازه به دنیا آمده نژاد NMRI تحت تزریق داخل صفاقی رتینوئیک اسید به میزان mg/Kg.b.w 25 قرار گرفتند و گروه دیگر بدون تزریق بودند. پس از 21 روز حیوانات نر جدا و در 60 روزگی کشته شدند و بیضه ها از بدن آن ها خارج گردید. از هر گروه، هفت سر موش از لحاظ ویژگی ظاهری بیضه مورد مشاهده قرار گرفتند. در بررسی میکروسکوپ نوری، شمارش سلولی اپی تلیوم لوله های منی ساز انجام شد و قطر لوله های منی ساز اندازه گیری شد و با آزمون آماری T-test بین گروه های کنترل و آزمایش مقایسه صورت گرفت.
    نتایج
    وزن بیضه در مقایسه با گروه کنترل تغییر معنی داری نداشت. در اپی تلیوم زایای بیضه، ضخامت اپی تلیوم و تعداد سلول های اسپرماتوگونی، اسپرماتیدهای گرد و طویل شده در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری نشان داد (P<0.05).
    نتیجه گیری
    به کارگیری رتینوئیک اسید پس از تولد، بر نمو بیضه و اپی تلیوم لوله های منی ساز آن، موثر است. حتی دوز ناچیز آن بر تقسیمات سلولی اپی تلیوم منی ساز اثر مخربی دارد به طوری که تعداد سلول های زایا تحت تاثیر آن کاهش می یابد؛ لذا در استفاده از ویتامین A و مشتقات سنتتیک آن مانند رتینوئیک اسید برای مادران باردار و شیرده باید احتیاط لازم صورت گیرد.
    کلید واژگان: رتینوئیک اسید, رشد و نمو, بیضه, موش
    Mehri Azadbakht, Mina Ramezani *, Soheila Ebrahimi, Hanieh Moradi
    Background and Objectives
    Retinoids are important molecules that regulate crucial processes of development in all vertebrates. In this article, we study the effect of retinoic acid on testis development.
    Materials and Methods
    A group of newborn NMRI mice was chosen to receive intraperitoneally injections of 25 mg/Kg.b.w of retinoic acid and the control group had no injection. After 21 days, the male animals were isolated and sacrificed in 60 days postpartum, and testes were removed from their bodies. Apparent characteristics of the testes of seven mice from each group were observed. In the light microscopic study, these epithelial cells of the tubules were counted and the diameter of seminiferous tubules were measured with statistical T-test analysis and were compared with control group.
    Results
    The findings showed that the weight of the testes in animals that were affected by retinoic acid did not change significantly compared to control group. In germ epithelium of testis, the thickness of the epithelium and the number of the spermatogonia, round and elongated spermatids has decreased significantly compared to the control group (P
    Conclusion
    According to the findings of this article, using the retinoic acid after birth has influence on testis development and its seminiferous tubules epithelium. Retinoic acid has an adverse effect on the cell divisions in seminiferous epithelium, therefore the number of affected germ cells decrease. Therefore, the use of vitamin A and its synthetic derivatives like retinoic acid for pregnant women should be done with caution.
    Keywords: Retinoic acid, Development, Testis, Mouse
  • مینا رمضانی*، سعید رضایی زارچی، سیما نصری، لیلا هوشیار
    سابقه و هدف
    با توجه به مصرف گسترده نانو ذرات نقره، تحقیق حاضر به منظور بررسی اثرات احتمالی آن بر روی هورمون های محور هیپوفیز–گناد و بافت تخمدان انجام شد.
    مواد و روش ها
    موش های صحرایی ماده بالغ به پنج گروه تقسیم شدند. گروه های تیمار به ترتیب غلظت های25، 50 ، 100 و 200 میلی گرم بر کیلو گرم نانو ذره نقره را به صورت خوراکی به مدت 30 روز دریافت کردند. سپس وزن شده، میزان هورمون های FSH، LH، استروژن و پروژسترون سرم، مورد سنجش قرار گرفت و بررسی بافتی تخمدان انجام شد.
    یافته ها
    وزن موشها، وزن تخمدان، میزان استروژن، LH و FSH سرم در دوزهای 50، 100، و 200 میلی گرم بر کیلوگرم، نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری یافت ولی پروژسترون تغییری نشان نداد. بررسی بافتی تخمدان نشان داد که بافت تخمدان در مقایسه با گروه کنترل بسیار پر خون شده است و هم چنین تعداد فولیکول ها کاهش یافته است.
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه حاضر نشانگر اثر سمیتی و وابسته به دوز نانو ذره نقره بر محور هیپوفیز-گناد و بافت تخمدان است. بنابراین باید در مورد تماس طولانی مدت با این ذرات بویژه در زنان احتیاط لازم را بعمل آورد.
    کلید واژگان: نانو ذرات نقره, محور هیپوفیز - گناد, تخمدان, موش صحرایی
    Mina Ramezani *, Saeed Rezaei, Sima Nasri, Leila Hooshyar
    Aim and
    Background
    By attention to extensive use of Silver nanoparticles, this study has been done to investigate the effects of silver these particles on ovary tissue and HPG axis.
    Materials And Methods
    Adult female rats were divided into five groups. Treatment groups received 25, 50, 100, and 200 mg/kg/day silver nano particles for 30 days orally. Then the rats weighed and levels of FSH, LH, estrogen, and progesterone were measured. Ovaries sections were studied using light microscopy.
    Results
    The weight of rats and their ovaries, the level of FSH, LH, and Estrogen of serum decreased significantly in 50,100, and 200 mg/kg doses in comparison with the control (p
    Conclusion
    Results have indicated poisonous effects of silver nanoparticles on HPG-axis and ovary tissue that is dose dependent. Therefore, enough precaution must be down in chronic exposure of females.
    Keywords: Silver Nano Particles, HPG axis, Ovary, Rat
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال