به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

abdolrahman khezri

  • عبدالرحمن خضری*، محمود شیخ، فضل الله باقرزاده، داود حومینیان
    مقدمه و اهداف 

    هدف از پژوهش حاضر، بررسی توانایی تولید حرکات کنشی در بین کودکان دارای اختلال هماهنگی رشدی و در معرض این اختلال و مقایسه آن با کودکان سالم هم سن و سنین پایین تر خودشان بود.

    مواد و روش ها

    بدین منظور، تعداد 91 نفر پسر در قالب 5 گروه (20 نفر گروه کنترل سالم، 14 نفر دارای اختلال هماهنگی رشدی، 17 نفر درمعرض اختلال هماهنگی رشدی، 20 نفر در گروه کنترل سنی1 و 20 نفر در گروه کنترل سنی2) به عنوان نمونه انتخاب شدند و در آزمون های پژوهش حاضر شرکت کردند. از پرسش نامه اختلال هماهنگی رشدی والدین-7 (DCDQ-7) و آزمون تبحر حرکتی برونینکس-اوزرتسکی برای تشخیص کودکان با اختلال هماهنگی رشدی استفاده شد. برای بررسی کنش های حرکتی آزمودنی ها از آزمون تولید حرکات دویی استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آماری تی مستقل و آنووا انجام شد.

    یافته ها 

    مقایسه عملکرد آزمودنی ها در شرایط مختلف آزمونی نشان داد عملکرد آن ها در کنش های حرکتی انتقالی به طور معنی داری بهتر از حالت غیرانتقالی بود (05/P<0). مقایسه حرکات در دو شرایط دستور کلامی و تقلید نیز نشان داد در دو گروه دارای اختلال هماهنگی رشدی، عملکرد در حرکات تقلیدی به طور معنی داری بهتر بود (05/P<0)، درحالی که در گروه کنترل هم سن وسال، تفاوت معنی داری بین کنش های حرکتی در دو شرایط دیده نشد (05/P>0). مقایسه های بین گروهی نیز نشان داد عملکرد دو گروه اختلال هماهنگی رشدی پایین تر از گروه کنترل هم سن بود. عملکرد گروه اختلال هماهنگی رشدی در شرایط دستور کلامی در مقایسه با گروه کنترل سنین پایین تر (8 تا 9 سال) تفاوتی نداشت، درحالی که در شرایط تقلید، گروه دارای اختلال هماهنگی رشدی به طور معنی داری بهتر از گروه سنین پایین تر بود.

    نتیجه گیری

    این نتایج نشان می دهد آزمودنی های دارای اختلال هماهنگی رشدی در انجام کنش های حرکتی در شرایط دستور کلامی دچار تاخیر رشدی هستند.

    کلید واژگان: اختلال هماهنگی رشدی, تاخیر رشدی, تولید حرکات, کنش حرکتی
    Abdolrahman Khezri *, Mahmood Sheykh, Fazlollah Bagherzadeh, Davood Homanian
    Background and Aims 

    This research aimed to examine the gesture production ability of motor praxis among children with developmental coordination disorder (DCD) and children on the verge of developing DCD and compare it to typical children of the same age and younger.

    Methods

    For this reason, 91 boys (6-12 years old) were selected as sample size and divided into five groups (20 children with typical development, 14 children with DCD, 17 children on the verge of developing DCD, 20 typically-developed children aged 8-9 years, and 20 typically-developed children aged 6-7 years). To find the children with DCD, we employed the developmental coordination disorder questionnaire 7th edition (DCDQ-7) and the Bruininks–Oseretsky test of motor Proficiency. The Dewey gesture production test was performed to investigate motor praxis. Data analysis was performed using variance analysis and an independent t test.

    Results

    Comparing the subjects’ performance in different conditions showed that their performance in transitive motor praxis was better than intransitive one (P<0.05). Also, the comparison of verbal command and imitation position showed that between the two DCD groups, the performance in the imitation movements was significantly better (P<0.05). While in the same age control group, no significant difference was seen between motor praxis in two conditions (P>0.05). The between-group comparisons showed that the performance of two DCD groups was disrupted compared to that of the control group at the same age. The performance of the DCD group compared to lower-age children with typical development (8-9 years old) was not different at the verbal command condition. In the imitation position condition, the DCD group performed significantly better than the lower-age children groups (P<0.05).

    Conclusion

    These results show that DCD subjects have developmental delays in performing motor praxis under verbal command.

    Keywords: Developmental Coordination Disorder, Developmental Delay, Gesture Production, Motor Praxis
  • عبدالرحمن خضری*، محمود شیخ، فضل الله باقرزاده، داود حومنیان، روناک ابراهیمی
    هدف

    هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر یک دوره تمرین های ادراکی حرکتی روی کنش های حرکتی کودکان مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی (DCD) بود.

    روش

    به این منظور، تعداد 34 کودک مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی در دامنه سنی 10 تا 12 سال به عنوان نمونه انتخاب  و به دو گروه کنترل و آزمایشی تقسیم شدند (20 نفر در گروه کنترل و 14 نفر در گروه آزمایشی قرار گرفتند) و در آزمون های پژوهش حاضر شرکت کردند. از پرسشنامه اختلال هماهنگی رشدی والدین 7 (DCDQ- 7) و آزمون تبحر حرکتی برونینکس- اوزرتسکی برای تشخیص کودکان DCD استفاده شد. برای بررسی کنش های حرکتی آزمودنی ها از آزمون تولید حرکات دویی، آزمون تصویرسازی کنشی و آزمون دانش استفاده از شیء استفاده شد. آزمودنی های گروه آزمایشی به مدت هشت هفته در برنامه تمرینی شرکت کردند، اما گروه کنترل در طول این مدت در هیچ برنامه ورزشی مدونی شرکت نکردند.

    یافته ها: 

    نتایج آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری (MANCOVA) نشان داد عملکرد آزمودنی های گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل در آزمون تولید حرکت های کنشی (در هر دو بخش حرکت های انتقالی و حرکت های غیرانتقالی) پس از دوره تمرینی به طور معناداری بهبود یافته است (05/0<p)؛ در حالی که تفاوت معناداری بین اجرای این گروه در دو آزمون تصویرسازی کنشی و دانش استفاده از شیء در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون دیده نشد (05/0>p).

    نتیجه گیری: 

    نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد یک دوره برنامه تمرینی ادراکی- حرکتی باعث بهبود اجرا و تولید اعمال کنشی در کودکان مبتلا به DCD می شود در حالی که تاثیر معناداری روی برنامه ریزی اعمال کنشی این کودکان ندارد.

    کلید واژگان: اختلال هماهنگی رشدی, تاخیر رشدی, تولید حرکت ها, کنش حرکتی
    Abdolrahman Khezri*, Mahmoud Sheikh, Fazlollah Bagherzadeh, Davood Hominian, Rounak Ebrahimi
    Objective

    The aim of this study was survey effect of perceptual motor training on motor praxis of children with developmental coordination disorder (DCD).

    Method

    For this aim, 34 children (10 – 12 years old) selected as sample size and divided into two control and experimental group (20 people were in the control group and 14 people were in the experimental group) and participated in the current tests study. For recognize of DCD problem, Developmental Coordination Disorder Questionnaire- Edition 7 (DCDQ-7) and Bruininks– Oseretsky Test of motor Proficiency was performed. For investigating of motor praxis, the Dewey gesture production test, Praxis imagery questionnaire and knowledge of object use test was performed. The participants of experimental group participates in perceptual motor training for 8 weeks.

    Results

    the results of MANCOVA test show that the performance of experimental group in relation to control group was improved significantly at gesture production test after perceptual motor training (P<0/05). On the other hands, in other tests (Praxis imagery test and knowledge of object use test) was no significant difference between pre and posttest in participants of experimental group (P> 0/05).

    Conclusion

    These results of current study show that perceptual motor training have significant effect on gesture production and performance of motor praxis, but this training skills haven’t effect on motor planning and programing of praxis actions in DCD children.

    Keywords: DCD, Developmental Delay, Gesture Production, Motor Praxis
  • عبدالرحمن خضری*، مرتضی طاهری، امیرحسین مرادی فیلی
    هدف

    هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر دستورالعمل های کانون توجه بیرونی دور و نزدیک بر نوسان های قامتی و فعالیت الکتریکی عضلات کودکان دارای اختلال کم توان ذهنی بود.

    روش

    به این منظور، تعداد 30 نفر از کودکان 10 تا 12 ساله (میانگین 2/11 سال) از بین مدارس استثنایی تهران انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 10 نفره کانون توجه بیرونی دور، نزدیک و گروه کنترل قرار گرفتند. برای سنجش نوسان های قامتی از دستگاه پایداری سنج بایودکس و برای سنجش فعالیت الکتریکی عضلات از دستگاه الکترومیوگرام استفاده شد. شرکت کنندگان نخست در پیش آزمون، 10 کوشش 20 ثانیه ای بدون دستورالعمل را اجرا کردند و سپس هر گروه براساس با برنامه گروه خود در سه جلسه تمرینی 10 کوششی شرکت کرده و در انتها، در جلسه پس آزمون که شامل 10 کوشش بدون دستورالعمل بود، شرکت کردند. در طی مراحل پیش آزمون و پس آزمون، فعالیت الکتریکی عضلات درشت نی قدامی و نعلی ثبت شد. برای مقایسه های درون گروهی از آزمون های t همبسته و تحلیل کواریانس و برای مقایسه های بین گروهی از آزمون تحلیل واریانس استفاده شد.

    یافته ها: 

    نتایج نشان داد که عملکرد تعادلی گروه توجه بیرونی دور به طور معناداری بهتر از دو گروه دیگر بود. عملکرد گروه توجه بیرونی نزدیک نیز بهتر از گروه کنترل بود (05/0<p). نتایج فعالیت های الکتریکی عضلات نیز نشان داد که فعالیت عضله نعلی در گروه توجه بیرونی دور کمتر از گروه توجه بیرونی نزدیک بود. اما در مورد عضله درشت نی قدامی، فعالیت این عضله در دو گروه توجه بیرونی دور و نزدیک به طور معناداری کمتر از گروه کنترل بود (05/0<p).

    نتیجه گیری: 

    نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد دور کردن کانون توجه نسبت به متمرکز کردن آن روی فوصل نزدیک تر، نتایج به نسبت مطلوب تری روی تعادل و نوسان های قامتی کودکان با کم توانی ذهنی در پژوهش حاضر دارد و از فرضیه عمل محدود شده حمایت می کند.

    کلید واژگان: دانش آموزان با کم توانی ذهنی, کانون توجه, الکترومیوگرافی, تعادل وضعیتی
    Abdolrahman Khezri*, Morteza Taheri, AmirHosein Moradi Feili
    Objective

    The aim of this study was to survey the effect of distal and proximal external attentional focus instructions on postural sways and muscular electrical activity amongst children with mental retardation.

    Method

    For this purpose, 30 child 10- 12 years old (M= 11.2) were selected from exceptional children schools and divided into three 10- person groups (distal external attentional focus, proximal external attentional focus and control) randomly. We used the Biodex Stability System to measure postural sways and Electromyogram to measure the muscular electrical activity. The participants at pre-test phase performed 10 trials (each trial 20 seconds) without instruction. Then each group, according with their group schedule, participated in three training sessions (each session included 10 trials). Finally, the participants performed 10 trials without instruction as a post-test. During the pre and post- test phases, the electrical activity of Soleus and Tibialis Anterior muscles was recorded. For intra-group comparisons, paired t- test and covariance analysis were used and for between-group comparisons, ANOVA test was used.

    Results

    The results showed that the balance performance of distal external focus group was better than the other groups significantly. Also, the performance of proximal external focus group was better than the control group (P<0/05). The comparisons of muscles electrical activity indicated that the electrical activity of Soleus muscle in distal external focus group was less than the proximal external focus group. But, in case of Tibialis Anterior muscles, the electrical muscle activity in the distal and proximal external focus groups was less than the control group significantly (P<0/05).

    Conclusion

    The findings of the present study showed that shifting the attentional focus away to closer distances has relatively better results on the balance and postural sways of children with mental retardation and supports the constrained action hypothesis.

    Keywords: Mentally retarded students, Focus of attention, Electromyography, Postural balance
  • عبدالرحمن خضری، زهره معدنچی، عبدالله قاسمی، بیتا دیوسارناز
    تمرینات بینایی شامل تمرینات ویژه ای است که موجب ارتقای عملکرد چشم در کنترل و هماهنگی می شود و به منظور بهبود کارکرد بینایی در اجراهای ورزشی به کار می رود. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر یک دوره تمرینات بینایی بر مهارت دریافت سرویس والیبال بود. به این منظور، 40 دانش آموز متوسطه (17 تا 19 ساله) به صورت تصادفی ساده انتخاب و به چهار گروه تمرین بینایی، مهارتی، ترکیبی و کنترل تقسیم شدند. گروه تمرین بینایی به مدت هشت جلسه در تمرینات بینایی و گروه مهارتی، هشت جلسه در تمرینات مهارتی دریافت سرویس شرکت کردند. گروه ترکیبی نیز در طول هشت جلسه تمرینی در هر دو برنامه تمرینی بینایی و مهارتی شرکت کردند. گروه کنترل در طول این مدت در هیچ گونه فعالیت مرتبطی شرکت نکردند و به کارهای عادی روزمره خود پرداختند. پیش و پس از شرکت آزمودنی ها در این جلسات تمرینی، به وسیله «آزمون دریافت سرویس والیبال در پنج منطقه» پیش آزمون و پس آزمون به عمل آمد. نتایج آزمون t همبسته برای مقایسه نمره های پیش آزمون و پس آزمون نشان داد که دو گروه تمرین ترکیبی و مهارتی پیشرفت معناداری در مهارت دریافت سرویس داشتند (05/0P<)، درحالی که پیشرفت دو گروه بینایی و کنترل از نظر آماری معنادار نبود (05/0P>). نتایج آزمون تحلیل واریانس یکراهه نیز نشان داد که تفاوت بین چهار گروه معنادار بود (001/0P=) و آزمون تعقیبی توکی نشان داد که عملکرد گروه ترکیبی بالاتر از سایر گروه ها بود. گروه تمرین مهارتی نیز بالاتر از دو گروه تمرین بینایی و کنترل بود (05/0P<). نتایج پژوهش حاضر نشان داد که تمرین ترکیبی به بهترین نتیجه در مهارت دریافت سرویس والیبال منجر شد.
    کلید واژگان: بینایی ورزشی, تمرین بینایی, تمرین ترکیبی, مهارت دریافت سرویس, والیبال
    Abdolrahman Khezri, Zohre Madanchi, Abdollah Ghasemi, Bita Divsarnaz
    Visual training includes special practices that improve eye performance of control and coordination. This training is used to enhance visual function in sports performances. The aim of this study was to examine the effect of a visual training course on volleyball serve reception skill. 40 high school students (17-19 years old) were selected randomly and divided into four groups: visual training, skill training, mixed (visual & skill training) and control. The visual training group participated in visual training for 8 sessions. The skill training group received 8 sessions of serve reception skill training. The mixed group participated in both visual and skill training programs during their 8 training sessions. During this period, control group did not participate in any related activities and had their daily routines. Before and after these training sessions, pretest and posttest were administered by “volleyball serve reception test in five regions”. The results of paired sample t test (to compare pretest and posttest scores) showed that mixed and skill training groups significantly improved their serve reception skill (P0.05). Also, the results of one-way ANOVA test showed that four groups had significant differences (P=0.001) and Tukey post hoc test showed that mixed training group had a better performance than other groups. Skill training group had a better performance than control and visual training groups (P
    Keywords: mixed training, serve reception skill, sports vision, visual training, volleyball
  • داود حومنیان*، عبدالرحمن خضری
    هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر یک دوره برنامه تمرینی پاریاد بر رشد مهارت های حرکتی کودکان 6 تا 8 سال مبتلا به اختلال اوتیسم با عملکرد بالا بود. به همین منظور 30 دختر مبتلا به اختلالHFA با میانگین سنی 6/.±1/7 سال به صورت تصادفی از بین مدارس استثنایی شهر سنندج انتخاب شدند و براساس نمره های پیش آزمون در دو گروه کنترل و تجربی قرار گرفتند. نمره های پیش و پس آزمون آزمودنی ها با استفاده از مجموعه آزمون برونینکس- اوزرتسکی اندازه گیری شد. برنامه مداخله حرکتی نیز شامل تمرینات پاریاد بود که به مدت شانزده جلسه برای این افراد اجرا شد. از آزمون K-S برای تعیین چگونگی توزیع داده ها و از آزمون لوین و تحلیل کوواریانس برای مقایسه میانگین ها استفاده شد. نتایج نشان داد که برنامه تمرینی پاریاد، تاثیر معناداری بر رشد خرده مقیاس های سرعت دویدن و چابکی، تعادل، هماهنگی دوسویه و قدرت در کودکان HFA دارد (05/0P< ). اما در خرده مقیاس ها شامل سرعت پاسخ، کنترل بینایی- حرکتی و سرعت و چالاکی اندام فوقانی تاثیر معناداری مشاهده نشد (05/0P> ). با توجه به این نتایج می توان گفت که برنامه تمرینی مورد استفاده احتمالا می تواند موجب بهبود مهارت های بنیادی کودکان مبتلا به HFA شود.
    کلید واژگان: اختلال اوتیسم, تمرینات پاریاد, دانش آموز, مهارت های حرکتی
    Davood Homanian*, Abdolrahman Khezri
    The aim of the current study was to investigate the effect of Paaryaad training program on the development of motor skills of children aged between 6 and 8 who suffered from high function autism (HFA). For this purpose, 30 girls with HFA (mean age 7.1 ± 0.6 yr) were randomly selected from special schools of Sanandaj city. Then, according to the pretest scores, were assigned to control and experimental groups. Pretest and posttest scores were measured by Bruininks-Oseretsky test. Motor intervention program included 16 sessions of Paaryaad training. The K-S test was used to determine data distribution and Levin and ANCOVA tests were used to compare means. The results showed that Paaryaad training program affected significantly the development of the subscales of running speed and agility, balance, bilateral coordination and strength (P0.05). According to these results, it could be argued that this training program may improve the fundamental skills of children with HFA.
    Keywords: autistic spectrum, motor skills, Paaryaad training, student
  • عبدالرحمن خضری*، رسول حمایت طلب
    هدف تحقیق
     هدف از انجام این پژوهش، بررسی و مقایسه زمان پاسخ سالمندان فعال و غیر فعال با سطوح مختلف شاخص توده بدنی بود. روش تحقیق: حجم نمونه شامل 60 مرد سالمند بود (30 نفر فعال و 30 نفر غیر فعال) پس از تعیین سطوح شاخص توده بدنی، آزمودنی های هر گروه به سه سطح پایین، متوسط و بالای شاخص توده بدنی تقسیم شده و زمان پاسخ آن ها بوسیله آزمون میدانی زمان حرکت و پاسخ انتخابی نلسون اندازه گیری شد.
    نتایج
    نتایج آزمون تحلیل واریانس دوطرفه نشان داد تاثیر متغیرهای فعالیت بدنی تحلیل واریانس دوطرفه نشان داد تاثیر متغیرهای فعالیت بدنی، شاخص توده بدنی و همچنین تاثیر متقابل دو متغیر بر زمان پاسخ ازنظر آماری معنادار بود (p<0/05). آزمون تحلیل واریانس یک طرفه تفاوت معنی داری را بین آزمودنی های 3سطح گروه فعال نشان نداد (p=0/576). اما تفاوت بین 3سطح غیرفعال معنادار بود (p=0/001). نتایج آزمون t مستقل برای مقایسه آزمودنی های فعال و غیرفعال نشان داد که تفاوت معناداری بین آزمودنی های سطح پایین شاخص توده بدنی وجود ندارد (p=0/661) اما زمان پاسخ آزمودنی های دوسطح متوسط و بالای شاخص توده بدنی گروه فعال، بطور معناداری کوتاه تر از گروه غیرفعال بود (p<0/05).
    بحث و نتیجه گیری
    با توجه به اینکه نتایج پژوهش حاضر نشان داد افراد غیرفعال با سطح پایین شاخص توده بدنی، زمان پاسخ کوتاهتری نسبت به افراد با سطوح بالاتر دارند، سالمندان باید از طریق پرداختن به فعالیت های بدنی، شاخص توده بدنی خود را درحد مطلوب حفظ کنند.
    کلید واژگان: فعالیت بدنی, تیپ بدنی, زمان واکنش و زمان حرکت, BMI
    Abdolrahman Khezri
    Purpose
    The aim of this research is the study and comparing of active and non-active elderly response time with different levels of body mass index.
    Method
    statistical samples include 60 elderly men (30 active and 30 non-actives). After measuring their BMI levels, they were divided into 3 levels (low, medium and high) and response time was measured by Nelson Choice- Response and Movement test.
    Results
    the results of two-way ANOVA test showed that the effect of physical activity, BMI and reciprocal effect of two variables on response time was statistically significant (p<0/05). One -Way ANOVA Test indicates no significant difference between participants of three BMI levels in active group (p=0/576). But difference between three levels of non-active group was significant (p= 0/001). Results of independent t-Test showed that there is no significant difference between low level of BMI in two groups (p=0/661). But the medium and high level participant’s response time of BMI in the active group is significantly shorter (p=<0/05) than non-active group.
    Discussion
    since the results of this study confirmed that non-active persons with low BMI level have shorter. Response time than non-active persons with higher level. So, the elderly can efficiently maintain their BMI via physical activities.
    Keywords: Physical activity, Body type, Reaction Time, Movement time, BMI
  • Shahram Javadi, Mohsen Hanifeh, Mosa Tavassoli, Bahram Dalir-Naghadeh, Abdolrahman Khezri, Mojtaba Hadian
    Although the biology and ecology of the arthropod vectors are different, some factors, such as global warming, the increasing abundance of mosquitoes, the movement of domestic hosts, and the abundance of wild reservoirs, can act as favourable factors for the distribution of infections. The aim of this study was to determine the prevalence of Dirofilaria immitis infection in shepherd dogs living in the high altitude of mountainous area (i.e.1200 meters above the sea level). The study group was comprised of 160 shepherd dogs living in 4 mountainous regions (Targavar, Margavar, Kolshin and Hovarchin) of west Azerbaijan where continuous movement of sheep and goat flocks resulted to have a little information about shepherd dogs in these regions. Additionally, arduous pathways have made impossible any access by car to some territories of these areas. The dogs were mostly mixed raced with different ages (from 1 to 10 years) and sexes (male = 136, female = 24). Blood samples were collected from cephalic vein. Direct thin and thick blood smears and modified knott’s technique were used for detecting D.immitis microfilariae and other blood parasites. The results indicated that 40 (25 %) of dogs were infected with D. immitis microfilariae. In examination of the dogs, no severe life threatening feature of the disease was diagnosed. There were no significant differences (P > 0.05) of Dirrofilaria infection among gender, age groups and geographical areas. High prevalence of asymptomatic Dirrofilariasis in shepherd dogs in this area highlights the need of controlling and preventive programs.
سامانه نویسندگان
  • دکتر عبدالرحمن خضری
    دکتر عبدالرحمن خضری

اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال