به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
مقالات رزومه:

دکتر فاطمه حبیبی

  • فاطمه حبیبی*
    برنج یکی از مهم ترین محصولات غذایی در تغذیه بشر است که در بسیاری از نقاط جهان کشت می شود. دانه برنج منبع اصلی کربوهیدرات ، پروتئین و همچنین سایر مواد مغذی ضروری است. متخصصان تغذیه معتقدند که ریزمغذی های مهمی که برای متابولیسم انسان ضروری هستند، در لایه بیرونی یا سبوس و جنین (رویان) برنج وجود دارد و فرایند تبدیل شلتوک به برنج سفید منجر به حذف و یا کاهش این ریزمغذی ها می شود. از سوی دیگر، گرچه لایه های سبوس خوراکی هستند، اما در برابر نفوذ گرما و پخت مقاومت می کنند و منجر به افزایش زمان پخت و اتلاف انرژی می شوند. شیوع روزافزون بیماری های مزمن باعث شده است که متخصصان تغذیه به رابطه بین رژیم غذایی و خطرات بیماری های مختلف توجه بیشتری داشته باشند. در این میان، برنج مورد توجه زیادی قرار گرفته است، زیرا جزء اصلی رژیم غذایی میلیاردها نفر در سراسر جهان است که معمولا پس از حذف لایه سبوس مصرف می شود و دانه صیقلی آن به دلیل داشتن نشاسته بالا به عنوان یک غذا با شاخص گلایسمی بالا شناخته می شود. علاوه بر این، حذف لایه سبوس، منجر به از دست رفتن مواد مغذی، فیبر غذایی و اجزای زیست فعال می شود. در این نوشته به معرفی ارزش غذایی و مزایای بالقوه برنج قهوه ای در مقایسه با برنج سفید پرداخته می شود. علاوه بر این، چالش های پیش روی تجاری سازی برنج قهوه ای و چشم اندازهای آینده برای ترویج استفاده از آن مورد بحث قرار می گیرد.
    کلید واژگان: برنج قهوه ای, سبوس, ارزش تغذیه ای, بیماری های مزمن
  • آذر متحدی، ماندانا طایفه*، فاطمه حبیبی

    امروزه از صمغ ها در  فرآورده های غلاتی و آردی فاقد گلوتن، به منظور بهینه سازی خصوصیات فیزیکوشیمیایی و ریولوژیکی، استفاده می گردد. در این بررسی با هدف بهبود خصوصیات ریولوژیکی خمیر نسبت به نمونه شاهد، اثر غلظت های مختلف صمغ های گوار، زانتان و پکتین (3/0، 6/0 و 9/0 %) بر حسب درصد وزنی/وزنی بر پایه آرد برنج ارقام نعمت و ندا مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نتایج، بیشترین میزان ویسکوزیته حداکثر در رقم نعمت و ندا  با افزودن گوار (9/0%) و کمترین میزان ویسکوزیته حداکثر در رقم نعمت بدون افزودن صمغ یا نمونه شاهد است. همچنین نتایج نشان می دهد با افزایش گوار و بالا بردن غلظت گوار اضافه شده، تمایل به جذب آب بالا رفته و انبساط حجمی خمیر افزایش پیدا خواهد کرد. بیشترین تاثیر بر میزان  ویسکوزیته فروریزش در رقم نعمت با افزودن صمغ زانتان و بشترین میزان ویسکوزیته فروریزش در رقم ندا با افزایش گوار (9/0%) مشاهده شد. با توجه به روند کاهشی میزان ویسکوزیته فروریزش، در می یابیم زانتان هیدروکلویید مناسبی جهت بهبود خواص ریولوژیکی خمیر حاصل از آرد برنج رقم نعمت نمی باشد. بیشترین میزان ویسکوزیته برگشت پذیری در هر دو رقم رقم نعمت و ندا، با افزایش گوار 3/0 درصد و کم ترین میزان آن در نمونه شاهد بود. ویسکوزیته نهایی بر نرمی بافت محصول موثر است. مقایسه میانگین داده های آماری نشان می دهد بیشترین میزان ویسکوزیته نهایی در هر دو رقم نعمت و ندا با افزایش گوار 9/0 درصد و کمترین میزان آن در نمونه شاهد است. بر اساس نتایج این تحقیق می توان نتیجه گرفت که افزایش صمغ های مورد استفاده در این مطالعه، تمایل محصول یا فراورده نهایی به خشک شدن را پس از سرد شدن افزایش می دهد.

    کلید واژگان: آرد برنج, پکتین, زانتان, گوار, هیدروکلوئید, ویسکوزیته
    Azar Mottahedi, Mandana Tayefe*, Fatemeh Habibi

    Nowadays, gums are used in cereal and flour products to replace gluten by optimizing physicochemical and rheological properties. In this study, with the aim of improving the rheological properties of the dough compared to the control sample, the effect of different concentrations of guar gum, xanthan and pectin gums (0.3, 0.6 and 0.9%) in terms of weight / weight percentage based on rice flour of Nemat  and Neda cultivars was examined. Based on the results of the viscosity properties, the highest Peak viscosity is in Nemat and Neda cultivars with the addition of guar (0.9%) and the lowest Peak viscosity is in Nemat cultivar without adding gum or control sample. The results show that with increasing guar and increasing the concentration of added guar, the tendency to absorb water increases and the volumetric expansion of the dough will increase. The greatest effect on the rate of breakdown viscosity was observed in Nemat cultivar with the addition of xanthan gum and the highest rate of breakdown viscosity was observed in Neda cultivar with increasing guar (0.9%). Due to the decreasing trend on the rate of breakdown, we find that xanthan is not a suitable hydrocolloid to improve the rheological properties of rice flour paste of Nemat cultivar. The highest rate of setback viscosity was observed in both Nemat and Neda cultivars with an increase of 0.3% and the lowest rate was in the control sample. Comparison of the average of statistical data shows that the highest final viscosity in both Nemat and Neda cultivars with an increase in guar 0.9% and the lowest in the control sample. It can be concluded that increasing the gums used in this study increases the tendency of the final product or product to dry after cooling.

    Keywords: Guar, Hydrocolloid, Pectin, Rice flour, Viscosity, Xanthan
  • آذین نصرالله زاده، آزاده قربانی حسن سرایی*، ابراهیم امیری، فاطمه حبیبی

    برنج قوت غالب مردم ایران است و آلودگی آن با فلزات سنگین خطرات جبران ناپذیری برای مصرف کنندگان دارد. هدف از این مطالعه یافتن راهی برای کاهش جذب فلزات سنگین از برنج است. برای مطالعه تاثیر کود نیتروژن و نیم جوش کردن بر فلزات سنگین، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد. در این پژوهش، کود نیتروژن در سه سطح (N1:60، N2:80 و KgN/Ha N3:100) و نیم جوش کردن در دو سطح دمای خیساندن (50 C1: و 80 C2: درجه سانتی گراد) و دو سطح زمان بخاردهی (10 T1: و 15: T2 دقیقه) اعمال گردید. جهت تعیین فلزات سنگین از طیف سنج جرمی پلاسمای القایی (ICP-MS) استفاده شد. افزایش دمای خیساندن و زمان بخاردهی منجر به کاهش کلیه فلزات سنگین می شود اما تغییرات سطوح کود بر فلزات سنگین تاثیر معناداری نداشت. بررسی اثرات متقابل تیمارها نشان داد تیمار N3C1T1 بالاترین درصد از حد مجاز دریافت هفتگی کروم و نیکل (به ترتیب 99% و 58%) و همچنین تیمار N2C1T1 بالاترین درصد از حد مجاز دریافت هفتگی جیوه و کادمیوم (به ترتیب 11% و 5/9%) را دارند. افزایش دمای خیساندن و زمان بخاردهی، دریافت هفتگی تمامی فلزات سنگین را به حداقل می رساند بطوریکه تیمار N2C2T2 کمترین دریافت هفتگی از تمامی فلزات سنگین را نشان می دهد. در دما و زمان کمتر، فلزات سنگین باقیمانده قابل چشم پوشی نیستند، بنابراین نیم جوش کردن در دما و زمان بالاتر برای حفظ امنیت و سلامت مصرف کننده توصیه می شود.

    کلید واژگان: برنج, نیتروژن, نیم جوش, فلزات سنگین, خیساندن, بخاردهی
    Azin Nasrollah Zadeh Masouleh, Azade Ghorbani Hasansaraei*, Ebrahim Amiri, Fatemeh Habibi

    Rice is the staple food of the Iranian people and its pollution with heavy metals has irreparable dangers for consumers. The aim of this study is to find a way to reduce the absorption of heavy metals from rice. To study the effect of nitrogen fertilizer and parboiling process on heavy metals, a factorial experiment was conducted in a randomized complete block design with three replications. In this study, nitrogen fertilizer at three levels (N1: 60, N2: 80 and N3:100 KgN /Ha) and parboiling at two levels of soaking temperature (C1:50 and C2:80 °C) and two levels of steaming time (T1:10 And T2:15 min) were applied. Induced plasma mass spectrometry (ICP-MS) was used to determine heavy metals. Increasing the soaking temperature and steaming time reduced all heavy metals, but changes in fertilizer levels had no significant effect on heavy metals. The interaction effects of the treatments showed that N3C1T1 treatment had the highest percentage of weekly allowance for Cr and Ni (99% and 58%, respectively) and N2C1T1 treatment had the highest percentage of weekly allowance for Mg and Cd (11% and 9.5%, respectively). Increasing the soaking temperature and steaming time minimizes the weekly intake of all heavy metals so that the N2C2T2 treatment shows the lowest weekly intake of all heavy metals. In less heat and time, the remaining heavy metals cannot be ignored, so parboiling at higher temperatures and times is recommended to maintain consumer safety and health.

    Keywords: Rice, Nitrogen, parboiling, Heavy metals, soaking, steaming
  • مصطفی صادقی، حمیده حمیدی زاد، فاطمه حبیبی*

    ویسکوزیته به عنوان مهمترین شاخص در ارزیابی کیفیت پخت برنج مورد استفاده قرار می گیرد. به منظور صرفه جویی در مصرف آب و کاهش استفاده از نهاده های کشاورزی، این آزمایش با هدف تعیین بهترین دور آبیاری و کمترین مصرف کود نیتروژن و بررسی اثر متقابل آنها بر خصوصیات ویسکوزیته در رقم برنج گیلانه به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی، در سه تکرار مورد بررسی قرار گرفت. دور آبیاری در3 سطح غرقاب دایم، تناوب 7 روز و تناوب 14 روز و کود نیتروژن در سه سطح 50، 75 و100 کیلوگرم در هکتار در نظر گرفته شد. هر چه حداکثر ویسکوزیته بیشتر، ویسکوزیته حداقل و ویسکوزیته نهایی کمتر باشد، کیفیت بهتری از پخت در برنج حاصل خواهد شد. در بررسی اثرات متقابل مصرف کود نیتروژن و آبیاری، بیشترین حداکثر ویسکوزیته مربوط به تیمار کودی 75 کیلوگرم در هکتار و آبیاری با تناوب 14 روز (2707 سانتی پویز) بود. کمترین حداقل ویسکوزیته نیز در تیمار کود 75 کیلوگرم و آبیاری در شرایط غرقاب دایم (1767 سانتی پویز) بدست آمد. کمترین ویسکوزیته نهایی با مصرف کود 75 کیلوگرم در هکتار و دور آبیاری با تناوب 7 روز (3648 سانتی پویز) حاصل شد. در بررسی ویسکوزیته و تعیین کیفیت پخت، فروریختگی بالاتر و برگشت پذیری پایین تر نشان دهنده کیفیت پخت مطلوب تر می باشد. بیشترین مقدار فروریختگی (881 سانتی پویز)، کمترین برگشت پذیری (957 سانتی پویز)  و کمترین درجه حرارت خمیری شدن (54/84 درجه سانتیگراد) مربوط به تیمار کود نیتروژن 75 کیلوگرم در هکتار و آبیاری با تناوب 7 روز بدست آمد. با توجه به شرایط زیست محیطی و توصیه جهت کاهش مصرف کود و آب، در صورت عدم تاثیر بر شاخص های مرتبط با عملکرد، تیمار با دور آبیاری 7 روز و کود نیتروژن 75 کیلوگرم در هکتار  جهت حصول به بهترین کیفیت پخت برای رقم گیلانه پیشنهاد می گردد.

    کلید واژگان: برنج, ویسکوزیته, کیفیت, آبیاری, کود نیتروژن
    Mostafa Sadeghi, Hamideh Hamidizad, Fatemeh Habibi*

    Viscosity is used as the most important indicator in evaluating the cooking quality of rice. In order to investigate the best irrigation method and nitrogen application and their interaction effects on viscosity or cooking quality in Guilaneh rice cultivar, this experiment was conducted as a factorial experiment in a CRBD with 3 replications. Irrigation managements was considered in 3 levels(full irrigation, 7 and 14 day interval irrigation) and nitrogen fertilizer as the second factor in 3 levels(50, 75 and 100 kg/ha). It will achieve better cooking quality with higher peak viscosity, lower trough viscosity and lower final viscosity. In the study of the interaction effects of nitrogen fertilizer application and irrigation, the highest peak viscosity was observed in the treatment with 14-day interval irrigation and 75 kg nitrogen fertilizer per hectare (2707 Centipoise). The lowest trough viscosity was obtained in the treatment of 75 kg fertilizer and irrigation under flooding (1767 Centipoise). The lowest final viscosity was obtained with 7-day interval irrigation and 75 kg nitrogen fertilizer per hectare (3648 Centipoise). In the study of viscosity, the higher breakdown and lower setback indicate better cooking quality. The highest breakdown (881Centipoise), the lowest setback (957 Centipoise) and the lowest pasting temperature (84.54°C) were related to the treatment of nitrogen fertilizer 75 kg/ha and 7-day interval irrigation. Therefore, according to environmental conditions and recommendations to reduce fertilizer and water consumption, if there is no effect on yield, treatment with 7-day interval irrigation and nitrogen fertilizer 75 kg/ha to achieve the best cooking quality for Gilaneh cultivar is recommended.

    Keywords: Rice, Viscosity, Quality, Irrigation
  • فاطمه حبیبی*، آسیه یحیی زاده
    هدف از این تحقیق بررسی تاثیر نوع و ساختار اجزای نشاسته بر کیفیت پخت ارقام مختلف برنج ایرانی است. شش رقم متداول برنج ایرانی شامل: طارم، دم سیاه، سالاری، حسن سرائی، دم زرد و دم سفید پس از برداشت، خشک شدن و تنظیم رطوبت، سفید شدند. برنج سفید و آرد حاصل از این ارقام در قالب طرح کاملا تصادفی در سه تکرار بررسی شد. ابتدا خصوصیات نشاسته شامل میزان آمیلوز، نمرهژلاتینی شدن و قوام ژل اندازه گیری شد. خصوصیات ساختمان پلیمری آمیلوز و آمیلوپکتین با دستگاه های الکتروفورز مویینه و کروماتوگرافی بر اساس اندازه بررسی شد. این ارقام از نظر میزان آمیلوز، نمره ژلاتینی شدن و قوام ژل تفاوت معنی داری با هم نداشتند اما از نظر مقادیر آمیلوز و آمیلوپکتین انحلال پذیر در آب داغ، درجه پلیمری شدن آمیلوز و آمیلوپکتین، تفاوت معنی داری در سطح احتمال 1 درصد نشان دادند. با بررسی ساختار نشاسته با روش کروماتوگرافی بر اساس اندازه، مشخص شد که در ارقام حسن سرائی، طارم و دم سیاه، میزان آمیلوز انحلال پذیر در آب داغ کمتر است تا در ارقام دم سفید و سالاری. در این تحقیق ساختار آمیلوپکتین پس از هیدرولیز شدن با آنزیم ایزو آمیلاز و آمیناسیون شاخه های هیدرولیز شده، از نظر درجه پلیمری شدن و میزان انتشار طول زنجیر با دستگاه الکتروفورز مویینه بررسی شد. ارقام مورد بررسی از نظر زنجیرهای A، B1، B2و B3و زنجیرهای بلندتر اختلاف معنی داری در سطح احتمال 1 درصد دارند. با استفاده از نتایج الکتروفورز مویین مشخص شد که در رقم های خوش کیفیت تر مانند دمسیاه زنجیرهای کوتاه (A) با درجه پلیمری شدن کمتر، بیشتر است. از نظر زنجیرهای B1و B2تفاوت زیادی بین رقم های مورد مطالعه مشاهده نشد. بیشترین تفاوت مربوط به زنجیرهای کوتاه A و زنجیرهای B3و بلند است. بنابراین، جهت بررسی های دقیق تر و دستیابی به دیدگاه های جدید در ارزیابی کیفیت، باید به تفاوت های ساختمانی پلیمرهای تشکیل دهنده ارقام نیز توجه شود.
    کلید واژگان: آمیلوپکتین, آمیلوز, برنج, کیفیت, نشاسته
    F. Habibi*, A. Yahyazadeh
    This study investigated the influence of type and structure of starch components on the cooking quality of Iranian rice varieties. Six traditional Iranian rice cultivars were harvested, their drying and moisture contents were adjusted, they were milled and their white grains and flour were evaluated in a completely randomized design. The starch properties of amylose content, gelatinization temperature and gel consistency were measured. Characterization of polymeric structure of amylose and amylopectin was evaluated using chromatographic methods. Although there was little difference in amylose content, gelatinization temperature and gel consistency, the results showed significant differences at the 1% level for amylose and amylopectin hot water-soluble components and degree of polymerization. The rice varieties of good quality were Hasansaraee, Tarom and Domsiah; these showed higher hot water-soluble amylose content in results of size exclusion chromatography. The chain length distribution of amylopectin chains and the degree of polymerization were determined by capillary electrophoresis. Selected varieties showed significant differences for A, B1, B2, B3 and longer chains at the 1% level. The results showed that good quality cultivars, such as Domsiah, had more short chains (A) with less polymerization. There was no difference between the B1 and B2 chains by cultivar. The greatest difference was found between short chains (A), B3 and long chains. Differences in the polymeric structure of rice grains also should be considered to obtain more accurate analysis and new insights into quality.
    Keywords: Amylose, Amylopectin, Quality, Rice, Starch
  • فاطمه حبیبی *، مریم فروغی
    برای درک بهترکیفیت پخت در برنج، لازم است کلیه ترکیبات موجود در دانه و برهمکنش بین آنها کاملا شناخته شده و مورد مطالعه قرار گیرد. در این تحقیق به منظور بررسی تاثیر پروتئین بر خصوصیات گرانروی یا ویسکوزیته، تعدادی از ارقام مختلف برنج ایرانی شامل حسن سرائی، خزر، درفک، بینام و هاشمی انتخاب گردید. با استخراج توسط محلول قلیائی رقیق، محتوای پروتئین حذف و سپس ویسکوزیته نشاسته با ماهیت قبل از استخراج مورد مطالعه قرار گرفت. نتیجه آزمایش تغییرات ویسکوزیته نمونه را در تغییرات دمایی پخت نشان داد و شامل حداکثر ویسکوزیته در طی حرارت دادن نمونه، حداقل ویسکوزیته، ویسکوزیته نهائی، فروریزش، برگشت پذیری، زمان رسیدن به حداکثر ویسکوزیته و درجه حرارت خمیری شدن بود. با افزایش درجه حرارت به خاطر جذب آب توسط گرانول های نشاسته و پروتئین، خواص ویسکوزیته یا گرانروی افزایش می یابد. تاثیر پروتئین بر کلیه صفات به استثناء حداکثر ویسکوزیته در سطح احتمال 1% معنی دار بود هرچند که تاثیر توام پروتئین و رقم در کلیه صفات معنی دار شد. بیشترین تاثیر پروتئین بر حداقل ویسکوزیته در رقم بینام(16/119+) وکمترین مقدار در رقم خزر(64/14+) مشاهده شد. در حین اندازه گیری گرانروی اگر نمونه در طی یک دوره زمانی سرد شود دوباره ویسکوزیته افزایش می یابد و در پایان آزمون، ویسکوزیته نهائی ثبت می شود. خروج پروتئین از نمونه باعث شد که ویسکوزیته نهائی در سطح پائین تری قرار بگیرد و بیشترین تاثیر در رقم هاشمی(25/99+) مشاهده شد. همچنین تاثیر پروتئین بر برگشت پذیری ژل حاصله در کلیه ارقام مورد بررسی معنی دار بود و بیشترین تاثیر در رقم خزر(19/95+) و کمترین در رقم حسن سرائی (87/23+) ثبت گردید. همچنین تاثیر پروتئین بر فروریختگی ژل در کلیه ارقام منفی بود. به طور کلی با حذف پروتئین، منحنی ویسکوزیته در زمان کمتری شروع به بالا رفتن می کند. در واقع پروتئین موجود در دانه برنج باعث می شود که خواص ژلاتینی شدن به تاخیر بیفتد و متعاقب آن مدت زمان بیشتری برای پخت آن نمونه نیاز باشد. برای هر رقم با آمیلوز مشابه تفاوت سرعت خمیری شدن، مشارکت پروتئین ها را در این امر نشان می دهد. بنابراین هرچند که نشاسته به عنوان مهمترین عامل در کیفیت برنج شناخته شده است اما پروتئین نیز می تواند به عنوان معیاری تاثیر گذار در نظر گرفته شود.
    کلید واژگان: برنج, کیفیت, نشاسته, پروتئین, ویسکوزیته
    Habibi. F., Foroughi. M
    In order to understand rice quality well، there is requirement for knowing all components of its seed and investigating their interaction. In this research، to investigate the effect of proteins on the viscosity properties، some of Iranian rice varieties including Hasan Sarai، Khazar، Dorfak، Binam، Hashemi were selected. Using extraction by dilute alkali، protein content deleted and then viscosity of extracted starch was compared with its properties before extraction. The result showed viscosity properties that changes in cooking temperature including Peak (maximum viscosity during heating the sample)، Trough، Final viscosity، Breakdown، Setback، Pasting temperature and pasting time. With rising the temperature due to absorption of water by the starch granules and protein، viscosity properties will increase. The effect of protein on all characteristics was significant at the 1% level except the maximum viscosity however the combined effects of protein and genotype was significant for all traits. The greatest impact of protein on the minimum viscosity was observed in Binam (+119. 16) and the lowest was observed in Khazar (+14. 64). When the sample is cooled during a period time، final viscosity again increases and at the end of test، final viscosity is recorded. Protein Removal from sample decreased the amount of final viscosity and the most influence was observed in Hashemi (+ 99. 25). The rate of setback is changes which occur upon cooling or of gelatinized starch. Effect of protein on setback of obtained gel was significant in all varieties and the most and the lowest effect recorded respectively in Khazar (+ 95. 15) and Hasan Sarai (+23. 87). Also، the effect of protein on the trough was negative in all varieties. With protein removal، viscosity curve will rise in less time. Actually، protein in rice grain، postpones emergence of gelatinization properties and subsequently increases required time for cooking. Different pasting rates for every variety with the same amylose content، implies involvement of proteins in this case. So، although starch has been known as the most important factor in rice quality، protein can also be considered as a measure of influence.
    Keywords: Rice, Quality, Starch, Protein, Viscosity
  • فاطمه حبیبی*، آسیه یحیی زاده، مریم حسینی چالشتری، کبری تجددی طلب
    مهم ترین عامل پذیرش ارقام برنج توسط مصرف کننده ایرانی کیفیت پخت و خوراک آن است. این تحقیق به منظور تعیین دقیق درجه حرارت ژلاتینی شدن نشاسته برنج به دو روش لیتل و گرماسنجی افتراقی، روی 10 نمونه از ارقام برنج محلی ایرانی انجام شد. ارقام انتخاب شده از نظر میزان آمیلوز و نمره دهی خواص ژلاتینی بر اساس روش لیتل در یک گروه بودند. با استفاده از منحنی حاصل از دستگاه گرماسنج افتراقی، معیارهایی نظیر انرژی لازم برای ژله ای شدن و درجه حرارت لازم برای شروع و تکمیل ژلاتینی شدن در ارقام مختلف به دست آمد. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که بین ارقام مختلف برنج از نظر کلیه خصوصیات حاصل از روش گرماسنجی افتراقی تفاوت های معنی دار وجود دارد، در حالی که در داده های حاصل از روش لیتل تفاوت معنی داری بین ارقام مشاهده نشد. بیشترین انرژی مورد نیاز برای غلبه بر ساختار کریستالی و ایجاد یک حالت ژلاتینی در رقم دم سرخ (48/11 ژول بر گرم) و کمترین مقدار در رقم حسن سرایی (44/6 ژول بر گرم) بود، در حالی که ارقام دم سرخ و حسن سرایی در روش لیتل نمره نزدیکی را از نظر میزان تغییرات در محیط قلیا نشان دادند. در ارقامی با آمیلوز مشابه، ایجاد کمپلکس بین آمیلوز- لیپید، باعث استحکام بیشتر ساختار کریستالی نشاسته شده و انرژی بیشتری برای غلبه بر آن در حین پخت نیاز است. نتایج نشان داد که همبستگی معنی داری بین درصد چربی و انرژی مورد نیاز برای ژلاتینی شدن در سطح احتمال 5 درصد وجود دارد. در مقایسه میانگین داده ها، کمترین درجه حرارت مورد نیاز برای شروع ژلاتینی شدن در رقم دم سفید (82/64 درجه سانتی گراد) و بیشترین آن در رقم دم سیاه (70/67 درجه سانتی گراد) بود. همچنین، همبستگی معنی داری بین درجه حرارت مورد نیاز برای شروع ژلاتینی شدن و درصد چربی در سطح احتمال یک درصد وجود داشت. نتایج این پژوهش نشان داد که روش لیتل یک روش سریع و مقرون به صرفه برای انتخاب ارقام و لاین هایی که نمره ژلاتینی شدن مناسبی (5-3) دارند، می باشد، اما در مواردی که روش لیتل قادر به توضیح تفاوت های بین ارقام نیست، روش گرماسنجی افتراقی می تواند جزئیات بیشتری از تفاوت های پخت بین ارقام برنج را توضیح دهد.
    کلید واژگان: برنج, درجه حرارت ژلاتینی شدن, کیفیت, گرماسنجی افتراقی, نشاسته
    Fatemeh Habibi*, Asieh Yahyazadeh, Maryam Hosseini Chaleshtary, Kobra Tajaddoditalab
    Rice cooking and eating quality are the most important factors for accepting a variety by consumers. To determine the accurate gelatinization properties of rice starch with Little and Differential Scanning Calorimeter (DSC) methods, this research was carried out on 10Iranian rice varieties. All varieties were similar in amylose content and gelatinization score with Little method. The starch properties such as gelatinization enthalpy (ΔH), onest temperature (T0), peak temperature (Tp), conclusion temperature (Tc) were measured by using of the curve derived from DSC. Analysis of variance showed significant differences between studied varieties for gelatinization parameters obtained from DSC method, but there weren’t the significant differences between varieties for gelatinization scores derived from Little’s method. The maximum and minimum enthalpy (ΔH) was observed in Domsorkh (11.48 j/g) and Hasssansaraee varieties (6.44 j/g), respectively, but Domsorkh and Hassansaraee varieties had similar scores for alkali spreading values from the Little’s method. In varieties with the same amylose content, lipid-amylose complex increase crystalline structure of starch so enthalpy for gelatinization will be increased. Data analysis showed that there was significant correlation between lipid content and enthalpy at 5% probability level. In mean comparisons between varieties, the minimum and maximum onest temperature (T0) were observed in Domsefid (64.82 oC) and Domsiah (67.7 oC) varieties, respectively. Also, there was the significant correlation between onest temperature and lipid content. Results from current research showed that the Little’s method is a rapid and economical method for selecting lines and varieties with suitable gelatinization properties (3-5 score), but DSC method can explain more details of cooking differences between varieties where Little’s method is unable to explain them.
    Keywords: Differential scanning calorimetry, Gelatinization temperature, Quality, Rice, Starch
فهرست مطالب این نویسنده: 7 عنوان
  • دکتر فاطمه حبیبی
    دکتر فاطمه حبیبی
نویسندگان همکار
  • دکتر سید مصطفی صادقی
    : 1
    دکتر سید مصطفی صادقی
    دانشیار اصلاح نباتات، زراعت و اصلاح نباتات، دانشکده کشاورزی، واحد لاهیجان، دانشگاه آزاد اسلامی، لاهیجان، ایران
بدانید!
  • این فهرست شامل مطالبی از ایشان است که در سایت مگیران نمایه شده و توسط نویسنده تایید شده‌است.
  • مگیران تنها مقالات مجلات ایرانی عضو خود را نمایه می‌کند. بدیهی است مقالات منتشر شده نگارنده/پژوهشگر در مجلات خارجی، همایش‌ها و مجلاتی که با مگیران همکاری ندارند در این فهرست نیامده‌است.
  • اسامی نویسندگان همکار در صورت عضویت در مگیران و تایید مقالات نمایش داده می شود.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال