کیوان کرامتی
-
-
آویشن از جمله گیاهان دارویی است که خواص درمانی مختلفی در منابع طب سنتی در خصوص آن ذکر شده است. در این تحقیق موشهای صحرائی نر نژاد ویستار در 4 گروه آزمایشی تقسیم بندی شدند. 3 گروه عصاره آبی گیاه آویشن باغی را در مقادیر 1000 ، 2000 و 4000 میکروگرم بر میکرولیتر بصورت تزریق درون بطنی مغزی دریافت کردند. همچنین در گروه کنترل نیز 1 میکرولیتر نرمال سالین به شکل درون بطنی مغزی تزریق شد. سپس به منظور القاء تشنج در تمام گروه های آزمایشی از پنتیلن تترازول به میزان mg/kg80 و به صورت تزریق درون صفاقی استفاده گردید. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که تزریق 1000 میکروگرم از عصاره عمق تشنج را در مقایسه با گروه کنترل به شکل معنی داری کاهش می دهد و موجب افزایش معنی دار زمان آغاز مرحله پنجم تشنج می شود. همچنین تزریق 2000 میکرو گرم از عصاره سبب افزایش معنی دار زمان آغاز مراحل سوم و چهارم تشنج در مقایسه با گروه کنترل گردید. از طرفی تزریق 4000 میکروگرم از عصاره تفاوت معنی داری را در مقایسه با گروه کنترل نمایان نساخت. این نتایج نشان میدهند که عصاره آبی گیاه آویشن دارای خاصیت ضد تشنجی است.کلید واژگان: آویشن باغی, صرع, عصاره, موش صحراییThyme is one of the medicinal plants with various therapeutic properties mentioned in traditional medicine. In this research, male Wistar rats were divided in 4 experimental groups. 3 groups received Thymus vulgaris aqueous extract (1000, 2000 and 4000 microgram per microliter) intracerebroventriculary. Also in control group, normal saline (1microliter) was injected intracerebroventriculary. Then, in order to induce convulsions in all experimental groups, pentylentetrazol (80mg/kg) was injected intraperitoneally. The results showed that the injection of 1000 microgram extract significantly reduces the depth of seizure compared to the control group and causes significant increase of initiation time of fifth convulsive stage. Also, injection of 2000 microgram extract caused a significant increase of initiation time of third and fourth convulsive stages compared to the control group. On the other hand, the injection of 4000 microgram extract did not show any significant difference compared to the control group. These results show that the aqueous extract of Thymus vulgaris has anticonvulsant properties.Keywords: Thymus Vulgaris, Epilepsy, Extract, Rat
-
-
-
-
زمینه مطالعههپارین یک گلیکوزآمینوگلیکان سولفاته است. خون یک منبع متداول برای ردیابی DNA موجود در انواع نمونه ها می باشد که برای جلوگیری از انعقاد آن از ضد انعقادهایی چون هپارین و EDTAاستفاده می شود. هپارین به علت داشتن اثر مهارکنندگی شدید برروی PCR در نمونه هایی که قرار است مورد ردیابی DNA قرار بگیرند، بکار نمی رود. جهت حذف اثر مهاری هپارین بر آزمون PCR، روش های فیزیکی، شیمیایی و آنزیمی وجود دارد.هدفمطالعه حاضر ابتدا با هدف مقایسه شدت اثر مهارکنندگی دو ضد انعقاد هپارین وEDTA بر Real-TimePCR(qPCR)، سپس بررسی اثر آنزیم هپاریناز موجود در عصاره محیط کشت باکتری سودوموناس آیروژینوزا بر رفع اثر مهار کنندگی هپارین طی Real-TimePCR صورت گرفت.روشکار: در مطالعه حاضر ابتدا دو نمونه خون هپارینه و EDTAدار جهت بررسی شدت اثر مهارکنندگی مورد آزمون Real-TimePCR قرار گرفتند. سپس در ادامه به نمونه خون هپارینه آلوده به باکتری اشیرشیاکلی در دو گروه با شرایط مختلف، عصاره محیط کشت باکتری سودوموناس آیروژینوزا اضافه شد. در گروه اول ابتدا DNA موجود در نمونه خون هپارینه، توسط روش فنول-کلروفرم ایزوآمیل الکل استخراج شد. سپس گرمخانه گذاری این نمونه ها با عصاره محیط کشت باکتری سودوموناس آیروژینوزا در ساعات مختلف صورت گرفت، اما درگروه دوم، نمونه ها قبل از استخراج DNA، در ساعات مختلف گرمخانه گذاری شدند. همچنین غلظت DNA موجود در هر دو گروه توسط دستگاه نانودرآپ انداز ه گیری شد و در نهایت تمام نمونه ها مورد آزمون Real-TimePCR قرارگرفتند.نتایجتجزیه و تحلیل نتایج حاصل از نمونه های مورد پژوهش نشان داد که نمونه خون هپارینه با وجود این که غلظت DNA بیشتری را نسبت به نمونه خون EDTAدار شامل می شود، اما به طور کامل مانع تکثیر ژنوم می شود. همچنین تیمار خون هپارینه به همراه عصاره محیط کشت باکتری سودوموناس آیروژینوزا قبل از استخراج DNA به مدت زمان بیشتر از 24 ساعت، موجب رفع اثر مهاری هپارین طی آزمون Real-TimePCR، حتی در چرخه آستانه (CT:Cycle thershold) پایین تر از نمونه EDTAدار می شود.نتیجه گیری نهایی: استفاده از عصاره محیط کشت باکتری سودوموناس آیروژینوزا ممکن است محققین را قادر سازد، بتوانند بدون نیاز به استفاده از آنزیم هپاریناز تجاری گران بها و محدود، از نمونه خون هپارینه در راستای تقویت و تشخیص ژنوم استفاده کنند.کلید واژگان: سودوموناس آئروژینوزا, گلیکوزآمینوگلیکان سولفات, هپاریناز, EDTA, qPCRBACKGROUNDHeparin is a sulfated glycosaminoglycan. Blood is a common source for DNA detection in all kinds of samples, and anticoagulants such as heparin and ethylenediaminetetraacetic acid (EDTA) are used to prevent coagulation. Because heparin has a strong inhibitory effect on polymerase chain reaction (PCR), it is not used in samples that will be tracked by DNA. There are physical, chemical, and enzymatic methods to eliminate the inhibitory effect of heparin on PCR test.OBJECTIVESFirst, to compare the intensity of the inhibitory effect of two anticoagulants, heparin, and EDTA, on the Real-Time PCR (qPCR), and then to investigate the impact of the heparinase enzyme present in the medium culture extract of Pseudomonas aeruginosa, on removing the inhibitory effect of heparin during the real-time PCR.METHODSIn the present study, two blood samples containing heparin and EDTA were subjected to a real-time PCR test to check the intensity of the inhibitory effect. Then, the medium culture extract of Pseudomonas aeruginosa was added to the heparinized blood sample infected with Escherichia coli bacteria in two groups with different conditions. In the first group, the DNA in the heparinized blood sample was extracted by the phenol-chloroform isoamyl alcohol method. Then, these samples were incubated with the extract of Pseudomonas aeruginosa bacteria culture medium at different hours, but in the second group, the samples were incubated at different hours before DNA extraction. Also, the DNA concentration in both groups was measured by a Nanodrop device, and finally, all samples were subjected to a real-time PCR test.RESULTSThe results of the research samples showed that although the heparinized blood sample contains more DNA concentration than the EDTA blood sample, it completely prevents genome replication. Also, incubating heparinized blood with Pseudomonas aeruginosa culture medium extract before DNA extraction for more than 24 hours removes the inhibitory effect of heparin during the real-time PCR, even at a lower cycle threshold than the EDTA-containing sample.CONCLUSIONSThe Pseudomonas aeruginosa culture medium extract may enable researchers to use heparinized blood samples for genome amplification and diagnosis without using expensive and limited commercial heparinase enzyme.Keywords: EDTA, Glycosaminoglycan sulfate, Heparinase, Pseudomonas aeruginosa, qPCR
-
-
درد احشایی یک احساس ناخوشایند است که درمان آن با داروهای سنتتیک دارای عوارضی همچون وابستگی روانی، دیسکرازی خونی و... بوده و تجویز داروهای گیاهی رهیافت مناسبی برای کاهش این عوارض می باشد. آویشن باغی از جمله گیاهان دارویی است که بر مبنای اطلاعات موجود در طب سنتی و برخی از پژوهش های نوین علمی، اثرات درمانی مختلفی دارد که از جمله ی آن ها می توان به خواص ضد باکتریایی و ضد قارچی گیاه مذکور و نیز کاربرد آن در برخی از اختلالات تنفسی اشاره نمود. هدف این پژوهش بررسی اثر تسکینی گیاه آویشن باغی بر درد احشایی است. این مطالعه تجربی بر روی 40 موش سوری نر نژاد N-MRI انجام گرفت (g4 ±36). موش ها به صورت تصادفی به گروه های کنترل، کنترل مثبت (فلونیکسین)، تیمار1، تیمار2 و تیمار3 تقسیم بندی شدند. گروه های کنترل و کنترل مثبت سرم فیزیولوژی و فلونیکسین (gk/gm2) و گروه های تیمار نیز به ترتیب دزهای 150، 300 و 450 میلی گرم بر کیلوگرم از عصاره ی آویشن را به صورت داخل صفاقی دریافت کردند. 15دقیقه پس از هر تجویز، موش ها برای القاء درد احشایی مورد تزریق اسید استیک 6/0 % (gk/lm 01) قرار گرفته و اثرات ضد دردی با شمارش تعداد رایت ها طی 30 دقیقه تعیین گشت. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و آنالیز واریانس یک طرفه و تست تکمیلی Tukey در سطح معنی داری 05/0<p مورد تجزیه و تحلیل واقع شدند. عصاره های آویشن با دزهای 150، 300 و 450 میلی گرم بر کیلوگرم و فلونیکسین با دز gk/gm2 درد را به صورت معنی داری کاهش دادند (05/0<p). این پژوهش اثر تسکینی گیاه آویشن باغی را بر درد احشایی را تایید می کند ولی نیاز به مطالعات بالینی بیشتری برای یافتن جایگاه مناسبی برای آن در میان ضد درد های احشایی می باشد.
کلید واژگان: آویشن, درد احشایی, رایتینگThe study of hydroalcoholic extract of Thymus vulgaris on visceral pain with a writhing test in miceVisceral pain is an unpleasant feeling that Using synthetic drugs for treatment has some side effects, such as psychological dependence and blood dyscrasia and for decreasing these side effects, administration of herbal medicine can be an appropriate approach. Based on existing information in traditional medicine and some recent scientific surveys, Thymus vulgaris plant is one type of herbs that has different therapeutic effects of which it is possible to point to antibacterial and antifungal effects and its application in some respiratory disorders The aim of this study is evaluation of the palliative effect of Thymus vulgaris on visceral pain. This experimental study was done on 40 NMRI male mice. (36±4g). Mice were divided randomly into control groups, positive group (flunixin), treatment 1, treatment 2, treatment 3. Control groups and positive group, normal saline and flunixin (2mg/kg) and also treatment groups respectively 150, 300, 450 mg/kg of Thymus vulgaris received intraperitoneally. 15minute after each injection, for visceral pain induction, mice were injected by acetic acid 0.6% (10ml/kg) and during 30 minutes, the analgesic effect was recorded by counting the number of Writing. Data were analyzed by SPSS statistical software, One-Way ANOVA and Tukey test with a significant level of P< 0.05. The extracts of Thymus with 150, 300, 450 mg/kg doses and flunixin with 2 mg/kg dose induced a significant reduction in pain response. (P<0.05). This study confirms the palliative properties of Thymus Vulgaris, but further clinical studies are necessary to find out a suitable place for that among the other visceral Analgesics.
Keywords: Thymus Vulgaris, Visceral pain, Writing -
مقدمه
تیماسین پلاس داروی گیاهی ایرانی ساخت شرکت مدین فارما برای برخی اختلالات تنفسی است. در این پژوهش اثر داروی مذکور بر اختلال حافظه و یادگیری ناشی از ایسکمی مغزی در حیوان آزمایشگاهی بررسی شد
روشاین پژوهش از نوع تجربی مداخله ای بود.در این تحقیق از 24 سر موش صحرایی نر استفاده شد.گروه های آزمایشی شامل کنترل منفی کنترل مثبت و دو گروه دریافت کننده تیماسین پلاس بودند.موش ها در گروه کنترل منفی مورد هیچگونه مداخله ای قرار نگرفتند.درگروه کنترل مثبت موش ها مورد جراحی انسداد موقت شریان کاروتید قرار گرفتند و نرمال سالین را دریافت کردند. در گروه های دریافت کننده تیماسین پلاس جراحی انجام شد و موش ها تیماسین پلاس را دریافت کردند.بمنظور ارزیابی حافظه از آزمون های ماز Tو اجتنابی غیر فعال استفاده و تحلیل داده ها از طریق تحلیل واریانس یکطرفه انجام شد.
یافته هااز نظر زمان یافتن غذا گروه کنترل مثبت در مقایسه با کنترل منفی افزایش معنی داری داشت.از نظر زمان تاخیر در قدم گذاری به محفظه تاریک گروه کنترل مثبت نسبت به کنترل منفی کاهش معنی داری داشت.از نظر زمان یافتن غذا، گروه های دریافت کننده تیماسین پلاس در مقایسه با کنترل مثبت کاهش معنی داری داشتند و بین کنترل منفی و گروه های مذکور اختلاف معنی داری مشاهده نشد. از نظر زمان تاخیر در قدم گذاری به محفظه تاریک بین کنترل مثبت و گروه های دریافت کننده تیماسین پلاس تفاوت معنی داری مشاهده نشد.
نتیجه گیریتیماسین پلاس از اختلال حافظه فضایی جلوگیری می کند ولی مانع از اختلال حافظه اجتنابی نمی شود.
کلید واژگان: تیماسین پلاس, ایسکمی مغزی, حافظه, موش صحراییIntroductionTymasin Plus(TP) is an iranian herbal medication manufactured by Medeen pharma company for some respiratory disorders.
MethodThis was an interventional research. 24 male rats were divided in 4 groups including negative control positive control and 2 TP administered groups. No intervention was done on rats in negative control group Transient Carotid Artery Occlusion Surgery(TCAOS) was done in positive control and TP administered groups. After surgery rats in positive control group received normal saline. Rats in TP administered groups received TP after TCAOS. T-maze and passive avoidance tests were used for memory and learning and One-way ANOVA was used for statistical analysis.
ResultsFood finding latency time significantly increased in positive control group in comparison of negative control. Step-through latency time in positive control group was significantly reduced in comparison of negative control. Food finding latency time was significantly reduced in TP administered groups in comparison of positive control. No significant difference was observed between negative control and TP administered groups based on food finding latency time .No significant difference was observed between positive control and TP administered groups based on step-through latency time.
ConclusionTymasin Plus prevents spatial memory impairment but has no effect on avoidance behavior impairment.
Keywords: Tymasin plus, cerebral ischemia, Memory, Rat -
اسید سیالیک (sialic acid; SA) یک مشتق استیله از اسید نورآمینیک می باشد که به طور گسترده ای در بافت های پستانداران توزیع می شود، ولی ازآنجاکه معمولا به گلیکوپروتئین ها، گلیکولیپید ها، الیگوساکارید ها و پلی ساکارید ها متصل می شود، مقدار کمی از آن در سرم به شکل آزاد وجود دارد. علاوه بر این، </ یک جزء ساختاری مهم در غشا های بیولوژیکی است و به طور گسترده ای در باکتری ها و بافت های حیوانی یافت می شود ولی غلظت آن به سرعت در نتیجه التهاب و آسیب های بافتی افزایش می یابد. در این مطالعه اثر جفت ماندگی بر میزان اسید سیالیک سرم در 60 راس گاو شیری هلشتاین در دو گروه برایر سالم و جفت مانده توسط آزمایش ساندویچ الایزا،از 3 هفته قبل از زایش تا یک هفته پس از آن که دوره انتقال نامیده می شود، مورد بررسی قرار گرفت. داده های به دست آمده در گروه گاوهای جفت مانده و سالم در پنج تکرار مختلف و در هر هفته مورد مقایسه قرار گرفت.اختلاف آماری معنی داری از لحاظ مقادیر سرم بین گروه های جفت مانده و سالم در دو هفته مانده به زایش و همچنین یک هفته پس از زایش مشاهده گردید (05/0p</em><). همچنین در روند تغییرات غلظت </ پلاسمای گاوهای بررسی شده طی هفته های مختلف در هر گروه، اختلاف آماری معنی داری مشاهده گردید (05/0p</em><). نتایج مطالعه حاضر نشان داد که غلظت بالای </ سرم در دوره انتقالی با جفت ماندگی در ارتباط است و می توان از آن به عنوان یک پارامتر در کنار سایر روش های پیشگویی و تشخیص جفت ماندگی برای تشخیص این عارضه استفاده کرد.
کلید واژگان: گاو شیری هلشتاین, اسیدسیالیک, پلاسما, جفت ماندگیBackground and PurposeSialic acid (SA), an acetylated derivative of neuroaminic acid, is widely distributed in mammals’ tissues. Since SA is usually bound to glycoproteins, glycolipids, oligosaccharides and polysaccharides, small amount of it is free in the body. Moreover, SA is an important structural component of biological membrane. It was also widely found in bacteria and animal tissues. Sialic acid concentration increases rapidly following the inflammatory and injury process. The mechanism inducing SA increase is not clearly understood. However, investigators have reported that SA localised at the end chain of many acute phase proteins can be used as marker for the determination acute phase protein concentration.
Materials and MethodsThe effect of retained fetal membrane (RFM) on plasma Sialic acid activity was studied on 60 postpartum Holstein dairy cows with ELISA from 3 weeks before calving to 1 week after calving as named transitional period, weekly.
ResultsThere was a significant between the RFM and healthy groups in the amount of Sialic acid in two weeks to calving and also after calving. There was a significant difference in the trend of variation of Sialic acid concentration during different weeks in each group.
ConclusionThe results indicated that upper plasma Sialic acid activity is associated with RFM in the early postpartum period and can use as a RFM diagnostic parameter beside other diagnostic parameters in dairy cows.
Keywords: Holstein dairy cows, Sialic acid, Plasma, Retained fetal membrane -
زمینه و هدفگیاه آویشن باغی و بابونه آلمانی من جمله گیاهان دارویی بوده که بنابر اطلاعات علمی موجود دارای اثرات ضدالتهابی می باشند. درد احشایی یک احساس ناخوشایند است که درمان آن با داروهای سنتتیک دارای عوارضی همچون وابستگی روانی، دیسکرازی خونی و مضرات دیگر بوده و تجویز داروهای گیاهی رهیافت مناسبی برای کاهش این عوارض می باشد. این پژوهش جهت بررسی اثر تسکینی عصاره های هیدروالکلی آویشن باغی و بابونه آلمانی و نیز اثر تجویز توامان آنان بر درد احشایی انجام شد. ). موش ها به صورت تصادفی به پنج شامل 36± g4 انجام گرفت ( N-MRI موش سوری نر نژاد 40مواد و روش هااین مطالعه تجربی بر روی ) و گروه های درمانی 2 mg/kg گروه کنترل منفی دریافت کننده ی سرم فیزیولوژی، گروه کنترل مثبت دریافت کننده ی فلونیکسین مگلومین ( ) تقسیم بندی شده و داروها و عصاره های هیدروالکلی 300 mg/kg) و آویشن-بابونه(300 mg/kg)، بابونه آلمانی(300 mg/kgآویشن باغی( %0/6 دقیقه پس از هر تجویز، موش ها برای القاء درد احشایی مورد تزریق اسید استیک 15مذکور را به صورت درون صفاقی دریافت نمودند. و SPSS دقیقه تعیین گشت. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری 30 ) قرار گرفته و اثرات ضد دردی با شمارش تعداد رایت ها طی 10 ml/kg( مورد تجزیه و تحلیل واقع شدند.P >0/001 در سطح معنی داری Tukey آنالیز واریانس یک طرفه و تست تکمیلی ) سبب کاهش معنی دار درد در مقایسه با گروه 150 mg/kg) و آویشن(150 mg/kgیافته هاتجویز توامان عصاره های هیدروالکلی بابونه( ) به صورت مجزا کاهش معنی دار درد را در مقایسه 300 mg/kg) و بابونه (300 mg/kg ). اما عصاره های آویشن( P>0/001کنترل منفی شد( .)P<0/001با گروه کنترل منفی نمایان نساختند(نتیجه گیریتجویز توامان گیاهان آویشن و بابونه دارای اثر سینرژیسمی در زمینه تسکین درد احشایی نسبت به تجویز مستقل هر یک از این دو گیاه بوده ولی بایستی اثر ضد دردی ترکیبات مذکور طی کارآزمایی بالینی مورد مطالعه قرار گیرد.کلید واژگان: گیاه آویشن, بابونه, درد احشایی, ضد دردیAims andBackgroundBased on existing scientific information, Thymus vulgaris and Matricaria chamomilla are two kinds of herbs with some anti-inflammatory effects. There are some serious side effects such as psychological dependence or blood dyscrasia subsequent to using synthetic drugs in order to treat unpleasant feeling due to Visceral pain. In order to lessen the side effects, administration of herbal medicines could be helpful. The purpose of this study is evaluating the palliative effects of hydroalcholic extracts of Thymus vulgarisand Matricaria chamomilla and their Synergistic effects on visceral pain.Materials And MethodsThis experimental study was performed on 40 N-MRI male mice (36±4g) who were randomly divided into five groups: the Negative Control group treated with normal saline, Positive Control group treated with Flunixin meglumine(2 mg/kg) and the groups of Thymus vulgaris therapy(300mg/kg), Matricaria chamomilla therapy (300mg/kg) and the last one that received both Thymus and Matricaria (total 300mg/kg).These groups received drugs and hydroalcholic extracts with intraperitonial injection. The Mice were injected with acetic acid 0.6% (10ml/kg) to make visceral pain; 15 minutes after each intraperitonial administration, the palliative effects were recorded by counting the number of writhing in 30 minutes. The data was analyzed by SPSS statistical software and One-Way ANOVA (Tukey) test. The significant value was shown with (p Findings: Co-administration of Thymus vulgaris (150 mg/kg) and Matricaria chamomilla (150 mg/kg) showed a significant reduction of pain compared to negative control group(p0.001).ConclusionCo-administration of Thymus vulgaris and Matricaria chamomilla can be more effective than their single administration; however further clinical studies are necessary to find a suitable place for them among other visceral analgesics.Keywords: Thymus plant, Matricaria, Visceral Pain, Analgesics
-
زمینه و هدفگیاه آویشن باغی یک گیاه دارویی است که بنابر اطلاعات علمی موجود دارای اثرات ضدالتهابی می باشد. درد احشایی یک احساس ناخوشایند است که درمان آن با داروهای ضدالتهاب غیراستروئیدی دارای عوارضی همچون زخم معده، دیسکرازی خونی و نارسایی مزمن کلیوی بوده و یافتن ترکیبات گیاهی دارای اثر سینرژیسمی با این دسته ی دارویی، رهیافت مناسبی برای تقلیل دوز مصرفی و عوارض آنان است. این پژوهش جهت بررسی اثر تسکینی تجویز توامان عصاره ی هیدروالکلی آویشن باغی و فلونیکسین مگلومین بر درد احشایی انجام شد. ). موش ها به صورت تصادفی g4 ±36 انجام گرفت( N-MRI موش سوری نر نژاد 40مواد و روش هااین مطالعه ی تجربی بر روی ) و 2 mg/kg به پنج گروه شامل کنترل منفی دریافت کننده ی سرم فیزیولوژی، گروه کنترل مثبت دریافت کننده ی فلونیکسین( ) و آویشن-فلونیکسین تقسیم بندی شده و داروها و عصاره های هیدروالکلی 1 mg/kg)، فلونیکسین(100 mg/kg گروه های تیمار آویشن( دقیقه پس از هر تجویز، موش ها برای القاء درد احشایی مورد تزریق اسید استیک 15مذکور را به صورت درون صفاقی دریافت نمودند. دقیقه تعیین گشت. داده ها با استفاده از نرم افزار 30 ) قرار گرفته و اثرات ضد دردی با شمارش تعداد رایت ها طی 10 ml/kg( %0/6 مورد تجزیه و تحلیل واقع شدند.P>0/001 در سطح معنی داری Tukey و آنالیز واریانس یک طرفه و تست تکمیلی SPSSآماری ). دو P>0/001یافته هاگروه کنترل مثبت و گروه های تیمار در مقایسه با گروه کنترل منفی کاهش معناداری را در پاسخ به درد نشان دادند( )P>0/001 گروه کنترل مثبت و آویشن-فلونیکسین در مقایسه با دو گروه تیمار فلونیکسین و آویشن در تسکین درد، کاهش معنی دار داشتند( .)P<0/001 ولی نسبت به هم فاقد اختلاف معنی دار بودند(نتیجه گیریتجویز توامان آویشن و فلونیکسین دارای اثر سینرژیسمی در زمینه تسکین درد احشایی نسبت به تجویز مستقل هر یک از این دو ترکیب استکلید واژگان: آویشن باغی, فلونیکسین, درد, رایتینگAim andBackgroundBased on existing scientific information Thymus vulgaris is a medical herb which has anti- inflammatory effects. Visceral pain is an unpleasant feeling, however its treatment with NSAIDs results in serious side effects such as gastric ulcer, blood dyscrasia and Renal failure. In order to decrease these side effects and the dosage of drugs, co-administration of synergistic herbal medicine with these drugs can be a solution. The aim of this study was to evaluate the palliative interactive effect of hydroalcholic extract of Thymus vulgaris and Flunixinmeglumine on visceral pain.
Methods and Materials: This experimental study was performed on 40 N-MRI male mice (36±4g).Animals were randomly divided into five groups: Negative Control group treated with normal saline, Positive Control group treated with Flunixin (2 mg/kg) and treatment groups receiving Flunixin (1mg/kg), Thymus vulgaris(100mg/kg) and both Thymus(100mg/kg) plus Flunixin(1mg/kg). All these groups received drugs and hydroalcholic extracts via intraperitonial injection. The Mices were injected with acetic acid 0.6% (10ml/kg) for visceral pain induction, and 15 minutes after each intraperitoneal administration, palliative effects were recorded by counting the number of Writhing during 30 minutes. The data was analyzed by SPSS using One-Way ANOVA (Tukey) test. The significant value was shown with p Findings: The positive control group and treatment groups showed a significant reduction in pain response when compared to negative control group (p>0.001). Both Postive control and Thymus-Flunixin groups had a significant reduction in pain response in comparison with both Flunixin and Thymus groups (p0.001).ConclusionsCo-administration of Thymus vulgaris and Flunixin results in synergistic analgesic effect.Keywords: Thymus vulgaris, Flunixin, Visceral pain, Writhing -
زمینه و هدفدرد احشایی یک احساس ناخوشایند است که درمان آن با داروهای سنتتیک دارای عوارضی همچون وابستگی روانی، زخم های معدی، دیسکرازی های خونی و مضرات دیگر بوده و تجویز داروهای گیاهی رهیافت مناسبی برای کاهش این عوارض می باشد. این پژوهش جهت بررسی اثر تسکینی عصاره ی هیدروالکلی گیاه ملق ازرق بر درد احشایی است.روش بررسیاین مطالعه ی تجربی بر روی 40 موش سوری نر نژاد N-MRI انجام گرفت( g4 ±36). موش ها به صورت تصادفی به گروه های کنترل، کنترل مثبت (کتوپروفن)، تیمار1، تیمار2 و تیمار3 تقسیم بندی شدند. گروه های کنترل و کنترل مثبت به ترتیب سرم فیزیولوژی و کتوپروفن (mg/kg25) و گروه های تیمار نیز به ترتیب دزهای 100، 200 و 300 میلی گرم بر کیلوگرم از عصاره ی ملق ازرق را به صورت داخل صفاقی دریافت کردند. 15دقیقه پس از هر تجویز، موش ها برای القاء درد احشایی مورد تزریق اسید استیک 6/0 % (ml/kg10) قرار گرفته و اثرات ضد دردی با شمارش تعداد رایت ها طی 30 دقیقه تعیین گشت. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و آنالیز واریانس یک طرفه و تست تکمیلی Tukey در سطح معنی داری 05/0P< مورد تجزیه و تحلیل واقع شدند.یافته هاعصاره های ملق ازرق با دزهای 100، 200 و 300 میلی گرم بر کیلوگرم در مقایسه با کنترل منفی کاهش معنی داری درد را نمایان ساختند(05/0>P) و نسبت به گروه کنترل مثبت فاقد اختلاف معنی دار بودند(05/0نتیجه گیریاین پژوهش اثر تسکینی یکسان گیاه ملق ازرق را بر درد احشایی را تایید می کند ولی نیاز به مطالعات بالینی بیشتری برای یافتن جایگاهی مناسب برای این ترکیب در میان ضد درد های احشایی می باشد.کلید واژگان: ملق ازرق, درد احشایی, ضد دردیAims andBackgroundVisceral pain is unpleasant felling that there are same serious side effects associated with using synthetic drugs for its treatment, such as psychological dependence, gastric ulcers and blood dyscrasia and for decreasing these side effects, administration of herbal medicine can be appropriate approach. The aim of this study was to evaluate the palliative effect of Commiphora mukul hydroalcholic extract on visceral pain.MethodsThis experimental study was done on 40 NMRI male mice. (36±4g). Mice were divided randomly into negative control group, positive control group (Ketoprofen), treatment 1 , treatment 2 ,treatment 3. Respectively Control group and positive group received normal salin and Ketoprofen (25mg/kg) and also treatment groups respectively received 100, 200 ,300 mg/kg of Commiphora mukul intraperitoneally. 15minute after each injection , for visceral pain induction, mices were injected by acetic acid 0.6% (10mg/kg) and during 30 minutes, the analgesic effect was recorded by counting the number of Writing. Datas were analyzed by SPSS statistical software , One-Way ANOVA and Tukey test with the significant level of PResultsHydroalcoholic extracts of Commiphora mukul at 100, 200 and 300 mg/kg induced a significant reduction in pain response when compared to negative control group (p0.05).ConclusionThis study confirmed the palliative properties of Commiphora mukul on visceral pain but further clinical studies are necessary to find out a suitable place for it among the other visceral analgesics.Keywords: Commiphora, Visceral Pain, Analgesics
-
زمینه و هدفدرد احشایی یک احساس ناخوشایند است که درمان آن با داروهای سنتتیک دارای عوارضی همچون وابستگی روانی، دیسکرازی خونی و غیره بوده و تجویز داروهای گیاهی رهیافت مناسبی برای کاهش این عوارض می باشد. باریجه از جمله گیاهان دارویی است که بر مبنای اطلاعات موجود در طب سنتی و برخی از پژوهش های نوین علمی، اثرات درمانی مختلفی دارد که از جمله ی آن ها می توان به خواص ضد باکتریایی، ضد قارچی، آنتی اکسیدانی و ضد التهابی گیاه مذکور اشاره نمود. هدف این پژوهش بررسی اثر تسکینی گیاه باریجه بر درد احشایی است.روش بررسیاین مطالعه تجربی بر روی 40 موش سوری نر نژاد N-MRI انجام گرفت( g4 ±36). موش ها به صورت تصادفی به گروه های کنترل، کنترل مثبت (فلونیکسین)، تیمار1، تیمار2 و تیمار3 تقسیم بندی شدند. گروه های کنترل و کنترل مثبت به ترتیب سرم فیزیولوژی و فلونیکسین (mg/kg2) و گروه های تیمار نیز به ترتیب دوزهای 25، 50 و 100 میلی گرم بر کیلوگرم از عصاره ی باریجه را به صورت داخل صفاقی دریافت کردند. 15دقیقه پس از هر تجویز، موش ها برای القاء درد احشایی مورد تزریق اسید استیک 6/0 % (ml/kg10) قرار گرفته و اثرات ضد دردی با شمارش تعداد رایت ها طی 30 دقیقه تعیین گشت. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و آنالیز واریانس یک طرفه و تست تکمیلی Tukey در سطح معنی داری 05/0P< مورد تجزیه و تحلیل واقع شدند.یافته هاعصاره های باریجه با دوزهای 25، 50 و 100 میلی گرم بر کیلوگرم در مقایسه با کنترل منفی کاهش معنی داری درد را نمایان نساختند(05/0نتیجه گیریطی این پژوهش مشخص گشت که عصاره ی باریجه فاقد اثر تسکینی بر درد احشایی می باشد. ولی لازم است تا مطالعات بیشتری بر روی اثر ضد دردی اجزاء آن صورت گیرد.کلید واژگان: باریجه, درد احشایی, ضد دردیBackgroundVisceral pain is unpleasant felling that Using synthetic drugs for treatment has some side effects, such as psychological dependence and blood dyscrasia and for decreasing these side effects, administration of herbal medicine can be appropriate approach. Based on existing information in traditional medicine and some recent scientific surveys, Ferula gummosa plant is one type of herbs that has different therapeutic effects of which it is possible to point to antibacterial, antifungal, antioxidant and anti-inflammatory effects.The aim of this study is evaluation of palliative effect of Ferula gummosa on visceral pain.MethodsThis experimental study was done on 40 NMRI male mice. (36±4g). Mice were divided randomly into control group, positive group (flunixine), treatment 1 , treatment 2 ,treatment 3. Respectively Control group and positive group received normal salin and flunixine (2mg/kg) and also treatment groups respectively received 25, 50 ,100 mg/kg of Ferula gummosa intraperitoneally. 15minute after each injection , for visceral pain induction , mices were injected by acetic acid 0.6% (10mg/kg) and during 30 minutes, the analgesic effect was recorded by counting the number of Writing. Datas were analyzed by SPSS statistical software , One-Way ANOVA and Tukey test with the significant level of PResultsThe extracts of Ferula gummosa with 25, 50, 100 mg/kg doses in compared with negative control doesnt induced a significant reduction in pain response (PConclusionThis study confirms that Ferula gummosa had no palliative properties on visceral pain. But further studies are necessary to find out an Analgesic effect of its components.Keywords: Ferula, Visceral Pain, Analgesics
-
سابقه و هدفآویشن شیرازی یکی از شناخته شده ترین گیاهان دارویی از تیره نعنا بوده و دارای خواص دارویی بسیاری از جمله درمان عفونت ها و التهابات گوارشی و تنفسی و خواص ضد میکروبی می باشد و استفاده از پتانسیل دارویی این گیاهان در عرصه های مختلف بسیار ضروری به نظر می رسد. هدف این تحقیق بررسی اثر اسانس آویشن شیرازی به جیره جوجه های گوشتی بر سیستم ایمنی این پرندگان بود.مواد و روش هاغلظت های متفاوت از اسانس آویشن شیرازی به جیره جوجه های گوشتی افزوده شد و سپس عیار آنتی بادی های علیه سویه B1 ویروس نیوکاسل و گلبول قرمز گوسفند و هم چنین میزان تحریک لنفوسیت های T در گروه های مختلف مورد بررسی و آنالیز قرار گرفت.یافته هاعیار پادتن های ایجاد شده علیه ویروس نیوکاسل، در گروه های دریافت کننده غلظت های ppm 400 و 200 اسانس آویشن شیرازی در مقایسه با گروه شاهد به صورت معنی داری (p<0.01) بالاتر بود. عیار پادتن های ایجاد شده علیه SRBC در گروه دریافت کننده ppm 400 اسانس، به صورت معنی داری کم تر (p<0.05) و میزان آن در گروه دریافت کننده ppm 200 به صورت معنی داری (p<0.05) بالاتر از گروه شاهد می باشد. هم چنین میزان تورم پوست در آزمون DTH، 48 ساعت پس از تزریق آنتی ژن در گروه دریافت کننده ppm 200 اسانس به صورت معنی داری بیش تر (p<0.05) از گروه شاهد بوده و در گروه دریافت کننده ppm 400 اسانس در زمان های 72 و 48 ساعت نسبت به سایر گروه ها به صورت معنی داری (p<0.05) کم تر بود.نتیجه گیریاثرات اسانس آویشن شیرازی بر سیستم ایمنی جوجه های گوشتی وابسته به دز بوده و در غلظت های پایین، این گیاه خاصیت تحریکی بر سیستم ایمنی جوجه ها را نشان داد. ازاین رو، استفاده از آویشن شیرازی در غلضت های پایین برای افزایش مقاومت طیور در برابر عفونت های گوارشی و تنفسی توصیه می شودکلید واژگان: اسانس آویشن شیرازی, ایمنی هومورال, ایمنی سلولی, جوجه گوشتیKoomesh, Volume:18 Issue: 1, 2016, PP 227 -235IntroductionZattariamultiflora (Z. multiflora) is a herb belonging to Labiatae family with known therapeutic effects, like anti-inflammatory and antimicrobial activity especially for gastrointestinal tract and respiratory systems and use of such herbs seems to be necessary in todays medicine. The aim of present study was to evaluate the effects of Z. multiflora essence on immunity of broilers.Materials And MethodsDifferent concentrations of Z. multiflora were added to the food of broilers, then the antibody titers were measured for Sheep Blood Cells (SRBC) and Newcastle Disease virus (NDV) plus stimulation rate of T-lymphocytes by Delayed-Typed Hypersensitivity (DTH) assayResultsAssays revealed that addition of 200 & 400 ppm of Z. multiflora essence in the diet of broilers increased Ab levels against NDV, statistically (pConclusionThe effects of Z. multiflora on immune system of broilers is dose dependent and use of lower concentrations of this herbal showed immunomodulatory properties. Thus, it is recommended to use the low concerntations of Zattariamultiflora in order to increase the resistance of broilers against enteric and respiratory infections.Keywords: Zattariamultifolra essence, Humoral immunity, Cellular immunity, Broilers
-
مقدمهگیاه زالزالک (Crataegus melanocarpa) از جمله گیاهان دارویی است که خواص درمانی مختلفی در منابع سنتی و مبتنی بر دانش بومی درخصوص آن ذکر شده است. از جمله خواص مورد اشاره، تاثیر این گیاه بر سیستم عصبی است.هدفاین پژوهش به منظور بررسی اثر تزریق درون بطنی - مغزی (I.C.V) عصاره اتانولی برگ گیاه زالزالک در موش های صحرایی با رفتار ترس ناشی از پنتیلن تترازول (PTZ) صورت گرفته است.روش بررسیدر این پژوهش موش های صحرایی نر به طور تصادفی به سه گروه تجربی، کنترل مثبت PTZ)) و شاهد (سالین) تقسیم شدند. در گروه تجربی عصاره برگ گیاه زالزالک به میزان g/Ratμ 4000 (موثرترین دوز) به صورت I.C.V به موش هایی که پنتیلن تترازول را به میزان 20 میلی گرم بر کیلوگرم به صورت داخل صفاقی (I.P) دریافت کرده بودند، تزریق شد و رفتار ترس در این گروه با استفاده ازElevated plus – maze نسبت به گروه شاهد (سالین) و گروه کنترل مثبت (PTZ) بررسی و مقایسه شد.نتایجنتایج این مطالعه نشان می دهد که زمان اقامت (%OAT) و دفعات ورود حیوانات به بازوی باز (%OAE) در گروه تجربی، نسبت به گروه شاهد و کنترل مثبت افزایش معنی داری دارد (05/0>p).نتیجه گیریبه طور کلی نتایج این تحقیق نشان داد که تزریق درون بطنی – مغزی عصاره برگ گیاه زالزالک با دوز g/Ratμ 4000 به طور معنی داری باعث کاهش در بروز رفتار ترس ناشی از پنتیلن تترازول می شود.
کلید واژگان: زالزالک, پنتیلن تترازول, حافظه و یادگیری, ترسIn traditional medicine "Crataegus melanocarpa" is one of the medicinal plants that has many therapeutic effects. One of them is its effect on nerveous system.ObjectiveEvaluation of Intracerebroventricular (ICV) injection of alcoholic extract of "crataegus melanocarpa" leaves on fear behavior in presence pentylenetetrazole (PTZ) in adult male rat.MethodsAnimals were divided into 3 groups: experimental, saline and, pentylenetetrazole (PTZ) 20mg/kg as positive control (I.P). In the experimental group, the animals received 4000 μg/Rat alcoholic extract of "Crataegus melanocarpa" leaves (ICV) and PTZ (I.P). Then plus maze was used for evaluation of the fear. Open arm entries percentage (%OAE) and open arm time percentage (%OAT) were evaluated.ResultsThe results show that intracerebroventricular (ICV) injection of alcoholic extract of "Crataegus melanocarpa" leaves increased %OAE and %OAT significantly (p<0.05).ConclusionWe concluded that alcoholic extract of "Crataegus melanocarpa" is effective on fear reduction in presence pentylenetetrazole (PTZ) in adult male rat.Keywords: Crataegus Melanocarpa, Pentylenetetrazole, Memory, Learning, Fear -
مواجهه مزمن با میدان های مغناطیسی می تواند آثار نامطلوبی بر حافظه و یادگیری داشته باشد. این مطالعه با هدف بررسی اثر حفاظتی عصاره زعفران بر اختلالات تثبیت حافظه در رت های در معرض تابش میدان مغناطیسی انجام شد. 120 موش صحرایی نر از نژاد ویستار در 12 گروه ده تایی به مدت 5 روز، هر روز به مدت 1، 3 و 5 ساعت در معرض تابش میدان مغناطیسی با شدت 5/2 تسلا قرار گرفتند و آثار حفاظتی عصاره زعفران با دوزهای 125 ،200 ، 300 میلی گرم برکیلوگرم در سطح معنی دار (05/0p≤) به روش یادگیری احترازی غیر فعال در دستگاه شاتل باکس در مقایسه با گروه کنترل بررسی شد. مواجهه یک ساعتی موش ها با میدان مغناطیسی تاثیر معنی داری بر تثبیت حافظه نداشت. افزایش زمان مواجهه به 3 و5 ساعت در مقایسه با گروه کنترل سبب اختلال درتثبیت حافظه شد(05/0P<). تجویز درون صفاقی عصاره زعفران در دوز 300 میلی گرم عصاره بر کیلوگرم تاثیر معنی داری در بهبود تثبیت حافظه در مقایسه با گروه کنترل داشت. تابش میدان مغناطیسی 5/2 میلی تسلا و50 هرتز سبب اختلال در تثبیت حافظه شد. عصاره آبی زعفران با دوز 300 میلی گرم بر کیلوگرم ممکن است دارای آثار حفاظتی و بهبود دهنده اختلالات تثبیت حافظه شود.کلید واژگان: میدان الکترومغناطیس, تثبیت حافظه, عصاره آبی زعفرانExposure to magnetic fields can effect on the learning and memory. The protective effect of saffron extract on memory consolidation disorders in rats exposed to magnetic fields was investigated. 120 male Wistar rats in 12 groups exposed to magnetic field For 5 days with intensity 2.5 tesla for 1, 3 and 5 hour and protective effects of saffron extract with doses of 125 mg, 200 mg and 300 mg (P ≤0.05) compared to the control group by passive avoidance learning method in shuttle box. One hour exposure with magnetic field had no effect on the rats’ memory consolidation (P ≤0.05). Increase exposure time to 3 and 5 hours had a memory consolidation Impairment compared to the control group (P ≤0.05). Administered rats with 300 mg Inter peritoneal saffron extract improved memory consolidation (P ≤0.05) compared to the control group. Exposure to magnetic fields 2.5 mT, 50 Hz impair memory consolidation. Saffron aqueous extract at a dose of 300 mg per kg may have a protective effect and be improvement consolidation impairments.Keywords: Magnetic fields, Consolidation memory, Aqueous extract of saffron
-
مقدمهسرطان تخمدان یکی از شایع ترین سرطان های موجود در زنان می باشد. با توجه به نقش آنزیم های سیکلواکسیژناز (COX) و تولید پروستاگلندین نوع E2 در ایجاد ضایعات توموری، به کارگیری ترکیباتی به عنوان مهارکننده های سیکلواکسیژناز در ممانعت از ایجاد سرطان می تواند موثر باشد. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی نقش فلونیکسین به عنوان مهارکننده غیر انتخابی آنزیم سیکلواکسیژناز در بروز سرطان تخمدان بر روی موش های صحرایی ماده نژاد ویستار انجام شده است.مواد و روش هادر این مطالعه تجربی از 48 سر موش صحرایی ماده نژاد ویستار در 6 گروه استفاده شد. به منظور القای سرطان از تزریق مستقیم 7-12 دی -میتل بنزاآنتراسن (7،12 Dimethyl Benza Anthracene) به داخل تخمدان استفاده شد. گروه های مورد آزمایش شامل گروه شاهد منفی (بدون تزریق)، گروه شاهد با تزریق DMBA، گروه شاهد مثبت همراه با تزریق سالین (DMBA-Saline) و 3 گروه مداخله که بعد از اتصال تومور با DMBA از روز دهم به بعد به طور 2 روز در میان، مورد تزریق عضلانی فلونیکسین مگلوماین در دزهای 5/0، 1 و 5/1 میلی گرم قرار گرفتند. مقایسه بین گروه ها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه انجام شد.نتایجمیانگین وزن تومور در گروه های دریافت کننده دارو در مقایسه با گروه های شاهد مثبت و DMBA به طور معناداری کاهش یافته است. میانگین وزن تخمدان در سه گروه دریافت کننده فلونیکسین نسبت به گروه شاهد منفی (طبیعی) اختلاف آماری معناداری را نشان نمی دهد (05/0P>).نتیجه گیریاین تحقیق تاثیر مثبت فلونیکسین در درمان سرطان تخمدان را تایید می کند، به طوری که برش های میکروسکوپی حاصل از بافت تخمدان در گروه های دریافت کننده دارو نشان می دهد، سلول های سرطانی در حال تحلیل رفتن هستند تا جایی که سلول ها مجددا در حال به دست آوردن نظم طبیعی خود می باشند.
کلید واژگان: سرطان تخمدان, فلونیکسین, سرطان زای شیمیایی, موش های ماده, دی, متیل بنزاآنتراسنIntroductionOvary cancer is one of the commonest cancers among the women. With regard to role of cyclooxygnase(COX) enzyme and production of prostaglandin type E2 in causing tumor damages in ovary cancer, application of compounds to inhibit cyclooxygnase can be effective in preventing ovary cancer. Thus, the present study was carried out to evaluate flunixin as nonselective inhibitor of Cyclooxygenase enzymes in developing ovary cancer in female Wistar rats.MethodsIn this experimental research, forty eight female Wistar rats, assigned into six groups, were used. To induce cancer, 7,12 Dimethyl Benza Anthracene was directly injected into ovary. Control groups included a negative control group (no injection), a DMBA injection control group and a positive control group (DMBA+Saline injection). Ten days after administrating DMBA to the tumor, three doses (0.5, 1, 1.5 mg) of flunixin meglumine were injected into the three case groups every third day. The comparison between groups was made by using one-way ANOVA.ResultsThe mean weight of tumors significantly decreased in drug receiving groups, compared to positive control and DMBA control groups. The mean weight of ovary in the three groups receiving flunixin did not show any significant difference, compared with the negative control (natural) group (p>0.05).ConclusionThis study confirms the positive effect of the flunixin in treating the ovary cancer. The microscopic slices of ovary tissues in the experimental (drug receiving) groups indicate that cancerous cells are decreasing so that the cells tend to gain their own normal order again.Keywords: Ovary cancer, Flunixin, Chemical carcinogen DMBA, Female rats -
زمینه و هدفسرطان تخمدان با اینکه شیوع چندان زیادی ندارد اما یکی از عوامل مهم مرگ و میر در زنان محسوب می گردد. با توجه به نقش آنزیم های سیکلواکسیژناز (COX) در کانسر و تولید پروستاگلندین نوع E2 در ایجاد ضایعات توموری، به کارگیری مهار کننده های COX در ممانعت از ایجاد سرطان موثر بنظر می رسد. هدف از پژوهش حاضر ارزیابی اثرکتوپروفن به عنوان مهار کننده غیر انتخابی آنزیم سیکلواکسیژناز در بروز سرطان تخمدان در موش های صحرایی ماده بود.مواد و روش کاردر این پژوهش از موش های صحرایی ماده نژاد ویستاراستفاده شد. حیوانات به 5 گروه تقسیم شدند: گروه اول گروه نرمال بود، گروه دوم فقط تزریق (DMBA) 7،12 Dimethyl benz(a) anthracene را داشتند، گروه سوم تحت تزریق DMBA +Saline واقع شدند و گروه های بعد مورد تزریق مقادیر مختلف کتوپروفن قرار گرفتند. به منظور القاء سرطان از DMBA استفاده شد، که مستقیما به داخل تخمدان حیوان تزریق گردید. دراین تحقیق وزن تخمدان و خصوصیات هیستوپاتولوژیکی تخمدان در تمام گروه های آزمایشی مورد سنجش و بررسی قرار گرفت. و در انتها اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS16 و آنالیز واریانس یک طرفه تحلیل شد.یافته هادر این پژوهش وزن تومور در گروه های دریافت کننده کتوپروفن به شدت کاهش یافت، به طوری که وزن تخمدان در گروه های مورد تزریق کتوپروفن به ترتیب 004/0± 037/0 و 001/0± 033/0 گرم در حالی که در گروه سوم میانگین 008/0±152/0 بود. در برش های میکروسکوپی نیز، کاهش رشد تومور را در گروه های دریافت کننده کتوپروفن نشان داده شد.نتیجه گیریاین تحقیق تاثیر مثبت این ترکیب را در درمان سرطان تخمدان تایید می کند، اگرچه مطالعات بیشتری مورد نیاز است.
کلید واژگان: سیکلواکسیژناز, سرطان تخمدان, کتوپروفن, رتBackground and ObjectiveAlthough ovarian cancer is not common but it is considered as an important cause of death in women. Considering the role of cyclooxygenase (COX) enzyme in cancer, as well as the production of prostaglandin E2 in tumor lesions, it seems that COX inhibitors are effective in cancer. The aim of present study was to evaluate the effect of ketoprofen as a non-selective cyclooxygenase enzyme in ovarian cancer in female rats.Materials and MethodIn this study, female Wistar rats were used. The animals were divided into five groups: the first group was normal group, the animals of the second group were only injected with (DMBA)7,12 Dimethylbenz(a) anthracene, the third group received DMBA + Saline, the other groups were treated with various doses of ketoprofen. In order to induce cancer, DMBA was injected directly into the ovary. The weight ovaries and the histopathological features were evaluated in all groups.ResultIn this study, tumor weight was reduced extremely in ketoprofen receiving groups, so that the weight of ovaries was 0.037±0/004 and 0.033± 0/001 respectively, while, in the third group the weight was 0.152±0.008. The microscopic slices of ovarian tissues also showed the reduced tumor growth in the ketoprofen receiving groups.ConclusionThis study confirms the positive effects of ketoprofen in treatment of ovarian cancer but further investigations need to be done. -
مقدمهباتوجه به اثرات متقابل مغز و طحال، در این پژوهش اثر اسپلنکتومی بر صرع ناشی از پنتیلن تترازول در موش صحرایی نژاد ویستار مورد بررسی قرار گرفته است.مواد و روش هادر این پژوهش از 48 سر موش صحرایی نر و ماده نژاد ویستار، در 3 گروه استفاده شد. گروه های آزمایشی برای هریک از دو جنس شامل شاهد منفی، شاهد مثبت و اسپلنکتومی بود. گروه شاهد منفی تحت عمل جراحی قرار نگرفتند. در گروه شاهد مثبت برش جراحی ایجاد گردید، ولی طحال خارج نشد. در گروه اسپلنکتومی طحال خارج شد. پس از 7 روز، پنتیلن تترازول تزریق و زمان شروع مراحل مختلف تشنجی برحسب ثانیه و عمق حملات تشنجی در 3 گروه به تفکیک جنس، باهم با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه مقایسه شد.نتایجزمان شروع مرحله دوم تشنج در گروه اسپلنکتومی موش های نر در مقایسه با گروه های شاهد، کاهش معناداری نشان داد (05/0P<). زمان شروع مرحله چهارم تشنجی در گروه اسپلنکتومی از موش های ماده نسبت به گروه شاهد منفی مربوطبه این موش ها، کاهش معناداری داشت. همچنین ازلحاظ امتیاز تشنج در 2 گروه موش های نر و ماده، در هر 3 گروه تفاوت معناداری مشاهده نشد.نتیجه گیریاسپلنکتومی موجب تشدید حملات تشنجی ناشی از پنتیلن تترازول در موش صحرایی نژاد ویستار می شود.
کلید واژگان: صرع, پنتیلن تترازول, اسپلنکتومی, موش صحراییIntroduction. With regard to the interactions between brain and spleen, in this research, the effect of splenectomy on PTZ-induced epilepsy in Wistar rats was studiedMethods. In this study, 48 male and female wistar rats were used in 3 groups. Experimental groups for each of the two sexes included the negative control, positive control and splenectomy. Negative controls did not undergo surgery. The incision was created in the positive control group, but the spleen was not removed. The spleen was removed in splenectomy group. After seven days, PTZ was injected and the initiation time of different convulsive stages in terms of seconds and score of seizures in the three groups with the same gender were compared using one-way ANOVA.Results. Second stage of convulsive seizures in the splenectomy group of male rats in comparison with control groups decreased significantly. Fourth stage of seizure in female splenectomized rats in comparison with negative control group decreased significantly. Also score terms of seizures in both male and female rats were not significantly different in the three groups..ConclusionSplenectomy intensifies PTZ-induced seizures in Wistar rats. -
سابقه و هدفنظر به این که عصاره هیدروالکلی گیاه آویشن باغی دارای ترکیباتی است که در ممانعت از اختلالات رشد و تمایز سلول و نیز سرطان ایفای نقش می نمایند، لذا در این پژوهش تداخل اثر عصاره مذکور و DMBA 12،7دی متیل بنزآنتراسن) نوعی سرطانزای شیمیایی(بر وزن و خصوصیات هیستو پاتولوژیکی پروستات موش های صحرایی نژاد ویستار مورد بررسی قرار گرفت.روش بررسیدر این تحقیق تجربی، پس از القای بیهوشی و عمل جراحی، تزریق مستقیم DMBA. به غده پروستات انجام شد و پس از گذشت ده روز موش های دریافت کننده مقادیر مختلف آویشن باغی به صورت دو روز در میان و تا پایان روز بیستم تزریق درون صفاقی آویشن باغی دریافت کردند. در گروه کنترل تزریق درون صفاقی نرمال سالین انجام شد.یافته هامقادیر 100، 500 و 1000 میلی گرم از عصاره در مقایسه با گروه کنترل، وزن پروستات را به شکل معنی داری کاهش داد. گروه های دریافت کننده 100 و 500 میلی گرم از عصاره در مقایسه با گروه نرمال اختلاف پاتولوژیکی نداشتند. گروه کنترل وقوع متاپلازی، دیسپلازی و کارسینوم را در پروستات نمایان ساخت، در حالی که در گروه دریافت کننده 1000 میلی گرم از عصاره دیسپلازی و کارسینوم مشاهده نشد.نتیجه گیریبه نظر می رسد که عصاره هیدروالکلی آویشن باغی، رشد غیرطبیعی، ضایعات پیش سرطانی و کارسینوم ناشی از DMBA را در پروستات موش صحرایی نژاد ویستار مهار و درمان می کند.
کلید واژگان: پروستات, کارسینوم, آویشن باغیBackgroundSince hydro-alcohol concentration of Thymus Vulgaris plays a role in prevention of any growth disorders and separation of cells and cancer, therefore this research intends to study the effect of mentioned concentration and DMBA (a type of chemical cancer factor) on the weight and histo-pathologic properties of prostate of the desert mouse–Wistar race.Materials And MethodsWistar mice were divided in different groups. one group with normal prostates, and 4 receiver groups that were given intraperitoneal injections of DMBA; these groups were injected intraperitoneally with 100, 500 and 1000mg of Thymus vulgaris; while the control group received intraperitoneal injections of normal saline.ResultsThe results show that 100, 500 and 1000mg of Thymus vulgaris concentration demonstrated a significant reduction in the weight of prostates with DMBA induced cancer in comparison with controls. Control group showed meta-plasia, dysplasia and carcinoma of prostate. There were no signs of dysplasia and carcinoma in the group given 1000 mg of the said concentration. However no significant difference was seen in the weight of prostate between receiver groups and the group with normal prostates. There was no histological difference in groups who were given 100 and 500 mg of concentration in comparison with normal group.ConclusionThe results show that hydro-alcohol concentration of Thymus Vulgaris may control and treat any abnormal growth of pre-cancer damages and carcinoma of DMBA in prostate of the desert mouse– Wistar race. -
IntroductionOlive leaf contains anti-inflammatory and COX-2 inhibitor compounds. Considering the role of the COX enzyme in seizures, this research was performed to assess the effects of this extract in treatment of seizures induced by PTZ.MethodsIn this research, male Wistar rats (200±20 g) were injected intra-cerebroventricularly with 1 μl saline or olive leaf extract (125 μg, 250 μg and 500 μg), before the intraperitoneal administration of PTZ (80 mg/kg) for induction of seizure. Then, seizure score and onset times of every stage of seizure were recorded during 20 minutes after PTZ administration. The data was analyzed by one-way analysis of variance (ANOVA) and non parametric tests.ResultsResult of this research showed that the injection of 125, 250 and 500 μg of olive leaf extract had no effect on the onset time of seizure stages 1, 2 and 3 compared to the control group (P>0.05). However, they significantly decreased the onset time of seizure stages 4 and 5 compared to the control group (P<0.05). On the other hand, olive leaf extract decreased onset time of generalized (tonic-clonic) seizures, but had no effect on partial seizures. Different doses of olive leaf extract had no effect on seizure scores.ConclusionOlive leaf extract has convulsive property and this effect is time and dose dependent.
-
IntroductionKetoprofen is an NSAID and selective COX-1 inhibitor. In our previous study the role of flunixin meglumine, a nonselective COX inhibitor was studied on seizure and its anticonvulsant effects were confirmed. Therefore this research is performed to assess the role of a selective COX-1 inhibitor, ketoprofen in treatment of seizures induced by PTZ.MethodsIn this research, male Wistar rats (200±20 g) were given intracerebroventricular injections (1μl volume in each), of saline or ketoprofen (25 μg, 50 μg and 100 μg) before intraperitoneal administration of PTZ (80 mg/kg) for induction of seizure. Then, seizure score and times of onset of every stage of seizure were recorded during 20 minutes after PTZ administration. The data was analyzed by one-way analysis of variance (ANOVA) and nonparametric tests.ResultsResult of this research indicated that the injection of 50 μg of ketoprofen significantly increased the time of onset of partial seizure compared to the control group. Also ketoprofen with doses of 50 and 100 μg significantly increased the time of onset of generalized (tonic-clonic) seizures compared to the control group. On the other hand, 25 μg of ketoprofen did not have a significant effect in comparison with the control group. Fifty μg of ketoprofen decreased the seizure score compared to the control, but this decrease did not reach significance (P>0.05).ConclusionWe conclude that ketoprofen has anticonvulsive properties.
-
IntroductionFlunixin Meglumine (FM) is a nonsteroidal antiinflammatory drug (NSAID) and nonselective cyclooxygenase (COX) inhibitor. Since it has been suggested that COX enzyme plays a role in seizure, this research is performed to assess the therapeutic effects that this compound might have in seizures induced by PTZ.MethodsIn this research, male wistar rats (200 ± 20 g) were given intracerebroventricular injections of saline or FM (12.5 μg, 25 μg and 50 μg) in a 1 μl volume, before intraperitoneal administration of PTZ (80 mg/kg) for induction of seizure. Then, seizure score and times of onset for every stage of seizure were recorded during 20 minutes after PTZ administration. The data were analyzed by one-way analysis of variance (ANOVA).Resultsinjection of 25 and 50 μg of FM significantly increased times of onset of every seizure stage compared to the control group. The group that received 50 μg of FM did not show stage 5. On the other hand, 12.5 μg FM group did not show any significant difference with the control group.ConclusionWe conclude that FM has dose dependent anticonvulsive properties.
-
IntroductionS100B is a protein released from astrocytes, which controls neuroglial relationship and probably plays a role in memory and synaptic plasticity. Study of the functional relationship between astrocytes and neurons is of great importance. The present study was conducted to evaluate the effect of S100B infusion into the CA1 region of the hippocampus, on memory performance in male rats.MethodsIn this study, 40 male wistar rats were used. Animals were bilaterally implanted with indwelling cannulae in the CA1 region of the hippocampus. Seven days after surgery, animals were trained in a step-down passive avoidance task (0.5 mA, 100 Hz, 5 sec). Immediately after the training, animals received 0.5 μl infusion of saline or S100B (5, 50, 500, or 5000 ng) bilaterally. Twenty four hours later step-down first latency and total time spent on platform were measured as learning and memory indices.ResultsThe infusion of 5 ng S100B induced a significant increase in step-down first latency (p< 0.01), and also increased the total time spent on the platform compared to the control group (p < 0.001). Surprisingly, animals which received doses of 500 and 5000 ng showed a significant decrease in both indices compared to the control group (p< 0.001).ConclusionOur findings indicate that astrocytic S100B protein has modulatory effects on memory, in a way that in nanogram doses facilitates, but in micrograms impairs memory in passive avoidance task.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.