به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
مقالات رزومه:

مهندس امیر قربانی

  • کیارش فرتاش*، طوبی برامکی، امیر قربانی
    تبادل دانش در بین دانشگاه و صنعت به عنوان یک پدیده مهم برای ارتقای نوآوری در صنایع در نظر گرفته می شود. این تبادل دانش و همکاری، با وجود داشتن مزایای آشکار برای صنعت و دانشگاه، با چالش های مختلفی روبه رو است. به عبارتی می توان اظهار کرد که شکل گیری این ارتباط در گذر زمان به طور اصولی پایه ریزی نشده و سمت و سوی آن نیز هدفمند نیست. مطالعات انجام شده در این زمینه نیز کمتر به صورت اختصاصی به چالش های سمت دانشگاه در ارتباط بین صنعت و دانشگاه پرداخته اند؛ بنابراین هدف از این پژوهش، ارائه چارچوب چالش های سمت دانشگاه در ارتباط دانشگاه و صنعت است. این پژوهش از حیث نوع، کاربردی؛ راهبرد آن مطالعه کیفی و از منظر هدف، توصیفی است. داده های موردنیاز نیز با استفاده از داده های اولیه و ثانویه در بازه زمانی دی ماه 1400 تا اردیبهشت ماه 1401 به دست آمده است. در ابتدا با استفاده از داده های ثانویه، ابعاد چالش سمت دانشگاه در ارتباط صنعت و دانشگاه در 5 دسته ازجمله: 1. سیاستگذاری و حکمرانی؛ 2. اداری و اجرایی؛ 3. نهادهای واسطه ای و میانجی؛ 4. مالکیت فکری و مالی و 5. فرهنگی، شناسایی و به عنوان چارچوب مفهومی، مبنای شناسایی چالش ها در این پژوهش قرار گرفتند. سپس با 30 نفر از خبرگان آشنا با مسائل ارتباط صنعت و دانشگاه از دانشگاه ها، موسسات پژوهشی و نهادهای سیاستی مصاحبه شد تا مصادیق چالش ها شناسایی شود. درنهایت از طریق تحلیل محتوای مصاحبه های انجام شده، 22 چالش متناسب با هر یک از ابعاد شناسایی شد.
    کلید واژگان: ارتباط صنعت-دانشگاه, مالکیت فکری, نهادهای میانجی, چالش های همکاری با صنعت
    Kiarash Fartash *, Tooba Baramaki, Amir Ghorbani
    Knowledge exchange between university and industry is considered a vital phenomenon to promote innovation in industries. despite the apparent benefits for the industry and the university, its success cannot be guaranteed, and many university-industry collaborations face various challenges. In other words, it can be stated that the formation of this relationship over time is not fundamentally based and its direction is not purposeful. Despite the studies conducted in the field of industry-university relationships, more needs to be addressed explicitly to the challenges of the university side in the relationship between industry and university. Therefore, the purpose of this research is to present the framework of the university's challenges in the relationship between the university and the industry. This research is applied type, its strategy is a qualitative study, and in terms of its objective, it is descriptive. The data required to achieve the research goal has been obtained using primary and secondary data from December 2021 to April 2022. By using secondary data, the dimensions of the challenges of the university side in the relationship between the industry and the university in 5 categories, including 1) policy-making and governance; 2) administrative and executive; 3) intermediary institutions; 4) intellectual and financial ownership; 5) cultural identification and as a conceptual framework for identifying challenges in this research. Then, 25 experts from universities, research institutes, and political institutions who are familiar with industry-university relationship issues were interviewed to identify examples of challenges. Finally, through the analysis of the content of the conducted interviews, 22 challenges corresponding to each of the dimensions were identified.
    Keywords: Industry-University Relationship, Intellectual Property, Mediating Institutions, Challenges Of Cooperation With Industry
  • کیارش فرتاش، مصطفی صفدری رنجبر*، امیر قربانی
    وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و بازیگران زیرمجموعه آن به عنوان یکی از زیرنظام های مهم در نظام ملی نوآوری، نقش کلیدی در ساختار، کارکردها و عملکرد نظام ملی نوآوری ایفا می کنند. در همین راستا، پژوهش حاضر با هدف شناسایی و اولویت بندی کارکردها و زیرکارکردهای وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در نظام ملی نوآوری انجام شده است. این پژوهش از نظر روش شناسی یک پژوهش آمیخته است که در بخش کیفی از تحلیل مضمون و در بخش کمی از تحلیل اهمیت- عملکرد بهره برده است. در بخش کیفی، بررسی اسناد بین المللی، قوانین و مقررات و اسناد بالادستی و تحلیل داده های مرتبط با گروه های کانونی با ذینفعان مختلف منجر به تهیه فهرستی از 60 زیرکارکرد ذیل 7 کارکرد اصلی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری گردید. سپس، برای دستیابی به زیرکارکردهای اولویت دار وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، پرسشنامه اهمیت- عملکرد برای دانشگاه ها، پژوهشگاه ها و پارک های علم و فناوری ارسال گردید و 33 پرسشنامه تکمیل شده جمع آوری شد. براساس تحلیل اهمیت-عملکرد، 40 زیرکارکرد به عنوان زیرکارکردهای اولویت دار (عملکرد پایین و اهمیت بالا) وزارت علوم، تحقیقات و فناوری انتخاب شدند. شناسایی زیرکارکردهای اولویت دار وزارت علوم، تحقیقات و فناوری می تواند مبنایی برای تحلیل کارکردی و عملکردی دقیق تر و اثربخش تر و تدوین سیاست ها و برنامه ها در راستای تقویت نقش این وزارت در نظام ملی نوآوری باشد.
    کلید واژگان: نظام ملی نوآوری, کارکردها, وزارت علوم, تحقیقات و فناوری, تحلیل اهمیت-عملکرد
    Kiarash Fartash, Mostafa Safdari Ranjbar *, Amir Ghorbani
    The Ministry of Science, Research and Technology and its subordinate actors, as one of the crucial sub-systems in the national innovation system, play a vital role in the structure, functions, and performance of the national innovation system. In this regard, the current research was conducted with the aim of identifying and prioritizing the functions and sub-functions of the Ministry of Science, Research, and Technology in the national innovation system. In terms of methodology, this research is mixed research that has benefited from thematic analysis in the qualitative part and importance-performance analysis in the quantitative part. In the qualitative part, the review of international documents, laws and regulations, and upstream documents and the analysis of data related to focus groups with different stakeholders led to the preparation of a list of 60 sub-functions under the 7 main functions of the Ministry of Science, Research, and Technology. Then, to achieve the priority sub-functions of the Ministry of Science, Research, and Technology, the importance-performance questionnaire was sent to universities, research institutes, and science and technology parks, and 33 completed questionnaires were collected. Based on the importance-performance analysis, 40 sub-functions were selected as priority sub-functions (low performance and high importance) of the Ministry of Science, Research and Technology. Identifying the priority sub-functions of the Ministry of Science, Research and Technology can be a basis for a more accurate functional and performance analysis and formulation of policies and programs in order to strengthen the role of this Ministry in the national innovation system.
    Keywords: national innovation system, Functions, Ministry of Science, Research, Technology, Importance-Performance Analysis
  • کیارش فرتاش*، امیر قربانی
    این مقاله در صدد ارایه بسته سیاستی حمایت از کاربردی سازی و اثربخشی اجتماعی-اقتصادی علوم انسانی است. اگرچه در سال های اخیر دستیابی به مرجعیت علمی در حوزه علوم انسانی از کلیدواژه ها و مفاهیم پرتکرار در اسناد بالادستی بوده است و بر ضرورت حمایت از کاربردی سازی علوم انسانی به عنوان موتور محرکه تمدن سازی تاکید شده، تاکنون به ندرت بسته سیاستی منسجمی برای حمایت از کاربردی سازی و اثربخشی اجتماعی-اقتصادی علوم انسانی که در تحقق مرجعیت علمی اهمیت زیادی دارد، ارایه شده است. در حالی که کاربردی سازی و اثربخشی اجتماعی-اقتصادی علوم انسانی تاریخچه ای طولانی دارد و از مباحث اخلاقی و حقوقی آغاز شده و تا گسترش موسسات آموزشی و پژوهشی (با تمرکز بر توسعه مفاهیم علمی) و سپس تاثیرات اقتصادی و اجتماعی ملموس تر برای صنعت و جامعه تداوم یاقته است. با این حال کاربردی سازی و اثربخشی اجتماعی-اقتصادی علوم انسانی در مقایسه یا علوم پایه و فنی، شاخص های متفاوتی دارد و به ابزارهای سیاستی متناسب با شرایط علوم انسانی از سوی نهادهای عمومی و دولتی نیاز دارد. به این منظور در پیشینه تحقیق حمایت های 9 نهاد تخصصی بین المللی حمایت از علوم انسانی از جمله موقوفه ملی علوم انسانی آمریکا، موسسه ملی علوم انسانی و اجتماعی آفریقای جنوبی، صندوق اجتماعی اروپا، شورای تحقیقات علوم انسانی و هنر بریتانیا و دفتر نوآوری اجتماعی و مشارکت شهروندی آمریکا را بررسی و چارچوب اولیه حمایت از کاربردی سازی و اثربخشی اجتماعی-اقتصادی علوم انسانی را استخراج کردیم.برای متناسب سازی چارچوب اولیه استخراج شده از پیشینه تحقیق با نیازها و بافتار ایران با استفاده از روش گلوله برفی با 25 نفر از متخصصان علوم انسانی از بهمن 1401 تا خرداد 1402 مصاحبه کردیم. برای به حداقل رساندن سوگیری تلاش کردیم با خبرگانی از سازمان ها و نهادهای مختلف مصاحبه کنیم. برای تحلیل داده های جمع آوری شده نیز از منطق تحلیل ابداعی استفاده کردیم. تحلیل محتوای ابداعی یک روش تحقیق کیفی است که برای تجزیه و تحلیل داده های متنی و کشف الگوها، مضامین و معانی درون داده ها استفاده می شود.در نهایت 18 حمایت ذیل 5 برنامه سیاستی برای کاربردی سازی و اثربخشی اجتماعی-اقتصادی علوم انسانی پیشنهاد شده است. برنامه های سیاستی پیشنهادی نویسندگان عبارت اند از 1) حمایت از پژوهش های کاربردی، توسعه ای و بار اول؛ 2) حمایت از توسعه محصول و خدمت؛ 3) حمایت از توانمندسازی و مهارت افزایی تخصصی برای نیروهای دانشی؛ 4) حمایت از خدمات و مراکز ارایه خدمت نوآورانه فرهنگی و اجتماعی؛ 5) حمایت از توسعه زیرساخت ها و شبکه سازی. برنامه ها و ابزارهای سیاستی پیشنهادی این مقاله دارای دلالت های کاربردی و نظری در هدایت و جهت دهی به سازوکارهای حمایت از اثربخشی اجتماعی-اقتصادی حوزه علوم انسانی است.
    کلید واژگان: اثربخشی علوم انسانی, کاربردی سازی علوم انسانی, بسته سیاستی حمایت از علوم انسانی, مرجعیت علمی, مرجعیت علوم انسانی
    Kiarash Fartash *, Amir Ghorbani
    This paper aims to provide a policy mix to support the socio-economic effectiveness and applicability of humanities.While gaining scientific authority within humanities disciplines and championing their role in advancing civilization have certainly pervaded policy discourse in recent years, the observation highlights a shortcoming - namely, the lack of a cohesive policy mix to reliably foster the socio-economic effectiveness and applicability of humanities. Literature shows that the socio-economic effectiveness and applicability of humanities have a rich historical trajectory. Its origins lie in addressing ethical and legal concerns, which then evolved to encompass the establishment of educational and research institutions focused on scientific concepts. Subsequently, humanities began yielding tangible economic and social benefits for industries and society. However, when comparing the socio-economic effectiveness and applicability of humanities to fundamental and engineering sciences, a tailored policy framework is indispensable to acknowledge the unique position of humanities within government structures. To shed light on this matter, we conducted an examination of nine esteemed international humanities institutions, including the National Endowment for the Humanities (NEH), National Institute for the Humanities and Social Sciences (NIHSS), Social Sciences and Humanities Research Council (SSHRC), European Social Fund (ESF), Economic and Social Research Council (ESRC), Arts and Humanities Research Council (AHRC), Office of Social Innovation and Civic Participation (OSICP), Indian Council of Social Science Research (ICSSR), and Arab Council for the Social Science (ACSS). From this comprehensive analysis, we derived an initial framework aimed at enhancing the socio-economic effectiveness and applicability of humanities.We employed a qualitative methodology to contextualize the initial framework within the Iranian context. From January to May 2023, we conducted interviews with 25 experts utilizing the snowball technique, ensuring a diverse range of perspectives. By engaging experts affiliated with various organizations and institutions, e.g., the Ministry of Science, Research, and Technology, the Supreme Council of the Cultural Revolution, Vice-Presidency for Science, Technology, and Knowledge-Based Economy, the Ministry of Culture, the Ministry of Labour and Social Affairs, and Academy of Sciences of Iran, we sought to minimize bias and capture a comprehensive understanding of the subject matter. To analyze the gathered data, we employed the abductive content analysis approach—an esteemed qualitative research method renowned for its ability to unveil patterns, themes, and inherent meanings within textual data. This meticulous, analytical process allowed us to derive valuable insights specific to the Iranian context.Based on our findings, we suggested a set of 18 supports under 5 policy mix to foster the socio-economic effectiveness and applicability of humanities. The proposed policy mix, proposed by the authors, encompasses the following.- Supporting applied and developmental research: By allocating resources towards applied research initiatives, we aim to enhance the practical relevance of humanities. This approach ensures that research outcomes contribute directly to societal and economic needs.- Supporting product and service development: We foster their application in real-world contexts by facilitating the development of innovative products and services rooted in humanities. This enables translating theoretical knowledge into tangible solutions for industries and society.- Supporting empowerment and specialized skill enhancement for skilled workers: Recognizing the pivotal role of skilled professionals in driving socio-economic progress, we advocate for initiatives that empower and enhance the expertise of individuals working within humanities-related fields. This support ensures the cultivation of specialized skills needed to address contemporary challenges.- Supporting innovative cultural and social services and centers: By investing in the establishment and sustenance of cultural and social service centers, we create spaces that promote creativity, innovation, and community engagement. This support enables exploring novel ways in which humanities can positively impact society.- Supporting infrastructure development and networking: Recognizing the significance of robust infrastructure and networking opportunities, we emphasize the need for investments in this realm. By fostering a supportive ecosystem, we enable effective collaboration, knowledge sharing, and resource utilization within the humanities community.The policy mix and support measures proposed in this study hold both practical and theoretical implications. They provide a roadmap for directing mechanisms that effectively promote the socio-economic effectiveness and applicability of humanities, ensuring their continued relevance and impact in contemporary society.
    Keywords: Socio-economic effectiveness of humanities, Applicability of humanities, Policy mix for supporting of humanities, Scientific Authority, Humanities Authority
  • امیر قربانی، کیارش فرتاش*، محمدصادق خیاطیان

    سیاست گذاری با هدف توسعه فناوری، کارکرد اساسی دولت ها و فرآیند مداخله آن ها به منظور دستیابی به نتایج و تحقق چشم اندازهای اقتصادی و اجتماعی است. مطالعات سیاست گذاری به دنبال توصیف و تبیین سیاست گذاری دولت ها و نحوه اثرگذاری و ایجاد تغییر در آن است. حوزه انرژی از جمله انرژی های تجدیدپذیر و همچنین توسعه فناوری های تجدیدپذیر نیز به عنوان یکی از مهم ترین حوزه های مسایل عمومی، همواره متاثر از مداخلات مستقیم و غیرمستقیم دولت است. در این راستا هدف این مقاله بررسی چالش های تاثیرگذار بر فرآیند سیاست گذاری توسعه فناوری های تجدیدپذیر در ایران می باشد که به این منظور از روش مدل سازی ساختاری-تفسیری استفاده شده است تا روابط متقابل میان این چالش ها بیان شود. علاوه براین، از تحلیل MICMAC نیز برای تشخیص قدرت نفوذ و وابستگی هر یک از چالش ها استفاده شده است. پس از تحلیل داده ها، چالش های تاثیرگذار بر فرآیند سیاست گذاری توسعه فناوری های تجدیدپذیر در 5 سطح مختلف طبقه بندی شدند و با توجه به روابط متقابل بین آن ها به صورت مدل ساختاری-تفسیری ارایه شد. همچنین پس از تحلیل MICMAC متغیرها در سه گروه متغیرهای وابسته، مستقل و خودمختار قرار گرفتند و هیچ متغیری در گروه متغیرهای پیوندی قرار نگرفت. یافته ها نشان داد که «پشتیبانی از نوآوران موفق»، «ظرفیت جذب سرمایه»، «هزینه های راه اندازی نامشخص» و «اثبات اثربخشی سیاست ها» از اساسی ترین چالش های تاثیرگذار بر فرآیند سیاست گذاری توسعه فناوری های تجدیدپذیر در ایران می باشند.

    کلید واژگان: توسعه فناوری, سیاست گذاری, انرژی های تجدیدپذیر, مدل سازی ساختاری-تفسیری
    Amir Ghorbani, Kiarash Fartash *, Mohammadsadegh Khayatian

    Policy-making with the aim of technology development is the basic function of governments and their intervention process in order to achieve results and realize economic and social prospects. Policy studies seek to describe and explain the policy of governments and how to influence and change it. The field of energy, including renewable energy, as well as the development of renewable technologies, as one of the most important areas of public issues, is always affected by direct and indirect government interventions. In this regard, the purpose of this article is to investigate the challenges affecting the policy-making process of renewable technology development in Iran. For this purpose, the method of structural-interpretive modeling has been used to express the interrelationships between these challenges. In addition, MICMAC analysis has been used to identify the influence and dependence of each of the challenges. After analyzing the data, the challenges affecting the policy-making process of renewable technology development were classified into five different levels and according to the interrelationships between them, it was presented as a structural-interpretive model. Also, after MICMAC analysis, the variables were divided into three groups of dependent, independent, and autonomous variables, and no variables were included in the group of linked variables. The findings show that "supporting successful innovators", "capital raising capacity", "uncertain start-up costs" and "proving the effectiveness of policies" are among the main challenges affecting the policy-making process of renewable technology development in Iran.

    Keywords: Technology developmen, t Policy-making, Renewable Energy, structural-interpretive modeling
  • امیر قربانی، کیارش فرتاش*، محمدصادق خیاطیان یزدی

    دانش سازمانی به عنوان یک منبع ناملموس بسیار ارزشمند برای کسب برتری رقابتی شناخته می شود. مدیریت چنین دارایی نامحسوسی در راستای حفظ و به دست آوردن مزیت رقابتی برای سازمان ها ضروری است به ویژه شرکت ها دانش بنیان که حفظ بقا و موفقیت شان با دانش گره خورده است. دانش هنگامی می تواند به بهبود و ارتقای عملکرد سازمان ها منجر شود که در سطح سازمان به اشتراک گذاشته شود. علی رغم نقش حیاتی اشتراک درون سازمانی دانش، پژوهش های کمی درباره عوامل تاثیرگذار بر اشتراک درون سازمانی دانش در شرکت های دانش بنیان صورت پذیرفته است. به این منظور در مقاله حاضر، ابتدا با مرور پیشینه، عوامل تاثیرگذار بر اشتراک درون سازمانی دانش در سازمان ها استخراج شد و سپس با استفاده از روش دیمتل به مطالعه روابط این عوامل و اولویت بندی آن ها پرداخته شده است. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات توصیفی و پیمایشی است و ابزار گردآوری داده های ثانویه (مطالعات کتابخانه ای) و داده های اولیه (پرسشنامه) می باشد. پس از طراحی پرسشنامه و تایید روایی آن توسط خبرگان، پرسشنامه در اختیار 30 نفر از از کارشناسان و مدیران شرکت های دانش بنیان مستقر در پارک های علم و فناوری دانشگاه شهیدبهشتی، دانشگاه تهران و دانشگاه تربیت مدرس قرار گرفت و تکمیل شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که روال های رسمی و غیررسمی، سیاست درهای باز و استراتژی اشتراک دانش از تاثیرگذارترین عوامل هستند و در مقابل ارتباطات و شبکه، دانش افراد و سیستم حافظه تعاملی از تاثیرپذیرترین عوامل هستند.

    کلید واژگان: اشتراک دانش, دانش سازمانی, شرکت های دانش بنیان, روش دیمتل, پارک علم و فناوری
    Amir Ghorbani, Kiarash Fartash *, Mohammad Sadegh Khayyatian Yazdi

    Today, organizational knowledge is recognized as a very valuable intangible resource for gaining a competitive advantage. Managing such intangible assets is essential for maintaining and gaining a competitive advantage for organizations, especially knowledge-based companies whose survival and success are tied to knowledge. Knowledge can improve and enhance the performance of organizations when shared across the organization. Despite the vital role of internal knowledge sharing, little research has been done on the factors affecting knowledge internal knowledge sharing in knowledge-based companies. For this purpose, in the present article, first, by reviewing the background, the factors affecting the internal organizational knowledge sharing in organizations were extracted, and then, using the DEMATEL method, the relationships of these factors and their prioritization have been studied. The present study is a descriptive and survey research and is a tool for collecting secondary data (library studies) and primary data (questionnaire). After designing the questionnaire and confirming its validity by experts, the questionnaire was distributed and filled by 30 experts and managers of knowledge-based companies located in S&T Parks of Shahid Beheshti University, University of Tehran, and Tarbiat Modares University. The research results show that formal and informal procedures, open-door policy, and knowledge sharing strategy are the most influential factors and in contrast to communication and network, people's knowledge and interactive memory system are the most influential factors.

    Keywords: Knowledge sharing, organizational knowledge, knowledge-based companies, DEMATEL Method, science, technology park
  • کیارش فرتاش*، محمدصادق خیاطیان یزدی، امیر قربانی

    ایران با شرایط جغرافیایی خود، از کشورهای با پتانسیل بالا در زمینه تولید انرژی خورشیدی می باشد که تاکنون از آن به نحو شایسته ای بهره برداری ننموده است. پژوهش حاضر در این راستا به بررسی آسیب شناسانه حکمرانی انرژی خورشیدی در ایران می پردازد. پژوهش حاضر از حیث هدف کاربردی و از منظر روش کیفی است. جامعه پژوهش 27 خبره دارای تجربه و تخصص در زمینه حکمرانی انرژی خورشیدی در ایران هستند که با تکنیک گلوله برفی انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته و داده های ثانویه، روش تحلیل داده ها، تحلیل محتوا و کدگذاری است. قلمرو زمانی مورد بررسی سال های 1380 تا سال 1398 می باشد. بر اساس تحلیل الزامات حکمرانی با رویکردی جامع، عدم انسجام سیاستی در اسناد سیاستی، فقدان هماهنگی افقی میان نهادهای سیاستگذار و تنظیم گر، عدم هماهنگی عمودی میان نهادهای سیاستگذار و اجرایی و همچنین ناتوانی شوراهای عالی از جمله شورای عالی انرژی در ایجاد هماهنگی سیاستی، در مجموع به عدم انسجام و یکپارچگی میان کنشگران که انرژی خورشیدی و عدم بهره برداری شایسته از آن در ایران منجر شده است.

    کلید واژگان: حکمرانی, انرژی خورشیدی, آسیب شناسی, هماهنگی, انسجام, ایران
    Kiarash Fartash *, MohammadSadegh Khayyatian Yazdi, Amir Ghorbani

    Due to its geographical conditions, Iran is one of the countries with high potential in the field of solar energy production, which has not been exploited properly. The present study investigates the critical study of solar energy governance in Iran. The present study in terms of applied purpose, in terms of qualitative method, and its research community are experts with experience and expertise in the field of solar energy governance in Iran. The sample size includes 27 people who have been selected by the snowball technique. Data collection tools are semi-structured interviews and secondary data and the methods of data analysis are content analysis and coding. The temporal territory is from 2001 to 2019. Based on the findings, the research obtained from the analysis of governance requirements with a comprehensive approach, policy incoherence in policy documents, lack of horizontal coordination between policymakers and regulators, vertical lack of coordination between policymakers and executive bodies and the inability of Supreme Councils including the Supreme Energy Council to coordinate. Eventually, it's have led to loss incoherence and integration among actors that solar energy and its lack of proper use in Iran.

    Keywords: Governance, Solar energy, critical study, Coherence, coordination, Iran
  • امیر قربانی *

    در عصر اطلاعات و ارتباطات، رشد انفجارگونه تولید و تبادل داده های ساختاریافته و غیرساختاریافته از منابع علمی، صنعتی، کسب و کار و منابع متنوع دیگر، مفهوم جدیدی به نام کلان داده را به وجود آورده است.  بهره برداری از این داده ها یک مزیت رقابتی محسوب می شود؛ چرا که تبدیل داده های خام به اطلاعات و استخراج دانش از آن، می تواند محور نوآوری و ایجاد فناوری های جدید شود. از طرفی تحلیل دقیق تر، تصمیم گیری بهتر و افزایش کارایی مستلزم داشتن داده های بیشتر است. این مسئله جذابیت و اهمیت کلان داده و فناوری های مرتبط با آن را افزایش داده است. امروزه داده و اطلاعات، به عنوان یک دارایی و سرمایه مهم برای سازمان های دولتی و شرکت های خصوصی مطرح است. در این مقاله سعی شده است به روش توصیفی-تحلیلی، مفاهیم و کاربردهای کلان داده ها در بالادستی نفت و گاز به عنوان یک روند در حال ظهور پرداخته شود.

    کلید واژگان: فناوری های نوظهور, کلان داده, صنعت نفت و گاز, بالادستی نفت و گاز
  • محمدصادق خیاطیان یزدی، کیارش فرتاش*، امیر قربانی
    مقاله حاضر با هدف تحلیل تطور تاریخی توسعه فناوری سیستم های خورشیدی فتوولتاییک در ایران با تاکید بر نقش نهادهای فیزیکی و سخت در بازه زمانی سال 1370 تا 1398 صورت پذیرفته است. به این منظور ضمن بررسی مفهوم نهاد و مصادیق آن در پیشینه و تجارب دیگر کشورها، نقش نهادهای فیزیکی (سازمان ها) و سخت (قوانین، سیاست ها و مقررات) و اثربخشی این نهادها در توسعه فناوری سیستم های خورشیدی فتوولتاییک در ایران در سه دوره اصلی توسعه این فناوری بررسی و تحلیل شده است. پژوهش حاضر از حیث هدف کاربردی و از نظر روش تحقیق کیفی می باشد. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته و داده های ثانویه بوده و روش تحلیل داده ها از طریق تحلیل محتوا و کدگذاری محوری می باشد. جامعه آماری برای مصاحبه خبرگان دارای تجربه و تخصص در زمینه انرژی خورشیدی در ایران می باشد و با تکنیک گلوله برفی، 18 نفر از خبرگان این حوزه انتخاب و مورد مصاحبه قرار گرفته اند. قلمرو زمانی آن بین سال های 1370 تا سال 1398، و قلمرو مکانی آن کشور ایران می باشد. بر اساس یافته های این تحقیق، در دوره اول (1370 تا 1385) تمرکز نهادی بر آشنایی مسیولین با انرژی های تجدیدپذیر و ترویج این انرژی بوده است. در حالی که در دوره دوم (1385 تا 1394) تمرکز نهادی به سمت حمایت از توسعه فناوری سیستم های خورشیدی فتوولتاییک متمایل و متعاقبا و در دوره سوم (1394 تا 1398) جهت گیری نهادی به سمت ایجاد بازار انرژی های تجدیدپذیر و خورشیدی در ایران هدایت شده است.
    کلید واژگان: سیستم های فتوولتائیک, فناوری خورشیدی, تحلیل تاریخی, تحلیل نهادی, ایران, اثربخشی نهادی
    Mohammad Sadegh Khayyatian Yazdi, Kiarash Fartash *, Amir Ghorbani
    This paper aims to analyze the historical evolution of solar photovoltaic technology development in Iran with an emphasis on the role of physical and hard Institutions in the period from 1991 to 2020. To this end, while examining the concept of Institution and its implications in the backgrounds and experiences of other countries. We have analyzed the role of physical (organizations) and hard Institutions (laws, policies, and regulations) and their effectiveness in the development of solar photovoltaic technology in Iran during the three main periods of development of this technology. The present study is of applied purpose and qualitative research method. Data gathering tools are semi-structured interviews and secondary data and the method of data analysis is through content analysis and axial coding. The statistical population for the expert interview is experienced in solar energy in Iran and 18 experts have been selected and interviewed by the snowball technique. Its temporal territory is between 1991 and 2020, and its spatial territory is Iran. According to the findings of this study, in the first period (1991 to 2006) the institutional focus was on familiarizing authorities with renewable energies and promoting this energy. While in the second period (2006 to 2015) the institutional focus has been shifted towards supporting the development of solar photovoltaic technology and in the third period (2015 to 2020) the institutional orientation has been directed towards creating a renewable and solar energy market in Iran.
    Keywords: photovoltaic systems, Solar Technology, Historical Analysis, Institutional Analysis, Iran, Institutional Effectiveness
  • محمدصادق یزدی خیاطیان، کیارش فرتاش*، امیر قربانی

    اتخاذ سیاست های مناسب برای توسعه فناوری های انرژی تجدیدپذیر، نیازمند شناسایی و تبیین درست تغییرات فناورانه است. از طرفی، توسعه فناوری های انرژی تجدیدپذیر در هر کشور بر اساس شرایط بومی آن کشور الزامات مختلفی داشته و به طیفی از عوامل اجتماعی و فنی وابسته است. پژوهش حاضر با رویکرد مدیریت راهبردی کنام و در قالب مطالعات موردی تاریخی و با روش تحقیق کیفی به تحلیل توسعه فناوری فتوولتاییک از منظر انتظارات، شبکه ها و یادگیری می پردازد. قلمرو زمانی بررسی، سال های 1370 تا 1398 و قلمرو مکانی، حوزه انرژی خورشیدی در ایران است. ابزار اصلی گردآوری داده ها، مصاحبه های نیمه ساختاریافته و داده های ثانویه موجود و روش تحلیل داده ها نیز تحلیل محتوا و استفاده از کدگذاری محوری بوده است. جامعه آماری مصاحبه، خبرگان دارای تجربه و تخصص در زمینه انرژی خورشیدی در ایران بوده که 20 نفر از افراد با ویژگی یادشده به روش گلوله برفی انتخاب و مورد مصاحبه قرار گرفته اند. با بررسی تعاملات بین فرآیندهای کنام نشان داده شده که اگر چه شبکه بازیگران در ابتدای دهه 1370 بسیار اندک بوده اما با گذشت زمان و وضع قوانین و برخی سیاست های حمایتی همچون خرید تضمینی برق تجدیدپذیر و حمایت از توسعه فناوری های انرژی تجدیدپذیر، انتظارات بازیگران درباره کنام فتوولتاییک رشد کرده و در نهایت منتهی به رشد شبکه بازیگران آموزشی و دانشی در اواسط دهه 1380 و رشد شبکه بازیگران تولیدی و خدماتی طی دهه 1390 شده است. همچنین تاثیر رویدادهای مهمی همچون توافق برجام و سرمایه گذاری خارجی بر توسعه انتظارات و شبکه بازیگران فتوولتاییک ایران تشریح شده است.

    کلید واژگان: توسعه کنام, کنام فناورانه, انرژی خورشیدی, فتوولتائیک, مدیریت راهبردی کنام
    MohammadSadegh Khayyatian Yazdi, Kiarash Fartash *, Amir Ghorbani

    identification and explanation of the technological change. On the other hand, the development of renewable energy technologies in each country according to its native conditions has different requirements and depends on a range of social and technical factors. The present study analyzes the development of photovoltaic technology from the perspective of expectations, networks, and learning, with the approach of strategic niche management and in the form of historical case studies and qualitative research methods. Data gathering tools are semi-structured interviews and secondary data and the method of data analysis is through content analysis and axial coding. The statistical population for the expert interview is experienced in solar energy in Iran and 20 experts have been selected and interviewed by the snowball technique. Its temporal territory is between 1991 and 2019, and its spatial territory is Iran. Examining the Interaction between niche processes, it was shown that although the network of actors was weaknesses in the early 1991s, with over time and the Enforcement of supportive laws and policies such as feed-in tariff and support for the development of renewable energy technologies, it has finally led to the growth of the network of educational and knowledgeable actors in the mid-2000s and the growth of the network of production and service actors in the 2010s. The impact of important events such as JCPOA and foreign investment on the development of expectations and the network of photovoltaic actors has also been described.

    Keywords: Niche Development, Technological Niche, Solar Energy, Photovoltaic, Strategic Niche Management
فهرست مطالب این نویسنده: 9 عنوان
  • مهندس امیر قربانی
    مهندس امیر قربانی
    دانش آموخته کارشناسی دانشکده مدیریت و حسابداری، دانشگاه شهید بهشتی، ، ایران
نویسندگان همکار
  • دکتر کیارش فرتاش
    : 8
    دکتر کیارش فرتاش
    استادیار پژوهشکده مطالعات بنیادین علم و فناوری، دانشگاه شهید بهشتی، ، ایران
بدانید!
  • این فهرست شامل مطالبی از ایشان است که در سایت مگیران نمایه شده و توسط نویسنده تایید شده‌است.
  • مگیران تنها مقالات مجلات ایرانی عضو خود را نمایه می‌کند. بدیهی است مقالات منتشر شده نگارنده/پژوهشگر در مجلات خارجی، همایش‌ها و مجلاتی که با مگیران همکاری ندارند در این فهرست نیامده‌است.
  • اسامی نویسندگان همکار در صورت عضویت در مگیران و تایید مقالات نمایش داده می شود.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال