e. rezaei
-
زمینه و هدف
مثنوی جواهرالاسرار اثر رشید زرگر تبریزی معروف به رشید عباسی، رشیدای تبریزی و رشید زرگر، یکی از مهمترین آثار علمی – ادبی عصر صفوی با موضوع گوهرشناسی است. شاعر، این اثر را که شامل هشت بخش در معرفی هشت گوهر ارزشمند و نیز بخشی با عنوان «طلسم هشت گنج» در توصیف و بیان خصایص 22 سنگ دیگر است در قالب رباعی- مثنوی و در حدود سه هزار بیت پرداخته است. این اثر افزون بر دارا بودن اطلاعات ارزشمندی در خصوص احجار و سنگ های قیمتی، مشتمل بر ترکیبات و واژگانی تازه و نادر و یا کم کاربرد است. در این مقاله کوشیده ایم با معرفی و بررسی این لغات و ترکیبات به تحلیل ناهنجاری های لغوی موجود در مثنوی جواهرالاسرار با توجه به محورهای همنشینی و جانشینی بپردازیم.
روش هااین تحقیق که به شیوه کتابخانه ای، دریافت و مطالعه نسخه خطی انجام شده است از نوع پژوهشهای بنیادی و نظری است. محدوده و جامعه مورد مطالعه، نسخه خطی جواهر الاسرار است که در کتابخانه ملی ملک نگهداری میشود.
یافته هاصاحب جواهرالاسرار از جمله ادباییست که با وارد کردن و ضبط واژه های گویشی، نامهای محلی، اصطلاحات نو و کم کاربرد و نیز ساختن ترکیبات جدید مفاهیم تازه ای را وارد کلام خود کرده و به غنی تر شدن زبان فارسی کمک کرده است.
نتیجه گیریبا بررسیهای انجام شده، قریب به هشتاد واژه و ترکیب تازه یا کم کاربرد از مثنوی جواهرالاسرار استخراج گردید. در حدود جستجوهای نگارندگان، تعدادی از این لغات، ترکیباتی خاص و کنایاتی جدید هستند که در فرهنگها و متون فارسی وجود ندارد و در لغتنامه دهخدا هم مدخلی برای آنها نیست. در مواردی هم که مدخل وجود دارد، هیچ شاهدی وجود ندارد. بنابراین، شواهد شعری جواهرالاسرار میتواند در تبین، تقویت و توجیه این موارد کمک کننده باشد. پیشنهاد میشود این کاربردهای تازه یاب که در مقاله حاضر به معرفی و بررسی آنها خواهیم پرداخت؛ در تدوین فرهنگ جامع زبان فارسی مورد توجه مولفان واقع شود.
کلید واژگان: لغات و ترکیبات زبان فارسی, گوهرنامه منظوم, رشیدای عباسی, سده دهم, نسخه خطی جواهرالاسرارJournal of the stylistic of Persian poem and prose (Bahar Adab), Volume:17 Issue: 99, 2024, PP 159 -179BACKGROUND AND OBJECTIVESMathnavi of Javahir- al- Asrar, written by Rashid Zargar Tabrizi who known as Rashid Abbasi, Rashida-ye Tabrizi and Rashid Zargar, is one of the most important literaryscientific works on gemology during Safavid Dynasty. This Quatrain- Mathnavi work including about three thousand couplets is written by its author in eigth parts describing eigth worthy jewels and one part named as "the Spell of Eigth treasures" which describes characteristics of 22 other valuable stones. This work provides valuable information about jewels and precious stones and, further, introduces new and rare compounds and words.
METHODOLOGYThis is a basic and theoretical study which is conducted by using of library books, perception and reading of manuscripts. The research scope includes Javahir-ul-Asrar manuscript maintained in Malek national library.
FINDINGSThe author of Javaher al-Asrar is one of the writers who introduced and recorded dialect words, local names, new and rarely used terms, and also created new concepts and contributed to the enrichment of the Persian language.
CONCLUSIONSome of these words or compounds aren't noted in dictionaries and some are cited without any evidence or example. The original applications introduced and discussed in this article may be better to considered by authors working on development of Persian Comprehensive Dictionary.
Keywords: Persian Language Vocabulary, Goharname, Rashida-Ye Abbasi, 10Th Century, Javahir-Al-Asrarmanuscrip -
مقدمه
آموزش مبتنی بر شبیه سازی روشی برای ایجاد تجربه آموزشی بدون قرارگیری در یک محیط واقعی است. در سال های اخیر این نوع آموزش با توجه به مبحث ایمنی بیمار جزء اولویت های آموزش پزشکی قرار گرفته است. در این بین در کنار مزایا و نواقصات آموزش مبتنی بر شبیه سازی، پرداختن به موضوع شایستگی مدرسان آموزش مبتنی بر شبیه سازی نیز حائز اهمیت است؛ بنابراین، هدف پژوهش حاضر شناسایی مولفه های شایستگی مدرسان آموزش پزشکی در زمینه آموزش مبتنی بر شبیه سازی است.
روش هاپژوهش حاضر با بهره گیری از روش تحقیق کیفی از نوع پدیدارشناسی و مصاحبه نیمه ساختاریافته با نمونه منتخب هدفمند اساتید آموزش پزشکی و با تعریف معیارهای ورود به پژوهش به تعداد 8 نفر از آبان الی اسفند 1401 انجام شد. مصاحبه ها با استفاده از روش کدگذاری 7 مرحله ای کلایزی تحلیل و سپس مفاهیم شناسایی شده با استفاده از نرم افزار MAXQDA کدگذاری شدند.
یافته هاپس از تجزیه و تحلیل داده ها 115 کد اولیه، 18 مضمون فرعی و 4 مضمون اصلی شامل شایستگی فردی (خودراهبری و نگرش مدرس)، شایستگی شناخت حرفه ای (توسعه حرفه ای و مهارت طراحی آموزشی)، شایستگی مهارت حرفه ای (توانایی مشارکت و همکاری و مهارت استفاده هدفمند از شبیه سازی) و شایستگی ارزیابی (مهارت ارزیابی و بهسازی مداوم) بدست آمد.
نتیجه گیریمدرسان آموزش پزشکی برای موفقیت در آموزش مبتنی بر شبیه سازی نیاز به توانمند شدن دارند؛ بنابراین می توان با استفاده از شاخص های شناسایی شده در این پژوهش اقدام به توانمندی مدرسان نمود.
کلید واژگان: شبیه سازی, فنومنولوژی, شایستگی مدرسان, آموزش پزشکیIntroductionSimulation-based training is a method of creating an educational experience without being present in a real environment. Recently, this method has become a priority in medical education, particularly in the context of patient safety. It is important to address the competencies of instructors in simulation-based education alongside the advantages and limitations of this method. Therefore, the aim of this study is to identify the components of competency for medical education instructors in simulation-based training.
MethodsThis qualitative study was phenomenology. Semi-structured interviews with 8 Purposive sample of medical education instructors was conducted (from 23 October 2022 to 20 February 2023). Interviews were analyzed using the seven-step Colaizzi method. Then the identified concepts were coded using MAXQDA software.
Results115 primary codes, 18 sub-themes and 4 main themes were identified, including: personal competence (self-directed learning and teacher's attitude), professional knowledge competence (professional development and instructional design), professional skill competence (participation, collaborate and purposeful use of simulation) and assessment competence (Assessment and continuous improvement).
ConclusionMedical education instructors need to be empowered for using simulation-based education. The indicators identified in this research can be used to improving the competences of them.
Keywords: Simulation, Phenomenology, Teachers' Competence, Medical Education -
کنه تارتن دو لکه ای Tetranychus urticae Koch ، یک آفت جدی برای بسیاری از محصولات کشاورزی است. استفاده از آفت کش های موثر و رهاسازی عوامل کنترل زیستی از راهکارهای متداول در برنامه های مدیریت تلفیقی آفات می باشد. در تحقیق حاضر، تاثیر غلظت های مختلف کنه کش های ابرون اسپید® و کنه مایت® روی مرگ و میر کنه تارتن دولکه ای و میزان شکارگری کنه های شکارگر Phytoseiulus persimilis و Amblyseius swirskii در شرایط آزمایشگاهی مورد بررسی قرار گرفت. مقدار LC50 ابرون اسپید® و کنه مایت® برای مرحله تخم این آفت به ترتیب 47/252 و 10/1564پی پی ام (میلی گرم بر لیتر) و برای پوره سن اول، به ترتیب 17/207 و 00/1120 پی پی ام محاسبه شد. بنابراین، نتایج این مطالعه نشان داد که تخم نسبت به پوره سن اول مقاوم تر می باشد. مقادیر مدت زمان لازم برای کشندگی50 درصد (LT50) کنه کش های ابرون اسپید® و کنه مایت® روی پوره سن اول به ترتیب 98/22 و 09/25 ساعت محاسبه شد. بیش ترین میزان تغذیه از تخم و پوره سن اول آلوده به کنه کش ها، بعد از 48 ساعت از زمان سم پاشی در کنه شکارگر P. persimilis مشاهده شد. با توجه به نتایج حاصل، استفاده تلفیقی کنه کش ابرون اسپید® و رهاسازی شکارگر P. persimilis بعد از 48 ساعت، در برنامه های مدیریت تلفیقی این آفت توصیه می شود.کلید واژگان: شکارگر, کشندگی, کنترل زیستی, کنه تارتن, مدیریت تلفیقی آفتTwo-spotted spider mite, Tetranychus urticae Koch, is a serious pest for many agricultural crops. Use of effective pesticides and release of biological control agents are common methods in integrated pest management programs. In the present research, effect of different concentrations of Ebron Speed® and Kane Mite® on mortality of two-spotted spider mite and number of predatory mites Phytoseiulus persimilis and Amblyseius swirskii were investigated in laboratory conditions. LC50 values of Ebron speed® and Kane Mite® were calculated for egg stage of this pest as 252.47 and 1564.10 ppm, and for protonymph stage, as 207.17 and 1120.00 ppm, respectively. Therefore, results of this study showed that egg is more resistant stage than protonymph stage. Time required for 50% lethality (LT50) of Ebron Speed® and Kane Mite® on protonymph stage as 22.984 and 25.097 hours were calculated, respectively. The highest amount of feeding on eggs and protonymph stages infected with acaricides after 48 hours from time of spraying in predator mite P. persimilis was observed. According to results, use of Ebron Speed® and release of P. persimilis predator after 48 hours are recommended in the integrated pest management programs of this pest.Keywords: biological control, Integrated pest management, lethality, Predator, two-spotted spider mite
-
به منظور ارزیابی کود سیلیس بر عملکرد کمی و کیفی سورگوم علوفه ای (Sorghum bicolor L.) در شرایط تنش کم آبی، آزمایشی به صورت کرت های یک بار خردشده در قالب طرح بلوک های تصادفی در سال 1397 در شهرستان ورامین اجرا گردید. تیمارهای مورد بررسی شامل آبیاری تا حد ظرفیت زراعی (آبیاری مطلوب) و آبیاری در 60 و 45 درصد ظرفیت زراعی (به ترتیب کم آبیاری متوسط و کم آبیاری شدید) به عنوان عامل اصلی و کود سیلیس (سیلیکات پتاسیم در سه مرحله) به صورت عدم مصرف، محلول پاشی و کودآبیاری به عنوان عامل فرعی در نظر گرفته شدند. بر اساس نتایج به دست آمده بیشترین محتوی کلروفیل کل (73/1 mg g-1 FW)، محتوی نسبی آب برگ (08/88%) و هدایت روزنه ای (46/2 cm s-1) در تیمار آبیاری مطلوب و استفاده از کود سیلیس در آب آبیاری به دست آمد. بیشترین میزان پروتیین خام (41/11%) در تیمار کم آبی شدید برآورد گردید به طوری که نسبت به آبیاری مطلوب 39/1 درصد بیشتر بود. تنش کم آبی باعث افزایش اسید سیانیدریک اندام هوایی شد به نحوی که باعث افزایش 8/41 درصد محتوی اسید سیانیدریک نسبت به شرایط مطلوب آبیاری گردید. بیشترین عملکرد اندام هوایی خشک سورگوم در تیمار آبیاری مطلوب با میانگین 7/23 تن در هکتار به دست آمد که نسبت به تیمار تنش متوسط و شدید کم آبی، به ترتیب 20 و 54 درصد بیشتر بود. کود سیلیس (محلول پاشی سه در هزار، کود آبیاری 10 لیتر در هکتار) منجر به کاهش ماده خشک قابل هضم گردید ولی از طرف دیگر منجر به افزایش میزان پروتیین خام و همچنین کاهش ماده سمی اسید سیانیدریک در اندام هوایی شد و در این بین محلول پاشی کود سیلیس موثر تر از مصرف در آب آبیاری بود. بنابراین می توان پیشنهاد نمود که محلول پاشی کود سیلیس برای حفظ رشد و نمو گیاه سورگوم به ویژه در مناطق خشک و نیمه خشک مد نظر کشاورزان قرار گیرد.
کلید واژگان: اسید سیانیدریک, پروتئین خام, کلروفیل, ماده خشک قابل هضم, هورمون اکسینIntroductionThe quantity and quality of forage plants are beneficial and useful due to their role in animal husbandry, reproduction and other livestock products. Due to the limitation of water resources, water-deficit as a significant biotic stress is the most severe threat to world food security and is responsible for many yield losses. Plants constantly modify their physiological processes in response to various biotic and abiotic stress to regulate the balance between plant growth and defense response. Many researchers have documented that plant nutrients are involved in biological processes of plants. It has been stated that the use of silicon by increasing the ability to absorb water can be useful to improve drought tolerance of sorghum, sorghum can with the help of silicon extract more water from dry soil and maintain more stomatal conductance.
Materials and MethodsInorder to evaluate the effect of silicon fertilizer on the quantitative and qualitative yield of forage sorghum (Sorghum bicolor L.) under water-deficit stress, a split-plot experiment was performed in a randomized complete block design in at the research farm of Varamin, Iran in 2017-2018. The treatments included irrigation in three levels irrigation in field capacity and irrigation at 60% and 45% of field capacity (which were named as full irrigation, moderate and severe water-deficit stress, respectively) as the main plot and silicon fertilizer (Potassium Silicate) in three levels, non-use (control), silicon foliar spraying (three per thousand), and silicon fertigation (10 L ha-1) as the subplot. Silicon spraying with a ratio of three per thousand and silicon irrigation fertilizer at the rate of 10 liters per hectare were considered in three stages.
Results and DiscussionThe highest (4.51) and lowest (2.88) leaf area index were achieved in silicon fertigation treatment under full irrigation and none fertilizer treatment and severe water-deficit conditions, respectively. Based on the obtained results, the highest total chlorophyll content (1.73 mg g-1 FW), relative water content of leave (88.08%), stomatal conductance (2.46 cm s-1) were achieved in fertigation treatment under full irrigation conditions. The results show that the amount of electrolyte leakage increased due to water-deficit stress, but silicon fertilizer decreased the adverse effect of stress conditions. The lowest level of electrolyte leakage (341.3 µS cm-1) was obtained from the full irrigation and fertigation treatment. The highest crude protein (11.41%) which was higher than full irrigation condition by 1.39% related to severe water-deficit stress. Water-deficit stress caused the increase of cyanuric acid in shoot and increased the content of cyanuric acid by 41.8% compared to full irrigation conditions. Silicon fertilizer led to a decrease in digestible dry matter under water stress conditions, but on the other hand, it led to an increase in the amount of crude protein and also a decrease in the amount of toxic cyanide acid in the shoot production. The results of this study show that the use of silicon fertilizer in all irrigation regimes increased the auxin content compared to the non-use of silicon fertilizer. The highest content of auxin was achieved in the conditions of full irrigation and fertigation treatment (131.4 nmol g-1 of protein) followed by foliar fertilizer treatment (128.2 nmol g-1 of protein). The highest sorghum dry matter production was obtained from the full irrigation treatment with an average of 23.7 ton ha-1, which was 20 and 54% higher than the treatment of moderate and severe water-deficit treatment, respectively.
ConclosionIngeneral, it can be concluded that silicon fertilizer in the form of foliar spraying should be considered by farmers to maintain the natural growth and development of sorghum plant, especially in areas arid and semi-arid. However, its widespread use in other farm crops needs to be investigated.
Keywords: Auxin, Chorophyll, Crude protein, cyanidric acid, Dry matter digestibility -
تعیین تراکم گیاهی مناسب در شرایط استفاده از گیاهچه هایی با سنین بالا، مهم است. بدین منظور آزمایشی مزرعه ای به صورت طرح بلوک های کامل تصادفی در چهار تکرار در یک مزرعه شخصی واقع در شهرستان قائم شهر طی سال های 1399 و 1400 اجرا شد. تراکم های گیاهی شامل کشت دستی- سنتی با حداکثر 11 کپه در مترمربع (با فواصل کاشت نامنظم و رایج منطقه) به عنوان تیمار شاهد، کشت دستی-منظم با 25 کپه در مترمربع (با فواصل کاشت 20 × 20 سانتی متر و توصیه مرکز تحقیقات برنج کشور) و کشت ماشینی با 15/9، 20/8 و 27/8 کپه در مترمربع (به ترتیب با فواصل کاشت 21 × 30، 16 × 30 و 12 × 30 سانتی متر) بودند. سن گیاهچه ها در کشت دستی 45 روز و در کشت ماشینی 35 روز بودند. نتایج نشان دادند که تعداد روز از نشاکاری تا گلدهی و از گلدهی تا رسیدگی برای تراکم های کشت ماشینی بیشتر از تیمارهای شاهد و 25 کپه در مترمربع در کشت دستی- منظم بودند. برهم کنش سال در تراکم گیاهی تنها بر طول برگ پرچم و ارتفاع بوته معنی دار بود. بلندترین طول خوشه و طول برگ پرچم برای تراکم 25 کپه در مترمربع در کشت دستی- منظم حاصل شد. بیشترین تعداد خوشه در مترمربع و درصد خوشه چه پر برای تراکم های کشت ماشینی به دست آمد. حداکثر عملکرد دانه برای تراکم های 25 کپه در مترمربع در کشت دستی- منظم (8022 کیلوگرم در هکتار)، و 15/9، 20/8 و 27/8 کپه در مترمربع در کشت ماشینی (به ترتیب 8034، 8236 و 8168 کیلوگرم در هکتار) به دست آمد که در مقایسه با شاهد به ترتیب 19/06، 19/18، 21/16 و 20/51 درصد افزایش داشت. پیشنهاد می شود که در صورت استفاده از گیاهچه هایی با سنین بالا، کشت ماشینی با تراکم های 15/9، 20/8 و 27/8 کپه در مترمربع در اولویت قرار گیرد.
کلید واژگان: تراکم بوته, روش کشت, طول برگ پرچم, عملکرد دانه, گیاهچه با سن بالاIt is important to determine the appropriate planting density in the conditions of using old seedlings of paddy rice. For this purpose, a field experiment was conducted as a randomized complete block design at Qaemshahr, Northern Iran, in four replications and in two years, 2020 and 2021. Plant densities consisted of manual-traditional planting of up to 11 hills/m2 (with unequal planting spaces and common in the region) as control and manual-equidistant planting with 25 hills/m2 (with planting spaces of 20 × 20 cm and recommended by the Rice Research Institute of Iran) and machine-planting with 15.9, 20.8 and 20.8 hills/m2 (with planting spaces of 30 × 21, 30 × 16 and 30 × 12 cm, respectively). The paddy rice seedlings aged 45 d in manual-planting and 35 d in machine-planting. The results showed that the number of days from transplanting to flowering and flowering to maturity for machine-planting densities were greater than those of the control and 25 hills/m2 in manual-equidistant planting. The interaction effect of year × planting density was significant only for the flag leaf length and plant height. The greatest panicle length and flag leaf length were obtained when the rice plants were sown in a density of 25 hills/m2 in manual-equidistant planting. The greatest panicles/m2 and the percentage of grain-bearing spikelets were obtained when rice plants were sown by the machine. The maximum grain yield was obtained from planting density of 25 hills/m2 in manual-equidistant planting (8022 kg/ha). The planting densities of 15.9, 20.8 and 27.8 hills/m2 in machine planting with 8034, 8236 and 8168 kg/ha grain yield ranked next as they out-yielded the control by 19%, 19%, 21% and 21%, respectively. It was concluded that machine planting with planting densities of 15.9, 20.8 and 27.8 hills/m2 is advantageous, at least when using old paddy rice seedlings.
Keywords: Planting method, Flag leaf length, Grain yield, Planting density, Seedling with old age -
اولویت بندی تخصیص بهینه آب مخازن ذخیره جریان سطحی برای مصارف مختلف (شرب، کشاورزی، صنعت، محیطزیست و...) در مناطق خشک و نیمه خشک مانند ایران به دلیل دامنه تغییرات و عدم قطعیت بالای جریانهای ورودی به مخزن و وقوع خشکسالیهای متناوب از اهمیت بالایی برخوردار می باشد. بدین منظور روش سلسله مراتب فازی (FAHP) به عنوان یک روش فرمول بندی مناسب در اولویت بندی تخصیص آب در سیستم منابع آبی پیشنهاد و استفاده میشود. لذا در این مطالعه اولویت بندی تخصیص آب برای مصارف مختلف سد مخزنی شهرچای واقع در بالادست کلان شهر ارومیه، در یک مطالعه میدانی و با استفاده از روش سلسله مراتبی فازی انجام پذیرفته است. این مطالعه میدانی بر اساس پرسش نامه از متخصصان و صاحب نظران صنعت آب منطقه بوده و مدل تصمیمگیری بر اساس دادههای میدانی در یک فرآیند سلسله مراتبی فازی به ازای عوامل موثر کمی و کیفی توسعه یافته است. در فرایند مذکور، سه معیار اصلی اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی و چهار زیرمعیار درآمد، سطح زیر کشت، اشتغال زایی و جمعیت برای شش گزینه از آببران کشاورزی، شرب، نیاز زیستمحیطی دریاچه ارومیه، تغذیه آب زیرزمینی، صنعت و تفریحی در نظر گرفته شده است. نتایج نشان داد که معیار اقتصادی با وزن 47/0 نسبت به دو معیار اصلی دیگر بیشترین اهمیت را دارد. افزون بر آن تخصیص آب به بخش شرب شهری با وزن 33/0 در اولویت اول، کشاورزی، دریاچه ارومیه، صنعت، آب زیرزمینی و تفریحی به ترتیب در اولویت های بعدی قرار گرفتند. نتایج مذکور نشان از وابستگی شدید اقتصاد منطقه به توسعه صنعت کشاورزی و تولیدات آن بوده و تامین آب شرب و کشاورزی و همچنین دریاچه ارومیه به ترتیب جهت تامین آسایش، نیاز اصلی فعالیتهای اقتصادی و حفظ اکوسیستم منطقه دارای اولویت اصلی در برنامه ریزی و مدیریت سد شهرچای ارومیه هستند.
کلید واژگان: تخصیص آب, سلسله مراتب, فازی, شهرچای, FAHPIntroductionPrioritization of optimal water allocation of surface flow storage dams for different applications (drinking, agriculture, industry, environment, etc.) in arid and semi-arid regions such as Iran due to the range of changes, high flow uncertainty Reservoir inlets, and the occurrence of intermittent droughts are of great importance. For this purpose, the Fuzzy Hierarchy Process (FAHP) is proposed and used as a suitable formulation method in prioritizing water allocation in the water resources system. Therefore, in this study, prioritization of water allocation for different purposes of Shahrchai reservoir dam located upstream of Urmia metropolis has been done in a field study using fuzzy hierarchical method.
Materials and MethodsA fuzzy hierarchical process based on quantitative and qualitative effective factors has been developed. In the first stage, the problem structure was designed by determining the priority of water allocation of users, criteria, sub-criteria, and other factors. Then the decision-making hierarchy based on the problem structure (purpose, criteria, sub-criteria, factors, and options in the first to fifth levels, respectively) was defined. In the mentioned prioritization structure, the goal was determined at the first level, ie the optimal or appropriate allocation of Shahrchay reservoir dam water for different operators, and at the second level, three economic, social and environmental criteria were considered as the main criteria. At the third level, " cultivation area and gross income" and "employment and population" were considered as sub-criteria of two economic and social criteria, respectively. The main beneficiaries, namely agriculture, urban drinking, recreation and tourism, industry, environmental needs of Lake Urmia and groundwater fourth level (options) have formed the problem structure. At the next step, based on the field data or questionnaires, criteria, sub-criteria, and factors were compared in pairs using the proposed linguistic and fuzzy comparisons, and the priority of water consumption over each criterion or sub-criterion or factor were compared based on fuzzy triangular numbers. The weights were determined and ranked each using the Chang development method. At the third stage of the final ranking, the priority of water allocation was determined based on the final weight of criteria or priorities at the previous stage and the superior option was determined. Finally, a sensitivity analysis of the weight change of the criteria and the decision-making process of the problem has been performed.
Results and DiscussionA decision model based on a fuzzy approach is presented to rank the different options using Shahrchay dam water. For this purpose, firstly, using the opinions of experts and researchers, the results of a questionnaire, criteria and sub-criteria and important options in allocating water to Shahrchai Dam were determined. Secondly, using Chang's development analysis, different options were evaluated based on the mentioned criteria, sub-criteria, and factors. From a scientific point of view, because the questionnaires were presented to experts, the economic criterion is a high priority, so it is possible to attach great importance to the general conclusion about the criteria in economic attitudes and related issues. In addition, the allocation of water to the urban drinking sector with a weight of 0.33 was as the top priority, agriculture, Lake Urmia, industry, groundwater, and recreation were in the next priorities, respectively. Therefore, economic criteria and drinking water supply were recognized as the main objectives of planning and managing water resources in the metropolis of Urmia. The drinking sector is a vital factor for the survival of a community and because the drinking water of Urmia city is supplied through Shahrchai dam, so the allocation of water to this sector should be considered as the top priority. The agricultural sector was also given the second priority with less importance. The supply of water to this sector has a significant direct effect on the economy of the agricultural sector and indirectly on the entire economy of the region, which indicates the importance of the agricultural sector in the economy, living conditions of the region and the allocation of water to this sector. Comparing agricultural and industrial activities in Shahrchai catchment area, the most activity in the region is agriculture and industry is in a lower priority, which is also shown by the hierarchical results. Since Shahrchai River is one of the suppliers of water to Lake Urmia, the allocation of water to this section improves the condition of the lake and, consequently, it improves the environmental, economic, and social conditions of the region. The results also indicate the importance of Lake Urmia in relation to industry and its higher status indicates the attention of officials to the drying crisis of the Lake Urmia.
Keywords: FAHP, Fuzzy, Shahrchay Dam, Water allocation -
کشت مخلوط در شرایط تلقیح میکروبی به عنوان روشی برای بهبود شاخص های کیفیت خاک مطرح است. از این رو، این پژوهش با هدف ارزیابی اثر تلقیح میکروبی بر برخی شاخص های کیفیت خاک تحت کشت گیاهان بادرشبی و لوبیا قرمز در کشت خالص و مخلوط به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کاملا تصادفی با سه تکرار در شرایط گلخانه ای اجرا شد. فاکتورها شامل تلقیح میکروبی (باکتری، قارچ، باکتری + قارچ و شاهد) و الگوهای کشت مخلوط (یک ردیف لوبیا + یک ردیف بادرشبی (1:1)، دو ردیف بادرشبی + دو ردیف لوبیا (2:2)، دو ردیف بادرشبی + یک ردیف لوبیا (2:1)، یک ردیف بادرشبی + دو ردیف لوبیا (1:2)، خالص لوبیا و خالص بادرشبی) بودند. در پایان دوره رشد، تنفس پایه (BR)، تنفس برانگیخته (SIR)، کربن زیست توده میکروبی (MBC)، سهم متابولیک (CO2q) و فراهمی کربن (CAI) در خاک گیاه های لوبیا و بادرشبی اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که تمام شاخص های کیفیت خاک، تحت تاثیر الگوهای کشت و تلقیح میکروبی قرار گرفتند. مقادیر BR و SIR در خاک کشت مخلوط 1:2 در تلقیح ترکیبی باکتری و قارچ بادرشبی به ترتیب 1/21 و 1/17 برابر بیش تر از میزان آنها در تیمار کشت خالص بادرشبی بود. کشت مخلوط 1:2 همراه با تلقیح باکتری و قارچ، MBC را به ترتیب 1/11 و 1/24 برابر در خاک لوبیا و بادرشبی نسبت به کشت خالص افزایش داد. همچنین الگوهای مختلف کشت مخلوط و کودهای زیستی، موجب افزایش CAI و کاهش CO2q در خاک شدند. به طور کلی کاربرد کشت مخلوط و استفاده از پتانسیل ریزجانداران سبب بهبود شاخص های کیفیت خاک می شود.
کلید واژگان: کشاورزی پایدار, شاخص های زیستی خاک, ریزجانداران, کشت مخلوطIntercropping under microbial inoculation has been suggested as a method to improve the soil quality indices. The objective of this study was to evaluate the effect of microbial inoculation on some soil quality indices of moldavian balms- and bean-planted soils in sole cropping and intercropping. This experiment was carried out in the form of a factorial based on a randomized complete block design with three replications in greenhouse condition. Studied factors were microbial inoculation (AMF, PGPR, AMF+PGPR and without microbial inoculation) and planting patterns (sole cropping of moldavian balms and bean, 1 row moldavian balms + 1 row bean (1:1), 2 row moldavian balms + 2 row bean (2:2), 2 row moldavian balms + 1 row bean (2:1) and 1 row moldavian balms + 2 row bean (1:2)). At the end of the growth period, microbial respiration (BR), substrate-induced respiration (SIR), microbial biomass carbon (MBC), metabolic quotient (qCO2) and carbon availability index (CAI) in moldavian balms- and bean-planted soils were determined. The results showed that the intercropping patterns and microbial inoculation had a significant effect on all soil quality indices, in moldavian balms and bean plantation. The BR and SIR in the 2:1 intercropping moldavian balm under PGPR+AMF inoculation were measured to be 1.21 and 1.17 times higher than those of sole cropping, respectively. The 2:1 intercropping with PGPR+AMF inoculation increased MBC by 1.11 and 1.24 times, as compared to sole cropping of bean- and moldavian balm-planted soils, respectively. Different intercropping patterns and microbial inoculation increased soil CAI and decreased qCO2. In general, the application of intercropping and the potential use of microorganisms could improve the soil quality indices.
Keywords: Sustainable agriculture, Soil biological indices, Microorganisms, Intercropping -
Gear systems are one of the most functional power transmission systems in the industry. Crack is one of the common defects in gears which is caused by excessive loading, sudden impact and shortcomings in the gears construction. Initially, the crack will not result in structure collapse, but its growth can lead to irreparable damage. Therefore, detecting the crack and determining its location and depth are very important in this respect. In this paper, two encoders are used to obtain the spur gear pair transmission error speed. Moreover, the short-time averaging method (STAM) has been proposed thereby detecting the crack location and some statistical indicators have been used to estimate the crack depth in the spur gear tooth. For this purpose, a dynamical model in which mesh stiffness varying with time has been deployed to achieve the transmission error speed of the gear system. Additionally, a gear test rig including a single-stage gearbox, two encoders, and also an electronic board has been used. Encoders were installed on input and output shafts and the angular position of each shaft in time was saved in the computer using the electronic board. In addition, the transmission error speed was obtained by analyzing the received signals. Then, short-time averaging method was used to identify the crack location. Ultimately, some indicators such as ABS-max, FM0, Energy Ratio (ER) and Residual Signal Average were applied to the simulated results and experimental signals to fine the crack depth ratio. According to the results of this study, it seems safe to conclude that the STAM is a useful method in cracked tooth detection and the indicators have acceptable accuracy to find the crack depth ratio.Keywords: Spur gear, Tooth Root Crack, Short-Time Averaging, Transmission error, Test rig
-
به منظور بررسی اثر کودهای زیستی بر برخی ویژگی های زراعی بزرک (Linum usitatissimum L.) و باقلا (Vicia faba L.) در کشت مخلوط، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیه در سال زراعی 96-1395 به اجرا درآمد. عامل اول شامل الگوی کشت در پنج سطح شامل کشت خالص بزرک، کشت خالص باقلا، کشت مخلوط یک ردیف بزرک + یک ردیف باقلا، دو ردیف بزرک + دو ردیف باقلا و سه ردیف بزرک + سه ردیف باقلا و عامل دوم شامل عدم مصرف و مصرف کود زیستی (ترکیب قارچ میکوریزا+ باکتری های تامین کننده نیتروژن، فسفر، پتاسیم و گوگرد) بود. صفات مورد مطالعه برای بزرک شامل ارتفاع بوته، تعداد شاخه های جانبی، تعداد کپسول در بوته، تعداد دانه در کپسول، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و درصد روغن و برای باقلا شامل ارتفاع بوته، تعداد شاخه های جانبی، طول نیام، تعداد نیام در بوته، تعداد دانه در نیام، وزن هزار دانه، عملکرد بیولوژیک و عملکرد دانه بودند. نتایج نشان داد که الگوی کشت بر کلیه صفات مورد بررسی باقلا و بزرک اثر معنی دار داشت. حداکثر عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک باقلا به ترتیب از کشت خالص (به ترتیب با 280/4 و 300/13 تن در هکتار) و کمترین مقادیر آنها از کشت مخلوط با نسبت یک ردیف بزرک و یک ردیف باقلا خالص (به ترتیب با 590/2 و 240/10 تن در هکتار) به دست آمد. حداکثر عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک بزرک از کشت خالص بزرک (به ترتیب با 230/2 و 153/7 تن در هکتار) و کمترین میزان عملکرد از کشت مخلوط سه ردیف بزرک و سه ردیف باقلا (به ترتیب با 040/1 و 992/4 تن در هکتار) حاصل شد. درصد روغن بزرک در تمامی الگوهای کشت مخلوط بیشتر از کشت خالص بود. همچنین، بالاترین عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک هر دو گونه در شرایط کاربرد کود زیستی و کمترین مقادیر عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک از عدم مصرف کاربرد کود زیستی به دست آمد. بالاترین نسبت برابری زمین نیز در شرایط کاربرد کود زیستی در کشت مخلوط دو ردیف بزرک + دو ردیف باقلا برابر با 53/1 به دست آمد که معادل 53 درصد افزایش در بهره وری استفاده از زمین نسبت به کشت خالص دو گونه بود و این نشان دهنده برتری کشت مخلوط در مقایسه با کشت خالص است.
کلید واژگان: ازتوباکتر, الگوی کشت, باکتری های حل کننده فسفات, روغن, نسبت برابری زمینIntroductionIntercropping is defined as the growing of two or more crops at the same time in the same piece of land. Intercropping of legume with non-legume compared with monoculture has many advantages such as reducing the risk of crop failure, making efficient use of available land, improving productivity and income, more efficient use of resources (water, nitrogen, and radiation) and increasing food security in vulnerable production systems. Biofertilizers are important not only for the reduction of quality of chemical fertilizers but also for getting better yield in sustainable agriculture. Application of biofertilizers and no use of chemical fertilizers are rapidly gaining favor. Arbuscular mycorrhizal fungi (AMF) has been well documented to be a bio-fertilizers that have a symbiotic relationship with many crops and by increasing the uptake of nutrients mainly phosphorus, and enhancing the water absorption and resistance to pathogens, improves growth and yield of host plants in sustainable agricultural systems. The main objective of the present study was to determine the effect of biofertilizers (nitrogen, phosphorus, potassium and sulfur solubilizing bacteria+ Arbuscular mycorrhizal fungi) and intercropping on seed yield and yield components of linseed and faba bean.
Materials and MethodsThis experiment was conducted as factorial layout based on randomized complete block design with three replications at the Research Farm of the Faculty of Agriculture, Urmia University, Iran, during growing season of 2017. The first factor was five intercropping patterns including 1 row linseed + 1 row faba bean, 2 row linseed + 2 row faba bean, 3 row linseed + 3 row faba bean, and monocropping of each crop and the second factor was included control (no fertilizer), and biofertilizers (nitrogen, phosphorus, potassium and sulfur supplier bacteria+ arbuscular mycorrhiza fungi). Before the sowing, the related biofertilizers were shaked completely to cover the whole seeds surface after which the seeds were shadow-dried and planted, irrigation was done immediately after seed sowing. No fertilizer was used during the growing season. In addition, the land equivalent ratio (LER) was calculated to determine the advantages of intercropping. The Analysis of variance was performed using SAS 9.4 software; means were compared by using Duncan's multiple test at 0.05 probability level.
Results and DiscussionThe results showed that the effect of cropping pattern on all measured traits was significant on height, number of lateral branch, number of capsule per plant, number of seed per capsule, 1000-seed weight, biological yield, seed yield, oil percentage of linseed and on height, number of lateral branch, number of pod per plant, number of seed per pod, 1000-seed weight, biological yield, seed yield of faba bean. The highest seed yield of faba bean (4.280 t ha-1) and linseed (2.230 t ha-1) were obtained in monocropping treatments, respectively. The higher production in linseed and faba bean monocropping may be due to the less disturbance in the habitat in homogeneous environment under monocropping systems. The results showed that biofertilizer had a significant effect on all traits, in linseed and faba bean. The highest yield and yield componenet of both plants were achieved in use of biofertilizers. In linseed, the highest oil percentage of all treatments was higher than solecropping. Also, total LER was more than 1 and the highest values were observed in all treatments. The maximum LER values (1.50) were obtained for intercropping 2 row of linseed + 2 row of fababean with using biofertilizers. It seems that better utilize of the growth resource in the intercropping led to reach this result.
ConclusionsIn general, the results of this experiment showed that the faba bean and linseed yield were influenced by different intercropping patterns and biofertilizer. The highest seed yield for both plants (faba bean and linseed) were achieved in monocropping. In the present study, application of biofertilizers could improve the yield and some characteristics of faba bean and linseed. In addition, with application of biofertilizer the seed yield of linseed and faba bean about 38% and 31% compared with control (non-consumption), respectively. It seems that the use of biofertilizers in intercropping is one of the suitable strategies for achieving optimal yields with minimum inputs, which in the long run can reduce the need of crop systems to chemical inputs.
Keywords: Azotobacter, Land equivalent ratio, Oil, Planting pattern, Pseudomonas -
Background and objectives
Hyoscyamus reticulatus contains two distinguished tropane alkaloids, hyoscyamineand scopolamine and both of the compounds possesspotential acute or chronic toxicity. In the present study, a simple and efficient transformation system was established for in vitro hairy roots induction in Hyoscyamus reticulatus.
MethodsEffect of different factors including Agrobacterium rhizogenes strains (A7, 15834, A13 and D7), various explant types (cotyledon, hypocotyl, two weeks old leaf, four weeks old leaf, two weeks old internode and four weeks old internode), two inoculation methods (immersion and injection) and four types of culture media (MS, ½ MS, ¼ MS and B5) on hairy roots induction efficiency in Hyoscyamus reticulatus were tested. In the second part of the experiments, elicitations with different concentrations of colchicine (0, 0.01, 0.03 and 0.05% w/v) and different UV-B exposure time (0, 3, 6 and 9 min) were used to analyze hyoscyamineand scopolamine production. Transgenic status of hairy roots was confirmed by PCR using specific primers of the rolB gene. The total antioxidant activity was evaluated by DPPH) method.
ResultsInduction of hairy roots in H. reticulatus was affected by bacterial strain and explant type. A7 strain and cotyledon explants were detected as the best strain and explants for induction of hairy root in H. reticulatus. Hairy roots growth was significantly affected by medium type. The highest fresh weight was produced in MS and B5 medium.Fresh and dry weight of hairy root reached 1.44 and 0.134 mg at 0.05 percentage of colchicine after 48 h, respectively but in UV-B treatment fresh weight was decreased. In addition, antioxidant activity of hairy root samples treated with colchicine and UV-B increased to 27% (0.05 colchicine) and 26% (UV-B 9 min), respectively compared to the antioxidant activity level in non-transgenic roots (12%) and transgenic roots (18%). The highest amount of hyoscyamine and scopolamine (0.58% and 1.9 %) found in elicited hairy root cultures was 3.2 and 5.1 folds higher than the non-transformed roots (0.18% and 0.37%), respectively. B5 and MS medium were detected as the best appropriate medium for growth of H. reticulatus hairy roots. Antioxidant activity in elicited hairy roots with elicitors increased in comparison to the antioxidant activity level in transgenic and non-transgenic hairy roots.
ConclusionHairy root lines developed and elicited in this study can be used to investigate the production of pharmaceutically important metabolites of H. reticulatus.
Keywords: Antioxidant activity, colchicine, Hairy Root, Hyoscyamus reticulatus, tropane alkaloids -
در این تحقیق موقعیت جنس Cynosurus در ایران مورد بررسی قرارگرفته است. نتایج نشان می دهد که از این جنس دو گونه C. echinatus و C. effuses در ایران انتشار دارند. در مجموع تعداد 13 نمونه هرباریومی و جمع آوری جدید با استفاده ازویژکی های کمی و کیفی مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفتند. کلید شناسایی و شرح گونه ها به همراه تصویر ارائه و وضعیت رویشگاه آنها توصیف می گردد. همچنین کاریوتیپ گونه C. echinatus نمایش داده می شود
In this research, the taxonomic status of the genus Cynosurus in Iran has been briefly reviewed. The results showed that two species Cynosurus echinatus L. and C. effusus Desf. are growing in Iran. A total of 13 herbarium and new collected specimens belonging to this genus were analyzed using 61 qualitative and quantitative morphological characters. A taxonomic key, descriptions and habitats of two species with images has been presented. Also, characteristics of the karyotype of C. echinatus is provided.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.