به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

یوسف پور عشق

  • احمد آقایی، مرتضی عالیقدری، یوسف پورعشق، مهدی وثوقی نیری، عباس عباسی قهرمانلو، سعید امیدی
    زمینه و هدف

     منابع آب اغلب در معرض آلاینده های مرتبط با فرآیند دفع پسماندهای شهری قرار دارند. این مطالعه با هدف تعیین کیفیت منابع آب اطراف محل دفن پسماندهای شهر لنگرود در سال 1400 انجام گرفت.

    روش کار

     در این مطالعه مقطعی، 2 چشمه در بالادست و 2 منبع آب (چاه و چشمه) در پایین دست محل دفن پسماند و یک رودخانه (با 2 ایستگاه نمونه برداری) نزدیک محل دفن، به عنوان منابع آب مورد مطالعه انتخاب شد. نمونه برداری و آنالیز پارامترهای فیزیکی (دما، کدورت و TSS)، شیمیایی (pH، EC، TDS، BOD5، COD، نیترات، سولفات و فلزات سنگین) و میکروبی (کلیفرم و E.coli) کیفیت آب و نمونه های خاک منطقه با روش‫های استاندارد انجام گرفت. داده ها از طریق مقایسه با استانداردهای ایران، شاخص های شولر و ویلکوکس، تجزیه و تحلیل شد.

    یافته ها

     در همه نمونه های آب، کدورت بیشتر از حد مطلوب و غلظت تمام پارامترهای شیمیایی کمتر از حداکثر مجاز تعیین شده در استاندارد ایران جهت شرب و آبیاری بود. در چاه پایین دست محل دفن، مجموع نسبت غلظت نیتریت و نیترات اندازه گیری شده به مقادیر توصیه شده در آب آشامیدنی، تقریبا 4 برابر استاندارد ایران بود. تعداد کلیفرم و E.coli در همه منابع آب، بیشتر از حد مجاز استاندارد ایران جهت شرب بود. کیفیت همه نمونه های آب بر اساس دیاگرام شولر (آشامیدن) در رده قابل قبول تا خوب و از لحاظ شاخص ویلکوکس، به غیر از رودخانه پایین دست محل دفن، در رده کمی شور بوده و برای کشاورزی نسبتا مناسب بود.

    نتیجه گیری

     کیفیت منابع آب بالادست و پایین دست محل دفن پسماندهای شهری لنگرود، تفاوت زیادی با هم نداشت وکیفیت آب رودخانه پایین دست محل دفن در رده شور و با تمهیدات لازم (زهکشی)، برای کشاورزی، مناسب بود.

    کلید واژگان: منابع آب, شیرابه, محل دفن پسماند شهری, لنگرود, ایران
    A. Aghaee, M .Alighdari, Y .Poureshgh, M. Vosoughi Niri, A. Abbasi Ghahramanloo, S .Omidi
    Background & objectives

    Water resources are often exposed to pollutants related to urban waste disposal. This study aimed to determine the quality of water sources around the landfill of Langrod City in 2021.

    Methodology

    This cross-sectional study selected two springs upstream, two water sources (well and spring) downstream of the landfill site, and a river (with two sampling stations) near the landfill site as the studied water sources. Sampling and analysis of physical (temperature, turbidity and TSS), chemical (pH, EC, TDS, BOD5, COD, nitrate, sulfate and heavy metals) and microbial (coliform and E.coli) parameters of water quality and soil samples of the region with Standard methods were performed. The data were analyzed by comparison with Iranian standards, Schuler and Wilcox indices.

    Results

    In all water samples, the turbidity was more than the desired level, and the concentration of all chemical parameters was lower than MCL in the Iranian standard for drinking and irrigation. In the downstream well of the landfill, the total concentration of nitrite and nitrate measured compared to the recommended values in drinking water was almost four times the Iranian standard. The number of coliform and E. coli in all water sources was higher than the permissible limit of Iran's standard for drinking. The quality of all water samples, based on the Schuler diagram (drinking), was acceptable to good, and according to the Wilcox index, except for the downstream river of the landfill, they were in the medium salty category and were relatively suitable for agriculture.

    Conclusion

    The quality of water sources upstream and downstream of the Langrod urban waste landfill site was similar, and the water quality of the river downstream of the landfill was high salty and suitable for agriculture with the necessary considerations (drainage).

    Keywords: Water Resources, Leachate, Municipal Solid Waste Landfill, Langarud, Iran
  • مجتبی سعادتی، یوسف پورعشق *
    زمینه و هدف

    ترکیبات رادیواکتیو در آب و پساب باعث نگرانی‫های جهانی شده است. مطالعات اپیدمیولوژیکی متعددی نشان داده‫اند که این مواد سلامت انسان‫ها و حیوانات را به خطر می‫اندازد. بدلیل خاصیت سرطانزایی، این آلاینده ها قبل از ورود به چرخه طبیعت باید حذف شوند. بنابراین در این مطالعه به بررسی فرآیندهای حذف این دسته از آلاینده ها از آب و پساب پرداخته شد.

    روش کار

    مقالات مربوط به این مطالعه از تحقیقات پایگاه های اطلاعاتی Scopus، PubMed و Web of Science انتخاب شده اند. در مجموع 89 مقاله بازیابی شد و 11 مقاله پس از حذف موارد تکراری و حذف مطالعات غیر مرتبط بررسی شد. شرایط تجربی شامل pH، دما، غلظت اولیه، دوز جاذب، قدرت یونی و زمان تماس و همچنین بازسازی جاذب و ظرفیت جذب/ بازیابی در این مطالعات استخراج شد.

    یافته ها

    تقریبا همه مقالات شامل آزمایش‫های جذب در دمای اتاق بودند و نشان دادند که دمای بالاتر منجر به نرخ جذب بالاتری می‫شود. بیش از 45 درصد از مطالعات pH مطلوب را در 7-6 تعیین کردند. علاوه بر این، افزایش غلظت اولیه ظرفیت جذب را بهبود می‫بخشد در حالی که منجر به کاهش بازیابی یون فلز می‫شود. اکثر مقالات (44%) از مدل ایزوترم لانگمویر استفاده کردند. علاوه بر این، حدود 41 درصد از مطالعات شامل سینتیک جذب را با مدل شبه درجه دوم توصیف کرده و جذب شیمیایی را به عنوان مرحله محدودکننده سرعت پیشنهاد کرده اند.

    نتیجه گیری

    اگرچه در حال حاضر بسیاری از فناوری‫های شیمیایی، فیزیکی و بیولوژیکی در دسترس است، اما تعداد کمی از آنها در مقیاس بزرگ نشان داده شده است. بنابراین برای تقویت شواهد، مطالعات بیشتر طراحی شده در مقیاس بزرگ مورد نیاز است.

    کلید واژگان: روش‫ های حذف, ترکیبات رادیواکتیو, محلول‫ های آبی
    M Saadati, Y * Poureshgh*
    Background & objectives

     Radioactive compounds in water and wastewater have raised global concerns. Numerous epidemiological studies have shown that these substances can endanger the health of humans and animals. These contaminants must be removed before entering the natural cycle due to their carcinogenic properties. This study investigated the processes of removing radioactive compounds from water and wastewater.

    Methods

     For this purpose, related articles were selected from Scopus, PubMed, and Web of Science databases. Overall, 89 articles were retrieved, and ultimately 11 articles were reviewed after removing duplicates and deleting unrelated studies. Experimental conditions, including pH, temperature, initial concentration, adsorbent dose, ionic strength, and contact time, as well as adsorbent regeneration and adsorption/recovery capacity, were extracted from these studies. 

    Results

     Almost all adsorption experiments were performed at room temperature and showed that higher temperature leads to higher adsorption rates. More than 45% of studies determined the optimum pH at the 6-7 range. In addition, increasing the initial concentration improves the adsorption capacity while reducing metal ion recovery. Most articles (44%) used of Langmuir equation to model isotherm studies. In addition, about 41% of them described the adsorption kinetics with a pseudo-second-order model and suggested chemical adsorption as a velocity-limiting step. 

    Conclusion

     As discussed in this review, decontamination of such wastewater is much more challenging than handling conventional industrial and municipal wastewater. However, further studies concerning well-designed large-scale studies are needed to strengthen the evidence.

    Keywords: Removal Methods, Radioactive Compounds, Aqueous Solution
  • یوسف رشتبری، شیرین افشین، حسین عبدالله زاده، یوسف پورعشق*، ابوالفضل فیضی زاده، مهدی فضل زاده
    زمینه و هدف

    وجود مواد آلی طبیعی در منابع آبی مشکلات عدیده ای به ویژه در فرایند تصفیه متداول آب ایجاد می‫کند. این ترکیبات ایجاد طعم ناخوشایند و رنگ در آب نموده و جزء مهمترین پیش‫سازهای محصولات جانبی گندزدایی آب بشمار می روند. این تحقیق جهت بررسی کارایی کربن فعال (AC) و کربن فعال پوشش داده شده با نانوذرات ZnO (AC-ZnO) برای حذف هیومیک اسید (HA) از محلول های آبی انجام گرفت.

    روش کار

    در این پژوهش تجربی، حذف HA از محلول های آبی بر روی AC و AC-ZnO به عنوان تابعی از pH، زمان تماس، غلظت HA و دوز جاذب به صورت ناپیوسته مورد مطالعه قرار گرفت. ساختار جاذب ها و مرفولوژی آن ها توسط آنالیزهای FTIR، SEM، XRD و pHpzc مورد بررسی قرار گرفت. جذب HA با استفاده از روش اسپکتروفتومتر در طول موج 245 نانومتر صورت گرفت. ایزوترم جذب با استفاده از مدل های لانگمویر و فروندلیچ و سینتیک جذب از طریق بررسی مدل های شبه درجه یک و دو تعیین شد.

    یافته ها

    راندمان حذف HA با دوز جاذب رابطه مستقیم و با pH و غلظت HA رابطه عکس داشت. میزان بهینه حذف HA در دوز AC و AC-ZnO 6/1 گرم در لیتر، غلظت HA 50 میلی گرم در لیتر و زمان تماس 40 دقیقه به ترتیب 44/82 و 26/96 درصد رسید.

    نتیجه گیری

    میزان حذف توسط AC-ZnO به طور قابل توجهی بالا بود که نشان دهنده نقش موثر تثبیت نانوذرات بر کربن فعال می باشد. در نتیجه با استفاده از تثبیت نانوذرات بر روی کربن فعال به عنوان یک جاذب موثر و راندمان بسیار بالا می توان به عنوان یک جایگزین مناسب برای حذف هیومیک اسید مورد استفاده قرارداد.

    کلید واژگان: هیومیک اسید, کربن فعال, سنتز سبز, محصولات جانبی گندزدایی (DBPs)
    Rashtbari Y, Afshin Sh, Abdollahzadeh H, Poureshgh Y*, Feizizadeh A, Fazlzadeh M
    Background & objective

    The presence of natural organic matter in water sources creates various problems, especially in common water treatment process. These compounds cause unfavorable taste and odor in water and are among the most important precursors of water disinfection by-products. This study was carried out to evaluate the efficiency of activated carbon (AC) and activated carbon modified with ZnO nanoparticles (AC-ZnO) in removal of humic acid (HA) from aqueous solutions.

    Methods

    In the present experimental study, the removal of HA with AC or AC-ZnO was discontinuously studied as a function of pH, contact time, HA concentration, and absorbent dose. The structure of absorbents and their morphology were investigated by FTIR, SEM, XRD and pHpzc techniques. The HA was measured using spectrophotometer at the wavelength of 245 nm. Absorption isotherm was determined by using Langmuir and Froundlich models and absorption kinetics by pseudo-first and pseudo second-order models.

    Results

    The efficiency of removing HA had a direct relationship with absorbent dose and inverse relationship with pH and HA concentrations. The optimal removal rate of HA for 1.6 g/L dose of AC or AC-ZnO were reached to 82.44 % and 96/26%, respectively, in HA concentration of 50 mg/L and contact time of 40 minutes

    Conclusion

    The removal rate was considerably higher for AC-ZnO than AC, which indicates the effective role of nanoparticulate stabilization on activated carbon. As a result, the method of nanoparticulate stabilization on activated carbon can provide an effective and very efficient adsorbent and appropriate alternative to remove humic acid from aqueous media.

    Keywords: Humic Acid, Activated Carbon, Green Synthesis, Disinfection by Products (DBPs)
  • محمدرضا سمرقندی، یوسف پورعشق، محمد ونایی تبار، زهرا رحمانی، ستار احمدی *
    سابقه و هدف
    اتیدیوم بروماید به عنوان ماده ای جهش زا شناخته شده است که بخاطر برخی ویژگی های آن از جمله خاصیت تجمع پذیری در بدن موجودات زنده، باعث بروز مشکلات مهم زیست محیطی می گردد. در این مطالعه تاثیر پرسولفات فعال شده به روش الکتروشیمیایی در حذف اتیدیوم بروماید تحت شرایط آزمایشگاهی مورد بررسی قرار گرفت.
    مواد و روش ها
    در این تحقیق که به صورت تجربی در پایلوت آزمایشگاهی انجام گرفت، از راکتور ناپیوسته به حجم مفید 1 لیتر مجهز به 4 الکترود آهنی و به صورت اتصال مونوپولار استفاده گردید. شدت جریان ورودی، غلظت اولیه پرسولفات، pH، زمان واکنش و غلظت اولیه اتیدیوم بروماید به عنوان پارامترهای مورد بررسی در تجزیه ی اتیدیوم بروماید مورد مطالعه قرار گرفتند. غلظت باقیمانده اتیدیوم بروماید به وسیله دستگاه اسپکتروفتومتر در طول موج nm480 تعیین گردید.
    یافته ها
    نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که pH اولیه محلول، شدت جریان ورودی و غلظت اولیه پرسولفات تاثیر قابل توجهی در حذف آلاینده داشته و همچنین حداکثر میزان حذف در pH اسیدی اتفاق افتاد. با افزایش غلظت پرسولفات و میزان شدت جریان ورودی، کارایی فرایند افزایش و با افزایش غلظت اولیه اتیدیوم بروماید کارایی فرایند کاهش یافت. به طوریکه در شرایط مناسب به دست آمده از آزمایش، 93/2% از آلاینده در مدت زمان 40 دقیقه و 100% از آن در مدت زمان 60 دقیقه حذف گردید. همچنین کارایی فرایند در حذف COD نیز در مدت زمان بهینه ی واکنش 72% می باشد.
    نتیجه گیری
    نتایج حاصل از مطالعه حاضر، نشان داد که استفاده از روش الکتروشیمیایی با الکترودهای آهنی جهت فعال سازی پرسولفات، به عنوان روشی مناسب می تواند جهت حذف آلاینده های موجود در تصفیه خانه ها و محیط های آبی مورد استفاده قرار گیرد.
    کلید واژگان: الکترو, پرسولفات, الکترود آهن, اتیدیوم بروماید, محلول های آبی
    Mohammad Reza Samarghandi, Yousef Poureshgh, Mohammad Vanaei Tabar, Zahra Rahmani, Sattar Ahmadi *
    Background and Objectives
    Ethidium bromide is known as a Mutagenic substance that due to some of its characteristics including accumulative property in organism bodies, can cause major environmental problems. In this research, we studied the effect of activated persulfate by electrochemical method in removal of ethidium bromide in laboratory conditions.
    Materials and Methods
    In this experimental study, which was conducted in a laboratory pilot, used from a discontinued reactor with one liter capacity that equipped with four electrodes of iron as a monopolar connection? Entrance voltage (Amper), initial concentration of persulfate, pH, reaction time and initial concentration of Ethidium bromide was investigated. The remaining concentrations of Ethidium bromide was determined by using spectrophotometry at a wavelength of 480 nm.
    Results
    The results of this study showed that the initial pH, entrance voltage and the initial concentrations of persulfate have a significant effect on the removal of pollutants, also the maximum removal rate occurred in acidic pH. By increasing the concentration of persulfate and the entrance voltage, the efficiency of the process increased and by increasing the initial concentration of Ethidium bromide, the efficiency of the process decreased. So that in appropriate conditions obtained from the experiment, 93.2% of the pollutant was removed in40 minutes and 100% in 60 minutes. Also removal efficiency for COD at optimal time was 72 %.
    Conclusions
    The results showed that by using activated persulfate in electrochemical process with iron electrodes can be an appropriate method to remove the pollutants in refineries and aqueous solutions.
    Keywords: Electro, Persulfate, Iron electrode, Ethidium bromide, Aqueous solution
  • زهرا رحمانی، مطهره هراتی، محمدرضا رحمانی، یوسف پورعشق، محمد تقی صمدی*
    زمینه و هدف
    سورفاکتانت ها در صابون ها، دترجنت ها، محصولات دارویی، مواد حاصل از مراقبت های فردی و صنایع چرم یافت می شوند. در این مطالعه جذب سورفاکتانت سدیم دودسیل سولفات بر روی نانولوله های کربنی چند دیواره مغناطیسی شده از محلول های آبی مورد بررسی قرار گرفت.
    روش بررسی
    پارامترهای غلظت سورفاکتانت، دز جاذب و میزان pH به عنوان متغیر در نظر گرفته شده است. غلظت باقیمانده سورفاکتانت با استفاده از روش متیلن بلو اندازه گیری و ویژگی های جاذب نانولوله کربنه چنددیواره مغناطیسی شده با استفاده از آزمایش های پراش اشعه x و طیف سنجی تبدیل فوریه مادون قرمز تعیین گردید. ظرفیت جذب سدیم دودسیل سولفات بر روی جاذب، ایزوترم های جذب و سینتیک واکنش نیز مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    بررسی های جذب نشان داد که میزان جذب سدیم دودسیل سولفات با افزایش غلظت اولیه، افزایش pH و کاهش دز جاذب کاهش می یابد. جذب سدیم دودسیل سولفات پس از min 120 به تعادل رسیده و با افزایش غلظت از 15 به mg/L 150 ظرفیت جذب از mg/g 8 به mg/g 61 افزایش یافت. نتایج مطالعات ایزوترم و سینتیک جذب نیز نشان داد که داده های حاصل از ایزوترم از مدل جذب لانگمویر (0/993 R2=) و سینتیک شبه درجه دوم (0/992 R2=) تبعیت می کنند.
    نتیجه گیری
    جاذب نانولوله چند دیواره مغناطیسی شده با توجه به ظرفیت جذب بالا و زمان تعادل نسبتا کم در حذف سورفاکتانت آنیونی سدیم دودسیل سولفات و قابلیت جداسازی آسان جاذب از محیط های آبی ، یک گزینه موثر و مفید به منظور حذف سدیم دودسیل سولفات است.
    کلید واژگان: نانو لوله کربنه چنددیواره مغناطیسی شده, سورفاکتانت آنیونی سدیم دودسیل سولفات, جذب سطحی
    Z. Rahmani, M. Harati, Mr Rahmani, Y. Poureshgh, Mt Samadi*
    Background And Objective
    Surfactants can be found in soaps, detergents, pharmaceutical products, personal care products, as well as in leather industries. In this study, adsorption of Sodium Dodecyl Sulfate (SDS) on magnetic multi-walled carbon nanotubes in the aqueous solutions was investigated.
    Materials And Methods
    Surfactant concentration, adsorbent dosage, and pH values were considered as variables. Residual surfactant was measured using methylene blue method and adsorbent characteristic was determined by X-Ray diffraction and Fourier transform infrared spectroscopic analysis. Adsorption capacity, adsorption isotherm, and kinetic reaction were also investigated.
    Results
    Adsorption investigations demonstrated that the increase in initial SDS concentration or pH values, led to the decrease in SDS adsorption. Conversely, the same result was achieved by decreasing adsorbent dosage. After 120 min SDS adsorption became stable. By increasing in SDS concentration from 15 to 150 mg/L, adsorption capacity improved from 8 to 61 mg/g. Isotherm and kinetic data demonstrated that experimental data pursued Langmuir isotherm (R2=0.993) and pseudo-second order equation (R2=0.992).
    Conclusion
    Magnetic multiwall carbon nanotubes can be used as an effective and useful sorbent for SDS removal due to several advantages including: high adsorption capacity, relatively low equilibrium time, and easy separation of magnetic multiwall carbon nanotubes from aqueous solutions.
    Keywords: Magnetic multiwall carbon nanotubes, Anionic surfactant sodium dodecyl sulfate, Adsorption
  • زهرا رحمانی، یوسف پورعشق، علیرضا رحمانی
    زمینه و هدف
    با توجه به اهمیت تصفیه فاضلاب و کاربرد روش های ارزان قیمت و موثر به منظور تصفیه از جمله جذب سطحی، شناخت جاذبهای معدنی و بررسی روش های ساخت جاذبهای جدید ضروری میباشد. از جمله جاذبهای رایج کائولین و زئولیت میباشند که برای حذف بسیاری از آلاینده ها کاربرد دارند. در این تحقیق سنتز زئولیت با استفاده از کائولین ایرانی توسط روش هیدورترمال در دمای oC850 بمدت 2 ساعت مورد بررسی قرار گرفت.
    روش کار
    در مطالعه حاضر، خواص فیزیکی کائولین توسط آزمایشات مختلف مانند PSA و خواص شیمیایی کائولین توسط آزمایشات SEM، XRD و FTIR تعیین و سنتز زئولیت با استفاده از کائولین ایرانی، توسط روش هیدروترمال در محلول NaOH (5/1 مول) در دمای 850 درجه سانتی گراد در زمان 2 ساعت مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج آزمایشات نشان داد که دانسیته ذرات کائولینgr/Cm3 608/2، سایز ذرات در محدوده 37/0 تا 76/52 میکرومتر، مساحت سطح ویژه (BET) معادل m2/g 0748/±0 17/9 و میزان pHpzc آن 5/8 می باشد. آزمون SEM ذرات کائولین، شکل ورقه ورقه آن را تایید و در آزمون XRD حضور ساختار بلوری کوارتز به عنوان فاز اصلی نشان داده شد. گروه های عاملی AL و Si نیز در آزمون FTIR قابل مشاهده بود. آزمون SEM در زئولیت سنتز شده حضور سطوح برآمده و شکل نامنظم را تایید کرد. آزمون XRD ساختار بلورهای کوارتز و در نهایت آزمون FTIR حضور گروه های عاملی SiO2 و AL3+ و Si-AL را تایید کرد.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان داد که کاربرد روش هیدورترمال با استفاده از فرایند کلسینه کردن و کاربرد هیدورکسیدسدیم، به منظور تولید جاذب زئولیت از کائولین روشی مناسب و ارزان قمیت بوده و زئولیت تولیدی از این روش بیشترین شباهت را از لحاظ ساختاری با زئولیت کلینوپتی لولایت دارد.
    کلید واژگان: کائولین, ویژگی‬های فیزیکی و شیمیایی, فرایند کلسینه کردن, زئولیت
    Z. Rahmani, Y. Poureshgh, A. Rahmani
    Background And Objectives
    Methods of mineral adsorbents recognition and surveying methods of making new adsorbent are essential due to importance of applying effective and inexpensive methods for wastewater treatment. Zeolite and Kaolin are among the conventional adsorbents which have been used for removing many pollutants. In this study, synthesis of zeolite materials by hydrothermal transformation of natural Iranian kaolin was investigated at 850ºC for 2 hr.
    Methods
    In this study, physical properties of kaolin was determined using different experiments such as laser particle size analyzer (PSA) and chemical properties was studied by SEM, XRD and FTIR methods. Synthesis of Zeolite materials by hydrothermal transformation of natural Iranian kaolin in NaOH solutions was investigated at 850ºC for 2 hr.
    Results
    The experiment results showed; kaolin density = 2.608 gr/Cm3, particle size = 0.37-52.76 µm, specific surface area (BET) = 9.17± 0.0748 m2/g and pHpzc = ~8.5. SEM results showed flak shape for kaolin particle. X-ray diffraction illustrated quartz as a major phase of the kaolin. The presence of AL and Si functional groups was proved by FTIR. SEM results demonstrated raised surface and irregular shape for the zeolite particles. XRD and FTIR results confirmed the crystalline structure of quartz and presence of SiO2 and AL3 and Si-AL functional groups, respectively
    Conclusion
    The results revealed that application of hydrothermal method using calcinations process in the presence of NaOH is an appropriate and inexpensive method for zeolite production and this synthetic zeolite has the highest similarity to Clinoptilolite.
    Keywords: Kaolin, Physical, Chemical Properties, Calcinations Processes, Zeolite
  • محمدرضا سمرقندی، امیر شعبانلو، صبا مجیدی، یوسف پورعشق، جمال مهرعلی پور
    زمینه و هدف
    فرایند الکتروازناسیوندارای توانایی مطلوبی در حذف آلاینده های آلی مقاوم می باشد. این فرایند، تلفیقی از فرایند ازن زنی و جریان الکتریسته در راستای تولید رادیکال هیدروکسیل و حذف آلاینده می باشد. هدف از این مطالعه، بررسی کارایی فرایند الکتروازوناسیون درتجزیه ی دترجنت آنیونی سدیم دودسیل بنزن سولفانات از محیط های آبی بود.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه ی تجربی از راکتور نیمه پیوسته مجهز به چهار الکترود گرافیت با مساحت 120 سانتی متر مربع استفاده شد. تاثیر پارامترهای(pH(3-11، غلظت ازن ورودی(6-30 mM/s)، آمپر(16-85mA/cm2)، غلظت اولیه(SDBS(0/02-0/3 mM/L و دوز رباینده رادیکال (ترت بوتانول=2/ 0 mM/L) مورد بررسی قرارگرفت. اندازه گیری غلظت SDBS با استفاده از دستگاه اسپکتروفوتومتر (DR5000) و با استفاده از روش ارایه شده در کتاب استاندارد متد صورت گرفت.
    یافته ها
    نتایج به دست آمده، بیانگر کارایی مناسب این فرایند در حذف SBDS و COD است. در شرایط بهینه که شامل pH=3، جریان الکتریکی برابر mA/cm285، دبی ازن ورودی برابرmM/s30 و غلظت اولیه SDBS برابر 2 صدمmM/L درمدت زمان 50 دقیقه بود، کارایی بیش از 99 درصد به دست آمد. با تغییر پارامترها از حالت بهینه، کارایی فرایند کاهش یافت. میزان کارایی فرایند در حذف COD درمدت زمان 80 دقیقه به 77 درصد رسید. حضور ترت بوتانول به عنوان رباینده تاثیر کارایی فرایند را به 80 درصد کاهش داد.
    نتیجه گیری
    فرایند الکتروازناسیون به عنوان یکی از گزینه های فرایندهای اکسیداسیون پیشرفته، دارای توانایی کاهش بار آلودگی آلی صنایع حاوی ترکیبات دترجنتی می باشد و به عنوان فرایند دوستدار محیط زیست تلقی می شود.
    کلید واژگان: ازن زنی, جریان الکتریکی, سدیم دودسیل بنزن سولفانات, محیط های آبی
    Mohammadreza Samarghandi, Amir Shabanlou, Saba Majidi, Yosef Poureshgh, Jamal Mehralipour
    Background and Objectives
    Electro-Ozonation process (EOP) has a good potential for the removal of persistent organic pollutants. This process is a combination of ozonation process and electricity for producing hydroxyl radical and removal of pollutants. The purpose of this study was to evaluate the EOP for SDBS degradation in aqueous media.
    Materials and Methods
    In this experimental study, a semi-batch reactor with four graphite electrodes of 120 cm2 area was used. The effects of pH (3-11), the inlet of ozone (6-30 mM / s), current density (16-85 mA/cm2), the initial concentration of SDBS (0.02-0.3 mM/L) and radical scavenger dose (0.2 mM/L) were studied.SDBS concentration measured by spectrophotometer (DR5000) by instructions provided in the standard method book.
    Results
    The results indicate the high efficiency of this process in the removal of SBDS and COD. In optimum conditions of pH = 3, current 85 mA/cm2, ozone flow rate 30 mM/s and initial SDBS concentration 0.02 mM/L, more than 99% removal was observed in 50 min. By changing the parameters of the optimum conditions, the process performance was decreased. High efficiency of COD removal in this process was obtained in 80 min. Influence of TBA in solution was the efficiency decrease of process to 80 %.
    Conclusion
    Electro-ozonation process as an advanced oxidation process can reduce organic pollution industry and can be considered as an environmentally friendly process.
    Keywords: Ozonation, Electrical current, SDBS, Aqueous media
  • علیرضا رحمانی، جمال مهر علی پور، یوسف پور عشق، امیر شعبانلو، ایوب رستگار، نادر شعبانلو، فیروزه ظاهری
    زمینه و هدف
    فرآیند های الکتروشیمیایی به طور موثری برای حذف مواد آلی در محیط های آبی استفاده شده اند. در مطالعه حاضر کارایی فرآیند الکتروفنتون و الکتروکواگولاسیون با الکترود آهن در حذف رنگ اسید بلک 1 از محیط های آبی مورد بررسی قرار گرفت.
    روش کار
    این مطالعه تجربی در یک راکتور منقطع انجام و تاثیر پارامترهایی نظیر pH، زمان، ولتاژ، غلظت رنگ و H2O2 و حذف COD مطالعه شد. در فرآیند الکتروفنتون H2O2 به صورت شیمیایی اضافه شد، در صورتی که از الکترود آند آهن به عنوان منبع یون فروس استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد در فرآیند الکتروفنتون،pH، ولتاژ و غلظت H2O2 پارامترهای اصلی بودند؛ شرایط بهینه، در pH 3، غلظت 100 mg/lH2O2 و ولتاژ 20 بدست آمد. باافزایش pH از 3 به 11 و ولتاژ از 20 به 40 کارایی حذف کاهش یافت، اما در فرآیند الکتروکواگولاسیون، حداکثر کارایی در pH 7 بدست آمد.
    نتیجه گیری
    فرآیند الکتروفنتون و الکتروکواگولاسیون با استفاده از الکترودهای آهن برای تجزیه رنگ و تصفیه فاضلاب های رنگی، فرآیندی مناسب است.
    کلید واژگان: الکتروفنتون, الکتروکواگولاسیون, اسید بلک 1, آند آهن
    Background and Objectives
    Electrochemical processes have been applied effectively to remove organic compounds from aqueous solutions. In this work، the efficiencies of Electro Fenton (EF) process and Electrocoagulation (EC) using iron electrodes were investigated for removal of Acid Black 1.
    Methods
    This experimental study was performed in a batch reactor and the effects of parameters such as pH، time، voltage، H2O2 and dye concentrations، and COD removal were investigated. In Electro Fenton process H2O2 was chemically added to the reactor while iron anode electrode was used as a ferrous ion source.
    Results
    The results showed that pH، voltage and H2O2 concentration were the main parameters in EF process. The optimum conditions in EF process were obtained at pH 3، H2O2concentration of 100 mg/l and 20 V. With increasing pH from 3 to 11 and voltage from 20 to 40 V the removal efficiency decreased، however، in the EC process the maximum efficiency was obtained at pH 7.
    Conclusion
    Electro Fenton and Electrocoagulation using iron electrodes are suitable processes for dye degradation and treatment of colored wastewater.
    Keywords: Electro, Fenton, Electrocoagulation, Acid Black 1, Iron Anode
  • علیرضا رحمانی، جمال مهر علی پور، نادر شعبانلو، فیروزه ظاهری، یوسف پورعشق، امیر شعبانلو *
    زمینه و هدف
    معمولا، برای تولید رادیکال سولفات می توان پرسولفات را با حرارت، اشعه ماوراء بنفش و فلزات واسطه نظیر یون های آهن فعال کرد. هدف از این مطالعه، بررسی کارایی پرسولفات فعال شده با آهن تولید شده به روش الکتریکی با استفاده از الکترود آهن در تخریب رنگ اسید بلو 113 بود.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه، یک راکتور منقطع الکتروشیمیایی در مقیاس آزمایشگاهی مجهز به 4 الکترود و منبع برق مستقیم به منظور تخریب رنگ اسید بلو 113 مورد استفاده قرار گرفت. تاثیر پارامتر های موثر بر فرایند نظیر؛ pH، ولتاژ، غلظت اولیه پرسولفات و رنگ بررسی شد. همچنین میزان تغییرات pH در خلال فرایند، هم افزایی فرایند ها در سیستم و آنالیز طیف ماوراء بنفش-نور مرئی رنگ اسید بلو 113 در شرایط بهینه بررسی شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد، pH اولیه محلول، غلظت اولیه پرسولفات و ولتاژ کاربردی دارای تاثیر قابل توجه در حذف رنگ است. کارایی حذف رنگ در شرایط اسیدی بیشتر بود و با افزایش pH کارایی حذف رنگ کاهش پیدا کرد، به طوری که 98 % از رنگ بعد از 2 دقیقه در pH برابر 3، ولتاژ V 10 و پرسولفات mg/L 150 حذف شد. در pH برابر 5، 7، 9 و 11، بعد از 2 دقیقه و در همین شرایط، کارایی حذف رنگ به ترتیب 66، صفر، صفر و 13/5% به دست آمد. افزایش ولتاژ از 1 تا V 10 کارایی حذف رنگ را افزایش داد. پرسولفات در کاربرد مجزا و در پایان min 20 از فرایند در حدود 17% از رنگ را حذف کرد، در همین شرایط فرایند الکتروشیمیایی تنها 31% کارایی داشت. این در حالی بود که، فرایند الکترو/پرسولفات توانست 99/8 % رنگ را حذف کند.
    نتیجه گیری
    استفاده از آنیون پرسولفات در راکتور های الکتروشیمیایی با الکترود آند آهن می تواند کارایی فرایند را افزایش دهد. لذا، استفاده از این فرایند می تواند برای بهره برداران تصفیه خانه های فاضلاب های صنعتی فرایندی نوید بخش باشد.
    کلید واژگان: رادیکال سولفات, پرسولفات, الکتروشیمیایی, الکترود آهن, اسید بلو 113
    Alireza Rahmani, Jamal Mehralipor, Nader Shabanloo, Firoozeh Zaheri, Yosef Poreshgh, Amir Shabanloo*
    Background
    Usually, to produce radical sulfate, persulfate anions can be activated by heat, UV light and transition metals such as iron ions. The purpose of this study was investigation of performance of persulfate activated with iron produced by electrical method using iron anode electrode in degradation of Acid Blue 113 from aqueous solutions.
    Materials And Methods
    In this study, a lab-scale electrochemical batch reactor equipped with four iron electrodes and a DC power supply was used for removing of Acid Blue 113. The effect of operating parameters such as initial pH, voltage, persulfate and initial Acid Blue 113 concentration were evaluated. Also, the amount of pH changes during the process, the synergistic effect of processes in the system and Acid Blue 113 UV-Vis spectrum analysis in optimal conditions was investigated.
    Results
    The results showed, initial pH of solution, initial concentration persulfate and applied voltage has a significant effect on dye removal. Dye removal efficiency was higher in acidic condition and decreased with increasing pH, So that, after 2 min of reaction at pH 3, voltage 10 V and 150 mg/L of persulfate, 98% of the dye was removed, at pH 5, 7, 9 and 11, after 2 min of reaction and in the same condition the dye removal efficiency was, 66, 0, 0 and 13.5%, respectively. With increasing voltage from 1 to 10 V, increased the dye removal efficiency. S2O82- at the end of 20 min of reaction, removed 17% of dye, at the same condition, electrochemical process with iron electrode had only 31% efficiency, but, the combination of these two processes could remove 99.8% of dye.
    Conclusion
    The use of S2O82- anions in an electrochemical reactor with iron electrodes can be increase the efficiency of process. Therefore, using this process can be promising process to industrial wastewater treatment.
    Keywords: Radical sulfate, persulfate, electrochemical, iron electrode, Acid Blue 113
  • یعقوب حاجی زاده، محسن رضایی*، یوسف پورعشق، مرضیه وحیددستجردی
    مقدمه
    فلزات سنگین موجود در فاضلاب های صنعتی از جمله کروم (VI)، از آلاینده های اصلی برای محیط زیست به شمار می رود. این تحقیق با هدف ارزیابی کارایی فرآیند الکتروشیمیایی با مقایسه عملکرد دو الکترود آهن و کربن جهت حذف کروم (VI) از پساب مصنوعی انجام گرفت.
    روش ها
    یک سلول از جنس پلکسی گلاس با حجم 1/95 لیتر حاوی دو نوع الکترود آهن و گرافیت هادی جریان برق هر کدام با ابعاد 0/1×3×10 سانتی متر (ضخامت×عرض×ارتفاع) طراحی و ساخته شد ومورد استفاده قرار گرفت. آزمایش ها در شرایط مختلف pH، غلظت های ورودی کروم شش ظرفیتی، مقادیر مختلف الکترولیت و شدت متنوعی از جریان الکتریسیته، در زمان های ماند مشخص انجام گردید. سنجش کروم (VI) نمونه ها با استفاده از روش استاندارد دی فنیل هیدرازین انجام گرفت.
    یافته ها
    راندمان حذف حداکثر با الکترود آهن و کربن به ترتیب در محدوده 99/8% و 88/3% مشاهده گردید. کمترین میزان کروم Cr+3 خروجی برای الکترود آهن و در حدود mg/l 0/05 ثبت گردید.
    نتیجه گیری
    نتایج حاصله نشان داد که در بهره برداری از یک سلول الکتروشیمیایی، راندمان حذف کروم شش ظرفیتی بوسیله الکترود آهن در شرایط فرآیندی یکسان بیشتر از الکترود کربن است. به طور کلی این روش علی رغم مصرف زیاد انرژی الکتریکی، راندمان قابل قبولی در حذف کروم شش ظرفیتی از پساب های دست ساز در مقیاس آزمایشگاهی دارد و می تواند یکی از روش های بالقوه در حذف فلزات سنگین در مقیاس صنعتی باشد.
    کلید واژگان: کروم شش ظرفیتی, پساب های صنعتی, تصفیه الکتروشیمیایی
    Yaghoub Hajizadeh, Mohsen Rezaei*, Yousof Poureshgh, Marziyeh Vahid Dastjerdi
    Background
    Heavy metals in industrial wastewater especially chromium (VI) are considered as the main environmental pollutants.
    Methods
    Electrochemical cell made of plexiglass with a volume of 1.95 lit was used. Iron and graphite electrodes, electricity conductor, each with dimensions of 0.1×3×10 cm (width×length×height) were designed and built. Tests were carried out in various conditions of pH, concentrations of input chromium (VI), different amounts of electrolytes, electric currents and retention times. Measurement of samples was performed using of diphenylhydrazine method.
    Findings
    Maximum removal efficiency for iron and carbon electrodes at about 99.8% and 88.3% was observed, respectively. The lowest among of Cr+3 in efficiency wastewater of system was recorded about 0.05 mg/l for Fe electrode.
    Conclusion
    The results showed that the operation of the electrochemical cell, efficiency removal of Cr (VI) by iron electrode in the same process conditions is more than carbon electrode. Generally, despite in this method removal efficiency of hexavalent chromium from synthetic wastewater is acceptable however consume a lot of electrical energy. Thus, electrochemical method is usable for the removal of heavy metals in industrial scale.
    Keywords: Hexavalent Chromium, Industrial Wastewater, Electrochemical Treatment
  • زهرا رحمانی، علیرضا رحمانی، یوسف پورعشق
    زمینه و هدف
    یون آمونیوم از طریق صنایع، فاضلاب خانگی و فاضلاب کشاورزی وارد آب های پذیرنده می گردد. یون آمونیوم سمی بوده و می تواند باعث کاهش در میزان اکسیژن محلول در آب شده و زندگی آبزیان را به خطر بیندازد. یکی از روش های رایج به منظور حذف یون آمونیوم از آب و فاضلاب، تبادل یونی و جذب این یون توسط زئولیت می باشد. هدف از این پژوهش، دستیابی به راندمان حذف آمونیوم با استفاده از کائولین، زئولیت سنتز شده از کائولین و زئولیت مگنت شده از محیط های آبی می باشد.
    مواد و روش ها
    در مطالعه حاضر، آزمایشات در شرایط مختلف از دز جاذب کائولین و زئولیت سنتز شده از کائولین (g/L 5/02، 1،55/1/1، 21، 5/25/0)، در محلول های آبی حاوی غلظت های مختلفی از آمونیوم (mg/L20-1)، در زمان های تماس مختلف (10 تا 240 240-10 دقیقه) و در مقدار های متفاوتی از pH (3،5،7،9،1111، 9، 7، 5، 3) مورد بهره برداری قرار گرفته است. ویژگی های شیمیایی زئولیت سنتز شده از کائولین نیز با استفاده از آزمون SEM، XRD و FTIR مورد بررسی قرار گرفته است.
    یافته ها
    بیشترین میزان جذب آمونیوم در میزان pH برابر با 7 و زمان 240 دقیقه بوده است و با افزایش در غلظت اولیه آمونیوم، ظرفیت جذب افزایش یافت. البته با افزایش دز جاذب، راندمان حذف آمونیوم کاهش یافت. دز بهینه برای کائولین g/L 2 و برای زئولیت سنتز شده g/L 5/1 بوده است. داده های حاصل، به منظور محاسبه ایزوترم، نشان داد که ایزوترم فروندلیچ بیشترین همخوانی را داشته است. جذب آمونیوم بر روی کائولین، زئولیت سنتز شده از کائولین و زئولیت مگنت شده از سینتیک درجه دوم کاذب پیروی می کند.
    نتیجه گیری
    این مطالعه اثبات می کند که جذب آمونیوم بر روی کائولین، زئولیت سنتز شده از کائولین و زئولیت مگنت شده یک روش ارزان قیمت با راندمان بالا در حذف آمونیوم می باشد.
    کلید واژگان: یون آمونیوم, زئولیت سنتز شده, کائولین, زئولیت مگنت شده
  • محمدرضا سمرقندی، امیر شعبانلو، یوسف پورعشق، جمال مهرعلیپور *، رقیه صفری، پریسا سلگی
    زمینه وهدف
    یون سیانید به عنوان یکی از ترکیبات خطرآفرین انسانی به شمار می رود. فرایند الکتروکواگولاسیون با کارایی بالا در حذف آلاینده ها، به عنوان یک فرایند موثر، مورد توجه است. هدف از این مطالعه، تعیین کارایی فرایند الکتروکواگولاسیون با الکترودهای آلومنیومی در حذف سیانید از پساب سنتتیک با بهره گیری از کمک منعقد کننده منیزیم اکسید می باشد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه، از یک محفظه ی واکنش با چهار الکترود آلومینیوم به ابعاد 200*20*2 میلی متر به حجم مفید1 لیتر مجهز به دستگاه مولد جریان الکتریسیته استفاده شده است. تاثیر پارامترهای (3-9)pH، ولتاژ(10-30 ولت)، غلظت اولیه ی سیانید ورودی (50-500 میلی گرم در لیتر) و غلظت های مختلف نانو ذرات اکسید منیزیم (1/0-1 گرم درلیتر) به عنوان کمک منعقد کننده مورد بررسی قرارگرفته است.
    یافته ها
    نتایج نشان داده که راندمان فرایند در pH برابر 5، ولتاژ 30 ولت و غلظت اولیه ی آلاینده سیانید 50 میلی گرم بر لیتر، در مدت زمان 45 دقیقه، برابر 80 درصد است. با افزودن کمک منعقدکننده راندمان فرایند افزایش پیدا می کند. در مقادیر بهینه کمک منعقدکننده (1/0 میلی گرم بر لیتر) از ماده ی اکسید منیزیم در فرایند الکتروکواگولاسیون در طی زمان واکنش 45دقیقه، حذف سیانید 90 درصد حاصل شده است.
    نتیجه گیری
    فرایند الکتروکواگولاسیون، فرایندی مناسب در حذف سیانید می باشد. همچنین ذرات اکسید منیزیم به عنوان کمک منعقدکننده ی مناسب در این فرایند عمل کرده و سبب افزایش کارایی فرایند و متعاقبا باعث افزایش حذف سیانید شده است.
    کلید واژگان: فرایند الکتروکواگولاسیون, سیانید, کمک منعقد کننده, منیزیم اکسید, پساب سنتتیک
    Mohammadreza Samarghandi, Amir Shabanloo, Yosef Poreshgh, Jamal Mehralipor *, Roghiyeh Safari, Parisa Solgi
    Background And Objectives
    Cyanide ion is one of the most dangerous compounds for the man. Electrocoagulation process with high efficiency to removing pollutants, than researchers considered a effective process. The aim of this study was to determine the efficiency of electrocoagulation process by aluminum electrodes in cyanide removal from synthetic wastewater using magnesium oxide as a coagulantaid. Mehods: In this study, a reactor with four aluminum electrodes with dimensions 200 × 20 × 2 mm use of 1 Liter of useful volume of electricity generating device for the removal of cyanide was used. Effect of parameters such as pH(3-9), voltage (10-30 V), the initial concentration of cyanide(50-500 ppm) and different concentrations of magnesium oxide particles (0.1 to 1 mg l) as coagulant aid in the process were investigated.
    Results
    The results show that the efficiency of EC process at pH 5, voltage of 30 V and an initial concentration of cyanide, 50 mg/lit in 45 minutes, was 80 percent. process will Efficiency by adding coagulant aid. In optimal amounts of coagulant aid (0.1 mg/lit) in electrocoagulation process on the removal of the cyanide 90% was achieved.
    Conclusion
    Electrocoagulation process is suitable process for the removal of cyanide. Also, Magnesium Oxide as a coagulant aid in this process was good and increase process efficiency.
    Keywords: Electrocoagulation process, Cyanide, Coagulant aid, Magnesium oxide, Synthetic wastewater
  • پری باقری اردبیلیان، هادی صادقی، مهدی فضل زاده دویل، روح الله رستمی، یوسف پورعشق، علیرضا محمدنیا
    زمینه و هدف
    دراستخرهای شنا علاوه بر احتمال بلع آب آلوده توسط شناگران، چشم، گوش و مجاری تنفسی نیز به طور مستقیم با آب در تماس هستند و در صورت کافی نبودن مراحل تصفیه آب، امکان ابتلای شناگران به انواع بیماری های عفونی وجود دارد. این مطالعه در راستای ارزیابی کیفیت آب چشمه های معدنی شهرستان نیر در استان اردبیل، با تاکید بر باکتری S. aureus بعنوان یکی از ارگانیسمهای دخیل در عفونتهای پوستی و چشمی در نیمه اول سال 90 انجام گرفت.
    روش کار
    در این مطالعه که یک مطالعه توصیفی- مقطعی می باشد، تعداد 45 نمونه از چشمه های آبگرم معدنی شهرستان نیر در طی ماه های اردیبهشت تا شهریور برداشته شد. میزان کلر آزاد باقیمانده، دما، pH، کدورت، H2S، ORP، DO و EC در محل نمونه برداری اندازه گیری شده و رنگ توسط اسپکتروفتومتر DR-5000 اندازه گیری گردید. آزمایشات مربوط به توتال و فیکال کلیفرمها، استافیلوکوکوس اورئوس، HPC و فیکال استرپتوکوکها، بر اساس کتاب روش های استاندارد انجام گرفت.
    یافته ها
    نتایج نشاندهنده بیشترین آلودگی به فیکال و توتال کلیفرم ها، باکتری های هتروتروف و استافیلوکوکوس اورئوس در تیرماه بود. کمترین آلودگی نیز مربوط به استرپتوکوک های مدفوعی (حداکثر MPN/100 11) در مردادماه ثبت شد. همچنین بین ماه های نمونه برداری و میزان آلودگی به باکتری S. aureus ارتباط آماری معنی داری وجود داشت (00/0p=). از طرفی بین آلودگی به S. aureus با دمای آب و نیز اکسیژن محلول همبستگی معکوس معنی دار و بین آلودگی به S. aureus و کدورت آب همبستگی معنی دار آماری وجود داشت (05/0>p). این نتایج ارتباط آماری معنی داری را بین آلودگی به باکتری مورد بحث و pH و H2S نشان نداد.
    نتیجه گیری
    در مجموع، 67/86 درصد نمونه ها در مقایسه با حد مجاز استافیلوکوکوس اورئوس، بالاتر از محدوده استاندارد قرار داشتند (MPN/100<50)، این نتایج زنگ هشداری برای وقوع بیماری های پوستی و عفونت های احتمالی برای شناگران به شمار می آید. لذا پیشنهاد می شود که پایش مستمر آب های گرم معدنی شهرستان نیر، در کنار محدود نمودن تعداد شناگران، با جدیت بیشتری توسط مسئولین امر مد نظر قرار گیرد.
    کلید واژگان: آبگرم معدنی, استخر, شاخصهای کیفی آب, استافیلوکوکوس اورئوس
    P. Bagheri Ardebilian, H. Sadeghi, M. Fazlzadeh Davil, R. Rostami, Y. Poureshgh, A. Mohamadnia
    Background and Objectives
    This study aimed at evaluating the water quality of thermal springs of Nir، Ardabil province، with emphasize on S. aureus bacteria، as one of the organisms that involved in skin and eye infection، in the first half of 2011.
    Methods
    In this study، 45 samples were collected from all thermal springs of Nir from May to September. The levels of free residual chlorine، temperature، pH، turbidity، H2S، ORP، DO، and EC were measured in situ by portable devices. Total coliform، fecal coliform، Staphylococcus aurous، fecal streptococci and HPC were determined according to Standard methods for examination of water and wastewater.
    Results
    The results showed that the highest levels of contamination to total coliform، fecal coliform، Staphylococcus aurous، and HPC were occurred in July. The lowest contamination to fecal streptococcus (maximum 11 MPN/100) was observed in August. Significant difference was observed between the months of sampling and S. aureus contamination (p<0. 001). On the other hand، S. aureus contamination showed significant inverse correlation with water temperature and directly correlated with turbidity (p<0. 05). There has been no statistically significant correlation between bacterial contamination and pH and H2S.
    Conclusion
    The results showed that Staphylococcus aureus contamination level in 86. 67% of samples were higher than the standard limits (MPN/100<50)، which is a significant alarm for occurrence of skin diseases and probable infections to swimmers.
    Keywords: Thermal Springs, Swimming Pools, Water Quality Indices, Staphylococcus aureus
  • محسن رضایی، سعید پرستار، زهرا رحمانی، مهدی وثوقی، یوسف پورعشق
    زمینه و هدف
    تعیین کیفیت آب ورودی و خروجی از تصفیه خانه های آب جهت افزایش استانداردهای کیفیت آب خروجی برای استفاده مصرف کنندگان از اهمیت بسزایی برخوردار است. پارس آباد در شمال استان اردبیل واقع شده و بزرگترین شهر این استان است لذا این تحقیق به علت نبود مطالعات اساسی روی این تصفیه خانه انجام گرفته و برخی از پارامترهای مهم را به مدت هفت سال مورد مطالعه قرار داده و راه حل هایی را به منظور بهبود عملکرد آن ارائه می دهد.
    روش کار
    تحقیق حاضر در بازه زمانی از سال 1381 تا 1387انجام گرفته وچهار پارامتر کل جامدات محلول، کدورت، فسفات و کلسیم در قالب192 نمونه (96 نمونه از ورودی و 96 نمونه از خروجی تصفیه خانه) طبق روش های استاندارد آزمایش های آب و فاضلاب، مورد سنجش قرار گرفت.
    یافته ها
    : حداکثر راندمان حذف در طول هفت سال راهبری تصفیه خانه برای کدورت، کل جامدات محلول، فسفات و کلسیم به ترتیب 8/99، 1/6، 67/92 و 45/28% اندازه گیری شد.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان داد که تصفیه خانه مذکور با داشتن واحد صافی شنی تند قادر به حذف کدورت با راندمان حذف بالای 85% با حداکثر میزان ورودی در حدود NTU 700 بوده اما تقریبا تاثیری در حذف کل جامدات محلول و کلسیم نداشته و تفاوت معناداری از نظر آماری بین نمونه های ورودی و خروجی مشاهده نشد (05/0Pvalue>). همچنین این تصفیه خانه با میانگین حذف 38% از فسفات ورودی، تاثیر چندانی بر حذف این یون نداشت.
    کلید واژگان: پارامترهای فیزیکی و شیمیایی آب, استانداردهای خروجی تصفیه خانه های آب, تغییرات سالیانه وفصلی
    Mohsen Rezaei, Saied Parastar, Zahra Rahmani, Mahdi Vosoughi, Yusef Poureshg
    Background
    The determination of influent and effluent water quality of water treatment plants is important to increase standards of water quality for users. Parsabad city situated in north of Ardabil province and is the biggest city of province Ardabil. So, this study was accomplished due to lack of substantial studies for Parsabad water treatment plant. In the study, some of the important parameters of water was investigated for 7 years and was presented solutions for improvement treatment plant performance.
    Methods
    This study was accomplished since 1384 to 1390 and four parameters total dissolved solids, turbidity, phosphate and calcium with 192 samples (96 samples collected from treatment plant influent and 96 samples collected from effluent) were analyzed according to standard methods for the examination of water and wastewater.
    Results
    Maximum removal performance of turbidity, total dissolved solids, phosphate and calcium were 99.8, 6.1, 92.67 and 28.45 respectively, during 7 years operation of treatment plant.
    Conclusions
    The results of this study showed that Parsabad water treatment plant with having a rapid sand filter, enable to remove turbidity up 85% when maximum turbidity at treatment plant influent was 700 NTU. But, significant difference statistically was not observed between influent and effluent samples of total dissolved solids and calcium (Pvalue˃0.05) and removal performance were trivial for total dissolved solids and calcium. Also, this treatment plant has not good performance (mean %38) for phosphate removal.
    Keywords: Water physical, chemical parameters, water treatment plants effluents standards, annual, seasonal variation
  • محمدرضا سمرقندی، امیر شعبانلو، خدیجه شمسی، جمال مهرعلی پور، یوسف پورعشق
    زمینه و هدف
    سیانید یک ترکیب بسیار خطرناک است که صنایع مختلفی آن را وارد محیط زیست می کنند. در این مطالعه کارایی فرایند الکتروفنتون جهت حذف سیانید در حضور اسید هیومیک به عنوان مداخله گر از محیط های آبی مورد بررسی قرار گرفت.
    روش کار
    در این مطالعه تجربی، در هر مرحله از آزمایشات، 1000 میلی لیتر از محلول سیانید با غلظت اولیه مشخص وارد راکتور گردید. تاثیر پارامترهای مختلف مانند (10-3)pH، زمان واکنش (20 -5 دقیقه)، غلظت اولیه سیانید (1000-100 میلی گرم در لیتر)، غلظت هیدروژن پراکساید (50 – 5 میلی لیتر در لیتر) و غلظت های مختلف اسید هیومیک (25-100 میلی گرم در لیتر) در حذف سیانید مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    یافته ها نشان داد که راندمان فرایند الکتروفنتون با افزایش pH، افزایش غلظت اولیه آلاینده و افزایش غلظت اسید هیومیک کاهش و با افزایش ولتاژ جریان، افزایش غلظت هیدروژن پراکساید افزایش می یابد. در بهترین شرایط آزمایش در 3pH=، غلظت اولیه سیانید برابر 100 میلی گرم در لیتر، ولتاژ 30 ولت، غلظت 25 میلی لیتر در لیتر هیدروژن پراکساید و غلظت 25 میلی گرم در لیتر اسید هیومیک راندمان فرایند الکتروفنتون 72 درصد به دست آمد. در حالی که در غیاب اسید هیومیک در محیط، در شرایط مشابه، راندمان این فرایند 96 درصد بود.
    نتیجه گیری
    نتایج کلی نشان داد این فرایند قابلیت بالایی در حذف سیانید داشت. این فرایند تحت تاثیر پارامترهای مورد مطالعه قرار داشته و با تغییر هر یک از این پارامترها در راندمان فرایند تغییر صورت گرفت.
    کلید واژگان: الکتروفنتون, سیانید, اسید هیومیک, محیط های آبی
    Background and Objectives
    Cyanide is a very hazardous compound that enters into the environment by different industries. In this study performance of Electrofenton process (EFP) for elimination of cyanide from aquatic environment in presence of humic Acid as an interfering compound was evaluated.
    Methods
    In this experimental study، at every step of experiment، 1000 mL of cyanide solution with known concentrations was added to a reactor. The effects of selected parameters such as pH (3-10)، reaction time (5-20 min) cyanide concentrations (100–1000 mg/l)، voltage (10-30V)، hydrogen peroxide concentrations (5-50 ml/lit)، and humic acid levels (25-100 mg/L) on cyanide removal were investigated.
    Results
    The results showed that efficiency of EFT process decreased with increasing pH، concentrations of cyanide and humic acid and increased with increasing voltage and hydrogen peroxide levels. The efficiency of 72% was achieved for EFP process in optimum conditions of pH = 3، initial concentration of cyanide = 100 mg/lit، hydrogen peroxide level = 25 ml/lit، voltage = 30V، and humic acid concentration = 25 mg/lit. In the same conditions، however، EFP efficiency was 96% in the absence of humic acid
    Conclusion
    The overall results show that this process has high ability on removal of cyanide. This process was influenced by the parameters studied and the removal efficiency was varied with variation of each parameter.
    Keywords: Electrofenton, Cyanide, Humic Acid, Removal, Aqueous Environment
  • سعید پرستار، بهنام پورعشق، محسن رضایی، عبدالله درگاهی، یوسف پورعشق، مهدی وثوقی
    زمینه و هدف
    پایش و کنترل مستمر کیفی منابع آب از ابزارهای اصلی مدیریت و حفاظت از این منابع ارزشمند محسوب می شود. رودخانه هیرو چایی از منابع اصلی تامین آب شهرستان های خلخال و کوثر می باشد. هدف از این مطالعه بررسی کیفی آب رودخانه هیرو با استفاده از شاخص کیفیت آب NSFWQIو WILCOX می باشد.
    روش کار
    این تحقیق یک مطالعه توصیفی- مقطعی بود. در این مطالعه، پارامترهای pH، DO، BOD، TS، NO3، PO4، کدورت، دما، کلیفرم مدفوعی، هدایت الکتریکی، سدیم، پتاسیم، کلسیم و منیزیم تعیین شدند. شاخص های استفاده شده NSFWQI و WILCOX بودند. در نهایت داده های به دست آمده با تعیین شاخص های کیفی مذکور مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    شاخص کیفی NSFWQIدر بهترین وضعیت، مربوط به ایستگاه اول با عدد 74 در بهمن ماه 1387 بوده که گویای کیفیت خوب آب در این ایستگاه است. پایین ترین مقدار شاخص مربوط به ایستگاه سوم با شاخص کیفی 53 در مرداد 1387 بود که نشان دهنده کیفیت متوسط آب در این ایستگاه می باشد.
    نتیجه گیری
    کیفیت آب در بالا دست رودخانه (ایستگاه اول) به دلیل عدم ورود منابع آلاینده خوب بود، اما به تدریج با تخلیه فاضلاب شهر خلخال و گیوی به روخانه، کیفیت آب در پایین دست شهرها (ایستگاه دوم و چهارم) تنزل می یافت. از لحاظ طبقه بندی NSFWQI، میانگین داده های به دست آمده نشان دادند که هر چهار ایستگاه در طبقه C (متوسط) قرار داشتند.
    کلید واژگان: رودخانه هیرو, شاخص کیفیت آب, NSFWQI, WILCOX
    Background and Objectives
    Monitoring and quality control of water resources are important tools to manage and protect these valuable resources. Hiroo River is the principal source of water supplies for Khalkhal and Kosar cities. The purpose of this work was to investigate water quality of Hiroo River by NSFWQI and WILCOX indices.
    Methods
    In this descriptive cross-sectional study; pH، DO، BOD، TS، NO3، PO4، turbidity، temperature، fecal coliform، EC، Na، K، Ca، and Mg were determined. NSFWQI and WILCOX indices were applied. Data were analyzed by determining the above mentioned quality indices.
    Results
    In the optimum situation، NSFWQI was related to S1 with the value of 74 in February 2009 indicating good water quality. Minimum value of 53 was determined for NSFWQI at S3 in August 2009 representing medium water quality.
    Conclusion
    Water quality was good in upstream (S1) due to lack of contamination sources، however، discharging wastewater of Khalkhal and Givi cities to the river decreased water quality gradually in downstream (S2 and S4). Average of data obtained indicates that all the monitoring stations fall in C (medium) category based on NSFWQI classification.
    Keywords: Hiroo River, Water Quality Index, NSFWQI, WILCOX
  • عبدالله درگاهی، مقداد پیر صاحب، یوسف پورعشق، علی درگاهی
    زمینه و هدف
    آلودگی منابع آب به مواد آلی و مشکلات حاصل از آنها از قبیل ایجاد طعم و بوی نامطبوع و تشکیل فرآورده های جانبی گندزدایی، ضرورت دارد تا روش های حذف این مواد در آب آشامیدنی مورد بررسی قرار گیرد. هدف از این مطالعه بررسی کارایی سیستم زدایش با هوا در حذف مواد آلی طبیعی از آب آشامیدنی می باشد.
    روش کار
    برای انجام این تحقیق، پایلوت سیستم زدایش با هوا از جنس PVC با قطر Cm15 و ارتفاعCm 140 که از قطعات لوله خرطومی پر گردید؛ طراحی، اجرا و راه اندازی گردید. سپس سیستم در 5 مرحله l/min 6/0، 8/0، 1، 2/1، 5/1 بارگذاری شد. میزان جذب نمونه ها در طول موج nm 7/253 و COD آن ها اندازه گیری گردید.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که COD و میزان جذب نمونه ها با گذشت زمان در دبی های l/min 6/0، 8/0، 1، 2/1 کاهش یافته است. با افزایش دبی ورودی، میزان جذب و COD نمونه ها در تمامی مراحل بارگذاری (به جزء بارگذاری l/min 5/1) افزایش یافت.
    نتیجه گیری
    نتایج نشان داد که سیستم زدایش با هوا قابلیت حذف مواد آلی را داشته به طوری که بیشترین میزان حذف در بارگذاری کم اتفاق افتاد. همچنین بین غلظت COD و میزان جذب نمونه ها (به جزء بارگذاریl/min 5/1) ارتباط معنی داری (95/0 R2≥) برقرار بوده و می توان بجای اندازه گیری COD از میزان جذب نمونه ها در طول موج اشعه ماوراء بنفش استفاده کرد.
    کلید واژگان: مواد آلی طبیعی, جذب, کیفیت آب, تصفیه آب, زدایش با هوا
    Background and Objectives
    Pollution of water resources to organic matters and their associated problems including taste، odor، and formation of disinfectant by-products require evaluating removal methods for these materials from drinking water. This study aimed to evaluate performance of organic matter removal from water using deaerating system.
    Methods
    A PVC pilot deaerator tower (diameter=15، height=140 cm) was designed، constructed، and used for this study. The system was loaded in flow rates of 0. 6، 0. 8، 1، 1. 2، and 1. 5 l/min. Absorption of samples were measured at wavelength of 253. 7 nm and COD was determined for all samples.
    Results
    COD levels and absorption rates of samples decreased with time for flow rates of. 6، 0. 8، 1، and 1. 2 l/min. However، absorption rates and CODs increased with increasing flow rate (except for flow rate of 1. 5 l/min).
    Conclusion
    Deaeration tower system has capability to remove organic matters from water and the highest efficiency was observed at low flow rates. In addition، significant relationships (R2>0. 95) was observed between COD and absorption rates (except for flow rate of 1. 5 l/min)، and that COD may be measured through determination of absorption rate at UV wave length.
    Keywords: Natural Organic Matter, Absorption, Water Quality, Water Treatment, Deaeration
  • ایوب رستگار، احمد الله آبادی، عبدالمجید قلی زاده، زهرا رضایی گزل آباد، یوسف پور عشق
    زمینه و هدف
    آلودگی پساب بسیاری از صنایع نظیر صنعت نساجی به دلیل دارا بودن رنگ زیاد یکی از معضلات مهندسین بهداشت محیط است. در این مطالعه بیوجذب دو رنگ آزو، مشکی مستقیم 19 و قرمز مستقیم 23 روی جلبک قهوه ای سیتوسیرا ایندیکا مورد بررسی قرار گرفت.
    مواد و روش ها
    به منظور پایداری و افزایش ظرفیت جذب، بیومس تحت پردازش با کلراید کلسیم قرار گرفت. تاثیر پارامترهای بهره برداری نظیر زمان تماس،pH، غلظت اولیه ی رنگزا و اثر مقدار بیوجاذب در حذف رنگزا بررسی گردید. اندازه گیری ها توسط اسپکتروفتومتر انجام شد. تعادل و سینتیک جذب با مدل های ایزوترم و سینتیک تطبیق داده شد و حداکثر ظرفیت جذب محاسبه گردید.
    یافته ها
    مطالعات سینتیکی نشان داد که فرآیند بیوجذب این رنگ ها در مدت زمان 120 دقیقه به تعادل رسیده (3/89 درصد رنگ قرمز مستقیم 23 و 02/69 درصد رنگ مشکی مستقیم 19 حذف شد) و از مدل شبه درجه دوم پیروی می کنند. بیشترین ظرفیت جذب در pH 5 (mg/g 4/2) حاصل گردید. با افزایش غلظت اولیه هر کدام از محلول های رنگی و کاهش دوز بیومس جلبکی میزان ظرفیت جذب کاهش می یابد. مطالعات ایزوترم نیز نشان داد که بیوجذب این رنگ ها با مدل فروندلیچ تطابق دارد.
    نتیجه گیری
    بیوجذب رنگ های آزو انتخابی روی بیومس جلبک سیستوسیرا ایندیکا سریع بوده و می توان با تعیین شرایط بهینه زمان تماس، pH، غلظت اولیه رنگ و دوز جاذب، از جلبک سیتوسیرا ایندیکا به عنوان یک جاذب ارزان برای حذف رنگ های آزو از محلول های آبی استفاده کرد.
    کلید واژگان: بیوجذب, رنگ آزو, جلبک قهوه ای سیستوسیرا ایندیکا
    Ayyob Rastegar, Ahmad Allahabadi, Abdolmajid Gholizadeh, Zahra Rezaee Gazal Abad, Yosef Pour Eshgh
    Background
    The effluent of textile industries is high dyefully and this is one of most problems for environmental health engineers. Two Azo dyes biosorption، direct black 19 and direct red 23، on Cystoseira indica، an invasive macroalga in Iran، has been investigated using visible absorption spectroscopy.
    Materials And Methods
    Pre-treatment and chemical cross-linking with CaCl2، have been conducted in order to improve the stability as well as the biosorption capacity of the algal biomass. All measurements were conducted by UV-Visible Spectrophotometer. The effects of operating parameters such as contact time، pH، initial dye concentration and amount of biosorbent on the dye removal efficiency were investigated. The biosorption has been described in terms of isotherm and kinetic models; from the maximum adsorption capacity values، an estimation of the algal specific surface area was made.
    Results
    It has been found that biosorption kinetics can be described according to the pseudo second order model and biosorption equilibrated for 120 min (89. 3% of direct red 23 and 69. 02% of direct black 19 removed). Maximum biosorption found at pH 5 (2. 4mg/g). It also observed increasing initial dye concentration and decreasing biomass dosage would reduce dye removal. Isotherm studies also revealed the dye biosorption on algal biomass followed from Freundlich model.
    Conclusion
    Biosorption of selected Azo dyes onto algal biomass، Cystoseira indica was fast and more dye is eliminated in the first hour. So، by determining the optimum conditions of contact time، pH، initial dye concentration and biosorbent dosage، Cystoseira indica can be used as an inexpensive sorbent for removal of Azo dyes from aqueous solutions.
    Keywords: Azo dyes, Alga Cystoseira indica, Biosorbent
  • سعید پرستار، یوسف پورعشق، سیمین ناصری، مهدی وثوقی، حافظ گلستانی فر، سعیده همتی، غلامرضا مرادی، انور اسدی
    زمینه و هدف
    آلودگی آبهای سطحی و زیرزمینی به نیترات یکی از مشکلات محیطی در بسیاری از مناطق جهان از جمله ایران می باشد و باعث بیماری متهموگلوبینمیا و احتمالا بیماری هایی از قبیل سرطان سیستم لنفاوی و سرطان خون می شود. بنابراین باید به کنترل و حذف آن از منابع آب اقدام نمود. با توجه به اینکه امروزه استفاده از نانو مواد در تصفیه آلاینده های محیط بسیار مورد توجه است، هدف از این مطالعه، استفاده از نانو ذرات ZnO تحت تابش UV برای احیای نیترات است.
    روش کار
    غلظت های مورد بررسی نیترات در این تحقیق شامل سه غلظت 50، 100 و 150 میلی گرم در لیتر بود. به منظور تعیین مقدار بهینه غلظت نانو ذره ZnO در احیای نیترات از غلظت های 1/0، 4/0 و 8/0 گرم در لیتر استفاده شد. برای تعیین pH بهینه نیز از سه pH 5، 7 و 9 استفاده شد. در این تحقیق همچنین از کاربرد UV به صورت جداگانه در حذف نیترات استفاده شد.
    یافته ها
    در این مطالعه اثر زمان تماس، اثر غلظت نیترات، غلظت نانو ذره و اثر pH مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که میزان حذف نیترات با افزایش غلظت اولیه کاهش می یابد. همچنین با توجه به نتایج ملاحظه شد کارایی حذف نیترات از 7/75 درصد در غلظتg/l 1/0 فتوکاتالیست به 2/91 درصد در غلظتg/l 8/0 افزایش یافته است. بالاترین کارایی در pH طبیعی مشاهده شد. در شرایط استفاده از UV به صورت جداگانه، حداکثر کارایی در 9pH= به 27 درصد رسید.
    نتیجه گیری
    از بین مراحل انجام شده، استفاده از پرتو فرابنفش به تنهایی برای حذف نیترات کارایی ندارد اما به نظر می رسد که استفاده از فرایند UV/ZnO کارایی خوبی در حذف نیترات دارد.
    Background and Objectives
    Pollution of groundwater and surface waters to nitrate is an environmental problem in many parts of the world including Iran. It might cause diseases such as methemoglobinemia, lymphatic system, and blood cancer. Therefore, nitrate removal from water resources is necessary. Since application of nanomaterials in treatment of the environment pollutants has become an interesting method, the objective of this study was application of ZnO nanoparticles under UV radiation to remove nitrate from aqueous solution.
    Methods
    Three nitrate concentrations of 50, 100 and 150 mg/l were considered for present study. In order to determine the optimum level of ZnO nanoparticles on nitrate removal, concentrations of 0.1, 0.4, and 0.8 g/l were used. PH ranges of 5-9 were studied. Also, the effect of UV irradiation was investigated.
    Results
    In this study, the effects of exposure time, nitrate concentration, ZnO nanoparticle dose, and pH were investigated. The results showed that nitrate removal decreases with increasing initial nitrate concentration. Also, nitrate removal efficiency increased from 75.7% at 0.1 g/l to 91.2% at 0.8 g/l 0f photo-catalyst. Maximum reduction efficiency was observed in neutral pH. For UV application, maximum performance of 27% was observed at pH=9.
    Conclusion
    Application of UV irradiation solely did not effectively removed nitrate from aqueous solution, however, efficiency of combination of ZnO/UV process was appropriate for nitrate removal.
    Keywords: Photocatalytic Reduction, Aqueous Solution, ZnO, UV Process, Nitrate
  • هادی صادقی، پری باقری اردبیلیان، مهدی فضل زاده دویل، روح الله رستمی، یوسف پورعشق
    زمینه و هدف
    با توجه به اهمیت باکتری سودوموناس آئروژینوزا بعنوان یکی از مهمترین ارگانیسم های دخیل در عفونت های ناشی از شنا در استخرهای عمومی نظیر التهاب و عفونت های پوستی و در راستای ارزیابی وضعیت استخرهای آبگرم معدنی، این مطالعه در نیمه اول سال 1390 در کلیه استخرهای معدنی استان اردبیل صورت گرفت.
    روش کار
    در این مطالعه تعداد 195 نمونه از استخرهای آبگرم معدنی استان اردبیل و در زمان حداکثر حضور شناگر، در طی ماه های اردیبهشت تا شهریور برداشته شد. بررسی باکتری سودوموناس آئروژینوزا بروش حضور و غیاب در 100 سی سی نمونه، مطابق مرجع بین المللی «روش های استاندارد برای آزمایشات آب و فاضلاب» صورت گرفت.
    یافته ها
    داده ها نشان داد که 5/17% (7 نمونه) در اردیبهشت، 5/22% (9 نمونه) در خرداد، 5/22% (9 نمونه) در تیر، 25% (10 نمونه) در مرداد و 20% (8 نمونه) در شهریورماه آلوده به سودوموناس آئروژینوزا بودند. تفاوت معنی داری ما بین ماه های مختلف نمونه برداری در آلودگی به سودوموناس وجود نداشت. اما نتایج نشان دهنده تفاوت معنی دار برای مقادیر سودوموناس آئروژینوزا در مناطق مختلف بود (05/0> p).
    نتیجه گیری
    در طول دوره تحقیق در 9/22% نمونه ها، آلودگی به سودوموناس آئروژینوزا وجود داشت که با توجه به استاندارد استخرهای شنا در رابطه با لزوم عدم وجود این باکتری، درصد نسبتا بالایی می باشد. لذا پیشنهاد می شود که پایش مستمر آب های گرم معدنی در کنار گندزدایی مناسب و مداوم آب و نیز محدود نمودن تعداد شناگران در واحدهای زمانی، با جدیت بیشتری توسط مسئولین و مالکین بخش خصوصی مد نظر قرار گیرد.
    کلید واژگان: آبگرم معدنی, سودوموناس آئروژینوزا, استخرهای عمومی, اردبیل
    Background and Objectives
    Considering the effect of Pseudomonas aeroginosa on public health as one of the most important microorganisms in swimming pools, this study was conducted to assess the possibility of contamination of hot spring pools with this organism in Ardabil province.
    Methods
    In this study, 195 specimens were investigated from all public hot spring pools of Ardabil province during April to September 2011 when the number of swimmers reaches its peak. Standard method was used to investigate the presence or absence of P. aeroginosa in the valume of 100 ml collected samples.
    Results
    The rates of contamination with P. aeruginosa at different months were as follows: April 17.5%, May 22.5%, June 22.5%, July 25% and August 20%. There was no statistically significant difference for P. aeroginosa contamination within the months. However, a statistically significant difference was considered for P. aeroginosa among all locations (p <0.05).
    Conclusion
    Totally, 22.9% of specimens revealed P. aeroginosa which is alarming. So, it is suggested that monitoring and disinfection the public hot spring pools should be considered more seriously. It is also necessary to limit the number swimmers in public hot spring pools to reduce burden of contamination.
    Keywords: Hot Spring, Pseudomonas aeroginosa, Public Pools, Ardabil
  • غلامرضا مرادی، رسول یاراحمدی، یوسف پورعشق، علی اصغر فرشاد، اصغر صدیق زاده، سعید پرستار، روح الله حاجی زاده
    زمینه و هدف
    در صنعت هسته ای، آئروسل ها نقش بسزایی در انتشار و پخش آلودگی دارند. راکتورهای هسته ای منبع اصلی آلودگی در چرخه سوخت می باشند و رادیو ایزوتوپ های مختلفی را به محیط انتشار می دهند. دراین مطالعه توزیع اندازه و اکتیویته آئروسل ها در سه ایستگاه کاری در داخل محفظه ایمنی راکتور تحقیقاتی تهران با استفاده از کاسکد ایمپکتور اندرسن مورد ارزیابی قرار گرفته است.
    روش بررسی
    غلظت جرمی و توزیع جرم اندازه ذرات هوابرد در محیط محفظه با استفاده از نمونه بردار محیطی کاسکید ایمپکتور مدل اندرسن تعیین شد. به منظور شناسائی رادیو نوکلئیدهای موجود در ذرات معلق محفظه از فیلتر الیافی استفاده شده است. جهت تعیین عناصر شیمیایی و غلظت در نمونه ها از دستگاهICP-MS و از دستگاه های اسپکتروسکوپی گاما و سنتیلاسیون مایع به منظور شناسائی رادیونوکلئیدها و میزان پرتوزائی آنها در ذرات معلق هوای داخل محفظه استفاده شد.
    یافته ها
    رادیونوکلئید های Pb212، Pb214، Be212، Be214، Tl208، Ac228، k40 در نمونه های آئروسلی توسط گاما اسپکتروسکوپی شناسایی شد. توزیع جرم اندازه با ماکزیمم پیک برای ذرات ریز در گستره بین 0 تا 4/0 میکرون بدست آمد. همچنین نتایج نشان داد که بیشترین کسر اکتیویته آلفا و بتا بر روی ذرات آئروسلی با گستره سایزی کمتر از 4/0 میکرون جذب می شوند.
    نتیجه گیری
    می توان نتیجه گرفت که بیشترین اکتیویته مربوط به ذرات در ناحیه انبارشی و هسته بندی (ذرات ریز) است. منشا این ذرات را می توان لخته شدن ذرات مد «هسته بندی» و همچنین هسته هایی ناشی از رشد تراکم در محدوده مورد مطالعه بیان نمود.
    Moradi Gh, Yarahmadi R., Poureshgh Y., Farshad A., Sedigzadeh A., Parastar S., Hajizadeh R
    Background and Objectives
    In the nuclear industry، aerosols play an important role on emission and dispersion of pollutants. Nuclear reactors are the principal sources for pollution in fuel cycle and emit different radioisotopes into the environment. The radioactivity and size distribution of aerosols were measured using Anderson cascade Impactor (ACI) at three workstations in Tehran Research Reactor safety enclosure.
    Methods
    Mass concentration and distribution of airborne particles in the chamber environment were determined using ACI. In order to identify radionuclides present in airborne particles of chamber fiber filters were used. Element identification and mass concentrations were performed using ICP-MS. To identify radionuclide type and determine their radioactivity in suspended particles، -ray spectrometry and liquid Scintillation spectrometer were used، respectively.
    Results
    Pb212، Pb214، Be212، Be214، Tl208، Ac228 and k40 radionuclides were determined by gamma spectrometry. Maximum mass was related to fine particle of 0 to 0. 4 µm. The greatest portion of alpha and beta particle were adsorbed on aerosols with the aerodynamic diameter of less than 0. 4µm.
    Conclusion
    Majority of radioactivity was related to the particles in storage and nucleation areas (fine particles). The origin of these particles may be coagulation of mode particles «nucleation» and concentration growth in the particle size of studied.
  • عبدالمجید قلیزاده، میترا غلامی، مهدی فرزادکیا، بابک کاکاوندی، ایوب رستگار، یوسف پورعشق، مجید کرمانی
    زمینه و هدف
    آلودگی آبها با آلاینده های آلی بویژه ترکیبات فنلی، بدلیل ماهیت بسیار سمی آنها، به عنوان معضلی محیطی در جهان مطرح بوده و بیوجذب تکنیکی نوین در حذف این آلاینده ها از آب و فاضلاب است. لذا هدف از این مطالعه، بررسی قابلیت جاذب بومی و ارزان جلبک قهوه ای در حذف ترکیبات فنلی است.
    مواد و روش کار
    آزمایشات به صورت ناپیوسته و در محیط آزمایشگاه و با سنجش HPLC انجام شد. جهت بهبود ظرفیت جذب بیومس جلبکی، پیش تصفیه توسط 2CaCl صورت گرفت و تاثیر پارامتر های دوز جاذب، pH و زمان تماس و غلظت های اولیه ترکیبات فنلی بررسی شد. همبستگی تعادلی و فرایند جذب با مدلهای ایزوترم و همچنین مدلهای سینتیک پژوهش گردید.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که جذب در مدت زمان 2 ساعت به تعادل رسیده، بعد این مدت واجذب صورت گرفته و جذب کاهش یافت. فنل نسبت به 4-کلروفنل و 2-کلروفنل حذف کمتری نشان داده و 2-کلروفنل بیشترین حذف را داشت. حداکثر میزان جذب ترکیبات فنلی در pHخنثی بود. جذب با افزایش غلظت اولیه هر کدام از ترکیبات فنلی و کاهش دوز بیومس جلبکی کاهش یافت. مقادیر R2و انحراف معیار نرمال شده (NSD) نشان داد که فرایند جذب فنل از ایزوترم لانگمویر و جذب 2-کلروفنل و 4-کلروفنل از ایزوترم فروندلیچ پیروی کرده و در مطالعات سینتیک هر سه ترکیب با مدل شبه درجه دوم تناسب دارند.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج، جلبک قهوه ای سیستوسیرا ایندیکا ظرفیت جذب قابل قبولی نشان داده و می تواند بعنوان جایگزینی بومی و در دسترس در حذف ترکیبات فنلی از محلول های آبی استفاده گردد.
    کلید واژگان: جلبک قهوه ای, ترکیبات فنلی, جذب, ایزوترم, سینیتیک
    Background and Objectives
    The contamination of water by organic pollutant viz. phenolic compounds is a worldwide environmental problem due to their highly toxic nature. Biosorption has been attracted as a new technique to remove these contaminants from water and wastewater. The purpose of this study was to introduce an indigenous and inexpensive adsorbent، brown algae، for removal of phenolic compounds
    Material and Methods
    Phenol، 2-chlorophenol and 4-chlorophenol adsorption on Cystoseira indica has been investigated using HPLC، High Performance Liquid Chromatography. Pre-treatment، protonation and chemical cross-linking with CaCl2، have been done in order to improve the stability as well as the adsorption capacity of the algal biomass. The effect of various parameters like adsorbent dose، pH، contact time and initial phenolic concentration were studied for their optimization. The equilibrium binding has been described in terms of Langmuir or Freundlich isotherms and kinetic models.
    Results
    Data indicated that biosorption process was equilibrated for 2 hours and then desorption surpassed absorption process. Phenol showed lower elimination rate than 4-chlorophenol and 2-chlorophenol and 2-chlorophenol had most elimination. The rate of adsorption of phenol، 2-chlorophenol and 4-chlorophenol were found to be maximum at neutral pH. Equilibrium adsorption data for phenol، 2-chlorophenol and 4-chlorophenol were fitted by using Langmuir، Freundlich and Freundlich adsorption isotherms model respectively. Also it has been found that adsorption kinetics can be described according to the Pseudo-second order model، from which the R2 and the normalized standard deviation (NSD)، were determined.
    Conclusion
    The results showed reasonable adsorption capacity of Cystoseira indica brown algae and can be used as a native alternative to phenolic compounds removal from aqueous environments.
    Keywords: Brown algae, Phenolic Compounds, Sorption, Isotherms, Kinetics
  • کیومرث شرفی، جمشید درایت، تارخ خدادادی، فاطمه اسدی، یوسف پورعشق
    زمینه و هدف
    از مهم ترین خصوصیات کیفی در ارتباط با استفاده مجدد پساب، کیفیت میکروبی و شیمایی آن می باشد. هدف از این مطالعه تعیین کارایی تصفیه خانه فاضلاب کرمانشاه (سیستم لجن فعال متعارف) و قصر شیرین (سیستم نیزار مصنوعی) در حذف کیست تک یاخته و تخم انگل به منظور استفاده مجدد در آبیاری کشاورزی می باشد.
    روش کار
    در این تحقیق در مدت 6 ماه و به صورت هفتگی از ورودی و خروجی تصفیه خانه ها نمونه برداری شد و جمعا 96 نمونه جهت آنالیز انگلی با روش جدید بیلنجر و با استفاده از لام شمارش مک مستر (با حجم حفره ای3/0 میلی لیتر) مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت داده های مطالعه با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که میانگین راندمان زدایش تخم انگل و کیست تک یاخته در سیستم نیزار مصنوعی به ترتیب %100-7/99 و 100% و در لجن فعال متعارف کرمانشاه به ترتیب برابر با 99-97% و 100-99% می باشد. بین میانگین کارایی دو تصفیه خانه از نظر حذف پارامترهای مورد بررسی اختلاف معناداری مشاهده گردید (001/0P<).
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج می توان گفت که کارایی هر دو تصفیه خانه از لحاظ حذف کیست تک یاخته و تخم انگل ها مطلوب بوده و راندمان نیزار مصنوعی بالاتر از سیستم لجن فعال متعارف است. کیفیت پساب خروجی هر دو تصفیه خانه از نظر میزان تخم نماتودها با شاخص انگلبرگ)تعداد تخم نماتود: 1≥ عدد در لیتر) مطابقت دارد.
    Sharafi K., Drayat J., Khodadadi T., Asadi F., Poureshg Y
    Background and Objectives
    Chemical and microbial quality are the most important characteristics associated with wastewater reuse for agricultural purposes. The aim of this study was determination of efficiency of Ghasr-e-Shirin (constructed wetland) and Kermanshah wastewater treatment plants (conventional activated sludge) to remove protozoan cysts and parasitic eggs in order to reuse in agricultural irrigation.
    Methods
    In total, 96 samples were taken from influent and effluent of the wastewater plants at one week intervals for a period of 6 months for parasitic analysis by Mac master slide(with a hole size 0.3 ml) according to Bailenger method. Data were analyzed using SPSS software.
    Results
    Average removal efficiency of constructed wetland for parasitic eggs and protozoan cysts were 99.7-100% and 100%, respectively. These values for conventional activated sludge of Kermanshah were 97-99% and 99-100%. Statistically significant differences were observed in removal efficiency of the parameters studied between two treatment facilities (P<0.001).
    Conclusion
    Based on the results obtained, removal efficiency for cysts and parasitic eggs in both treatment facilities are desirable with efficiency of constructed wetland being better than conventional activated system. In terms of number of nematode eggs, effluent quality of both treatment plants complies with Angelberg index (number of nematode eggs per liter ≤ 1).
    Keywords: Conventional Activated Sludge, Constructed Wetland, Protozoan Cyst, Parasitic Egg, Ghasr, e, Shirin, Kermanshah
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال