به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

daruosh jalali

  • نجمه توکلی زانیانی، مسعود طاهری نیا*، داریوش جلالی، ابراهیم گیوکی
    مالی درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد با آموزش مهارت های مالی همراه با تغییر در باورهای پولی و رفتارهای مالی به فرد کمک می کند تا نگاه کلی به مجموعه تصمیم های مالی خود داشته باشد و تاثیر خطاهای ذهنی بر تصمیمات مالی خود را کاهش دهد.این پژوهش از نوع کاربردی و نیمه تجربی، جامعه آماری پژوهش 20 نفر از بازاریان شهرکرد در سال 1399 بودند که طی 10 جلسه 120 دقیقه تحت آموزش و مداخلات مربوط به مالی درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفتند و پرسشنامه های پژوهش را قبل و بعد آموزش تکمیل نمودند. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها به روش سنتی از نرم افزارهای آماری spss25 و از نرم افزار matlab جهت تحلیل های فازی داده ها استفاده شد. نتایج پژوهش نشان می دهد مالی درمانی مبتنی بر رویکرد پذیرش و تعهد برافزایش سواد مالی، بهبود مدیریت پول و مدیرت مالی شخصی هم ازنظر کمی و هم کیفی موثر است. از نتایج دیگر این پژوهش دقت بیشتر اندازه گیری مدل فازی برای ارزیابی اثربخشی مالی درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد نسبت به روش ارزیابی سنتی است.
    کلید واژگان: مالی درمانی, سواد مالی مدیریت مالی شخصی, مدیریت پول, منطق فازی
    Najmeh Tavakoli Zaniyani, Masoud Taherinia *, Daruosh Jalali, Ebrahim Givaki
    The commitment and acceptance financial therapy helps individual to by teaching them financial skills along with changes in monetary beliefs and financial behaviors. to have an overview of his/her own set of decisions and reduce the effect of mental errors on financial decisions.This is a practical and quasi-experimental study. The statistical population of the study was 20 bazaars in Shahrekord in 2020 who underwent training and interventions related to financial therapy based on acceptance and commitment in 10 sessions of 120minutes and completed the research questionnaires before and after training. In order to analyze the data in the traditional way, SPSS25 statistical software and Matlab software were used for fuzzy data analysis. The results show that financial therapy based on the approach of acceptance and commitment to increase financial literacy, improve money management And personal financial management are effective in both quantitatively and qualitatively.Another result of this study is more accurate measurement of fuzzy model for evaluating the effectiveness of financial therapy based on acceptance and commitment than the traditional evaluation method.
    Keywords: : Financial Therapy, financial literacy, Personal financial management, Money Management, fuzzy logic
  • لیلا راضی، داریوش جلالی*
    مقدمه

    ادراک از بیماری که نقش مهمی در فرایند درمان و پیروی از دستورات بهداشتی دارد تحت تاثیر عوامل مختلف روانشناختی است. هدف پژوهش حاضر  بررسی نقش میانجی راهبردهای مقابله ای در رابطه بین ویژگی های شخصیتی و عملکرد خانواده با ادراک از بیماری در بیماران مولتیپل اسکلروزیس (ام اس) بود.

    روش

    روش پژوهش حاضر توصیفی با طرح همبستگی مبتنی بر تحلیل مسیر و جامعه آماری کلیه بیماران مبتلا به ام اس مراجعه کننده به مطب های متخصصان مغز و اعصاب و همچنین بیمارستان کاشانی شهر شهرکرد در سال 1399 بود که از میان آن ها تعداد 250 نفر، به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده شامل پرسشنامه ادراک بیماری بردبنت و همکاران، پرسشنامه ویژگی های شخصیتی نیو، مقیاس عملکرد خانواده بیشاپ و بالدوین و پرسشنامه راهبردهای مقابله لازاروس و فولکمن بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-24 و Amos-19 و به روش تحلیل مسیر تحلیل شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد مدل پژوهش از برازش مناسبی برخوردار است. همچنین نتایج نشان داد راهبردهای مقابله ای در رابطه بین روانرنجورخویی، وجدان گرایی، توافق پذیری، تجربه گرایی، برون گرایی و عملکرد خانواده با ادراک از بیماری نقش میانجی دارد.

    نتیجه گیری

    عملکرد خانواده و ویژگی های شخصیتی  می توانند با تاثیرات مثبت بر اتخاذ راهبردهای مقابله ای موثر، ادراک بهتری از بیماری را برای فرد به دنبال داشته باشند.

    کلید واژگان: ادراک بیماری, مولتیپل اسکلروزیس, راهبردهای مقابله ای, عملکرد خانواده, ویژگی های شخصیتی
    Leila Razi, Daruosh Jalali *
    Objective

    Disease perception, which plays an important role in the treatment process and following health instructions, is influenced by various psychological factors.. The aim of this study was to investigate the mediating role of coping strategies in the relationship between personality traits and family functioning with perception of the disease in multiple sclerosis (MS) patients.

    Method

    The method of this study was descriptive with a correlational design based on path analysis and statistical population of all patients with with multiple sclerosis disease referred to the offices of neurologists and Kashani Hospital in Shahrekord in 2020, from which 250 people were selected by purposive sampling method. Data collection tools included Bradbent et al.'s Awareness Questionnaire, Neo Personality Traits Questionnaire, Bishop and Baldwin Family Performance Scale, and Lazarus and Folkman Coping Strategies Questionnaire. Data were analyzed using SPSS-24 and Amos-19 software and path analysis.

    Findings

    The results showed that the research model has a good fit. The results also showed that coping strategies in the relationship between neuroticism, conscientiousness, agreement, Openness, extroversion and family functioning play a mediating role in the perception of the disease.

    Conclusion

    Family performance and personality traits can lead to a better perception of the disease for the individual with positive effects on the adoption of effective coping strategies.

    Keywords: Disease Perception, Multiple Sclerosis, Coping Strategies, family function, personality traits
  • داریوش جلالی، اصغر آقایی، مریم شمسی پور

    این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی آموزش فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد (اکت) و فرزنددرمانی (فیلیال‌تراپی) بر اختلال نافرمانی مقابله‌ای کودکان پیش‌دبستانی و رضایت از زندگی مادران‌ به بوته آزمایش گذاشته شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مادران دارای کودک با اختلال نافرمانی مقابله‌ای در مقطع پیش‌دبستانی شهر شهرکرد بود که از بین آنان 48 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (هر گروه 16 نفر) گمارده شدند و پرسشنامه‌های نافرمانی مقابله‌ای (Swanson et al. 2001) را برای کودکان و رضایت از زندگی (Diener et al. 1985) برای مادران را طی سه مرحله پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری 3 ماهه تکمیل کردند. داده‌ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه‌گیری مکرر و آزمون تعقیبی توکی نشان داد که هر دو روش آموزش فرزندپروری مبتنی بر اکت و فرزنددرمانی بر کاهش نافرمانی مقابله‌ای کودکان موثر بودند (01/0>P)؛ ولی تنها آموزش فرزندپروری مبتنی بر اکت بر افزایش رضایت از زندگی مادران موثر بود (01/0>P). نتیجه‌گیری شد که می‌توان از هر دو روش مداخله برای کاهش نافرمانی مقابله‌ای کودکان و از روش آموزش فرزندپروری مبتنی بر اکت برای افزایش رضایت از زندگی مادران استفاده کرد.

    کلید واژگان: فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد, فرزنددرمانی, نافرمانی مقابله ای, رضایت از زندگی, کودکان پیش دبستانی
    daruosh jalali, Asghar Aghaee, Maryam Shamsipoor

    The purpose of this study was to compare the effectiveness of parenting training based acceptance and commitment (ACT) and filialtherapy on oppositional defiant disorder in pre-school children in Shahrekord and life satisfaction of their mothers. The statistical population of the study consisted of all mothers of pre-school children in Shahrekord, of whom 48 were randomly assigned to two experimental groups and one control group (each group was 16). The research instrument was Oppositional Defiant Disorder Questionnaire (Swanson et al., 2001) for children and Life Satisfaction (Diner et al., 1985) for mothers which were completed during three pre-test , post-test and 3-month follow-up stages. Data were analyzed using analysis repeated measure ANOVA. The results showed that intervention methods were effective on children and mothers' variables (P< .01). The results also showed that parenting training based ACT and filialtherapy was effective in reducing oppositional defiant disorder (P<0.01). At the same time, it was found, only that parenting training based ACT was effective in improving life satisfacion of the mothers (P <0.01). It was concluded that both interventional methods, especially parenting training based ACT, are effective for children's emotional behavioral problems and improving the life satisfaction of mothers.

    Keywords: parenting based acceptance, commitment, Filial Therapy, oppositional defiant disorder, life satisfaction, pre-school children
  • فرشاد عباسی، رخساره بادامی *، داریوش جلالی
    هدف پژوهش حاضر، تعیین اثر آموزش ذهن آگاهی و پذیرش بر نگرانی از تصویر بدن، مهارت های ذهنی و عملکرد پرتاب آزاد بود. شرکت کنندگان پژوهش 22 بازیکن معلول مرد رشته بسکتبال با دامنه سنی 45-25 سال بودند که در لیگ دسته دو باشگاه های کشور رقابت می کردند. شرکت کنندگان براساس سن و سطح ضایعه نخاعی به صورت همتاسازی در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت هشت جلسه 90 دقیقه ای در کلاس آموزش ذهن آگاهی و پذیرش شرکت کردند و گروه کنترل در طول دوره تمرینات به فعالیت های روزانه خود پرداختند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه مهارت های ذهنی امست سه و پرسش نامه نگرانی درباره تصویر بدنیوآزمون تعدیل شده شوت بسکتبال ایفرد استفاده شد. داده ها با استفاده ار تحلیل واریانس (مانکوا) تحلیل شد. یافته ها نشان دادند آموزش ذهن آگاهی و پذیرش، مهارت های ذهنی و عملکرد پرتاب آزاد در بازیکنان معلول رشته بسکتبال را ارتقا می دهد؛ بنابراین شرکت در کلاس های آموزش ذهن آگاهی و پذیرش برای افزایش مهارت های ذهنی و ارتقا عملکرد بسکتبال توصیه می شود.
    کلید واژگان: ذهن آگاهی و پذیرش, مهارت ذهنی, معلول, بسکتبال
    Farshad Abbasi, Rokhsareh Badami *, Daruosh Jalali
    The present study aimed at investigating the effect of mindfulness and acceptance training on body image concerns, mental skills and free throw shooting performance. The participants included 22 male basketball players with wheelchairs aged between 25 and 45 who were playing in the National Basketball League Second Division. The participants were homogenized by age and level of spinal cord injury and randomly assigned into experimental and control groups. The experimental group received eight sessions (each 90 min.) of mindfulness and acceptance training while the control group were doing their daily activities. The data were collected using OMSAT-3, Body Image Concerns Inventory and AAHPERD Basketball test and were analyzed using MANCOVA. The findings revealed that mindfulness and acceptance training fostered mental skills and free throw shooting performance of the male basketball players. Therefore, participation in mindfulness and acceptance training with the aim of fostering mental skills and basketball performance is recommended.
    Keywords: Mindfulness, acceptance, mental skills, disabled, basketball
  • داریوش جلالی *، اصغر آقایی، سید کمال صولتی
    زمینه و هدف
    در سال های اخیر کاربرد شیوه های روان شناختی در جهت کنترل فشار خون گسترش یافته اند؛ لذا این پژوهش با هدف مقایسه تاثیر درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بومی شده (nMBCT) ایرانی- اسلامی و درمان شناختی- رفتاری (CBT) بر میزان فشار خون کارکنان به مرحله ی اجرا درآمد.
    روش بررسی
    در یک طرح پژوهشی نیمه تجربی تعداد 54 نفر از کارکنان شرکت های خدمات رسان آب و فاضلاب، برق و مخابرات استان چهارمحال و بختیاری که فشار خون سیستولیک 140 و بالاتر و دیاستولیک 90 و بالاتر داشتند، به صورت طبقه ای نسبتی تصادفی انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (هر گروه 18 نفر) گمارده شدند. سپس گروه آزمایش (1) طی 8 جلسه 120 دقیقه ای (nMBCT) و گروه آزمایش (2) طی 8 جلسه 120 دقیقه ای (CBT) را دریافت کردند. داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که در مرحله ی پیش آزمون تفاوت معنی داری بین فشار خون سیستولیک و دیاستولیک گروه های آزمایش و کنترل وجود ندارد؛ اما در مرحله ی پس آزمون و پیگیری، nMBCT و CBT در مقایسه با گروه کنترل به صورت معنی داری در کاهش فشار خون موثر بودند (01/0P£). به علاوه مشخص شد که در مرحله ی پس آزمون میزان تاثیر nMBCT در کاهش فشار خون بالاتر از CBT است، ولی در مرحله ی پیگیری تفاوت معنی داری بین آن ها وجود نداشت (01/0
    نتیجه گیری
    نتیجه گیری شد که شیوه های روان درمانی و به خصوص nMBCT بر کاهش میزان فشار خون کارکنان تاثیر پایدار دارند.
    کلید واژگان: فشار خون, درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی, بومی سازی, درمان شناختی, رفتاری
    Daruosh Jalali *, Asghar Aghaee, Seyed Kamal Solati
    Background And Aims
    In recent years, the use of psychological techniques developed to control blood pressure. Therefore, this study aimed to compare the effects of (nMBCT) according to Iranian- Islamic culture and (CBT) on blood pressure of staff.
    Methods
    In this semiexperimental research, 54 services employees of water and sanitation, electricity and telecommunications in Chaharmahal and Bakhtiari were selected and randomly assigned into 2 experimental and control groups (18 subjects in each group). The first experimental group received 8 sessions of natived mindfulness based cognitive training (nMBCT), while the second experimental group received 8 sessions of cognitive- behavioral training (CBT), each session took 120 minutes. Data were analyzed using repeated measures analysis of variance.
    Results
    The results showed that no significant deference between experimental and control groups in Systolic and diastolic blood pressure in pretest, but revealed that nMBCT and CBT methods were effective in reducing of blood pressure, as compared with the control group in posttest and follow up (P0.01).
    Conclusion
    It was concluded that the methods of psychotherapy, especially nMBCT have a lasting impression on decreasing staff blood pressure.
    Keywords: Blood pressure, Mindfulness based cognitive therapy, Localization, Cognitive, behavioral therapy
  • داریوش جلالی، اصغر آقایی، هوشنگ طالبی، محمدعلی مظاهری
    این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی آموزش شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بومی شده (NMBCT) و آموزش شناختی رفتاری سنتی (CBT) بر نگرش های ناکارآمد و عواطف شغلی کارکنان اجرا شد. در یک طرح پژوهشی شبه آزمایشی، تعداد 54 نفر از کارکنان شرکت های خدمات رسان آب و فاضلاب، برق، گاز و مخابرات استان چهارمحال و بختیاری به صورت طبقه ای نسبتی تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (هر گروه 18 نفر) گمارده شدند و طی سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری چهار ماهه مقیاس نگرش های ناکارآمد (بک و ویسمن، 1980) و عواطف شغلی (فاکس و اسپکتور، 1999) را تکمیل کردند. گروه آزمایش (1) طی هشت جلسه 120 دقیقه ای NMBCT و گروه آزمایش (2) طی هشت جلسه 120 دقیقه ای CBT را دریافت کردند. نتایج نشان داد که در مرحله پیش آزمون، تفاوت معناداری بین نگرش های ناکارآمد و عواطف شغلی گروه های آزمایش و کنترل وجود ندارد؛ اما در مرحله پس آزمون و پیگیری، روش های NMBCT و CBT در مقایسه با گروه کنترل به صورت معناداری در کاهش نگرش های ناکارآمد و بهبود عواطف شغلی موثر بودند (01/0£ P). به علاوه، مشخص شد که روش NMBCT بر بهبود عواطف شغلی در مقایسه با روش CBT موثرتر است (01/0£ P).
    کلید واژگان: آموزش شناختی, ذهن آگاهی بومی شده, نگرش های ناکارآمد, عواطف شغلی, شرکت های خدمات رسان, فرهنگ ایرانی
    Daruosh Jalali, Asghar Aghaei, Hooshang Talebi, Mohamadali Mazaheri
    The aim of the present study was to compare the effectiveness of natived mindfulness based cognitive training (NMBCT) and cognitive - behavioral training (CBT) on dysfunctional attitude and job affects in employees. In this research، using experimental method، 54 employees were selected and randomly assigned into the 2 experimental groups and control (18 per a group)، and were assessed in pre-test، post-test and follow up by the Dysfunctional Attitudes scale (Beck and Weiss man، (1980) and Job Affects questioner (Fox and Spector، 1999). The first experimental group received 8 sessions of natived mindfulness based cognitive training (NMBCT) for Iranian culture، while the second experimental group received 8 sessions of cognitive-behavioral training (CBT)، each session took 120 minutes. The results showed that no significant difference between experimental and control groups in dysfunctional attitudes and job affects in pre - test. But revealed that NMBCT and CBT methods were effective in reducing dysfunctional attitudes and enhancing job affects، as compared with the control group in post - test and follow up (P£0. 01). In addition، NMBCT was found to be more effective in enhancement of job affects، than the CBT method (P£0. 01).
    Keywords: Cognitive training, natived mindfulness, dysfunctional attitudes, job affects, service companies, Iranian culture
  • داریوش جلالی، اصغر آقایی، هوشنگ طالبی، محمدعلی مظاهری
    این پژوهش با هدف بررسی ارتباط بین فشار روانی شغلی با فشار خون، دردهای مزمن و رفتارهای ضدخدمت با توجه به نقش میانجی ذهن آگاهی، نگرش های ناکارآمد و عواطف شغلی اجرا شد. پژوهش از نوع همبستگی (الگویابی معادلات ساختاری) بود. با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی تصادفی، 233 نفر از میان کارکنان 4 شرکت خدمات رسان در استان چهارمحال و بختیاری انتخاب شدند و پرسشنامه های پژوهش شامل فشار روانی شغلی (موسسه سلامت و ایمنی انگلیس، 1999)، توجه آگاهانه (براون و رایان، 2003)، نگرش های ناکارآمد (بک و ویسمن، 1980)، عواطف مرتبط با شغل (اسپکتور و فاکس، 1999)، دردهای مزمن (کرنز و همکاران، 1985) و رفتارهای ضدخدمت (جلالی، 1392) را تکمیل کردند. داده ها از طریق ضریب همبستگی پیرسون، الگوسازی معادلات ساختاری و تحلیل رگرسیون میانجی تحلیل شدند. نتایج نشان داد که فشار روانی شغلی 57درصد واریانس ذهن آگاهی، فشار روانی شغلی و ذهن آگاهی، 37 درصد واریانس نگرش های ناکارآمد، فشار روانی شغلی، ذهن آگاهی، و نگرش های ناکارآمد 54 درصد واریانس عواطف شغلی را تبیین می کنند (01/0 > P). ذهن آگاهی در رابطه بین فشار روانی شغلی با نگرش های ناکارآمد و عواطف شغلی نقش یک متغیر میانجی پاره ای را ایفا نمود (01/0 > P). شاخص های برازش الگوی نهایی پژوهش نشان دهنده وضعیت مطلوب الگو بود.
    کلید واژگان: فشار روانی شغلی, ذهن آگاهی, نگرش های ناکارآمد, عواطف شغلی, فشار خون, رفتارهای ضدخدمت
    Daruosh Jalali, Asghar Aghaei, Hooshang Talebi, Mohamadali Mazaheri
    The purpose of this research was to study the relationship of job stress with blood pressure, chronic pain and counter service behaviors by considering the mediating role of mindfulness, dysfunctional attitudes and job affects. The method was correlation (strucural equation modeling). A sample included 233 employees of 4 service companies in Chahar Mahal va Bakhtiyari Province were selected by relative stratified random sampling, and completed the instruments comprised of Job Stress (Health and Safety Institute, 1999), Mindful Attention Awareness Scale (Brown and Ryan, 2003), Dysfunctional Attitudes (Beck and Weissman, 1980), Job Related Affects (Fox and Spector, 1999), Chronic Pains (Kerns et al., 1985), and Counter Service Behaviors (Jalali, 2013/ 1392s.c.). Data were analyzed by Pearson correlation coefficient, structural equation modeling (SEM) and mediation regression analysis. The results revealed that job stress accounted for 57 percent of variances of mindfulness, job stress and mindfulness, 37 percent of variances of dysfunctional attitude, job stress, mindfulness and dysfunctional attitudes, and 54 percent of variances of job affects (P<0.01). Mediation Mindfulness played the partial mediator role in the relationships of job stress with dysfunctional attitudes and job affects (P<0.01). The research final model of fitness indices indicated that the model was convenient.
    Keywords: job stress, mindfulness, dysfunctional attitudes, job affects, blood pressure, counter service behaviors
  • داریوش جلالی
    هدف این تحقیق بررسی اثربخشی مقدماتی پیش گیری سرویس پیام کوتاه (پیامک) در مقایسه با روش ارایه جزوه آموزشی بر تغییر نگرش و بهبود خودکارآمدی دانش آموزان دبیرستانی نسبت به مصرف مواد مخدر بود. تحقیق از نوع آزمایشی و به صورت پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه با گروه کنترل انجام گردید. جامعه آماری تحقیق را دانش آموزان پسر دبیرستان های شهرکرد در سال تحصیلی 1389- 1388 به تعداد 22000 نفر تشکیل می دادند که به صورت تصادفی چند مرحله ای از بین آنها تعداد 138 دانش آموز انتخاب و در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل گمارده شدند. هر دو گروه آزمایش و کنترل طی سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه پرسش نامه های نگرش نسبت به مصرف مواد مخدر (قربانی، 1380) و خودکارآمدی (شرر و همکاران، 1998) را تکمیل کردند. ضمن اینکه گروه آزمایش (1) طی 5/1 ماه، پیام های پیش گیری را از طریق سرویس پیام کوتاه دریافت کرد، گروه آزمایش (2) نیز طی مدت 5/1 ماه از طریق جزوه آموزشی اطلاعات پیرامون پیامدهای زودگذر و معایب مصرف مواد مخدر را دریافت کردند. نتایج تحلیل کواریانس چندمتغیری نشان داد که روش های پیش گیری بر روی تغییر نگرش و بهبود خودکارآمدی موثر بوده اند (05/0P <). در عین حال، اثربخشی سرویس پیام کوتاه بیشتر از روش ارایه جزوه آموزشی بود. در مرحله پیگیری سه ماهه، نتایج نشان داد که اثربخشی روش سرویس پیام کوتاه بر روی تغییر نگرش و بهبود خودکارآمدی پایدار بوده است، در حالی که اثربخشی روش جزوه آموزشی بر تغییر نگرش و بهبود خودکارآمدی پایدار نبوده است (05/0P >).
    کلید واژگان: روش های پیش گیری, مصرف مواد مخدر, نگرش, خودکارآمدی, ارسال پیام کوتاه, جزوه آموزشی
    Daruosh Jalali
    The aim of the study was to compare the efficiency of preventing short message service (SMS) method with the teaching method using informative pamphlet on high school student's attitude and self-efficiency towards drug abuse. The research was a semi- experimental one which was done by pretest – posttest with three months follow up with control group. Statistical population included 22000 male, high- school students of Shar-e-Kord in 2010. The sample consisted of 138 students who were randomly selected using multi- stage sampling, and divided into three groups (two experimental groups and one control groups). Both experimental and control groups completed the Attitude Toward Drug Abuse Inventory (Ghorbani, 2001) and Self - Efficiency Inventory (Scheerer et al., 1998) during pretest, posttest and follow up phases. While the first experimental group received preventive short messages for 45 days, the second experimental group received information about disadvantages of drug abuse by informative pamphlet in 45 days. The results of the analysis of MANCOVA revealed that the preventive methods on changing attitude and improving self- efficiency about drug abuse were effective (P > 0/05). However the effect of SMS method was more than that of the pamphlet method. The follow-up results indicated that the effect of SMS method was permanent, while the effect of pamphlet method was not (P > 0/05).
    Keywords: Preventive Methods, Drug Abuse, Attitude, Self, efficiency, SMS, Informative Pamphlet
  • Daruosh Jalali, Asghar Aghaei
    The principal aim of this study was to analyze the effect of TQM training on bringing change in the organizational culture and behavioral patterns of Telecommunication employees in Chaharmahal and Bakhtiyari. Twenty-five specialists، registered in training courses، consisted the experimental group and another non-registered group of 25 specialists، consisted the control group. Both groups، completed the behavioral patterns and the Organization Culture Inventory، a researcher-made inventory. Following 22 three-hour training sessions on TQM for the experimental group، both experimental and control groups were measured by the same inventories. Both instruments showed satisfactory reliability and validity. The results of the analysis of multivariate covariance showed that TQM training for the experimental group improved organizational culture and behavioral patterns. That is، there was a significant increase in the post–test scores of the experimental group compared to the control group. In a repeated follow–up after six months، it was evident that there was still a significant difference between the mean scores of the experimental and control groups. Thus، an improvement occurred both for the organizational culture (P<0. 01) and the employee’s behavioral patterns (P< 0. 003). The results obtained indicated that 68% of the variance for the remaining scores of the organizational culture post–test and 62% of the remaining post–test scores for the employees’ behavioral scores were due to the effects of TQM training. Thus، it can be concluded that the effects of training on the experimental group was positive.
    Keywords: total quality management, employees training, organizational culture, behavioral patterns, learning organization
  • داریوش جلالی، اصغر آقایی
    امروزه برای سازمان ها رسیدن به مدیریت کیفیت فراگیر (TQM) برای بقا و حفظ توانایی رقابت در عرصه های ملی و جهانی یک ضرورت است و آموزش مستمر کارکنان از مهمترین شاخص های دستیابی به آن است. بنابراین هدف اصلی این پژوهش بررسی تاثیر آموزش مدیریت کیفیت فراگیر بر تغییر فرهنگ سازمانی و الگوهای رفتاری کارکنان شرکت مخابرات استان چهارمحال و بختیاری است. این پژوهش از نوع شبه تجربی است که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده 25 کارشناس که طی 22 جلسه آموزش مدیریت کیفیت فراگیر دریافت کرده بودند به عنوان گروه آزمایش و 25 کارشناس که چنین آموزشی دریافت نکرده بودند، پس از همتاسازی با گروه آزمایش به عنوان گروه گواه انتخاب شدند و با پرسشنامه فرهنگ سازمانی (سوسمن و دپ، 1989) و پرسشنامه محقق ساخته الگوهای رفتاری کارکنان به صورت پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری مجدد ارزیابی شدند. پایایی پرسشنامه ها بعد از اجرای مقدماتی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه فرهنگ سازمانی برابر با 81/0 و برای پرسشنامه الگوهای رفتاری کارکنان 84/0 محاسبه شد. روایی محتوایی پرسشنامه ها را نیز استادان تایید کردند.
    نتایح تحلیل کواریانس نشان داد که ارائه آموزش مدیریت کیفیت فراگیر به گروه آزمایش موجب بهبود در نمرات پس آزمون پرسشنامه های فرهنگ سازمانی و الگوهای رفتاری کارکنان شده است (01/0 P<). نتایج پیگیری مجدد نیز که پس از 6 ماه صورت گرفت، نشان داد که تفاوت بین میانگین نمرات گروه آزمایش و گواه معنادار بوده است (01/0 P<).
    نتایج به دست آمده نشان داد که آموزش مدیریت کیفیت فراگیر بر روی فرهنگ سازمانی و الگوهای رفتاری کارکنان شرکت مخابرات استان چهارمحال و بختیاری مؤثر بوده است.
    کلید واژگان: مدیریت کیفیت فراگیر, آموزش کارکنان, فرهنگ سازمانی, الگوهای رفتاری کارکنان, شرکت مخابرات
    M.R. Daruosh Jalali, M.R. Asghar Aghaei
    Today, attaining Total Quality Management (TQM) for viability and sustained competitveness on national and international areas is must. Continued training of employees is a major tool in achieving TQM. The principal aim of this study is to analyze the effect of TQM training on bringing a change in the organizational culture and behavioral patterns of Telecommunication employees in chaharmahal and Bakhtiyari. The design of this study was quasi experimental. For this purpose, using a randomized simple technique, some 25 and treatment of the experimental goup with 22 three-hour long sessions on TQM and another non-registered group of 25 specialists matched with the first group were selected as the control group. Then were measured for behavioral pstterns by Soosman and Depes(1989) Organizational Culture lnventory and the researcher developed inventory, both the experimental and control groups were measured using the same inventories. Upon initial administration, the reliability of the inventories using Cronbach's Alpha coefficient was 0.81 for organizational culture and 0.84. Professors confirmed the validity of the inventories. The results of analysis of covariance showed that treatment with TQM training for the experimental group in the post-test scores of organizational culture and behavioral patterns were improved (P<0.01). In a repeated follow-up within six months, it was established that there still a significant difference between the mean score for the experimental group and that for the contro group. Thus, a significant leve yielded both for the organizational culture and the employee's behavioral patterns (P<0.01). Thus, it can be concluded that the effect of training on organizational culture and behavioral patterns in the experimental group was positive.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال