alireza amini
-
زمینه و اهداف پژوهش حاضر، مطالعه و بررسی وابستگی متقابل میان کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز و ایران در خصوص وجود شبکه ای در هم تنیده از اشکال گسترده ای از روابط و پیوندهای امنیتی، سیاسی و فرهنگی در منطقه و بررسی عوامل و موانع رشد گردشگری میان ایران و مناطق آسیای مرکزی و قفقاز می باشد. حوزه مطالعاتی پژوهش حاضر شامل ضرورت انکار ناپذیر رشد و توسعه گردشگری میان کشورهای آسیای مرکزی، قفاز و ایران در سطح منطقه و بررسی موانع رشد گردشگری در این منطقه است. نیازی که با توجه به موانع و چالش های بی شماری که در منطقه وجود دارد در صورت مرتفع نشدن چشم انداز روشنی را در پیش روی نمایان نمی سازد. روش بررسی مطالعه حاضر، بر اساس نظریه سازه انگاری مورد بررسی قرار گرفته است. مهم ترین پرسش این پژوهش آن است که چه موانع عمده بر سر راه رشد و گسترش توسعه گردشگری میان ایران و آسیای مرکزی و قفقاز وجود دارد؟ یافته های پژوهش در پی اثبات این فرضیه است که، با توجه به در نظر گرفتن جنبه های اخلاقی موثر در توسعه گردشگری و با توجه به میراث تمدنی مشترک میان ایران و آسیای مرکزی و قفقاز مهم ترین فرصت فرهنگی در جذب گردشگران خارجی و ضعف در دیپلماسی فرهنگی، وجود رقبای فرهنگی منطقه ای و فرامنطقه ای و ایران هراسی از موانع اصلی توسعه گردشگری در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز شده است.
کلید واژگان: ایران, آسیای مرکزی, قفقاز, توسعه گردشگری, موانع توسعه, ضعف دیپلماسی, جنبه های اخلاقی موثر در توسعهEthical Research, Volume:15 Issue: 2, 2024, PP 147 -172The background and objectives of the present research is to study and examine the interdependence between the countries of Central Asia and the Caucasus and Iran regarding the existence of an interwoven network of extensive forms of security, political and cultural ties in the region and to examine the factors and obstacles to the growth of tourism between Iran and the regions of Central Asia and the Caucasus. The field of study of the current research includes the undeniable necessity of the growth and development of tourism among the countries of Central Asia, Qafaz and Iran at the regional level and the investigation of the obstacles to the growth of tourism in this region. A need that, considering the countless obstacles and challenges that exist in the region, does not show a clear future if not resolved. The research method of the present study is based on the constructivist theory. The most important question of this research is what are the major obstacles to the growth and development of tourism between Iran and Central Asia and the Caucasus? The research findings seek to prove the hypothesis that, considering the effective ethical aspects in the development of tourism and considering the common cultural heritage between Iran and Central Asia and the Caucasus, the most important cultural opportunity in attracting foreign tourists and weakness in diplomacy Cultural, the presence of regional and extra-regional cultural competitors and Iran-phobia have become the main obstacles to the development of tourism in the Central Asia and Caucasus region. The discussion and results of this research, which is historical-analytical.
Keywords: Iran, Central Asia, Caucasus, Tourism Development, Obstacles To Development, Weakness Of Diplomacy, Ethical Aspects Effective In Development -
زمینه و هدف
اقتصاد ایران ازجمله کشورهایی است که در دوره "پنجره فرصت جمعیتی" قرار دارد و تا دو دهه بعدی (سال 2040) این فرصت فراهم می باشد. استفاده از این فرصت طلایی، نقش مهمی در مشارکت و توسعه اقتصادی - اجتماعی کشور دارد. هدف از مطالعه حاضر شناسایی راهبردها، راهکارها و ارائه برنامه های پیشنهادی و قابل پیاده سازی بخش سلامت برای تحقق سود جمعیتی است.
روش پژوهش:
این مطالعه از نوع مطالعات کیفی بوده و با استفاده از روش پژوهش کیفی مصاحبه ساختارمند با 11 نفر از خبرگان حوزه سلامت که با روش نمونه گیری هدفمند در سال 1400 انتخاب شده بودند، انجام شد. در مصاحبه ها ضمن ارائه مبانی نظری جمعیت شناسی، از خبرگان درخواست گردید تا راهبردها و راهکارهای لازم برای تحقق سود جمعیتی در حوزه سلامت را تبیین نمایند. محتوای مصاحبه ها با روش کدگذاری محوری و با استفاده از نرم افزار MAXQDA 2018آنالیز شد.
یافته ها:
براساس آنچه در حوزه سیاست گذاری نظام سلامت با مصاحبه خبرگان و مطالعه اسناد سازمان بهداشت جهانی به دست آمده است، 4 موضوع کلیدی که در حوزه سلامت برای تحقق سود جمعیتی باید دنبال شوند شامل "کاهش مرگ ومیر زودرس"، "کاهش ازکارافتادگی ناشی از بیماری ها و حوادث"، "افزایش کمیت و کیفیت موالید" و "ارتقاء کیفیت زندگی سالمندی" است. هدف گذاری و رصد لازم برای تحقق سود جمعیتی از طریق 11 شاخص در حوزه های پایش علل اصلی مرگ ومیر (2 شاخص)، سلامت باروری و زایمان (2 شاخص)، تامین مالی نظام سلامت (3 شاخص)، سلامت و بهداشت عمومی (2 شاخص) و همچنین دسترسی به مراقبت های سلامت (2 شاخص) ارائه شد.
نتیجه گیریتحقق و استمرار سود جمعیتی نیازمند توسعه نظام پیشگیری مبتنی بر سیاست های" بیماریابی فعال و پایش عوامل خطر بیماری ها"، "سیاست گذاری تغذیه مبتنی بر نیازهای جمعیتی"، "آموزش بهداشت و فرهنگ سازی سلامت" و به طور هم زمان تقویت زیرساخت های نظام سلامت شامل "ایجاد تحول در نقش و جایگاه بیمه سلامت"، "ارتقاء عدالت در دسترسی به خدمات سلامت"، "اصلاح ساختار تامین مالی نظام سلامت" و " توسعه خدمات درمانی مبتنی بر نیازهای جمعیت شناختی" می باشد.
کلید واژگان: سود جمعیتی, پنجره فرصت جمعیتی, حوزه سلامتBackgroundIran's economy is among those experiencing a "demographic dividend window," a period extending to the next two decades (2040). Capitalizing on this golden opportunity plays a crucial role in the country's economic and social development. This study aims to identify strategies and solutions, and propose implementable health sector programs to realize this demographic dividend.
MethodsThis qualitative study employed structured interviews with 11 health experts, purposively sampled in 2021. Following a presentation of demographic theory, experts were asked to explain strategies and solutions for achieving demographic dividend in the health sector. Interview content was analyzed using axial coding with MaxQDA 2018 software.
ResultsBased on research conducted in the field of health policy, including expert interviews and a review of World Health Organization documents, 4 key areas for achieving demographic dividend in health are: "reducing premature mortality," "reducing disability caused by diseases and accidents," "increasing the quantity and quality of births," and "improving the quality of life for the elderly." Target setting and monitoring for achieving the demographic dividend are facilitated by 11 indicators across the following areas: monitoring of leading causes of death (2 indicators), reproductive and maternal health (2 indicators), health financing (3 indicators), public health and sanitation (2 indicators), and access to healthcare (2 indicators).
ConclusionAchieving and sustaining demographic dividend gains requires developing a preventive system based on policies for "active disease detection and monitoring of risk factors," "population-based nutritional policies," and "health education and health promotion." Simultaneously, it necessitates strengthening health system infrastructure, including "transforming the role and status of health insurance," "improving equity in access to health services," "reforming health financing structures," and "developing health services based on demographic needs."
Keywords: Demographic Dividend, Demographic Dividend Window, Health Sector -
جنگ روسیه و اوکراین و تاثیر آن بر افول هژمونی آمریکا در نظام بین الملل
آنچه در بحران اوکراین حائز اهمیت است، مسائل و مشکلات داخلی اوکراین یا مبارزه ضد فساد و دیکتاتوری نیست، بلکه در اصل نزاعی بین المللی بر سر قدرت و نفوذ در منطقه است که روسیه و آمریکا را به رویارویی با یکدیگر کشانده است. در تمام سالهای پس از فروپاشی شوروی، روسیه در یک سو و کشورهای اروپایی و آمریکا در سوی دیگر به رقابت با یکدیگر پرداخته اند. می توان تحولات اوکراین و مسائلی مانند تغییر رژیم و همچنین تبعات بعدی آن نظیر جدایی شبه جزیره کریمه و تداوم ناآرامی ها، بی ثباتی و جنگ در این کشور را نمونه ای جدی از منافع متعارض روسیه و آمریکا در نظام بین الملل تلقی کرد. در پژوهش حاضر که ماهیتی توصیفی، تاریخی و تحلیلی دارد، داده ها و اطلاعات مورد نیاز به روش کتابخانه ای گردآوری شده و ضمن پرداختن به جایگاه و اهمیت ژئوپلتیک اوکراین برای روسیه و آمریکا، به تاثیر جنگ روسیه و اوکراین بر روند افول آمریکا و تسریع تغییر در نظم نوین جهان پرداخته است. نتیجه تحقیق حاضر نشان می دهد که جنگ روسیه علیه اوکراین، نه تنها باعث عدم رسیدن آمریکا به اهداف خود شده است بلکه عاملی شده است که هژمونی آمریکا رو به افول باشد. در انجام پژوهش حاضر از روش کیفی از نوع تبیینی و منابع الکترونیک و نوشتاری استفاده شده است.
کلید واژگان: آمریکا, روسیه, اوکراین, ژئوپلتیک, رئالیسم تهاجمیThe war between Russia and Ukraine and its effect on the decline of American hegemony in the international systemWhat is important in the Ukraine crisis is not Ukraine's internal problems or the fight against corruption and dictatorship, but rather an international conflict over power and influence in the region that has brought Russia and America to face each other. In all the years after the collapse of the Soviet Union, Russia on one side and European countries and America on the other side have been competing with each other. The developments in Ukraine and issues such as regime change as well as its subsequent consequences such as the secession of the Crimean peninsula and the continuation of unrest, instability and war in this country can be considered as a serious example of the conflicting interests of Russia and America in the international system. In the present study, which is descriptive, historical and analytical in nature, the required data and information have been collected using a library method, and while addressing the geopolitical position and importance of Ukraine for Russia and the United States, the impact of the war between Russia and Ukraine on the decline of the United States and the acceleration of Change in the new world order is discussed. The result of the present research shows that Russia's war against Ukraine has not only caused America to fail to achieve its goals, but has also caused the American hegemony to decline. In the current research, a qualitative method of explanatory type and electronic and written sources have been used.
Keywords: America, Russia, Ukraine, Geopolitics, Offensive Realism -
نشریه مطالعات سیاسی - اجتماعی تاریخ و فرهنگ ایران، سال سوم شماره 2 (پیاپی 10، تابستان 1403)، صص 305 -325
یکی از مهم ترین سازوکارها و ابزار تامین هدف سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تدوین و اجرای دیپلماسی فرهنگی کارآمد است. اهمیت این امر برآمده از جایگاه دیپلماسی فرهنگی برای برقراری ارتباط با نخبگان و عامه جامعه است. در جمهوری اسلامی ایران نیز طی سالیان اخیر موضوع اهمیت و توسعه دیپلماسی فرهنگی به صورت فزاینده مورد توجه سیاست گذاران، مسیولان و کارگزاران و مجامع علمی کشور قرار داشته است. ارزش ها و فرهنگ انقلاب اسلامی با ویژگی های جهان شمولی همچون عدالت خواهی، آزادی خواهی استقلال طلبی، استکبار و ظلم ستیزی دفاع از مظلومان و مستضعفان و از طریق ابزارهای مختلف دیپلماسی فرهنگی مانند دیپلماسی رسانه ای علمی آموزشی هنری گردشگری مذهبی و زبانی و با استفاده از ظرفیت سازمان ها ارگان ها و نهادهای مختلف متولی امر فرهنگ و بهره مندی از نیروی انسانی کارآمده در صدد ایجاد نظم ترین می باشد. در پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی به دنبال پاسخگویی این سوال می باشیم که جایگاه دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران بر اساس نظریه سازه انگاری به چه صورتی است؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که بر اساس نظریه سازه انگاری سطوح مختلف تهدید در مقابله با شکل بندی های ساختاری جمهوری اسلامی ایران به وجود آمده و در نتیجه، زمینه های لازم برای تولید گفتمان امنیت ملی براساس شاخص های نرم افزاری را فراهم نموده است.
کلید واژگان: دیپلماسی, دیپلماسی فرهنگی, منافع ملی, انقلاب اسلامی ایرانJournal of Social-Political Studies of Iran's Culture and History, Volume:3 Issue: 2, 2024, PP 305 -325One of the most crucial mechanisms and tools for achieving the objectives of the foreign policy of the Islamic Republic of Iran is the formulation and implementation of effective cultural diplomacy. The importance of this matterstems from the role of cultural diplomacy in establishing communication with both elites and the general public. In recent years, the significance and development of cultural diplomacy have increasingly attracted the attention of policymakers, officials, agents, and academic circles within the Islamic Republic of Iran. The values and culture of the Islamic Revolution, characterized by universal features such as the pursuit of justice, freedom, independence, anti-imperialism, opposition to oppression, and defense of the oppressed and the downtrodden, aim to establish order through various tools of cultural diplomacy. These tools include media diplomacy, scientific, educational, artistic, tourism, religious, and linguistic diplomacy, leveraging the capacitiesof various organizations, institutions, and entities responsible for cultural matters, and utilizing an efficient workforce. The present study employs a descriptive-analytical method to address the question: What is the status of the cultural diplomacy ofthe Islamic Republic of Iran based on constructivist theory? The findings of the research indicate that, according to constructivist theory, various levels of threat have emerged in response to the structural configurations of the Islamic Republic of Iran, thereby creating the necessary conditions for the production of national security discourse based on soft power indicators.
Keywords: Diplomacy, Cultural Diplomacy, National Interests, Islamic Revolution Of Iran -
مدیران همواره نقش حیاتی در سازمان ها ایفا می کنند. نقش مدیران برجسته در کسب درآمد و موفقیت سازمانی امروزه در بسیاری از سازمان های موفق، آشکار است. این تحقیق با هدف طراحی و تدوین الگوی شایستگی های رهبری ناب انجام شده است. روش تحقیق حاضر توصیفی- اکتشافی مبتنی بر رویکرد کیفی است. جامعه آماری تحقیق، خبرگان صنعت و اساتید دانشگاهی (مدیریت دولتی) است که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و رویکرد انتخاب افراد کلیدی و معیار اشابع نظری تعداد 15 نفر از آن ها انتخاب شدند. ابزار اصلی گردآوری داده های تحقیق، مصاحبه نیمه ساختاریافته است. ابزار تحلیل داده ها و مصاحبه، تحلیل مضمون (تم) است. روش تجزیه وتحلیل داده ها در بخش کیفی با استفاده از کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی است. روایی سوالات مصاحبه به وسیله معیار قابل قبول بودن و قابل اعتماد بودن استفاده گردید و نتایج ضریب آلفای کرونباخ نشان داد که سوالات مصاحبه دارای پایایی هستند. نتایج یافته ها در قالب سه مجموع مضامین پایه، سازماندهنده و فراگیر دسته بندی و در قالب شبکه مضامین سازماندهی شد. براساس نتایج بهدست آمده، الگوی مذکور متشکل از 5 مضمون فراگیر و 24 مضمون است.
کلید واژگان: رهبری ناب, شایستگی های خلاق, شایستگی های راهبری, شایستگی های روان شناختی, تحلیل مضمونManagers always play a vital role in organizations. On the one hand, the role of prominent managers in earning money and organizational success is obvious in many successful organizations today. This research was done with the aim of designing and developing a model of lean leadership competencies. The current research method is descriptive-exploratory based on a qualitative approach. The statistical population of the research is industry experts and university professors (government administration), 15 of them were selected using the purposeful sampling method and the approach of selecting key people and the theoretical criteria. The main tool for collecting research data is a semi-structured interview. The tool of data analysis and interview is theme analysis. The method of data analysis in the qualitative section is using open coding, axial coding and selective coding. The validity of the interview questions was used by the criteria of acceptability and reliability, and the results of Cronbach's alpha coefficient showed that the interview questions have reliability.The findings were categorized in the form of three sets of basic, organizing, and comprehensive themes and organized in the form of a network of themes. Based on the obtained results, the mentioned model consists of 5 inclusive themes and 24 themes.
Keywords: Pure Leadership, Creative Competencies, Leadership Competencies, Psychological Competencies, Theme Analysis -
The primary objective of this study is to examine the relationship between social media use and job performance, with a specific focus on exploring the mediating roles of technostress, social capital, and job satisfaction. The study focused on Fars Regional Electric Company employees in Iran. The study relied on a descriptive survey method and collected data through a questionnaire in which the items were measured according to a five-point Likert scale. PLS software has employed structural equation modeling, or SEM, to test the research hypotheses. Results revealed that social media usage led to technostress, although the effects of social media usage on job satisfaction and job performance were not confirmed. However, job satisfaction positively affected the employees’ job performance. Furthermore, social media usage increased the employees’ level of social capital, while social capital left a positive effect on the employees’ job satisfaction and performance. Meanwhile, the effects of technostress on job satisfaction and performance were rejected. Investigating the mediation effects revealed that job satisfaction did not mediate the relationship between social media and job performance and that technostress did not significantly mediate the relationship between social media and job performance. Nevertheless, job satisfaction had a mediation effect on the relationship between social capital and job performance, and social capital had a mediation effect on the relationship between social media usage and job performance. The mediation effect of technostress on the relationship between social media and job performance was rejected.
Keywords: Social media, Technostress, Job satisfaction, Job performance, Social capital -
هدف از مطالعه حاضر شناسایی عوامل موثر بر ارتقا تجارب احساسی، شناختی و رفتاری مشتریان در حیاتی ترین نقاط تماس پیش از خرید است. در این راستا از یک طرح آمیخته اکتشافی در قالب دو مطالعه متوالی استفاده شده است. در مطالعه نخست، عوامل موثر بر تجارب پیش از خرید مشتریان از طریق رویکرد 7 مرحله ای سندلوسکی برای فراترکیب کیفی مطالعات، استخراج شده اند. بدین معنا که 1268 مطالعه اولیه در روند غربالگری (عنوان، چکیده و محتوا) وارد شده و به 48 مطالعه نهایی مرتبط به لحاظ محتوا و معتبر از نظر چک لیست ارزیابی مهارت های حیاتی تقلیل یافته اند. در مطالعه دوم، تمامی فاکتورهای موثر شناسایی شده، به تدریج در جریان 16 سناریو تجربی وارد شدند تا تاثیر دستکاری این عوامل بر متغیر وابسته (تجربه مشتری) مورد ارزیابی و آزمون قرار گیرد. نمونه پژوهشی در این مطالعه، 480 نفر از مشتریان هنرهای صناعی شهر شیراز بوده اند که از طریق روش نمونه گیری غیراحتمالی در دسترس انتخاب شده اند. نتایج حاصل از تحلیل واریانس چند عامله و برآورد میانگین حاشیه ای داده ها نشان می دهد که مولفه توصیه ها و ارجاعات اجتماعی با اکتساب بیشترین اندازه اثر، مهم ترین عامل در شکل دهی تجارب پیش از خرید مشتریان است و سایر فاکتورهای سطح آشنایی مشتری با نام تجاری، ارزش درک شده محصول، نوع رسانه انتخابی در فعالیت های ترویجی، سطح دسترسی اطلاعاتی، سطح شخصی سازی مزایا و پیشنهادات به ترتیب در اولویت های بعدی قرار می گیرند.کلید واژگان: تجربه مشتری, نقاط تماس, آزمایش مبتنی بر سناریو, فراترکیب, آنالیز واریانس چندعاملیThe purpose of the current study is to identify the effective factors in improving the emotional, cognitive and behavioral experiences of customers at the most critical touch points before purchase. In this regard, a mixed exploratory design has been used in the form of two consecutive studies. In the first study, the factors affecting the pre-purchase experiences of customers have been extracted through Sandelowski's 7-step approach for qualitative meta-synthesis of studies. This means that 1268 primary studies were included in the screening process (title, abstract and content) and were reduced to 48 final studies related to the content and valid according to the critical skills evaluation checklist. In the second study, all the identified effective factors were gradually introduced during 16 experimental scenarios to evaluate and test the effect of manipulating these factors on the dependent variable (customer experience). The research sample in this study was 480 customers of Shiraz arts and crafts who were selected through non-probability sampling method. The results of multi-factor variance analysis and marginal mean estimation of the data show that the component of recommendations and social references with the acquisition of the largest effect size is the most important factor in shaping customers' pre-purchase experiences, and other factors are the level of customer familiarity with the brand, the perceived value of the product. , the type of media selected in promotional activities, the level of information access, the level of personalization of benefits and offers are placed in the next priorities respectively.Keywords: Customer Experience, Touch Points, Meta-Synthesis, Scenario-Based Experiment, Multi-Factor Analysis Of Variance
-
هدف پژوهش حاضر واکاوی اهداف و مولفه های تاثیرگذار سیاست خارجی آمریکا در منطقه خاورمیانه از منظر قدرت هوشمند است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و نتایج نشان داد که تجارب دهه های گذشته، سیاستمداران کاخ سفید را مجاب کرد، تا راهبرد قدرت هوشمند را برای تعامل و تقابل، و شیوه عمل مسالمت جویانه و صلح طلبانه را برای برقراری ارتباط با کشور های منطقه خاورمیانه در پیش گیرند . بنابراین، ادبیات جدیدی در تعاملات غرب با کشور های منطقه خاورمیانه گشوده شد. قدرت هوشمند و همه مولفه های آن باعث گردید، تا سیاستمداران کاخ سفید تلاش نمایند با بهره گیری از آن، تا حدود زیادی اهداف خود را پیگیری کنند. این اهداف شامل بازسازی چهره مخدوش شده سیاست خارجی این کشور در دوره های گذشته، مدیریت افکار عمومی منطقه خاورمیانه، بهبود و ارتقاء مشروعیت سیاست های اجرایی این کشور در این منطقه، جلوگیری از ایجاد همگرایی منطقه علیه آمریکا و اسراییل، حمایت از ظهور دولت های معتدل بر مبنای نظام لیبرال دموکراسی، حفظ صلح و ثبات نسبی در منطقه که مدنظر آمریکا باشد و حفظ پایگاه های نظامی در کشور های متحد، است.کلید واژگان: خاورمیانه, ایالات متحده, سیاست خارجی, قدرت سخت, قدرت نرم, قدرت هوشمندThe purpose of the present research is to study effective purposes and criteria of the U.S foreign policy in the Middle East from the view of smart power. The research method is descriptive-analytic and the results showed that experiences of the past decades convinced the White House politicians to adopt smart power policy for collaboration and opposition as well as peaceful methods for making relations with middle eastern countries. Therefore, a new perspective was opened in western relations with the Middle East. Smart power and all its criteria made the White House politicians attempt to follow their objectives by that. Their purposes include rebuilding the U.S deteriorated foreign policy image during recent decades, public opinion management in the Middle East, improvement and betterment of its executive policies in the region, avoidance of coalition in the region against the U.S and Israel, supporting the emergence of moderate governments based on liberal democracy, sustenance of relative peace and stability in the region according to the U.S favorites, and maintenance of military bases in the U.S allies’ countries.Keywords: Middle East, U.S, Foreign policy, hard power, Soft power, Smart Power
-
فصلنامه سیاست متعالیه، پیاپی 39 (زمستان 1401)، صص 269 -284هدف پژوهش حاضر بررسی و شناسایی عوامل و مصادیق جهانیشدن در نگرش نخبگان اصلاحطلب و اصول گرا میباشد. نوع پژوهش به لحاظ هدف کاربردی، و روش گردآوری داده ها مطالعه کتابخانه ای بوده و ماهیت پژوهش توصیفی و تحلیلی است. نتایج نشان داد چون جهانیشدن بخشی از پروژه نخبگان اصلاحطلب بوده و با بنیاد فکری آنها سازگاری داشته، لاجرم جهانیشدن در نظر و نگرش این دسته از نخبگان موجب پیشرفت در حوزههای هویت، فرهنگ، اقتصاد، سیاست، سیاست خارجی و حاکمیت ملی شده است. در مقابل، جهانیشدن در نظر و نگرش نخبگان محافظهکار و اصول گرا به جهت عواملی چون: دولت ایدیولوژیک، گفتمان سنتگرای ایدیولوژیک و جامعه توده ای، نتوانست موجب فرصت شود و نتیجه ای جز تهدید برای حوزه های هویت، فرهنگ، اقتصاد، سیاست، سیاست خارجی و حاکمیت ملی نداشته است. در راستای نظر و نگرش نخبگان محافظهکار و اصولگرا به نظر نمیرسد که این دسته از نخبگان بخواهند نسبت به فرصت های جهانیشدن در حوزه هایی چون: هویت، فرهنگ، اقتصاد، سیاست، سیاست خارجی و حاکمیت ملی خوشبین باشند.کلید واژگان: جهانیشدن, حاکمیت ملی, نخبگان اصلاحطلب, نخبگان اصول گرا, هویت ملیThe purpose of the present research is to investigate and identify the factors and instances of globalization in the attitude of reformist and fundamentalist elites. The research had a practical objective and data collection was conducted by library study through a descriptive and analytical method. The results showed that since globalization is a project proposed by reformist elites and compatible with their intellectual foundation, it inevitably has caused improvement in different fields of identity, culture, economy, politics, foreign policy, and national sovereignty. On the other hand, since conservative and fundamentalist elites believe in an ideological government, ideological and traditional discourse, and mass society, globalization from their viewpoint could not bring any opportunity and has had no result but threatening the identity, culture, economy, politics, foreign policy, and national sovereignty of the country. It seems that this group of elites do not have an optimist attitude toward globalization to bring any opportunities in the fields of identity, culture, economy, politics, foreign policy, and national sovereignty.Keywords: Globalization, National Sovereignty, Reformist Elites, Fundamentalist Elites, National identity
-
در این مقاله سیاست خارجی احمد قوام در 5 دوره ارتش دو دوره در زمان احمدشاه قاجار و سه دوره در دوران محمدرضا شاه پهلوی بحث و بررسی نمودیم. و با دلایل شواهد که در 5 کابینه قوام دیدیم می توان گفت سیاست خارجی قوام موازنه مثبت نیست که دکتر یارواند آبراهامیان در کتاب ایران بین دو انقلاب گفته بود نیست بلکه احمد قوام جزء نیروی سوم می باشد. قوام از اولین دولت در خرداد 1300 خورشیدی نگاه به قدرت نو ظهور قرن بیستم یعنی ایالات متحده آمریکا داشته است و امتیاز نفت شمال را به شرکت آمریکایی استاید اویل می دهد دکتر میلسپو آمریکایی که کارشناس امور مالی بری سرو سامان دادن به اوضاع نابسامان اقتصادی ایران را به یاران دعوت می کند. در سال 1321 خورشیدی از مستشاران نظامی آمریکایی برای سرو سامان دادن به ژاندارمری و شهربانی ایران سرهنگ شوارستکف را به ایران می آورد. در سال 1324 تا 1326 که دولت چهارم قوام تشکیل شد. برای تخلیه ایران از قوای ارتش سرخ شوروی دست کمک به دولت آمریکا داد.کلید واژگان: سیاست خارجی, احمد قوام, سیاست موازنه مثبتIn this article, we discussed and analyzed the foreign policy of Ahmad Qawam in 5 periods of the army, two periods during the time of Ahmad Shah Qajar and three periods during the period of Mohammad Reza Shah Pahlavi. And based on the evidence that we saw in the 5 Qawam cabinets, we can say that Qawam's foreign policy is not a positive balance, as Dr. Yarvand Abrahamian said in the book Iran between Two Revolutions, but Ahmad Qawam is part of the third force. Since the first government in June 1300, Qavam has looked at the newly emerging power of the 20th century, the United States of America, and gives the concession of North oil to the American company Stead Oil. He invites friends. In 1321, a group of American military advisers brought Colonel Schwarzkopf to Iran to organize the Iranian Gendarmerie and Police. In 1324 to 1326, the fourth government of Qawam was formed. He helped the American government to evacuate Iran from the forces of the Soviet Red Army.Keywords: Foreign Policy, Ahmad Qavam, Positive Balance Policy
-
با ظهور زنجیره های ارزش جهانی و مشارکت کشورها در این زنجیره ها، مباحث جدید سیاست صنعتی شکل گرفت. یکی از ابزارهای اصلی سیاست صنعتی که منجر به حضور و مشارکت در زنجیره های ارزش جهانی می شود، اتخاذ سیاست های علم، فناوری و نوآوری است. براساس مطالعات صورت گرفته شاخص های پیچیدگی محصولات، جذب فناوری و تحقیق و توسعه از مهم ترین شاخص های مرتبط با این سیاست می باشد. بررسی اتخاذ این سیاست بر مشارکت در زنجیره های ارزش جهانی در چارچوب مدل گشتاورهای تعمیم یافته از اهداف اصلی این مقاله است. برای برآورد مدل از داده های تابلویی برای سال های 2020-2008 نمونه ای از 161 کشور به روش گشتاورهای تعمیم یافته استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که اخذ سیاست های علم، فناوری و نوآوری در چارچوب سیاست های صنعتی باعث افزایش مشارکت کشورها در زنجیره های ارزش جهانی می شود. لذا براساس نتایج تحقیق لازم است کشورها، ضمن در اولویت قرار دادن برنامه های توسعه ای خود جهت افزایش مشارکت و تثبیت در زنجیره های ارزش جهانی، از طریق انسجام بخشی سیاست علم، فناوری و نوآوری به عنوان یکی از ابزارهای سیاست صنعتی به ارتقای فعالیت های تحقیق و توسعه، جذب فناوری، پیچیدگی و توسعه محصول (تنوع در محصول و ارتقای کیفیت) توجه ویژه نموده و اخذ سیاست های تشویقی همچون سرمایه گذاری در تحقیق و توسعه، تخصیص منابع و ایجاد ساز و کارهایی برای توسعه جذب فناوری را در دستور کار برنامه های خود قرار دهند.
کلید واژگان: سیاست صنعتی, سیاست علم, فناوری و نوآوری, زنجیره های ارزش جهانی, پیچیدگی محصولاتWith the emergence of Global Value Chains and the participation of countries in these chains, new discussions of industrial policy were formed. One of the main tools of industrial policy that leads to the presence and participation in GVCs is the adoption of science, technology and innovation policies. Based on the studies, product complexity, technology absorption and research and development activities indicators are among the most important indicators related to this policy. Examining the adoption of this policy on participation in GVCs in the framework of the GMM is one of the main goals of this article. To estimate the model, panel data for the years 2008-2020, a sample of 161 countries, has been used by the method of generalized moments. The results show that the adoption of science, technology and innovation policies in the framework of industrial policies increases the participation of countries in GVCs. Therefore, based on the results of the research, it is necessary for countries, while prioritizing their development programs to increase participation and stabilization in GVCs, through the integration of science, technology and innovation policy to research and development activities, absorption of technology and product complexity. In addition, incentive policies such as investing in research and development, resource allocation and creating mechanisms for the development of technology absorption in the agenda of their programs.
Keywords: industrial policy, science, technology, innovation policy, global value chains, product complexity -
منابع انسانی از جمله دارایی های نامشهود سازمانی محسوب می شود، که نتیجه نگرشهای آن ها می تواند سوق دهنده یا بازدارنده سازمان در جهت رسیدن به اهدافش باشد. از جمله این نگرشها اشتیاق شغلی و بی تفاوتی سازمانی است که در دو سر طیف یکدیگر قرار می گیرند؛ به گونه ای که لازمه رسیدن به اشتیاق شغلی دور شدن از نیروهای ایجادکننده بی تفاوتی می باشد زیرا بی تفاوتی نگرشی مخرب قلمداد می شود. در این راستا هدف از انجام این پژوهش بررسی عوامل موثر بر اشتیاق شغلی و بی تفاوتی کارکنان شرکت برق منطقه ای فارس می باشد. به منظور گردآوری داده ها نخست با روش فراترکیب 64 عامل مشترک موثر بر اشتیاق شغلی و بی تفاوتی شناسایی شد؛ سپس با وزن دهی به روش بهترین-بدترین فازی نتایج حاکی از آن شد که نگرش مولد و توانمندسازی روان شناختی، جاذبه های شغلی و عدالت-محوری مهم ترین عوامل هستند. سپس با روش دیمتل فازی به رابطه سنجی پرداخته و نتایج حاکی از آن شد که، کارآمدی سرپرست، تقاضاهای شغلی نامتوازن، عدالت-محوری عواملی تاثیرگذار و توانمندسازی روان شناختی، پویایی شخصیت، نگرش-مولد عوامل تاثیر پذیری هستند. در نهایت به منظور سنجش وضع موجود، 213 نفر از کارکنان ستادی شرکت برق منطقه ای فارس از جامعه ای به اندازه 580 نفر به روش تصادفی ساده انتخاب شدند و مشخص شد که جاذبه های شغلی بیش ترین امتیاز سوق دهندگی را کسب کرد و عدالت محوری با کسب امتیاز منفی به عنوان بازدارنده اشتیاق شغلی شناسایی شد.
کلید واژگان: اشتیاق و دلبستگی شغلی, بی تفاوتی سازمانی کارکنان, تحلیل میدان نیرو, فازی, شرکت برق منطقه ای فارسHuman resources are among the intangible assets of an organization, the result of their attitudes can lead or hinder the organization in achieving its goals. Among these attitudes are job enthusiasm and organizational indifference, which are at opposite ends of the spectrum; In such a way that it is necessary to reach job passion to get away from the forces that create indifference because indifference is considered a destructive attitude. In this regard, the purpose of this research is to investigate the factors affecting job enthusiasm and indifference of employees of Fars Regional Electrical Company. In order to collect data, firstly, 64 common factors affecting job engagement and indifference were identified by metacombination method; Then, by weighting according to the best-worst fuzzy method, the results indicated that the productive attitude and psychological empowerment, job attractions and justice-oriented are the most important factors.Then, he analyzed the relationship with Fuzzy Dematel method and the results indicated that the efficiency of the supervisor, unbalanced job demands, centered justice are influential factors and psychological empowerment, personality dynamics, productive attitude are influential factors. Finally, in order to measure the current situation, 213 staff members of Fars Regional Electric Company were selected from a community of 580 people by simple random method and it was found that job attractions scored the most driving points and justice-oriented with Earning a negative score was identified as an inhibitor of job engagement.
Keywords: Passion, job Engagement, organizational indifference of employees, force field analysis, Fuzzy, Fars Regional Electrical Company -
در دهه های اخیر بازارهای مصرفی با چالش های هم گرایی روز افزون برندها، درک نکردن تمایز ها بین پیشنهاد های رقیب و کاهش هزینه های جایگزینی محصول همراه بوده است که این امر، بازنگری در شیوه های سنتی مشتری مداری و فراتر رفتن از الزام های فنی را اجتناب ناپذیر می کند و به دنبال آن سازمان ها را به خلق رویدادهای متمایز و تجربه های ویژه برای مشتریان سوق می دهد. بر این اساس، هدف از پژوهش حاضر شناسایی عوامل موثر بر تجربه های شناختی، احساسی و رفتاری مشتریان در نقاط تماس پیش از خرید است که به طور خاص، اولویت ها و انتظار های مشتریان صنایع دستی در طراحی راهبردهای تجربه محور بررسی می شود. پژوهش حاضر با رویکرد آمیخته و در قالب دو فرآیند متوالی طرح ریزی شده است. بدین صورت که در فاز نخست مولفه های تاثیرگذار بر تجربه های پیش از خرید مشتریان با رویکرد فراترکیب پیشینه و مطالعات موجود شناسایی شد. بدین منظور، 1268 مقاله با محوریت موضوعی تجربه مشتری به ترتیب در فرآیند غربال گری عنوان، چکیده و محتوا وارد شد و در نهایت، 26 مقاله با ضریب کاپای 73/0 و نسبت روایی محتوایی بیش از 75/0 مبنای استخراج کدها قرار گرفت. در فاز دوم، با تکیه بر رویکرد ترکیبی تیوری گراف-ارزش ماتریسی، روابط درونی حاکم میان مولفه های پژوهش تعیین و سطح های اهمیت آنها سنجیده شد. برای دستیابی به این مقصود، مطابق با قضاوت ارزشی گروه ارزیاب (انتخاب شده از میان جامعه آماری مشتریان صنایع دستی) نوع روابط حاکم میان مولفه های پژوهش در سطح زیر سیستم تعیین و سپس ارزش های فرضی و میزان نزدیکی هر عامل به حد ایده آل خود در سطح سیستم ارزیابی شد. نتایج حاکی از آن است که پنج مولفه اصلی اقدام های ترویجی، اطلاعات، محصول، برند و تعاملات اجتماعی می توانند تجربه های پیش از خرید مشتریان را به نحو موثری هدایت کنند. نتایج حاصل از تحلیل روابط درونی گراف ها نشان می دهد که در میان مولفه های مذکور، تعاملات اجتماعی (با ضریب نزدیکی 482/0 به ارزش فرضی ایده آل) در صنعت هنرهای سنتی بیشترین سطح اهمیت را دارد.
کلید واژگان: تجربه مشتری, نقاط تماس, نظریه گراف, ارزش دائمی ماتریس, فراترکیبIn recent decades, consumer markets have faced the challenges of increasing brand convergence, a lack of understanding of the differences between competing offerings, and the reduction of switching costs. This has revised traditional customer-oriented practices inevitably and forces organizations to struggle to find and implement a component beyond technical requirements. Customer experience as one of the most promising management approaches is a new solution to facing these challenges. The purpose of this study is to identify factors on the cognitive, emotional, and behavioral experiences in pre-purchase touch points and determine which of the experimental strategies leads to exceeding the standards and expectations of customers. The current research is planned with a mixed approach and in the form of two consecutive processes. In the first phase, the factors affecting the pre-purchase experiences of customers have been identified through the synthesis of existing literature and studies. For this purpose, 1268 articles focusing on customer experience were reduced to 26 final studies in the screening process. In the second phase, relying on the combined approach of graph theory (matrix permanents), the governing internal relationships between the research components and measuring their importance levels were determined. To achieve this purpose, according to the value judgment of the evaluator group (selected from the statistical population of handicrafts customers), the type of governing relationships between the research components at the sub-system level has been determined and then, the hypothetical values and the degree of proximity of each factor to the limit is evaluated. The results indicate that the five main components of promotional actions, information, product, brand, and social interactions can effectively guide customers' pre-purchase experiences. The results of the analysis of the internal relations of the graphs show that among the mentioned components, social interactions (with a coefficient of 0.482 close to the ideal hypothetical value) have the highest level of importance in the industry of traditional and handicraft arts.
Keywords: Customer Experience, Touch Points, Meta-synthesis, Graph Theory, Matrix Permanents -
هدف
با توجه به فراوانی و تنوع تاثیرگذاران فعال در شبکه اجتماعی اینستاگرام، پژوهش حاضر با هدف تبیین عوامل مهم در زمینه شناسایی اینفلوینسرها در اینستاگرام و روابط موجود بین آن ها اجرا شده است و برای استفاده در پژوهش های تجربی، با گنجاندن عوامل یادشده در یک چارچوب پیشنهادی، در پی پاسخ به این سوال است که از چه نوع شاخص های کلیدی می توان به عنوان میان بر ذهنی، برای ارزیابی سریع تاثیرگذاران قبل از انتخاب و همکاری با آن ها استفاده کرد؟
روشاین پژوهش از حیث هدف توسعه ای کاربردی محسوب می شود و رویکرد مطالعاتی آن کیفی کمی و از نظر ماهیت آمیخته اکتشافی است. جهت گردآوری داده ها در بخش کیفی، از مطالعات اسنادی به روش مرور سیستماتیک استفاده شده است. با توجه به حجم نمونه برای جامعه نامحدود در جدول مورگان، 384 پرسش نامه با مشارکت کاربران استراتژی بازاریابی تاثیرگذار در بستر اینستاگرام تکمیل و گرد آوری شد و داده ها با روش مدل سازی ساختاری معادله ای (ESM) پردازش شدند.
یافته ها:
با تحلیل محتوای نتایج مرحله کیفی، 22 مقوله ابتدایی به دست آمد و با توجه به اشتراکات، در قالب 7 مولفه نهایی دسته بندی شد. با بررسی روابط بین آن ها عوامل نهایی، به عنوان میان برهای ذهنی کاربران هنگام شناسایی و انتخاب اینفلوینسرها در اینستاگرام، سطح بندی شدند و نمودار قدرت نفوذ وابستگی برای آن ها ترسیم شد.
نتیجه گیری:
در این پژوهش مدل نهایی عواملی ارایه شد که به عنوان میان برهای ذهنی کاربران هنگام شناسایی و انتخاب اینفلوینسرها برای حمایت مالی و همکاری در نظر گرفته می شود. همچنین، نتایج برازش نشان داد که بین این عوامل رابطه علی سلسله مراتبی برقرار است.
کلید واژگان: استراتژی بازاریابی تاثیرگذار, اینستاگرام, اینفلوئنسرهای بازاریابی, مدل ساختاری معادله ایObjectiveThe purpose of this study was to explore the factors affecting users’ identification and selection of influencers on Instagram. Therefore, the study focused on the frequency and diversity of active influencers on Instagram as a social media platform. It sought to designate the key indicators and mental shortcuts employed by users to identify and select influencers before collaborating with them. Through empirical investigations, the study proposed a framework composed of effective factors.
MethodologyThis study is an applied, developmental research that relies on an exploratory mixed (qualitative-quantitative) method. In the qualitative part of the study, the literature on the topic and existing documents were systematically reviewed. Next, based on the Morgan table for determining sample size in an infinite population, 384 users of influencer marketing strategy on the Instagram platform were asked to complete copies of a designed questionnaire. Equation structural modeling (ESM) was used to analyze the data collected.
FindingsAfter the content obtained through the qualitative stage was analyzed, 22 initial categories were observed, which were classified into seven final categories considering their conceptual similarities. The final categories represented users’ mental shortcuts when they tried to identify and select influences on Instagram. Following an analysis of the relationships among the categories, they were divided into level partitions, and their driving power and dependence power diagram were drawn.
ConclusionThis study proposed a final model of the factors as users’ mental shortcuts in identifying and selecting influencers for financial support and collaboration purposes. The model fit also revealed causal-hierarchical relationships among the factors.
Keywords: Equation Structural Model, Influencer Marketing Strategy, Instagram, Marketing Influencers -
در دنیای رقابتی امروز، یکی از مسیرهای دستیابی به رشد اقتصادی بالاتر ورود به زنجیره های ارزش جهانی بوده که یکی از عوامل موثر بر مشارکت زنجیره های ارزش جهانی، افزایش پیچیدگی محصولات است. بررسی میزان پیچیدگی محصولات بر مشارکت در زنجیره های ارزش جهانی در کشورهای سازمان همکاری اسلامی (OIC) در چارچوب مدل گشتاورهای تعمیم یافته از اهداف اصلی این مقاله است. برای برآورد مدل از داده های تابلویی و سری زمانی برای سال های 2018-2008 نمونه ای از 56 کشور اسلامی به روش گشتاورهای تعمیم یافته و حداقل مربعات معمولی استفاده شده است. نتایج نشان می دهد «افزایش پیچیدگی محصولات» در کشورهای اسلامی باعث افزایش مشارکت این کشورها در زنجیره های ارزش جهانی می شوند. همچنین «شاخص جذب فناوری» و «سهم هزینه های تحقیق و توسعه» نیز بر مشارکت در زنجیره های ارزش جهانی مورد تایید آماری قرار گرفت. لذا با اتکا به ظرفیت های موجود و نتایج تحقیق پیشنهاد می شود کشورهای مورد مطالعه ضمن در اولویت قرار دادن برنامه های خود جهت افزایش مشارکت در زنجیره های ارزش جهانی، جهت تثبیت در زنجیره های ارزش جهانی توجه به پیچیدگی و توسعه محصول (تنوع در محصول و ارتقای کیفیت)، جذب فناوری و رقابت پذیری، ارتقای همکاری های افقی و عمودی برای توسعه فناوری، ایجاد شبکه تبادل فناوری، ارتقای فعالیت های تحقیق و توسعه از طریق انسجام بخشی سیاست های صنعتی- تجاری، فراهم کردن بسترهای لازم در راستای بهبود سیاست های توسعه سرمایه انسانی و توسعه سرمایه گذاری نیز در دستور کار قرار گیرد.
کلید واژگان: زنجیره ارزش جهانی, پیچیدگی محصولات, کشورهای اسلامی, ایرانIn today's competitive world, one of the ways to achieve higher economic growth is to enter the global value chains. One of the determinants of participation in global value chains, is the complexity of products. Due to the importance of this issue, in this study, the effect of degree of complexity of products on participation in global value chains for Islamic countries was measured. For this purpose, a panel data covering time series for the period of 2018-2008 for 56 Islamic countries (including Iran) was developed. Then the factors affecting participation in global value chains were examined using the generalized and the ordinary least squares method. According to the study, the complexity of Iranian products has increased significantly in the recent years, compared to the other countries. The significance of effect of product complexity index and technology absorption index on participation of Iran and Islamic countries in global value chains was statistically confirmed. Thus, one of the proposed policies for economic development and growth is to enter the global value chains by increasing the complexity of products and absorbing technology. It should be noted that no study has been conducted on this issue in Iran and this study for the first time has discussed the effect of export complexity on the participation of Islamic countries and Iran in global value chains.
Keywords: Global Value Chain, Product Complexity, Islamic Countries, Iran -
هدف
مقاله حاضر، در صدد است تا با بررسی ویژگی های هویتی خاورمیانه، به شناسایی پیامدها و آثار امنیت منطقه ای هویت گرایی در خاورمیانه دست یابد. پرسش اصلی مقاله، آن است که «هویت گرایی خاورمیانه دارای چه ویژگی هایی بوده و چه آثاری را در امنیت منطقه ای به جا گذاشته است؟»
روشدر این مقاله، از چهارچوب نظری هویت گرایی، به منزله پارادایم مطالعات جدید منطقه ای، به مثابه نظریه پژوهش استفاده گردید و از رهیافت کمربند شکننده کوهن، پارادایم جدید تورن و چرخش فرهنگی ملوچی، به عنوان روش پژوهش استفاده شد.
یافته هایافته مقاله، این است که «هویت گرایی در خاورمیانه، بر اساس تمایز مذهبی، فرهنگی، تاریخی و هویتی شکل گرفته و منجر به منازعه کم شدت و جنگ های نیابتی گردیده است.»
نتیجه گیریدر منازعات هویتی خاورمیانه، انواع بازیگران رسمی و غیررسمی، درگیر منازعات سیاسی و راهبردی می شوند و گروه های هویتی، تلاش می کنند تا شکل جدیدی از عدالت را بازتولید نمایند و زمینه تحقق روش جدیدی در مناسبات سیاسی را به وجود آورند.
کلید واژگان: هویت گرایی, گسترش منازعه, کمربند شکننده, پارادایم جدید, چرخش فرهنگیObjectiveThis article aims to identify the consequences and effects of regional security of identityism in the Middle East by examining the identity characteristics of the Middle East. The main question of the article is "what are the characteristics of Middle Eastern identityism and what effects has it left on regional security?"
MethodIn this article, the framework of identitarianism theory as a paradigm of new regional studies was used as a research method, as well as Cohen's breaking belt approach, Thorn's new paradigm, and Melouchi's cultural rotation were also used.
ResultsThe finding of the article is that "identityism in the Middle East has been formed based on religious, cultural, historical and identity differentiation and has led to low-intensity conflict and proxy wars."
ConclusionIn the identity conflicts of the Middle East, all kinds of official and unofficial actors are involved in political and strategic conflicts, and identity groups are trying to reproduce a new form of justice and create the ground for the realization of a new method in political relations.
Keywords: Identitarianism, expansion of conflict, breaking belt, new paradigm, cultural turn -
هدف:
هدف از تحقیق حاضر شناسایی و رتبه بندی شاخص های امنیتی در شبکه های اجتماعی بر خط می باشد. شبکه های اجتماعی مانند فیس بوک، توییتر، تلگرام، واتساپ، یوتیوب و اینستاگرام می باشند.
روش شناسی پژوهش:
واحدهای فناوری اطلاعات بانک ملی موردمطالعه قرار گرفته که تعداد 30 نفر به به عنوان خبرگان پژوهش در نظر گرفته شده است. بدین منظور، هفت شاخص مهم شناسایی گردید و به منظور اولویت بندی شاخص ها از تکنیک TOPSIS استفاده گردید. در این مرحله نیز پرسشنامه مقایسات زوجی برای خبرگان پژوهش توزیع و گرداوری گردید و بر اساس آن اولویت بندی عوامل ارایه شده است. درنهایت با استفاده از آزمون همبستگی اسپیرمن به بررسی ارتباط بین شاخص های شناسایی شده و امنیت در شبکه های اجتماعی بر خط پرداخته شد. بدین منظور نیز پرسشنامه ای با 24 گویه توزیع و تعداد 262 نمونه جمع آوری و مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته هانتیجه تحقیق نشان می دهد شاخص های امنیتی در شبکه های اجتماعی بر خط به ترتیب اولویت عبارت اند از: پیاده سازی سازوکارهای تصدیق هویت و مجوزدهی ، استفاده از نرم افزارهای به روز و پرهیز از برنامه های مشکوک، محدودیت انتشار اطلاعات شخصی، پایش به منظور عدم پردازش غیرمجاز اطلاعات، رعایت استانداردهای امنیتی، زیرساخت های IT کشور و نصب سیستم شناساگر متجاوز. همچنین بر اساس نتایج آزمون همبستگی اسپیرمن، کلیه عوامل تاثیر مثبت و معناداری بر امنیت شبکه های اجتماعی داشته اند.
اصالت/ارزش افزوده علمی:
ما در این تحقیق به این نتیجه رسیدیم که بین عوامل موثر و امنیت شبکه های اجتماعی بر خط تعریف شده برای این شبکه ها، رابطه معناداری دارد. در واقع توسعهی زیرساخت های فناوری اطلاعات و ارتباطات و افزایش شمار کاربران استفاده کننده از شبکه های اجتماعی مجازی، لزوم ایجاد و توسعه ی سازوکاری برای برقراری امنیت در این شبکه های ارتباطی را توجیه می کند.
کلید واژگان: زیرساخت های IT ایران, انتشار اطلاعات شخصی, امنیت, شبکه های اجتماعی بر خط, TOPSISPurposeThe purpose of this study is to identify and rank security indicators in online social networks. Social networks such as Facebook, Twitter, Telegram, WhatsApp, YouTube, and Instagram.
MethodologyThe information technology units of Melli Bank have been studied and 30 people have been considered as research experts. For this purpose, seven important indicators were identified and TOPSIS technique was used to prioritize the indicators. Then, using Spearman correlation test, the relationship between the identified indicators and online social network security was investigated. For this purpose, a questionnaire with 24 items was distributed and 262 samples were collected and analyzed.
FindingsThe results show that security indicators in online social networks in order of priority are: implementation of authentication and licensing mechanisms, use of up-to-date software and avoidance of suspicious programs, restriction of personal information dissemination, monitoring to prevent unauthorized processing of information, compliance with standards the country's IT infrastructure, and the installation of an intruder detection system. Also, based on the results of Spearman correlation test, all factors have had a positive and significant effect on social network security.
Originality/Value:
In this study, we concluded that there is a significant relationship between the effective factors and the security of social networks on the line defined for these networks. In fact, the development of information and communication technology infrastructures and the increase in the number of users using virtual social networks, justifies the need to create and develop a mechanism for establishing security in these communication networks.
Keywords: Iran IT infrastructure, Dissemination of personal information, Security, Online social networks, TOPSIS -
فصلنامه مدیریت دولتی، پیاپی 51 (پاییز 1401)، صص 424 -478هدف
پژوهش حاضر به دنبال شناسایی عوامل موثر بر تعارض کار خانواده و شاخص های آن و تفسیر روابط بین شاخص ها اجرا شده است تا به شناخت بهتر موضوع و اقدام های مربوط به آن، از جمله، تعیین اهداف، برنامه ریزی، تصمیم گیری، اقدام های پیشگیرانه و مقابله ای برای کارکنان و مدیران بانک ها کمک کند.
روشپژوهش در دو بخش کیفی و کمی صورت گرفت. در بخش کیفی، از فراترکیب و در بخش کمی از مدل سازی ساختاری تفسیری جامع فازی استفاده شد. جامعه آماری بخش کیفی پژوهش، 3204 پژوهش انجام گرفته در حوزه تعارض کار خانواده بود که در نهایت 391 مقاله به عنوان نمونه باقی ماند. جامعه آماری پژوهش بخش کمی، کلیه کارکنان بانک های ملی، ملت، پاسارگاد، شهر، سپه، تجارت، ایران زمین و رفاه کارگران شهر لار بود که از بین آن ها، 22 خبره برگزیده، به شیوه نمونه گیری غیراحتمالی با شرط 8 سال سابقه کار و مسلط به پدیده تعارض کار خانواده انتخاب شدند.
یافته ها:
طبق یافته های بخش کیفی عوامل موثر بر تعارض کار خانواده، در چهار حوزه عوامل شغلی، خانوادگی، فردی و محیطی، طبقه بندی شدند. همچنین شاخص های تعارض کار خانواده عبارت اند از: شک و تردید و احتیاط، اضطراب و پریشان حالی، تهی شدگی شخصیتی، مشکلات جسمی، مشکلات شغلی و مشکلات خانوادگی. یافته های بخش کمی نشان داد که بین عوامل موثر بر تعارض کار خانواده و شاخص های آن، رابطه علت ومعلولی وجود دارد. عوامل و شاخص ها در 8 طبقه سطح بندی شدند.
نتیجه گیری:
در پایین ترین سطح، فشار تقاضای شغلی و معماری انسان محور سازمانی، بیشترین تاثیرگذاری را دارند؛ به گونه ای که توجه صرف به فشار تقاضای شغلی، موجب اهمیت بیش ازحد شغل، فشار زمانی کار و تعارض ها و خطرهای شغلی می شود و همچنین، بی توجهی به معماری انسان محور سازمانی، نگاه ابزاری به نیروی انسانی را سبب می شود و حمایت در محل کار را تحت تاثیر قرار می دهد و در نهایت، به احساس پوچی و غیرانسانی در فرد می انجامد. پیامد بی توجهی به این موارد، رخدادهای ناخوشایند است و در بالاترین سطح، کیفیت زندگی خانوادگی، بالندگی روان شناختی و رفتار انطباق پذیر فرد را با مشکلات زیادی مواجه می کند و وی را به سمت تهی شدگی شخصیتی و مشکلات خانوادگی سوق می دهد.
کلید واژگان: تعارض کار خانواده, فازی, فراترکیب, مدل سازی ساختاری تفسیری جامعObjectiveThe present study aims to detect the factors affecting work-family conflict and its indexes and also to interpret their relationship to identify the related topic and measures, including goal setting, planning, decision-making, taking preventive measures, and countermeasures for bank employees and managers.
MethodsThis research is mixed. In its qualitative part, the meta-synthesis method was applied and in the quantitative part, the comprehensive fuzzy interpretive structural model was used. In the qualitative part 3,204 pieces of research, conducted on work-family conflict, were reviewed, among which 391 articles were selected as the sample. The statistical sample in the quantitative section included all the employees of Bank Melli Iran, Bank Mellat, Bank Pasargad, Shahr Bank, Bank Sepah, Tejarat Bank, Iran Zamin Bank, and Refah Bank located in Lar city. From among them, 22 experts were chosen through nonprobability sampling for they had eight years of work experience and were experts in work-family conflict.
ResultsThe findings of the qualitative section showed that the factors affecting work-family conflict can be classified into four categories i.e. occupational, family, individual, and environmental factors. Also, the work-family indexes included doubt and caution, stress and anxiety, as well as personality, physical, work, and family problems. The findings of the quantitative part proved a cause-and-effect relationship between the factors affecting work-family conflict. The causes and the indexes were classified into 8 levels. The first level (the most impressible level), included the quality of family life, psychological growth, adaptive behavior, personality depletion, and family problems. On the second level, there were self-regulation inability and physical problems. The third level included the internal control center and spiritual intelligence. The fourth level included enthusiasm for work and organization, the family’s time pressure, family expectations, doubt and caution, stress and anxiety, and work problems. On the fifth level, there were the welfare and supportive work conditions, the supporter’s leadership style, care and nursing, and cultural conditions. The sixth level included work time pressure, conflicts, and work dangers. On the seventh level, there were the background characteristics, the importance of the job position, the dynamic intra-role requirements, the social conditions, and the lack of financial security. On the eighth level (the most influential level), there were job demand stress and human-centered organization design.
ConclusionOn the lowest level, the job demand stress and the human-centered organization design were the most influential. Paying undivided attention to job demands can overestimate the importance of the job and increase the time pressure, conflicts, and dangers of the work. Lack of attention to human-centered organizational design can lead to the use of human resources as tools, influence support in the workplace, and develop feelings of absurdity and nonhumanity in the individuals. If such issues go unnoticed, undesirable incidents may take place, and the family life quality, psychological growth, and adaptive behavior can be harmed. It also may lead the individuals to personality depletion and family problems. Therefore, the managers are recommended to pay attention to all the mentioned issues and the relationship among them since ignoring them can create many problems for the individuals and even the organization.
Keywords: Work-family conflict, interpretive structural model, Fuzzy, Meta-synthesis -
فصلنامه پژوهش و برنامه ریزی در آموزش عالی، سال بیست و هشتم شماره 2 (پیاپی 104، تابستان 1401)، صص 1 -32
نبود شاخصی جامع برای اندازه گیری تغییرات سرمایه انسانی در ابعاد مختلف کمیت و کیفیت آموزش در کشور موجب شده است تا برنامه ریزان و سیاستگذاران آموزشی با کمبود اطلاعات برای برنامه ریزی آموزش کشور مواجه باشند. در این پژوهش با الهام گرفتن از الگوی ساخت شاخص های ترکیبی منتشر شده توسط سازمان همکاری اقتصادی و توسعه و نیز مشورت با پانزده نفر از استادان متخصص دانشگاهی در حوزه سرمایه انسانی و با اتکا به مبانی نظری و طراحی پرسشنامه ای با مقیاس لیکرت و پس از آزمون آلفای کرونباخ به منظور ارزیابی پایایی پژوهش، شاخص های تشکیل دهنده سرمایه انسانی از نوع آموزش در دو حوزه کمیت و کیفیت وزن دهی شدند. با استفاده از داده های آماری موجود 18 شاخص مرتبط با کمیت و کیفیت سرمایه انسانی از نوع آموزش برای دوره 1396-1389 انتخاب و سپس داده ها نرمال شدند و با استفاده از تحلیل تصمیم گیری چند معیاره و روش سوارا وزن دهی و به روش حسابی تجمیع شدند. در انتها، نتایج اندازه گیری شاخص جامع سرمایه انسانی از نوع آموزش به تفکیک کمیت و کیفیت ارایه شده است که قابلیت بررسی علل افزایش و کاهش آن در قالب شاخص های تشکیل دهنده کمیت و کیفیت وجود دارد. نتایج به دست آمده نشان داد که کیفیت سرمایه انسانی متناسب با کمیت آن رشد نداشته و حتی در برخی از سال ها با کاهش نیز مواجه بوده است که بیانگر کم توجهی دولت به ارتقای کیفیت آموزش در کشور است.
کلید واژگان: کمیت و کیفیت سرمایه انسانی, آموزش, شاخص ترکیبیThe lack of a comprehensive index to measure the changes in human capital in various dimensions of the quantity and quality of education in the country has caused educational planners and policy makers to face a lack of information for planning the country's education. This research was inspired by the model of making composite indicators published by the Organization for Economic Cooperation and Development (OECD, 2008) and consulting with fifteen academic professors in the field of human capital. Based on the theoretical foundations, a Likert scale questionnaire was designed. After performing Cronbach's alpha test to evaluate the reliability of the research, the composite indicators of human capital of education type were weighed in two contexts of quantity and quality. Using the available statistical data, 18 indicators related to the quantity and quality of human capital of the education type for the period 2010-2017 were selected. The data were normalized and weighted using multiple criteria decision analysis and SWARA method and were aggregated by arithmetic method. Finally, the results of measuring the comprehensive index of human capital in the form of education by quantity and quality are presented which has the ability to investigate the causes of its increase and decrease, in the form of indicators of quantity and quality. The results showed that the quality of human capital has not grown in proportion to its quantity and has even decreased in some years, which indicates the government's lack of attention to improving the quality of education in the country.
Keywords: Composite index, education, quantity, quality of human capital, Iran -
هدف اصلی این مطالعه بررسی و مقایسه بسترهای اجتماعی برنامه های توسعه اقتصادی ایران و ترکیه طی سالهای 1990 تا کنون، همچنین بررسی ارکان و اصول توسعه اقتصادی کشور ایران و ترکیه در چهار دهه اخیر و شناخت و تحلیل شاخصهای اجتماعی و اقتصادی برنامه های توسعه اقتصادی ایران و ترکیه است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است. در این رابطه، به منابع قابل دسترس در زمینه موضوع مطالعه مراجعه شده از طریق کتب، مقالات، اسناد و مدارک، و سایت های اینترنتی معتبر مطالب و اطلاعات لازم و مورد نیاز گردآوری شده. و با استناد به این مراجع و منابع موضوع اصلی تحقیقی تبیین شده؛ سپس تجزیه و تحلیل داده ها با استناد به پژوهشهای صورت گرفته و با نظارت اساتید جامعه شناسی و امور اقتصادی صورت گرفته است.نتایج بدست آمده نشان می دهد روندهای توسعه اجتماعی ترکیه تحت تاثیر موجهای آزادسازی اقتصادی انجام گرفته است. مشارکت ترکیه در اقتصاد جهانی زمینه لازم برای به کار گرفتن محدودیت های راهبردی از سوی اتحادیه اروپا در نگرش ساختاری ترکیه را اجتناب ناپذیر ساخته است. بومی سازی سیاست، دین و دموکراسی را می توان از شاخص هایی دانست که در موج دوم توسعه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ترکیه شکل گرفته است. و در ایران از آغاز دهه 1990 تاکنون، برنامه های توسعه اجتماعی - اقتصادی مختلفی تحت عنوان برنامه اول تا ششم تدوین و اجرا شده است. در این برنامه های توسعه، به نقش آموزش، بهداشت و درمان، توانمندسازی زنان، مشارکت مردمی، آزاد سازی اقتصاد، و توسعه همه جانبه اجتماعی و اقتصادی تاکید شده است.
کلید واژگان: بسترهای اجتماعی, برنامه های توسعه اقتصادی, ایران, ترکیهThe purpose of this study is to investigate and compare the following elements between Iran and Turkey within the time period of 1990 until now:- Social contexts of the economic development programs- Elements and principles of the economic development- Social and economic indicators of the development programsThe research method used in this study is descriptive-analytical. Data collection was done via research and investigation through economic books, articles, magazines, newspapers and, scientific and legal databases on the Internet. Then the data analysis of gathered information was performed under the supervision of professors in sociology and economics. Our analysis shows that the social development trends in Turkey have been carried out under the influence of economic liberalization waves. Turkey's participation in the global economy has made it inevitable for the European Union to apply strategic restrictions on Turkey's structural approach. Localization of politics, religion and democracy can be considered as one of the indicators that has been formed during the second wave of political, social and economic development in Turkey. In Iran, various socio-economic development plans (first to sixth Comprehensive Development Plan) have been developed and implemented, which emphasize on education, healthcare, women's empowerment, public participation, economic liberalization, and comprehensive development of society and economics.
Keywords: social platforms, Economic Development Plans, Iran, Turkey -
مسیولیت پذیری اجتماعی یکی از مهمترین مسایل مربوط به کسب و کار است که توجه و بکارگرفتن آن موجب مزیت رقابتی و عدم توجه به آن موجب پیامدهای منفی می شود. هدف از پژوهش حاضر ارایه مدل محتوایی عدم مسیولیت پذیری اجتماعی موثر بر تنفر از برند در صنعت بانکداری ایران می باشد. در این پژوهش ابتدا با بررسی پیشینه و مصاحبه با 10نفر از خبرگان صنعت بانکداری تهران،تم ها و مقوله های شاخص های عدم مسیولیت پذیری اجتماعی و تنفر از برند استخراج شد. سپس تم های شاخص تنفر از برند با پرسشنامه محقق ساخته و نظرات 15 نفر از خبرگان صنعت بانکداری تهران و روش بهترین-بدترین و وزن دهی شدند. بعد از آن براساس وزن های بدست آمده و پرسشنامه محقق ساخته و مراجعه مجدد به خبرگان مذکور، مقوله های عدم مسیولیت پذیری اجتماعی با استفاده از تکنیک مولتی مورا اولویت بندی شدند. در نهایت، با مراجعه مجدد به خبرگان مذکور شاخص های با اولویت بالاتر به روش مدل سازی ساختاری تفسیری سطح بندی و روابط بین آن ها تعیین گردید. یافته های این تحقیق نشان می دهد تم های بی توجهی به عدالت اجتماعی و بی توجهی به مسایل اخلاقی دارای بیشترین پیش برندگی در تسهیل پذیرش مسیولیت پذیری اجتماعی هستند
کلید واژگان: مسئولیت اجتماعی, عدم مسئولیت اجتماعی, برند, تنفر از برندSocial responsibility is one of the most important issues in business that paying attention to and using it leads to a competitive advantage and not paying attention to it leads to negative consequences. The purpose of this study is to present a content model of social irresponsibility affecting brand hatred in the Iranian banking industry. In this study, by examining the background and interviews with 10 experts in the Tehran banking industry, the themes and categories of indicators of irresponsibility, social responsibility and brand hatred were extracted. Then, the topics of the brand hatred index were researched with a researcher-made questionnaire and the opinions of 15 experts in Tehran banking industry and the best-worst method were weighed. Then, based on the weights obtained and the researcher-made questionnaire and referral to the mentioned experts, the categories of social irresponsibility were prioritized using the multi-mora technique. Finally, by referring to the mentioned experts, higher priority indicators were determined by interpretive structural modeling, leveling and relationships between them. The findings of this study show that the themes of disregard for social justice and disregard for moral issues have the most advancement in facilitating the acceptance of social responsibility.
Keywords: Social responsibility, Social Irresponsibility, Brand, Brand Hate -
بررسی تاثیر تحصیلات بر بهره وری کل عوامل، یکی از موضوعات مهم در ادبیات اقتصاد کلان و سیاست گإاری آموزشی بوده که مورد توجه بسیاری از اقتصاددانان در سال های اخیر بوده است. شناخت حد آستانه ای اثر تحصیلات بر بهره وری کل عوامل، موضوع مهم تری برای سیاست گذاران است. از این رو، مطالعه حاضر به بررسی رابطه غیرخطی آموزش با بهره وری کل عوامل طی دوره 1397-1365 پرداخته است. برای آموزش نیز از شاخص متوسط سال های تحصیل استفاده شده است. به این منظور و برای تعیین حد آستانه ای تاثیر تحصیلات بر بهره وری کل عوامل از الگوی رگرسیون انتقال ملایم (STR) استفاده شده است. نتایج حاصل از اجرای الگوی STR ضمن تایید فرضیه اثرگذاری غیرخطی تحصیلات بر بهره وری کل عوامل، نشان داد که شاخص کمیت تحصیلات در یک ساختار دو رژیمی با حد آستانه 86/81 (معادل متوسط سال های تحصیل 82/7 سال) بر بهره وری کل عوامل اثر معناداری دارد. با توجه به اینکه اقتصاد ایران از سال 1390 از حد آستانه ای عبور کرده است و افزایش کمیت تحصیلات تاثیر منفی بر بهره وری دارد، از این رو، اولویت دادن به ارتقای سطح کیفی آموزش اولویت بیشتری نسبت به گذشته دارد.
کلید واژگان: سرمایه انسانی, آموزش, تحصیلات, بهره وری کل عوامل, رگرسیون انتقال ملایمThe study of the effect of education on total factor productivity has been one of the important topics in the macroeconomic literature and educational policy that has been considered by many economists in recent years. However, recognizing the threshold of the effect of education on total factor productivity is a more important issue for educational policy makers. Therefore, the present study investigates the nonlinear relationship between education and total factor productivity during the period 1365-1397 SH[1](1986-2018). Average years of study have been used as an indicator of education. For this purpose, to determine the threshold of the impact of training on total factor productivity, the gentle transfer regression (STR) model has been used. The results of implementing the STR model while confirming the hypothesis of nonlinear effect of human capital of education type on total factor productivity showed that the quantity of education index in a two-diet structure with a threshold of 81.86 (equivalent to the average years of study 7.82 years) has a significant effect on total factor productivity. Given that the Iranian economy has exceeded the threshold since 1390 SH(2011) and increasing the quantity of education has a negative impact on productivity, so reviewing the quantitative development of education and giving priority to improving the quality of education has more priority than past.
Keywords: Human Capital, Education, Total Factor Productivity, Smooth transition regression -
نشریه مدیریت بهره وری، پیاپی 61 (تابستان 1401)، صص 101 -138شناخت و مدیریت عوامل موثر بر بهره وری کارکنان از اهمیت بسزایی برخوردار است. باوجوداین، مورد بررسی چندانی قرار نگرفته است. از طرفی دورکاری به عنوان یکی از عوامل موثر بر اقتصاد جهانی، موضوعی است که امروزه توجه اندیشمندان را به خود جلب است و اهمیت آن در زمان شیوع بیماری کووید 19 جای بحث فراوان دارد. به همین منظور هدف اصلی این پژوهش شناسایی عوامل موثر بر بهره وری کارکنان به صورت دورکاری در دوران بیماری کووید 19 است. پژوهش حاضر شامل دو بخش کیفی و کمی است. بدین منظور بخش کیفی با بررسی ادبیات تحقیق و مروری نظام مند بر مطالعات و با استفاده از روش دلفی فازی عوامل موثر بر ارتقای بهره وری کارکنان دورکاری در قالب مدلی با 7 بعد و 21 شاخص استخراج شد که این هفت بعد عبارتند از: عوامل فیزیولوژیکی و روان شناسی، عوامل اجتماعی، عوامل سازمانی، عوامل فناورانه و عوامل موقعیتی مرتبط با محیط کار. در بخش کمی 35 نفر از کارشناسان شرکت کارگزاری تدبیرگران با استفاده از پرسشنامه خبره محور طراحی شده، پس ازآن به منظور تبیین و ارزیابی وزن عوامل و روابط میان آنان از تکنیک بهتری-بدترین فازی و از رویکرد دیماتل فازی استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که عوامل فیزیولوژیکی دارای بیشترین اهمیت و عوامل فناورانه دارای کمترین اهمیت در میان عوامل اصلی و میزان تاثیر وضعیت جسمی و جنسیت کارکنان دارای بیشترین اهمیت و کیفیت کار دارای کمترین اهمیت در میان شاخص های فرعی دارند.کلید واژگان: بهره وری کارکنان دورکاری, دورکاری, تکنیک بهتری-بدترین فازی, تکنیک دیمتل فازی, بیماری کووید 19Recognizing and managing the factors affecting employees’ productivity are important issues. However, the importance of these factors has not been much studied by management researchers. On the other hand, today, teleworking as one of the factors affecting the global economy is a topic that has been considered by scholars and its importance during the spread of COVID-19 has become much debatable. Therefore, the main purpose of this study is to identify the factors affecting teleworking during COVID-19 pandemic. The present study consists of two parts: qualitative and quantitative. In the qualitative section, with a systematic review of the related studies, the dimensions and indicators of the employees’ productivity have been extracted in the form of a model with 7 dimensions and 21 indicators, including: physiological and psychological factors, social factors, organizational factors, technological factors and situational factors related to the work environment. Thus, using the content analysis method, a model with 7 dimensions and 21 indicators was extracted and approved by a panel of academic experts. In the quantitative part, 35 experts of Tadbirgaran Brokerage Company, using an expertly designed questionnaire, determined the weight of the factors and the relationships between them using the fuzzy best-worst method and fuzzy DEMATEL techniques The results revealed that, among the main factors, the phsilogical factors are the most important and the technological factors are the least important factors. Additionally, it was found that, among the sub-indicators, the effect of physical condition and the gender of the employees are the most important and the quality of work is the least important indicators.Keywords: Teleworking Employees’ Productivity, Teleworking, Best-Worst Fuzzy Technique, Fuzzy DEMATEL Technique, COVID-19 Disease
-
با ورود به قرن بیست و یکم و نقش محوری ایالات متحده آمریکا در فرآیند جهانی شدن ، به اعتبار و نفوذ بیش از پیش این کشور در منطقه خاورمیانه افزوده شد و کالای قدرت در این منطقه روز به روز در حال تبدیل شوندگی و گذر از مجرای قدرت سخت و نرم به " قدرت هوشمند " و در بطن سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در قبال کشور های این منطقه به ویژه ایران در آمد . بر این اساس سوال اصلی مقاله این است که " سیاست خارجی آمریکا در پرتو بهره مندی از قدرت هوشمند در تقابل با ایران در فاصله زمانی سال های 2008 تا 2020 چگونه قابل تبیین و ارزیابی می باشد ؟ فرضیه نیز این گونه صورت بندی شده است که سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران متاثر از پذیرش تحول در معنا و کاربرد قدرت و با متمرکز ساختن کانون توجه بر قدرت هوشمند استوار بوده است و این راهبرد بعد از سال 2008 شکل آشکار تری به خود گرفته است . در این تحقیق بر اساس یک چارچوب نظری مبتنی بر موضوع قدرت هوشمند ، تلاش خواهد شد تا با در نظر گرفتن متغیرهای متعدد چندگانه ، سیاست خارجی آمریکا در تقابل با ایران در پرتو استفاده از قدرت هوشمند مورد واکاوی و تحلیل قرار گیرد . این پژوهش با بهره گیری از روش توصیفی - تحلیلی و اسنادی و با استفاده از شیوه مطالعه کتابخانه ای پردازش شده است.
کلید واژگان: جمهوری اسلامی ایران, ایالات متحده آمریکا, راهبرد سیاست خارجی, قدرت سخت, قدرت نرم, قدرت هوشمندThis study tries to work on the US foreign policy on Iran based on Smart Power Theory. At the beginning of the 21st-century pivotal role of the US in globalization led to increasing the US power, credibility, and influence in the Middle East, so based on the US strategy in the foreign policy this power converted from soft and hard power to the "smart power" toward regional countries and especially Iran.The main question of this study is:How we can evaluate US policy based on "smart power" against Iran between the years 2008 to 2020? The hypothesis of this research is on the US foreign policy strategy towards Iran which admits the change in the meaning and use of power by concentrating on "smart power" which became more obvious after 2008. The theoretical framework of this research tries to evaluate and review the US foreign policy based on smart power towards Iran with considering multiple variables The Literature Review of this study is on uses descriptive-analytical and documentary methods that proceed by Literature Review method .
Keywords: Islamic Republic of Iran, USA, Foreign Policy Strategy, Hard Power, Soft Power, Smart Power -
جعاله یکی از قراردادهای مشروع در مکتب فقهی اسلام است که می تواند به عنوان اساس و شالوده عقود وارد بر عمل امروزی باشد. واکاوی حقیقت جعاله و احکام آن حکایت از آن دارد که می توان قراردادهای مستحدث در حوزه خدمات و ناظر به اعمال و کار افراد را که موسوم به عقود بی نام هستند معنون به عقد جعاله نمود. در این خصوص تعمیم احکام جعاله بر عقود نوپدید بر مبنای شاخصه هایی است که از سوی فقیهان برای جعاله مطرح گردیده و به طور خلاصه می توان به مواردی از آن اشاره کرد: عدم شرطیت علم به عمل و عوض، عدم شرطیت تعیین عامل، عدم تنافی جعاله با غرر منهی و همچنین تعلق جعاله به فعل و ترک، امکان جمع بین مدت و عمل، امکان تعلق جعاله به هر نوع عمل و منفعت اعم از تجاری، صنعتی و خدماتی و... . در این نوشتار از میان قراردادهای نوین وارد بر عمل به چهار قرارداد که در سایر پژوهش ها کمتر مورد توجه قرار گرفته پرداخته شده است که عبارت اند از : بازاریابی شبکه ای، قراردادهای نفتی، قراردادهای نماد مشترک، درمان. نتیجه تطبیقات انجام شده این است که قراردادهای مزبور قابلیت انعقاد در قالب جعاله را دارا هستند
کلید واژگان: جعاله, عقود نوپدید, بازاریابی شبکه ای, درمان, نماد مشترکReward is one of the legitimate contracts in the school of Islamic Jurisprudential that can be used as a basis for contracts in today's process. An analysis of the truth of Reward and its judgements suggests that new contracts in the field of services and supervising the actions and work of individuals, which are called anonymous contracts, can be interpreted as contracts of Reward. In this regard, the generalization of the judgement of Reward on emerging contracts is based on the characteristics that have been proposed by the jurists for Reward, and we can briefly mention some of them: Non-conditionality of knowledge to action and exchange, non-conditionality of determining the agent, non-contradiction of Reward with negation of negligence and also belonging of Reward to action and omission, possibility of coming together term and action, possibility of belonging of Reward to any kind of action and benefit, including commercial, industrial and service, etc. In this paper, among the new contracts in progress, four contracts were addressed that have received less attention in other researches, which are network marketing, oil contracts, CODE-SHARING and medical contracts. The result of the adaptations indicted that contracts can be concluded in the form of Reward contracts.
Keywords: Reward, Emerging contracts, Code-Sharing, Network Marketing, oil contracts, Medical contracts
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.