به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
مقالات رزومه:

دکتر سید میثم موسوی

  • عارف پورمحمودی، محسن فرمهینی فراهانی*، رقیه موسوی، محمدحسن میرزامحمدی

    پژوهش حاضر با هدف تحلیل مبانی معرفت شناختی نظریه سنت گرایی سید حسین نصر و دلالت های آن برای تربیت عقلانی انجام شد. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی بود و نتایج آن نشان داد معرفت شناسی نصر توام با معرفت و شناخت دینی می باشد که منشا آن علم قدسی است، علمی که این امکان را ایجاد می کند تا انسان خدا را در همه جا ببیند و بدین ترتیب به عالم بالا و بنیاد قدسی هستی برسد. امکان دستیابی انسان به حقیقت مطلق به واسطه عقل شهودی، همراهی معرفت قدسی با ایمان و یقین، تلازم معرفت قدسی با فضایل اخلاقی و وابستگی معرفت قدسی به عمل مبانی معرفت شناختی علم قدسی هستند. در نظر داشتن این نوع از معرفت می تواند دلالت هایی مانند بهره گیری از قوه عاقله جهت برخورداری از صفت علم، استفاده از شهود به عنوان منبعی برای معرفت و عاملی برای توجیه باورها، تعیین پیشاپیش اهداف و اصول بر اساس ارتباط با امر قدسی، هدایت متربیان به شناخت پیوسته، جلوگیری از شکاکیت ذهنی در متربیان، ایجاد شالوده ای تعقلی برای فضایل اخلاقی، کمک از معرفت قدسی برای شناخت ذات اشیا در مرتبه ربوبی و استفاده از محتوای ترکیبی را برای تربیت عقلانی متربیان به همراه داشته باشد.

    کلید واژگان: سید حسین نصر, نظریه سنت گرایی, علم قدسی, مبانی معرفت شناختی, تربیت عقلانی
    Aref Pourmahoudi, Mohsen Farmahinifarahani *, Roghye Mousavi, Mohmadhasan Mirzamohammadi

    The aim of this study was to analyze the epistemological foundations of Seyed Hossein Nasr's theory of traditionalism and its implications for rational education. The research method was descriptive-analytical and the results showed that the epistemology of Nasr is combined with religious knowledge and cognition, the source of which is the sacred science, a science that makes it possible for man to see God everywhere and thus Reach the higher world and the holy foundation of the universe. The possibility of human reaching the absolute truth through intuitive reason, the association of sacred knowledge with faith and certainty, the combination of sacred knowledge with moral virtues, and the dependence of sacred knowledge on action are the epistemological foundations of sacred science. Considering this type of knowledge can lead to such implications as using the power of reason to have the attribute of knowledge, using intuition as a source for knowledge and a factor to justify beliefs, setting goals and principles in advance based on connection with the sacred, Educators should be constantly cognizant, prevent mental skepticism in educators, create rational foundations for moral virtues, help holy knowledge to know the nature of objects in the divine order and use a combination of content to rationally train educators.

    Keywords: Seyed Hossein Nasr, Theory of Traditionalism, Epistemological Foundations, Rational Education
  • محمد دارایی، محسن فرمهینی فراهانی*، رقیه موسوی

    تربیت عرفانی عمیق ترین و باطنی ترین خوانش از تربیت دینی محسوب می شود که در آن سالک با معرفتی عمیق و باطنی و تزکیه ای خالص از روی صدق و عشق، به دنبال کشف حقیقتی یگانه و اتصالی دایمی به این حقیقت است. علامه حسن زاده انسان را که مظهر اسم جامع الله است، حقیقتی واحد می داند که بدنش مرتبه ی نازله ی اوست که یک هویت و شخصیت بیش ندارد که از آن به من و انا و مانند آن تعبیر می کنند. او راه وصول به این حقیقت یگانه را معرفت نفس می داند. این تحقیق در پی تبیین اهداف و اصول تربیت عرفانی است که مدعی ارایه یقینی ترین راه دستیابی به حقیقت و عالی ترین نوع معنویت است. در این پژوهش با کمک تکنیک اسنادی و تحلیل مفهومی، مبانی نوع یک و مبانی نوع دو مبتنی بر دیدگاه های انسان شناختی علامه حسن زاده مشخص شده اند؛ سپس با استفاده از روش استنتاجی (روش بازسازی شده فرانکنا) و بکار بردن سه قیاس عملی، هدف غایی، اهداف میانی و اصول تربیت عرفانی مشخص شده اند. هدف غایی تربیت عرفانی «فنای فی الله و بقای بالله» است. و تعدادی از مهمترین اهداف میانی تربیت عرفانی، معرفت به خدا، پرورش مزاج شایسته، سلامت روح وجسم، تقویت نفس ناطقه، حضورتام در محضرخدا، به فعلیت رساندن دو قوه نظری و عملی انسان، سیر صعودی دایمی، کسب رزق معنوی برای سیر و سلوک، و شناخت و تبعیت از انسان کامل است. همچنین از معرفت النفس، اعتدال، فقرزدایی، تمنا و طلب، تجلیه، تخلیه، ادب مع الله، استکمال تدریجی و ولایت مداری به عنوان برخی از مهم ترین اصول تربیت عرفانی می توان نام برد.

    کلید واژگان: انسان شناسی عرفانی, تربیت عرفانی, اهداف تربیتی, اصول تربیتی, جوانی
    Mohammad Daraei, Mohsen Farmahini Farahani *, Roghaye Mousavi

    Mystical education is the deepest and most esoteric reading of religious education in which the mystic with deep wisdom, and esoteric and pure refinement of truth and amour, seeks to discover a unique truth and a eternal connection to this truth. Allameh Hassanzadeh also considers man, who is the manifestation of the universal name of God, as a single truth whose body is his descendant rank who has no more than one identity and personality, which is interpreted as me and Anna and the like. He considers self-knowledge to be the way to reach this unique truth. This research seeks to explain the goals and principles of mystical education, which claims to provide the most certain way to achieve truth and the highest spiritual education. In this research, with the help of documentary technique and conceptual analysis, the basics of type one and two have been identified; Then, using the inferential method and applying three practical analogies, the ultimate goal and intermediate goals and principles of mystical education based on the anthropological views of Allameh Hassanzadeh have been identified. The ultimate goal of mystical education is "perdition in God and survival in God". And some of the most important intermediate goals of mystical education, knowledge of God, cultivating a good temperament, health of body and soul, strengthening the rational soul, presence in the presence of God, realization of two theoretical and practical powers of man, constant ascent, gaining spiritual sustenance for life and conduct Is. Also, self-knowledge, moderation, poverty alleviation, desire, manifestation, evacuation, evacuation, literature with God and gradual completion can be mentioned as some of the most important principles of mystical education.

    Keywords: mystical anthropology, mystical education, Educational principles, Educational Goals, Youth
  • سید علی حسینی، اکبر رهنما*، رقیه موسوی

    هدف از این مقاله مطالعه مبانی هستی شناسی رویکرد مرلوپونتی و لیپمن به منظور تدوین الگوی تلفیقی در برنامه فلسفه برای کودکان است. سوال اساسی تحقیق عبارت است از اینکه مبانی هستی شناسی رویکردهای مرلوپونتی و لیپمن چه بوده و بر اساس آن الگوی تلفیقی دو رویکرد در برنامه فلسفه برای کودکان چیست؟ در این مقاله، در بحث شناخت مبانی هستی شناسی از روش پژوهش تحلیلی-استنتاجی و در ارایه الگوی تلفیقی از روش پژوهش ترکیب سازوار استفاده شده است. نتایج بیانگر وجود وجوه اشتراک و افتراق میان رویکرد مرلوپونتی و رویکرد لیپمن  است. با توجه به اشتراکات پایه ای در مبانی هستی شناسی و تاکید بر اهمیت دوران کودکی و تاثیر آن بر بزرگسالی در دو رویکرد، می توان با حذف عناصر ناهمسان و همپوشانی نقاط اشتراک با انجام اصلاحات لازم، از تلفیق دو رویکرد برای بهبود برنامه فلسفه برای کودکان استفاده نمود.

    کلید واژگان: فلسفه برای کودکان, هستی شناسی, لیپمن, مرلوپونتی
    Seyyed Ali Hosseini, Akbar Rahnama *, Roghayyeh Moosavi

    The purpose of this paper is to study the ontological foundations of Merleau-Ponty’s and Lipman’s approaches in order to develop an integrated model in the Philosophy for Children program. The main research questions are: what are the ontological foundations of Merleau-Ponty’s and Lipman’s approaches and, on this basis, what is the integrated model of the two approaches in the philosophy for children program? In this paper, in identifying the ontological foundations, the analytical-inferential research method has been used, and in presenting the integrated model, the integration composition research method has been used. The results indicate similarities and differences between the Merleau-Ponty’s and Lipman’s approaches. Given the basic commonalities in the ontological foundations and the emphasis on the importance of childhood and its impact on adulthood in the two approaches, by eliminating disparate elements and overlapping commonalities through necessary corrections, a combination of the two approaches can be used to improve the philosophy for children program.

    Keywords: philosophy for children, Ontology, Lipman, Merleau-ponty
  • رقیه موسوی*، طاهره علیپور
    هدف

    پاندمی کووید-19 اثرات روان شناختی متفاوت مانند استرس و اضطراب و ترس و... و پیامدهای خانوادگی گوناگونی بر افراد شاغل گذاشته است. این مطالعه با هدف شناسایی پیامدهای روان شناختی و چالش های خانوادگی ناشی از شرایط کرونا در افراد شاغل طراحی و انجام شد.

    روش

    این مطالعه با رویکرد کیفی و به روش پدیدارشناسانه انجام شد. جامعه آماری افراد شاغل شهر تهران در سال 1399بودند که ملاک هایی از جمله اینکه یکسال در آن شغل فعالیت داشتند و شاغل در سازمان های دولتی، غیردولتی، خدماتی، بهداشتی، مشاغل آزاد و... بودند. نمونه آماری شامل 16 نفر می باشد که بصورت هدفمند و دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از مصاحبه نیمه ساختار استفاده شد. برای تحلیل و تجزیه داده ها از رویکرد پدیدار شناسی توصیفی کلایزی استفاده شد.

    یافته ها:

     یافته های حاصل از این پژوهش در قالب مقولات اصلی و مقولات فرعی مشخص گردید. در بررسی نتایج از بین 3 سوال کلی استخراج شده از پژوهش، 16 مقوله اصلی احساسات منفی، مشغولیت، تفریحات، نشاط، نظم، تنش، مراقبت، فرصت، آموزش، ارتباط و مشکلات جسمی، تاثیر منفی، مدارا، تاثیر مثبت، بدون مشکل و دورکاری به دست آمد.

    نتیجه گیری:

     نتایج این مطالعه نشان داد که پاندومی ویروس کرونا در ایران برای کلیه افراد تجربه ای جدید و غیرقابل پیش بینی بوده که اثرات منفی و متفاوت روان شناختی بر جامعه شغلی گذاشته است. از اینرو پیشنهاد می شود مداخلات روان شناختی لازم برای بهبود سلامت روان و کاهش پیامدهای روان شناختی جامعه شغلی انجام شود

    کلید واژگان: پیامدهای روان شناختی, چالش های خانوادگی, کرونا, افراد شاغل
    Rogayyeh Mousavi*, Tahereh Alipour
    Aim

    The Covid Pandemic has 19 different psychological effects such as stress, anxiety, fear, etc., and various family consequences on employed people. This study was designed and conducted to identify the psychological consequences and family challenges caused by coronary conditions in employed people.

    Methods

    This study was conducted with a qualitative approach and phenomenological method. The statistical population was employed people in Tehran in 1399, which included criteria such as having worked in that job for a year and working in governmental, non-governmental, service, health, freelance and .... organizations. The statistical sample includes 16 people who were purposefully and accessibly selected. Semi-structured interviews were used to collect information. claizichr('39')s descriptive phenomenological approach was used to analyze the data.

    Results

    The findings of this study were identified in the form of main categories and sub-categories. In reviewing the results from the 3 general questions extracted from the research, 16 main categories of negative emotions, occupation, recreation, vitality, order, stress, care, opportunity, education, communication and physical problems, negative impact, tolerance, positive impact, no problem And telecommuting was achieved.

    Conclusion

    The results of this study showed that the corona virus pandemic in Iran is a new and unpredictable experience for all people that has negative and different psychological effects on the working community. Therefore, it is suggested that psychological interventions be performed to improve mental health and reduce the psychological consequences of the working community.

    Keywords: Psychological consequences, family challenges, corona, employed people
  • نسرین محمودی، رقیه موسوی*
    شرایط اقتصادی و خانوادگی، از مهم ترین عوامل تاثیرگذار بر سلامت روان کودک است.
    هدف
    هدف پژوهش حاضر، بررسی عوامل تاثیرگذار اقتصادی و خانوادگی بر نشانه های بیش فعالی و نقص توجه کودکان سنین 6-11 سال بود.
    روش
    در این پژوهش برای بررسی هدف تحقیق از روش تحقیق کیفی استفاده شد. لذا 13 مادر دارای کودک مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی با کمک مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری و سپس داده های به دست آمده از طریق روش تحلیل مضمون مورد تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج پژوهش در بخش کیفی پژوهش منجر به شناسایی چهار مقوله فرعی و دو مقوله اصلی شد.
    نتیجه گیری
    نتایج نشان داد، خانواده کودکان دارای اختلال بیش فعالی/نقص توجه دارای درآمد پایین، داشتن سوابق بیکاری، فضای ناکافی منزل مسکونی، نداشتن اتاق اختصاصی کودک، سطح تحصیلات پایین، نداشتن اگاهی کافی درباره اختلال کودک و تک والدی/چند والدی بودن کودک بودند. و این عوامل احتمالا موجب افزایش نشانه های اختلال بیش فعالی می شود.
    پیشنهاد می شود درمانگران در درمان کودکان دارای اختلال بیش فعالی/نقص توجه به عوامل استرس آور مانند شرایط اقتصادی و خانوادگی توجه نمایند.
    کلید واژگان: اختلال بیش فعالی, کمبود توجه, علل, شرایط اقتصادی, شرایط خانوادگی
    Nasrin Mahmoudi, Roghaye Mousavi*
    Introduction
    Economic and family conditions are one of the most important factors affecting the mental health of the child.
    Aim
    The aim of this study was to investigate the effect of family and economic factors on hyperactivity and attention deficit (ADHD) symptoms in children aged 11-6 years.
    Method
    To investigate the aim of the research, qualitative research method was used. Therefore, 13 mothers of children with attention deficit/hyperactivity disorder (ADHD) were selected by semi-structured interviews and then the data were analyzed by the method of content analysis.
    Results
    The results of the research in the qualitative section led to the identification of four sub categories and two main categories.
    Conclusion
    The results showed that the family of children with ADHD have low income, inadequate living space, lack of a child's room, low level of education, lack of awareness about child's disorder and single/multi parent. These factors may increase the symptoms of ADHD.
    It is suggested that therapists pay attention to stressful factors such as economic and family conditions in the treatment of children with ADHD.
    Keywords: Hyperactivity Disorder, Attention Deficit, Causes, Economic Conditions, Family Conditions
  • نسرین محمودی، رقیه موسوی، باقر غباری بناب
    هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش مبتنی بر رابطه والد-کودک، بر کاهش نشانه های کودکان 6- 11 ساله مبتلا به اختلال بیش فعالی/ کمبود توجه بود. در یک مطالعه شبه تجربی با استفاده از طرح پیش آزمون و پس آزمون با سه گروه آزمایشی 1- دارودرمانی، 2-ترکیبی (دارودرمانی و آموزش) و 3- آموزش، مادران 30 کودک مبتلا به اختلال بیش فعالی/ کمبود توجه، به صورت روش نمونه گیری چندمرحله ای (انتخاب تصادفی در مناطق آموزش و پرورش تهران، مدارس و دانش آموزان) انتخاب و به سه گروه تقسیم شدند. گروه ترکیبی و آموزش به مدت 10 جلسه تحت آموزش برنامه گروهی آموزش مبتنی بر رابطه والد-کودک قرار گرفت و گروه دارودرمانی فقط دارو دریافت کردند. آزمودنی ها به وسیله مقیاس کانرز قبل از مداخله و بعد از مداخله ارزیابی شدند. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که اجرای برنامه آموزشی مبتنی بر رابطه والد-کودک به همراه دارودرمانی منجر به کاهش معنادار نشانه های اختلال بیش فعالی و نقص توجه در کودکان شده است. بنابراین، آموزش مبتنی بر رابطه والد-کودک به همراه دارودرمانی در کاهش معنادار نشانه های اختلال بیش فعالی و نقص توجه کودکان موثر است؛ لذا پیشنهاد می شود درمانگران از این روش برای کمک به این گروه از کودکان استفاده کنند.
    کلید واژگان: آموزش مبتنی بر رابطه والد- کودک, اختلال بیش فعالی, کمبود توجه, کودکان
    Nasrin Mahmoudi, roghayeh Mosavi, Bagher Ghobari Bonab
    The present study was conducted in order to investigate the effectiveness of parent-child relationship-oriented group interventions on symptoms reduction in 6-11 years old children with attention-deficit/hyperactivity disorder. In a quasi-experimental study using pre-test and post-test design with three experimental groups of 1. drug therapy, 2. combined (drug therapy and family-oriented intervention) and 3. family-oriented intervention, mothers of 30 children with ADHD disorder were randomly selected from the educational districts, schools and students of Tehran using multi-stage cluster sampling method, and were placed in three groups. The combined and family-oriented groups were trained in a parent-child relationship group for 10 sessions and the drug therapy group received only medication. Subjects were assessed by Canners’ Parenting Scale in two stages (before intervention and after intervention). Data were analyzed using covariance analysis. The results of the present study showed that the implementation of a parent-child-based educational program resulted in a significant reduction in symptoms of ADHD among children in both the combined and family-oriented group. Parent-child relationship education is effective in symptoms reduction among children with ADHD. Therefore, it is suggested that therapists use this method to help children of this particular group.
    Keywords: group-oriented parent-child relationship training, ADHD, children
  • رقیه موسوی*، عبدالله جمالی، امین نجاتی، علی شریفی
    هدف پژوهش حاضر اثربخشی برنامه گروهی مداخلات مبتنی بر رابطه والد – کودک بر فرزند پروری مادران دارای کودک 11-8 ساله مبتلا به اختلال بیش فعالی – کمبود توجه است. این مطالعه یک تحقیق نیمه آزمایشی بر اساس طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بوده و جامعه پژوهش شامل کلیه مادران کودکان 11-8 ساله مبتلا به ADHD است که در سال 1393 به درمانگاه مرکز طبی اطفال و کلینیک های ونک و راه سبز مراجعه کرده بودند. از جامعه آماری به روش نمونه گیری در دسترس، نمونه ای مرکب از مادران 30 کودک مبتلا به ADHD انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. سپس مادران گروه آزمایش، به مدت 10 جلسه تحت آموزش برنامه گروهی مداخلات مبتنی بر رابطه والد – کودک بر اساس الگوی لندرث قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده مقیاس فرزند پروری آرنولد و چک لیست رفتاری کودکان فرم والدین (CBCL) بود. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون یومن ویتنی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد اجرای برنامه گروهی مداخلات مبتنی بر رابطه والد – کودک منجر به بهبود فرزند پروری کلی مادران دارای کودک ADHD در مقایسه با گروه کنترل شد. با توجه به یافته های مطالعه حاضر ، می توان چنین نتیجه گرفت که برنامه گروهی مداخلات مبتنی بر رابطه والد – کودک در بهبود فرزندپروری مادران دارای کودک ADHD سودمند است.
    کلید واژگان: رابطه والد, کودک, فرزند پروری مادران, اختلال بیش فعالی, کمبود توجه
    Roghayeh Mousavi*, Abdollah Jamali, Amin Nejati, Ali Sharifi
    This study examined the effectiveness of group interventions program based on the parent – child relationship on mothers parenting children (ages 8-11) with ADHD. This is a trial study based on pretest -post test plan¡ the research population consisted of all mothers of children (ages 8-11) with ADHD calling on the centre of pediatrics¡ vanak and rahe sabz clinics during 2013-2014¡ by considering drop members. From all mothers referred centre of pediatrics¡ vanak and rahe sabz clinics the study samples included 30 mothers selected randomly and divided into control and experimental groups. The mothers of the experimental group have been trained during 10 sessions by group intervention program based on the parent–child relationship based on Landreth pattern. Data was collected via Arnold parenting Scale and Child Behavior Checklist Parent form (CBCL). Collected data was analyzed by U Mann-Whitney test. Results revealed program interventions based on the relationship of parent-child significantly on mothers parenting child with ADHD in experimental group compared with control one. According to these findings we may concluded that group intervention program based on parent–child relationship can have beneficial treatment effects on Improvement of mothers parenting child with ADHD.
    Keywords: Parent, child relationship, Mothers parenting, Attention, deficit, hyperactivity disorder
  • رقیه موسوی*، عبدالله جمالی، امین نجاتی
    هدف پژوهش حاضر اثربخشی برنامه گروهی مداخلات مبتنی بر رابطه والد–کودک بر کاهش نشانه های مرضی کودکان 11-8 ساله مبتلا به اختلال ADHD است. این مطالعه یک تحقیق نیمه آزمایشی بر اساس طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بوده و جامعه پژوهش شامل تمامی مادران کودکان 11-8 ساله مبتلا به ADHD است که در سال 1390 به درمانگاه مرکز طبی اطفال و کلینیک های ونک و راه سبز مراجعه کرده بودند. به روش نمونه گیری در دسترس، نمونه ای مرکب از مادران 30 کودک مبتلا به ADHD انتخاب، و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه تحت آموزش برنامه گروهی مداخلات مبتنی بر رابطه والد– کودک بر اساس الگوی لندرث قرار گرفتند. ابزار پژوهش مقیاس درجه بندی کانرز فرم والدین (کانرز،1978) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده از آزمون یومن ویتنی استفاده شد. نتایج نشان داد اجرای برنامه گروهی مداخلات مبتنی بر رابطه والد– کودک منجر به کاهش معنی دار نشانه های ADHD در کودکان گروه آزمایش شده است. با توجه به یافته ها می-توان چنین نتیجه گرفت که برنامه گروهی مداخلات مبتنی بر رابطه والد–کودک در درمان پاره ای از نشانگان ناشی از ADHD سودمند است.
    کلید واژگان: رابطه والد - کودک, اختلال نقص توجه, بیش فعالی, نشانه های مرضی
    Roghayeh Mousavi*, Abdollah Jamali, Abdollah Jamali
    This study examined the effectiveness of group interventions program based on the parent – child relationship of children (ages 8-11) On reducing the symptoms of attention-deficit/hyperactivity disorder among them. This is a trial study based on pretest -post test plan، the research population consisted of all mothers of children (ages 8-11) with ADHD calling on the centre of pediatrics، vanak and rahe sabz clinics during 2011-2012، by considering drop members. From all mothers referred centre of pediatrics، vanak and rahe sabz clinics the study samples included 30 mothers selected randomly and divided into control and experimental groups. The mothers of the experimental group have been trained during 10 sessions by group intervention program based on the parent–child relationship based on Landreth pattern. Data was collected via parent version of Conners Rating Scale (1978). Collected data was analyzed by U Mann-Whitney test. Results revealed program interventions based on the relationship of parent-child significantly reduced in ADHD symptoms in experimental group compared with control one. According to these findings we may concluded that group intervention program based on parent–child relationship can have beneficial treatment effects on some difficulties due to ADHD symptoms.
  • رقیه موسوی
    پژوهش حاضر با هدف تعیین ارتباط دینداری و سلامت روان دانشجویان شاهد و غیر شاهد و مقایسه وضعیت دینداری و سلامت روان در دو گروه انجام شد. نمونه مورد بررسی شامل 100 نفر دانشجوی شاهد و 100 نفر دانشجوی غیرشاهد بود که با روش نمونه گیری تصادفی از بین دانشجویان دانشگاه تهران انتخاب گردید. در این پژوهش از مقیاس نگرش مذهبی خدایاری فرد و همکاران (1385) و پرسشنامه سلامت عمومی (گلدبرگ، 1972) برای جمع آوری اطلاعات استفاده گردید. برای تحلیل داده ها شاخص های آماری همبستگی پیرسون، آزمون Z فیشر و تحلیل واریانس چند متغیری به کار رفت. یافته ها نشان داد که بین سلامت عمومی و دینداری در هر دو گروه شاهد و غیرشاهد ارتباط معنا دار وجود دارد؛ در بین دو گروه شاهد و غیرشاهد از نظر میزان دینداری تفاوت معنا داری وجود دارد؛ ولی از نظر نمرات سلامت عمومی در بین دو گروه هیچ تفاوتی یافت نشد. بنابراین می توان بیان کرد تقویت باورها و رفتارهای دینداری در دانشجویان منجر به ارتقای سلامت در آنها شود.
    کلید واژگان: سلامت روان, دینداری, دانشجو, شاهد
    R. Mousavi
    Current study is conducted to investigate relationship between mental health and religiosity in Shahed and Non-Shahed college students. Stud-ied sample is consisted of 100 shahed and 100 Non- shahed that were se-lected by random sampling method among students of university of Teh-ran. Religiosity scale (Khodayri fard et al، 1385) and General Health Questionnaire (Goldberg، 1972) were used as data gathering instruments. Data analysis was done using Pierson’s correlation coefficient، fisher''s Z test and Multi-variate Analysis of Variance (MANOVA). Findings indi-cated meaningful relationship between mental health and religiosity. Although significant differences was not observed between Shahed and non-Shahed group in mental health but these groups were different from religiosity perspective. Therefore، it could be said that improving reli-gious belief and behaviors among students will lead to enhance their health statue.
    Keywords: Health, Religiosity, College student, Shahed
  • رقیه موسوی، سعید اکبری زردخانه، ذبیح الله کاوه
    هدف پژوهش حاضر، بررسی ابعاد هویت در بین دانشجویان با تاکید بر نقش تفاوتهای جنسیتی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانشجویان مشغول به تحصیل دانشگاه های شهر تهران بود. نمونه در برگیرنده 1000 نفر بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی انتخاب شده بودند. ابزارهای پژوهش عبارت بوند از مقیاس هویت دینی و ملی، و پرسشنامه تجدیدنظر شده سبک هویت. از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری در تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد گروه دختران در سه زیر مقیاس سبک اطلاعاتی، هنجاری و تعهد دارای میانگین بالاتری در مقایسه با گروه پسران است. این درحالی است که گروه پسران در زیر مقیاس سردرگم/ اجتنابی بالاتری دارد. گروه دختران در کلیه زیر مقیاس هویت ملی و دینی دارای میانگین بالاتری در مقایسه با گروه پسران است. در مجموع پژوهش حاضر نشان داد کلیه زیر مقیاسهای هویت اطلاعاتی، هنجاری و تعهد، هویت دینی و ملی در دانشجویان دختر در مقایسه با دانشجویان پسر بیشتر است. در حالی که هویت سردرگم و اجتنابی در پسران بالاتر است. این یافته ها موید وجود نابسامانی روان شناختی و اجتماعی در دانشجویان پسر در مقایسه با دانش آموزان دختر است و از آنجائی که قشر مذکر جامعه قشر فعالتر و پویاتر اجتماع بهشمار میروند، لذا توجه جدی مسئولین ذیربط را می طلبد.
    کلید واژگان: هویت روان شناختی, هویت ملی, هویت دینی
    Rogayeh Mousavi, Saeed Akbari Zardkhaneh, Valliolah Ramazani
    The aim of the current study was to investigate the different aspects of identity among the students of Tehran universities with a focus on the role of sexual differences. The statistical community included all the students who were studying at Tehran universities. The sample entailed 1000 persons that were selected by stratified random sampling. Religious, national identity scale and the revised questionnaires on identity style were the means of the study. Multiple-variance analysis of variance was applied for the analysis and interpretation of data. The findings of this study represented that the female group has achieved a higher scale in information, norms and commitment of identity in comparison to the male group. Whereas, the male group showed a higher mean in the sub-scale of diffuse/avoidance; the female group showed a higher mean in all the sub-scales of national and religious identity. On the whole, the present study revealed that all the sub-scales of identity in religious, psychological well-being, informative, normative and commitment aspects in female students are higher than male ones while, the diffuse and avoidance identity were higher in the male students. Generally, these findings proved psychological and social disorientation among the male students in comparison to the females. Since the male population (community) of the society is considered as more active and dynamic, this issue needs the serious consideration of those in charge.
    Keywords: psychological identity, national identity, religious identity
  • رقیه موسوی، ولی الله فرزاد، شکوه نوابی نژاد
    هدف پژوهش حاضر، مطالعه اثر بخشی رویکرد خانواده درمانی ساختاری در بهبود اختلالات اضطرابی کودکان از طریق ایجاد تغییر در ساختار خانواده، کاهش تعارضات در روابط والدین خانواده های دارای کودکان مبتلا به اختلالات اضطرابی کودکان بوده است. روش پژوهش شبه تجربی بوده و با اجرای پیش آزمون و پس آزمون و ارائه مداخله و اندازه گیری مکرر انجام شد. 40 خانواده با حداقل یک فرزند دارای اختلالات اضطرابی که به طور تصادفی در دوگروه مساوی شامل گروه آزمایشی و گروه کنترل جایگزین شده و در این مطالعه شرکت کردند. اعضای خانواده های گروه آزمایشی، به مدت 9 جلسه در معرض مداخله درمانی با طرح درمانی یکسان (که بر اساس رویکرد خانواده درمانی ساختاری از پیش طراحی شده بود) قرار گرفتند. همچنین خانواده ها شش هفته پس از آخرین جلسه درمان در یک جلسه پیگیری نیز شرکت کردند. ابزار پژوهش مصاحبه تشخیصی بر اساس معیارهای DSM-IV-TR و مقیاس اضطراب کودکان اسپنس بود. در طول مدت مطالعه گروه کنترل هیچگونه مداخله ای را دریافت نکرد. نتایج نشان داد که اثر بخشی خانواده درمانی ساختاری در بهبود اختلالات آسیمگی، هراس اجتماعی و ترس از صدمات جسمانی، اضطراب تعمیم یافته و اختلال وسواس- اجبار گروه آزمایشی (005/0 p<) معنادار است
    کلید واژگان: خانواده درمانی ساختاری, اختلال اضطراب تعمیم یافته, وسواس اجبار, ترس از صدمات جسمانی, هراس اجتماعی, آسیمگی
    R. Mousavi, V. Farzad, Sh. Navvabi Nejhad
    The present study aims at investigating the efficacy of “Structural Family Therapy” on treating children's "Separation Anxiety" through altering the family structure, and reducing parent's conflicts.Adopting a quasi- experimental method, the researcher performed pretest-posttest intervention and multivariate repeated measures. Forty families with at least one child suffering from Anxiety disorders were randomly assigned to two equal experimental and control groups. The experimental group received similar treatment to the control group for nine sessions. In addition, the above mentioned groups participated in a follow-up session six weeks after the last intervention. Then a multi-modal assessment of anxiety was performed including Spence's "Children's Anxiety Scale" and a diagnostic interview based on DSM-IV-TR criteria (2000). Where as, the control group was kept intact. The results revealed that the “Structural Family Therapy” is efficient in reducing children's Anxiety disorders (at p<0.005) such as obsessive-compulsive, generalized anxiety disorder, social phobia, panic disorder, and fear of injury.
فهرست مطالب این نویسنده: 11 عنوان
  • دکتر سید میثم موسوی
    دکتر سید میثم موسوی
    دانشیار
نویسندگان همکار
  • دکتر محسن فرمهینی فراهانی
    : 2
    دکتر محسن فرمهینی فراهانی
    استاد فلسفه تعلیم وتربیت، دانشگاه شاهد، تهران، ایران
  • دکتر محمد دارایی
    : 1
    دکتر محمد دارایی
    استادیار فلسفه تعلیم و تربیت، دانشگاه ملایر، ملایر، ایران
  • دکتر باقر غباری بناب
    : 1
    دکتر باقر غباری بناب
    (1371) دکتری روانشناسی کودکان استثنایی، واسکانسین کدیسون، آمریکا
بدانید!
  • این فهرست شامل مطالبی از ایشان است که در سایت مگیران نمایه شده و توسط نویسنده تایید شده‌است.
  • مگیران تنها مقالات مجلات ایرانی عضو خود را نمایه می‌کند. بدیهی است مقالات منتشر شده نگارنده/پژوهشگر در مجلات خارجی، همایش‌ها و مجلاتی که با مگیران همکاری ندارند در این فهرست نیامده‌است.
  • اسامی نویسندگان همکار در صورت عضویت در مگیران و تایید مقالات نمایش داده می شود.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال