به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب وحید شربتی

  • مرتضی نورمحمدی، وحید شربتی*، محدثه حیدری

    علی‌رغم تمامی مخالفت‌ها و موضع‌گیری‌هایی که در سازمان‌های بین‌المللی علیه چین وجود داشت، در طی یک دهه گذشته این کشور نفوذ قابل‌توجهی در سازمان‌های بین‌المللی و منطقه‌ای یافته و تلاش کرده است با شکل دادن به هنجارها، قواعد و قوانین جایگاه خود را در این سازمان‌ها ارتقا بخشد. در این میان، سازمان آسه‌آن یکی از مهم‌ترین سازمان‌های منطقه‌ای بوده که مورد توجه مقامات چین قرار گرفته است؛ سازمانی که می‌تواند منافع فراوانی را برای پکن تامین سازد و اکنون این منافع بیش از هر زمان دیگری با منطقه آسه‌آن درهم‌تنیده شده است. روابط بین چین و این اتحادیه در وضع کنونی، به یکی از پیچیده‌ترین روابط در منطقه آسیا و اقیانوسیه تبدیل شده و اخیرا در هر دو بعد اقتصادی و سیاسی تغییرات مثبتی به خود دیده است. البته منافع و سهم حاصل برای چین از این تعمیق روابط بیشتر از اعضای آسه‌آن بوده و این امر به یکی از دغدغه‌ها و نگرانی‌های مقامات این اتحادیه در چند سال اخیر تبدیل شده است. این مقاله سعی کرده است با تکیه بر نظریه وابستگی نامتقارن اقتصادی به بررسی نوع کنشگری چین در این سازمان منطقه‌ای بپردازد. از دید مقاله، چین از طریق ارتقای سطح همکاری‌های سیاسی و اقتصادی تلاش نموده است که وابستگی نامتقارن آسه‌آن به خود را حفظ کند و ارتقا دهد و مانع قدرت‌گیری رقبای منطقه‌ای و بین‌المللی در این سازمان شود.

    کلید واژگان: آسه آن, چین, توسعه اقتصادی, دریای چین جنوبی, آسیای جنوب شرقی}
    Morteza Noor Mohammadi, Vahid Sharbati *, Mohaddese Heidari

    Despite all the opposition of members international organizations against China, over the past decade, Beijing has reached significant influence in international and regional organizations and is trying to improve It’s status in these organizations by shaping norms, rules and regulations. One of the most important regional organizations that has received a lot of attention from the Chinese authorities is ASEAN. An organization that can provide many benefits to Beijing. China's interests are now more intertwined with the ASEAN region than ever before; Relations between China and the union has become one of the most complex in the Asia-Pacific region and have recently seen positive changes in both the economic and political dimensions. Of course, the China’s interests of this deepening relationship have outweighed those of the ASEAN members, and this has become one of the concerns of Union officials in recent years. This article tries to examine the type of Chinese action in this regional organization based on the theory of asymmetric economic dependence. According to the article, China seeks to maintain and Promote ASEAN's asymmetric dependence on itself through the promotion of political and economic cooperation, and to prevent regional and international competitors from gaining strength in this organization.

    Keywords: ASEAN, China, Economic Development, South China Sea, Southeast Asia, asymmetric economic dependence}
  • علی رضایی، وحید شربتی*، محدثه حیدری
    کشور بحرین یکی از کشورهای کوچک اما پر اهمیت در منطقه خلیج فارس است که علی رغم اینکه 70 درصد جمعیت آن را شیعیان تشکیل می دهند تحت حکومت 30 درصد جمعیت سنی قرار دارد و سالهاست که رژیم آل خلیفه بر این کشور حکومت می کنند. سیاست خارجی این کشور و ساختارهای شکل دهنده به آن موضوعی است که در آثار پژوهشی مختلف چندان دقیق مورد بررسی قرار نگفته است لذا در این مقاله بر آن هستیم که به طور دقیق به واکاوی ساختارهای شکل دهنده به سیاست خارجی این کشور بپردازیم .سوال اصلی که در این پژوهش به دنبال پاسخ به آن هستیم این است که مهمترین ساختارهای شکل دهنده به سیاست خارجی تعاملی-تقابلی بحرین چه ساختارهایی هستند و الگوی حاکم بر سیاست خارجی این کشور چیست؟ فرضیه مطرح شده در پاسخ به سوال مزبور نیز این است که ساختارهای جمعیتی-فرهنگی، اقتصادی، نظامی-امنیتی و سیاسی ویژه بحرین سبب به وجود آمدن تضاد ها و تعاملاتی در عرصه روابط خارجی این کشور شده اند و سبب شده اند که سیاست خارجی این کشور در برداری از تعامل تا تقابل شکل گیرد. روش مورد استفاده در این پژوهش روش تبیینی است و در راستای گردآوری داده ها از مهمترین اسناد موجود در کتابخانه ای،اندیشکده ها و همین طور روش پیمایش کیفی بهره گرفته شده است.
    کلید واژگان: سیاست خارجی بحرین, قدرت های منطقه ای, قدرت های بین المللی, الگوی تعاملی-تقابلی}
    Ali Rezaee, Vahid Sharbati *, Mohaddese Heidari
    Bahrain is one of the small but important countries in the Persian Gulf region, which is ruled by 30% of the Sunni population, despite the fact that 70% of its population is Shiite, and has been ruled by the Al Khalifa regime for many years. The foreign policy of this country and the structures that shape it is a subject that has not been studied in detail in various research works, so in this article we intend to analyze the structures that shape the foreign policy of this country in detail. In this study, we seek to answer the question: what are the most important structures that shape the interactive-confrontational foreign policy of Bahrain and what is the governing model of the foreign policy of this country? The hypothesis raised in response to this question is that the demographic-cultural, economic, military-security and political structures specific to Bahrain have caused conflicts and interactions in the field of foreign relations of this country and have caused the foreign policy of this country. The country is formed in the transition from interaction to confrontation. The method used in this research is an explanatory method and in order to collect data, the most important documents in libraries, think tanks and also a qualitative survey method have been used.
    Keywords: Bahrain Foreign Policy, regional powers, International Powers, Interaction Model}
  • حشمت الله فلاحت پیشه*، وحید شربتی، محمدمهدی مظفری

    با روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه و اتخاذ رویکردی نوین براساس دکترین احمد داوود اغلو به نام ژرفای استراتژیک، شاهد تغییراتی در سیاست خارجی این کشور هستیم. یکی از اهداف این سیاست خارجی تبدیل شدن ترکیه به یک قدرت مرکزی است. مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی درصدد پاسخ به این پرسش است که علل و چالش های پیش روی ترکیه برای کسب این جایگاه چیست. براساس نظریه ریالیسم تهاجمی لازمه کسب چنین جایگاهی توسعه و اقتدار یک کشور در ابعاد مختلف از قبیل نظامی، اقتصادی و اجتماعی است فرضیه پژوهش براین استوار است که ترکیه به دلیل وابستگی های نظامی و اقتصادی به غرب و وجود مشکلات لاینحل اقلیت های قومی و مذهبی نتوانسته است اقتدار لازم را در ابعاد فوق الذکر کسب نماید. هدف این مقاله بررسی موقعیت فعلی ترکیه و چالش های پیش روی این کشور جهت نایل شدن به یک قدرت مرکزی  و استراتژیک است

    کلید واژگان: رئالیسم تهاجمی, ژئوپلیتیک ترکیه, موقعیت اقتصادی, موقعیت اجتماعی}
    Heshmatollah Felahatpisheh *, Vahid Sharbati, MohammadMehdi Mozafari
  • حشمتالله فلاحت پیشه، وحید شربتی، محمد مهدی مظفری
    به قدرت رسیدن حزب«عدالت و توسعه» در ترکیه در سال 2002 میلادی، سیاست خارجی این کشور در روابط منطقه ای و فرامنطقه ای دستخوش تغییرات جدی شد. سیاست خارجی ترکیه قبل از 2002 یک سیاست خارجی به مراتب غربگرا و تکبعدی بود و این کشور بخش عمده سیاست های خود را در جهت رابطه با غرب به ویژه ایالات متحده آمریکا و عضویت در اتحادیه اروپا شکل داده بود. اما با رویکار آمدن دولت عدالت و توسعه، سیاست خارجی ترکیه از یک سیاست تک بعدی تبدیل به یک سیاستخارجی چندبعدی، عملگرا و منافع محور در محیط پیرامو نی و جهانی شد. یکی از ابعاد مهم این سیاست خارجی متحول شده، توجه به مناطق پیرامونی و کشورهای همسایه به منظور افزایش نقش و جایگاه ترکیه در این مناطق از جمله قفقاز جنوبی میباشد. این مقاله در صدد است با روشی توصیفی و تحلیلی به بررسی جنبه های سیاست خارجی ترک یه در قفقاز و تقابل منافع آن با دو کشور قدرتمند ایران و روسیه در این منطقه از منظر جغرافیای سیاسی بپردازد. سیاستهای ترکیه در این منطقه در تقابل با منافع ایران و روسیه می باشد و سبب تحدید منافع منطقه ای ایران و روسیه شده است. سئوال اصلی مقاله این است که سیاستهای قفقازی ترکیه چه تاثیراتی بر منافع ایران و روسیه گذاشته است که سبب به وجود آمدن تقابل منافع میان آنها در قفقاز شده است؟ فرضیه مقاله حاضر نیز این است که، سیاستهای ترکیه در قفقاز، به دلیل تاثیرگذاری مستقیم بر منافع منطقه ای ایران و روسیه و تحدید منا فع آنها، سبب به وجود آمدن تقابل منافع میان ترکیه با ایران و روسیه در قفقاز جنوبی شده است.
    کلید واژگان: قفقاز جنوبی, حزب عدالت وتوسعه ترکیه, سیاست خارجی, ژئوپلیتیک, ایران, روسیه}
    Heshmatollah Falahat Pisheh, Vahid Sharbati, Mohammad Mahdi Mozaffari
    With power succession of “justice and development” party in Turkey in 2002 the foreign policy of this country in regional and far regional relations has seriously changed. Before 2000 Turkeys foreign policy was far westernized and the government policy-making was west, specially US, oriented. But with rise of justice and development government in Turkey, the country’s foreign policy changed to a multidimensional pragmatic interest-based policy. one aspect of this policy modified foreign policy toward collaboration with neighbors in order to enhance Turkey’s role in the region including south Caucasus. This study tries to evaluate Turkey foreign policy in Caucasus and its conflicting interests with the two powerful countries of area – Iran and Russia. The main question of this study is concentrated on the Turkey’s Caucasian Policy and its affects on interests of Iran and Russia. The hypothesis of the paper is that new Turkey’s foreign policy in the region brought contradiction between the country and two abovementioned powerful neighbors.
    Keywords: South Caucasus, Justices, Development Party, Turkey, Foreign policy, Geopolitics, Iran, Russia}
  • مرتضی نورمحمدی، وحید شربتی
    فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی تحول بسیار مهمی را در محیط امنیتی مناطق جداشده از آن از جمله قفقازجنوبی به جا گذاشت. پدیداری سه کشور آذربایجان، ارمنستان و گرجستان در منطقه قفقازجنوبی موجب گردید تا معادلات امنیتی و الگوی تعاملات منطقه ای، تحت تاثیر حضور و تعدد بازیگران و پیچیدگی و تنوع موضوعات منطقه ای از جمله مسائل قومی، اختلافات سیاسی و سرزمینی و مشکلات اقتصادی متحول گردد. حضور بازیگران خارجی و متعدد از جمله دولت ها و اتحادهای مختلف از مهم ترین تحولات امنیتی و اقتصادی کشورهای قفقازجنوبی محسوب می شود.
    مقاله حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که چرا کشورهای منطقه قفقازجنوبی پس از استقلال به سمت الگوی اتحاد و ائتلاف در سیاست خارجی حرکت کرده اند و این استراتژی را در دستورکار خود قرار داده اند؟ فرضیه مقاله این است که چالش های امنیتی و سیاسی در منطقه، احاطه شدن در بین کشورهای بزرگ منطقه ای و ضعف اقتصادی کشورهای منطقه قفقازجنوبی، سبب گرایش آنها به سمت اتخاذ الگوی اتحاد با بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای شده است.
    کلید واژگان: قفقاز جنوبی, اتحاد, ژئوپلیتیک, گوام, پیمان امنیت دسته جمعی و بازیگران منطقه ای}
    The Collapse of the Soviet Union caused a very important change in the security environment of the areas that were separated، including the South Caucasus. The emergence of three states of Azerbaijan، Armenia and Georgia in the South Caucasus led to changes in the regional security equations and interaction patterns، which were influenced by the presence and number of actors، and the complexity and variety of regional issues، including the issues of ethnicity، political and territorial disputes and economic problems. The presence of numerous external actors، including governments and various alliances are amongst the most important security and economical developments in the countries of the South Caucasus. This paper seeks to answer the question، why after gaining their independence the South Caucasian countries have started to follow the model of alliances and coalitions in their foreign policy and have employed this strategy in their agenda? The hypothesis here is that security and political challenges in the region، being surrounded by large regional states and the economic weakness of the South Caucasian countries، are at the root of the tendency to adopt a pattern of establishing alliances with regional and extra-regional actors.
    Keywords: South Caucasus, Alliance, Geopolitics, Guam, Collective Security Treaty, Regional Actors}
  • هادی آجیلی، کیهان گودرزی، وحید شربتی
    یکی از مهم ترین نظریه های جدید که تا حدودی قابلیت توضیح دهندگی خیزش اخیر اعراب را دارد نظریه جنبش های اجتماعی معاصر است. با توجه به تحولات اخیر منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا و نیز ویژگی های متمایزکننده آن با تحولات و جنبش های قرون اخیر، هدف پژوهش حاضر آسیب شناسی تحولات بحرین با روشی توصیفی و تحلیلی و بررسی این جنبش در قالب تئوری جنبش های اجتماعی نوین می باشد. این مقاله با طرح این سوال که چرا علی رغم تشابه تحولات موجود در بحرین با تحولات رخ داده در کشورهایی مانند مصر و تونس، جنبش ادامه دار مردم این کشور که از فوریه 2011 شروع شد، علی رغم برخی دستاوردها به سقوط حکومت منجر نشد و تا حدودی نیز سرکوب گردید؟ همچنین این مقاله فرضیه اصلی خود را بدین گونه قرار داده است که، «با توجه به نظریه جنبش های اجتماعی نوین، این جنبش به دلایلی همچون: تناقض حمایت رسانه ای، سرکوب خارجی و ضعف جامعه مدنی، به نتیجه نرسیده و به سرنوشت مشابه در سایر کشورهای درگیر تحولات اخیر منتج نشده است» یافته های پژوهش نیز حاکی از آن است که قیام مردمی در بحرین به دلیل موانع داخلی و خارجی که در مقاله ذکر خواهد شد به مشابه آنچه در تونس و مصر اتفاق افتاده منتج نشد.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال