مهدی نامداری پژمان
-
هدف از این پژوهش، شناسایی ابعاد، مولفه ها و شاخص های الگوی مدرسه مطلوب (تراز) براساس اسناد تحولی (سند تحول بنیادین آموزش وپرورش و برنامه درسی ملی) در دوره ابتدایی است. روش انجام پژوهش ازمنظر گردآوری داده ها، کیفی است که به منظور استخراج مولفه های مدرسه مطلوب با کاربست روش تحلیل محتوا، مولفه های اساسی مدرسه شناسایی شدند. همچنین پایایی کدگذاری ها با روش بازکدگذاری توسط پژوهشگر (با ضریب توافق 0.94) و مرورگر دوم (با ضریب توافق 0.85) مورد تایید قرار گرفته است. با کاربست روش تحلیل محتوای متنی، گزاره های مرتبط با شاخص های هر یک از مولفه ها براساس سند برنامه درسی ملی، زیرنظام برنامه درسی سند تحول بنیادین و اسناد مرتبط دیگر شناسایی و استنباط شده و پس از استخراج شاخص ها، الگوی به دست آمده با روش گروه کانونی ازطریق ذی نفعان و ذی ربطان اعتباربخشی شد. به این ترتیب 5 بعد برنامه تربیت (با 5 مولفه)، محیط تربیت (شامل فضای کالبدی و تجهیزات با 3 مولفه و جو و فرهنگ با 5 مولفه)، رهبری و مدیریت تربیت (با 9 مولفه)، خانواده (با 2 مولفه)، جامعه محلی و سایر عوامل محیطی (با 2 مولفه)، مربیان و هم یاران (با 7 مولفه)، دانش آموز و تشکل های دانش آموزی (با 2 مولفه)، ارزشیابی (با 3 مولفه) و نتایج (با 11 مولفه در 3 دسته فردی، خانوادگی و اجتماعی و سازمانی) استنباط شد. درنهایت نیز براساس الگوی به دست آمده، تصویری روشن از مدرسه تراز برای سیاست گذاران، برنامه ریزان، مدیران و سایر افراد ذی ربط و ذی نفع ارائه شد.
کلید واژگان: سند تحول بنیادین, برنامه درسی ملی, مدرسه تراز ازمنظر اسناد, مدرسه مطلوبThe aim of this research was to identify the factors and indicators of the ideal school model (in the Evolutionary level) based on the transformation documents (Fundamental Reform Document of Education (FRDE) in the Islamic Republic of Iran and and National Curriculum Document) in the primary education period. The method of conducting the research from the point of view of data collection was qualitative, in order to extract the ideal school factors, the basic school factors were identified using the content analysis method. Reliability of codings with decoding method was evaluated by the researcher (with the agreement coefficient of 0.94) and the second reviewer (with the agreement coefficient of 0.85). By using the textual analysis method, the reports related to the indicators of each of the factors were identified and deduced based on the national curriculum document, the curriculum subsystem of the fundamental transformation document and other relevant national documents. After the indicators, the obtained model was validated by the focus group method through stakeholders. Finally, five dimensions of the training program (with five factors), environmental training (including physical space and equipment with three factors and atmosphere and culture with five factors), leadership and management of training (with nine factors), family (with two factors), local society and other environmental factors (with two factors), teachers and assistants (with seven factors), students and student organizations (with two factors), evaluation dimension (with three factors), results (with eleven factors in three categories of individual, family, social, and organizational). Finally, based on the obtained model, a clear picture of the school is presented for policy makers, planners, managers and other relevant and interested people.
Keywords: Fundamental Reform Document, National Curriculum, School In The Fundamental Reform Document Level, Ideal School -
نظام تربیت معلم به عنوان یکی از زیرنظام های آموزش و پرورش، مانند هر سیستم دیگری متشکل از سه جزء اصلی درونداد، فرایند، و برونداد است که هر یک، نقش موثر و سازنده ای در تداوم و پیشرفت این نظام دارند. هدف این پژوهش، آسیب شناسی فرایند جذب و انتخاب معلم و ارایه توصیه های سیاستی برای بهینه سازی آن بود که با استفاده از روش پژوهش کیفی پایه انجام گرفت. مصاحبه های نیمه ساختاریافته به عنوان ابزار اصلی گردآوری اطلاعات استفاده شد. با کاربست روش نمونه گیری هدفمند، 15 نفر از خبرگان دانشگاهی، متخصصان و مدیران حوزه منابع انسانی و تربیت معلم و 4 نفر از دانشجو معلمان برگزیده، تا رسیدن به حد اشباع نظری در گردآوری داده ها، در پژوهش شرکت کردند. با تکیه بر پیشینه پژوهش و تجربیات زیسته، سوالات اساسی مصاحبه تهیه و در نهایت با نظر متخصصان، روایی آن تایید شد. پس از تهیه و ارسال پروتکل مصاحبه برای مشارکت کنندگان، مصاحبه ها انجام گرفت. یافته های پژوهش نشان دادند، شش نارسایی سیاستگذاری-نهادی، شناختی-نگرشی، آینده نگرانه، اجرایی، قانونی و رویکردی-روشی در زمینه جذب و انتخاب معلم وجود دارد. پس از تشکیل گروه کانونی، توصیه های سیاستی متناسب با این نارسایی ها در چهار دسته توصیه های معطوف به حوزه نظرورزی، سیاست گذاری و مدیریت میان بخشی، مدیریت میانی و برنامه ریزی، و مدیریت اجرایی ارائه شد. نتایج این پژوهش دلالت هایی از منظر نظری، روش شناختی و اجرا برای سیاستگزاران و مجریان تربیت معلم دارد.کلید واژگان: تربیت معلم, جذب و انتخاب معلم, بهینه سازی جذب معلم, آسیب شناسی جذب معلمThe comprehensive teacher system as one of the subsystems of education, like any other system consists of three main components of input, process, and output, each of which, for its part, has an effective and constructive role in the survival and development of this system. The purpose of this study was to analyze the challenges and problems of teacher recruitment process and to provide policy recommendations for its optimization. To do so, adopting a Grounded Theory method, Semi-structured interviews were used as the main instrument for data collection. Using purposive sampling, 15 academic experts, specialists and managers in the field of human resource management and teacher education and 4 student-teachers were selected and participated in this study. Based on the research background and lived experiences of participants, the basic questions of the interview protocol were prepared and finally, with the opinion of experts, its validity was confirmed. After preparing and sending the interview protocol to the participants, the interviews were conducted. Analysis of the results and findings revealed that there are six shortcomings of: 1-policy making-institutional; 2-cognitive-attitudinal; 3-futuristic; 4-executive; 5-legal; and 6-methodological in teacher recruitment and selection. After the formation of the focus group, policy recommendations were provided in accordance with these shortcomings, which were presented in four categories of recommendations focusing on the areas of theory, policy-making and intermediate management, middle management and planning, and executive management. This study rich theoretical, methodological, and practical implications for researchers and policy makers involved in teacher education.Keywords: Teacher Education, Teacher Recruitment, Selection, Teacher Recruitment Optimization, Teacher Recruitment Analysis
-
پژوهش حاضر باهدف تحلیل سبک رهبری گفت وشنودی و درخشش سازمانی از طریق تعهد سازمانی در بستر دانشگاه فرهنگیان کشور انجام شد. برای نیل به این مقصود، از رویکرد کمی از نوع توصیفی- همبستگی با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. جامعه پژوهش شامل تمامی کارکنان هیئت علمی و غیر هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان کشور به تعداد 980 نفر بود که از این تعداد، 276 نفر از آن ها با استفاده از فرمول کوکران و با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل سه پرسشنامه رهبری گفت وشنودی، درخشش سازمانی و تعهد سازمانی بود که پایایی آن ها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 97/0، 95/0 و 81/0 گزارش شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که سبک رهبری گفت وشنودی بر درخشش سازمانی و تعهد سازمانی تاثیر مثبت و معنادار دارد و همچنین تعهد سازمانی بر درخشش سازمانی تاثیر مثبت و معنادار دارد. افزون بر این، رهبری گفت وشنودی از طریق تعهد سازمانی بر درخشش سازمانی تاثیر مثبت و معنادار دارد. بر اساس نتایج این پژوهش، مدیران دانشگاه فرهنگیان می توانند از طریق ایجاد فضایی برای مشارکت اعضای هیئت علمی و کارکنان در فرآیندهای تصمیم گیری و برنامه ریزی، نه تنها به افزایش تعهد سازمانی در ذی نفعان اصلی دانشگاه کمک کنند، بلکه باعث افزایش درخشش سازمانی در دانشگاه فرهنگیان نیز شوند.کلید واژگان: رهبری گفت و شنودی, درخشش سازمانی, تعهد سازمانی, دانشگاه فرهنگیانIntroductionDialogical leadership and organizational brilliance are emerging concepts in management and leadership, particularly in the field of human resources management, which holds special significance in today's competitive organizational environment. The open and two-way communication approach of dialogical leadership fosters collaboration among organization members, which can enhance the organization's competitiveness, employee satisfaction, productivity, and cost reduction, and ultimately lead to organizational brilliance. In recent years, Iranian higher education managers have noticed the need for an internationalization approach and competition with foreign universities, as well as domestic competition to attract more resources and achieve better performance. In this context, adopting new leadership styles such as dialogical leadership and focusing on organizational commitment can be effective in achieving excellence and subsequent organizational brilliance. By promoting open communication and collaboration with faculty members, staff, and students, dialogical leadership can increase organizational commitment in the university context, which in turn can enhance the brilliance of the university organization. Despite considerable research on the relationship between dialogical leadership style and organizational brilliance in various organizational contexts, there is still a gap in research regarding the investigation of this leadership style's impact on organizational brilliance in the academic context. Additionally, the mediating role of organizational commitment in the relationship between dialogical leadership style and organizational brilliance requires further investigation, especially the exact role of this factor in this relationship in the academic context. Therefore, this study aims to analyze the impact of the dialogical leadership style on organizational brilliance through organizational commitment in the context of Iran's Farhangian University, which plays a significant role in training expert human capital for Iran's education system.MethodologyTo achieve the study's main objective, a descriptive-correlational approach using structural equation modeling was employed. The study population comprised all faculty and non-faculty employees of Farhangian University of Iran, totaling 980 individuals. Using Cochran's formula and stratified sampling method, 276 participants were selected for the study. Three questionnaires were used to collect data on dialogical leadership, organizational brilliance, and organizational commitment, with reported reliabilities of 0.97, 0.95, and 0.81, respectively, based on Cronbach's alpha coefficient. Descriptive and inferential statistical methods were used for data analysis, using SPSS and Lisrel software.Results and DiscussionThe study's first hypothesis revealed that the dialogical leadership style has a positive impact on organizational brilliance at Iran's Farhangian University. This means that the university's leaders and administrators can achieve human resource excellence by engaging in open communication, exchanging ideas and information, and actively listening to key stakeholders. The second hypothesis of the study demonstrated that the dialogical leadership style has a positive and significant effect on the organizational commitment of Farhangian University employees in Iran. Dialogical leadership can predict a significant percentage of employees' organizational commitment, and aligning individual employee goals with the university's goals can increase employee autonomy, accountability, and loyalty through effective communication processes. The third hypothesis of the study indicated that organizational commitment has a positive and significant impact on organizational brilliance at Farhangian University in Iran. Organizational commitment can significantly predict excellence in organizational resources, capabilities, and knowledge management, as organizational brilliance focuses on the university's resources and competencies. The fourth hypothesis of the study showed that the dialogical leadership style has a positive and significant impact on the organizational brilliance of Farhangian University in Iran through the organizational commitment of employees. This impact is strong enough to predict organizational brilliance through the two constructs of dialogical leadership and organizational commitment. A leadership style based on interaction, negotiation, and collaborative decision-making can improve employee organizational commitment, leading to improved organizational brilliance.ConclusionIn conclusion, the study's findings highlight the significant impact of dialogical leadership on both organizational commitment and organizational brilliance at Iran's Farhangian University. The study suggests that university managers can enhance organizational commitment and brilliance by encouraging faculty and staff participation in decision-making and planning processes. This approach not only increases organizational commitment among the university's main stakeholders but also leads to an overall improvement in organizational brilliance. The study concludes that dialogical leadership can be an effective leadership style for universities to adapt to changes and achieve excellence in the highly interconnected world.Keywords: Dialogical leadership, Organizational brilliance, organizational commitment, Conversational leadership
-
درس پژوهی یکی از پژوهشهای معطوف به مدرسه و برنامه درسی است که می تواند از یک سو طی فرایندی مشارکتی حرفهای گری معلمان را ارتقا دهد و از سوی دیگر یادگیری و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را بهبود بخشد. هدف از انجام این پژوهش، واکاوی فرایند شکلگیری توسعه ی حرفه ای حاصل از درس پژوهی برای دستیابی به یک الگو و نحوه اثرگذاری مولفه های استخراج شده بر توسعه حرفه ای بود. روش پژوهش، کیفی با استفاده از رویکرد پدیدارشناسی بود. جامعه پژوهش شامل کلیه معلمان درسپژوه بود که در زمینه درسپژوهی موفقیتهایی را کسب کرده و نیز صاحبنظرانی که در مورد درس پژوهی، اقدام به تالیف مقاله و کتاب کرده بودند. با روش نمونه گیری هدفمند و بعد از انجام ده مصاحبه نیمه ساختاریافته، به اشباع نظری در داده ها دست یافتیم. پس از تحلیل مضمون مصاحبه ها، پنج مقوله عمده شامل رویکرد، فرهنگ، هسته فنی، عوامل زمینه ای و پیامدها پدیدار شد و در نهایت الگوی پژوهش بر اساس رویکرد سیستمی ترسیم شد. درسپژوهی در بافت فرهنگ خاصی با مختصات مشارکتی و نقدپذیری صورت میگیرد. رویکرد درس پژوهی هدفگرایانه، فرایند محور، خلاقیت محور است و با زمینه هایی مانند تفکر تاملی معلم، برقراری ارتباط، پژوهشگری و حل مسئله منجر به اصلاح و بهبود روش های تدریس، تسهیل گری و تعمیق بخشی به یادگیری و عاملیت یادگیرنده می شود. نتایج این فرایندها بر معلم و دانش آموز پیامدهایی از جمله توسعه حرفهای، رضایت شغلی، لذت از یادگیری و علاقه مندی به مدرسه را در پی دارد. در نهایت الگوی ارائه شده در قالب گروه کانونی، اعتباربخشی شد.
کلید واژگان: معلم درس پژوه, درس پژوهی, توسعه حرفه ای, پژوهش مشارکتیLesson study is one of the researches focused on school and curriculum that can promote teachers'''''''''''''''' professionalism in participatory process on the one hand and improve students'''''''''''''''' learning and academic progress on the other hand. Purpose of this study was to analyze the professional development process based on lived experiences of lesson studier teachers. The research method was qualitative using phenomenological approach. The study population included all lesson studier teachers who had achieved success in the field of study, experts who had written articles and books on study. Using purposive sampling method and after conducting ten semi-structured interviews, we achieved theoretical saturation in the data. Five main categories emerged, including approach, culture, technical core, tools and consequences, and finally the research model was drawn based on a systemic approach. Studies are conducted in the context of a specific culture with the characteristics of teamwork, liquidity and collaborative learning. The purposeful learning approach is process-oriented, creativity-oriented, and with tools such as teacher reflective thinking, communication, research, and problem solving, it leads to the improvement of teaching methods, facilitating, and deepening learning. Results of these processes have consequences for teachers and students such as professional development, job satisfaction, and enjoyment of learning.
Keywords: Lesson Studier Teacher, Lesson Study, Professional Development, Participatory Research -
پیشینه و اهداف
کارروزی مهم ترین بخش برنامه درسی تربیت معلم است که در آن شایستگی های دانشجومعلمان بروز پیدا می کند. هدف از این پژوهش بررسی و تحلیل کارورزی تربیت معلم در شرایط کرونایی و تدوین سیاست هایی برای دوران پساکرونایی بود.
روش هادر این پژوهش از روش آمیخته متوالی استفاده شد که در بخش کیفی، روش تحلیل محتوا و در بخش کمی روش توصیفی - پیمایشی تحلیل SWOT بهره گرفته شد. جامعه مورد بررسی را چهار گروه دانشجومعلمان سال سوم و چهارم، استادان راهنمای کارورزی، معلمان راهنمای کارورزی و مجریان و کارشناسان کارورزی تشکیل می دادند. پس از احصای نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدها از بخش مصاحبه نیمه ساختاریافته با گروه هدف، پرسش نامه ای تدوین و مشتمل بر 40 گویه در بین 385 نفر از افراد دست اندرکار کارورزی توزیع شد. برای تحلیل داده ها، از آمار توصیفی و ماتریس ارزیابی عوامل داخلی، ماتریس ارزیابی عوامل خارجی، ماتریس سوآت استفاده شد.
یافته هایافته ها نشان داد کارورزی در شرایط کرونا، راهبرد محافظه کارانه را در پیش گرفته است. شرایط خاص شیوع کرونا، فرصت هایی برای دانشگاه فرهنگیان فراهم کرده است، اما نقاط ضعف بیش از نقاط قوت بوده است. در پایان سیاست هایی برای دوره پساکرونا ارائه شد.
نتیجه گیرینتایج حاصل از این تحقیق در سیاستگذاری، برنامه ریزی و اجرای کارورزی می تواند مورد استفاده قرار گیرد. با عنایت به شرایط متغیر جهانی ارائه سناریوهای راهبردی حاصل از این پژوهش می تواند مورد استفاده در شرایط خاص قرار گیرد.
کلید واژگان: کارورزی, کارورزی مجازی, کارورزی تربیت معلم, تحلیل کارورزیThe purpose of this research was to investigate and analyze teacher training practicum in the corona pandemic situation and formulate policies for the post-corona era. In this research, a sequential mixed method was used, in which the qualitative content analysis method was used, and the descriptive-survey method of SWOT analysis was used in the quantitative part. The researched society consisted of four groups of students, third and fourth year teachers, practicum guidance professors, internship guidance teachers, and practicum managers and experts. After counting the strengths, weaknesses, opportunities and threats from the semi-structured interview section with the target group, a questionnaire containing 40 items was distributed among 385 people involved in the internship. For data analysis, descriptive statistics and evaluation matrix of internal factors, evaluation matrix of external factors, SWAT matrix were used. The findings showed that the internship has taken a conservative strategy in the conditions of Corona pandemic. The special conditions of the corona outbreak have provided opportunities for Farhangian University, but the weaknesses have been more than the strengths. At the end, policies for the post-corona period were presented.
Keywords: Practicum, Virtual Practicum, Teacher Education Practicum, Practicum Analysis -
هدف
هدف پژوهش، کاوش پدیده ارزشیابی مستمر عملکرد اعضای هییت علمی دانشگاه فرهنگیان با تاکید بر بعد پژوهشی و ارایه الگویی برای آن بود.
روش پژوهش:
روش پژوهش کیفی از نوع توصیفی-اکتشافی است. جامعه آماری پژوهش در دو بخش مصاحبه عمیق (17 نفر) و گروه کانونی (9 نفر) از صاحب نظران دانشگاه فرهنگیان و متخصص در حوزه ارزشیابی عملکرد بودند. انتخاب افراد براساس نمونه گیری هدفمند و با هدف دستیابی به بیشترین اطلاعات صورت گرفت. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختارمند بود. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون استفاده شد.
یافته هاالگوی اکتشافی نشان دهنده این بود که سازه ارزشیابی عملکرد پژوهشی اعضای هییت علمی شامل 7 مولفه اصلی «بروندادهای پژوهشی؛ توسعه حرفه ای؛ ویژگی های فردی، مشاوره پژوهشی، اثربخشی و مسیولیت اجتماعی پژوهش، خدمات اجرایی و تخصصی، پژوهش های نیازمحور» و 34 زیرمولفه می باشد و باید ارزشیابی مستمر فعالیت های پژوهشی اعضای هییت علمی بر مبنای این ابعاد انجام شود.
نتیجه گیریاستفاده و تدارک زمینه استقرار الگوی احصا شده و بهره گیری از مولفه ها و زیرمولفه های آن برای ارزیابی عملکرد پژوهشی اعضاء هییت علمی می تواند به تحقق کارا و اثربخش ماموریت های مطالعاتی و تحقیقاتی دانشگاه فرهنگیان منجر شود.
کلید واژگان: ارزشیابی مستمر, عملکرد پژوهشی, اعضای هیئت علمیObjectiveThe purpose of this study was to explore the phenomenon of continuous evaluation of the faculty members' performance at Farhanguian University with an emphasis on the research aspect and to provide a model for it.
MethodsFor this purpose, the researcher conducted a systematic study of the literature related to the subject under investigation and after examining and analyzing the theoretical and experimental bases of the research, the initial conceptual framework was designed. In the executive part of the research, qualitative research method was used to collect data. Using the semi-structured interview tool, the researcher interviewed with 17, an, using limited theoretical bases and analyzing the thematic content of the opinions raised, the researcher extracted the components and quality evaluation criteria of faculty members' performance evaluation.
ResultsThe research findings were analyzed using thematic analysis and through the coding, the model resulting from the interviews with the experts, the focal group and the theoretical foundations of the research were designed and approved. The exploratory model showed that the research performance evaluation structure of faculty members includes 7 main components of "Research Outputs; Professional Development; Individual Characteristics, Research Consultation, Effectiveness and Social Responsibility of Research, Executive and Specialized Services, Needs-oriented Research”, and 34 sub-components, and the path of continuous evaluation of research activities of faculty members passes through these dimensions.
ConclusionThe use and preparation of the establishment of the estimated model and using its components and sub-components to evaluate the research performance of faculty members, It can lead to the efficient and effective realization of the study and research missions of Farhangian University.
Keywords: Continuous Evaluation, Research Performance, faculty members, Farhanguian University -
پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی شایستگی های حرفه ای معلمان راهنمای کارورزی دانشگاه فرهنگیان انجام شد. روش پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی؛ به لحاظ گردآوری اطلاعات، از نوع آمیخته بوده است. جامعه آماری پژوهش اساتید راهنما، معلمان راهنما و دانشجو-معلمان ترم آخر کارورزی دانشگاه فرهنگیان بود. روش نمونه گیری در بخش کیفی به روش غیر احتمالی و هدفمند و تا سطح اشباع بود. براین اساس 30 نفر که با هدف پژوهش همخوانی بیشتری داشتند به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. روش نمونه گیری در بخش کمی، نمونه گیری خوشه ای بوده است که بدین ترتیب، 191 نفر انتخاب شدند به منظور گردآوری داده ها در مرحله کیفی از مصاحبه نیمه ساخت مند استفاده شد و در بخش کمی به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه استفاده شد. داده های کیفی با استفاده از روش کلایزی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت و در بخش کمی از مدل یابی معادلات ساختاری جهت تایید الگوی بدست آمده در بخش کیفی استفاده شد. بر اساس نتایج تحلیل داده ها شایستگی های معلمان راهنما کارورزی در 5 حیطه، 66 مقوله فرعی و 15 مقوله اصلی شناسایی شدند. حیطه دانش شامل 4 مقوله اصلی دانش موضوعی، دانش تربیتی، دانش سازمانی، دانش عمومی؛ حیطه مهارت شامل 4 مقوله اصلی، مهارت های آموزشی، مهارت های مربی گری، مهارت های پژوهشی، مهارت های ارتباطی؛ حیطه توانایی شامل 1 مقوله اصلی توانایی فکری؛ حیطه ویژگی شامل 2 مقوله اصلی ویژگی روان شناختی و ویژگی های اخلاقیو در آخر حیطه نگرش شامل 4 مقوله اصلی نگرش مثبت نسبت به آموزش و پرورش، نگرش مثبت نسبت به کارورزی ، نگرش خود توسعه ای و نگرش مثبت نسبت به جامعه بود.کلید واژگان: شایستگی حرفه ای, دانشگاه فرهنگیان, کارورزی, راهنمای کارورزیThe purpose of this study was to o design a model of professional competencies of mentor in Farhangian University. Research method in terms of purpose, applied; In terms of data collection, it was of mixed method. The statistical population of the study was the supervisors, supervisors and student-teachers of the last semester of internship at Farhangian University. The sampling method in the qualitative part was non-probabilistic and purposeful and up to saturation level. Based on this, 30 people who were more in line with the research goal were selected as the research sample. The sampling method in the quantitative part was cluster sampling in which 191 people were selected. In order to collect data in the qualitative stage, a semi-structured interview was used and in the quantitative part, a questionnaire was used to collect information. Qualitative data were analyzed using Colaizzi method and in the quantitative part, structural equation modeling was used to confirm the pattern obtained in the qualitative part. Based on the data analysis, the competencies of internship teachers were identified in 5 domains: knowledge, skill, intellectual ability, categories, attitude.Keywords: Professional Competencies, Farhangian University, Intership, Internship Mentore’S
-
هدف پژوهش، مطالعه تطبیقی شیوه های جذب و تامین معلم در ایران و مالزی بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش چهار مرحله ای برودی استفاده شد. برای انتخاب کشورهای مورد مطالعه از استراتژی "نظام های اجتماعی متفاوت، برون داد آموزشی متفاوت" استفاده گردید. روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای با استفاده از مقالات معتبر علمی و وب سایت های بین المللی مانند یونسکو و وزارت آموزش و پرورش کشورهای منتخب بود. یافته ها نشان داد که بیشترین شباهت در بین مالزی و ایران مربوط به حداقل مدرک تحصیلی جذب به حرفه معلمی، انجام مصاحبه از داوطلبان و طول دوره تربیت معلم است. یافته دیگر نشان داد که تفاوت اصلی بین کشورهای مورد مطالعه مربوط به رویکرد نظام جذب معلم، روش های جذب و تامین معلم، سابقه تحصیل داوطلبان در دوره متوسطه و ارزیابی علمی داوطلبان معلمی پس از فارغ التحصیلی است. بر اساس یافته های تحقیق به سیاست گذاران و برنامه ریزان آموزشی ایران پیشنهاد می گردد با اتخاذ رویکرد مشارکتی از ظرفیت همه دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی برای جذب و تامین معلم دوره های تحصیلی ابتدایی و متوسطه استفاده شود.کلید واژگان: مطالعه تطبیقی, جذب, تامین معلم, تربیت معلمThe aim of this comparative research was the study of teacher recruitment and supply methods in Iran and Malaysia. Bereday's four-step method was used to analyze the data and strategy of country’s selection was "different social systems, different educational output". The method of data collection was documentary (library) using scientific articles and international databases such as UNESCO and Ministry of Education’s homepage of selected countries. The findings indicated that the most similarities between Malaysia and Iran are availability of minimum educational qualification to enter the teaching profession, interviewing candidates and length of the teacher training. Other finding showed that the main difference between the studied countries in teachers’ recruitment is related to recruitment and supply methods, academic performance of candidates in secondary school and scientific evaluation of teacher candidates after graduation. Based on the findings, it is suggested to the policy makers and educational planners of Iran to use the capacity of all universities and higher education institutions to recruit teachers for primary and secondary education schools by adopting a collaborative approach.Keywords: comparative study, Recruitment Teacher, Supply, teacher education
-
هدف این پژوهش، ارایه الگوی تضمین کیفیت آماده سازی دانشجو- معلمان در نظام تربیت معلم بود. برای این منظور، از روش پژوهش آمیخته اکتشافی متوالی استفاده شد. در بخش کیفی از رویکرد نظریه برخاسته از داده ها استفاده شد. با کاربرد روش نمونه گیری هدفمند، 28 نفر از افرادی که با هدف پژوهش همخوانی بیشتری داشتند انتخاب شدند و مصاحبه نیمه ساختاریافته با آنان صورت گرفت. با کاربرد شیوه تحلیل مضمون، در بخش اول 20 مولفه اصلی تضمین کیفیت استخراج شدند که عبارت بودند از: سیمای معلمی، جذب دانشجو، سیستم تربیت، مدیران، اعضای هییت علمی، کارکنان، ساختار، فرهنگ سازمانی، نظارت و ارزیابی سیستم، قوانین و مقررات، برنامه رسمی، برنامه غیررسمی، برنامه کارورزی، فرایند مربیگری، فرایند آموزش، فرایند ارزشیابی، تسهیل گرهای یادگیری، مربیگری نومعلمی، سنجش پیامدهای یادگیری و حمایت حرفه ای نومعلمان. به منظور اعتباربخشی به الگوی تضمین کیفیت، از دو روش کمی (پرسشنامه) و کیفی (تشکیل گروه کانونی) بهره گرفته شد و الگو به صورت مفروض ارایه شد. در بخش کمی، با بهره گیری از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی 745 نفر از اعضای هییت علمی، مدیران عالی و میانی و دانشجویان انتخاب شدند. با توجه به مولفه ها و زیرمولفه ها، پرسشنام ه ای مشتمل بر 159 گویه تدوین شد که پایایی آن با اجرای مقدماتی و به روش آلفای کرونباخ 0/94 به دست آمد. تحلیل عاملی مرتبه دوم حاکی از آن بود که زیرمولفه های هر یک از مولفه ها به طور معناداری مولفه ها را پیش بینی می کنند و الگوی ارایه شده از اعتبار لازم برای هدف پژوهش برخوردار است.
کلید واژگان: تضمین کیفیت, آماده سازی دانشجو- معلم, تضمین کیفیت آماده سازی دانشجو- معلمThe present research has aimed to present a model to guarantee the quality of student-teacher preparation in Iran's educational system. For this purpose, a sequential, exploratory mixed research was used. Grounded theory was used in the qualitative phase. By means of purposive sampling, 28 individuals who better suited the aim of the research were selected, and semi-structured interviews were conducted with them. Content analysis led to the identification of 20 main components guaranteeing quality in the first phase: public perception of teaching profession, student admission, training system, managers, faculty members, administrative staff, structure, organizational culture, supervising and assessing the system, regulations and rules, formal curriculum, informal curriculum, internship program, coaching process, teaching process, evaluation process, learning facilitators, coaching novice teachers, assessing learning consequences, and professional support for novice teachers. To accredit the quality guarantee model, both quantitative (using questionnaires) and qualitative (forming focus groups) means were used, and the model was presented. For the quantitative phase, 745 faculty members, senior officials, mid-ranking officials and students were selected by means of random clustered sampling. A questionnaire consisting of 159 items was devised based on the given components and subcomponents, the reliability of which was determined to be 0.94 using Cronbach's alpha. Second-order factor analysis indicated that the subcomponents for each component predicted that component significantly, which shows that the model presented in this research enjoys the required credibility.
Keywords: student-teacher preparation, student-teacher, quality guarantee, preparation quality guarantee -
هدف اصلی از انجام این پژوهش شناسایی راهکارهایی برای افزایش مشارکت دانشجویان دانشگاه فرهنگیان در فعالیت های فرهنگی و اجتماعی بود. برای این منظور، از روش پژوهش آمیخته اکتشافی متوالی استفاده شد. در بخش کیفی از رویکرد نظریه برخاسته از داده ها و طرح نوخاسته گلیزر استفاده شد. با کاربرد روش مصاحبه کانونی دو گروه کانونی متشکل از گروه کانونی دانشجومعلمان و گروه کانونی مدیران و خبرگان، مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام گرفت. داده ها به شیوه تحلیل مضمون، تجزیه و تحلیل شدند. در بخش اول، 11 مولفه اصلی استخراج شدند که عبارت بودند از سیاست گذاری، نیازمحوری، جو و فرهنگ، روش ها، سیستم پاداش دهی، ساختار، آگاهی بخشی، کنشگری همیاران، بهینه سازی فرایندها، دانشجوشناسی و محتواسازی. از دیگر یافته های بخش کیفی، استخراج سیاست ها و اقدامات مرتبط با هر یک از مولفه ها بود که در این قسمت، 40 سیاست و اقدام تعیین شدند. الگوی جذب دانشجومعلمان به فعالیت های فرهنگی، پس از کدگذاری انتخابی تدوین و ارایه شد. به منظور اعتباربخشی به الگو، از روش کمی (پرسشنامه) بهره گرفته شد و پس از پیشنهادها، الگو به صورت مفروض ارایه شد. با توجه به مولفه ها و سیاست های بیان شده، پرسشنامه ای مشتمل بر 117 گویه تدوین شد که پایایی آن با اجرای مقدماتی و به روش آلفای کرونباخ 0.98 به دست آمد. این پرسشنامه برای تکمیل به افراد نمونه ارایه شد و تعداد 383 دانشجومعلم، 105 مدیر و 260 هیات علمی آن را تکمیل کردند. تحلیل عاملی مرتبه دوم نیز حاکی از آن بود سیاست ها و اقدامات هریک از مولفه ها به طور معناداری مولفه ها را پیش بینی می کنند.
کلید واژگان: فعالیت فرهنگی, فعالیت فرهنگی دانشجویان, مشارکت در فعالیت های فرهنگی-اجتماعیThe main purpose of this study was to identify strategies to increase the participation of Farhangian University students in cultural and social activities. For this purpose, sequential mixed exploratory research method was used. In the qualitative part, the data theory approach and Glaser emerging design were used. Semi-structured interviews were conducted using the focal interview method of two focus groups consisting of the student-teacher focus group and the focus group of administrators and experts. Data were analyzed by content analysis. In the first part, 11 main components were extracted, which were policy-making, need-centeredness, atmosphere and culture, methods, reward system, structure, awareness-raising, partner activism, process optimization, student studies and content creation. Another finding of the qualitative section was the extraction of policies and actions related to each of the components, in which 40 policies and actions were identified. The model of attracting student-teachers to cultural activities was developed and presented after selective coding. In order to validate the template, the quantitative method (questionnaire) was used and after the suggestions, the template was presented as a hypothesis. According to the stated components and policies, a questionnaire consisting of 117 items was developed, the reliability of which was obtained by preliminary implementation and Cronbach's alpha method of 0.98. This questionnaire was presented to the sample and 383 student-teachers, 105 administrators and 260 faculty members completed it. The second-order factor analysis also showed that the policies and actions of each component significantly predict the components.
Keywords: Cultural Activity, Students' Cultural Activity, Participation in Social Cultu -
نشریه رهیافت، پیاپی 87 (پاییز 1401)، صص 91 -100دانشگاه ها، نهادهایی رسمی اجتماعی هستند که وظایف و کارکردهای متعددی برای آن ها از سوی صاحبنظران و سیاست گزاران بیان شده است و در این میان، مرجعیت علمی یکی از کارویژه های اساسی آن است. دانشگاه در گذر تاریخ، همسو با تحولات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی، دچار تحول و دگردیسی نسلی شده اند که به نسل های دانشگاهی شناخته شده می شوند. نسل اول تا پنجم دانشگاه برگرفته از این تغییرات بوده است و در آینده نیز به تناسب تحولات جهانی و محلی دچار تغییر خواهند شد و نسل های دیگر نیز به وجود خواهد آمد. این پژوهش با بررسی نسل های دانشگاهی و نقد کاستی های آن ها و عدم پاسخگویی به مسایل و نیازهای جوامع مختلف در ادوار مختلف و ارایه طرح دانشگاه نسل ان-ام (نسل دانشگاه فرانسلی) به عنوان طرحی نو برای همه مکان ها و زمان ها پرداخته است. این طرح علاوه بر پوشش نارسایی های نسل های رایج دانشگاهی، رویکردی زاینده و فزاینده برای کارکردهای نظام دانشگاهی در پی خواهد داشت. دانشگاه حکمت بنیان با الهام از اندیشه های ناب اسلامی و فلسفه سیاسی اسلام و نظام تربیت محور انقلاب اسلامی، الگویی است که به ایده دانشگاه فرانسلی نزدیک است. در این رویکرد دانش نظری، عملی و فنی با هم در آمیخته می شود تا افزون بر پاسخگویی به نیازها و مسایل فردی، اجتماعی، منطقه ای و بین المللی بشریت، کارکرد کشف و شناخت حقیقت و تعالی انسان را هم داشته باشد. از این رو می توان گفت، نظام دانشگاهی فرانسلی با تاکید بر رویکرد حکمت بنیان، می تواند الگویی مناسب و جهان شمول برای تمامی نظام های آموزش عالی باشد که در تشخیص و فهم رویدادها، جریان ها، نیازها و مسایل فردی، سازمانی، اجتماعی، و بین المللی بشریت و ارایه راه حل های ممکن برای این مسایل تواناست. نتایج این پژوهش، نشان از آن داشت که مرجعیت علمی در قالب نسل های مرسوم دانشگاهی، قابلیت تحقق واقعی نخواهد داشت؛ بلکه در بستر حکمت بنیانی و توجه به رسالت اصلی دانشگاه می توان انتظار داشت که نظام دانشگاهی به عنوان مرجع اصلی علم در جامعه شناخته شود.کلید واژگان: آموزش عالی, نسل های دانشگاهی, الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت, دانشگاه فرانسلی, مرجعیت علمی, ماموریت دانشگاهیRahyaft Journal, Volume:32 Issue: 87, 2022, PP 91 -100Higher education as an organized and planned social system (Mazo, 2021) is considered to deal with all kinds of social, political, economic, and geographical inequalities in low-income and less-developed countries. This institution, as an institution that has the task of socialization, guides the seekers of knowledge in a defined process in the cognitive and psychological field and creates characteristics in him and several functions for it is listed (Shaoming & Hui-Shu, 2014; Mapulanga, 2014; Rezaei, 2019).What is the main mission of universities is a subject that is a subject of controversy and research not only in Iran, but also in the world community and the educational systems of different countries, and it has been raised as an important challenge. Challenges such as the diversity in Canadian universities, the abundance of environmental information and the early non-compliance of German universities with them, the risk of reputation, the size and international and research orientation or the degree of the academy in English universities, lack of uniformity, lack of clear direction, weak regulatory standards, lack of resources, and corruption have been introduced in Pakistan universities. This diversity in challenges led to generational paradigmatic changes in higher education and we are currently in the fifth generation. This generation sequence can somehow be attributed to the lack of understanding of the society's situation and the future compared to the real needs. Perhaps the idea of a Meta-generation University can be presented as an alternative for university generations. Meta-generation University is a university that is based on general, stable and universal principles and seeks to provide the basis for achieving the prosperity of the society by producing science, knowledge and technology. On the other hand, the issue of the academic authority of the university system is seriously emphasized in the 1404 vision document, the comprehensive scientific map of the country, and the fifth development plan. According to the research, reference strategy is identified with factors such as focus, capabilities, use of opportunities, competitive advantage, determining the scope of action and choosing the scientific field. These factors appear in the context of the university system, which is not captured by the passing waves in the scientific world and cannot forget its mission and mission despite frequent turbulences.Rereading the paradigmatic change of academic generations has at least a few clear messages: First, the university and the institution of science, research and culture, rather than being a driver, has determined and pursued its direction, subject to external developments, environmental conditions, and external requirements. Second, the expectation from the institution of science, research, and technology in the past periods has been superficial and partial, not fundamental and deep, and for this reason, we have witnessed major changes in academic generations. Thirdly, the classification of academic generations is affected by It has been the philosophy and worldview of the thinkers in this field. For this reason, with the rise and fall of philosophical theories and worldviews, these generations have been formed or gone out of center. Therefore, the classification of university generations is based on three keywords, which can be referred to as the triangle of inefficiency of universities, and those three terms are contingency, passivity, and expiration.To deal with the lack of stability in academic generations, the idea of a "Wisdom-based University" can be proposed. Wisdom-based University is an institution that is the starting point of the Islamic-Iranian model of progress. Imam Khomeini said in this regard: "If the universities are not repaired and our schools are not repaired, we have no hope of finding the Islamic Republic" (Jafari, Seyedjavadi & Zaboli, 2021). This active role of higher education and consequently the university system is because universities have basic scientific actors who conduct research at the frontiers of knowledge and establish scientific authority.The Nth generation of universities is based on three stable principles, which are comprehensiveness, multifacetedness, and intelligence, instead of the triad of contingency, passivity, and expiration. These three elements can be found more than any other model in the model of Wisdom-based University. In Meta-generation and Wisdom-based Universities, talking about generation as an approach or paradigm does not have an expiry date, but this particular university system aims to divide universities into different generations while accelerating changes. In today's environment, these classifications will be nothing but a fruitless attempt to accompany and harmonize with external developments, and we must seek to go beyond the definitions and limitations of generations, a great mission that is the truth of existence and deep insight is based on monotheistic and divine worldview, it should be at the forefront. This long-lasting academic generation emphasizes Wisdom-based Universities because it considers the mission of universities to be transcendental and trans-spatial. A university that seeks to build a society based on ethics and transcendence based on monotheistic naturalism for the education of a transcendent human being; and it is not built in response to problems, problems, and environmental issues. In other words, a Wisdom-based University does not act passively to define the environment of its mission and to give it a special generation title to create a new generation. It determines the mission of the society and human happinessKeywords: Higher education, University Generations, Islamic-Iranian Model of Progress, Meta Generation University, Scientific Authority, University Mission
-
< p dir="RTL">هدف این مقاله، بررسی و واکاوی ساختار نظام سنجش صلاحیت و رتبه بندی معلمان در کشورهای شرق آسیا است. روش بررسی به شیوه کیفی و توصیفی - تحلیلی بود که با بررسی منابع، اطلاعات و داده ها و اسناد در دسترس کشورهای ژاپن، کره جنوبی، چین، تایوان و سنگاپور و با روش تحلیل اسنادی انجام شد. از این رو، از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. سه مولفه اساسی برای بررسی فرایند رتبه بندی در کشورها مورد نظر قرار گرفت: چارچوب ساختاری، فرآیند ارزیابی، و کاربرد نتایج. یافته های این پژوهش نشان داد که در کشورهای مورد بررسی، به منظور ایجاد ساختاری که در آن جایگاه و ارزش کار معلمی نمایان شود، رتبه بندی یا شکل های مشابه آن صورت می گیرد. در این بررسی مشخص شد که در فرایند رتبه بندی، مدارس جایگاه ویژه ای دارند و نهادهایی برای این ارزیابی ایجاد شده اند. رتبه بندی ها به شکل های مختلفی صورت می گیرد اما آنچه وجه اشتراک همه این نظام ها بود، توجه به یادگیری دانش آموز به عنوان عنصر اساسی نظام آموزش و پرورش است. در نهایت پیشنهادهایی برای فرایند رتبه بندی در نظام آموزش و پرورش ایران ارایه شد.
کلید واژگان: سنجش صلاحیت, رتبه بندی, ارزیابی معلم, شایستگی معلم, تحلیل اسنادیThe purpose of this article is to review the structure of the teacher competency and rating system in East Asian countries. The study method was qualitative, descriptive and analytical, which was done by examining the sources, information, data and documents available in Japan, South Korea, China, Taiwan and Singapore that addressed through documentary analysis. Therefore, the available sampling method was used. Three basic components were considered to examine the rating process in countries: the structural framework, the evaluation process, and the application of the results. The findings of this study showed that in the studied countries, in order to create a structure in which the status and value of a teacher''s work is displayed, rating or similar forms are performed. The study found that schools have a special place in the rating process and institutions have been established for this evaluation. Rankings come in many forms, but what all of these systems had in common was attention to student learning as an essential element of the education system. Finally, suggestions were made for the rating process in the Iranian education system.
Keywords: Competency Assessment, Rating, Teacher Evaluation, Teacher Competency, Documentary Analysis -
مقدمه
امروزه نظام آموزش وپرورش ما به طور ملموس با چندگانگی زبانی و مسایل ناشی از آن، ازجمله ناکارآمدی مهارت های ارتباطی روبرو است؛ بنابراین هدف از انجام این پژوهش، بررسی تاثیر یادگیری ترکیبی و روش خودراهبر بر زبان آموزی و ایجاد مهارت ارتباطی نوآموزان دو زبانه پیش دبستانی است.
روش کاربرای پژوهش از روش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه نوآموزان 5 ساله دوزبانه مدارس پیش دبستانی شهر کرج بود؛ از بین 50 مدرسه پیش دبستانی و مهدکودک گلبرگ که دارای بیشترین نوآموز دوزبانه بود انتخاب شد و بدین صورت تصادفی 36 نوآموز دوزبانه، انتخاب و به صورت تصادفی به سه گروه 12 نفری تقسیم شدند سپس بر روی هرگروه به صورت تصادفی، هر سه روش سنتی، ترکیبی و خودراهبر اجرا شد. ابزار مورد استفاده شامل پرسشنامه های محقق ساخته زبان آموزی و مهارت های ارتباطی بود که روایی پرسشنامه ها توسط اساتیدگفتاردرمان و متخصصان آزمون ساز بررسی و پس از انجام اصلاحات لازم بر روی گویه های پرسشنامه ها، پرسشنامه ها مورد تایید قرار گرفت. پایایی پرسشنامه ها با استفاده ازضریب آلفای کرنباخ، به ترتیب 81/0 و 83/0 به دست آمد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار تحلیل آماری spss به صورت آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون تحلیل کوواریانس(اندازه گیری های مکرر)) استفاده شد.
یافته ها:
با توجه به یافته ها روش های ترکیبی، خودراهبر و سنتی بر زبان آموزی و مهارت های ارتباطی دانش آموزان تاثیر معناداری دارند.
نتیجه گیری:
نتایج پژوهش حاضر نشان داد که روش یادگیری ترکیبی به طورمعناداری نسبت به دو روش خودراهبر و سنتی تاثیر بیشتری بر یادگیری زبان آموزی نوآموزان دوزبانه دارد و روش یادگیری خودراهبر به طور معناداری نسبت به دوروش ترکیبی و سنتی تاثیر بیشتری بر یادگیری مهارت های ارتباطی نوآموزان دو زبانه دارد.
کلید واژگان: یادگیری ترکیبی روش خودراهبر زبان آموزی مهارت های ارتباطی نوآموزان دو زبانهIranian Bimonthly of Education Strategies In Medical Sciences, Volume:13 Issue: 4, 2020, PP 409 -421IntroductionNowadays, our education system faces tangible multiplicity and issues, including the inadequacy of communication skills. Therefore, the purpose of this study was to investigate the effect of compound learning and self-directed methodology on language learning and the development of communication skills of bilingual students of pre-schools.
MethodologyA quasi-experimental method was used for pre-test and post-test design. The statistical population of the study consisted of 5-year-old bilingual students from pre-schools in Karaj. Of the 50 pre-school and kindergartens, Golbarg kindergarten, which has the most bilingual students, was selected. In this way, 36 bilingual learners were selected and randomly divided into three groups of 12 people. Then, on each group the traditional, compound and self-directed method was performed randomly. The tool used included researcher-made language learning and communication skills. The validity of the questionnaires was assessed by professors of speech therapists and experts. After completing the necessary amendments on questionnaires, the questionnaires were approved. The reliability of the questionnaires was 0.81 and 0.83 using Alpha-Cronbachchr('39')s coefficient. The data were analyzed using descriptive statistics (mean and standard deviation) and inferential statistics (covariance analysis (repeated measure)) using SPSS statistical software.
FindingsAccording to the findings, compound, self-directed and traditional methods have a significant effect on language learning and communication skills of students.
ConclusionThe results of this study indicated that the compound learning method has more effect on bilingual learnerschr('39') language learning than traditional and self-directed learning methods. And self-directed learning method has a significant effect on the learnerchr('39')s communication skills of bilingual students in comparison with the compound and traditional method
Keywords: blended learning self-directive method language learning communicationa skills bilingual new learnerships -
هدف این پژوهش، شناسایی مولفه ها و عناصر اثرگذار بر تضمین کیفیت آماده سازی دانشجومعلمان در دانشگاه فرهنگیان بود. به این منظور، مطالعه کیفی با رویکرد نظریه برگرفته از داده ها و طرح نو انجام شد. 11 نفر از صاحب نظران، 9 نفر از مدیران و 8 نفر از دانشجویان خبره به روش نمونه گیری هدف مند انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختار یافته بهره گرفته شد. سوالات اصلی پژوهش با تکنیک 5W1H طراحی و اجرا شدند. میزان پایایی بین کدگذاران 0.79، و پایایی کدگذاری مجدد 0.90به دست آمد. برای شناسایی مضامین و مقوله های تضمین کیفیت آماده سازی دانشجو-معلمان از روش تحلیل مضمون استفاده شد. در نهایت، 15 مولفه اثرگذار در تضمین کیفیت آماده سازی دانشجومعلمان شناسایی شدند که عبارتند از کارورزی، برنامه درسی، برنامه غیر درسی، اعضای هیات علمی، معلمان راهنمای کارورزی، مدیران، مربی گری و الگوی نقش، فرایند یاددهی-یادگیری، هدف گذاری، فرهنگ سازمانی، تمرکززدایی، سنجش و گزینش ورودی، نومعلمی، آینده پژوهی و فراکنش گری و نظام ارزیابی.
کلید واژگان: تضمین کیفیت, آماده سازی دانشجو-معلمان, دانشگاه فرهنگیانThe aim of this study was to identify the components and elements affecting the quality assurance in preparing of teacher-students at the Farhangian University. For this purpose, a qualitative study with the approach of Grounded Theory and emerging design was implemented. Through purposeful sampling method selected 11 experts, 9 managers and 8 connoisseur student-teachers were selected. Semi-structured interviews were used to collect data. The main question were designed and implemented through 5W1H technique. The reliability of inter-coders was 0.79, and re-encoding reliability was obtained 0.90. Thematic analysis was used for identifying themes and categories of the quality assurance of student-teacher preparation. Finally, 15 components were identified affecting the student-teachers preparedness quality assurance, including practicum, curriculum, hidden curriculum, faculty, internship guide teachers, managers, coaching and role model, teaching-learning process, goal setting, organizational culture, decentralization, assessment and selection of input, induction, future study and proactioning, and evaluation system.
Keywords: quality assurance, preparation of student-teachers, Farhangian University -
پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان اثربخشی مدارس هیات امنایی استان همدان و مقایسه آن با مدارس عادی انجام گرفت. روش پژوهش علی-مقایسه ای بود. جامعه ی آماری کلیه ی معلمان مدارس هیات امنایی و عادی استان همدان بود که با روش نمونهگیری طبقه ای 62 مدرسه و 485 معلم انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری اطلاعات شامل پرسش نامه «رضایت شغلی» بریفییلد و روث (1951) با پایایی 84/0، پرسش نامه «سلامت سازمانی مدارس» ساعتچی و همکاران (1390) با پایایی 94/0، پرسش نامه «سنجش نوآوری» اتلای و اکیف (1982) با پایایی 78/0 و پرسش نامه «کیفیت آموزشی و پرورشی مدرسه» سنجری و همکاران (1385) با پایایی 98/0 بود. با کاربرد آزمون t و تحلیل واریانس یک راهه تفاوت بین مدارس عادی و هیات امنایی در مولفه های سلامت سازمانی (46/2=t؛ 05/0>p) و کیفیت امور آموزشی و پرورشی معنادار شد (27/32=t؛ 05/0>p) اما در نوآوری سازمانی (7/0=t؛ 48/0=p) و رضایت شغلی تفاوتی مشاهده نشد (4/0=t؛ 69/0=p). در مولفه هایی که تفاوت معنادار بود، مدارس هیات امنایی وضعیت بهتری داشتند. بین دوره ها از نظر نوآوری سازمانی (02/6=F؛ 05/0>p)، سلامت سازمانی (51/18=F؛ 05/0>p)، رضایت شغلی (96/11=F؛ 05/0>p) و کیفیت امور آموزشی و پرورشی(08/32=F؛ 05/0>p) بر حسب مقطع تحصیلی تفاوت معناداری وجود داشت..کلید واژگان: اثربخشی, اثربخشی سازمانی, مدارس هیات امنایی, مدل ترکیبیThe purpose of this study was to determine the effectiveness of Hamadan board schools and compare it with ordinary schools. The research method was ex-post facto. The statistical population was all of the teachers of the board and ordinary schools of Hamadan province. 62 schools and 485 teachers were selected as the samples using stratified sampling method. Data collection tools consisted of a Job satisfaction questionnaire by Bryffield and Roth (1951) with a reliability of 0.84, Organizational Health questionnaire by Saatchi et al. (2011) with a reliability of 0.94, Otley and Akif's Inventory of Innovation (1982) with a reliability of 0.88 and a questionnaire on school education quality (Sanjari et al., 2006) with a reliability of 0.98. Using t-test and one way ANOVA, the difference between the normal schools and board schools was significant in organizational health components (t= 0/46 = 2, p> 0.05) and the quality of educational affairs (t= 32.27, 0> p). However, there was no difference in organizational innovation (t= 0.77; p= 0.48) and job satisfaction (t= 0.4; p= 0.69). In components in which significant difference could be seen, the board schools were in a better position. In terms of educational level, there was a significant difference between the courses including organizational innovation (F= 6.02; p> 0.05), organizational health (F= 18.51, p<0.05), job satisfaction (F= 11.96, p <0.05) and the quality of education (F= 32.08, p< 0.05).Keywords: Effectiveness, Organizational Effectiveness, Board Schools, Combined Model
-
هدف از انجام این پژوهش، دستیابی به الگوی تضمین کیفیت برنامه ریزی آموزشی دانشجومعلمان در دانشگاه فرهنگیان است. این پژوهش، کیفی و روش آن نظریه برخاسته از داده ها و طرح نوخاسته گلیزر می باشد. مشارکت کنندگان تحقیق شامل 9 نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه و 6 نفر از مدیران عالی دانشگاه فرهنگیان مرتبط با مدیریت و برنامه ریزی آموزشی و تضمین کیفیت بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون دپوی و گیلتین و با کاربرد نرم افزار MAXQDA استفاده شد. درباره مولفه های تضمین کیفیت، 40 کد باز شناسایی شدند که در نهایت 8 مقوله اصلی به دست آمد که عبارتند از برنامه درسی، برنامه غیر درسی، کارورزی، مربی گری و منتورینگ، موقعیت و فرایند یاددهی-یادگیری، استاد راهنمای کارورزی، الگوی نقش و معلم راهنما. در زمینه سیاست ها و اقدامات 107 کد باز و 22 مقوله شناسایی شدند. پس از شناسایی مقوله های اصلی، گروه کانونی متشکل از سه نفر صاحب نظر در زمینه برنامه درسی، دو نفر صاحب نظر در زمینه مدیریت آموزشی و آموزش عالی و پژوهشگر برای دستیابی به الگو تشکیل شد. برای انتخاب افراد نمونه از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد. در نهایت الگوی تضمین کیفیت برنامه ریزی آموزشی طراحی و تدوین شد.کلید واژگان: تضمین کیفیت, برنامه ریزی آموزشی, تربیت معلم
-
هدف از این پژوهش، شناسایی درک و تفسیرهای خبرگان، مدیران و دانشجویان از تضمین کیفیت روش آموزش و آماده سازی دانشجو معلمان در دانشگاه فرهنگیان است. بدین منظور، مطالعه کیفی با رویکرد پدیدارشناسی انجام شده است. 11 صاحب نظر، 9 نفر از مدیران و 8 نفر از دانشجویان خبره به روش نمونه گیری هدفمند از نوع بیشینه تغییرات انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مصاحبه بدون ساختار بهره گرفته شد. پس از کدگذاری های پژوهشگر، بررسی روایی و پایایی انجام شد. میزان پایایی کدگذاری مجدد 0.90 به دست آمد. برای شناسایی مضامین و مقوله های تضمین کیفیت آموزش و آماده سازی دانشجومعلمان از روش تحلیل مضمون استفاده شد. در نهایت، 6 مولفه به عنوان درک افراد از تضمین کیفیت آموزش و آماده سازی دانشجومعلمان شناسایی شد که عبارت اند از پایش و بهبود مستمر، دستیابی به اهداف و استانداردها، به روز رسانی اهداف و استانداردها، شایستگی حرفهای معلمی، نتایج و پاسخگویی.
کلید واژگان: تضمین کیفیت, آموزش و آماده سازی دانشجومعلمان, دانشگاه فرهنگیانThe purpose of present research was to identify the perceptions and interpretations of experts, managers and students about the quality assurance of how to educate and prepare a student in Farhangian University. For this purpose, qualitative study was conducted with a phenomenological approach. 11 experts, 9 managers and 8 students were selected through purposeful sampling with method of maximal variation. An unstructured interview was used to collect data. After a coding by the researcher, was conducted reliability and validity. The reliability of recoding by the researcher was 0.90. The thematic analysis method was used to identify the topics and quality assurance categories of student-teachers. Finally, 6 factors were identified as perceptions of the quality assurance of student education, which include monitoring and continuous improvement, achieving goals and standards, updating goals and standards, teacher professional competencies, results and accountability.
Keywords: quality assurance, preparation of student-teachers, Farhangian University -
هدف پژوهش حاضر تعیین میزان اثربخشی برنامه درسی پژوهی بر مهارت های حرفه ای معلمان آموزش و پرورش استثنایی استان همدان است. روش پژوهش پس رویدادی از نوع علی مقایسه ای است. جامعه آماری شامل معلمان آموزش و پرورش استثنایی استان همدان در سال تحصیلی 92-1391 بوده که با کاربرد روش نمونه گیری تصادفی طبقهای، 320 معلم انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه های فراهمآوری فرصت های یادگیری، علاقه مندی به افزایش دانش و مهارتهای شغلی، سازماندهی و مدیریت کلاس، فرم های مشاهده به کارگیری نظریه های یادگیری، استفاده از وسایل آموزشی و کمک آموزشی، بهره گیری از شیوه های صحیح ارزشیابی، ترغیب دانش آموزان به کار گروهی در کلاس درس و آزمون آشنایی با نظریه های یادگیری بوده است. نتایج نشان می دهد که گروه های درس پژوه و عادی از نظر فراهمآوری فرصت های یادگیری (05/0>p؛ 33/2=t)؛آگاهی از نظریه های یادگیری (05/0>p؛ 11/2 =t)؛ استفاده از وسایل آموزشی و کمکآموزشی (01/0>p؛ 67/2=t)؛ علاقه مندی به افزایش دانش و مهارت های شغلی (05/0>p؛ 47/2=t) وترغیب دانش آموزان به کار گروهی (05/0>p؛ 50/2=t) تفاوت معناداری داشته اند. در سه مولفه بهرهگیری از شیوه های صحیح ارزشیابی (11/0=p؛ 58/1 =t)؛ سازماندهی و مدیریت کلاس درس (59/0=p؛ 54/0=t) و کاربرد نظریه های یادگیری (48/0=p؛ 71/0=t) تفاوت معناداری مشاهده نشده است.کلید واژگان: درس پژوهی, رشد حرفه ای, اثربخشیThe purpose of this study was to determine the effectiveness of the lesson study on professional skills in Hamadan province Exceptional Education Teachers. Research method was ex-post facto. The population was all of exceptional teachers in Hamadan Province in 2013-2014 academic year. Through stratified random sampling method, 320 teachers were selected as sample. Data gathering tools included questionnaires of providing learning opportunities, interest in increasing knowledge and job skills, class organization and management, and observation forms included applying learning theories, use of teaching aids and education supplies, use of correct methods of assessment, encourage students to work in groups and test of familiar with theories of learning. Results showed that lesson study groups and other have significant differences in variables of providing learning opportunities (t=2.23; pKeywords: Lesson Study, Professional Development, Effectiveness
-
زمینهمعنویت در محیط کار و تعهد سازمانی کارکنان از متغیرهای مهم رفتار سازمانی هستند که بر عملکرد شغلی و رفتار کارکنان در سازمان اثرگذار هستند. پژوهش حاضر با هدف تعیین ارتباط متغیرهای تعهد سازمانی و معنویت در محیط کار با رفتار اخلاقی کارکنان انجام گرفت.روشپژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه پژوهش شامل کلیه کارکنان دانشگاه خوارزمی در سال 1392 بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، 250 نفر از آن ها انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل سه پرسشنامه تعهد سازمانی، معنویت در محیط کار و رفتار اخلاقی کارکنان بود. داده ها با استفاده از روش تحلیل رگرسیون چندگانه و نرم افزار SPSS، تحلیل شدند.یافته هایافته ها نشان داد تعهد سازمانی و معنویت در محیط کار ارتباط مثبت و معنی داری با رفتار اخلاقی کارکنان دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد از بین ابعاد تعهد سازمانی دو بعد تعهد عاطفی و تعهد مستمر توانستند سهم معناداری از واریانس رفتار اخلاقی را تبیین کنند و همچنین از بین ابعاد معنویت در محیط کار دو بعد همسویی با ارزش های سازمان و کار معنادار توانستند سهم معناداری از واریانس رفتار اخلاقی کارکنان را تبیین کنند.نتیجه گیریاز یافته های تحقیق می توان نتیجه گرفت که ابعاد تعهد سازمانی و معنویت در محیط کار با رفتار اخلاقی کارکنان رابطه دارد. بنابراین برای مدیران مهم است که برای بهبود رفتار اخلاقی کارکنان در سازمان و توسعه سازمان، متغیرهای تعهد سازمانی و معنویت در کار را در کانون توجه خویش قرار دهند.
کلید واژگان: تعهد سازمانی, معنویت در محیط کار, رفتار اخلاقیBackgroundSpirituality in the workplace and employees organizational commitment is the most important variables of organizational behavior that affecting the job performance and behavior of employees in organizations. This study was carried out to determine the relationship between organizational commitment and spirituality in the workplace with ethical behavior of employees.MethodsThe present research is a descriptive research of correlation type. Population consisted of all Kharazmi University staffs in 2013 which 250 persons were selected through simple random sampling. The instruments were three questionnaires included organizational commitment, workplace spirituality and ethical behavior of the employees. Data were analyzed by using multiple regression and SPSS software.ResultsResults indicate that the relationship between organizational commitment and spirituality in workplace with ethical behavior of employees was positive and significant. The results of regression analysis show that the dimensions of organizational commitment, affective commitment and continuance commitment can significantly predict the ethical behavior; also, the analysis showed that the dimensions alignment with the organizations values and meaningful work of spirituality in the workplace can significantly predict variance of staff's ethical behavior.ConclusionBased on the findings, it can be concluded that organizational commitment dimensions and the spirituality of workplace affect on ethical behavior of employees.Therefore, it is important for manager to focus on the variables of organizational commitment and spirituality in the workplace in order to enhance the staffs’ ethical behavior in the organization and organization development.Keywords: Organizational Commitment, Spirituality in the Workplace, Ethical Behavior -
اهدافسواد آکادمیک اصلی ترین پشتوانه آموزش عالی است که لزوما باید با سواد هیجانی بالا که یکی از عوامل مهم در تعیین موفقیت فرد در زندگی است، همراه باشد. سواد آکادمیک در راستای سواد هیجانی می تواند اثری انکارناپذیر بر جامعه علمی داشته باشد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه سواد آکادمیک و سواد هیجانی اعضای هیات علمی دانشگاه بود.روش هادر این پژوهش توصیفی- همبستگی، 100 نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه کردستان در سال 1391 که نمرات پژوهشی آنها به ثبت رسیده بود به روش نمونه گیری تصادفی ساده و طبق فرمول کوکران انتخاب شده و مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها، فرم بررسی سوابق پژوهشی و پرسش نامه سواد هیجانی بار- آن با پایایی 81/0 در مقیاس آلفای کرونباخ بود. روایی پرسش نامه نیز از طریق تحلیل عاملی اکتشافی، بالا گزارش شد. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی (آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون دو متغیری ساده) با به کارگیری نرم افزار SPSS 20 انجام گرفت.یافته هابین سواد هیجانی و حوزه های آن با سواد آکادمیک رابطه معنی داری وجود نداشت. همچنین مدل سواد آکادمیک در پیش بینی سواد هیجانی اعضای هیات علمی دانشگاه موفق نبود (87/0= p).نتیجه گیریدر اعضای هیات علمی دانشگاه، بین سواد آکادمیک با سواد هیجانی و حوزه های آن رابطه ای وجود ندارد و سواد آکادمیک بالا لزوما به معنی داشتن سواد هیجانی بالا به عنوان عامل تعیین کننده توانایی یک شخص برای اثربخش بودن نیست.
کلید واژگان: هیات علمی, هوش هیجانی, سواد اطلاعاتی, آموزشAimsAcademic literacy is the most important support of higher education which must be associated with emotional literacy that is one of the important factors in determining success of person in life necessarily. Emotional literacy along with emotional literacy can have an undeniable impact on the scientific community. This study aimed to investigate the correlation between academic literacy and emotional literacy of the university faculty members.MethodsIn this descriptive-correlational study، 100 University faculty members of Kurdistan University who their research scores were recorded were selected by simple random sampling method and according to Cochran formula were studied in 2012. Data were collected using research experiences form and Bar-On emotional literacy questionnaire with the reliability equal to 0. 81 in Cronbach''s alpha scale. The validity of the questionnaire was reported high through exploratory factor analysis. Data were analyzed by descriptive and inferential statistics (Pearson correlation and simple two-variable regression tests) using SPSS 20 software.FindingsThere was no significant correlation between emotional literacy and its domain with academic literacy. Also the academic literacy model was not successful to predict emotional literacy of University faculty members (p=0. 87).ConclusionThere is no correlation between academic literacy and emotional literacy in the University faculty members and the high academic literacy as a determinant factor of the ability of a person to effectiveness life does not necessarily mean the high emotional literacy.Keywords: Faculty, Emotional Intelligence, Information Literacy, Education -
مقدمهرضایت شغلی و تعهد سازمانی را می توان پیش نیازهای کارایی درونی و بیرونی سازمان دانست. هدف اصلی این مقاله بررسی میزان ارتباط رضایت شغلی و تعهد سازمانی کارکنان جمعیت هلال احمر استان همدان در سال 1389 است.روش هاتحقیق حاضر از نظر روش تحلیل داده ها، توصیفی-همبستگی است. از بین کارکنان جمعیت هلال احمر استان همدان با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای/لایه ای و با استفاده از فرمول کوکران، 120 نفر انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه تعهد سازمانی آلن و مایر با پایایی 79/0 و پرسشنامه رضایت شغلی ویسوکی و کروم با پایایی 93/0 بوده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها آزمون های ضریب همبستگی، t تک نمونه ای، مقایسه میانگین ها، تجزیه واریانس یکطرفه و شفه استفاده شده است.یافته هانتایج نشان داده است، در رضایت شغلی، مولفه های رضایت از ماهیت کار، مدیریت (سرپرستی) و همکاران بالاتر از حد متوسط و در متغیر تعهد سازمانی، همه مولفه ها بالاتر از حد متوسط بوده اند. تعهد سازمانی با تمامی ابعاد رضایت شغلی ارتباط معناداری داشت (45/0=r). بین کارکنان زن و مرد از نظر رضایت شغلی و تعهد سازمانی تفاوت معناداری مشاهده نشد. بین گروه های دارای مدارک تحصیلی متفاوت از نظر رضایت شغلی و تعهد سازمانی تفاوت معنادار وجود داشت.نتیجه گیریبا توجه به یافته های پژوهش، از آن جایی که بین ابعاد رضایت شغلی با تعهد سازمانی کارکنان رابطه وجود دارد و کمترین میزان رضایت کارکنان از فرصت های ارتقا و رضایت از میزان حقوق و دستمزد می باشد، پیشنهاد می گردد مدیریت نیروی انسانی از طریق انتخاب کارکنان شایسته، اعطای پاداش های به موقع، مناسب و مبتنی بر ارزشیابی واقعی از عملکرد، افزایش حقوق و دستمزد با توجه به توانمندی ها و قابلیت های شغلی کارکنان و نظام پرداخت در سایر سازمان ها، و فراهم آوردن فرصت های مناسب برای ترفیع و ارتقای شغلی آنان، زمینه افزایش رضایت شغلی، دلبستگی و وفاداری نسبت به سازمان را در کارکنان ایجاد نمایند.
کلید واژگان: رضایت شغلی, تعهد سازمانی, جمعیت هلال احمرBackgroundJob satisfaction and organizational commitment are prerequisites of internal and external efficiency of an organization. This research aims to study the relationship between job satisfaction and organizational commitment in the staff of Hamadan Red Crescent Society in 2011.MethodsIn this descriptive-correlation study, staff of Hamadan Red Crescent Society (about 120) was selected and studied by using random sampling and Cochran's formula. Data was gathered by using both questionnaires of organizational commitment (Allen and Meyer) and job satisfaction (Visoki and Krom) (r=0/79 and r=0/93 respectively). For data analysis, it was used of correlation coefficient, one-sample t-test, one way ANOVA and Scheffe test.FindingsThe results showed that the rate of job satisfaction was well above average in factors such as nature of work, management and coworkers; also, all of the components were more than average in organizational commitment. Organizational commitment had a significant relationship with all of job satisfaction dimensions (r=0.45). No significant difference was observed between male and female employees in job satisfaction and organizational commitment. Moreover, there was a significant difference in job satisfaction and organizational commitment among groups with different level of academic education.ConclusionAccording to the findings, there is a relationship between dimensions of job satisfaction and organizational commitment; and the lowest level of employee satisfaction was related to the opportunities for job promotion and satisfaction with salary. Therefore, human resources management is recommended to promote and enhance the employee job satisfaction, loyalty and devotion to the organization by adopting some measures such as selection of qualified personnel; bestowing timely and appropriate rewards based on accurate assessment of performance; increase in wages and salaries with regard to the staff capabilities and payment systems in other organizations; and providing opportunities for staff promotions.Keywords: job satisfaction, organizational commitment, Red Crescent society -
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش رگه های پنج گانه ی شخصیت در تکوین تضاد شغلی کارمندان اداری اداره کل آموزش و پرورش استان کردستان در سال 1390 انجام شد. روش انجام تحقیق، توصیفی از نوع همبستگی بود. به روش تصادفی ساده نمونه ای به حجم 132 نفر از جامعه آماری 200 نفری استخراج و انتخاب گردید. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه رگه-های شخصیت فرم کوتاه 60 سئوالی با پایایی 83/0 و پرسشنامه 20 سئوالی تضاد شغلی دوبرین با پایایی 86/0 بود. به روش تحلیل رگرسیون پیش رونده داده های به دست آمده تحلیل شدند. نتایج نشان داد متغیرهای موافق بودن (40/4-=t)، باوجدان بودن (50/3-=t)، روان رنجوری (54/2=t) و گشودگی (4/2-=t) ارتباط معناداری با تضاد شغلی داشتند (05/0>p) اما رابطه بین برونگرایی و تضاد شغلی معنادار به دست نیامد. در مجموع چهار رگه شخصیتی مذکور 52 درصد از واریانس تضاد شغلی را پیش بینی کردند. براساس ضرایب B بین متغیرهای پیش بین، موافق بودن بیشترین همبستگی را با تضاد شغلی داشت (36/0-) و پس از آن متغیرهای باوجدان بودن(30/0-)، روان رنجوری (22/0) و گشودگی (15/0-) قرار داشتند.
کلید واژگان: تضاد شغلی, رگه های شخصیت, شخصیت, کارمندان آموزش و پرورشThis research aimed at specification the role of personality traits in genesis of staffs, job conflict in Kurdistan province education in 1390 year. Method of research was descriptive and correlation type. By simple sampling method selected 132 persons from population that were 200 persons. Used tools included Five Factor Personality Inventory (NEO-FFI 60 items) with reliability α= 0.83 and DuBrin Job Conflict questionnaire (DJC-20) with reliability α= 0.86. Data analyzed by forward regression analysis. Results showed that variables of agreeableness (t=-4.40), conscientiousness (t=-3.50), neurotic-ism (t= 2.54) and openness (t=-2.4) had significant relation with job conflict (p<0.05 but relation between extraversion and job conflict not significant. In total four factors of personality, predicted 52 percent of job conflict variance. Base on B coefficients, among predicted variables, agreeableness had most correlation with job conflict (-0.36) then conscientiousness (-0.30), neuroticism (0.22) and openness (-0.15) had most correlation.Keywords: Education Staffs, Job Conflict, Personality, Personality Traits -
مقدمهیکی از سازه های جدید در روانشناسی تربیتی، فراشناخت است که توجه بسیاری از پژوهشگران تربیتی را به خود معطوف کرده است. هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر آموزش مهارت های فراشناختی بر انگیزه ی پیشرفت و درک مطلب دانش آموزان بود.روشروش تحقیق، نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. دو کلاس از بین دانش آموزان دختر سال دوم رشته ی علوم انسانی از دبیرستان های شهرستان اسفراین به شیوه ی تصادفی انتخاب شدند که یک کلاس به عنوان گروه آزمایش (32 نفر؛ میانگین سن= 4/16؛ انحراف استاندارد= 2/1) و کلاس دیگر به عنوان گواه (30 نفر؛ میانگین سن 6/16؛ انحراف استاندارد= 1/1) در نظر گرفته شدند. برای گردآوری داده ها از دو پرسشنامه ی انگیزه پیشرفت ادواردز (EPPS) و آزمون محقق ساخته درک مطلب استفاده شد. آموزش مهارت های فراشناختی در 15 جلسه اجرا شد. در تحلیل داده ها، از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد.یافته هانتایج نشان داد آموزش مهارت های فراشناختی بر انگیزه ی پیشرفت دانش آموزان تاثیر مثبت و معناداری داشته است. هم چنین تاثیر آموزش مهارت های فراشناختی بر افزایش درک مطلب دانش آموزان گروه آزمایش معنادار بوده است.نتیجه گیریپژوهش حاضر تاثیر آموزش راهبردها و مهارت های فراشناختی را بر پیشرفت تحصیلی به ویژه درک مطلب و انگیزه ی پیشرفت تایید کرد. پیشنهاد می شود به منظور بهبود انگیزه پیشرفت و درک مطلب دانش آموزان، آموزش این راهبردها در دستور کار معلمان قرار گیرد.کلید واژگان: فراشناخت, انگیزه پیشرفت, درک مطلب, یادگیریMetacognitions are one of the newest constructs in educational psychology, and have considerably been investigated by many educational researchers. The aim of the present research was to determine whether teaching metacognitive skills can improve the students, achievement motivation and reading comprehension.The research method was quasi experimental, with pre- and post-test assessments. Two classes were selected randomly from the 2nd grade majoring in Humanities at high school in Esfarayen during the academic year of 2011. One class was randomly assigned to experimental group (N = 32; Mean age = 16.4; SD= 1.2) and the other one to control group (N = 30; Mean age = 16.6; SD = 1.1). Measures included Edwards Achievement Motivations Questionnaire (α = 0.81) and a researcher compiled test for reading comprehension (α=0.82). During 15 training sessions, the participants learned about 5 areas of metacognitive skills (i.e., aim, planning, control, evaluation, and mistakes correction). For data analysis, ANCOVA models were used.
The results showed that learning about the metacognitive skills had a positive effect on the students achievement motivation and reading comprehension. The findings suggested that teachers can learn about and use the metacognitive skills in order to enhance their students achievement motivation and learning outcomes.Keywords: Metacognition, achievement motivation, Reading Comprehension, learning -
BackgroundInternet addiction is one of the harmful effects of the Internet. The findings of several studies have indicated a relationship between general health and Internet addiction. Metacognition, which includes the knowledge, processes, and strategies to evaluate, and monitor or control the cognition, can play a significant role in this regard. The present research aimed to assess the mediating role of metacognitive variables in the relationship between Internet addiction and general health.MethodsThis correlational study included 94 male and female users with different nationalities at Internet cafés in Abu Dhabi (the United Arab Emirates). All subjects aged at least 18 years and were proficient in English. The research tools included the General Health Questionnaire (with a reliability of 0.89), Metacognition Questionnaire (with a reliability of 0.82), and Kimberly Young''s Internet Addiction Test (with a reliability of 0.88). The hypothesis was tested applying SPSS18 and Amos18.FindingsThe results indicated a significant positive relationship between all aspects of metacognition and Internet addiction (r = 0.30; P < 0.01). A significant positive relationship was also observed between Internet addiction and general health (r = 0.47; P < 0.01). Path analysis revealed the mediating role of metacognition in the relationship between low general health and Internet addiction. Among the metacognitive variables, the mind control had the highest correlation coefficient (r = 0.80).ConclusionThe Internet and digital technologies have caused unwanted and negative effects which are classified as emerging damages. The relationship between Internet addiction and general health has been confirmed in this research. In addition, metacognitive processes can have a positive and mediating role on this relationship.Keywords: Internet, Internet addiction, General health, Metacognition
-
مقدمه و هدفاینترنت به سرعت در جهان فراگیر شده، مرزها را درنوردیده و فرصت های خوبی برای هم گرایی جهانیان فراهم کرده است. با وجود این نباید از پیامدهای مخرب آن به ویژه در زمینه های روانی و اجتماعی غافل ماند. یکی از موارد زیان آور این فناوری، اعتیاد به اینترنت است. هدف مطالعه حاضر، بررسی و تحلیل ارتباط اعتیاد به اینترنت با افسردگی، سازگاری اجتماعی و عزت نفس است.روش کاردر این مطالعه توصیفی-همبستگی با روش نمونه گیری تصادفی، نمونه ای شامل 120 نفر از کاربران کافی نت های دوبی، از ملیت های مختلف، شامل مرد و زن، حداقل 18 سال سن و مسلط به زبان انگلیسی، انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه اعتیاد به اینترنت (IAT) کیمبرلی یانگ با پایایی 88/0=α، افسردگی بک (BDI) با پایایی 84/0=α، سازگاری اجتماعی سینها با پایایی 92/0=α و عزت نفس آیزنک با پایایی 87/0=α بودند که با روش تحلیل مسیر داده ها تحلیل شدند.نتایجنتایج حاصل از اجرای تحلیل نشان داد که داده ها برازش خوبی با مدل ارائه شده دارند (17/3=2χ، 3=df، 36/0=P، 99/0=GFI، 096/0=AGFI، 00/1=CFI، 97/0=NFI و 02/0=RMSEA). میانگین مقیاس ها به ترتیب در اعتیاد به اینترنت 75/17± 69/47، افسردگی 12/11±29/21، سازگاری اجتماعی 91/7± 75/19 و عزت نفس 53/4 ±16/15 به دست آمد. ضرایب مسیر نشان دادند افسردگی (57/0=β و 61/7=t)، سازگاری اجتماعی (55/0-=β و1/13=t) و عزت نفس (32/-0=β و 8/14=t) به طور معناداری، اعتیاد به اینترنت را پیش بینی می کنند.
نتیجه نهایی: اگر چه در حال حاضر اینترنت ابزاری مهم به شمار می آید اما باید از مخاطرات آن آگاه بود و در این زمینه فرهنگ سازی گسترده به صورت ملی و فراملی انجام داد. مطالعه حاضر با رویکردی بین فرهنگی این نتایج را تایید نموده است.
کلید واژگان: اعتیاد به اینترنت, افسردگی, سازگاری اجتماعی, عزت نفسIntroduction &ObjectiveInternet has become more widespread، removed borders، and provided the people all over the world with great opportunities. Notwithstanding this، the consequences especially in social and cultural context must not be neglected. One of the harmful aspects of internet is internet addiction disorder. The present study aimed to survey and analyzes internet addiction relationship with depression، social adjustment، and self esteem.Materials and MethodsOur research method is descriptive-correlational. By random sampling and offline method، we have selected a sample consisting of 120 persons from Dubai coffee net users with different native languages، 74males and 46 females، aged at least 18 years old and proficient in the English language. Research tools were young internet addiction test (IAT) with reliability α=0. 88، Beck depression inventory with reliability α=0. 84، Sinha social adjustment with reliability α=0. 92 and Eysenck self esteem inventory with reliability α= 0. 87. The data was analyzed with path analysis method.ResultsThe results from analysis showed that the data has goodness of fit with the presented model (χ2=3. 17; df=3; P=0. 36; GFI= 0. 99; AGFI= 0. 96; CFI= 1. 00; NFI= 0. 97; RMSEA=0. 02). Scales means in internet addiction was 47. 69±17. 75; depression 21. 29 ± 11. 12; social adjustment 19. 75±7. 91 and self esteem was 15. 16±4. 16. Path coefficient showed that depression (β= 0. 57; t=7. 61)، social adjustment (β= -0. 55; t=13. 1) and self esteem (β= -0. 32; t=14. 8) have significantly predicted internet addictionConclusionInternet is an important means in the today’s world، but we have to be fully aware of its dangers. In order to avoid the risks of internet use، vast national and international culture-building activities should be done. The results of our research proved the above-mentioned hypothesis.Keywords: Depression, Internet Addiction, Self Esteem, Social Adjustment
- این فهرست شامل مطالبی از ایشان است که در سایت مگیران نمایه شده و توسط نویسنده تایید شدهاست.
- مگیران تنها مقالات مجلات ایرانی عضو خود را نمایه میکند. بدیهی است مقالات منتشر شده نگارنده/پژوهشگر در مجلات خارجی، همایشها و مجلاتی که با مگیران همکاری ندارند در این فهرست نیامدهاست.
- اسامی نویسندگان همکار در صورت عضویت در مگیران و تایید مقالات نمایش داده می شود.