به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

abdollah kavian

  • غلامعلی هلاکو*، عبدالله کاویان، رضا کمالی، کریم نوبری

    سابقه و هدف آزمایش:

    انتخاب نژاد با عملکرد اقتصادی مناسب یکی از چالش برانگیزترین تصمیماتی است که دامداران باید اتخاذ کنند. نژاد هلشتاین در چند دهه گذشته برای افزایش تولید شیر به کشور وارد شده است. این نژاد تقریبا بدون مطالعه قبلی در اقلیم های مختلف ایران از جمله استان گلستان پراکنده شده است. هلشتاین نژادی با تولید شیر بالا و حساس به تنش گرمایی است. این نژاد در استان گلستان شاخص های تولیدمثلی و اقتصادی مناسبی نداشته است. از سوی دیگر، نژادهای دو منظوره مانند مونت بلیارد با مصرف خوراک کمتر تنش حرارتی کمتری را تجربه می کنند. لذا این تحقیق به منظور ارزیابی عملکرد برخی از صفات تولیدمثلی و تولید شیر در نژاد هلشتاین، نژاد مونت بلیارد و آمیخته های آن ها با هدف معرفی نژاد مناسب در منطقه انجام شد.

    مواد و روش ها

    این مطالعه برای ارزیابی اقتصادی برخی صفات تولید مثلی و تولید شیر گاوهای هلشتاین با گاوهای مونت بلیارد و آمیخته های آن ها در شمال استان گلستان، ایران اجرا شد. در این مطالعه 395 راس گاو در قالب طرح طرح کاملا تصادفی مورد ارزیابی قرار گرفتند. شاخص هایی نظیر سن اولین تلقیح و زایش، روزهای باز، فاصله گوساله زایی و تعداد تلقیح منجر به باروری، طول دوره آبستنی، وزن تولد گوساله و تولید شیر گاوهای خالص نژاد هلشتاین، مونت بلیارد و نیز کراس های 50 :50 و 25:75 هلشتاین× مونت بلیارد به مدت 5 سال در یک نقطه جغرافیایی و مدیریت یکسان بررسی شد. داده های هواشناسی از بازه سال1390 تا 1399 با رویکرد ترسیم شرایط محیط پرورش دام، تجزیه و تحلیل شد.

    یافته ها

    بررسی نتایج داده های بلند مدت هواشناسی نشان داد، شاخص حرارتی رطوبتی قریب به شش ماه بالای 68 واحد بوده و گاوهای شیری پرتولید در این منطقه احتمالا شرایط تنش گرمایی را تجربه می-کنند. بر اساس داده های این تحقیق گاوهای هلشتاین روزهای باز بیشتری را نشان دادند، به طوری که تعداد تلقیح منجر به باروری در این نژاد افزایش یافته و هزینه های نگهداری، خوراک و همچنین هزینه تلقیح مصنوعی و تاخیر در آبستنی مزرعه افزایش یافت. فاصله گوساله زایی در نژاد مونت بلیارد، هلشتاین آمیخته های 75% مونت بلیارد×25%هلشتاین، 50% هلشتاین×50% مونت بلیارد به ترتیب 31/398، 48/392، 59/387 و 73/421 روز بود.

    نتیجه گیری

    نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد بازده تولید مثلی گاوهای نژاد مونت بلیارد در استان گلستان بهتر از نژاد هلشتاین بوده و از سوی دیگر گوساله های سنگین تری تولید شد. به نظر می رسد شرایط تنش گرمایی در منطقه، در گاوهای هلشتاین با تولید شیر بالاتر موثرتر بوده است. ارزیابی اقتصادی تولید شیر و طول عمر اقتصادی گله بدون در نظر گرفتن تولید گوشت، نژاد مونت بلیارد بهتر از هلشتاین بود. به نظر می رسد پرورش نژاد مونت بلیارد در شرایط گرم و نیمه گرمسیری شمال استان گلستان گزینه مناسب تری نسبت به نژاد هلشتاین باشد.

    کلید واژگان: ارزیابی اقتصادی, تنش گرمایی, شاخص تولید مثل, مونت بیلیارد, هلشتاین
    Gholamali Halakoo *, Abdollah Kavian, Reza Kamali, Karim Nobari
    Background and objectives

    Selecting a breed with appropriate economic performance is one of the most challenging decisions that cattle farmers have to make. The Holstein breed has been imported to the country in the past few decades to increase milk production. This breed is scattered in different climates of Iran, including Golestan province, almost without previous study. Holstein is a breed with high milk production and sensitivity to heat stress. This breed in Golestan province did not have suitable reproductive and economic indicators. On the other hand, dual-purpose breeds, such as Montbéliarde, experience less thermal stress with less feed consumption. Therefore, the research was conducted to evaluate the performance of some reproductive traits and milk production of the Holstein breed, Montbéliarde breed, and hybrids to recommend a suitable breed in the region.

    Materials and methods

    This study was carried out to evaluate the economic characteristics of some reproductive traits and milk production of Holstein cows with Montbéliarde cows and their crossbreeds in Golestan province in northern Iran. In this study, 395 cows were evaluated in the form of a completely randomized design. Indicators such as the age of first insemination and calving, open days, calving interval and the number of inseminations leading to fertility, length of pregnancy period, calf birth weight, and milk production Holstein, Montbéliarde, and 50:50 and 25 crosses: 75 Holstein x Montbéliarde were studied for 5 years in the same geographical point and same management. Meteorological data from 1390 to 1399 was analyzed with the approach of drawing the conditions of livestock breeding environment.

    Results

    Investigating the results of long-term meteorological data showed that the temperature-humidity index has been above 68 for almost six months, and high-yielding dairy cows in this region are probably experiencing heat stress conditions. Based on the data of this research, Holstein cows showed more open days, so the number of inseminations leading to fertility in this breed increased, and the cost of maintenance, feed, as well as cost artificial insemination, and delay in pregnancy on the farm increased. The calving interval in the Montbéliarde breed, Holstein mixed with 75% Montbéliarde x 25% Holstein, 50% Holstein x 50% Montbéliarde was 398.31, 392.42, 387.59, and 421.72 days, respectively.

    Conclusion:

    The results of this research showed that the reproduction efficiency of Montbeliarde breeds cows in Golestan province was better than Holstein breed, moreover, heavier calves were produced. It seems that heat stress conditions in the region were more effective in Holstein cows with higher milk production. In an economic evaluation of milk production and herd longevity without considering meat production, the Montbéliarde breed was better than Holstein. It seems that breeding the Montbéliarde breed in the warm and semi-tropical conditions of the north of Golestan province is a more suitable option than the Holstein breed.

    Keywords: economic evaluation, Heat stress, reproduction index, Mont Billiard, Holstein
  • کریم نوبری*، محمود وطن خواه، سید داود شریفی، ناصر امام جمعه کاشان، مهدی مومن، عبدالله کاویان

    همه نژادهای گوسفندان بومی ایران بجز نژاد زل، دنبه دار هستند و علیرغم درصد چربی لاشه کمتر بره های نر نسبت به ماده ها، دارای وزن دنبه بیشتری می باشند. استفاده از میزان تنوع درون نژادی جهت تغییر ژنتیکی مستلزم اندازه گیری دقیق وصحیح وزن دنبه در دام های تحت انتخاب می باشد. هدف این مطالعه مقایسه روش های مدل سازی شبکه عصبی مصنوعی (ANN) و مدل خطی جهت پیش بینی وزن دنبه در گوسفند از روی وزن بدن و اندازه های مختلف ابعاد دنبه بود. برای مدل سازی جهت برآورد وزن دنبه، تعداد 32 بره از نژادهای شال و زندی، آمیخته های زندی×شال، زل×زندی و زل×شال تهیه گردید. ورودی های مدل شامل نوع تولد، جنسیت، نژاد، عرض بالای دنبه، عرض میانی دنبه، عرض پایین دنبه، ارتفاع دنبه و وزن بدن قبل از کشتار و خروجی مدل وزن دنبه بود. صفات وزن بدن، نژاد و عرض میانی دنبه به ترتیب با مقادیر 83/0، 82/0- و 80/0 دارای بیشترین همبستگی با وزن دنبه داشتند. پارامترهای برازش بهترین مدل شبکه عصبی مصنوعی دارای ضرایب تبیین 99/0 و مجذور میانگین مربعات خطای(RMSE) 3/70 گرم بودند. میزان پارامترهای مذکور در مدل خطی به ترتیب 89/0 و 86/263 گرم بود. نتایج حاصل از بسط مطالعه اصلی، وجود پیچیدگی روابط متقابل بین ورودی های مدل را نشان داد. این پژوهش امکان پیش بینی دقیق و صحیح وزن دنبه نژادها و آمیخته های مختلف را با استفاده از شبکه عصبی به اثبات رساند. این مطالعه همچنین نشان داد که برآورد وزن دنبه از روی صفات قابل اندازه گیری در گوسفند با استفاده از مدل شبکه عصبی مصنوعی با صحت و دقت بیشتری نسبت به مدل خطی انجام می شود.

    کلید واژگان: مدل سازی, شبکه عصبی, آمیخته, وزن دنبه, کیفیت لاشه
    Karim Nobari *, Mahmoud Vatankhah, Sayed Davood Sharifi, Nasser Emam Jomea Kashan, Mehdi Momen, Abdollah Kavian

    All breeds of Irannians sheep except Zel has a fat tail, and despite their lower carcass fat percentage, male lambs have higher fat-tail weight. Using within breed genetic variation requires accurate and precise measuring of fat tail weight on candidates of selection. The aime of this study was comparision of artificial neural network (ANN) modeling and linear modeling methods to prediction of fat tail weight, using body weight and different tail dimensions. 32 lambs of Chal and Zandi breeds,crosses of Zandi×Chal,Zel×Zandi and Zel×Chal hybrids were used for modeling to an estimation of fat-tail weight. Inputs of the model was birth type, sex, breed, upper width , mid width and lower width of fat tail,fat tail height and body weight, output of the model was fat tail weight. body weight, genotype, and fat tail mid-width had the largest positive correlations with fat-tail weight,0.83,-0.82 and0.80,respectively. The adequacy parameters of the best artificial neural network model had a coefficient determination of 0.99 and a mean squared error(RMSE)of 70.3g. The values of these estimated parameters by the multiple linear model were 0.891 and 263.86, respectively. The results of the extension of the original study showed the complexity of the interactions between the model inputs. Present research approved to accurate and unbiased estimation of tail weight of different breeds and crosses using artificial neural network. Furthermore, present study showed that ANN model can be used for accurate and presise estimation of fat tail weight using measured traits on sheep,than linear model.

    Keywords: modeling, Neural network, Crossbreed, Fat-tail weight, Carcass quality
  • عبدالله کاویان*، رضا کمالی، کاظم یوسفی کلاریکلایی، کریم نوبری

    این آزمایش به منظور تعیین ارزش غذایی و قابلیت هضم برون تنی سیلاژ پنج رقم سورگوم علوفه ای شامل: (ایکریست520)، (ایکریست625)، (ایکریست623)، (ایکریست632) واسپید فید در قالب طرح کاملا تصادفی با 5 تکرار انجام شده است. عملکرد ماده خشک و پروتئین خام ارقام سورگوم تعیین شد و سپس در سطل های پلاستیکی سیلو گردید. عملکرد ماده خشک و پروتئین خام بین ارقام سورگوم سیلو نشده متفاوت بود(P<0.05). رقم ایکریست520، دارای بیشترین عملکرد و اسپیدفید دارای کمترین عملکرد بود. ترکیب شیمیایی ارقام سیلو شده اختلاف معنی داری با هم داشت (P<0.05). سیلاژ رقم اکریست 625 دارای بیشترین چربی، کربوهیدرات های محلول و انرژی قابل متابولیسم، و رقم اسپیدفید دارای بیشترین میزان الیاف نامحلول در شوینده اسیدی و نیتروژن آمونیاکی بود. قابلیت هضم ماده خشک و ماده آلی و انرژی قابل متابولیسم سیلاژ پنج رقم سورگوم متفاوت بود. قابلیت هضم ماده خشک و ماده آلی سیلاژهای دو رقم هیبرید ایکریست 625 (به ترتیب: 13/57 و17/54 درصد) و ایکریست 623 (30/56 و 04/55 درصد) بیشتر از بقیه ارقام بود (05/0>p).بیشترین میزان انرژی قابل متابولیسم در سیلاژ رقم های ایکریست 625 و ایکریست623 (به ترتیب 8/7 و6/7 مگاژول در کیلو گرم) مشاهده شد. به طورکلی، به لحاظ مصرف تازه خوری، رقم ایکریست520، به دلیل تولید ماده خشک و پروتئین زیادتر نسبت به بقیه ارقام (به ترتیب 18487 و 1400 کیلوگرم در هکتار) و رقم ایکریست625 به صورت سیلو شده، از نظر میزان انرژی قابل متابولیسم بیشتر، نسبت به بقیه ارقام، ارجحیت دارند.

    کلید واژگان: سیلاژ سورگوم علوفه ای, انرژی قابل متابولیسم, خصوصیات سیلویی, قابلیت هضم برون تنی
    Abdollah Kavian *, R. Kamali, K. Yosefi, K. Nobari

    This study aimed to investigate the nutritive value and in vitro digestibility of the silage from five varieties of sorghum involving (ICRISAT623×R165, ICRISAT632×R165, ICRISAT625×165, ICRISAT520×166 and speed feed) in a completely randomized design with five replicates. The dry matter(DM) and crude protein(CP) yield of the sorghum varieties were determined and then were ensiled in plastic buckets. The difference between sorghum varieties was significant in terms of DM and CP content before ensiling. ICRISAT520 ×R166 had the highest DM and CP yield and Speed Feed cultivar had the lowest yield. The results showed that silage cultivars had a significant difference in chemical composition (P <0.05). ICRISAT625 ×R165 had the highest content of fat, water soluble carbohydrates (WSC), and metabolism energy (ME) and Speed Feed had the highest amount of acid detergent fiber (ADF) and ammonia nitrogen (NH3-N). There was a significant difference between 5 cultivars in estimating of dry matter digestibility (DMD), organic matter digestibility (OMD) and metabolizable energy (ME). DMD and OMD in silage of ICRISAT625×625 (57.71% and 54.17%) and ICRISAT625×623 (56.30% and 55.04%) were higher than the rest of the cultivars. The highest ME was observed in ICRISAT625×165(7/8 MJ/Kg) and ICRISAT623 ×R165 (7/6 MJ/Kg). Generally, in terms of fresh consumption ICRISAT520×166 is recommended for cultivating in Golestan province due to higher DM and CP production than other cultivars (18487 and 1400 kg ha-1 respectively), but ICRISAT625 × R165 variety of sorghum silage is superior to other cultivars in terms of ME.

    Keywords: Sorghum Silage, Metabolizable energy, Silage Quality, In vitro digestibility
  • محمد پاسندی، سیدعلی حسینی، عبدالله کاویان
    این تحقیق برای تعیین ترکیبات شیمیایی و قابلیت هضم 5 گونه مرتعی نسبتا خوشخوراک شامل: Frankenia hirsuta، Halocnemum strobilaceum، Halostachys caspica، Plantago coronopus،Salsola turcomanica در مراتع شور و قلیای شمال استان گلستان انجام شد. نمونه برداری گیاهان مورد مطالعه بطور تصادفی در دو مرحله رشد فنولوژیکی (رویشی و رسیدن بذر) انجام گرفت. شاخص های ماده خشک، پروتئین خام، دیواره سلولی بدون همی سلولز(ADF)، لیگنین و خاکستر در آزمایشگاه با روش های استاندارد تعیین شدند. قابلیت هضم ماده خشک و ماده آلی با استفاده از شیرابه شکمبه گاومیش به روش Invitro تعیین شد. به منظور تجزیه و تحلیل آماری داده ها از آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با 10 تیمار و 5 تکرار استفاده شد. نتایج نشان داد که مراحل فنولوژیکی و گونه بر اغلب شاخص های کیفی اندازه گیری شده دارای تفاوت معنی داری بود. با افزایش سن گیاه مقدار پروتئین خام، قابلیت هضم ماده خشک، ماده آلی، انرژی قابل هضم و قابل متابولیسم کاهش یافت در صورتیکه ماده خشک، ADF و لیگنین افزایش یافت. در هر دو مرحله فنولوژیکی، گونه S. turcomanica دارای کمترین درصد ADF بود در صورتیکه گونهP. coronopusدارای بیشترین درصد بود. بیشترین و کمترین درصد لیگنین به ترتیب در گونه های F. hirsute و S. turcomanica مشاهده شد. کاهش مقدار پروتئین خام در اثر مرحله فنولوژیکی در گونه های F. hirsute وH. caspicaبیشترین و در گونه S. turcomanicaکمترین بود. بیشترین درصد قابلیت هضم ماده خشک و ماده آلی در هر دو مرحله فنولوژیکی در گونه S. turcomanicaمشاهده شد و اختلاف معنی داری با گونه های دیگر داشت. نتایج کلی نشان داد که گونه S. turcomanica کیفیت علوفه ای بالاتری در مقایسه با گونه های دیگر دارد و کیفیت علوفه گونه ها در مرحله رویشی بیشتر از مرحله بذردهی بود.
    کلید واژگان: ترکیبات شیمیایی, قابلیت هضم, مرحله رشد, گیاهان شورپسند, استان گلستان
  • عبدالله کاویان*، محمد پاسندی
    خردل علوفه ای با نام علمی Brassica juncea(L) گیاهی است یک ساله که از یک تا 2 متر رشد میکند. به منظور بررسی اثر سطوح مختلف ملاس بر کیفیت و ارزش غذایی گیاه خردل علوفه ای از سه سطح صفر، 3 و 6 درصد ملاس در قالب طرح کاملا تصادفی با 5 تکرار استفاده شد. گیاه خردل علوفه ای خرد شده در قطعات 2 سانتیمتری در سطل های 10 کیلویی فشرده و ذخیره گردید. بعد از 45 روز ویژگی ظاهری ( رنگ، بو و ساختمان سیلاژ) ، ترکیبات شیمیایی (ماده خشک، پروتئین خام، الیاف خام، دیواره سلولی بدون همی سلولزو خاکستر خام) و نیز قابلیت هضم آزمایشگاهی مواد سیلویی اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که کیفیت سیلاژ بر اساس Flieg Point در هر سه تیمار در حد قابل قبولی می باشد. افزودن ملاس اثر معنی داری روی pH سیلاژ نداشت. با افزودن ملاس مقدار ازت امونیاکی سیلاژ کاهش و مقدارکربوهیدرات های محلول سیلاژ افزایش یافت(05/0>P). اثر افزودن ملاس روی مقدار ماده خشک، پروتئین خام، الیاف خام، ماده آلی و دیواره سلولی بدون همی سلولز(ADF) معنی دار نبود. قابلیت هضم ماده خشک (DMD)، ماده آلی(OMD) و ماده آلی در ماده خشک(DOMD) با افزودن ملاس افزایش یافت(05/0>P). بیشترین قابلیت هضم ماده خشک(7/64) و ماده آلی(11/60) در تیمار 3 مشاهده شد. به طور کلی نتایج این آزمایش نشان می دهد که گیاه خردل علوفه ای را می توان بدون ماده افزودنی ملاس سیلو نمود، اما باافزودن ملاس در سطح 6 درصد، کیفیت و ارزش غذایی سیلاژ بهبود می یابد.
    کلید واژگان: خردل علوفه ای, ارزش غذایی, کیفیت تخمیر, قابلیت هضم
    Abdollah Kavian *, Mohammad Pasandi
    Brassica juncea (L) belongs to the Cruciferae plant family commonly known as the mustard family. It is grown to a height of one to two meters. In order to investigate the effect of molasses on the fermentation quality and nutritive value of fodder mustard (Brassica Mustard), the three levels of molasses in a completely randomized design with five replicates were used. For this purpose mustard fodder was obtained at dent stage, chopped with an average particle length of 2 Cm and were preserved in 10Kg plastic boxes by mixing molasses at 0 , 3 and 6% of forage dry matter with five replicates. Silos were kept at room temperature and opened at 45 days for determination of pH , apparent specificity of silage( smell, structure and color), chemical composition(DM, CP, CF, NDF, ADF, ash , WSC and In Vitro digestibility. All of the silages had desirable degree of quality based on Flieg Point . NH3-N value concentration of silage decreased and WSC increased with increasing level of molasses addition (P>0.05). The effect of molasses on DM, CP, CF, OM and ADF contents was non- significant. The OMD(organic matter digestibility), DMD(dry matter digestibility) and DOMD( Digestibility of Organic Matter in the Dry) were increased by ensiling with molasses. The highest DMD(64.7%) and OMD(60.01%) were observed in treatment T3. In conclusion it was shown that mustard fodder can be effectively ensieled without molasses. However , additional 6% molasses to fodder of Mustard resulted in improved fermentation quality and nutritive value of silage.
    Keywords: Mustard fodder, Nutritive Value, Fermentation Quality, digestibility
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال