به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
مقالات رزومه:

دکتر محمدحسین عزیزی خرانقی

  • محمدحسین عزیزی خرانقی*
    Mohammadhossein Azizi Kharanaghi *

    Throughout the history, one of the concerns of human beings has been death. The death and the rituals associated with it have created enduring traditions in human societies, with each having its own unique rite based on prevailing cultural and historical characteristics. One of the important traditions related to death is burial practices with varying rituals. Different faiths and religions recommend different commands and traditions for the disposal of a deceased body, with one being burial in the ground. Burial methods, too, differ in different religions, and throughout history, various methods of burial have been performed based on the prevalent rituals and religions of the time. In Zoroastrian, due to the reverence of the four elements (water, earth, fire, and air), any direct contact with a human corpse, which is considered impure, is forbidden. Followers of the Zoroastrian faith have adopted various methods for burying their deceased, including placing them in astōdān (ossuary), towers of silence, and constructing large stone graves (dakhmas/ cairn burials). This paper introduces the cairn burials (khereft-khaneh) and an astōdān (sotōdān) that were found during the archaeological survey of Harat district of Yazd province in 2021. In the archaeological survey of Harat, various cultural and historical sites from different periods were identified. Most of the identified sites in this survey belonged to the Islamic era, but some are referred to historical period, such as cairn burials and an astōdān (ossuary), which will be discussed in this study. Based on comparative studies and similar burial methods found in central Iran, Fars, and Kerman, these sites are dated back to the historical period (Parthian/Sasanian).

    Keywords: Archaeological Survey, Yazd, Harat, Cairn Burials, Astōdān, Parthian-Sasanian
  • افشین اکبری زرین قبایی*، محمدحسین عزیزی خرانقی

    شمال شرق ایران و به خصوص دشت جاجرم در خراسان شمالی ازنظر جغرافیایی به صورت دالان و مسیر های ارتباطی بین حاشیه دشت کویر، بخش شرقی رشته کوه البرز و فلات ایران با مناطق آسیای مرکزی قرار دارند و از این نظر همیشه در مسیر تبادلات تجاری و فرهنگی جوامع انسانی از گذشته تا به امروز بوده اند؛ از این رو نتایج کاوش های تپه پهلوان به لحاظ شناخت تبادلات و سنت های فرهنگی منطقه ای و فرامنطقه ای در طول دوره های نوسنگی جدید و مس وسنگ انتقالی (چشمه علی) می توان حائز اهمیت ویژه ای باشد. در این پژوهش با روشی توصیفی-تحلیلی به توصیف، طبقه بندی و گونه شناسی مجموعه سفال های تپه پهلوان و به طور کل مقایسه آن در بستر محلی و منطقه ای پرداخته می شود تا بخشی از چگونگی سنت سفالگری این محوطه را در بستر دوره های نوسنگی جدید و مس وسنگ انتقالی در شمال شرق ایران مشخص کند و به پرسش هایی هم چون سنت سفالگری تپه پهلوان تحت تاثیر کدام سنت یا سنت های فرهنگی منطقه است؟ و چگونگی رابطه آن با چارچوب گاهنگاری منطقه ای است پاسخ بگوید. مجموعه سفال های این محوطه نشان از هم بستگی آن با سنت سفالگری طبقات 1 و 2 سنگ چخماق شرقی و محوطه های حوزه شاهرود در بازه زمانی 5800-5300پ.م. و دوره نوسنگی جدید دارد. سفال این دوره شامل انواع: کاسه، خمره، سینی و سبو ساده و منقوش است. بعد از ظهور تغییرات گسترده ای در جنبه های مختلف مواد فرهنگی محوطه های نوسنگی جدید چخماق/جیتونی در شمال شرق ایران درنهایت شاهد حضور سنت فرهنگی چشمه علی در توالی استقراری محوطه های این دوره در منطقه، ازجمله در تپه پهلوان هستیم. سفال این دوره در تپه پهلوان توامان دارای ویژگی های فنی مشترک سفالگری با محوطه های فلات مرکزی ایران و از جنبه فرم و نقش مایه از تنوع کمتری نسبت به آن ها در طی بازه زمانی 4800-5200پ.م. است؛ به طورکلی، براساس سنت سفالگری، محوطه پهلوان نشان از تعاملات فرهنگی منطقه ای در دوره نوسنگی و فرامنطقه ای در مرحله اول دوره مس وسنگ انتقالی شمال شرق ایران با فلات مرکزی و نواحی شمالی کوپه داغ دارد.

    کلید واژگان: شمال شرق ایران, تپه پهلوان, فرهنگ چخماق, جیتون, فرهنگ چشمه علی, گونه شناسی, طبقه بندی سفال
    Afshin Akbari Zarrin Qabaei*, Mohammadhussein Azizi Kharanaghi

    The northeastern region of Iran, characterized by a diverse and expansive landscape, has been a significant area for cultural and commercial exchanges throughout history. The geographical features, including parallel mountain ranges, natural valleys, and basins, have facilitated interactions between the peripheral desert plains, the eastern Alborz Mountain, and the Iranian Plateau with Central Asian regions. The Tepe Pahlavan, located in the northern-southern valley of Jajarm in North Khorasan Province, serves as a valuable example for studying inter-regional cultural trends during the Late Neolithic and Transitional Chalcolithic periods. The present research used a descriptive-analytical methodology to investigate the pottery assemblage retrieved from Tepe Pahlavan in Northeastern Iran during the Neolithic and Transitional Chalcolithic periods. The study aims to classify and analyze the pottery within both the local and regional contexts to comprehend the pottery traditions prevalent during the aforementioned periods. The pottery assemblage of the site indicates its association with the Eastern Sange Chakhmaq and other Neolithic sites from the Shahrud Plain. Furthermore, the presence of the cultural tradition of Cheshmeh-Ali in the settlement sequence of sites during the Transitional Chalcolithic period demonstrates regional and inter-regional cultural interactions. The pottery of this period at Tepe Pahlavan shares common technical features with the pottery assemblages of the Central Iranian Plateau and exhibits less diversity in form and decoration. In summary, the Pahlavan site reflects regional cultural interactions during the Neolithic period and inter-regional interactions during the early phase of the Transitional Chalcolithic period in northeastern Iran with the Central Plateau and the northern regions of the Kopet Dag.

    Keywords: Northeast Iran, Tepe Pahlavan, Chakhmaq, Jeytun Culture, Cheshmeh-Ali Culture, Typology, Pottery Classification
  • محمدحسین عزیزی خرانقی*، سمیرا عابدی، سید جلال هاشمی مجومرد

    اقلیم خشک و بیابانی نواحی مرکزی ایران در استان یزد، حرکت شن های روان و ماسه زارهای بی پایان، منجر به ایجاد شرایطی خاص برای استقرارهای انسانی در این بخش از ایران شده است. در طول تاریخ کم آبی، خشکی زمین و هوا، آفتاب سوزان و مخصوصا حرکت شن های روان در دشت یزد - اردکان که موضوع این گفتار است، تهدیدی دایمی برای شهرها و روستاهای مسکون در این خطه بوده و هست. امروزه تا حدی با توجه به پیشرفت های صورت گرفته، خطر حرکت شن های روان کمتر شده؛ ولی حتی در گذشته های نه چندان دور، این موضوع خطری جدی و تهدیدی دایمی برای ساکنین چنین مناطقی به حساب می آمده است. حرکت شن های روان منجر به کور شدن قنوات و دفن شهرها و روستاها در این محدوده شده و ساکنین را مجبور به ترک محل و اسکان در مکان جدیدی می کرده است. اسفنجرد؛ محوطه ای با وسعت تقریبی 85 هکتار، در بخش شمالی شهر مجومرد، شهرستان اشکذر، استان یزد قرار دارد که با توجه به مواد فرهنگی جمع آوری شده از سطح محوطه و مطالعات تطبیقی تاریخی در اوایل دوره صفویه به دلیل حرکت شن های روان در زیر ماسه زارها دفن شده است. این محوطه در آبان ماه سال جاری بازدید و مورد بررسی کوتاه مدت باستان شناسی قرار گرفت و با توجه به غنای آثار شناسایی شده، پرونده ثبتی آن تنظیم و نسبت به معرفی آن اقدام شد. بر اساس شواهد سطحی و مطالعات مقایسه ای، گاهنگاری پیشنهادی برای محوطه، قرن پنج تا نهم هجری قمری (سلجوقی تا آغاز صفوی) است. محوطه در کنار مسیر اصلی شمال به جنوب و خراسان به فارس و اصفهان قرار داشته و با توجه به مستندات تاریخی مکتوب، وجود قنوات متعدد و موقعیت ویژه مکانی، منطقه ای معمور بوده است. مطالعه عکس های هوایی قدیمی و پراکندگی مواد فرهنگی و بقایای معماری سطحی و وسعت محدوده مورد بحث، بیانگر وجود آثاری بسیار غنی مخصوصا از دوره سلجوقی در این محدوده است. فضاهای مسکونی و دیوارهای باغات پیرامون، بیانگر رونق زندگی در این منطقه بوده است.

    کلید واژگان: شن های روان, اسفنجرد, مجومرد, دوره سلجوقی و ایلخانی
    MohamadHossein Azizi Kharanaghi *, Samira Abedi, Seyyed Jalal Hashemi Majomerd

    The arid desert climate of Yazd province, with its endless flowing sand dunes, has led to the creation of special conditions for human settlements in this part of Iran. Throughout history, the lack of water, the dry land and air, the scorching sun, and especially the movement of flowing sands in the Yazd-Ardakan plain, have been constant threats for the cities and villages in this region. Esfanjerd, extending over ca. 85 hectares, is located in the northern part of the township of Majumerd, Ashkazar district, in the province of Yazd. According to the cultural materials collected from the surface and historical comparative studies the site appears to have been buried under the sands dunes during early Safavid period. Based on the surface material and comparative studies, the 5th to the 9th century AH (Seljuk to early Safavid dynasty) is the suggested chronology for the site. Esfanjerd is located next to the main route from the south to north of Iran, i.e., from Fars to Khorasan via Esfahan, and according to the historical documents, due to the existence of numerous qanats and a strategic location, it was an important region. Old aerial photographs, the scattering of cultural materials on the surface, and the remains of the mudbrick architecture at the site indicate the presence of a very rich settlement from the Seljuk dynasty, in this area. The residential spaces and the walls of the surrounding gardens demonstrate the prosperity of life in this area.

    Keywords: Dune, Majumerd, Esfanjerd, Seljuk, Ilkhanid
  • محمدحسین عزیزی خرانقی*، فرزان احمدنژاد

    توسعه شهری در دهه های اخیر به خصوص در نواحی پیرامونی تهران و کرج، منجر به گسترش مناطقی شده که تا قبل از انقلاب، روستاهایی محصور در باغات در حاشیه شهر کرج بودند. مردآباد/ ماهدشت نیز که در گذشته نه چندان دور به شهر تبدیل شده (1370)، به سرعت گسترش یافته و باغات و آثار تاریخی پیرامون خویش را همچون بسیاری دیگر از شهرهای استان البرز نابود یا در معرض تخریب قرار داده است. محوطه مردآباد در شهر ماهدشت، یازده کیلومتری جنوب غربی کرج در استان البرز قرار دارد و در دی ماه سال 1377 به شماره 2252 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید. مردآباد در مرز منازل مسکونی و زمین های زراعی واقع و ساخت وسازهای مسکونی سالیان اخیر بخش های جنوبی و تا حدی شرقی محوطه را تخریب کرده است. گمانه زنی صورت گرفته در این محوطه در بهار 1395 منجر به مشخص نمودن حدود عرصه و حریم این تپه شد. تپه مردآباد یکی از بلندترین تپه های باستانی استان البرز است که شواهد سفالی گویای توالی فرهنگی از هزاره ششم پیش از میلاد تا دوران میانه اسلامی در این محوطه است. قطعا انجام کاوش های علمی و دامنه دارتر در این محوطه منجر به کسب اطلاعات باستان شناختی بسیار دقیق تری خواهد شد؛ ولی با توجه به شواهد سفالی سطحی، این محوطه دارای توالی گاهنگاری و شواهد استقراری از: دوره های نوسنگی جدید (سیلک I / هزاره ششم ق.م)، انتقالی مس سنگی/ چشمه علی (سیلک II / اواخر هزاره ششم و اوایل هزاره پنجم پ.م)، عصر آهن یک (اواخر هزاره دوم پ.م)، دوره تاریخی و دوران اسلامی است.

    کلید واژگان: توسعه شهری, مردآباد, عرصه و حریم, توالی گاهنگاری, گاهنگاری نسبی
    MohammadHossein Azizi Kharanaghi *, Farzan Ahmadnezhad

    Urban expansion in recent decades, especially in the peripheral areas of Tehran and Karaj, has led to the expansion of areas that were villages surrounded by gardens on the outskirts of Karaj before the revolution. Mardabad/Mahdasht, which became a city in the not-so-distant past (1991), has expanded rapidly and the gardens and historical monuments around it, like many other cities in Alborz province, have been destroyed or exposed to destruction. Tepe Mardabad is located in Mahdasht town, eleven kilometers southwest of Karaj in Alborz province. The site has been registered as number 2252 in the list of national monuments of Iran in 1998. Mardabad is located in the northwestern of Mahdasht town, exactly on the border of residential houses and agricultural lands, residential constructions in recent years have severely threatened, destroyed and encroached the southern and to some extent eastern parts of the site. In spring of 2016 archaeological excavation curried out in the site to recognized core and buffer zone. Tepe Mardabad is one of the highest ancient mound in Alborz province, there are evidences of the cultural sequence from the 6th millennium BC to the Middle Islamic era in this area. certainly, conducting scientific and more extensive excavtions in this site will lead to obtaining much more accurate archaeological information. However, according to surface pottery evidence, the site has a long chronological sequence: Late Neolithic period (Sialk I / 6th millennium BC), Transitional Chalcolithic / Cheshmeh Ali (Sialk II / late 6th / early of the fifth millennium BC), Iron Age I (the end of the second millennium BC), the historical period and the Islamic era.

    Keywords: Urban expansion, Mardabad, core, buffer zone, chronological sequence, relative chronology
  • سید محمدامین امامی*، محمدحسین عزیزی خرانقی، یاسمین جلالی

    تپه ی رحمت آباد، تپه ی باستانی مهمی واقع در دشت کمین در شهرستان پاسارگاد، واقع در استان فارس است که به عنوان یک محوطه باستانی کلیدی با توالی فرهنگی از دوران پیش از تاریخ تا اسلامی شناخته می شود. 10 قطعه سفال از دوره نوسنگی و 5 قطعه سفال از دوره مس سنگی (اوایل باکون میانی) محوطه رحمت آباد با استفاده از روش های پتروگرافی، XRD و XRF به منظور مقایسه ترکیب شیمیایی و سیر تغییرات تکنولوژی سفالگری در دوره های نوسنگی  و مس سنگی مورد بررسی قرار گرفتند. این تپه بر پایه تاریخ گذاری مطلق کربن 14 دارای قدمتی از اواسط هزاره هشتم ق.م است. پراکندگی و تغییرات ترکیب شیمیایی سفال ها در این مرحله بر اساس نمودار رانکین در سیستم SiO2-Al2O3-CaO+MgO مورد مطالعه قرار گرفت و بر اساس آن تمرکز بر تنوع منشاء مواد مورد استفاده برای ساخت سفال، چگونگی ساخت سفال ها و شناخت و مقایسه ی تکنیک ساخت سفال از نوسنگی به مس سنگی در محوطه ی  یاد شده مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. مطالعات شیمیایی و مینرالوژی بر روی سفال های مورد آزمایش در این منطقه حاکی از توالی مشخص استفاده از مواد خام یکسان ولی با تکنیک متفاوت در طی دوران نو سنگی  و مس سنگی در تپه رحمت آباد است. همچنین پیشرفت و توسعه تکنیک سفالگری مورد استفاده در تپه رحمت آباد، این محوطه را به عنوان یک  محوطه شاخص در سیر ترقی تکنولوژی طی دوره باکون در باستان شناسی حوزه رود پلوار معرفی می نماید.

    کلید واژگان: تپه رحمت آباد, نوسنگی, مس سنگی, دوره باکون میانی, سفال نگاری, آرکئومتری
    Mohammadamin Emami*, MohammadHossein Azizi Kharanaghi, Yasamin Jalali

    Rahmatbad is an important perhistoric site which located in Dasht-e Kamin in Pasargadae district, close to the Pulvar river basin in Fars province. Based on absolute C-14 dating, Rahmat-Abad is dated to the middle of the 8th millennium BC. This site is well known as one of the key perhistoric sites with a cultural sequence from pre pottery neolithic to Islamic era. 10 pieces of pottery sherds from the Neolithic period (formative Mushki and Mushki) and 5 pieces of pottery sherds from the Chalcolithic (early Middle Bakun) of Rahmatabad were investigated using petrography, XRD and XRF methods in order to compare the chemical compositions and the manufacturing progresses in pottery making during the Neolithic to Chalcolithic period. Chemical and mineralogical studies on the investigated potteries from different sequences of this site indicate a precise classification of using the same raw materials but through different techniques during the Neolithic to Chalcolithic period in Rahmat-Abad. Furthermore, the progress and development of the pottery manufacturing technique used in Rahmat-Abad might have been introduced as an important site in pioneering the pottery progressing during the Neolithic to early Middle Bakun period in Pulvar River Basin.

    Keywords: Rahmat-Abad, Neolithic, Chalcolithic, Middle Bakun, Ceramography, Archaeometry
  • Mohamad Hossein Azizi Kharanaghi *, Masashi Abe
    After more than one hundred years from the beginning of archaeological studies in Iran, the eastern regions of the country have received scarce or no attention from archaeologists, and there are very limited publications resulting from archaeological activities in this part of Iran. The prehistoric site of Kale Kub Ayask is one of the few prehistoric sites of South Khorasan province, and indeed in the whole eastern Iran, containing sufficient cultural deposits to provide a reliable chronology of the prehistoric cultural sequence of this region. Excavations at the site have led to the identification of the unknown prehistoric cultures in the area. The most significant achievement of the excavation is the identification of cultural materials dating to the fourth millennium BCE with southwestern and Mesopotamian origins. This cultural evidence, which can be considered as horizons of the culture of Susa II or the Late Uruk period, includes the typical pottery types of this period, such as beveled rim bowls, coarse Banesh trays, tubular vessels, nose-handled jars, patterned, and fine wheel pottery. This evidence has been long known in the southwestern, western, northwestern, southeastern, and central plateaus of Iran, but this is the first time they have been identified in eastern Iran. Based on geophysical studies, pristine places were selected to survey during the second season of excavation at the Kale Kub site, and the excavation of trenches with wider dimensions has lead to the identification of the prehistoric architecture of the site
    Keywords: Kale Kub, Architecture, trade, Raw Materials, Susa II
  • محمدحسین عزیزی خرانقی*، افشین اکبری، مرجان مشکور، سپیده جمشیدی یگانه

    پس از گذشت چندین دهه از توجه باستان شناسان به مناطق حاشیه ای هلال حاصلخیز، امروزه دیگر بخش های مرکزی و شرقی فلات ایران و هم چنین جنوب ترکمنستان نیز درزمینه مطالعات نوسنگی و در کل فرهنگ های پیش ازتاریخی از اهمیت خاصی برخوردارند؛ بااین حال، تا همین دهه گذشته وضعیت باستان شناسی نوسنگی شمال شرق ایران برخلاف نواحی هم جوارش به علت عدم فعالیت های دامنه دار و انتشارات علمی تا حد زیادی تحت سیطره باستان شناسی مرکز فلات ایران و یا نگاه باستان شناسان شوروی از جنوب ترکمنستان بوده است. تپه پهلوان جاجرم به عنوان محوطه ای با آثار و بقایای دوره های نوسنگی جدید، مس وسنگ انتقالی و هم چنین دوران میانه اسلامی اگرچه که توسط «اسپونر» و سپس «ماسودا» بازدید و گزارش شد؛ اما تا سال های 1393 و 1396 هیچ فعالیت علمی برروی آن صورت نگرفت. این محوطه با وسعتی حدودا 5/2 هکتار به سبب ساخت وسازهای قلعه و برج وباروی دوران اسلامی تقریبا به شکل دایره ای درآمده که در میانه کریدور طبیعی جاجرم، بین مناطق کویری جنوب البرز و نواحی نیمه کوهستانی شمال آن قرار دارد. هدف از انتشار این پژوهش مشخص نمودن جایگاه استقراری تپه پهلوان در جدول توالی گاه نگاری دوران نوسنگی شمال شرق فلات ایران و معرفی موادفرهنگی این دوره است. کاوش لایه نگاری و گمانه زنی های حفرشده موجب شناسایی لایه های نوسنگی جدید و حضور مواد فرهنگی چخماق /جیتونی با خصوصیات مشترکی از جنبه های فرهنگی محوطه های دوسوی شمال و جنوب البرز گردید؛ اگرچه که نشانه ای از معماری پیش از تاریخی در 5 گمانه کاوش شده در این تپه یافت نشد، اما براساس شباهت های سفالی و هم چنین نتایج هفت نمونه تاریخ گذاری کربن14 طی دو فصل، بازه زمانی 4800-5800 پ.م. و در کل اوایل هزاره ششم تا اوایل هزاره پنجم پیش ازمیلاد برای طول استقرار نوسنگی جدید و مس وسنگ انتقالی در این تپه پیشنهاد شده است.

    کلید واژگان: شمال شرق ایران, دشت جاجرم, تپه پهلوان, نوسنگی, مس وسنگ انتقالی, تاریخ گذاری مطلق
  • محمدحسین عزیزی خرانقی*

    مطالعات باستان شناسی در سواحل شمالی خلیج فارس در مراحل اولیه است؛ و هرچند دهه هاست چنین مطالعاتی در این منطقه آغاز شده، ولی وقفه های طولانی و ممتد منجر به عدم دستیابی به نتایج قابل اتکاء در دوره های مختلف شده است. این موضوع در دوره پیش از تاریخ حادتر و مشخص تر است. عدم انتشار نتایج پژوهش های صورت پذیرفته نیز منجر به تشدید این معضل شده است؛ هرچند محدوده موردنظر این پژوهش ازلحاظ بررسی های باستان شناسی دارای موقعیت خوبی است، ولی متاسفانه نتایج بررسی ها نیز به خوبی منتشر نگردیده است. مطالعه در سواحل شمالی خلیج فارس امروزه صرفا یک موضوع پژوهشی صرف نیست، بلکه با توجه به هجمه ها و جعل های تاریخی صورت گرفته، امروزه وظیفه ای پژوهشی است. مطالعات صورت گرفته در این منطقه نشان داده که حداقل از حدود هفت هزار سال پیش اقوام ساکن در ایران، در سواحل شمالی خلیج فارس سکونت داشته و امکان بهره برداری از دریا را نیز داشته اند، و هرچند در دوره های اولیه این استقرار به صورت فصلی بوده، ولی از هزاره چهارم پیش ازمیلاد با توجه به شواهد معماری خشتی شناسایی شده، روستاها و سپس شهرهای دایمی در منطقه ایجاد شده است و در دوره تاریخی و اسلامی نیز این مناطق به ‎صورت کامل مسکونی شده است. دریا علاوه بر تامین مواد غذایی نقش بسیار حیاتی در روابط تجاری از هزاره پنجم و چهارم پیش ازمیلاد تاکنون در این منطقه بازی کرده که در مطالعات باستان شناسی منطقه می بایست موردتوجه قرار گیرد. محوطه تل سوزو گناوه بوشهر یکی از محوطه های پیش ازتاریخی منطقه است که با توجه به شواهد فرهنگی شناسایی شده از کاوش در ترانشه لایه نگاری این محوطه از اواسط هزاره پنجم تا اواخر هزاره چهارم پیش ازمیلاد مسکونی بوده است. ساکنان این محوطه با نواحی داخلی منطقه فرهنگی فارس و جنوب غرب ایران ارتباط داشته و از منابع دریایی نیز بهره مند بوده اند.

    کلید واژگان: خلیج فارس, کاوش باستان شناسی, تل سوزو, دوره باکون میانه, دوره لپویی
    MohammadHossein Azizi Kharanaghi*

    Archaeological studies on the northern coasts of the Persian Gulf are in the early stages. Although such studies have been started in this area for decades, long interruptions have led to a lack of reliable results. This issue is more acute in the prehistoric period. Limited research results publication has also increased this problem. Although archeological surveys have been done well in Bushehr province, unfortunately, the results of those studies have not been published well. Studying on the northern coasts of the Persian Gulf is not just a research topic today; it is a research duty. Archaeological studies conducted in this region have shown that at least from seven thousand years ago, people who live on the land of Iran have been settled on the northern coasts of the Persian Gulf and had the opportunity to use the sea; although in the early periods this settlement was seasonal; but according to the new evidence of mud-brick architecture at Toll-e Suzo, villages and then permanent cities have been created in this region since the fourth millennium BC, and in the historical and Islamic period, these areas have been completely inhibited. In addition to the food supply, the sea has been playing an important role in trade relations since the Fifth/ fourth millennium BC, which should be considered in archaeological studies of the region. Toll-e Suzo, which is located in Genaveh district, Bushehr Province, is one of the prehistoric sites of the region, which, according to the cultural evidence identified from the excavation in the stratigraphic trench, has been settled from the middle of the fifth millennium to the end of the fourth millennium BC. The inhabitants of this area have been in contact with the interior of the Fars cultural region and southwestern Iran and have also access to marine resources.

    Keywords: Persian Gulf, Archaeological Excavation, Toll-e Suzo, Middle Bakun Period, Lapuei Period
  • روث یانگ، سید طاها هاشمی، اشکان پوریان اولی، سپیده جمشیدی یگانه، زینب نظری طهرانی، محمدحسین عزیزی خرانقی، حسن فاضلی نشلی*

    فصل اول پروژه مطالعه باستان شناختی فرهنگ زرتشتیان میبد در اردیبهشت سال 1395 به انجام رسید. در این راستا، به صورتی موازی بررسی معمارانه و مطالعه مردم نگاری در منطقه صورت گرفت که طی آن با توجه به اهداف پروژه و سوالات پژوهش اجزایی از فرهنگ مادی منطقه مورد بررسی قرار گرفت. در اینجا گزارش مقدماتی فصل اول در دو بخش ارایه می گردد. در ابتدا گزارش بررسی معماری ارایه می شود که در آن اهداف بررسی و نتایج مقدماتی آن مورد بحث قرارگرفته اند. مطالعه معمارانه در منطقه در راستای روشن کردن الگوهای ساختمان سازی و گونه نگاری معمارانه در نسبت به با شرایط زیستی مردم انجام شد. برای دستیابی به این هدف دو دسته کلی از فضا (فضاهای آیینی و فضاهای مسکونی) مورد مطالعه قرار گرفتند. بخش دوم گزارشی از مطالعه مردم نگارانه و نتایج آن است. این مطالعه با هدف دستیابی به درکی کلی از تجربه زیستن و شناخت تاریخی مردم محلی از فرهنگ مادی انجام گرفت. بدین منظور با 9 نفر از اهالی محوطه های مورد بررسی با توجه به متغیرهای سن، جنسیت و مذهب مصاحبه صورت گرفت. نتایج حاصل از این بررسی مقدماتی برای دستیابی به چهارچوب های اولیه بررسی و مقایسه و تحلیل فصول آینده بررسی در منطقه مورد استفاده قرار خواهند گرفت.

    کلید واژگان: معماری, مصاحبه, زرتشتیان, باستان شناسی تاریخی, مزرعه کلانتر, حسن آباد
    Ruth Young, Taha Hashemi, Ashkan Pooryan Avvali, Sepideh Jamshidi Yeganeh, Zeinab Nazari Tehrani, Mohamad Hossein Azizi Kharanaghi, Hassan Fazeli Nashli *

    A joint program by the University of Tehran and the University of Leicester carried out a first season of archaeological exploration of Zoroastrian societies in Maybod, Yazd province during May 2016 for two weeks. Historical archaeology is still in its infancy in Iran. Due to extensive modernization vast amounts of data have been lost and therefore most research into the recent past can be considered as salvage program.  The aim of this research is to explore some aspects of the social history and ritual activities of the last communities of Zoroastrian societies of Yazd province based on the analysis of architectural layout, archaeological survey of the contemporary villages, interview, and historical records. Here we represent the preliminary report of the survey results of Mazra’e Kalantar and Asr’ Abad villages. In this paper we have clarified the architectural patterns and the typology of buildings of Zoroastrian communities. We have analyzed two different buildings types of religious and domestic spaces of Mazra’e Kalantar and Asr’ Abad villages. The second part of this paper is focused on the ethnographic results in order to achieve a holistic understanding of life experience based on the historical knowledge of local people.

    Keywords: Archatecture, Zorostian, Historical Archaeology, Mazraeheh Kalantar, Hassan Abad
  • MohammadHossein Azizi Kharanaghi *, Masashi Abe, Sepideh Jamshid Yeganeh, Afshin Akbari

    Eastern Iran, especially in the prehistoric period, is a completely unknown region on the Iranian archaeological map. More than one hundred years after the beginning of archaeological excavations in Iran, the eastern regions have received little or no attention from archaeologists for various reasons, and there are very limited publications as well. Kale Kub is a prehistoric site that is located in Ayask town, in Sarayan District, South Khorasan Province, eastern Iran. It has sufficient cultural deposits to provide a chronological timeframe of cultural sequence for the prehistoric cultures of this region. The first season of Kale Kub excavations, carried out in 2019, led to the identification of unknown prehistoric cultures in the region, which are introduced in this article.Perhaps the most significant achievement of this excavation was the identification of the 4th millennium BCE cultures, which are well known in the southwest of Iran and Mesopotamia and for which evidence has been obtained far from the centre of this culture. These cultural evidences, which can be considered to belong to the Susa II horizon or late Uruk cultures, include the typical pottery of this period, such as bevelled rim bowls, rough Banesh trays, tubular and nose handle jars, and fine and painted wheel-made pottery, which is well known in the south-western, western, north-western, south-eastern regions and central plateau of Iran, but which have now been identified and introduced for the first time in eastern Iran. In general, based on the excavation of two stratigraphic trenches (A and B) in this site, three cultural periods have been identified so far. They have been classified from the bottom level and the top of the virgin soil are: 1: KALE KUB I (Chalcolithic period, fifth millennium BCE), 2: KALE KUB II (Susa II horizon, fourth millennium BCE), and 3: KALE KUB III (Bronze age, third and second millennia BCE).

    Keywords: Kale Kub, Stratigraphy, Relative, absolute Chorology, Susa II horizon
  • محمدحسین عزیزی خرانقی، کمال الدین نیکنامی، مرتضی خانی پور، مهسا طاهری
    با توجه به محدود بودن مطالعات باستان شناختی سیستماتیک و عدم شناخت تحولات فرهنگی سواحل شمالی خلیج فارس از دوران پیش ازتاریخ تا معاصر، انجام بررسی باستان شناختی ضروری است. محوطه های دوره ی پیش ازتاریخی اندکی در استان بوشهر و به صورت کلی در سواحل شمالی خلیج فارس شناسایی و مورد پژوهش های باستان شناختی قرار گرفته اند. محوطه ی چهارروستایی در شهرستان گناوه، یکی از معدود محوطه های پیش ازتاریخی شناسایی و کاوش شده در استان بوشهر که نخستین فصل کاوش های باستان شناختی این محوطه در خرداد 1391 صورت پذیرفت. در این مقاله سعی گردید با معرفی و تحلیل یافته های حاصل از کاوش این محوطه در ابتدا تاریخ گذاری برای این محوطه صورت پذیرد، همچنین ساختارهای اقتصادی و اجتماعی ساکنان محوطه در طول دوران استقراری مشخص گردد، سپس جایگاه آن در برهمکنش های منطقه ای و فرا منطقه ای حوزه ی گسترش فرهنگ باکون تبیین گردد. نتایج به دست آمده گویای استقراری از هزاره ی پنجم قبل ازمیلاد و کاملا قابل مقایسه با فرهنگ باکون میانی در این بخش از کرانه های شمالی خلیج فارس است. با توجه به کاوش های صورت گرفته و هم چنین پراکندگی سفال ها بر سطح، می توان چهارروستایی را استقراری فصلی و موقت مربوط به نیمه ی اول هزاره ی پنجم پیش ازمیلاد و مردمانی دانست که در فصول سرد از حوزه ی فرهنگی فارس به این منطقه کوچ می کرده اند. با توجه به پراکندگی مواد فرهنگی، احتمالا در این محوطه گروه های به صورت واحدهایی که در یک زمان ولی با فواصلی باهم زندگی می کرده اند؛ همان گونه که امروزه در وارگه های عشایری مشاهده می شود، استقرار داشته اند. امروزه نیز استان بوشهر محل قشلاق ایل قشقایی بوده، به طوری که در موسوم قشلاق، این عشایر در تمامی نواحی استان بوشهر و در موسوم ییلاق در استان فارس مستقر می شوند.
    کلید واژگان: سواحل شمالی خلیج فارس, استان بوشهر, چهار روستایی, دوره ی باکون, استقرار فصلی
    mohammad hosein azizi kharanaghi, kamalodin niknami, morteza khani pour, mahsa taheri
    Many years have passed from the first excavations on the northern coasts of Persian Gulf, and according to the conducted studies in this regard, major problems still exist in the chronology and identifying settlement periods. Besides, there is no clear description about the social, economic, political or religious life of prehistoric societies. Most of the archeological studies in this region were focused on the historical and Islamic cultural periods. Few prehistoric sites have been identified and studied in the Boushehr province and in general, the northern coast of the Persian Gulf archaeologically; in this regard, most of researches is related to the Elamite period and after that, the historical and Islamic periods. The area of Chahar Rustai located in the Genaveh county is one of the few prehistoric sites were identified and studied in this region. The first season of archeological excavations in this site was conducted in the June of 2013 to determine the stratigraphy and delimiting and its results shows that the site of Chahar Roustaei is a seasonal and temporary settlement dating back to the fifth millennium BC, so is compared with the middle Bakun culture in this part of the northern coast of the Persian Gulf. The site is located on 2 km northwest of the village with the same name, beside the tomb of Imamzadeh Amir-Almomenin, on the district of Hayat Davood, Gonaveh County. The geographical coordinates of the area are N. 29° 33’ 12.3” and E. 50° 45’ 44.5” and it covers an area of seven hectares. The site is precisely is located on the ridges of very hard and dense sands. The mean sea level on its highest point reaches to 30 meters, the majority of the site is leveled by farmers and is utilized as farm lands. The southern part of the site is covered by trees, locally known as Kur, recently planted by the ministry of Agriculture of Iran. The local access to dirt road exactly passes through the middle of the site and another road passes from its northern side and the mentioned tomb is on the right. According to the conducted excavations on this site as well as the distribution of pottery on its surface, Chahar Rustai is a seasonal and temporary settlement during the fifth millennium BC and probably is belonged to people immigrated from the cultural sphere of Fars to this region. Also, Chahar Rustai was excavated in order to obtain a more precise understanding about the prehistoric cultures existed on the northern coast of the Persian Gulf. Discovering the painted buff ware and comparing them with the ceramics of Tall-e Gap, Tall-e Bakun, Tol-e Bashi in the Kur river basin, Tall-e Nokhodi, Tall-e Rahman in the sivand river basin, Tall-e Nurabad in the Nurabad zone, Tall-e Mehr-ali in Iqlid and Tall-e Mashkarim in the district of Semirom show that Chahar-Rustai is one of the southern settlements of the culture which had been influenced by the dominating Bakun culture during the fifth millennium B.C.. Their ceramics clearly indicate that Chahar-Rustai settled during the middle Bakun period or the Gap period which can be dated between 4800 to 4500 B.C. During this excavation and throughout the detailed survey on their surrounding, no ceramic related to the more ancient or more recent period than middle Bakun was recovered. Given the its general characteristics and the distribution of ceramics, Chahar-Rustai site can be considered as a site settled by the nomads who were seasonal habitant of the area during the fifth millennium B.C. Furthermore, the marine products which were also discovered in other Bakun sites can definitely show a wide range of interactions among the coastal settlements including Chahar Rustai. Obviously, for gaining more accurate understanding about the prehistoric settlements and specially Bakun period, more comprehensive studies and surveys are required.
    Keywords: The Northern Coast of the Persian Gulf, the Bushehr Province, Chahar Rustai, the Bakun Period, the Seasonal Settlement
  • Masoud Salehi, Farid Zayeri, Mohammad Hossein Azizi Kharanaghi *
    The prehistoric Bakun culture of Fars during the halcolithic period (i.e. the fifth millennium bce), is unparalleled among the contemporaneous cultures of Iran with regard to the diversity of its pottery techniques and creating specific geometric, animal, and human motifs. In this period, very diverse forms of pottery were produced by full-time expert potters. Toll-e Rahmatabad, located in the Kamin Plain of Pasargadae district, is one of the prehistoric regions which acted as a pottery production center during the fifth millennium bc in the Middle Bakun Period. In archaeological excavations carried out in this site during three seasons, direct archeological evidence of production and thousands of pieces of pottery belonging to the mentioned cultural period were discovered. In the present study, the relationship between the form and design in these ceramics was examined by using statistical linear models and SPSS Software. The significance level in all the tests was set at 0.05. The results of data analyses indicated a significant relationship between the form and design of pottery during the Middle Bakun Period at Toll-e Rahmatabad.
    Keywords: Bakun, Toll-e Rahmatabad, Statistical Linear Models, Form, Design.
  • محمدحسین عزیزی خرانقی *

    فارس به عنوان خاستگاه امپراطوری هخامنشی دارای آثار فراونی از این دوره تاریخی است. مطالعات اخیر در منطقه پاسارگاد و دره بلاغی منجر به شناسایی محوطه های جدید از این دوره شده است؛ آثاری چون دختر بر راهی کنده شده در صخره های دره بلاغی که به دوره هخامنشی منسوب شده است. سازه خشتی تپه رحمت آباد و کوشک هخامنشی دره بلاغی رحمت آباد تپه ای کوچک به مساحت نیم هکتار در بخش جنوبی دره بلاغی است که تاکنون طی سه فصل سالهای 1384، 1388 و 1389 مورد کاوش باستان شناختی قرار گرفته است. این محوطه دارای نهشته های فرهنگی از دوره های نوسنگی شامل دو فاز اصلی نوسنگی بدون سفال (فاز رحمت آباد) و نوسنگی با سفال (فازهای شکل گیری موشکی و موشکی دوره باکون ،میانه دوره هخامنشی و دوره اسلامی (قاجار) است. در کاوش سال 1388 (فصل دوم آثار سازه ای خشتی از دوره هخامنشی با پلان نیم دایره بر روی این تپه شناسایی شد. این سازه خشتی بر روی نهشته های فرهنگی دوره باکون میانه و با تخریب این لایه ها ساخته شده است. خود این سازه معماری نیز بوسیله گورهای اسلامی دوره قاجار به شدت آسیب دیده است. تحلیل کاربری این اثر در ارتباط با جاده شاهی بین پاسارگاد و تخت جمشید قابل توجه است. تاریخ گذاری مطلق انجام گرفته بر روی نمونه ای زغال، تاریخی مربوط به اوایل دوره هخامنشی را ارایه می کند.

    کلید واژگان: رحمت آباد, دره بلاغی, راه شاهی, سازه خشتی, تاریخ گذاری مطلق
    Mohammad Hossein Azizi Kharanaghi *

    Fars province as the origin of the Achaemenid Empire has a great number of monuments of this cultural period. Recent studies on the Pasargadae area and Bolaqi valley led to discovery of new sites of this period such as Dokhtar- Bor (the road has been dug in to the Bolaqi valley rocks which is attributed to the Achaemenid period), a small palace and the mud brick structures at the top of Tepe Rahmat Abad. Rahmat Abad is a small tell site (Half an hectare) in front of southern gorge of the Bolaqi valley. The site was excavated in 2005 and 2009. This site has a cultural deposit of Neolithic period (including two different phases: Pre-Pottery Neolithic Phase (RahmatAbad Phase) and Pottery Neolithic Phase (Formative Mushki and Mushki Phase), Middle Bakun period, Achaemenid period and Late Islamic (Qajar) period. In the 2009 season a mud brick structure with a semicircle plan was identified just at the top of the site which belongs to the Achaemenid period. The function of this structure is reasonable in connection with the royal road between Pasargadae and Persepolis. The absolute dating on one charcoal piece provided the date belonging to the beginning of the Achaemenid Empire.

    Keywords: RahmatAbad, Bolaqi Valley, Royal Road, Mud Brick Structure, Absolute Dating
فهرست مطالب این نویسنده: 13 عنوان
  • دکتر محمدحسین عزیزی خرانقی
    دکتر محمدحسین عزیزی خرانقی
    استادیار باستان شناسی، پژوهشکده باستان شناسی، پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، تهران، ایران
نویسندگان همکار
  • دکتر مرتضی خانی پور
    : 1
    دکتر مرتضی خانی پور
بدانید!
  • این فهرست شامل مطالبی از ایشان است که در سایت مگیران نمایه شده و توسط نویسنده تایید شده‌است.
  • مگیران تنها مقالات مجلات ایرانی عضو خود را نمایه می‌کند. بدیهی است مقالات منتشر شده نگارنده/پژوهشگر در مجلات خارجی، همایش‌ها و مجلاتی که با مگیران همکاری ندارند در این فهرست نیامده‌است.
  • اسامی نویسندگان همکار در صورت عضویت در مگیران و تایید مقالات نمایش داده می شود.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال