به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب

abdollah parsa

  • پرستو سلطانی، یدالله مهرعلیزاده*، سکینه شاهی، عبدالله پارسا، علی بیرمی پور
    هدف

    انتخاب مدیران به گونه ای که بتوانند رسالت ها و ماموریت های نظام های آموزشی را محقق نماید، یکی از مسئله ها و چالش های جدی و استراتژیک آموزش وپرورش است. ازاین رو، شناخت عوامل موثر و دخیل در انتخاب مدیران مدارس به دلیل شایسته ‏گزینی و شایسته‏ گماری آن‏ها ضرورت دارد. لذا پژوهش حاضر با هدف شناسایی و اولویت‏ بندی عوامل موثر بر انتخاب مدیران مدارس انجام گرفت.

    روش

    این پژوهش از نوع پژوهش‏ های آمیخته بود که در سال 1402 با استفاده از روش فراترکیب و تحلیل مضمون انجام گرفت. ازنظر هدف، کاربردی - توسعه ‏ای و ازنظر روش توصیفی - پیمایشی بوده است. در مرحله اول با جستجو در پایگاه ‏های مختلف علمی تعداد 357 منبع اولیه در بازه زمانی 2000 تا 2023 که به کلیدواژه های پژوهش اشاره شده بود، استخراج گردید. سپس با در نظر گرفتن معیارهای موردنظر تعداد 34 مقاله و 7 نفر خبره با استفاده از روش نمونه‏ گیری هدفمند معیار انتخاب گردید. روایی داده‏ ها با بهره ‏گیری از آزمون کاپا 79 درصد به دست آمد. در ادامه با استفاده از تکنیک تحلیل مضمون و نرم‏افزار مکس کیودا، منابع منتخب مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.

    یافته ‏ها:

     یافته‏ ها نشان از 93 مضمون پایه، 78 مضمون سازمان‏ دهنده و 13 مضمون فراگیر (صلاحیت ‏‏ها؛ مهارت‏‏ ها؛ رهبری؛ بومی‏ گرایی؛ ذی نفعان؛ قدرت؛ مدیریت مشارکتی؛ تجربه؛ حرفه‏‏ گرایی؛ معنویت‏‎گرایی؛ تعهد سازمانی؛ پاسخگویی؛ شبکه‏ سازی) دارد. به منظور اولویت‏ بندی عوامل ازنظر درجه اهمیت، با بهره ‏گیری از نظرات 7 نفر از خبرگان دانشگاه شهید چمران اهواز و اداره کل آموزش وپرورش استان خوزستان و با استفاده از نرم افزار SPSS (رتبه‏ بندی فریدمن) عوامل یادشده رتبه‏ بندی شدند.

    نتیجه ‏گیری:

     نتایج نشان داد عوامل "شبکه‏ سازی" "صلاحیت و شایستگی محوری" و "ذینفعان" به ترتیب از بیش‏ترین درجه اهمیت برخوردارند؛ بنابراین برنامه‏ ریزان و سیاست‏ گذاران آموزش وپرورش بایستی در انتخاب و انتصاب مدیران مدارس علاوه بر عوامل دیگر به سه عامل دارای اهمیت توجه ویژه‏ ای داشته باشند.

    کلید واژگان: انتخاب, مدیران مدارس, فراترکیب, تحلیل مضمون
    Parastoo Soltanii, Yadollah Mehralizadeh *, Sakineh Shahi, Abdollah Parsa, Ali Beiramy
    Objective

    Choosing managers in such a way that they can realize the missions and missions of educational systems is one of the serious and strategic issues and challenges of education. Therefore, it is necessary to know the effective and involved factors in the selection of school principals due to their meritorious selection and appointment. Therefore, the current research was conducted with the aim of identifying and prioritizing factors affecting the selection of school principals.

    Methods

    This research was a type of mixed research that was carried out in 1402 using the method of metacomposition and thematic analysis. In terms of purpose, it was applied-developmental and in terms of descriptive-survey method. In the first stage, by searching in various scientific databases, 357 primary sources were extracted in the period from 2000 to 2023, which were mentioned in the keywords of the research. Then, considering the desired criteria, the number of 34 articles and 7 experts were selected using the purposeful sampling method. The validity of the data was obtained by using the Kappa test of 79%. Next, selected sources were analyzed using the theme analysis technique and Max qda software.

    Results

    The findings show 93 basic themes, 78 organizing themes and 13 overarching themes (competencies, skills, leadership, indigenization, stakeholders, power, collaborative management, experience, professionalism, spirituality, organizational commitment, accountability, networking), as effective factors on the selection of school principals in Iran. In order to prioritize the factors in terms of their importance, using the opinions of 7 experts from Shahid Chamran University of Ahvaz and the General Department of Education of Khuzestan province, and using SPSS software (Friedman ranking), the mentioned factors were ranked.

    Conclusion

    The results showed that the factors of "networking", "core competency" and "stakeholders" have the highest degree of importance, respectively. So; Education planners and policymakers should pay special attention to three important factors in selecting and appointing school principals in addition to other factors.

    Keywords: Selection, School Principals, Meta Combination, Theme Analysis
  • فرهاد نجاتی، یدالله مهرعلیزاده*، سکینه شاهی، عبدالله پارسا

    مطالعه حاضر با هدف کاوش و ارزیابی این سوال انجام شده که چگونه می توان از ظرفیت ها و استعدادهای انقلاب صنعتی چهارم برای، تدوین و توسعه استانداردهای آموزشی بخش صنعت سازمان آموزش فنی و حرفه ای بهره برداری شود؟ برای بررسی اهداف این پژوهش از روش تحقیق اکتشافی استفاده شده است. درانجام این روش از روش فراترکیب در بخش کیفی (اسناد و مدارک علمی) و روش توصیفی کمی (پرسشنامه محقق ساخته) اطلاعات مورد نیاز از اسناد، گزارش ها و مقالات علمی چاپ شده مرتبط با انقلاب صنعتی چهارم، مهارت و استانداردهای آموزشی فنی و در مجلات معتبر انگلیسی و فارسی و سازمان آموزش فنی و حرفه ای و شرکت شهرک های صنعتی خوزستان جمع آوری گردید.  نتایج پژوهش نشان داد: نخست:  مهارت های دیجیتالی، تحلیل داده، امنیت سایبری، حل مسئله، خلاقیت، ارتباطات، همکاری انرژی و فناوری انرژی تجدیدپدیر در انقلاب صنعتی چهارم در اولویت آموزش و یادگیری هستند. دوم شرکت های مستقر در شرکت شهرک های صنعتی اهواز در سطح مبتدی این انقلاب قرار دارند و درصد بسیار اندکی از دوره های آموزشی در این زمینه طراحی و اجرا شده است. سوم، استانداردهای آموزشی سازمان آموزش فنی و حرفه ای کشور و استان خوزستان در راستای تحولات مهارتی و استانداردهای صنعتی نوین بازنگری و بازطراحی نشده است. در نتیجه ضرورت بازمهندسی استانداردهای آموزشی بخش صنعت در پرتو تحولات انقلاب صنعتی در آموزش فنی و حرفه ای و نیازهای آموزشی شرکت های صنعتی احساس و عدم توجه به آن می تواند قدرت رقابت پذیری و کارایی و اثربخشی صنایع را با تهدید مواجه سازد.

    کلید واژگان: انقلاب صنعتی چهارم, استانداردهای آموزشی, آموزش فنی و حرفه ای, مهارت های نرم و سخت
    Farhad Nejati, Yadollah Mehralizadeh*, Sakineh Shahi, Abdollah Parsa

    The present study was carried out with the aim of exploring and evaluating the question that how can the advantages of the fourth industrial revolution be exploited for the formulation and development of educational standards of the industry sector of the Technical and Vocational Education Organization? Exploratory research method has been used to investigate the objectives of this research. In order to carry out this method, the meta-eval;uation method in the qualitative part and the quantitative descriptive method required information from documents, reports and printed scientific articles related to the 4IR, skills and technical education standards and It was collected in prestigious English and Persian magazines and technical and vocational education organization and Khuzestan Industrial Towns Company. The results of the research showed: First: digital skills, data analysis, cyber security, problem solving, creativity, communication, energy cooperation and renewable energy technology are the priority of education and learning in 4IR. Second, the companies based in Ahvaz Industrial Towns are at the beginner level of this revolution, and a few training courses have been designed and implemented in this field. Third, the educational standards of the Technical and Vocational Education Organization of the country and Khuzestan,It has not been regulated in this regard. As a result, the necessity of re-engineering these standards is felt in the light of the developments of the industrial revolution in technical and vocational education and the educational needs of industrial companies, and not paying attention to it can threaten the competitiveness, efficiency and effectiveness of industries.

    Keywords: Fourth Industrial Revolution, Educational Standards, Technical, Vocational Education, Soft, Hard Skills
  • فرزانه قاسمی، عبدالله پارسا*، یدالله مهر علیزاده، سکینه شاهی

    پژوهش حاضر باهدف طراحی الگوی برای ایجاد شهر یادگیرنده با محوریت دانشگاه در کلان شهر اهواز از منظر برنامه ریزی آموزشی انجام شده است. این پژوهش از نوع مطالعات کیفی به روش داده بنیاد است. جامعه آماری شامل استادان دانشگاه شهید چمران اهواز و کارشناسان و مدیران شهرداری کلان شهر اهواز بوده و روش نمونه گیری به صورت هدفمند و گلوله برفی تا جایی ادامه یافت که پژوهشگر با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته با 23 نفر از اعضای نمونه به اشباع نظری رسید. تحلیل داده ها با استفاده از رویه های نظام مند کوربین و اشتراوس انجام شد که شامل کدگذاری مفاهیم و شکل دادن به نظریه است. تعداد 834 کدباز استخراج و از تلفیق آن ها تعداد 38 مقوله احصاء گردید.طی سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی، الگوی ایجاد شهر یادگیرنده با محوریت دانشگاه در شش مقوله اصلی ایجاد شهر یادگیرنده (شرایط علی، پدیده محوری، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، راهبردها و پیامدهای) ارایه شده است. این الگوی طراحی شده می تواند به عنوان یک الگوی راهبردی و یا عملیاتی در شهرداری کلان شهر اهواز مورداستفاده قرار گیرد.نتایج پژوهش نشان می دهد، پیامدهای ایجاد شهر یادگیرنده درنتیجه تعامل دانشگاه و شهرداری، رشد و بلوغ اجتماعی شهروندان، تناسب توزیع خدمات آموزشی با توزیع جمعیت شهری، توسعه فعالیتهای آموزشی و تعاملات فرهنگی در شهر، توسعه انجمن ها و شبکه های علمی_فرهنگی، تصمیم گیری های علمی و مطلوب تر در سطح شهر، افزایش تعاملات دانشگاه و شهرداری، ،تعالی فضا و منظر شهری و توسعه فضای یادگیری، ایجاد ضمانت ارایه پیوست آموزش شهروندی برای همه پروژه های شهر یادگیرنده، افزایش تعاملات شهرداری در سطح ملی و بین المللی است.

    کلید واژگان: شهر یادگیرنده, دانشگاه, شهرداری, اهواز, داده بنیاد
    Farzaneh Ghasemi, Abdollah Parsa *, Yadollah Mehralizadeh, Sakineh Shahi

    This study aimed at designing a model for developing a learning city with focus on university in metropolis city of Ahvaz from the perspective of educational planning. The research is based on the Grounded theory. The statistical population included faculty members of Shahid Chamran University and Ahwaz municipality managers and sampling was purposeful and snow ballets till the researcher after interviewing 23 samples reached a saturated decision. With analyzing the data of the interviews, 834 open codes extracted that from combination of them, 38 categories developed and after 3 steps of open coding, axial coding and selective coding, learning city model with focus on university with six main categories (condition of creation, phenomenon aligned, background conditions, modeling condition, strategies and consequences) presented. The designed model could be used as a strategic or operational model in municipality of Ahvaz city. Based on the data of this research, consequences of collaboration of municipality and university could be define as follows: social growth and maturating of the citizens, developing of social urban activities, increasing of cultural and scientific associations, improving urban decisions,upgrading of university and municipality cooperation, Appropriateness of the distribution of educational services with the distribution of the urban population, innovation in urban views and perspective and making necessary to providing tutorials for any projects in the learning city and improving the municipality collaboration in national and international levels.

    Keywords: Learning city, university, municipality, Ahvaz, grounded theory
  • محمد لطیفی، سید عباس رضوی*، عبدالله پارسا

    این پژوهش با هدف آگاهی از میزان استفاده دبیران از شوخ طبعی مناسب و نامناسب در فرایند تدریس انجام شد. پژوهش حاضر یک پژوهش کمی و کاربردی و از لحاظ روش گردآوری داده ها، توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دوره اول و دوم متوسطه شهر شوش(استان خوزستان) در سال تحصیلی 99-1398 بود. حداقل حجم نمونه طبق جدول مورگان محاسبه شد و در مجموع 366 دانش آموز با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم جامعه انتخاب شدند. داده‏های موردنیاز از طریق پرسشنامه شوخ طبعی مناسب و نامناسب (Frymier et al., 2008) گردآوری شد. با استفاده از آلفای کرونباخ، پایایی پرسشنامه شوخ طبعی مناسب و نامناسب 95/0 تعیین گردید. برای تحلیل داده ها از آزمون تی تک گروهی، تی مستقل و تی وابسته استفاده شد. یافته‏های پژوهش نشان داد دبیران در تدریس از شوخ طبعی مناسب بیشتر از شوخ طبعی نامناسب استفاده کرده بودند. البته به طور کلی میزان استفاده آنان از شوخ طبعی (مناسب و نامناسب) کمتر از متوسط بود. دیگر یافته این پژوهش نشان داد دبیران مرد بیشتر از دبیران زن، از انواع شوخ طبعی در فرآیند تدریس استفاده کرده اند.

    کلید واژگان: شوخ طبعی, تدریس, برنامه درسی, شوخ طبعی مناسب و نامناسب, دوره متوسطه
    Mohamad Latifi, Seyed Abbas Razavi *, Abdollah Parsa
    Introduction

    The purpose of the present study is to explore the extent to which teachers use appropriate and inappropriate humor during the teaching process. Humor in education is an essential tool that can help teachers to enhance student learning by creating a motivating classroom environment. Using humor in the classroom requires certain techniques and principles that can be learned. Some types of humor have positive results and increase the effectiveness of teaching. In contrast, there are other types of humor that, when used in the teaching process, have negative effects on the teaching and learning process. In this regard, the category that has been studied in this study is the category of Frymier et al. (2008, p.5,4) which classifies humor in teaching in to two categories: appropriate humor and inappropriate humor. Appropriate humor means that humor is not offensive or appropriate for the classroom. Inappropriate humor is a type of humor that is offensive or not appropriate for the classroom.

    Method

    This research is a quantitative research based on statistical analysis of numerical information in terms of approach and data collection method. In terms of purpose, it is applied and in terms of nature and method, it is a descriptive research, survey type. The statistical population of this study included all secondary school students in Shush city (Khuzestan province) in the academic year 2019-2020. The minimum sample size was calculated according to Morgan table and a total of 366 students were selected by stratified random sampling method. The required data were collected through an appropriate and inappropriate humor questionnaire (Frymier et al., 2008). Using Cronbach's alpha, the reliability of the questionnaire was calculated (α=0.95). One-sample t-test, independent t-test and dependent t-test were used to analyze the data.

    Results

    Findings showed that teachers' use of two types of appropriate and inappropriate humor was less than average, while teachers in the teaching process were used more appropriate humor than the inappropriate one. Also, male teachers, more than female teachers, have used appropriate and inappropriate humor in the teaching process.

    Discussion

    Student learning is very important, and it is the teacher's task to produce his teachings- learning process, and topics with appropriate communication tools to make student learning a reality. One of these communication tools is humor, which the teacher should be able to use the best types of humor, including the appropriate humor that helps the teaching-learning process.

    Keywords: humor, teaching, Curriculum, appropriate, inappropriate humor, High School
  • فاطمه یوسفی، عبدالله پارسا*، مسعود صفایی مقدم
    پژوهش حاضر با رویکرد ترکیبی اکتشافی متوالی از نوع ابزارسازی با هدف شناسایی مولفه ها و بررسی میزان توجه به آموزش اخلاق در مدارس ابتدایی انجام شده است. در بخش کیفی با روش استنتاجی-پدیدارشناسی، با 14 استاد و محقق حوزه آموزش اخلاق و مولفان کتب درسی که به صورت هدفمند و با روش زنجیره ای انتخاب شده بودند تا حد اشباع نظری، مصاحبه نیمه ساختارمند انجام شد. روایی و پایایی مصاحبه با پیاده سازی متن، بازنگری سوالات و پاسخ ها  و تطبیق  برخی مضامین، توسط دو تحلیل گر مستقل تایید شد.سپس هشتاد مضمون پایه وسیزده مضمون سازمان دهنده، در قالب چهار بعد (اهداف فردی، اهداف اجتماعی، روش، چالش ها و نارسایی های آموزش اخلاق)، دسته بندی شدند و پرسش نامه ای با محوریت چهار بعد اصلی برای بخش کمی (توصیفی - پیمایشی) تحقیق تنظیم شد. روایی صوری و محتوایی پرسش نامه به تایید ده تن از استادان دانشگاه رسید. ضریب آلفا کرانباخ به دست آمده حاکی از پایایی مطلوب پرسش نامه است. طبق نتایج کمی، دبیران، در بعد اهداف فردی، مضامین بهداشت فردی، رابطه فرد با خدا، پاکدامنی و خویشتن بانی؛ و در بعد اهداف اجتماعی، مضامین رابطه فرد با دیگر انسان ها و رابطه فرد با طبیعت را ، به صورت معناداری از میانگین مطلوب بالاتر ارزیابی کردند که نشانه توجه کافی به آنها در مقایسه با سایر مضامین است. مضامین اخلاق فردی (شجاعت، معنویت نه به معنای پرورش دینی، کرامت انسانی، انضباط شخصی و خود راهبری) و نیز برنامه درسی منسجم در قالب تحقق اهداف سطوح بالای شناختی، عاطفی و عملی نیازمند توجه و برنامه ریزی فکورانه تری هستند. رشد توانمندی معلمان در فهم شفاف تر مضامین اخلاقی و بکارگیری اثربخش آموزش اخلاق از پیشنهادات مهم این پژوهش است.
    کلید واژگان: آموزش اخلاق, کرامت انسانی, مدارس ابتدایی, اهداف اجتماعی, شجاعت اخلاقی
    Fatemeh Yusefi, Abdollah Parsa *, Masoud Safaiee Moghadam
    This sequential exploratory mixed research (instrumental making) was conducted to recognize important features of moral and survey of the attention extent to moral instruction in elementary schools. In Qualitative section, by conclusive-phenomenological method 14 faculty members, experts and textbooks’ authors whom selected purposefully, were interviewed. Validity and reliability of interviews were confirmed by revision of question and answers and comparison of some extracted themes by two independent analyzers. Then 80 basic and 13 organizer themes, were collected in 4 dimensions individual goals, social goals, methods and challenges, ethics education insufficiencies), and a researcher- made questionnaire consisting of four main dimensions was made for quantitative (descriptive –survey) section of research. Validity of the questionnaire was confirmed by 10 experts. The reliability was calculated by Alpha Chronbach coefficient (0.85). Based on quantitative results, teachers assessed that in individual goals dimension, themes such as (Personal hygiene, relationship with God, and self –controlling), and in the dimension of social goals, themes such as (relationship with others, and relationship with the nature) significantly higher than desired mean that indicates enough attention to these moral features in comparison with others. Individual morality themes (bravery, spirituality- not as religious upbringing, human dignity, personal discipline, and self-governance) as well as a coherent curriculum for achieving the high level goals of all three cognitive, emotional and practical levels, need to more thoughtful attention and planning. Development of teachers' ability for deeper understanding of ethical themes and the effectively use of moral education is an important suggestion of this research.
    Keywords: Moral Education, human honor, Elementary school, social aims, ethical bravery
  • فرزانه قاسمی*، عبدالله پارسا، یدالله مهرعلی زاده، سکینه شاهی

    پژوهش حاضر باهدف طراحی الگوی برای ایجاد شهر یادگیرنده با محوریت دانشگاه در کلان شهر اهواز انجام شده است. این پژوهش از نوع مطالعات کیفی به روش داده بنیاد است. جامعه آماری شامل استادان دانشگاه شهید چمران اهواز و کارشناسان و مدیران شهرداری کلان شهر اهواز بوده و روش نمونه گیری به صورت هدفمند و گلوله برفی تا جایی ادامه یافت که پژوهشگر با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته با 23 نفر از اعضای نمونه به اشباع نظری رسید. با تحلیل محتوای مصاحبه های انجام گرفته، تعداد 834 کدباز استخراج و از تلفیق آن ها تعداد 38 مقوله احصاء گردید و طی سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی، الگوی ایجاد شهر یادگیرنده با محوریت دانشگاه در شش مقوله اصلی ایجاد شهر یادگیرنده (شرایط علی، پدیده محوری، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، راهبردها و پیامدهای) ارایه شده است. این الگوی طراحی شده می تواند به عنوان یک الگوی راهبردی و یا عملیاتی در شهرداری کلان شهر اهواز مورداستفاده قرار گیرد. یافته های پژوهش نشان می دهد، پیامدهای ایجاد شهر یادگیرنده درنتیجه تعامل دانشگاه و شهرداری، رشد و بلوغ اجتماعی و یادگیری شهروندان، توسعه فعالیت های فرهنگی در شهر، توسعه انجمن ها و شبکه های علمی_فرهنگی، تصمیم گیری های علمی و مطلوب تر در سطح شهر، افزایش تعاملات دانشگاه و شهرداری، افزایش مسئولیت اجتماعی شهروندان، شهرداری، دانشگاه و سایر دستگاه های اجرایی برای توسعه یادگیری، تعالی فضا و منظر شهری و توسعه فضای یادگیری، ایجاد ضمانت ارایه پیوست آموزش شهروندی برای همه پروژه های شهر یادگیرنده، افزایش تعاملات شهرداری در سطح ملی و بین المللی است.

    کلید واژگان: شهر یادگیرنده, دانشگاه, شهرداری, اهواز, داده بنیاد
    Farzaneh Ghasemi *, Abdollah Parsa, Yadollah Mehralizadeh, Sakineh Shahi

    This study aimed at designing a model for developing a learning city with a focus on the university role in metropolis city of Ahvaz. The research is based on the Grounded theory. The statistical population included faculty members of Shahid Chamran University of Ahvaz and Ahvaz municipality managers. Snowball sampling was purposeful and continued until the researcher reached a saturated decision after interviewing 23 samples. After analyzing the the interviews’ data, 834 open codes extracted, 38 categories developed and following the three steps of open, axial and selective coding, the learning city model was presented. The model focuses on the university with six main categories: Causal conditions, pivotal phenomena, contextual conditions, interventional conditions, strategies, and consequences. The designed model could be used as a strategic or operational model in municipality of Ahvaz city. Based on the data The consequences and implications of a collaboration between the city and university are as follows: social development and maturating of the citizens, developing of social urban activities, increasing of cultural and scientific associations, improving urban decisions, upgrading of university and municipality cooperation, increasing public awareness and responsibility of the citizens and officials regarding the education, teaching, innovation in urban landscapes and landscape and the obligation of preparing tutorials for any projects in the learning city and improving the municipality collaboration in national and international levels.

    Keywords: learning city, university, municipality, Ahvaz, .Grounded Theory
  • سمانه سلیمی، عبدالله پارسا*، یدالله مهرعلیزاده، سکینه شاهی
    نقشه مفهومی، در دانشگاه ها، انعکاس روشنی از اهداف، ماموریت و چشم انداز است که باعث می شود اجزاء آن ها مانند دانشکده ها هم ماموریت خود را متناسب با ماموریت دانشگاه تقویت کنند و توسعه دهند. این پژوهش آمیخته با هدف بررسی نگرش اعضای هیات علمی نسبت به برخی عوامل موثر بر شکل گیری نقشه مفهومی توسعه دانشگاه (مشروعیت دانشگاه، کارکردها و توسعه رشته ها) انجام شده است. پژوهش از نوع تاییدی بوده که در بخش کمی به روش توصیفی - پیمایشی، از پرسشنامه محقق ساخته و آماره های (میانگین، فراوانی و درصد) و در بخش کیفی از روش مصاحبه گروه کانونی و کدگذاری و تحلیل محتوا برای گردآوری و تحلیل اطلاعات استفاده شده است. در بخش کمی، از میان اعضای هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده، 234 نفر انتخاب شدند و در بخش کیفی، مصاحبه گروه کانونی با مشارکت 8 نفر از افراد صاحب نظر و با تجربه دانشگاه برگزار شده است. علاوه بر اعتبار صوری و محتوایی، پایایی پرسشنامه نیز در بخش کمی از طریق ضریب آلفا کرونباخ محاسبه و گزارش شده است. بر اساس نتایج بخش کمی، نخبگان علمی متقاضی مهاجرت به شهرها و کشورهای دیگر هستند. کارکرد آموزشی در اولویت دانشگاه است، و توجه به رشته های کاربردی متناسب با پتانسیل استان خوزستان دارای بیشترین اهمیت بوده است. همچنین نتایج نشان داد اعضای بخش گروه کانونی با چند مورد از نتایج ب دست آمده در بخش کمی موافق نبوده اند که مهم-ترین این موارد شامل تصور مثبت دانش آموختگان از محل تحصیل خود و اولویت داشتن توسعه رشته های مهندسی و علوم پایه و همچنین سطح نازل مهاجرت نخبگان علمی دانشگاه از استان، می شود.
    کلید واژگان: نقشه مفهومی, مشروعیت, توسعه, کارکرد دانشگاه, مصاحبه گروه کانونی
    Samaneh Salimi, Abdollah Parsa *, Yadollah Mehralizadeh, Sakineh Sshahi
    Conceptual roadmap, at universities, reflects the goals, missions, and perspectives clearly leading to reinforce and expand the mission of the university components, such as faculties based on the mission of the university. This study was carried out aimed to investigate the faculty members' attitudes towards some factors affecting the creation of a conceptual roadmap of university development (university legitimacy, organizational atmosphere, functions, and disciplines development). This is a confirmatory type work that in the quantitative section through a descriptive-survey method, a researcher-made questionnaire and statistics (mean, frequency, and percent) were used, and in the qualitative section, the focus group interview method and coding and content analysis were utilized to collect and analyze the information. In quantitative section, 234 people were selected among the faculty members of the Shahid Chamran University of Ahwaz by randomly simple sampling method. In qualitative section, the group interview was conducted with the participation of 8 experienced people and experts of the university. In addition to face and content validity, the reliability of the questionnaire was also calculated and reported in the quantitative section through the Alpha - cronbach coefficient. According to the quantitative results, the scientific elites are requesting immigration to the other cities and countries, and the atmosphere of the university is heavily political. The educational function is a priority of the university, and the disciplines relative to the potential of Khuzestan province have been focused greatly. The results also indicated that the members of the focus group did not agree with some results obtained in the quantitative section, the most important of which were the faculty members' fear of criticism, the positive impressions of graduates from their studying place and the importance of engineering development and basic sciences as well as the low level of immigration of the university's academic elites from the province.
    Keywords: conceptual roadmap, legitimacy, Development, function, University atmosphere, focus group interview
  • کاوه محمدی*، حمید فرهادی راد، عبدالله پارسا، یدالله مهرعلیزاده

    هدف پژوهش حاضر، طراحی مدل اعتبارسنجی به منظور تضمین کیفیت آموزش در مدارس متوسطه نظری بود. روش پژوهش، روش تحلیل محتوای کیفی با رویکرد استقرایی-استنتاجی بود. برای دسترسی به داده های غنی پس از تحلیل اسناد (7 سند داخلی و 17 سند خارجی مرتبط با کلید واژه های منتخب)، از مصاحبه با صاحبنظران استفاده شد. مشارکت کنندگان در پژوهش بر اساس رویکردی هدفمند و با استفاده از روش موارد مطلوب، از بین خبرگان تعلیم و تربیت، متخصصین اعتبارسنجی و مسئولان اجرایی آموزش و پرورش برگزیده شدند. اشباع نظری به عنوان شاخص کفایت داده ها پس از مصاحبه عمیق با 35 نفر از مشارکت کنندگان، حاصل شد. برای گردآوری داده ها از تحلیل اسناد، مصاحبه عمیق و با رویکرد نیمه ساختاریافته بهره گرفته شد. برای اطمینان از صحت و استحکام داده ها ضمن انجام دقیق مصاحبه ها توسط پژوهشگر، فایل متنی مصاحبه ها تهیه و توسط مشارکت کنندگان، تایید شد. همچنین کدهای استخراج شده، مقوله بندی ها و نام گذاری آنها توسط مشارکت کنندگان و همتایان مورد بررسی و تایید قرار گرفت. نتایج نشان داد مدل اعتبارسنجی مدارس متوسطه نظری دارای 7 عامل (ساختار سازمانی، ساختارفیزیکی، عوامل فردی معلم (کادر اداری و آموزشی)، عوامل فردی دانش آموزی، عوامل سیاسی، عوامل فرهنگی و هسته فنی تدریس و یادگیری) می باشد و 60 ملاک و 266 نشانگر متناسب با ویژگی های مدارس متوسطه نظری برای عوامل هفتگانه فوق شناسایی شد و نهایتا مدل پیشنهادی اعتبارسنجی مدارس متوسطه نظری معرفی گردید. 

    کلید واژگان: اعتبارسنجی, تضمین کیفیت, مدارس متوسطه, تحلیل محتوا, فرهنگ
    aveh mohammadi*, hamid farhadi rad, Abdollah parsa, Yadollah mehralizadeh

    The current conditions of society and the importance of a knowledge-based society have led schools, students and families to seek a more comprehensive and comprehensive education. Therefore, educational systems have been subject to judgment and accountability more than before. Dynamic learning system needs to be evaluated to deal with any changes and enhancements in quality, and continuous improvement of the quality of education requires the establishment of a sub-system of evaluation and quality assurance, and the use of scientific methods in this regard. In the last few decades, the transformation of this branch of education has been such that, according to King and Alkin (2018), educational evaluation is "investing in people and progress." One of the programs to evaluate and assure the quality of educational systems is to use the "accreditation system"; Because accreditation is a quality assurance tool that ensures a consistent improvement in the quality and durability of the provided training, it is based on the assumption that in order to achieve quality assurance, it is necessary to continuously and accurately evaluate, measure, review and review Programs and educational institutions. Considering the obvious evidence of poor quality of schools in students' overall guidance and growth, the growing decline in education budget and low level of knowledge and skills of graduates, paying attention to productivity and reducing costs and increasing the quality is essential. As a result, schools need to have a precise and transparent tool for accreditation their effective organizational activities in the education landscape in order to become institutionalized. The researches carried out in the field of accreditation have not provided a comparative model for accrediting theoretical schools, which includes all aspects of the school as a social system so that it can accredit the schools. Given the importance of the issue, the design of the School accreditation Model is inevitable. The purpose of this study was to design an accreditation model for teaching quality assurance in the theoretical secondary schools using a qualitative content analysis method with inductive approach. The participants in the research consisted of four groups of education experts, experts in accreditation, officials in education and training, and documents. In order to select the sample, a targeted sampling method was used. Sampling continued to the extent that the researcher reached a theoretical saturation using a semi-structured interview with 35 sample members. The research tool was a semi-structured interview and document analysis. The content validity of the interview was obtained from the viewpoint of the education specialists and To validate, data was coded, named, categorized and analyzed for coding and validation of the findings was confirmed by interviewers using three methods, Triangulation and peer review. The results show that the accreditation model of the secondary schools has the following seven factors (Organizational structure, physical structure, teacher individual factors (administrative and educational staff), Individual factors are students, political factors, cultural factors and technical core of teaching and learning). The core of teaching and learning in the proposed model has 10 criteria. Other activities are secondary to the mission of teaching and learning, This process shapes the many managerial decisions that must be taken in schools. The technical core of teaching and learning directly influences the other factors of the proposed accreditation model and also influences them. In the model presented in the present study, the existence of an efficient and effective organizational structure including the bureaucratic expectations of demands and formal requirements that the organization determines is emphasized. Individuals are also the main element in all social systems (the school has both a structural dimension and a subsequent individual). Teachers, administrative and educational staff, and students with their own individual needs, goals and beliefs, and create personal orientations and rational understanding of their roles. Two important and influential factors in the accreditation of schools and emphasized in the model presented in this study are cultural factor and political factor. In this model, culture is beyond the formal and individual aspects of organizational life, and deals with common meanings and unwritten rules that guide organizational behaviour. Based on this model, attention should be paid to the symbolic nature of social interactions in schools, and what happens in schools should be interpreted in the context of school culture. Schools are also susceptible to political activity due to their loose structure. Therefore, it is necessary to consider the political factors in designing a accreditation model. as a result, by identifying 60 criteria and 266 indicators in line with the characteristics of the secondary schools for the above seven factors, the suggested model for accrediting secondary schools was introduced. The proposed model illustrates the fact that the secondary schools are a complex and multi-dimensional theoretical concept that if considered with seven factors mentioned, such as an open social system, the more the coordination between the seven factors, the more effective and credible the system Is. School outcomes are a function of teaching and learning interaction, structure, individuals, culture, and policies that are limited by the forces of the environment. This is a new, academic, and a small move in the direction of increasing the productive and productive vision of the credibility of the education system of the country. Therefore, the results can be used both at the micro level and at the macro level. The present study was confronted with limitations that one of them is the extent and focus of education in the country. Although the participants included education experts, managers of various education levels, and experts in accrediting and assuring quality in the national context, the model might have been designed for large, high schools and first-class schools in big cities. As a result, its generalization should be done with caution to other theoretical secondary schools, and especially rural and remote small schools with their own specific constraints. The lack of related studies and researches based on similar methodology in the field of study and difficult access for participants in the research were also the limitations of the researcher and the difficulties of this research. 

    Keywords: Accreditation, Quality Assurance, Secondary Schools, Content Analysis, Culture
  • فاطمه یزدانشناس، عبدالله پارسا*، یدالله مهرعلیزاده

    توجه به دانش آموزان نخبه و ممتاز یکی از ایده های کانونی نظام تعلیم و تربیت هر جامعه است. هدف پژوهش حاضر، ارزشیابی چالش های تفکیک دانش آموزان تیزهوش و سرآمد از دانش آموزان عادی می باشد. در این پژوهش روش آمیخته اکتشافی به کار گرفته شد. در بخش کمی، از روش توصیفی و در بخش کیفی، از روش مطالعه موردی کیفی استفاده شد. جامعه ی آماری در بخش کمی، دبیران، دانش آموزان و والدین آن ها در کلیه ی مدارس استعدادهای درخشان و نمونه دولتی و تعداد 4 مدرسه عادی در استان بوشهر بود که 70 نفر از دبیران، 260 نفر از دانش آموزان و 70 نفر از والدین با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای ساده  انتخاب گردیدند. نمونه ی بخش کیفی، شامل اعضای هیات علمی دانشگاه های شهید چمران اهواز و دانشگاه شیراز و دبیران و دانش آموزان و دانش آموختگان دبیرستان های تیزهوشان و نمونه دولتی استان بوشهر بودند. 15 نفر از اعضای هیات علمی که قبلا در زمینه تحقیق، دارای مطالعات و یا پژوهش هایی بودند با روش نمونه گیری هدفمند مطلوب و 30 نفر از گروه های ذینفع (والدین، دبیران، دانش آموزان، دانش آموختگان) با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب گردیدند. ابزار پژوهش در بخش کمی، پرسش نامه محقق ساخته و روش گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختمند بود. برای تحلیل داده های کمی از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و  آمار استنباطی مانند تحلیل واریانس تک راهه، استفاده شد و تحلیل داده های کیفی با استفاده از تحلیل مضمون صورت گرفت. نتایج بخش کیفی نشان داد که رویکرد تفکیک در ایران عملکرد قابل قبولی را نداشته است، اما حذف این شیوه به دلیل فراهم نبودن بستر مناسب، امکان پذیر نمی باشد. گروه های ذینفع، تفکیک از آغاز سال های ابتدایی، منزلت اجتماعی بالاتر در سطح جامعه و دستیابی به مشاغل بالاتر را از مهم ترین عوامل تسهیل کننده در مسیر مدارس استعداد درخشان و نمونه دولتی و تعریف موجود از مفهوم سرآمدی، نگرش منفی و بی اعتمادی خانواده ها نسبت به عملکرد این مدارس و شدت امتحانات داخلی را مهم ترین عوامل بازدارنده بر می شمارند. مخالفین بر دلایلی مانند ایجاد نظام طبقاتی، خلاقیت کشی، ایجاد حس رقابت گرایی مخرب و موافقین نیز بر دلایلی مانند ارزشمندی پرورش نخبگان، تقاضای جامعه برای آموزش کیفی تر و نیاز کشور به شناسایی این افراد، اشاره داشته اند. نتایج حاصل در بخش کمی پژوهش نیز نشان داد که تفاوت معناداری بین نگرش دانش آموزان، اولیاء و دبیران نسبت به ضرورت تربیتی تفکیک و کارکرد جذب وجود ندارد؛ اما در نگرش آن ها به ضرورت اجتماعی تفکیک، تفاوت معنادار است. نزدیک به 60% دانش آموزان نسبت به مطلوبیت و کفایت آزمون ورودی تردید دارند و تقریبا نزدیک به نیمی از هر سه گروه معتقدند تجدیدنظر اساسی در شیوه ی گزینش دانش آموزان، یک الزام است. تفاوت معناداری بین گروه های ذینفع نسبت به پرورش مولفه های سرمایه اجتماعی وجود دارد و تفکیک دانش آموزان تیزهوش و سرآمد از دانش آموزان عادی نتوانسته است موجب افزایش سرمایه اجتماعی دانش آموزان شود.

    کلید واژگان: استعدادهای درخشان, تیزهوش, سرآمد, سرمایه اجتماعی, عدالت آموزشی
    Fatemeh Yazdanshenas, Abdollah Parsa *, Yadollah Mehralizadeh

    Paying attention to the elite and talented students has been one of the central ideas of the education system in each community. According to this, the aim of this study is assessment of challenges of seperation of gifted and talented students. Research method is an exploratory mixed type. The data were collected, using both qualitative (interviews) and quantitative (researcher - made questionnaire) method. The questionnaire used in this study, included the intellectual foundation of separation with 30 items, and three subscales with reliability of 0.73, facilitating factors subscale with 21 items and the reliability coefficient of 0.83, inhibiting factors subscale with 12 items and a coefficient reliability of 0.85, social capital subscale with four subscales and 29 items, with a coefficient reliability of 0.84. The population in quantitative part was included all of the talented and gifted student’s schools and 4 regular schools in Bushehr province. The samples were appointed of 260 students, 70 parents and 70 teachers. In qualitative part, 15 faculty members of Shiraz University and Shahid Chamran University of Ahvaz and 30 stakeholders (parents, teachers, and students) were interviewed. The qualitative results of this study showed that the separation approach, was not an acceptable performance in Iran, but because of lacking a suitable situation, omitting this approach is not allowed. After identifying the facilitating and inhibiting factors through the talented schools, these factors were presented for stakeholders groups, and the results showed that the factors such as: separation from the first years of primary school, higher social status, and obtaining the best jobs are the most important facilitating factors. Also, the current definition of talented, negative attitude of parents to these schools, and difficulty of internal exams in these schools are the most important inhibiting factors. In quantitative section of results, there was not found any significant differences between the attitudes of different stockholders groups to educational nessesity of separation, and to development of social capital' parameters. Separation of talented students could not raise the social capital of them.

    Keywords: talented students, elite, gifted, social capital, educational justice
  • سمانه سلیمی، عبدالله پارسا*، یدالله مهرعلی زاده، سکینه شاهی

    نقشه مفهومی به عنوان زیرساخت تدوین برنامه‏ریزی آموزشی استراتژیک در دانشگاه‏ های جهان مورد توجه قرار گرفته؛ اما در دانشگاه‏ های ایران از مبانی نظری مرتبط با آن غفلت شده است. پژوهش حاضر با هدف طراحی نقشه مفهومی برای توسعه دانشگاه تلاش کرده است با بهره‏ گیری از روش پژوهش آمیخته متوالی ناهمزمان اکتشافی (کیفی - کمی)، برخی از مولفه‏ های مهم و تاثیرگذار را مورد بررسی قرار داده و الگویی برای نقشه مفهومی ارائه دهد. با بررسی اسناد بالادستی مرتبط با برنامه ‏های توسعه دانشگاه‏ های بخش دولتی، مصاحبه با 54 عضو و توزیع پرسش نامه بین 205 نفر از مجموع 600 عضو هیات علمی از 53 گروه آموزشی دانشگاه شهید چمران اهواز، اطلاعات و داده‏ های کیفی و کمی جمع ‏آوری، تحلیل و تبیین گردید. شیوه جمع‏ آوری و تجزیه و تحلیل داده‏ ها در بخش اسناد بالا دستی به صورت تحلیل محتوا و در بخش کیفی با استفاده از روش کد‏گذاری اشتروس و کوربین، شامل سه مرحله (باز، محوری و انتخابی) انجام شد. در بخش کمی نیز پس از گردآوری داده ‏ها با پرسش نامه محقق ‏ساخته با 9 خرده مقیاس و 127 گویه که بر اساس اسناد بالادستی و نتایج مصاحبه اولیه، ساخته و روایی صوری و محتوایی و پایایی آن به تایید رسیده بود، با روش آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) تحلیل داده ‏ها انجام شد. طبق نتایج، مولفه‏ های اصلی نقشه مفهومی، عبارتند از: جو سازمانی حاکم بر دانشگاه، کارکردهای دانشگاه، مقبولیت و مشروعیت، و توسعه رشته‏ ها و گروه‏های آموزشی، که شناسایی شدند و بر اساس اهمیت در قالب مدلی از نقشه مفهومی برای دانشگاه ارائه شدند.

    کلید واژگان: نقشه مفهومی, توسعه, مشروعیت دانشگاه, جو, کارکرد
    Samaneh Salimi, Abdollah Parsa *, Y Mehalizade, S Shahi

    In the most of the foreign university having a conceptual roadmap is the main bases of university development plan; but it has been neglected in Iranian universities. In this research, for present a conceptual roadmap to educational planning, an exploratory mixed method research (Qual. and Quan.) was used. Data were collected from related archives to developmental plans of public universities and previous research, interviews with 54 faculty members and copleted researcher-made questionnaire by 205 faculty members. For interviews and completing questionnaire, correspondents were selected from faculty members of 53 departments of Shahid Chamran university of Ahvaz. In Qualitative section, by purposeful sampling and in quantitative section, by stratified random method. Data were collected and analyzed by different quantitative (mean and standard diviation) and qualitative analytical method (Straus & Corbin coding method). The results show that five main elements of conceptual roadmap are: university climate, functional of university, legitimation of university, and development of departments and disciplines, which combined based on their importance, in a proposed model of conceptual roadmap for university.

    Keywords: conceptual roadmap, Development, university legitimacy, Climate, Function
  • افشین میری*، حمید فرهادی راد، عبدالله پارسا

    این تحقیق به منظور «بررسی وضعیت انگیزش شغلی معلمان مدارس ابتدایی شهر اندیمشک و رابطه آن با ویژگی های جمعیت شناختی آنان در سال تحصیلی 93-92» اجرا گردیده است. روش انجام این پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری شامل کلیه معلمان مدارس ابتدایی شهر اندیمشک به تعداد 380 نفر می باشد که تعداد 191 نفر از آن ها به صورت تصادفی مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه انگیزش شغلی رابینسون (2004) با 11 سوال از نوع مقیاس 4 درجه ای لیکرت استفاده شده است. پایایی ابزار 95/0 است که با استفاده از روش آلفای کرونباخ محاسبه گردیده است. روایی ابزار نیز مورد تایید کارشناسان و اساتید محترم دانشگاه بود. داده های گردآوری شده با بهره گیری از آزمون های آمار توصیفی نظیر میانگین، انحراف معیار، فراوانی و درصد، و همچنین آزمون های آماری استنباطی نظیر آزمون تی تک گروهی، تی مستقل و تجزیه وتحلیل واریانس یکطرفه تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که: انگیزش شغلی معلمان از وضعیت نامطلوبی برخوردار است. از میان متغیرهای جمعیت شناختی، متغیر جنسیت و مدرک تحصیلی رابطه معنی داری با انگیزش شغلی داشتند، اما بین انگیزش شغلی معلمان بر اساس رشته تحصیلی و سابقه خدمت هیچ گونه تفاوت معنی داری یافت نشد.

    کلید واژگان: انگیزش شغلی, ویژگی های جمعیت شناختی, مدارس ابتدایی
    Afshin Miri *, Hammid Farhadi Rad, Abdollah Parsa

    This study was investigated to "check the status of primary school teachers motivation and its relation to the demographic characteristics year 2013-2014 in Andimesh city . “Methods of this research is describable – survey. The population includes all of elementary teachers in Andimishek that they’re about 380 people that choose 191 people random as sample. For collecting information was used one kind of questioner That is based 4 rate Likert to evaluate job motivation of teachers with 11 questions. Stability of questioner with Cronbach’s Alpha formula about is 0.95. Tool’s vitality approved by honorable experts and professors of university. A collected givens analyzed with utilization of descriptive statistics similar average, standard deviation, Frequency, percentage and also deduction statistics similar independent T-test , One-sample t test and Analysis of variance . Results demonstrated that Teachers motivation was very low and Among the demographic variables, gender and level of education had a significant relationship with job motivation, but the job motivation of teachers based on the degree and work experience, no significant difference was not found.

    Keywords: Elementary schools, Job motivation, demographic variables
  • عبدالله پارسا، یدالله مهرعلی زاده، عصمت زمانی
    به منظور بررسی جایگاه مدیریت دانش در دانشگاه شهید چمران و روابط ساده و چندگانه ی آن با فرهنگ سازمانی دانشگاه، باانتخاب تصادفی و مشارکت 188 نفر از اعضای هیات علمی و 119 نفر از کارشناسان دانشگاه در تکمیل پرسشنامه های مدیریت دانش و فرهنگ سازمانی، تحقیقی توصیفی - تحلیلی انجام شد. نتایج تحقیق دلالت دارند که مطلوبیت مدیریت دانش در سطح دانشگاه شهید چمران پایین تر از حد متوسط است و تفاوت میانگین نمرات آزمودنی ها با شاخص مطلوب مفروض در این پژوهش، معنادار است. بین مدیریت دانش و فرهنگ سازمانی و اکثر مولفه های آنها رابطه ی معنادار و مثبتی مشاهده گردید. بر اساس تحلیل رگرسیون گام به گام مشخص شد که از بین مولفه های فرهنگ سازمانی، پنج مولفه، شامل حمایت مدیریت، هویت، کنترل، سازش با تعارض و ریسک پذیری دارای تاثیر معنادار بر مدیریت دانش هستند و این پنج مولفه روی هم قادرند 36 درصد از واریانس مدیریت دانش را پیش بینی نمایند. طبق نتایج، مولفه ی درونی سازی می تواند به تنهایی 25 درصد از فرهنگ سازمانی دانشگاه را پیش بینی نماید.
    کلید واژگان: مدیریت دانش, فرهنگ سازمانی, دانشگاه, درونی سازی, حمایت مدیریت, دانشگاه شهید چمران
    Abdollah Parsa, Yadollah Mehralizadeh, Esmat Zamani
    For conducting a survey about the status of knowledge management (K.M) in Shahid Chamran University and its relationship with organizational culture (O.C), 188 faculties and 119 employees were randomly selected and then completed two questionnaires. Based on the results, there was found that the status of (K.M) is lower than critical value (t=3.5) and their differences are significant. Stepwise regression showed that five of (O.C) factors: (management support, identity, control, agreement whit conflict and risk tolerance) have significant effects on (K.M) and they can totally predict 36 percent of (K.M) variance. Also it was found that internalization can predict 25 percent of (O.C) solely.
    Keywords: Knowledge Management, Organizational Culture, University, Internalization, Management Support, Shahid Chamran University
  • حشمت الله نظری*، سجاد امینی منش، عبدالله پارسا، سعید شیخی

    با به کارگیری سبک های مدیریت کلاس می توان رفتارهای مخرب و مزاحم را اصلاح نمود و با ایجاد محیطی آرام و بدون تنش و درگیری، شرکت دانش آموزان را در فعالیت های یادگیری افزایش داد. افزون بر این، به کارگیری سبک های مدیریت کلاس درس، میزان عزت نفس دانش آموزان را، که زندگی آن ها را در تمامی ابعاد تحت تاثیر قرار می دهد، افزایش می دهد. با نظر به این مهم، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی سبک مدیریت دموکراسی قانون مدار کلاس درس بر میزان عزت نفس دانش آموزان پسر پایه سوم متوسطه انجام شد. جامعه آماری در این پژوهش آزمایشی، دانش آموزان پسر سال سوم متوسطه شهر آبدانان در سال تحصیلی 92-91 بودند و نمونه مورد مطالعه 38 نفر بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیث بود. داده های به دست آمده با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شد. طرح پژوهش از نوع آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود، که پس از انتخاب تصادفی گرو ه های آزمایشی و گواه، مداخله آزمایشی (سبک مدیریت دموکراسی قانون مدار) بر روی گروه آزمایش به مدت هفت جلسه 90 دقیقه ای و دوبار در هفته اجرا شد. پس از اتمام برنامه آموزشی از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. نتایج تحلیل کواریانس چندمتغیره نشان داد که به کارگیری سبک مدیریت دموکراسی قانون مدار در کلاس درس بر افزایش میزان عزت نفس (شامل خرده مقیاس عمومی، خانوادگی، اجتماعی، و شغلی تحصیلی) دانش آموزان پسر در مرحله پس آزمون (001/0>p) موثر بوده است.

    کلید واژگان: سبک مدیریت دموکراسی قانون مدار, کلاس درس, عزت نفس, دانش آموزان
    Heshmatollah Nazari, Sajad Amini-Manesh, Abdollah Parsa, Saeed Sheikhi

    By utilizing classroom management styles، teachers will be able to get rid of possible students’ misconducts and promote a friendly atmosphere which will in effect promote students’ participation in learning activities. Additionally، increased self-esteem، which is an achievement of such utilization، will influence various aspects of students’ future lives. Taking this point into consideration، the present study aimed at determining the efficacy of rule-governed democracy classroom management style on self-esteem of 3rd-grade high-school male students. All 3rd-grade high-school male students of Abdanan city in the academic year 2013 comprised the statistical population to this study. Using convenience sampling، 38 subjects were selected and randomly assigned to experimental and control groups. The research design was pretest-post-test. Cooper Smith''s self-esteem questionnaire was used as the research instrument which was administered to the two groups at the outset. The experimental group was given seven 90-minutes sessions of treatment and twice-a-week. The two groups were asked to fill out the same questionnaire for the post-test stage afterwards. Descriptive statistics، including the analysis of covariance was used to analyze the data. The results revealed that the utilization of rule-governed democracy classroom management style in the classroom had significantly increased the self-esteem (public-family-social- and scholastic-professional) of male students in the post-test (p<0/001).

    Keywords: classroom management style, classroom, self, esteem, high school students
  • روح الله باقری مجد*، عبدالله پارسا، بهناز مهاجران، علیرضا قلعه ای، علیرضا حسین پور
    زمینه و هدف
    آگاهی اساتید و مدیران دانشگاه از جو سازمانی، ارزیابی را انعکاس می دهد که بینش ارزشمند از حمایت محیطی از یادگیری دانشجویان را فراهم می کند. هدف تحقیق به منظور بررسی حمایت سازمانی از ارزیابی عملکرد دانشجویان در دانشگاه شهید چمران اهواز بوده است.
    روش بررسی
    روش تحقیق مورد نظر پیمایشی بوده است که در جامعه اعضا هیات علمی شهید چمران اهواز که با انتخاب تصادفی و مشارکت 100 نفر از اعضاء هیات علمی در تکمیل پرسشنامه حمایت سازمانی پترسون 1999و 2003 انجام شد.
    یافته ها
    نتایج تحقیق دلالت دارند که در بخش اول رویکردهای سازمانی به ارزیابی دانشجویان(فعلی و قبلی) براستفاده سازمانی(اعمال سازمانی) معنی دار بوده است و اثرات ارزیابی فقط برای دانشجویان فعلی در هر دو بخش اثرات درونی و بیرونی معنی دار بوده است. در بخش دوم رویکردهای سازمانی به ارزیابی دانشجویان(فعلی و قبلی) بر حمایت سازمانی در مورد دانشجویان فعلی روی تاکیدات سازمانی، ارزشیابی طرح و طرحریزی آموزشی معنی دار و دانشجویان هر دو بخش فعلی و قبلی بر اهداف ارزیابی، رشد حرفه ای و پاداش اعضا هیات علمی معنی داربوده است و در بخش سوم حمایت سازمانی و مدیریتی بر استفاده سازمانی و اثرات ارزیابی در بخش های تاکیدات سازمانی، اهداف ارزیابی، ارزشیابی طرح، رشد حرفه ای و پاداش اعضا هیات علمی بر اعمال سازمانی و اثرات درونی معنی دار بوده است و بخش های تاکیدات سازمانی، اهداف ارزیابی، رشد حرفه ای و پاداش اعضا هیات علمی بر اثرات بیرونی معنی دار بوده است.
    نتایج
    در زمینه سازمانی سه عامل حمایت سازمانی و مدیریتی از ارزیابی، رویکردهای سازمانی به ارزیابی دانشجو و استفاده سازمانی واثرات ارزیابی به عنوان بخش های مهم و اثرگذار در سازمان است.
    کلید واژگان: زمینه سازمانی, رویکرد سازمانی به ارزیابی, حمایت سازمانی, اثرات ارزیابی
    Rouhollah Bagherimajd *, Abdollah Parsa, Behnaz Mohajeran, Alireza Ghalaei, Alireza Hoseinpour
    Background And Objective
    Electronic learning is a pre-construcaware of Teachers and administrators the climate university, reflect that the assessment valuable insights environment support provide of thestudent learning. Objective To study the organizational support of students performance evaluating the University the shahid Chamran of ahvaz.
    Materials And Methods
    the survey was conducted with random selection and participation 100 of faculty members completed questionnaires organizational support.
    Results
    The results indicate that was significantly The first organizational approaches to assessing students (current and before) 0n organizational use (organizational application) And significant assessment impact only for current students in both internal and external. In the second part significant of organizational approaches to the assessment of students (current and before) students of the current emphasis on organizational support, organizational assessment and planning, instructional design, And significant both before and current students of the purposes of assessment, professional development, and reward faculty members means. And the third part significant the managerial and organizational support on organizational use and evaluation effects on institutional emphases, assessment in goals, design assessment, development and reward faculty members, significant external effects on emphases of the organization, objectives, assessment, development professional, and faculty members reward.
    Conclusion
    in this context free factor influenced Organizational support and management in the assessment, organizational approaches to student evaluation and institutional used and impact assessment as part major in the organization.
    Keywords: Institutional approach to assessment, organizational support, assessments impact
  • علی خلفی، عبدالله پارسا، سارا آدرویشی، کیانا کاویانی
    توانایی های شناختی پرستار، به خصوص توانایی وی برای پردازش اطلاعات و تصمیم گیری بر بالین بیمار، از اجزای کلیدی عملکرد پرستار می باشد. این مطالعه به منظور بررسی تاثیر نقشه ی مفهومی بر توانایی تصمیم گیری دانشجویان پرستاری انجام شد. این مطالعه ی نیمه تجربی با طرح دو گروهی و با روش پیش آزمون_پس آزمون در سال 1391 انجام شد. 32 دانشجوی ترم 7 پرستاری به روش تصادفی ساده به دو گروه شاهد و مداخله تقسیم شدند. در ابتدا به گروه آزمون طی 8 ساعت روش نقشه ی مفهومی تدریس شد، سپس گروه آزمون با استفاده از نقشه ی مفهومی و گروه شاهد با روش مرسوم در طول یک ماه مورد آموزش بالینی قرار گرفتند. تصمیم گیری بالینی با استفاده از پرسشنامه ی تصمیم گیری بالینی جنکینز، قبل و بعد از مداخله در دو گروه بررسی شد. جهت تجزیه تحلیل آماری از نرم-افزار19 SPSS استفاده گردید. برای مقایسه ی میانگین نمرات پیش آزمون و پس آزمون در هر گروه از آزمون t زوجی و جهت مقایسه ی میانگین نمره ی تصمیم گیری بالینی در دو گروه از t مستقل استفاده شد. میانگین نمرات پیش آزمون دو گروه آزمون و شاهد از نظر توانایی تصمیم گیری بالینی اختلاف معناداری را نشان نداد (p=0.37). توانایی تصمیم گیری بالینی در پس آزمون در گروه آزمون (168.53 ± 10.70) در مقایسه با گروه شاهد (139.66 ± 15.90) به طور معناداری افزایش نشان داد (p = 0.02). به کارگیری روش نقشه ی مفهومی در آموزش دانشجویان پرستاری می تواند منجر به توسعه ی مهارت های تصمیم گیری بالینی، به عنوان یکی از رسالت های مهم آموزش عالی شود.
    کلید واژگان: نقشه ی مفهومی, مهارت های تصمیم گیری بالینی, آموزش بالینی, دانشجویان پرستاری
    Ali Khalafi, Abdollah Parsa, Sara Adarvishi *, Kiana Kaviani
    Nurse’s cognitive abilities, especially the ability to process information and make decisions on the patient's bedside, are key components. Hence, this study evaluated the effect of concept mapping on nursing students’ ability to make decisions. The quasi-experimental study with two groups design and pre-test and post-test was conducted in 2012. 32 numbers of 7th-Semester nursing students randomly were divided into control and experimental groups. At the first, experimental group was taught concept mapping within 8 hours, then the test group and the control group using concept maps and the usual method in clinical training during one month. Clinical decision making using clinical questionnaires before and after the intervention were determined. In addition, software SPSS, 19 version,was used for statistical analysis; the mean pre-test scores of the two groups showed no significant difference in clinical decision making ability (p=0.37); Consequently, clinical decision making ability in the test groups (168.53 ± 10.70) compared with controls (139.66 ± 15.90) indicated a significant increase (p = 0.02). Acording to the results, using concept mapping in nursing education can lead students to develop skills in clinical decision making, therefore, as one of the important missions of higher education would be considered.
    Keywords: Concept Mapping, Decision Making Skills, Clinical Education, Nursing Students
  • شهره شکوه بنی داوودی، یدالله مهرعلی زاده، عبدالله پارسا
    با توجه به اهمیت کیفیت آموزش پزشکی، در این مطالعه کیفیت آموزشی دستیاران در مراکز آموزشی- درمانی تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی اهواز با استفاده از مدل EFQM مورد ارزیابی قرار گرفت. این مطالعه به صورت توصیفی-مقطعی در سال 1390 انجام گرفت. در تحقیق حاضر، 9 معیار مدل EFQMاز سه گروه با دیدگاه های مختلف و با سه پرسشنامه مجزا، به منظور کیفیت آموزشی دستیاران مورد ارزیابی قرار گرفت. گروه اول شامل 30 نفر از متخصصین، گروه دوم 50 نفر از دستیاران و گروه سوم 50 نفر از بیماران بودند که به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. در مجموع جامعه آماری این پژوهش 130 نفر بودند. دلیل انتخاب سه گروه مختلف کیفیت آموزش از دیدگاه های مختلف و ارزیابی از تمام زوایا بود. توزیع هر سه پرسشنامه با حضور پژوهشگر و به صورت مصاحبه انجام گرفت. اطلاعات به دست آمده با آمار توصیفی و استنباطیT-test و نرم افزار SPSS 16.0 تحلیل شد. مدل EFQMشامل دو عامل توانمندسازی-ها و نتایج است که در تحقیق حاضر، میانگین توانمندسازها 310 از 500 امتیاز و میانگین نتایج 286 از 500 امتیاز و در مجموع 596 از 1000 امتیاز به دست آمد. با توجه به نقطه برش 5/3 (نمره 700 از 1000) و سطح معنی داری (P<0.05) امتیاز 596 نشان می دهد که کیفیت آموزشی پزشکی دستیاران نسبت به مدل EFQMاز عملکرد پایین تری برخوردار است. از میان 9 معیار، معیار شراکت ها از عامل توانمندسازها و معیار نتایج مشتری از عامل نتایج، امتیاز پایینی کسب کردند که نیاز به اصلاح دارند.
    کلید واژگان: ارزیابی, کیفیت آموزشی, دستیاران, مراکز آموزشی, درمانی, مدل بنیان مدیریت کیفیت اروپایی
    Shohreh Shokoh Banidavoodi, Yadollah Mehralizadeh, Abdollah Parsa
    Given the importance of quality education, evaluation of residents’ educational quality in university hospitals coverage university of Ahwaz was evaluated by using the EFQM model. This study was a descriptive - cross sectional study in 2011.In the present study order to assess the quality of residency training, 9 criteria of the EFQM model, three groups with different perspectives, and three separate questionnaires were evaluated. First group (N=30) from specialists, second group (N=50) from residents, and third group (N=50) from patients were simple–randomly. In total, selected members of this research werer 130 as participants. The choice of three different groups was that the quality of education from different perspectives and from all angles should be evaluated. Distribution of three questionnaires and the interviews were conducted with the researcher. Data obtained with T-test, descriptive, and inferential statistics were analyzed by SPSS 16.0 software. The cut-off point, 3.5 (score 700 of 1000) and significance level (P value <0.05) score was 596 and indicated that the residents’ educational quality was lower than EFQM model score. Among the nine criteria, the superiority of the two criteria in partnerships and customer results is essential to improvement.
    Keywords: Evaluation, Educational quality, Residents, Educational hospitals, EFQM model
  • عبدالله پارسا، یدالله مهرعلی زاده، عصمت زمانی
    به منظور بررسی جایگاه مدیریت دانش در دانشگاه شهید چمران و روابط ساده و چندگانه آن با فرهنگ سازمانی دانشگاه، با انتخاب تصادفی و مشارکت 188 نفر از اعضای هیئت علمی و 119 نفر از کارشناسان دانشگاه در تکمیل پرسش نامه های مدیریت دانش و فرهنگ سازمانی، تحقیقی توصیفی تحلیلی انجام شد. نتایج تحقیق دلالت دارند که مطلوبیت مدیریت دانش در سطح دانشگاه شهید چمران پایین تر از حد متوسط است و تفاوت میانگین نمرات آزمودنی ها با شاخص مطلوب مفروض در این پژوهش، معنادار است. بین مدیریت دانش و فرهنگ سازمانی و بیشتر مولفه های آنها رابطه معنادار و مثبتی مشاهده شد. بر اساس تحلیل رگرسیون گام به گام مشخص شد از بین مولفه های فرهنگ سازمانی، پنج مولفه، شامل حمایت مدیریت، هویت، کنترل، سازش با تعارض و ریسک پذیری دارای تاثیر معنادار بر مدیریت دانش هستند و این پنج مولفه روی هم قادرند 36 درصد از واریانس مدیریت دانش را پیش بینی کنند. طبق نتایج، مولفه درونی سازی می تواند به تنهایی 25 درصد از فرهنگ سازمانی دانشگاه را پیش بینی کند.
    کلید واژگان: مدیریت دانش, فرهنگ سازمانی, دانشگاه, درونی سازی, حمایت مدیریت, دانشگاه شهید چمران
    Abdollah Parsa, Yadollah Mehralizadeh, Esmat Zamani
    For conducting a survey about the status of knowledge management (K.M) in Shahid Chamran University and its relationship with organizational culture (O.C), 188 faculties and 119 employees were randomly selected and then asked to complete two questionnaires. The results illustrated that the status of (K.M) is lower than the critical value (t=3.5) and their differences are significant. Stepwise regression showed that five of (O.C) factors: (management support, identity, control, agreement whit conflict and risk tolerance) have significant effects on (K.M) and they can predict 36 percent of (K.M) variance. In addition, it was found that internalization alone can predict 25 percent of (O.C).
  • عبدالله پارسا
    مهم ترین ویژگی عدم تمرکز، مشارکت افراد و گروه های ذی نفع در سطوح و مراحل گوناگون است. مشارکت گسترده تر و سنجیده تر، حس تعلق به برنامه جدید را افزایش داده، مشروعیت و قابلیت اجرای برنامه درسی جدید را تضمین می کند. تشویق به عدم تلاش برای جلب حمایت و مشارکت گسترده تر مجریان برنامه های درسی با اندیشه اجرای سازگارانه و نیمه سازگارانه برنامه درسی، مستلزم وجود نگرشهای مثبت مجریان برنامه به خصوص معلمان است. معلمان مسوول مرحله اجرایی اصلاحات برنامه درسی هستند و آثار نهایی اصلاحات تا حد زیادی وابسته به مشارکت، فهم و دانش معلمان از تغییر بستگی دارد. با هدف فهم بیشتر این مفاهیم و رابطه آنها، دو تحقیق جداگانه انجام شد. در تحقیق نخست، 200 نفر از دبیران فیزیک دوره متوسطه استان فارس و در تحقیق دوم 540 نفر از دبیران ریاضی دوره راهنمایی استان خوزستان شرکت داشتند. در هر دو تحقیق، بین نگرش دبیران به تغییر و نگرش و تمایلات رفتاری آنان نسبت به پیشبرد برنامه درسی جدید رابطه مثبت و معناداری یافت شد. ادراک مثبت معلمان از نسبت سود – هزینه (کارآیی برنامه درسی جدید) و قابلیت اجرای برنامه درسی جدید با تمایلات رفتاری آنها در پیشبرد برنامه جدید درسی با تمایلات رفتاری آنها در پیشبرد برنامه جدید درسی رابطه مثبت و معناداری دارد. هرچه ادراک معلمان نسبت به حمایتهای مدرسه، حمایتهای اداراه های آموزش و پرورش و سایر حمایتهای اجتماعی از برنامه جدید درسی مثبت تر باشد، نگرانی آنها از اجرای برنامه درسی جدید کمتر است و تمایلات رفتاری مثبت تری نسبت به پیشبرد برنامه جدید درسی از خود نشان خواهند داد.
    کلید واژگان: برنامه درسی جدید, مشارکت معلم, نگرش معلم, اجرای برنامه درسی, اجرای برنامه درسی جدید
    Abdollah Parsa
    Decentralization is understood as greater participation of people and entities at different levels. Greater participation leads to a greater sense of ownership and by raising the legitimacy of curriculum, increase its implementation potentials. Catering for teachers‘ positive attitude towards implementing the new curricula, is the basis for encouraging decentralization especially when compatible or semi-compatible implementation format is desired. Teachers are the ultimate decision makers in the process of implementation andliterally determine the extent of the reform‘s actual impact. To further document this process, two investigations were carried out and the results are reported in this article. In the first investigation, 200 high school physics teachers from Fars province were selected as the sample and the second investigation included 540 middle school math teachers from Khozestan province. Both investigations found meaningful relationship between teacher‘s involvement in the reform process with their tendency towards implementing the required change.
  • مدیریت کیفیت فراگیر (TQM) در کلاس درس، تدریس و ارزشیابی
    عبدالله پارسا
    مدیریت کیفیت فراگیر (مکف) یک فراگرد کنترل است که توسط دمینگ ارائه شده و جنبه اصلی آن تحلیل آماری داده های حاصل از ارزشیابی عملیات است. فلسفه مدیریت کیفیت فراگیر شامل تشکیل تیمهای بهبود کیفی است که برای یافتن مشکلی تلاش می کنند، به ارائه راه حل می پردازند و بهبود کیفی را جامه عمل می پوشانند. این دیدگاه قائل به این فرض است که اغلب مشکلات سازمانی ناشی از...
    Total Quality Management in Classroom, Teaching, and Evaluation
    Abdollah Parsa
    Total Quality Management (TQM) is a control process that originaly has been explained by " Deming". Although some efforts has been made in appling TQM in education, it is not sufficiently focused on education, specialy teaching and learning process. Clearly the teachers most important customer is the students, but students not only consume the final product, but also participate in production. Therefore they are co-producer of learning process. Edgecombe-High School is an interesting example of applying TQM in education. Students, teachers and all of employees in this high- school continuely attempt to increase qualitative learning.
سامانه نویسندگان
  • دکتر عبدالله پارسا
    پارسا، عبدالله
    دانشیار برنامه ریزی درسی، گروه علوم تربیتی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شهید چمران اهواز
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال