arash jamalmanesh
-
این تحقیق به ارایه مدلی برای تحلیل سیاست های مقابله با بحران آب در ایران با توجه به تغییرات اقلیمی و جمعیتی در افق بیست ساله با رویکرد پویایی سیستم پرداخته است. این مدل منطبق با چرخه هیدرولوژیکی آب و نمایش موثر امنیت منابع آبی در کشور با نرم افزار ونسیم طراحی شد. منابع آب سطحی، آب زیرزمینی، آب سدها و جمعیت به عنوان متغیرهای انباشت مدل در نظر گرفته شده اند. آمار مورد نیاز از مرکز آمار ایران، وزارت نیرو و وزارت جهاد کشاورزی برای افق 20 ساله 1396-1416 استخراج شد. براساس مدل تحقیق، وضعیت منابع آبی در کشور طی افق زمانی مذکور روند نزولی را نشان میدهد. در ادامه سیاست های مختلف در خصوص مقابله با بحران آب و تاثیر آن بر امنیت منابع آبی کشور با استفاده از مدل طراحی شده موردبررسی قرار گرفت. آزمون اعتبار سنجی مدل از نظر ساختاری بررسی شد. ابعاد مختلف مدل تحت 5 سناریو تغییر داده شد و تاثیر آن بر امنیت منابع آبی بررسی شد. سناریوهای موردبررسی در دو بخش مدیریت عرضه و تقاضای منابع آبی است. این سناریوها شامل تغییر اقلیم و کاهش منابع آب تجدید پذیر، بهره وری پایین آب در بخش های مختلف، افزایش جمعیت و بازگشت آب از بخش های مختلف است. این سناریوها حسب ماهیت خود موجب تغییر امنیت منابع آب میشود. در پایان نیز مدل مفهومی تحلیل سیاست های مقابله با بحران آب ارایه شده و پیشنهادات کاربردی با تلفیق مدیریت عرضه و تقاضای آب برای مقابله با این بحران اتخاذ شد.
کلید واژگان: بحران آب, روش پویایی سیستم, سیاست های مقابله با بحران آبThis research has provided a model for analyzing policies to deal with the water crisis in Iran with regard to climate and population changes in a twenty-year horizon with a system dynamics approach. model was designed according to the hydrological cycle of water and the effective representation of the security of water resources in the country with Vansim software. Surface water sources, underground water, dam water and population are considered as accumulation variables of model. The required statistics were extracted from the Iranian Statistics Center, the Ministry of Energy and the Ministry of Agricultural Jihad for 2017-2037. Based on the research model, the state of water resources in the country shows a downward trend during the mentioned time horizon. various policies regarding dealing with the water crisis and its impact on the security of country's water resources were examined using the designed model. dimensions of the model were changed under 5 scenarios and its effect on the security of water resources was investigated. The investigated scenarios are in the two sectors of supply and demand management of water resources. These scenarios include climate change and reduction of renewable water, low water productivity in different sectors, population increase and water return from different sectors. These scenarios change the security of water resources according to their nature. At the end, the conceptual model of analysis of policies to deal with the water crisis is presented and practical suggestions were adopted by integrating water supply and demand management to deal with this crisis.
Keywords: Water Crisis, System Dynamics Method, Policies To Deal With The Water Crisis -
مقدمه و اهداف
امروزه پارادایم حکمرانی مطلوب در مقیاس وسیعی از سطح محلی تا بین المللی به کار برده می شود. به گمان بسیاری از خبرگان و صاحب نظران این قلمرو تحقیقاتی، مهم ترین و موثرترین نظریه در راه رسیدن به حکمرانی مطلوب «تمرکزدایی قدرت (سیاسی - اقتصادی)» می باشد (چیگو،[1] 2021). تمرکززدایی به عنوان یکی از شاخص های کاهش فاصله قدرت موردتوجه قرار گرفته است. تمرکززدایی به معنای تفویض قدرت (در مسائل سیاسی و اقتصادی) به کاهش فاصله قدرت بین سطوح مختلف و فاصله قدرت بین دولت و مردم منجر می شود (رودریگز،[2] 2018). مسئله اصلی این پژوهش آن است که در حال حاضر عزم راسخی در نظام سیاسی و خط مشی گذاری کشور برای تحقق الگوی تمرکززدایی و تفویض اختیار به قدرت های محلی (مانند استانداری ها و غیره) مشاهده نمی شود. از سوی دیگر، مشخص شده است که صرف افزایش تمرکززدایی، رفاه را افزایش نمی دهد؛ بلکه ابتدا باید زیربنای لازم برای واگذاری امور به استان ها ارزیابی شود و سپس انتظار محقق شدن و بهبود رفاه اجتماعی در استان ها را داشت (خانزادی و همکاران، 1400). از دیدگاه نظری نیز تاکنون تلاش زیادی برای ارائه الگوی تمرکززدایی سیاسی- اقتصادی انجام نشده است که این امر بیان کننده یک شکاف تحقیقاتی عمده در ادبیات حکمرانی است. با تمام اوصاف یادشده، این سوال که چگونه عدم تمرکز به تحقق حکمرانی مطلوب کمک می نماید، به دلیل اختلاف نظرها و کمبودهایی که در حوزه ادبیات نظری و پیشینه پژوهش پابرجاست، بدون پاسخ محکم و قطعی به قوت خود باقی است؛ ازاین رو، سوال اصلی این پژوهش این است: «مدل عدم تمرکز (سیاسی- اقتصادی) در استان های ایران درراستای حکمرانی مطلوب چگونه است؟»
روشاین پژوهش ازلحاظ هدف، کاربردی است که با رویکرد آمیخته (کیفی-کمی) انجام شده است. جامعه آماری در بخش کیفی شامل خبرگان دانشگاهی است که دارای سابقه آموزش در حوزه مدیریتی دولتی و مقالات علمی معتبر دراین زمینه هستند. برای تعیین نمونه های این پژوهش و تعیین این گروه از خبرگان از روش نمونه گیری غیراحتمالی و هدفمند[3] استفاده شده است. ملاک تعیین حجم نمونه در این پژوهش، رسیدن به اشباع نظری است که بعد از چهارده مصاحبه اشباع نظری حاصل شده است.برای نمونه گیری از تکنیک گلوله برفی استفاده شده است. جامعه آماری مرحله کمی، مدیران ارشد و میانی استانداری و سازمان برنامه وبودجه و مدیران ادارات کل در استان های تهران، اصفهان، کردستان، خوزستان بودند (N=183). باتوجه به اینکه تعداد جامعه موردمطالعه محدود می باشد، کل جامعه موردمطالعه به طورکامل و غیرتصادفی به عنوان نمونه موردبررسی استفاده شده است. ابزار اصلی گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته است. جهت تعیین روایی و پایایی مصاحبه ها از دو روش بازآزمون و توافق دوکدگذار استفاده شده است.در بخش کمی، برای آزمون این فرضیات تحقیق، از ابزار پرسش نامه محقق ساخته شامل 147 گویه برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است. گویه های پرسش نامه دقیقا بر مبنای شاخص های شناسایی شده در فاز کیفی تحقیق تدوین شده است. در این پژوهش از روش تئوری داده بنیاد برای تحلیل داده های کیفی استفاده شده است. تحلیل داده ها در بخش کیفی با استفاده از نرم افزار Maxqda نسخه 2020 انجام شده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها و آزمون فرضیات تحقیق از آمار استنباطی و تکنیک حداقل مربعات جزئی (PLS) نسخه 2024 استفاده شده است.
نتایجبر اساس نتایج حاصل از سه مرحله کدگذاری در بخش کیقی پژوهش، داده های به دست آمده در 9 مقوله اصلی طبقه بندی می شوند. با نظر استادان و کارشناسان امر، از تمامی شاخص های به دست آمده از تحلیل کیفی 14 مصاحبه ، شامل 9 مقوله و تعداد 30 شاخص جهت تدوین مدل عدم تمرکز (سیاسی- اقتصادی) درراستای حکمرانی مطلوب به کار گرفته شده است.شکل 1: مدل پارادایمی تحقیق جهت اعتبارسنجی مدل بدست آمده از رویکرد پیمایشی استفاده شد. برای بررسی روایی پرسش نامه ها دو شاخص[4]CVI و [5]CVR سنجیده شده است. نتایج بررسی شاخص روایی محتوای سوالات نشان می دهد CVI همه سوالات بالاتر از 8/0 هستند که نتایج روایی محتوای تک تک سوالات است. همچنین، باتوجه به اینکه مقدار CVR تک تک سوالات بزرگ تر از 0٫56 شده است، نسبت روایی محتوای این پرسش نامه تایید شده است.مقدار پایایی آلفای کرونباخ و پایایی مرکب برای تمام متغیرهای حاضر در مدل پژوهش بیش از 7/0 می باشد. بنابراین، پرسشنامه تحقیق از پایایی لازم برخوردار است. براساس نتایج به دست آمده مشخص شد که شروط روایی همگرا نیز برقرار است. ازاین رو، روایی همگرا نیز تایید شده است. نتایج آزمون فورنل-لاکر نیز روایی ابزار را تایید می نماید. آزمون ضریب تعیین (R2) و شاخص GOF (برابر با 698/0) نیز برازش مناسب مدل پژوهش را تایید می کند. در مجموع نتایج بخش کمی از منظر ضریب مسیر و مقدار معناداری نشان داد که مدل پیشنهادی در این تحقیق از اعتیار مناسبی برخوردار است.
بحث و نتیجه گیریتمرکززدایی و تشکیل حکومت محلی فرآیندی پیچیده و طولانی است که جهت افزایش مشارکت تمامی افراد یک جامعه در فرایند توسعه براساس ظرفیت ها، توانمندی ها و منابع محل عمل می کند. در تمرکززدایی، دولت مرکزی اختیار تصمیم گیری را به نهادهای محلی واگذار می کند که متصدیان آنها توسط مردم همان محل انتخاب شده اند؛ اما عملکرد آنها تحت کنترل و نظارت حکومت مرکزی است. به عبارتی بهتر، تمرکززدایی به اختیارعمل نسبی دولت های محلی درزمینه تعیین اهداف، تدارک منابع و اداره و اجرای سیاست های عمومی اشاره دارد. تمرکززدایی موجب تسهیل و تسریع در تصمیم گیری ها می شود. رقابت بین دولت های محلی را افزایش می دهد. توسعه منطقه ای به همراه می آورد و با نزدیک کردن دولت به مردم موجب افزایش شفافیت و پاسخگویی می شود. در موادی از قانون برنامه پنج ساله پنجم توسعه کشور نیز به بحث تمرکززدایی اشاره شده است. در کشورهای درحال توسعه چند دسته وظیفه اصلی شامل «پی ریزی حکومت قانون و تضمین اجرای مقررات»، «ایجاد ثبات اقتصادی کلان»، «ایجاد و ارتقا زیرساخت ها»، «ارائه خدمات رفاهی»، «حفاظت از محیط زیست» و «تقویت توان تولیدی اقتصاد ملی» را به طورخلاصه می توان مهم ترین فعالیت های بخش عمومی عنوان کرد. این پژوهش از نخستین مطالعاتی است که مدلی جامع در رابطه با تمرکززدایی در راستای حکمرانی مطلوب ارائه می دهد. مولفه های شناسایی شده در مدل این پژوهش میتواند رهنمودهایی مدیریتی برای سیاست گذاران جهت تسهیل فرایند تمرکززدایی و به تبع آن تقویت حکمرانی خوب داشته باشد. همچنین مدل پیشنهادی با تفکیک عوامل مختلف نگرش جدیدی در اختیار پژوهشگران قرار میدهد تا بتوانند حوزه های مهم تمرکززدایی را از منظر حکمرانی خوب شناسایی کنند.
کلید واژگان: حکمرانی مطلوب, تمرکززدایی, خط مشی گذاری, تصمیم گیریIntroduction and objectivesToday, the optimal governance paradigm is used on a wide scale from local to international level. According to many experts and experts in this field of research, the most important and effective theory on the way to achieving the desired governance is "decentralization of (political-economic) power" (Chigbu, 2021). Decentralization has been considered as one of the indicators of reducing power distance. Decentralization, means the delegation of power (in political and economic matters), leads to a reduction in the power gap between different levels and the power gap between the government and the people (Rodríguez, 2018). The main problem of this research is that currently there is no firm determination in the country's political and policy-making system to realize the model of decentralization and delegation of authority to local authorities (such as governorates, etc.). On the other hand, it has been found that simply increasing decentralization does not increase welfare; rather, the necessary infrastructure for handing over affairs to the provinces should be evaluated first, and then the realization and improvement of social welfare in the provinces (Khanzadi et al., 1400). From a theoretical point of view, not much effort has been made to provide a political-economic decentralization model, which indicates a major research gap in governance literature. With all the aforementioned, the question of how decentralization helps to realize the desired governance, due to the disagreements and deficiencies that exist in the field of theoretical literature and research background, remains without a firm and definitive answer; Therefore, the main question of this research is: "What is the model of decentralization (political-economic) in Iran's provinces in the direction of good governance?"
MethodThis research is practical in terms of purpose, which was done with a mixed (qualitative-quantitative) approach. The statistical community in the qualitative section includes university experts who have a history of education in the field of public administration and valid scientific articles in this field. To determine the samples of this research and to determine this group of experts, a non-probability and purposeful sampling (Judgmental Sampling) method was used. The criterion for determining the sample size in this research is to reach theoretical saturation, which was achieved after fourteen interviews.The snowball technique was used for sampling. The statistical population of the quantitative stage was the senior and middle managers of the governorate and the program and budget organization and managers of general offices in the provinces of Tehran, Isfahan, Kurdistan, and Khuzestan (N=183). Considering that the number of the studied community is limited, the entire studied community has been used completely and non-randomly as the investigated sample. The main tool of data collection in the qualitative part is the semi-structured in-depth interview. To determine the validity and reliability of the interviews, two methods of retesting and double coder agreement were used.In the quantitative part, to test these research hypotheses, a researcher-made questionnaire including 147 items was used to collect information. The items of the questionnaire were compiled exactly based on the indicators identified in the qualitative phase of the research. In this research, the database theory method has been used to analyze qualitative data. Data analysis in the qualitative section has been done using MAXQDA software version 2020. Inferential statistics and Partial Least Squares (PLS) version 2024 were used to analyze the data and test the research hypotheses.
ResultsBased on the results of three stages of coding in the second part of the research, the obtained data are classified into 9 main categories. According to professors and experts, out of all the indicators obtained from the qualitative analysis of 14 interviews, including 9 categories and 30 indicators, have been used to formulate the model of decentralization (political-economic) in the direction of good governance.Figure 1- Research paradigm model.A survey approach was used to validate the obtained model. To check the validity of the questionnaires, two indices Content Validity Index (CVI) and Content Validity Ratio (CVR) have been measured. The results of the content validity index of the questions show that the CVI of all the questions is higher than 0.8, which is the result of the validity of the content of each question. Also, considering that the CVR value of each question is greater than 0.56, the content validity ratio of this questionnaire has been confirmed.The value of Cronbach's alpha reliability and composite reliability for all variables in the research model is more than 0.7. Therefore, the research questionnaire has the necessary reliability. Based on the obtained results, it was found that the conditions of convergent validity are also established. Therefore, convergent validity is also confirmed. The results of the Fornell-Larcker test also confirm the validity of the tool. The coefficient of determination test (R2) and the GOF index (equal to 0.698) also confirm the appropriate fit of the research model. In total, the results of the quantitative part showed that the proposed model in this research has good validity from the point of view of path coefficient and significant value.
Discussion and conclusionDecentralization and formation of local government is a complex and long process that works to increase the participation of all people of a society in the development process based on local capacities, abilities, and resources. In decentralization, the central government hands over decision-making authority to local institutions whose officials are elected by the people of the same place; but their performance is under the control and supervision of the central government. In better words, decentralization refers to the relative authority of local governments in terms of setting goals, providing resources, and managing and implementing public policies. Decentralization facilitates and accelerates decision-making. It increases competition between local governments. It brings regional development and increases transparency and accountability by bringing the government closer to the people. Decentralization is also mentioned in articles of the law of the fifth five-year development plan of the country. In developing countries, there are several categories of main tasks, including "establishing the rule of law and ensuring the implementation of regulations", "creating macroeconomic stability", "and creating and upgrading infrastructure "," providing welfare services "," protecting the environment "and" strengthening the productive capacity of the national economy" can be summarized as the most important activities of the public sector. This research is one of the first studies that provide a comprehensive model related to decentralization in the direction of good governance. The components identified in the model of this research can have management guidelines for policymakers to facilitate the decentralization process and consequently strengthen good governance. Also, the proposed model provides researchers with a new perspective by separating different factors so that they can identify the important areas of decentralization from the perspective of good governance.
Keywords: Optimal Governance, Decentralization, Policy Making, Decision Making -
هدف
این مطالعه با هدف طراحی مدل عدم تمرکز (سیاسی-اقتصادی) در استان های ایران در راستای حکمرانی مطلوب انجام شده است. تحقیق حاضر از لحاظ هدف، از نوع تحقیقات توسعه ای و از نظر نوع روش، اکتشافی و از لحاظ روش جمع آوری داده ها روش کیفی محسوب می گردد.
روش پژوهش:
جامعه آماری شامل 14 نفر از خبرگان اجرایی و دانشگاهی است که دارای سابقه آموزش در حوزه مدیرتی دولتی و مقالات علمی معتبر در این زمینه هستند. ابزار اصلی گردآوری داده ها در بخش میدانی شامل مصاحبه نیمه ساختاریافته است. اعتمادپذیری مصاحبه ها با روش توافق درون موضوعی و بازآزمون مورد تایید قرار گرفت. جهت تحلیل داده ها از تئوری داده بنیاد با استفاده از نرم افزار مکس کیودی استفاده شد.
یافته هابر اساس نتایج حاصل از تحلیل کیفی شش دسته از عوامل شامل عوامل علی (برنامه ریزی، شایستگی، و انعطاف پذیری)، زمینه ای (پاسخگویی، توانمندسازی عمومی، مسئولیت پذیری)، مداخله گر (تمرکززدایی محیطی)، پدیده محوری (تمرکززدایی سیاسی- اقتصادی)، راهبردها (توسعه اجتماعی، مدیریت اقتصادی، و ارتقای مشارکت عمومی)، و پیامدها (تمرکززدایی مبتنی بر حکمرانی، کارایی و اثربخشی، شکل گیری وفاق عمومی عدالت طلبی) شناسایی شد. بر اساس مولفه های شناسایی شده، مدل پارادایمی عدم تمرکز سیاسی-اقتصادی توسعه داده شد.
نتیجه گیریبر اساس نتایج بدست آمده توانمندسازی عمومی، مسئولیت پذیری و پاسخگویی بعنوان شرایط زمینه ای تحقق حکمرانی مطلوب شناسایی شد. رشد و توسعه هر جامعه و کشوری به عملکرد کارآمد و مطلوب سازمانها و نهادهای دولتی و به تبع آن عملکرد کارآمد و مطلوب افراد شاغل در این نهادها و سازمانها وابسته است.
کلید واژگان: حکمرانی مطلوب, تمرکززدایی, خط مشی گذاری, تصمیم گیریObjectiveThis study was conducted with the aim of designing a model of decentralization (political-economic) in Iran's provinces in line with optimal governance. The current research is considered to be a developmental research in terms of its purpose, exploratory in terms of its method, and a qualitative method in terms of its data collection method.
MethodsThe statistical population consists of 14 executive and academic experts who have a history of education in the field of public administration and valid scientific articles in this field. The main tool of data collection in the field section includes semi-structured interviews. The reliability of the interviews was confirmed by the method of intra-subject agreement and retesting. To analyze the data, foundation data theory was used using MaxQD software.
ResultsBased on the results of the qualitative analysis of six categories of factors including causal factors (planning, competence, and flexibility), contextual factors (accountability, public empowerment, responsibility), intervening factors (environmental decentralization), central phenomenon (political-economic decentralization), Strategies (social development, economic management, and promotion of public participation), and consequences (decentralization based on governance, efficiency and effectiveness, formation of public consensus for justice) were identified. Based on the identified components, a paradigmatic model of political-economic decentralization was developed.
ConclusionBased on the obtained results, public empowerment, responsibility and accountability were identified as the basic conditions for the realization of desirable governance. The growth and development of any society and country is dependent on the efficient and favorable performance of government organizations and institutions, and accordingly, the efficient and favorable performance of the people working in these institutions and organizations.
Keywords: Good Governance, Decentralization, Policy making, Decision Making -
Reducing inequality and establishing social justice by balancing the distribution of income and wealth is one of the main concerns of economic policymakers which has been emphasized in the constitution in Iran. Explaining the relationship between inequality and its causes has been one of the most challenging areas of economic debate in the recent decades; despite extensive research in this area, there are still many ambiguous issues in this regard. In recent years, new hypotheses have been proposed by the French economist, Thomas Piketty on the main causes of the spread of inequality. In his analysis, he considers the gap between the rate of return on capital and the rate of economic growth (r-g) to be the main causes of inequality. However, despite providing logical explanations consistent with changes in inequality patterns, he has not conducted any empirical tests for its scientific-theoretical chain. Therefore, these question arise as to how empirically verifiable the Piketty hypothesis is and is it able to explain the increase in inequality of different countries? For this purpose, a Stock-Flow Consistent (SFC) model was used as a first model in the present study to investigate the relationship between inequality and growth in a macroeconomic framework of Iran. This model tests the conclusions and Piketty assumptions for the Iranian economy when changing key parameters. The results of this model showed that under certain circumstances with decreasing growth rate, income inequality increases. However, the analysis proved that there are no inevitable conditions under which a reduction in the growth rate will lead to a sharp increase in the level of inequality.
Keywords: Income Inequality, Piketty, Rate of Return on Capital, Economic Growth -
مساله حداکثرسازی سود نیروگاه های برقابی در حقیقت شامل برنامه ریزی همزمان بهره برداری بهینه از منابع آب و مشارکت در بازار برق در بلندمدت است. هدف از این تحقیق ارایه روشی برای بهینه سازی تولید بلندمدت یک سیستم متشکل از چند نیروگاه برقابی زنجیره ای است. این تحقیق بر روی حوزه آبریز کارون در استان خوزستان و نیروگاه های آبی زنجیره ای کارون 3، کارون 1 و مسجدسلیمان انجام شده است. در این مقاله داده های ماهانه برای سال های 1394-1384 استفاده شده است. در این تحقیق از مدل های سری زمانی برای پیش بینی متغیرها استفاده شد. سپس با استفاده از این متغیرها یک مدل غیرخطی حداکثرسازی سود با استفاده از نرم افزار گمز اجرا شد. این حداکثرسازی سود با در نظر گرفتن درآمد از بازارهای انرژی، رزرو، خدمات جانبی و کنترل فرکانس و همچنین با مطالعه هزینه های تولید مانند هزینه های تعمیر، نگهداری و جریمه انجام شده است. با بهینه سازی مدل سودآوری، مقادیر بهینه ذخیره و رهاسازی آب از مخازن سدها به منظور دستیابی به حداکثر سود نیروگاه های برقابی با رعایت قیود فنی و اقتصادی، برای 24 ماه بدست آمده است.
کلید واژگان: انرژی, سودآوری, بهره برداری بلندمدت, بهینه سازی, برنامه ریزی غیرخطیThe problem of hydropower plant profit maximization includes simultaneous programming of optimal utilization of water resources and participation in the power market. The present research was performed on a chain of hydropower plants within the Karoon river basin in Khuzestan Province (Iran) (i.e. Karoon 3, Karoon 1, and Masjid Soleyman hydropower plants). In this research nonlinear programming and dynamic systems were applied to the monthly data for the 2005–2015 period to optimize total revenue. This study calculated optimal water reserve and release of water from the dam reservoir as well as profitability of the considered hydropower plants for a period of 24 months. The profit maximization was performed considering the revenue generated from energy markets, reserve, by-services, and frequency control, along with production costs including, maintenance costs, and start and stop and penalty costs. Results indicated that profitability of the studied power plants was more sensitive to the water inflow of dams rather than fluctuations in electricity price. The results show that by using optimization methods, more profit can be obtained than the current operation of power plants.
Keywords: Energy, Profitability, Hydropoer Plants, Long-term, Optimization, Nonlinear Programming -
در راستای دومین کنگره ملی علوم انسانی و دومین پیش همایش گروه اقتصاد در تبیین نوین سازی سرفصل های دروس رشته اقتصاد در دوره کارشناسی و مآلا کارشناسی ارشد، موارد ذیل در این نقدنامه ارائه خواهد شد.
برای نیل به اهداف نوین سازی محتوایی و عنوانی، نخست سرفصل ها و عنوان های دروس رشته اقتصاد از دانشگاه های بزرگ دنیا1 که رتبه بندی جهانی زیر 50 را دارند، اخذ گردیده و با مقایسه سرفصل های مصوب اولیه شورای عالی انقلاب فرهنگی در سی سال گذشته و سرفصل های برخی از دانشگاه های بزرگ کشور که در سال های اخیر با اختیارات هیئت ممیزه تغییراتی در آن داده شده و اجرا می گردد، دیدگاه های همکاران گرانقدر پیش همایش قبلی مقایسه شده و به رشته تحریر درآمده است. نتیجه این مقاله مشخص می کند که عناوین دروس رشته اقتصاد از لحاظ ترکیب و محتوا به یک بازنگری اساسی نیاز دارد.
کلید واژگان: سرفصل دروس, رشته اقتصاد, نوین سازی محتوایی, نوین سازی عنوانیIn line with the second national conference on humanities and the second pre-conference of the economic group on explaining modernization of the subjects in the field of economics at undergraduate and graduate levels، the following points are discussed in this paper. In order to modernize the contents and titles، the subjects in the taught in the field of economics in some top universities in the world are first investigated. These subjects are then compared with the subjects approved by the High Council of Cultural Revolution in the past thirty years and the ones implemented in recent years in some top universities in Iran. The viewpoints of the colleagues mentioned in the previous pre-conference are also compared and discussed in this paper. The result indicates that the compositions and contents of the subjects in the field of economics need to be reviewed fundamentally.Keywords: subjects, field of economics, content modernization, title modernization
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.