به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
مقالات رزومه:

دکتر سید میثم دیباجی

  • Hajar Massah *, Sayyed Meysam Dibaji
    Stress is one of the most important social factors which are effective in disturbing psychological balance. Regarding the length of time the people spend in working environment, this issue is of high importance in the field of employees. One the other hand, during past decades, there has been much attention paid to psychological features and positive psychological processes in positive organizational research in the studies; specifically, it is well known that these constructs are effective in the human's welfare, optimism, vitality, and self-mastery are some cases in point. The effectiveness of above-mentioned variables on the stress has been investigated in the present study. The study sample includes 110 employees working at Isfahan industrial companies. The sample has been selected using stratified random sampling method appropriate for the sample size. The study instruments include Eliot Job Stress Questionnaire, Scheier and Carver optimism questionnaire, Nix, Ryan, Manly & Deci vitality questionnaire and Pearlin and Schoolers Self-mastery. The data analysis method adopted was step-wise regression. In regression analysis, first, optimism, second, vitality, then self-mastery were recognized as perceived stress predictors. The relationships between positive variables and stress have been reported to be opposite. Based on the results analyzed, three above-mentioned variables have had the capability to explain 36% of stress variance. The results of the study imply that working on positive variables to make them act effectively on decreasing stress is of high value in the organizations.
    Keywords: Stress, Positive variables, Optimism, Vitality, Self, mastery
  • سید میثم دیباجی، سید حمیدرضا عریضی سامانی*، محمدرضا عابدی
    زمینه و هدف
    استرس و افسردگی از دلایل عمده کاهش بهره وری نیروی انسانی در کار هستند. با توجه به این که تغییر عوامل استرس زای شغلی بسیار سخت می باشند، نقش متغیرهای شخصیتی که بتوانند اثرات این عوامل را تعدیل کنند بسیار حایز اهمیت است. این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی سرسختی روان شناختی و برون گرایی در رابطه ی تقاضاهای شغلی با استرس و افسردگی انجام شده است.
    روش بررسی
    این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی بود. نمونه ی این پژوهش 184 مرد شاغل بودند که از بین مردان شاغل در استان اصفهان با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به مقیاس ویژگی های دانشی مورگسون و هامفری(2006)، مقیاس اصلاح شده ی سرسختی-نسخه ی نروژی(هیستد و همکاران، 2010)، فهرست افسردگی بک، استیر و براون(1996) (BDI-II)، مقیاس استرس ادراک شده وارتیگ و همکاران(2013) و مقیاس برون گرایی پرسشنامه ی NEO_FFI(کاستا و مک کرا، 1989) پاسخ دادند.
    یافته ها
    یافته های این پژوهش نشان داد که در رابطه ی تقاضاهای شغلی و استرس کارکنان، سرسختی روان شناختی(B=-0.366، sig=0.05B=-) و برون گرایی(B=-0.155، sig=0.05) فرد نقش میانجی کامل را ایفا می کنند و در رابطه ی تقاضاهای شغلی و افسردگی، سرسختی روان شناختی(B=-1.399، sig=0.05) میانجی کامل بود. همچنین مدل نهایی پژوهش با داده ها از نظر شاخص های مطلق، تطبیقی و مقتصد برازش داشت(GFI=0.925; TLI= 0.953، RMSEA= 0.056).
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج، افراد با سرسختی بالا، تقاضاهای شغلی را به عنوان چالشی ادراک می کنند که باید با آن درگیر شوند و بر آن کنترل پیدا کنند و لذا تقاضاهای شغلی در مورد این افراد نمی تواند لزوما منجر به استرس و افسردگی گردد. افراد برون گرا نیز با توجه به عواطف مثبت، حمایت اجتماعی و گرایش به موفقیت، با تقاضاهای شغلی سازگار می شوند و این تقاضاها منجر به استرس در آنان نمی گردد. با توجه به نتایج این پژوهش به شرکت ها و سازمان ها پیشنهاد می گردد که در فرآیند گزینش و آموزش خود در مشاغل با تقاضاهای شغلی بالا، سرسختی روان شناختی و برون گرایی آنان را مورد توجه قرار دهند.
    کلید واژگان: استرس شغلی, افسردگی شغلی, تقاضاهای شغلی, سرسختی روان شناختی, برون گرایی
    Sayyed Meysam Dibaji, Sayyed Hamidreza Oreyzi Samani*, Mohammadreza Abedi
    Background And Aims
    Stress and depression are the main reasons for the decline in labor productivity. Due to the changes are very difficult in job stress factors, the role of personality variables that can soften the effects of these factors is very important.This study examined the mediating role of psychological hardiness and extraversion in the relationship between job demands and stress and depression have been conducted.
    Methods
    This study was descriptive-analytical study. The research sample consisted of 184 working men that selected via convenience sampling in Isafahan province and were completed the Morgeson and Humphrey’s knowledge characteristics(2006), revised Norwegian hardiness scale(Hystad et al, 2010), Beck depression inventory(1996), Warttig et al perceived stress(2013) and extraversion subscale in NEO_FFI(Costa & McCrae, 1989).
    Results
    The findings of this research showed that in the relationship between job demands and job stress, hardiness(B=-0.366, sig=0.05)and extraversion(B=-0.155, sig=0.05) play perfect mediator role and psychological hardiness mediates perfectly the relationship between job demands and depression(B=-1.399, sig=0.05). In the basis of absolute, comparative and parsimony fit index; the final version of the research model has goodness of fit(GFI=0.925, TLI= 0.953, RMSEA= 0.056).
    Conclusion
    According to the results, for people with high hardiness, job demands are perceived as a challenge that must be engaged and control them. Therefore job demands for these people cant necessarily lead to stress and depression. Extroverts also due to positive emotions, social support and orientation to success, are consistent with job demands and these demands will not lead to stress in them. According to the results, it is recommended that companies and organizations in the process of selection and training in jobs with high job demands consider hardiness and extraversion.
    Keywords: Job stress, Job depression, Job demands, Psychological hardiness, Extraversion
  • فرزانه دباشی *، ابوالقاسم نوری، حمیدرضا عریضی، سید میثم دیباجی
    هدف از این پژوهش پیش بینی تمایل به ترک شغل کارکنان براساس عوامل فردی، شغلی و سازمانی در کارکنان سازمان بیمه تامین اجتماعی است. طرح پژوهش رابطه ای است. جامعه آماری همه کارکنان پنج شعبه اصلی سازمان بیمه تامین اجتماعی شهر اصفهان در سال 1391 بود. بر اساس جدول تعیین حداکثر حجم نمونه مورگان، 147 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های هوش هیجانی (وونگ و لاو، 2002)، تعارض کار خانواده (نت مایر، بولز و مک ماریان، 1996)، رضایت شغلی (جاج و بنو، 2000)، اشتیاق شغلی (شوفلی و بکر، 2003)، حمایت سازمانی ادراک شده (روهادز و آیزنبرگر، 2002) و تمایل به ترک شغل (اورایلی، چتمن و کالدول، 1991) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از تحلیل رگرسیون گام به گام تحلیل شدند. یافته های گام آخر تحلیل رگرسیون نشان داد که رضایت شغلی، اشتیاق شغلی، حمایت سازمانی ادراک شده و تعارض کار خانواده، در مجموع قادر به پیش بینی 50 درصد از تمایل به ترک شغل کارکنان هستند (01/0P<).
    کلید واژگان: رضایت شغلی, اشتیاق شغلی, تعارض کار, خانواده, حمایت سازمانی ادراک شده, تمایل به ترک شغل, کارکنان
    Farzaneh Dabbashi *, Aboulghasem Nouri, Hamidreza Oreyzi, Saied Meysam Dibaji
    The aim of this study was to predict employee's turnover intention based on individual, occupational and organizational factors in Isfahan Social Security Organization. It was correlational study and the population comprised all employees of the five main branches in Isfahan Social Security Organization in 2012. The sample was selected using stratified random sampling based on Morgan sample size table. The subjects, then, completed Emotional Intelligence (Wong & law, 2000), Work-Family Conflict (Netemyre, Boles & Mucmurrian, 1996), Job Satisfaction (Judge & Bono), Work Engagement (Schaufeli & Bakker, 2003), Perceived Organizational Support (Rhoades & Eisenberger, 2002), and Turnover Intention (O’Reilly, Chatman & Caldwell, 1991) Questionnaires. The data analysis was performed through applying Pearson correlational coefficient and stepwise regression analysis. The results of regression analysis showed that the work engagement, perceived organizational support and work-family conflict can justify 50 percent of variance of employee's turnover intention (p
    Keywords: job satisfaction, work engagement, work, family conflict, perceived organizational support, turnover intention
  • سید میثم دیباجی*، سمیرا شاهپوری، ابوالقاسم نوری
    زمینه و هدف
    رفتارهای مراجع مدار و مشتری مداری از جمله موارد جدید مطرح شده در ادبیات پرستاری و بیمارستانی است. هدف این پژوهش تعیین نقش ویژگی های شغلی در انجام رفتارهای مشتری مدارتوسط پرستاران بود.
    روش بررسی
    این مطالعه از نوع مقطعی- همبستگی بود که در آن 150 پرستار شاغل در بیمارستان فوق تخصصی الزهرای اصفهان با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های ویژگی های شغلی Sims، Szilagyi & Keller ومقیاس تمایل به رفتارهای مشتری مداری پرستاران Kim، Moon، Han & Tiko پاسخ دادند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ی 16 با آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه ی گام به گام مورد تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که تمامی ویژگی های شغلی غیر از خودمختاری و روابط دوستانه، با تمایل پرستاران به انجام رفتارهای مشتری مداری ارتباط دارند (05/0 P< 0)؛ اما تنها دو بعد بازخورد شغلی در گام اول (473/18 =F و 05/0 0>P) و تنوع وظیفه در گام دوم (507/13 =F و 05/0 >P) قادر به پیش بینی آن در رگرسیون گام به گام هستند.
    نتیجه گیری کلی: با توجه به یافته های به دست آمده از این پژوهش، به نظر می رسد لازم است وظایف پرستاران به گونه ای طراحی گردد که آنان بتوانند از نتیجه ی عملکرد خود آگاه شوند؛ همچنین ایجاد تنوع در وظایفی که به پرستاران محول می شود با روش هایی مثل توسعه ی شغلی، غنی سازی شغلی و گردش شغلی، می تواند موجب تمایل آنان به رفتارهایی گردد که رضایت مشتری و همراهان وی را تامین کند.
    کلید واژگان: مشتری مداری, ویژگی های شغلی, پرستاران
    Sm Dibaji *, S. Shahpoori, A. Nouri
    Background and Aim
    Client centered behaviors and customer orientation are new issues in nursing and hospital literature. The aim of current study was to investigate the role of job characteristics in customer oriented behaviors among nurses.
    Material And Methods
    It was across-sectional، correlational study. A total of 150 nurses of Alzahra hospital of Isfahan were recruited by stratified random sampling and completed Sims et al.، job characteristics Inventory (1976) and Kim et al.، Willingness to Customer Oriented Measure (2004). Data was analyzed by descriptive statistics، Pearson’s correlation and stepwise multiple regression using SPSS-PC (v. 16).
    Results
    The findings revealed that except autonomy and friendship، all of job characteristics are associated with willingness to customer oriented behaviors (P<0. 05). However، using stepwise regression analysis، just job feedback in first step (F= 18. 473، P<0. 05) and job variety in second step (F=13. 507، P<0. 05) could predict customer oriented behaviors.
    Conclusion
    According to the findings، it seems necessary to design the nurse’s task so that nurses can be aware of the outcome of their performance. Also، making variation in the tasks assigned to nurses by methods like job enlargement، job enrichment and job rotation can lead to willingness to behaviors that satisfy patient and their guardians.
    Keywords: customer orientation, Job characteristics, Nurses
  • سید میثم دیباجی، میثم صادقی، فریبا یزدخواستی
    این پژوهش با هدف بررسی رابطه حمایت سازمانی ادراک شده درکارکنان و تعهد سازمانی با توجه به کارکردن آنها در خط تولید (صفی) یا بخش های اداری (ستادی) انجام شد. بدین-منظور، از کل کارکنان شاغل در یک شرکت کمپرسورسازی، تعداد 70 نفر (35 نفر از کارکنان صفی و 35 نفر از کارکنان ستادی) به صورت تصادفی ساده از هر طبقه، برای پاسخگویی به پرسشنامه های پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه های حمایت سازمانی ادراک شده و تعهد سازمانی بودند. داده های حاصل از اجرای مطالعه مقدماتی نشان داد که پایایی ابزارهای پژوهش قابل قبول است. داده ها با استفاده از آزمون t دو گروه مستقل برای بررسی تفاوت بین میانگین های دو گروه، آزمون Z فیشر به منظور بررسی معنادار بودن تفاوت ضریب همبستگی در دو گروه، و تحلیل رگرسیون به منظور پیش بینی تعهد سازمانی از حمایت سازمانی ادراک شده بررسی شدند. یافته ها حاکی از این بود که بین حمایت سازمانی ادراک شده و تمام مولفه های تعهد سازمانی بین کارکنان صفی و ستادی تفاوت وجود دارد. همچنین، یافته ها نشان می دهند که بین حمایت سازمانی ادراک شده با تعهد سازمانی رابطه معنادار وجود دارد و وضعیت کار (صفی یا ستادی بودن کارکنان) روی این رابطه تاثیر معناداری ندارد. نتایج حاصل از الگوی رگرسیونی نشان می دهند که حمایت سازمانی ادراک شده در پیش بینی تعهد سازمانی عاملی مهم و معنادار محسوب می شود.
    کلید واژگان: حمایت سازمانی ادراک شده, تعهد سازمانی, کارکنان صفی و ستادی
    Saied Meysam Dibaji, Meysam Sadeghi, Fariba Yazdkhasti
    This study investigated the relationship between perceived organizational support and organizational commitment considering work in line or staff sector. To do so، 70 personnel (35 persons from work in line and 35 persons from staff sector) were randomly selected and completed Perceived Organizational Support Survey Questionnaire and Organizational Commitment Question-naire. Data from pilot study showed that reliability of the instruments were adequate. To analyze data، T test for two independent groups، Fisher’s Z test to verify significant differences in correlation coefficients between the two groups، and regression analysis to predict organizational commitment from perceived organizational support were used. Results revealed that there were significant differences between perceived organizational support and all of the components of organizational commitment in the two groups. The effect of job situation on this relationship was not significant. The results of regression analysis revealed that perceived organizational support was an important predictor of organizational commitment.
    Keywords: Perceived organizational support, Organizational commitment, Line, staff employees
  • مریم قربانی، حمید، هاجر مساح، سیدمیثم دیباجی

    هدف از این تحقیق، بررسی ارتباط بین ابعاد چهارگانه هویت و مولفه های چهارگانه هوش هیجانی در سنین نوجوانی است. به این منظور، 114 نفر) 65 دختر و 49 پسر) از نوجوانان مقطع راهنمایی و دبیرستان با دامنه سنی 15 تا 18 سال به روش تصادفی انتخاب شدند و پرسشنامه جنبه های هویت (AIQ-IV) و پرسشنامه هوش هیجانی شوت را تکمیل کردند. نتایج تحلیل همبستگی نشان داد که هویت جمعی و کاربرد هیجان بیشترین همبستگی را دارند. به منظور بررسی نقش ابعاد هویت در پیش بینی مولفه های هوش هیجانی از تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته های تحلیل رگرسیون نشان دادند که هویت ارتباطی و شخصی، مهارت اجتماعی را پیش بینی می کنند. در مجموع، نتایج این پژوهش بیان می کنند که ابعاد هویت، نقش مهمی را در هوش هیجانی فرد به منزله یکی از الزامات زندگی روزمره بر عهده دارد. نتایج این پژوهش، بر لزوم توجه به نوجوانی به مثابه مرحله تشکیل هویت و نقش هویت در فهم کارآمد فرد از خود و دیگران (هوش هیجانی) تاکید می کند.

    کلید واژگان: ابعاد هویت, هوش هیجانی, سنین نوجوانی, هویت جمعی, هویت ارتباطی
    Maryam Ghorbani *, Hamid Kazemi, Hajar Massah, Saied Meysam Dibaji

    The aim of current study is to investigate the relationship between the four dimensions of identity and the four components of emotional intelligence in adolescents. For this purpose, 114 middle school and high school students, in range of 14 to 17 year olds, randomly selected and completed questionnaires AIQ-IV and EI. Correlation analysis showed that the collective identity and utility of emotion have the highest correlation. Stepwise regression analysis was used to investigate the role of identity in prediction of components of emotional intelligence. The regression analysis showed that relational and personal identity predict social skills. In sum, these results suggest that the dimensions of identity play a major role in a person's emotional intelligence as one of the requirements of daily life. The results of this research, emphasize to adolescence as a stage of identity formation and role of identity in efficient understanding of oneself and others (emotional intelligence).

  • حمیدرضا عریضی سامانی، سیدمیثم دیباجی، میثم صادقی
    این پژوهش با هدف بررسی نقش عدالت سازمانی و حمایت سازمانی درک شده در ایجاد فضای بدبینی با توجه به الگوهای مکانی کار در منطقه ی 2 عملیات انتقال گاز به اجرا درآمد. نتایج نشان داد که بین ادراک عدالت سازمانی، حمایت سازمانی درک شده و سازمان پارانویید، بین کارکنان روزکار و اقماری تفاوتی وجود ندارد؛ اما همبستگی معناداری بین عدالت سازمانی و حمایت سازمانی درک شده با سازمان پارانویید در کل نمونه وجود دارد. هم چنین نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که حمایت سازمانی درک شده و زیرمقیاس عدالت رویه ای توان پیش بینی معنادار فضای بدبینانه را در سازمان دارند و 38درصد از واریانس این سازه را تبیین می نمایند. بنابراین، با افزایش ادراک عدالت و حمایت در کارکنان، می توان به کاهش فضای بدبینی در سازمان و کمینه کردن نشانه های سازمان پارانویید پرداخت.
    کلید واژگان: سازمان پارانویید, عدالت سازمانی, حمایت سازمانی درک شده
    This study examined the role of perceived organizational support and organizational justice in paranoid climate by considering of work location patterns among district 2 of gas transition operation station personnel. According to this aim, 50 expatriate personnel and 50 daytime (normal schedule) personnel were selected via stratified randomized sampling method among four stations. Data was analyzed by using stepwise regression analysis, independent T-test and Pearson correlation. The results revealed that there is no difference between daytime and expatriate among organizational justice, perceived organizational support and paranoid organization; but there is a significant correlation between organizational justice, perceived organizational support and paranoid organization in total sample. Stepwise regression showed justice and support among employee.that perceived organizational support and procedural justice can predict organization’s paranoid climate significantly and explain 38 percent of this construct. Accordingly paranoid climate and symptoms of paranoid organization can be significantly reduced by increasing perception of
    Keywords: Paranoid Organization, Organizational Justice, Perceived Organizational Support, Work Place Patterns
  • حمیدرضا عریضی سامانی، سیدمیثم دیباجی*، میثم صادقی

    این پژوهش با هدف بررسی رابطه ابعاد روان شناختی سازمان با تعهد سازمانی، رفتار شهروندی سازمانی و استرس شغلی در بین کارکنان ایستگاه های منطقه دو عملیات انتقال گاز با جامعه آماری 613 نفر انجام شد. بر این اساس، با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، 150 نفر از کارکنان ایستگاه ها انتخاب شدند، در نهایت، 124 پرسشنامه جمع آوری شد (نرخ بازگشت 83 درصد). شرکت کنندگان به پرسشنامه های ابعاد روان شناختی سازمان (سمیع عادل، 1384)، تعهد سازمانی (بالفور و وکسلر، 1996)، استرس شغلی (الیوت، 1994)، و رفتار شهروندی سازمانی (پودساکف و همکاران، 1990) پاسخ دادند. همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام برای تحلیل داده ها مورد استفاده قرار گرفت. نتایج حاصل از بررسی رابطه متغیرها نشان داد که رابطه معناداری بین ابعاد روان شناختی سازمان با مقیاس های تعهد سازمانی، رفتار شهروندی سازمانی، زیرمقیاس های آنها، و استرس شغلی وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که ابعاد روان شناختی سازمان می توانند پیش بین های مهمی برای ایجاد و حفظ تعهد سازمانی، رفتار شهروندی سازمانی، و استرس شغلی باشند. تحقیقات گسترده قبلی حاکی از اهمیت فوق العاده این متغیرها در سازمان و برای کارکنان است. بنابراین، با توجه به نتایج به دست آمده، ارتقای ابعاد روان شناختی سازمان علاوه بر کارکرد حفظ کرامت انسانی، می تواند ابزار موثری برای بهبود نگرش ها و رفتارهای موثر در نیل به اهداف سازمانی سازمان باشد.

    کلید واژگان: ابعاد روان شناختی سازمان, تعهد سازمانی, رفتار شهروندی سازمانی, استرس شغلی
    Hamid Reza Arizi Samani – Seyed Meysam Dibaji – Meysam Sadeghi

    The aim of this research was to study the relationship of psychological dimensions of organization with organizational commitment, organizational citizenship behavior, and job stress among staff of second district of gas transition station with 613 people as statistical society. 150 persons were selected randomly via stratified sampling method. Finally, 124 questionnaires were gathered (return rate: 83%). Participants replied the questionnaires of psychological dimensions of organization (Sami Adel, 2005),¬ organizational¬ commitment (Balfour & Wechsler, 1996), job stress (Eliot, 1994), and organizational citizenship behavior (Podsakoff et al, 1990). Data was analyzed by Pearson Correlation Method and step-by-step regression. The results showed that there was a significant relationship between psychological dimensions of organization with organizational commitment, organizational citizenship behavior, job stress, their sub-scales, and job stress. The regression analysis showed that psychological dimensions of organization can be important indicators to establish and sustain organizational commitment, organizational citizenship behavior, and job stress. The previous studies show importance of these variables for organization and personnel. Thus, improvement of psychological dimensions of organization can be an effective tool to improve attitudes and behaviors to achieve organizational goals.

    Keywords: Psychological Dimensions of Organization, Organizational Commitment, Organizational Citizenship Behavior, Job stress
  • حمیدرضا عریضی سامانی*، سید میثم دیباجی، میثم صادقی

    این پژوهش با هدف بررسی رابطه تعارض کار- خانواده با حمایت سازمانی ادراک شده، استرس شغلی و خودتسلط یابی در بین کارکنان ایستگاه های طرح اقماری منطقه دو عملیات انتقال گاز انجام گردید. بدین منظور با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای 75 نفر از کارکنان انتخاب شدند که 66 پرسشنامه بازگردانده شد (نرخ بازگشت 82 درصد). نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد بعد تداخل کار- خانواده در کارکنان اقماری نسبت به میانگین جامعه، بالا می باشد. علاوه بر این تعارض کار- خانواده با هر سه مقیاس ملاک پژوهش شامل حمایت سازمانی ادراک شده، استرس شغلی و خودتسلط یابی رابطه معنی داری نشان داد. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام به منظور پیش بینی متغیرهای ملاک، نشان داد بعد تداخل کار– خانواده پیش بین مهمی در حمایت سازمانی ادراک شده توسط کارکنان است و بعد تداخل خانواده- کار می تواند متغیرهای استرس شغلی و خودتسلط یابی را پیش بینی کند. واریانس تبیینی برای متغیر حمایت سازمانی ادراک شده توسط بعد تداخل کار- خانواده 22 درصد، برای استرس شغلی توسط بعد تداخل خانواده- کار 22 درصد و برای خودتسلط یابی 26 درصد از واریانس آن توسط بعد تداخل خانواده – کار تبیین می شود. بدین ترتیب با توجه به نتایج به دست آمده، لزوم سرمایه گذاری به منظور تلاش برای کاهش تعارضات بین دو حیطه کار و خانواده در کارکنان با الگوی کار اقماری مشخص می شود.

    کلید واژگان: تعارض کار, خانواده, تداخل کار, تداخل خانواده, کار, حمایت سازمانی ادراک شده, استرس شغلی, خودتسلط یابی, کارکنان اقماری
    Hamid Reza Oreizi Samani, Saied Meysam Dibajia, Meysam Sadeghia

    The primary aim of current study research was to investigate the relationship of work-family conflict with perceived organizational support, job stress and self-mastery in expatriate personnel in second district of gas transition operation station. 75 persons were selected by stratified random sampling. 66 questionnaire were filled out and were returned to the researchers (return rate=82%). Findings indicated that the work-family conflict among expatriate personnel was more than average population. In addition, work-family conflict had a significant relationship with all 3 criterion variables, namely, perceived organizational support, job stress and self-mastery. Step by step regression analysis shows that the work-family conflict appeared as a predictor of perceived organizational support, but family-work conflict predicted two other variables namely job stress and self mastery with two opposite directions for spillover. Explained variance for perceived organizational support was 22% that explained by work-family interference; while for job stress and self mastery were 21% and 26% that explained by family-work interference. To conclude, the results uggests to invest for reducing the work-family conflict in expatriate workers.

  • حمیدرضا عریضی سامانی، میثم صادقی*، سیدمیثم دیباجی
    هدف

    هدف پژوهش حاضر بررسی تعارض تکالیف کار با تکالیف زندگی خانوادگی در مراحل رشدی و تحصیلی مختلف بوده است. زمینه ی نظری این پژوهش مبتنی بر برخورد مراحل رشد روانی اجتماعی اریکسون (سه مرحله ی آخر) با دنیای کار و تاثیر آن بر زندگی خانوادگی بوده است.

    روش

    جامعه ی آماری این پژوهش، شامل تمام کارکنان ایستگاه های منطقه ی دو عملیات انتقال گاز (اصفهان) مشتمل بر 613 نفر بوده است که در سال 1389 مشغول به کار بودند. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای 150 نفر از کارکنان ایستگاه های منطقه ی دوعملیات انتقال گاز انتخاب شدند که در نهایت 124 پرسشنامه جمع آوری شد (نرخ بازگشت 83 درصد) که به پرسشنامه ی تداخل کار- خانواده پاسخ دادند.

    یافته ها

    نتایج حاصل از تحلیل داده ها بیانگر آن بودند که با افزایش سن و با توجه به مقتضیات مراحل تحول روانی اجتماعی اریکسون، سرریز شدن مسایل کاری به زندگی خانوادگی کاهش می یابد. همچنین یافته های پژوهش نشان دادند که با افزایش سطح تحصیلات، تداخل خانواده- کار تشدید می گردد.

    نتایج

    همبستگی منفی مراحل سنی و ادراک تداخل کار-خانواده، با استفاده از نیازمندی ها و منابع در دسترس افراد برای برآورده کردن این نیازمندی ها در مراحل تحولی متفاوت، قابل تبیین است. همچنین در تبیین همبستگی مثبت سطح تحصیلات و ادراک تداخل کار-خانواده می توان به افزایش آگاهی از مسوولیت های خانوادگی و افزایش مسوولیت های شغلی در اثر افزایش سطح تحصیلات اشاره کرد. با توجه به نتایج تحقیق به نظر می رسد با مدیریت صحیح، نیازمندی های مراحل تحول فرد و همچنین برنامه های مداخله ای برای افراد با سطح تحصیلات بالا بتوان از سطح تداخل کار- خانواده کاست. این پژوهش زمینه ی توجیه کاربردی این مساله را فراهم کرده است. محدودیت عمده ی این پژوهش نوع بررسی مقطعی آن است که دلایل آن ذکر شده است و البته با پیشنهاد یک پژوهش طولی راهی برای غلبه بر آن ارایه شده است.

    کلید واژگان: تداخل کار, خانواده, مراحل رشدی, سطح تحصیلات
    Hamid Reza Oraizi Samani, Maysam Sadeghi, Sayyed Maysam Debajey
    Background And Aim

    The current study was administered to investigate the perceived interference of work in family – which concerning family solidarity policies in the world, is one of the most important issues in family field- with special attention to Erikson psychosocial stages and its relation to educational level.

    Materials And Methods

    Statistical community of the current research involves the whole employees of District 2 of gas transition stations of Isfahan (613 persons), out of which 150 persons were selected via stratified random sampling method. Finally 124 employees completed work-family questionnaire (return rate=83 percent).

    Results

    Findings indicate that with the increase of age (according to Erikson psychosocial developmental stages) the employees felt less intrusion of work spillover in their family life. Also, findings revealed that by with the increase educational level the conflict between work and family intensified.

    Conclusion

    The negative correlation of developmental stages and perceived work-family interference can be explained by personnel’s needs and their accessible resources to satisfy these needs in different psychosocial stages. Also, the positive relation of educational level and perceived work-family interference is perhaps due to increased awareness of family responsibilities or increase of job responsibilities. The conflict between work and family can be resolved by effective management of the needs of different developmental stages and by special programs for highly educated persons. The current research provides concrete justification for this issue.

    Keywords: Work, family interference, developmental stages, educational level
فهرست مطالب این نویسنده: 10 عنوان
  • دکتر سید میثم دیباجی
    دکتر سید میثم دیباجی
    پژوهشگر روان شناسی صنعتی و سازمانی، دانشگاه اصفهان، ، ایران
نویسندگان همکار
  • دکتر میثم صادقی
    : 5
    دکتر میثم صادقی
    استادیار سنجش و اندازه گیری، گروه روانشناسی شناختی، موسسه آموزش عالی علوم شناختی، پژوهشکده علوم شناختی، ، ایران
بدانید!
  • این فهرست شامل مطالبی از ایشان است که در سایت مگیران نمایه شده و توسط نویسنده تایید شده‌است.
  • مگیران تنها مقالات مجلات ایرانی عضو خود را نمایه می‌کند. بدیهی است مقالات منتشر شده نگارنده/پژوهشگر در مجلات خارجی، همایش‌ها و مجلاتی که با مگیران همکاری ندارند در این فهرست نیامده‌است.
  • اسامی نویسندگان همکار در صورت عضویت در مگیران و تایید مقالات نمایش داده می شود.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال