ebrahim naeimi
-
فصلنامه علوم روانشناختی، پیاپی 141 (آذر 1403)، صص 2045 -2070زمینه
پدیده کودکان و نوجوانان کار مسئله ای زیستی، روانی و اجتماعی است که در بسیاری از کشورها از جمله ایران به نگرانی جدی تبدیل شده است. بااین حال، غالب پژوهش های انجام شده با نگاه مددکاری اجتماعی و در حوزه توصیف و آسیب شناسی بوده است و مطالعه ای بر توانمندسازی این گروه به منظور غلبه بر محدودیت های محیطی نپرداخته است. باتوجه به جمعیت فزآینده و آسیب های متعدد فردی و اجتماعی کودکان و نوجوانان کار، انجام پژوهش هایی که منجر به توانمندسازی این افراد شود، ضروری به نظر می رسد.
هدفهدف از پژوهش حاضر، ارائه الگوی انسان عامل بر اساس تجارب زیسته نوجوانان کار بود.
روشرویکرد مورد مطالعه در این پژوهش، رویکرد کیفی و روش داده بنیاد بود. جامعه مورد مطالعه شامل 15 نفر از نوجوانان کار موفق ساکن شهر تهران در سال 1402 بودندکه بصورت هدفمند، با مراجعه به مرکز طلوع بی نشان ها، موسسه مهر و ماه و کلینیک مددکاری آل یاسین انتخاب و پس از کسب رضایت و تمایل به شرکت در پژوهش، وارد پژوهش شدند. با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته، داده ها جمع آوری گردید و به منظور تحلیل داده ها از روش اشتراوس و کوربین استفاده شد.
یافته هاتحلیل حاصل از داده های مصاحبه به صورت کلی در هفت محور سرمایه های درونی، شرایط نابسامان محیطی، سیستم حمایتی، تجارب یادگیری، راهبردهای انسان گرایانه، طراحی مثبت و عاملانه زندگی و رشد همه جانبه و یکپارچه دسته بندی شد و نهایتا الگوی مفهومی انسان عامل بر اساس کدهای به دست آمده ترسیم شد.
نتیجه گیرینتایج حاصله ضمن افزایش بینش نسبت به مولفه های الگوی انسان عامل زمینه های ایجاد آن، می تواند زمینه ساز پژوهش های بعدی و نیز طراحی برنامه های آموزشی و درمانی باهدف ارتقای توانمندی روانشناختی نوجوانان کار شود. بنابراین گروه های اصلی که با این نوجوانان در ارتباط هستند، مانند مشاوران بهزیستی، آموزش های بیشتری درباره مفهوم عاملیت و مولفه های آن داشته باشند. همچنین با توجه به اهمیت حمایت محیطی، افزایش حمایت های مالی و عاطفی سازمان ها کمک شایانی به تغییر شرایط این افراد خواهد کرد.
کلید واژگان: الگوی مفهومی, عاملیت, نوجوانان کار, پژوهش داده بنیادBackgroundThe phenomenon of child and youth labor is a multifaceted challenge encompassing biological, psychological, and social dimensions, and it has emerged as a significant concern in various countries, including Iran. However, the predominant research has often approached this issue from a social work perspective, focusing on description and pathology. There has been a notable absence of studies addressing the empowerment of this demographic to navigate and overcome challenging environmental circumstances. Given the expanding population and the substantial personal and social challenges faced by working children and adolescents, it becomes apparent that conducting research in this area could contribute to the empowerment of these individuals.
AimsThe present study aimed to present the model of human as an agent based on the lived experiences of youth labore.
MethodsThis study employed a qualitative approach, specifically utilizing the grounded theory method. The research focused on purposefully selecting 15 successful youth laborers residing in Tehran in 2023. Participants were chosen through referrals from Toloe Bi neshanha Center, Mehr and Mah Institute, and Al Yassin Assistance Clinic. After obtaining their consent and willingness to participate in the research, they became part of the study. Data was gathered through semi-structured interviews and analyzed using the Strauss and Corbin method.
ResultsThe analysis of the interview data was generally categorized into seven axes: internal strength, chaotic environmental conditions, support system, learning experiences, humanistic strategies, positive and active design of life, and comprehensive and integrated growth, and finally, the conceptual model of the human as an agent based on the codes was drawn.
ConclusionThe obtained results, in addition to increasing insight into the components of the human as an agent model and the factors behind its creation, can be used as a basis for further research and the design of educational and therapeutic programs aimed at improving the psychological capabilities of youth laborers.
Keywords: Conceptual Model, Agency, Youth Labor, Grounded Theory Approach -
هدف
مشاوره با موضوعات فرهنگی و ارزشی در هم تنیده است و در تعاملات مشاور و مراجع این ارزش ها خود را نشان می دهد، به همین خاطر لازم است مشاوره از دیدگاه دین مورد بررسی قرار گرفته و آموزه های آن در مشاوره به کار گرفته شود. این پژوهش با هدف شناسایی مبانی الگوی مشاوره انتخاب احسن بر اساس آیات قرآن کریم انجام شده است.
روشپژوهش حاضر، پژوهشی کیفی و روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای - اسنادی است. جامعه تحلیلی پژوهش شامل کلیه آیات قرآن کریم به همراه تفاسیرشان، پایگاه های اطلاعاتی مرتبط با موضوع پژوهش بوده که ابتدا شناسایی و سپس به صورت هدف مند به طور عمیق و مستمر مورد مطالعه و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نمونه پژوهش یا «واحدهای تحلیل» در این پژوهش شامل کلمه ها، موضوعات و عبارت های مرتبط با مشاوره، انتخاب و اقدام احسن در قرآن کریم و تفسیر نور محسن قرائتی بوده است. برای تجزیه و تحلیل شناسایی مضامین از روش تحلیل مضمون استفاده شد، برای گردآوری داده ها کلید واژه های انتخاب شده با استفاده از سایت برخط معجم قرآن کریم، دانشنامه اسلامی (برخط) و مراجعه مستقیم به قرآن کریم انجام شد.
یافته هابا بررسی نکات و مفاهیم مرتبط 8 مضمون سازمان دهنده «هم سو شدن با نظام احسن هستی، وحدت بخشی به دوسوگرایی های درونی، خود، نظام معنی سازی فردی، ظرفیت ها و امکانات شناختی، مدیریت معنوی هیجانات، مدیریت یکپارچه رشد خود، سبک مقابله احسن» شناسایی شد. با دسته بندی مضامین سازمان دهنده 4 مضمون فراگیر برای مبانی الگوی مشاوره انتخاب احسن شامل انگیزش احسن، نگرش احسن، عاطفه احسن و کنش احسن شناسایی شد.
نتیجه گیریآموزه های قرآن کریم مسیر تعالی فردی و اجتماعی را برای انسان ترسیم می کند. به کار گیری این یافته ها می تواند در مشاوره موثر باشد.
کلید واژگان: الگوی مشاوره, انتخاب احسن, مشاره اسلامی, قرآن کریمObjectiveCounseling is deeply intertwined with cultural and value-based topics, manifesting in counselor and client interactions. Therefore, it is essential to examine counseling from a religious perspective and incorporate its teachings into practice. This study identifies the foundations of the counseling model of optimal choice based on Quranic verses.
MethodThis qualitative research utilized a library-documentary method for data collection. The analytical community included all Quranic verses, their interpretations, and relevant databases. These sources were identified and then purposefully and continuously studied and analyzed. The research sample, or “units of analysis,” comprised words, topics, and phrases related to counseling, optimal choice, and action in the Quran and the Noor Tafsir by Mohsen Qara’ati. Thematic analysis was used to identify themes, and data collection was conducted using selected keywords through the online Quranic lexicon, the Islamic Encyclopedia (online), and direct reference to the Quran.
ResultsThe analysis identified eight organizing themes: alignment with the optimal system of existence, unification of internal dualities, self, individual meaning-making system, cognitive capacities and resources, spiritual management of emotions, integrated self-development management, and optimal coping style. These organizing themes were categorized into four overarching themes for the foundations of the counseling model of optimal choice: optimal motivation, optimal attitude, optimal emotion, and optimal action.
ConclusionThe teachings of the Quran outline a path for individual and social excellence. Applying these findings can be effective in counseling.
Keywords: Counseling Model, Optimal Choice, Islamic Counseling, The Quran -
قرآن کریم مرجع کامل مثبت نگری و راهنمای عمل انسان در دستیابی به سلامت روان است. زیست مومنانه و عمل به آموزه های قرآنی آرام ترین، شادترین و رضایت مندانه ترین نوع زندگی برای انسان را به دنبال دارد. فرضیات اساسی روان درمانگری سنتی مکاتب مختلف بر دیدگاه انسان شناسی آن ها مبتنی است که عمدتا توجه به نقاط منفی وجودی مانند بیماری ها و آسیب های روانی و در بعد مثبت نگری به کسب حداکثر بهزیستی ذهنی و لذت طلبی معطوف است. اینکه در الگوی مشاوره ای مثبت نگری چندبعدی قرآن کریم سلامت روان و نحوه حصول به آن چگونه تبیین می شود، امکانی است که مقاله حاضر درصدد پاسخگویی به آن است. داده های پژوهش با استفاده از تحلیل محتوای کیفی مولفه های مثبت نگری آیات قرآن کریم در چهار مضمون (ارتباط با خدا، خود، دیگران و طبیعت)؛ در چهار مقوله اصلی (ایمان، شناخت نفس، فضائل انسانی بین فردی و ادراک حضور خالق) و در 31 مقوله فرعی به صورت هدفمند از400 آیه شریف قرآن کریم انتخاب و با استفاده از ترجمه تفسیر المیزان در مقولات اشاره شده کدگذاری شد. سپس میزان نسبت روایی محتوایی (CVR) متخصصان در تمامی مولفه ها بین 77درصد تا 92درصد و برای شاخص روایی محتوایی (CVI) بین 88درصد تا 96درصد استخراج شد. یافته ها نشان داد مولفه های مثبت نگری آیات قرآن کریم مبنای مناسبی برای تبیین پدیده های روان شناختی و سلامت روان است که در چارچوب رابطه چهارگانه و با محوریت ایمان و دلبستگی به خداوند، او را در دستیابی به سلامت روان هدایت می کنند. بنابراین می توان ادعا کرد که مولفه های مثبت نگری و اثربخشی آن در تامین سلامت روان در قرآن موجود و به خوبی تبیین شده است. با استناد به این زمینه، الگوی مشاوره ای مثبت نگری مبتنی برآموزه های اسلامی ایرانی تدوین و اعتباریابی شد.
کلید واژگان: روان درمانی, دین داری, مثبت نگری, قرآن کریم, سلامت روانThe Holy Quran functions as an comprehensive resource for fostering positive thinking and serves as a guide for individuals pursuing mental well-being. Adhering to faith and following Quranic principles results in a life characterized by tranquility, happiness, and fulfillment. Traditional psychotherapy's foundational theories, across various schools, are largely informed by anthropological viewpoints that emphasize negative existential concerns, such as mental disorders and psychological distress. In contrast, positive thinking aims to enhance mental wellness and promote hedonistic pursuits. This study seeks to investigate how mental health and its pathways are represented within a multidimensional positive counseling framework derived from the Quran. Data were gathered through qualitative content analysis of positive thinking elements found in Quranic verses, which were organized into four themes (relationship with God, self, others, and nature), four primary categories (faith, self-awareness, human virtues in interpersonal relationships, and consciousness of the Creator's presence), and 31 subcategories from a selection of 400 verses from the Holy Quran. These elements were systematically coded utilizing the translation of Tafsir al-Mizan. The Content Validity Ratio (CVR) evaluated by experts ranged from 77% to 92%, while the Content Validity Index (CVI) varied from 88% to 96%. The results suggest that the components of positive thinking articulated in Quranic verses offer a robust foundation for understanding psychological phenomena and mental health, anchored in a fourfold relationship centered on faith and devotion to God. Consequently, it can be concluded that the elements of positive thinking and their role in promoting mental health are effectively delineated within the Quran. A positive counseling model based on Islamic-Iranian teachings was subsequently developed and validated within this framework.
Keywords: Psychotherapy, Religiosity, Positive Thinking, Holy Quran, Mental Health -
Objective
The present study aims to analyze adolescents' perception of cyberspace.
Methods and Materials:
This research is a qualitative study of the descriptive phenomenological type. The statistical population consists of adolescent girls aged 12 to 18 who are dependent on cyberspace and reside in the city of Talesh, Gilan Province, during the summer quarter. They were identified using purposive sampling with Young's questionnaire, and semi-structured interviews were conducted with 11 individuals, continuing until saturation and repetition of responses were reached. After recording each interview, the extracted content was transcribed verbatim. Data coding continued simultaneously with data collection. The data analysis was conducted using Colaizzi's seven-step method.
FindingsA total of 2 main themes and 10 sub-themes were obtained from 11 interviews. The main themes include "perceived challenges of presence in cyberspace" with sub-themes such as "family challenges; psychological challenges; challenges arising from intergenerational gaps; challenges of changing cultural patterns and instability of accepted values; transformation of leisure and recreational styles; informational challenges beyond the age of transnational groups" and "perceived opportunities of cyberspace" with sub-themes such as "space for dialogue and exchange of views on social issues; opportunity to present models compatible with local culture; creation of social networks compatible with adolescent characteristics; access to equal educational opportunities." The results indicated that adolescents dependent on cyberspace perceive their presence in cyberspace with various challenges as well as beneficial opportunities.
ConclusionTherefore, it is necessary for officials and stakeholders to consider the needs of the adolescent period and use the opportunities provided by communication technology and virtual networks to design appropriate digital content to meet the needs of adolescents.
Keywords: Challenges, Adolescent Girls, Opportunities, Cyberspace Dependency -
این پژوهش با هدف تعیین ویژگی های فرآیندی، فنی و محتوایی الگوی مشاوره ای پیشگیری از انتقال آزردگی های روانی والدین به فرزندان نوجوان صورت گرفت. مطالعه از نوع کیفی، با رویکرد نظریه داده بنیاد و از طریق نمونه گیری هدفمند و نظری انجام شد. جامعه ی موردپژوهش از بین والدین 35 تا 50 سال دارای فرزند نوجوان ساکن شهر تهران انتخاب شدند که به صورت داوطلبانه در مصاحبه حضور پیدا کردند. با استفاده از مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته، داده ها جمع آوری و پس از تحقق اشباع نظری در مصاحبه ی هجدهم، به منظور تحلیل داده ها از روش گلیزر استفاده شد. نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل داده ها در چهار مولفه ی آزردگی های ناشی از فضای ارتباطی، آزردگی های ناشی از تعاملات، آزردگی های ناشی از شیوه ی تربیتی و آزردگی های ناشی از موقعیت معیشتی به همراه عوامل ادراک آن دسته بندی گردید. سپس براساس داده های به دست آمده، الگوی مشاوره ای پیشگیری از انتقال آزردگی های روانی والدین به فرزندان در قالب شش فرایند شامل ایجاد رابطه همدلانه و توام با اعتماد؛ سنجش و ارزیابی؛ مواجهه با مقاومت ها؛ آگاهی بخشی؛ مطرح کردن هستی شناسی جدید با تاکید بر اصل انتخاب آگاهانه و مسئولیت پذیری؛ عمل براساس دیدگاه جدید و استحکام بخشی طراحی گردید. با توجه به یافته ها، در الگوی حاصله، انتظار می رود فرد بتواند گستره ی تجارب زیسته خود را از یک منظر رشدی و بر اساس یک هستی شناسی متفاوت، مورد بازبینی قرار داده و ضمن برطرف کردن آزردگی های تجربه شده، فرزندپروری سالم تری را مبتنی بر اصلاح چرخه ی انتقال آزردگی از خانواده مبدا ترسیم نماید.
کلید واژگان: آزردگی های روانی, انتقال بین نسلی, نوجوان, مرور زندگی, نظریه ی داده بنیادThe aim of this study was to determine the process, technical and content characteristics of the model of counseling for the prevention of transmission of parental psychological annoyance. The qualitative study was conducted with the Grounded theory approach and through purposive and theoretical sampling. The study population was selected from parents aged 35 to 50 years with adolescent children living in Tehran who participated in the interview voluntarily. Using in-depth and semi-structured interviews, data were collected and after the attainment of theoretical saturation in the eighteenth interview, Glaserian method was used to analyze the data. The results of data analysis were categorized into four components: annoyance due to communication space, annoyance due to interactions, annoyance due to educational method and annoyance due to living situation along with its perception factors. Then, based on the obtained data, the model of counseling to prevent the transmission of parental psychological annoyance to children, was designed in the form of six processes, including empathetic and trustworthy Relationship; Assessment and evaluation; Facing resistance; informing; Introducing a new ontology with an emphasis on the principle of conscious choice and responsibility; The action based on a new perspective and reinforcement. According to the findings, in the obtained model, client is expected to be able to review the range of his lived experiences from a developmental perspective and based on a different ontology and create a healthier parenting based on the modification of the cycle of transmission of annoyance from the original family while relieving the experienced annoyances.
Keywords: Psychological Annoyance, Intergenerational Transmission, Adolescent, Life Review, Grounded Theory -
مقدمهپیشرفت فناوری و ارتباطات اینترنتی در دهه های اخیر، تاثیرات بسیاری بر روابط عاطفی داشته و موجب افزایش چشم گیر روابط عاطفی از راه دور شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی چالش های پسران نوجوان در روابط عاطفی آنلاین انجام شده است.روشپژوهش حاضر از نوع کیفی و با رویکرد پدیدارشناسی صورت گرفته است. جامعه مورد پژوهش از میان نوجوانان 20 -16 ساله ساکن شهر رفسنجان در بهار سال 1402 بوده که نمونه به وسیله نمونه گیری مبتنی بر هدف با معیار اصلی این که نوجوان با فرد دیگری که در فاصله بیشتر از 100 کیلومتر قرار دارد، دارای ارتباط عاطفی باشد. نمونه گیری تا رسیدن به اشباع داده ها ادامه یافت و با 11 مصاحبه تکمیل شد. داده ها به وسیله مصاحبه های بدون ساختار جمع آوری شد و با روش کلایزی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
یافته هاپس از کدگذاری داده ها یافته ها در 8 مضمون محوری و 3 مضمون اصلی «چالش های روان شناختی، چالش های مرتبط با اجتماع و فرهنگ و چالش های مرتبط با شبکه های اجتماعی» طبقه بندی شدند.بحث و نتیجه گیریبا توجه به یافته های پژوهش، پسران نوجوان در روابط عاطفی آنلاین از راه دور با مشکلات و چالش های متعددی روبه رو هستند. شناخت این چالش ها می تواند به ما کمک کند تا بهتر درک کنیم که چگونه می توانیم به آن ها پاسخ دهیم و با درک نیازهای و تجربه های آنان راهکارهایی را تدوین کنیم و آنان را به سمت روابط عاطفی سالم و عمیق هدایت کنیم.کلید واژگان: نوجوانان پسر, روابط عاطفی آنلاین, روابط از راه دور, جنس مکملIntroductionRecent advances in technology and online communications have had significant impacts on emotional relationships, leading to a noticeable increase in long-distance emotional relationships.The present research aims to investigate the challenges faced by adolescent boys in online emotional relationships.MethodThis qualitative research is conducted with a phenomenological approach. The study
population consisted of adolescents aged 16 to 20 residing in Rafsanjan in the spring of 2023. The sample was selected using purposive sampling, with the main criterion being that adolescents have an emotional connection with someone living more than 100 kilometers away. Data collection continued until data saturation was achieved and was completed with 11 interviews. Data was collected through unstructured interviews and analyzed using the content analysis method..FindingsAfter coding the data, the findings were categorized into 8 thematic codes and 3 main themes: "psychological challenges," "sociocultural challenges," and "challenges related to social networks."DiscussionBased on the research findings, adolescent boys in long-distance online emotional relationships face various problems and challenges. Understanding these challenges can assist us in better comprehending how to address them, formulate solutions based on their needs and experiences, and guide them toward healthy and deep emotional relationships.Keywords: Adolescent boys, online emotional relationships, long-distance relationships, complementary gender -
پژوهش حاضر با هدف تبیین مبانی فلسفی انسان صبور در قرآن کریم و راهکارهای تقویت صبر در معلمان ابتدایی انجام شده است. روش پژوهش حاضر کیفی و از نوع تحلیل محتوا و الگوی تحلیلی فرانکنا بوده است. جامعه پژوهش حاضر را کلیه آیات قرآن کریم که به صبر و انسان صبور پرداخته است تشکیل می دهد که با روش نمونه گیری هدفمند و مراجعه به تفسیرهای آن (تفسیرجوادی آملی) مورد مطالعه و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. به منظور جمع آوری اطلاعات از فیش جمع آوری اطلاعات استفاده شد. نتایج تحلیل محتوای عرفی و تحلیل استنتاجی پژوهش حاضر نشان داد که مبانی فلسفی انسان صبور در مبانی هستی شناسی، معرفت شناسی، انسان شناسی، ارزش شناسی و زیباشناسی مصادیقی را در آیات نشان داده است. راهکارهای تقویت انسان صبور در معلمان ابتدایی شامل یاری خواستن از خداوند و عبادت و راز نیاز، سفارش به صبر و ایستادگی، الگوگیری و پیروی از الگوهای صبر و یادآوری آثار و فواید صبر و شکیبایی بوده است که می توان با آموزش و توانمندسازی معلمان در این راهکارها، منجر به تقویت صبر در آنان شد.کلید واژگان: مبانی فلسفی صبر, انسان صبور, قرآن کریمSeraje Monir, Volume:13 Issue: 45, 2024, PP 55 -84The present research was done with the aim of explaining the philosophical foundations of the patient person in the Holy Quran and ways to strengthen patience in elementary teachers. The method of the current research was qualitative and content analysis and Franken's analytical model. The current research community consists of all the verses of the Holy Qur'an that deal with patience and the patient person, which were studied and analyzed by purposeful sampling and referring to its interpretations (Tafsir Javadi Amoli). In order to collect information, an information collection form was used. The results of conventional content analysis and inferential analysis of the current research showed that the philosophical foundations of the patient man in the foundations of ontology, epistemology, anthropology, values and aesthetics have shown examples in the verses. The strategies to strengthen patient people in primary teachers include asking for help from God and worshiping the secret of need, commanding patience and endurance, modeling and following models of patience, and reminding of the effects and benefits of patience, which can be done by training and empowering teachers in these strategies led to strengthening their patience.Keywords: Philosophical foundations of patience, patient person, Holy Quran, Elementary teachers
-
دختران نوجوانان با قرار گرفتن در دوره شکل گیری هویت جنسی و کاوش جنسی یکی از گروه های در معرض خطر در برابر آزار جنسی آنلاین هستند که انجام پژوهش در این زمینه به منظور جلوگیری و کاهش آسیب های آن دارای اهمیت است. بنابراین پژوهش حاضر باهدف واکاوی عوامل بسترساز آزار جنسی آنلاین در این گروه انجام گرفت. روش پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسی توصیفی بود. جامعه موردمطالعه دختران نوجوان 19-15 ساله شهر تهران بودند که سابقه حداقل یک بار آزار جنسی آنلاین را داشتند. در همین راستا 15 نفر از دختران نوجوانان به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و فرایند نمونه گیری تا مرحله اشباع نظری پیش رفت و 2 مصاحبه انتهایی جهت اطمینان از اشباع داده ها انجام شد. برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد و داده های مصاحبه با روش هفت مرحله ای کلایزی و با استفاده از نرم افزار مکس کیودا2020 کدگذاری شدند. یافته ها نشان داد که داده های مصاحبه در 20 مضمون فرعی، 11 مضمون اصلی« عوامل روان شناختی درون فردی، عوامل روان شناختی بین فردی، نقش فرهنگ، تاثیر رسانه، نقش همسالان، نقش خانواده، عدم محدودیت آنلاین، احساس بی هویتی در فضای آنلاین، نقش افراد آنلاین، عدم آگاهی و آموزش ناکافی » و 4 مضمون هسته ای اصلی «عوامل روان شناختی مستعد کننده، عوامل اجتماعی و فرهنگی مستعد کننده، نقش ساختار فضای آنلاین و عدم آگاهی و آموزش ناکافی» قرار گرفتند.در مجموع می توان گفت که افراد نزدیک نوجوانان با ارائه حمایت، دادن اطلاعات و گزارش دهی مسئولانه می توانند نقش بزرگی در پیشگیری و توقف آزار جنسی آنلاین داشته باشند و متخصصان امر به منظور جلوگیری از آزار جنسی آنلاین در دختران نوجوان، با استفاده از عوامل بسترساز شناخته شده آموزش مناسب آنان را فراهم کنند.
کلید واژگان: آزار جنسی آنلاین, نوجوانان, دختران, عوامل بسترسازFemale adolescents are at risk of online sexual harassment as they are in a period of sexual identity formation and sexual exploration. Thus, studying online sexual harassment in female adolescents can contribute to preventing this type of abuse and reducing its possible consequences. To this end, the present study aimed to analyze the factors underlying online sexual harassment in female adolescents. This study was conducted using a qualitative and descriptive phenomenological approach. The participants (n = 15) were selected through purposive sampling from 15-19-year-old female adolescents in Tehran who had a history of online sexual harassment at least once. The data were collected through semi-structured interviews until the data were theoretically saturated. Two additional interviews were conducted to ensure data saturation. The collected data were analyzed using Colaizzi’s seven-step method with MAXQDA-2020 software. Data analysis revealed 20 subthemes, 11 main themes (intrapersonal psychological factors, interpersonal psychological factors, the role of culture, the influence of the media, the role of peers, the role of the family, unrestricted online interactions, the feeling of no identity in cyberspace, the role of people online, unawareness, and inadequate training), and 4 core themes (predisposing psychological factors, predisposing social and cultural factors, the role of cyberspace structure, and unawareness and inadequate training). The insights from this study implied that people close to adolescents can play a big role in preventing and stopping online sexual harassment by providing support, giving information, and responsible reporting. Moreover, professionals can prevent online sexual harassment in female adolescents by developing effective training programs based on the factors underlying online sexual harassment.
Keywords: Online Sexual Harassment, Female Adolescents, Underlying Factors -
نشریه پژوهش های مشاوره، پیاپی 87 (پاییز 1402)، صص 172 -199هدف
پژوهش حاضر با هدف بررسی کیفی رشد هویت شغلی مشاوران تازه کار خانواده در بافت روابط اجتماعی و بین فردی انجام شد.
روشبه لحاظ روش شناختی، این پژوهش با رویکرد کیفی و روش داده بنیاد به انجام رسید. جمعیت مورد مطالعه شامل 12 نفر از نومشاوران خانواده شهر تهران در 6 ماهه اول سال 1401 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و دارا بودن ملاک های ورود، انتخاب و در پژوهش مشارکت کردند. جهت جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. داده های حاصل از مصاحبه ها، با بهره گیری از روش تحلیل مقایسه مداوم استراوس و کوربین (2014) در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته هانتایج نشان داد که سیر رشد هویت شغلی نومشاوران خانواده دارای مضامین اصلی اهمیت شغل، تعهد و مرکزیت شغلی، دلبستگی شغلی، ابعاد محض و کاربردی هویت مشاوره ای، و جهت گیری حرفه ای در شغل است. این سیر نشان می دهد که برای یک مشاور خانواده در ابتدای سیر رشدی، مشاوره اهمیتی دوچندان یافته و در ادامه به هسته مرکزی هویت وی تبدیل می شود؛ در نهایت نیز یک مشاور سعی می کند تا مرحله حرفه ای شدن پیش برود.
نتیجه گیریهویت مشاوران، عمدتا دارای ماهیتی بین فردی است. تلاش برای رفاه اجتماعی و مسیولیت در قبال اجتماع نقطه ثقل هویت شغلی نومشاوران خانواده است.
کلید واژگان: هویت شغلی, روابط بین فردی, مشاوران تازه کار خانواده, دادهAimThe present study was conducted with the aim of qualitatively investigating the growth of career identity of novice family counselors in the context of social and interpersonal relationships.
MethodsIn terms of methodology, this research was carried out with a qualitative approach and grounded theory method (data base). The study population included 12 family counselors in Tehran with inclusion criteria in the first 6 months of 1401 (Persian calendar), who were selected and participated in the research using the purposeful sampling method. A semi-structured interview was used to collect data. The data obtained from the interviews were analyzed using the method of constant comparative analysis of Strauss and Corbin (2014) in three stages of open, central and selective coding.
FindingsThe results showed that the career identity growth of new family counselors has the main themes of importance of job, commitment and job centrality, job attachment, pure and practical aspects of consulting identity, and professional orientation in the job. This course shows that for a family counselor at the beginning of his development, counseling becomes twice important and later becomes the central core of his identity. Finally, a consultant tries to advance to the stage of becoming a professional.
ConclusionThe identity of counselors is mainly interpersonal in nature. Striving for social well-being and responsibility towards the community is the center of gravity of the occupational identity of family counselors
Keywords: Occupational identity, interpersonal relationships, novice family counselors, grounded theory -
هدف از پژوهش حاضر، بررسی عوامل موثر بر تداوم خانواده در بین زوجین نابارور دارای رضایت زناشویی بود. جامعه آماری مورد مطالعه، زوجین نابارور دارای رضایت زناشویی شهر اصفهان و نمونه براساس فرآیند اشباع مقوله، شامل 9 زوج نابارور دارای رضایت زناشویی بوده که پس از تکمیل پرسشنامه رضایت زناشویی (ENRICH) مورد مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. داده های به دست آمده با استفاده از روش کیفی و مبتنی بر تجزیه و تحلیل داده ها در روش نظریه زمینه ای مورد تحلیل قرار گرفتند. براساس یافته های محوری به دست آمده از مصاحبه های زوجین نابارور دارای رضایت زناشویی، عوامل تداوم بخش خانواده شامل عوامل فردی، اعتقادات مذهبی، استقلال مالی، حمایت خانواده ها، عقاید همسو، مشاوره، رابطه جنسی موفق، در اولویت نبودن فرزندآوری، نگرش منفی نسبت به طلاق، توجه به دیگر ابعاد زندگی، ازدواج اختیاری، مدیریت رابطه و پذیرش مشکل است. انتظار می رود توجه به این عوامل در تشکیل خانواده و ایجاد یا تقویت آن ها در زندگی زوجین نابارور، موجب افزایش رضایت زناشویی و تداوم زندگی گردد.کلید واژگان: تداوم خانواده, زوجین نابارور, رضایت زناشوییThe aim of this study was to investigate the factors affecting family continuity among infertile couples with marital satisfaction. The statistical population of the study included infertile couples with marital satisfaction in Isfahan and the the sample was selected based on the process of saturation, including 9 infertile couples with marital satisfaction whose ideas were questioned through a semi-structured interview….after completing the Marital Satisfaction Questionnaire (ENRICH).The obtained data were analyzed using a qualitative method based on data analysis in the field theory method. Based on the key findings from interviews with infertile couples with marital satisfaction, continuing family factors include personal factors, religious beliefs, financial independence, family support, similar beliefs, counseling, successful sex, lack of childbearing priority, negative attitude toward divorce, attention to Other aspects of life, are involuntary marriage, relationship management, and difficult acceptance. It is expected that paying attention to these factors in forming a family and creating or strengthening them in the life of infertile couples will increase marital satisfaction and life expectancyKeywords: Family continuity, Infertile couples, marital satisfaction
-
Aim
The present research aimed to determine the upcoming challenges to working nurse mothers using a qualitative method and Grounded Theory approach.
MethodsThe studied population in this research included all the nurse mothers working in imam Reza hospital in Bojnourd in 1397 which were selected by purposive sampling method .The researcher ,then, conducted deep semi-structured he continued to interview 4 more. The data were analyzed using the qualitative method and Grounded Theory approach.
ResultsThe findings regarding the research question (What are the upcoming challenges to working nurse mothers in choosing a child upbringing method?) suggested that the conditions governing any workplace, any family and any upbringing situation are among the general factors that are considered to be determining factors in choosing a child upbringing method.
ConclusionIt was eventually revealed that the factors pertinent to family and work environments, which interfere with the nature of mother-child interactions, are among the upcoming challenges to working nurse mothers in choosing a child upbringing method.
Keywords: : Child upbringing challenges, working nurse mothers, Qualitative Method -
هدف
سرطان، بیماری صعب العلاجی است که آگاهی از آن اضطرابی عمیق در بیماران مبتلا ایجاد می کند و امید به زندگی آنان را تحت تاثیر قرار می دهد. باتوجه به اینکه فرهنگ غالب در جامعه ایران از اسلام نشات می گیرد از این رو هدف پژوهش مطالعه عواملی است که در سایه سبک زندگی اسلامی موجب امید به زندگی در بیماران مبتلا به سرطان می شود.
مواد و روش هااین پژوهش کیفی و با روش پدیدارشناسی انجام گرفته است. داده ها از طریق مصاحبه های عمیق و نیمه ساختار یافته با 18 نفر از بیماران مبتلا به سرطان شهر تهران با روش نمونه گیری هدفمند، جمع آوری گردید و سپس از طریق روش تحلیل مضمون نسبت به تحلیل داده ها اقدامات لازم به عمل آمد.
یافته هانگرش مثبت، ایمان به خداوند، خانواده و ارتباطات اجتماعی، مضامین مشترک دو گروه در باب متغیر امید به زندگی هستند که این اشتراکات را می توان به دلیل حضور در جامعه یکسان و تحت تاثیر آموزش های یکسان بودن دانست.
نتیجه گیرینتایج تحقیق خبر از نقش اساسی و تاثیرگذار باورهای اعتقادی، خانواده و مثبت اندیشی در افزایش امید به زندگی بیماران مبتلا به سرطان می دهند.
کلید واژگان: امید به زندگی, سبک زندگی اسلامی, سرطانPurposeCancer is an incurable disease that causes deep anxiety in patients and affects their life expectancy. Given that the dominant culture in Iran originate from Islam, the purpose of this research is study of life expectancy in the shadow of Islamic lifestyle.
Materials and MethodsThis is a qualitative study and was done by Phenomenology method. Data were collected through in-depth and semi-structured interviews with 18 cancer patients in Tehran. This study was conducted by using the targeted sampling and then data analysis was performed by content analysis method.
FindingsThe data show the common themes such as positive attitude, faith in God, family and social relationships are common themes for life expectancy in two groups, that these commonalities can be considered due to their presence in the same community and under the influence of the same teachings.
ConclusionThe results indicate the fundamental and effective role of beliefs, family and positive thinking in increasing life expectancy of cancer patients.
Keywords: Cancer, Islamic Lifestyle, Life Expectancy -
هدف از پژوهش حاضر، بررسی کیفی هویت شغلی مبتنی برمولفه های وجودی مشاوران تازه کار خانواده بود. برای شناسایی عوامل موثر در هویت شغلی مشاوران تازه کار خانواده مبتنی بر مولفه های وجودی ، از روش نظریه زمینه ای استفاده شد. گردآوری داده ها با استفاده از مصاحبه های عمیق مطرح شده توسط پژوهشگر انجام شد. در این مطالعه به منظور آگاهی از عوامل موثر در مولفه های وجودی مشاوران تازه کار خانواده کلیه مشاوران تازه کار خانواده شهر تهران در سال 1400-1401 به عنوان جامعه مورد پژوهش در نظر گرفته شدند نمونه گیری به روش هدفمند بوده و شرکت کنندگان واجد ملاک های ورود به پژوهش بودند.نتایج تحقیق در قالب 58 کدباز ، 9 کد محوری و 2 کد انتخابی مشخص شد که بیان گر این بود ، لمس دغدغه های وجودی چون مرگ ، معنا ،تنهایی، اصالت ، آزادی و مسیولیت در کنار ابعاد هویت شغلی نقش موثری رادر شکل گیری هویت نومشاوران فراهم می آورد و بسیار مهم است.
کلید واژگان: هویت, شغل, هویت شغلی, مولفه های وجودی, مشاوران تازه کار خانوادهThe purpose of this research was to qualitatively investigate the occupational identity based on the existential components of new family counselors. In order to identify the effective factors in the job identity of novice family counselors based on existential components, the grounded theory method was used. Data collection was done using in-depth interviews conducted by the researcher. In this study, in order to know the effective factors in the existential components of novice family counselors, all novice family counselors in Tehran in 1400-1401 were considered as the research population. The results of the research were determined in the form of 58 open codes, 9 central codes, and 2 selective codes, which indicated that touching existential concerns such as death, meaning, loneliness, authenticity, freedom, and responsibility, along with the dimensions of occupational identity, play an effective role in It provides the formation of the identity of the counselors And it is very important.
Keywords: Identity, Job, job identity, existential components, novice family counselor -
IntroductionThe parent-adolescent communication is an essential element in transitioning the adolescent to adulthood. This study aimed to illustrate a new ongoing parent-adolescent structure that is happening in Iran, and examines changes in family patterns.MethodA qualitative thematic analysis was performed on data collected from 24 interviews with adolescents, and their parents in 2021. The samples were recruited through purposeful sampling. This study was conducted within nine months. The interviewees were four boys and eight girls (M=17) and one of their parents, whether their mother or father. Semi-structured interviews were conducted. The method of data analysis was the Colaizzi descriptive method.ResultsThematic analysis revealed a new interaction pattern that did not exist in the previous generation. There were four main themes in parental patterns namely; adaptive pattern, influenced-pattern, democratic pattern, expertise-centric pattern, and also nine sub-themes. In adolescence, the only pattern was the democratic pattern with four sub-themes, which leads to new expectations from adolescents, like having an equal power hierarchy.ConclusionConversely, to what has been thought, parents have a significant and distinct role in parent-adolescent interaction changes. A large part of this was due to their bad memories or deprivation of good parenting when they were a child. These results can be used for planning macro-political, and socio-economic policies concerning future parent-adolescent interaction trends.Keywords: Adolescent, Parents, Interaction, Iranian Adolescent, Qualitative study
-
پژوهش حاضر با هدف شناسایی نقش تعامل های خانوادگی در شکل گیری تاب آوری دانش آموزان، به شیوه کیفی و با استفاده از روش پدیدارشناسی انجام گرفته است. نمونه مورد مطالعه این پژوهش شامل دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول شهرستان سبزوار در سال تحصیلی 1401-1400 بود. مشارکت کنندگان در این پژوهش، بر مبنای منطق نمونه گیری هدفمند و در دسترس انتخاب شدند. یافته های حاصل از مصاحبه ی نیمه ساختاریافته با 12 دانش آموز به اشباع نظری رسید و تجزیه و تحلیل یافته ها با روش کلایزی انجام گرفت. تحلیل داده های حاصل از مصاحبه در زمینه نقش تعامل های خانوادگی در شکل گیری تاب آوری دانش آموزان، منجر به شناسایی 58 مقوله فرعی و 6 مقوله اصلی تحت عنوان «تعامل های کلامی موثر»، «تعامل های هیجانی موثر»، «شیوه های کارآمد مدیریتی خانواده»، «شبکه های ارتباطی موثر»، «پرورش مهارت های زندگی توسط والدین» و «تعامل های فرهنگی- معنوی خانواده» گردید. نتایج حاصل از این پژوهش ضمن افزایش بینش نسبت به نقش تعامل های خانواده در شکل گیری تاب آوری دانش آموزان، زمینه کافی برای تدوین برنامه های آموزشی و کاربردی را با هدف افزایش تاب آوری دانش آموزان فراهم می آورد.
کلید واژگان: تعامل های خانواده, تاب آوری, دانش آموزانThe present study aimed to investigate the role of family interactions in the formation of students’ resilience by adopting the qualitative approach using phenomenology. The population of the study included all male students of junior high schools in Sabzevar, Iran, during the 2021-22 academic year. The participants were selected using the logic of Targeted Sampling and convenience sampling method. Semi-structured interviews with 12 students continued until theoretical saturation was achieved, and the data were analyzed using Colaizzi’s method. The analysis of the data produced by the interviews on the role of family interactions in the formation of students’ resilience resulted in the identification of 58 subcomponents and 6 main components including effective verbal interactions, effective emotional interactions, effective methods of family management, effective communicative networks, nurturing life skills by parents, and families’ cultural-spiritual interactions. The findings of the study enriched insights concerning the role of family interactions in the formation of students’ resilience and provided the necessary context for the development of practical educational programs to increase students’ resilience.
Keywords: Family interactions, Resilience, Students -
هدف
هدف از پژوهش حاضر، شناسایی مولفه های آزردگی های روانی انتقال یافته از والدین به فرزندان، مبتنی بر مرور زندگی والدین بود.
روشپژوهش حاضر به لحاظ روش شناسی از نوع کیفی و به روش نظریه داده بنیاد و از طریق نمونه گیری هدفمند و نظری صورت گرفته است. جامعه موردپژوهش از بین والدین (پدر یا مادر) 35 تا 50 سال دارای فرزند نوجوان (دختر و پسر در بازه سنی 13 تا 18 سال) شهر تهران انتخاب شدند که به صورت داوطلبانه در مصاحبه حضور پیدا کردند. با استفاده از مصاحبه ی عمیق و نیمه ساختاریافته، داده ها جمع آوری و پس از تحقق اشباع نظری در مصاحبه ی هجدهم، به منظور تحلیل داده ها از روش گلیزر استفاده شد.
یافته ها:
در تحلیل انواع آزردگی، چهار مولفه آزردگی های ناشی از فضای ارتباطی، آزردگی های ناشی از تعاملات، آزردگی های ناشی از شیوه تربیتی و آزردگی های ناشی از موقعیت معیشتی به همراه عوامل ادراک آن تقسیم گردید.
نتیجه گیری:
نتایج یافته های پژوهش علاوه بر افزایش بینش و آگاهی نسبت به بسترهای ایجاد آزردگی و انتقال آن، می تواند محتوای لازم را جهت طراحی برنامه های پیشگیرانه فراهم سازد.
کلید واژگان: آزردگی های روانی, انتقال بین نسلی, رویکرد داده بنیاد, مرور زندگیAimThe aim of this study is to identify the components of parental psychological annoyance transmitted to children based on parents’ life reviews.
MethodPresent study is qualitative research based on grounded theory through purposeful and theoretical sampling. The population of the study was selected among Iranian parents aged 35 to 50years with adolescent children [boys or girls aged 13 to 18 years] living in Tehran city who had participated in an in-depth and semi-structured interview voluntarily for data gathering. After the realization of theoretical saturation in the eighteenth interview, the Glaser method was used to analyze the data.
ResultsThe analysis of annoyance types was divided into four components with its perceptual factors as annoyance caused by communication space, annoyance caused by interactions, annoyance caused by parenting style, and annoyance caused by living conditions.
ConclusionIn addition to the increase of insight and deep understanding of the areas and components of annoyance and its transmission in the family, The results of the study can provide the necessary content to design preventive programs.
Keywords: psychological annoyance, intergenerational transmission, Grounded theory, life review -
مطالعه حاضر با هدف ارایه یک نظریه زمینه ای در رابطه با عوامل موثر بر شکل گیری ملاکهای انتخاب همسر انجام گرفته است. رویکرد این مطالعه کیفی و مشارکت کنندگان در تحقیق را 24 نفر از جوانان در شرف ازدواج شهر ایلام تشکیل میدادند که در سال 1398 به مرکز مشاوره پیش از ازدواج مراجعه کرده بودند. این افراد به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و دادهها با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته جمع آوری شدند. جهت تحلیل داده ها از شیوه کدگذاری و طبقه بندی سه مرحله ای نظریه زمینهای اشتراوس و کوربین استفاده گردید. نتایج این پژوهش نشان داد که مقولات خودانگاره و ارزشهای فردی به عنوان شرایط علی، عوامل فرهنگی، عوامل خانوادگی، شرایط اقتصادی جامعه به عنوان شرایط زمینه ای، رسانه ها، تجارب ازدواج دیگران، تجارب فردی مستقیم و غیرمستقیم در تعاملات اجتماعی، موقعیت اجتماعی خود و اقتضایات شغلی به عنوان شرایط مداخله گر، کسب مشورت از افراد باتجربه، بهره گیری از خدمات مشاوره و روانشناسی، مطالعه در زمینه روانشناسی و مشاوره به عنوان راهبردها و خودشناسی و آگاهی از عوامل سببساز یک ازدواج موفق نیز به عنوان پیامد این الگوی پارادایمی مشخص گردید. با توجه به تعدد و گستردگی مقولات تاثیرگذار بر شکل گیری ملاکها، برنامه ریزان و سیاستگذاران این حوزه می بایست، تسهیلات لازم را برای برگزاری برنامه های آموزشی و ارایه خدمات مشاورهای فراهم نمایند تا زمینه افزایش آگاهی و بینش جوانان به منظور ارتقای کیفیت ازدواج فراهم آید.
کلید واژگان: ملاکهای همسرگزینی, ملاکهای انتخاب همسر, انتخاب همسر, نظریه زمینهایThe aim of the current study was to present a grounded theory based on the factors affecting formation of spouse selection criteria. The study was conducted using a qualitative approach. Participants in the study included 24 young people seeking marriage in Ilam city who had referred to a premarital counseling center in 2020. These individuals were selected through purposive sampling method. Data were collected using semi-structured interviews. To analyze the data, the three-stage coding and classification method of grounded theory (Strauss and Corbin) were utilized. The results of the study showed that the categories self-concept and individual values as causal conditions, cultural factors, familial factors, and economic conditions of society as contextual conditions, media, marital experiences of significant others, direct and indirect personal experiences in social interactions, one’s social status and job requirements as intervening conditions, consulting with experienced people, receiving counseling and psychological services, and studying about psychology and counseling as strategies, and self-knowledge and awareness of the factors leading to successful marriage were identified as consequences of this model. Given the multiplicity and breadth of categories affecting the formation of the criteria, planners and policymakers in the field should provide the necessary facilities for holding educational programs and providing counseling services so as to pave the way for increasing the awareness and insight of young people in order to improve the quality of marriage.
Keywords: Criteria For Choosing Spouse, spouse selection criteria, Choosing Spouse, Grounded Theory -
برقراری ارتباط با جنس مخالف بخش مهمی از زندگی انسان ها، به ویژه جوانان است؛ که عوامل متعددی از جمله تربیت جنسی، در میزان گرایش یا عدم گرایش به این گونه روابط تاثیرگذار هستند. هدف از این پژوهش، بررسی تربیت جنسی در دختران دارای روابط قبل از ازدواج بود. جامعه پژوهش دختران جوان ساکن در تهران بودند که تجربه روابط قبل از ازدواج با جنس مخالف (اعم از جنسی، عاطفی و یا عاطفی-جنسی) را داشتند. نمونه ها شامل 12 دانشجوی دختر در گروه سنی 22-28 و ساکن تهران در سال 1398-1400 و دارای چنین روابطی بودند و با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش کلایزی استفاده شد. نتایج به شناسایی 2 مقوله اصلی، 7 مقوله فرعی و 20 مفهوم اولیه منجر شد. دو مقوله اصلی عبارتند از: عملکرد و نگرش خانواده در رابطه با تربیت جنسی و منابع اطلاعاتی اجتماعی- فرهنگی در رابطه با تربیت جنسی. پژوهش حاضر نشان داد عدم تربیت جنسی مناسب، چه به صورت مستقیم و چه غیرمستقیم، افراد را به سمت برقراری رابطه با جنس مخالف در قبل از ازدواج سوق می دهد؛ بنابراین پیشنهاد می شود در مراکزی چون مهد کودک، مدارس و سرای محله ها جلساتی مبتنی بر ارایه تربیت جنسی به والدین و مربیان آموزشی صورت گیرد و شیوه های آموزشی مناسب و ارتقاء دهنده ای به آن ها اعمال گردد. همچنین، توصیه میشود به منظور جلوگیری از شیوع روزافزون روابط قبل از ازدواج، دانشگاه ها، خانوادهها، مسیولین و برنامهریزان فرهنگی از برنامههای پیشگیرانه در این راستا استفاده نمایند.
کلید واژگان: تربیت جنسی, دختران, روابط با جنس مخالف, روابط قبل از ازدواج, روش کیفیCommunicating with the opposite sex is an important part of human life, especially for young people; several factors, including sexual education, are influential in the degree of tendency or non-tendency to such relationships. The aim of this study was to investigate sexual education in girls with premarital relationships. The study population consisted of young girls who had experienced premarital sex with the opposite sex (whether sexual, emotional, or emotional-sexual). The samples included 12 female students in the age group of 22-28 and living in Tehran in 2019- 2021 and had such relationships and were selected by purposive sampling method. The research tool was a semi-structured interview. Colaizzi's method was used to analyze the data. The results identified 2 main categories, 7 subcategories, and 20 primary concepts. The two main categories are family performance and attitude in relation to sex education and sociocultural information resources related to sex education. The present study showed that the lack of proper sexual education, either directly or indirectly, leads people to establish a relationship with the opposite sex before marriage; Therefore, it is suggested to hold meetings based on providing sex education to parents and educators in centers such as kindergartens, schools, and neighborhood centers, and apply suitably and enhancing educational methods to them. Also, in order to prevent the increasing prevalence of premarital relationships, it is recommended that universities, families, officials, and cultural planners use preventive programs in this direction.
Keywords: sex education, girls, relationships with the opposite sex, premarital relationships, qualitative method -
زمینه و هدف
با شیوع بیماری کرونا در اواخر سال 2019 در کشور چین و همه گیر شدن سریع آن در جهان، این مسیله به یک معضل جهانی با مخاطرات جسمی و روانی تبدیل شده است. از آن جایی که کارکنان کادر درمان در خط اول مبارزه با این بیماری قرار دارند، به مراتب بیش از سایر اقشار جامعه در معرض آسیب های جسمی و روانی هستند. پژوهش حاضر با هدف بررسی استرس ادراک شده زنان کادر درمان در دوران شیوع بیماری کرونا انجام شد.
مواد و روش ها:
این پژوهش به روش کیفی و با رویکرد پدیدار شناسی انجام شد. جامعه مورد پژوهش کلیه زنان کادر درمان شاغل در بخش های مخصوص بیماران کرونا در شهر تهران در سال 1399 بودند. 10 شرکت کننده با استفاده از نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شده و مورد مصاحبه نیمه ساختار یافته قرار گرفتند. بعد از رسیدن به اشباع داده ها با 2 شرکت کننده دیگر نیز مصاحبه انجام شد و پس از بدست نیامدن داده های جدید، نمونه گیری متوقف شد.. سپس تجزیه و تحلیل داده ها با روش توصیفی کلایزی انجام شد.
یافته ها:
یافته های حاصل از تحلیل مصاحبه ها در دو کد نظری " احساسات و افکار ناخوشایند" و " رفتار های محدود کننده و اجتنابی" معرفی شد.
نتیجه گیری:
پر تکرار ترین عوامل استرس زا در صحبت های مصاحبه شوندگان، احساسات و افکار ناخوشایند پیرامون سلامتی جسمی و رفتار های محدود کننده و اجتنابی در محیط خانوادگی بودند. نتایج این پژوهش می تواند جهت شناسایی و کاهش عوامل استرس زا در موقعیت های مشابه با هدف کاهش استرس ادراک شده افراد مورد استفاده قرار گیرد.
کلید واژگان: استرس ادراک شده, کادر درمان, کوئید-19, کروناAim and BackgroundWith the outbreak of the corona virus in late 2019 in China and its rapid epidemic in the world, this issue has become a global problem with physical and psychological risks. Since healthcare workers are on the frontline of fighting against this disease, they are more exposed to physical and mental injuries than other people. This study was conducted to investigate the perceived stress of women healthcare workers during the outbreak of corona virus.
Methods and Materials:
This research was conducted by qualitative method and with phenomenological approach. The study population consisted of all women healthcare workers working in Covid-19 special wards in Tehran in 1399. 10 participants were selected by using purposeful and snowball sampling and were subjected to semi-structured interviews. After reaching data saturation, interviews were conducted with 2 other participants and sampling was stopped after no new data. Then, data analysis was performed by Collaizi's descriptive method.
FindingsFindings of interview analysis were presented in two parts: "Unpleasant feelings and thoughts" and "Restrictive and avoidant behaviors. The results of this study can be used to identify and reduce stressors in similar situations to reduce perceived stress.
ConclusionsThe most frequent stressors in the interviewees' conversations (words) were unpleasant feelings and thoughts about physical health and restrictive and avoidant behaviors in the family environment.
Keywords: Perceived stress, Healthcare worker(HCW), Corona virus, Covid-19 -
فصلنامه علوم روانشناختی، پیاپی 114 (شهریور 1401)، صص 1123 -1143زمینه
مطالعات نشان داده است، تغییرات ناشی از بیماری های مزمن مانند مولتیپل اسکلروزیس (MS) نه تنها می تواند سلامت روانی و حرمت خود این بیماران را تحت تاثیر قرار دهد، بلکه تصور مثبت از خود و حرمت خود بالا، بهترین پیش بینی کننده برای تطابق فرد مبتلا با بیماری MS است. با وجود مطالعات انجام شده بر روی عزت نفس بیماران میتلا به MS، اما در زمینه کشف راهبردهای موثر بر حرمت خود آنان مطالعات اندکی صورت گرفته است.
هدفپژوهش حاضر با هدف کشف راهبردهای روانی - اجتماعی موثر بر کاهش یا افزایش عزت نفس زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام شد.
روشاین پژوهش با رویکرد کیفی و روش تحلیل عرفی / قراردادی در سال های 1399 و 1400 در شهر تهران انجام شد. جامعه یا میدان مورد مطالعه این پژوهش، شامل تمامی زنان در دسترس مبتلا به بیماری MS شهر تهران (با تایید عضویت در انجمن ام اس ایران) در سال 1399 و نیمه اول سال 1400 بود. نمونه پژوهش با انتخاب 11 زن مبتلا به MS با بهره گیری از نمونه گیری گلوله برفی به حد اشباع رسید. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه عزت نفس روزنبرگ و مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد.
یافته هاتحلیل تجارب مشارکت کنندگان، منجر به شناسایی 3 مقوله اصلی تجربه ای دیگر، پروردن خود و مهار بالنده برای شرکت کنندگان با عزت نفس بالا و 1 مقوله اصلی تحت عنوان وازدگی برای شرکت کنندگان با عزت نفس پایین شد.
نتیجه گیرینتایج مطالعه حاضر نشان داد زنان مبتلا به MS می توانند با انگاره پیش بردن تجربه دیگری از زندگی، استفاده از منابع باقی مانده خود و پذیرش و کنار آمدن با بیماری، عزت نفس خود را ترمیم کرده و در جهت انطباق بیشتر با بیماری حرکت کنند. همچنین یافته ها حاکی از آن بود که یاس جسمانی، تمرکز بیش از حد بر گذشته و منفعل بودن در مقابل بیماری، می تواند تخریب کننده حرمت خود بیمار باشد و در نهایت روند پذیرش بیماری و بهبودی را با چالش مواجه کند.
کلید واژگان: راهبردهای روانی - اجتماعی, عزت نفس, زنان, مولتیپل اسکلروزیس, مطالعه کیفیBackgroundStudies have shown that changes caused by chronic diseases such as multiple sclerosis (MS) can not only affect the mental health and self-esteem of these patients, Rather, a positive self-image and high self-esteem are the best predictors of a person with MS. Despite studies on the self-esteem of Mitella patients with MS, few studies have been conducted to discover strategies that affect their self-esteem.
AimsThe aim of this study was to discover psychosocial strategies effective in reducing or increasing self-esteem in women with multiple sclerosis.
MethodsThis research was conducted with a qualitative approach and custom / conventional analysis method in 2020 and 2021 in Tehran. The population or field studied in this study included all available women with MS in Tehran (with confirmation of membership in the Iranian MS Association) in 2020 and the first half of 2021. The research sample was saturated by selecting 11 women with MS using snowball sampling. The Rosenberg Self-Esteem Questionnaire and a semi-structured interview were used to collect data.
ResultsAnalysis of participants' experiences led to the identification of three main categories of another experience, nurture yourself, grown inhibition for participants with high self-esteem, and 1 main category entitled frustration for participants with low self-esteem.
ConclusionThe results of the present study showed that women with MS can restore their self-esteem and move towards greater adaptation to the disease by thinking about advancing another life experience, using their remaining resources and accepting and coping with the disease. The findings also suggest that physical despair, over-focusing on the past and being passive in the face of illness can destroy a patient's self-esteem, and ultimately challenge the patient's acceptance and recovery process.
Keywords: Psychosocial strategies, Self-esteem, women, multiple sclerosis, Qualitative Study -
هدف
هدف این مطالعه، شناسایی ابعاد تجربه ی انتخاب همسر در افراد متقاضی طلاق بود.
روشپژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی انجام شده است. میدان پژوهش شامل 10 نفر از افراد متقاضی طلاق بود که به همراه همسر خود جهت انجام مراحل طلاق به دادگاه خانواده ی شهرستان دزفول مراجعه کرده بودند. جهت جمع آوری داده ها، از مصاحبه های نیمه ساختاریافته استفاده شد. داده ها با استفاده از روش هفت مرحله ای کلایزی تجزیه وتحلیل شد.
یافته هانتایج نشان داد، فرایند آشنایی افراد متقاضی طلاق با همسر خود در دو سر پیوستار آشنایی یا به صورت خارج از عرف و ساختارشکنانه یا به صورت کاملا سنتی و بدون طی تدریجی مراحل آشنایی، صورت گرفته بود. همچنین در افراد مصاحبه شده، عوامل ناآگاهی، ازدواج اجباری یا ازدواج بر پایه ملاک های احساسی، مزایا و مادیات، موجب بی توجهی به ملاک ها، یا عدم تطبیق ملاک ها با همسر بالقوه ی آینده شده بود. در نتیجه فرایند تعیین و بررسی ملاک ها با سهل انگاری صورت پذیرفته بود.
نتیجه گیریدر صورتی که فرایند آشنایی و بررسی ملاک ها به صورت سهل انگارانه یا بدون آگاهی و آزادی انجام گیرد، ازدواج چه به شکل سنتی و چه به شکل غیرسنتی احتمال دارد به تصمیم به جدایی منجر شود.
کلید واژگان: ازدواج پایدار, ازدواج موفق, انتخاب همسر, راهبرد همسرگزینی, ملاک های همسرگزینیAimThe aim of this study was to identify the dimensions of the experiences of spouse selection in divorce-seeking individuals.
MethodsThe present study was conducted with a qualitative approach and phenomenological design. The participants consisted of 10 divorce-seeking individuals, whom were referred with their spouse to the family court of Dezful to file for divorce. Semi-structured interviews were used to collect data. Data were analyzed using the seven-step Colaizzi method.
ResultsThe results showed that the process of dating in divorce-seeking individuas lies in the two ends of the dating continuum: unconventional and deconstructive or completely traditional and without gradually getting to know each other. Also in divorce-seeking individuals, ignorance, forced marriage or marriage based on emotional criteria, benefits and materialities, caused the criteria to be disregarded, or the criteria did not match the potential future spouse. As a result, the process of determining the criteria was taken lightly.
ConclusionIf the process of dating and determining the criteria is taken lightly or without awareness and self-determination (freedom), marriage, whether traditional or non-traditional, is more likely to lead to a decision to separate.
Keywords: Stable marriage, successful marriage, spouse selection, spouse selection strategies, spouse selection criteria -
هدف این پژوهش بررسی تجارب زیسته خانوادگی ایرانیان ساکن کانادا بود. در سال 1398 تعداد 16 نفر از ایرانیان ساکن کانادا که حداقل 18 سال سن و یک سال اقامت داشتند، به روش نمونه برداری هدفمند انتخاب و مصاحبه عمیق شدند. روش این پژوهش کیفی بود و با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته و مشاهده و استفاده از روی آورد داده بنیاد، تحلیل داد ه ها به سه روش کدگذاری باز، محوری و گزینشی انجام شد و از میان مفاهیم اولیه 57 کدباز، 5 کد محوری (خانواده گریزی، شکاف بین نسلی، جدایی، چالشهای نو، خودیابی) و 2 کد گزینشی (ساختارگریزی، استقلال و رشد فردی) انتخاب شد. یافت ه ها نشان داد مجموعه شرایطی مانند نوع رفتار خانواد ه های مهاجر درگذشته و اختاف بین سبک زندگی و بازخورد نسلها، به ارتباط بین نسلی آسیب می زند و افراد را از ساختار خانواده گریزان میکند. از سویی تجربه دوری از کشور مبدا، ممکن است بازخورد افراد را به زندگی عمی قتر کند و در تحول شخصیت و استقلال رای آنها در تصمیمات زندگیشان قاب لتوجه باشد.
کلید واژگان: ایرانیان ساکن کانادا, خانواده, مهاجرتThis study aimed to investigate the familial lived experiences of Iranian living in Canada. In 2019, 16 Iranians living in Canada who were at least 18 years old and resided for one year were selected by purposive sampling method and in-depth interviews were conducted. The study design was qualitative using semi-structured interview and observation method and analysis was performed by grounded theory approach through method of open, axial, and selective coding among the basic concepts of 57open codes, 5 axial codes (family avoidance, intergenerational gap, separation, new challenges, and self-actualization) and 2 selective codes (deconstructionism, independence, and individual growth) were selected. The findings showed that a set of conditions such as the type of behavior of immigrant families in the past and the difference between lifestyles and attitudes of generations can damage the intergenerational relationship and make people avoid the family structure. On the other hand, experiences of being away from home, can deepen people’s attitudes toward life, and can be significant in the development of their personality and independence in their life decisions.
Keywords: Iranians living in Canada, family, immigration -
پژوهش حاضر با هدف مطالعه درک معلمان، دانش آموزان و اولیای آنها از شناسایی ویژگی های تاثیرگذار نقش مشاوره ای معلمان خوب که می تواند در کنار نقش آموزشی معلم به کار آید، انجام گرفت. جامعه آماری شامل سه گروه (معلمان، دانش آموزان و اولیاء) بود که به شیوه نظریه زمینه ای و با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختار یافته با روش نمونه گیری هدفمند : 17 معلم ، 36 دانش آموز (18 نمره بالا و 18 نمره پایین) و 25 نفر از اولیاء در گروه نمونه قرار گرفتند. بر مبنای یافته ها، معلمان شرکت کننده، ویژگی های اصلی تاثیرگذار نقش مشاوره ای معلم را در 2مقوله اصلی" بهبود فنون مشاوره ای معلمان" و" بهبود مهارت های زندگی شخصی و خانوادگی معلمان"، دانش آموزان در 3 مقوله اصلی" مشاوره ی تحصیلی" مشاوره ی غیر درسی" و " مشاوره ی اخلاقی" و والدین نیز در3 مقوله اصلی " اطلاع والدین نسبت به مشکلات فرزندان خود "، "آشنایی معلمان و مدیریت مدرسه در مورد مشکلات والدین" و" آگاهی والدین از مشکلات مدرسه و مدیریت آن" مطرح کردند. نتیجه اینکه در مدارسی که دانش آموزان از وجود مشاور بی نصیبند، بسیاری از مشکلات دانش آموزان می تواند از طریق نقش مشاوره ای معلمان بر طرف شود. در اینجا معلم جای مشاور را نمی گیرد، بلکه تنها به بهبود عملکرد معلمان و ارتقای کیفیت ارایه خدمات راهنمایی و مشاوره ی مدرسه کمک می نماید.
کلید واژگان: نقش مشاوره ای معلم خوب, ویژگی های تاثیرگذار آن, دانش آموزان, اولیاءThe present research aims to study the understanding of teachers, students and parents from Influential characteristics of good teachers' counselling role from the perspective of teachers, students and parents that can be employed beside teachers' educational role. The statistical population consisted of teachers, students and parents which was done in the form of Grounded theory through semi structured interviews by targeted sampling:17 teachers,36 students (18 high scores and 18 low scores) and 25 parents were included in the sample group. Based on the findings, participating teachers found the main influential features of the teacher counselling role in two main categories: " improving teacher counselling techniques" and " improving teachers' personal and family life skills"," students in three main categories: " Academic counselling"," non-academic counselling" and ethical counselling" and parents in three main categories:" parents understanding about their children problems", "familiarity of teachers and school management about parents problems" and " parents awareness of school problems and its management". The result is that in schools where students are deprived of a counsellor, most of the students' problems can be solved through counselling role of good teachers. Here the teacher does not replace the counsellor, but only tries to improve the performance of teachers and quality of guidance and counselling services of the school.
Keywords: The counselling role of good teachers, its impressive features, students, Parents -
پژوهش حاضر با هدف شناسایی الگوهای ارتباطی زنان دارای تعارض زناشویی انجام شد. روش پژوهش، کیفی و از نوع پدیدارشناسی بود. جامعه پژوهش را زنان دارای تعارض زناشویی در دسترس شهر تهران در سال 1399 تشکیل داد و جامعه برابر با نمونه بود. با استفاده از نمونه گیری هدفمند و با توجه به ملاک های ورود به پژوهش، زنان دارای تعارض زناشویی انتخاب شدند و نمونه گیری تا اشباع داده ها ادامه یافت. در مجموع 15 تن به وسیله مصاحبه نیمه ساختار یافته مورد مطالعه قرار گرفتند و تجزیه و تحلیل یافته ها با روش کلایزی انجام گرفت. مضامین اصلی در پژوهش حاضر، شامل دو مضمون اصلی «الگوهای ارتباطی ناسازگارانه» - شامل مضامین فرعی «تبادلات جسمانی منفی»، «تبادلات کلامی منفی»، «تبادلات هیجانی منفی»، «دشواری در ابراز احساسات»، «واکنش نامطلوب به اشتباه همسر»، «عدم توجه به فرآیند بازخورد»، «روابط زناشویی ناکارآمد»، «واکنش ناکارآمد به مشکلات»، «دشواری در بیان خواسته ها»، «گفتگوی غیرموثر»، «عدم همکاری» و «همزیستی» - و «الگوهای ارتباطی سازگارانه» - شامل مضامین فرعی: «واکنش مطلوب به اشتباه»، «ارتباط غیرکلامی موثر»، «واکنش کارآمد به مشکلات»، «سهولت در ابراز خواسته ها» و «گفتگوی موثر» - بود. یافته های پژوهش حاکی از تجلی تعارض زناشویی در ابعاد مختلف زندگی زنان دارای تعارض، از قبیل: الگوهای حل مساله، ابراز خواسته ها، شیوه و حیطه های گفتگو و تقسیم وظایف آن ها بود. از طرفی، برخی مشارکت کنندگان قادر به حفظ الگویی مثبت در زمینه هایی از قبیل ارتباط غیرکلامی و ابراز خواسته ها بودند.
کلید واژگان: الگوهای ارتباطی, پدیدارشناسی, تعارض زناشوییThe aim of this study was to investigate the communication patterns of Conflicting women. The research method was qualitative and phenomenological. The research population consisted of available conflicting women in Tehran in 1399 and the population was equal to the target sample. According to the inclusion criteria, conflicting women were selected and sampling was continued until data saturation. A total of 15 women were studied through semi-structured interviews and the findings were analyzed by the Colaizzi’s method. The main themes in the present study include the two main themes of "maladaptive communication patterns" including the sub-themes of "negative physical exchanges", "negative verbal exchanges", "negative emotional exchanges", "difficulty in expressing emotions", "adverse reaction to a spouse's mistake". "Lack of attention to the feedback process", "Inefficient marital relations", "Inefficient response to problems", "Difficulty in expressing demands", "Ineffective dialogue", "Non-cooperation", and "coexistence" and the main theme of "adaptive communication patterns" The sub-themes included "optimal response to error", "effective nonverbal communication", "effective response to problems", "ease of expression" and "effective dialogue". Findings indicated that the manifestation of marital conflict in various aspects of the lives of women with conflict such as problem-solving patterns, expressing demands, methods, and subjects of conversation, and division of their duties. On the other hand, some participants were able to maintain a positive pattern in areas such as non-verbal communication and expression of demands.
Keywords: communication patterns, Phenomenology, marital conflict -
بررسی رابطه نگرش های مذهبی با اضطراب اجتماعی در دانشجویان دختر دانشگاه یزد
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه نگرش های مذهبی با اضطراب اجتماعی در دانشجویان دختردانشگاه یزد انجام شد. روش این پژوهش از لحاظ ماهیت کاربردی و از لحاظ نوع، پژوهش های کمی می باشد که از روش کمی همبستگی برای تعیین رابطه بین متغیرها استفاده گردید. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانشجویان دختر دانشگاه یزد بود که در سال 98-97 در این دانشگاه مشغول به تحصیل بوده اند. نمونه پژوهش تعداد 150 نفر بود که به صورت روش نمونه گیری تصادفی از میان جامعه آماری انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه سنجش نگرش های مذهبی سراج زاده (1378) و پرسشنامه اضطراب اجتماعی کانور(2000) بود. برای تعیین رابطه بین متغیرها از روش همبستگی پیرسون و همچنین برای تعیین مقدار واریانس پیش بینی شده از تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج نشان داد که نگرش مذهبی با اضطراب اجتماعی رابطه معنی دار و معکوس دارد. در رابطه با ابعاد نگرش مذهبی هم تنها بعد تجربه ای نگرش مذهبی با اضطراب اجتماعی ارتباط معنی دار نداشت. بعد پیامدی نگرش مذهبی با اضطراب اجتماعی ارتباط معنی دار و مستقیم داشت؛ در حالی که بعد اعتقادی و بعد مناسکی نگرش مذهبی با اضطراب اجتماعی ارتباط معنی دار و معکوس داشت.
کلید واژگان: نگرش مذهبی, اضطراب اجتماعی, اضطرابThe relationship between religious attitudes and social anxiety of female students of Yazd universityThe current research aims at the investigating the relationship between religious attitudes and social anxiety of female students of Yazd university. The research is categorized as quantitative and applied in which correlation is used in order to determine the relation between variables. The population was all the female students of Yazd University in 2018, 150 of which was chosen through random sampling. The research tools were Seraj Zadeh’s religious attitudes questionnaire and social phobia inventory of connor. Pearson was used to determine the relation between variables and multiple linear regression was used to determine the predicted variance. The results showed that there is an inverse and significant relationship between religious attitudes and social anxiety. All of the dimentions of religious attitudes were in significant relation with social anxiety but the experimental one. The consequential dimension was in significant and direct relation with social anxiety while the belief and ritualistic dimensions are in significant and inverse relation with social anxiety. The analysis of data showed that religious attitude can predict 15 percent of variance of social anxiety.
Keywords: religious attitude, social anxiety, anxiety
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.