ali hossein samadi
-
BACKGROUND
Infection with COVID‑19 has resulted in considerable mortality all around the world. This study aimed to investigate the effect of convalescent plasma on the treatment of hospitalized patients with COVID‑19 in Imam Khomeini Hospital at Ardabil, Iran.
MATERIALS AND METHODSIn this quasi‑experimental clinical trial, patients over 18 years of age with polymerase chain reaction‑positive COVID‑19 were admitted based on the clinical criteria of respiratory distress with hypoxia (O2 saturation <90) and tachypnea (R Relative Risk (RR) >24) with moderate‑to‑severe lung involvement and in the 1st week of respiratory disease who were not intubated were nonrandomly assigned to two groups: convalescent plasma therapy (CPT) group (197 cases) and control group (200 cases). We used the Chi‑square, t‑test, Fisher’s exact test, and Pearson’s correlation coefficient for statistical analysis.
RESULTSAnalyses revealed that length of stay in hospital was significantly lower in the CPT group as compared to the control group (P = 0.001). Twenty‑four cases (22.0%) in the CPT group and 85 cases (78.0%) in the control group needed intubation. Furthermore, mortality was 17 cases (18.3%) in the CPT group and 76 cases (81.7%) in the control group, the difference of which was also found to be statistically significant (P < 0.05).
CONCLUSIONSIt seems that CPT can be used as an alternative treatment at the early stages of COVID‑19 to prevent the progress of the disease, reduce the need for intubation and consequently the length of stay in hospital, and finally, decrease mortality
Keywords: Convalescent, COVID‑19, mortality, treatment -
وضعیت نامطلوب شاخص های کلان رشد اقتصادی، سرمایه گذاری و نرخ تورم و عدم تناسب میان حجم بالای نقدینگی در دست مردم و نقدینگی پایین بخش تولید، همواره یکی از مشکلات موجود در اقتصاد ایران بوده است. به این علت، ارتباط میان بازارهای مالی موازی سرمایه، سپرده های بانکی و سفته بازی در بازار ارز و به علاوه نقش بانک مرکزی در بهره گیری از ابزار پولی نرخ بهره با هدف جابه جایی نقدینگی میان آن ها به منظور اثرگذاری بر شاخص های کلان هدف، می تواند تعیین کننده باشد. از این رو، مطالعه حاضر در بازه زمانی 1396-1367 با استفاده از سیستم معادلات همزمان و روش حداقل مربعات سه مرحله ای (3SLS)، این مهم را مورد ارزیابی قرار داده است. نتایج نشان می دهد که بازارهای عنوان شده در سطح معناداری قابل توجهی، رابطه منفی با یکدیگر داشته اند. دو واسطه مالی بازار سهام و سپرده های بانکی، اثرگذاری مثبت و معناداری بر سرمایه گذاری و رشد اقتصادی داشته و در مقابل، سفته بازی در بازار ارز، اثر منفی و معناداری را نشان داده است. علاوه بر این، سپرده های بانکی، اثر منفی و معناداری بر شاخص بهای کالاهای مصرفی داشته و در مقابل، سفته بازی ارزی اثر مستقیم و معناداری را نشان داده است. در نهایت، با وجود تایید جانشین بودن این سه بازار مالی، ابزار پولی نرخ بهره به علت سرکوب شدن، کارایی خود را در جابه جایی نقدینگی میان آن ها به منظور تاثیرگذاری بر شاخص های اقتصادی مدنظر از دست داده و عملا موجب کاهش قدرت بازارگردانی بانک مرکزی شده است.کلید واژگان: بازار سرمایه, سپرده های بانکی, سفته بازی ارزی, معادلات همزمان, نرخ بهرهThe unstable state of macroeconomic indicators such as gross domestic product (GDP), investment, and inflation rate, as well as the disproportionate level of high volume of cash held by private individuals versus the low volume of liquidity in manufacturing firms, have always been a significant problem in Iran's economy. In this respect, the relationship among the stock market, bank deposits, and speculation in the foreign exchange market, and also, the central bank's role in directing liquidity between them to affect the macroeconomic indicators are important. The current study evaluates this subject for 1988–2018 using a system of simultaneous equations and the three-stage least squares (3SLS) method. The findings indicate that there has been a significant negative relationship among the stock market, bank deposits, and foreign exchange speculation. The stock market and bank deposits have had a significant positive effect on investment and GDP, and in contrast, foreign exchange speculation has shown a significant negative impact. Conversely, bank deposits have negatively impacted the consumer price index (CPI), whereas foreign exchange speculation has shown a substantial direct effect. Finally, despite the existence of a significant negative relationship between three financial markets in the Iranian economy confirmed by the obtained results, the central bank has forfeited a considerable portion of its potential effectiveness in directing liquidity between parallel financial markets to affect nominal and real economic indicators due to interest rate repression.Keywords: Bank Deposits, Foreign Exchange Speculation, Interest rate, Simultaneous Equations, Stock Market
-
هدف مقاله حاضر، بررسی تاثیر تغییر نرخ تعرفه بخش صنعت بر رفاه خانوارها در ایران در شرایط حاکمیت اقتصاد مقاومتی است. برای رسیدن به این هدف، بر اساس مطالعه صمدی و همکاران (1398)، تعدیلاتی در الگوی تعادل عمومی قابل محاسبه دکالو و همکاران (2013) صورت گرفته است. پس از انجام تعدیلات، با استفاده از تعدیل ماتریس حسابداری اجتماعی سال 1390 و نرم افزار GAMS، معادلات حل شده و در قالب سه سناریو، تحلیل شده است. یافته ها نشان می دهد، در سناریوی اول و بدون فرض اجرای سیاست های ابلاغی اقتصاد مقاومتی، کاهش نرخ تعرفه در همه بخش های صنعت، موجب منفی شدن سطح رفاه خانوارها خواهد شد. در سناریوی دوم، با فرض اجرای سیاست های ابلاغی اقتصاد مقاومتی، رفاه در همه بخش های صنعتی به جز صنایع با فناوری متوسط، مثبت و روند آن در همه بخش ها به جز صنایع با فناوری بالا، نزولی خواهد شد. در سناریوی سوم، با فرض تقویت عوامل نهادی و اجتماعی، رفاه در همه بخش ها مثبت و روند آن نیز در صنایع با فناوری متوسط و بالا افزایشی و در صنایع با فناوری پایین کاهشی خواهد شد؛ بنابراین کاهش نرخ تعرفه در صورت اجرای سیاست های ابلاغی اقتصاد مقاومتی، فقط در بخش صنایع با فناوری بالا پیشنهاد می شود
کلید واژگان: آزادسازی تجاری, اقتصاد مقاومتی, الگوی تعادل عمومی قابل محاسبه, رفاه خانوارها, نرخ تعرفه, ایرانThe purpose of this paper is to investigate the effect of the industry sector tariff rate changes on the Iranian households’ welfare under the conditions of the resistance economy. To achieve this goal, based on Samadi et al.'s (2019) survey, the computable general equilibrium model of Decallo et al. (2013) has been adjusted. After making the adjustments, using the adjusted social accounting matrix of 2011 and GAMS software, the equations were solved and analyzed in the form of three scenarios. The findings show that in the first scenario, without assuming the implementation of the notified policies of the resistance economy, the reduction of tariff rate in all sectors of industry causes the level of households’ welfare will become negative. In the second scenario, assuming the implementation of the notified policies of the resistance economy, welfare in all sectors of industry except medium-tech industries is positive and its trend is descending in all sectors except high-tech industries. In the third scenario, assuming the strengthening of social and institutional factors, welfare in all sectors is positive and its trend is upward in medium and high-tech industries and downward in low-tech industries. Therefore, the reduction of tariff rate is recommended only in the high-tech industries if the notified policies of resistance economy are implemented.
Keywords: Trade Liberalization, Resistive Economy, Computable General Equilibrium Model, Housholds’ Welfare, Tariff Rate, Iran -
سیاست گذاری در زمینه بهبود کیفیت محیط زیست، از جمله مواردی است که در سال های اخیر، مورد توجه اقتصاددانان قرار گرفته است. وضع مالیات بر مصرف انرژی فسیلی و پرداخت یارانه به سرمایه گذاری در تحقیق و توسعه از جمله سیاست های به کار گرفته شده به منظور تغییر در قیمت های نسبی و به دنبال آن ایجاد انگیزه اقتصادی برای کاهش آلودگی هوا می باشد. در این راستا تحقیق حاضر با استفاده از یک الگوی تعادل عمومی محاسبه پذیر، به بررسی پیامدهای رفاهی و آثار زیست محیطی، ناشی از به کارگیری این دو سیاست، برای اقتصاد ایران، پرداخته است. نتایج نشان می دهد که اخذ مالیات بر مصرف انرژی فسیلی، منجر به کاهش شاخص های مصرف، سرمایه گذاری فیزیکی و سرمایه گذاری در تحقیق و توسعه شده و سطح رفاه را کاهش می دهد. پرداخت یارانه به تحقیق و توسعه نیز منجر به کاهش شاخص های مصرف و سرمایه گذاری فیزیکی و در مقابل افزایش در سرمایه گذاری در تحقیق و توسعه میشود. اما تغییر در میزان رفاه، در نتیجه به کارگیری این سیاست، از رفتار غیرخطی پیروی مینماید، به گونه ای که میزان رفاه در نرخ های پایین اعطای یارانه افزایش و در نرخ های بالاتر کاهش می یابد. از آن جایی که با به کارگیری هردو ابزار، شاهد کاهش آلودگی هوا و هزینه های اجتماعی ناشی از آن خواهیم بود، می توان انتظار داشت که بخشی یا تمامی اثر کاهشی این سیاست ها بر سطح رفاه تعدیل گردد.کلید واژگان: مالیات, یارانه, تحقیق و توسعه, مدل تعادل عمومی محاسبه پذیرRecently, sustainable development and policy on improving the quality of the environment have attracted economists. The use of fossil fuel tax and subsidies to research and development are among the tools that can reduce air pollution by creating economic incentives and relative price adjustments. In this regard, the present study uses a Computable General Equilibrium (CGE) model to examine environmental impacts, the effectiveness and economic implications of using these two tools. The results show that both instruments reduce the air emissions and social costs of air pollution, while the tax effect was more efficient. Taxation of energy consumption leads to a reduction in consumption indicators, investment types, and welfare. By paying subsidies to the R&D, and resulting increase in investment in R&D, a decline rate in consumer expenditure and physical investment were observed. The welfare increases at a low rate of subsidy and decreases at higher rates.Keywords: Tax, Subsidies, R-D, Computable General Equilibrium Model
-
هدف مطالعه حاضر، بررسی چگونگی اثرگذاری مهم ترین عوامل موثر بر نوسان تولید ناخالص داخلی ایران و نیز تعیین درصد تغییر در سهم هر یک از عوامل موثر در بروز نوسان طی دوره 1393-1368 است. در این راستا از یک الگوی تعادل عمومی پویای تصادفی با تاکید بر نقش تکانه قیمت نفت و تکانه نهادی استفاده شده است. سازوکار تاثیر تکانه قیمت نفت بر متغیرهای کلان از طریق تاثیر آن بر بهره وری الگوسازی شده و کیفیت نهادی به عنوان یک متغیر اثرگذار در تابع تولید لحاظ شده است. نتایج حاصل بیانگر این است که یک شکست ساختاری در سری زمانی تولید ناخالص داخلی ایران در 1386:2 رخ داده و سهم عوامل موثر در نوسان تولید ناخالص داخلی نیز در بازه زمانی بعد از شکست ساختاری نسبت به بازه زمانی قبل از شکست تغییر کرده است. بر طبق نتایج تجزیه واریانس، تکانه قیمت نفت و تکانه سیاست پولی بیشترین سهم را در بروز نوسان در تولید ناخالص داخلی ایران داشته و سهم آن ها در دوره بعد از شکست ساختاری نیز افزایش یافته است.
کلید واژگان: الگوی تعادل عمومی پویای تصادفی, شکست ساختاری, تکانه قیمت نفت, سیاست پولی, کیفیت نهادی, ایرانThis paper studied the impact of the most important factors affecting on volatility of GDP in Iran by using Dynamic Stochastic General Equilibrium (DSGE). Furthermore, it is important to understand the contribution of each of the factors to create volatility in GDP. To this end, we introduced institutional quality in production function. In our model, oil price shock is assumed to affect macroeconomics variables through affecting on productivity. The paper applied the model in Iran economy for the period of 1989-2014. The results indicated that one structural break had taken place in GDP in 2007:3 and Gross domestic product volatility has increased in the period after the structural break. The reason for this structural break can be found in the rise in oil prices that began in 2004 and continued for several consecutive years. We also found that the share of factors that affect volatility in GDP has changed after structural break. The variance decomposition indicates that volatility in GDP is most affected by the oil price and the monetary policy shocks. Besides, their share increases after the break point. The share of oil price shocks before the structural break was about 28 percent, but the share rose to 35 percent after the structural break.Keywords: DSGE model, Structural break, Oil price shock, Institutional quality, Monetary Policy, Iran -
بخش های مهم اقتصادی که در سیاست های ابلاغی اقتصاد مقاومتی به آن تاکید شده بخش ارزش افزوده و تولید است. نهادهای اقتصادی می توانند با افزایش سرریز فناوری و بهره وری بر ارزش افزوده تاثیرگذار باشند. هدف این مقاله بررسی تاثیر اقتصاد مقاومتی بر ارزش افزوده بخش های مختلف اقتصادی است. برای رسیدن به این هدف، الگوی دکالو و همکاران (2013) تعدیل شده و اثر شاخص اقتصاد مقاومتی بر سرریز فناوری و تابع تولید بررسی شده است. سوال مطرح شده در مقاله حاضر این است که اجرای سیاست های اقتصاد مقاومتی چه تاثیری می تواند بر ارزش افزوده بخش های اقتصادی داشته باشد؟ برای پاسخ به این سوال، از الگوی تعادل عمومی قابل محاسبه و نرم افزار گمز، استفاده شده است. نتایج سناریوی اول نشان می دهد در صورت عدم اجرای سیاست های ابلاغی اقتصاد مقاومتی، ارزش افزوده در بخش های کشاورزی، خدمات و سایر کاهش می یابد ولی در بخش های صنعت، نفت و گاز و معدن تغییرات مثبت است. در سناریوی دوم، نتایج نشان داد که با بهبود وضعیت نهادی در کشور در اثر اجرای سیاست های ابلاغی اقتصاد مقاومتی، ارزش افزوده در همه بخش های اقتصادی افزایش می یابد؛ بنابراین پیشنهاد می شود در کنار اجرای سیاست های ابلاغی اقتصاد مقاومتی، به بهبود وضعیت نهادی کشور توجه شود.
کلید واژگان: اقتصاد مقاومتی, ارزش افزوده, الگوی تعادل عمومی قابل محاسبه, ایران, سرریز فناوریOne of the most important economic sectors emphasized in resistive economy policies is the value added and production sector. Economic institutions can influence value added by increasing technology spillover and productivity. The purpose of this paper is to investigate the effect of resistive economy policies on the value added of various economic sectors. In order to achieve this goal, the Decalou et al. Model (2013) has been modified and the effect of the resistance index on the technological spillover and production function has been investigated. The main question is how does the resistive economy policies affect the added value of economic sectors? To answer this question, we use a general equilibrium model and GAMS software. The results of the first scenario indicate that in the absence of enforcement policies, value added in agricultural, service and other sectors decrease, but positive changes are observed in industry, oil and gas and mining sectors. In the second scenario, the results show that with the improvement of the economic institutions due to implementation of the resistive economy policies, value added in all sectors would increase. Therefore, it is suggested that the improvement of the institutional status of the economy be considered alongside the implementation of these policies.
Keywords: Resistive Economy, Computable General Equilibrium Model, Iran Economy, Value Added, Technology Spillover -
از نظر کیدلند و پرسکات (1977)، ناسازگاری زمانی سیاست پولی می تواند بیشترین توضیح دهنده ی اریب تورمی باشد. این در حالی است که طی سال های اخیر، علل شکل گیری تورم دو رقمی در اقتصاد ایران، از بزرگ ترین چالش های محققان داخلی بوده است، اما کمتر به بحث ناسازگاری زمانی پرداخته شده است؛ بنابراین در مطالعه ی حاضر، با لحاظ کردن عدم استقلال بانک مرکزی، الگویی برای محاسبه ی اریب تورمی ناشی از ناسازگاری زمانی سیاست پولی و مالی، طراحی شده است. این الگو در دو حالت قاعده و صلاحدید سیاست های پولی و مالی حل شده است. در ادامه، مقدار اریب تورمی حاصل از الگو با استفاده از داده های اقتصاد ایران طی دوره ی 1395-1370، همچنین برای هر یک از برنامه های توسعه ی اقتصادی کشور به صورت مجزا محاسبه شده است.
نتایج برای دوره موردبررسی، حاکی از وجود اریب تورمی بالا در اقتصاد ایران (8/9 درصد) به دلیل وجود رفتارهای صلاحدیدی است. در خصوص برنامه های پنج ساله توسعه نیز، یافته ها نشان می دهد که بیشترین اریب تورمی ناشی از سیاست های صلاحدیدی، در برنامه ی سوم توسعه و کمترین میزان اریب مربوط به برنامه ی اول توسعه است.کلید واژگان: ناسازگاری زمانی سیاست پولی, ناسازگاری زمانی سیاست مالی, برنامه های توسعه ی اقتصادی, اریب تورمی, ایرانIn recent years, the causes of double-digit inflation in the economy of Iran have been the biggest challenge for Iranian researchers. However, time inconsistency has been paid less attention while according to Kydland and Prescott (1977), time inconsistency of monetary policy can be the most important cause of inflation bias.
A policy is time inconsistent or dynamic inconsistent when it is considered as the best policy for particular time in the future, but it does not remain so, when that particular time actually arrives. There are two possible mechanisms that have been considered for such a time inconsistency. (i) Strotz(1955-1956) explain that time inconsistency is because of changing preferences, (ii) Kydland and Prescott(1977) consider another explanation that is based on agents rational expectation. The main idea is, when people expect low inflation, central bank thinks of high inflation. If people understand it, they predict higher inflation. In this situation, predicted inflation is optimal inflation. In other word, while inflation policy is optimal at first, high inflation policy will be optimal in the end. We use the second mechanism in this paper. Barro and Gordon (1983) have explained time inconsistency of monetary policy as follow: in a discretionary regime, central banker can print more money and make more inflation than peoples expectation. Benefits of this surprising inflation might provide more economic activities or reduce governments debt. However, if people, due to their rational expectation, understand it and adjust their expectations with it, then policy maker will not reach his target at all. Besides that, due to increased money supply, the level of prices will grow.
So the question that arises here is how much of the inflation is due to discretionary behaviors in applying monetary and fiscal policies? In other words, what is the inflationary bias caused by the Time Inconsistency of monetary and financial policies?
In the present study, the framework of Barro-Gordon has been applied to calculate the inflation bias of time inconsistency of monetary and fiscal policies. In fact, we have extended Walsh (2010)smodel by adding fiscal variable. These models consist of two main sections: loss function and the supply curve. According to the structure of the economy of the developing countries, the fiscal and monetary policies are dependent and are determined by a third person (the president). Thus, a general loss function which consists of fiscal and monetary variables is used. In fact, the lack of independence of the central bank is considered in this model.
What distinguishes this study from other studies, include: Calculating the inflation bias using a model that considers the time inconsistency of monetary and fiscal policies simultaneously.
Unlike Surico (2008), we used symmetric loss function.
Calculating inflation bias in Each Economic Development plan of Iran
The model solution will be done by two approaches of discretion and commitment. After applying the optimization, inflation bias will be the difference of results of these two approaches. Moreover, the inflationary bias of the model is calculated based on Irans economy data over the period of 1991-2016. This bias is then calculated for each of the country's five-year economic development plan.
The results show high inflation bias in Iran (9.8%). Furthermore, based on the results, the first and the third economic development plans have the lowest and the highest inflation bias, respectively. Besides that, it can be seen, predicted inflation in third and second part of fifth economic development plans, have significant difference with performance inflation. In other words, the present model has failed to provide an adequate estimate of the inflation of these two periods. It seems that the reason is considering high target inflation in two plans.Keywords: Time Inconsistency of Monetary Policy, Time Inconsistency of Fiscal Policy, Inflation Bias, Iran -
در مقاله ی حاضر، تاثیرگذار جمعیت بر مخارج دولت و توزیع درآمد در اقتصاد ایران با استفاده از تکنیک همجمعی آستانه ای و الگوی اصلاح خطا در سال های 1348 تا 1390 مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج این مطالعه نشان می دهد که برای متغیر گذار جمعیتی، سال 1365 سال شکست می باشد و کل دوره به دو رژیم 1348 تا 1365 و 1366 تا 1390 قابل تقسیم است. یافته ی مهم مقاله ی حاضر این است که هرچند بین گذار جمعیت و مخارج دولت و توزیع درآمد، همجمعی آستانه ای و بنابراین رابطه ی تعادلی درازمدت وجود دارد، اما گذار جمعیتی نتوانسته است تاثیر آماری معناداری بر متغیرهای مخارج دولت و توزیع درآمد در کوتاه مدت در هر دو رژیم داشته باشد. همچنین نتایج حاصل از الگوی اصلاح خطا نشان می دهد تعدیل تعادل کوتاه مدت به سمت درازمدت در رژیم دوم سریع تر از رژیم اول است.کلید واژگان: گذار جمعیت, مخارج دولت, توزیع درآمد, همجمعی آستانه ای, ایرانIn this paper, we study the effects of demographic transition on government expenditure and Income distribution for Irans economy during 1969-2011 using threshold cointegration technique. The results, shows that the year 1986 is the break date of demographic transition. Therefore the whole period is divided into two regimes, 1969-1986 and 1987-2011. The main results of this paper is that, there is a threshold cointegration between demographic transition, government expenditure and income distribution. So, there is long-term equilibrium relationship between them. But, there isnt any short-term relationship between them. Also, the results of the estimation of error correction model show that adjustment of short-term equilibrium to long-term equilibrium is faster in the second regime rather than the first one.Keywords: Demographic Transition, Government Expenditure, Income Distribution, Threshold Cointegraion, Iran
-
در این مقاله، با استفاده از رویکرد توسعه پایدار، چارچوبی مفهومی برای ارزیابی ساختار اقتصاد ایران پیشنهاد شده است. بر اساس یافته های آن، بالاترین و پایین ترین عدد شاخص توسعه پایدار، به ترتیب مربوط به دهه های 1350 و 1370 است. نتایج تحلیل حساسیت الگو در دهه 1380 نشان می دهد حوزه آب، بحرانی ترین موضوع در بحث پایداری توسعه است و بهبود شاخص های شدت مصرف آب، سرانه مصرف آب و میزان ذخایر آب های زیرزمینی، بیشترین تاثیر را در بهبود شاخص پایداری کل دارند.کلید واژگان: ساختار اقتصاد ایران, توسعه, توسعه پایدار, بهبود پایداریBased on sustainable development approach, the paper, intends to offer a conceptual framework to evaluate the structure of Irans economy. As findings of the paper proves, the maximum and minimum figures of the sustainable development in Iran, respectively belongs to 1970s and 1990s. Also, Sensitivity analysis model indicates that the water issue was the most critical matter within the context of sustainable development in 1990s and even the optimized indicators of water consumption and per capita thereof, as well as the underground water resources have the most influence on improvement of sustainability indicators.Keywords: Structure of Iran's Economy, Sustainable Development, Development, Sustainability Improvement
-
فصلنامه مجلس و راهبرد، پیاپی 85 (بهار 1395)، صص 223 -246هدف اصلی این مطالعه، بررسی تاثیر تکانه کسری بودجه بر کسری حساب جاری در حضور تکانه تولید، در اقتصاد ایران است. در کنار آن، بررسی تاثیر تکانه کسری بودجه بر نرخ ارز، تاثیر تکانه تولید بر کسری بودجه و تاثیر تکانه تولید بر کسری حساب جاری به عنوان اهداف فرعی، تعقیب شده اند. به منظور دستیابی به این اهداف، از الگوی خودرگرسیون برداری و توابع واکنش ضربه ای و تجزیه واریانس استفاده شده است. الگو شامل چهار متغیر کسری بودجه، حساب جاری، تولید ناخالص داخلی و نرخ ارز واقعی است. نتایج این مقاله، نشان دهنده رابطه منفی بین کسری بودجه و کسری حساب جاری است. به عبارت دیگر پدیده «واگرایی دوگانه» در اقتصاد ایران تایید می شود. از طرفی، در هر دو حالت تاثیر تکانه درآمد و مخارج دولت بر اجزای حساب جاری، پدیده «واگرایی دوگانه» به صورت ضعیف، تایید شده است.کلید واژگان: واگرایی دوگانه, تکانه کسری بودجه, توابع واکنش ضربه ای, تجزیه واریانس, ایرانMajlis and Rahbord, Volume:23 Issue: 85, 2016, PP 223 -246The main purpose of this paper is study the effects of budget deficit shock on the current account deficit in the presence of output shocks in Iran's economy. Moreover, the impacts of budget deficit shock on the exchange rate, GDP shock on the budget deficit and the current account deficit are also analyzed. To achieve these goals, we have used a Vector Autoregressive Model (VAR), Impulse response functions and Variance decomposition. In estimation, we have utilized four variables as budget deficit, current account, GDP and real exchange rate. The results of effect of GDP shock on the budget deficit and current account deficit indicate a negative relation between these two deficits. In other words, the phenomenon of "twin divergence" has been verified. On the other hand, in both cases, the government revenue and the government expenditure shocks on the components of current account, the phenomenon of "twin divergence" weakly has been verified.Keywords: Twin Divergence, Budget Deficit Shock, Impulse Response, Variance Decomposition
-
هدف این مطالعه، بررسی آثار راهبردهای مختلف مدیریت درآمدهای نفتی بر عملکرد اقتصاد کلان در ایران است. برای این منظور ابتدا راهبرد «هزینه کردن و رفتن» و سپس «افزایش تدریجی ذخیره سازی درآمدهای نفت» به عنوان یک راهبرد فرضی مورد ارزیابی قرار گرفته است. در این تحقیق از داده های اقتصاد ایران طی سال های 1390-1344 و یک مدل نئوکینزی تعادل عمومی پویای تصادفی برای این منظور استفاده شده است. نتایج به دست آمده بر اساس راهبرد نخست که دولت همه مازاد درآمدهای نفتی را صرف هزینه های جاری و عمرانی می کند؛ حاکی از آن است که هرگاه درآمدهای نفتی دولت دچار نوسان می شود، سرمایه گذاری دولتی و بخش خصوصی کاهش یافته و در نتیجه منتج به افزایش تولید و رشد اقتصادی نمی شود. در این رویکرد مصرف موثر که ترکیبی از مصرف خصوصی و هزینه های مصرفی دولت به عنوان کالاهای عمومی است کاهش می یابد. دلیل این مساله لحاظ پارامتر هدر رفت در مخارج دولتی درون مدل می باشد. بر اساس راهبرد دوم، دولت مازاد درآمدهای نفتی را در صندوقی ذخیره کرده و به تدریج و مداوم بازدهی ناشی از این درآمدها را در قالب سرمایه گذاری دولتی صرف فعالیت های عمرانی می کند. در نتیجه این رویکرد، تولید، مصرف موثر و البته تورم نیز افزایش می یابد. در مجموع نتایج به دست آمده از این تحقیق نشان می دهد که پس انداز منابع درآمدی نفت در صندوق به عنوان یک ضربه گیر در برابر کاهش درآمدهای نفتی عمل می کند.
کلید واژگان: مدیریت درآمدهای نفتی, هزینه کردن و رفتن, افزایش تدریجی ذخیره سازی درآمدهای نفت, تعادل عمومی پویای تصادفیThis study investigates the effects of oil revenues management on macroeconomic performance in Iran. «Spend- as –you- go» strategy then the «Gradual –Scaling-up» Strategy as a counterfactual one. For this purpose، We have used Iran’s data economy during 1344-1390 (1965-2011) and employed a New Keynesian Dynamic Stochastic General Equilibrium (NKDSGE) model. Based on the first strategy، government allocated all oil revenues surplus obtained from the long run trend to the current and reconstructive expenditures. The findings of the first strategy illustrate that، fluctuations in oil revenues، decreases public and private investments. As a result، we have a reduction in production and economic growth. Moreover، the effective consumption، which is a combination of private and government consumption expenditure، as public goods، declines. The cause of this problem is waste in public expenditure. Based on the second strategy، known as counterfactual strategy، government reserves the oil revenues’ surplus and invests the returns of these reserves in reconstructive activities، gradually but consistently. Based on the second strategy، even with the fluctuation in oil revenues، production boosts due to persistence and continuance of government and private investments. Furthermore، effective consumption and inflation increase. As a whole، the results show that in the second counterfactual strategy; i. e. gradual –Scaling-up، The Oil fund acts as a buffer against decline in oil revenues.Keywords: Oil Revenue Management, Spend, as –you, go, Gradual –Scaling, up, Dynamic Stochastic General Equilibrium -
بررسی تاثیر گسترش منابع گازی نامتعارف بر تولید گاز طبیعی ایران: رویکرد پویایی شناسی سیستمدر سال های اخیر، تولید گاز علاوه بر منابع متعارف آن از منابع نامتعارف نیز امکانپذیر شده است. ایران به عنوان دومین دارنده ذخایر گاز متعارف جهان و چهارمین تولیدکننده آن در نظر دارد با ورود به فضای رقابت گازی، سهم خود را در تجارت جهانی گاز افزایش دهد. مطالعه حاضر، هدف اصلی خود را بررسی مسیر درازمدت اکتشاف، استخراج و تولیدگاز ایران و نحوه اثرگذاری گسترش تولید از منابع نامتعارف گازی قرار داده است. برای دستیابی به این هدف، رویکرد پویایی شناسی سیستم مورد استفاده قرار گرفته است. الگوی طراحی شده دارای سه زیرسیستم چرخه اکتشاف و تولیدگازهای متعارف، سرمایه گذاری و تقاضای جهانی است و برای دوره 1414-1380 شبیه سازی شده است. اعتبار الگو نیز براساس آزمون های بازتولید رفتار و وارد کردن تکانه به متغیرها مورد تایید قرار گرفته است. نتایج شبیه سازی بیانگر آن است که با روندکنونی، عمر ذخایرگازی موثر در آینده درکشور از حدود 400 سال به کمتر از 30 سال در سال 1414 خواهد رسید. تولید گاز طبیعی نیز با روندی افزایشی از حدود 100 میلیارد متر مکعب در سال 1380 به بیش از 500 میلیارد متر مکعب در سال 1414 خواهد رسید. به عبارت دیگر، میزان تولیدگازطبیعی طی یک دوره 35 ساله حدود 5 برابر خواهد شد. اعمال پیش نوشته های افزایش نرخ اکتشاف، افزایش سرمایه گذاری در توسعه و افزایش سرمایه گذاری در بهبود فناوری منجر به افزایش تولیدگاز طبیعی خواهد شد. با این وجود، گسترش گازهای نامتعارف می تواند منجر به کاهش امنیت تقاضای گازهای متعارف جهان و کاهش تولیدگاز در ایران در یک دوره درازمدت شود. در نظرگرفتن همزمان تمامی پیش نوشته ها می تواند منجربه افزایش تولیدگاز و در نتیجه جبران کاهش تولید ناشی ازگسترش تولید گازهای نامتعارف شود.
کلید واژگان: گازهای متعارف, گازهای نامتعارف (شیل گاز), پویایی شناسی سیستم, صنعت گاز, ایرانInvestigating the Impact of Development of Unconventional Gas Resources on Iranian Natural Gas Production: System Dynamics ApproachIn recent years, in addition to conventional sources of gas, production from unconventional sources is also possible. Iran as a second-largest conventional gas reserves in the world and the fourth producer, intends to enter the gas competition, increase its share in the global gas trade. The purpose of this study is to investigate the long-term exploration, extraction and production of gas and the impact of unconventional gas production. To achieve this objective, System Dynamics approach is used. The model developed consists of three sub-system conventional gas exploration and production cycle, investment and global demand and for the period 2001-2035 is simulated. Model validity is approved and simulation results indicated that, with current trends, the life of undiscovered gas reserves in Iran from 400 years to less than 30 years will be reduce in 2035. Gas production rising from 100 BCM in 2001 to more than 500 BCM in 2035. In other words, the gas production in Iran will be about 5 times over a period of 35 years. Applying scenarios such as increasing the rate of exploration, increased investment in development and increase investment in technological improvements will lead to an increase in gas production. However, the development of unconventional gas could reduce demand security of gas in world and reduce the Iranian gas production in a long-term period. At the same time taking into account all scenarios can increase gas production and thus offset the decline in production is due to the expansion of gas production from unconventional sources. -
هدف اصلی مقاله حاضر، شناسایی تاثیر ضرایب علی الراس مالیاتی بر ساختار صنایع مواد غذایی و آشامیدنی طی دوره (1391-1387) و تشخیص تاثیر اعمال این ضرایب بر قدرت انحصاری صنایع است. برای رسیدن به این هدف از یک الگوی اقتصادسنجی داده های پانلی و داده های صنایع مواد غذایی و آشامیدنی در سطح کدهای چهار رقمی ISIC استفاده شده است. نتایج این مطالعه نشان می دهد که افزایش ضرایب مالیاتی علی الراس، تاثیر نامطلوبی بر ساختار صنایع مواد غذایی و آشامیدنی به شکل افزایش قدرت انحصاری بنگاه ها دارد که موید دیدگاه شومپیتر است.
کلید واژگان: مالیات علیالراس, صنایع مواد غذایی و آشامیدنی, ساختار صنایع, رگرسیون داده های پانلیMain purpose of this study is to identify the effect of tax coefficients on food and drinking industrial structure during 2008-2012 and the impact ofthem on industry monopoly power. To achieve of this purpose, Panel Data regression and data in four digit ISIC are used. The finding indicated that increase of tax coefficient has an inappropriate impact on food and drinking industrial structure in the form of increasing monopoly power of firms. This subject confirms the Schumpeterian view.Keywords: Tax, FoodandDrinkingIndustry, IndustrialStructure, PanelDataRegression, Iran -
تغییرات همزمان بین قیمت جهانی نفت و قیمت مواد غذایی منجر به علاقه مندی محققان به بررسی تاثیر افزایش قیمت نفت بر روی قیمت مواد غذایی گردیده است. هدف اصلی مقاله حاضر، بررسی تاثیر نوسانات قیمت نفت بر شاخص قیمت مواد غذایی در ایران در بازه زمانی 1390-1369 است. برای این منظور از الگوی خود همبسته برداری، تابع عکس العمل آنی و الگوی خودتوضیح برداری با وقفه های توزیع شده استفاده شده است. نتایج حاصل از بکارگیری تابع عکس العمل آنی نشان می دهد که نوسانات قیمت نفت تاثیری بر قیمت مواد غذایی در ایران طی دوره مورد بررسی نداشته است. همچنین نتایج استفاده از الگوی خودتوضیح برداری با وقفه های توزیع شده بیانگر این است که رابطه معنی داری بین قیمت نفت و قیمت مواد غذایی در کوتاه مدت و بلندمدت وجود ندارد. این نتیجه می تواند ناشی از یارانه های پرداختی دولت به بخش انرژی باشد که مانع از تغییر قیمت آنها و در نتیجه عدم تغییر قیمت مواد غذایی می گردد.
کلید واژگان: قیمت نفت, شاخص قیمت مواد غذایی, تابع عکس العمل آنی, الگوی خودهمبسته برداری, الگوی خودتوضیح برداری با وقفه های توزیع شدهSimultaneous variations between world oil price and food prices leads to stimuli scientists to investigate the effect of raising oil price on food prices. The main purpose of this paper is to examine the effect of oil price volatilities on the food price index for the 1990-2006 periods in Iran. To achieve this goal، a vector auto-regression (VAR) model، impulse response function and a auto-regressive distributed lags (ARDL) model have used. The results of impulse response function show that oil price volatilities have no effect on food prices in Iran.. Moreover، results from ARDL model implies that there is no significant relationship between oil price and food prices in the short term and long term. This result may be due to subsidies paid by the government to energy section that prevent any price changes. -
هدف اصلی مقاله حاضر، طراحی الگویی پویا برای نظام مالیاتی ایران بر اساس رهیافت پویایی شناسی سیستم است. برای این منظور، به الگو سازی متغیرهای تلاش مالیاتی، درآمد مالیاتی و فرار مالیاتی پرداخته و پس از شبیه سازی الگو، وضعیت این متغیرها طی سال های 1404-1388 پیش بینی شده است. نتایج نشان می دهد که با ادامه روند کنونی، وضعیت تلاش مالیاتی و فرار مالیاتی در اقتصاد ایران از جایگاه مناسبی برخوردار نخواهد بود، و در سال 1404 تنها 66 درصد از مالیات های مورد انتظار دولت، وصول خواهد شد. همچنین میزان فرار مالیاتی در سال پایانی، به میزان 35 درصد خواهد رسید. بنابراین به منظور بررسی شرایط لازم جهت دست یابی به وضعیت مطلوب، سناریوهای متفاوتی طراحی و شبیه سازی شده است. نتایج سناریوها نشان می دهد که لازم است به طور همزمان تلاش هایی در زمینه کاهش نرخ تورم، افزایش وضعیت رفاهی مردم، کم کردن فعالیت اقتصاد غیر رسمی در کشور، افزایش رشد جمعیت، افزایش درآمد سرانه و افزایش مالیات ها (مالیات بر مصرف و واردات) صورت گیرد.
کلید واژگان: فرار مالیاتی, تلاش مالیاتی, ظرفیت مالیاتی, پویایی شناسی سیستم, شبیه سازی, ایرانThe main purpose of this paper is, to design a dynamic model for evaluation of economic and tax policies on Iranian tax system by using system dynamics approach. For this purpose, we consider the tax effort, tax capacity and tax evasion subsystems. The simulation of this model has been accomplished during 2008-2025. The results of base model simulation show that, if current situation continues, situation of tax effort and tax evasion will not in good position and in 2025, only 66 percent of expected tax will be collected. Also the extent of tax evasion in years of the final simulation will be 35 percent. For study of necessary conditions in order to access to optimal status, different scenarios have been designed and simulated. The results of simulations show that, in order to access to the desired status, in addition to coordination and interaction among the variables, some attempts should be done simultaneously to reduce the inflation rate, increase welfare, and decrease the activities in underground economy, increase population growth, per capita revenue and taxes (taxes on consumption and import).Keywords: Tax Evasion, Tax Efforts, Tax Capacity, System Dynamics, Simulation, Iran -
هدف اصلی این مقاله برآورد میزان فرار مالیاتی در اقتصاد ایران است. برای رسیدن به این منظور از روش علل چندگانه و آثار چندگانه و داده های دوره 1349 تا 1386 استفاده شده است. نتایج حاصل از برآورد الگو نشان داد که شاخص فرار مالیاتی در ایران طی دوره مورد بررسی فراز و نشیب هایی دارد و این روند در کل افزایشی بوده است. همچنین نتایج برآورد الگوی برگزیده نشان داد که بار مالیاتی، اندازه دولت، درآمد مصرف کننده، نرخ تورم و نرخ بیکاری از جمله عوامل مهم اثرگذار بر گسترش فرار مالیاتی در ایران طی دوره مورد بررسی بوده است. در این میان، اندازه دولت، بار مالیاتی و درآمد مصرف کننده به ترتیب بیشترین تاثیر را در گسترش این پدیده در ایران داشته اند.
کلید واژگان: فرار مالیاتی, علل, آثار, ایران, روش علل چندگانه و آثار چندگانهThe main objective of the present study is to estimate the size of tax evasion in the economy of Iran. The present study applies the multiple indicators; multiple causes (MIMIC) methodology in Iran economy for the period between 1970 and 2007. The results show that the size of tax evasion has fluctuations during 1970 and 2007 and the size of tax evasion is increasing. The results show that tax burden، the size of government، taxpayers’ income، inflation rate and unemployment rate are the main causes of extension of tax evasion in Iran. The most important causes of tax evasion، which lead to the high extension of tax evasion، are the size of government، tax burden and taxpayers’ income.Keywords: Tax Evasion, Causes, Effects, Multiple Indicators, Multiple Causes -
اثر مخارج دولت بر مصرف خصوصی به عنوان بزرگترین و باثبات ترین جزء تقاضای کل همواره مورد توجه محققین اقتصادی بوده است. در این مقاله با استفاده از مفهوم کشش جانشینی به بررسی قابلیت جایگزینی مخارج دولت به جای مصرف خانوار در تابع مطلوبیت خانوار برای 48 کشور عضو سازمان همکاری اسلامی پرداخته شده است. با استفاده از آزمون CD پسران وجود مسئله وابستگی مقطعی برای متغیرهای الگو مورد بررسی قرار گرفت، سپس بررسی مانایی متغیرها با آزمون های IPS و CIPS تایید شده و الگوی نهایی با استفاده از روش CUP-FM برآورد گردید. نتایج حاصل از تخمین بیانگر وجود رابطه جانشینی بین مخارج دولت و مصرف خصوصی در کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی است، همچنین مشاهده شد که با افزایش اندازه دولت ها شدت جانشینی بین مخارج دولت و مصرف خصوصی افزایش می یابد.
کلید واژگان: مخارج دولت, مصرف خصوصی, کشش جانشینی, داده های پانلی, وابستگی مقطعی, برآوردگر CUP, FM, کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامیThe effect of government spending on private consumption، as the largest and the most stable component of aggregate demand always has been preoccupying many economists. In this article، using the elasticity of substitution concept، we investigate the substitutability of government spending for private consumption in 48 OIC countries. We use the Pesaran’s CD test for investigating the cross-section dependency in the data. Then the stationary of variables confirmed by IPS and CIPS tests and the regression equations estimate by CUP-FM estimator. According to the estimation results، the substitutability between government spending and household consumption was confirmed for OIC countries. In addition، the results of estimating tell that in case of countries with larger governments the degree of substitutability between government spending and private consumption is greater.Keywords: Government Spending, Private Consumption, Elasticity of Substitution, Panel Data, Cross, Section Dependence, CUP, FM Estimator, OIC Countries -
در مطالعه حاضر، با استفاده یک تابع توزیع غیرگوسی که توسط فیزیکدانی به نام کستینگ ارائه شده است به تجزیه و تحلیل رفتار بازار سهام در ایران پرداخته شده است. برای این منظور از اطلاعات روزانه بورس اوراق بهادار تهران از اول شهریور ماه 1381 تا آخر بهمن ماه 1389 پیشنهاد شده است. به منظور برآورد تابع توزیع کستینگ از روش بیزی و تکنیک شبیه سازی زنجیره مارکوف مونت کارلو استفاده شده است. نتایج به دست آمده وجود یک تابع توزیع غیرگوسی با دنباله آبشاری پهن و چوله به راست را تایید می نماید، بنابراین با تکیه بر نتایج به دست آمده نمی توان احتمال وقوع بحران های غیرمنتظره در بازار سهام ایران را نادیده گرفت. همچنین این مطالعه تحت شرایط کنترل شده، فرضیه ثبات مجانبی توزیع کستینگ را مورد آزمون قرار داده است. نتایج به دست آمده نمی تواند فرضیه فوق را رد نماید، بنابراین با اعمال مدیریت هوشمند در برابر ریسک های موجود و ایجاد شفافیت بیشتر در بازار می توان به این امر دست یافت.
کلید واژگان: اقتصاد فیزیک, بازار سهام, توزیع کستینگ, بیزینThis study investigates Iran’s stock market by a non-Gaussian distribution function. To estimate this distribution function، Bayesian methods and Markov chain Monte Carlo simulation technique is used. Tehran stock market daily data during August 23، 2002 to February 19، 2011 has been analyzed in this study. The results confirm the existence of a non-Gaussian distribution with a right skewness and fat tail sequence. Therefore، an unexpected crisis in the Iran stock market could not be ignored. The results also confirmed the hypothesis of asymptotically stable Distribution.Keywords: Econophysics, Stock Market, Casting Distribution, Bayesian -
در این مطالعه، قانون واگنر برای کشورهای منتخب عضو سازمان کنفرانس اسلامی (با طبقه بندی آنها از لحاظ سطح درآمد و درجه فساد) مورد بررسی و آزمون قرار گرفته است. برای این منظور، ازآزمون های وابستگی مقطعی (CD) پسران و ریشه واحد ADF تعمیم یافته به صورت مقطعی (CADF) و آزمون همجمعی پانلی وسترلوند و اجرتون استفاده شده است. برای تخمین ضرایب نیز از روش به روزرسانی مکرر و کاملا تعدیل شده (Cup-FM) استفاده شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد قانون واگنر در کلیه کشورها با سطوح درآمدی و درجه فساد متفاوت تایید می شود.
کلید واژگان: قانون واگنر, وابستگی مقطعی (CD) پسران, آزمون ریشه واحد ADF تعمیم یافته به صورت مقطعی (CADF), روش تخمین به روزرسانی مکرر و کاملا تعدیل شده (Cup, FM), کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی, همجمعی پانلی وسترلاند و اجرتونThis paper studies the validity of Wagner law in selected OIC (Organization of Islamic Conference) member states by classifying them based on their income levels and degrees of corruption. For doing so، the Pesaran Cross-sectional Dependency (CD) test، cross-sectional augmented ADF (CADF) as well as Wasteland and Edgerton''s panel co integration tests have been employed. To estimate the coefficients، the continuous-updated and fully modified (CUP-FM) estimator has been used. The results confirm validity of Wagner law in all economies، having different income levels and corruption degrees.Keywords: Wagner's Law, Cross, Sectional Dependency, Cross, Sectional Augmented ADF (CADF), Panel Co Integration, Continuously Updated, Fully, Modified Estimator (Cup, FM), OIC Member States -
با توجه به سهم بالای بخش کشاورزی در اقتصاد ایران، در مطالعه حاضر سعی شده است تا با استفاده از داده های سری زمانی سال های 86-1342 و روش های همجمعی گریگوری – هانسن و حداقل مربعات معمولی پویای استوک- واتسون، تاثیر سرکوب مالی بر بهره وری سرمایه در بخش کشاورزی ایران در درازمدت مورد مطالعه قرار گیرد. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که سرکوب مالی تاثیر معناداری در درازمدت بر بهره وری سرمایه در بخش کشاورزی ایران نداشته است، اما انباشت سرمایه و پس اندازهای غیر مالی تاثیر مثبت و معناداری بر آن داشته اند. این نتایج حکایت از کنترل شدید نظام بانکداری توسط دولت داشته و مانع انجام درست وظایف توسط بخش مالی شده است. بنابراین پیشنهاد خاص مطالعه حاضر رهاسازی تدریجی سیاست سرکوب مالی است.
کلید واژگان: سرکوب مالی, بهره وری سرمایه, بخش کشاورزی, آزمون های همجمعی, شکست ساختاری, ایرانAgricultural sector as one of the main economic sectors of Iran has a great share in total GDP. The, present study, aims to examine the effects of financial repression policies on capital productivity in agricultural sector. In doing so, we use time series data during 1953-2007 and Gregory – Hansen Cointegration and DOLS methods. Results show that financial repression has no effect on productivity of capital in Iran’s agricultural sector in the long-run. Capital stock and non financial saving both show positive effect on capital productivity in agricultural sector. -
هدف اصلی این مقاله آزمون فرضیه باز بودن همزمانی (باز بودن تجاری و باز بودن مالی- حساب سرمایه) و بررسی عوامل موثر بر توسعه مالی در اقتصاد ایران می باشد. برای رسیدن به این هدف از یک الگوی اقتصادسنجی و روش گشتاورهای تعمیم یافته (GMM) و داده های دوره 85-1350 استفاده شده است. نتایج تخمین الگو نشان داد که برای توسعه بیشتر بخش مالی، سیاست های باز بودن تجاری و باز بودن مالی به طور همزمان باید پی گیری شود. هرچند تاثیر باز بودن تجاری بر توسعه مالی به مراتب بیشتر از تاثیر باز بودن مالی است.
کلید واژگان: توسعه مالی, باز بودن تجاری, باز بودن مالی, فرضیه باز بودن همزمانی, موانع نهادی, اقتصاد ایران, روش گشتاورهای تعمیم یافته (GMM)The main purpose of this paper is to analyze the determinants of financial development and testing the Simultaneous (trade and financial) openness hypothesis in Iranian economy during 1971-2006. For the analysis procedure, the time series econometrics techniques and the GMM method are applied. The results show that:1-For larger financial development, government should open trade and financial market, simultaneously.2-The effect of trade openness on financial development is greater than financial openness. -
ایده رگرسیون جعلی در اقتصادسنجی توسط گرنجر و نیوبولد (1974) مطرح شد. این محققان نشان دادند که اگر متغیرهای مستقل و وابسته مورد استفاده در الگو باشند، تخمین الگو به روش حداقل مربعات معمولی باعث پیدایش نتایج غیر واقعی(یا جعلی) خواهد شد. اما سری های زمانی مورد استفاده در الگوها ممکن است خاصیت جمع بستگی متفاوتی داشته باشند. بنابراین، این سوال مطرح می گردد که آیا پدیده رگرسیون جعلی در الگوهای دارای درجات متفاوت جمع بستگی نیز وجود خواهد داشت یا خیر. در این مقاله پس از بررسی سیر تکامل تاریخی و مفهوم رگرسیون جعلی، نتایج یافته های برخی از مطالعات مهم در ارتباط با داده های سری زمانی با الگوهای دارای متغیرهای و و همچنین و مد نظر قرار گرفته و از بررسی متون آشکار گردیده است که در چنین شرایطی نیز احتمال وقوع رگرسیون جعلی وجود دارد. بنابراین پیشنهاد شده است که قبل از اقدام به تخمین هر الگویی، خواص سری های زمانی مورد استفاده، دقیقا«بررسی شود.
کلید واژگان: رگرسیون جعلی, داده های سری زمانیGranger and Newbold (1974) proposed the idea of spurious regression in econometrics. They showed that with I(1) dependent and independent variables, if a regression model is estimated by OLS method, the results may be spurious. This idea is extended to variables with different order of integration. In this paper, we review the literature of spurious regression and show that when the variables have different order of integration, for example I(1) & I(2), and I(1) & I(0), the spurious results may occur.
-
The main purpose of this paper is analyses the short and long run relationship between budget deficit and trade deficit in some MENA countries. The data cover the period from 1971-2000 (and for I.R. IRAN 1959-2003).The relationship between these variables will be analyses in short and long run by using Johansen co-integration tests, ECM, and Granger causality test. The empirical evidence provides support to the view of Ricardian Equivalence in Iran (Islamic Rep.), Jordan, Kuwait, Morocco, Oman, and Tunisia. But, the empirical evidence proves the validity of Keynesian proposition (conventional view) only Egypt, Bahrain, Oman, and Turkey.
-
در این مقاله، رابطه بلندمدت و کوتاه مدت بین صادرات و واردات و آزمون شرط پایداری کسری تجاری و همچنین رابطه بلندمدت و کوتاه مدت بین درآمد ها و هزینه های دولت و آزمون شرط پایداری کسری بودجه و در نهایت رابطه بلندمدت و کوتاه مدت بین کسری بودجه و کسری تجاری، با استفاده از روش های اقتصاد سنجی سری های زمانی مورد بررسی قرار گرفته است براساس نتایج بدست آمده پیشنهاد شده است که دولت برای فائق آمدن بر کسری مالی و تجاری در کوتاه مدت باید اقدام به کاهش کسری بودجه نماید. بنابراین برای انجام چنین عملکردی کاهش مالیاتها با محوریت عدالت گستری و افزایش پس اندازهای داخلی پیشنهاد شده است که این اقدامات سبب کاهش کسری تجاری نیز خواهدشد.
کلید واژگان: اقتصاد ایران, کسری بودجه, موازنه تجاری, هزینه های دولت, درآمدهای دولت, هزینه های دولت, اصول ریکاردویی, دیدگاه کینزی, واردات و صادراتThe main purpose of this paper is to analys the short and long run relationship between budget deficit and trade deficit, import and export, and Government revenues and expenditures. Also sustainability condition of trade deficit and budget deficit is examined. For doing so, we apply the time series econometrics techniques. The results show that to over come the budget deficit and trade deficit, the Government should, in the short run, decline budget deficit. In order to do this, we recommended that it has to decrease the taxes and increase the domestic deposits. We could not find any cointegration relationship between government revenues and expenditures, export and imports, and two deficits. -
هدف اصلی این مقاله بررسی ارتباط بلندمدت بین بهره وری و تورم در اقتصاد ایران طی دوره 1338-1380 است. برای رسیدن به این هدف از روش همجمعی گری گوری - هانسن استفاده شده است. این مقاله از سه جنبه با سایر مطالعات موجود در اقتصاد ایران تفاوت دارد: توجه به رابطه (بلندمدت) بین بهره وری و تورم در قالب یک الگوی چند متغیره، توجه به مساله شکست ساختاری در آزمونهای ریشه واحد و همجمعی و توجه به تخمین درون زای نقطه شکستگی. نتایج نشان داده است که یک رابطه بلندمدت (و منفی) بین بهره وری و تورم وجود دارد.
کلید واژگان: بهره وری, تورم, شکست ساختاری, نقطه شکستگی, آزمون همجمعی گری گوری, هانسن, حداقل مربعات معمولی پویا (DOLS)In this paper, we analyze the long –run relationship between inflation and Total Factor Productivity (TFP) in the Iranian economy during 1338-1380. For this purpose, we use Gregory –Hansen (1996) Cointegration test. Our Study proceeds at the following steps. 1. We set up a multivariate model for the analysis of the long-run relationship between inflation and Total Factor Productivity (TFP)2. We test the unit root properties of data, and the long-run relationship between variables in the presence of structural breaks.3. We estimate endogenously the break point data.Our results from cointegration tests and dynamic ordinary least square estimator show that there is a negative relationship between inflation and productivity.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.