ali piran nejad
-
نشریه تکنولوژی در کارآفرینی و مدیریت استراتژیک، سال سوم شماره 2 (پیاپی 8، تابستان 1403)، صص 154 -167
هدف از این پژوهش شناسایی و تحلیل موانع و چالش های پیش روی سیاست گذاری مبتنی بر سناریو در زمینه سیاست های توسعه نفتی ایران است. این مطالعه به بررسی منابع بایاس، قابلیت پیش بینی رخدادهای آتی، سطح دانش و تخصص موجود برای تدوین سناریوها، و تعارضات منافع و تنش های موجود در مذاکرات می پردازد. این پژوهش به روش کیفی انجام شد و از مصاحبه های نیمه ساختارمند و تکنیک دلفی برای جمع آوری داده ها استفاده شد. در ابتدا، پرسشنامه های دلفی بین 20 نفر از مدیران ارشد وزارت نفت و خبرگان دانشگاهی توزیع گردید. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختارمند جمع آوری و با استفاده از نرم افزار NVivo تحلیل شدند. تکنیک دلفی در سه مرحله اجرا شد تا به اشباع نظری دست یابد. یافته های این پژوهش نشان داد که چهار مفهوم اصلی به عنوان موانع و چالش های سیاست گذاری مبتنی بر سناریو در توسعه نفتی ایران شناسایی شدند: سوگیری در تدوین خط مشی ها، عدم توانایی پیش بینی رخدادهای آتی، فقدان دانش و تخصص کافی برای تدوین سناریوها، و تعارض در منافع و تنش در مذاکرات. این چالش ها می توانند منجر به کاهش کیفیت و اثربخشی سیاست ها شوند. نتایج نشان می دهد که شناسایی و مدیریت سوگیری ها، بهبود توانایی های پیش بینی، افزایش دانش و تخصص در تدوین سناریوها، و مدیریت تعارضات منافع و تنش ها می تواند به بهبود فرآیند سیاست گذاری مبتنی بر سناریو کمک کند. برنامه های آموزشی و آگاهی بخشی، ایجاد سیستم های بازخورد و تحلیل های پیش بینی می توانند در این راستا موثر باشند.
کلید واژگان: سیاست گذاری مبتنی بر سناریو, توسعه نفتی, سوگیری, پیش بینی رخدادهای آتی, دانش و تخصصJournal of Technology in Entrepreneurship and Strategic Management, Volume:3 Issue: 2, 2024, PP 154 -167The objective of this study is to identify and analyze the barriers and challenges facing scenario-based policy making in the context of Iran's oil development policies. This research examines the sources of bias, the ability to predict future events, the level of knowledge and expertise available for scenario development, and the conflicts of interest and negotiation tensions. This qualitative study utilized semi-structured interviews and the Delphi technique to collect data. Initially, Delphi questionnaires were distributed among 20 senior managers from the Ministry of Oil and academic experts. Data were collected through semi-structured interviews and analyzed using NVivo software. The Delphi technique was conducted in three stages to achieve theoretical saturation. The findings of this study revealed four main concepts as barriers and challenges to scenario-based policy making in Iran's oil development: bias in policy formulation, inability to predict future events, lack of sufficient knowledge and expertise for scenario development, and conflicts of interest and negotiation tensions. These challenges can lead to reduced quality and effectiveness of policies. The results indicate that identifying and managing biases, improving predictive capabilities, increasing knowledge and expertise in scenario development, and managing conflicts of interest and tensions can enhance the scenario-based policy making process. Educational and awareness programs, feedback systems, and predictive analysis can be effective in this regard.
Keywords: Scenario-Based Policy Making, Oil Development, Bias, Predicting Future Events, Knowledge, Expertise -
چارچوب خط مشی گذاری برای به کارگیری سامانه های هوش مصنوعی در حوزه شهری با استفاده از رویکرد فراترکیبفصلنامه مدیریت دولتی، پیاپی 55 (پاییز 1402)، صص 512 -552هدف
هدف این مطالعه سیستماتیک تحلیل پژوهش های کیفی مرتبط با استفاده از سیستم های هوش مصنوعی (AI) در زمینه مدیریت شهری است. این مطالعه دستیابی به درک جامعی از وضعیت تجربیات فعلی در سیاست گذاری هوش مصنوعی در شهرها را دنبال می کند. با بررسی و ترکیب نظام مند یافته های قبلی در این زمینه، این پژوهش به دنبال کمک به توسعه سیاست های کارآمدتر برای استفاده مسیولانه و موثر از هوش مصنوعی در مدیریت شهری است.
روشدر این مطالعه متاسنتز با تکیه بر روش هفت مرحله ای، چارچوب سندلوسکی و بارسو (2007) استفاده شده است. ابزار تجزیه وتحلیل داده های کیفی، تحلیل تم بوده است. برای ارزیابی کیفیت پژوهش، در کنار استفاده از سنجش میزان توافق میان دو کدگذاری، از ارایه نمونه متن کدگذاری شده، گزارش دهی گام های اجرای پژوهش و بررسی مستمر و رفت وبرگشتی میان پژوهشگران نیز استفاده شده است.
یافته هادر این مطالعه مقالات مرتبط شناسایی و تجزیه وتحلیل شده است. یافته های حاصل از کدگذاری در این پژوهش، یک بار در چارچوب تحلیل محیطی پستل و یک بار در قالب 27 تم موضوعی پیشنهادی نویسندگان دسته بندی و ترکیب شده است. علاوه بر این، سه دسته از سوگیری (داده های، الگوریتمی و ارزشی) در سیستم های هوش مصنوعی که باید توسط مدیریت شهری در نظر گرفته شود، شناسایی شده است.
نتیجه گیریبه عنوان نتیجه نهایی این پژوهش، یک چارچوب استعاری به نام «پلکان سیاست گذاری هوش مصنوعی برای شهرها» ارایه شده است که شامل پنج پله است: جهان بینی، جامعه، نظام حقوقی، مدیریت شهری و مدیریت فناوری. چارچوب استعاری پژوهشگران با نگاهی میان رشته ای، به اولویت بندی میان پنج مفهوم بالا و معرفی ابعاد اصلی هر یک پرداخته است و به ذینفعان در موضوع خط مشی گذاری هوش مصنوعی در مدیریت شهری یاری می رساند.
کلید واژگان: هوش مصنوعی, خط مشی گذاری, مدیریت شهریObjectiveThis systematic study aims to analyze qualitative research related to the use of Artificial Intelligence (AI) systems in urban management. The study seeks to achieve a comprehensive understanding of the current state of AI policy experiences in cities. By systematically reviewing and synthesizing prior findings in this domain, this research aims to contribute to the development of more effective policies for the responsible and efficient use of AI in urban management.
MethodsIn this study, a meta synthesis approach was employed, relying on the seven-step framework proposed by Sandelowski and Barroso (2007). Thematic analysis was used as the tool for qualitative data analysis. To assess research quality, inter-coder agreement, provision of coded text samples, reporting of research process steps, and iterative reviewer discussions were utilized.
ResultsRelevant articles were identified and analyzed. The findings from the coding process were categorized twice, first within a contextual framework following PESTLE’s analysis, and secondly into 27 proposed thematic categories. Furthermore, three dimensions of sustainability (data-driven, algorithmic, and ethical) in AI systems relevant to urban management were identified.
ConclusionAs a final outcome of this research, we propose a metaphorical framework called the "AI Policy Staircase for Cities." This framework comprises five steps: World view, Sociey, Legal system, Urban Governance, and Technology Management. Researchers of this metaphorical framework take a cross-disciplinary approach to prioritize among these five high-level concepts and introduce key dimensions within each, providing guidance to stakeholders involved in AI policy-making for urban management.
Keywords: Artificial Intelligence, Policy Framework, Urban Management -
نیروی کار متخصص پایه و اساس بسیاری از موفقیت ها چه در سطح کلان و چه در سطح خرد می باشد. با توجه به تغییر ساختار جمعیت، تعویق بازنشستگی کارکنان یکی از موضوع های بسیار مهم می باشد ، روش تحقیق در این پژوهش، فلسفه پژوهش تفسیری یا برساخت گرایی می باشد. رویکرد پژوهش استقرایی -قیاسی، راهبرد پژوهش نظریه داده بنیاد نسخه گلدکل و کرونهلم می باشد. روش گردآوری اطلاعات، مصاحبه های نیمه ساختاریافته بوده است. بدین منظور ا جامعه پژوهشی که شامل کارکنان وزارت نیرو بوده که بازنشستگی خود را به تعویق انداخنه اند، نمونه گیری نظری صورت گرفت و از این طریق، با 30 نفر مصاحبه هایی انجام شد. و نتایج پژوهش نشان می دهد که شرایط شغلی مقوله محوری در مدل تعویق بازنشستگی کارکنان در وزارت نیرو، می باشد و عواملی مانند بسترهای های محیطی، سازمانی، فردی و شرایط علی سازمانی، فردی و دولتی و موانع شامل دخالت مستقیم دولت و قانون گریزی در آن تاثیرگذار می باشد که در نهایت منجر به پیامدهای مثبت و منفی متعددی می گردد. با عنایت به مراتب فوق نتیجه گیری می گردد که فشار اقتصادی و مسیله پیری جمعیت و بالا رفتن نسبت افراد سالمند به افراد جوان موجب کاهش نیروی کار می گردد که مسایل و مشکلات بسیار زیادی را برای دولتها و سازمان های مختلف ازجمله وزارت نیرو و همچنین صندوق های بازنشستگی ایجاد می نماید. راه کاری که در این زمینه اتخاذ می شود مسیله تعویق بازنشستگی و نگهداشت بیشتر نیروی کار می باشد که با توجه به نتایجی که به همراه دارد می تواند در عرصه های اقتصادی، اجتماعی، سازمانی، فردی تاثیرگذار باشد.
کلید واژگان: نیروی کار متخصص, تعویق بازنشستگی کارکنان, شرایط شغلی, وزارت نیرو, مدل تعویق بازنشستگیThe expert workforce is essential for the achievement of successes on both macro and micro levels. Consequently, due to the changes in the demographics of population and society, the postponement of the retirement age of employees is a significant issue.This research has adopted an interpretive or constructivist research philosophy and the multi-grounded theory research strategy of Goldkuhl & Cronholm. Semi-structured interviews were utilized as the data collection method and theoretical sampling was conducted from the research community which included employees of the Ministry of Energy who have postponed their retirement. Thirty participants were interviewed. It’s also noteworthy that the research is practical in terms of its purpose.The findings of this research demonstrate that the model of postponing the retirement age of employees in the Ministry of Energy is primarily based on job conditions, as well as factors such as environmental, organizational, and individual contexts and organizational, individual, and governmental causal conditions. Some of the obstacles in this model include the direct intervention of the government and the circumvention of the law, which ultimately leads to a multitude of positive and negative consequences. The economic pressures, the issue of population aging, and the increased ratio of elderly people to young people will reduce the labor force and create difficulties for governments and various organizations, including the Ministry of Energy and pension funds. Hence, the adoption of the issue of postponing retirement age and keeping more of the labor force is a possible solution due to the positive outcomes it may potentially yield in the economic, social, organizational, and individual fields and aspects.
Keywords: The Expert Workforce, Postponing the Retirement Age, Job Conditions, Ministry Of Energy, Model of Postponing the Retirement of Employees -
فصلنامه مدیریت دولتی، پیاپی 54 (تابستان 1402)، صص 344 -363هدفامروزه اینترنت اشیا با سرعت چشمگیری در حال توسعه است و کسب وکارها به طور فزاینده ای روی به کارگیری آن در فرایندهای خود سرمایه گذاری می کنند، با این حال از پیاده سازی این فناوری در فرایندهای منابع انسانی خود بازمانده اند؛ زیرا از کاربردهای متعدد اینترنت اشیا در حوزه مدیریت منابع انسانی، درک روشن و کاملی ندارند که این خود از خلا مطالعاتی موجود در ادبیات پژوهش در رابطه با مبحث مدنظر نشیت می گیرد. پژوهش حاضر بر آن است تا به تشریح این کاربردها در قالب چارچوبی مفهومی بپردازد و کسب وکارها را از مزایای بی شمار آن در این حوزه مطلع سازد.روشپژوهش حاضر رویکرد کیفی دارد. در این پژوهش ابتدا با استفاده از روش کتابخانه ای، به بررسی و مطالعه پژوهش های انجام یافته حول موضوع مدنظر پرداخته شد. در ادامه، برای پاسخ به سوال اصلی پژوهش، مصاحبه های نیمه ساختاریافته ای به روش گلوله برفی با 9 تن از خبرگان حوزه های اینترنت اشیا و مدیریت منابع انسانی به عمل آمد و با فن تحلیل مضمون و کدگذاری مضامین از طریق نرم افزار مکس کیودا، به تحلیل داده های حاصل از آن اقدام شد.یافته هادر این پژوهش، 23 کاربرد منحصربه فرد اینترنت اشیا در حوزه مدیریت منابع انسانی شناسایی و در قالب 6 مضمون اصلی استخدام، آموزش و توسعه، مدیریت عملکرد، جبران خدمات، نگهداشت و پایان خدمت طبقه بندی شد.نتیجه گیریاینترنت اشیا از طریق هوشمندسازی و داده محورکردن فرایندهای گوناگون منابع انسانی و عاری ساختن آنان از هرگونه خطای انسانی، به واسطه توسعه فرایند خودکارسازی، مدیریت موثرتر و کاراتر این منابع را در سازمان سبب می شود.کلید واژگان: اینترنت اشیا, مدیریت منابع انسانی, منابع انسانی دیجیتالObjectiveAs the Internet of Things (IoT) continues to rapidly develop, businesses are increasingly investing in incorporating it into their processes. However, many companies have yet to adopt this technology in their human resource management practices due to a lack of clear understanding of its potential applications in this area. This is largely due to the limited research literature available on the subject. This research aims to develop a conceptual framework that describes the potential applications of the Internet of Things in human resource management. Additionally, the study aims to raise awareness among businesses about the various benefits that can be gained through the implementation of this technology in their human resource processes.MethodsIn this research, firstly, previous studies conducted on the subject were reviewed. Secondly, to answer the main question of the research, semi-structured interviews were conducted with nine experts in the fields of the Internet of Things and human resources management based on the snowball method. The achieved data were analyzed by conducting a thematic analysis and coding the data with MAXQDA software.ResultsThe main human resource management processes in which the applications of the Internet of Things were identified by the current research include six key areas; 1. recruitment, 2. training and development, 3. performance management, 4. service compensation, 5. maintenance, and 6. termination of service. These applications in the mentioned processes respectively included 1.1. Collecting and analyzing the conscious and unconscious data of employees to offer cooperation opportunities to the elite workforce 1.2. Selecting and attracting the most qualified applicants to the organization 1.3. Compilation of productive work schedule of employees 1.4. Creating the possibility of remote interviews with job seekers and reducing recruitment costs in this way, 2.1. Assessing the needs of employees for training programs after analyzing their performance 2.2. Identifying highly stressed and aggressive employees and providing them with stress and anger management courses 2.3. Improving the self-assessment skills of employees and helping their personal growth and development through it, 3.1. Smartening and automating employee performance control and making it free from any human errors 3.2. Establishing a fair and justice-oriented evaluation of the performance of employees 3.3. Making it possible for employees to evaluate the organization's performance, 4.1. Creating a reward system based on employee performance and encouraging or punishing them accordingly 4.2. Promotion or job rotation of employees after analyzing their behavioral data 4.3. Providing facilities and benefits according to individual tendencies and interests of employees, 5.1. Monitoring the health and physical condition of employees through smart watches and bracelets 5.2. Warning the employees or the manager of the relevant unit when one of the employees is in unfavorable physical conditions 5.3. Ensuring the safety of employees by foreseeing workplace accidents 5.4. Facilitating the daily activities of employees through the intelligentization of the work environment 5.5. Arranging employees in organizational units logically and appropriately after identifying the existing communication patterns among them, 6.1. Identifying employees who are inclined to leave the organization and preventing them from doing so by providing valuable suggestions to them which can result in a reduced rate of leaving the organization, and 6.2. Not losing touch with employees during and after the off-boarding process.ConclusionThe Internet of Things causes more effective and more efficient management of human resources through the intelligentization of HRM processes and making them data-driven and free from any human errors.Keywords: Digital human resources, Human resource management, Internet of Things
-
اساسا هر امری که مشارکت شهروندان را در پی دارد، در بستری شکل می گیرد که مقوله های مشترکی آن را احاطه کرده است و بدون توجه به آن ها، مشارکت شهروندان به سختی اتفاق می افتد. هدف از این پژوهش، طراحی مدل جامع مشارکت شهروندی در شهر تهران است. روش پژوهش، کیفی است و براساس رویکرد گلیزر از راهبرد نظریه داده بنیاد، وضعیت موجود، مدل سازی شده است. در این امتداد، با 19 نفر از شهروندان، مدیران شهری و خبرگان حوزه مشارکت شهروندی که به صورت گلوله برفی انتخاب شده بودند، مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام پذیرفت و داده ها پس از پیاده سازی، کدگذاری شده و براساس خانواده کدهای شش سی که از سوی گلیزر معرفی شده است، مدل سازی شد. "عدم رویکرد شهروندمحوری در شهرداری"، به منزله پدیده محوری و 12 مقوله نیز به منزله مقوله های فرعی معرفی شد. نتیجه اینکه برای افزایش مشارکت شهروندی، لازم است شهرداری تهران، نسبت به اصلاح نگرش سرمایه های انسانی خود، به ویژه مدیران و خط مشی گذاران اقدام کند و این تغییر نگرش خود را در عمل نشان دهد و شهرداری، تبدیل به سازمان مشارکت محور شود و کمک کند تا این تغییر نگرش در شهروندان نیز به وجود آید تا بدین ترتیب مقدمات حضور آنان در عرصه مشارکت شهری فراهم آمده و مشارکت محوری شهرداری تقویت شود و مدیریت شهری، با پیشنهادهایی که در انتهای مقاله ارایه شد، خلاهای مورد اشاره را برطرف نماید.
کلید واژگان: مشارکت شهروندی, حکمرانی شهری, نظریه داده بنیاد, شهر تهرانBasically, everything that involves the participation of citizens is formed in a context that is surrounded by common categories, and regardless of them, the participation of citizens is difficult to happen. The purpose of this study is to design a comprehensive model of citizen participation in Tehran. The research method is qualitative and the current situation is modeled based on Glaserian approach from the strategy of grounded theory. Along this line, semi-structured interviews were conducted with 19 citizens, city managers and experts in the field of citizen participation who were selected in the form of snowballs. The Glaser side is introduced, modeled. "Lack of citizen-centered approach in the municipality" was introduced as a central phenomenon and 12 categories were introduced as sub-categories. The result is that in order to increase citizen participation, it is necessary for Tehran Municipality to reform the attitude of its human resources, especially managers and policy makers, and show this change in attitude in practice and the municipality to become a participation-oriented organization, and help to change this attitude of citizens in order to prepare the ground for their presence in the field of urban participation and strengthen the central participation of the municipality and urban management, with the suggestions presented at the end of the article, to fill the gaps.
Keywords: citizen participation, Urban governance, Grounded Theory, Tehran City -
زمینه و هدف
امروزه، قرارگرفتن و حرکت در مسیر تحول دیجیتال در سازمان ها، به الزامی اساسی تبدیل شده است که این امر مستلزم بازاندیشی و بازنگری در محتوای فرهنگ سازمانی است. شرکت آسان پرداخت، شرکتی فناوری محور و آشنا به تحولات دیجیتال در فرایندهای سازمانی است، از این رو، افراد شاغل در واحد منابع انسانی شرکت آسان پرداخت، به عنوان جامعه آماری این پژوهش برای شناسایی بسترهای لازم در نظر گرفته شده است.
روشرویکرد پژوهش حاضر کیفی است و داده ها با استفاده از روش تحلیل تم، تجزیه وتحلیل شده اند. انتخاب مشارکت کنندگان بر اساس شیوه نمونه گیری هدفمند بود و 12 نفر از افراد شاغل در شرکت آسان پرداخت، از جمله معاونت منابع انسانی، کارشناسان منابع انسانی و کارمندان آن برای نمونه انتخاب شدند.
یافته ها:
پنج مقوله اصلی شامل بستر همراه سازی، بستر کارکردی، بستر فرایندی، بستر سیستمی و بستر نگهداشت، به عنوان بسترهای اصلی فرهنگی در راستای دیجیتالی شدن فرایندهای مدیریت منابع انسانی شناسایی شدند. برای ارزیابی و سنجش اعتبارپذیری، انتقال پذیری، اطمینان پذیری و تاییدپذیری پژوهش، از شاخص های تحقیق کیفی استفاده شد که به تایید رسید.
نتیجه گیری:
نتایج این پژوهش نشان می دهد که فرهنگ سازمانی، به عنوان یکی از زیرساخت های اصلی تغییر و تحولات دیجیتالی در سازمان ها، در ترکیب بهینه منابع انسانی و منابع فناورانه سازمان، نقش تطبیق کننده و تسهیل کننده ای دارد. فرهنگ سازمانی دیجیتال با یکپارچه سازی نگرش ها، افکار و عملکرد کارکنان، در پذیرش تغییرات فناورانه و استفاده از سیستم های جدید، هم سویی اثربخش آنها را با تحولات دیجیتال امکان پذیر می سازد.
کلید واژگان: فرهنگ سازمانی, فرهنگ سازمانی دیجیتال, مدیریت منابع انسانی, منابع انسانی دیجیتال, شرکت آسان پرداختBackground & PurposeNowadays, being and moving in the direction of digital transformation in organizations has become a fundamental requirement, which requires rethinking the content of organizational culture. Since Asan-pardakht Company is a technology-oriented company and is familiar with digital transformations in organizational processes, the people working of human resources department of Asan-pardakht Company were examined as the research community in identifying digital cultural contexts.
MethodologyThis research has been done using qualitative approach and theme analysis method to analyze the data. Participants of the study were selected through purposive sampling method, which involved 12 individuals working in Asan-pardakht Company, including the deputy manager of human resources, human resources experts, and its employees.
FindingsAccording to the research findings, five main categories including accompaniment context, functional context, processal context, systemic context, and maintenance context, have been identified as the main cultural contexts in order to digitalize the processes of human resource management. Qualitative research indicators were used to assess the study credibility, transferability, dependability, and confirmability which were confirmed.
ConclusionThe results of this study showed that organizational culture, as one of the main infrastructures of digital transformations, has an adaptive and facilitating role in the optimal combination of human resources and technological resources of the organization. Digital Organizational culture, by integrating the attitudes, mindsets and performance of employees in accepting technological changes and using new systems, makes it possible to effectively align them to digital transformations.
Keywords: Organizational Culture, Digital organizational culture, Human Resources Management, Digital human resources, Asan-Pardakht company -
فصلنامه مدیریت دولتی، پیاپی 47 (پاییز 1400)، صص 478 -505هدف
با توجه به اهمیت مشارکت شهروندی در حکمرانی، پژوهش های زیادی برای تبیین این مفهوم انجام شده که هر یک از زاویه ای به آن نگریسته و این مسیله، به آشفتگی و پراکندگی در تبیین مفهوم مشارکت شهروندی انجامیده است. هدف از این پژوهش، ارایه مدل مفهومی مشارکت شهروندی، به منظور ساماندهی به پژوهش های قبلی است.
روشاین پژوهش کیفی، جهت گیری کاربردی دارد و رویکرد آن قیاسی است. افق زمانی آن تک مقطعی است. روش گردآوری داده ها نیز بررسی اسناد است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمونی استفاده شده است.
یافته هادر این پژوهش ابتدا با بررسی و مداقه در ادبیات نظری مشارکت و مشارکت شهروندی، چهار مضمون فراگیر «انواع مشارکت شهروندی»، «عوامل موثر بر مشارکت شهروندی»، «راه کارها و الزامات مشارکت شهروندی» و «پیامدهای مشارکت شهروندی» احصا شد، سپس با گردآوری و تحلیل منابع و پژوهش های تخصصی مربوط به هر یک از این چهار مضمون فراگیر، مضامین اصلی و فرعی ذیل آنها شناسایی شدند. بدین ترتیب، در ذیل مضمون فراگیر «انواع مشارکت شهروندی» مضامین اصلی روش مشارکت، درجه تمرکز، مشارکت کنندگان، موضوع، زمینه و زمان؛ در ذیل مضمون فراگیر «عوامل موثر بر مشارکت شهروندی» مضامین اصلی عوامل انسانی و عوامل سازمانی و در ذیل مضامین فراگیر «راه کارها و الزامات مشارکت شهروندی» و «پیامدهای مشارکت شهروندی» نیز مضامین اصلی مشابه مربوط به حکمرانی و مربوط به شهروندان شناسایی شد.
نتیجه گیریانتظار می رود این پژوهش، ضمن فراهم آوردن تصویری جامع از مفهوم مشارکت شهروندی، باعث ساماندهی نظری آن شده و مفهوم مشترکی در این حوزه ایجاد کند و یاری دهنده تحقق آن در عرصه عمل باشد.
کلید واژگان: مشارکت, انواع مشارکت, مشارکت شهروندی, مطالعات مشارکت شهروندی, تحلیل مضمونیObjectiveDue to the importance of citizen participation in governance, a lot of research has been done to explain this concept and each of them has looked at it from one angle, and this has caused confusion and dispersion in explaining the concept of citizen participation. The purpose of this study is to provide the conceptual model of citizen participation in order to organize previous studies
MethodsThis qualitative research has an applied orientation and its approach is deductive and its time horizon is one-section and the data collection method is documentary study and thematic analysis technique has been used to analyze the data.
ResultsIn this research, in the first stage four overarching themes of “Types of citizen participation", "factors affecting citizen participation", "requirements of citizen participation" and "consequences of citizen participation" were defined through studying the literature of participation and citizen participation. Then the main themes and sub themes of these overarching themes were identified by gathering and analysing the studies about these overarching themes. In consequence the main themes of participation method, degree of concentration, participants, subject, context and time were identifed under the overarching theme of “Types of citizen participation", the main themes of human factors and organizational factors were identifed under the overarching theme of "factors affecting citizen participation", and the similar main themes of related to governance and related to citizens were identifed under the overarching themes of "requirements of citizen participation" and "consequences of citizen participation".
ConclusionIt is expected that this research, while providing a comprehensive picture of the concept of citizenship participation, can theoretically organize it and create a common concept in this field and help to realize it in practice.
Keywords: participation, Types of Participation, Citizenship participation, Citizenship Participation Studies, Thematic analysis -
نشریه امنیت ملی، پیاپی 39 (بهار 1400)، صص 161 -198
اجرای خط مشی نیز به عملیات و اقدامات سازمان ها و موسسات مجری و چگونگی انجام دادن آن ها گفته می شود. این عملیات و اقدامات موجب پیاده سازی برنامه ها و رویه های تعیین شده در مرحله شکل گیری خط مشی می گردند.هدف از این تحقیق کیفی ارایه مدل اجرای خط مشی های فضای مجازی در ایران است. برای استخراج مولفه های اصلی اجرای خط مشی های فضای مجازی از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شده و با 35 نفر از خبرگان بخش خط مشی گذاری در فضای مجازی مصاحبه های عمیقی انجام شده است. افراد مورد مطالعه این تحقیق را خبرگان خط مشی گذاری در فضای مجازی تشکیل دادند که مشارکت کنندگان با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از نوع نمونه گیری نظری انتخاب شدند. در این تحقیق با استفاده از روش داده بنیاد کوربین و استراوس در مرحله کدگذاری باز 16 مقوله و 35 مفهوم استخراج شد. در مرحله کد گذاری محوری بر اساس مفاهیم مقوله محوری، شرایط علی، راهبرد، بستر، شرایط مداخله گر و پیامدها، مدل پارادایمی ارایه شد و در مرحله کدگذاری انتخابی مدل نظری برخاسته از یافته های تحقیق معرفی و تشریح شد.
کلید واژگان: اجرای خط مشی, فضای مجازی, دانش محوریNational Security, Volume:11 Issue: 39, 2021, PP 161 -198PurposeThe implementation of the policy also refers to the operations and actions of the executing organizations and institutions and how they are carried out. These operations lead to the implementation of the programs and procedures specified during the policy development phase. The purpose of this qualitative research is to provide a model for implementing cyberspace policies in Iran.
MethodSemi-structured interviews were used to extract the main components of cyberspace implementation and in-depth interviews were conducted with 35 cybersecurity experts. The study population consisted of cybersecurity policy experts who were selected through purposive sampling from theoretical sampling.
ResultsIn this study, 16 categories and 35 concepts were extracted using the Corbin and Strauss database method in open coding. In the axial coding stage, a paradigmatic model was presented based on the concepts of axial category, causal conditions, strategy, context, confounding conditions and consequences, and in the selective coding stage the theoretical model derived from the research findings was introduced and described.
Keywords: Policy Implementation, Cyber, Space, Knowledge-Based -
هدف
امروزه در سطح دنیا سطوح عدم اطمینان، تلاطم محیطی و پیچیدگی در حال افزایش است. پیچیدگی در کشور ایران به دلیل تنوع تهدیدات، تنوع بازیگران، تداخل پویایی، الگوهای رفتاری غیرخطی و خوشه ای شدن شدید شبکه، بالا می باشد. الگوی حکمرانی پیچیده، از الگوهای جدیدی به منظور اداره پیچیدگی است. صنعت برق از صنایع پیچیده و زیرساختی بوده که در طی سال های اخیر تحت تاثیر تحریم قرار گرفته است. بنابراین هدف این پژوهش طراحی الگوی حکمرانی پیچیده در شرایط تحریم در صنعت برق است.
روشاین پژوهش بنیادی بوده و روش اجرای آن کیفی و از نوع اقدام پژوهی است. روش گردآوری داده ها، میدانی و کتابخانه بوده و از ابزار مصاحبه عمیق و بررسی اسنادی استفاده شده است. مصاحبه با خبرگان صنعت برق کشور انجام شده است. انتخاب نمونه به صورت غیرتصادفی-گلوله برفی با 15 نفر خبره در صنعت برق کشور انجام شده است.
یافته ها:
یافته های تحقیق نشان می دهد که صنعت برق کشور در شرایط تحریم با مسایل مختلفی در حوزه های اقتصادی (مانند افزایش قیمت تجهیزات و مساله تامین و تبادل مالی) ، ساختاری (مانند ناهماهنگی وزارت خانه های نفت و انرژی و وجود واحدهای موازی در ساختار صنعت) و فرهنگی (مانند عدم دسترسی به تکنولوژی روزدنیا و کاهش پژوهش های منطقه ای) مواجه بوده و این امر آن را به سمت بکارگیری ظرفیت های داخلی کشور سوق داده است.
نتیجه گیری:
نتایج تحقیق نشان می دهد صنعت برق با توجه به وجود تنوع بازیگران، اهداف، ارزش ها، ساختارها، فرایندهای پیچیده و شرایط تحریم، مستلزم طراحی الگوی حکمرانی پیچیده بوده و در این مسیر 18 سازوکار مواجهه با تحریم به عنوان الگوی حکمرانی در چهار حوزه اقتصادی، ساختاری، سیاسی و فرهنگی طراحی شده است.
کلید واژگان: حکمرانی پیچیده, تحریم, صنعت برقObjectiveToday, levels of uncertainty, environmental turmoil and complexity are increasing worldwide. Complexity in Iran is high due to the variety of threats, variety of actors, interference of dynamics, nonlinear behavioral patterns and severe clustering of the network. The complex governance Pattern is one of the new Patterns for managing complexity. The electricity industry is one of the most complex and infrastructural industries that has been affected by sanctions in recent years. Therefore, the purpose of this study is to design a complex governance Pattern in the context of sanctions in the electricity industry.
MethodsThis research is a fundamental One. The method of conducting this research is qualitative and based on action research. The data have been collected through library and field and in-depth interview and documentary review tools were used. Interviews have been conducted with experts in the country’s electricity industry. The selection of the sample was done non-randomly – snowball with 15 experts in the country’s electricity industry.
ResultsFindings show that the country’s electricity industry in the face of sanctions with various issues in the economic field (such as rising equipment prices and the issue of financing and exchange), structural (such as inconsistency of oil and energy ministries and the existence of parallel units in the industry) And cultural (such as lack of access to modern technology and reduced regional research) and this has led it to use the country’s internal capacity.
ConclusionThe results show that the electricity industry, due to the diversity of actors, goals, values, structures, complex processes and conditions of sanctions, requires the design of a complex governance Pattern and in this direction 18 mechanisms to deal with sanctions as a governance Pattern in four economic areas. , Structurally, politically and culturally designed.
Keywords: Complex governance, sanctions, the electricity industry -
بیان مسئله:
تصویرپردازی از آینده، روشی مرسوم و شناخته شده با هدف ساخت آینده مطلوب یا جلوگیری از بروز آینده ای نامطلوب است. ابزاری خلاقانه برای سیاستگذاری یا تغییر در رویه های خط مشی گذاری است. تصویرپردازی از آینده، به خط مشی گذاران و مجریان این امکان را می دهد تا در روندهای سیستم فعلی، تجدیدنظر کنند و با اصلاح و تقویت آن، ضمن جلوگیری از انحراف های احتمالی، مسیر پیشرفت و تعالی را هموارتر نمایند. تصویرپردازی از مشارکت شهروندی در مدیریت شهری می تواند به مدیران در فهم بهتر آینده و اصلاح و بازبینی سیاست ها و برنامه های فعلی با هدف ساخت آینده مطلوب یاری رساند. سناریوی تدوام وضع موجود، همواره یکی از تصاویر محتملی است که پیش روی سیاستگذاران و تصمیم گیران وجود دارد. ترسیم این تصویر و اصلاح فرایندها با تکیه بر این تصویر، ابزار سودمند و ارزشمندی برای توانمندسازی مدیران و برنامه ریزان شهری است.
هدفپژوهش حاضر با فرض سناریوی تدوام وضع موجود در ده سال آینده، نمای مشارکت شهروندی را در آن سال ها در قالب سناریوی محتمل، تصویرپردازی می کند و متناسب با این تصویر تلاش می کند تا خط مشی ها و سیاست های ناسازگار با این تصویر را اصلاح کند.
روشاز رویکرد کلی سناریوپردازی (مدل 8 مرحله ای شوارتز)برای استخراج سناریوها استفاده شده است. هدف از شناسایی سناریو ها رسیدن به پیشران هایی است که مختصات وضع موجود را ترسیم می کنند. این پیشران ها در تصویرپردازی از سناریوی وضع موجود کاربرد دارند. پس از شناسایی پیشران ها و ترسیم محورهای سناریوی وضع موجود، از روش تصویرپردازی (ترکیب خلاقیت و تحلیل روندها و اقدامات) برای ترسیم روابط علت و معلولی در نشان دادن تدوام وضع موجود استفاده شده است. شیوه گردآوری داده در این پژوهش کیفی است. از مصاحبه به سبک الگوی گلوله برفی برای بررسی مولفه ها و پیشران ها استفاده شده است. همچنین از قضاوت خبرگان در قالب پنل خبرگی و تیم پژوهش برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده است.
یافته ها:
بخشی از یافته های این پژوهش مستند به مقاله ای است که مولفه های مورد نیاز برای این پژوهش در آنجا توسط تیم پژوهش استخراج شده است؛ بر این اساس با فرض آن مولفه ها، پس از شناسایی پیشران های دارای عدم قطعیت بحرانی به کمک خبره ها در فرایند دلفی (نمره اهمیت و عدم قطعیت)، 5 پیشران با عدم قطعیت بالا شناسایی شد که پس از حذف ناسازگاری ها در نهایت چهار سناریو بدست آمد که عبارتند از: دموکراسی مبتذل، شهر مدیرمحور، مدیریت نمایشی و شهر آرمانی. از بین این چهار سناریو، «سناریوی دموکراسی مبتذل» منطبق با شرایط فعلی تشخیص داده شد که توصیف کننده وضع موجود است. تصویرپردازی از این سناریو بیانگر آن است که در 10 سال آینده شهرداری تهران با چالش های زیادی روبرو خواهد شد که از آن جمله می توان به: بحران مالی، افزایش فاصله مردم از حکومت، چالش های مدیریتی، آسیب های ساختاری و بحران مشروعیت در مشارکت، اشاره کرد.
نتیجه گیریبرای غلبه بر چالش های آینده، لازم است امروز، اقداماتی از سوی شهرداری تهران انجام شود و در حوزه مشارکت شهروندی راهبردهایی اتخاذ گردد و در برخی از خط مشی ها بازنگری انجام پذیرد. در بخش نتیجه گیری با تاکید بر تصویر تدوام وضع موجود، الزامات تغییر در خط مشی ها و رویکردهای فعلی به تفصیل، استخراج و مورد بحث قرار گرفته است.
کلید واژگان: مشارکت شهروندی, تصویرپردازی, سناریوپردازی, مدیریت شهری, آینده پژوهیBackgroundImaging the future is a common and well-known method aimed creating the desired future or preventing the occurrence of undesirable futures. Imaging is a creative tool for policy making or policy change. Imaging of the future allows policymakers and executives to reconsider current system trends and, by revising and reinforcing them, to prevent possible deviations and pave the way for progress and excellence. Imaginary of citizen participation in the urban management will enable managers to conceive the future, revise and review the current policies and plans to make the desired future. The current situation scenario has been a possible images for policy and decision-makers. Imaginary of this perspective as well as revision of the processes could act as a valuable, useful tool for managers and urban planners. According to the evidence of citizen participation in Tehran, this issue has not the desired condition and city managers do not have a clear image of the future in mind.
ObjectivesThe present study, assuming the current situation in the next ten years, depicts the view of citizen participation in the form of a possible scenario, and try to revise incompatible strategies and policies.
MethodologyFor this purpose, using interviews, the factors affecting citizen participation were counted and by referring to experts, the drivers of non-citizen participation and their importance and uncertainty were identified. By considering the drivers with critical uncertainty, possible images of the future. Citizen participation in the city of Tehran was drawn and illustrated.
ResultsWith five drivers identified and maintaining inconsistencies, four scenarios were finally introduced: vulgar democracy, manager-centered city, dramatic management, and ideal city. Realization of the first scenario (vulgar democracy), which is an extension of the current situation in the field of citizen participation, Tehran Municipality faces many challenges, including the financial crisis, increasing people's distance from the government, managerial challenges and ... named. Therefore, these challenges have been tried to be presented through imagery with the aim of reviewing current policies.
ConclusionTo overcome the challenges of the future, it is necessary, today, to take action by the Municipality of Tehran and to adopt strategies in the field of citizen participation and to review some of the policies. In the conclusion section, with emphasis on the picture of the continuity of the current situation, the requirements for change in current policies and approaches have been extracted and discussed.
Keywords: Citizen Participation, imagery, Scenario making, Urban Management, Futurology -
هدف
هدف محققان در این پژوهش، تدوین و ارائه مدلی برای مدل بلوغ سرمایه فکری در دانشگاه های ایرانی بود.
روشروش تحقیق به صورت کیفی و مبتنی بر نظریه پردازی داده بنیاد است و گردآوری اطلاعات از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام شده است. تجزیه و تحلیل اطلاعات به روش استراوس و کوربین و مدل پارادایمی، نمونه گیری به روش نمونه گیری نظری با بهره مندی از تکنیکهای هدفمند و گلوله برفی است که بر مبنای آن، 29 مصاحبه با خبرگان صاحب صلاحیت صورت گرفت.
یافته ها:
دانشگاه ایرانی دارای میزانی از بلوغ یافتگی در خصوص سرمایه های فکری خود است. فشارهای محک زنی، تحول در اقتصاد دانشی، فشار محیط کسب و کار، ماموریت دانشگاه های نسل سوم و انگیزه های مدیریتی، انگیزه هایی اند که دانشگاه مبادرت به پیاده سازی و اجرای مدل بلوغ سرمایه فکری خود می کند. این مدل دارای 12 مولفه و پنج دامنه است. ابعاد ساختاری، هزینه های پیاده سازی، مدیریت عالی سازمان، جو سازمانی، ارزیابی، دانش و تجربه سازمانی و مقاومتهای درون سازمانی، متغیرهای اثرگذار بر روند پیاده سازی مدل اند و می توانند سبب تسهیل یا ممانعت از اجرای موفق آن شوند. در صورت پیاده سازی مدل می توان انتظار توسعه شبکه تحقیق و توسعه، افزایش کارایی نظام آموزشی و پژوهشی، توسعه ساختار و تجاری سازی دانش را داشت.
نتیجه گیری:
بلوغ در سرمایه های فکری به منزله الزامی مهم برای دانشگاه هاست که می تواند زمینه لازم را در راستای بهبود عملکرد متناسب با نیازهای محیطی ایجاد کند.
کلید واژگان: مدل بلوغ, سرمایه فکری, نظریه برخاسته از داده ها, دانشگاه های ایرانThe present article aims at developing a model for intellectual capital maturity model in Iranian universities.
MethodThe method of the survey is qualitatively based on Grounded theory, data gathering through semi-structured interviews and data analysis by Strauss and Corbin and paradigmatic modeling, sampling by theoretical sampling. It was based on 29 interviews with qualified experts.
ResultsThe results of the research indicate that Iranian universities have some maturity regarding thiere intellectual capital. Benchmarking pressures, changes in the knowledge economy, business environment pressures, third-generation university missions, and managerial incentives are the motivations for the university to implement and implement its maturity model of intellectual capital. This model has 12 components of university image, managerial competencies, university culture, quality management, quality of technology, faculty competence, management philosophy, communication, research commercialization, university internationalization, intellectual property and student relationship management. The five domains include Primary, Repetitive, Defined, Managed and Optimized, and the five domains include Department, Faculty, University and National level. The steps that the university needs to take to implement the model include: planning, compensation, measurement, optimization of indicators and metrics, increasing intellectual capital awareness, intellectual capital measurement, intellectual capital reporting, integration and policy making, and strategy formulation. Implementation of intellectual capital maturity model occurs in contexts such as legal environment, stakeholder demands, community development, industry characteristics, environmental complexity and university independence.Structural dimensions, implementation costs, top management of the organization, organizational climate, evaluation, organizational knowledge and experience, intra organizational resilience are variables that influence the model implementation process and can facilitate or hinder its successful implementation. Finally, if the model is implemented, one can expect the development of a research and development network, an increase in the efficiency of the educational and research system, the development of a structure and a computerization of knowledge.
ConclusionIntellectual capital maturity is considered as an important requirement for universities which can provide the necessary ground for improving performance in line with environmental requirements.
Keywords: maturity model, intellectual capital, grounded theory, iranian universities -
شهرهای توسعه یافته با روش های نوین مدیریتی از پدیده شهرنشینی نه به عنوان چالش و بحران، بلکه به عنوان مسیر پیشرفت و ترقی بهره میبرند. در این راه، کارآفرینی شهری با تبدیل چالشها و مسائل جامعه شهری به فرصتهایی چون افزایش نرخ اشتغال، درآمد شهروندان، کاهش جرائم ناشی از بیکاری و فقر، افزایش خودکفایی شهروندان . به تاثیرگذاری در جوامع شهری میپردازد. ازاینرو نویسندگان در این مقاله با بهره گیری از روش پژوهش کیفی و استراتژی تحلیل تم و با هدف تحقق بستر اجتماعی مناسب برای توسعه پدیده کارآفرینی شهری، به شناسایی عوامل و موانع اجتماعی موثر بر این پدیده در شهر تهران پرداخته اند. بعد از انجام هجده مصاحبه عمیق با خبرگان و متخصصان حوزه جامعه شناسی و اقتصاد، در مرحله کدگذاری باز 45 کد شناسایی شده و در مرحله کدگذاری محوری هفت دسته اصلی شامل تحمل پذیری اجتماعی، نقش پذیری اجتماعی، تصویرسازی اجتماعی، حساس شدگی اجتماعی، نظم دهی اجتماعی، هویت دهی محلی و صریح سازی دانش شناسایی و سپس با توجه به یافته های پژوهش، راهکارهایی در قالب توانمندسازی و جریان سازی اجتماعی در راستای تحقق راهبردهای توسعه کارآفرینی شهری در بستر اجتماعی شهر تهران ارائه شده است.کلید واژگان: کارآفرینی شهری, جامعه شهری, شهرنشینی, شهر خلاق, توانمندسازی, جریان سازیDeveloped cities can be taken advantages of urbanization (phenomenon) as a "path to progress and development", not as a challenge or crisis through using modern urban management methods. In this connection, urban entrepreneurship has effective impact on urban communities through transforming serious challenges (of urban society) into the significant opportunities such as employment growth rate, citizens’ income, reduction of the number of crimes caused by unemployment and poverty, the enhancement of citizens’ self-sufficiency and etc… . Hence, the research aims to realize the appropriate social environment for the development of urban entrepreneurship phenomenon in order to identify social barriers facing this phenomenon in Tehran through using the qualitative research method. Then, 45 codes (in open coding phase) and 7 codes (in axial coding phases) which includes social tolerance, social responsiveness, social imaging, social sensitivity, social regulation, local identification and knowledge explicitness have been identified respectively through conducting 18 in-depth socio-economic experts. Finally, according to the findings of the research, some solutions have been proposed such as social empowerment and streaming.Keywords: Urban entrepreneurship, urban community, urbanization, creative city, empowerment
-
فصلنامه مدیریت دولتی، پیاپی 37 (بهار 1398)، صص 151 -178هدفمدیریت امور شهرها با درآمدهای پایدار و ناپایدار رقم میخورد و در ایران، بالاترین آمار درآمدهای پایدار، به حدود 30 درصد کل درآمدها میرسد. از این رو در ایران، دغدغه دستیابی به درآمدهای پایدار برای حکمرانی های محلی اهمیت بسزایی دارد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی روش ها، منبعها و مانعهای دستیابی به درآمد پایدار شهری در شهرداری ارومیه اجرا شده است.روشبا توجه به موضوع، روش تحقیق کیفی از طریق خبرهسنجی در دستور کار قرار گرفت. با 12 نفر از خبرگان علمی و اجرایی که به روش گلوله برفی انتخاب شدند، مصاحبه های باز و عمیقی صورت گرفت و نتایج مصاحبه بر اساس تکنیک تحلیل تم تجزیه و تحلیل شد. شایان ذکر است که خبرگان پژوهش ضمن تسلط کافی به مفهوم درآمد پایدار شهری، در مسئولیت های خود با ابعاد مختلف اتکا به این نوع درآمد آشنا بودند.
یافته ها: 10 تم سرمایه گذاری، برون سپاری، مدیریت مالی، فناوری اطلاعات، ارزیابی سازمان، پژوهش، واگذاری اختیارات دولتی، نیروی انسانی، ارتباطات و متفرقه برای روشها؛ 6 تم عوارض، زمین و ساختمان، مدیریت هزینه، اوراق، تبلیغات و متفرقه برای منابع و 8 تم نیروی انسانی، حقخوری، شفافیت، ضعف عملکرد، فساد، قانون، مردم و متفرقه برای موانع دستیابی به درآمد پایدار شهری، بهدست آمد.
نتیجه گیری: در این پژوهش روشها، منبعها و مانعهای دستیابی به درآمدهای پایدار در شهرداری ارومیه شناسایی شدند و پیشنهادهایی برای افزایش این نوع درآمدها ارائه شد. بهطور خلاصه باید گفت که شهرداری ارومیه زمانی به سطح مناسبی از درآمدهای پایدار دست مییابد که بتواند بسته پیشنهادی ارائه شده در این پژوهش را در کانون توجه قرار دهد.کلید واژگان: ارومیه, درآمد پایدار, درآمد ناپایدار, شهر, شهرداریObjectiveThe management of city affairs is done through sustainable and unsustainable incomes, and in Iran, the highest rate of sustainable incomes make up about 30% of the total incomes. Therefore, in Iran, the challenge of achieving sustainable incomes for local government is of great importance. The present study aimed to identify methods, resources and barriers to achieving sustainable urban income in Urmia municipality.MethodsAccording to the subject, the method of qualitative research was carried out through completing a checklist on the agenda with 12 scientific and executive experts who had been selected through the snowball sampling method. They had sufficient control over the concept of sustainable urban income and relied on this type of income in their responsibilities while they are familiar with different dimensions. Open and deep interviews were conducted and the results of the interviews were analyzed based on the theme analysis technique.ResultsBased on the results of the study, the following 10 themes were identified asmethods“investment”, “outsourcing”, “financial management”, “information technology”, “organizational assessment”, “research”, “delegating governmental authority”, “human resources”, “communications” and “miscellaneous”. There were also 6 themes identified for resources: “tolls”, “Land and buildings”, “cost management”, “bonds”, “advertising” and “miscellaneous” and finally the following 8 themes were identified as barriers to sustainable urban incomes: “manpower”, ”injustice”, “transparency”, “performance weakness”, “corruption”, “law”, “people” and “miscellaneous” were identified.ConclusionIn this research, the methods, resources and barriers to achieving sustainable incomes in Urmia municipality were presented as well as suggestions for increasing this type of income. In short, it should be stated that the Urmia municipality will attain a decent level of sustainable incomes, if it will be able to consider the proposed ideas in this study.Keywords: Urmia, Sustainable income, Unsustainable income, City, Municipality -
سایبرلوفینگ اپیدمی نسبتا جدیدی در سازمانها و اثر جانبی فناوریهای جدید است؛ این پدیده، با کاهش بهرهوری کارکنان، هزینههای سازمانی را افزایش میدهد. محققان سازمانی علاقهمندند تا با یافتن پیشایندهای سایبرلوفینگ آن را کاهش دهند. هدف از این پژوهش نیز بررسی پیشایندهای موثر بر سایبرلوفینگ است. نگرشهای شغلی، حمایت مدیریت برای استفاده از اینترنت، سایبرلوفینگ ادراکشده از همکاران، طفرهروی غیراینترنتی، و خودکارآمدی اینترنتی بهعنوان پیشایندها بررسی شد. پژوهش حاضر به روش توصیفی- همبستگی انجام شده که از نظر هدف کاربردی و از نظر قلمرو موضوعی در حیطه رفتار سازمانی و منابع انسانی قرار می گیرد. جامعه پژوهش کارکنان یک شرکت پتروشیمی است که 296 نفر از کارکنان شرکت نمونه آماری را تشکیل دادهاند. برای جمعآوری اطلاعات از پرسشنامه و برای تحلیل دادهها نیز از رگرسیون گامبهگام استفاده شده است. نتایج تحلیل رگرسیون در مدل نهایی نشان میدهد که متغیرهای طفرهروی غیراینترنتی (371/0=β ،0. 00p<) ، خودکارآمدی اینترنتی (296/0=β ،0. 00p<) ، نگرش مثبت به سایبرلوفینگ (172/0=β ،0. 00p<) ، و سایبرلوفینگ ادراکشده از همکاران (133/0=β ،0. 00p<) پیشبینیکنندههای معناداری برای سایبرلوفینگاند. این مطلب موید آن است که مشارکتکنندههایی که درگیر رفتارهای سایبرلوفینگاند خودکارآمدی اینترنتی و طفرهروی غیراینترنتی بسیار زیادی دارند و همچنین نگرش مثبت به سایبرلوفینگ داشته و سایبرلوفینگ را بهمنزله هنجار عمومی سازمانی پذیرفته اند.کلید واژگان: اینترنت, اینترنت غیرکاری, پیشایندها, سایبرلوفینگ, نگرشCyberloafing as one of the widespread phenomenon in workplace has been brought many consequences such as reducing HR productivity and raising organizational costs. Many scholars have interested in exploring its antecedents to address this issue. To this, current study is aimed to examine effective cyberloafing antecedents including job attitudes (job and intrinsic involvements), managerial support for use of internet, perceived cyberloafing of coworkers, non-internet loafing and internet self-efficacy. We conduct our research based on descriptive- correlation method.
Our data were collected through designed questionnaire from 296 employees in Tabriz Petrochemicals Company who have been access to Internet. To analyze gathered data we used Stepwise Regression. Results elicited by Regression test showed that non-Internet loafing (β=0.371, pKeywords: Cyberloafing, Internet, Attitudes, Non work internet, Antecedents -
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ی درگیری مثبت در کار و بهره وری دانش نیروی کار با توجه به نقش میانجی ساختار سازمانی است. روش توصیفی-همبستگی و پژوهش کاربردی می باشد. جامعه ی آماری شامل کارکنان اداره کل ورزش و جوانان خراسان رضوی است که حجم نمونه بر اساس جدول مورگان و با روش نمونه گیری تصادفی ساده 90 نفر در نظر گرفته شده است. داده ها با استفاده از پرسشنامه های درگیری مثبت در کار اوترخت (2009)، ساختار سازمانی رابینز (1990) و پرسشنامه ی بهره وری دانش نیروی کار محقق ساخته؛ جمع آوری شده اند که از نظر روایی محتوا، سازه و همگرایی مورد تائید قرار گرفتند. به علاوه، پایایی پرسشنامه ها با آلفای کرونباخ بیشتر از 7/0 تائید گردید. داده ها با روش مدل سازی معادلات ساختاری و حداقل مربعات جزئی با استفاده از نرم افزار PLS تحلیل شد و نتایج نشان می دهد که درگیری مثبت در کار و بهره وری دانش نیروی کار به صورت جدا و از طریق متغیر میانجی ساختار سازمانی، رابطه ی مثبت و معناداری دارند. همچنین نقش میانجی پیچیدگی، رسمیت و تمرکز مورد تائید قرارگرفت. بر این اساس طراحی ساختار سازمانی در جهت افزایش پیچیدگی، کاهش رسمیت و کاهش تمرکز، می تواند زمینه ی مناسبی را برای افزایش درگیری مثبت در کار و درنتیجه بهبود بهره وری دانش نیروی کار در سازمان فراهم آورد.کلید واژگان: بهره وری دانش نیروی کار, درگیری مثبت در کار, ساختار سازمانیThe aim of this study is to find out the relationship between work engagement and knowledge worker productivity with respect to the moderation role of organizational structure. The study is practical and descriptive and correlational based on the methods. Study population was employees of Sport and Youth Administration of Khorasan Razavi. Through Morgan and simple random sampling method, the sample size was estimated 90 persons of the study population. Three questionnaires including Utrecht work engagement (2009), Robbins organizational structure (1990) and created knowledge worker productivity for data collection were used. The validity of the questionnaires approved by Context, Construct and Convergent validity and Cronbachs alpha higher than 0/70 approved the reliability. Data were analyzed by Structural equation modeling in PLS software. The results showed a significant positive relationship between work engagement and knowledge worker productivity by itself and with the mediation role of organizational structure. Also, the mediation roles of complexity, formalization and centralization are approved. In fact, organizational structure design that increases complexity, and decreases formalization and centralization can increase work engagement that will result in the improvement of knowledge worker productivity.IntroductionWorld is moving from an economy based on production to a knowledge-based economy which necessitates investments on manpower, information technology, research and development. The role of traditional requirements for production such as natural resources, manpower and capital are not as important as intangible inputs including information and knowledge. In recent years, knowledge has become the most important asset of organizations. Drucker believed that knowledge-worker productivity to be the biggest managerial challenge of 20th century and undeniably it will be needed for survival of organizations in developed countries (Peter F Drucker, 1999). To survive in the current competitive environment, the success of organizations is depended to acquire, use and transfer of knowledge. In this regard, organizations should consider the level of employees engagement in their work. Since, they decide to use their knowledge in the organization. Also, structure of organizations creates a basis for using the knowledge (Monavarian, 2008).
Case study: The study population included employees of Ministry of Youth Affairs and Sports of Khorasan Razavi (Iran). By simple sampling method 90 people were selected as the sample of our study.Materials And MethodsThis study is practical, descriptive and correlational based on the aim and the method of data collection. Questionnaires were used to collecting data. Knowledge worker productivity is analyzed using the Dracker model, work engagement is measured by 9-items Utrecht work engagement scale characterized by vigor, dedication and absorption, and organizational structure is examined by Robins model consists of three items including complexity, centralization and formality. Data were analyzed by Descriptive and Inferential Statistics by Structural Equation Modeling in PLS software.
Discussion andResultsHypotheses
Hypothesis 1: Work engagement relates to Knowledge worker productivity.
Hypothesis 2: Complexity of organizational structure relates with Knowledge worker productivity.
Hypothesis 3: Formality of organizational structure relates with Knowledge worker productivity.
Hypothesis 4: Centralization of organizational structure relates with Knowledge worker productivity.
Hypothesis 5: Organizational Structure mediates the relationship between work engagement and Knowledge worker productivity.
Hypotheses testing presented that the direct effect of work engagement on knowledge worker productivity is significant when the organizational structure is not included in the model with a value of 0.558. Including the mediator role of organizational structure, the indirect effect is significant too. T-value of the indirect effect of work engagement on knowledge worker productivity via organizational structure mediated role is 0.145. Therefore, it is concluded that this relationship via the mediator variety is significant. In addition, this study confirms the indirect association between work engagement and knowledge worker productivity by the mediating role of dimensions of organizational structure. In fact, decreasing formality and centralization cause raising work engagement and knowledge worker productivity. In contrast, complexity as a mediating factor positively influenced on the relationship of work engagement and knowledge worker productivity.ConclusionThe results of this study indicated that organizational structure plays a mediating role in the relationship of work engagement and knowledge worker productivity in the studied organization. It means appropriate design of organizational structure will be helpful in increasing of work engagement and knowledge worker productivity. Organizational structure should not act as a barrier against employees who are engaged appropriately in their work. It should give freedom to the employees to be innovative in providing solutions in different organizational situations. In this regard, Kodden (2011) showed that increasing the flexibility of organizational structure will increase work engagement and motivates knowledge workers to make more efforts for organizational goals and as a result, knowledge worker productivity rises (Kodden, 2011). In another study by Catteeuw et al. (2007), the role of organizational structure on improvement of workers motivation and work engagement was approved. They added that more work engagement will result in more use of knowledge for advancing of the organization (Catteeuw, Flynn, & Vonderhorst, 2007). Therefore, enough attention should be paid to improvement of structure of organizations in order to increase knowledge productivity.Keywords: knowledge worker productivity, organizational structure, work engagement -
در سال های اخیر مفاهیمی مانند شهرهای خلاق و کارآفرین به عنوان کلید حل مسائل متعدد شهری همچون بیکاری، مهاجرت، بزهکاری و غیره شناخته شده است. اما بدیهی است که تحقق و توسعه این مفاهیم، بدون وجود سبک چابکی از حکمرانی که به مسائل و چالش های شهری پاسخی خلاقانه و کارآفرینانه دهد، امکان پذیر نیست. از این رو تحقیق حاضر با رویکرد کیفی و با استفاده از راهبرد تحلیل تم به شناسایی شاخص های تحقق حکمرانی کارآفرینانه شهری پرداخته است. این تحقیق از لحاظ هدف کاربردی بوده و از نظر شیوه گرد آوری داده ها در رده پژوهش های توصیفی قرار می گیرد. جامعه تحقیق متشکل از خبرگان و مسئولان حوزه شهری، کارآفرینان و کارشناسان ساختار سازمانی مستقر در شهر تهران بوده و داده های تحقیق از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته به دست آمده است. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده ها از دو مرحله کدگذاری باز و محوری با استفاده از نرم افزار اطلس تی . آی استفاده شد. طبق نتایج به دست آمده شاخص های اصلی حکمرانی کارآفرینانه شهری در 7 طبقه اصلی جایگاه سازی، چابک سازی، یکپارچه سازی، تمرکززدایی، مشارکت پذیری، قانون مداری و پاسخگویی قرار می گیرد.کلید واژگان: کارآفرینی شهری, حکمرانی شهری, حکمرانی کارآفرینانه شهری, شهر خلاقIn recent years, concepts such as creative and entrepreneurial cities have been identified as the key to solving multiple urban problems such as unemployment, migration, delinquency, and so on. But it is obvious that the realization and development of these concepts is not possible without the agility style of governance, which gives urban and urban challenges an innovative and entrepreneurial response. Therefore, the present study uses a qualitative approach and uses the theme analysis strategy to identify the components of urban entrepreneurial governance realization. The present research is applied in terms of its purpose and is classified as descriptive in terms of collecting data. The research community consists of experts and authorities of the city, entrepreneurs and experts in the organizational structure who are in Tehran. The data were obtained through semi-structured interviews. Also, for analyzing data, two open and axial encoding steps are performed using Atlas Atlas software. According to the results, the main components of urban entrepreneurial governance in the seven main categories are: positioning, agility, integration, decentralization, participatory, law-governed and accountable.Keywords: Urban Governance, Urban Entrepreneurship Governance, Creative City, Urban entrepreneurial governance
-
با وجود آنکه در دنیای پر رقابت معاصر، بهره مندی از نظرات، پیشنهادات و ایده های بدیع کارکنان یکی از پیش شرط های توسعه سازمانی و از جمله عوامل موثر در پیشه گرفتن سازمان ها از رقبای آنها می باشد، ولی بروز عواملی چند باعث شده تا کارکنان مشارکت چندانی در بیان نظرات خود در سازمان ها نداشته باشند و به عبارت دیگر ترجیح می دهند که سکوت پیشه کنند. پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل به وجود آورنده سکوت سازمانی و پیامدهای احتمالی آن، به روش کیفی و مبتنی بر تحلیل تم، با استفاده از ابزار مصاحبه انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش حاضر متشکل از کارشناسان ستادی و معاونین بانک کشاورزی مستقر در ستاد مرکزی استان تهران بود که با بکارگیری فن گلوله برفی نمونه گیری صورت پذیرفت و برای تجزیه و تحلیل داده ها از تکنیک تحلیل تم استفاده شده است. پس از انجام تجزیه تحلیل داده ها، عواملی مانند عدم رعایت شایسته سالاری، ترس، نبود مدیران انگیزاننده، نگرش های ذهنی مدیران، منفعت طلبی کارکنان، یادگیری اجتماعی به عنوان عوامل ایجاد کننده و بی تفاوتی سازمانی، نارضایتی کارکنان، کاهش عملکرد کارکنان و از دست دادن مشتریان به عنوان پیامدهای سکوت سازمانی مورد شناسایی و بحث قرار گرفته اند.کلید واژگان: سکوت سازمانی, عوامل سکوت سازمانی, پیامدهای سکوت سازمانی, تحلیل تمAlthough the employees comments, suggestions, and criticism are the key factors of the organizational development in the current age, some organizational factors have been making the less employee participation in the organizations. This study aimed to explore the factors of the organizational silence and its possible impacts on the Bank of Agriculture. The present study is a fundamental and qualitative research. According to interviews, lack of respect for meritocracy, fear, feelings of injustice, learned helplessness, lack of managers triggers, centralization, organizational confusion, mental attitudes of managers, cultural weakness, lack of trust within the organization, centralization ambiguities, organizational, social learning and self-interest of employees, as the factors formation of organizational silence is detected. The indifference of employees, reduce employee performance, employee dissatisfaction, undermining knowledge management cycle, reducing the bank's financial performance and reduce customer loyalty was identified as the consequence of organizational silence. The indifference of employees, reduce employee performance, employee dissatisfaction, undermining knowledge management cycle, reducing the bank's financial performance and reduce customer loyalty was identified as the consequence of organizational silence.Keywords: Organizational Silence, HRM, Consequence of Organizational Silence, Antecedents of organizational silence
-
یکی از شرط های اساسی در جهت دهی عملکرد کارکنان و سازمان های دولتی، کاهش فساد، کسب اعتماد عموم و ایجاد جامعه مردم سالار است. در راستای این آرمان، سازوکاری به نام شفافیت وجود دارد. اطلاعات که یکی از حیاتی ترین مسائل برای بقای دموکراسی به شمار می رود، به وسیله شفافیت میان اطلاعات دولتمردان و شهروندان توازنی قوی برقرار کرده تا نقش اثربخش آن ظاهر شود. با توجه به لزوم بهره گیری از اینترنت برای شفافیت، با تدوین بازبینه ای، با روش سرشماری به بررسی 18 پورتال وزارتخانه های کشور پرداخته شده است. روش پژوهش از نوع کمی و از نظر جهت گیری، از نوع ارزشیابی است. همچنین محیط پژوهش، میدانی، استراتژی پژوهش، پیمایشی و از حیث روش گردآوری اطلاعات و تجزیه و تحلیل روابط بین متغیرها از نوع توصیفی مقایسه ای است. نتایج حاصل از میانگین امتیازات حاکی از آن است که با وجود جایگاه مهم وزارتخانه ها در اداره کشور و نقش سازنده آنها درجلب اعتماد عمومی، موضوع شفافیت هنوز جایگاه خود را پیدا نکرده و پورتال های وزارتخانه ها درسطوح ابتدایی شفافیت قرار داشته و به توجه ویژه برای ارتقای کیفیت پورتال خود از نظر شفافیت نیاز دارد.کلید واژگان: ارزیابی, پورتال, شفافیت, وزارتخانهreduce corruption, public trust and establishing a democratic society is one of the key terms in directing the performance of employees and government agencies. There is a mechanism for this vision and it's called transparency. Information is a critical issue for the survival of democracy. With transparency, information between government and citizens established its strong balance until emerging its effective role. With regard to the neccessity of using the internet in transparency, an statistic- mode rivision is developed in order to assess 18 govermental web sites. This research is field research, strategy research, survey and data collection and analysis is a descriptive comparative relationships between variables. The results show that the issue of transparency isnt found its position among the authorities and Web sites ministries are in the transparency initial stage and they the great attention is needed to paid to transparency.Keywords: Evaluation, Transparency, Portal, Ministries
-
با گسترش و رشد روزافزون شهرها، کنترل و اداره این سیستم های پیچیده نیز دشوارتر شده است. کارآفرینی شهری، از جمله راهکارهایی است که با کاهش نرخ بیکاری و معضلات ناشی از آن، ایجاد درآمد پایدار، فراهم کردن زمینه استقلال شهروندان و...، شهرها را به سمت خودکنترلی هدایت کرده است. لذا شناسایی عوامل موثر بر کارآفرینی شهری می تواند راه را برای گسترش آن و به تبع آن، توسعه پایدار شهری فراهم کند. هدف این پژوهش، شناسایی عوامل اقتصادی موثر بر کارآفرینی شهری در کلان شهر تهران می باشد. پژوهش حاضر با استفاده از روش کیفی با انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته با دوازده نفر از مسئولان شهرداری تهران، اساتید حوزه شهری و کارآفرینی و کارآفرینان شهر تهران که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند، انجام شده است. داده های به دست آمده از مصاحبه ها، با روش تحلیل تم، تجزیه و تحلیل شدند و در نهایت عوامل اقتصادی موثر بر کارآفرینی شهری، در قالب پنج تم اصلی: ابزارها و مکانیزم های مالی، اقتصاد هوشمند شهری، مشاغل شهری، تجاری سازی ایده ها و بازارهای شهری، شناسایی شدند.کلید واژگان: کارآفرینی, کارآفرینی شهری, اقتصاد شهری, شهر تهرانControlling and administering cities have been more difficult with their increasing expansion and growth. Urban entrepreneurship is one of the strategies that directed cities toward self-control by reducing unemployment rate and its arising problems, creating sustainable revenue, preparing the ground for citizens independence etc. Thus, identifying effective factors on urban entrepreneurship can prepare the ground for its expansion, and consequently urban sustainable development. This research aims to identify effective economic factors on urban entrepreneurship in Tehran Metropolis. This research has been done by using qualitative method by semi-structured interviews with 12 Tehran Municipality officials, urban experts, and Tehran entrepreneurs by using purposeful sampling and snowball methods. Obtained data of interviews were analyzed by theme analysis method. Finally, effective economic factors on urban entrepreneurship were identified in the form of five main themes, tools, financial mechanisms, smart urban economy, urban occupations, commercialization of ideas, and urban markets.Keywords: Entrepreneurship, Urban Entrepreneurship, Urban Economy, City Of Tehran
-
فصلنامه مدیریت دولتی، پیاپی 26 (تابستان 1395)، صص 299 -324مطالعه حاضر، فراتحلیلی بر پژوهش های اجراشده در حوزه مدیریت دانش در سازمان های دولتی ایران طی ده سال گذشته است. در این پژوهش تلاش میشود با بررسی روند تحقیقات انجامشده در این حوزه مطالعاتی، تصویر جامعی از مطالعات این حوزه در سطح ملی ارائه شود تا بر اساس آن، توجه پژوهشگران به حوزه های مغفول باقیمانده جلب شود و در نهایت به توسعهیافتگی روزافزون این مفهوم در کشور یاری دهد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل 87 مقاله علمی پژوهشی است که در سالهای 1394-1385 در کشور به چاپ رسیدهاند. از میان این مطالعات، 69 مقاله برای نمونه آماری انتخاب شد و بررسی روی این مقاله ها انجام گرفت. نتایج این پژوهش نشان داد بیشترین پژوهشها به ابعاد فرهنگ سازمانی و ساختار سازمانی در پروژه های مدیریت دانش در سازمان های دولتی توجه داشتهاند و کمترین مطالعات بر ابعادی همچون سرمایه فکری و زیرساخت های فنی تمرکز کردهاند. در انتها نیز پیشنهادهایی برای اصلاح روند مطالعاتی در این حوزه ارائه شده است.کلید واژگان: ایران, سازمان های دولتی, فراتحلیل, مدیریت دانشCurrent study is a meta-analysis of the conducted knowledge management (KM) researches in Iran`s public organizations during the period of last 10 years. In this research, it is attempted to achieve a comprehensive picture of the studies in this field of research in the national level through investigation of the previous researches and based on that, to attract the attention of the researchers on the neglected fields and eventually help the development of this concept in the country. The statistical population of this study includes 87 scientific research papers which has been published during the period of 2006-2015. Among these studies, a sample of 69 papers were chosen as statistical sample and after thorough investigation of these articles, the findings showed that most of the researches were focused on organizational culture and organizational structure in knowledge management projects in the governmental organizations and the least studies focused on intellectual property and technical infrastructures. Finally, some suggestions were offered for correction for the study process in this field.Keywords: Iran, knowledge management, Meta, analysis, Public organizations
-
اتخاذ رویکردی کارآفرینانه در بخش دولتی در راستای پاسخگویی به انتقادهای وارد بر عملکرد سازمان های دولتی از جمله دغدغه های پیش روی سازمان های دولتی به ویژه در کشورهای در حال توسعه از جمله کشورمان ایران است. برخلاف اهمیت این موضوع، متاسفانه مطالعات معدودی با رویکردی جامع گر در این زمینه انجام گرفته است. پژوهش حاضر تحقیقی کاربردی به روش تحقیق کمی و از نوع همبستگی است. تحقیق حاضر تلاش می کند ابعاد متعدد مفهوم کارآفرینی در بخش دولتی را پیمایش کند. بدین منظور 205 نفر از کارکنان رسمی پژوهشگاه صنعت نفت ایران در این تحقیق شرکت کردند. برای گردآوری داده ها ابزار پرسشنامه، و برای تجزیه وتحلیل اطلاعات آماری ضریب همبستگی، رگرسیون چندمتغیره و تحلیل مسیر به کار گرفته شد. نتایج نشان داد به جز متغیرهای مشاغل تخصصی، چندگانگی اهداف و نفوذ سیاسی، همه متغیرهای دیگر بر متغیر کارآفرینی در بخش دولتی تاثیرگذارند و سه متغیر مخاطره پذیری، نوآوری و پیشروبودن رابطه مثبت و معنادار با عملکرد سازمان های دولتی دارند. همچنین، در نهایت پیشنهادهایی برای تقویت روحیه کارآفرینی در سازمان های دولتی کشور مطرح شده است.
کلید واژگان: پژوهشگاه صنعت نفت, پیشروبودن, کارآفرینی دولتی, مخاطره پذیری, نوآوریIn the current age, having entrepreneur approach to public administration in public organizations is one of the critical issues that affect the output of the organizations, especially in developing and less developing countries. Although the approach is vital for public organizations, but unfortunately, few studies focused on it. The nature of the study is quantitative and based on applied and descriptive-survey method. Our population is comprised of 205 employees of oil industry research center. The data analysis is conducted through correlation, regression, and path analysis. The study found risk taking, innovativeness, and proactiveness are three important variables which influenced the process of public entrepreneurship. Also the study found that specialization, goal ambiguity and multiplicity, and political influence didn’t affect the public entrepreneurship in the sample of the study.Keywords: Innovativeness, Oil industry research center, Proactiveness, Public entrepreneurship, Risk taking -
کارآفرینی سازمانی به دلیل تاثیرگذاری بر عملکرد سازمان ها، به ویژه شهرداری ها، با توجه به برخورداری از استقلال در تامین منابع مالی مورد نیاز برای اداره امور شهری، از اهمیت ویژه ای برخوردار است؛ بنابراین، شهرداری ها نیازمند بهره گیری از فرصت های پیش رو هستند تا منابع مالی لازم را به دست آورند. از طرفی کارآفرینی، همانند سایر پدیده های سازمانی، از عوامل بسیاری تاثیر می پذیرد؛ بنابراین، پژوهش حاضر در پی تبیین نقش سرمایه اجتماعی در بروز و توسعه کارآفرینی سازمانی در شهرداری شهر قدس است. داده های مورد نیاز، از طریق پرسشنامه و از بین 204 نفر از مدیران و کارشناسان سازمان مذکور جمع آوری شده و نمونه گیری به صورت طبقه ای صورت گرفته است؛ به طوری که در نمونه آماری، 37 نفر از مدیران و 167 نفر از کارشناسان حضور داشتند. برای آزمون فرضیه های تحقیق، از ضریب همبستگی و مدل سازی معادله های ساختاری استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد که سرمایه اجتماعی و ابعاد سه گانه آن بر کارآفرینی سازمانی، تاثیر مثبت و معناداری دارد.
کلید واژگان: سرمایه اجتماعی, شهرداری قدس, کارآفرینی سازمانیOrganizational entrepreneurship is the total efforts which directly or indirectly affects the performance of an organization. In municipalities، because of financial independent conditions، organizational entrepreneurship has a high value in order to increase the quality of urban services. Based on the main need of the municipalities to organizational entrepreneurship، this study aim to explore the effect of social capital on organizational entrepreneurship in Ghods Municipality. In order to achieve the aim، 204 participation who are the top/middle/ low manager in the municipality are participated in the study. The results clarify the components of social capital have significantly affect the three component of organizational entrepreneurship in Ghods Municipality. Also، some recommendations are introduced in the end.Keywords: social capital, organizational entrepreneurship, public organizations -
در جوامع کنونی مردم سالاری به الزامی برای حکمرانی تبدیل شده است و شهروندان خواهان نقش فزاینده تری در اتخاذ تصمیمات هستند اما باید دانست که مشارکت حداکثری تنها الزام تحقق مردم-سالاری حقیقی نیست بلکه به پیش شرط های دیگری چون اعتماد سیاسی، دانش سیاسی، هنجارپذیری سیاسی مردم سالارانه و شبکه های سیاسی نیاز است. همه این مفاهیم، بازنمای مفهومی با عنوان سرمایه سیاسی است که توانایی شهروندان را برای متاثر ساختن سیستم سیاسی شان افزایش می دهد. بنابراین بهبود کیفیت مردم سالاری نیازمند بهبود سرمایه سیاسی شهروندان است. اولین گام در این راستا، شناسایی عواملی است که بر سرمایه سیاسی تاثیر می گذارند. از این رو، هدف این پژوهش، شناسایی عوامل موثر بر سرمایه سیاسی است. به منظور تحقق این هدف، با دوازده نفر از خبرگان در این حوزه مصاحبه شد و سپس مصاحبه ها با استفاده از روش تحلیل تم، تجزیه و تحلیل شد. نتایج، بیان گر این مهم است که عوامل اثرگذار بر سرمایه سیاسی را می توان در دو بعد کلی دولت و شهروندان جای داد. در حقیقت برای بهبود سرمایه سیاسی هم باید اقداماتی از جانب دولت صورت گیرد و هم اقداماتی از جانب شهروندان.
کلید واژگان: مردم سالاری, سرمایه سیاسی, مشارکت سیاسی, دانش سیاسی, هنجارهای سیاسی مردم سالارانه, شبکه های سیاسیNowadays democracy is essential for governance and citizens want to play increasing roles in policy making. But maximum political participation is not the only factor for the realization of real democracy and other preconditions such as political trust، political knowledge، acceptance of political democratic norms and political networks need. All of these concepts present political capital، which increases the ability of citizens for influencing political systems. Therefore، improving the quality of democracy requires improving political capital and the first step is recognizing influencing factors on this concept. For this purpose، 12 of experts in this field were interviewed and was employed thematic analysis for analyzing data. The results indicate that influencing factors on political knowledge and actions can group in two dimensions: citizens and government. It means for improving political capital governments and citizens، both of them، must do actions.Keywords: Democracy, Political capital, Political Knowledge, Political Participation, Political democratic norms, political networks -
توسعه در حوزه های اجتماعی، از جمله دغدغه های پیشروی هر جامعه ای است که توجه بسیاری از صاحبنظران و محققان را به خود معطوف کرده است. در عصر اطلاعات با وجودی که فناوری های اطلاعات و ارتباطات، لایه های مختلف جوامع را در هم نوردیده و تاثیرات شگرفی بر آنها داشته، متاسفانه پژوهشهای اندکی با دیدی کلان نگر به مطالعه این تاثیرات پرداخته اند. بدین منظور پژوهش حاضر در تلاش است تا به شناسایی و تبیین تاثیرات گسترش و نفوذ فناوری های اطلاعات و ارتباطات بر توسعه اجتماعی جوامع بپردازد. مقاله پیش رو، بخشی از یک پژوهش کیفی با رویکرد دادهبنیاد (گراندد تئوری) است که در آن تعداد هجده نفر از صاحبنظران حوزه های سیاستگذاری عمومی، فناوری اطلاعات و علوم اجتماعی از طریق روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخابشده و در مطالعه شرکت کردهاند. داده های پژوهش به روش مصاحبه نیمهساختاریافته جمع آوری شده و همچنین از روش مقایسه ای مداوم استراوس و کوربین برای تحلیل داده ها استفاده شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که گسترش و نفوذ فناوری اطلاعات و ارتباطات در جوامع از طریق تاثیرگذاری بر سطح انتظارات عمومی و یاری رساندن به شهروندان برای کسب شایستگی و تسهیل در ایجاد تغییر و تحول در نظام اجتماعی جوامع، بر فرآیند توسعه اجتماعی جوامع تاثیرگذار است که مشروح هر یک از آنها در این نوشتار تبیین شده است.
کلید واژگان: تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات, توسعه اجتماعی, گراندد تئوریDevelopment in the social aspects of each society is a very important academic and practical field. In the information revolutionage، information and communication technologies are penetrating all levels of societies and have catalyzed the process of development in every country and encourage many scholars to study how these technologies affect the social، political and economic aspects of each society. This study examines the effect of ICTs penetration on social development، as an important component of the process of development. In this paper، in order to explore the effect comprehensively، the interview method and qualitative approaches such as grounded theory are used. Eighteen scholars in the fields of social science، public policy and information and technology were interviewed to investigate how ICT affects the social development. The results of the analyses of the interviews were categorized into three mechanisms: making competency، increasing public demands، and making changes in social institutions. The explanation of each factor regarding the effects of ICT on social development is discussed. In the end، some ideas for further research are presented.Keywords: ICTs Penetration, Social Development, Grounded Theory -
انگیزش جوهره ی نوآوری و خلاقیت کارآفرینان بوده و به تلاش های آن ها انرژی و استمرار می بخشد. در این مقاله به منظور تشویق کارآفرینی درون سازمانی چهار سری مکانیزم های درونی، غیر مالی، مالی غیرمستقیم و مالی مستقیم براساس الگوی ساچه مدنظر قرار گرفته اند. نمونه ی تحقیق شامل مدیران گروه و کارشناسان بوده و از دو روش مصاحبه و پرسش نامه برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است. نتایج تحقیق حاصل از الگوسازی معادلات ساختاری حکایت از این مطلب دارد که موثرترین عامل مشوق نوآوری در شرکت های با فناوری بالا، انگیزه های درونی بوده که در این راستا ده فرمان برای تقویت کارآفرینی درون سازمانی ارایه شده است.
کلید واژگان: کارآفرینی درون سازمانی, نوآوری, توسعه فناوری و نظام انگیزشی
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.