به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

نصرالله محبوبی صوفیانی

  • امیدوار فرهادیان*، جواد باقری، نصرالله محبوبی صوفیانی، صفی الله حیدری، عیسی ابراهیمی

    در این مطالعه، تغییرات فصلی رژیم غذایی عروس ماهی اصفهانی (Petroleuciscus esfahani) و ماهی نازک (Chondrostoma regium) با جمع آوری 200 نمونه از هر گونه بطور فصلی  در سال1392 از رودخانه زاینده رود مورد بررسی قرار گرفت. شاخص های فرکانس حضور، ارزش عددی و فراوانی نسبی موجودات کفزی در تعیین گروه های غذایی استفاده شد. 7 رده، 11 راسته و 33 خانواده به همراه سایر ذرات موجود شامل جلبک های رشته ای، ذرات رسوبی و پوده های گیاهی در دستگاه گوارش عروس ماهی و ماهی نازک شناسایی شدند که بخش عمده آنها را لارو حشرات آبزی تشکیل می داد. گروه های شناسایی شده مربوط به حلقویان (کم تاران و زالوها)، بندپایان (سخت پوستان، حشرات و عنکبوتیان) و نرم تنان (دوکفه ای ها و شکم پایان) بودند. نتایج نشان داد که بیشترین حضور گروه های غذایی در روده های عروس ماهی مربوط به حشرات و کمترین آن مربوط به شکم پایان و پوده های گیاهی بود. در روده های ماهی نازک در فصل بهار، حشرات و گروه های غذایی ناشناخته، در فصل تابستان، جلبک های رشته ای و شکم پایان، در فصل پاییز، جلبک های رشته ای و پوده های گیاهی و در فصل زمستان، حشرات و ذرات رسوبی به ترتیب بیشترین و کمترین فراوانی را داشتند. بطورکلی، می توان نتیجه گیری کرد که گروه حشرات در هر دو ماهی نازک و عروس ماهی از بیشترین درصد اهمیت را داشته و رژیم غذایی این دو ماهی در رودخانه زاینده رود بر پایه حشرات استوار است.

    کلید واژگان: شاخص ارزش عددی, شاخص فرکانس حضور, رودخانه زاینده رود, فراوانی, Petroleuciscus Esfahani, Chondrostoma Regium
    Omidvar Farhadian*, Javad Bagheri, Nasrollah Mahboobi Soofiani, Safiollah Heidari, Eisa Ebrahimi

    In this study, seasonal changes in the diet of Petroleuciscus esfahani and Chondrostoma regium were investigated by collecting 200 samples of each species seasonally in 2013 from the Zayanndehroud River. The indicators of frequency occurrence index, numerical importance index and abundance of benthic organisms were used to determine the importance of food groups. In the current study, 7 classes, 11 orders and 33 families were identified along with other particles including filamentous algae, sediment particles and plant detritius in the intestine of P. esfahani and C. regium, most of which were aquatic insect larvae. The identified groups were related to Annelida (Oligochaeta and Hirudinea), Arthropoda (Crustacea, Insecta and Arachnids) and Mollusca (Bivalves and Gastropoda). The results showed that the highest presence of food groups in the intestines of the P. esfahani was related to Insecta and the least was related to Gastropoda and plant detritius. In the intestines of C. regium in spring, Insects and unknown food groups, in summer, Filamentous algae and Gastropoda, in autumn, filamentous algae and plant detritius, and in winter, Insecta and sediment particles were the most and least abundant, respectively. In general, it can be concluded that Insecta had the highest percentage of importance in both P. esfahani and C. regium, and the diets of these two fish in the Zainderud River are based on feeding on insects.

    Keywords: Abundance, Chondrostoma Regium, Frequency Occurrence Index, Numerical Importance Index, Petroleuciscus Esfahani, Zayandehroud River
  • فاطمه رستمی، امیدوار فرهادیان*، نصرالله محبوبی صوفیانی، محمود اعتباری

    فسفر نقش مهمی در رشد جلبک ها، تولید اسیدهای چرب و فرآیندهای متابولیکی مانند انتقال انرژی و فتوسنتز دارد. در پژوهش حاضر اثر غلظت های مختلف فسفر بر رشد، زیست توده، محتوای فنول کل و خواص آنتی اکسیدانی در سیانوباکتری های آب شیرین، Microcystis aeroginosa و Anabeana variabilis مورد بررسی قرار گرفتند. آزمایش با 4 غلظت مختلف فسفر شامل صفر، 0/5، 64 و 256 میکروگرم بر لیتر فسفر هر کدام در 3 تکرار با استفاده از محیط کشت BG11 به مدت 10 روز در قالب طرح کاملا تصادفی انجام شد. میانگین تعداد سلول ها در تیمارهای صفر (شاهد)، 0/5، 64 و 256 میکروگرم برلیتر فسفر برای M. aeroginosa به ترتیب برابر 105×5/2، 105×6/4، 105×10/6 و 105×11/3 سلول در میلی لیتر و برای A. variabilis به ترتیب 105×2/8، 105×4/3، 105×7/7 و 105×4/1 بود. میزان فنول کل برای M. aeroginosa برابر با 0/5، 1/5، 5/12 و 7/75 میلی گرم گالیک اسید بر وزن خشک جلبک و برای A. variabilis نیز 4/12، 4/9، 9 و 6/6 میلی گرم گالیک اسید بر وزن خشک جلبک به دست آمد. درصد مهارکنندگی رادیکال آزاد DPPH برای M. aeroginosa برابر با 20/51، 22، 23 و 39/23 درصد و برای A. variabilis، 25/9،32/56، 45/12 و 34/1 درصد محاسبه شد. نتایج نشان داد که بیشترین رشد، رنگدانه های فتوسنتزی و فنول کل و همچنین محتوای آنتی اکسیدانی برای M. aeroginosa در غلظت 256 میکروگرم بر لیتر فسفر و برای A. variabilis در غلظت 64 میکروگرم بر لیتر فسفر به دست آمد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که نیاز فسفر در جلبک ها با توجه به گونه متفاوت است، به طوری که هر گونه در غلظت خاصی از فسفر بیش ترین میزان رشد و سایر فعالیت های زیستی را از خود نشان می دهد. همچنین درک رشد سیانوباکتری ها در رابطه با غلظت مواد مغذی که منجر به شکوفایی آن ها می شود برای مدیریت آن ها در منابع آبی به ویژه آب شیرین و قابل شرب اهمیت حیاتی دارد.

    کلید واژگان: آنتی اکسیدان, رشد, سیانوباکتری ها, فسفر, فنول کل
    Fatemeh Rostami, Omidvar Farhadian *, Nasrollah Mahboobi Soofiani, Mahmood Etebari

    Phosphorus plays an important role in the growth of algae, production of fatty acids and metabolic processes such as energy transfer and photosynthesis. This study aimed to determine the effect of different phosphorus (P) concentrations on the growth, biomass, phenolic content and antioxidant properties of Microcystis aeroginosa and Anabeana variabilis. After identifying and isolation the desired cyanobacteria, in a completely randomized experimental design was conducted with four different concentrations of Phosphorus in the media, including zero, 0.5, 64 and 256 µgP/L, each in triplicates, using BG11 medium for a 10- day period culture. The average cell density in the treatments of 0 (control), 0.5, 64 and 256 µg/L of P for M. aeroginosa were recorded at 5.2×105, 6.4×105, 10.6×105 and 11.3×105 cells/mL, respectively, for A. variabilis were 2.8×105, 3.4×105, 7.7×105 and 1.4×105 cells/mL, respectively. The amount of total phenolic for M. aeroginosa were 0.5, 1.5, 5.12 and 7.75 mg gallic acid/ DW and for A. variabilis were 4.12, 4.9, 9 and 66.0 mg gallic acid/DW. The DPPH free radical inhibition percentage for M. aeroginosa were equal to 20.51, 22, 23 and 39.23% and for A. variabilis, 25.9, 32.56, 45.12 and 34.1% were calculated. The results showed that the highest growth, photosynthetic pigments and total phenolic as well as antioxidant content were obtained for M. aeroginosa at a concentration of 256 µg/L of P and for A. variabilis at concentration of 64 µg/L of P. Therefore, it can be concluded that the requirement of P in algae is different according to the species, so that each species shows the highest growth rate and other biological activities at a certain concentration of P. Also, understanding the growth of cyanobacteria in relation to the concentration of nutrients in which lead to their bloom is importance for their management of natural water resources, especially fresh and drink waters.

    Keywords: Antioxidant, Growth, Cyanobactria, Phosphorus, Total phenolic
  • کیان حاجیان، امید بیرقدار کشکولی*، نصرالله محبوبی صوفیانی، سعید پورمنافی

    امروزه خطر نابودی و تخریب تالاب ها به یکی از مهم ترین بحران های محیط زیستی در جهان تبدیل شده است. از این رو پایش پیوسته و طولانی مدت روند تغییرات بوم شناختی تالاب ها می تواند نقش کلیدی در حفاظت و مدیریت اصولی آنها داشته باشد. در مطالعه حاضر روند تغییرات ماهانه برخی شاخص های بوم شناختی محیط آبی تالاب شادگان شامل WST، NDVI، MVWR، VWR، LSWI، MNDWI و غلظت کروفیل-a طی سال های 2003 تا 2017 با استفاده از تصاویر ماهواره ای مودیس مورد ارزیابی قرار گرفت. به منظور تحلیل روند و بزرگی شیب روند به ترتیب از آزمون های من- کندال و شیب سن استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد حجم آب موجود در تالاب در طی دوره مطالعه دارای روند افزایشی معنادار بوده است، درحالی که پوشش گیاهی تالاب در این دوره روند کاهشی و معناداری داشته است (p<0/05). همچنین نتایج نشان داد که تاریخ احتمالی شروع تغییر روند برای چهار شاخص NDVI، MVWR، MNDWI و LSWI اکتبر 2012 است که تقریبا هم زمان با توسعه برخی صنایع پرورش ماهی در بالادست این تالاب است. علاوه بر این در بازه زمانی مطالعه، بین شاخص های پوشش گیاهی با شاخص های آبی، همبستگی قوی معکوس (به طور میانگین به مقدار حدود 0/86-) مشاهده شد. به طور خلاصه نتایج پژوهش حاضر شواهدی از یک توالی معکوس و شرایط بحرانی را در تالاب شادگان نشان داد. تلفیق تکنیک های سنجش از دور و برخی روش های آماری مورد استفاده در این مطالعه و در نهایت، تهیه سری زمانی کامل و پیوسته از شاخص های مدنظر، می تواند برای شناخت بهتر پویایی بوم سازگان تالاب شادگان، و ارزیابی، مدل سازی و پیش بینی تغییرات وضعیت بوم شناختی این تالاب مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: تالاب شادگان, تغییرات اکولوژیک, سنجنده مودیس, کلروفیل
    K. Hajian, O. Beyraghdar Kashkooli*, N. Mahboobi Soofiani, S. Pourmanafi

    Nowadays, the risk of degradation of wetlands is one of the main environmental challenges in the world, so continuous and long-term monitoring of ecological changes in wetlands can play a key role in their protection and proper management. In the present study, the trend of monthly changes in some of the most important ecological indicators of the aquatic environment of Shadegan wetland including WST, NDVI, MVWR, VWR, LSWI, MNDWI and Chlorophyll-a concentration (during 2003-2017) was evaluated using MODIS satellite imagery. The Mann-Kendall and Sen’s slope tests were used to analyze the trend and its magnitude, respectively. Results showed a significant increasing trend in the volume of water in Shadegan wetland, while the vegetation of the wetland had a significant decreasing trend during the study period (p <0.05). Also, the change in the monthly trend of NDVI, MVWR, MNDWI and LSWI time series was observed around October 2012, which approximately coincided with the development of aquacultural facilities in the northern part of this wetland. In addition, a strong inverse correlation (about -0.86) was observed between vegetation and water indices. Results further provided evidence of an inverse sequence and critical conditions in Shadegan wetland. Integrating remote sensing techniques and statistical methods in this study (to provide continuous time series of ecological indicators) can help to better understand the dynamics of wetland ecosystems (at different temporal and spatial scales). This approach is also applicable in evaluation, modeling and prediction of ecological changes in Shadegan wetland.

    Keywords: Shadegan Wetland, Ecological changes, MODIS imagery, Chlorophyll
  • سمیرا سالاروند، سید امیرحسین جلالی*، نصرالله محبوبی صوفیانی، علیرضا علافچیان

    آلژینات سدیم، پلی ساکاریدی آنیونی است که امروزه به دلیل خواص تحریک ایمنی و رشد به عنوان یک پربیوتیک نوین مورد توجه قرار گرفته است. در این مطالعه تاثیر آلژینات سدیم بر شاخص های ایمنی غیراختصاصی و عملکرد رشد در ماهی قزل آلای رنگین کمان بررسی شد. بدین منظور 90 قطعه ماهی قزل آلای رنگین کمان انگشت قد با میانگین وزنی 0/3±3 گرم با جیره حاوی 2/5 گرم بر کیلوگرم آلژینات سدیم به میزان 3 درصد وزنی به مدت 45 روز تغذیه شدند. در روزهای 15 و 45 بررسی شاخص های رشد و ایمنی غیراختصاصی، مسیر فرعی کمپلمان (ACH50)، فعالیت باکتری کشی سرم و فعالیت انفجار تنفسی انجام شد. در پایان دوره تیمارها با دوز سمی ازن مواجه شدند. نتایج نشان داد ماهی های تغذیه شده با جیره حاوی آلژینات سدیم در شاخص های درصد افزایش وزن بدن، ضریب تبدیل غذایی، نرخ رشد ویژه و فاکتور وضعیت به استثنا وزن نهایی (0/05>p) در مقایسه با تیمار شاهد اختلاف معنی داری ندارند (0/05<p). در هر دو بررسی 15 و 45 روز، عملکرد مثبت آلژینات سدیم در افزایش معنی دار شاخص های لیزوزیم، مسیر فرعی کمپلمان، فعالیت انفجار تنفسی و فعالیت باکتری کشی سرم در مقایسه با تیمار شاهد مشاهده شد (0/05>p). هم چنین در زمان مواجهه با دوز سمی ازن، آلژینات سدیم موجب افزایش درصد زنده مانی نسبی در مقایسه با تیمار شاهد گردید. نتایج نشان داد، استفاده از آلژینات سدیم در جیره باعث بهبود عملکرد و تقویت سیستم ایمنی و افزایش مقاومت ماهی ها در مواجهه با مقادیر سمی ازن و در نهایت افزایش درصد زنده مانی نسبی در ماهی قزل آلای رنگین کمان انگشت قد گردید.

    کلید واژگان: پربیوتیک, آلژینات سدیم, قزل آلای رنگین کمان, سیستم ایمنی غیراختصاصی
    Samira Salarvand, Seyed AmirHossein Jalali *, Nasrollah Mahboobi Soofiani, Allireza Allafchian

    Sodium alginate, an anionic polysaccharide, is now considered a new prebiotic due to its immune-stimulating and growth-promoting properties. This study has investigated the effects of sodium alginate on non-specific immune system parameters and growth performance in the rainbow trout fingerling. For these purposes, 90 rainbow trout (3±0.3 g) were fed 3% of body weight with a diet that contain 2.5 g/kg sodium alginate for 45 days. The growth factors and non-specific immune system parameters includes lysozyme, Alternative complement activity (ACH50), bactericidal and respiratory burst activity were investigated in days 15 and 45. At the end of the rearing period, treatments exposed to the toxic dose of ozone. The results showed that the fish feed with diet contain sodium alginate had not significant differences with control treatment on body weight gain, food conversion factor, specific growth rate, condition factor (P>0.05) but there was significant differences in final weight gain (p < 0.05). On both days, 15 and 45, sodium alginate caused the significant increase in lysozyme activity, alternative complement activity, respiratory burst activity and bactericidal of rainbow trout compared to the control treatment (p < 0.05). Furthermore, when the treatments exposed to toxic dose of the ozone, sodium alginate increased relative percent survival compared to the control treatment. According to the results, using of the sodium alginate in diet improved the performance of the  immune system, increased the fish's resistance to the toxic level of ozone and finally increased the relative percent survival in rainbow trout fingerling.

    Keywords: Prebiotic, Sodium Alginate, rainbow trout, Non-specific Immune System
  • حمیدرضا شهریاری، نصرالله محبوبی صوفیانی*، فاطمه پیکان حیرتی، پدرام ملک پوری
    ترکیبات فنولی به عنوان یکی از فراوانترین متابولیت های گیاهی محسوب می شوند. این ترکیبات به طرق مختلف وارد اکوسیستم های آبی می شوند و سلامتی ماهیان و بالطبع انسان ها را به خطر می اندازند. در این تحقیق، تاثیر غلظت های مختلف فلاونوئید جنیستئین به صورت محلول در آب بر پارامتر های خونی شامل تعداد گلبول های قرمز خون (RBC)، غلظت هموگلوبین (Hb)، درصد هماتوکریت (Hct)، متوسط هموگلوبین گلبول قرمز (MCH)، متوسط حجم گلبول قرمز (MCV)، غلظت متوسط هموگلوبین گلبول قرمز (MCHC)، شمارش افتراقی گلبول سفید در ماهی کپور معمولی با محدوده وزنی 82-52 گرم مورد بررسی قرار گرفت. در این آزمایش، 5 تیمار از جنیستئین با غلظت های 14/8، 28/8، 65/0، 127/3، 223/6 میکروگرم در لیتر و یک گروه شاهد طی یک دوره 30 روزه در نظر گرفته شد. پس از پایان آزمایش، از هر تیمار 7 قطعه ماهی به صورت تصادفی انتخاب و از آن ها خونگیری به عمل آمد. نتایج بدست آمده حاکی از عدم وجود تغییرات معنی دار در تمامی پارامتر های اندازه گیری شده در مقایسه با گروه شاهد است. بنابراین، غلظت های مورد استفاده جنیستئین در مطالعه حاضر نمی تواند اثرات زیانباری بر سیستم خون سازی ماهی کپور معمولی داشته باشد که این خود حاکی از احتمال سمی نبودن ترکیبات فنولی موجود درفلاونوئیدها در محدوده مورد بررسی است.
    کلید واژگان: فیتو استروژن, ایزوفلاون, شمارش افتراقی, هموگلوبین, کپورمعمولی
    Hamidreza Shahryari, Nasrollah Mahboobi Soofiani *, Fatemeh Paykan Heyrati, Pedram Malekpouri
    Phenolic compounds are one of the most abundant metabolites of plants. These compounds enter the aquatic ecosystems through different ways and consequently threat aquatic animal health as well as human life. In this project, the effect of different concentrations of water-borne genistein flavonoid on hematological parameters, including the number of red blood cells (RBC), hemoglobin concentration (Hb), percentage of hematocrit (Hct), mean corpuscular hemoglobin (MCH), mean corpuscular volume (MCV), mean corpuscular hemoglobin concentration (MCHC) and differential count of white blood cell were studied in common carp weighing 52-82 g. In this study, 5 different treatments of genistein, including 14.8, 28.8, 65.0, 127.3, 223.6 µg/l and a control group were considered in a period of 30 days. At the end of experiment, 7 fish from each treatment were randomly selected and blood samples were then withdrawn. The results showed no significant changes in all measured parameters as compared with the control group. Therefore, the tested concentrations of genistein in the present study could not cause deleterious effects on common carp hematopoiesis. This indicates that phenolic compounds in current conditions did not have any toxic effects on common carp.
    Keywords: Phytoestrogen, Isoflavone, Differential count, Hemoglobin, Common carp
  • نرگس رجایی، عیسی ابراهیمی*، نصرالله محبوبی صوفیانی، امیدوار فرهادیان

    وضعیت تروفی و روند تغییرات آن طی فصول پاییز و زمستان در دریاچه سد زاینده رود مورد بررسی قرارگرفت. نمونه  برداری از مهر تا اسفند 1390 در 4مرحله (اواسط ماه های مهر، آذر، دی و اسفند) با فاصله زمانی 45 روز انجام شد. 9 ایستگاه نمونه برداری در سه منطقه (هر منطقه 3 ایستگاه) شامل: اول (دهانه ورودی رودخانه به دریاچه)، دوم (مجاور دهکده تفریحی چادگان) و سوم (نزدیک به تاج سد) انتخاب شد. نمونه برداری از عمق 30 سانتی متر آب با بطری نمونه بردار نانسن انجام شد. دامنه پارامتر های عمق رویت سکشی  دیسک 4/30-1/0 متر، فسفات کل 11/57-0/01، نیتروژن کل 2/20-0/20 و میزان کلروفیل a 8/84-0 میلی گرم در لیتر اندازه گیری شد. مقدار شاخصTSI ، Trophic State Index) در 4 مرحله مذکور بر اساس پارامتر فسفات کل به ترتیب برابر 25/22، 33/37، 29/80 و 31/02 و بر اساس کلروفیل a برابر 44/82، 31/28، 32/37 و 35/14 به دست آمد. درحالی که میزان این شاخص بر اساس عمق رویت سکشی در مراحل نمونه برداری به ترتیب 40/83، 42/42، 50/34 و 48/92 را نشان داد. تاثیرپذیری زیاد کلروفیل a از میزان فسفرحاکی از آن بود که این عنصر نقش موثری در رشد جلبک ها دارد درحالی که عمق رویت سکشی متاثر از ذرات سیلت حاصل از آبشویی زمین های اطراف در اثر بارندگی بود. میانگین TSI در همه مراحل نمونه برداری در محدوده 38/3-36/5 قرار داشت که نشان دهنده وضعیت الیگوتروف دریاچه سد زاینده رود در فصول پاییز وزمستان بود. علاوه بر این براساس مقدار کلروفیل a وفسفر کل این دریاچه در وضعیت الیگوتروف و براساس عمق رویت صفحه سکشی در وضعیت مزوتروف قرار گرفت.

    کلید واژگان: دریاچه سد زاینده رود, شاخص TSI, وضعیت تروفی
    Narges Rajaie, Eisa Ebrahimi*, Nasrolah Mahboobi Soofiani, Omidvar Farhadian

    Trophic status of Zayandeh-rood dam water and changes in that were investigated in autumn and winter. Sampling was performed in October, November, January, and February of 2010-11 with 45-d intervals. Nine different sampling points was defined in three different stations, including first three points in lake input, another three points was close to Chadegan village area and the last three points was close to dam crest. Water sampling was done from 30 cm depth of water column in each sampling point by using of Nansen bottle. Water transparency was determined by Secchi disk (1.0-4.30 m), total phosphorus were 0.01-11.57 mg/l, total nitrogen were 0.2-2.20 mg/l and chlorophyll-a were obtained 0-8.84 mg/l in this study. The trophic state index (TSI) was determined for phosphorus 25.22, 33.37, 29.80 and 31.02 at four above-mentioned times. The TSI for chlorophyll a were 44.82, 31.28, 32.37 and 35.14 respectively while this value for Secchi depth was 40.83, 42.42, 50.34 and 48.29, respectively at four sampling time. The obtained appropriate relationship between chlorophyll-a and total phosphorus revealed the important role of this element in algae growth rate while Secchi depth is mainly related to silt particle, washed from ambient land following the raining in these seasons. The TSI mean in all sampling times was 36.5-38.8, showing that the lake can be oligotrophic in autumn and winter. In addition, this lake was an oligotrophic lake based on measured amount of chlorophyll a and total phosphorus in water though the Secchi depth categorized this lake as a mesotrophic.

    Keywords: Zayandeh-rood dam water, Trophic State Index, Trophic level
  • سعید اسدالله نصرآبادی، پریتا کوچنین*، نصرالله محبوبی صوفیانی، وحید یاوری، امیر حسین جلالی
    در این تحقیق، تاثیر منابع مختلف کربن (ملاس چغندر و پودر تفاله هویج) بر تعداد کل باکتری ها و تغییرات بافتی روده ماهی کپورمعمولی (Cyprinus carpio) در سیستم بیوفلاک مورد بررسی قرار گرفت. تعداد 243 قطعه ماهی با میانگین وزنی (8/1±16/2)گرم تهیه و با تراکم 9 عدد در هر آکواریوم50 لیتری به مدت 8 هفته تیمار شدند. در مجموع 9 تیمار آزمایشی شامل تیمار1 (بدون سیستم بیوفلاک با 100% جیره روزانه) و 8 تیمار در سیستم بیوفلاک شامل تیمار 2 (100%)، تیمار 3 (75%)، تیمار 4 (50%) و تیمار 5 (25%) جیره روزانه + منبع کربنی پودر تفاله هویج و تیمار 6 (100%)، تیمار 7 (75%)، تیمار 8 (50%)، تیمار 9 (25%) جیره روزانه + منبع کربنی ملاس چغندر قند مورد ارزیابی قرار گرفتند.در پایان آزمایش  جمعیت باکتریایی روده و محیط پرورشی و نیز مشخصات بافت سنجی بررسی شدند. نتایج به دست آمده نشان داد که تفاوت معنی داری (0/05>p) در تعداد باکتری های روده و هم چنین آب محیط پرورش بین تیمار های بیوفلاک و تیمار شاهد وجود دارد به طوری که بیش ترین تعداد باکتری های روده در تیمار 5 (LogCFU/g 7/7±0/008) و کم ترین آن (LogCFU/g 6/08±0/018) در تیمار شاهد است و بیش ترین تعداد باکتری های محیط پرورش در تیمار 6(LogCFU/ml 6/18±0/023)و کم ترین در تیمار شاهد(LogCFU/ ml 4/18±0/03) به دست آمد. افزایش معنی دار (0/05>p) طول پرز های روده در تیمار 3 مشاهده شد. استفاده از سیستم بیوفلاک و افزودن منبع کربنی سبب تغییر در جمعیت کل باکتری های آب محیط پرورش،روده و تغییراتی از جمله افزایش طول پرز، سلول هایجامی وسلول های لوکوسیت دربافت روده گردید.
    کلید واژگان: شمارش باکتریایی, بافت سنجی روده, کپورمعمولی, بیوفلاک
    Saeed Asadollah Nasrabadi, Preeta Kochanian *, Nasorllah Mahboobi Soofiani, Vahid Yavari, Amir Hossein Jallali
    In this study, effect of different carbon sources (carrot pomace and molasses) on total bacterial count and histology of intestine in Cyprinus carpio, reared in a biofloc system was investigated. 243 fish (16.8±2.1g BW) were purchased and randomly distributed in 50-liter aquarium (9/aquarium) for 8 weeks. Nine different treatments, including a treatment with 100 % daily feeding rate (3% BW) with water exchange as a control, the other 8 treatments were assigned to biofloc systems, including treatment 2 (100%), 3 (75%), 4 (50%) and 5 (25%) daily feeding rate in addition to carbon source carrot pomace and 4 other treatments, including treatment 6 (100 %), 7 (75%), 8 (50%) and 9 (25%) daily feeding rate in addition to carbon source molasses. At the end of experiment, total number of bacteria in the aquaria water and intestine of each fish was counted. Additionally, intestine histology was investigated using H&E. The results showed that there are significant differences in bactria counts of intestine and water between biofloc treatments and control. The highest number of intestinal bacteria (7.7±0.008 logCFU/g) was related to treatment 5 and the least of that was observed in control (6.08±0.018 logCFU/g). The highest number of bacteria in water media (6.18±0.023 logCFU /ml) was obtained in treatment6 and the least of that was related to the control (4.18±0.03 logCFU/ml). Significant (p<0.05) increase in villi length was observed in treatment 3. The biofloc system and the addition of carbon source caused changes in bacterial count of intestine and water culture media besides alterations in villi length, club shaped cells and leukocytes of carp intestinal.
    Keywords: Intestinal histometry, bacterial count, Cyprinus carpio, Biofloc Technology
  • مهرداد حسن خانی، یزدان کیوانی*، احمدرضا جبله، مجتبی پولادی، نصرالله محبوبی صوفیانی
    در این مطالعه تنوع گونه ای ماهیان حوضه سیروان در دو فصل بهار و تابستان 1390 مورد بررسی قرار گرفت. 12 ایستگاه بر اساس میزان شباهت، محل تلاقی سرشاخه و میزان دخالت بشر انتخاب شد. از 1454 قطعه ماهی نمونه برداری شده در مجموع 17 گونه ماهی شناسایی شد که متعلق به چهار خانواده کپورماهیان، آزادماهیان، لوچ ماهیان و گاوماهیان بودند. فراوانی گونه ها بین فصول مختلف دارای تفاوت معنی داری نبود (P>0.05)، ولی تنوع گونه ها بین فصول، تنوع و فراوانی گونه ها در ایستگاه های مختلف در هر فصل، دارای تفاوت معنی داری بود (P<0.05). خانواده کپورماهیان 98% از فراوانی کل نمونه ها و خانواده آزادماهیان کم ترین فراوانی (07/0٪) را به خود اختصاص داده بود. به علاوه از مجموع گونه های شناسایی شده 97% بومی بودند. از خانواده Mastacembelidae گونه Mastacembelus mastacembelusدر ایستگاه پالنگان مشاهده شد. بیشترین فراوانی مربوط به Alburnus mossulensis و کم ترین آن مربوط به Carassius auratus, Luciobarbus pectoralis و Oncorhynchus mykiss بود. شش گونه غیربومی Ctenopharyngodon idella, Carassius auratus, Hemiculter leucisculus, Pseudorasbora parva، Oncorhynchus mykiss و Rhinogobius sp. نیز صید شد. بالاترین شاخص تنوع گونه ای (48/2)، غنای گونه ای (72/1) و غالبیت گونه ای (79/0) در فصل تابستان مشاهده گردید.
    کلید واژگان: تنوع گونه ای, ماهیان آب شیرین, سیروان, کردستان, ایران
    Mehrdad Hasankhani Eng, Yazdan Keivany Dr *, Ahmadreza Jabaleh Eng, Mojtaba Pouladi Eng, Nasrollah Mahboobi Soofiani Dr
    The diversity of fish in Sirvan basin was studied in spring and summer of 2011. Twelve stations were selected on the basis of similarity, the confluence of tributaries and human intervention. Some 1454 fish specimens were collected and analyzed among which a total of 17 species belonging to four families Cyprinidae, Salmonidae, Nemacheilidae and Gobiidae were identified. Species richness was not significantly different in the seasons (P> 0.05), but there were significant differences between the seasons species diversity and species diversity in different stations in any season (P <0.05). About 98% of the specimens were in the family Cyprinidae. The lowest frequencies was in Salmonidae (0.07%). About 97% of the species were native. The Mastacembelidae species, Mastacembelus mastacembelus, was observed in Palangan station. The most frequent species was Alburnus mossulensis and the less frequent ones were Carassius auratus, Lucius pectoralis and Oncorhynchus mykiss. In this study, six exotic species, Ctenopharyngodon idella, Carassius auratus, Rhinogobius cf. similis, Hemiculter leucisculus, Pseudorasbora parva and Oncorhynchus mykiss were captured. The highest diversity index (2.48), species richness (1.72) and dominance (0.79) were observed in summer.
    Keywords: Diversity, freshwater fish, Sirvan, Kordestan, Iran
  • نصرالله محبوبی صوفیانی *، مهرناز مقیمی، پدرام ملک پوری
    فلزات سنگین می توانند سبب بروز اختلالات پاتوفیزیولوژیکی مختلفی در آبزیان شوند. در این مطالعه، تاثیر غلظت های مختلف مس بر میزان متابولیسم لوچ ماهی بهایی (Turcinoemacheilus bahaii) مورد بررسی قرار گرفت. سپس غلظت کشنده (LC50-96h) مس برای گونه مورد نظر براساس پروتکل OECD, 203 تعیین شد. براساس میزان LC50-96hبه-دست آمده (mg/l 819/1) ، 40 قطعه ماهی با میانگین وزنی g 56/0±6/1 در 5 تیمار جداگانه در معرض مقادیر متفاوت مس از جمله تیمار شاهد (فاقد مس) ، تیمار مس (mg/l 910/0) به مدت 24 ساعت، مس (mg/l 455/0) به مدت 7 روز، مس (mg/l 182/0) به مدت 14 روز، مس (mg/l 091/0) به مدت 30 روز قرار گرفتند. سپس به منظور تعیین میزان متابولیسم، مصرف اکسیژن هر یک از ماهیان با استفاده از رسپیرومتر با جریان متناوب ثبت و میزان متابولسیم استاندارد (SMR) ، متابولیسم بیشینه (MMR) و محدوده هوازی (AS) محاسبه گردید. نتایج به دست آمده نشان داد که SMR ماهی تحت تاثیر مس به طور معنی داری (P<0. 05) کاهش می یابد. کمترینSMR مربوط به تیمار 30 روزه مس (mgO2/kg/h 86/14±9/43) بود که به میزان 30/70 درصد نسبت به گروه کنترل (mgO2/kg/h 73/12±1/148) کاهش داشت. اگرچه میزان متابولیسم بیشینه در تمامی تیمارهای مس اختلاف معنی داری را با گروه شاهد نشان نداد اما محدوده هوازی تنها در تیمار مس 14 روزه نسبت به تیمار شاهد به طور معنی داری (P<0. 05) افزایش یافت. باتوجه به نتایج به دست آمده به نظر می رسد که مس منجر به تغییرات متابولیکی در لوچ ماهی می شود که این امر به نوبه خود سبب تغییر در تامین بودجه انرژی برای فعالیت های حیاتی جاندار مانند رشد، تغذیه و حتی تولید مثل می شود.
    کلید واژگان: مصرف اکسیژن, فلزات سنگین, رسپیرومتر, ظرفیت متابولیکی
    Nasrollah Mahboobi soofiani *, Mehrnaz Moghimi, Pedram Malekpouri
    Heavy metals can produce various pathophysiological effects in aquatic animals. In this study, the effect of different water-borne copper concentrations on bahaii loach (Turcinoemacheilus bahaii) metabolism was investigated. Lethal concentration (LC50-96h) of copper was determined for this species according to OECD, 203 protocols. Based on LC50-96h (1.189 mg/l), 40 fish (1.6±0.56 g) were divided into five different groups, including control and different concentrations of copper (24h, 0.910 mg/l), (7d, 0.455 mg/l), (14d, 0.182 mg/L) and (30d, 0.091 mg/l). Then, by using intermittent- flow respirometer, the oxygen consumption of each individual fish was recorded to calculate standard metabolic rate (SMR), maximum metabolic rate (MMR) and aerobic scope (AS). Results showed significant (P<0.05) reduction in SMR of fish, exposed to copper. The minimum SMR was obtained following 30days exposure to copper (43.90 ± 14.86 mgO2/kg/h), which was reduced by about 70%, as compared to control group (148.10 ± 12.73 mgO2/kg/h). Although MMR were remained unchanged following all copper treatments, AS in copper-treated fish (14d) showed a significant increase (P<0.05) in comparison with control group. According to the results, it seems that copper could disrupt fish metabolism and subsequently, changes the energy budget of fish, required for biological activities such as growth, feeding and reproduction.
    Keywords: Oxygen Consumption, Heavy metals, Respirometer, Metabolic capacity
  • مهرنوش شیرانی*، نصرالله محبوبی صوفیانی، حمید فرح مند، سید امیر حسین جلالی
    به منظور مقایسه اثر دو نوع مکمل غذایی تجاری پربیوتیکی (اگریموس) و پروبیوتیکی (باکتوسل) بر مقاومت به استرس های دما، شوری و تغییرات جمعیت باکتری های اسید لاکتیکی روده در ماهی زبرا دانیو (D. rerio) ، این تحقیق انجام شد. لذا 630 قطعه ماهی در 21 آکواریوم تقسیم شده و طی دوره آزمایش، جیره غذایی پایه به عنوان تیمار شاهد (T0) و سه جیره غذایی T1، T2 و T3 به ترتیب با سطوح 2، 4 و 8 گرم پربیوتیک اگریموس در هر کیلوگرم غذا و نیز سه جیره T4، T5 و T6 به ترتیب با 0/1، 0/2 و 0/4 گرم پروبیوتیک باکتوسل در هر کیلوگرم جیره با 3 تکرار به عنوان تیمارهای آزمایش در نظر گرفته شدند. بچه ماهیان 15 روزه به مدت 90 روز با جیره های آزمایشی تغذیه شدند. نتایج نشان داد ماهیان تغذیه شده با جیره های پروبیوتیکی به طور معنی داری مقاومت بیشتری نسبت به استرس دارا هستند. درصد بازماندگی و مقاومت نسبت به استرس دمایی بین تمامی تیمارها با تیمار شاهد اختلاف معنی دار داشت (P<0. 05). بر اساس نتایج تعداد باکتری های اسید لاکتیکی در تیمارهای تغذیه شده با سطوح مختلف اگریموس و باکتوسل پس از 90 روز نسبت به تیمار شاهد افزایش معنی دار نشان دادند. اما از نظر تعداد کل باکتری ها تمامی سطوح تغذیه ای با پروبیوتیک باکتوسل دارای اختلاف معنی داری با تیمار شاهد و تیمارهای پربیوتیک اگریموس بوده و تیمار T6 با کلیه تیمارها اختلاف معنی دار نشان داد. همچنین مشاهده شد تمامی تیمارهای پربیوتیکی و پروبیوتیکی پس از تغذیه 90 روزه افزایش معنی دار وزن را نشان دادند. از نظر افزایش شاخص طول کلیه تیمارهای پروبیوتیکی نسبت به شاهد افزایش معنی دار نشان دادند. نتایج حاصل از این آزمایش استفاده از جیره غذایی حاوی مکمل های غذایی تجاری فوق را در بهبود عملکرد پاسخ به استرس و فلور روده تایید نموده و کاربرد آن ها را پیشنهاد می دهد.
    کلید واژگان: استرس دما و شوری, فلور باکتریایی روده, اگریموس, باکتوسل
    Mehrnoosh Shirani, Nasrollah Mahboobi Soofiani, Hamid Farahmand, Seyyed Amir Hossein Jalali*
    Present study investigates the effects of two commercial dietary prebiotic and probiotic supplements on thermal and salinity stress resistance and intestinal Lactic Acid Bacteria (LAB) population in zebrafish. A total of 630 healthy 15 days old zebrafish were distributed in 21 aquariums and assigned to 7 groups fed control (T0) or diet supplemented by 2, 4 and 8 g kg-1Agrimos® (T1, T2& T3) and 0.1, 0.2 and 0.4 g kg-1Bactocell® (T4, T5& T6) for 90 days. At the end of the experiment, the results of prebiotic treatment showed significant (P<0.05) increase in salinity stress resistance treated fish to the control group during the experimental period. In thermal stress resistance, all groups showed positive results compared to control one. Lactic acid bacteria (LAB) count in Prebiotic and probiotic treatments was significantly higher than control group (T0), but in total bacterial count, probiotic treated fish showed significant difference with other groups. The result demonstrated that these commercial dietary supplements have beneficial effect on the assayed parameters and can improve stress resistance and modulated intestinal microbiota of zebrafish.
    Keywords: Thermal, Salinity stress, intestinal microbiota, Agrimos®, Bactocell®
  • مهتاب محمدی، نصرالله محبوبی صوفیانی *، امیدوار فرهادیان، پدارم ملک پوری
    میزان متابولیسم کل بدن بعنوان شاخص فرآیندهای فیزیولوژیکی تحت تاثیر عوامل زیستی و غیرزیستی قرار دارد. در مطالعه حاضر، پس از تعیین آستانه تحمل دمایی (C 7/31-9/1) ، تاثیر تیمار های مختلف دمایی بر ظرفیت متابولیکی ماهی نازک (Chondrostoma regium) مورد بررسی قرار گرفت. به این منظور، 56 قطعه ماهی نازک (g35/1 ± 77/20) در معرض تیمار کاهش آنی دما (C 5/4-5/3) ، تیمار کاهش دما (C 5/6-5/5) بمدت 24 ساعت، تیمار کاهش دما (C 5/6-5/5) بمدت یک هفته، تیمار افزایش آنی دما (C 31-30) ، تیمار افزایش دما (C 30-29) بمدت 24 ساعت، تیمار افزایش دما (C 29-28) بمدت یک هفته و تیمار شاهد (C 23-22) قرار گرفتند. میزان متابولیسم از جمله میزان متابولیسم استاندارد، بیشینه و محدوده هوازی برای هر ماهی بصورت جداگانه با استفاده از رسپیرومتر با جریان متناوب اندازه گیری شد. نتایج بدست آمده نشان داد که میزان متابولیسم استاندارد و بیشینه در تمامی تیمار های افزایش دمایی نسبت به گروه شاهد افزایش (05/0>P) یافته است، درحالی که محدوده هوازی این تیمار ها تغییر معنی داری را نسبت به گروه شاهد نشان نداد. از سوی دیگر، کاهش دما سبب کاهش معنی دار (05/0>P) تمامی پارامتر های متابولیکی (متابولیسم استاندارد، بیشینه و محدوده هوازی) نسبت به گروه شاهد شد. بر اساس نتایج بدست آمده می توان بیان نمود که افزایش دمای محیط بعنوان عامل استرس زای القایی و کاهش دمای محیط بعنوان عامل استرس زای محدود کننده برای ماهی نازک عمل می کند.
    کلید واژگان: نوسانات دمایی, مصرف اکسیژن, محدوده هوازی, Chondrostoma regium
    Mahtab Mohammadi, Omidvar Farhadian, Pedram Malekpouri, Nasrollah Mahboobi soofiani *
    The whole-body metabolic rates, which are known as indicatives of the physiological functions of an organism are influenced by biotic and abiotic factors. In this study, the effect of temperature on metabolic capacity of Chondrostoma regium was estimated following thermal tolerance range, which was obtained between 1.9 - 31.7 ̊C. To address that, 56 fish weighing 20.77±1.35 g were exposed different temperature treatments, including 3.5-4.5 ̊C as acute low temperature, 5.5-6.5 ̊C for 24 h and 5.5-6.5 ̊C for a week as low temperature treatment, 30-31 ̊C as acute high temperature, 29-30 ̊C for 24 h and 28-29 ̊C for a week as high temperature and a control treatment (22-23 ̊C). Metabolic rate, including standard metabolic rate, maximum metabolic rate and aerobic scope were determined for each individual fish by intermittent flow respirometer. The results indicate that standard and maximum metabolic rate was elevated (P<0.05) in all high temperature treatments as compared with control while aerobic scope didn't show any significant changes. On the other hand, all metabolic parameters (standard metabolic rate, maximum metabolic rate and aerobic scope) were reduced (P<0.05) in low treatments when compared with control treatment. Based on the present results, it could be concluded that increase in water temperature act as a loading stressor and decrease in temperature act as a limiting stressor to C. regium.
    Keywords: Thermal Effect, Oxygen Consumption, Aerobic Scope, Chondrostoma regium
  • حامد دانش فزون *، امین نعمت اللهی، عیسی ابراهیمی درچه، نصرالله محبوبی صوفیانی
    استفاده از انواع داروهای بیهوشی با تاثیر بر میزان هوشیاری ماهیان می تواند باعث کاهش اثر استرس گردد. در پژوهش حاضر،‏ اثر غلظت های مختلف پروپوفول در شرایط حمل ونقل بر بازماندگی و پارامترهای کورتیزول و قند خون به عنوان شاخص های استرس در قزل آلای رنگین کمان (Oncorhynchus mykiss ) بررسی شد. برای این منظور،‏4 تیمار (هر یک با 3 تکرار) شامل سطوح،‏ صفر (شاهد)،‏2،‏ 4 و 6 میلی گرم در لیتر پروپوفول در نظر گرفته شد. تعداد 144 قطعه ماهی قزل آلای رنگین کمان با میانگین وزنی 5 /6±130 گرم با متوسط بیومس 300 کیلوگرم در مترمکعب به صورت تصادفی بین واحدهای آزمایشی توزیع شد و تا رسیدن به آزمایشگاه به مدت 3 ساعت حمل گردید. پس از رسیدن به آزمایشگاه در زمان های صفر،‏ 4 و 8 ساعت،‏ میزان بازماندگی،‏ غلظت کورتیزول و میزان قند خون ماهی ها اندازه گیری شد. در پایان آزمایش کمترین میزان بقاء (67 درصد) در تیمار شاهد برآورد گردید و با سایر تیمارها اختلاف معنی دار نشان داد (05 /0P < ) . کمترین میزان قند خون و کورتیزول در تمام زمان های نمونه برداری مربوط به تیمار 2 میلی گرم در لیتر بود (05 /0P < ). در نتیجه بر اساس یافته های این پژوهش استفاده از داروی بیهوشی پروپوفول با غلظت 2 میلی گرم در لیتر به منظور کاهش اثر استرس های ناشی از حمل ونقل در ماهی قزل آلای رنگین کمان توصیه می شود.
    کلید واژگان: کورتیزول, استرس, _ پروپوفول, قزل آلای رنگین کمان, بیهوشی
    Daneshfozoun H. *, Nematollahi A., Ebrahimi-Darche E., Mahboobi- Soophiani N
    Using different kind of anesthetic by affecting on fishes audaciousness will decrease the effect of stress. In this research the effect of different concentrations of Propofol on survival and stress indexes (cortisol and blood sugar) were examined in Rainbow trout in transport condition. For this purpose, 4 treatment (3 replicate) including 0 (control), 2, 4, 6 ppm Propofol in water were assumed. 144 fishes with average weight of 130±6.5 gr and the density of 300kg/ , were distributed randomly in treatment and transport for 3 hours. At the time of 0, 4 and 8 hours after transport, the survival, cortisol and blood sugar were examined. At the end of the experiment the minimum survival (67%) were observed in control group, which has a significant differences with other groups (P
    Keywords: anesthesia, Rainbow trout, cortisol, propofol, stress
  • سپیده مردانی، امیدوار فرهادیان *، نصرالله محبوبی صوفیانی
    در این مطالعه تاثیر چهار غلظت فلز سرب (صفر، 15، 6/48 و 150 میکروگرم بر لیتر) و چهار غلظت فلز کادمیم (صفر، 2/1، 7/3 و 2/6 میکروگرم بر لیتر) و با غلظت های جلبکی کم (105×2 سلول در هر میلی‏لیتر)و زیاد (105×6 سلول در هر میلی‏لیتر) از Scenedesmus quadricauda بر میزان تراکم، رشد ویژه و زمان دو برابر شدن جمعیت آنتن‏منشعب آب شیرین Daphnia magna در شرایط آزمایشگاهی بررسی شد. آزمایش در قالب یک طرح کاملا تصادفی به مدت 21 روز انجام گردید. نتایج نشان داد که افزایش فلز سرب و کادمیم باعث کاهش معنی داری در تراکم و رشد ویژه جمعیت D. magnaمی‏شود (05/0.(p< بیشترین تراکم (144 فرد در 250 میلی لیتر)، میزان رشد ویژه (16/0 در روز) و کوتاه‏ترین زمان دوبرابر شدن جمعیت (3/4 روز) آنتن‏منشعب D. magna در روز 21 آزمایش برای هر دو فلز در غلظت صفر و تراکم جلبکی 105×6 سلول در هر میلی لیتر به دست آمد. به طور کلی پاسخ D. magna افزایش غلظت سرب و کادمیم موجب کاهش رشد و تراکم جمعیت آنتن‏منشعب D. magna می باشد.
    کلید واژگان: آنتن منشعب D, magna, میزان رشد ویژه, سرب, کادمیم
    Sepide Mardani, Omidvar Farhadian*, Nasrollah Mahbobi Sofiani
    In this study, the effects of four different concentrations of lead (0, 15, 48.6 and 150 µg/L) and four different concentrations of cadmium (0, 1.2, 3.7 and 6.2 µg/L) with low (2×105 cell/ml) and high (6×105 cell/ml) algal concentrations of Scenedesmus quadricauda on the density, specific growth rate )SGR( and doubling time (Dt) of fresh water cladoceran Daphnia magna were investigated. The experiment was carried out as a completly random design for 21 days with three replications. Results showed that the density and SGR were increased when concentrations of lead and cadmium decrease significantly (p
    Keywords: Daphnia magna, specific growth rate, lead, cadmium
  • سمیرا حمزه، یزدان کیوانی، نصرالله محبوبی صوفیانی، خسرو آیین جمشید
    ویژگی های تولیدمثلی 639 نمونه ماهی کوپر (Argyrops spinifer)، از شانک ماهیان تجاری خلیج فارس، طی خردادماه 1389 الی اردیبهشت ماه 1390 به صورت ماهانه (50-60 عدد) مورد بررسی قرار گرفت. نمونه برداری در آب های بوشهر و بوسیله تور ترال توسط صیادان انجام گرفت. طول کل نرها در دامنه 61-15 سانتی متر (میانگین±انحراف معیار) (6/6±24) و ماده ها در دامنه 64-13 سانتی متر (9/7±6/24) بود. وزن کل نرها 3450-77 (319±6/323) و ماده ها 4162-52 (465±370) گرم بود. طول کل (Lm50) و سن (Am50) در اولین بلوغ جنسی در نرها بترتیب 1/30 سانتی متر و 5 سال و در ماده ها 3/31 سانتی متر و 6 سال بود که نشان دهنده صید این ماهی با اندازه کمتر از اندازه متوسط بلوغ است. نسبت جنسی در بین کل نمونه های صید شده 1نر:25/1 ماده بود که با نسبت مورد انتظار اختلاف معنی داری را نشان داد (p<0.01). طول کل در ابتدای بلوغ در ماده ها 8/23 سانتی متر بدست آمد. کمینه و بیشینه و میانگین هم آوری مطلق (±انحراف معیار) بترتیب برابر 79000، 2375000 و 528000±683000، در ماده های با طول 47-17 سانتی متر و وزن 1666-5/117 گرم بدست آمد. رابطه بین هماوری مطلق و طول کل ماهی به صورت F= 54417L–92699 (r= 0.77) و رابطه بین هماوری مطلق و وزن ماهی به صورت F= 1165W+41595 (r= 0.81) بدست آمد. بررسی قطر تخمک ها نشان داد که سه گروه تخمک به قطر 800-25 میکرون در تخمدان رسیده وجود دارد. این ماهی دارای تخمدان چندبخشی یا متناوب است و دسته های مختلفی از تخمک در مراحل مختلف رسیدگی در هر زمان در آن قابل مشاهده است و دوره تخم ریزی طولانی دارد. با توجه به شاخص گنادی (GSI)، قطر تخمک، توزیع ماهانه فراوانی مراحل مختلف رسیدگی تخمدان و بررسی های بافت شناسی، دوره تولیدمثل این گونه از آذر تا فروردین برآورد گردید. فصل تخم ریزی طولانی مدت نشان می دهد که این ماهی تخم ریز چندباره (Multiple spawner) با تخمدان غیرهمزمان (Asynchronous) است. با توجه به نتایج این مطالعه احتمال می رود که این ماهی دارای استراتژی پروتوجینی (Prtogyny) و هرمافرودیت ابتدایی (Rudimentary hermaphroditism) باشد.
    کلید واژگان: Argyrops spinifer, خلیج فارس, تولیدمثل, شانک ماهیان
    Samira Hamzeh, Yazdan Keivany, Nasrollah Mahboobi Soofiani, Khosro Jamshid-Aeen
    The reproductive characteristics of 639 specimens of kingsoldier bream, Argyrops spinifer, a commercial species of Sparidae family in the Persian Gulf were investigated by monthly sampling during June 2010 to May 2011. Samples were caught by local fisherman using trawl net in waters of Bushehr province. Each month, a total of 50-60 specimens of fish were examined, on average. Total length ranged from 15-61 (24±6.6) cm in males and 13-64 (24.0±7.9) cm in females and total weight ranged 77-3450 (323.6±319) g and 52-4162 (370±465) g in males and females, respectively. Total length (Lm50) and age (Am50) at first maturity were estimated as 30 cm and 5 years for males and 31 cm and 6 years for females, this indicate that A. spinifer is exploited below the mean size at sexual maturity. The overall sex ratio was 1.25F:1M and were significantly different from the expected ratio (p
    Keywords: Kingsoldier bream, Argyrops spinifer, Sparidae, Persian Gulf, Reproductive characteristics
  • عیسی ابراهیمی درچه، مهسا برهانی، نصرالله محبوبی صوفیانی، سعید اسدالله
    رژیم غذایی و بافت شناسی لوله گوارش لوچ ماهیTurcinoemacheilus bahaii(خانواده لوچ ماهیان : Nemacheilidae) برای نخستین بار در رودخانه زاینده رود مورد بررسی قرار گرفت. ماهی ها بصورت فصلی و در مدت یکسال به وسیله یک دستگاه تور پره دوجداره از ناحیه دیمه صید شد. در هر مرحله از نمونه برداری علاوه بر ماهی ها، بزرگ بیمهرگان کفزی رودخانه نیز به کمک یک دستگاه سوربر (ابعاد 25*25 سانتیمتر و تور 500 میکرون) جمع آوری شد. تراکم بزرگ بیمهرگان کفزی با طعمه های غذایی لوچ ماهی مقایسه شد. بررسی محتویات لوله گوارش لوچ ماهی نشان داد که این ماهی کفزی خوار بوده و از بزرگ-بیمهرگان بستر رودخانه تغذیه می کند. خانواده های Chironomidae و Baetidae با فراوانی 82% فراوان ترین طعمه های غذایی مورد استفاده به وسیله این ماهی بود و با نتایج بدست آمده از فراوانی جوامع بزرگ بیمهرگان کفزی همبستگی نشان داد. میانگین طول نسبی روده (04/0±46/0) موید گوشتخوار بودن این ماهی بود. لوله گوارش این ماهی شامل مری، معده و روده بود و ساختار دیواره آن در مطالعات بافت شناسی شامل چهار لایه اصلی مخاطی، زیر مخاطی، ماهیچه ایی و سروزی تشخیص داده شده. لایه مخاطی دارای سلول های استوانه ایی ساده بود که در ناحیه روده بین آنها سلول های جامی شکل نیز قرار داشت.
    کلید واژگان: لوچ ماهی, ماکروبنتوزها, بافت شناسی لوله گوارش, زاینده رود
    Diets and digestive tract histology of loach fish Turcinoemacheilus bahaii (Nemacheilidae) were studied for the first time in Zayandeh Roud River (Isfahan basin). Fishes were cached seasonally by two layers gillnet in Deme basin through one year (2013-2014). On each sampling date, the macrobenthos were also taken by a surber sampler. The density of the macrobenthos was compared with the diet of loaches. The results were showed that the loach was feed on macrobenthos. Chironomidae and Baetidae composing %82 of total frequency were used as the most abundant prey by loach fish and showed overlapping with the results of abundant of macrobenthos communities. The average of RLG (0.46±0.04) also confirms that the species was classified as carnivore. The digestive tract in the species was included the esophagus, stomach and intestine and the histological characteristics revealed that the wall of digestive tract is composed of the tunica mucosa, submucosa, muscularis and serosa. The tunica mucosa had simple columnar cellsthat in associated with goblet cells in intestin.
    Keywords: Loach fish, Macrobenthos, Digestive tract histology, ZayandehRoud River
  • سید کمال الدین علامه، نصرالله محبوبی صوفیانی، رضا نهاوندی
    در آزمایش حاضر، اثرات سطوح مختلف انرژی قابل هضم (Digestible Energy) و انرژی قابل متابولیسم (Metabolizable Energy) برعملکرد ماهی قزل آلای رنگین کمان (Oncorhynchus mykiss) به منظور دستیابی به سطح مطلوب آن نسبت به پروتئین ثابت جیره مورد بررسی قرارگرفت. در این آزمایش مقادیر 2600 (جیره شاهد)، 2900، 3200، 3500 و 3800 کیلوکالری برکیلوگرم انرژی قابل هضم که معادل 2250، 2500، 2750، 3000 و 3300 کیلوکالری بر کیلوگرم انرژی قابل متابولیسم می باشد با سطح 35 درصد پروتئین ثابت در جیره استفاده گردید. بدین ترتیب، نسبت های DE/CP برابر 74، 83، 92، 100 و 108 و ME/CP برابر 64، 71، 78، 86 و 94 در قالب طرح کاملا تصادفی با 5 تیمار و 4 تکرار به مدت 9 هفته با 200 قطعه ماهی قزل آلای رنگین کمان با میانگین وزنی 5 ± 195 گرم مورد مقایسه قرارگرفتند. نتایج نشان دادکه با افزایش نسبت انرژی به پروتئین در جیره های آزمایشی در مقایسه با گروه شاهد میزان رشد بیشتری مشاهده شد. علاوه بر این، ماهیان دریافت کننده جیره DE/CP= 100 (معادل 86(ME/CP = با اختلاف معنی داری نسبت به سایرجیره ها بیشترین افزایش وزن را نشان دادند P < 0/05)) و همچنین، مناسب ترین ضریب تبدیل خوراک را نیز به خود اختصاص دادند. افزایش DE جیره تاسطح 3500 کیلوکالری بر کیلوگرم تاثیرمثبت بر میزان رشد ویژه داشت P < 0/05)). افزایش نسبت DE/CP تاثیر معنی داری بر ماده خشک و خاکستر گوشت ماهی نداشت، اگرچه به صورت معنی داری افزایش چربی گوشت و به طورغیرمعنی داری کاهش پروتئین را باعث گردید. بر اساس نتایج بدست آمده، جیره حاوی 35 درصدپروتئین و انرژی برابر 3500 و 3000 کیلوکالری بر کیلوگرم به ترتیب برای DE و ME که معادل نسبت های DE/CP و ME/CP برابر 100 و 86 می باشد برای ماهی قزل آلای رنگین کمان در مرحله پرواری قابل توصیه است.
    کلید واژگان: قزل آلای رنگین کمان, انرژی قابل هضم, انرژی قابل متابولیسم, نسبت انرژی به پروتئین
    S.K. Allameh, N.M. Soofiani, R. Nahavandi
    The present study aimed to investigate the effects of different digestible and metabolizable energy to protein ratio to obtain optimum ratio in diet. This experiment was carried out with 2600 (control), 2900, 3200, 3500 and 3800 kcal/kg digestible energy (DE) that equal to 2250, 2500, 2750, 3000 and 3300 kcal/kg metabolizable energy (ME) with 35 % protein (CP) in diet. The DE/CP ratios were 74, 83, 92, 100, 108 and for ME/CP 64, 71, 78, 86 and 94. Five treatments were compared in a completely randomized design with 200 fish (average weight 195 ± 5 g) and 4 replicates for 9 weeks. According to the results, the higher growth rate was observed, when the energy to protein ratio increased compared to control group. Fish fed DE/CP=100 (ME/CP=86) dietary content significantly showed the highest weight gain compared to other treatments and improved feed conversion ratio (FCR) and specific growth rate as well (P 0.05). Moreover, fat content significantly increased, but protein content significantly decreased when DE/CP increased (P
    Keywords: rainbow trout, digestible energy, metabolizable energy, energy to protein ratio
  • حدیث منصوری طایی، محمود عظیمی راد، نصرالله محبوبی صوفیانی، الهام حقیقی، زهرا قصای شیران، مهدیه ابراهیمی
    در این تحقیق دو سیستم پرورش تک گونه ای و توام دو گونه ی آمور (Ctenopharyngodon idella) و کپور معمولی (Cyprinus carpio) مقایسه و اثرات این دو سیستم روی میزان رشد ویژه، تولید کل و میزان بازماندگی بررسی گردید. آزمایش شامل سه تیمار که حاوی 20 قطعه ماهی آمور در سیستم تک گونه ای (تانک شماره 1)، 20 قطعه ماهی کپور معمولی در سیستم تک گونه ای (تانک شماره 2) و 10 قطعه آمور و 10 قطعه کپور به صورت توام (تانک شماره 3) می باشد. آب خروجی تانک ها پس از تصفیه از طریق فیلتر شنی از طریق پمپ دوباره وارد تانک آزمایشی می شد. دوره آزمایش 84 روز بود و در پایان شاخص-های رشد، تولید و بازماندگی اندازه گیری گردیدند. متوسط وزن کل آمور در دو سیستم تک گونه ای و توام به ترتیب 08/25 و 79/18 گرم و برای کپور معمولی 08/46 و 5/37 گرم بود و نتایج حاصل از آزمون آماری t نشان داد که تفاوت معنی داری بین دو سیستم پرورشی تک گونه ای و توام برای هر دو گونه وجود ندارد (P<0.05)... .
    کلید واژگان: ماهی آمور (Ctenopharyngodon idella), ماهی کپور معمولی (Cyprinus carpio), پرورش توام, پرورش تک گونه ای, سیستم گردش بسته آب
    In this study mono and poly culture systems for two species of Grass Carp (Ctenopharyngodon idella) and Common Carp (Cyprinus carpio) were compared and the effects of the culture system on the specific growth rate, total production and survival rate studied.Three treatments were considered in this trial which are as follows: Grass Carp in a single species culture system (n=20) (Tank No. 1), Common Carp in a single species culture system (n=20) and poly culture of Common Carp (n=10) and Grass Carp (n=10). Culture tanks were individually equipted with a closed circulating water system . The avarage final weight of the Grass Carp in mono and poly culture system were 25.08 and 18.79 and for Common Carp 46.08 and 37.5 mg, respectively; and there were no significant differences between the two culture systems (P
    Keywords: Grass Carp, Common Carp, Polyculture, Monoculture, Closed circulated System
  • نصرالله محبوبی صوفیانی، ابراهیم متقی *، امین نعمت الهی
    پربیوتیک ها مواد غذایی غیرقابل هضمی هستند که از طریق تحریک رشد و فعالیت باکتری های موجود در روده اثرات سودمندی بر سلامتی میزبان دارند. علاوه بر این، گزارش های موجود اثر مثبت این افزودنی های جیره را بر عملکرد رشد نیز نشان داده است. تحقیق حاضر به منظور آگاهی از اثرات کاربرد مکمل پربیوتیکی فرمکتو بر عملکرد رشد، میکروفلور روده و ساختار روده در جیره ماهی قزل آلای رنگین کمان انجام گرفت. تعداد 162 قطعه ماهی انگشت قد قزل آلای رنگین کمان با میانگین وزنی 1/83±19/06 گرم تحت 3 جیره آزمایشی شامل 3 سطح پربیوتیک فرمکتو (صفر، 1 و 2 گرم در کیلوگرم غذا) در سه تکرار مورد استفاده قرار گرفت. تعداد 18 قطعه ماهی در هر مخزن (مجموعا 9 مخزن) به مدت 10 هفته با جیره های آزمایشی تغذیه شدند. افزودن فرمکتو به طور معنی داری (0/05>p) شاخص های رشد مانند رشد ویژه و میزان افزایش وزن را کاهش و ضریب تبدیل غذایی را افزایش داد. استفاده از مکمل های فرمکتو سبب تغییر در جمعیت کل باکتری های روده شد (0/05>p). بافت پوششی روده نیز به طور معنی دار (0/05>p) تحت تاثیر استفاده از فرمکتو قرار گرفت. کاربرد فرمکتو سبب کاهش طول پرزهای روده شد و کم ترین طول پرزهای روده در سطح 2 گرم فرمکتو مشاهده گردید. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که فرمکتو علی رغم تاثیر قابل ملاحظه بر فلور و مرفولوژی روده، بر عملکرد رشد تاثیر چندانی نداشت.
    کلید واژگان: پربیوتیک, فرمکتو, قزل آلای رنگین کمان, میکروفلور روده
    Nasrollah Mahboobi Soofiani, Ebrahim Motaghi*, Amin Nematollahi
    Prebiotics are not digestible ingredients food that stimulates the growth and activity of bacteria in the intestines through beneficial effects on the health of the host. In addition, this report is shown a positive effect of adding these additives diet on growth performance. The present study was carried out to investigate an intestinal microbial balance, growth performance, and immune responses of fish trough addition of Fermacto prebiotic to diet of rainbow trout, Oncorhynchusmykis. One-hundred and sixty two (162) rainbow trout with mean live weight 19.06±1.83 g were randomly selected and allocated to 9 tanks (18 fish per tank). Three levels of Fermacto (0, 1 and 2 g/kg diet) were used. Each treatment was replicated 3 times. The experiment was carried out for 10 weeks. Fermacto supplement showed a significantly increasing effect on the feed conversion ratio and decreased specific growth rate and weight gain at the end of experiment. Fermacto caused significant differences in bacterial population fish intestinal microbial balance lowest length was observed in fish receiving the diet supplemented with 2 g/kg Fermacto, whereas application of Fermacto at the applied levels showed no effects on growth and health of experimental fish.
    Keywords: Prebiotic, Fermacto, rainbow trout, Intestinal microflora
  • فریبا شفیعی، نصرالله محبوبی صوفیانی، عیسی ابراهیمی درچه، امین نعمت اللهی، عبدالناصر محبی
    تاثیر عصاره الکلی پوست انار (Punica granatum) بر پاره ای فاکتورهای خونی و بیوشیمیایی سرم خون (RBC،Hb ، Hct، MCV، MCH، MCHC،WBC ، TP،CHO ، GLU،LDL ، HDL، Glb، TG، GOT، GPT، Alb، ALK، LDH) و فعالیت لیزوزیمی ماهی کپور معمولی (Cyprinus carpio) انگشت قد (8/1± 7/11 گرم) به صورت تصادفی در 5 تیمار و سه تکرار به مدت 75 روز بررسی شد. تیمارها شامل غلظت های متفاوت از عصاره الکلی پوست انار (صفر (شاهد)، 50، 150، 300 و 600 میلی گرم بر کیلوگرم غذا) بود . در پایان دوره آزمایش، خونگیری و زیست سنجی انجام شد. نتایج تحقیق افزایش معنی داری را در برخی پارامترهای خونی مانند: Hb ،Hct و RBC در تیمارهای300 و600 میلی گرم نشان داد. میزان پروتئین کل سرم در تیمار های150، 300 و 600 میلی گرم تفاوت معنی داری را با سایر تیمار ها نشان داد (05/0>P). فعالیت لیزوزیمی در تمام تیمارهای حاوی عصاره پوست انار افزایش معنی داری نسبت به تیمار شاهد نشان داد (05/0>P). در کل، نتایج حاکی از بهبود پارامتر های هماتولوژیک و فعالیت لیزوزیمی ماهیان تحت تیمار با سطح 300 میلی گرم عصاره الکلی پوست انار بر کیلوگرم غذا می باشد.
    کلید واژگان: عصاره پوست انار, granatum Punica, فاکتور های خونی, فاکتور های بیوشیمیایی سرم خون, فعالیت لیزوزیمی, کپور معمولی
    Fariba Shafiei*, N. M. Soofiani, E. Ebrahimi, A. Nematollahi, A. Mohebbi
    The effects of alcoholic extract from pomegranate (Punica granatum) peel on some hematological and biochemical parameters, including RBC, Hb, Hct, MCV, MCH, MCHC, WBC, TP, CHO, GLU, LDL, HDL, Glb, TG, GOT, GPT, Alb, ALK, LDH, and lysozyme activity of common carp )Cyprinus carpio( fingerlings (11.73 ± 1.81g) were studied for a period of 75 days. Treatments included different concentrations of ethanol extract of pomegranate peel (Zero: control, 50, 150, 300 and 600 mg/kg of diet). At the end of experiment, all fish were sedated for morphometric measurement and blood sampling. Significant increases in Hb, Hct and RBC in groups 300 and 600 mg/kg of diet were observed (P
    Keywords: Pomegranate peel extract, Punica granatum, Hematological parameters, Serum biochemical parameters, Lysozyme activity, Common Carp
  • پدرام ملک پوری *، نصرالله محبوبی صوفیانی
    بسیاری از عوامل زیستی و غیرزیستی (مانند فلزات سمی) می توانند بر مراحل مختلف سیستم تیروئیدی تاثیر گذار باشند و در نتیجه عملکرد طبیعی موجود زنده از جمله رشد، تنظیم اسمزی و بسیاری از فعالیت های فیزیولوژیک دیگر را مختل نمایند. در این مطالعه، پس از تعیین LC50 96 ساعت آلومینیم برای ماهی کپور معمولی، تعداد 40 عدد ماهی با میانگین وزنی 41/41±149/14 گرم در معرض مقادیر مختلف آلومینیم محلول در آب (0/2804، 1/402 و 2/804 میلی گرم بر لیتر) و یک گروه شاهد قرار گرفتند. پس از پایان دوره آزمایشی (30 روز) ، از هر تیمار 6 ماهی به صورت تصادفی انتخاب گردید و از ناحیه ساقه دمی خون گیری به عمل آمد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که تیمار آلومینیم 3 (2/804 میلی گرم بر لیتر) سبب کاهش معنی دار غلظت 4 T نسبت به شاهد شده است (22/22 درصد، P<0/05). میزان هورمون 3T سرمی نیز در اثر تیمارهای آلومینیم 2 و 3 به ترتیب به میزان 15/80 و 24/11 درصد کاهش یافته است، این در حالی است که میزان TSH سرم ماهی پس از قرار گرفتن در معرض تیمار آلومینیم 2 و 3 به ترتیب 73/18 درصد و 3/08 برابر نسبت به شاهد افزایش یافته است. در اثر تیمارهای مختلف آلومینیم هیچ تغییر معنی داری در خصوص درصد برداشت هورمون 3 T نسبت به گروه شاهد مشاهده نشد. تیمارهای آلومینیم 2 و 3 به ترتیب سبب کاهش 13/87 و 33/37 درصدی در شاخص تیروکسین آزاد (FTI) نسبت به شاهد شده است (0/05>P). با توجه به کاهش 3T و 4T و هم چنین افزایش TSH و FTI، می توان چنین نتیجه گیری نمود که مقادیر تحت کشنده آلومینیم سبب بروز هیپوتیروئیدیسم در ماهی کپور معمولی شده است.
    کلید واژگان: آلومینیم, T3, T4, TSH, کپور معمولی
    Pedram Malekepouri*, Nasrollah Mahboobi Soofiani
    There are many biotic and abiotic (such as toxic metals) factors that can affect different levels of thyroid system and consequently, alter normal function of body, including growth, osmoregulation and other physiological functions of organisms. In this study, following determination of LC50-96h of aluminum (Al3+) for common carp, 40 fish weighing 149.14±41.41 g were exposed to different levels of water-borne Al3+ (0.2804, 1.402 and 2.804 mg/l) and a group for control. At the end of experiment (30 days), 6 fish were sampled randomly from each treatment and blood samples were withdrawn from caudal peduncle region. Obtained results showed a significant decrease in T4 only following 2.804 mg/l Al3+ treatment in comparison with control (22.22%, P<0.05). Serum T3 level was reduced by 15.80 and 24.11% following treatment 2 and 3 respectively whilst serum TSH was elevated following treatments 2 and 3 by 73.18% and 3.08-fold as compared with control. Serum T3-uptake was unaffected following all Al treatments compared with control untreated group. Treatments 2 and 3 led to significant decreases in free thyroxine index (FTI) by 18.87 and 33.37% in comparison with control, respectively (P<0.05). Regarding to decreases in T3 and T4 as well as increases in TSH and FTI, it could be concluded that sub-lethal doses of Al3+ led toproduce hypothyroidism in common carp fish.
    Keywords: Aluminum, T3, T4, TSH, Common carp (Cyprinus carpio)
  • فاطمه پیکان حیرتی، مهتاب خلجی، مسعود زنگنه، نصرالله محبوبی صوفیانی، سالار درافشان
    بوم سازگان آبی هر روزه، دریافت کننده حجم وسیعی از آلاینده هایی همچون فلزات سنگین، هیدروکربن ها، آفت کش ها و مواد آلی هستند. هدف از انجام این تحقیق بررسی اثرات کلرید کادمیوم بر بافت های کبد و آبشش ماهی نازک Chondrostoma regium بود. به این منظورتعداد 100 قطعه ماهی نازک از یکی از سرشاخه های زاینده رود به کمک تور پره صید و به آزمایشگاه منتقل شد. ماهیان در 4 تیمار شاهد، 5/0، 5/2 و 5/7 میکروگرم بر لیتر کلرید کادمیوم قرار گرفتند. بافت های مورد نظر در پایان روز 14 جهت مطالعه آسیب شناسی در فرمالین 10% تثبیت شدند. نتایج نشان داد که مهم ترین تغییرات ایجاد شده در بافت آبشش شامل هایپرپلازی، چماقی شدن و همجوشی و در بافت کبد پرخونی، پیکنوزیس هسته ای و نکروز کانونی بود. شدت تغییرات وارده به بافت آبشش و کبد متناسب با افزایش غلظت کلرید کادمیوم، افزایش یافت به طوری که بیشترین تغییرات آسیب شناسی در ماهیان تیمار شده با غلظت 5/7 میکروگرم بر لیتر کلرید کادمیوم در مقایسه با گروه شاهد مشاهده شد. این نتایج بیانگر اثر کادمیوم در ایجاد تغییرات و آسیب شناسی بافت آبشش و کبد است.
    کلید واژگان: ماهی نازک Chondrostoma regium, کادمیوم, آبشش, کبد
    F. Peykanheraty, M. Khalaji, M. Zangeneh, N. Mahbobi Sofyani, S. Dorafshan
    Aquatic environments received huge amount of pollutants such as heavy metals, hydrocarbons, pesticides and organic materials every day. In this study, the effect of dissolved cadmium chloride on liver and gill in Chondrostoma regium was investigated. For this purpose, one hundred fishes were caught by sein net from one of the branches of Zayandeh Roud and transferred to the laboratory. The experiments consist of four treatments including: control group (without cadmium), 0.5, 2.5 and 7.5 µg/l cadmium concentrations. For histopathological studies liver and gill were performed at the end of experiment the samples were fixed in 10% formalin.The highest rate of cadmium concentration was observed in gill at 7.5 µg/l of cadmium equivalent. Hyperplasia, clubbing and fusion were the main gill histopathological changes. Congestion, nuclear psychosis and necrosis were the main liver histopathological signs. Intensity of gill and liver damages showed increased trend in a dose dependent manner.
    Keywords: Chondrostoma regium, Cadmium, gill, liver
  • امیدوار فرهادیان*، رحمان خرامان نیا، نصرالله محبوبی صوفیانی، عیسی ابراهیمی
    پرورش بسیاری از گونه های زئوپلانکتونی عمدتا وابسته به ریز جلبک ها است زیرا دارای بسیاری از خصوصیات کلیدی اختصاصی جهت بلع زئوپلانکتون ها هستند. در تحقیق حاضر میزان بلع (Ingestion rate) پاروپای Eucyclops serrulatus با استفاده از دو جلبک سبز Scenedesmus quadricauda وChlorella vulgaris در چهار غلظت متفاوت جلبکی (خیلی کم، کم، متوسط، زیاد) تعیین گردید. نتایج نشان داد که بلع پاروپا E. serrulatus با افزایش غلظت S. quadricauda وC. vulgaris بطور معنی داری افزایش می یابد(P<0.05) . بیشترین میزان بلع ازجلبک S. quadricauda و C. vulgaris به ترتیب برابر با 104× 402/0 و 104× 047/0 سلول در ساعت در غلظت زیاد بدست آمد. همچنین یافته های ما نشان داد که رابطه خطی بین میزان بلع و غلظت جلبک وجود دارد که با گونه جلبک مورد استفاده تغییر می کند. مقایسه میزان های بلع نشان داد که E. serrulatus قابلیت پرورش در محیط های کشت جلبکی را دارد اما جلبک C. vulgaris عملکرد مناسب تری دارد. میزان بلع بالاتر جلبک C. vulgaris به اندازه سلولی کوچکتر و کروی شکل بودن این جلبک نسبت داد.
    کلید واژگان: میزان بلع, پاروپایان, Eucyclops serrulatus, Scenedesmus quadricauda, Chlorella vulgaris
    Omidvar Farhadian *
    Culture of many zooplankton species is mostly depended on microalga because they have many of specific key properties for zooplankton ingestion. In present research, ingestion rate of copepod Eucyclops serrulatus was determined using two green microalga of Scenedesmus quadricauda and Chlorella vulgaris at different algal concentration (very low, low, medium, high). Results showed that ingestion rate of copepod E. serrulatus was significantly (P
    Keywords: Ingestion rate, copepod, Eucyclops serrulatus, Scenedesmus quadricauda, Chlorella vulgaris
  • پدرام ملک پوری، رحیم پیغان، نصرالله محبوبی صوفیانی، نیل هربرت، بابک محمدیان
    با توجه به رخداد همزمان هیپوکسی (کم اکسیژنی) و ورود فلزات سنگین به اکوسیستم های آبی و تاثیر این دو عامل بر تنفس آبزیان، مطالعه در خصوص تاثیر توام هیپوکسی محیطی و کادمیوم بر میزان متابولیسم ماهی کپور معمولی ضروری به نظر می رسد. پس از تعیین LC50-96h کادمیوم (mg/l679/43) برای ماهی کپور معمولی، تعداد 80 قطعه ماهی (g27/19±96/108) در معرض 10 تیمار از جمله کنترل، کادمیوم حاد (mg/l68/43)، تحت کشنده (mg/l84/21) و مزمن (mg/l37/4)، و تیمارهای هیپوکسی به صورت آنی (20% اشباعیت)، 24 ساعته (40%) و یک هفته (60%) قرار گرفتند. تیمارهای ترکیبی نیز عبارت بودند از کادمیوم+ هیپوکسی به صورت آنی، 24 ساعته و یک هفته. به منظور تعیین ظرفیت متابولیکی ماهی، میزان متابولیسم پایه، متابولیسم بیشینه، حدود هوازی، حدود هوازی نسبی و فشار بحرانی اکسیژن (PCrit) برای هر یک از ماهیان به صورت جداگانه اندازه گیری شد. نتایج به دست آمده نشان داد که کادمیوم در تیمارهای تحت کشنده و مزمن سبب افزایش معنی دار(P<0.05) پارامترهای متابولیسمی شده است، درحالیکه تیمار هیپوکسی سبب کاهش (P<0.05) متابولیسم بیشینه و حدود هوازی در مقایسه با گروه کنترل شده است. تیمارهای ترکیبی نیز سبب کاهش متابولیسم پایه و PCrit در تمامی تیمارها و متابولیسم بیشینه، حدود هوازی، حدود نسبی هوازی ( به استثنای تیمار یک هفته) شده اند. به طور کلی می توان این گونه نتیجه گیری نمود که هیپوکسی به عنوان استرس محدود کننده (limiting stressor) ولی کادمیوم به عنوان استرس القایی (loading stressor) عمل می کند.
    کلید واژگان: فلزات سنگین, هیپوکسی, حدود هوازی, مصرف اکسیژن, Cyprinus carpio
    P. Malekpouri, R. Peyghan, N. Mahboobi-Soofiani, N. Herbert, B. Mohammadian
    Regarding to the tight association between aquatic hypoxia and heavy metal contaminations in one hand and the role of both parameters on fish respiration, metabolism of carp could be assessed under single and mutual exposures to hypoxia and cadmium. Following measuring LC50-96h of cadmium (43.679 mg/l) for this species, 80 common carp were exposed to 10 different treatments, including control, acute (43.68 mg/l), sub-lethal (21.84 mg/l) and chronic (4.37 mg/l) cadmium as well as hypoxia for immediately (20% of saturation), 24h (40%) and 7 days (60%), and joint exposure of each similar treatment. By using of respirometer technique, we measured oxygen consumption rate in different time spans to calculate each individual standard metabolic rate (SMR), maximum metabolic rate (MMR), aerobic scope (AS), factorial aerobic scope (FAS) and critical oxygen tension (PCrit). Obtained data show that acute and sub-lethal cadmium treatments led to significant (P
    Keywords: Heavy metals, Hypoxia, Oxygen Consumption, Aerobic Scope, Cyprinus carpio
  • نصرالله محبوبی صوفیانی، حسین مرادی، زهرا رضوی*، عباس حیدری خسرو، نورالله میرغفاری

    جنگل های مانگرو از جمله بوم سامان های شکننده ساحلی نسبت به آلودگی های نفتی به ویژه تجمع فلزات سنگین نیکل و وانادیوم به شمار می آیند. مهم ترین هدف این پژوهش مقایسه غلظت فلزات سنگین نیکل و وانادیوم در رسوبات، ریشه و برگ درختان مانگرو در دو رویشگاه پارک ملی دریایی نایبند و منطقه حفاظت شده حرا در جزیره قشم، و بررسی علل تفاوت احتمالی میزان آن ها از دیدگاه عوامل فیزیکی و شیمیایی محیط است. بدین منظور همبستگی غلظت فلزات یاد شده در رسوبات، ریشه و برگ درختان با عواملی همچون بافت رسوبات، pH، EC و مواد آلی موجود در رسوبات بررسی شد. نتایج نشان داد که متوسط غلظت نیکل در رسوبات و برگ بیش از متوسط میزان وانادیوم در رویشگاه های حرا و نایبند بود. همچنین مشخص شد که متوسط غلظت فلزات سنگین نیکل و وانادیوم در رسوبات سطحی و نیز ریشه درختان رویشگاه حرا بیشتر از متوسط غلظت این فلزات در رویشگاه نایبند است که می توان آن را به ریزدانه تر بودن بافت بستر رویشگاه حرا نسبت داد. اما میزان تجمع فلز وانادیوم در برگ درختان مانگرو در منطقه نایبند حدود 3/2 برابر منطقه حرا ست. پایین بودن میزان شوری در سمت دریا در منطقه نایبند نسبت به حرا و درنتیجه افزایش بیشتر حلالیت فلز وانادیوم و انتقال بیشتر آن به گیاه، و همچنین هوای آلوده منطقه نایبند و تماس و جذب بیشتر توسط برگ درختان نیز می تواند دلایل احتمالی این افزایش تجمع در برگ باشد. این یافته بسیار نگران کننده است، زیرا معمولا برنامه های حفاظتی،کنترلی و پایشی بر روی مناطق مجاور یا نزدیک به فعالیت های نفتی متمرکز شده؛ در حالی که این پژوهش نشان داد عواملی جز فاصله رویشگاه تا منبع آلودگی نیز وجود دارد که در میزان تجمع نیکل و وانادیوم تعیین کننده هستند.

    کلید واژگان: پارک ملی, دریایی نایبند, جنگل های مانگرو, منطقه حفاظت شده حرا, نیکل, وانادیوم
    Nasrolah Mahboobi Soofiani, Hossein Moradi, Zahra Razavi, Abbas Heydari Khosro, Nourollah Mirghaffari

    Mangrove forests are of the most sensitive coastal ecosystems to oil pollution especially to Nickel and Vanadium bioaccumulation. The most important aim of the study was to compare the concentration of Nickel and Vanadium in sediments، mangrove roots and leaves in Nayband Marine National Park and Hara Protected Area in Qeshm Island; as well as to analyze the effects of physical and chemical parameters on these concentrations. So، the correlation between Nickel and Vanadium concentrations with sediment texture، EC، pH، and organic material were analyzed. The results showed that mean concentration of Nickel is higher than Vanadium in sediments and leaves of both habitats. It is also revealed that the mean concentration of both Nickel and Vanadium in sediments and roots in Nayband habitat are higher that those concentrations in Harra habitat which can be because of higher portion of soft texture in Harra habitat. However، the concentration of both Nickel and Vanadium in leaves in Nayband is much higher than of Harra habitat (about 2). This can have to explanations as: first، it might be because of more soluble Vanadium available for transferring to the leaves due to lower EC in Nayband sediments; second، higher exposure and absorption of vanadium from the air because of oil and gas activities in Nayband habitat. These findings are so concerning as usually the conservation، control، and monitoring plans are focused the habitats in vicinity of oil polluted areas but this research showed that also there are the other parameters more than distance-to-source controlling the accumulation of Nickel and Vanadium in mangrove habitats.

    Keywords: Nayband Marine National Park, Mangrove forests, Harra Protected Area, Nickel, Vanadium
  • سجاد کریمی *، الهام کتیرایی، نصرالله محبوبی صوفیانی، فاطمه پیکان حیرتی
    در این مطالعه سن و رشد ماهی سنگسر مخطط P. stridens در خلیج فارس (سواحل بوشهر) مورد بررسی قرار گرفت. تعداد 540 ماهی سنگسر مخطط از خرداد 1389 تا اردیبهشت 1390 جمع آوری شد. دامنه طول کل در ماهیان ماده 12/6 تا 23 سانتی متر و در ماهیان نر 11/7 تا 22 سانتی متر بود. همچنین، دامنه وزنی ماهیان ماده از 27/4 تا 144/8 گرم و در ماهیان نر از 21 تا 124/9 گرم بود. گروه سنی در هر دو جنس ماهی سنگسر مخطط بین +1 تا +8 سال بدست آمد. رابطه طول کل و وزن در جنس ماده به صورت (W=0/0477 L2/5701 (R2=0/88، n=155)، W=0/0694 L2/439 (R2=0/86، n=385 برای جنس نر و برای کل جمعیت به صورت (W=0/0617 L2/4804 (R2=0/89) بدست آمد. بر اساس مقادیر b بدست آمده، از رابطه طول-وزن هر دو جنس، رشد آلومتریک منفی را نشان می دهند. همچنین مقدار پارامترهای معادله رشد برتالانفی در جنس ماده شامل K=0/14 در سال، 24/54=∞L سانتی متر و t0=-4/41 سال و برای جنس نر شامل K=0/18 در سال، 21/91=∞L سانتی متر و t0=-3/68 سال بدست آمد. شاخص عملکرد رشد (∲) برای جنس ماده 4/45 و برای جنس نر 4/43 برآورد گردید.
    کلید واژگان: P, stridens, پارامترهای رشد, خلیج فارس, استان بوشهر
    Sajjad Karimi *, Elham Katiraei, Nasrollahmahboobi Soofiani, Fatemeh Paykanheirati
    In this study, age and growth of the Stripped Piggy, Pomadasys stridens (Forsskal), in the Persian Gulf (Bushehr coasts) were investigated. A total of 540 samples were obtained from June 2010 to May 2011. Total length of the female fish ranged from 12.6 to 23 cm and the male ones from 11.7 to 22 cm. Also, the weight of the female fishes was ranged from 27.4 to 144.8 gr and in the male fishes from 21 to 124.9 gr. Age groups in both sexes in P. stridens were estimated to be between 1 to 8 years. The weight-length relationships was described as W= 0.0694 L2.4398 (r2=0.86, n=385)for females, W=0.0477 L2.5701 (r2=0.88, n=155) for males and W=0.0617 L2.4804 (r2=0.89) for the total population. According to the obtained values of b, both weight-length relationships for sexes showed a negative allometric growth. Also, parameter values of the Von Bertalanffy growth function were, K=0.14, L∞=24.54cm (TL), t0=-4.41 years for females and K=0.18, L∞=21.91cm (TL), t0=-3.68 for males. The growth performance index (∮) was estimated 4.45 for female and 4.43 for male indicated that the growth rate for female fishes is faster than male fishes.
    Keywords: P. stridens, Growth parameters, Persian Gulf, Boushehr province
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال