elham alizadeh
-
مقدمه
امروزه سوءمصرف مواد و پیامدهای ناشی از آن یکی از مهمترین مشکلات سلامت عمومی در سراسر جهان به شمار می رود،مطالعه و بررسی نقش کارآمدی درمان فراشناختی ولز و تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گراس در زمینه کاهش تکانشگری، هیجان خواهی، افکار ناکارآمد و نگرش های مرتبط با مواد و افزایش سازگاری اجتماعی و عاطفی نقش مهمی در زندگی افراد معتاد ایفا می نمایند و همچنین می توانند زمینه کاهش پیامدهای این مساله باشد.
هدفپژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان فراشناختی و تنظیم هیجان بر تکانشگری و هیجات خواهی مردان دارای سوءمصرف مواد تحت درمان با متادون شهر ایلام بود.
روشپژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل می باشد.جامعه مورد مطالعه کلیه معتادان تحت درمان با متادون مراجعه کننده به کلینیک های ترک اعتیاد شهر ایلام بودند که از بین این جامعه ،حجم نمونه به تعداد 60 نفر و به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه 20 نفره (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) قرار داده شدند.برای جمع آوری داده ها از ابزارهای پرسشنامه تکانشگری بارت (2016) و مقیاس هیجان خواهی زاکرمن (2014) استفاده شد.گروه آزمایش اول مداخلات درمان فراشناختی ولز در 8 جلسه 90 دقیقه ای و گروه آزمایش دوم تنظیم هیجان مبتنی بر گراس در 8 جلسه 120 دقیقه ای بصورت گروهی، هفتگی و جداگانه دریافت کردند. داده های پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته هایافته ها حاکی از این بود که درمان فراشناختی ولز وآموزش تنظیم هیجان هر دو در کاهش تکانشگری و هیجان خواهی مردان دارای سوءمصرف مواد تحت درمان با متادون موثربوده اند.
نتیجه گیرینتایج پژوهش نشان داد که هر دو مداخلات درمانی درکاهش متغیرهای ذکر شده موثر بوده اند.
کلید واژگان: درمان فراشناختی, تنظیم هیجان, تکانشگری, هیجات خواهی, اعتیادIntroductionToday, substance abuse and its consequences are considered one of the most important public health problems worldwide. Studying and investigating the effectiveness of Wells' metacognitive therapy and emotion regulation based on the Gross model in reducing impulsivity, sensation seeking, dysfunctional thoughts and attitudes related to substances, and increasing social and emotional adjustment play an important role in the lives of addicted individuals and can also be a basis for reducing the consequences of this issue.
AimThe purpose of this study was to compare the effectiveness of metacognitive therapy and emotion regulation on impulsivity and excitement among substance abusers treated with methadone in Ilam city.
MethodThe present research is a semi-experimental type of pre-test-post-test design with a control group. The study population was all addicts under treatment with methadone who referred to addiction treatment clinics in Ilam city, and among this population, the volume The sample numbered 60 people and were selected by purposive sampling method and were randomly divided into three groups of 20 people (two experimental groups and one control group). To collect data, the tools of Barrett Impulsivity Questionnaire (2016) and scale were used. Zuckerman's (2014) excitement was used. The first experimental group received Wells metacognitive therapy interventions in 8 90-minute sessions and the second experimental group received Grass-based emotion regulation in 8 120-minute sessions as a group, weekly and individually. The research data were analyzed using covariance analysis.
FindingsThe findings indicated that Wells' metacognitive therapy and emotion regulation training were both effective in reducing impulsivity and sensation seeking in men with substance abuse under methadone treatment.
ConclusionThe results of the research showed that both therapeutic interventions were effective in reducing the mentioned variables.
Keywords: Metacognitive Therapy, Emotion Regulation, Impulsivity, Excitement Seeking, Addiction -
هدف
این پژوهش بررسی می کند که آیا شرکت ها و مدیران ارشد آنها هزینه های شهرت ناشی از درگیر شدن در فعالیت های اجتناب از پرداخت مالیات را در هنگام تصمیم گیری در نظر می گیرند یا خیر.
روشداده های خام مربوط به 119 شرکت در بازه زمانی 7 سال، طی سال های 2015 تا 2021 از میان شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار کشورهای منتخب واقع در خلیج فارس شامل ایران، قطر، عمان، کویت و عربستان سعودی انتخاب گردید. جهت تعیین ریسک شهرت (متغیر مستقل) این شرکت ها از رتبه بندی شرکت ها توسط سازمان مدیریت صنعتی در ایران و رتبه بندی در کشورهای عربی توسط مجله معتبر فوربس استفاده گردید. صرفه جویی نقدی مالیات (متغیر وابسته) از طریق نرخ موثر مالیات نقدی اندازه گیری و تاثیر ریسک شهرت بر آن از طریق مدل رگرسیون مورد بررسی قرار گرفت.
یافته هایافته های پژوهش حاکی از ارتباط معنادار بین صرفه جویی نقدی مالیات و ریسک (هزینه) شهرت می باشد.
نتیجه گیریبراساس نتایج حاصل از آزمون فرضیه تحقیق، برخی از شرکت ها در هنگام استفاده از استراتژی های مربوط به اجتناب از پرداخت مالیات به هزینه های ناشی از آسیب رسیدن به شهرت شرکت نیز توجه نموده و از آن دوری می نمایند و یا کمتر درگیر اجتناب از پرداخت مالیات می گردند.
دانش افزایی:
با توجه به اینکه پژوهش های اندکی در زمینه ریسک و هزینه های شهرت مرتبط با مسائلی همچون مالیات انجام شده است؛ این مطالعه می تواند منجر به بسط و غنای این موضوع و توسعه ادبیات تحقیق در این بخش گردد. علاوه بر آن توجه محققین و مدیران در بخش های مالیاتی را به موضوع اعتبار شرکت را جلب نماید.
کلید واژگان: ریسک شهرت, کشورهای حوزه خلیج فارس, صرفه جویی نقدی مالیاتPurposeThis paper examines that the reputational costs of engaging in tax avoidance activities have been considered by companies and their Chief Executive Officers when making decisions.
MethodWe have collected data a sample of 119 companies that were selected from among the companies admitted to the stock exchange of selected countries located in the Persian Gulf, including Iran, Qatar, Oman, Kuwait and Saudi Arabia. The sample period is seven years from 2015 to 2021. To measure the reputation risk (independent variable) of these companies from the ranking of companies by the Industrial Management Organization in Iran and the ranking of companies in Arab countries was used by the prestigious magazine Forbes. The cash tax savings (dependent variable) was measured through the effective cash tax rate and the effect of reputation risk on it was investigated through a regression model.
ResultsThe hypothesis showed that a significant relationship between cash tax savings and reputation risk (cost).
ConclusionIt is concluded that some companies, when using strategies’ tax avoidance, pay attention to the costs caused by damage to the company's reputation and avoid it or become less involved in tax avoidance.
Contribution:
A few researches have been done in the field of risk and costs of reputation related to issues such as taxes. This study can lead to the expansion and enrichment of this topic and the development of research literature in this sector. In addition, it should attract the attention of researchers and managers in tax section.
Keywords: Reputation Risk, Countries Of The Persian Gulf, Cash Tax Savings -
کاربرد صرفه جویی نقدی مالیات در سرمایه گذاری و پرداخت به سهام داران در کشورهای منتخب منطقه خلیج فارسهدففعالیت های اجتناب از پرداخت مالیات شرکت ها، توجه بسیاری از قانون گذاران، نهادهای بین المللی مانند سازمان همکاری اقتصادی و توسعه، مطبوعات عمومی و دانشگاهیان را جلب کرده است. این فعالیت ها مدیران را درگیر استراتژی هایی می کند که پرداخت های مالیاتی شرکت ها را کاهش دهند. این گونه فعالیت ها می تواند به اشکال و استراتژی های مختلفی بروز کند که در این پژوهش استراتژی صرفه جویی نقدی مالیات بررسی می شود. هدف پژوهش حاضر، بررسی این موضوع است که شرکت ها از وجوه نقد ناشی از اجتناب از پرداخت مالیات چگونه استفاده می کنند و آیا حضور زنان در هیئت مدیره این شرکت ها، می تواند در تقویت اثر اجتناب از پرداخت مالیات از طریق صرفه جویی نقدی مالیات نقش داشته باشد.روشبدین منظور، آزمون مدل روی نمونه ای از 119 شرکت تولیدی فهرست شده در بورس اوراق بهادار کشورهای انتخاب شده در منطقه خلیج فارس شامل ایران، قطر، عمان، کویت و عربستان سعودی، طی سال های 2021 تا 2015 انجام شد. داده ها با استفاده از مدل رگرسیون خطی چندمتغیره، به روش حداقل مربعات تعمیم یافته ترکیبی (PGLS) تجزیه وتحلیل شدند.یافته هابررسی متغیرها حاکی از وجود اجتناب از پرداخت مالیات به روش صرفه جویی نقدی مالیات در بین شرکت های فهرست شده در بورس اوراق بهادار کشورهای منتخب در منطقه خلیج فارس است. افزون بر این، نتایج نشان داد که این شرکت ها وجوه نقد حاصل از صرفه جویی نقدی مالیات را با توجه به استراتژی های مختلفی مانند سرمایه گذاری یا پرداخت سود سهام به سرمایه گذاران به مصرف می رسانند. برخلاف انتظار، حضور زنان در هیئت مدیره این شرکت ها تاثیر چندانی بر تصمیم گیری ها را نشان نداد. شایان ذکر است که به طور عمده، تعداد مدیران زن حاضر در هیئت مدیره، یک نفر بوده است که این مسئله در تاثیرگذاری بر تصمیم گیری موثر است.نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان می دهد که بین صرفه جویی نقدی مالیات و سرمایه گذاری رابطه معنادار وجود دارد؛ بدین ترتیب که شرکت ها از جریان نقدی نشئت گرفته از مالیات برای سرمایه گذاری استفاده می کنند. افزون بر این، بین صرفه جویی نقدی مالیات و پرداخت سود سهام نیز رابطه معنادار وجود دارد، به عبارتی شرکت ها بخشی از وجوه ناشی از سرمایه گذاری نقدی مالیات را برای پرداخت سود سهام صرف می کنند. بنابراین مدیران ترکیبی از سرمایه گذاری در دارایی ها و پرداخت سود سهام به سهام داران را برای مصرف جریان های نقد ناشی از مالیات انتخاب می کنند. منفی شدن ضریب صرفه جویی نقدی مالیات، نشان می دهد شرکت ها ترجیح می دهند که وجوه اضافی ناشی از اجتناب از پرداخت مالیات را برای سرمایه گذاری های بهینه مصرف کنند. در این میان، وجود تنوع جنسیتی در میان اعضای هیئت مدیره کشورهای این منطقه، بر رابطه این دو متغیر تاثیری ندارد. بر این اساس با توجه به تحقیقات انجام شده در سایر کشورها، به نظر می رسدعدم تاثیر حضور زنان در هیئت مدیره شرکت ها، می تواند تحت تاثیر تعداد کم یا زیاد زنان قرار گیرد که این موضوع، به طور معمول، از عواملی مانند فرهنگ، قوانین حاکمیتی، تبعیض های جنسیتی و... نشئت می گیرد.کلید واژگان: تصمیم گیری, تنوع جنسیتی, سرمایه گذاری, صرفه جویی نقدی مالیاتObjectiveThe activities aimed at avoiding corporate tax payments have drawn considerable attention from lawmakers, international institutions such as the Organisation for Economic Co-operation and Development (OECD), the general media, and academics. These activities involve managers implementing strategies that reduce corporate tax payments through various forms and methods. This research studies the tax cash savings strategy. The purpose of this study is to investigate how companies utilize the cash flows resulting from tax avoidance and whether the presence of women on the board of directors can strengthen the effect of tax avoidance through cash tax savings.MethodsTo achieve this, data was collected from a sample of 119 listed manufacturing companies in selected Persian Gulf countries, including Iran, Qatar, Oman, Kuwait, and Saudi Arabia, during the years 2015-2021. The data was analyzed using a multiple linear regression model with the Pooled Generalized Least Squares (PGLS) method.ResultsThe examination of the variables indicates the presence of tax avoidance through the method of tax cash savings among the listed companies on the selected stock exchanges of the chosen countries. Furthermore, the results show that these companies utilize the cash flows generated from tax cash savings through various strategies, such as investment or dividend distribution to shareholders. Contrary to expectations, the presence of women on the board of directors did not demonstrate a significant impact on decision-making. However, it is worth noting that the number of female directors on the board was typically limited to one, which may have influenced the extent of their impact on decision-making.ConclusionThe results of this study indicate that there is a significant relationship between tax cash savings and investment, meaning that companies utilize the cash flows derived from taxes for investment purposes. There is also a significant relationship between tax cash savings and dividend payments, suggesting that companies allocate a portion of the funds generated from tax cash savings towards distributing dividends to shareholders. Thus, managers choose a combination of asset investment and dividend payments to utilize the cash flows resulting from tax avoidance. The negative coefficient of tax cash savings indicates that companies prefer to use the excess funds generated from tax avoidance for optimal investment purposes. In this regard, the presence of gender diversity on the boards of directors in the countries of this region does not affect the relationship between these two variables. Based on research conducted in other countries, the lack of influence of women on the boards of companies may be due to the relatively low or high number of women, which is typically a result of factors such as culture, governance laws, gender discrimination, and others.Keywords: Board Gender Diversity, Cash Tax Savings, Decision-Making, Investment
-
مقدمه
بیماری التهابی پریودنتال یکی از شایع ترین بیماری های التهابی مزمن است که می تواند هر فردی را در هر سنی مبتلا کند. نتایج برخی مطالعات نشان داده است که هر دو تیپ دیابت 1 (T1DM) و 2 می توانند با ریسک بیماری التهاب لثه مرتبط باشد. وضعیت التهابی و کمبود ویتامین D یک محیط مناسب را برای پیشرفت بیماری های مزمن مثل دیابت و پریودنتیت در اطفال به وجود می آورند. مطالعه ی حاضر باهدف بررسی ارتباط بین سطح ویتامین D با التهاب لثه در کودکان مبتلا به T1DM انجام شد.
روش هااین پژوهش یک مطالعه مورد شاهدی به منظور بررسی ارتباط سطح 25 هیدروکسی ویتامین D (25 (OH) D) و التهاب لثه بروی 148 کودک مبتلا به T1DM بود در شهر ایلام انجام گرفت. برای این منظور افراد به دو گروه سالم و T1DM ازنظر داشتن التهاب لثه تقسیم بندی شدند. در این مطالعه قند خون ناشتا، کلسیم و سطح 25 (OH) D سرم ارزیابی شد.
یافته هانتایج مطالعه نشان داد که 25 (OH) D، در گروه دارای التهاب لثه (20/72±12/77) به طور معناداری کمتر از گروه فاقد التهاب لثه بود29/57±10/72) (p<0.05). بعلاوه، سطح 25 (OH) D برحسب جنسیت بین گروه دارای التهاب لثه و گروه فاقد التهاب لثه تفاوت آماری معناداری وجود نداشت (p=0.673 و p=0.350). همچنین، نتایج آزمون کای اسکوئر نشان داد که دو گروه دارای التهاب لثه و فاقد التهاب لثه ازنظر توزیع جنس و سن اختلاف معنی داری وجود نداشت. (p>0.05)
نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان می دهد کمبود ویتامین D یک عامل موثر در بالا بودن التهاب لثه در کودکان مبتلا به T1DM می باشد. پایش بموقع سطح این ویتامین در مراجعه کنندکان التهاب لثه، امری ضروری است.
کلید واژگان: دیابت, التهاب لثه, ویتامین D, اطفالIntroductionPeriodontal inflammatory disease is one of the most common chronic inflammatory diseases that can affect individuals of any age. The results of some studies have shown that both type 1 (T1DM) and type 2 diabetes may be associated with an increased risk of periodontal inflammation. Inflammatory status and vitamin D deficiency create a suitable environment for the progression of chronic diseases such as diabetes and periodontitis in children. This study aimed to investigate the association between vitamin D levels and gingivitis in children with T1DM.
MethodsThis case-control study was conducted in the city of Ilam to examine the association between 25-hydroxyvitamin D (25(OH)D) levels and gingivitis in 148 children with T1DM. The case-control group was randomly selected from all children aged 6 - 12 years. Participants were classified into two groups, healthy and T1DM, based on the presence of gingivitis. Fasting blood sugar, calcium, and serum 25(OH)D levels were assessed in this study.
ResultsThe results of the Mann–Whitney showed that 25(OH)D levels were significantly lower in the group with gingivitis (20/72±12/77) compared to the group without gingivitis (29/57±10/72) (p<0.05). In addition, there was no statistically significant difference in the level of 25(OH)D according to gender between the group with gingivitis and the group without gingivitis (p=0.673 and p=0.350). Also, the results of the chi-square test showed that there was no significant difference between the two groups with gingivitis and those without gingivitis in terms of gender and age distribution. (p>0.05)
ConclusionThe results of this study show that vitamin D deficiency is an effective factor in high gingivitis in children with T1DM. Timely monitoring of the level of this vitamin in patients with gingivitis is essential.
Keywords: Diabetes, Gingivitis, Vitamin D, Children -
Background
The low level of emotional regulation, caused by the inability to deal with emotions and manage them, plays a role in substance abuse.
ObjectivesThis study aimed to determine the effectiveness of emotion regulation training, based on the Gross model, in impulsivity and sensation seeking in substance abusers on methadone maintenance therapy in Ilam province.
Materials and MethodsThe current quasi-experimental study used a pretest-posttest design. The population of this research included all substance users in the rehabilitation centers (clinics) throughout Ilam province receiving methadone maintenance therapy. Sixty individuals were selected by random sampling and assigned randomly into two groups (n = 30) of control and experiment (n = 30). The experimental group received an eight-week intervention (a 90-minute session per week), and the control group did not receive any intervention or training. At the end of the course, a posttest was administered for both groups. Data were collected through two questionnaires of Barret and ZSSSC (Zuckerman's sensation-seeking scale) and analyzed using MANCOVA.
ResultsCovariance analysis showed that training addicts on methadone maintenance therapy to regulate their emotions reduced impulsivity and excitement compared to the control group (P < 0.0001).
ConclusionsAs male substance abusers are more exposed to negative emotions, they act impulsively and without a plan in this situation. Therefore, training them to regulate their emotions can increase their control in such cases.
Keywords: Emotion Regulation, Impulsivity, Substance Abuse -
استخوان بافت بیولوژیکی معدنی بوده که اجزاء اصلی آن دارای خواص مکانیکی بسیار متفاوتی می باشند. علایم بالینی برخی از بیماری ها مانند پوکی استخوان در سطح ماکرو رخ داده ولی علت آن تغییر ساختار استخوان در سطح نانو می باشد. بنابراین انجام مطالعات در سطوح نانو و میکرو ضرورت داشته و از نتایج آن می توان در ساخت ایمپلنت ها، داربست ها و پیوندهای استخوانی بهره گرفت. در تحقیق حاضر خواص الاستیک و رفتار استخوان در سطح نانو با روش اجزاء محدود مدلسازی شده و از لایه های چسبنده با خواص مکانیکی متفاوت استفاده شده است. پس از صحت سنجی مدل، نتایج توزیع تنش و خواص الاستیک آن با نتایج تحلیلی Shear-Lag مقایسه شده است. نسبت کرنش مواد معدنی به کل مدل که در اکثر مطالعات پیشین ارزیابی نشده، برای مصالح بینابینی مختلف ارایه شده است. تاثیر تغییر نسبت حجمی مواد معدنی و خصوصیات مکانیکی کلاژن بر رفتار مدل نیز بررسی شده است. نتایج حاصل از مقایسه مدل عددی با سایر مدل های عددی و تحلیلی نشان دهنده تطابق بسیار خوبی می باشد. مصالح بینابینی کلاژن و صفحات معدنی با خواصی ناشناخته مهمترین عامل گسیختگی فیبریل کلاژن معدنی بوده و با ارزیابی پارامترهای مختلف در این تحقیق، حضور لایه ضخیم آب با پیوندهای واندوالسی و برشی ویسکوز به عنوان محتمل ترین لایه چسبنده معرفی شده است. نتایج مطالعات پارامتریک نشان می دهد که خواص غیرخطی کلاژن سبب ایجاد تغییرات چشمگیری در عملکرد مدل شده است. همچنین جهت کاهش هزینه محاسبات در مدل های سه بعدی، می توان از ساختارهای تک سلولی با شرایط مرزی پریودیک استفاده نمود.
کلید واژگان: استخوان, نانو, المان چسبنده, مدل Shear-Lag, اجزاء محدودBone is a mineralized biological tissue whose main components are enormously different from the mechanical aspect. Some of bone diseases like osteoporosis are due to mutations in bone structure at nano scale, while their clinical symptoms usually appear at macro scale. Therefore, the evaluation of bone at micro and nano scales is important and the obtained results could be used in fabricating the implant materials, scaffolds and bone grafting. In current study, the finite element modeling is performed to evaluate the mechanical properties and structural behavior of bone at nano scale and cohesive element with different mechanical properties is applied. After its verification, the stress distribution and elastic properties are compared with analytical Shear- Lag model. Limited studies are available on strain ratio in previous research and it is presented for different cohesive elements in current study. The influence of mineral volume fraction and mechanical properties of collagen is investigated. The comparison between FE models and the other ones demonstrate an excellent agreement. The collagen- HA interface with unknown mechanical properties is the most important parameter in mineralized collagen fibril and by analyzing different parameters in current research, the thick layer of water with Van der Waals interaction and Viscous shear is determined as the most probable cohesive layer. The result of parametric studies indicates the significant effect of non linear collagen on the model behavior. In order to decrease the cost of investigation in 3D models, the proposed unit cell with periodic boundary conditions could be employed.
Keywords: Bone, Nano, cohesive element, Shear- Lag model, finite element -
این تحقیق با هدف ارزیابی تغییرات مکانی-زمانی بارندگی تحت تاثیر احتمالی تغییر اقلیم در سطح حوضه دریان در شمال دریاچه ارومیه انجام گرفته است. باتوجه به عدم وجود ایستگاه-های هواشناسی با دوره آماری بلندمدت در نزدیکی منطقه مطالعاتی، امکان استفاده از داده های (CRU) به عنوان داده های مشاهداتی با بررسی وجود همبستگی بین این داده ها با داده های ایستگاه های هواشناسی سینوپتیک موجود در منطقه انجام گرفت. نوسانات آتی بارش در دوره (2020-2050) با استفاده از پنج مدل های اقلیمی(GCM) و در قالب دو سناریوی انتشارRCP2.6 وRCP8.5 با استفاده از بسته نرم افزاری CCT پیش بینی شده است. انتخاب مناسب ترین مدل اقلیمی هر ایستگاه براساس مقدار RMSE انجام گرفت. نقشه های توزیع مکانی بارندگی در دوره های پایه و آتی به روش IDW در محیط GISتهیه شده است. وجود همبستگی معنی دار در سطح اطمینان 01/0 داده های (CRU) با ایستگاه های هواشناسی سینوپتیک مجاور آنها، بیانگر امکان استفاده از آنها به عنوان داده های مشاهداتی بالاخص در مناطق فاقد ایستگاه هواشناسی می باشد. پیش بینی می شود درصد تغییرات وزنی بارش حوضه دریان در سناریوی RCP2.6 و RCP8.5 به ترتیب (3/6+) (4/16-) نسبت به دوره پایه پیش-بینی شده است. متوسط وزنی بارش حوضه دریان در دوره پایه و سناریوهای یاد شده به ترتیب 7/312، 319 و 296 میلیمتر در سال برآورد گردید. علیرغم وجود عدم قطعیت در مطالعات تغییر اقلیم، نتایج حاصله در این تحقیق می تواند تصویر کلی از روند آتی بارندگی منطقه ارایه کرده و این اطلاعات می توند در برنامه ریزی منابع آب منطقه که ارتباط مستقیمی با حجم بارندگی ها دارند مفید واقع شود.کلید واژگان: تغییر اقلیم, بارش, دریان, CCTIntroduction Climate change is one of the most important phenomena of the present century, which has created many problems and challenges both globally and regionally and nationally. In the second half of the twentieth century, global warming relative to The first half of this century has increased and it is predicted that this increase in temperature will continue in future periods, resulting in changes in the level of climatic conditions in different parts of the world. Due to the lack of atmospheric precipitation, due to the increase in temperature, the rate of evaporation has increased significantly and can greatly affect the aggravation of water shortage conditions in surface currents, especially evaporation from the surface of lakes behind dams. Percentage by evaporation leads the country to higher values (Farajzadeh and Ghasemifar, 1398). Regarding the changes in Iran's water resources in the horizon of 2100, few studies have been done and most have been case studies (Fahmi, 1393). Although the results of these studies, based on the climatic models and different scenarios used, sometimes show contradictions, so it is necessary to do more studies in this field.
Methodology The present research has been done in three specific sections and the output of each section has been used as the input of the next section. In the first part, climate change in the form of precipitation variables in the study area is detected and subsequently, rainwater runoff in the Daryan catchment is simulated. Then, while identifying the characteristics of hydrological drought periods in the basin, the probability of occurrence, intensity and duration of hydrological drought periods are calculated based on the fit of different statistical distributions for different return periods in the third section.
Results and discussionClimate change is one of the most important environmental problems of this century. Thus, evaluating the phenomenon of climate change and reducing its effects on both global and regional scales has attracted the attention of many researchers, planners and legislators (Yohe et al., 2007). Proper assessment of these effects requires the existence of climatic information with appropriate spatial distribution and long-term time series, as well as a thorough understanding of its future trends at the regional and local scale. Despite the fact that today the output of public circulation models (GCM) are the main sources of future climate data production. One of the most important consequences of climate change includes changes in the hydrological cycle and river flow regime of watersheds. Therefore, the present study aimed to investigate the possible effects of climate change on rainfall and runoff in the Daryan catchment area north of Lake Urmia. In this study, statistical method (SDSM) and data of CanESM2 Canadian climate model in the form of three scenarios RCP2.6, RCP4.5 and RCP8.5 in order to micro-scale the precipitation data of five synoptic stations adjacent to the sea basin and changes Its future is used. Here, the basic period (1961-2005) and future periods (2049-2020), (2079-2050) and (2080-2100) were selected. In this research, the threshold level method has been used to identify hydrological drought periods and extract its characteristics. The results of the analysis of the last 35 years of hydrological droughts in the Daryan Basin showed that 44 drought events occurred in this basin, which in total, led to a reduction in surface flow volume of about 140 million cubic meters in this basin.
Conclusion The simulation results of SWAT model showed that the annual average runoff of the sea basin in the first period (2020-49) in all three scenarios increases by 3.7 and 6%, respectively, compared to the base period. While in the rest of the periods of all scenarios, runoff reduction is predicted compared to the base period. Accordingly, a decrease in surface runoff compared to the base period is predicted for five months of the year (April to August) and an increase in the remaining months. Future changes in precipitation at Tabriz station, which is the basis for modeling runoff in the Daryan basin, are not very noticeable compared to the base period, and only in the period (2049-2020) all three scenarios are predicted to increase by 5, 2 and 8%, respectively, compared to the base period. In the other periods, in all three scenarios, a decrease in rainfall is predicted compared to the base period. Results of evaluating the effects of climate change on rainfall and surface runoff in the Daryan Basin with the results of other researchers in the catchment area of Lake Urmia, including: Goodarzi and Fatehifar (2010) in the Azarshahrchai Basin, Qaderpour et al. (2016), Dariane et al. (2019) ), Sobhani et al. (2015), Goodarzi et al. (2015) and Salehpour and Malekian (2019) are consistent.Keywords: Climate Change, RCP, Daryan -
حضور زبان فرانسه در ایران به دوره صفویه و تدریس زبان فرانسه به شکل رسمی در دانشگاه های ایران به سال 1315باز می گردد. دانشگاه تهران اولین دانشگاه در ایران است که کرسی زبان و ادبیات فرانسه را بنیاد نهاد. امروزه این رشته با سه گرایش ادبی، مترجمی و آموزش و در سه مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری در دانشگاه های دولتی شهرهای تهران، مشهد، اصفهان، تبریز، اهواز، سبزوار، شیراز، همدان و یزد دانشجو می پذیرد. رشته زبان و ادبیات فرانسه در مقطع کارشناسی دانشگاه های مذکور و هم چنین دانشگاه آزاد اسلامی بیشترین تعداد متقاضی را دارد؛ ازاین رو بیشترین تعداد فارغ التحصیلان رشته زبان فرانسه را دانشجویان گرایش زبان و ادبیات فرانسه تشکیل می دهند. بررسی مشکلات آموزشی دانشجویان زبان فرانسه در زمینه های مرتبط با آواشناسی، دستور زبان، نگارش، تولید شفاهی تاکنون مورد نظر محققین بوده است، اما مشکلات آموزش ادبیات از این حیث مغفول مانده است. برای آسیب شناسی آموزش ادبیات فرانسه در دانشگاه باید از سه منظر استاد، دانشجو و مواد درسی بررسی ها صورت بگیرد. در این پژوهش برآنیم که با کمک تحقیقات میدانی و پرسشنامه مشکلات پیش روی دانشجویان زبان و ادبیات فرانسه در کلاس های ادبیات را از منظر مواد درسی تعیین شده از سوی وزارت علوم تحقیقات و فناوری در قالب سرفصل دروس مورد بررسی قرار دهیم و بتوانیم با واکاوی دقیق سرفصل های به کارگرفته در دانشگاه های مختلف به نقاط ضعف و قوت آن پرداخته و البته در این پژوهش نظرات دانشجویان، مورد استناد ما برای رسیدن به نتیجه گیری است. هدف ما از نگارش این تحقیق برداشتن گامی در راستای حل مشکلات بخش زیادی از دانشجویان پذیرفته شده در این رشته تحصیلی و ارایه راه کارهایی برای رفع بخشی از این مشکلات است.
کلید واژگان: آسیب شناسی, آموزش ادبیات, سرفصل, رشته زبان و ادبیات فرانسهThe presence of the French language in Iran dates back to the Safavid period and teaching of the language officially dates back to 1936 in Iranian universities. University of Tehran was the first university in Iran that had a course of French language and literature. Currently, Universities of Tehran, Mashhad, Isfahan, Tabriz, Ahvaz, Sabzevar, Shiraz, Hamedan, and Yazd accept students at BA, MA, and PhD level interested in French translation, teaching and literature. French language and literature has the highest number of applicants at BA level, and Islamic Azad University has the biggest share. Many researchers have studied problems of French language students in phonology, grammar, writing, and oral production, but the challenges of teaching literature is underresearched. To this end researches should be conducted from three perspectives: professors, students and curriculum. In this research, through observation and questionnaire students perspectives regarding curriculum set by the Ministry of Science, Research and Technology were examined. Then strengths and weaknesses of the topics used in different universities were analyzed. The purpose of this study was to take a step towards solving the problems of a large part of the students accepted in this study and to provide solutions to solve some of these problems.
Keywords: pathologie, Literature Education, Topic, French Language, Literature -
کارگران زیربنای مهم یک جامعه محسوب می شوند چرا که به لطف نیروی کار آن ها، حیات به جامعه برمی گردد و جامعه را به پیش می-برد. این طبقه اجتماعی که بخش عظیمی از جمعیت کشورها را به خود اختصاص می دهند همواره با مشکلات عدیده معیشتی، حقوقی و اجتماعی مواجه است. در هر عصری شاهد اعتراض به شرایط سخت زندگی از سوی کارگران هستیم. مهم ترین جنبش های کارگری جهان،در زمان انقلاب ژوئن 1848 پاریس است که در نهایت به تشکیل اولین حکومت کمون کارگری سال 1871 پاریس منجر شد و سپس انقلاب اکتبر 1917 روسیه را شاهد یم. این جنبش ها در ادبیات کشورها نیز نمود یافته است و نویسندگان واقع گرا، که به مسائل طبقه کارگر علاقمند بودند، به انعکاس این وقایع پرداخته اند. امیل زولا از اولین و بزرگ ترین نویسندگانی بود که از خلال ژرمینال به زندگی کارگران معدن پرداخت. در ایران نیز علی اشرف درویشیان از نویسندگانی بود که با سال های ابری زندگی کارگری را به رشته تحریر درآورد. این تحقیق می کوشد تا با بررسی ژانر ادبیات کارگری به عنوان یک جزء مرتبط با کل ادبیات، انعکاس جنبش ها و حق طلبی های این قشر را در رمان فرانسه و فارسی از خلال ژرمینال و سال های ابری روشن سازد و دریابد بر کدام یک از مولفه های ادبیات کارگری در این آثار تاکید بیشتری شده است.
کلید واژگان: جنبشهای پرولتاری, ژانر کارگری, ادبیات تطبیقی, ژرمینال, سالهای ابریWorkers are the basis of every society because that is their efforts which push every society forward. This social class, which makes up a large proportion of the population in every country, has always been faced with a lot of livelihood, legal and social problems. In every periods of the history, we are witnessing the protest of a number of workers against their hard conditions. The most important workers movement around the world is the one occurred in French Revolution of 1848 which leads to the Formation of the First Government of the Labor Commune in 1871 in Paris, then another revolution of the same manner in 1917 in Russia. Such revolutions realized in the literature of the countries. Realistic writers who were interested in workers' problems have tried to reflect such events. Emil Zola was the greatest writer who reacted effectively in his Germinal work and affected the literature of other countries. In Iran, Ali Ashraf Darvishan reacted on workers movements by creating Salhaye Abri. In the present paper, the researcher is trying to investigate The genre of labor literature as a component of the whole literature in order to put light on the effect of such workers movements on literature. Additionally, in this paper, it is revealed what aspects of such movements have been attended in Iran and French's great writers, namely Emil Zola and Ali Ashraf Darvishian.
Keywords: Proletarian Movements, Labour Genre, Comparative Literature, Germinal, Salhaye Abri -
آلودگی ناشی از انتشار گاز های گلخانه ای یکی از مهم ترین مسائل زیست محیطی جهان امروز است. در این میان گاز دی اکسیدکربن ناشی از احتراق سوخت های فسیلی، بیشترین سهم را از انتشار گازهای گلخانه ای به خود اختصاص می دهد. طی سال های 1380 تا 1393، بخش صنعت ایران با داشتن سهمی به طور متوسط حدود 1/16 درصد، نقش بسزایی در انتشار دی اکسیدکربن در بین کل بخش های مصرف کننده انرژی کشور داشته است. در این میان سهم شهرهای بزرگ و کلان شهرها در آلودگی هوا که بخش اعظمی از صنایع را در خود جای داده اند به مراتب بیشتر است. استان آذربایجان شرقی با تمرکز صنایع تولید ماشین آلات و تجهیزات، یکی از قطب های صنعتی کشور به شمار رفته و از جمله استان های با سطح آلودگی بالا می باشد. به منظور کاهش انتشار دی اکسید کربن در استان، شناخت عوامل موثر بر تغییرات انتشار آن ضروری می باشد. بر همین اساس در مطالعه حاضر، انتشار دی اکسید کربن در زیربخش های صنعتی استان آذربایجان شرقی طی دوره زمانی 1393 ? 1380، به پنج عامل اثر فعالیت، اثر ساختاری، اثر شدت انرژی، اثر ترکیب سوخت و اثر ضریب انتشار تجزیه می شود و با استفاده از روش LMDI، اثر تغییر در هر یک از این عوامل بر تغییرات انتشار دی اکسید کربن مورد بررسی قرار می گیرد. نتایج حاصله نشان می دهد که تغییرات در اثر فعالیت و اثر ضریب انتشار به ترتیب بیشترین اثر را بر رشد انتشار دی اکسید کربن زیربخش های صنعتی استان داشته اند. در نقطه مقابل، تغییرات اثر شدت انرژی، اثر ساختاری و اثر ترکیب سوخت عوامل اصلی کاهش انتشار دی اکسید کربن بوده اند.کلید واژگان: تحلیل تجزیه شاخص, انتشار دی اکسید کربن, زیر بخش های صنعتی, روش LMDI, استان آذربایجان شرقی, ایرانToday, air pollution caused by greenhouse gas emissions is one of the most important environmental issues in the world. Carbon dioxide has the greatest share in greenhouse gas emissions. In Iran, the industry sector plays a major role in carbon dioxide emissions, with around average of 16/1 percent, during the 2000s. Some areas like metropolises and industrialized provinces have a great share in air pollution, because of their industry concentration. East Azarbayjan province is one the industrialized and polluted provinces of Iran. In order to reduce the emissions of greenhouse gases such as carbon dioxide, the recognition of influencing factors of emissions of such gases is required. Accordingly, in this study the carbon dioxide emissions of manufacturing industries in East Azerbayjan province is decomposed to activity, structure, energy intensity, fuel mix and emission factors, for the period 2001-2014. The results indicate that the changes in the activity level and emission factors are the major factors of increasing carbon dioxide emissions in East Azarbayjan province, respectively. In contrast, changes in energy intensity, the structure and fuel mix factors played roles in reducing carbon dioxide emissions.Keywords: Index Decomposition analysis, Carbon Dioxide emissions, Manufacturing industries, LMDI method, East Azarbayjan province, Iran
-
BackgroundStiff person syndrome (SPS) is a rare neurological disease resulting in stiffness and spasm of muscles. It initially affects the axial muscles and then spread to limb muscles. Emotional stress exacerbated the symptoms and signs of the disease. The pathophysiology of the disease is caused by the decreased level of the glutamic acid decarboxylase (GAD) activity due to an autoantibody against GAD that decreases the level of gamma-aminobutyric acid (GABA). In this paper, we present a case of atypical presentation of SPS with lower limb stiffness misdiagnosed as conversion disorder.Case PresentationWe report a patient with atypical presentation of SPS with lower limb stiffness and gait disorder misdiagnosed as conversion disorder for a year. Her antithyroid peroxidase antibody (anti-TPO Ab) level was 75 IU (normal value: 034 IU). Intravenous immunoglobulin (IVIG) was administered (2gr/kg, 5 days) for the patient that showed significant improvement in the follow-up visit.ConclusionIt is essential that in any patient with bizarre gait disorder and suspicious to conversion disorder due to the reversibility of symptoms, SPS and other movement disorder should be considered.Keywords: Stiff person syndrome, gait disorder, conversion disorder
-
ObjectivePolycystic ovary syndrome (PCOS) is one of the most common endocrine disorders in women. Metformin is a biguanide commonly used to improve PCOS symptoms. Effect of metformin on the levels of serum homocysteine (Hcy) in PCOS women is unclear. The aim of this study is evaluating the effect of metformin administration on serum Hcy levels and metabolic parameters of PCOS patients.Materials And MethodsThirty three patients with PCOS were enrolled in this study who were selected randomly. All patients received metformin from the fifth day of menstrual cycle at a dose of 850 mg (one tablet daily) for 3 months. Body mass index, Triglycerides, total cholesterol, high-density lipoprotein cholesterol (HDL-C), low-density lipoprotein cholesterol (LDL-C), fasting blood sugar and homocysteine levels were recorded at entry into the study and after 3 months treatment.ResultsBMI, plasma Homocysteine concentrations and fasting blood sugar levels were significantly (pConclusionTreatment with metformin in PCOS women may lead to beneficial effects in terms of BMI, plasma homocysteine concentrations and fasting blood sugar with no remarkable effect on lipid profile.Keywords: Metformin, Homocysteine, Polycystic Ovary Syndrome, Metabolic Parameters
-
مجله بررسی های حسابداری، پیاپی 9 (زمستان 1394)، صص 109 -124هدف این پژوهش بررسی تاثیر سوگیری ادراک استفادهکنندگان صورت های مالی بر ارزیابی تصمیمات حسابرس میباشد. در این پژوهش، نمونهای از حسابرسان و استفادهکنندگان صورتهای مالی شامل دانشجویان حسابداری، سرمایهگذاران و اعتباردهندگان (مدیران و کارشناسان بخش اعتبارات بانکها)ی ایران در بازه زمانی 1392-1393 مورد پرسش قرار گرفته و ارزیابی آنها از تصمیمات حسابرسان در شرایط متفاوت آزمون شد. این تحقیق از نوع نیمه تجربی و روش آن علی- مقایسهای است. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه، و برای آزمون فرضیه ها از آزمون t دو نمونه مستقل و وی کرامر استفاده شده است. تعداد اعضای جامعه نامحدود و تعداد نمونه 300 نفر به روش نمونه گیری در دسترس، و تعداد پاسخ های کامل دریافت شده که قابل استفاده در تجزیه و تحلیل های تحقیق باشد، 149 مورد است. نتایج نشان میدهد که همه گروه های آزمون اعم از حسابرسان و غیرحسابرسان در ارزیابی تصمیمات حسابرسان دچار سوگیری ادراک هستند و اخبار مثبت (خوشایند) و منفی (ناخوشایند) مربوط به وقایع پس از تاریخ گزارش حسابرسی، بر ارزیابی و قضاوت آنان نسبت به تصمیمات حسابرس تاثیر دارد.کلید واژگان: سوگیری ادراک, گزارش حسابرسی, تصمیمات حسابرس, ارزیابی عملکرد حسابرسWith the evolving new information about the events happening after the date of audit reports, some people unfairly change their judgment about the auditors decisions. It is called hindsight bias; the influences of the outcomes on the previously made decisions. This paper examines the hindsight bias of the users of audit reports in Iran. Data were collected through a two-step standard questionnaire during 2015. A number of 300 of auditors and non-auditors (including accounting students, investors, bankers ) from an unlimited society entered the study as the research available sample, from which just only 149 participants completed the research process. T-Test and Cramer's V Coefficient tools are applied in analyzing the research hypotheses. The study concludes that not only non-auditors but also the auditors (as professional audiences of audit reports) who are engaged in evaluating and judging the audit reports have shown hindsight bias. That is, all good (positive) and bad (negative) news about the outcome of auditors reports influences the judgment of the audit reports users.Keywords: Hindsight bias, Audit report, Evaluating auditor's performance, Auditor's decisions
-
ارزیابی عملکرد تیر کامپوزیتی با مقطع Hat-Shape و دال مسلح بتنی به روش اجزای محدود و آنالیز پارامترهااکثر تیرهای مورد استفاده در پل ها از نوع بتن مسلح بوده که وزن زیادی داشته، مقاومت شان در قبال خوردگی تا حدودی پائین بوده و امکان اجرای آن ها به صورت پیش ساخته وجود ندارد. برای از بین بردن ضعف تیرهای بتن مسلح راه حل های مختلفی ارائه شده که یکی از آن ها استفاده از سیستم ترکیبی متشکل از مصالح متداول نظیر بتن و فولاد به همراه صفحات FRP می باشد که تحت عنوان تیرهای کامپوزیتی نیز شناخته می شود. تحقیق حاضر به بررسی تیر کامپوزیتی متشکل از مقطع Hat-Shape و دال بتنی اختصاص یافته است. با استفاده از روش اجزا محدود و تحلیل استاتیکی غیرخطی رفتار این تیر مورد ارزیابی قرار گرفته و با نتایج آزمایشگاهی موجود مقایسه و پس از حصول اطمینان از صحت مدل سازی تیر کامپوزیتی، تغییر پارامترهای مختلف نظیر به کارگیری فولاد در دال بتنی، تغییر زاویه جان مقطع Hat-Shape، مقایسه عملکرد تیر کامپوزیتی با تیر بتن مسلح، تغییر جنس مقطع Hat-Shape و صفحه GFRP به فولاد و آلومینیوم صورت پذیرفته است. نتایج حاصل از مطالعات عددی نشان می دهد که رفتار این نوع از تیرهای کامپوزیتی را می توان بدون انجام آزمایش های هزینه بر و به کمک روش های عددی برآورد نمود. مسلح نمودن دال بتنی سبب ارتقاء ظرفیت باربری تیر کامپوزیتی به میزان 45 درصد شده است. تغییر زاویه جان مقطع Hat-Shape تاثیر چندانی بر عملکرد تیر نداشته و تغییر جنس مصالح از GFRP به آلومینیوم سبب افزایش نسبت ظرفیت باربری به وزن سازه به میزان 51 درصد شده است.
اکثر تیرهای مورد استفاده در پل ها از نوع بتن مسلح بوده که وزن زیادی داشته، مقاومت شان در قبال خوردگی تا حدودی پائین بوده و امکان اجرای آن ها به صورت پیش ساخته وجود ندارد. برای از بین بردن ضعف تیرهای بتن مسلح راه حل های مختلفی ارائه شده که یکی از آن ها استفاده از سیستم ترکیبی متشکل از مصالح متداول نظیر بتن و فولاد به همراه صفحات FRP می باشد که تحت عنوان تیرهای کامپوزیتی نیز شناخته می شود. تحقیق حاضر به بررسی تیر کامپوزیتی متشکل از مقطع Hat-Shape و دال بتنی اختصاص یافته است. با استفاده از روش اجزا محدود و تحلیل استاتیکی غیرخطی رفتار این تیر مورد ارزیابی قرار گرفته و با نتایج آزمایشگاهی موجود مقایسه و پس از حصول اطمینان از صحت مدل سازی تیر کامپوزیتی، تغییر پارامترهای مختلف نظیر به کارگیری فولاد در دال بتنی، تغییر زاویه جان مقطع Hat-Shape، مقایسه عملکرد تیر کامپوزیتی با تیر بتن مسلح، تغییر جنس مقطع Hat-Shape و صفحه GFRP به فولاد و آلومینیوم صورت پذیرفته است. نتایج حاصل از مطالعات عددی نشان می دهد که رفتار این نوع از تیرهای کامپوزیتی را می توان بدون انجام آزمایش های هزینه بر و به کمک روش های عددی برآورد نمود. مسلح نمودن دال بتنی سبب ارتقاء ظرفیت باربری تیر کامپوزیتی به میزان 45 درصد شده است. تغییر زاویه جان مقطع Hat-Shape تاثیر چندانی بر عملکرد تیر نداشته و تغییر جنس مصالح از GFRP به آلومینیوم سبب افزایش نسبت ظرفیت باربری به وزن سازه به میزان 51 درصد شده است.کلید واژگان: تیر کامپوزیتی, مقطع Hat, Shape, روش اجزای محدود غیرخطی, مقاطع FRPMost of ordinary bridge decks are made of reinforced concrete and often deteriorate at a rapid rate in rough operational environments. The rapid deterioration of the deck often impacts other critical components of the bridge. Another disadvantage of the concrete deck is its increased weight in long-span bridges. Therefore, it is essential to examine new materials and innovative designs using hybrid system consisting conventional materials such as concrete and steel with FRP plates which is also known as composite deck. Since these decks are relatively new so it would be useful to evaluate their performances in more details. The present study is dedicated to Hat-Shape composite beam with concrete slab. The structural performance of deck was evaluated by nonlinear finite element method and numerical results have been compared with published experimental results where possible. After ensuring the validity of numerical modeling of composite deck, parametric studies has been done; such as using steel rebar in concrete slab, changing the angle of webs of Hat-Shape Section, modeling RC sections to match strength and stiffness of Hat-Shape composite beam and altering the GFRP Material into steel and aluminum. It was found that the behavior of this type of composite beams can be considered with numerical methods without executing costly experiments. Using rebar in concrete slab can increase ultimate load capacity of composite beam by 45 %. Also strength-to- weight ratio of the beam increased by changing the GFRP Material to aluminum by 51%.Keywords: Composite beam, FRP, Hat, Shape, Nonlinear finite element analysis, FRP Sections -
Introduction
Children are more risk‑prone group of the population and low birth weight (LBW) is the leading cause of newborns’ mortality and morbidity. LBW is defined as child’s birth weight lower than 2500 g. Many maternal and fetal factors are determined as risk factors of LBW. This study tries to detect related factors to LBW and effect of them on children’s growth pattern up to sixth month of life in Health centers of Urmia city, Iran.
Materials and MethodsA cross‑sectional study was carried out in Urmia city using registered data from mothers` documents. All related data such age and weight of infants, mothers’ age, gestational age (GA) at the time of delivery, time gap between two pregnancies, past history of abortion, prenatal care history, systemic and underlying diseases, hemoglobin of mothers during pregnancy, and pattern of infant’s growth up to sixth month of age were registered in a questionnaire. All registered data were transferred to SPSS 15 software and analyzed.
ResultsMean ± SD of birth weight was 3071 ± 625.66 g. There was a significant relationship between birth weight and mother’s age (P < 0.001) and weight (P < 0.001). Children of mothers younger than 18 years had much birth weights. There was a significant relationship between birth weight and GA during delivery (P < 0.001). Children of preterm labor had lower birth weights. In twins, LBW was more prevalent (P < 0.001).
ConclusionOur results show that LBW is related to multiple causes and that most of them are preventable with educational programs and also strict and regular prenatal care. Decreasing incidence of LBW children can be achieved by cooperation between different parts of health and clinical systems.
Keywords: Children, growth pattern, low birth weight -
طراحی عرشه ی پل ها به منظور حفظ مقاومت، دوام و پایایی در طول عمر مفید آن ها از چالش های فراروی مهندسان سازه به حساب می آید. برای فائق شدن بر این چالش ها راه حل های مختلفی ارائه گردیده است که یکی از آن ها استفاده از سیستم ترکیبی متشکل از مصالح متداول نظیر بتن و فولاد به همراه صفحات FRP می باشد که تحت عنوان عرشه های کامپوزیتی نیز شناخته می شود. از آن جایی که این عرشه ها نسبتا جدید است عملکرد آن ها برای حالت های مختلف کاملا شناخته شده نمی باشد. تحقیق حاضر به بررسی عرشه ی کامپوزیتی متشکل از هسته ی فولادی و صفحات GFRP اختصاص یافته است. عرشه ی مورد بررسی شامل لایه های فوقانی و تحتانی از جنس GFRP و چندین جعبه ی سلولی فولادی در مرکز است. با استفاده از روش اجزای محدود و تحلیل استاتیکی غیرخطی رفتار این عرشه ها مورد ارزیابی قرار گرفته است در وهله ی اول با نتایج آزمایشگاهی موجود مقایسه و پس از اطمینان از صحت مدل سازی عرشه ی کامپوزیتی، تغییر پارامترهای مختلف نظیر ابعاد هندسی، شکل هسته ی فولادی و خواص مکانیکی مصالح صورت پذیرفته است. نتایج نشان می دهد که الگوی گسیختگی عرشه ی مورد مطالعه به دلیل تسلیم هسته ی فولادی، نسبت به عرشه های ساخته شده از FRP مطلوب تر است و با افزایش ضخامت و تغییر هندسه ی هسته ی فولادی، می توان ظرفیت باربری عرشه را افزایش داد. هم چنین افزایش مدول الاستیسیته ی لایه ی Grid که بیشترین ضخامت را در بین لایه های GFRP دارد، سبب افزایش ظرفیت باربری عرشه می گردد.
کلید واژگان: عرشه کامپوزیتی, FRP, هسته فولادی, سیستم شبکه ای, روش اجزاء محدودDesign of bridge deck with long-term strength، durability and permanence is a significant interest for engineers. One applicable solution to this challenge could be via using hybrid system consisting of conventional materials such as concrete and steel with FRP plates which is also known as composite deck. Since these deck are relatively new so their performance is not completely known. The present study is dedicated to composite deck consists of a steel core and GFRP plates. This composite sandwich bridge deck system is composed of wrapped hybrid core of GFRP grid and multiple steel box cells with upper and lower GFRP facings. The structural performance of deck was evaluated by nonlinear finite element method and numerical results have been compared with available experimental results where possible. After ensuring the validity of numerical modeling of composite deck، parametric studies such as change in geometry، steel core shape and mechanical properties of materials have been done. It was found that failure mode of the proposed hybrid deck was more favorable because of the yielding of the steel tube when compared with that of absolute GFRP decks. Increasing the thickness and changing the steel core geometry can improve the ultimate load capacity of the deck. The grid layer has the maximum thickness among the GFRP layers and therefore ultimate load capacity of the deck enhanced by increase the elastic modulus of grid layer.
Keywords: Composite bridge decks, FRP, Steel core, Grid system, Finite element method -
ادبیات تطبیقی را با دو مکتب فرانسوی و مکتب آمریکایی می شناسیم. از دیدگاه مکتب فرانسوی، ادبیات تطبیقی شاخه ای از تاریخ ادبیات است که به بررسی روابط تاریخی در میان دو یا چند ادبیات ملی می پردازد و در مکتب آمریکایی، ادبیات تطبیقی پژوهشی بینارشته ای است که به مقایسه ادبیات ملت ها با یکدیگر و بررسی رابطه ادبیات با سایر رشته های علوم انسانی و هنرهای زیبا می پردازد. در مکتب فرانسوی، ادبیات تطبیقی حوزه های متعددی را بررسی می کند؛ اما این تنوع در حوزه های مطالعاتی مکتب آمریکایی زیاد است. مهم ترین محور این مطالعات در حوزه بینامتنیت است. می توان بینامتنیت را به عنوان یکی از ارکان مطالعات فرهنگی به شمار آورد. در این مجال، ابتدا گذری به ادبیات تطبیقی خواهیم داشت و سپس، تعاریفی درباره بینامتنیت ارائه می دهیم و در انتها، نمایشنامه «کرگدن» اثر اوژن یونسکو و فیلمنامه «گاو» اثر غلامحسین ساعدی را از منظر رویکرد بینامتنیت، با تاکید بر نقش ادبیات تطبیقی بررسی می کنیم. فرضیه ای که در مقاله حاضر آن را بررسی می کنیم این است که پژوهش بینامتنی، پژوهشی در ادبیات تطبیقی به شمار می آید
کلید واژگان: ادبیات تطبیقی, بینارشته ای, بینامتنیت, فیلمنامه گاو, نمایشنامه کرگدنComparative literature is known with French and American schools. From the French School perspective، comparative literature is a branch of literary history and studies historical relations between two or more national literatures. In the American School، comparative literature is an interdisciplinary study that compares national literatures and the relations between literature، humanities and fine arts. Comparative literature in the French School studies different areas but this variety in studying different areas is doubled in the American School. The most important topic in these studies is in the intertextual area. Intertextual study can be regarded as one of the important members of cultural studies. In this study، first we investigated comparative literature and then some definitions of intertextuality and finally we studied “the Rhinoceros” play by Eugene Ionesco and “the Cow” script by Gholamhosein Saedi from an intertextual perspective، with an emphasis on the role of comparative literature. In this article، intertextual study is considered as a kind of comparative study.
Keywords: comparative literature, intercultural studies, intertextuality, the Cow', the Rhinoceros'
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.