به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
مقالات رزومه:

دکتر علی رضایی شریف

  • آرزو مجرد، اسماعیل صدری دمیرچی*، علی شیخ الاسلامی، علی رضایی شریف، وحید عباسی
    هدف

    پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی روش tDCS و پروتکل توانبخشی شناختی کوتاه مدت بر سیالی کلامی و توانایی دیداری فضایی در سالمندان مبتلا به آلزایمر خفیف بود.

    روش

    روش پژوهش، آزمایشی گسترش یافته با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود که با استفاده از روش پیش آزمون و پس آزمون انجام شد. جامعه آماری سالمندان بالای 65 سال مبتلا به آلزایمر خفیف که در اردبیل زندگی می کردند را شامل می شد که در سال 1401 به پزشک مغز و اعصاب مراجعه کرده بودند که از بین این افراد،60 نفر به صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل گمارده شدند. سپس روش tDCS به مدت 10 جلسه 20دقیقه ای روی یک گروه آزمایش و برنامه توانبخشی شناختی کوتاه مدت به تعداد 9 جلسه 90 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش دوم اعمال شد و بر روی گروه سوم مداخله ای انجام نشد. پس آزمون با فاصله یک هفته اجرا شد. بعد ازیک ماه مجدد گروه های مورد مطالعه مورد پیگیری قرار گرفتند. جهت جمع آوری اطلاعات از آزمون شناختی آدن بروک نسخه تجدید نظر شده استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که tDCS موجب بهبود معنی دار در مولفه دیداری و روش توانبخشی شناختی موجب بهبود توانایی ادراک می شود. در مجموع به نظر می رسد مداخله های انجام شده موجب بهبود توانایی دیداری فضایی در سالمندان مبتلا به آلزایمر خفیف شد در حالی که بر روی متغیر سیالی کلامی تاثیر معناداری نداشتند.

    نتیجه گیری

    می توان نتیجه گرفت که از هر دو روش می توان در جهت بهبود توانایی دیداری فضایی سالمندان مبتلا به آلزایمر خفیف بهره جست

    کلید واژگان: تحریک الکتریکی مغز با جریان مستقیم, توانبخشی شناختی, توانایی دیداری فضایی, سیالی کلامی
    Arezoo Mojarrad, Esmaeil Sadri Damirchi *, Ali Sheykholeslami, Ali Rezaeisharif, Vahid Abbasi

    The purpose of this study was to compare the effectiveness of the tDCS method and short-term cognitive rehabilitation protocol on verbal fluency and visuospatial ability in the elderly with mild Alzheimer's disease.

    Methods

    The research method was an extended experiment with two experimental groups and one control group, which was conducted using the pre-test and post-test method. The statistical population included elderly people over 65 years of age with mild Alzheimer's who lived in Ardabil who had been referred to a neurologist in 2022,among these people, 60 people were randomly selected into two groups. An experimental and a control group were assigned. Then tDCS method was applied for 10 sessions of 20 minutes in one experimental group and short-term cognitive rehabilitation program for 9 sessions of 90 minutes was applied in the second experimental group and no intervention was performed in the third group. The post-test was conducted at an interval of one week. After one month, the studied groups were followed up again. Aden Brook's revised version of the cognitive test was used to collect data.

    Findings

    The results showed that tDCS significantly improves the visual component and the cognitive rehabilitation method improves perception. In general, it seems that the performed interventions improved visual spatial ability in the elderly with mild Alzheimer's disease, while they had no significant effect on the variable of verbal fluency.

    Conclusion

    It can be concluded that both methods can be used to improve the spatial visual ability of the elderly with mild Alzheimer's disease.

    Keywords: Transcranial Direct Current Stimulation, Cognitive Rehabilitation, Visuospatial Ability, Verbal Fluency
  • علی رضایی شریف، کوثر نازی نژاد*

    پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش اهمال کاری تحصیلی در رابطه بین احساس شرم درونی شده و ترس از ارزیابی منفی با گرایش به تقلب آموزشگاهی در دانش آموزان مقطع متوسطه انجام شده است. روش پژوهشی حاضر توصیفی- همبستگی از نوع مدلسازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان پایه های هشتم تا دوازدهم مقطع متوسطه شهر بیرجند در سال تحصیلی 1402-1401 تشکیل می دادند. حجم نمونه 200 نفر درنظر گرفته شد که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای گردآوری شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های گرایش به تقلب آموزشگاهی (TCS، فراست و همکاران، 1392)، اهمال کاری تحصیلیPASS)،  سولومون و راث بلوم، 1984)، احساس شرم درونی شده ISS)، کوک، 1993) و ترس از ارزیابی منفیBFNES) لری، 1983) بود. نتایج نشان داد بین اهمال کاری تحصیلی و گرایش به تقلب آموزشگاهی با ضریب تاثیر 31/0 (05/0>  p) و مولفه احساس شرم درونی شده و اهمال کاری تحصیلی با ضریب تاثیر 57/0 (01/0>  p) رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین مولفه احساس شرم درونی شده بر گرایش به تقلب آموزشگاهی با ضریب تاثیر 18/0 (05/0>  p) بصورت مثبت تاثیر غیر مستقیم دارد. نتایج نشان داد که اهمال کاری تحصیلی به تنهایی و همچنین با میانجی گری شرم درونی شده می تواند تبیین گر گرایش به تقلب آموزشگاهی باشد.

    کلید واژگان: احساس شرم درونی شده, اهمال کاری تحصیلی, ترس از ارزیابی منفی, گرایش به تقلب آموزشگاهی
    Ali Rezaeisharif, Kousar Nazinejad*

    This study was conducted to determine the role of academic procrastination in the relationship between internalized shame and fear of negative evaluation with a tendency towards academic cheating among secondary school students. The present research design was descriptive and of correlational type, using a structural equation model. The statistical population of the study consisted of all eighth to twelfth-grade students in the city of Birjand during the year 2022-2023. the sample size was estimated at 200 participants. They were collected using a multi-stage cluster random sampling method. The necessary data were collected using the cheating tendency questionnaire (TCS, Farast et al, 2013), Procrastination Assessment Scale–Students(PASS, Solomon & Rathblom, 1984),  internalized shame scale(ISS, Cook, 1993), and fear of negative evaluation scale(BFNES, Larry', 1983). The results showed a significant positive relationship between academic procrastination and a tendency towards academic cheating, with an effect coefficient of 0.31 (p > 0.05). There was also a significant positive relationship between internalized shame and academic procrastination, with an effect coefficient of 0.57 (p > 0.01). Additionally, the effect of internalized shame on the tendency towards academic cheating was found to be indirectly positive with a coefficient of influence of 0.18 (p > 0.05). The results showed that academic procrastination alone and also with the mediation of internalized shame can explain the tendency to cheat in school.

    Keywords: Internalized Shame, Academic Procrastination, Fear Of Negative Evaluation, Tendency To Cheat At School
  • محمد محمدی، علی رضایی شریف*، علی شیخ الاسلامی، حسین قمری گیوی
    هدف پژوهش حاضر، واکاوی مشکلات زنان دارای همسر جانباز و بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر مشکلات روان شناختی-زناشویی آن ها بود. روش پژوهش، ترکیبی از نوع اکتشافی و شامل دو مرحله کیفی و کمی بود. جامعه آماری شامل تمام زنان دارای همسر جانباز در منطقه 13 تهران در سال 1399 بود. در مرحله کیفی 19 نفر از زنان دارای همسر جانباز که به خانه سلامت شهرداری منطقه 13 مراجعه کرده بودند، به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و با آن ها مصاحبه صورت گرفت. برای تحلیل داده ها از تحلیل مضمون استفاده شد. این تحلیل در ابعاد روان شناختی-زناشویی به شناسایی هفت مضمون (اضطراب، افسردگی، خستگی و ناتوانی، تحریک پذیری و پرخاشگری، احساس تنهایی، نارضایتمندی از زندگی و تعارض زناشویی) منجر شد. برمبنای این مولفه ها، پرسشنامه مشکلات روان شناختی-زناشویی زنان دارای همسر جانباز طراحی شد. در بخش آزمایشی، تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS نسخه 22 انجام گرفت. نتایج نشان داد زنان دارای همسر جانباز مشکلاتی را در ابعاد روان شناختی، زناشویی، جسمانی، اجتماعی، و اقتصادی تجربه می کنند. پرسشنامه مشکلات روان شناختی-زناشویی زنان دارای همسر جانباز از ویژگی های روان سنجی مطلوبی برخوردار بود. همچنین درمان مبتنی بر شفقت در تمام ابعاد روان شناختی-زناشویی مشکلات زنان دارای همسر جانباز موثر بود و مشکلات را کاهش داد. در پژوهش های آتی، درمانگران و پژوهشگران با اتخاذ روش مطالعات ترکیبی و ساخت ابزار و انتخاب درمان مناسب می توانند به بررسی و کاهش مشکلات روان شناختی-زناشویی زنان دارای همسر جانباز در جلسات مشاوره و روان درمانی بپردازند.
    کلید واژگان: جانبازان, درمان متمرکز بر شفقت, روش ترکیبی, زنان, مشکلات روان شناختی-زناشویی
    Mohammad Mohammadi, Ali Rezaeisharif *, Ali Sheykholeslami, Hosein Ghamari -Givi
    The objective of this study was to examine the efficacy of compassion-focused therapy in addressing the psychological and marital issues of women who have a veteran spouse. The research was conducted using an exploratory mixed-methodsapproach and encompassed both qualitative and quantitative phases. In 2020, the statistical population of the survey encompassed all women with veteran spouses residing in the 13th and 14th districts of Tehran. In the qualitative stage, purposive sampling was employed to select and interview 19 women with veteran spouses who were referred to the District 13 Municipal Health Center. The data was analyzed using thematic analysis. The identification of seven themes (anxiety, depression, fatigue and disability, irritability and aggression, loneliness, life dissatisfaction, and marital conflict) was the result of this analysis in the psychological-marital dimensions. Based on these components, a questionnaire was developed to assess the psychological and marital issues of women who have a veteran spouse. The data analysis in the experimental section was performed using the Bonferroni post hoc test and repeated measures analysis of variance in SPSS software version 22. The findings indicated that women who have spouses who are veterans encounter challenges in the areas of psychological, marital, physical, social, and economic well-being.Desirable psychometric properties were observed in the psychological-marital issues of women who completed a veteran spouse questionnaire. Also, compassion-focused therapy was effective in all psychological-marital aspects of the issues faced by women with a veteran spouse, resulting in a decrease in problematic behaviors. In the future, clinicians and researchers can investigate and mitigate the psychological-marital issues of women with a veteran spouse during counseling and psychotherapy sessions by implementing the combined study method, developing tools, and choosing the most suitable treatment.
    Keywords: Compassion-Focused Therapy, Mixed-Method, Psychological-Marital Problems, Veterans, Women
  • محمد زلیکانی، علی رضایی شریف*، حسین قمری گیوی، احمدرضا کیانی، عبدالله غلامرضا کاشی

    از آن جایی که شجاعت ورزشی به یک مفهوم روانشناختی برجسته و راهبردی در موفقیت ورزشکاران تبدیل شده است؛ هدف این پژوهش بررسی کیفی شجاعت ورزشی در کشتی گیران با روش تحلیل مضمون بود. زمان اجرای پژوهش ماه های فروردین، اردیبهشت و خرداد سال 1402 در شهر ساری بود. پانزده مصاحبه ی نیمه ساختار یافته با کشتی گیران ایرانی انجام شد. جهت تسهیل در برقراری ارتباط با کشتی گیران قهرمان از نمونه گیری گلوله برفی استفاده شد. به طور کل هفده مضمون پایه، پنج مضمون سازمان دهنده و یک مضمون فراگیر طبقه بندی شد. مضمون فراگیر شجاعت ورزشی بود که شامل مضامین سازمان دهنده ی تعالی بخشی، جرات ورزی، مهارت، خود تنظیمی و نوع دوستی می شود. مضمون تعالی بخشی که بر پیشرفت و ارتقای نفس تمرکز می کند، مضامین پایه (اصالت، ریاضت، توکل بر خدا و مرگ آگاهی) را در خود جای داده است. مضمون جرات ورزی بر مضامین پایه (قاطعیت، عاملیت، مسئولیت پذیری و اعتماد به نفس) تمرکز می کند. مضمون مهارت بر مضامین پایه ی تخصص، تاب آوری، ارتباط و خودگویی تاکید دارد. مضمون خود تنظیمی بر مضامین پایه (خود انضباطی و خود لگامی) تاکید داشته است؛ و در نهایت مضمون نوع دوستی به مضامین پایه (همدلی، شفقت و نیکو کاری) اشاره می کند. نقش برجسته ی فرهنگ و اعتقادات در مضمون تعالی بخشی سهم اصلی این پژوهش بوده است. زیرا پژوهش دیگری به آن اشاره نکرده است.

    کلید واژگان: شجاعت ورزشی, کشتی, روش کیفی, تحلیل مضمون
    Mohammad Zoleikani, Ali Rezaeisharif*, Hossein Ghamarigivi, Ahmadreza Kiani, Abdollah Gholamreza Kashi

    As sport courage has become a prominent and strategic psychological concept in the success of athletes this study aimed to qualitatively investigate sport courage among Iranian wrestlers using the thematic analysis method. The research was conducted in April, May, and June 2023  in Sari City. Fifteen semi-structured interviews were conducted with Iranian wrestlers. Snowball sampling was used to facilitate communication with champion wrestlers. In total, seventeen basic themes, five organizing themes, and one  Global theme were categorized. The Global theme was sports courage, which includes the organizing themes of transcendence, assertiveness, skill, self-regulation, and altruism. The theme of transcendence, which focuses on progress and self-improvement, includes the basic themes (originality, austerity, trust in God, and death awareness). The theme of assertiveness focuses on basic themes (decisiveness, subjectivity, responsibility, and self-confidence). The theme of skill has emphasized the basic themes of expertise, resilience, communication, and self-talk. The theme of self-regulation has emphasized the basic themes (self-discipline and self-control ) and finally, the theme of altruism refers to the basic themes (empathy, compassion, and beneficence). The prominent role of culture and beliefs in the theme of transcendence has been the main contribution of this research. Because no other research mentioned it.

    Keywords: Sport Courage, Wrestling, Qualitative Method, Thematic Analysis
  • آرزو مجرد، اسماعیل صدری دمیرچی*، علی شیخ الاسلامی، علی رضایی شریف، وحید عباسی
    پیش زمینه و هدف

    آلزایمر یکی از مشکلات مهم عصر حاضر محسوب می شود که افراد زیادی را به خود درگیر می کند. ازاین رو به منظور پیشگیری و کاهش اثرات این بیماری از روش های مختلفی مثل روش تحریک الکتریکی مغز با جریان مستقیم (tDCS) و توان بخشی شناختی استفاده می شود. بنابراین هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی روش تحریک الکتریکی مغز با جریان مستقیم (tDCS) و پروتکل توان بخشی شناختی کوتاه مدت بر علائم پرخاشگری و رفتار شبانه در بیماران مبتلا به آلزایمر خفیف بود.

    مواد و روش کار

    روش پژوهش، نیمه آزمایشی با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود که با استفاده از روش پیش آزمون و پس آزمون انجام شد. جامعه آماری کلیه سالمندان بالای 65 سال مبتلا به آلزایمر خفیف را شامل می شد که در سال 1401 به پزشک مغز و اعصاب مراجعه کرده بودند که از بین این افراد، 60 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل گمارده شدند. سپس متغیرهای مستقل مداخله تحریک الکتریکی مغز با جریان مستقیم (tDCS) بر روی یک گروه آزمایش و برنامه توان بخشی شناختی کوتاه مدت بر روی گروه آزمایش دوم اعمال شد و بر روی گروه سوم هیچ مداخله ای انجام نشد. بعد از خاتمه مداخله، پس آزمون با فاصله یک هفته بر روی گروه های آزمایش و گروه کنترل اجرا شد. بعد از یک ماه مجدد گروه های موردمطالعه مورد پیگیری قرار گرفتند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه نوروپسیکولوژیک (NPI) استفاده شد. جهت تحلیل اطلاعات از آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS-23 استفاده شد. همچنین در این پژوهش سطح معنی داری 05/0>p مدنظر بود.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که هر دو روش موجب کاهش علائم پرخاشگری در سالمندان مبتلا به آلزایمر خفیف می شود. بااین حال تاثیر این دو روش در کاهش علائم رفتار شبانه در سالمندان مبتلا به آلزایمر خفیف معنی دار نبود.

    بحث و نتیجه گیری

    یافته های پژوهش بیانگر این است که هر دو روش موجب کاهش علائم پرخاشگری در سالمندان مبتلا به آلزایمر خفیف می شود. بااین حال تاثیر این دو روش بر علائم رفتار شبانه معنی دار نبود. مطالعات بیشتر در زمینه تایید نقش این دو روش بر علائم پرخاشگری و رفتار شبانه لازم است.

    کلید واژگان: تحریک الکتریکی مغز با جریان مستقیم, توان بخشی شناختی, پرخاشگری, رفتار شبانه, آلزایمر خفیف
    Arezoo Mojarrad, Esmaeil Sadri Damirchi*, Ali Sheykholeslami, Ali Rrezaeisharif, Vahid Abbasi
    Background & Aims

    Alzheimer's disease is one of the most significant health issues of our time, affecting a large number of people. To mitigate its effects, various methods such as transcranial direct current stimulation (tDCS) and cognitive rehabilitation are employed. The aim of this study was to compare the effectiveness of tDCS and short-term cognitive rehabilitation protocols on aggressive symptoms and nocturnal behavior in patients with mild Alzheimer's disease.

    Materials & Methods

    This semi-experimental study included two experimental groups and one control group, using pre-test and post-test methods. The statistical population consisted of all elderly individuals over 65 years old with mild Alzheimer's who had consulted a neurologist in 2022. From this population, 60 individuals were selected through available sampling and then randomly assigned to either of the two experimental groups or the control group. The independent variables included direct current brain stimulation intervention (tDCS) for one experimental group, a short-term cognitive rehabilitation program for the second experimental group, and no intervention for the third group. Post-tests were conducted one week after the intervention on both experimental and control groups, followed by a follow-up after one month. A neuropsychological questionnaire (NPI) was used to collect data. Repeated measures analysis of variance was performed using SPSS-23 software, with a significance level set at
    p < 0.05.

    Results

    The results indicated that both methods reduced aggressive symptoms in elderly individuals with mild Alzheimer's disease. However, neither method had a significant effect on reducing nocturnal behavior symptoms in these patients.

    Conclusion

    The findings suggest that both tDCS and short-term cognitive rehabilitation reduce aggressive symptoms in patients with mild Alzheimer's disease but do not significantly impact nocturnal behavior symptoms. Further studies are needed to confirm the role of these methods in addressing aggression and nocturnal behavior.

    Keywords: Transcranial Direct Current Stimulation, Cognitive Rehabilitation, Aggression, Nocturnal Behavior, Mild Alzheimer's Disease
  • یاسمن جمشیدیان نائینی*، علی شیخ الاسلامی، حسین قمری گیوی، علی رضایی شریف
    ضربه عشقی پدیدهای رایج در دانشجویان است که باعث مسائل تحصیلی و روان شناختی می شود. هدف از پژوهش حاضر شناسایی عوامل موثر در ضربه عشقی دانشجویان دختر بود. روش پژوهش کیفی از طریق مضاحبه نیمه ساختار یافته بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی در سال 1402 بودند که درگیر تجربه شکست عشقی شده بودند. از بین آنها تعداد 10 نفر به صورت نمونه گیری هدف مند به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل مضمون استفاده شد. بر اسا یافته ها پنج مضمون اصلی ضربه عشقی شناسایی شد که شامل موارد زیر می شد: علل مربوط به خانواده مبداء و کودکی، علل درون-روانی، علل رابطه ای، علل مربوط به پسر، و علل همزمان با رابطه. هر کدام از این مضامین فراگیر شامل مضامین سازمان یافته و پایه زیادی می شدند. بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت که قبل از هر چیز گذشته و بافت رشدی فرد در خانواده اهمیت بسیاری در ضربه عشق دارد و علل مربوط به زمان حال در درجه دوم اهمیت هستند. بنابراین، پیشنهاد می شود برای پیشگیری از ضربه عشق قبل از هر چیز به شناسایی روابط اولیه فرد و تاثیر آنها در زندگی جاری و نوع انتخاب های فرد پرداخت و فرد را در این زمینه آگاه کرد تا انتخاب درست تری انجام دهد.
    کلید واژگان: دختران, ضربه عشق, تحلیل مضمون, دانشجو
    Yasaman Jamshidian Naeini *, Ali Sheykholeslami, Hossein Ghamari, Ali Rezaei Sharif
    Love Trauma is a common phenomenon in students that causes academic and psychological problems. The aim of the current research was to identify the effective factors in the love Trauma of female students. research method was qualitative through semi-structured interview. The statistical population of this research was all the students of Mohaghegh Ardabili University in 1402 who were involved in the experience of love failure. Among them, 10 people were selected as a sample through purposeful sampling. Thematic analysis was used to analyze the data. According to the findings, five main themes of the love Trauma were identified, which included the following: Causes related to the family of origin and childhood, psychological causes, relational causes, causes related to the boyfriend, and concurrent causes with the relationship. Each of these overarching themes included many organized and basic themes. Based on these findings, it can be concluded that first of all, the past and the individual's developmental context in the family are very important in the love trauma, and the causes related to the present are of secondary importance. Therefore, it is suggested to prevent love trauma first of all to identify the person's primary relationships and their impact on the current life and the type of choices of the person and to inform the person in this field so that he can make a more correct choice.
    Keywords: Girls, Love Blow, Theme Analysis, Student
  • سمانه فتحی آذر، عذرا غفاری نوران*، آذر کیامرثی، علی رضایی شریف
    هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش خودتعیین گری و آموزش هوش موفق بر افزایش انگیزه درونی و خوش بینی تحصیلی دانش ‏آموزان دختر با فرسودگی تحصیلی بالا بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر رشت در سال تحصیلی 1402-1401 بودند. در مرحله اول تعداد 60 نفر انتخاب و سپس به شیوه تصادفی ساده در 2 گروه آزمایش (هر گروه 20 نفر) و یک گروه کنترل (20 نفر) جایگزین شدند. سپس دانش آموزان گروه های آزمایش تحت آموزش خودتعیین گری و آموزش هوش موفق قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ‏ای دریافت نکرد و در لیست انتظار باقی ماند. از مقیاس سه بعدی فرسودگی تحصیلی (TDBA) برسو و همکاران (2007)، مقیاس انگیزش تحصیلی (AMS) والرند و همکاران (1992) و مقیاس خوش بینی تحصیلی (AOS) اسچنموران و همکاران (2013) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. تحلیل داده ها از طریق نرم ‏افزار SPSS نسخه 24 با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر انجام شد. نتایج نشان داد هر دو مداخله مذکور تاثیر معناداری بر بهبود انگیزه درونی و خوش بینی تحصیلی دانش آموزان داشته است (0/05>P). نتایج آزمون تعقیبی بن فرونی نشان داد که آموزش هوش موفق تاثیر بیشتری دارد (0/05>P). بر اساس نتایج پژوهش حاضر، می‏ توان گفت که آموزش خودتعیین گری و هوش موفق می‏ توانند به عنوان شیوه های آموزشی مناسب برای بهبود مشکلات تحصیلی دانش آموزان دارای فرسودگی تحصیلی بالا در مدارس به کار برده شوند.
    کلید واژگان: آموزش خودتعیین گری, آموزش هوش موفق, انگیزه درونی, خوش بینی تحصیلی, فرسودگی تحصیلی
    Samaneh Fathi Azar, Ozra Ghaffari Nouran *, Azar Kiamarsi, Ali Rezaeisharif
    The purpose of this study was to comparison the effectiveness of self-determination training and successful intelligence training on intrinsic motivation and academic optimism of female students with high academic burnout. This semi-experimental study was conducted with a pretest-posttest design with control group and follow-up 2 month. In this research, the statistical population was all male students in Rashat city in academic year of 2022-2023. In the first stage, 60 students were selected and then randomly divided into 2 experimental groups (each group 20 students) and one control group (20 students) were replaced and experimental groups underwent self-determination training and successful intelligence training, but the control group received no training and remained in the waiting list. To collect data third dimension of burnout scale (TDBS) of Breso and et al (2007), academic motivation scale (AMS) of Vallerand and et al (1992) and academic optimism scale (AOS) of Tschannen‐Moran and et al (2013). Data analysis was performed using SPSS-24 software with analysis of variance with repeated measures and Bonferroni. The results of the study showed that of both interventions had a significant effect on intrinsic motivation and academic optimism (P<0.05). In addition, the results of Bonferroni post hoc test showed that successful intelligence training is more effective (P<0.05). Based on the results of the present study, it can be said that self-determination training and successful intelligence training can be used as a treatment method to on academic problems of students with high academic burnout in schools.
    Keywords: Self-Determination Training, Successful Intelligence Training, Intrinsic Motivation, Academic Optimism, Academic Burnout
  • محمدرضا نوروزی همایون، نادر حیدری رضی آباد*، علی رضایی شریف، علی شیخ الاسلامی، مهدی جعفری مرادلو

    هدف از انجام این تحقیق طراحی و اعتباریابی الگوی بهبود نقص توجه و بیش فعالی در دانش آموزان دوره ابتدایی شهر اردبیل بود. تحقیق از لحاظ هدف کاربردی، از نظر ماهیت داده ها آمیخته و از نظر شیوه اجرا اکتشافی بود. در بخش کیفی، از مصاحبه نیمه ساختاریافته و نظریه داده بنیاد استفاده شده است. جامعه آماری بخش کیفی اساتید دانشگاهی و صاحب نظران حوزه مشاوره مدرسه و علوم تربیتی بودند که تعداد 15 نفر از آن ها بر اساس اصل اشباع نظر به صورت نظری هدفمند انتخاب شدند. جامعه آماری در بخش کمی نیز کلیه آموزگاران دوره ابتدایی شهر اردبیل در سال تحصیلی 1403-1402 به تعداد 2600 نفر بودند که بر اساس جدول مورگان 335 نفر از آن ها بر اساس روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته منتج از مفاهیم پالایش شده به دست آمده از کدهای اولیه بودند. مجموعه داده های به دست آمده بعد از طی فرآیند مستمر کدگذاری های باز، محوری و انتخابی در قالب 156 کد باز، 146 مفهوم، 12 مقوله و 6 طبقه بر اساس رویکرد سامان مند سازمان دهی شدند. یافته های پژوهش نشان می دهد الگوی بهبود نقص توجه و بیش فعالی در دانش آموزان دوره ابتدایی شهر اردبیل تحت مقولات ویژگی های فردی و روان شناختی، مهارت های حرکتی، مهارت های اجتماعی، اختلال نقص توجه، راهبردهای آموزشی در سطح فردی، راهبردهای آموزشی در سطح بین فردی و ارتباطی، مداخلات دارویی و تغذیه ای، مداخلات فیزیولوژیکی و رفتاری، کنترل روان شناختی، تقویت توانایی های حرکتی و جسمانی، رشد روان شناختی و مشارکت اجتماعی دسته بندی و از نظر اعتباریابی برازش شدند (p<0.05). درنهایت پیشنهاد می شود از نتایج یافته های این پژوهش به عنوان یک راهنما و مسیر کلی برای بهبود نقص توجه و بیش فعالی توسط متخصصان در مدارس و نیز در سایر مراکز همچون مراکز خدمات روان شناختی، کلینیک های مشاوره و روان درمانی، مراکز بهزیستی، دانشگاه ها و... متناسب با موقعیت ها و زمینه های موجود استفاده شود.

    کلید واژگان: طراحی, اعتباریابی, نقص توجه, بیش فعالی, دانش آموزان دوره ابتدایی
    Mohammadreza Noroozi Homayoon, Nader Heidari Raziabad *, Ali Rezaeisharif, Ali Sheykholeslami, Mahdi Jafari Moradlo

    The purpose of this research was to design and validate a model for improving attention deficit and hyperactivity in primary school students of Ardabil City. The research was applied in terms of purpose, mixed in terms of the nature of data, and exploratory in terms of execution method. In the qualitative part, the semi-structured interview and database theory have been used. The statistical population of the qualitative section was university professors and experts in the field of school counseling and educational sciences, 15 of whom were selected based on the principle of opinion saturation. The statistical population in the quantitative section was all the primary school teachers of Ardabil City in the academic year of 2023-2024 in the number of 2600 people, according to Morgan's table, 335 of them were selected based on stratified random sampling. The data collection tool in this research was a researcher-made questionnaire resulting from the refined concepts obtained from the primary codes. The data sets obtained after the continuous process of open, central, and selective coding were organized in the form of 156 open codes, 146 concepts, 12 categories and 6 classes based on a systematic approach. The findings of the research show the improvement pattern of attention deficit and hyperactivity in elementary school students of Ardabil city under the categories of personal and psychological characteristics, motor skills, social skills, attention deficit disorder, educational strategies at the individual level, educational strategies at the interpersonal and communication level, pharmaceutical interventions and nutrition, physiological and behavioral interventions, psychological control, strengthening motor and physical abilities, psychological growth and social participation were categorized and fit in terms of validation (p<0.05). Finally, it is suggested that the results of this research be used as a guide and a general path to improve attention deficit and hyperactivity by specialists in schools and in other centers such as psychological service centers, counseling and psychotherapy clinics, welfare centers, universities, etc. Use existing situations and contexts.

    Keywords: Design, Validation, attention deficit, hyperactivity, elementary school students
  • سید جواد سیفی قوزلو*، اسماعیل صدری دمیرچی، علی رضایی شریف، علی شیخ الاسلامی
    هدف این پژوهش، مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر بازسازی عاطفی و درمان هیجان مدار بر بخشش و مشکلات ازدواج در زنان متقاضی طلاق بود. روش پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه گواه و مرحله پیگیری بود. جامعه آماری شامل تمام زنان متقاضی طلاق با سابقه ازدواج زودهنگام (کمتر از هجده سال) در شهر اردبیل در سال 1399 بود. از این افراد 45 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و گواه (هرکدام 15 نفر) قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس بخشش بین فردی (25IF-) و پرسشنامه مشکلات ازدواج (MPQ) بود. مداخلات شامل جلسات درمان مبتنی بر بازسازی عاطفی و درمان هیجان مدار در هشت جلسه 90 دقیقه ای بود. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری (MANCOVA) و آزمون تعقیبی بنفرونی در نرم افزار SPSS نسخه 22 انجام شد. نتایج نشان داد درمان مبتنی بر بازسازی عاطفی و درمان هیجان مدار هردو بر افزایش بخشش و کاهش مشکلات ازدواج در میان زنان متقاضی طلاق موثرند، اما اثربخشی درمان بازسازی عاطفی به طور معناداری بیشتر از درمان هیجان مدار است. با توجه به کم بودن میزان بخشش و زیادبودن مشکلات ازدواج در میان زنان متقاضی طلاق می توان از درمان های بازسازی عاطفی و هیجان مدار یا ترکیبی از این دو درمان برای بهبود میزان بخشش و کاهش مشکلات ازدواج بهره برد.
    کلید واژگان: بخشش, زنان, طلاق, مشکلات ازدواج
    Seyed Javad Seifi Ghozlu *, Esmaeil Sadri Damirchi, Ali Rezaei Sharif, Ali Sheykholeslami
    The aim of this study was to compare the efficacy of Affective Reconstructive and Emotional-Focused therapy with regard to marriage issues and forgiveness in women who filled for a divorce. The research method is applied in terms of purpose and semi-experimental research design is pre-test-post-test with a control group and follow-up stage. In 2021, the statistical population comprised all Ardabil women who filed for divorce and had a prior record of child marriage (less than 18 years). The population was purposively sampled to select 45 individuals, who were then randomly allocated into two groups of 15 (one for each group: experimental and control). The research instruments included the Interpersonal Forgiveness Scale (IF-25) and the Marriage Problems Questionnaire (PMQ). The interventions comprised eight 90-minute sessions per week, each centered on affective reconstruction and emotional-focused therapy. SPSS software version 22 was utilized to conduct the data analysis, which included multivariate analysis of covariance (MANCOVA) and the Bonferroni post hoc test. The results showed that in women who filed for divorce, both affective reconstruction and emotional-focused therapy increased forgiveness and decreased marital problems; however, affective reconstruction therapy demonstrated a significantly greater degree of efficacy than emotional-focused therapy. Hence, in light of the elevated marital issues and diminished forgiveness rates observed among women who have filed for divorce, affective reconstruction and emotional-focused therapies, or a synergistic blend thereof, may be implemented to improve the forgiveness rate and mitigate marital problems.
    Keywords: Divorce, Forgiveness, Marriage Problems, Women
  • زهرا مستدام*، علی رضایی شریف، حمیدرضا صرامی
    هدف

    هدف پژوهش حاضر بررسی تجربه زیسته زنان متقاضی طلاق با همسر وابسته به مواد بود.

    روش

    پژوهش حاضر کیفی مبتنی بر رویکرد پدیدارشناسی بود. جامعه پژوهش زنان متقاضی طلاق با همسر وابسته به مواد شهر تهران در سال 1401 بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و تکنیک اشباع داده ها، 17 نفر انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با روش مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام گرفت.

    یافته ها

    در این مطالعه پس از استخراج جملات و کلمات مهم از متن مصاحبه، 4 درون مایه اصلی و 16 درون مایه فرعی استخراج شد. درون مایه های اصلی شامل نارضایتی زناشویی، قطع ارتباط عاطفی، اجبار به طلاق و نگرانی در مورد آینده خود و فرزندان بود.

    نتیجه گیری

    خانواده ها و به ویژه همسران مردان مصرف کننده مواد به دلیل قرار گرفتن در معرض آسیب پذیری شدید فردی و اجتماعی نیازمند درک و حمایت همه جانبه هستند. این یافته ها دیدگاه جدیدی به تیم درمان برای درک واقعی تر خانواده های بیماران وابسته به مواد و مشکلات واقعی آنها می دهد.

    کلید واژگان: تجربه زیسته, زنان با همسر وابسته به مواد, زنان متقاضی طلاق, پدیدارشناسی
    Zahra Mostadam*, Ali Rezaee Sharif, HamidReza Sarrami
    Objective

    The purpose of this study was to investigate the lived experience of women who file for divorce with a substance-dependent spouse.

    Method

    The present study was a qualitative study based on a phenomenological approach. The statistical population was women applying for divorce with a substance-dependent spouse in Tehran in 2023, and 17 subjects were selected based on purposive sampling and using the technique of data saturation. Data collection was done through in-depth semi-structured interviews and the data were analyzed using thematic analysis.

    Results

    In this study, after extracting key phrases and words from the interview text, 4 main themes and 16 sub-themes were extracted. The main themes included marital dissatisfaction, emotional separation, forced divorce, and concern for the future of themselves and their children.

    Conclusion

    The families and especially the spouses of male substance users need comprehensive understanding and support as they are exposed to extreme personal and social vulnerability. These results give the treatment team a new perspective to understand more realistically the families of substance-dependent patients and their real problems.

    Keywords: Lived experience, Women with a substance-dependent spouse, Women seeking divorce, Phenomenology
  • آرزو مجرد، اسماعیل صدری دمیرچی*، علی شیخ الاسلامی، علی رضایی شریف، وحید عباسی

    هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی روش تحریک الکتریکی مغز با جریان مستقیم و پروتکل توانبخشی شناختی کوتاه مدت بر علائم توهم و هذیان در سالمندان مبتلا به آلزایمر خفیف بود. روش پژوهش، آزمایشی گسترش یافته با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود که با استفاده از روش پیش آزمون و پس آزمون انجام شد. جامعه آماری کلیه سالمندان بالای 65 سال مبتلا به آلزایمر خفیف  را شامل می شد که در سال 1401 به پزشک مغز و اعصاب مراجعه کرده بودند که از بین این افراد، 60 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (هر گروه 20 نفر) گمارده شدند. سپس متغیرهای مستقل مداخله تحریک الکتریکی مغز با جریان مستقیم (tDCS) به مدت 10 جلسه 20 دقیقه ای به صورت هفته ای یک بار روی یک گروه آزمایش و برنامه توانبخشی شناختی کوتاه مدت به تعداد 9 جلسه (هر جلسه 90 دقیقه) که به روش اسنادی و بر اساس رویکرد جایگزینی کارکرد سالم لوریا (1963) طراحی و پس از تائید روایی محتوا توسط متخصصین، به صورت هفته ای یک بار روی گروه آزمایش دوم اعمال شد و بر روی گروه سوم هیچ مداخله ای انجام نشد. بعد از خاتمه مداخله، پس آزمون با فاصله یک هفته بر روی گروه های آزمایش و گروه کنترل اجرا شد. بعد از یک ماه مجدد گروه های مورد مطالعه مورد پیگیری قرار گرفتند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه نوروپسیکولوژیک (NPI) استفاده شد. نتایج نشان داد که هر دو روش موجب بهبود علائم توهم در سالمندان مبتلا به آلزایمر خفیف می شود و تفاوت معناداری بین اثربخشی این دو روش وجود ندارد. در حالی که بر روی متغیر هذیان تاثیر معناداری نداشتند. از این رو می توان نتیجه گرفت که از هر دو روش می توان در جهت بهبود توهم در سالمندان مبتلا به آلزایمر خفیف بهره جست.

    کلید واژگان: تحریک الکتریکی مغز با جریان مستقیم, توانبخشی شناختی, توهم, هذیان, آلزایمر خفیف
    Arezoo Mojarrad, Esmaeil Sadri Damirchi*, Ali Sheykholeslami, Ali Rezaei Sharif, Vahid Abbasi

    The purpose of this study was to compare the effectiveness of transcranial direct current stimulation (tDCS) and short-term cognitive rehabilitation protocol on Symptoms of hallucinations and delusions in the elderly with mild Alzheimer's disease. The research method was an extended experiment with two experimental groups and one control group, which was conducted using the pre-test and post-test method. The statistical population included all elderly people over 65 years of age with mild Alzheimer's who had referred to a neurologist in 1401, and among these people, 60 people were selected by available sampling and then randomly. They were assigned in two experimental groups and one control group (20 people in each group). Then, the independent variables of transcranial direct current stimulation (tDCS) for 10 sessions of 20 minutes once a week on an experimental group and a short-term cognitive rehabilitation program for 9 sessions (90 minutes each session) It was designed according to the documentary method and based on Luria's (1963) healthy function replacement approach, and after confirming the validity of the content by experts, it was applied to the second experimental group once a week, and no intervention was performed on the third group. After the end of the intervention, the post-test was conducted with an interval of one week on the experimental and control groups. After one month, the studied groups were followed up again. Neuropsychological Questionnaire (NPI) was used to collect data. The results showed that both methods improve hallucination symptoms in the elderly with mild Alzheimer's and there is no significant difference between the effectiveness of these two methods. while they had no significant effect on the delusion variable. Therefore, it can be concluded that both methods can be used to improve hallucinations in the elderly with mild Alzheimer's disease.

    Keywords: transcranial direct current stimulation, cognitive rehabilitation, hallucinations, delusions, mild Alzheimer's
  • سپیده بشیرگنبدی، علی شیخ الاسلامی*، علی رضایی شریف، احمدرضا کیانی

    پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی برنامه والدگری مبتنی بر ذهن اگاهی بر تاب آوری و کیفیت رابطه والد-فرزندی در مادران دارای فرزند با اختلال نارضایتی جنسیتی انجام گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری 3 ماهه بود.  جامعه آماری پژوهش را کلیه مادران دارای فرزند با نارضایتی جنسیتی شهر تهران در سال 1401 تشکیل می دادند که از بین آنها براساس پرسشنامه هویت جنسیتی (2007) و مصاحبه بالینی با فرزندانشان،  30  نفر به شیوه  هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) جایگزین شدند. به منظور جمع آوری داده ها از مقیاس تاب آوری واگنیلد (2009-RS) و پرسشنامه ارزیابی رابطه والد-فرزند فاین و همکاران (1983-PCRS) استفاده شد، پس از آن برنامه والدگری مبتنی بر ذهن اگاهی (2014) در قالب 8 جلسه دو ساعته به شکل هفتگی و گروهی به گروه آزمایش آموزش داده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر انجام شد. نتایج نشان داد که میزان سطح معناداری تاب آوری و کیفیت روابط والد-فرزند گروه آزمایش بین مرحله پیش آزمون با پس آزمون و پیگیری و نیز بین مرحله پس آزمون و پیگیری کمتر از 05/0 است (05/0 P<). بنابراین نتایج نشان می دهد که برنامه والدگری مبتنی بر ذهن آگاهی باعث بهبود تاب آوری و کیفیت روابط والد-فرزند در مادران دارای فرزند با نارضایتی جنسیتی شده که این بهبودی تا مرحله پیگیری برقرار بوده است.

    کلید واژگان: ذهن اگاهی, تاب آوری, رابطه والد-فرزندی, نارضایتی جنسیتی, والدگری
    Sepideh Bashirgonbadi, Ali Sheykholeslami*, Ali Rezaeisharif, Ahmadreza Kiani

    This study was conducted to determine the effectiveness of a parenting program based on mindfulness on the resilience and quality of the parent-child relationship in mothers with children with gender dysphoria. The research method was semi-experimental with a pre-test-post-test design and a control group with a 3-month follow-up period. The statistical population of the research consisted of all mothers with children with gender dysphoria in Tehran in 2023, among them, based on the gender identity questionnaire (2007) and clinical interviews with their children, 30 people were selected purposefully and randomly in the experimental group. (15 people) and the control group (15 people) were replaced. To collect data, Wagnild's Resilience Scale (RS-2009) and Fain et al.'s Parent-Child Relationship Assessment Questionnaire (PCRS-1983) were used, then Mindfulness-Based Parenting Program (2014). The experimental group was taught in 8 two-hour sessions weekly and in groups. Data analysis was done with the statistical variance analysis method with repeated measurements. The results showed that the significant level of resilience and the quality of parent-child relationships of the experimental group between the pre-test stage and the post-test and follow-up and between the post-test and follow-up stage is less than 0.05 (P<0.05). Therefore, the results show that the parenting program based on mindfulness improved the resilience and quality of parent-child relationships in mothers with children with gender dissatisfaction, and this improvement was maintained until the follow-up stage.

    Keywords: Mindfulness, Resilience, Parent-Child Relationship, Gender Dysphoria, Parenting
  • جعفر محمودی، ایمان مصباح، علی رضایی شریف *

    پژوهش حاضر باهدف اثربخشی رویکرد مبتنی بر شفقت بر ناگویی هیجانی و احساس انسجام در مادران دارای فرزند کم توان ذهنی انجام شد. مطالعه حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل همراه با پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری، مادران دارای فرزند کم توان ذهنی در شهر مرند بود که از سال‍ 1396 تا 1401 در اداره بهزیستی برای فرزندان خود پرونده معلولیت داشتند و تعداد 30 نفر از آن ها که شرایط ورود به مطالعه را داشتند، به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. آموزش رویکرد مبتنی بر شفقت طی 8 جلسه برای گروه آزمایش به اجرا درآمد و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفتند. داده ها به وسیله مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (1994) و احساس انسجام آنتونوسکی (1987) در سه مرحله ارزیابی جمع آوری و از طریق آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد درمان مبتنی بر شفقت بر ناگویی هیجانی و احساس انسجام اثربخش بوده است (05/0<p). همچنین نتایج مرحله پیگیری نشان داد که اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر ناگویی هیجانی و احساس انسجام مادران دارای فرزند کم توان ذهنی پایدار بوده است. با توجه به نتایج به دست آمده، متخصصان حوزه روانشناسی و مشاوره می‍توانند به منظور کاهش ناگویی هیجانی و افزایش احساس انسجام مراقبان فرزندان کم توان ذهنی از برنامه‍ های آموزشی مبتنی بر رویکرد شفقت استفاده نمایند.

    کلید واژگان: احساس انسجام, درمان مبتنی بر شفقت, کم توانی ذهنی, ناگویی هیجانی
    Jafar Mahmoodi, Iman Mesbah, Ali Rezaeisharif *

    The current study has been conducted to get the amount of effectiveness of the compassion-based approach on alexithymia and the sense of coherence in mothers with intellectually disabled children. It has been in progress for two months with a semi-experimental design using pre-test and post-test, accompanied by a control group. The whole population of the study involved 56 mothers having intellectually disabled children, who registered them in the Marand Well-being Organization Office from 2017 to 2022, of whom 30 had the required condition to get into the research. The study used a purposeful method for choosing the samples and put them randomly in two experimental and control groups. Compassion-based approach training was conducted in eight sessions for the experimental group while the control group received nothing. The data collected were analyzed and collected through alexithymia and the sense of coherence scales and were undergone the SPSS-22 software for the latter analysis and variance calculations. According to the results obtained compassion-based approach therapy for alexithymia and sense of coherence had a meaningful effect (p≤0/05). The follow-up stage has also demonstrated that the effect of compassion-based treatment on alexithymia and the sense of coherent sense of mothers with intellectually disabled children has been stable. Based on the results, psychology and counseling experts could use compassion-based training programs for alexithymia reduction and coherence sense enhancement of intellectually disabled children’s caregivers.

    Keywords: alexithymia, Compassion-based therapy, Intellectual disability, sense of coherence
  • غفار کریمیان پور، عادل زاهدبابلان*، علی خالق خواه، علی رضایی شریف

    سکون‏زدگی شغلی به احساس شکست یا ناامیدی اشاره دارد که افراد به طور موقت یا دائمی در طول فرایند شغلی شان تجربه می کنند. هدف این پژوهش طراحی الگوی عوامل موثر بر سکون‏زدگی شغلی معلمان دوره ی ابتدایی بود. روش انجام پژوهش نظریه داده بنیاد بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه ی اساتید، مدیران و معلمان نمونه منطقه اورامانات بود که از میان آنها، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 25 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه بود و برای بررسی اعتبار داده ها از روش های بازآزمون و پایایی دو کدگذار و برای بررسی روایی داده ها از روش های راهبرد کثرت‏گرایی و راهبرد بررسی همکاران استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی حاکی از 15 مقوله اصلی بود که در قالب مدل مفهومی شامل شرایط علی (فردی، سازمانی، آموزشی، اقتصادی)، مقوله محوری (سکون زدگی شغلی)، راهبردها (آموزش و توانمند سازی، حمایت مادی و معنوی، مشاوره شغلی)، عوامل زمینه ای (عوامل اجتماعی، عوامل مدرسه ای)، عوامل مداخله گر (عوامل خانوادگی) و پیامدها (بی تفاوتی سازمانی، تنبلی سازمانی، یخ زدگی ذهنی و ناکارآمدی) پدیده سکون زدگی شغلی معلمان را تبیین و روابط بین آنها را نمایان می کند. سکون زدگی شغلی در بین معلمان پدیده ای اجتناب ناپذیر است و مدیران و مسئولان نظام آموزشی باید ضمن قبول آن بتوانند با این پدیده منفی مقابله نموده و دستیابی به اهداف آموزشی را تسهیل کنند. کلیدواژه ها: سکون زدگی شغلی، معلمان، نظریه داده بنیاد

    کلید واژگان: سکون زدگی شغلی, معلمان, نظریه داده بنیاد
    Ghaffar Karimianpour, Adel Zahed Babalan *, Ali Khaleghkhah, Ali Rezaeisharif

    career plateau Refers to feelings of failure or frustration that people experience temporary or permanent in the career process . The purpose of this research is to Designing the Model of influential Factors on the career plateau among Elementary School Teachers by using a grounded theory systematic approach. The study population included all profossor, principals and teachers of the province of Kermanshah that among these 25 samples were selected using purposive samplin. for data collection, interview was used. To examine the reliability of data retest and reliability of two coders methods and To examine the validity of data, Strategy of pluralism and colleagues investigated strategy was used. The results of data analysis in three stages open coding, axial and selective Suggests 15 main categories in the conceptual model Included casual conditions (individual, organizational, educational, economic factors), central category (career plateau,), Strategies (Training and empowerment, moral and material support, career counseling), Contextual factors (Schools, social factors (,interferer factors (family factors) and outcomes (organizational indifference, laziness organizational, intellectual frost, Inefficiency) are explained the career plateau and demonstrated relationships between them. job stagnation among teachers is an inevitable phenomenon and the managers and officials of the educational system must be able to deal with this negative phenomenon while accepting it and facilitate the achievement of educational goals.Key word: career plateau, Teachers, grounded theory

    Keywords: Career Plateau, Teachers, Grounded Theory
  • انسیه محمدیاری*، علی رضایی شریف، احمدرضا کیانی، اسماعیل صدری دمیرچی
    پژوهش حاضر باهدف شناسایی کشمکش نقش جنسیتی و کشمکش مالی زنان شاغل درگیر تعارض زناشویی انجام شد. این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش پدیدارشناسی توصیفی انجام شد. طی این مطالعه پژوهشگران، 10 زن شاغل درگیر تعارض زناشویی را در تابستان 1401 در شهر تهران با بهره گیری از نمونه گیری هدفمند انتخاب کرده و با سوالاتی که از جمع بندی مرور ادبیات پژوهش و نظر اساتید روانشناسی و مشاوره خانواده و یک نفر متخصص در حوزه موضوع (زوج درمانگر) تدوین شده بود مورد مصاحبه نیم ساختاریافته قراردادند. بدین ترتیب داده ها جمع آوری شدند. تحلیل داده ها با روش هفت مرحله ای کلایزی انجام گردید و نتایج منجر به شناسایی 2 مضمون اصلی تحت عناوین کشمکش مالی با مضامین فرعی (مرزبندی مالی، سوءاستفاده مالی، تفکرات غیرمنطقی مالی، عدم تمکین مالی و فردگرایی در تصمیم گیری های مالی) و کشمکش نقش ها با مضامین فرعی (نادیده گرفتن استقلال زن، زن ستیزی در تصمیم گیری های مالی و معاشرتی ، مرد ستیزی در تقسیم بندی وظایف ، منع مالکیت زن) شد. نتایج نشان داد که رفتارهای ناکارآمد مالی زنان در رابطه زناشویی منجر به تعارضات زناشویی می شود و همچنین بنا بر تجارب زیسته شرکت کنندگان، نگرش جنسیتی سنتی مردان در برخورد با مسایل گوناگون زندگی مشترک و دیدگاه نابرابر آنها نسبت به همسران خود، عامل مهمی در این اقدامات مالی ناکارآمد زنان است که عاملی برای ایجاد تعارضات زناشویی است.
    کلید واژگان: کشمکش نقش جنسیتی, کشمکش مالی, زنان شاغل, تعارضات زناشویی, پدیدارشناسی
    Anise Mohammadyari *, Ali Rezaei Sharif, Ahmadreza Kiani, Esmaeil Sadri Demirchi
    The present study was conducted with the aim of identifying gender role conflict and financial conflict of working women involved in marital conflict. This research was conducted with a qualitative approach and descriptive phenomenological method. In this study, the researchers selected 10 working women involved in marital conflict in the summer of 1401 in Tehran using targeted sampling And with the questions compiled from the review of research literature and the opinion of professors of psychology and family counseling and an expert in the subject area (couple therapist), they were subjected to a semi-structured interview. In this way, the data were collected. The data analysis was done with the seven-step Claizian method and the results led to the identification of 2 main themes under the headings of financial conflict with sub-themes (financial border, financial abuse, Irrational financial thoughts, Financial non-compliance and Individualism in financial decisions) and role conflict with Sub-themes (Ignoring the independence of women, Misogyny in financial and social decisions, Misogyny in the division of duties, Prohibition of women's ownership). The results showed that women's financial inefficient behaviors in marital relationship lead to marital conflicts and also according to the lived experiences of the participants, men's traditional gender attitude in dealing with various issues of joint life and their unequal views towards their wives is an important factor in these financial measures. It is the inefficiency of women that is the cause of marital conflicts.
    Keywords: gender role conflict, financial conflict, working women, marital conflicts, Phenomenology
  • سپیده بشیرگنبدی، علی شیخ الاسلامی*، علی رضایی شریف، احمدرضا کیانی
    نظر به موضوعیت دو گروه جنسیتی در جوامع، جای شگفتی نیست که برخی والدین به مجرد آگاه شدن  از انتخاب جنسیت ناهمخوان با جنس فرزندان، به دلیل تنش برآمده از شرم و سرافکندگی دچار مشکلات روانی شوند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه والدگری مبتنی بر ذهن تمام عیار بر افسردگی، اضطراب و تنیدگی در مادران دارای فرزند با اختلال ناخشنودی جنسیتی انجام گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی با گروه آزمایش و گروه کنترل بود که در آن از طرح پیش آزمون-پس آزمون با دوره پیگیری سه ماهه استفاده شد. جامعه آماری پژوهش را همه مادران دارای فرزند دچار ناخشنودی جنسیتی و مراجعه کننده به مرکز بهزیستی و انستیتو روان پزشکی شهر تهران در سال 1401 تشکیل می دادند که از میان آن ها بر پایه پرسشنامه هویت جنسیتی (Deogracias et al, 2007) و مصاحبه بالینی ساختاریافته طبق معیارهای DSM-5 با فرزندانشان،30 نفر به شیوه در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. آزمودنی های انتخاب شده در هر دو گروه به وسیله پیش آزمون و توسط پرسشنامه افسردگی، اضطراب و تنیدگی (Lovibond & Lovibond, 1996) مورداندازه گیری قرار گرفتند، پس ازآن برنامه والدگری مبتنی بر ذهن تمام عیار (Bögels & Restifo, 2014) به گروه آزمایش آموزش داده شد ولی گروه کنترل هیچ آموزشی را دریافت نکردند. پس از آموزش در هر دو گروه پس آزمون اجراشده و همچنین پس از سه ماه آزمون پیگیری از هر دو گروه به عمل آمد. داده های به دست آمده با به کارگیری روش آماری واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که برنامه والدگری مبتنی بر ذهن تمام عیار مایه بهبود سطح افسردگی، اضطراب و تنیدگی در مادران دارای فرزند دچار ناخشنودی جنسیتی شده که این بهبودی تا مرحله پیگیری برقرار بوده است (05/0 P<). بر این بنیاد پیشنهاد می شود که مشاوران و روان شناسان از این روش در مراکز مشاوره برای این گروه از مادران استفاده کنند.
    کلید واژگان: : افسردگی, اضطراب, تنیدگی, والدگری, ذهن تمام عیار, ناخشنودی جنسیتی
    Sepideh Bashigonbadi, Ali Sheykholeslami *, Ali Rezaeisharif, Ahmadreza Kiani
    Background
    Since two gender groups are established in societies, it is not surprising that some parents suffer from psychological problems due to shame and embarrassment as soon as they learn about their children's gender selection.
    Objective
    The present study was conducted to determine the effectiveness of a parenting program based on mindfulness on depression, anxiety, and stress in mothers with children with gender dysphoria.
    Method
    The research design was a semi-experimental type with an experimental group and a control group, in which a pre-test-post-test design with a follow-up period was used. The statistical population of the research was made up of all mothers with children with gender dysphoria in Tehran in 2023, and 30 of them were selected based on the gender identity questionnaire )Deogracias et al, 2007( and a clinical interview structured according to DSM-5 criteria with their children. and were randomly replaced in the experimental group (15 people) and the control group (15 people). The selected subjects in both groups were measured by the pre-test and depression, anxiety, and stress questionnaire (Lovibond & Lovibond, 1996), after that the parenting program based on mindfulness (Bögels & Restifo, 2014) was taught to the experimental group, but the control group received no training. did not receive After the training, a post-test was conducted in both groups, and a follow-up test was conducted in both groups after three months. The obtained data were analyzed using the statistical method of variance with repeated measurement and Bonferroni's post hoc test in SPSS software.
    Findings
    The results of the research showed that the parenting program based on mindfulness improved the level of depression, anxiety, and stress in mothers with children with gender dysphoria, and this improvement was maintained until the follow-up stage (P<0.05).
    Conclusion
    Based on this, this type of training can be used to improve the psychological condition of this group of mothers.
    Keywords: depression, anxiety, Stress, parenting, mindfulness, gender dysphoria
  • عارفه کیانی*، علی رضایی شریف

    هدف پژوهش حاضر، بررسی، شناسایی و اولویت بندی عوامل موثر بر توسعه اخلاق تحصیلی در دانشجویان بود. این پژوهش از منظر هدف کاربردی، از منظر ماهیت داده ها کیفی۔کمی (آمیخته)، از منظر گردآوری داده ها توصیفی پیمایشی، با رویکرد مصاحبه و از منظر استراتژی میدانی است. با توجه به ماهیت اکتشافی موضوع تحقیق از طرح پژوهش آمیخته اکتشافی متوالی استفاده شد که در دو فاز کیفی و کمی به انجام رسید. داده ها و اطلاعات در این تحقیق بر اساس مصاحبه با خبرگان (دانشجویان استعداد تحصیلی و اخلاقی) تا رسیدن به اشباع نظری جمع آوری شده و بر اساس این داده ها پرسش نامه مربوط طراحی شد و مورد ارزیابی و نظر خواهی مشارکت کنندگان قرار گرفت. در این مطالعه تعداد 24 نفر (به مرور) انتخاب شدند. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 186 نفر انتخاب شد. نتایج در بخش کیفی نشان داد چهار عامل موثر بر توسعه اخلاق تحصیلی در دانشجویان شناسایی شد.

    کلید واژگان: اخلاق تحصیلی, دانشجو, عوامل فردی۔رفتاری, عوامل سازمانی, عوامل زمینه ای, عوامل فراسازمانی
    Arefe Kiani *, Ali Rezaeisharif

    This research is from the point of view of practical purpose, from the point of view of qualitative-quantitative (mixed) nature of data, from the point of view of descriptive survey data collection, with an interview approach and from the point of view of field strategy. Due to the exploratory nature of the research subject, a sequential exploratory mixed research design was used, which was carried out in two qualitative and quantitative phases. Data and information in this research were collected based on interviews with experts until reaching theoretical saturation, and based on these data, a related questionnaire was designed and the participants were evaluated and asked for their opinions. In this study, 24 people were selected (overall). In fact, from the interview of the 16th person onwards, repetition was observed in the received information, but to be sure, it continued until the 24th person, and from the interview of the 20th person onwards, the data became completely repetitive and reached theoretical saturation. The sample size was selected based on Cochran's formula of 186 people. The results in the qualitative section showed that 4 factors affecting the development of academic ethics in students were identified.

    Keywords: Academic ethics, student, university, individual-behavioral factors, organizational factors, contextual factors, extra-organizational factors
  • علی رضایی شریف*، سارا تقی زاده هیر، قاسم فتاح زاده اردلانی
    زمینه و هدف
    از آن جا که اضطراب از جمله عوامل موثر بر عملکرد ورزشکاران به شمار می رود، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی تحریک الکتریکی فراجمجمه ای مغز در کاهش اضطراب ورزشکاران رزمی کار انجام شد
    مواد و روش ها
    این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، دربرگیرنده کلیه ورزشکاران رزمی کار شهر اردبیل در سال 1401 بود که با روش نمونه گیری در دسترس از ورزشکاران رزمی کار شهر اردبیل 30 نفر انتخاب شد. آزمودنی ها به صورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و کنترل (15 نفر در هر گروه) جایگزین شدند. گروه آزمایش تحت 10 جلسه 20 دقیقه ای تحریک الکتریکی فراجمجمه ای مغز قرار گرفت. گروه کنترل مداخله ای را دریافت نکرد. از پرسش نامه اضطراب حالت- صفت (مارتیز، 1990) در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون به منظور جمع آوری اطلاعات استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و تحلیل کوواریانس چندمتغیره تجزیه وتحلیل شدند.
    یافته ها
    نتایج نشان داد بین نمرات پس آزمون گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل، تفاوت معنی داری وجود داشت. به عبارت دیگر، تحریک الکتریکی فراجمجمه ای مغز منجر به افزایش معنی دار نمرات اعتمادبه نفس و کاهش معنی دار نمرات اضطراب جسمانی و شناختی ورزشکاران شد (0/05>P).
    نتیجه گیری
    براساس نتایج این پژوهش، درمان تحریک الکتریکی مستقیم مغز، مداخله موثری در کاهش اضطراب ورزشکاران رزمی کار است و راهی مناسب، کم هزینه و در دسترس است که ورزشکاران می توانند از آن استفاده کنند.
    کلید واژگان: تحریک الکتریکی فراجمجمه ای مغز, اضطراب, ورزشکاران رزمی کار
    Ali Rezaei Sharif *, Sara Taghizadeh Hir, Ghasem Fattahzadeh Ardalani
    Introduction
    Since the anxiety is one of the effective factors in athletes, The aim of this study was to evaluate the effectiveness transcranial direct current stimulation (tDCS) on reducing anxiety in Martial Athletes.
    Materials and Methods
    The research method was semi-experimental with a pretest-posttest design and control group. The statistical population of the present study consisted of all Martial Athletes in Ardabil in 2022. 30 people were selected by available sampling method and randomly assigned in experimental and control group (15 people in each group). Transcranial direct current stimulation (tDCS) was implemented in 10 sessions, each session lasting 20 minutes, but the control group received no training. Data was collected using State-Trait Anxiety Questionnaire (Moritz, 1990), which were administered in two stages of pre-test and post-test. Data were analyzed using SPSS software and multivariate analysis of covariance (MANCOVA).
    Results
    The results showed that there was a significant difference between the post-test scores of the experimental group compared to the control group. In other words, transcranial direct current stimulation (tDCS) led to a significant increase in the self-confidence scores and a significant decrease in the physical and cognitive anxiety scores of the athletes (P<0.05).
    Conclusion
    According to the results of this study, the treatment of transcranial direct current stimulation is an effective intervention on reducing anxiety in Martial Athletes and is a suitable, low-cost and accessible way that athletes can use.
    Keywords: Transcranial Direct Current Stimulation, anxiety, Martial Athletes
  • سید جواد سیفی قوزلو، اسماعیل صدری دمیرچی*، علی رضایی شریف، علی شیخ الاسلامی
    هدف

    هدف پژوهش حاضر، واکاوی مشکلات روان شناختی-زناشویی در زنان متقاضی طلاق و بررسی تاثیر درمان مبتنی بر بازسازی عاطفی بر آن بود.

    روش

    روش پژوهش ترکیبی بود. در مرحله ی کیفی  15 نفر از زنان متقاضی طلاق با نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و مورد مصاحبه قرار گرفتند. جامعه آماری شامل تمام زنان متقاضی طلاق با سابقه ازدواج زودهنگام در سال 1399 در شهر اردبیل بود. برای تحلیل داده ها از تحلیل مضمون استفاده گردید که در ابعاد روان شناختی-زناشویی منجر به شناسایی 7 مضمون (اضطراب، افسردگی، دلتنگی و فقدان، سردرگمی، عدم امنیت و بدبینی، عدم درک متقابل، و تعارض زناشویی) شد. بر اساس این مضمون ها، پرسشنامه مشکلات روانشناختی-زناشویی (PMPQ) طراحی و ویژگی های روانسنجی آن بررسی، و پس از تایید، جهت تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر بازسازی عاطفی مورد استفاده قرار گرفت.

    یافته ها

    نتایج بخش کیفی نشان داد که زنان متقاضی طلاق با سابقهءازدواج زودهنگام، مشکلاتی را در بعد روانشناختی-زناشویی تجربه می کنند. پرسشنامه ی مشکلات روانشناختی- زناشویی (PMPQ) اعتبار و روایی مناسبی داشت. همچنین درمان مبتنی بر بازسازی عاطفی در تمام ابعاد مشکلات روان شناختی- زناشویی موثر بوده و منجر به کاهش مشکلات شده بود.

    نتیجه گیری

    درمانگران و پژوهشگران می توانند از پرسشنامه مشکلات روانشناختی-زناشویی (PMPQ) و درمان مبتنی بر بازسازی عاطفی جهت بررسی و بهبود مشکلات زنان متقاضی طلاق با سابقه ازدواج زودهنگام استفاده کنند.

    کلید واژگان: ازدواج زودهنگام, روش ترکیبی, زنان, طلاق
    Seyed Javad Seifi Ghozlu, Esmaeil Sadri Damirchi *, Ali Rezaei Sharif, Ali Sheykholeslami
    Aim

    The aim of this study was to investigate psychological-marital problems of women who filed for a divorce and examining the effectiveness of affective-reconstructive therapy on it.

    Methods

    The research design was mixed-method. In the qualitative stage, 15 women who field for a divorce were selected using purposive sampling and interviewed. The statistical population included all women who field for a divorce with a history of early marriage in 1399 in Ardabil. To analyze the data, the thematic analysis was used. This analysis in psychological-marital dimensions led to the identification of 7 themes (anxiety, depression, nostalgia and loss, confusion, insecurity and pessimism, lack of mutual understanding, and marital conflict). Then, based on these themes, a psychological-marital problem questionnaire (PMPQ) was designed and after confirming the psychometric properties, in order to determine the effectiveness of affective-reconstructive therapy, this questionnaire was used.

    Results

    The results of the qualitative part showed that women who filed for a divorce with a history of early marriage, experience problems in the psychological-marital dimension. The questionnaire of psychological-marital problems of marriage (PMPQ), had good validity and reliability. Also, Affective-reconstructive therapy was effective in all dimensions of psychological-marital problems and led to the reduction of problems.

    Conclusion

    Therapists and researchers can use the psychological-marital problems of marriage questionnaire and Affective-reconstructive therapy to assess and improve the problems of women who field for a divorce with a history of early marriage.

    Keywords: Early Marriage, Mixed-Method, Women, Divorce
  • ایمان مصباح*، علی رضایی شریف
    پژوهش حاضر با هدف تحلیل عاملی تاییدی مقیاس ارزیابی شادی در زنان میانسال انجام شده است. به همین منظور، از میان زنان میانسال (40 الی 65 سال) جامعه، 280 نفر به صورت روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به مقیاس ارزیابی شادی در زنان میانسال (شین وکیم، 2021) پاسخ دادند. در مطالعه حاضر، نتایج تحلیل داده ها به روش تحلیل عاملی تاییدی نشان داد که مقیاس ارزیابی شادی همانند فرم اصلی از چهار عامل خود-ارزشی، تفکر مثبت، خود- مدیریتی و روابط خانوادگی تشکیل شده است. نتایج حاصل از اعتبارسنجی بر اساس آلفای کرونباخ نیز 93/0 به دست آمد که مقداری مناسب است. از نتایج این مطالعه، چنین حاصل می شود که این مقیاس، ابزاری قابل اعتماد و روا برای ارزیابی شادی در زنان میانسال است.کلیدواژه ها: مقیاس ارزیابی شادی، تحلیل عاملی تاییدی، اعتبار، روایی، زنان میانسال
    کلید واژگان: کلیدواژه ها: مقیاس ارزیابی شادی, تحلیل عاملی تاییدی, اعتبار, روایی, زنان میانسال
    Iman Mesbah *, Ali Rezaei Sharif
    AbsractThe aim of this study was to confirm the confirmatory factor analysis of the Happiness Assessment Scale in middle-aged women. For this purpose, among middle-aged women (40-65 years old), 280 people were selected by convenience sampling method and answered the happiness assessment scale in middle-aged women (Shin & Kim, 2021). In the present study, the results of data analysis by confirmatory factor analysis showed that the happiness assessment scale, like the main form, consists of four factors: Self-value, Positive thought, self-management and Family relations. The results of validation based on Cronbach's alpha were also 0.93, which is an appropriate value. The results of this study show that this scale is a reliable and valid tool for assessing happiness in middle-aged women.Keywords: Happiness assessment Scale, Confirmatory Factor Analysis, reliability, validity, Middle-Aged Women.
    Keywords: Happiness assessment Scale, Confirmatory Factor Analysis, Reliability, Validity, Middle-Aged Women
  • علی رضایی شریف*، زهرا سهرابی، زهرا خادمی آستانه، جواد جاهدی، محمود محمدی رازی، فاطمه رضایی شریف، الناز جوانبخت
    هدف

    پژوهش حاضر ساخت و اعتباریابی پرسشنامه مشکلات سلوکی در میان کودکان و نوجوانان تحت پوشش دفتر شبه خانواده بهزیستی استان اردبیل بود. 

    روش

    روش این پژوهش روش آمیخته بود. جامعه آماری این پژوهش را افراد تحت پوشش دفتر شبه خانواده بهزیستی استان اردبیل تشکیل می دادند. روش نمونه گیری در بخش کیفی هدفمند بود که تا رسیدن به حد اشباع ادامه یافت و به تعداد 40 نفر (20 دختر و 20 پسر) انتخاب گردید. در بخش کمی نیز در مرحله مقدماتی 45 نفر و در مرحله نهایی به روش سرشماری به تعداد 120 نفر جهت انجام تحلیل عاملی و ساخت پرسشنامه مشکلات سلوکی در پژوهش شرکت کردند. ابزار پژوهش در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختار یافته و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته مشکلات سلوکی بود.

    یافته ها

    تحلیل داده ها در بخش کیفی با استفاده از کدگذاری انجام پذیرفت که سه مولفه رفتار پرخاشگرانه، رفتار قانون شکنانه و مشکلات اجتماعی استخراج گردید. داده های به دست آمده در بخش کمی نیز با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی تجزیه و تحلیل شد. ضریب آلفای کرونباخ برای کل آزمون 80/0 و خرده مقیاس های پرخاشگری، رفتار قانون شکنانه و مشکلات اجتماعی به ترتیب 82/0، 78/0 و 80/0 بدست آمد (01/P).

    نتیجه گیری

    نتایج نشان دادند پرسشنامه قادر به تشخیص فراوانی رفتار پرخاشگری، رفتار قانون شکنانه و مشکلات اجتماعی در کودکان و نوجوانان تحت پوشش دفتر شبه خانواده بهزیستی بود و و از اعتبار و پایایی بالایی برخوردار گردید.

    کلید واژگان: مشکلات سلوکی, روایی, پایایی, دفتر شبه خانواده
    Ali Rezaeisharif *, Zahra Sohrabi, Zahra Khademi Astaneh, Javad Jahedi, Mahmood Mohamad Razi, Fateme Rezaeisharif, Elnaz Javanbakht
    Objective

    The aim of this study was construction and validation of conduct disorder questionnaire in children and adolescents.   

    Methods

    The method of this research was mixed method (qualitative, quantitative). The statistical population of this study consisted of individuals covered by the Ardabil Province Family Welfare Office. The sampling method was purposive in the qualitative section, which continued until it reached the saturation level and selected 40 individuals (20 girls and 20 boys). In the quantitative section, 120 people participated in the study by conducting a factor analysis and developing a behavioral problems questionnaire. The research tool was a semi-structured interview in the qualitative part and a researcher made questionnaire in quantitative part.

    Results

    Data analysis was performed in qualitative section using coding. So that after selecting the most important terms and themes, the main themes were selected and identified, including aggressive behavior, law-breaking behavior, and social problems. The quantitative data were also analyzed using exploratory factor analysis.

    Conclusion

    The results showed that the questionnaire was able to detect the frequency of aggressive behavior, law-breaking behavior and social problems in children and adolescents covered by the Family Welfare Office and had high validity and reliability.

    Keywords: Conduct Problems, assessment, Quasi-Family Office
  • علی رضایی شریف*، زهرا خادمی آستانه

    شواهد نشان داده است که بازی درمانی در کاهش اختلالات رفتاری موثر بوده است، اما آیا می تواند در بهبود اختلال اضطراب اجتماعی، جداسازی و گوشه گیری دانش آموزان موثر باشد؟هدف از این پژوهش،بررسی اثربخشی بازی درمانگری بر روی دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی بود. این پژوهش از نوع روش،نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه اول مدرسه حاج محمد جعفری نمین (68 نفر) بود. از این میان، نمونه های دانش آموزانی که بالاترین نمره اضطراب را در مقیاس اضطراب جدایی و انزوا (مانی کاواسگر،2009) داشتند، انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش 10 جلسه مداخله بازی درمانی دریافت کردند و هیچ مداخله ای بر روی گروه کنترل انجام نشد. نمره آزمون غربالگری اضطراب دانش آموزان به عنوان پیش آزمون در نظر گرفته شد و پس از مداخله مجددا آزمون اضطراب کودکان بر روی هر دو گروه انجام شد و نمره آن به عنوان پس آزمون در نظر گرفته شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس و آزمون تی گروهی مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بازی درمانگری تاثیر مثبت و معناداری بر کاهش اضطراب جدایی و انزواطلبی کودکان دارد و بازی درمانی می تواند در درمان اضطراب جدایی و انزوای دانش آموزان موثر باشد.

    کلید واژگان: اضطراب جدایی و گوشه گیری کودکان, بازی درمانی, دانش آموزان ابتدایی
    Ali Rezaei Sharif *, Zahra Khademi Astaneh

    Evidence has shown that play therapy has been effective in reducing behavioral disorders, but can it be effective in improving social anxiety disorder, segregation, and isolation of students? The female students were elementary school students. This study was a quasi-experimental study with pre-test and post-test design with a control group. The statistical population included all first-grade female students of Haj Mohammad Jafari Namin School (68 students). Among them, the samples of students with the highest anxiety scores on the Separation Anxiety and Isolation Scale of (Mani Kawasgar ,2009) were selected and randomly divided into experimental and control groups. The experimental group received 10 sessions of play therapy intervention and no interventions were performed on the control group. Students' anxiety screening test score was considered as a pre-test and after the intervention, children's anxiety test was performed on both groups again and its score was considered as a post-test. Data were analyzed using analysis of covariance and independent group t-test. The results showed that play therapy had a positive and significant effect on reducing separation anxiety and isolation in children because it was) P <0.5(. Play therapy can be effective in treating separation anxiety and isolation students.

    Keywords: separation anxiety, isolation of children, play therapy, elementary students
  • محمد محمدی، علی رضایی شریف*، علی شیخ الاسلامی، حسین قمری کیوی
    بحران های خانوادگی، مهارت های بقای خانواده را مورد آزمایش قرار داده و هنگامی که یکی از افراد خانواده دچار مشکلی شود بحران ها و مشکلات خانوادگی نمودار می شود. ازجمله این بحران ها حضور فرد جانباز در خانواده است. پژوهش حاضر باهدف بررسی مشکلات زنان دارای همسر جانباز به روش کیفی از نوع تحلیل مضمون انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمام زنان دارای همسر جانباز در مناطق 13 و 14 تهران بودند که تعداد 19 نفر از ایشان (از بین زنانی که در سال 1399 به خانه سلامت شهرداری منطقه 13 مراجعه کرده بودند) باروش نمونه گیری هدفمند تا رسیدن به اشباع نظری در مصاحبه نیمه ساختاریافته انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل داده ها بااستفاده از روش تحلیل مضمون انجام گرفت. در نهایت 5 مضمون اصلی در مشکلات زنان دارای همسر جانباز شناسایی شد که عبارتند از: مشکلات روانی، مشکلات جسمانی، مشکلات زناشویی، مشکلات اجتماعی، مشکلات اقتصادی. بنابراین لزوم شناسایی مشکلات این قشر از زنان و ارایه خدمات یاورانه، باید در اولویت سازمان های مربوطه قرار گیرد.
    کلید واژگان: زنان, جانبازان, تجارب زیسته, مشکلات همسران جانبازان, مطالعه پدیدارشناختی
    Mohammad Mohammadi, Ali Rezaei Sharif *, Ali Sheikholeslami, Hussein Ghamari Givi
    The skills of family survival are tested by family disasters, and they are showed when one of the family members faces with a problem. One of these disasters is the presence of a veteran person in the family; thus, this qualitative study was conducted with the purpose of investigating the problems of women with a veteran husband using the theme analysis. The population included all women with a veteran husband living in regions 13 and 14 of Tehran. 19 women (who had referred to the Municipal Health House of region 13 in 2020) were selected by the judgmental sampling, based on the theoretical saturation of the semi-structured interviews. The data analysis was done by the theme analysis and finally, 5 main concept related to the problems of women with a veteran husband were identified: mental, physical, marital, social, and economic problems. As a whole, the results showed that such women have been experiencing many problems in the mental, physical, marital, social, and economic aspects. Therefore, the related organizations should identify the problems of these women and service them.
    Keywords: Women, veterans, lived experiences, problems of women with a veteran husband, phenomenological study.
  • انسیه محمدیاری، علی رضایی شریف*، احمدرضا کیانی، اسماعیل صدری دمیرچی
    زمینه

    تحقیقات نشان داده است که بسیاری از واکنش های نامطلوب و مشکلات زوجین ناشی از باورهای ارتباطی ناکارآمد است. اما باوجود اهمیت این مفهوم در زمینه شناسایی مولفه های تشکیل دهنده باورهای ارتباطی ناکارآمد زوجین، در جامعه مورد تحقیق شکاف تحقیقاتی وجود دارد.

    هدف

    هدف این پژوهش واکاوی باورهای ارتباطی ناکارآمد زنان دارای تعارض زوجین بود.

    روش

    پژوهش حاضر به روش کیفی و از نوع پدیدارشناسی توصیفی انجام شد. جامعه پژوهش را تمام زنان دارای تعارض زناشویی شهر تهران که برای مشکل تعارضشان در سال 1400 به مراکز مشاوره مراجعه کرده بودند، تشکیل دادند و نمونه گیری هدفمند انجام شد. تعداد 19 نفر انتخاب شدند و به طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته مورد مطالعه قرار گرفتند. تحلیل داده ها از طریق روش هفت مرحله ای کلایزی انجام شد.

    یافته ها:

     در این مطالعه 4 مضمون اصلی و 11 مضمون فرعی شناسایی شد. مضمون اصلی نخست رابطه بین فردی زوجین (رابطه عاطفی، رابطه جنسی و مسایل مالی و عوامل شخصیتی)، مضمون دوم رابطه با خانواده اصلی (خانواده همسر، الگوهای رفتاری خانواده همسر و خانواده خود)، مضمون سوم مسایل جنسیتی (نگرش دوگانه به نقش های جنسیتی، برچسب های جنسیتی و کلیشه های جنسیتی) و آخرین مضمون اصلی مسایل حقوقی بود.

    نتیجه گیری:

     براساس یافته های حاصل از این پژوهش، در زمینه های رابطه بین فردی زوجین، رابطه با خانواده اصلی، مسایل جنسیتی و مسایل حقوقی یاورهای ناکارآمد ارتباطی زنان شناسایی شدند.

    کلید واژگان: باورهای ارتباطی ناکارآمد زناشویی, زنان متعارض, تجربه زیسته
    Ensieh Mohammadyari, Ali Rezaei Sharif*, Ahmadreza Kiani, Esmaeil Sadri Demirchi
    Background

    Research has shown that many adverse reactions and problems in couples are caused by dysfunctional communication beliefs. However, despite the importance of this concept in identifying the components of dysfunctional communication beliefs of couples, there is a research gap in the study population.

    Aims

    The aim of this study was to investigate the dysfunctional communication beliefs of women with conflicting couples.

    Methods

    The present study was conducted by qualitative method and descriptive phenomenology. The study population consisted of all women with marital conflict in Tehran who had been referred to counseling centers in1400 for their conflict problem, and Sampling was performed by purposive sampling method. Nineteen people were selected and studied through semi-structured interviews. Data analysis was performed using the Colaizzi seven-step method.

    Results

    In this study, 4 main themes, and 11 sub-themes. The first main theme is the interpersonal relationship of the couple (emotional relationship, destructive behavior, irrational expectations, differences of opinion and taste, sex and financial issues, and personality factors), and the second main theme is the relationship with the main family (spouse family, behavioral patterns of spouse and family), The third theme was gender issues (dual views on gender maps, gender labels, and gender stereotypes) and the last major theme was legal issues.

    Conclusion

    Based on the findings of this study, in the fields of interpersonal relationships of couples, relationships with the main family, gender issues, and legal issues, ineffective communication assistants for women were identified.

    Keywords: Dysfunctional marital communication beliefs, conflicting women, lived experience
  • امین تقی پور*، حسین قمری کیوی، علی شیخ الاسلامی، علی رضایی شریف
    این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی روایت درمانی با تاکید بر لحظات نوآور بر تنظیم شناختی هیجان در دختران نوجوان دچار خودآسیب زنی با قصد خودکشی انجام شد. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با گروه آزمایش و کنترل می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه دانش آموزان دختر دوره اول و دوم متوسطه خودآسیب زن با قصد خودکشی بودند که در سال 1399 به مرکز مشاوره دانش آموزان شهید فهمیده شهرستان بناب ارجاع شده بودند. در این پژوهش برای انتخاب نمونه، از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. گروه آزمایش در معرض 8 جلسه روایت درمانی با اقتباس از برنامه مداخله ای وایت و اپستون (1990) قرار گرفتند و گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. سپس پس آزمون برای هر دو گروه اجرا گردید. یافته ها حاکی از آن است که روایت درمانی با تاکید بر لحظات نوآور، بر بهبود تنطیم شناختی هیجان تاثیر معنادار داشت (00/0>p). نتیجه-گیری: می توان گفت روایت درمانی با تاکید بر لحظات نوآور، روش مداخله ای مناسبی برای بهبود راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در دختران با خودآسیب زنی با قصد خودکشی است و مشاوران و روانشناسان می توانند برای بهبود نظم جویی شناختی هیجان نوجوانان با خود آسیب زنی به قصد خودکشی از این مداخله استفاده نمایند.
    کلید واژگان: روایت درمانی, لحظات نوآور, تنظیم شناختی هیجان, خودآسیب زنی با قصد خودکشی
    Amin Taghipour *, Hossein Ghamari Kivi, Ali Sheykholeslami, Ali Rezaie Sharif
    The aim of this study was to investigate the effectiveness of narrative therapy with emphasis on innovative moments on cognitive emotion regulation in adolescent girls with self-harm with suicidal ideation. The present study is a quasi-experimental study with experimental and control groups. The statistical population of the present study was all female high school students with self-harm with suicidal ideation who were referred to Shahid Fahmideh Student Counseling Center in Bonab city in 2019 In this study, the available sampling method was used to select the sample. The experimental group underwent 8 sessions of narrative therapy based on the intervention program of White and Epston (1990) and the control group did not receive any intervention. Findings indicate that narrative therapy with emphasis on innovative moments had a significant effect on improving cognitive emotion regulation (p <0.00). It can be said that narrative therapy with emphasis on innovative moments is a suitable intervention method for counselors and psychologists to improve cognitive emotion regulation strategies in girls with self-harm with suicidal ideation.
    Keywords: Narrative therapy, innovative moments, cognitive emotion regulation, self-harm with suicidal ideation
نمایش عناوین بیشتر...
فهرست مطالب این نویسنده: 62 عنوان
  • دکتر علی رضایی شریف
    دکتر علی رضایی شریف
    استاد
نویسندگان همکار
  • دکتر علی شیخ الاسلامی
    : 20
    دکتر علی شیخ الاسلامی
    استاد تمام روانشناسی تربیتی، گروه مشاوره، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران
  • احمدرضا کیانی
    : 8
    احمدرضا کیانی
  • دکتر اسماعیل صدری دمیرچی
    : 7
    دکتر اسماعیل صدری دمیرچی
    استاد گروه مشاوره، دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران
  • دکتر سلیمان احمدبوکانی
    : 4
    دکتر سلیمان احمدبوکانی
  • محمدرضا نوروزی همایون
    : 4
    محمدرضا نوروزی همایون
    دانش آموخته ارشد کارشناسی ارشد رشته مشاوره مدرسه، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه محقق اردبیلی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران
بدانید!
  • این فهرست شامل مطالبی از ایشان است که در سایت مگیران نمایه شده و توسط نویسنده تایید شده‌است.
  • مگیران تنها مقالات مجلات ایرانی عضو خود را نمایه می‌کند. بدیهی است مقالات منتشر شده نگارنده/پژوهشگر در مجلات خارجی، همایش‌ها و مجلاتی که با مگیران همکاری ندارند در این فهرست نیامده‌است.
  • اسامی نویسندگان همکار در صورت عضویت در مگیران و تایید مقالات نمایش داده می شود.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال