به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

dr. qujeq

  • عبدالحمید آل هوز، همایون علاقه مند، دردی قوجق، رضا مفیدیان
    سابقه و هدف
    مقاومت در برابر سایش کامپازیت جهت حفظ توانایی مضغی و حفظ ارتفاع عمودی اهمیت دارد. هدف از این مطالعه مقایسه مقاومت سایشی دو نوع کامپازیت لابراتواری و یک نوع کامپازیت مستقیم می باشد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه آزمایشگاهی از هر کامپازیت (SR Adoro، Clearfil ST، GC Gradia) 5 نمونه به روش لایه ای با نور دهی 40 ثانیه و با ضخامت هر لایه یک میلی لیتر تهیه شد. نمونه ها در دستگاه سایش به ترتیب در دورهای سایشی 5000، 20000، 80000 و 120000 تحت نیروی 6 کیلوگرم و با ساینده ای از جنس کروم کبالت با سطح مقطع نوک 98/1 میلی متر مربع سائیده شدند. قبل و بعد از سایش، نمونه ها توسط ترازوی الکترونیکی با دقت 0001/0 گرم (1/0 میلی گرم) وزن سنجی شده و تفاوت وزنی، مورد مقایسه قرار گرفت.
    یافته ها
    در تمامی نمونه های کامپازیتی از وزن اولیه تا 120000 دور، افزایش مقدار سایش از لحاظ آماری کاملا معنی دار بود (0001/0p) (کاهش وزن GC Gradia 26/1±42/4 میلیگرم، SR Adoro 89/0±5/6 میلیگرم، Clearfil ST 14/2±52/4 میلیگرم). اگرچه میانگین کاهش وزن بعد از تمامی سیکلهای سایشی در گروه GC gradiaکمتر از Clearfil ST و آنهم کمتر از SR Adoroاست، اما این اختلاف از لحاظ آماری معنی دار نمی باشد.
    نتیجه گیری
    نتایج این تحقیق نشان داد که GC gradia وST Clearfil نسبت به SR Adoro از مقاومت سایش بیشتری برخوردارند. البته تمامی نمونه های کامپازیتی پس از دورهای سایشی دچار سایش مشهودی می شوند.
    کلید واژگان: سایش آزمایشگاهی, سایش سه جسمی, کامپازیت, کامپازیت لابراتوری
    A.H. Alhavaz (Dds), H. Alaghemand (Dds), D. Qujeq, R. Mofidian (Dds)
    Background And Objective
    Wear resistance of composites is important for preservation of masticatory ability and vertical height. The aim of this study was to compare wear resistance of two laboratory type composites and one direct composite.
    Methods
    In this in vitro study 5 samples from each type of composites (SR Adoro, GC gradia, Clearfil ST) was prepared in incremental technique. Exposure time was 40 seconds and thickness of layers was 1 mm. Wearing load was 6kg and applied via pressable chromium cobalt bar (1.98 mm2 tip) at 5000, 20000, 80000, 120000 cycles. Pre and post wearing samples weight was measured by an electronical weight balance with 0.0001 gr accuracy. The data was compared.
    Findings
    There was significant decrease in weight of all type of composites from initial weight to 120000 cycles (p≤0.001). (GC gradia 4.42±1.26mg, SR Adoro 6.5±0.89mg, Clearfil ST 4.52±2.14mg). Although after applying all wearing cycles the average decrease of weight was smaller in GC gradia rather than Clearfil St that smaller than SR Adoro, however there was no significant difference.
    Conclusion
    GC gradia and Clearfil ST showed less wear than SR Adoro. There was significant wear in all types of composites in wearing cycles.
  • دردی قوجق، علیجان احمدی آهنگر، محمد اسماعیل شهاب الدین، مهدی زند امامی
    زمینه و هدف
    در مطالعات قبلی میزان کلسیم و منیزیم در خون در بیماران میگرنی مورد بررسی قرار گرفته است، میزان کلسیم و منیزیم خون نشان دهنده وضعیت این یونها در این شرایط نمی باشد. لذا این پژوهش برای بررسی میزان کلسیم و منیزیم در داخل سلول انجام شده است. هدف این پژوهش اندازه گیری میزان منیزیم و کلسیم در اریتروسیت بیماران میگرنی است.
    روش تحقیق: در این پژوهش توصیفی- تحلیلی مقدار منیزیم و کلسیم اریتروسیت در تعداد 21 نفر گروه بیمار میگرنی و 24 نفر گروه کنترل اندازه گیری شد. مقدار کلسیم و منیزیم توسط اتمیک ابزربشن اندازه گیری شد.
    یافته ها
    در این پژوهش بین کلسیم و منیزیم دو گروه اختلاف وجود داشت. به طوری که گروه میگرنی ها مقدار منیزیم بالاتر در مقایسه با گروه کنترل داشتند (516/0± 409/8 در برابر 687/0± 866/7 میلی گرم در میلی لیتر) اختلاف از نظر آماری معنی دار نبود (05/0p>). همچنین در گروه بیمار در مقایسه با گروه کنترل کلسیم اریتروسیت بیشتر بود (453/0± 255/14 در برابر 176/0±799/3 میلی گرم در میلی لیتر) اختلاف از نظر آماری معنی دار بود (05/0p<). داده ها بر حسب مقدار میانگین ± انحراف معیار بیان شده است و اختلاف گروه ها با تست آماری Student t-test بررسی شد.
    نتیجه گیری
    تغییرات مقدار کلسیم و منیزیم اریتروسیت بیماران میگرنی پژوهش حاضر، نتایج مطالعات قبلی را در خصوص نقش و اهمیت کلسیم و منیزیم در این دسته از بیماران تایید کردند. یافته ها نشان می دهند که میزان منیزیم و کلسیم اریتروسیت در بیماران میگرنی نسبت به کنترل متغیر است. در آینده می توان با کنترل میزان کلسیم و منیزیم بیماران میگرنی در بهبود شرایط این دسته از بیماران استفاده نمود.
    کلید واژگان: اریتروسیت, بیماران میگرنی, کلسیم, منیزیم, اتمیک ابزربشن
    Dr. D. Qujeq, Dr. Aj. Ahmadi Ahangar, Me. Shahabadin, M. Zande Emami
    Background And Aim
    Previous studies were carried out on blood subjects with migraine. Blood calcium and magnesium don’t reflect the body content of it. This research was designed to measure intra cellular magnesium and calcium concentration. The aim of this study was to measure red blood cell magnesium and calcium in patients with migraine.
    Materials And Methods
    In this research Red blood cell magnesium and calcium concentration were measured in 21 patients with migraine and 24 normal subjects without migraine. Magnesium and calcium levels were determined by atomic absorption.
    Results
    In this study differences between the magnesium and calcium levels in the two study groups were found. In comparison with normal subjects, migraine patients had higher red blood cell magnesium levels (8.409 ± 0.516, 7.866 ±0.687 mg/ml, p>0.05). Also, In comparison with normal subjects, migraine patients had higher red blood cell calcium levels (14.255 ±0.453, 3.799 ±0.176 mg/ml, p<0.05). The data were expressed as the mean ± the standard deviation, and they were statistically analyzed with Student t-test.
    Conclusion
    Change calcium, magnesium level in migraine agreement with previous studies of a possible role for magnesium and calcium in migraine patients. Therefore, according to our data changing magnesium and calcium levels is related to migraine pathophysiology. In future with control calcium and magnesium level in migraine patients, we can use for improving the status.
  • علی شریفی خطیر، دردی قوجق، بهناز یوسف قهاری
    زمینه و هدف
    مارکر مناسبی برای بررسی میزان ترقیق در آنالیز بیومارکرهای مایع مفصلی معرفی نشده است. تا کنون در روش بررسی بیومارکرهای مایع مفصلی از معرف رنگ استفاده می شد که همراه با خطا است. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تغییرات نسبت غلظت لاکتات در مایع مفصلی و سرم به عنوان بیومارکر ترقیق مایع مفصلی در بیماران آرتریتی است.
    روش تحقیق: این تحقیق بصورت موردی – مقطعی بود. نمونه مایع سینوویال از تعداد 30 بیمار آرتریتی از طریق آسپیراسیون مستقیم تهیه شد. همچنین از این بیماران نمونه سرم تهیه گردید. مقدار لاکتات مایع سینوویال و سرم توسط روش استاندارد بیوشیمیایی اندازه گیری شد. برای مقایسه بین نتایج گروه های آزمایش از روش آماری student t-test با 05/0p< استفاده گردید.
    یافته ها
    غلظت لاکتات در مایع سینوویال (3/2±1/14 میلی گرم در دسی لیتر) نسبت به غلظت آن در سرم (1/2±9/12 میلی گرم در دسی لیتر) بیشتر است ولی این اختلاف از نظر آماری معنی دار نیست (05/0p>).
    نتیجه گیری
    تفاوت غلظت لاکتات بین مایع سینوویال و سرم از نظر آماری معنی دار نیست و نسبت تغییرات غلظت لاکتات در مایع سینوویال و سرم ثابت است.
    کلید واژگان: لاکتات, بیو مارکر, آرتریتی, مایع سینوویال
    Dr. A. Sharifi Kh, Dr. D. Qujeq, Dr. B. Yousef Ghahhary
    Background And Aim
    There is not a suitable marker in dilution method in analysis of biomarker in joint fluid. In past, dye dilution method was used for joint fluid, but there were some errors. The aim of this work is the use of rate change lactate level in serum and synovial fluid of patients with arthritis by application of dilution method and direct aspiration as a biomarker.
    Materials And Methods
    In this cross-sectional study synovial fluid were obtained from 30 arthritis patients by direct aspiration. Also, serum sample were obtained from these patients. Serum and synovial fluid Lactate level was measured by standard biochemical methods. For analysis results Students t-test was used and P was less than 0.05.
    Results
    Lactate concentration increases in synovial fluid (14.1 ±2.3 mg/dl) in compare with serum (12.9 ± 2.1 mg/dl), but the differences were not significant.(p>0.05).
    Conclusion
    The difference between lactate concentration in synovial fluid and serum is not significant. The rate change of lactate concentrations in synovial fluid and serum was stable.
  • سهراب حلالخور، دردی قوجق، رامین شیخ پور
    مقدمه
    گزارش های قبلی نشان می دهد که مکانیزم فسفریلاسیون و دفسفریلاسیون در تنظیم فعالیت آنزیم سیالیل ترانسفراز دخالت دارند. در این پژوهش هدف بررسی تغییرات فعالیت آنزیم سیالیل ترانسفراز از طریق مکانیسم فسفریلاسیون و دفسفریلاسیون است.
    مواد و روش ها
    پژوهش حاضر بر روی 25 موش آزمایشگاهی انجام شد. مغز موشها را بیرون آورده و هموژنه مغز تهیه شد. جدا سازی آنزیم سیالیل ترانسفراز مغز موش آزمایشگاهی در کروماتوگرافی ستونی سفادکس 50 G - انجام شد. فعالیت آنزیم در حضور پروتئین کیناز c، فس ف اتاز، اکادئیک اسید و فوربل اندازه گیری شد. نتایج توسط نرم افزار آماری SPSS آنالیز شد.
    یافته ها
    مقایسه فعالیت سیالیل ترانسفراز در حضور پروتئین کیناز c واکادئیک اسید با گروه کنترل نشان داد که سطح فعالیت سیالیل ترانسفراز نسبت به گروه کنترل پایین تر و از نظر آماری معنی دار بود (05/0 p<). مقایسه فعالیت سیالیل ترانسفراز در حضور پروتئین فسفاتاز و فوربل نشان داد که در گروه کنترل پایین تر و نسبت به حضور پروتئین کیناز بالاتر بود و از نظر آماری معنی دار بود.
    بحث و نتیجه گیری
    یافته های پژوهش حاضر نشان داد که واکنش سیالیل ترانسفراز مغز موش آزمایشگاهی با پروتئین کیناز c فعالیت آنزیم را کاهش می دهد و این نتایج با یافته های سایر محققان منطبق است. ما در یافتیم که استفاده از سیالیل ترانسفراز همراه با پروتئین کیناز c باعث کاهش فعالیت آن می شود و پروتئین فسفاتاز فعالیت آن را افزایش می دهد. در نهایت فسفریلاسیون سبب کاهش فعلیت آنزیم سیالیل ترانسفراز و دفسفرسیلاسیون سبب افزایش فعالیت آن می گردد.
    کلید واژگان: سیالیل ترانسفوراز, فسفریلاسیون, دفسفریلاسیون
    S. Halalkhor, Dr D. Qujeq
    Background
    Previous reports show that phosphorylation anddephosphorylation mechanisms involve in regulation of sialyl transferaseactivity. The aim of this research was to study sialyl trnsferase activity with phosphorylation and dephosphorylation mechanisms.
    Materials And Methods
    This experimental trial study performed on 25 rats without signs of illness. Rat brains were pulled out and brain homogenization was done and then sialyl transferase purified purified from rat brain. Homogenization of rat brain is performed in the cephadex chromatography. We added protein kinaseokadaic acid and forbol to different groups. Data were statistically analyzed using SPSS soft wave.
    Results
    Results showed a significant increase in sialyl transferase activity in the control group, comparing with protein kinase C and okadaic acid groups.Results showed a significant decrease in sialyl transferase activity incontrol group, comparing with protein phosphatase and forbol groups.
    Conclusion
    Our findings show that sialyl transferase of rat brain with protein kinase decreases enzyme activity and these results were in accordance with other studies in this respect. We found that treatment of rat brain sialyl transferase by protein phosphatase increases its activity.
  • عبدالکریم مهروز، محمد نوری، محمدرضا رشیدی، ناصر اصلان آبادی، دردی قوجق، عاطفه آذری
    سابقه و هدف
    نظر به اهمیت آنزیم پاراکسوناز سرم (PON1) در جلوگیری از تشکیل LDL اکسید شده و در نتیجه نقش این آنزیم در جلوگیری از ایجاد و پیشرفت آترواسکلروز، در مطالعه حاضر فعالیت های پاراکسونازی و آریل استرازی آنزیم PON1 در بیماران مبتلا به بیماری عروق کرونر (CAD) با گرفتگی عروقی متفاوت مورد بررسی قرار گرفت تا تغییر فعالیت آنزیم با پیشرفت آتروم ارزیابی گردد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه 120 بیمار مبتلا به CAD بررسی شد که پس از مشخص شدن میزان گرفتگی عروقی آنان با آنژیوگرافی، به دو گروه تقسیم شدند: 60 نفر با گرفتگی عروقی 50%< و 60 نفر با گرفتگی عروقی 70%>. فعالیت های پاراکسونازی و آریل استرازی PON1 به ترتیب با سوبسترای پاراکسون و فنیل استات مورد سنجش قرار گرفت. اثر هشت داروی مورد استفاده در بیماری های قلبی- عروقی بر فعالیت PON1 در حضور پاراکسون آزمایش گردید.
    یافته ها
    میزان LDL-C، کلسترول تام (TC) و تری گلیسرید (TG) در دو گروه مورد مطالعه اختلاف معنی داری با یکدیگر نداشتند، اما مقدار HDL-C در گروه بیمار با گرفتگی عروقی 70%> نسبت به گروه بیمار با گرفتگی عروقی 50%< به طور معنی داری کاهش می یافت (03/0< P). فعالیت های پاراکسونازی و آریل استرازی PON1 در بیماران مبتلا به CAD با گرفتگی عروقی 70%> نسبت به گروه دیگر به طور معنی داری (05/0< P) پایین تر بود.
    نتیجه گیری
    فعالیت های پاراکسونازی و آریل استرازی آنزیم PON1 و میزان HDL در بیماران مبتلا به CAD با گرفتگی عروقی 70%> نسبت به بیماران با گرفتگی عروقی 50%< پایین تر است. به عبارت دیگر، این فعالیت های PON1 و مقادیر HDL با پیشرفت آتروم کاهش می یابند. بنابراین، این مطالعه می تواند از نقش مهم PON1 متصل به HDL در جلوگیری از تشکیل ox-LDL و آنتی آتروژنیک بودن این آنزیم حمایت کند.
    کلید واژگان: پاراکسوناز سرم انسانی, آریل استراز, بیماری عروق کرونر, آترواسکلروز
    A. K. Mahrooz, M. Nouri, M. R. Rashidi, N. Aslanabadi, D. Qujeq, A. Azari
    Introduction
    Considering the importance of serum paraoxonase (PON1) in preventing from production of oxidized low-density lipoprotein (LDL), and consequently, its role in prohibiting from development of atherosclerosis, we investigated paraoxonase and arylesterase activities of PON1 in patients with coronary artery disease (CAD) and with different coronary stenosis.
    Materials And Methods
    In the present study, 120 patients with CAD were examined and their stenosis documented by coronary angiography. Then, the patients were divided into two groups: 60 patients with less than 50% of stenosis and 60 patients with more than 70% of stenosis. Paraoxonase and arylesterase activity was measured with substrates of paraoxon and phenylacetate, respectively. The effects of eight drugs, which are prescribed in cardiovascular diseases, were assayed on paraoxonase activity.
    Results
    There were no significant differences in LDL-C, total cholesterol and triglyceride levels between two groups, but HDL levels in patients with >70% of stenosis were significantly decreased as compared with those of patients who had <50% of stenosis (P<0.03). Both paraoxonase and arylesterase activity in patients with >70% of stenosis were significantly lower (P<0.05) than patients with<50% of stenosis.
    Conclusion
    Paraoxonase and arylesterase activities of PON1 and HDL levels in patients with >70% of stenosis were lower than patients with <50% of stenosis. In other words, the PON1 activities and HDL levels decrease with progression of atheroma. Therefore, the study might support the important role of HDL-bound PON1 in preventing from formation of ox-LDL and its anti-atherogenic activity.
  • عبد الحمید آل هو، دردی قوجق، قاسم حبیبی جویباری
    سابقه و هدف
    امکان آزاد شدن رادیکال آزاد، در زمان استفاده از پروتز کامل متحرک وجود دارد. با توجه به اثر تخریبی رادیکالهای آزاد و نقش آنها به عنوان واسطه های شیمیایی التهاب، اندازه گیری میزان تولید رادیکالهای آزاد ناشی از متیل متاکریلات مورد استفاده در دندانپزشکی ضروری است. هدف از انجام این پژوهش مقایسه میزان رادیکالهای آزاد بزاق در مقاطع زمانی آغاز گذاشتن پروتز متحرک و پس از گذاشتن آن است.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تجربی، از تعداد 50 بیمار استفاده کننده پروتز کامل متحرک، نمونه بزاق در زمان آغاز و پس از استفاده از پروتز کامل متحرک تهیه شد و با استفاده از روش اسپکتروفتومتری مقدار رادیکالهای آزاد آن مورد سنجش قرار گرفت. نتایج با استفاده از Student’s t-test مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    مقایسه میانگین غلظت رادیکالهای آزاد در بزاق بیماران با پروتز کا مل متحرک نشان داد که در شروع استفاده از پروتزمیانگین غلظت رادیکالهای آزاد بزاق 13/0±6/0 نانوگرم در لیتر و 1 ماه پس از استفاده از پروتز 18/0±15/1 نانوگرم در لیتر است. میانگین غلظت رادیکالهای آزاد بزاق در مقاطع زمانی قبل از گذاشتن پروتز کامل متحرک و پس از گذاشتن پروتز کامل متحرک (1 روز، 1 هفته، 1 ماه پس از گذاشتن پروتز) بتدریج افزایش نشان میدهد که این افزایش از نظر آماری معنی دار بود(05/0P<).
    نتیجه گیری
    رادیکال آزاد در هنگام استفاده از پروتز متحرک در بزاق آزاد میشود.
    کلید واژگان: رادیکالهای آزاد, بزاق, پروتز اکریلی
    Dr. Abdol Hamid Alhavaz, Dr. Qujeq, Dr. Ghassem Habibi
    Background And Aim
    Free radicals are cytotoxic and can act as inflammatory mediators it seemed useful to investigate whether ploymethyl methacrylate used in complete dentures induces the release of free radicals. The aim of the present study was to compare the free radical concentration in saliva before and after use of acrylic denture. Methods & Subjects: In this experimental study 50 healthy human subjects who were wearing recently made heat polmerized ploymethyl methacrylate dentures were selected and saliva samples were taken before and after use of dentures. Free radicals concentration was measured by spectrophotometry method. Data were analyzed by student t-test.
    Results
    Results showed that the mean concentration of free radical in the after time of delivery of prosthesis (1.150.18 ngr/l) significantly increased when compared with start time (0.60.13 ngr/l). Mean concentration of free radical in the after time of delivery of prosthesis was increased (1 day, 1 week, 1 month after delivery of prosthesis). The increase was significant (P<0.05).
    Conclusion
    Free radicals were produced in saliva after use of acrylic dentures.
  • عبدالحمید آل هوز، دردی قوجق، محمداسماعیل معافی
    مقدمه و هدف
    با توجه به گزارش قابلیت بالای تبخیری مایع منومرمتیل متاکریلات و نیز عوارض شناخته شده سمی آن از جمله عوارض کبدی، در صورت جذب پوستی یا تنفسی و نیز واکنش های آلرژیک آن، پیش بینی سیستم های مناسب و نیز تدبیر روش های حفاظتی جهت کاهش تماس مستقیم با این مواد در افزایش کارآیی تکنسین ها و نیز بهبود وضعیت سلامتی آنان ضرورت دارد. اهداف این پژوهش تعیین میزان متانول ادرار در افراد در معرض تماس با متیل متاکریلات و تعیین رابطه سطح متانول ادرار و اکسپوژر با متیل متاکریلات به تفکیک سابقه کاری و مقایسه سطح متانول ادرار و اکسپوژر با متیل متاکریلات در گروه های شاهد و گروه مورد مطالعه بود.
    مواد و روش ها
    در یک مطالعه مورد - شاهدی از 32 تکنسین لابراتورهای دندانسازی نمونه ادرار قبل از آغاز کار در لابراتوار دندانسازی و پس از پایان کار (گروه مورد) و نیز از 32 نفر افراد عادی (گروه شاهد) تهیه شد و به روش کروماتوگرافی کاغذی و گازی غلظت متانول ادرار مورد سنجش قرار گرفت.
    یافته ها
    میانگین غلظت متانول در افراد گروه مورد مطالعه (1.2 میکرومول در لیتر) بیشتر از شاهد (0.87 میکرومول در لیتر) بود و اختلاف معنی داری را نشان داد (.0.05>P). میانگین غلظت متانول ادرار پس از پایان کار (1.45 میکرومول در لیتر) به صورت معنی داری بیش از غلظت آغاز به کار (1.27 میکرومول در لیتر) در لابراتوار دندانسازی بود (0.05>P). اما رابطه معنی داری بین سابقه کار و غلظت متانول ادرار به دست نیامد.
    نتیجه گیری
    با توجه به افزایش معنی دار، میانگین غلظت متانول در ادرار پس از پایان کار در لابراتوار دندانسازی، استفاده از روش های محافظتی نظیر وجود تهویه مناسب، استفاده از ماسک و دستکش و یا تیوپ های جاذب بخار متیل متاکریلات می تواند در افزایش ایمنی محیط کار لابراتوار دندانسازی مفید باشد.
    کلید واژگان: میتل متاکریلات, متانول, ادرار, تکنسین دندانسازی
    Ah.Alhvaz (Dmd), D.Qujeq, Me.Mafi (D.Ds)
    Background and Objective
    Due to volatile property of monomer from Methylmethacrylate and its well known toxic side effects, in case of absorption via skin or respiratory system. Also, due to allergic reactions of it, consideration of suitable ventilation systems and using protective methods is very important. To decrease direct contact with it, the capabilities of technician and improves his health and work place, we investigate relationship between Methanol level and exposure to Methylmethacrylate.
    Materials and Methods
    In a case-control (In vivo) study of 32 dental laboratory technicians in Babol and Sari before and after working and 32 normal subjects, urine samples were collected. Urine Methanol levels were analyzed by paper and gas chromatography.
    Results
    Mean concentration of Methanol in case group (1.2 micro mol/l) was significantly more than control group (0.78 micro mol/l). Also, Methanol level was significantly higher after work (1.45 micro mol/l) when compared to before work (1.27 micro mol/l), (P<0.05). No relation between work history and urine Methanol level was observed.
    Conclusion
    Due to significant increase of Methanol concentration during work in work place, the use of protective methods such as suitable ventilation, wearing mask and gloves, also, using vapor absorbing tubes can be useful in increasing dental laboratory workplace safety.
  • دردی قوجق
    3-بتا-هیدروکسی–دلتا–5استرویید دهیدروژناز، مهمترین آنزیم کلیدی در بیوسنتز هورمونهای استروییدی است که در تبدیل پرگننولون به پروژسترون در مسیر بیوسنتز هورمونهای جنسی نقش دارد. این کمپلکس آنزیمی دومین آنزیم شرکت کننده در مسیر بیوسنتز هورمونهای استروییدی است که در این پژوهش یک روش ساده برای اندازه گیری فعالیت آن در بیضه موش آزمایشگاهی ارائه شده است. برای انجام این تحقیق مقادیر زیاد پرگننولون همراه با غلظتهای متفاوت هموژنه بافت بیضه موش آزمایشگاهی انکوبه شد. مخلوط واکنش شامل پرگننولون، کوآنزیم نیکوتین آمید دی نوکلئوتید و ایزونیتر و تترازولیم در 150/0 مولار بافر تریس با 8=PH و همچنین آنزیم استخراج شده از بیضه موش آزمایشگاهی بود که به مدت 5/1 ساعت در دمای 37 درجه انکوبه شد و جذب نوری آن در طول موج 495 نانومتر توسط اسپکترو فتومتر اندازه گیری گردید. نتایج به دست آمده نشان داد که فعالیت 3-بتا–هیدروکسی استرویید دهیدروژناز از زمان و غلظت پروتئین محلول آنزیمی به صورت خطی تبعیت می کند. لازم به ذکر است که روش به کار رفته در این مطالعه حساسیت کافی برای اندازه گیری فعالیت آنزیم استرویید دهیدروژناز بیضه موش آزمایشگاهی را داشت.00
    کلید واژگان: 3, بتا, هیدروکسی استرویید دهیدروژناز, بیضه موش, اسپکتروفتومتر
    D. Qujeq*
    3 beta-Hydroxy-Delta-5-steroid dehydrogenase is an important key anzyme of steroid hormone biosynthesis, which is involved in catalyzing the conversion of pregnenolone to progesterone in the biosynthesis of steroid sex hormones. This complex enzyme is the second enzyme in the steroid hormone biosynthesis pathway and it is identified as an autoantigenic target. In this study, a simple method is presented for the quantitative assay of 3β-Hydroxy steroid dehydrogenase activity in testis of rat. An excess of pregnenolone was incubated with several concentrations of whole testis homogenate. The reaction mixture containing the pregnenolone, NAD, isonitrotetrazolium in 0.15 M Tris-HCL buffer(PH=8) and the enzyme extract from testis of rat was incubated for 1.5 at 37˚c. Absorbance at 495 nm was read in a spectrophotometer. The results showed that 3-β-hydroxy steroid dehydrogenase activity was linear with time and protein concentration. The present method can easily be performed and is sensitive enough to assay 3-β-hydroxy steroid dehydrogenase activity in rat testis.
    Keywords: 3 β hydroxy steroid dehydrogenase_Rat testis_Spectrophotometer
  • دردی قوجق، بابک عموییان، پریسا ذبیحی
    بیان مساله: تغییرات میزان پروتئین ها، آنزیم های سلول های میزبان و مدیاتورهای التهابی در مایع شیار لثه ای از شاخص های تشخیصی پریودنتیت هستند.
    هدف
    مطالعه حاضر با هدف اندازه گیری فعالیت آنزیم الاستاز در مایع شیار لثه ای بیماران پریودنتال انجام شد.
    روش بررسی
    در این مطالعه شاهد - موردی، 52 بیمار مبتلا به پریودنتیت (گروه مورد) با عمق پاکت 5-4 میلیمتر بدون افزایش حجم یا تحلیل لثه و یا عمق پاکت 2-1 میلیمتر همراه با تحلیل لثه به اندازه 4-3 میلیمتر و 51 نفر بدون التهاب لثه (گروه شاهد) مورد مطالعه قرار گرفتند و از شیار لثه ای هر دو گروه نمونه برداری شد. برای اندازه گیری فعالیت آنزیم الاستاز مقدار 100 میکرولیتر از هر نمونه تهیه شده از شیار لثه ای با مقدار 100 میکرولیتر از سوبسترای آنزیم ملخوط گردید و به لوله آزمایش انتقال داده شد. مخلوط به دست آمده به همراه بافر به حجم 1 میلی لیتر در دمای 37 درجه سانتی گراد به مدت یک ساعت انکوبه شد و جذب نوری هر یک در طول 410 نانومتر توسط اسپکتروفتومتر قرائت شد. پس از به دست آوردن مقدیر فعالیت آنزیمی، اختلاف بین دو گروه با استفاده از آزمون آماری Student t تحلیل گردید.
    یافته ها
    فعالیت آنزیم الاستاز در مایع شیار لثه ای در افرادی که تخریب پریودنشیم داشتند برابر 11.3±153.8 و در گروه شاهد برابر با 10.4±52.7 واحد آنزیمی در میلی لیتر در دقیقه بود و اختلاف دو گروه از نظر آماری معنی دار بود (p<0.05).
    نتیجه گیری
    با توجه به یافته های این مطالعه به خوبی می توان چنین نتیجه گرفت که اندازه گیری فعالیت الاستاز می تواند شاخص خوبی برای بررسی پریودنتیت باشد.
    کلید واژگان: مایع شیار لثه ای, الاستاز, بیماری پریودنتیت
    D. Qujeq, B. Amoeian, P. Zabihi
    Statement of Problem: Changes in protein levels, host calls enzymes and inflammatory mediators in gingival crevicular Fluid (GCF) are considered as diagnostic indicators of Periodontitis.
    Purpose
    he aim of the present study was to measure the elastase enzyme activity in gingival crevicular Fluid among patients with periodontitis.
    Material And Methods
    In this study, 52 periodontitis patients (experimental group) and 51 healthy subjects without any gingival inflammatio (control group) were participated. Subjects of the periodontitis group showed pockets of 4-5 mm depth without gingival enlargement and recession or pockets of 1-2 mm depth with gingival recession. For enzyme activity measurement, lOOu,! of gingival fluid of each sample was mixed with lOOu! of enzyme substrate on the tube. The mixture was incubated at 34°c for lh with a buffer solution of 1ml volume and absorbance was read at 410nm with spectrophotometer. The enzyme activity differences between two groups were analyzed by student t test.
    Results
    The elastase enzyme activity in gingival crevicular fluid in subjects with periodontium destruction and control subjects was 153±11.3 and 52.7±10.4 enzyme unit in ml per minute, respectively. The difference between groups was statistically significant (PO.05).
    Conclusion
    Based on the findings of this study, the measurement of elastae enzyme activity could be a useful indication of tissue changes that may ultimately manifest clinically as periodontitis.
    Keywords: Gingival crevicular fluid, Elastase, periodontal disease
  • دردی قوچی
    آنزیم 3- بتا- هیدروکسی استروئید دهیدروژناز یکی از آنزیم های شرکت کننده در مسیر بیوسنتز هورمون های استروئیدی است. این آنزیم در تبدیل پرگننولون به پروژسترون در مسیر بیوسنتز هورمون های جنسی شرکت می کند. هدف این پژوهش بررسی خصوصیات کنتیکی آنزیم 3- بتا- هیدروکسی استروئید دهیدروژناز بیضه موش صحرایی است. برای انجام تحقیق مقادیر معین سوبسترا و غلظت های متفاوت هموژنه بافت بیضه موش صحرایی در گرم خانه گذاشته (انکوبه) شد. مخلوط واکنش، شامل پرگننولون، کوآنزیم نیکوتین آمید دی نوکلئوتید و ایزونیتر و ترازولیم در 0.150 مولار بافر تریس و با 7.7=PH همچنین آنزیم استخراج شده از بیضه موش صحرایی بود که در زمان های مختلف و دماهای مختلف انکوبه شد. جذب نوری به وسیله اسپکتروفتومتر اندازه گیری شد. یافته ها نشان دادند مقدار PH بهینه و زمان انکوباسیون به ترتیب برابر با 7.9 و 1.5 ساعت بود. مقدار Kmax برابر با 6-10×5.3 مولار و Vmax برابر با 6-10×3.11 نانومول در میلی گرم در دقیقه بود. روش به کار گرفته شده در این مطالعه حساسیت کافی برای اندازه گیری فعالیت آنزیم استروئید دهیدروژناز بیضه موش را داشت. نتیجه این که خصوصیات کنتیکی آنزیم 3- بتا- هیدروکسی استروئید دهیدروژناز حاصل از این پژوهش قابل مقایسه با نتایج سایر محققان است و برای بررسی فعالیت این آنزیم در بافت ها کاربرد دارد.
    کلید واژگان: خصوصیات کنتیکی, 3, بتا, هیدروکسی استرویید دهیدروژناز, بافت بیضه موش صحرایی
    D.Qujeq
    3 Beta-Hydroxy-delta-5-steroid dehydrogenase is an important key enzyme of steroid hormone biosynthesis, which is involved in catalyzing the conversion of pregnenolone to progesterone in the biosynthesis of steroid sex hormones. This is the fourth enzyme in the steroid hormone biosynthesis pathway to be identified as an autoantigenic target. Pregnenolone is incubated with several concentrations of whole testis homogenate. The reaction mixture containing the pregnenolone, NAD and iodonitrotetrazolium in 0.15 M Tris-HCL buffer (pH=7.7) and the enzyme extract from testis of rat was incubated for 1.5 h at 36°C. Absorbance at 495 nm was determined by a spectrophotometer. pH optimum and time incubation for this enzyme was 7.99 and 1.5 h respectively. The Kmax was 5.3×10^-6 and Vmax was 3.11×10^-6 nmol/mg/min. Our results were in good agreement with those reported previously.
  • M. Pour, Amir, Mj. Rasaee, D. Qujeq, Ghr. Asadikaram, M. Frozandeh Moqhadam
    The use of immunoglobulin Y (IgY) instead of polyclonal antibodies prepared in mammals has been reported recently. These antibodies are found to have better properties in terms of specificity and ease of large scale production. In this study, proteins from egg yolk were extracted with acid and chloroform. The result of cellulose acetate electrophoresis at pH 9 showed some extra bands which were further purified with sodium sulfate precipitation (20%). The purified band was observed in the y globulin region. SDS-PAGE eletrophoresis of the product showed impurities which were removed by T-gel chromatography. Following that only H-chainof immunoglobulin Y with a molecular weight of about 66 KD was observed. Using the above procedure, a yield of around 40.7 mg IgY / egg was obtained.
  • Serum Lecithin Level in Patients with Obstructive Jaundice
    D. Qujeq, M. Kashifard, A. Daneshvar
  • دردی قوجق، صغری وائق قزل قلعه، علی زمانیان
    سیالوپروتئین یکی از فراوان ترین پروتیئن های غیر کلاژنی و گلیکوپروتئین فسفریله بدن انسان است. این پروتئین در ساختمان دندان نقش مهمی دارد. هدف از انجام این تحقیق اندازه گیری مقدار سیالوپروتئین عاج دندان سالم و پوسیده برای بررسی تغییرات ساختمانی دندان است. در این مطالعه تعداد 50 عدد دندان پوسیده از افراد مورد مطالعه، مراجعه کننده به کلینیک، تهیه شد. سپس عاج های دندان های جدا، و در نیتروژن مایع قرار داده شدند. برای تهیه هر یک از نمونه ها، یک گرم از هر عاج دندان به مدت 30 دقیقه، با آب مقطر شسته شد. سپس پودر تهیه شده با بافر حاوی گوانیدین- HCL تریس انتقال داده شد و به مدت 48 ساعت در دمای 4 درجه در یخچال انکوبه گردید. سوسپانسیون بدست آمده در دور 3000 به مدت 20 دقیقه سانتریفوژ شد و محلول رویی جدا گردید. نمونه ها به مدت 20 دقیقه در دور 10000 سانتریفوژ و یک میلی لیتر محلول رویی آن به ستون کروماتوگرافی حاوی سفارز انتقال داده شد و با محلول گوانیدین - HCL تریس و با سرعت یک میلی لیتر در دقیقه شسته شد. فراکشن های بدست آمده از کرماتوگرافی هر یک به طور مجزا الکتروفورز گردید. مقدار سیالوپروتئین عاج دندان پوسیده برابر با 1.45 ± 17.23 میکرو گرم در لیتر و در عاج دندان سالم برابر با 4.27 ± 26.39 میکروگرم در لیتر بود یافته های حاصل از این پژوهش نشن داد که میزان سیالو پروتئین در قسمت عاج دندان پوسیده و یا بخش پوسیده دندان مورد مطالعه نسبت به قسمت عاج دندان سالم و یا بخش سالم دندان های مورد مطالعه در حدود 1.5 برابر کمتر است.
    کلید واژگان: سیالوپروتیین, الکتروفورز, کروماتوگرافی
    D.Qujeq *, S.Vasegh (Dmd), A.Zamanian (Dmd)
    Sialoprotein is one of the most abundant non-collageneous and phosphorylated glycoproteins in human. This protein plays an important role in the structure of human teeth. The aim of this project is to measure the amount of dentin Sialoprotein in the healthy and decay teeth to evaluate the variation in the teeth structure. In this investigation 50 decay teeth has been collected from patients referred to the clinic. The dentin was separated and placed in liquid Nitrogen. One gram of each dentin was washed with distilled water for 30 mins and subsequently the dentin was powdered, and relocated to the gaunidin-Hcl tris buffer, and incubated at 4°C for 48 hrs. The dentin powder was centrifuged at 3000 g for 20 mine. The supernatant was discarded, and the samples again was centrifuged at 10000 g. Finally one ml of this supernatant transferred to the sepharose column and washed with gaunidin-Hcl tris at 1 ml/min. The fractions obtained by chromatography was monitored by electrophoresis. The amount of decay teeth Sialoprotein was 17.23±1.45 ng/l and in the healthy teeth was 26.39±4.27 ng/l. The results from this study indicate that the Sialoprotein content in patient dentin decreased by about 1.5 time compared normal subjects.
  • دردی قوجق، مجید احمدی
    هدف از این پژوهش ادازه گیری فعالیت آنزیم آدنیلیل سیکلاز غشاء سلولی جهت بررسی نقش پروتئین کموتاکسیک ماکروفاژ بود. آنزیم آدنیلیل سیکلاز یک آنزیم غشاء سیتوپلاسمی است که تبدیل مولکول ATP را به cAMP کاتالیز می کند. فعالیت آنزیمی آدنیلیل سیکلاز از طریق بررسی توانایی پروتئین کموتاکسیک ماکروفاژ در مهارکردن فعالیت القاء شده توسط فورسکولین (forskolin) بر روی این آنزیم اندازه گیری شد. اندازه گیری فعالیت آنزیم آدنیلیل سیکلازیا استفاده از روش Weign صورت پذیرفت. نتایج این پژوهش نشان داد که فعالیت آنزیم آدنیلیل سیکلاز در حضور پروتئین کموتاکسیک ماکروفاژ نسبت به حالت کنترل کاهش می یابد. فعالیت آنزیم آدنیلیل سیکلاز در شرایط کنترل برابر با μmolcAMP/mgpro./mmin 45/0 ± 83/6 و در حضور پروتئین کموتاکسیک ماکروفاژ برابر با μmolcAMP/mgpro./mmin 15/0 ± 11/2 بود. نتیجه آنکه پروتئین کموتاکسیک ماکروفاژ فعالیت آنزیم آدنیلیل سیکلاز را تا 9/79% کاهش می دهد. نتایج حاصل نشان می دهند که اندازه گیری فعالیت آنزیم آدنیلیل سیکلاز غشاء سلولی در مطالعه نقش و عمل پروتئین کموتاکسیک ماکروفاژ قابل استفاده است.
    کلید واژگان: آنزیم آدنیلیل سیکلاز, پروتئین کموتاکسیک ماکروفاژ
    D. Qujeq*, M. Ahmadi
    Adenylyl cyclase is a membrane-bound enzyme that catalyzes the conversion of ATP to cAMP. The inhibition of adenylyl cyclase was carried out by measuring the ability of the macrophage chemotactic protein-1 to inhibit the forskolin-induced enzyme activity. Measurement of adenylyl cyclase activity was performed according to the procedure described by Wiegn.Adenylyl cyclase activity in the present macrophage chemotactic protein-1 was decreased compared to that in controls [2.11+/- 0.15(mean +/-SD.)vs. 6.83+/-0.45, activity (µ mol cAMP/mg protein/min)].Macrophage chemotactic protein significant reduced adenylyl cyclase activity by 79.9%.
    Keywords: Adenylyl cyclase, Macrophage chemotactic protein, 1
  • Relation ship Between Total Homocysteine Levels and Folate Concentrations in the Serum of Patients with Myocardial Infarction
    D. Qujeq, L. Hossieni, T. Salehi Omran
  • Qujeq, A.M. Gharejeh
    Background-Chitosan, a polymer of glucosamine, appears to interact with bile acids and/or lipids in the intestinal lumen. As it is well established that the ingestion of some types of dietary fibers has been shown to influence lipid levels, it appears possible that chitosan may also influence protein metabolism.Methods-In the present study, we investigated the effect of chitosan on nitrogen metabolite concentrations in mice. Mice in the treatment group received 10 mg chitosan orally 2 times a day for 21 days. Serum urea and creatinine levels were measured in the test and control groups.Results-In the chitosan-treated group, serum creatinine levels were lower as compared to controls [0.63±0.13 (mean±SD, n=90) vs. 1.14 ± 0.21 mg/dl]. A significant decrease in average serum urea level was also observed after 28 days of chitosan ingestion by the mice in the treatment group [27.45±2.53 (mean±SD, n=90) vs. 39.68±2.47 mg/dl].Conclusion- Daily consumption of chitosan significantly reduced the serum creatinine and urea levels in mice, although there are no confirmed explanations for these effects. This work also provides an insight to the perspectives for using chitosan in clinical practice.
سامانه نویسندگان
  • Durdi Qujeq
    Durdi Qujeq
    استاد بیوشیمی بالینی، دانشگاه علوم پزشکی بابل، ، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال