هادی عبدالله زاد
-
پیش زمینه و هدف
نشاسته مقاوم (RS) شکلی از نشاسته است که به علت عدم توانایی آنزیم های گوارشی انسان در تجزیه آن، در قسمت پایین روده به وسیله میکروارگانیسم های روده تخمیر می شود. این امر باعث تعدیل میکروبیوتا و تولید اسیدهای چرب با زنجیره کوتاه در روده می شود. اگرچه مطالعات متعددی تاثیر RS بر سلامت انسان را نشان داده اند اما مکانیسم های دقیق آن بر سلامت و بیماری هنوز مشخص نیست.
مواد و روش کارپژوهش حاضر یک مطالعه مروری است که با استفاده کلمات کلیدی مربوطه و جستجوی الکترونیک در بانک های اطلاعاتی Scopus ،PubMed وWeb of Science انجام شده است. در پژوهش حاضر کلیه مقالات منتشره به زبان انگلیسی تا ابتدای ماه مارس 2024 اعم از مطالعات انسانی و حیوانی موردبررسی قرار گرفتند..
یافته هاRS2 به عنوان یک نشاسته دارای آمیلوز بالا (HAM-S)، به دلیل ساختار خاص خود نمی تواند به طور کامل در دستگاه گوارش هضم شود و بر سیری، چاقی و سایر متغیرهای متابولیکی به صورت وابسته به دوز تاثیر می گذارد. علاوه بر این، رژیم غذایی غنی از HAM-S ممکن است اثرات مفیدی بر سلامت دستگاه گوارش و کلیه ها از طریق تغییر میکروبیوتای روده و کاهش ضایعات نیتروژنی در بدن داشته باشد. در طرف مقابل، چندین مطالعه نشان داده که مصرف مکمل های با آمیلوز بالا تاثیر مثبتی بر متغیرهای کاردیومتابولیکی ندارد.
بحث و نتیجه گیریاین مطالعه مروری به بررسی برخی از اثرات اصلی نشاسته مقاوم نوع 2 (RS2) بر چاقی، سلامت روده، بیماری های مزمن کلیوی و سلامت قلب و عروق پرداخته است. با توجه به اثرات مفید RS2 بر سلامت انسان و عدم وجود عوارض جانبی قابل توجه ناشی از مصرف آن، به نظر می رسد مصرف HAM-S به عنوان بخشی از کربوهیدرات روزانه مفید باشد.
کلید واژگان: نشاسته مقاوم, نشاسته با آمیلوز بالا, چاقی, اشتها, سلامت روده, وضعیت کاردیومتابولیکیBackground & AimsResistant starch (RS) is a form of starch that human digestive enzymes cannot access, and it is fermented in the lower intestinal tract, modifying microbiota and producing short-chain fatty acids. Although numerous studies have investigated the impact of RS on human health, its exact mechanisms and effects on human health and diseases are not yet fully understood.
Materials & MethodsThis review study was conducted using relevant keywords and electronic searches in Scopus, PubMed, and Web of Science databases.
ResultsResistant starch type 2 (RS2), a high amylose starch (HAM-S), cannot be completely digested in the gastrointestinal tract due to its specific structure. Consequently, RS2 affects satiety, obesity, and other metabolic variables in a dose-dependent manner. Additionally, a diet rich in HAM-S may have beneficial effects on gastrointestinal health and kidneys by altering gut microbiota and reducing nitrogenous waste in the body. However, several studies have shown that the intake of high amylose supplements has no positive effects on cardiometabolic variables.
ConclusionThis study reviewed some of the main effects of resistant starch type 2 (RS2) on obesity, gut health, chronic kidney diseases, and cardiometabolic health. Due to the beneficial effects of RS2 on human health and the absence of significant side effects from its consumption, it is probably helpful to consider HAM-S as part of daily carbohydrate intake.
Keywords: Resistant Starch, High Amylose Starch, Obesity, Appetite, Gut Health, Cardiometabolic Status -
زمینه و هدف
تمرین مقاومتی منظم می تواند به کاهش التهاب منجر شود. از طرفی مکمل یاری سیر با توجه به تاثیرات گسترده آن از جمله اثر آن بر التهاب احتمال می رود در ترکیب با تمرینات مقاومتی اثرات هم افزایی داشته باشد. ازاین رو هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر هشت هفته تمرین مقاومتی به همراه مکمل یاری سیر بر سطوح سرمی CRP و مقاومت به انسولین در زنان جوان دارای اضافه وزن بود.
مواد و روش ها48 زن سالم با دامنه سنی 20 تا 40 سال، به صورت تصادفی ساده بلوکی در چهار گروه تمرین مقاومتی+مکمل (سن=1/3±3/31 سال، شاخص توده بدنی = 7/2±2/28 کیلوگرم بر متر مربع)، تمرین مقاومتی+دارونما (سن=8/3±7/30 سال، =BMI 4/2±4/26 کیلوگرم بر متر مربع)، مکمل سیر (سن=5/2±9/27 سال، =BMI 9/3±7/ 26 کیلوگرم بر متر مربع) و دارونما (سن=8/3±7/29 سال، =BMI 3/3±8/28 کیلوگرم بر متر مربع) تقسیم شدند. آزمودنی های گروه تمرین به مدت هشت هفته برنامه تمرین مقاومتی فزاینده سه جلسه در هفته را شامل سه نوبت با 10 تکرار بیشینه با 1 دقیقه استراحت بین نوبت ها و حرکات انجام دادند. آزمودنی های گروه مکمل و دارونما روزانه دو قرص 500 میلی گرم سیر یا دارونما را در دو نوبت صبح و شب همراه با وعده غذایی مصرف کردند. پیش و پس از هشت هفته تمرین و برنامه مکمل دهی، داده های آنتروپومتریکی و یک تکرار بیشینه (1-RM)، پروتیین واکنشگر C (CRP)، انسولین و گلوکز اندازه گیری و براساس آن ها مقاومت به انسولین (IR) محاسبه شد. تغییرات نتایج قبل و بعد چهار گروه با تحلیل واریانس یکطرفه بررسی شد. در صورت مشاهده معناداری آزمون تعقیبی بنفرونی به کار رفت.
نتایجکاهش معنادار در سطوح سرمی CRP، مقاومت به انسولین و گلوکز در گروه تمرین+مکمل در مقایسه با سایر گروه ها مشاهده شد (05/0>P). در مقابل سطوح انسولین تغییر معناداری را نشان نداد (05/0<P). در خصوص داده های ترکیب بدن نتایج با کاهش معنادار و شایان توجه توده چربی و افزایش معنادار توده بدون چربی همراه بود، به ویژه در گروه تمرین مقاومتی+سیر (05/0>P).
نتیجه گیریبا اینکه داده های CRP و شاخص مقاومت به انسولین آزمودنی های پژوهش حاضر در دامنه طبیعی بودند و بدون خطر به نظر می رسید، در کل با توجه به نتایج پژوهش حاضر به نظر می رسد برنامه تمرین مقاومتی فزاینده به همراه مکمل یاری سیر تاثیر مضاعفی بر وضعیت شاخص التهابی CRP و مقاومت به انسولین زنان دارای اضافه وزن در مقایسه با هر کدام از آن ها به تنهایی دارد.
کلید واژگان: اضافه وزن, پروتئین واکنشگر C, تمرین مقاومتی, مکمل سیر, مقاومت به انسولینBackground and PurposeResistance exercise can reduce inflammation. On the other hand, garlic supplementation may have beneficial effects in combination with resistance training due to its wide-ranging effects, including its effect on inflammation. Therefore, this study aimed to investigate the effect of eight weeks’ progressive resistance training with garlic supplementation on serum hs-Crp levels and insulin resistance in overweight young women.
Material and MethodsForty-eight healthy age range: 20 to 40 years, randomly divided into four groups: resistance training + supplement (age=31.3 ± 3.1y, BMI=28.2 ± 2.7kg/m2), resistance training + placebo (age=30.7 ± 3.8y, BMI=26.4 ± 2.4 kg/m2), Garlic supplement (age=27.9 ± 2.5y, BMI=26.7 ± 3.9 kg/m2) and control (age=29.7 ± 3.8y, BMI=28.8 ± 3.3 kg/m2). Before and after eight weeks of training period, anthropometric data, one repetition maximum (1-RM), C-reactive protein (CRP), insulin and glucose were measured and insulin resistance (IR) was calculated. The subjects of the training group performed a progressive resistance training program for eight weeks, three sessions per week, including three sets with 10 repetitions maximum and one minute rest between sets and movements. Subjects in the supplement and placebo groups took two 500mg tablets of garlic or placebo daily in the morning and at night with a meal. Changes in the results before and after the in four research groups were examined using one-way analysis of variance. If statistical analysis were significant, the Bonferoni posthoc test was used for finding the place of differences.
ResultsSignificant decrease in serum CRP levels, insulin resistance and glucose was observed in the training + supplement group compared to other groups (P < 0.05). In contrast, insulin levels did not show significant changes in all groups (P > 0.05). Regarding body composition analysis, the results were accompanied by a significant decrease in fat mass and a significant increase in lean body mass, especially in the training + garlic group (P < 0.05).
ConclusionAlthough hs-CRP data and insulin resistance index of the present subjects were in the normal range and seemed safe, but in general, according to the results of the present study, it seems that the progressive resistance training program with garlic supplementation had double effects on CRP as important inflammatory index and insulin resistance in overweight women compared to either alone.
Keywords: Resistance training, Garlic supplement, Reactive Protein C, Insulin Resistance, Overweight -
زمینه و هدف
شیوع چاقی به عنوان یک مشکل بهداشتی در سراسر جهان شناخته شده است. سندروم متابولیک به عنوان مهم ترین فاکتور چاقی یکی از معضلات سلامتی در تمامی جوامع محسوب می شود. مداخلات ورزشی و استفاده از مکمل ها از جمله رویکردهای بهبود وضعیت افراد دارای سندروم متابولیک می باشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثرات هشت هفته مکمل یاری آلژینات سدیم همراه با تمرینات تناوبی شدید بر سطوح پروفایل لیپیدی و آنزیم های کبدی در زنان دارای سندروم متابولیک بود.
روش بررسی30 زن مبتلا به سندروم متابولیک به صورت تصادفی به 4 گروه: تمرین تناوبی با شدت بالا (High Intensity Interval Training)+مکمل (9 نفر)، تمرین تناوبی (HIIT)(8 نفر)، گروه مکمل (7 نفر) و گروه کنترل (6 نفر) تقسیم شدند. آزمودنی های هر دو گروه تمرین تناوبی و تمرین تناوبی+مکمل به مدت هشت هفته و هر هفته سه جلسه تمرین تناوبی با شدت 85 تا 95 درصد حداکثر ضربان قلب را اجرا کردند. مصرف مکمل آلژینات سدیم به صورت سه نوبت در روز و 30 دقیقه قبل از وعده غذایی به مقدار 1/5 گرم آلژینات سدیم حل شده در 100 میلی گرم آب بود. نمونه برداری خون آزمودنی های هر 4 گروه 48 ساعت قبل و بعد از پروتکل تمرین در دو مرحله پیش و پس آزمون انجام شد. از روش تحلیل واریانس یک راهه و تی همبسته برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد (0/05≥P).
یافته هانتایج نشان داد که در گروه تمرین+مکمل پروفایل لیپیدی (0/005=P) و آسپارتات آمینوترانسفراز (17/8 درصد)(0/012=P)، درصد چربی (0/001=P) (9/7 درصد)، BMI (P=0/000) و آلانین آمینوترانسفراز (ALT) (12/7 درصد) (0/035=P) در مقایسه با سایر گروه ها کاهش معناداری یافت که نشان دهنده ی تاثیر تمرین تناوبی و مکمل در بهبود علایم سندروم متابولیک در زنان شرکت کننده در این تحقیق است.
نتیجه گیریبا توجه به نتایج تحقیق حاضر، به نظر می رسد که تمرین تناوبی شدید همراه با مصرف مکمل آلژینات سدیم می تواند در پیشگیری از بروز برخی بیماری های مرتبط با چاقی و درمان سندروم متابولیک موثر واقع شود.
کلید واژگان: تمرین تناوبی با شدت بالا, پروفایل لیپیدی, سندروم متابولیکBackground and AimThe prevalence of obesity is recognized as a health problem worldwide. Metabolic syndrome as the most important obesity factor is considered as one of the health problems in all societies. Supportive and complementary interventions are considered improvements in the status of individuals with metabolic syndrome. Therefore, the aim of this study was to investigate the effects of eight weeks of sodium alginate supplementation and high intensity interval training on lipid profiles and liver enzymes in metabolic syndrome women.
Materials and MethodsThirty women with metabolic syndrome were randomly assigned into 4 groups: intermittent exercise (High Intensity Interval Training)+supplement (n=9), intermittent exercise (HIIT) )n=8), complementary (n=7) and control group (n=6). Subjects in HIIT and HIIT + supplementation groups performed three sessions of intermittent exercise each week for eight weeks with an intensity of 85% to 95% of the maximum heart rate. Sodium alginate supplementation was taken three times a week and 30 minutes before meals in the amount of 1.5 g of sodium alginate dissolved in 100 mg of water. Blood sampling were taken from all 4 groups 48 hours before and after the exercise program. One-way ANOVA and t-test were used for data analysis (P≤0.05).
ResultsThe results showed that in the exercise+supplement group lipid profile (P=0.005) and aspartate aminotransferase (P=0.012)(17.8%), fat percentage (P=0.001)(9.7%), BMI (P=0.000) and alanine aminotransferase (P=0.035)(12.7%) compared to the other group were significantly reduced, indicating the effect of intermittent exercise and supplementation on improving the symptoms of metabolic syndrome in women participating in this study.
ConclusionAccording to the results of this study, it seems that high intensity intermittent exercise with sodium alginate supplementation can be effective in prevention of some obesity related diseases and treatment of the metabolic syndrome.
Keywords: High Intensity Interval Training, Lipid Profile, Metabolic Syndrome -
سابقه و هدف
یکی از عوارض بیماری بتاتالاسمی، تجمع آهن به علت انتقال مکرر خون در این بیماران می باشد. مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر شلاتوری آلفا لیپوییک اسید بر سطح سرمی آهن و شاخص های خونی در بیماران مبتلا به تالاسمی ماژور انجام شد.
مواد و روش ها22 بیمار مبتلا به تالاسمی ماژور به دو گروه دریافت کننده آلفا لیپوییک اسید (mg/d600) و دارونما تقسیم شدند و به مدت 8 هفته مکمل یا دارونما را مصرف نمودند؛ بعد از یک دوره شستشوی (washout) 3 هفته ای، به افرادی که قبلا مکمل مصرف می کردند این بار دارونما و افرادی که دارونما مصرف می کردند مکمل به مدت 8 هفته دیگر داده شد. در انتهای مطالعه، تغییرات سطح سرمی آهن، ظرفیت اتصالی کل آهن(TIBC) و شاخص های خونی در بین دو نوع مداخله مقایسه شد.
یافته هاسطح سرمی آهن، TIBC و شاخص های خونی در زمان مصرف مکمل تغییری پیدا نکرد (05/0>p). تغییرات شاخص های خونی، سطح سرمی آهن و TIBC در بین دو نوع مداخله نیز تفاوت معنی داری نداشت (05/0>p). تعدادگلبول های سفید در دوره مصرف دارونما در مردان بطور معنی داری افزایش یافت (04/0=p) و متوسط هموگلوبین گلبولی در دوره دارونما در کل افراد و در مردان کاهش معنی داری داشت (برای هر دو 02/0=p).
نتیجه گیریدر این مطالعه مکمل آلفا لیپوییک اسید در بیماران مبتلا به تالاسمی ماژور اثرات معنی داری بر سطح سرمی آهن، TIBC و شاخص های خونی نداشت. انجام مطالعات دیگر با تعداد بیماران بیشتر و زمان مداخله طولانی تر ضروری می باشد.
کلید واژگان: بتا- تالاسمی, اضافه بار آهن, اسید تیوکتیک, کارآزمایی متقاطعBackground and ObjectivesAccumulation of iron is the most common consequences of repeated blood transfusions in β-thalassemia major patients. Iron chelating effects of alpha-lipoic acid have been reported by several studies. The aim of this study was to investigate effects of supplementation with alpha-lipoic acid, as a chelator, on serum iron and hematological indices in these patients.
Materials & MethodsTwenty-two β-thalassemia major patients were selected to receive 600 mg alpha-lipoic acid or placebo capsules for 8 w. After a 3-week washout period, order of intervention was replaced as patients who previously received placebo were administered the supplement vise versa for another 8 w. At the end of the study, changes in serum iron, total iron binding capacity and hematological parameters between the treatments were assessed.
ResultsSerum concentrations of iron and total iron binding capacity and hematological parameters did not change within the supplementation (p > 0.05). Changes in iron, total iron binding capacity and hematological indices were not significantly different between the two interventions (p > 0.05). White blood cell counts in placebo use increased significantly in males (p = 0.04). The mean corpuscular hemoglobin in placebo patients decreased significantly in all patients and males (p = 0.02 for both).
ConclusionResults of this study revealed that alpha-lipoic acid supplementation included no beneficial effects on iron, total iron binding capacity and hematological indices in β-thalassemia major patients. Further studies with more participants and longer times are indispensable.
Keywords: Beta-thalassemia, Iron overload, Thioctic acid, Cross-over study -
زمینه و هدف
کوتاه قدی هم زمان با اضافه وزن، یکی از پیامدهای گذار تغذیه ای می باشد که پیامدهای نامطلوب تری نسبت به اضافه وزن به تنهایی دارد. این مطالعه با هدف تعیین و بررسی روند شیوع کوتاه قدی هم زمان با اضافه وزن دانش آموزان دبیرستانی شهرستان اسلام آبادغرب انجام شد.
روش بررسیاین یک مطالعه تحلیلی مقایسه ای می باشد که در سال 1396 در شهرستان اسلام آبادغرب انجام شد و دانش آموزان از 16 دبیرستان به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. داده های تن سنجی مقطع دبیرستان در همان سال اندازه گیری شد. اطلاعات مقطع دبستان از طریق پرونده های دانش آموزان در مدارس گردآوری شد. در این مطالعه "کوتاه قدی هم زمان با اضافه وزن" بر اساس قرار گرفتن هم زمان در "z-score برابر 1+ و بالاتر BMI برای سن و نیز z-score برابر 1- و کمتر "قد برای سن" تعریف شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون های آماری فیشر و مجذور کای تجزیه و تحلیل شدند.
یافته هادر این مطالعه از مجموع 731 نفر تعداد350 نفر (9/47 درصد) دختر و381 نفر (1/52 درصد) پسر بودند. شیوع کوتاه قدی هم زمان با اضافه وزن در مقطع دبستان 55/0 درصد (4 نفر) و در مقطع دبیرستان 83/3 درصد (28 نفر) بوده است که روند شیوع از دبستان تا دبیرستان در کل دانش آموزان مورد مطالعه معنی دار بود (001/0=p). به طور خلاصه شاخص در دختران معنی دار (001/0=p)، اما در پسران معنی دار نبود (506/0=p) .
نتیجه گیریشیوع کوتاه قدی هم زمان با اضافه وزن در دانش آموزان مورد مطالعه (خصوصا دختران) از دبستان تا دبیرستان روند افزایشی داشته است.
کلید واژگان: دانش آموزان, تن سنجی, اضافه وزن, کوتاه قدیBackground & aimConcurrent stunting with overweight" is one of the consequences of nutritional transition, which has worsened the outcomes more than overweight itself. The aim of this study was to determine the trend of anthropometric indices in primary to high school students in Eslam Abad-e Gharb city, Iran.
MethodsThe present analytical-comparative study was conducted in 2017 in the city of Islamabad-e-Gharb, and students from 16 high schools were randomly selected and surveyed by cluster sampling. High school metrics were measured in the same year. Elementary school information was collected through school student files. In this study, "short stature at the same time with overweight" was defined as "z-score equal to + 1 and above BMI for age and z-score equal to 1- and less" height for age "based on simultaneous placement. Collected data was analyzed using Fisher and Chi-square statistical tests.
ResultsIn the present study, out of 731 people, 350(47.9%) were girls and 381 (52.1%) were boys. The prevalence of short stature at the same time with overweight in primary school was 0.55%(4 people) and in high school was 3.83% (28 people), which was significant from primary school to high school among all students studied (p=0.001). In short, the index was not significant in girls (p=0.001), but not significant in boys (p = 0.506).
ConclusionThe prevalence of short stature has been on the rise with overweight students (especially girls) from elementary school to high school.
Keywords: Overweight, Prevalence, Students, Stunting, stunting-cum-overweight -
مقدمهسل یکی از قدیمی ترین بیماری های بشر است و در طول سالیان دراز همواره به عنوان یکی از عوامل مرگ ومیر و ناتوانی انسان ها مطرح بوده است. ازآنجاکه سل معلول فقر وفقر معلول جهل وجهل مهم ترین شاخص ضعف فرهنگی است، هدف این مطالعه طراحی وارزشیابی برنامه آموزش بهداشت در خانواده مسلولین شهر زابل نسبت به بیماری سل بود.روش بررسینوع مطالعه مداخله ای- نیمه تجربی (قبل و بعد) بود.جامعه مورد مطالعه شامل تمام افراد خانواده های مسلولین شهرستان زابل ( 95 نفر) بودند. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش، پرسشنامه طراحی شده در زمینه آگاهی، نگرش و عملکرد در رابطه با بیماری سل بود که مشتمل بر 43 سوال بود.آموزش از طریق سخنرانی وآموزش چهره به چهره انجام شد. اطلاعات با استفاده از نرم افزار 18SPSS و با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی و همچنین استفاده از آزمون های آماری Tزوج وTمستقل و آنالیز واریانس یک طرفه و سپس آزمون توکی، اطلاعات مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت و05/0 P< به عنوان سطح معنی داری در نظر گرفته شد.نتایجمیانگین آگاهی افراد موردمطالعه در قبل از آموزش 93/9 (از مجموع 20 امتیاز) بود که بعد از آموزش به 42/17 افزایش پیدا کرد و میانگین نمره نگرش افراد موردمطالعه در قبل از آموزش 67/3(از مجموع 9 امتیاز) بود که بعد از آموزشبه 45/7 افزایش پیدا کرد و میانگین نمره عملکرد افراد موردمطالعه در قبل از آموزش 04/7(از مجموع 14 امتیاز) بود که بعد از آموزشبه 77/12 افزایش پیدا کرد و این اختلاف در سطح 05/0≥p معنی دار بود.نتیجه گیریبرنامه آموزشی موثر می تواند سطح آگاهی، نگرش و عملکرد افراد خانواده را در مورد بیماری های مختلف افزایش داده و درنتیجه منجر به ارتقای سلامتی جامعه گردد.لذا مسئولان و برنامه ریزان بهداشتی کشور می توانند با برگزاری کلاس های آموزشی و ارتقای سطح آگاهی جامعه گام موثری در جهت بهبود وضعیت سلامت جامعه بردارند.کلید واژگان: آموزش, ارزشیابی, آگاهی, نگرش, عملکرد, سل, زابلIntroductionWhereas Tuberculosis is outcome of poverty and poverty is outcome of ignorance and ignorance is the most important index of cultural weakness, this study was aimed to design and evaluate health educational planregarding to tuberculosis disease in patients 's family members in Zabol.MethodsThis study was interventional semi experimental (before and after).study population includepatients 's family membersin summer 2010, 95 person. Research tool was a questionnaire designed as to assess knowledge, attitude and performance in relation with tuberculosis disease which consists of 27 questions: 20, 9 and 14 questions regarding to knowledge, attitude and performance respectively. Education was performed through lecture and face to face education. Collecteddata analyzed by SPSS software 18 using statistical tests such as independent t-test, paired t-test one-way ANOVAs and Tukey test.ResultsMean of knowledge score of participants in before of education was 9.93 that it increased to 17.42after education (pConclusionEffective educational plan can increase the level of knowledge, attitude and performance of community about various diseases and then it leads to communitys health promotion. Therefore health authorities and planners can promote community health through educational plans and knowledge improvement.Keywords: Education, Evaluation, Knowledge, Attitude, Performance, Tuberculosis, Zabol
-
سابقه هدفپر فشاری ناشی از بارداری و پرهکلامپسی یکی از عوارض دوارن بارداری است که بعد از هفته بیستم بارداری رخ می دهد و می تواند منجر به عوارضی چون زایمان زودرس، وزن کم هنگام تولد و... گردد. هدف این مطالعه بررسی رابطه بین دریافت پایین کلسیم با بروز پره اکلامپسی و پرفشاری در دوران بارداری می باشد.مواد و روش هااین مطالعه مقطعی بر روی 95 زن باردار انجام شد. در این مطالعه پرفشاری ناشی از بارداری بصورت داشتن فشار سیستولیک mmHg 140؟ و یا فشار دیاستولیک mmHg 90؟ در دو اندازه گیری متوالی و پره اکلامپسی بصورت داشتن پر فشای خون به اضافه ادم و آلبومینوری (1+) تعریف شد. افراد مورد مطالعه در 3 گروه پره اکلامپتیک (32 = n)، پرفشار (33 = n) و شاهد (30 = n) قرار گرفتند. به منظور ارزیابی کلسیم دریافتی افراد مورد مطالعه، از یادآمد 24 ساعته خوراک برای 2 روز و پرسشنامه تکرر مصرف مواد غذایی برای سه ماه استفاده شد و برای مقایسه متغیرهای کمی و کیفی بین گوه ها از آنالیز واریانس، روش Tukey HSD و chi-square استفاده گردید.یافته هاتحقیق نشان داد که دریافت کلسیم در تمام افراد شکت کننده پایین تر از RDA قرار دارد. میانگین دریافت کلسیم در افراد گروه پرهاکلامپتیک، پرفشار و شاهد به ترتیب 940، 880 و 1020 میلی گرم بود. کلسیم ردیافتی افراد پره اکلامپتیک از لحاظ آماری تفاوت معنی داری با گروه شاهد نشان نداد (1/0 < p). اما این تفاوت برای افراد دارای پرفشاری ناشی از بارداری معنی دار بود (01/0 > p). همچنین کلسیم دریافتی، رابطه معنی داری با پرفشاری بارداری نشان داد (01/0 > p 82/0 = r) ولی با پره اکلامپسی رابطه معنی داری نشان نداد (05/0 < p).
نتیجه گیری و توصیه ها: یافته های این تحقیق حاکی از آن است که پایین بودن کلسیم دریافتی در دوران بارداری می تواند خطر بروز پر فشاری ناشی از بارداری را افزایش دهد، ولی با بروز پره اکلامپسی رابطه ای ندارد.
کلید واژگان: کلسیم دریافتی, پره اکلامپسی, پرفشاری ناشی از بارداری
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.