به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

کتایون خوشابی

  • کودکم در دنیای خیالی سیر می کند / اتیسم نوعی اختلال رشدی است که با رفتاره ای غیرطبیعی خود را نشان می دهد
    کتایون خوشابی
  • عصمت دانش، مرجان معنوی شاد*، کتایون خوشابی، محمدرضا حسن زاده توکلی
    هدف
    هدف از پژوهش حاضر تعیین تاثیر سطوح خشم و شیوه های فرزندپروری مادران کودکان دچار ناتوانی های یادگیری و عادی بر خودپنداره فرزندانشان بود.
    روش
    طرح این پژوهش از نوع علی-مقایسه ای بوده است. جامعه آماری این پژوهش تمامی مادران کودکان دارای ناتوانی های یادگیری بین سنین 8 تا 12 سال که به مراکز مورد نظر مراجعه کرده اند وجامعه کودکان عادی، کودکان مدارس همان مناطق بود. به این منظور 82 نفر از دانش آموزان بین سنین 8 تا 12 سال که به مراکز مورد نظر مراجعه کرده بودند، به عنوان گروه نمونه کودکان دچار ناتوانی های یادگیری انتخاب شدند.پس از تکمیل پرسشنامه های شیوه های فرزندپروری بامریند، 1991، خودپنداره کودکان آهلووالیا، 1961 و خشم اسپیلبرگر، 1999، توسط کودکان و مادرانشان، گروه کودکان عادی و مادران، پرسشنامه های مشابه را کامل کردند.داده های بدست آمده از طریق آزمون های آماری تحلیل واریانس چندمتغیری و رگرسیون مورد بررسی قرار گرفتند.
    یافته ها
    مادران کودکان دچار ناتوانی های یادگیری در مولفه های احساس خشم، واکنش خشمناک، برون ریزی خشم، درون ریزی خشم،کنترل برون ریزی خشم و کنترل درون ریزی خشم با مادران کودکان عادی تفاوت معناداری دارند.خشم مادران در رابطه میان ناتوانی یادگیری و شیوه های فرزندپروری نقش تعدیل کننده ندارد. خشم می تواند مولفه های خودپنداره رفتاری، خودپنداره تحصیلی و شادی را توجیه کنند. مولفه های خودپنداره کودکان دچار ناتوانی های یادگیری و عادی تفاوت معناداری دارند.
    نتیجه گیری
    خانواده به عنوان مهم ترین شکل دهنده پیشینه هر کودک می تواند جزء اساسی ترین موارد پژوهشی باشدو با توجه به مجهولاتی که در زمینه تاثیر شرایط مادران کودکان دچار ناتوانی های یادگیری وجود دارد، ضروری به نظر می رسد تا اطلاعاتی در این زمینه جمع آوری شود. در طی درمان برای درمانگران سوالاتی در زمینه مادران کودکان دچار ناتوانی های یادگیری و چگونگی تاثیر آنها بر روند درمانی فرزندانشان ایجاد می شود که پژوهش حاضر می تواند پاسخگوی آنها باشد.
    کلید واژگان: سطوح خشم, شیوه های فرزندپروری, خودپنداره, ناتوانی های یادگیری
    E. Danesh, M. Manavi Shad*, K. Khoushabi, M. Tavakoli
    Aim
    The purpose of current research was to examine the impact of anger level of mothers who have children with or without LD on the self-concept of children.
    Method
    The method of the study was comparative and correlational. Statistical population included all mothers of children with LD that were clients of LD centers and the mothers of children without LD recruited from the same location. In total، 82 children were selected in two sample groups ranging 8 -12 years of age with and without LD. Then، questionnaires of The State - Trait Anger Expression Inventory (STAXI-2) and BaumrindChildren’s Self-concept Scale by Ahluwalia (1961) were filled. The data were analyzed by MANOVA and regression method.
    Results
    LD was not found as moderator variable in relation between anger and childrearing. Differences found between mother''s children with and without LD in feeling angry، angry reaction، expression-out، anger expression - in، anger control – out،anger control – in،anger impact of behavior self-concept، educational self-concept and happy. There was a difference between children with and without LD in self-concept as well.
    Conclusion
    Family as the most important agency that shapes child'' past demand more basicresearch on childrearing styles of children with LD. It is essential to expand our research based knowledge about them. This study suggests differences between parenting styles of mothers with or without LD children that may have clinical implications for professionals involved in treatment of these children and their mothers.
    Keywords: anger, childrearing, learning disabilities, self, concept
  • کتایون خوشابی، محمد مهدی شمسایی، محسن جدیدی، حمیدرضا نیکخواه، شهلا بسته حسینی، غفار ملک خسروی
    مقدمه و هدف
    مطالعه حاضر به منظور مقایسه اثر بخشی شیوه های درمانی ریتالین، نروفیدبک، آموزش مدیریت والدین و تعامل سه روش بر علائم کلی در اختلال کمبود توجه بیش فعالی و کیفیت رابطه مادر- فرزندی انجام شده است.
    روش کار
    این مطالعه حسب هدف و مداخلات، از نوع پژوهش شبه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون چهارگروهی بدون گروه کنترل است و جامعه آماری آن، شامل کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی نقص توجه ساکن تهران می باشند. از بین مراجعه کنندگان به کلینیک تخصصی روانپزشکی کودک، چهل کودک مبتلا به صورت تصادفی به عنوان نمونه انتخاب و بر اساس اهداف پژوهش در چهار گروه درمان ترکیبی، درمان ریتالین، درمان نروفیدبک و کودکانی که والدین آنها تحت آموزش مدیریت والدینی بودند قرار گرفتند. قبل و بعد از ارائه درمان توسط مقیاس درجه بندی کانرز و شاخص تنیدگی والدینی ارزیابی شدند و اطلاعات به دست آمده با روش ANCOVA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    نتایج
    داده ها نشان می دهد که بین گروه های درمانی ترکیبی، ریتالین، آموزش مدیریت والدین، و نروفیدبک در درمان مشکلات سلوک و مشکلات توجه و تمرکز تفاوت معنادار مشاهده می گردد به نحوی که درمان ترکیبی تاثیر درمانی بیش تری داشته است. بین گروه های درمانی ترکیبی، ریتالین، آموزش مدیریت والدین و نروفیدبک در درمان مشکلات تکانش گری، تقویت گری مادران و دلبستگی والدگری تفاوت معنادار مشاهده نگردید.
    نتیجه نهایی: با توجه به یافته های حاصل از مطالعه حاضر در می یابیم که ترکیب درمان ها و سپس ریتالین در اکثر شاخص ها اثربخشی بیش تری دارند.
    کلید واژگان: آموزش, اختلال بیش فعالی, کمبود توجه, ریتالین, نروفیدبک
    K. Khoushabi, M.M. Shamsaee, M. Jadidi, H.R. Nikkhah, Sh. Basteh Hoseini, Gh. Malek Khosravi
    Introduction &
    Objective
    This research was designed to investigate and compare the effective-ness of stimulant therapy (Ritalin)، neurofeedback، parental management training and interac-tion of the treatments on the improvement of Attention Deficit Hyperactivity Disorder (ADHD)، and quality of mother-child communication.
    Materials and Methods
    This is a pseudo-experimental research with pretest-posttest de-sign including ADHD children living in Tehran; 40 subjects were randomly selected from clients of child psychiatric/psychological clinic، and then placed in 4 intervention groups based on objectives of the research. The subjects were measured by Conner''s Parenting Scale-48 and Parental Stress Index before and after the interventions. Recruited data were analyzed by ANCOVA.
    Results
    The findings of the research reveals that there is a significant difference among the treatments on improving conduct and attention/concentrationproblems; in other words، interaction of the treatments caused more therapeutic effect than other treatments. Also، there was no significant difference among the treatments on improving psychosomatic problems، impulsivity، anxiety، parent reinforcement، parental attachment، and parental competency.
    Conclusion
    Finally، interaction of treatments and then ritalin had the most therapeutic effect compared to other treatments.
    Keywords: Attention Deficit Disorder with Hyperactivity, Education, Neurofeedback, Ritalin
  • کلینیک شهرزاد / متخصصان و مشاوران ما به پرسش های شما درباره فرزندانتان پاسخ داده اند
    کتایون خوشابی
  • آتنا سادات مهاجری، حمیدرضا پوراعتماد، امید شکری، کتایون خوشابی
    هدف

    هدف پژوهش تعیین میزان تاثیر احتمالی درمان تعامل والد-کودک بر خودکارآمدی والدگری مادران کودکان درخودمانده با کنش وری بالا بود.

    روش

    روش پژوهش شبه-آزمایشی با طرح تک آزمودنی و نمونه گیری به شیوه دردسترس بود. پنج زوج مادر-کودک از «مرکز ساماندهی درمان و توانبخشی اختلالات اتیستیک» انتخاب شدند و حدود 17 هفته «درمان تعامل والد-کودک» آیبرگ (1999) را دریافت کردند. مادران «مقیاس خودکارآمدی والدگری در مداخله زودهنگام» گیموند، ویلکاکس و لاموری (2008) را در خط پایه، بین دو مرحله درمان، یک هفته پس از درمان و دو مرحله پیگیری تکمیل کردند.

    یافته ها

    یافته ها حاکی از افزایش خودکارآمدی والدگری چهار مادر به میزان کم تا متوسط (از 49/0 تا 50 درصد) و کاهش 49/5 درصدی اندازه اثر در نفر پنجم بود. با این همه، میزان رضایت مادران از درمان بسیار بالا بین 80 تا 88 درصد بود.

    نتیجه گیری

    درمان تعامل والد-کودک اجمالا باعث بهبود ضعیف تا متوسط خودکارآمدی والدگری مادران کودکان دچار درخودماندگی با کنش وری بالا می-شود. با توجه به تاثیرگذاری محدود این درمان بر خودکارآمدی والدگری، لازم است در آینده به برنامه های آموزش والدین با جهت گیری اولیه در این زمینه و بررسی آثار چنین مداخله هایی در گروه مادران کودکان دچار اختلال های طیف درخودماندگی توجه بیشتری شود.

    کلید واژگان: درخودماندگی, درمان تعاملی, خودکارآمدی, کنش وری بالا, کودکان, والدگری
    A. S. Mohajeri, H. R. Pour Etemad, O. Shokri, K. Khoshabi
    Aim

    The aim of this study was to explore any possible effect of Parent-Child Interaction Therapy (PCIT) on parental self-efficacy (PSE) of mothers of children with high functioning autism (HFA).

    Method

    This study follows a single-subject semi-experimental design. Recruitment was based on access ability. PCIT, developed by Eyberg (1999), was applied on five mother-child pairs in the Center of Treatment for Autistic Children, for about 17 weeks. PSE was assessed by the Early Intervention Parenting Self-Efficacy Scale (EIPSES, Guimond, Wilcox & Lamorey, 2008) during one baseline assessment; one assessment between the two stages of intervention; one week after treatment termination; and two follow-up assessments.

    Results

    findings indicated that PSE was improved low to moderately (0.49 to 50%) on four mothers, and it was reduced about 5.49% in one of them. However, mothers seem to be satisfied from PCIT (80 to 88%).

    Conclusion

    PCIT has low to moderate effect size on mother's PSE. In accordance to the limitated efficacy of this treatment, Examining the efficacy of other programs that are primarily concentated on mother's PSE in autism spectrum disorders has to be aimed in future studies.

    Keywords: autism, children, high, functioning, interactive therapy, parental, self, efficacy
  • محسن جدیدی، محمد مهدی شمسایی، محمد مهدی مظاهری، کتایون خوشابی، نورعلی فرخی
    پژوهش حاضر به منظور مقایسه اثربخشی شیوه-های درمانی ریتالین، نروفیدبک و آموزش مدیریت والدین بر بهبود اختلال کمبود توجه/بیش فعالی و شاخص های تنیدگی والدینی انجام شده است. این پژوهش بر حسب هدف و مداخلات، از نوع پژوهش شبه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون سه گروهی بدون کنترل می باشد. جامعه آماری پژوهش، شامل کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی/نقص توجه (ADHD) ساکن شهر تهران می باشند. از بین مراجعه کنندگان به کلینیک تخصصی روان پزشکی کودک، سی کودک مبتلا به صورت تصادفی به عنوان نمونه انتخاب و بر اساس اهداف پژوهش در سه گروه درمان ریتالین، درمان نروفیدبک و کودکانی که والدین آن ها تحت آموزش مدیریت والدینی قرار گرفتند گماشته شدند؛ قبل و بعد از ارائه درمان توسط مقیاس درجه بندی کانرز (فرم 48 سوالی والدین، CPRS-48) و شاخص تنیدگی والدینی(PSI) مورد ارزیابی و اطلاعات به دست آمده به وسیله آمار استنباطی و روش MANCOVA تجزیه و تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان می دهند که بین اثربخشی سه روش ریتالین، آموزش والدین و نروفیدبک تنها در دو مقیاس توجه و تمرکز و شاخص بیش فعالی آزمون کانرز کودکان ADHD تفاوت معنادار مشاهده گردید، به نحوی که درمان ریتالین اثربخش تر از آموزش مدیریت والدین بود و بین اثربخشی سه روش ریتالین، آموزش والدین و نروفیدبک در شاخص تکانش گری تفاوت معناداری مشاهده نگردید. هم چنین در خصوص اثربخشی سه شیوه درمانی بر بهبود شاخص تقویت گری و دلبستگی والدگری، آموزش مدیریت والدین و ریتالین نسبت به نروفیدبک اثربخشی بیشتری در شاخص تقویت گری داشتند و تفاوت معناداری بین اثربخشی سه گروه در شاخص دلبستگی والدگری مشاهده نگردید.
    کلید واژگان: اختلال بیش فعالی, نقص توجه, ریتالین, نروفیدبک, آموزش مدیریت والدین, شاخص تنیدگی والدگری
    M. Jadidi, M. M. Shamsaee M. M. Mazaheri, K. Khoushabi, N. A. Farrokhi
    This research designed to evaluate and compare effectiveness of stimu-lant therapy (Ritalin), neurofeedb-ack, and parental management traini-ng on improving Attention Deficit/-Hyperactivity Disorder (ADHD), and parental stress index. This is a pse-udo-experimental research with prêt-est-posttest design.Statistical population includes ADHD children of Tehran; 30 subjects selected randomly from clients of a professional child psychiatric/psycho-logical clinic, and then assigned into 3 intervention groups based on objectives of the study. The subjects were measured by Connor's Parenting Scale-48 and Parental Stress Index before and after the interventions. Recruited data analyzed in two sections of descriptive and inferential statistics. Findings of the research revealed that there was significant difference in concentration and hyp-eractivity index of ADHD children between groups, indicating that Ritalin was more effective than PMT, and neurofeedback; there was no significant difference between them on impulsivity index. Also PMT and Ritalin were more profitable in improvement of reinforcing subscale than neurofeecback; and there was no significant difference between the treatments on parental attachment.
    Keywords: ADHD, Ritalin, Neurofee, dback, PMT, Parental Stress Index
  • سلوکی، فاطمه بهنیا، کتایون خوشابی، ابراهیم پیشیاره، سمانه حسین زاده
    هدف
    این مطالعه ارتباط عملکرد حرکتی،توجه پایدار و کنترل تکانه را در کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه بیش فعالی ((ADHD و عادی بررسی و مقایسه کرده است.
    روش
    در این پژوهش توصیفی تحلیلی 21 پسر مبتلا به اختلال ADHD و 21 پسر عادی در دامنه سنی 7 تا 10 سال شرکت کردند. عملکرد حرکتی با استفاده از آزمون «کفایت حرکتی برونینکز اوزرتسکی» و توجه پایدار و کنترل تکانه با استفاده از «آزمون عملکرد مداوم» بررسی شد.
    یافته ها
    نتایج آزمون تی مستقل و من ویتنی نشان داد گروه ADHD و عادی در عملکردهای حرکتی درشت، ظریف و کلی همچنین توجه پایدار و کنترل تکانه اختلاف معنی داری با هم دارند (0001/0 < P). نتایج آزمون فیشر نشان داد که ضریب همبستگی بی توجهی و عملکرد حرکتی درشت بین دو گروه تفاوتی ندارد(276/0 = P) اما ضریب همبستگی بی توجهی و عملکرد حرکتی ظریف(0001/0 < P) و کلی (0001/0 < P)بین دو گروه تفاوت معنی داری دارد. ضریب همبستگی تکانشگری و عملکرد حرکتی درشت(379/0 = P)، ظریف(92/0 = P) و کلی (562/0 = P) بین دوگروه تفاوت معنی داری نداشت.
    نتیجه گیری
    بر طبق نتایج مطالعه توجه پایدار و کنترل تکانه با اغلب عملکردهای حرکتی در گروه ADHD و عادی مرتبط بودند این مسئله می تواند به درمانگران جهت تعیین اولویتهای توانبخشی و استفاده از راهکارهای دقیق جهت ارتقا عملکرد حرکتی کودکان کمک کند.
    کلید واژگان: اختلال نقص توجه بیش فعالی, توجه پایدار, کنترل تکانه, عملکرد حرکتی
  • کتایون خوشابی، شهرام مرادی، مجتبی حبیبی
    هدف
    پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل خطر و محافظت کننده سوءمصرف مواد دانش آموزان دبیرستانی انجام شد.
    روش
    1124 آزمودنی (573 پسر و 551 دختر) به روش نمونه گیری طبقه ای و خوشه ایچندمرحله ای از دبیرستان های شهر تهران انتخاب شدند. ابزارهای زمینه یابی دارو و الکل آمریکا، زمینه یابی برنامه ریزی برای پیش گیری، پرسش نامه پاسخ های مقابله ای بلینگز و موس، نسخه آموزشگاهی پرسش نامه عزت نفس کوپراسمیت، پرسش نامه تجدیدنظرشده دلبستگی کولینز- رید و پرسش نامه بهر هیجانی بار- اون برای گردآوری داده ها به کار برده شد. تجزیه و تحلیل داده ها به روش آزمون t، F، 2c تحلیل رگرسیون لوجستیک و آزمون نسبت بخت انجام شد.
    یافته ها
    میان آزمودنی های مصرف کننده و غیرمصرف کننده مواد در راهبردهای مقابله ای، عزت نفس، سبک دلبستگی، بهر هیجانی، جو خانوادگی و مصرف مواد مخدر به وسیله پدر و مادر تفاوت معنادار وجود داشت. نسبت بخت مصرف مواد برای آزمودنی هایی که اعضای خانواده آنان مواد مصرف می کردند، نسبت به سایر آزمودنی ها، در مورد پسران 11 و در مورد دختران 63/1 بود.
    نتیجه گیری
    یکی از مهم ترین دستاوردهای سال های اخیر در حوزه نظریه پردازی و سیاست گذاری برنامه های پیش گیری از سوء مصرف مواد، تاکید بر عوامل خطر و محافظت کننده به منزله یک چارچوب توصیفی و پیش بین است. پژوهش حاضر بر عوامل خانوادگی، عزت نفس، بهر هیجانی و راهبرد های مقابله ای در این زمینه تاکید کرد.
    کلید واژگان: عوامل خطر و محافظت کننده, سوء مصرف مواد, دانش آموز دبیرستانی
    Katayoun Khushabi, Shahram Moradi, Mojtaba Habibi
    Objectives
    The present study aimed to investigate risk and protective factors of drug abuse among high school students.
    Method
    The sum of 1124 high school students (573 boys and 551 girls) were selected based on the stratified random and cluster sampling from Tehran’s high schools. A number of different scales; American Drug and Alcohol Survey (ADAS), Prevention Planning Survey (PPS), Blings-Moss Copying Responses (CR), Cooper-Smith Self-Esteem Inventory School Form (SEI-SF), Collins-Reed Revised Attachment Inventory (RAI), and Bar-On Emotional Quotient Inventory (EQI) were administered for data gathering. The data were analyzed using t-test, chi-square, logistic regression and odds ratio models.
    Results
    There were significant differences between students with and without drug abuse in copying styles, self-esteem, attachment style, emotional intelligence, family atmosphere and family substance abuse. Odds ratio of drug abuse for students with family drug use for boys and girls was 11 and 1.63 times more than others respectively.
    Conclusion
    In the recent years, the most important achievement in the areas of theorizing and policy-making for drug abuse preventive programs is to emphasis on risk and protective factors as a descriptive and predictive framework. This study findings emphasized family factors, self-esteem, emotional intelligence and coping styles in this regard.
  • محسن جدیدی، حسن احدی، کتایون خوشابی، نورعلی فرخی
    مقدمه و هدف
    رویکردهای مختلفی برای درمان اختلال بیش فعالی- نقص توجهADHD)) وجود دارد که می توان از بین آن ها به دارودرمانی، رفتاردرمانی، آموزش مدیریت خانواده و نروفیدبک اشاره نمود. مطالعه حاضر به منظور مقایسه اثر بخشی شیوه های درمانی نروفیدبک و ریتالین بر مشکلات سلوک و شاخص بیش فعالی آزمون کانرز انجام شده است.
    روش کار
    این مطالعه شبه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون دو گروهی بدون کنترل بود که جامعه آماری آنرا کودکان مبتلا به اختلال ADHD ساکن شهر تهران تشکیل میدادند. از بین مراجعه کنندگان به کلینیک تخصصی روانپزشکی کودک، بیست کودک مبتلا به صورت تصادفی به عنوان نمونه انتخاب و بر اساس اهداف پژوهش در دو گروه درمانی ریتالین و نروفیدبک قرار گرفتند. افراد مورد مطالعه قبل و بعد از ارائه درمان توسط مقیاس درجه بندی کانرز(فرم 48 سوالی والدین، CPRS-48) ارزیابی گردیدند و اطلاعات بدست آمده با استفاده از آمار توصیفی، استنباطی وروش تحلیل کوواریانس (ANCOVA) تجزیه و تحلیل شدند.
    نتایج
    یافته های مطالعه حاضر نشان میدهدکه بین اثر بخشی دو روش درمانی ریتالین و نروفیدبک بر بهبود مشکلات سلوک تفاوت معنادار وجود دارد((P=0.009 به نحوی که درمان با ریتالین تاثیر بیشتری نسبت به نروفیدبک در بهبود مقیاس سلوک داشته است لیکن بین این دو روش درمانی برای بهبود شاخص بیش فعالی کودکان ADHD، تفاوت معنادار وجود نداردP=0.187)).
    نتیجه نهایی: بطورکلی با توجه به تاثیر مطلوب تر ریتالین نسبت به نروفیدبک بر طیف خاصی از علائم و نشانه های این اختلال می توان عنوان نمود که اولویت درمانی می بایست بر اساس نوع، دامنه و شدت علائم و نشانه ها انتخاب گردد.
    کلید واژگان: اختلال بیش فعالی, کمبود توجه, ریتالین, نروفیدبک
    M. Jadidi, H. Ahadi, K. Khoushabi, N.A. Farrokhi
    Introduction &
    Objective
    There are varieties of interventions to treatment of ADHD, among which drug therapy, behavior therapy, parental management training and neurofeedback can be cited. The present study designed to investigate and compare the effectiveness of neurofeedback and Ritalin on improving conduct problems and hyperactivity.
    Materials and Methods
    Quasi-experimental research method with pretest-post test design has been applied in the research. Statistical population of the study consisted of ADHD children of Tehran. The study samples of the study were patients referred to children psychiatric clinic. Based on the purpose of the study' 20 children were randomly selected and classified into 2 groups according to random assignment. CPRS-48 (parent form) was administered by parents before and after the treatments as research tools. Recruited data was analyzed by SPSS-19 in two sections of descriptive and inferential statistics. ANCOVA revealed some differences in the groups.
    Results
    The findings of the study showed that there was a significant difference between Ritalin and neurofeedback on improving conduct problems; in other words, Ritalin was more effective in alleviating the problems. Also there was no significant difference between the interventions on improving hyperactivity index.
    Conclusion
    With respect to more efficiency of Ritalin than neurofeedback on certain continuum of signs/symptoms of ADHD, as a whole, preferences of interventions should be based on type, magnitude and severity of the syndrome.
  • Ali Farhadi, Hamid-Reza Pouretemad, Ali Asgari, Katayoon Khoshabi
    Introduction
    Boredom is a mental state that can have serious impact on different aspects of life, including: profession and education. The purpose of this study was to identify those factors associated with boredom in a sample of Persian adolescences.
    Materials And Methods
    In a correlational study, 182 students (96 girls and 82 boys), aged between 12 to 18 years who were studying in secondary and high school level of education in Khoram Abad city, center of Lorestan (a western province of Iran) were selected using a cluster random sampling in 2009. The participants were asked to fill in boredom assessment scale (BSA) and boredom factor questionnaire (BFQ) included 4 components: home factors, school factors, community factors and educational items. Several Pearson correlation and regression analyses were applied on the data.
    Results
    It was shown that home factor (β=0.23) and school factor (β=0.24) were significantly correlated with boredom (P<0.01). Home factor (β=0.39) was a robust predictors of boredom in girls, while school factor (β=0.30) was a strong predictor of boredom in boys (P<0.01). Major components of home factor were: strictness of parents, parental dispute and conflict, more spare time without any job to do, and lack of pastime and recreational activities, and for school factor, component were: strict and serious behaviors of teachers and inappropriate homework.
    Conclusion
    Inadequate interpersonal relationships and inflexible teaching or parenting style appeared to be the main predictors of boredom in adolescents. These variables should be taken in account while dealing with boredom in adolescents in order to prevent destructive consequences.
  • اکبر صادقی، شهریار شهیدی، کتایون خوشابی
    پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مدیریت والدین بر کارکرد خانواده های کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی صورت گرفته است. روش پژوهش اندازه گیری مکرر (از نوع طرح تک آزمودنی) است. جامعه آماری شامل مادران دارای فرزند 12-4 ساله مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی می باشد که به بیمارستان رفیده مراجعه کرده اند. نمونه آماری شامل 14 مادر می شود که حاضر به شرکت در پژوهش بوده و با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده اند.ابزار پژوهش، ابزار سنحش خانواده (FAD) می باشد. یافته های حاصل از پژوهش با استفاده از فرمول آماری تحلیل واریانس (انداره گیری مکرر) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که در پایان دوره آموزش، کارکرد خانواده به طور معناداری بهبود یافته است. هم چنین پژوهش نشان داد که آموزش مدیریت والدین منجر به افزایش و بهبودی کارکرد خانواده در خانواده های کودکان مبتلا به ADHD شده است.
    کلید واژگان: آموزش مدیریت والدین, اختلال نقص توجه, بیش فعالی, کارکرد خانواده
    A. Sadeghi Sh. Shahidi, K. Khooshabi
    The aim of the present research was to study the effectiveness of parent management training on family functi-on in children with Attention Defi-cit/Hyperactivity Disorder. A single subject repeated measure design was used in the study. The population co-nsisted of mothers who had children between 4 and 12 years of age with ADHD in Rofaide hospital. The sam-ple group consisted of 14 mothers who volunteered to take parting in the study. The instruments included the Child Symptoms Inventory (CSI) & Family Assessment Device (FAD). Results showed the training، family functions were improved significantly. The pres-ent research confirmed the hypothesis that parent management training leads to increased and facilitated family functions in the family of children with ADHD.
  • مریم ممقانیه، حمیدرضا پوراعتماد، فاطمه احمدی، کتایون خوشابی
    هدف
    بیماری درخودماندگی از وخیم ترین اختلالات عصب تحولی دوران کودکی است که با مشکلات رفتاری فراوانی همراه است. پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیرگذاری نظام ارتباطی مبادله تصویری (PECS) بر مشکلات رفتاری این گروه از بیماران صورت گرفته است.
    روش بررسی
    این مطالعه شبه آزمایشی و از نوع تک آزمودنی با طرح B-A است. بدین منظور، 4 پسر درخودمانده 3 تا 7 ساله، با روش نمونه گیری در دسترس از بین مراجعین مرکز سامان دهی درمان و توانبخشی اختلالات درخودماندگی تهران انتخاب شده و به مدت چهار ماه (42 جلسه)، سه جلسه در هفته تحت درمان قرار گرفتند. ابزار های مورد استفاده شامل مشاهده مستقیم و فهرست ارزیابی درمان درخودماندگی بود که 6 بار طی مدت مطالعه به کار بسته شد.
    یافته ها
    در پایان دوره آموزش، نتایج به دست آمده تاثیرات مثبت PECS را در کاهش مشکلات رفتاری سه کودک (75٪) نشان داد، هر چند که سرعت یادگیری آنها متفاوت بود.
    نتیجه گیری
    دستیابی کودکان مبتلا به درخودماندگی به یک ابزار ارتباطی، باعث کاهش علائم رفتاری آنها می شود.
    کلید واژگان: اختلال درخودماندگی, نظام ارتباطی مبادله تصویری, مشکلات رفتاری
    Maryam Mamaghanieh, Hamid Reza Pouretemad, Fatemeh Ahamadi, Katayoon Khooshabi
    Objective
    Autism is one the most disturbing neurodevelopmental disorders associated with variety behavioral problems including communication deficits. The present study is aimed to examine the effectiveness of the Picture Exchange Communication System (PECS) on behavioral problems of autistic children.
    Materials and Method
    This study follows a quasi- experimental single subject A-B design. Four boys with autism (aged between 3-7 years) were selected from the Center for the Treatment of Autistic Disorders, Tehran. They were received PECS training for duration of four months (42 session), three sessions per week. Direct observation assessment and Autism Treatment Evaluation Checklist were applied 6 times during the course of the study.
    Results
    Separate set of analysis of the data reveled a positive effects of PECS on reduction of behavioral problems in three children, although, some differences were identified between them.
    Conclusion
    Enhanced ability to communicate by PECS, would effectively reduce behavioral problems of children with Autism.
  • بهناز سادات جعفری، رقیه موسوی، علی فتحی آشتیانی، کتایون خوشابی
    هدف پژوهش حاضر، اثربخشی برنامه گروهی فرزندپروری مثبت بر سلامت روان مادران کودکان 4 تا 12 ساله مبتلا به اختلال بیش فعالی/ کمبود توجه است. در یک مطالعه شبه تجربی با استفاده از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل، مادران20 کودک مبتلا به اختلال بیش فعالی/ کمبود توجه، به صورت در دسترس از دو مرکز درمانی وابسته به دانشگاه، انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت آموزش برنامه گروهی فرزندپروری مثبت قرار گرفت. آزمودنی ها به وسیله مقیاس سلامت روان عمومی در 3 مرحله (قبل از مداخله، بعد از مداخله و مرحله پی گیری) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان دادند که اجرای برنامه آموزشی منجر به افزایش معنادار سلامت روان مادران گروه آزمایش در مقایسه با مادران گروه کنترل شده است. در نتیجه برنامه فرزند پروری مثبت در ارتقاء سلامت روان مادران دارای کودک مبتلا به اختلال بیش فعالی/ کمبود توجه، مؤثر است؛ لذا پیشنهاد می شود درمانگران از این روش برای کمک به این گروه کودکان استفاده نمایند.
    کلید واژگان: شیوه فرزندپروری مثبت, سلامت روان, اختلال بیش فعالی, کمبود توجه
    Jafari, M. A. R. Mosavi, A. Fathi Ashtiani, K. Khoshabi
    The purpose of the present study was to examine the efficacy of stress coping skills training on parenting stress of mothers of children with attention deficit hyperactivity disorder (ADHD). Twenty four mothers that their children were diagnosed with ADHD were matched and randomly assigned to experimental and control groups. were randomly allocated to two experimental and control groups. The experimental group received a 8 se-ssions of instruction within the fra-mework of a Positive Parenting Pro-gram. The subjects were assessed by General Health Questionnaire in 3 sections (before and after treatment and the follow-up). The collected data were then put to the Multivariate Covariance Analysis. Findings show that the instruction has caused signi-ficant mental health improvement in the experimental group compared to control group mothers. The positive parenting program was found effective for the mental health of the mothers who had children with attention deficit/hyperactivity disorder. There-fore، the program is recommended to be used for mothers of such children.
  • کتایون خوشابی، سیده زینب فرزادفر، بابک کاکاسلطانی، حمیدرضا پوراعتماد، حمیدرضا نیکخواه
    این پژوهش به منظور بررسی راهبردهای مقابله ای و میزان تنید گی در مادران کودکان مبتلا به اتیسم و مقایسه آن با مادران دارای کودکان عادی صورت گرفته است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مادران دارای فرزند شهر تهران می باشد.
    نمونه آماری شامل 72 مادر (36 مادر دارای کودک مبتلا به اتیسم و 36 مادر دارای کودک سالم) بوده که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری شامل مقیاس رتبه بندی اتیسم گیلیام، فهرست مشکلات رفتاری کودک/ نوجوان، پرسشنامه منابع تنیدگی، فهرست مهارت های مقابله ای استفاده می شود. یافته ها نشان می دهند که بین مادران کودکان مبتلا به اتیسم و مادران کودکان سالم از لحاظ متغیرهای تنیدگی، راهبردهای مقابله ای مسئله مدار و هیجان مدار تفاوت معناداری وجود دارد، اما از لحاظ راهبرد مقابله ای غیر مفید و غیرمؤثر تفاوت معناداری مشاهده نگردید. هم چنین میان تنیدگی مادران کودکان مبتلا به اتیسم با راهبردهای مقابله ای هیجان مدار و غیر مفید و شدت علائم کودک مبتلا به اتیسم رابطه معناداری وجود دارد، اما بین تنیدگی مادران و راهبرد مقابله ای مسئله مدار، رابطه معناداری به دست نیامد. در مجموع اکثر مادرانی که کودک مبتلا به اتیسم داشتند راهبردهای مقابله ای هیجان مدار داشته و شدت علائم اتیسم با افزایش میزان تنیدگی مادران همراه بوده، به نحوی که شدت علائم اتیسم کودک، 66 درصد تنیدگی مادران را تبیین می کند.
    کلید واژگان: تنیدگی, راهبرد های مقابله ای, شدت علائم اتیسم
    K. Khushabi, S. Z. Farzad Fard, M. A., B. Kakasoltani, H. R. Pouretemad, H. R. Nikkhah, M. A
    This research aims to investigate stress and coping strategies of mothers with autistic children in comparison with mothers with normal children.The population of the research is all mothers with children in Tehran.Participants of the study consist of 72 mothers (36 mothers with autistic children and 36 mothers without autistic children) selected by means of non-convenience sampling. Research instruments applied in order to assess the psychological status of the subjects were: Gilliam autism rating scale; Child behavior checklist; Questionn-aire on resources and stress; Coping skills checklist and demographical sc-ale. Findings of the study reveal that there is a significant difference between two the groups of mothers in parenting stress and coping strategies (emotion-focused and problem-focused) variab-les; however, there was no significant difference between non-effective cop-ing strategies of the two groups. Also there is a significant relationship bet-ween parenting stress and emotion-focused coping strategies. But there is no significant relationship between parenting stress and problem-focused coping strategies. Taken together, the severity of autistic symptoms of the children show a significant correlation with levels of stress and emotion-focused coping strategies in mothers with autistic children. In fact, it can explain 66 % of mothers’ stress.
  • زهرا گودرزی، آسیه درویش، فیروزه نیلی، کتایون خوشابی، عباس مهران، سوسن نوری کرمانشاهی، فریبا تباری، خورشید وسکویی، تهمینه ناجی، رضوان قدوسی
    زمینه و هدف
    کودکان به دلایل مختلف، تجربه بستری شدن در بیمارستان را دارند. نظر به اهمیت برقراری روابط انسانی و ارتباط کلامی با آن ها در توسعه احساس امنیت و اعتماد آن ها به گروه درمان، مطالعه حاضر با هدف تعیین نحوه برقراری ارتباط کلامی گروه درمان با کودکان زیر سه سال بستری در بیمارستان انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه به صورت توصیفی- مقطعی در سال 1386 انجام شد. آزمودنی ها کلیه پزشکان و پرستاران شاغل در بخش های کودکان بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی تهران مشتمل بر253 پرستار و 87 پزشک بودند. ابزار مطالعه شامل پرسش نامه اطلاعات فردی و چک لیست برقراری ارتباط کلامی در سه سطح ارتباط خوب، متوسط و ضعیف بود. هم چنین برای ارزشیابی دقیق تر تفاوت های سنی و نیازهای ارتباطی، چک لیست پژوهشگر ساخته در دو گروه سنی 1-0 سال و 3-1 سال تنظیم شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و تحلیلی شامل آزمون مجذور کای دو (2) و آزمون دقیق فیشر در نرم افزار اس پی اس اس 11 استفاده شد.
    یافته ها
    یافته ها نشان داد بیشترین درصد پرستاران بالین (9/41 درصد) با کودکان زیر یک سال و 8/60 درصد آن ها با کودکان 3-1 سال دارای ارتباط کلامی ضعیف، 3/42 درصد سرپرستاران با کودکان زیر یک سال و 3-1 سال دارای ارتباط کلامی خوب و بیشترین درصد پزشکان (4/38 درصد) با کودکان زیر یک سال و 9/48 درصد آن ها با کودکان 3-1 سال ارتباط کلامی خوب داشتند. بین کیفیت برقراری ارتباط کلامی پرستاران بالین با مشخصات فردی دارا بودن فرزند، سطح تحصیلی، نوبت کاری و سر پرستاران با سطح تحصیلی همبستگی معنی دار آماری وجود داشت (05/0>P).
    نتیجه گیری
    نتایچ نشان داد کیفیت برقراری ارتباط کلامی بیشترین درصد پرستاران بالین با کودکان زیر سه سال بستری در سطح ضعیف و کیفیت ارتباط کلامی بیشترین درصد سرپرستاران و پزشکان با کودکان زیرسه سال بستری خوب می باشد.
    Z. Godarzi, A. Darvish, F. Nilli, K. Khushabi, A. Mehran, S. Nori Kermanshahi, F. Tabari, Kh Vaskoei, T. Naji, R. Ghodosi
    Background And Aim
    For different reasons, children may experience hospitalization. With respect to the importance of human relationships and verbal communication in this group for creating confidence and a sense of security with healthcare team, this descriptive study was conducted to identify the quality of verbal communication of the team with hospitalized children under 3 in 2008.
    Materials And Methods
    253 nurses and 87 physicians working in pediatric wards of hospitals affiliated to Tehran University of Medical Sciences took part. Data collection tools included a demographic questionnaire and a verbal communication checklist in 3 levels: good, moderate and poor. The checklist was designed for 2 age groups (0-1 and 1-3) to evaluate age differences and communication needs more accurately. Chi-square and exact Fisher tests were used for data analysis. Data were analyzed by SPSS 11.
    Findings
    %41.9 and %60.8 of nurses had poor communication with children 0-1 and 1-3 respectively. %42.3 of head nurses had good communication with children 0-1 and 1-3. %38.4 and %48.9 of physicians had good communication with children 0-1 and 1-3 respectively. A significant correlation was found between the verbal communication quality of nurses and such demographic variables as having children, educational level and shift time as well as of head nurses and educational level (P
  • آموزش مدیریت تنیدگی به مادران کودکان دارای نارسایی توجه/فزون کنشی: تاثیر بر ارتباط مادر-کودک
    اکرم پرند، غلامعلی افروز، محمود منصور، محسن شکوهی یکتا، محمدعلی بشارت، کتایون خوشابی
    پرورش کودک دارای نارسایی توجه / فزون کنشی، برای والدین آنها، مسوولیتی چالش برانگیز به شمار می رود و با تنیدگی ها و درماندگی های نسبتا بالایی همراه است. در بیشتر موارد پرورش این کودکان مشکلاتی را برای والدین ایجاد می کند که مهم ترین آنها ایجاد اختلال در ارتباط والد- کودک و تنیدگی در روابط خانوادگی است. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی آموزش مدیریت تنیدگی بر ارتباط مادر-کودک صورت گرفته است. این برنامه به روش کارگاهی و در 10 جلسه دو ساعته ارائه شده است. این پژوهش در زمره پژوهش های شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون باگروه گواه می باشد. گروه نمونه پژوهش حاضرشامل 50 مادر بود که در پی یک فراخوان دوماهه از میان مراجعان مرکز توانبخشی رفیده و مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره بیمارستان بانک ملی ایران به طور داوطلبانه در این پژوهش مشارکت کردند. این گروه شامل مادرانی بودند که فرزندان آنان توسط روانپزشک دارای اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی تشخیص داده شده بودند. در مجموع 33 مادر (در دو گروه 17 و 16 نفره) به عنوان گروه آزمایشی و 17 مادر در گروه گواه شرکت داشتند. آزمودنی ها ابتدا پرسش نامه ای را که برای گردآوری ویژگی های جمعیت شناختی تهیه شده بود، تکمیل کردند.
    اثربخشی آموزش با استفاده از پرسش نامه ارتباط والد-کودک (جرارد، 1994) قبل و بعد از اجرای کارگاه ها اندازه گیری شد. داده های پژوهش حاضر با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شده است. نتایج بیانگر این است که شرکت در کارگاه مدیریت تنیدگی توانسته روابط مادر- کودک را بهبود ببخشد. این اثربخشی در خرده مقیاس های حمایت والدینی، رضایت از فرزند پروری، ارتباط با فرزند، ایجاد محدودیت و خودمختاری به لحاظ آماری معنادار بوده است.
    کلید واژگان: تنیدگی, رابطه والد, کودک, مدیریت تنیدگی, نقص توجه, کودکان دارای نارسایی توجه, فزون کنشی, آموزش مادران, آموزش والدین
  • مرجان پشت مشهدی، پروانه محمدخانی، عباس پورشهباز، کتایون خوشابی
    مقدمه
    این مطالعه به بررسی اثربخشی درمان ترکیبی بر علائم فزون کنشی کودکان مبتلا به اختلال فزون کنشی/ نارسائی توجه که مادران آنها سبک دلبستگی ناایمن داشتند پرداخت.
    روش
    برای انجام مطالعه از بین مراجعه کنندگان به مرکز آموزشی درمانی رفیده شش مادر که فرزند مبتلا به اختلال فزون کنشی/ نارسائی توجه داشتند، سبک دلبستگی آنها ناایمن بود و نمره افسردگی آنها در پرسشنامه افسردگی بک کمتر از21 بود انتخاب و با ترتیب تصادفی و به صورت پله ای وارد مطالعه شدند. اندازه گیری با استفاده از پرسشنامه افسردگی بک، مقیاس تجارب مربوط به روابط نزدیک و چک لیست علائم فزون کنشی انجام شد. هر یک از مادران 10 جلسه مداخله دلبستگی و 6 جلسه آموزش فرزندپروری دریافت کردند.
    یافته ها
    میزان کاهش علائم فزون کنشی کودکان گزارش شده توسط آزمودنی ها در کل مطالعه از حدود 4% تا 26% بود.
    نتیجه گیری
    مداخله انجام شده در کاهش علائم فزون کنشی کودکان مبتلا به اختلال فزون کنشی/ نارسائی توجه در مادران دلبسته ناایمن مؤثر بود ولی میزان کاهش علائم در آزمودنی های مختلف، متفاوت بود.
    کلید واژگان: اختلال فزون کنشی, نارسائی توجه, دلبستگی, آموزش فرزندپروری
    Poshtmashhadi, M.M. A., Mohammadkhani, P., Pourshahbaz, A. Khooshabi, K.
    Introduction
    The present study investigated the effects of combined attachment-related intervention and parent management training on symptoms of the children with ADHD whose mother’s had insecure attachment styles.
    Method
    Six mothers from the clients of Rofeideh Center who had a child with ADHD and whose attachment styles were insecure and whose scores on Beck Depression Inventory were less than 21 were selected and entered the study in a random order. Evaluation implemented using Beck Depression Inventory, Experiences in Close Relationships Scale, and a Checklist of ADHD symptoms. Each subject presented in ten sessions of attachment-related intervention and Six group sessions of parent management training.
    Results
    Reduction rate of ADHD symptoms in whole ranged from 4% to 26%.
    Conclusion
    The intervention offered for insecure mothers was effective to reduction of ADHD symptoms in their children but the extent of reduction differed in subjects.
  • حمید یعقوبی، علیرضا جزایری، کتایون خوشابی، بهروز دولتشاهی، زهرا نیکنام
    پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی نوروفیدبک، ریتالین و درمان ترکیبی در کنترل و کاهش علائم ADHD در قالب یک مطالعه آزمایشی تک آزمودنی انجام شد. بدین منظور تعداد 16 نفر از دانش آمو.زان مبتلا به ADHD نوع مرکب در سه موقعیت درمانی و یک موقعیت فهرست انتظار مورد مطالعه قرار گرفتند. کلیه آزمودنی ها قبل و پس از مداخله با آزمون کامپیوتری Iran TOVA (به عنوان یک آزمون ارزیابی عملکرد مستمر با هدف ارزیابی متغیرهای توجه)، فرم تجدیدنظر شده آزمون هوشی وکسلر کودکان (WISC-R) و آزمون کانرز – فرم والدین ارزیابی شدند. نتایج نشان داد که روش درمان ترکیبی نوروفیدبک به همراه ریتالین مؤثرتر از هر یک از این روش ها به تنهایی است. میزان اثربخشی نوروفیدبک به اندازه ریتالین بود؛ اگرچه میزان رضایتمندی والدین (که در نمرات پس آزمون کانرز منعکس شده است) از روش نوروفیدبک بیش تر از دارو درمانی بود. نتایج این مطالعه با مطالعاتی که از کاربرد رویکردهای درمانی چندوجهی حمایت می کنند همخوان است. همچنین می توان نتیجه گرفت که نوروفیدبک می تواند در شرایطی که بیمار به دارو پاسخ نمی دهد یا از عوارض جانبی آن رنج می برد به عنوان روش درمانی جایگزین مطرح باشد.
    کلید واژگان: نوروفیدبک, ADHD, دارو درمانی, اختلال بیش فعالی
    H. Yaghubi, A. Jazayeri, K. Khooshabi, B. Dolatshahi, Z. Niknam
    This study aimed at the efficacy of "Neurofeedback", "Compared to Ritalin" and "Combined Neurofeedback and Ritalin" for managing and controlling ADHD symptoms through an experimental design. Sixteen students with ADHD (combined type) were assigned to three different therapeutic settings("Neurofeedback", "Ritalin", and "Combined Neurofeedback and Ritalin") and one Waiting-List setting. All participants were assessed through the following measures: pre-and-post-tests and a continuous performance test (the Iran TOVA), WISC-R, and Conner's Test- Parent Form. The Results revealed that "Combined Neurofeedback and Ritalin" setting is more effective than the other two interventions, while, the efficacy of Neurofeedback is equal to Ritalin. Parents were more satisfied with neurofeedback than medication (as Conner's post test scores reflect). These results corresponded to those of other studies which employed a multidimensional therapeutic approach. Furthermore, it can be concluded that Neurofeedback is a good alternative when patients dont respond to medication or medication has negative side effects.
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال