به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

کریم الله حاجیان تیلکی

  • زهرا کبیری، میثم میرزایی، کریم الله حاجیان تیلکی، عارفه حاجیان تیلکی*
    سابقه و هدف

    آگاهی از ابعاد هوایی در روند تشخیص و برنامه ریزی درمان بیماران ارتودنسی حائز اهمیت می باشد. لذا این مطالعه با هدف بررسی سفالومتریک ابعاد راه های هوایی در بیماران با روابط ورتیکالی مختلف فکین در مراجعین به کلینیک تخصصی دانشکده دندانپزشکی بابل انجام گردید.

    مواد و روش ها

    این مطالعه مقطعی بر روی تعداد 150 گرافی لترال سفالومتری که پیش از درمان ارتودنسی از بیماران 18 تا 25 سال گرفته شده، انجام گردید. بیماران بر اساس زاویه FMA وJarabak index  در سه گروه برابر 50 تایی بر اساس الگوی اسکلتی عمودی تقسیم گردیدند. عرض راه های هوایی فوقانی (UP) و تحتانی (LP) با استفاده از آنالیز مک نامارا به صورت میلی متر اندازه گیری شد. همچنین عرض نازوفارنکس (PNS-UPW)، اوروفارنکس (U-MPW) و هایپوفارنکس (V-LPW) نیز با اندازه گیری به صورت میلی متر ثبت و در سه گروه مقایسه گردید.

    یافته ها

    جمعیت مورد مطالعه شامل 43 نفر مرد و 107 نفر زن با میانگین سن 2/50±20/39 سال بوده است. نتایج ارتباط معنی داری بین ابعاد راه هوایی فوقانی، نازوفارنکس و اوروفارنکس در بین گروه های ورتیکالی نشان داد (به ترتیب 0/001=p و 0/001=p و 0/015=p). تمامی این پارامترها در گروه Hyperdivergent به طور معنی داری کمتر از دو گروه دیگر بود و بین دو گروه Hypodivergent و Normodivergent ارتباط معنی داری یافت نشد. میانگین راه هوایی فوقانی در گروه Normodivergent، 3/05±13/62 بوده است. به علاوه ابعاد راه هوایی تحتانی و هایپوفارنکس اختلاف معنی داری در بین گروه های ورتیکالی نداشتند.

    نتیجه گیری

    نتایج مطالعه نشان داد که بیماران Hyperdivergent راه هوایی فوقانی باریک تری دارند. با این حال ابعاد راه هوایی تحتانی تحت تاثیر فاکتورهای الگوی رشد عمودی نیست.

    کلید واژگان: لترال سفالومتری, راه هوایی, ابعاد عمودی صورت
    Z. Kabiri, M. Mirzaie, K .Hajian-Tilaki, A .Hajian-Tilaki*
    Background and Objective

    Knowledge of airway dimensions is important in the process of diagnosing and planning the treatment of orthodontic patients. Therefore, this study was conducted with the aim of performing cephalometric anlysis of airway dimensions in patients with different vertical jaw relations in the specialized clinic of Babol Dental School.

    Methods

    This cross-sectional study was conducted on 150 lateral cephalometric radiographs taken from patients aged 18 to 25 before orthodontic treatment. Based on the FMA angle and Jarabak index, the patients were divided into three groups of 50 according to the vertical skeletal pattern. The width of the upper (UP) and lower (LP) airways was measured in millimeters using McNamara's analysis. Moreover, the width of the nasopharynx (PNS-UPW), oropharynx (U-MPW) and hypopharynx (V-LPW) was recorded in millimeters and compared in three groups.

    Findings

    The studied population included 43 men and 107 women with a mean age of 20.39±2.50 years. The results showed a significant relationship in the dimensions of the upper airway, nasopharynx, and oropharynx between the vertical groups (p=0.001, p=0.001, and p=0.015, respectively). All these parameters in the Hyperdivergent group were significantly lower than the other two groups, and no significant relationship was found between the Hypodivergent and Normodivergent groups. The mean upper airway in Normodivergent group was 13.62±3.05. In addition, the dimensions of the lower airway and hypopharynx were not significantly different between the vertical groups.

    Conclusion

    The results of the study showed that hyperdivergent patients have a narrower upper airway. However, lower airway dimensions are not affected by vertical growth pattern factors.

    Keywords: Lateral Cephalometry, Airway, Vertical Dimensions Of The Face
  • عارفه حاجیان تیلکی، نوید کریمی نسب، کریم الله حاجیان تیلکی، دینا ملکی*
    سابقه و هدف

    آنالیزهای سفالومتری یک وسیله مهم برای تشخیص و طرح درمان ارتودنسی می باشند. برخی برنامه های آنالیز سفالومتری به علت گران بودن و عدم توانایی استفاده از کلیه امکانات به دلیل شرایط تحریم قابل استفاده نمی باشد. CephNinja® برنامه ای در دسترس جهت آنالیزهای سفالومتری می باشد. هدف از این مطالعه ارزیابی قابلیت اعتماد و دقت برنامهCephNinja®  جهت تریسینگ سفالومتری ارتودنسی و مقایسه آن با روش رایج دستی در جامعه ایرانی می باشد.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه مقطعی، 100 رادیوگرافی لترال سفالومتری که توسط دستگاه سه بعدی Promax تهیه شده باشند؛ دندان های بیمار در آن در حالت ماکزیمم اینترکاسپیشن قرار داشته باشند و سر بیمار در حالت Natural Head Posture باشد، انتخاب شدند. در هر 100 رادیوگرافی لترال سفالومتری تعداد 24 لند مارک مشخص شد و سپس 20 متغیر مورد نظر به روش سنتی دستی بر اساس آنالیز اشتاینر اندازه گیری گردیدند. همچنین فایل دیجیتالی همان 100 رادیوگرافی لترال سفالومتری وارد نرم افزار CephNinja® (ورژن 3/51) گردید. دوباره تعداد 24 لند مارک مشخص شد و سپس 20 متغیر مورد نظر بر اساس آنالیز اشتاینر اندازه گیری گردیدند. اطلاعات به دست آمده وارد نرم افزار شده و با هم مقایسه گردیدند.

    یافته ها

    میانگین ANB در روش سنتی دستی 3/01±4/02 درجه و در روش CephNinja®، 4/04±3/08 درجه بود. میانگین Wits در روش سنتی دستی 3/90±1/12- میلیمتر و در روش CephNinja®، 4/16±1/13- میلیمتر بود. نتایج نشان می دهد که هیچگونه اختلاف معنی داری در اندازه گیری های دو روش سنتی دستی و نرم افزار CephNinja® وجود ندارد.

    نتیجه گیری

    بر اساس مطالعه فعلی می توان نتیجه گرفت که نرم افزار CephNinja® قابل اعتماد است و می تواند همچون روش سنتی دستی جهت آنالیز سفالومتری در بیماران ارتودنسی مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: ارتودنسی, سفالومتری, آنالیز, نرم افزار
    A .Hajian-Tilaki, N. Kariminasab, K. Hajian-Tilaki, D. Maleki*
    Background and Objective

    Cephalometric analyses are an important tool for diagnosis and orthodontic treatment planning. Some cephalometric analysis programs cannot be used due to the high cost and inability to use all the facilities due to the sanctions. CephNinja® is an available program for cephalometric analyses. The aim of this study is to evaluate the reliability and accuracy of the CephNinja® program for orthodontic cephalometric tracing and compare it with the common manual method in Iranian society.

    Methods

    This cross-sectional study included 100 lateral cephalometric radiographs prepared by the 3D Promax device; The patient's teeth were selected to be in maximum intercuspation and the patient's head was in natural head posture. In every 100 lateral cephalometric radiographs, 24 landmarks were identified and then 20 desired variables were measured by traditional manual method based on Steiner's analysis. Also, the digital file of the same 100 lateral cephalometric radiographs was entered into the CephNinja® software (version 3.51). Again, 24 landmarks were determined and then 20 desired variables were measured based on Steiner's analysis. The obtained data were entered into the software and compared.

    Findings

    The average ANB was 4.02±3.01 degrees in the traditional manual method and 3.08±4.04 degrees in the CephNinja® method. The average Wits was -1.12±3.90 mm in the traditional manual method and -1.13±4.16 mm in the CephNinja® method. The results show that there is no significant difference in the measurements of the two traditional manual methods and the CephNinja® software.

    Conclusion

    Based on the current study, it can be concluded that CephNinja® software is reliable and can be used similar to traditional manual method for cephalometric analysis in orthodontic patients.

    Keywords: Orthodontics, Cephalometry, Analysis, Software
  • Eisa Taheri Tary, Durdi Qujeq*, Farzan Kheirkhah, Karimollah Hajian-Tilaki
    Introduction

    It has been revealed that major depressive disorder (MDD)is a common and debilitating psychiatric disorder. Dysfunctional enzymes involved in neurotransmission glutamate dehydrogenase (GDH), Glutamine synthetase (GS) and Asparagine synthetase (ASNS) may underlie the pathophysiology of MDD. The present project aimed to explore the effects of Ketamine on GDH, GS and ASNS in MDD patients. This study provides evidence of interactions between ketamine and GDH, ASNS and GS levels in patients with MDD.

    Materials and Methods

    Patients with MDD are referred to the psychiatric ward of Shaheed Yahyanejad Hospital for regular follow-up. Patients diagnosed with MDD were based on the Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders (DSM-5), structured clinical interviews, as well as the severity of depression based on clinical criteria determined by a specialist physician. Serum samples from MDD patients before and after ketamine administration were taken to examine the changes in GDH, ASNS and GS levels. In this project, 29 patients with MDD therapy were evaluated with ketamine (0.75 mg/kg).

    Results

    Our study showed that after administrating ketamine, the level of ASNS and Glutamate dehydrogenase GDH in patients with MDD was reduced compared to pre-treatment. However, the level of GS was increased compared to before treatment. The results show that ketamine occurs at the metabolism level in MDD patients. Also, our results demonstrated that GDH, ASNS, and GS levels can be measured to evaluate the effect of Ketamine on MDD patients.

    Conclusions

    Patient success has improved depression after two months of administrating ketamine. Marginally, more than 80% of patients diagnosed with MDD treated with ketamine showed complete remission. Current results may be helpful in understanding the mechanisms responsible for ketamine’s clinical efficacy.

    Keywords: Major Depressive Disorder (MDD), Ketamine, Ketamine Treatment
  • صفیه رضاپور، محسن حق شناس مجاوری، پروین عزیزنژاد روشن*، کریم الله حاجیان تیلکی، سمیه علیزاده رکنی، طاهره جهانگیر
    سابقه و هدف

    کیفیت عملکرد کاتترهای مرکزی محیطی تعبیه شده (Peripherally Implanted Central Catheters= PICC) توسط پرستار تاثیر مستقیمی بر بهبود ارتقاء مراقبت و ایمنی بیمار دارد. هدف از این مطالعه حسابرسی نحوه جایگذاری و مراقبت پرستاری از PICC در نوزادان می باشد.

    مواد و روش ها

    این مطالعه مقطعی بر روی 130 پروسیجر جایگذاری و مراقبت پرستاری از PICC در بخش های مراقبت ویژه نوزادان بیمارستان های روحانی و امیرکلا بابل طی سال های 1400-1397 انجام شد. همه نوزادانی که به هر دلیلی نیاز به تعبیه PICC داشتند، انتخاب گردیدند. جهت گردآوری داده ها از چک لیست مشاهده ای پژوهشگر ساخته و پرسشنامه مشخصات دموگرافیک نوزاد استفاده شد. چک لیست شامل 44 سوال و چهار قسمت مراقبت پرستاری قبل از تعبیه کاتتر، شستشوی دست ها، مراقبت پرستاری در حین انجام پروسیجر، مراقبت پرستاری بعد از جایگذاری کاتتر بود. نمرات حاصله از چک لیست به درصد تبدیل و امتیازات در دو گروه جایگذاری نامطلوب (کمتر از 67) و مطلوب (100-68) طبقه بندی شد. برای تایید پایایی آن از روش ضریب توافق بین مشاهده گرها استفاده شد (0/90=ICC).

    یافته ها

    در مجموع 130 مورد جایگذاری و مراقبت پرستاری از PICC (بیمارستان روحانی 98 مورد 75/4%، امیرکلا 32 مورد 24/6%) حسابرسی گردید. در نمونه مورد مطالعه 83 نفر (63/8%) از نوزادان پسر و 53 نفر (43/1%) با تشخیص نارسی بودند. بیشترین محل PICC، زیر بغل (42/3%) بود. میزان درصد مطابقت مراقبت پرستاری قبل از جایگذاری PICC با استاندارد (97/43%)، شستشوی دست ها (100%)، مراقبت پرستاری در حین انجام پروسیجر (87/14%) و مراقبت پرستاری بعد از جایگذاری PICC (94/84%) مطلوب بود. پرستاران در حین جایگذاری PICC از عینک و راهنمای اولتراسوند به ترتیب (85/4%)، (90%) استفاده نکردند.

    نتیجه گیری

     بر اساس نتایج این مطالعه اگرچه کیفیت جایگذاری و مراقبت از PICC در سه مرحله در سطح مطلوبی قرار داشت اما پرستاران در خصوص استفاده از عینک و راهنمای اولتراسوند در حین جایگذاری PICC نیاز به آموزش دارند.

    کلید واژگان: نوزاد, کاتتریزاسیون, کاتتر, حسابرسی پرستاری, مراقبت پرستاری, بخش مراقبت های ویژه
    S .Rezapour, M. Haghshenas Mojaveri, P. Aziznejadroshan*, K. Hajian-Tilaki, S. Alizadeh Rokni, T. Jahangir
    Background and Objective

    The performance quality of peripherally inserted central catheter (PICC) by nurses has a direct effect on the improvement of patient care and safety. The aim of this study is to audit the placement and nursing care of PICC in infants.

    Methods

    This cross-sectional study was conducted on 130 PICC procedures in the neonatal intensive care units of Rouhani and Amirkola hospitals in Babol in 2018-2021. All infants who needed PICC placement for any reason were selected. In order to collect the data, the observational researcher-made checklist and the infant demographic characteristics questionnaire were used. The checklist included 44 questions and four parts of nursing care before catheter insertion, hand washing, nursing care during the procedure, and nursing care after catheter placement. The scores obtained from the checklist were classified into conversion percentage and two groups of unfavorable placement (less than 67) and favorable placement (68-100). To confirm its reliability, intraclass correlation coefficient was used (ICC=0.90).

    Findings

    A total of 130 cases of PICC placement and nursing care were audited (Rouhani Hospital 98 cases 75.4%, Amirkola 32 cases 24.6%). In the studied sample, 83 (63.8%) were boys and 53 (43.1%) were diagnosed with prematurity. The most common PICC location was the armpit (42.3%). The percentages of compliance of nursing care before PICC insertion according to the standard (97.43%), hand washing (100%), nursing care during the procedure (87.14%) and nursing care after PICC insertion (94.84%) were favorable. Nurses did not use glasses and ultrasound guidance during PICC insertion; (85.4%) and (90%), respectively.

    Conclusion

    According to the results of this study, although the quality of PICC insertion and care in three stages was at a favorable level, nurses need training regarding the use of glasses and ultrasound guidance during PICC insertion.

    Keywords: Infant, Catheterization, Catheter, Nursing Audit, Nursing Care, Intensive Care Unit
  • ایلیا روشنی، ناصر جان محمدی، کریم الله حاجیان تیلکی، مسعود بهرامی فریدونی*
    سابقه و هدف

    سندرم تونل کارپال شایع ترین نوروپاتی ناشی از به دام افتادن عصب است، که در نتیجه همفشردگی عصب مدین در ناحیه مچ دست ایجاد می شود. این مطالعه با هدف مقایسه دو تکنیک Minimal Incision (برش محدود) و تکنیک Double Incision (برش دوگانه) در معالجه بیماران مبتلا به سندرم تونل کارپال انجام پذیرفت.

    مواد و روش ها

     این مطالعه کارآزمایی بالینی شاهددار تصادفی، با کد IRCT20160508027797N5، بر روی 50 بیمار مبتلا به سندرم تونل کارپ که به بیمارستان های شهید بهشتی و آیت الله روحانی بابل مراجعه، و کاندید عمل جراحی بودند، انجام شد. با استفاده از جدول اعداد تصادفی، بیماران به طور تصادفی به دو گروه 25 نفری Minimal Incision و  Double incision تقسیم شدند. پرسشنامه سندرم تونل کارپال بوستون (BCTQ) و مقیاس آنالوگ بصری (VAS) برای سنجش درد، قبل از عمل جراحی و 3 ماه بعد از آن توسط بیماران تکمیل شد.

    یافته ها:

     در این مطالعه، 40 نفر از بیماران (80 درصد) زن و 10 نفر (20 درصد) مرد بودند. میانگین سنی بیماران برابر با 22/8±78/51 سال بود و میانگین نمره پارستزی، کرختی، درد، ضعف، علایم شبانه و وضعیت عملکرد (مربوط به پرسشنامه BCTQ) و همچنین میانگین نمره درد VAS بعد از مداخله در هر دو گروه نسبت به قبل از مداخله کاهش معنی داری داشت (001/0>P). میانگین نمره پارامترها بین دو گروه، چه قبل از مداخله و چه بعد از آن، تفاوت معنی داری نداشت.

    استنتاج

    نتایج درمان با دو روش Minimal Incision و Double Incision تفاوتی با هم نداشت. البته به دلیل برش کوچک تر در تکنیک Minimal Incision، پیشنهاد می شود که تکنیک Minimal Incision به عنوان روش درمانی برگزیده مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: سندرم تونل کارپال, درمان, جراحی, ارتوپدی, درد, مقیاس آنالوگ بصری, عصب مدین
    Ilia Roshani, Nasser Janmohammadi, Karimollah Hajian Tilaki, Masoud Bahrami Frydoni*
    Background and purpose

    Carpal tunnel syndrome is the most prevalent neuropathy caused by trapping and median nerve compression in the wrist. This study aimed at comparing the effects of minimal incision and double incision in treatment of patients with carpal tunnel syndrome.

    Materials and methods

    This randomized controlled trial was performed in 50 patients with carpal tunnel syndrome attending Shahid Beheshti and Ayatollah Rouhani hospitals in Babol, Iran, candidates for surgery. The patients were divided into two groups using random number table to have either minimal incision (n=25) or double incision (n=25). All patients completed the Boston Carpal Tunnel Syndrome Questionnaire (BCTQ) and Visual Analogue Scale (VAS) before and three months after the surgery.

    Results

    The patients included 40 (80%) males and 10 (20%) females. The mean age of the patients was 51.78±8.22 years old. The mean scores for paresthesia, numbness, pain, weakness, nighttime symptoms and functional status (according to BCTQ), and also mean VAS score significantly reduced after the intervention in both groups (P<0.001). The mean scores for these parameters were not significantly different between the two groups neither before nor after the treatment.

    Conclusion

    The results of treatment with minimal incision and double incision were not different, but minimal incision is suggested as a selective therapeutic approach due to smaller cut.

    Keywords: Carpal tunnel syndrome, treatment, surgery, orthopedics, pain, median nerve, VAS
  • مژگان فیروزبخت، آرام تیرگر*، کریم الله حاجیان تیلکی، فاطمه باکویی، مریم نیک پور
    مقدمه

    روند سریع کاهش باروری, ایران را در زمره ی کشورهای «با باروری زیر سطح جایگزینی» قرار داده است. باروری زیر سطح جایگزین، نمود رفتار تک فرزندی است. در سال های اخیر، برای بهبود درک رفتارهای باروری و تغییرات سطوح باروری، شبکه های اجتماعی (به عنوان یکی از مولفه های سرمایه اجتماعی) بیش از هر زمان در کانون توجه قرارگرفته اند. پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط سرمایه اجتماعی و رفتار تک فرزندی در زنان شاغل ایرانی انجام شد.

    روش کار

    مطالعه ی مقطعی حاضر در سال 1397 روی 600 زن شاغل در مراکز بهداشتی-درمانی شهرستان بابل، در شمال ایران، انجام پذیرفت. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسش نامه ای مشتمل بر اطلاعات دموگرافیک، رفتار باروری و سرمایه اجتماعی بود. تجزیه و تحلیل داده ها در نرم افزار SPSS-21 با استفاده از آنالیز رگرسیون پواسون و لجستیک در سطح معنی داری 05/0 انجام گرفت.

    یافته ها: 

    در مطالعه ی حاضر، 45درصد زنان صاحب تک فرزند بودند و 5/54درصد قصد بارداری مجدد نداشتند. بر اساس یافته ها، ارتباط معنی داری میان تعداد بارداری و سرمایه اجتماعی مشاهده شد (039/0=P). هم چنین در زنان با سرمایه اجتماعی پایین، شانس تک فرزندی افزایش یافته بود؛ هر چند این افزایش معنی دار نبود(220/2-899/0:CI ،41/1=OR).

    نتیجه گیری: 

    نتایج مطالعه ی حاضر بیان گر آن بود که افزایش سرمایه اجتماعی با افزایش تعداد بارداری در ارتباط است. از این رو، در برنامه ریزی و سیاست گزاری های افزایش جمعیت، نقش سرمایه اجتماعی باید بیش تر مورد توجه قرارگیرد.

    کلید واژگان: فرزندآوری, سرمایه اجتماعی, تک فرزندی, زنان شاغل, ایران
    Mojgan Firouzbakht, Aram Tirgar*, Karimallah Hajian Tilaki, Fatemeh Bakouei, Maryam Nikpour
    Introduction

    The rapid decline in the fertility rate has placed Iran among the countries with “below replacement fertility”, which represents a single-child behavior. Social networks (as one of the components of social capital) have been considered in recent years to understand fertility behaviors and changes in the levels of fertility. This study was conducted to investigate the relationship between social capital and single-child behavior in Iranian women workers.

    Methods

    In a cross-sectional study, 600 female workers were recruited by stratified sampling in health care settings in Babol, a city in northern Iran, in 2018. Data collection tools consisted of a questionnaire for demographic characteristics, fertility behavior, and social capital. Data analysis was performed by SPSS-21 software using Poisson regression and logistic regression at a significance level of 0.05.

    Results

    In this study, 45% of women were single-child and 54.5% did not intend to be pregnant again. There was a significant relationship between the number of pregnancies and social capital (P = 0.039). Similarly, in women with low social capital, the odds of single-child behavior increased although it was not significant (95% CI: 0.899 - 2.220, OR = 1.41).

    Conclusion

    The results of this study showed that increased social capital was associated with an increase in the number of pregnancies. Attention to social capital should be taken into account in population planning and policy-making.

    Keywords: Fertility, Social Capital, Single Child, Female Workers, Iran
  • زهرا بصیرت، هاجر ادیب راد*، صدیقه اسماعیل زاده، سید غلامعلی جورسرایی، کریم الله حاجیان تیلکی، هاجر پاشا، فائزه غفرانی
    مقدمه

    استفاده از فن آوری کمک باروری در جهان درحال افزایش است. میزان، اثربخشی و ایمنی فن آوری کمک باروری در میان کشورها بسیار متفاوت می باشد. کاربرد تزریق داخل سیتوپلاسمی اسپرم، انتقال جنین منفرد و منجمد روبه افزایش است.

    هدف

    هدف از این مطالعه مقایسه میزان حاملگی در انتقال جنین به روش تازه و منجمد بود.

    مواد وروش ها

    دراین مطالعه مقطعی گذشته نگر موفقیت باروری 1014 سیکل انتفال جنین از 753 زن مراجعه کننده به مرکز باروری و ناباروی فاطمه الزهرا بابل که تحت درمان تزریق داخل سیتوپلاسمی اسپرم بودند از سال 1387 تا 1392 مورد بررسی قرار گرفت.

    نتایج

    هیچ اختلاف معنی داری بین میزان حاملگی شیمیایی (23% در مقابل 8/18% ، نسبت شانس 301/1، با درجه اطمینان 95% و فاصله اطمینان 77/1-95/0)، ساک حاملگی (6/95% در مقابل 100%، نسبت شانس 60/0، با درجه اطمینان 95% و فاصله اطمینان 67/0-54/0) و فعالیت قلب جنین 2/87% در مقابل6/93% ، نسبت شانس 46/0، با درجه اطمینان 95% و فاصله اطمینان 32/1-16/0) بترتیب بین سیکل های جنین تازه و منجمد وجود نداشت. 05/0<p از نظر آماری برای همه اندازه گیری ها معنی دار در نظر گرفته شد.

    نتیجه گیری

    اگرچه نتایج تحقیق هیچ اختلاف معنی داری بین سیکل های جنین تازه و منجمد نشان نداد، بهرحال جنین های فریز را می توان برای فن آوری کمک باروری بعدی ذخیره کرد. بنابراین ما سیکل های انتقال جنین به روش فریز را به عنوان یک گزینه در کنار انتقال جنین تازه توصیه می کنیم.

    کلید واژگان: میزان بارداری, تزریق داخل سیتوپلاسمی اسپرم, انجماد, انتقال جنین
    Zahra Basirat, Hajar Adib Rad, Sedigheh Esmailzadeh, Seyed Gholam Ali Jorsaraei, Karimollah Hajian, Tilaki, Hajar Pasha, Faeze Ghofrani
    Background

    The use of assisted reproductive technology (ART) is increasing in the world. The rate, efficacy and safety of ART are very different among countries. There is an increase in the use of intra cytoplasmic sperm injection (ICSI), single fresh embryo transfer (ET) and frozen-thawed embryo transfer (FET).

    Objective

    The objective of this study was to compare pregnancy rate in fresh ET and FET.

    Materials And Methods

    In this retrospective cross-sectional study 1014 ICSI-ET cycles (426 fresh ET and 588 FET) from 753 women undergoing ICSI treatment referred to Fatemezahra Infertility and Reproductive Health Research Center in Babol, Iran from 2008 to 2013 were reviewed.

    Results

    There were no significant differences between biochemical pregnancy rate (23% versus 18.8%, OR 1.301; 95% CI. 95-1.774), gestational sac (95.6% versus 100% in FET, OR 0.60; 95% CI 0.54-0.67), and fetal heart activity (87.2% versus 93.6% OR. 46; 95% CI. 16-1.32) in fresh ET and FET cycles, respectively. P< 0.05 was considered statistically significant for all measures.

    Conclusion

    Although, the result showed no significantly difference between the fresh ET and the FET cycles, however the embryos are able to be stored for subsequent ART. Therefore, we recommend FET cycles as an option alongside the fresh ET.

    Keywords: Pregnancy rate, Intra cytoplasmic sperm injection, Cryopreservation, Embryo transfer
  • زهرا اکبریان راد، محسن حق شناس مجاوری*، یدالله زاهدپاشا، موسی احمدپور کچو، کریم الله حاجیان تیلکی، یلدا تقی پور
    سابقه و هدف
    قلنج شکمی شیرخوارگی یکی از شکایت های شایع والدین در 3 ماهه اول تولد فرزندشان می باشد. از آنجائیکه میکروفلورای روده این شیرخواران با شیرخواران غیرکولیکی متفاوت است لذا این مطالعه به منظور تاثیر پروبیوتیک ها بر بالانس میکروفلورای روده ای انجام و کاهش زمان بی قراری شیرخواران مبتلا به کولیک انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه کارآزمایی بالینی بر روی 44 شیرخوار 60-20 روزه، شیر مادر خوار با وزن تولد بالاتر از 2500 گرم بر اساس تعریف Wessel انجام شد. این شیر خواران دارونما را با بر چسب 1 به مدت 5 روز 5 قطره روزانه و سپس لاکتوباسیل روتری (17938 DSM) با برچسب 2 به مدت 14 روز 5 قطره روزانه دریافت نمودند. روزانه 2 بار با والدین تماس تلفنی گرفته شد و مدت زمان دل پیچه و بی قراری شیرخوار ثبت و ارزیابی شد (IRCT=2014012713489).
    یافته ها
    از میان 44 شیرخوار 36 مورد مطالعه را به پایان رساندند. متوسط زمان بی قراری پس از 5 روز دریافت دارو نما و 5 روز دریافت لاکتوباسیل روتری به ترتیب 8 /142±275 دقیقه و 3/ 88±172 بوده p<0.001) و پس از 14 روز مصرف دارو نیز 67/ 53±106 دقیقه شد.
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه نشان داد که پروبیوتیک لاکتوباسیل روتری می تواند بر زمان گریه و بی قراری در کولیک شیرخواری موثر باشد.
    کلید واژگان: لاکتوباسیل, لاکتوباسیل روتری, کولیک, کولیک شیرخوارگی, پروبیوتیک
    Zahra Akbarian, Rad, Mohsen Haghshenas Mojaveri*, Yadolla Zahedpasha, Mousa Ahmadpour, Kacho, Karimolla Hajian Tileki, Yalda Taghipour
    Background And Objective
    Abdominal colic during infancy is a common complaint of parents within the first three months after the child’s birth. As the intestinal microflora in these infants is different from non-colic newborns, we aimed to determine the effects of probiotics on the balance of intestinal microflora and reducing restlessness in infants with colic.
    Methods
    This randomized clinical trial was performed on 44 breastfed infants (20-60 days old), with a birth weight of > 2500 g, suffering from colic, based on Wessel’s definition. These infants received 1-5 drops of placebo (label 1) per day for five consecutive days. Afterwards, they were administered 2-5 drops of Lactobacillus reuteri (label2) (17938 DSM) per day for 14 consecutive days. The parents were contacted twice on a daily basis and the duration of cramps and restlessness in infants was recorded and evaluated (IRCT=2014012713489).
    Findings
    Among 44 infants, 36 cases completed the study. The mean period of restlessness after 5 days of receiving placebo and L. reuteri was 275±142.8 and 172±88.3 min, respectively (p<0.001). Also, after 14 days of L. reuteri administration, the mean period of restlessness was 106±53.67 min.
    Conclusion
    The results showed that probiotic L. reuteri reduced crying and restlessness duration in infants with colic.
    Keywords: Lactobacillus, Lactobacillus Reuteri, Colic, Infant Colic, Probiotic
  • نساء اصنافی، کریم الله حاجیان تیلکی، ونوس حاج علی اکبر، سیده زهرا اکبریان راد *
    سابقه و هدف

    زایمان زودرس یک حادثه ناخوشایند در حاملگی است که شیوع آن در حال افزایش می باشد و با عوارض متعدد نوزادی و نیز دراز مدت همراه است. این مطالعه به منظور بررسی ارتباط بین پیامد نوزادی و PH شریان بندناف در زایمان زودرس انجام شد تا شاید بتوان در صورت وجود اسیدوز، انواع عوارض بعدی نوزاد که بیشترین احتمال را دارد پیش بینی و اقدامات پیشگیرانه و تشخیصی زودرس را انجام داد.

    مواد و روش ها

    این مطالعه مورد شاهدی بر روی 181 نوزاد نارس (37-27 هفته) متولد شده طی یکسال در بیمارستان ایت الله روحانی بابل که مبتلا به اسیدوز با 1/7< pH (گروه مورد) و 419 نوزاد نارس فاقد اسیدوز (شاهد) انجام شد. عوارض نوزادی شامل نیاز به بستری در بخش مراقبت ویژه نوزادان و ایجاد سندرم دیسترس تنفسی، خونریزی داخل بطن مغزی و ROP، DIC، NEC، BPDI، عفونت خون و مرگ نوزاد در دو گروه مورد مقایسه تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    بین اسیدوز و بستری در(NICU (24=OR و (RDS (6.8=OR و (ROP (8.5=OR ارتباط معنی دار وجود داشت. همچنین رابطه معنی دار بین Sepsis انسفالوپاتی هیپوکسیک و DIC، IVH مرگ نوزاد و اسیدوز وجود داشت (001/0=p). اما بین BPD، NEC و اسیدوز نوزاد ارتباط معنی دار مشاهده نگردید.

    نتیجه گیری

    نتایج مطالعه نشان داد که در زایمان زودرس در صورت وجود اسیدوز نوزاد شانس ایجاد اکثر عوارض نوزادی افزایش می یابد.

    کلید واژگان: اسیدوز نوزاد, PH شریان بند ناف, عوارض نوزادی, زایمان زودرس
    N. Asnafi, K. Hajian Tilaki, V. Hajaliakbar, S.Z. Akbarian Rad
    Background And Objective

    Preterm delivery is a serious problem in pregnancy that its incidence is increasing. It is associated with multiple neonatal and long term complications. The aim of this study was to evaluate the correlation between neonatal outcome and umbilical artery pH in order to predict and prevent the neonatal complications that are most likely to occur if there is acidosis.

    Methods

    This case-control study was performed on 181 preterm neonates (27-37 gestational weeks) with acidosis of pH<7. 1 as a case group and 419 preterm neonates without acidosis as a control group who born at Ayatollah Roohani hospital of Babol during one year. Neonatal complications including admission in NICU، respiratory distress syndrome (RDS)، intraventricular hemorrhage (IVH)، retinopathy of prematurity (ROP)، disseminated intravascular coagulopathy (DIC)، necrotizing enterocolitis (NEC)، bronchopulmonary dysplasia (BPD)، sepsis، and neonatal death were compared and analyzed in both groups.

    Findings

    There was a significant relationship between neonatal acidosis and the complications including admission in NICU (OR=24)، RDS (OR=6. 4)، ROP (OR=8. 5)، also there was a significant relationship between acidosis and sepsis، hypoxic encephalopathy، IVH، DIC and neonatal death (p=0. 001) but no significant relationship was observed between BPD، NEC، and neonatal acidosis.

    Conclusion

    The results showed that in the case of neonatal necrosis، most neonatal complications following preterm birth are likely to increase.

    Keywords: Neonatal acidosis, Umbilical artery PH, Neonatal complications, Preterm delivery
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال