ناهیدسرافراز
-
زمینه و هدف
اختلال خواب و اضطراب از مشکلات شایع در بیماران تحت درمان با همودیالیز است. با به کارگیری طب مکمل می توان بر این مهم تاثیر گذاشت. در این ارتباط، مطالعه حاضر با هدف تعیین بررسی تاثیر تجسم هدایت شده بر اضطراب و کیفیت خواب بیماران تحت درمان با همودیالیز صورت گرفت.
روش بررسیمطالعه کارآزمایی بالینی حاضر در ارتباط با 70 بیمار همودیالیزی انجام شد. نمونه ها به روش تصادفی بلوکی به دو گروه مداخله (35 نفر) و کنترل (35 نفر) تقسیم شدند. گروه مداخله علاوه بر دریافت مراقبت های معمول، لوح فشرده (CD) تجسم هدایت شده را به مدت چهار هفته از طریق هدفون به صورت مداوم گوش داد و گروه کنترل تنها مراقبت های معمول را دریافت نمود. در آغاز و پایان مطالعه پرسشنامه های اضطراب (Spielberger) و کیفیت خواب Pittsburg)) تکمیل شدند. داده ها با استفاده از آزمون های آمار توصیفی و تحلیلی (t مستقل، t زوجی و آنالیز کوواریانس) توسط نرم افزار آماری SPSS 16 در سطح معناداری کمتر از 05/0 تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها:
نتایج نشان دادند که قبل از مداخله، نمره اضطراب حالتی و صفتی و کیفیت خواب بیماران در گروه مداخله به ترتیب معادل 58/3±42/54، 15/3±05/52 و 31/2±45/8 بود و برای گروه کنترل به ترتیب برابر با 21/7±91/47، 49/5±37/49 و 82/2±51/6 به دست آمد؛ به طوری که میانگین نمرات اضطراب در گروه مداخله به شکل معناداری بالاتر از گروه کنترل بود (001/0<p). پس از مداخله، نمره اضطراب بیماران در گروه مداخله به ترتیب معادل 15/2±05/43 و 06/2±48/42 بود و برای گروه کنترل به ترتیب برابر با 38/6±37/47 و 79/5±40/49 محاسبه گردید؛ به طوری که میانگین نمرات اضطراب در گروه مداخله به شکل معناداری کمتر از گروه کنترل (001/0<p) بود. همچنین نمره کیفیت خواب قبل از مداخله در گروه مداخله معادل 31/2±45/8 و پس از آن برابر با 93/1±54/6 ارزیابی شد. این نمره برای گروه کنترل قبل از مداخله معادل 82/2±51/6 و پس از آن برابر با 47/2±02/6 محاسبه گردید.
نتیجه گیری:
استفاده از تجسم هدایت شده موجب کاهش اضطراب و بهبود کیفیت خواب بیماران همودیالیزی می شود؛ بنابراین استفاده از این روش به عنوان یک روش غیر دارویی جهت کاهش اضطراب و بهبود کیفیت خواب در بیماران تحت همودیالیز توصیه می گردد.
کلید واژگان: اضطراب, کیفیت خواب, تجسم هدایت شده, همودیالیزBackground and ObjectivesSleep disturbance and anxiety are common problems in patients undergoing hemodialysis, which can be influenced by use of complementary medicine. Therefore, the objective of this study was to determine the effect of guided imagery on anxiety and quality of sleep in patients undergoing hemodialysis.
MethodsThis clinical trial study was carried out on 70 hemodialysis patients, who were divided into two intervention (35 subjects) and control (35 subjects) groups using block randomization method. In addition to receiving usual care, the intervention group received a compact disc (CD) of guided Imagery through headphones for a consecutive period of 4 weeks, and the control group received just the usual care. At the beginning and the end of the study, the Spielberger Anxiety Inventory and Pittsburgh Sleep Quality Index, were completed. Data were analyzed using descriptive and analytical statistical tests (independent t-test, paired t-test, and covariance analysis) using SPSS Version 16 at a significant level less than 0.05.
ResultsThe results of the study revealed that the prevalence of state and trait anxiety and the sleep quality of patients in the intervention group, were 54.42 ± 3.58, 52.05 ± 3.15 and 8.45 ± 2.31, respectively, and in the control group, were 47.91 ± 7. 21, 49.37 ± 5.49, and 6.51 ± 2.82, respectively; so that the mean anxiety scores in the intervention group, was significantly higher than the control group (p < 0.001). After the intervention, the anxiety score in the intervention group, was 43.05 ± 2.15 and 42.48 ± 2.06 and in the control group, was 47.37 ± 6.38 and 49.40±5.79, respectively, and the mean of the anxiety scores in the group was 47.37 ± 6.38, so that the mean anxiety score in the intervention group was significantly lower compared to the control group (p < 0.001). Moreover, the sleep quality score before the intervention was 8.45 ± 2.31 in the intervention group, which became 6.54 ± 1.93 after the intervention. Sleep quality score in the control group before the intervention, was 6.51 ± 2.82, which became 6.02 ± 2.47 after the intervention.
ConclusionUse of guided imagery reduced anxiety and improved sleep quality in the hemodialysis patients. Thus, use of this technique is recommended as a non-pharmacological approach to reduce anxiety and improve the quality of sleep in patients undergoing hemodialysis.
Keywords: Anxiety, Sleep quality, guided imagery, hemodialysissis -
مقدمهرشد شیرخوار در شش ماهه اول زندگی حداکثر سرعت خود را دارد و رشد غیر طبیعی ممکن است بازتاب وجود یک بیماری مزمن، تغذیه ناکافی و نامناسب و سایر مشکلات تغذیه ای، اجتماعی- روانی و حتی تکاملی باشد.هدفتعیین ارتباط در آغوش گرفتن شیرخوار با شاخص های رشد در مراجعین درمانگاه های کاشان هدف این مطالعه بود.روش کاراین تحقیق یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی است. تعداد 94 نفر از مادران مراجعه کننده به مراکز بهداشت شهرستان کاشان وارد مطالعه شدند. ابزار کار، پرسشنامه پژوهشگر ساخته ای بود که با مصاحبه حضوری تکمیل شد. اطلاعات با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و آزمون های آمار استنباطی (آزمون های تی، پیرسون و مجذور کای) تجزیه و تحلیل شدند.نتایجمیانگین سنی مادران 83/6±98/27 سال بود. میانگین وزن زمان تولد نوزادان 133/427±500/3272 گرم، قد زمان تولد 022/3± 280/49 سانتی متر و دور سر هنگام تولد نوزادان 371/2±928/34 سانتی متر بود. مدت بغل کردن نوزاد توسط مادر بین صفر تا پنج ساعت در روز و به طور میانگین 845/0± 55/4 و مدت بغل کردن نوزاد توسط سایر اعضای خانواده یک تا پنج ساعت و به طور میانگین 223/1 ± 910/4 ساعت بود. آزمون تی مستقل نشان داد که بین بغل کردن نوزاد توسط مادر و اطرافیان در مجموع، با شاخص های رشد نوزاد در دو، چهار و شش ماهگی ارتباط معنی دار آماری وجود ندارد(05/0نتیجه گیریاگرچه در این تحقیق ارتباط معنی داری بین تماس پوستی و شاخص های رشد شیرخوار به دست نیامد اما با توجه به نتایج متناقض در تحقیقات مشابه مطالعات مداخله ای با حجم نمونه بیشتر پیشنهاد می شود.
کلید واژگان: نوزاد, رشد و تکامل, مراقبت از نوزاد, تماسIntroductionIn the first 6 months of life, infant growth had maximum of its speed but abnormality growth may reflect on a chronic disease, inadequate nutrition or may be depend on another complications such as dietary, psychosocial developmentObjectiveThe goal of this study was to investigate relationship of In-Arms holding a baby during breast feeding and growth rate in Kashan health centersMethodsThis study was a descriptive correlational design. 94 mothers entered in study who reffered to Kashan health center. A questionnaire developed by the researcher was tool that was completed by interview. Data were analyzed by descriptive and inferential statistical tests (t-test, Pearson, chi-square testResultsMean maternal age was 27.980 (6.836±). The mean birth weight was 3272.5 (427.133±), mean of height 49.280(3.022±) and mean of head circumference was 34.928(2.371±). Time of infant In-Arms Holding by mother was between zero to five hours a day and average time was 4/55 (845/0 ±). Time of In-Arms Holding for other family members and relations was 1 to 5 hours and mean time of In-Arms Holding was 4/910 (223/1 ±). T-test showed that there arent significant relationship between In-Arms Holding baby by the mother and friends and indices of growth in 2, 4 and 6 months(p>0.05).Conclusionin this study relationship between skin to skin contacts of neonatal growth rate was irrelevant, but due to conflicting results on similar studies, interventional studies with the higher sample size are recommended.Keywords: Infant, growth, development, Infant Care, Touch -
مقدمهدیسمنوره اولیه، قاعدگی دردناک در غیاب بیماری های لگنی است و در سنین باروری زنان شایع است.هدفهدف این مطالعه تعیین اثر فشار بر نقطه ششم طحالی بر تسکین دیسمنوره اولیه است.روش کاردر این کارآزمایی بالینی، دانشجویان دارای دیسمنوره اولیه مقیم خوابگاه طی سه مرحله بررسی شدند. در سیکل اول شدت درد بدون مداخله ارزیابی شد. واحدهای پژوهش با استفاده از بلوکهای تصادفی با نسبت تخصیص 1:1 بر اساس شدت درد به دو گروه درمان (نقطه ششم طحالی) و کنترل (نقطه بی اثر) تقسیم شدند. در سیکل دوم و سوم فشار توسط واحدهای پژوهش اعمال شد. شدت درد قبل و بعد از مداخله با مقیاس آنالوگ بصری مورد مقایسه گرفت. واحدهای پژوهش، شخص تقسیم کننده گروه ها و آنالیز کننده اطلاعات از گروه های مطالعه بی اطلاع بودند. در انتها اطلاعات 30 دانشجو در گروه درمان و 32 دانشجو در گروه کنترل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برای مقایسه شدت درد گروه های مداخله و کنترل آزمونهای تی، مجذور کای، من ویتنی مورد استفاده قرار گرفت.نتایجشدت درد تا 3 ساعت پس از اعمال فشار بر نقطه ششم طحالی (004/ 0 >p) و چهار ساعت پس از اعمال فشار بر نقطه کنترل (p<0.001) نسبت به قبل از مداخله کاهش یافت. قبل و بعد از مداخله تفاوتی بین شدت درد گروه ها مشاهده نشد.نتیجه گیریاز آنجا که شدت درد بعد از مداخله در هر دو گروه کمتر بود، انجام مطالعات بیشتر در این مورد پیشنهاد می شود.
کلید واژگان: دیسمنوره, طب فشاری, درد, طحالIntroductionPrimary dysmenorrhea is common in women during reproductive age.ObjectiveThis study aimed to determine the effect of acupressure on sixth spleen point (SP6) on relief of primary dysmenorrhea.MethodsThis study is a clinical trial. Students with primary dysmenorrheal living in dormitory were studied during three menstrual cycles. Pain intensity was measured on the first cycle without intervention. Subjects were divided into two parallel groups (pressure on SP6 and placebo groups), using a randomized block design with odds ratio of 1:1 based on the intensity of pain. In the second and third cycles, pressure was exerted by the samples. Pain intensity was compared with the visual analogue scale before and after intervention. Samples, person dividing the groups, data analyzer were blinded to study groups. At the end data related to 30 students in experiment group and 32 students in control group were analyzed. T test, chi-square, Friedman, Mann-Whitney and ordinal regression were used to compare the pain severity in experiment and control groups.ResultsPain severity up to 3 hours after giving pressure on SP6 (p<0.004) and four hours after giving pressure on control point (p<0.001) was decreased compared to before intervention. There was no difference observed pain in groups before and after intervention.ConclusionSince pain severity was less in both groups after intervention, more studies are recommended.Keywords: dysmenorrhea, acupressure, pain, Spleen -
مقدمهروزه یک فریضه الهی است و بسیاری از زنان باردار تمایل به انجام این فریضه دارند. اما نگرانی درخصوص عواقب احتمالی روزه داری بر سلامتی جنین وجود دارد.هدفاین مطالعه با هدف تعیین ارتباط بین روزه داری مادران باردار در ماه رمضان بر وزن هنگام تولد نوزاد، اجرا شد.روش کاراین مطالعه در سال 1387 بر روی خانمهای باردار ترم، مراجعه کننده به زایشگاه های شهر کاشان که بارداری آنها در ماه رمضان بود، صورت گرفت، که در دو گروه روزه دار و غیرروزه دار مقایسه شدند. برای کنترل مخدوش کننده های متعدد، از مدل رگرسیونی استفاده شد. داده های حاصل از مطالعه با استفاده از شاخص های امار توصیفی و آزمون های آماری ، مجذور کای، انالیز واریانس و رگرسیون خطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.نتایجمیانگین وزن هنگام تولد نوزاد در گروه روزه دار 498± 3338 گرم و درگروه غیر روزه دار 339± 3343 گرم بود. نتایج نشان داد که بین میانگین وزن نوزادان مادران روزه دار و غیر روزه دار اختلاف معنی داری وجود ندارد(P<0.931). همچنین با انجام مدل رگرسیون خطی و با کنترل متغیر های مداخله گر ملاحظه شد روزه داری پیش بینی کننده وزن نوزاد نبوده استنتیجه گیریدر افراد تحت مطالعه، روزه داری مادران در دوران بارداری تاثیری برکاهش وزن نوزادان نگذاشته بود.
کلید واژگان: روزه داری, آبستنی, وزن نوزاد هنگام تولد, نوزادانIntroductionFasting is a commitment to God، therefore many pregnant women have a tendency to perform it، but they are concerns about its possible complications which may affect fetal health.ObjectiveThis study aimed to determine the relationship between fasting on pregnant women and their fetal birth weight.MethodThis study was conducted on pregnant women referring to maternity hospitals in Kashan city during Ramadan in 2009 who were divided into two groups of fasting and no fasting. Regression model was used to control the multiple confounding factors. Study data obtained were analyzed using descriptive statistics and independent tests، Chi-square، Variance analysis and Linear Regression.ResultsThe mean gestational age in fasting group was 3338±498gr and 3343±339gr in no fasting group. Findings indicated no significant difference between the mean neonate birth weight born to fasting and no fasting pregnant woman (P<0. 931). Also conducting linear regression and controlling variables showed that fasting was not a predictor of birth weight.ConclusionPeople studied showed that fasting of mothers had no effect on neonatal birth weight.Keywords: Fasting, Pregnancy, Birth Weight, Newborn -
پیش زمینه و هدفبا توجه به تاکید سازمان بهداشت جهانی بر نظارت و ارزیابی ساختار، فرایند و پیامد خدمات، جهت ارتقای سطح کیفیت و با توجه به این که تاکنون مطالعه ای در این زمینه در کاشان انجام نشده است، تصمیم گرفته شد مطالعه ای باهدف بررسی کیفیت ارائه مراقبت های مامایی و میزان رضایتمندی از آن در بخش لیبر و زایمان بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی شهر کاشان سال 1390 را انجام دهیم.مواد و روش هااین مطالعه توصیفی روی 300 فرد 18 تا 35 ساله دارای بارداری کم خطر مراجعه کننده به بخش زایمان صورت گرفت که به روش نمونه گیری غیر احتمالی انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش از طریق پرسشنامه و چک لیست بود که چک لیست مراقبت از مادر در چهار مرحله زایمانی با مشاهده و توسط محقق، فرم ساختار بخش زایمان (شامل سه بخش اطلاعات پرسنلی، فضای فیزیکی و تجهیزات و امکانات پزشکی) هم توسط سرپرستار بخش و پرسشنامه سنجش رضایتمندی هم در زمان ترخیص و توسط بیمار تکمیل شد. درنهایت جهت تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار spss نسخه 16 استفاده شد.یافته هابررسی تجهیزات و ساختار بخش زایمان این بیمارستان ها نشان داد که وضعیت تجهیزات و ساختار از مطلوبیت متوسط برخوردار است. کیفیت مراقبت های مراحل چهارگانه زایمانی هم نشان داد که در اکثر حیطه های مورد بررسی کیفیت از وضعیتی مطلوب برخوردار نیست ولی رضایتمندی بیماران از خدمات ارائه شده در سطح بالا است.بحث و نتیجه گیریبا توجه به یافته های این پژوهش مشخص شد که علی رغم اهمیت مراقبت های مامایی در ارتقاء سلامت مادران و کودکان، کیفیت این مراقبت ها در بخش لیبر و زایمان در حد مطلوبی نیست و ضروری است که مسئولین جهت افزایش کیفیت خدمات مامایی با به کارگیری نیروی متخصص، توسعه کادر درمانی، توجه به نیازهای روانی بیماران و... اقدام نمایند.
کلید واژگان: کیفیت, مراقبت مامایی, بخش زایمانBackground and AimsAccording to the World Health Organization's emphasis on monitoring and evaluation of structure, process and outcome of the service, to improve quality and due to that no study has been performed in this area, we decided to do a study with the aim of the evaluation of midwifery care quality and satisfaction of its in labor and delivery units in Kashan University of Medical Sciences hospitals in 2011.Materials and MethodsIn this descriptive study that study population included 300 low-risk pregnant women 18 to 35 years who were admitted to the maternity ward and they were selected with non-probability sampling.in this study data collection method was questionnaire that midwives information form completed by interviews with midwives, care observation forms completed by the researcher, structure form Consists of three parts personnel information, physical environment, equipment and medical facilities(Consists of three parts personnel information, physical environment, equipment and medical facilities) of labor also completed by the interview with head nurse of labor and finally satisfaction evaluation forms were completed by the patient at discharge and to analyze data we use from spss software version 16.ResultResult showed equipment and structure of delivery have medium quality and quality of obstetric care in the four stages in most domains was not good.But percentage of satisfaction from service was very high.ConclusionAccording to the findings of this study, authorities should apply to increase the quality of essential obstetric services with expert staff, increasing of medical staff and attention to psychological needsKeywords: quality, midwifery care, labor ward -
زمینهشیر مادر حاوی مقدار قابل توجه موادی است که به عنوان ضد میکروب طبیعی عمل می کنند. این مطالعه با هدف مقایسه اثر مصرف موضعی شیر مادر و روش خشک نگه داشتن بر کلونیزاسیون میکروارگانیسم های بند ناف در نوزادان تازه متولدشده انجام گرفت.روش هااین مطالعه کارآزمایی بالینی روی 174 نوزاد در شهر کاشان انجام گرفت. نوزادان از بدو تولد به صورت تصادفی در گروه مصرف موضعی شیرمادر وگروه خشک نگه داشتن بند ناف قرار گرفتند. در گروه اول، مادر شیر خود را از سه ساعت اول بعد از تولد هر 12 ساعت یک بار تا 2 روز بعد از افتادن بند ناف بر روی استامپ ناف می مالید. در گروه دوم توصیه شد که هیچ ترکیبی در محل بند ناف استفاده نشود. سپس در 4 نوبت شامل 3 ساعت اول بعد از تولد، روزهای 3، 7 و دو روز بعد از جدا شدن از بند ناف نمونه گیری انجام گرفت.یافته هاکشت دو روز بعد از افتادن بند ناف نشان داد که در درصد کمی از نوزادان گروه مصرف موضعی شیر مادر (1/23%) و روش خشک نگه داشتن بند ناف (8/28%) کلونیزاسیون باکتری های پاتوژن وجود دارد. از نظر رشد میکروارگانیسم های پاتوژن و فلور طبیعی پوست بین دوگروه تفاوت معنادار مشاهده نشد (05/0نتیجه گیریبا توجه به شیوع پایین رشد میکرو ارگانیسم های پاتوژن در دو گروه به نظر می رسد استفاده از شیر مادر و روش خشک نگه داشتن بند ناف جهت مراقبت از بند ناف به یک اندازه موثر می باشد.
کلید واژگان: مصرف موضعی, شیر مادر, روش خشک نگه داشتن, کلونیزاسیون میکروارگانیسم, مراقبت از بند نافBackgroundBreast milk contains significant amounts of compounds that act as natural antimicrobial agents. This study was conducted to compare the effect of topical application of human milk and dry cord care on bacterial colonization in the umbilical cord of newborn infants.MethodsThis clinical trial study was carried out on 174 infants in Kashan. The newborns were randomized to mother's milk group and dry cord care group from the birth. In group 1, the mother rubbed her own milk on the cord stump every 12 hours from 3 hours after birth to 2 days after the umbilical cord separation. In group 2, the mother was recommended not to use any material on the cord. Then, the cord samples were taken four times; 3hours after birth, at days 3 and 7, and 2 days after the umbilical cord separation.ResultsThe findings of the culture two days after umbilical cord separation indicated that low percentage of neonates in the breast milk (23.1%) and dry cord care (28.8%) groups had bacterial colonization. Moreover, no significant difference was found between the two groups in terms of growth of pathogenic organisms and normal flora of the skin (P>0.05).ConclusionGiven the low prevalence of pathogenic microorganisms in the two groups, it seems using breast milk and dry cord care are equally effective methods of taking care of umbilical cord. -
زمینه و هدفبا توجه به شیوع بالای دیسمنوره و تاثیر بر فعالیت های روزانه فرد و عوارض کمتر داروهای گیاهی نسبت به داروهای شیمیایی، این مطالعه با هدف مقایسه تاثیر کپسول مفنامیک اسید و کپسول بابونه بر دیسمنوره اولیه انجام گرفت.روش کاراین مطالعه که یک کارآزمایی بالینی تصادفی سه سو کور بود بر روی 90 نفر از دانشجویان دختر مبتلا به دیسمنوره اولیه (درد قاعدگی) ساکن در خوابگاه های دانشگاه علوم پزشکی کاشان در سال 1390 انجام شد. افراد بصورت تصادفی در دو گروه مفنامیک اسید و بابونه قرار گرفتند. 45 نفر بابونه 250 میلی گرم هر 8 ساعت و 45 نفر مفنامیک اسید 250 میلی گرم هر 8 ساعت از 48 ساعت قبل از قاعدگی تا 24 ساعت بعد از آن دریافت کردند. افراد در طی 2 سیکل دارو را دریافت کردند و شدت درد آنها با کمک خط کش درد مک گیل تعیین شد. در نهایت تجزیه و تحلیل داده ها با کمک نرم افزارSPSS نسخه 16 و با استفاده از آزمون های آماری کای دو، آزمون t، فیشر و آزمون t زوجی انجام گرفت.یافته هانتایج نشان داد که شدت دیسمنوره اولیه در هر گروه درمانی نسبت به قبل از درمان کاهش معنی دار آماری را نشان می دهد (005/0>p) و در مقایسه بین مفنامیک اسید و بابونه میزان تفاوت کاهش شدت درد از لحاظ آماری معنی دار نمی باشد(05/0>P) یعنی هر دو دارو به یک مقدار درد را کاهش داده اند.نتیجه گیریمصرف کپسول بابونه میتواند شدت دیسمنوره اولیه را به طور موثری کاهش دهد. لذا با توجه به نتایج حاصل از این مطالعه، استفاده از بابونه در درمان دیسمنوره اولیه زنان توصیه می شود.
کلید واژگان: بابونه, مفنامیک اسید, دیسمنوره اولیهBackground and ObjectivesRegarding to high incidence of dysmenorrhea and influence on daily activities and fewer side effects of herbal medicines than chemical drugs، the aim of this study was to compare the effect of mefenamic acid and matricaria chamomilla (MC) on primary dysmenorrhea.MethodsThis triple-blind randomized clinical trial study was done on 90 female students residents in dormitories of Kashan University of Medical Sciences in 2012. The subjects were categorized into two groups randomly. Mefenamic acid capsules (250 mg، every 8 hours) were given to the first group from 48 hours before menstruation until 24 hours after it. The second group received MC capsules made in Barij Essence Factory of Kashan (250 mg، every 8 hours). Severity of dysmenorrhea was measured by McGill ruler. Finally، the data were analyzed by SPSS. The chi-squire، fisher and paired t-test were used. The p-value of less than 0. 05 was considered as statistically significant difference.ResultsThe result of this study indicated that both chamomilla and mefenamic acid can reduce the severity of pain and hemorrhage (p<0. 05) but there was no significant difference between two groups (p>0. 05).ConclusionThis study showed that matricaria chamomilla is effective in decreasing the severity of primary dysmenorrhea and reducing hemorrhage as well as mefenamic acid.Keywords: Matricaria Chamomilla, Mefenamic Acid, Primary Dysmenorrhea -
پیش زمینه و هدفمیگرن سندرم خوش خیم و راجعه ایی با نشانه های اختلال کارکرد عصبی است. پره اکلامپسی نوعی سندرم اختصاصی حاملگی است که یکی از علل اصلی مرگ و میر در مادر و جنین محسوب می شود. این تحقیق با هدف تعیین ارتباط بین پره اکلامپسی با میگرن در دوران بارداری مراجعه کننده به بیمارستان های شهر کاشان در سال 1390 انجام شد.مواد و روش هااین مطالعه به روش تحلیلی مورد - شاهدی انجام شد. روش نمونه گیری به صورت غیر تصادفی بود. زنان به دو گروه تقسیم شدند: گروه مورد(دارای پره اکلامپسی) 132 نفر و تعداد افراد گروه شاهد(بدون پره اکلامپسی) 132 نفر. داده های تحقیق با استفاده از پرسشنامه 3 قسمتی شامل: مشخصات دموگرافیک، مشخصات طبی و مامایی، ارزیابی وجود پره اکلامپسی و وجود سابقه سردرد میگرن بود. P<0.05 معنی داری در نظر گرفته شد.یافته هانتایج مطالعه نشان داد که میانگین سن بارداری در دو گروه مورد و شاهد به ترتیب دارای 9/3± 3/36 هفته و 1/2± 9/37 هفته بودند(P<0.001). بعلاوه تعداد مبتلایان به میگرن در گروه مورد(19 نفر) به طور معنی داری بیشتر از تعداد مبتلایان به میگرن در گروه شاهد(6 نفر) بود(P<0.001). این مطالعه نشان داد که نسبت شانس وجود سابقه سردردهای میگرنی در افراد دارای پره اکلامپسی(گروه مورد) 6/3 برابر بیشتر از افراد بدون پره اکلامپسی(گروه شاهد) بود (.(Odds Ratio=3.6; CI= 1.3-5.9نتیجه گیریبا توجه به نتایج این مطالعه، در طی مراقبت های بارداری، با تشخیص زودرس پره اکلامپسی و اقدامات درمانی لازم،می توان از احتمال بروز پره اکلامپسی در حاملگی کاست.
کلید واژگان: پره اکلامپسی, میگرن, حاملگیBackground and AimsMigraine is a benign syndrome and recurrent with nervous dysfunction symptoms. Preeclampsia is a pregnancy-specific syndrome that it is one of major reasons of mortality in mother and fetus. This study aimed to survey the relationship between preeclampsia in during pregnancy and migraine among women attending to Kashan hospitals in 2011.Materials and MethodsThis study was an analytical case-control study. The sampling was done through a non-randomized objective method. The women were divided into two groups، the case group (with preeclampsia)، 132 women and the control group (with preeclampsia) 132 women. The research data collected using demographic feature، medical and midwifery questions، evaluation of preeclampsia and migraine. The p-value of less than 0. 05 was considered significant.ResultsAccording to the findings، the mean of the pregnancy age in the case and the control group were 36. 3± 3. 9 and 37. 9± 2. 1 week (P<0. 001). In addition، there was a significant increase in women with migraine in the case group (19 cases) compared with the control group (6 cases) (P<0. 001). This study showed that Odds Ratio (OR) estimated that there was 3. 6 times more history of migraine among the case group vs. the control group (Odds Ratio=3. 6; CI= 1. 3-5. 9).ConclusionAccording to results of this study، early diagnosis of preeclampsia and appropriate treatment during pregnancy can reduce the risk of preeclampsia in pregnancy.Keywords: Preeclampsia, Migraine, Pregnancy -
مقدمه و هدفخشونت علیه زنان باردار معظل مهمی است که می تواند تهدید کننده سلامت مادر و جنین باشد. این مطالعه با هدف بررسی فراوانی خشونت خانوادگی علیه زنان باردار انجام شد.مواد و روش هادر این مطالعه توصیفی 143 نفر از زنانی که پس از زایمان به مرکز بهداشت مراجعه نموده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. نمونه گیری در بین افراد جامعه پژوهش از نوع سیستماتیک بود. دانشجویان مامایی آموزش دیده، با استفاده از یک پرسشنامه، با مصاحبه حضوری اطلاعات لازم را گرد آوری می گردند اطلاعات با استفاده از نرم افزارspps توصیف و تحلیل شد.یافته هاخشونت روحی روانی در 15 نفر (4/10درصد)، خشونت فیزیکی در 7 نفر (9/4 درصد) و خشونت جنسی در 7 نفر (9/4 درصد) مشاهده شد. بین فراوانی خشونت علیه مادر باردار و مصرف الکل، مواد مخدر و سیگار از جانب همسر رابطه معنی دار آماری بدست آمد (02/0>p). همچنین سابقه خشونت در بارداری های قبلی (001/0>p) و سابقه خشونت در یک سال قبل از بارداری (001/0>p) با اعمال خشونت در طول بارداری رابطه معنی دار داشته است.نتیجه گیریبا توجه به وجود موارد خشونت خانگی علیه مادران باردار، مطالعات مداخله ای برای بررسی امکان کاهش موارد خشونت با استفاده از مشاوره خانوادگی توصیه می شود.
کلید واژگان: خشونت, خانواده, زنان, باردار -
زمینه و هدفحاملگی بر تمام اندام های بدن زنان باردار از جمله پوست اثر می گذارد. بعضی از این تغییرات فیزیولوژیک هستند در حالی که بعضی دیگر از جمله درماتوز حاملگی پاتولوژیک هستند. هدف این مطالعه بررسی تغییرات طبیعی پوست طی دوران بارداری در خانم های بستری در بخش پس از زایمان بیمارستان شبیه خوانی کاشان است.
روش اجرا: در این مطالعه توصیفی 180 مادر بستری در بخش پس از زایمان مورد بررسی قرار گرفتند. معیارهای خروج از مطالعه شامل اتباع خارجی، چند قلویی، سن حاملگی زیر 20 هفته بود. ابزار جمع آوری داده ها، پرسش نامه بود. پرسشگران آموزش دیده با حضور بر بالین بیماران قبل از ترخیص، پرسش نامه ها را تکمیل کردند و یافته ها در قالب جداول فراوانی ارایه شد.یافته هابانوان مورد مطالعه اکثرا در گروه سنی 29-20 سال (9/63%) و در سن حاملگی 36 هفته و بیشتر قرار داشتند. افزایش شدت آکنه در 7/26%، ملاسما در 9/33%، استریا در 3/82%، ادم پلک در 30%، هیرسوتیسم در ناحیه صورت در 2/17% و کاهش شدت آکنه در 7/1% موارد دیده شد.نتیجه گیریبا توجه به شیوع تغییرات پوستی در بارداری، آموزش مراقبت های لازم در مورد تغییرات پوستی به مادران باردار توصیه می شود.
کلید واژگان: پوست, حاملگی, تغییرات فیزیولوژیکBackground And AimPregnancy affects all organs and systems in the body including skin. Some skin changes are physiologic, whereas others are pathologic such as the dermatoses of pregnancy. The purpose of this study was to determine the frequency of physiological skin changes during pregnancy in hospitalized women at postpartum unit at Shabih Khani Hospital in Kashan/Iran in 2009.MethodsOne - hundred and eighty women were evaluated during their post partum periods for evidence of skin changes. Excluding factors were foreign citrizens, multiple pregnancies and gestational age under 20 weeks. Data were collected by using questionnaires before discharge from hospital.ResultsThe frequencies of various observed changes included: melasma (33.9%), striae (82.3%), edema of eyelid (30%), increased acne severity (26.7%), hirsutism (17.2%) and decreased acne severity (1.7%).ConclusionConsidering the high incidence of skin changes during pregnancy, it is recommended to instruct the mothers on skin care. -
زمینه و هدفطولانی شدن بارداری از جنبه های مختلف، سلامت مادر و نوزاد را تحت تاثیر قرار می دهد. اگرچه بسیاری از محققین پذیرفته اند که انجام مداخلات درمانی قبل از شروع زایمان ضروری است ولی در مورد نحوه ی به کارگیری و زمان آن اختلاف نظرهای فراوانی وجود دارد لذا با توجه به شیوع حاملگی طول کشیده مطالعه ای با هدف تعیین و مقایسه ی وضعیت سلامت نوزادی در زنان بستری شده با تشخیص حاملگی طول کشیده، از اردیبهشت 82 به مدت یک سال، در زایشگاه دکتر شبیه خوانی کاشان صورت گرفت.روش بررسیاین پژوهش به روش توصیفی بر روی 450 زن باردار که سابقه ی مشکلات طبی یا مامایی نداشته و حداقل، سن حاملگی آنان (براساس LMP یا سونوگرافی زیر30 هفته) 40 هفته بوده و جهت ختم حاملگی بستری شده بودند، انجام شد. این افراد به روش سرشماری نمونه گیری شدند و عواقب نوزادی (سخت زایی، دیسترس جنینی، دفع مکونیوم، آپگار دقیقه ی 5، بستری نوزاد پس از زایمان و وزن نوزاد) و برخی متغیرهای زمینه ای (سابقه ی حاملگی طول کشیده، سن مادر و تعداد زایمان) و وضعیت سرویکس (دیلاتاسیون و افاسمان) در موقع پذیرش، در ایشان تعیین شده و سپس برحسب سن حاملگی در 4 گروه (40 هفته تا 40 هفته و سه روز، 40 هفته و چهار روز تا 41 هفته، 41 هفته و یک روز تا 41 هفته و سه روز و 41 هفته و 4 روز و بالاتر) با هم مقایسه شدند. نتایج مطالعه با استفاده از آمارهای توصیفی، کای دو، کروسکال والیس و من ویتنی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته هانتایج این پژوهش نشان داد که 131 نفر (1/29 درصد) از زنان، در سن حاملگی بین 40 هفته تا 40 هفته و سه روز، 130 نفر (9/28درصد) در سن حاملگی بین 40 هفته و 4 روز تا 41 هفته، 150 نفر (3/33 درصد) در سن حاملگی بین 41 هفته و یک روز تا 41 هفتهو 3 روز و تنها 39 نفر (7/8 درصد) در سن حاملگی 41 هفته و 4 روز و بالاتر ختم حاملگی شده بودند که از آنان فقط 12 نفر (7/2 درصد) سن حاملگی بیشتر از 42 هفته داشتند. متغیرهای دیسترس جنینی، دفع مکونیوم، آپگار دقیقه ی 5، بستری نوزاد پس از زایمان، سخت زایی و وزن نوزاد، در زنان تحت مطالعه تفاوت معنی دار آماری نشان نداد ولی گروه های مورد مطالعه از نظر علت سزارین برحسب سن حاملگی با یکدیگر تفاوت معنی دار آماری داشتند. آزمون های آماری نشان داد که گروه های مورد مطالعه از نظر سن مادر (4/0= P)، سابقه ی زایمان پس از موعد (08/0= P)، تعداد زایمان (7/0= P)، دیلاتاسیون (2/0= P) و افاسمان سرویکس (4/0= P)، بر حسب سن حاملگی تفاوت معنی دار نداشتند.نتیجه گیریبراساس نتایج پژوهش، ختم حاملگی در سن کم تر از 5/41 هفته، به خاطر ترس از عواقب نوزادی ضرورت نداشته و مداخلات زودرس، تنها باعث افزایش سزارین به دلیل عدم پیشرفت می شود. لذا، می توان با سیاست انتظار، ختم حاملگی را در زنانی که کنترل شده اند و هیچ گونه عوارضی ندارند به تعویق انداخت.
کلید واژگان: حاملگی طول کشیده, عواقب نوزادی, نوزاد در معرض خطر -
سابقه و هدفطولانی شدن بارداری از جنبه های مختلف، سلامت مادر و نوزاد را تحت تاثیر قرار می دهد. اگرچه بسیاری از محققین پذیرفته اند که انجام مداخلات درمانی قبل از شروع زایمان ضروری است ولی در مورد نحوه به کارگیری و زمان آن اختلاف نظرهای فراوانی وجود دارد. با توجه به فراوانی حاملگی طول کشیده و به منظور تعیین و مقایسه شاخص های لیبر، این مطالعه در مورد زنان بستری شده با تشخیص حاملگی طول کشیده طی سال های 83-82 در زایشگاه دکتر شبیه خوانی کاشان صورت گرفت.مواد و روش هااین پژوهش به روش توصیفی روی کلیه 450 زن باردار که هیچ مشکل طبی و یا مامایی نداشته و حداقل سن حاملگی آنها (بر اساس LMP و یا سونوگرافی زیر 30 هفته) 40 هفته بوده و جهت ختم حاملگی بستری شده بودند، انجام شد و شاخص های لیبر (دیلاتاسیون و افاسمان موقع پذیرش، دفعات القا، طول مدت بستری تا زایمان، نوع زایمان و دیستوشی) و اطلاعات مربوط به سابقه حاملگی طول کشیده، سن مادر و تعداد پاریتی تعیین و سپس بر حسب سن حاملگی در 4 گروه (40 هفته تا 40 هفته و سه روز، 40 هفته و چهار روز تا 41 هفته، 41 هفته و یک روز تا 41 هفته و سه روز و 41 هفته و 4 روز و بالاتر) با هم مقایسه شدند. نتایج با استفاده از آمارهای توصیفی، کای دو، تی زوجی، کروسکال والیس و من ویتنی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایجنتایج پژوهش نشان داد که 131 نفر (29.1%) از زنان در سن حاملگی بین 40 هفته تا 40 هفته و سه روز، 130 نفر (28.9%) در سن حاملگی بین 40 هفته و 4 روز تا 41 هفته، 150 نفر (3/33%) در سن حاملگی بین 41 هفته و یک روز تا 41 هفته و 3 روز و تنها 39 نفر (8.7%) در سن حاملگی بالای 5/41 هفته ختم حاملگی شده بودند که از آنان فقط 12 نفر (2.7%) سن حاملگی بیشتر از 42 هفته داشتند. دیلاتاسیون و افاسمان موقع پذیرش، نوع زایمان و دیستوشی در زنان مورد مطالعه بر حسب سنین مختلف حاملگی اختلاف معنی دار آماری نشان نداد. اما زنان از نظر طول مدت بستری، دفعات القا و علت سزارین بر حسب سن حاملگی با یکدیگر اختلاف داشتند (P<0.05) به طوری که با اقدام به ختم حاملگی در سنین کمتر طول مدت بستری و میانگین دفعات القا بیشتر شده و علت سزارین، اغلب عدم پاسخ به القا و مداخلات درمانی بود.نتیجه گیریختم حاملگی در سن کمتر از 41.5 هفته به خاطر ترس از ناخوشی های مادر ضرورت نداشته و توصیه می شود با سیاست انتظار ختم حاملگی در زنان با حاملگی طولانی را حداقل تا 41.5 هفته به تعویق انداخت.
کلید واژگان: آبستنی طولانی مدت, زایمان, نسبت بیماری به سلامت, سزارینBackgroundProlonged pregnancy influences different aspects of maternal and neonatal health. Although it is accepted that drug intervention is necessary before labor in prolonged pregnancy but there is debate about the termination time of the pregnancy. Considering the importance and prevalence of this entity we studied the labor indices in the hospitalized women with prolonged pregnancy in Kashan, in 1382-1383.Material And MethodsThis descriptive study carried out on 450 women with gestational age of more than 40 weeks (based on their LMP or sonography before 30 weeks) admitted for termination of pregnancy by induction. They had no medical or obstetrical problem. Labor indices including dilatation and effacement at the time of admission, number of inductions, duration of hospitalization, dystocia and type of delivery, as well as mother’s age, history of prolonged pregnancy, and number of parturitions were recorded and then on the base of gestational age categorized in 4 following groups: 40w to 41w and 3days, 40w and 4days to 41w, 41w and 1days to 41w and 3days and 41w, 4days or more.ResultsData showed that 131 women (%29.1) have terminated in 40 to 40w and 3days of gestation and 130 women (%28.9) in 40w and 4days to 41w, 150 women (%33.3) in 41w and 1days to 41w and 3days and only 39 women (%8.7) after 41w and 3 day 12 (2.7%) of which were more than 42 weeks. There wasn’t significant difference between women in dilatation and effacement on admission, dystocia and type of delivery but there was significant difference in the number of induction and duration of hospitalization. Termination of pregnancy in lower gestational age causes increased number of inductions and duration of hospitalization. The most frequent reason for cesarean section was lack of response to drug interventions and induction in lower gestational age.ConclusionWe recommend no intervention for termination of delayed pregnancy up to 41.5 weeks in women without problem. -
سابقه و هدفبا توجه به شایع بودن کلامیدیا تراکوماتیس (CT) و عوارض شناخته شده آن و نظر به این که تشخیص بیماری گران و نیازمند امکانات می باشد و شیوع آن در منطقه کاشان نامشخص بود. از این رو، به منظور تعیین شیوع CT در بیماران مبتلا به بیماری التهاب لگن (PID) این تحقیق صورت پذیرفت.مواد و روش هااین پژوهش به صورت توصیفی در 323 نمونه انجام گرفت. پس از تشخیص PID براساس شرح حال و معاینه بالینی نمونه آندوسرویکس با سواپ برداشته شد و نمونه ها به روش Fluorescent Antibody Dir آزمایش شدند. همچنین در مصاحبه با بیمار اطلاعاتی شامل سن، تعداد زایمان، روش جلوگیری از حاملگی و سایر متغیرها ثبت گردیدند و شیوع در نمونه های تعیین شده در جامعه برآورد شد.یافته هادر این پژوهش در 323 خانم مبتلا به PID، 33 نفر (10.2%) عفونت کلامیدیایی داشتند. این عفونت با افزایش سن شروع فعالیت جنسی، کاهش تعداد مقاربت در هفته، نولی پاریتی و بالا بودن سطح تحصیلات ارتباط معکوس داشت. در رابطه با روش های جلوگیری از بارداری، استفاده از کاندوم و قرص های جلوگیری از بارداری شیوع عفونت را کاهش می داد. افراد مبتلا به PID کلامیدیایی دیسمنوره و دیسپارونی بیشتری داشتند اما رابطه معنی داری بین عفونت کلامیدیایی و اختلالات خونریزی رحمی و دیزوری دیده نشد. بیماران با هیپرتروفی واکتوپی سرویکس بیشتر مبتلا به عفونت کلامیدیایی بودند.
نتیجه گیری و توصیه ها: CT در PID منطقه مساله جدی نیست اما با توجه به عوارض آن، انجام تحقیق تحلیلی برای شناخت علل بوجود آورنده و تحقیق تجربی برای کاهش بیماری را توصیه می نماید.
کلید واژگان: PID, کلامیدیا تراکوماتیسHistory andObjectivesConsidering the incidence of Chlamydia trachomatis and its known complications and costly diagnostic methods needing especial facilities, this study was carried out to determine its prevalence among patients with pelvic inflammatory disorders.Materials And MethodsThe descriptive strategy of this study was conducted on 323 cases. After a diagnosis of PID on the basis of medical history and clinical examination, samples were collected from endocervix by a swab and tested by fluorescent antibody direct method. In addition, information on age, multiparous status, contraceptive method and so on was collected through arranging interview. At last, the prevalence was calculated for the society.ResultsA total of 323 women with PID were studied in whom only 33 cases (10.2%) showed chlamydial infection. There was an inverse relationship between prevalence and the factors increased age, age of intercourse engagement, number of intercourse/week and knowledge level. There was also a lower rate of prevalence when using condom and/or contraceptive pill and coitus interruptus increased the incidence rate. In addition, patients with PID showed a higher rate of dysmenorrhea and dyspareunia and there was no significant relationship between infection and uterine bleeding and/or dysuira. Patients with cervical hypertrophy showed a higher rate of PID.Conclusionprevalence of Chlamydia trachomatis is not high in PID. Nonetheless, because of its complications, it is necessary to conduct studies on its causative factors and to lower its incidence.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.