وحید امیدی
-
دیدگاه مالی رفتاری نشان می دهد که برخی تغییرات در قیمت اوراق بهادار به دلایل احساسی سرمایه گذاران وابسته است. رفتار احساسی منجر به ایجاد بازده در سهام شرکت ها می شود. در نظریه قیمت گذاری دارایی، درک منبع قیمت سهم اهمیت فراوانی دارد؛ بنابراین، بررسی شیوه اثرگذاری احساس سرمایه گذار بر بازده سهام از اهمیت زیادی برخوردار است. باتوجه به اینکه احساس می تواند بر بازده عادی و غیرعادی اثرات متفاوتی داشته باشد، هدف این پژوهش بررسی اثر شوک احساس سرمایه گذار بر بازده عادی و غیرعادی صنعت فرآورده های نفتی در بورس اوراق بهادار است. در این پژوهش، از مدل 6عاملی فاما و فرنچ (2018) برای اندازه گیری بازده غیرعادی و از شاخص قدرت نسبی، خط روان شناسی، حجم معاملات و نرخ تعدیل شده گردش سهام برای سنجش احساس سرمایه گذار استفاده شده است. اطلاعات لازم این پژوهش، برگرفته از 12 شرکت فعال در بورس اوراق بهادار در صنعت فرآورده های نفتی (1584ماه- شرکت) در بازه زمانی 1399-1389 است. برآورد انجام شده بیانگر آن است که اثر شوک احساس بر بازده عادی بیشتر از بازده غیرعادی است. از سوی دیگر، اثر شوک بازده عادی بر احساس در ابتدا مثبت و پس از یک دوره منفی شده است. همچنین، شوک مثبت به بازده غیرعادی بر احساس سرمایه گذار منفی بوده و پس از پنج دوره به بیشترین مقدار خود رسیده است. پژوهش حاضر در زمینه اثر شوک احساس سرمایه گذار بر بازده عادی و غیرعادی صنعت فرآورده های نفتی است که می تواند به شناسایی تفاوت های رفتاری در سرمایه گذاران کمک کند و درنتیجه به ایجاد استراتژی های سرمایه گذاری مناسب تر منجر شود.کلید واژگان: احساس سرمایه گذار, بازده غیرعادی, بازده عادی, مدل VARAbstractThe behavioral finance perspective posits that fluctuations in security prices are significantly influenced by investors' emotional responses, which can, in turn, affect stock returns. Understanding the sources of stock price changes is critical within asset pricing theory, highlighting the necessity of exploring the effects of investor sentiment on stock returns. This study aimed to investigate how investor sentiment shocks impact both normal and abnormal returns in the oil products sector of the Tehran Stock Exchange. To measure abnormal returns, we employed the six-factor model developed by Fama and French (2018). Investor sentiment was evaluated using the Relative Strength Index (RSI), the Psychological Line Index (PLI), trading volume, and the Adjusted Turnover Rate (ATR). Data were collected from 12 companies in the oil products industry over a period of 1,584 months, spanning from 2010 to 2020. The findings revealed that the influence of sentiment shocks on normal returns was more pronounced than on abnormal returns. Conversely, the impact of normal return shocks on sentiment was initially positive but became negative over time. Additionally, positive shocks to abnormal returns adversely affected investor sentiment, with the peak effect observed after five periods. This research enhances the understanding of how investor sentiment shocks influence normal and abnormal returns in the oil products sector, offering valuable insights into behavioral differences among investors.Keywords: Abnormal Return, Investor Sentiment, Normal Return, VAR Model
-
فصلنامه فقه و اصول، پیاپی 137 (تابستان 1403)، صص 143 -165رویدادهای نوظهور در دنیای فناوری، فقها را به تلاشی مضاعف برای منطبق ساختن آن ها با نهادها و بایدها و نبایدهای فقهی و قاعده مندکردنشان فرا می خواند. یکی از این فناوری ها استخراج رمزارزهاست. در جستار حاضر، به منظور مشخص شدن حکم استخراج رمزارز، ماهیت فقهی آن به روش توصیفی تحلیلی بررسی شده است. طبق این بررسی استخراج رمزارز با عقد اجاره، از جهت چگونگی ایجاب و شروط متعاقدین انطباق ندارد؛ با حیازت مباحات نیز تفاوت موضوعی دارد؛ ازآن رو که حیازت تنها به دو شکل اصلی و بالعرض اتفاق می افتد و هیچ یک منطبق بر عملیات استخراج رمزارز نیست؛ یعنی این طور نیست که تعدادی رمزارز وجود داشته باشد که فرد با استفاده از ابزاری، آن ها را برگیرد تا معدن کاوی محسوب شود؛ بلکه در قبال کاری که انجام داده است، مقداری رمزارز به او داده می شود. استخراج رمزارز با عقد هبه نیز، از لحاظ شرایط موجب و قابل و قبض، تفاوت دارد و سرانجام استخراج رمزارز را می توان بر جعاله عام منطبق کرد. دراین حال جعاله بودن به معنای مشروعیت این عمل نیست، بلکه مشکلات دیگری همچون فقدان مالیت، سفهی بودن استخراج رمزارز و... وجود دارد که باید موضوع پژوهش های دیگری قرار گیرد.کلید واژگان: استخراج رمزارز, ماهیت فقهی, اجاره, هبه معوض, حیازت مباحات, جعالهNewly emerged events in the world of technology call on jurisconsults to make extra efforts to align them with jurisprudential institutions and dos-and-don’ts and to try to regulate them. One of these technologies is the mining of cryptocurrencies. The present study analyzes the jurisprudential nature of cryptocurrency, using the descriptive-analytical method, in order to determine the ruling on cryptocurrency mining. It is concluded that cryptocurrency mining does not align with the hire contract in terms of the manner of offer (ījāb) and the conditions of contracting parties. It is also different in subject matter from the possession of ownerless property (ḥiyāzat-i mubāḥāt). This occures optional or non-optional while cryptocurrency mining is not. In other words, it is not the case that a number of cryptocurrencies exist for a person to extract using some tools, which would be considered as mining. Rather, the person is given a certain amount of cryptocurrency in exchange for the work they have done. Cryptocurrency mining is also different from the contract of gift (Hibbah), in terms of conditions of the offeror (mujib), the acceptor (qābil), and the act of taking possession (qabż). In the end, cryptocurrency mining can be aligned with the contract of Jiʿālah ʿām. However, even in this case, considering cryptocurrency as Jiʿālah does not legitimize the act. There are several other issues such as the lack of value, the incompetent trades of mining (the state of being Safahī), etc., which may be analyzed in future research.Keywords: Cryptocurrency Mining, Jurisprudential Nature, Hire Contract, Donation With Consideration (Hibbah-I Maʿvaż), Possession Of Ownerless Propoerty (Ḥiyāzat-I Mubāḥāt), Jiʿālah
-
با توجه به اینکه اقتصاد ایران همواره دچار یک تورم مزمن بوده، شناسایی منشا آن پدیده دارای اهمیت زیادی است. در ادبیات موضوع بر اهمیت پایه پولی بر تورم تاکید شده و به نظر می رسد بررسی ارتباط بین منابع پایه پولی با یکدیگر از سویی، ارتباط آنها با پایه پولی از سوی دیگر و در نهایت ارتباط منابع و پایه پولی با تورم اهمیت زیادی داشته باشد. از این رو، در مطالعه حاضر به بررسی پویایی های تورم ناشی از کنش و واکنش منابع پایه پولی، پایه پولی و تورم در ایران از فروردین 1383 تا بهمن 1401 با استفاده از رویکرد اتصال فرکانس پارامتر متغیر در زمان (Frequency TVP-VAR) پرداخته شده است. نتایج مطالعه بیانگر آن است که هرچند در کوتاه مدت تورم بر پایه پولی اثرگذار بوده، که این امر شاهدی بر درون زایی پول است، اما در میان مدت و بلند مدت اثرگذاری از پایه پولی بر تورم برقرار بوده است. همچنین، با توجه به اثرگذاری خالص دارایی بانک مرکزی بر بدهی بانک های تجاری به بانک مرکزی، کنترل گسترش تسهیلات بانکی در زمان افزایش درآمد ارزی دولت می تواند عامل مهمی در کنترل تورم باشد.
کلید واژگان: پایه پولی, خالص دارایی خارجی بانک مرکزی, بدهی دولت به بانک مرکزی, تورمGiven Iran's persistent chronic inflation, identifying the causes of this phenomenon is of great importance. The literature emphasizes the importance of the monetary base in understanding inflation, and it seems crucial to exa mine the correlation between the components of the monetary base on the one hand, their relationship with the monetary base on the other hand, and ultimately the connection between resources, the monetary base, and inflation. Therefore, this study investigates the dynamics of inflation resulting from the interaction between the components of the monetary base, the monetary base, and inflation in Iran from April 2004 to February 2023, using the Frequency Time-Varying Parameter Vector Autoregression (TVP-VAR) approach. The findings indicate that although inflation has a short-term impact on the monetary base, reflecting an intrinsic monetary issue, the effectiveness of the monetary base on inflation persists in the medium and long term. Furthermore, considering the net impact of the central bank's assets on commercial banks' debt to the central bank, managing the expansion of banking facilities during periods of increased government foreign income can be a significant factor in controlling inflation.
Keywords: Monetary Base, Central Bank's Net Foreign Assets, Government Debt To The Central Bank, Inflation -
ارتباط گروه های صنعتی مختلف در تعیین سبد بهینه سرمایه گذار اهمیت زیادی دارد. اگر مشخص شود کدام گروه در چه بازه زمانی و در چه بازدهی انتقال دهنده ریسک یا پذیرنده ریسک است می توان در پروتفوی سرمایه گذار تعدیلات لازم جهت دستیابی به بیشترین بازدهی را اعمال کرد. به این منظور در مطالعه پیش روی شیوه اثرگذاری گروه های بانک ها، خودرو، سیمان، فلزات اساسی و فرآورده های نفتی در بازه 05/01/1394 تا 17/02/1402 در حالت تقارن، بازدهی مثبت و بازدهی منفی مورد بررسی قرار گرفته است. نتیجه مطالعه بیانگر آن است که در سال های اخیر شاخص کل ارتباط گروه های ذکر شده در بازدهی منفی بیش از بازدهی مثبت بوده است. همچنین، بانک ها و فلزات اساسی نقش هدایت کننده و انتقال دهنده ریسک به سایر گروه ها را داشته اند. از سوی دیگر، گروه خودرو و فراورده های نفتی پذیرنده ریسک بوده اند و بازدهی آنها توسط دو گروه بانک ها و فلزات اساسی قابل توضیح است
کلید واژگان: Asymmetric TVP-VAR, پورتفو, بازدهی, بورس اوراق بهادار تهرانThe interplay between various industrial groups plays a crucial role in determining the optimal investment portfolio for investors. Identifying which group carries or accepts risk within a specific time period and performance range allows for necessary adjustments in the investor's portfolio to achieve maximum returns. In this regard, the present study examines the impact of banking, automotive, cement, basic metals, and petroleum products groups on a symmetric, positive, and negative performance basis from January 5, 2015, to February 17, 2023. The results of the study indicate that in recent years, the overall index of these mentioned groups has shown more negative performance than positive performance. Moreover, banks and basic metals have acted as guiding and risk-transferring entities to other groups. On the other hand, the automotive and petroleum products groups have been risk-accepting, and their performance can be explained by the two groups of banks and basic metals.
Keywords: Asymmetric TVP-VAR, Portfolio, Return, Tehran Stock Exchange -
افزایش ناآرامی های اجتماعی تبعات فراوانی در بعد اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی دارد. در بعد اقتصادی افزایش این شاخص منجر به افزایش نااطمینانی در بین فعالان اقتصادی شده که به تبع آن کاهش سرمایه گذاری و رشد اقتصادی امر دور از ذهنی نخواهد بود. باید توجه داشت که افزایش ناآرامی اجتماعی از وجوه مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی تاثیر می پذیرد. از جمله دلایل افزایش این پدیده در جوامع می توان به نابرابری اشاره کرد. افزایش نابرابری در ابعاد مختلف موجب افزایش تنش بین بخش های مختلف جامعه از سویی و نیز بین دولت و ملت از سوی دیگر می شود. اما اینکه کدام نوع نابرابری اثر بیشتری بر ناآرامی اجتماعی دارد موضوعی است که مورد توجه مطالعات صورت گرفته در این حوزه نبوده است. از این روی، در این مطالعه تاثیر انواع نابرابری (ثروت، درآمد و جنسیت) بر شاخص ناآرامی اجتماعی در کشورهای منتخب خاورمیانه در دوره 1995-2021 با استفاده از روش حداقل مربعات پویا (DOLS) مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد در دوره مورد بررسی ضرایب تخمینی متغیرهای نابرابری درآمد، نابرابری ثروت و تورم، منفی و ضریب تخمینی متغیر تولید ناخالص داخلی سرانه، مثبت بوده است. همچنین ضریب تخمینی متغیر سهم درآمد زنان (کاهش نابرابری جنسیتی)، منفی بوده است.
کلید واژگان: ناآرامی اجتماعی, نابرابری درآمدی, نابرابری جنسیتی, تولیدناخالص داخلی, تورمEconomically, the rise in this indicator leads to increased uncertainty among economic actors, resulting in reduced investment and economic growth becoming a distant possibility. Given this issue, examining the factors influencing this phenomenon will play a crucial role in its control. It should be noted that the increase in social unrest is influenced by various cultural, social, political, and economic factors. One of the reasons for the rise of this phenomenon in societies is inequality. Increasing inequality in various dimensions leads to increased tension between different segments of society on the one hand, and between the government and the people on the other. However, which type of inequality has a greater impact on social unrest is a subject that has not received much attention in studies conducted in this field. Therefore, this study investigates the impact of different types of inequality (wealth, income, and gender) on the social unrest index in selected Middle Eastern countries during the period from 1995 to 2021, using the Dynamic Ordinary Least Squares (DOLS) method. The results indicate that during the studied period, the estimated coefficients of income inequality, wealth inequality, and inflation are negative, while the estimated coefficient of per capita Gross Domestic Product (GDP) is positive. Additionally, the estimated coefficient of the women's income share variable (reduction in gender inequality) is negative.
Keywords: Social Unrest, Income Inequality, Gender Inequality, GDP, Inflation -
یکی از مهم ترین دغدغه های صندوق بازنشستگی کشوری مدیریت سبد سرمایه گذاری است. بر این اساس، در پژوهش حاضر سبد سرمایه گذاری بلندمدت، بزرگترین زیرمجموعه آن (وصندوق) در قالب رویکرد R2 Connectedness که توسط نعیم و همکاران (2023) مطرح شده است در دوره زمانی 31/06/1402-26/06/1392 (17/09/2013-22/09/2023) بررسی شده است. با توجه به اینکه وقایع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در لحظه، آثار و تبعاتی بر بازده سهم ها دارند، در این مطالعه به اثرگذاری/ اثرپذیری آنی سهم های موجود در صندوق بازنشستگی کشور پرداخته شده است. نتایج نشان داد در حوزه اثرگذاری و اثرپذیری خالص، کچاد، فولاد، کگل و شرانول (گروه اول) در عمده مواقع اثرگذار بوده و ریسک را به شبکه منتقل کرده اند. در مقابل شپاس، پاسا، شکبیر و وبشهر (گروه دوم) بیشترین اثرپذیری از شبکه را داشته اند. در این صورت با بروز شوک خارجی، ریسک از سهم های گروه اول به شبکه منتقل شده و بیشترین اثر را بر سهم های گروه دوم می گذارد. در حوزه تحلیل شبکه و در بازار خرسی، آستانه %4-، ارتباط بالایی بین سهم های موجود در پرتفو دیده می شود. ازاین رو، در شرایط بازار خرسی، تعدیل پرتفوی مورد بررسی ضروری است. همچنین ارتباط سهم ها در بازار گاوی، آستانه %4+ هیچ گونه ارتباطی بین سهم ها وجود ندارد. این نکته بیانگر آن است که در این شرایط پرتفوی موجود نیازمند تعدیل نیست. همچنین چنانچه قصد فروش سهام وجود دارد بهتر است بر گروه پذیرنده ریسک یعنی شرکت های نفت پاسارگاد، پتروشیمی امیرکبیر، لاستیک ایران یاسا و گروه صنعتی بهشهر متمرکز شوند زیرا ریسک شرکت های گل گهر، چادرملو، فولاد مبارکه و نفت ایرانول توسط این شرکت ها جذب می شود.
کلید واژگان: مدیریت پرتفو, الگوی R2 Connectedness, سرمایه گذاری صندوق بازنشستگی کشور, تحلیل شبکهOne of the primary concerns of the Iranian National Pension Fund is managing its investment portfolio. In this respect, the present study aimed to examine the long-term investment portfolio, the largest subset of which is V-sandoq. The analysis used the R2 connectedness approach proposed by Naeem et al. (2023) over the period from September 17, 2013, to September 22, 2023. The study focused on the immediate influence and susceptibility to influence of the stocks within the National Pension Fund. The results showed that, in terms of net influence and susceptibility, the stocks of Group 1 (i.e., Kechad, Foulad, Kegol, and Sheranol) were the most influential, transferring risk to the network. Conversely, the stocks of Group 2 (i.e., Shepas, Pasa, Shekabir, and Vebshahr) were the most influenced by the network. Therefore, risk is transferred from Group 1 stocks to the network, impacting Group 2 stocks the most. In network analysis, during a bear market with a threshold of -4%, there is a high degree of connectivity among the stocks in the portfolio. This suggests that portfolio adjustments are necessary under bear market conditions. Conversely, in a bull market with a threshold of +4%, there is no connectivity between the stocks, indicating that no portfolio adjustments are needed under such conditions.
Keywords: Portfolio Management, R2 Connectedness Model, National Pension Fund Investment, Network Analysis -
استخراج رمز ارزها به عنوان پدیده ای به ظاهر جدید است که همانند دیگر پدیده های نوظهور باید از جهت میزان همخوانی آن با ملاک های صحت عقود یا ایقاعات موردبررسی قرار گیرد؛ تا نظر شرع مقدس در مورد اقدام به استخراج رمز ارزها مشخص شود. برخی از این ملاک ها درصورتی که رعایت نشوند، معاوضات را سفهی نموده و باعث بطلان آن ها خواهند شد. قدرت بر تسلیم، مالیت، منفعت عقلایی، ملکیت، معلوم و معین بودن عوضین، ازجمله این ملاک ها هستند.در جستار حاضر ملاک های مذکور در کتب فقهی، با استخراج رمز ارزها بررسی و درنهایت نتیجه آن شد که ملاک های سفهی شدن معاوضه در استخراج رمز ارزها مفقود است و عوضین در استخراج رمز ارزها به عنوان معاوضه ای با شباهت های فراوان به جعاله مالیت دارند و حتی مانعی شرعی برای به چالش کشیدن مالیت آن ها وجود ندارد. همچنین قدرت بر تسلیم آن ها وجود دارد و ازنظر رعایت شروط ملکیت مانند داشتن منفعت عقلایی و معلوم بودن، مشکلی متوجه آن ها نیست.
کلید واژگان: ملاک های معاوضه سفهی, استخراج رمز ارزها, امام خمینی(ره)Mining cryptocurrency is a seemingly new issue that, like other newly emerging issues, should be examined in terms of its correspondence with the criteria of validity of ʻuqūd (contracts) or īqāʻāt (unilateral obligations) in order to determine the opinion of the holy sharīʻah regarding cryptocurrency mining. If some of these criteria are not observed, the exchanges will be invalidated and unreasonable. The power to submit, property, rational interest, ownership, clarity, and definiteness of the ʻiwaḍayn (two sides of the transactions) are among these criteria. In the present study, the criteria mentioned in jurisprudential books regarding the mining of cryptocurrencies were examined, and finally, it was concluded that there are no criteria for the unreasonableness exchange in the mining of cryptocurrencies, in mining cryptocurrencies, ʻiwaḍayn have financial value as an exchange that have many similarities to juʻālah, there is not even a religious obstacle to challenging their financial value, there is the power to submit them, and in terms of meeting the conditions of ownership, having a rational interest and being clear, there is no problem for them.
Keywords: The Criteria of Unreasonable Transaction, Mining CryptoCurrencies, Imam Khomeini -
فقر در طول تاریخ بشری یکی از پدیده های نامطلوب اقتصادی و اجتماعی جوامع مختلف به شمار رفته است و هم اکنون به عنوان یکی از معضلات بزرگ جامعه جهانی شناخته می شود و تلاش برای کاهش آن به یکی از اهداف مهم کشورهای جهان تبدیل شده است. در این میان جهانی شدن و نوآوری از ابزار هایی هستند که می توانند بر فقر اثرگذار بوده و موجب کاهش آن شود. لذا هدف پژوهش حاضر بررسی اثر متقابل جهانی شدن و نوآوری بر فقر در کشورهای منتخب تولیدکننده علم با درآمد سرانه بالای 20 هزار دلار و پایین 20 هزار دلار طی بازه زمانی 2019-2011 با استفاده از تکنیک های پانل دیتا و روش گشتاور تعمیم یافته است. نتایج پژوهش حاکی از اثرگذاری منفی و معنادار اثر متقابل ابعاد جهانی شدن و نوآوری بر فقر در هر دو گروه از کشورهای منتخب طی دوره مورد مطالعه است. علاوه بر آن تاثیر متغیرهای کنترلی فلاکت و نابرابری بر فقر در هر دو گروه از کشورهای منتخب مثبت و معنادار است.
کلید واژگان: فقر, جهانی شدن, نوآوریThe Interaction of Globalization and Innovation on Poverty Abstract :Throughout human history, poverty has been considered one of the undesirable economic and social phenomena of different societies, and it is now recognized as one of the major problems of the world community, and efforts to reduce it have become one of the important goals of the countries of the world . has been Meanwhile, globalization and innovation are tools that can affect poverty and reduce it . Therefore, the purpose of the present study is to investigate the mutual effect of globalization and innovation on poverty in selected science - producing countries with per capita income above 20 thousand dollars and below 20 thousand dollars during the period of 2011 - 2019 using panel data techniques and the generalized method of moments ( GMM ) . The research results indicate a negative and significant effect of the mutual effect of globalization and innovation dimensions on poverty in both groups of selected countries during the study period . In addition, the effect of control variables of misery and inequality on poverty in both groups of selected countries is positive and significant . Keywords : Poverty , Globalization , Innovation .
Keywords: Poverty, Globalization, Innovation -
صنعت پالایشگاهی یکی از مهمترین صنایع بورس اوراق بهادار تهران است که نوسانات در قیمت جهانی نفت بر رفتار سهم های موجود در آن اثرات قابل توجهی دارد. این اثرات به گونه ای است که ارتباط بین هر سهم با دیگری را نیز تحت تاثیر قرار می دهد. لذا، به جهت عدم امکان بررسی همه سهم های موجود در بازار سهام، تشکیل پرتفوی بهینه از صنایع مختلف نیازمند شناسایی سهم پیشرو در این صنعت است. به این منظور در این مطالعه با استفاده از داده های روزانه در بازه 31/05/1402-08/08/1395 و با استفاده از روش Asymmetric TVP-VAR ارتباط بین سهم های پالایشگاهی در سه حالت بازدهی مثبت، بازدهی منفی و حالت عمومی بررسی شده است. نتایج این مطالعه بیانگر آن است که بین ارتباط در بازدهی منفی و مثبت عدم تقارن برقرار است و شدت ارتباط در بازدهی مثبت بیشتر است. همچنین، سهم های شبنا، شبریز در بازدهی منفی و شبندر در بازدهی مثبت سهم های پیشرو هستند.کلید واژگان: بازدهی مثبت, بازدهی منفی, بورس, Asymmetric TVP-VARThe refining industry is one of the most important industries in the Tehran Stock Exchange, and it has a significant impact on the behavior of the existing shares in it due to fluctuations in global oil prices. These effects are in such a way that they also affect the relationship between each share and the others. Therefore, in order to address the impossibility of examining all the shares available in the stock market, the formation of an optimal portfolio of various industries requires the identification of leading shares in this industry. To this end, in this study, using daily data in the period from August 30, 2016, to May 21, 2023, and employing the Asymmetric TVP-VAR method, the relationship between refining industry shares in three states of positive returns, negative returns, and general returns has been examined. The results of this study indicate that there is an asymmetrical relationship between negative and positive returns, with a stronger relationship observed in positive returns. Additionally, Shabna, Shabriz in negative returns, and Shebandar in positive returns are the leading shares in the refining industry.Keywords: Positive Return, Negative Return, Burse, Asymmetric TVP-VAR
-
بررسی سیر اندیشه اقتصادی در ایران موضوع مهمی است که تاکنون مورد غفلت قرار گرفته است. این بررسی از آن روی دارای اهمیت است که پرداختن به آن میتواند میزان درک اقتصاددانان امروز از مناسبات دنیای جدید را روشن سازد. به منظور برداشتن گامی در این مسیر، پژوهش پیش روی به بررسی اندیشه اقتصادی میرزا آقاخان پرداخته است. کتاب «تکوین و تشریع» به لحاظ کوشش نویسنده آن در تبیین رویکرد روششناختی برای درک پدیده های جهان به طور اعم و مناسبات اقتصادی به طور اخص متفاوت از دیگر آثار منتشرشده در دوره مشروطه است. میرزا آقاخان در این اثر کوشیده است با استخراج برخی اصول، مناسبات اقتصادی در جامعه را توضیح دهد. در این مطالعه به منظور دستیابی به این هدف و نیز به جهت هماهنگی بیشتر با روش مورد اشاره، میرزا آقاخان در «تکوین و تشریع»، از روش میزس که بسط روش مورد استفاده اقتصاددانان قرن هجده و نوزده میلادی است، استفاده شده است. نتایج حاصل از این پژوهش بیانگر آن است که باوجود کوشش میرزا آقاخان، اندیشه او نتوانسته است بهعمق تحولاتی که در اندیشه اروپایی رخ داده است رسوخ کند. همچنین، این نکته توجیه کننده ناهماهنگی موجود بین دیدگاه طرح شده در «تکوین و تشریع» و «صد خطابه» است که توجه به آن میتواند در بررسی سیر اندیشه به طور عام و سیر اندیشه اقتصادی به طور خاص در عصر مشروطه راهگشا باشد.
کلید واژگان: میرزا آقاخان کرمانی, تکوین و تشریع, اقتصادINTRODUCTIONThe introduction of new social sciences to Iran commenced prior to the Constitutional Revolution, a period known as the Persian Constitutional Revolution, offering valuable insights into the current state of these disciplines. During this era, the writings of travelogues by certain individuals sparked an interest in the Western world, leading to a subsequent effort by a group of intellectuals to transplant European concepts into Iran. Notably, Mirza Agha Khan emerged as a prominent figure in this second group of intellectuals, actively engaged in the transfer of Western ideas. Among Mirza Agha Khan's notable works, "Takvin va Tashri" stands out, particularly due to the methodology applied when addressing economic subjects. In the realm of social sciences, methodology plays a pivotal role in the exploration of the laws governing human interactions. This study focuses on Mirza Agha Khan's approach to economic relationships, revealing that his method mirrors the perspectives of economists from the 18th and 19th centuries.
THEORETICAL FRAMEWORK:
This research method is rooted in the perspective of Ludwig von Mises ([1949] 1998). According to Mises, economic propositions are deduced through a process of deductive reasoning and fall into the category of a priori propositions. This concept centers on the extraction of knowledge from the actions that "we" as individuals undertake. In essence, every individual is considered an actor and, as such, can derive an a priori understanding of reality through introspection. This process is made feasible through the comprehension of what Mises termed "The axiom of action." This axiom posits that "human action is purposeful behavior." In other words, action represents the manifestation of a desire translated into practical behavior, guided by an intent or objective. Action denotes the meaningful response of an individual's "Ego" to stimuli and the environmental conditions surrounding them. It signifies a conscious adaptation to the state of the world, thereby determining the course of their life.
METHODOLOGYAdam Smith contends that the comprehension of previously unexplained phenomena can be a gratifying experience when employing certain fundamental principles. He suggests that, much like the Newtonian principles, if such principles and rules can be unearthed in the realm of human relationships, it becomes plausible to offer explanations. Mirza Agha Khan's initial statements in "Takvin va Tashri" resonate with the perspective of Adam Smith, which was a prevailing approach among economists up until the 19th century. In this context, Mirza Agha Khan's method of deciphering phenomena bears a striking resemblance to that generation of economists. This study adopts a similar method to scrutinize his viewpoints, drawing on the approach akin to that employed by Mirza Agha Khan.
RESULTS & DISCUSSIONIn the initial sections of his work, Mirza Agha Khan engages in a discussion regarding the origins of political society. He presents a perspective that contrasts with Hobbes' view, asserting that the state of war, characterized by universal conflict, only arises after the establishment of a political society, effectively eliminating the secondary state of "fear" that results from individual dispersion. This perspective aligns closely with the ideas of John Locke, who posited that reason governs human beings from their very inception. Locke's concept of the law of nature, dictated by reason and binding all individuals equally, resonates with Mirza Agha Khan's views.As Mirza Agha Khan delves into the subject of trade following the formation of human society, he underscores its role in averting conflict. According to his perspective, the disappearance of equality among individuals within a society ushers in a state of war, as previously solitary and fearful individuals now seek to prevail over one another. Thus, trade serves as a crucial instrument in fostering peace and harmony and attracting general blessings. Mirza Agha Khan perceives trade as a significant factor in the formulation of both domestic and international laws. He emphasizes that the sustainability of trade between nations hinges on the stability of legal frameworks, both domestically and internationally. Notably, Mirza Agha Khan's analysis, in contrast to the economic thinking of the 18th and 19th centuries, shifts its focus from the individual to the collective as a whole. His perspective centers on the societal benefits of international trade, a deviation from the individualistic analysis prevalent in modern European thought, marking an important epistemological shift.
CONCLUSIONS & SUGGESTIONS:
The Constitutional Movement in Iran marked a period during which Iranians were introduced to the concepts of the modern world. The movement prompted many individuals, both from the elite and intellectual circles, to seek knowledge about the ongoing transformations in Europe. Initially, this awareness was cultivated through travelogues, and later through the dedicated efforts of figures like Malkom Khan, Mirza Agha Khan Kermani, Mostashar al-Dowleh, and others.This research centers specifically on exploring the economic perspectives of Mirza Agha Khan Kermani. Mirza Agha Khan Kermani was chosen for this study because, among his contemporaries, he made a concerted effort to derive his economic views from fundamental principles and assumptions. This approach mirrors the thinking of European economists during the 18th and 19th centuries.A comparative analysis between his books "Takvin va Tashri" and "Sad Khutabe" reveals a noteworthy distinction in Mirza Agha Khan's standpoint. It is evident that while in the former book, the author sought to deduce conclusions from principles within the realm of social sciences, particularly economics, he adopted a different approach in the latter.This inconsistency highlights a significant aspect of Iranians' encounter with new European thought during the Constitutional era. Iranians had long been acquainted with Greek philosophy and Aristotle's ideas, upon which they had extensively reflected. One crucial aspect that seems to have been inadequately grasped during the encounter between modern Europe and Iran in this era is the transformation that occurred within modern European thought. In Mirza Agha Khan's perspective, the collective context takes precedence over the individual, aligning with Aristotle's ideas, whereas modern European thought prioritizes individualism. Consequently, the potential transition from personal interest to collective welfare, a vital aspect of Adam Smith's thinking, is absent in Mirza Agha Khan's viewpoint.
Keywords: Mirza-Agha-Khan Kermani, Tkvin-O-Tashri, economy -
از نشانه های یک اقتصاد سالم داشتن ثبات مولفه های اقتصاد کلان از جمله، نرخ ارز، تورم، کسری بودجه و بخش تجارت خارجی می باشد. در پژوهش حاضر با استفاده از الگوی TVP-QVAR در دوره زمانی 1397:12-1385:01 با تواتر ماهانه به بررسی نحوه انتقال، دریافت و همچنین علیت انتقال نوسانات میان نرخ ارز، تورم، کسری بودجه و حساب جاری پرداخته شده است. نتایج پژوهش نشان داد چنانچه رشد متغیرها در سطح پایین، میانگین و بالا قرار داشته باشد، نوع ارتباطات بین آن ها نیز متفاوت خواهد بود. به طور مشخص در دو سطح نرخ رشد پایین و بالا ارتباط بیشتری میان نوسانات متغیرهای پژوهش وجود داشته است. همچنین در حالت نرخ رشد بالا تنها نوسانات نرخ ارز است که علت تورم، کسری حساب جاری و کسری بودجه دولت است. از سوی دیگر، تنها در حالت نرخ رشد پایین است که کسری بودجه دولت بر کسری حساب جاری در دوره مورد بررسی اثرگذار بوده است.کلید واژگان: نرخ ارز, اثر پاتینکین, کسری دوگانه, TVP-QVAROne of the signs of a healthy economy is the stability of macroeconomic components such as exchange rate, inflation, budget deficit, and foreign trade sector. In the current study, using the TVP-QVAR model, in the period of 1385:01-1397:12, with a monthly frequency, the method of transfer, receive, and also the cause of transfer of volatilities between exchange rate, inflation, budget deficit, and the current account has been investigated. The research results showed that if the growth of the variables is at low, average, and high levels, the type of communication between them will also be different. Specifically, there has been more relationship between research variables' volatilities in low and high growth rates. Also, in the case of a high growth rate, only the exchange rate volatilities cause inflation, current account deficit, and government budget deficit. On the other hand, the government budget deficit has affected the current account deficit only in the case of a low growth rate.Keywords: Exchange Rate, Patinkin Effect, Twins Deficit, TVP-QVAR
-
کارایی و عملکرد بورس اوراق بهادار در تجهیز منابع مالی به دلیل تاثیرگذاری بر میزان و کیفیت سرمایه گذاری به عنوان یکی از ارکان اصلی رشد و توسعه اقتصادی، از اهمیت بالایی در اقتصاد برخوردار است. از آن جا که رقابت پذیری به عنوان مجموعه ای از نهادها، سیاست ها و عواملی است که یک کسب وکار، صنعت و کشور می تواند با حفظ و تعمیق آن ها نرخ بازگشت بالایی برای عوامل تولید از جمله سرمایه ایجاد کند. لذا رقابت پذیری از عوامل تعیین کننده بازدهی شرکت های بورسی و در نتیجه تجهیز منابع مالی در بورس اوراق بهادار است. بدین منظور این مطالعه به بررسی تاثیر مولفه های رقابت پذیری بر تجهیز منابع مالی در بورس های عضو فدراسیون جهانی بورس ها با استفاده از با رهیافت داده های تابلویی و به روش گشتاورهای تعمیم یافته (GMM) طی دوره 2007 تا 2019 پرداخته است. نتایج تحقیق نشان می دهد عوامل نوآوری محور، عوامل کارایی محور و عوامل بنیان محور بر تجهیز منابع مالی بورس اوراق بهادار تاثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین نقدشوندگی بازار سهام و نرخ بهره واقعی تاثیر مثبت و معناداری بر تجهیز منابع مالی بورس اوراق بهادار دارد.کلید واژگان: تجهیز منابع مالی, بورس اوراق بهادار, رقابت پذیری, روش گشتاورهای تعمیم یافتهThe efficiency and performance of the stock market in mobilization of financial resources because of the impact on the amount and quality of investment has great importance in the economy. Although competitiveness is a set of institutions, policies and factors that can create a high return on production factors, including capital by maintaining and deepening in business, industry and the country. Therefore, competitiveness is one of the determinants of the returns of stock companies and, consequently, the mobilization of financial resources in the stock market. For this purpose, the present study examines the effects of competitive components on mobilization of financial resources in members of World Federation of Exchanges with using panel data and Generalized Method of Moments(GMM) data from 2007 to 2019.The results of the research show that innovation-driven factors (INV), efficiency-driven factors (EFF) and basically-based factors (BAS) have a positive and significant effect on investment flow of the stock market financial resources. Also, liquidity of the stock market and real interest rate have a positive and significant effect on investment flow of the stock market financial resources.
-
با توجه به حرکت روزافزون اقتصاد جهانی به سوی اقتصاد دانش محور، بررسی اثر پیچیدگی اقتصادی بر سایر متغیرهای اقتصادی ضروری و مهم به نظر می رسد. در این مطالعه از پیچیدگی اقتصادی به عنوان یکی از مهمترین مولفه های اقتصاد دانش بنیان استفاده شده است. بهبود این شاخص می تواند با افزایش قابلیت های فناورانه کشورها در تولید محصولات بر میزان تقاضای آن ها در فضای بین الملل اثر بگذارد و از این طریق نرخ ارز را دچار تغییر کند. با توجه به اهمیت نرخ ارز و اثر پیچیدگی اقتصادی بر تجارت، پژوهش حاضر با رویکرد داده های تابلویی و روش گشتاورهای تعمیم یافته سیستمی دومرحله ای به بررسی اثر پیچیدگی اقتصادی بر نرخ ارز در کشورهای درحال توسعه منتخب دانش محور طی دوره 2019-2007 پرداخته است. نتایج نشان می دهد پیچیدگی اقتصادی تاثیر منفی و معناداری بر نرخ ارز داشته است. به علاوه، تاثیر سایر متغیرهای توضیحی بکارگرفته شده در این تحقیق از جمله عرضه پول بر نرخ ارز مثبت و معنادار و ترازتجاری و ثبات سیاسی بر نرخ ارز منفی و معنادار بوده است . بنابراین توصیه می شود با افزایش ارتباط فعالیت های اقتصادی و زنجیره های تولیدی با یکدیگر در مسیر افزایش پیچیدگی گام برداشته شود تا بتوان از طریق افزایش قدرت رقابت پذیری در بازار جهانی، به سمت حفظ ارزش پول ملی حرکت کرد.
کلید واژگان: نرخ ارز, پیچیدگی اقتصادی, تراز تجاری, ثبات سیاسیThe exchange rate refers to the ratio of prices in two countries and its deviation from the balanced rate causes instability in macroeconomic variables such as Import, Export, price level, and financial markets. Also, regarding the increasing pace of the global economy toward a knowledge-based economy, it seems important to study the effect of the economic complexity on other economic variables. In this study, economic complexity, which indicates the degree of diversity and ubiquity of countries' products, has been used as one of the most important components of the knowledge-based economy. it is clear that more economic complexity leads to more competitive ability in the global market and, as a consequence, will lower the exchange rate. The present study has investigated the impact of Economic Complexity on exchange rates in selected developing knowledge-based countries during 2007-2019 using GMM. The results show that Economic Complexity had a negative and significant effect on the exchange rate. In addition, other control variables like money supply had a positive effect, and trade balance and political stability had a negative impact on the exchange rate. Therefore, governments' policies should lead to more economic complexity.
Keywords: Exchange rate, Economic Complexity, trade balance, Political stability -
سیاست پولی از جمله مهمترین سیاست های سمت تقاضا است که توسط بانک مرکزی اعمال می شود. بنابر ماده 10 قانون پولی و بانکی جمهوری اسلامی ایران در بند الف بانک مرکزی «مسیول تنظیم و اجرای سیاست پولی و اعتباری، بر اساس سیاست کلی اقتصادی کشور» شناخته شده است و در بند ب هدف آن «حفظ ارزش پول و موازنه پرداخت ها و تسهیل مبادلات بازرگانی و کمک به رشد اقتصادی کشور» عنوان شده است. لذا، سیاست پولی در ایران باید همسو با سایر سیاست هایی باشد که توسط دولت به منظور بهبود رشد اقتصادی اتخاذ می شود. ازسوی دیگر، در سال های اخیر اقتصاد دانش تبدیل به موضوع مهمی در اقتصاد جهانی شده است. در جهان کنونی نقش کشورها در اقتصاد جهانی به تولید و کاربست دانش در آن ها وابسته است. در این صورت، بهبود اقتصاد دانش بنیان نوید بخش افزایش سهم کشورها در اقتصاد جهانی است. این امر زمانی تحقق خواهد یافت که سیاست های سمت عرضه و تقاضا در یک راستا و در جهت تقویت یکدیگر عمل کنند. لذا، بررسی آنکه سیاست های بانک مرکزی و دولت در راستای گسترش اقتصاد دانش بنیان بوده یا خیر واجد اهمیت است. ازاین روی، در این مطالعه تلاش شده است اثر سیاست پولی بر تولید ناخالص داخلی ایران از کانال نوآوری، به عنوان یکی از مهمترین شاخص های اقتصاد دانش بنیان، موردبررسی قرار گیرد. به عبارت دیگر، سیاست پولی بانک مرکزی درصورتی که در راستای گسترش اقتصاد دانش بنیان باشد باید از کانال نوآوری بر GDP اثر مثبتی بر جای بگذارد. به منظور بررسی اثر سیاست پولی بانک مرکزی در بازه زمانی 1357 تا 1395 از سیستم معادلات همزمان استفاده شده است. متغیرهای موجود در معادله تولید عبارتند از نیروی کار، سرمایه و نوآوری. در معادله نوآوری متغیرهای مستقل عبارتند از شدت سرمایه، تولید ناخالص داخلی، سرمایه انسانی و شاخص سیاست پولی. نتیجه این مطالعه نشان می دهد اثر سیاست پولی با شاخص حجم پول و نرخ سود اعتبارت پرداختی بر نوآوری در ایران منفی و معنادار بوده است. این در حالی است که اثر نوآوری بر تولید ناخالص داخلی مثبت و معنادار بوده است. در نتیجه، سیاست پولی در بازه موردبررسی اثر منفی بر GDP از کانال نوآوری داشته است. لذا، سیاست های سمت عرضه و تقاضای دولت در بازه زمانی مورد مطالعه هماهنگ و در جهت گسترش اقتصاد دانش بنیان اعمال نشده اند.
کلید واژگان: نوآوری, اقتصاد دانش بنیان, سیاست پولی, بانک مرکزیINTRODUCTIONNowadays, countries should consider the expansion of the knowledge-based economy to witness endogenous and extroverted growth. So, the government and central bank’s policies should be designed to support the new factors of production, like human capital, R&D, and Innovation. To do so, this study tries to illustrate if monetary policies implemented by the central bank of I.R. Iran between 1978 and 2016 were aligned with the expansion of the innovation market, as one of the prominent factors of a knowledge-based economy.
METHODOLOGYIn this study, we used a simultaneous equation system to investigate the monetary policy effect on GDP through innovation channel in the period of 1978 to 2016. The data was extracted from the central bank of I.R. Iran, and since this study tries to investigate the monetary policy effect on GDP through innovation channel, its spatial scope is national. Specifying research model To investigate the study’s hypotheses following equations were used:(1) (2) In these equation IN, L, K, , and M refer respectively to Innovation, Labor force, Physical capital stock, Physical capital Intensity, and Monetary policy index. It should be noted that since four different monetary indexes were used, four systems of the simultaneous equation were estimated too.
FINDINGSThe results show that monetary policies with money stock as a proxy had a negative and significant effect on Innovation in Iran. However, the influence of Innovation on GDP was positive and significant. Therefore, the monetary policy harmed GDP through the Innovation channel.
CONCLUSIONBy implementing a change to relative prices of production factors, it is expected to see rational producers substitute less expensive combination of factors of production. In that case, the implemented policies will determine which factors will be used more in the production process. Interestingly, in our study period, the effect of monetary policy on GDP and GDP without Oil thorough innovation was negative. Therefore, these policy recommendations can be suggested:·I.R.Iran Central bank should be careful about its policies on the innovation market and should implement policies to change the current situation. Also, Central bank’s consultants should recommend policies that aim at knowledge-based economy expansion without any political consideration.
Keywords: innovation, Knowledge-Based Economy, Monetary policy, Central Bank -
جذب گردشگران خارجی، به واسطه درآمدی که از این طریق حاصل می شود می تواند اثر مثبتی بر اقتصاد داشته باشد؛ اما این موضوع نیازمند تامین حداقل هایی است که اثر تعیین کننده ای بر تصمیم گردشگران برای انتخاب یا اجتناب از ورود به کشوری خاص داشته باشد. یکی از مهم ترین متغیرهایی که بر این تصمیم اثرگذار است به موضوع امنیت مربوط می شود. به این منظور، در پژوهش پیش روی تلاش شد با بررسی اثر شاخص نهادی ریسک سیاسی و زیر شاخص های آن بر جذب گردشگران خارجی موردبررسی قرار گیرد. ازاین روی، کشورهای حوزه منا طی دوره 1995 تا 2016 به عنوان نمونه مورد آزمون انتخاب شدند. برآوردهای صورت گرفته در این مطالعه با استفاده از روش حداقل مربعات معمولی تعدیل شده کامل (FMOLS) صورت گرفت. نتایج نشان داد که ریسک سیاسی به عنوان شاخص کل اثری تعیین کننده بر جذب گردشگران دارد. همچنین برآوردی که از زیر شاخص های ریسک سیاسی انجام شد نیز بیانگر آن بود که زیر شاخص های درگیری داخلی و خارجی در بین سایر اجزای ریسک سیاسی از اثر بیشتری در جذب گردشگران خارجی برخوردار بوده است.کلید واژگان: گردشگران خارجی, ریسک سیاسی, FMOLSAttracting foreign tourists could have a positive impact on the economy through the income achieved, But this requires the provision of minimums that have a determining effect on tourists’ decisions about whether choose or avoid entering a particular country. One of the most important variables influencing the decision is related to safety. The present article was to investigate the effect of institutional political risk index and its sub-indices on attracting tourists. Hence, MENA countries during the period 1995 to 2016 were selected as the test sample. To estimate the models we used FMOLS[1], and results showed that political risk as total factor has a determinant impact on attracting tourists. Also, the estimation showed the internal and external conflict sub-indices among other political risk ones have had a greater effect on attracting foreign tourists.
[1] Fully Modified Ordinary Least SquareKeywords: Foreign Tourists, political risk, FMOLS -
امروزه نقش بنگاه ها در بازارهای جهانی وابسته به میزان قدرت رقابتی آنها با سایر بنگاه هایی است که تولیدات مشابهی دارند. ازاین روی، در این مطالعه به شیوه تشکیل خوشه های صنعتی چین، به عنوان مهمترین اقتصاد درحال توسعه، و نقش سیاست های دولت در گسترش آنها پرداخته شده است. به این منظور مطالعات صورت گرفته پیرامون خوشه های صنعتی چین در صنایع مختلف مورد بررسی قرار گرفته و دستاوردهای کشور چین با رویکرد ارایه رهیافت برای خوشه های صنعتی ایران جمع بندی شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد ایجاد خوشه های صنعتی به صورتی است که نخست در یک منطقه جغرافیایی، به سبب شرایط خاص آن ناحیه، شرایط پیدایش خوشه پدیدار شده و پس از آن حمایت های دولت موجب توسعه و گسترش خوشه مورد نظر می شود. در واقع، سیاست های دولت بیش از آنکه در ایجاد خوشه های صنعتی نقش داشته باشد در گسترش آنها موثر بوده است.
کلید واژگان: خوشه صنعتی, چین, حمایت دولت -
گسترش نوآوری یکی از مهم ترین متغیرهای موثر در قدرت رقابت پذیری، رشد و توسعه اقتصادی به شمار می رود. از این روی بررسی عوامل موثر بر آن به منظور تحریک فرآیند توسعه واجد اهمیت درخوری است. ازجمله مهم ترین عوامل موثر بر رشد نوآوری می توان به سیاست های دولت اشاره کرد. این مطالعه در تلاش است با بررسی نقش سیاست های سمت تقاضای دولت بر رشد نوآوری در کشورهای درحال توسعه بین دوره 2011 تا 2015 میزان اثرگذاری دولت در این فرآیند را مورد ارزیابی قرار دهد. از این روی اثرات سیاست های پولی، مالی، تجاری و ارزی بر رشد نوآوری مورد مطالعه قرار گرفته اند. نتایج برآوردهای صورت گرفته به روش GMM بیانگر آن است که افزایش نرخ بهره، مخارج دولت و نرخ تعرفه تجاری اثر مثبت و معناداری بر رشد نوآوری طی دوره مورد بررسی داشته است. همچنین اثر انحراف نرخ ارز از مقدار حقیقی آن منفی و معنی دار برآورد شده است. ازاین روی، دولت سیاست های سمت تقاضا را باید هماهنگ با سیاست های سمت عرضه اعمال کند و با ایجاد تغییر در قیمت های نسبی عوامل تولید، تقاضا برای نوآوری داخلی را تشویق کند.کلید واژگان: نوآوری, نرخ بهره, انحراف نرخ ارز, نرخ تعرفه تجاری, مخارج دولت. طبقه بندی JEL, O38, O31, O24, E62. E43Innovation diffusion is one of the most significant determinants affecting competitiveness, development and economic growth. Thus, investigating factors that affect this variable is important to stimulate the development process. One of the most prominent factors which affect innovation is the government’s policies. In this article, we attempt to look into the importance of governments' demand-side policies in developing countries on innovation growth over the period 2011-2015. Therefore, monetary, fiscal, commercial and currency policy effects on innovation growth are investigated. The outcomes of the GMM model show that the increase in interest rate, government spending, and tariff rate have a positive and statistically significant effect on innovation, while the impact of the under-valued exchange rate is negative and statistically significant. Hence, demand-side policies should be coordinated with supply-side policies to boost demand for domestic innovation.Keywords: Innovation, Interest Rate, Exchange Rate deviation, Tariff Rate, Government Expenditure. JEL Classification: E43, E62, O24, O31, O38
-
مدل های رشد درون زا بعد از رومر (1990) بر نوآوری به عنوان مهم ترین عامل موثر بر رشد اقتصادی تاکید داشته اند. به همین علت گزارش رقابت پذیری جهانی نیز هرساله کشورها را بر مبنای میزان گسترش نوآوری در آن ها در درجات مختلف توسعه یافتگی رتبه بندی می کند. ازآنجاکه عوامل موثر بر نوآوری را می توان به طورکلی به دودسته عوامل داخلی و خارجی دسته بندی کرد، لذا در مطالعه پیش روی تلاش شده است میزان اثرگذاری عوامل خارجی بر رشد نوآوری داخلی موردبررسی قرار گیرد. ازاین روی، دو کانال اثرگذاری سرریز نوآوری خارجی بر نوآوری داخلی شناسایی شده اند که عبارت اند از سرریز از کانال واردات کالاهای واسطه ای و سرمایه ای و سرریز از کانال سرمایه گذاری مستقیم خارجی. سپس به منظور بررسی میزان اثرگذاری هریک از موارد نام برده 29 کشور عضو سازمان همکاری اسلامی (OIC) طی دوره 2011 تا 2016 انتخاب شده اند. نتایج حاکی از آن است که اثر سرریز نوآوری از کانال واردات کالاهای واسطه ای و سرمایه ای بر رشد نوآوری داخلی مثبت و معنادار بوده درصورتی که اثر سرریز از کانال سرمایه گذاری مستقیم خارجی منفی و معنادار برآورد شده است. از سوی دیگر، نتایج نشان می دهند که بهبود کیفیت نهادی در دوره موردبررسی توانسته است میزان اثرگذاری سرریز نوآوری خارجی از هر دو کانال بر رشد نوآوری داخلی را بهبود بخشد.کلید واژگان: نوآوری, سرریز نوآوری, کیفیت نهادیEndogenous growth theory after Romer (1990) emphasizing on innovation as the most prominent factor which affects economic growth. In this regard, Global Competitiveness Report rank countries from the most to the least developed ones based on their stage of innovation. Since factors which affect innovation can be categorized into inner and outer ones, in this study we try to measure the effect of outer ones on innovation growth. Hence, FDI and import of Intermediary and capital goods are identified as two channels which innovation’s spillover can affect innovation growth. Then, 29 members of the Organization of Islamic Cooperation in the period 2011-2016 have chosen to test hypotheses. Results show that, while the impact of the innovation spillover of Intermediary and capital goods on innovation growth was positive, but the innovation spillover of FDI was negative. Also, improvement in institutional quality shows improvement in the effectiveness of innovation spillover from both channels.Keywords: Innovation, Innovation Spillover, Institutional Quality
-
افزایش سرمایه گذاری و دست یابی به نرخ رشد اقتصادی بالاتر، هدف اولیه همه نظام های اقتصادی است. به طور بالقوه ثروت منابع طبیعی به ویژه نفت می تواند در رونق اقتصادی و ایجاد منابع برای سرمایه گذاری بسیار سودمند باشد اما از طرفی اثر وفور منابع طبیعی روی سرمایه گذاری به ویژگی های خاص نهادی و سیاسی هر کشور بستگی دارد. ازاین روی، مطالعه حاضر به بررسی اثر متقابل شاخص حکمرانی با درآمد نفتی بر تشکیل سرمایه فیزیکی کشورهای صادرکننده خالص سوخت طی دوره زمانی 2016-2002 با استفاده از روش PMG می پردازد. نتایج مطالعه بیانگر آن است که اثر متقابل فراوانی منابع طبیعی و شاخص های حق اظهارنظر و پاسخگویی، ثبات سیاسی، اثربخشی دولت، حاکمیت قانون، کیفیت قوانین و مقررات و کنترل فساد بر تشکیل سرمایه فیزیکی کشورهای مورد مطالعه در بلندمدت مثبت و معنادار بوده و در کوتاه مدت اثری نداشته است. همچنین براساس نتایج بلندمدت، تولید ناخالص داخلی سرانه و درجه باز بودن اقتصاد بر تشکیل سرمایه فیزیکی اثر مثبت و معناداری داشته و اثر نرخ بهره واقعی نیز طی دوره مورد بررسی منفی و معنی دار بوده است. در مقابل اثر نرخ بهره حقیقی در کوتاه مدت بی معنی بوده اما اثر تولید ناخالص داخلی و درجه باز بودن مثبت و معنی دار بوده است.کلید واژگان: حکمرانی, تشکیل سرمایه فیزیکی, درآمد نفتی, PMGIncreasing investment and achieving higher economic growth rates is the primary goal of the economic systems. Potentially, the natural resources, especially oil, can be very beneficial in economic development and creating resources for investment. But, on the other hand, the impact of natural resources abundance on the investment depends on the specific institutional and political characteristics of each country. Therefore, the present study addresses the interaction of the Governance Index with the abundance of natural resources on the formation of physical capital in the net fuel export countries during the period of 2002-2016 using PMG model. The results of the study show that the interaction of oil revenue with the indicators of the right to comment and accountability, political stability, government effectiveness, rule of law, quality of laws and regulations and control of corruption on the formation of physical capital has a positive and significant effect in long-term and insignificant in the short-term. Also, based on the results of the long-term estimation, gross domestic product per capita (GDP) and degree of economic freedom have a positive and significant effect and the effect of real interest rates on the formation of physical capital is negative and significant. In the short-term, in one hand real interest rate found to be ineffective and on the other hand GDP and degree of economic freedom found to have a positive and significant impact on the capital formation.Keywords: Governance, Physical Capital Formation, Oil Revenue, PMG
-
پس از مقاله اثرگذار نوردهاوس (1975) بررسی نقش متغیرهای سیاسی در اثرگذاری بر متغیرهای کلان اقتصادی مورد توجه قرار گرفته است. از جمله متغیرهای مورد بررسی، اثر انتخابات به عنوان یک پدیده سیاسی بر متغیرهای اقتصادی است که در ادبیات اقتصادی از آن به ادوار انتخاباتی تعبیر شده است. طبق این دیدگاه سیاست گذاران با هدف جلب نظر رای دهندگان، رفتارهای اقتصادی خود را در دوره های نزدیک به انتخابات به گونه ای تنظیم می کنند که برای رای دهندگان خوشایند باشد و در نهایت به انتخاب مجدد آنان بی انجامد. ازاین رو، هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر زیر اجزای چرخه های انتخاباتی (شاخص سال انتخابات، ایدئولوژی دولت، دولت اقلیت و ائتلاف) بر نرخ تورم در کشورهای برگزیده درحال توسعه و توسعه یافته با استفاده از روش پنل پویا طی دوره زمانی 2012- 1994 است. نتایج مطالعه بیانگر آن است که سیاستمداران در کشورهای مورد بررسی با هر درجه ای از توسعه یافتگی و فارغ از ایدئولوژی خود (راستگرا یا چپگرا بودن) سعی می کنند در سال انتخابات نرخ تورم را کاهش دهند.کلید واژگان: چرخه های انتخابات, تورم, اقتصاد سیاسی, دولت, توسعهFollowing the influential Nordhaus (1975) article, investigation of the influence of political variables on the macroeconomic ones became an interesting subject matter for economic analyses. In this regard, the impact of elections on economic variables, which in the economic literature has been interpreted as “election cycles”, is one of the most prominent political phenomena. Policymakers, aiming for being re-elected in the following election, try to behave in particular ways that are favorable to voters. The present study attempts to investigate the impact of “electoral cycles” on the inflation rate in the selected countries. In view of that, this study examines the impact of election cycle’s sub-component (election year index, government ideology, minority government, and coalition) on the inflation rate in the developed and developing countries for the period 1994- 2012. The results of the dynamic panel method estimation show that during the election year, policymakers, irrespective of the degree of development of the target countries or policymakers’ ideology, try to reduce the inflation rate.Keywords: Election Cycle, Inflation, Political Economy, Government, Development
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.