به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب

eshagh hashemi

  • علی بنی هاشم راد، مهدی غلامی، شادی ثقفی خادم، سید اسحاق هاشمی، نرگس شاهرخی، عبدالله جوان رشید، علی لبافچی*
    مقدمه

    بیماری پریودنتال یک بیماری التهابی بافت های حمایت کننده دندان است که توسط میکروارگانیسم های خاص ایجاد شده و منجر به تخریب پیش رونده لیگامان پریودنتال PDL (Periodontal Ligament) و استخوان آلویول همراه با تشکیل پاکت یا تحلیل لثه و یا هر دو می شود. امروزه از بزاق به عنوان یک مایع تشخیصی در پزشکی و دندانپزشکی استفاده شده و فرآورده های آن (همچون آنزیم ها، ایمنوگلوبین ها، هورمون ها و فرآورده های باکتریایی) می تواند نشان دهنده بیماری های پریودنتال باشد. در این ارتباط، مطالعه حاضر با هدف اندازه گیری آنزیم LDH (Lactic Dehydrogenase) در بزاق بیماران مبتلا به پریودنتیت مزمن مراجعه کننده به بخش بیماری های لثه دانشکده دندانپزشکی مشهد پیش از درمان و مقایسه آن با مقادیر پس از درمان انجام شد.

    مواد و روش ها

    این مطالعه در ارتباط با بیماران مراجعه کننده به بخش پریودانتیکس دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد در سال 1394 انجام شد. پژوهش حاضر یک مطالعه مداخله ای به صورت مبتنی بر هدف می باشد. پس از ارایه فراخوان، نمونه گیری از 30 بیمار صورت گرفت. میزان Attachment lossبه صورت پاکت با عمق 6-4میلی متر به عنوان معیار ورود به پژوهش در نظر گرفته شد و حتی المقدور از نظر کنترل پلاک یکسان انتخاب گردید. نمونه های بزاق بیماران مبتلا به پریودنتیت متوسط قبل از درمان فاز یک (Scaling & Root Planning و آموزش بهداشت) و چهار هفته پس از درمان تهیه شد. حدود 3 میلی متر از بزاق کامل تحریک نشده به کمک  Spittingmethod از هر نفر جمع آوری گردید و بلافاصله داخل میکروتیوبی با دمای 20- درجه قرار گرفت و به آزمایشگاهی با دمای 80- درجه انتقال یافت. پیش از شروع کار، دمای تمام نمونه ها به دمای اتاق رسید و نمونه ها به مدت 5 دقیقه با سرعت 3000 دور در دقیقه سانتریفیوژ شدند. از مایع شفاف رویی جهت آنالیز میزان LDH استفاده گردید. داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و آزمون t تحلیل شدند.

    یافته ها

    یافته ها نشان دادند که میانگین سطح LDH بیماران قبل از درمان 8/57±1484 و میانگین آن پس از درمان 4/25±1112 میکروگرم بر لیتر بوده است. سطح LDH بزاق بیماران قبل و بعد از درمان تفاوت معناداری با یکدیگر داشت (01/0=p).

    نتیجه گیری

    نتایج نشان دادند که سطح آنزیم  LDH به طورقابل ملاحظه ای دربزاق بیماران پریودنتال قبل از درمان نسبت به پس از درمان بالاتربودکه این خودناشی ازفرایندهای پاتولوژیکی می باشدکه دربافت پریودنتال اتفاق افتاده ومنجر به آزادسازی این آنزیم های درون سلولی شده است.

    کلید واژگان: پریودنتیت مزمن, لاکتات دهیدروژناز, بزاق
    Ali Banihashem, Mahdi Gholami, Shadi Saghafi Khadem, Eshagh Hashemi, Narges Shahrokhi, Abdollah Javan Rashid, Ali Labafchi *
    Introduction

    Periodontal disease is an inflammatory disease of the tissues supporting the teeth caused by certain microorganisms and can lead to progressive erosion of the Periodontal Ligament and alveolar bone followed by pocket formation and/or gingival recession. Nowadays, saliva is utilized as a diagnostic fluid in medicine and dentistry. The enzymes, immunoglobulin, hormones, and bacterial products of the saliva can be indicators of a periodontal disease. The present study aimed to measure and compare the Lactic Dehydrogenase (LDH) enzyme in the saliva of the patients with chronic periodontitis who referred to the Periodontal Department, School of Dentistry, Mashhad, Iran, before and after the treatment.

    Materials and Methods

    The population of this interventional study included the patients who referred to the Periodontal Department, School of Dentistry, Mashhad, Iran. This study was conducted on 30 patients, and the inclusion criterion was pocket attachment loss with a depth of 3-5 mm. The patients were matched regarding the plaque selection. The saliva samples of the patients with moderate periodontitis were collected before phase-1 treatment (i.e., scaling, root planning, and health education) and 4 weeks after treatment. Approximately, 3mL unstimulated whole saliva was collected from each participant using the Spitting method, placed immediately in micro tubes, stored at -20ºC, and transferred to a laboratory to be kept at -80ºC. Once the sample temperature reached room temperature, they were centrifuged at 3000g for 5min. The supernatant clear liquid was used for LDH analysis. The data were analyzed in SPSS software through t-test.

    Results

    The results showed that the mean values of LDH level were 8.57±1484 and 4.25±1112 mg/l before and after the treatment, respectively. Moreover, there was a significant difference before and after the treatment regarding the LDH level of saliva (P=0.01).

    Conclusion

    The results of this study showed that LDH enzyme levels were higher considerably in the saliva of patients with a periodontal disease before treatment, compared to post-treatment. This is due to the pathological processes that occur in periodontal tissues leading to the release of intracellular enzymes.

    Keywords: chronic periodontitis, Lactate Dehydrogenase, Saliva
  • اسحاق هاشمی، علیرضا صفاهیه، محمد علی سالاری علی آبادی، کمال غانمی
    در این مطالعه غلظت جیوه در آب، رسوب و پلانکتون در خور موسی بررسی گردید. نمونه برداری با جمع آوری 9 نمونه آب و رسوب در هر خور و مجموعا 45 نمونه از کل خوریات انجام گردید. نمونه برداری از فیتوپلانکتون و زئوپلانکتون ها به ترتیب با استفاده از تور 20 و 300میکرون در هر خور انجام گرفت. پس از عملیات آزمایشگاهی غلظت جیوه به روش بخار سرد با استفاده از دستگاه جذب اتمی اندازه گیری شد نتایج نشان داد که سطح غلظت جیوه دامنه ای 82/0 ± 39/4 تا 14/2 ± 66/11 میکروگرم بر لیتر در آب و 03/0 ± 26/0تا 04/0 ± 76/0میکروگرم بر گرم وزن خشک در رسوب داشت . همچنین دامنه غلظت جیوه 01/0 ± 02/0تا 01/0 ± 17/0 در فیتوپلانکتون و 01/0 ± 10/0تا 07/0 ± 47/0 میکروگرم بر گرم برای زئوپلانکتون ها اندازه گیری گردید. بررسی همبستگی بین عوامل نشان داد که بین غلظت جیوه در فیتوپلانکتون و زئوپلانکتون همبستگی معنی دار و مثبتی (P<0.05) وجود دارد. که با افزایش جیوه در فیتوپلانکتون غلظت جیوه در زئوپلانکتون نیز افزایش می یابد. با توجه به سمیت بالای جیوه، امکان تجمع زیستی و بزرگنمایی زیستی در بدن موجودات آبزی و وجود آلودگی در خور موسی پایش مداوم و منظم این محدوده آبی برای اطمینان از سلامتی اکوسیستم ضروری است. به همین جهت در این مطالعه به منظور آگاهی از میزان جیوه در سطوح پایین غذایی ، غلظت این ماده شیمیایی در آب، رسوب و پلانکتون در منطقه خور موسی سنجش گردید.
    کلید واژگان: پایش زیستی, فیتوپلانکتون, زئوپلانکتون, جیوه, خورموسی
    eshagh hashemi, alireza safahieh, Mohammad Ali Salari AliAbadi, Kamal Ganemi
    In the study, the mercury concentrations in water, sediment and plankton in Khor Musa was investigated. The 9 samples of water and sediment were collected from each estuary and a total of 45 samples were taken. Sampling of phytoplankton and zooplankton was collected by net of 20 and 300 µm, respectively. After the concentrations of mercury by cold vapour method was measured using atomic absorption. The results showed that mercury concentrations range from 4.39±0.82 (mean±SE) to 11.66±2.14 µg/L in water and 0.26±0.03 to 0.76±0.04 µg/g of dry weight in sediments. The mercury concentrations 0.02±0.01 To 0.17±0.01 on phytoplankton and 0.10±0.01 to 0.47±0.07 µg/g for zooplankton were measured. The correlation factors showed that mercury concentrations in phytoplankton and zooplankton had significant positive correlation (P <0.05). With the mercury rising mercury concentrations in zooplankton increases in phytoplankton due to the high toxicity of mercury, the possibility of bioaccumulation and bio-magnification in the aquatic organisms and contamination of the waters in the estuary Moses regular monitoring is essential to ensure the health of ecosystems. Therefore, in this study to determine the amount of mercury in low levels of the food, chemical concentrations in water, sediments and plankton were measured in the estuary area of Khor Musa.
    Keywords: Biomonitoring, Phytoplankton Zooplanktons, Mercury, Khor Musa
  • اسحاق هاشمی *، علیرضا صفاهیه، علیرضا نصوری
    در این مطالعه غلظت فلزات سنگین (جیوه، روی، مس، کادمیوم و سرب) در بافت پر، محتویات و پوسته تخم پرنده کاکایی صورتی در خور موسی سنجش گردید. بدین منظور 15 عدد کاکایی صورتی و 20 عدد تخم پرنده مذکور در بهار 92 از خورموسی جمع آوری گردیدند. پس از خشک کردن و هضم نمونه ها غلظت جیوه آنها به وسیله دستگاه جذب اتمی با روش بخار سرد اندازه گیری شد. همچنین غلظت بقیه فلزات سنگین با استفاده از دستگاه جذب اتمی سنجش گردید. به طور کلی به جز فلز سرب تمامی فلزات سنگین در بافت پر نسبت به محتویات و پوسته تخم از غلظت بالاتری برخوردار بودند. مقادیر غلظت فلزات یافت شده در بافت پر به ترتیب روی> جیوه> مس> سرب> کادمیوم بود. همچنین در محتویات تخم به صورت روی> مس> جیوه> سرب> کادمیوم و در پوسته تخم سرب> روی> مس> کادمیوم> جیوه بود. مقایسه نتایج این مطالعه با استانداردهای سازمان بهداشت جهانی نشان داد که میزان جیوه در پر و تخم کاکایی صورتی بالاتر از استانداردهای مذکور است. سطح بالای جیوه در پر و تخم پرنده احتمالا می تواند ناشی از وجود منابع جیوه نظیر صنایع پتروشیمی در منطقه باشد.
    کلید واژگان: فلزات سنگین, جیوه, پر و تخم, کاکایی صورتی, خورموسی
    Eshagh Hashemi *, Alireza Safahieh, Alireza Nasoori
    In this study, the levels of heavy metals concentration (mercury, zinc, copper, cadmium and lead) were measured in the feathers, egg contents and eggshells of Larus genei from Musa Estuary. For this purpose, twenty eggs and fifteen Larus genei were collected at the locations during 2013. To do the process, after drying and digestion of samples, the concentration of mercury in samples was measured by cold vapor. In general, except for Pb, the level of whole metals in feathers was higher than egg contents and eggshells. The metal concentrations in feathers were according to the following order Zn> Hg > Cu > Pb> Cd, in egg contents were Zn> Cu > Hg > Pb> Cd and in eggshells were Pb > Zn > Cu > Cd > Hg. Also, comparing our results with the standard of World Health Organization, we found that mercury levels in in feathers and eggs of Larus genei were flying above mentioned standards. High accumulation of mercury in the feathers and eggs has likely originated from mercury sources such as petrochemical plants.
    Keywords: Heavy metals, Mercury, Feathers, eggs, Larus genei, Musa Estuary
  • اسحاق هاشمی*، محمدعلی سالاری علی آبادی، علیرضا صفاهیه، کمال غانمی
    زمینه و هدف
    فلزات سنگین، ساختار های پایداری هستند که بخش عمده ای از آلاینده های وارد شده به آب های ساحلی را تشکیل می دهند. از آنجا که این عناصر قابلیت تجزیه زیستی ندارند، افزایش غلظت آن ها در محیط زیست دریا می تواند زیان هایی برای سلامت موجودات زنده در بر داشته باشند. در این مطالعه سطح فلزات سنگین (جیوه، روی، مس، کادمیوم و سرب) در بافت های کبد و ماهیچه گربه کوسه لکه دار در خور موسی سنجش گردید..
    روش بررسی
    نمونه ها جهت خشک شدن به مدت 48 ساعت در داخل آون با دمای 50 درجه سانتی گراد قرار داده شدند تا به وزن ثابت برسند. حدود یک گرم از هر بافت خشک شده توسط ترازوی دیجیتال با دقت 001/0 گرم توزین شده و به لوله های شیشه ای انتقال یافت. سپس 10 میلی لیتر مخلوط اسید نیتریک 65 و اسید سولفوریک با نسبت 1:2 تهیه شده از کارخانه مرک آلمان به آن ها افزوده شد. پس از خشک کردن و هضم نمونه ها غلظت جیوه آنها به وسیله دستگاه جذب اتمی با روش بخار سرد اندازه گیری شد. همچنین غلظت بقیه فلزات سنگین با استفاده از دستگاه جذب اتمی سنجش گردید.
    یافته ها
    به طور کلی غلظت کلیه فلزات در کبد بیش از ماهیچه بود. ترتیب غلظت فلزات در بافت های کبد روی> مس> جیوه> سرب> کادمیوم و در بافت ماهیچه روی> جیوه> مس می باشد. در بافت ماهیچه غلظت فلزات کادمیوم و سرب زیر حد تشخیص دستگاه بود. مقایسه غلظت فلزات سنگین در بافت های کبد و ماهیچه نشان داد که بین آن ها اختلاف معنی داری وجود دارد (05/0P˂). بین غلظت فلز جیوه در بافت های کبد و ماهیچه با وزن و طول گربه کوسه همبستگی مستقیم و معنی داری وجود دارد (05/0P˂). همچنین نتایج نشان داد غلظت جیوه در بافت های کبد و ماهیچه دارای همبستگی و معنا داری است (05/0P˂).
    نتیجه گیری
    مقایسه غلظت فلزات در بافت کبد و ماهیچه با استاندارد های مختلف جهانی، حاکی از آن بود که فقط جیوه بالاتر از حد استاندارد می باشد سطح بالای جیوه در بدن این موجودات احتمالا می تواند ناشی از وجود منابع جیوه نظیر صنایع پتروشیمی در منطقه باشد. بنابراین با توجه به نتایج یافت شده از تحقیق حاضر پایش مداوم و دقیق تر منطقه با استفاده از سایر آبزیان خوراکی قویا توصیه می شود.
    کلید واژگان: فلزات سنگین, گربه کوسه لکه دار, جیوه, خور موسی
    Eshagh Hashemi *, Mohammad Ali Salari Ali Abadi, Alireza Safahieh, Kamal Ghanemi
    Background And Objective
    In this study, the levels of heavy metals (mercury, zinc, copper, cadmium and lead) were measured in the liver and muscle tissues of Bamboo Shark in Khor Musa.
    Method
    To do the process, after drying and digestion of samples, the concentration of mercury samples was measured and it was found that the level of whole metals in liver was higher than in muscle. The metal concentrations in liver and muscle tissue were obtained according to the following order Zn> Cu> Hg> Pb> Cd and Zn> Hg> Cu, respectively. The concentration of two nonessential metals, cadmium and lead, was not detected in muscle. There was a significant difference between the level of metals in liver and muscle. Also, level of mercury in liver and muscle showed a direct correlation with shark’s weight and length.
    Conclusion
    Comparison of metal concentrations in liver and muscle with various world standards indicated that only the level of mercury is higher than standard limits. High accumulation of mercury in the animal’s body is likely originated from mercury sources such as petrochemical plants. Hence, considering all the obtained data, it is highly advised to have a constant monitoring over the aquatic animals, certainly edible ones, existing in the area.
    Keywords: Heavy metals, Bamboo Shark, Mercury, Khor Musa
  • اسحاق هاشمی، علیرضا صفاهیه، محمد علی سالاری علی آبادی، کمال غانمی
    احداث صنایع در سواحل بندر ماهشهر می تواند به ورود انواع آلاینده ها به خصوص جیوه به دریا منجر شود. به منظور آگاهی از میزان این آلاینده ها و وضعیت سلامت محیط زیست، پایش زیستی امری ضروری است. پرنده کاکایی پازرد (Larus cachinnans) به علت قرارداشتن در بالای زنجیره غذایی، دسترسی آسان و فراوانی، موجود مناسبی برای پایش زیستی جیوه در منطقه است. به منظور مطالعه تجمع جیوه در بافت های مختلف کاکایی پازرد، 18 نمونه پرنده به طور تصادفی از دو ایستگاه ماهشهر و شادکان شکار شدند. نمونه ها در آزمایشگاه دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر زیست سنجی و بافت های مختلف آن ها شامل پر، کبد، کلیه، ماهیچه، استخوان، پوست و قلب جدا شدند. پس از خشک کردن و هضم نمونه ها غلظت جیوه آن ها به وسیله دستگاه جذب اتمی با روش بخار سرد اندازه گیری شد. بالاترین غلظت جیوه در هر دو جنس ماده و نر پرنده کاکایی پازرد در بافت پر (μg/g16/1±70/9 در پرنده ماده و μg/g32/0±27/8 در پرنده نر) مشاهده شد. کمترین غلظت جیوه در هر دو جنس ماده و نر در بافت قلب (μg/g03/0±42/0 در پرنده ماده و μg/g01/0±43/0 در پرنده نر) مشاهده شد. بین پرندگان ماهشهر و شادگان اختلاف معنی داری از نظر غلظت جیوه مشاهده نشد. بین محتوای جیوه در پر و کبد با وزن کاکایی پازرد همبستگی مستقیم و معنی داری مشاهده شد (05/0P<). نتایج مبین آن است که کاکایی پازرد گونه مناسبی برای پایش زیستی جیوه در بندر ماهشهر و شادگان است و بافت پر این پرنده مناسب ترین بافت قابل استفاده در پایش جیوه است. همچنین، مقایسه نتایج این مطالعه با استاندارد های سازمان بهداشت جهانی نشان داد که میزان جیوه در اندام های مختلف پرنده کاکایی پازرد بالاتر از استاندارد های مذکور است. با توجه به فعالیت وسیع پتروشیمی در منطقه به نظر می رسد نظارت دقیق تری بر دفع پساب این صنعت لازم باشد.
    کلید واژگان: آلودگی جیوه, پایش زیستی, کاکایی پازرد, ماهشهر
    Eshagh Hashemi, Alireza Safahieh, Mohammad Ali Salari Ali Abadi, Kamal Ghanemi
    Introduction
    Despite the limited anthropogenic activity in Arctic regions, the levels of heavy metals are of concern and the Arctic is considered as an important global sink for mercury depletion. Mercury is not readily available to the food Web in its natural form. However, inorganic mercury are converted to organic mercury compounds by microbial processes of anaerobic organisms. MeHg is more lipophilic, highly bioaccumulative and the most toxic form of mercury. The Stablishment of industrial in the coastal zone resulted in producing and realsiay of various types of contanius in to the marine Enviromental the neighbor hoad of khormusa to Bandar Mahshar petrochemical complex could be poteutialy harm ful for marine ecosystem interms of Hg pollution.Birds are often the most numerous representatives of vertebrates in polar and subpolar regions making them ideal bioindicators of pollution. Marine birds are exposed to a wide range of trophic levels, and those at the top of the food chain are susceptible to bioaccumulation of pollutants. Mercury in the marine environment in order to understand the extant of Hg contamination in the marine environment and its health. Seabirds are useful as bioindicators of coastal and marine pollution. Marine birds, defined as birds that spend a significant proportion of their life in coastal or marine environments, are exposed to a wide range of chemicals because most occupy higher trophic levels making them susceptible to bioaccumulation of pollutants. Since different families, have different life history strategies and cycles, behavior and physiology, diet, and habitat uses, their vulnerability varies. Further, the relative proportion of time marine birds spend near shore, compared to pelagic environments, influences their exposure. Biomonitoring studies are necessary. due to long living, staying at the top of food chain, availability and large number of yellow-legged (larus cachinnans) in Mahshahr area. Gull yellow leg of seabirds around the world, including Europe, Africa, Asia and the Pacific are found. Methyl mercury due to its great affinity to high affinity for fat and protein Rail sulfide groups in the food chain is transmitted rapidly and accumulate in organisms. In areas where fish and other marine products food group constitutes a major source of organic mercury bioaccumulation of mercury in human tissues. This study was carried out to study the level of mercury accumulation in yellow gull and the amount of mercury witch is transter to the apper trophic level in mahshar area. Since birds are fed high levels of the food chain, they are often known ecology,
    Material And Methods
    Gull yellow (larus cachinnans) were collected from the khormusa and Bandar mahshar.The collection gull yellow (n=18). Samples were brought to the laboratory right away, birds were dissected immediately. Liver, Breast feather, kiendy, musel, heart, bone and skin were removed the bodies of the speciments. Feather were washed in deionized water alternated to removed loosely adherent external contamination. All sample were wrapped in aluminium foil and stored at minimum -20ºC.The seabirds were weighed and size measured.All sample were dried in a 50 ºC oven.The biological sample were digested by a mixture of nitric acid and patacium permangenat in a closed aqueous system in a hot plate.After pressure digestion, the biological sample waz supplied with stannous chloride and hydrochloric acid to reduce the Hg in a sample to atomic Hg.Mercury was measured by Atomic Absorption cold vapour (AAS). The statistical analysis was carried out using SPSS soft ware version 16. The data were normality using a Kolmogorov-Smirnov test. Mercury concentration in samples were test for mean differences among species using one-way analysis of variance (ANOVA). When significant differences were observed among the species and tissus, Tuky-Kramer test was applied to determine which means were significantly different. Values are given as mean± standard errors and we considered a p value ˂0.05 to be statistically significant. Discussion of Results &
    Conclusions
    In both sexes the maximum Hg concentration were measured in feather(9.70±1.16 µ/g in female and 8.27±.32 µ/g in male). The minimum Hg concentration were observed heart muscle(.42±.03 in female and. 43±.01 µ/g in male).. A significant and positive correlation found between Hg concentration in feather or liver and total weight of the birds (p˂0.05). The maximum hg concentration was found in the feathers either in male and females. While the minimum hg concentration was found in heart muscle. A significant difference was found between male and females in terms of hg concentration in feather and liver(fig 1). many studies have pointed out that hg have to accumulate in birds feathers.it is suggested that feather and liver could serves as suitable bimonitor agent for hg a yellow leg gull. There waz no significant difference between hg concentration in the birds belonging to different stations. This was true for both male and female birds (fig 2).Althogh the studies stations are far from each other it is suggested that birds from both stations have a same feeding ground. Figure 1- concentration hg in yellow gulls(male and female) in mahsahr Figure 2- concentration hg in yellow gulls(male and female) in aboukhozayer Many seabirds can fly in long distance. Therefore it is possible that mahshar and shadegan gulls gather in the same feeding ground to feed. Comparision between hg concentration in different tissues of yello legged gull in this study (Tabel1) with some other birds from other parts of the world deuonstrated that yellow legged in this study accumulated. Highe concentration of hg in it tissue. This finding alarms that controlling and managing action are require to pollution in the mahshar area. Significant correlation was observed between hg concentration in different tissues and total body weight of the birds.The correlation coefficient was higher in the case of feather(Fig 3). Fig 3-corralation between feathers and weight yellow gulls Genrally most of the hg body burdent accumulation in feathers and the contain proteins rich of sulfur amino acid. it is suggested yellow-legged is appropriate agent for Hg biomonitoring in bandar Mahshahr and it is feather is the most suitable tissue for Hg monitoring. Also compare our results with standard World Health Organization, found that mercury levels in Yellow-legged above mentioned standards.
    Keywords: pollution Hg, Meahshar, Yellow, legged gulls, Bimonitoring
  • آرش پیوندی یزدی، اسحاق هاشمی، مریم صالحی، محمد معصوم زاده، مجید رضوی*
    اهداف
    هایپومنیزیمی در 15-10% بیماران بستری شده در بیمارستان و 60-40% بیماران بخش های مراقبت ویژه دیده می شود. این مطالعه به منظور بررسی شیوع هایپومنیزمی در 24 ساعت اول بستری بیماران تحت عمل جراحی انتخابی انجام شد.
    روش ها
    در این بررسی مقطعی مداخله ای 60 بیمار که تحت عمل جراحی شکمی انتخابی با بیهوشی عمومی قرار گرفته و در ICU بستری بودند، به روش نمونه گیری غیراحتمالی آسان انتخاب شدند. معیار SAPS برای بررسی همگون بودن شدت بیماری و پیشگویی پیامد آن در بدو ورود به ICU مورد استفاده قرار گرفت. سن، جنسیت، قد، وزن، شاخص توده بدنی (BMI)، عدد SAPS، احتمال مرگ ومیر براساس امتیاز SAPS، میزان سدیم، منیزیم کل، کلسیم، پتاسیم و فسفر پلاسما در 24 ساعت اول بستری و میزان کل دفع منیزیم ادراری 24ساعته اول بستری در ICU اندازه گیری و ثبت شد. برای تحلیل داده ها از آزمون های T مستقل و مجذور کای استفاده شد.
    یافته ها
    سطح سرمی منیزیم، سدیم، پتاسیم، کلسیم و فسفر و مشخصات جمعیت شناختی (سن، جنسیت، وزن، قد و شاخص توده بدنی)، هیچ ارتباط معنی داری با کمبود منیزیم کل بدن پس از لودینگ دوز منیزیم نشان نداد. رابطه معنی داری بین کمبود منیزیم کل بدن پس از لودینگ دوز منیزیم و طول مدت بستری در ICU مشاهده نشد، اما کمبود منیزیم کل بدن پس از لودینگ دوز منیزیم با میزان مرگ ومیر مورد انتظار بیماران با استفاده از معیار SAPS ارتباط معنی داری داشت (013/0=p).
    نتیجه گیری
    سطح سرمی منیزیم نشانگر هایپومنیزیمی غیرقابل اعتمادی است. هرچه میزان کمبود منیزیم کل بدن بیشتر باشد، پروگنوز بدتر است.
    کلید واژگان: هایپومنیزیمی, هایپرمنیزیمی, بخش مراقبت ویژه
    Arash Peivandi, Eshagh Hashemi, Maryam Salehi, Mohammad Masomzadeh, Majid Razavi *
    Aims
    Hypomagnesemia is observed in 15-10% of patients admitted to the hospital and in 40-60% of intensive care units patients. This study was done to investigate the prevalence of hypomagnesemia in patients undergoing elective surgery in the first 24 hours of hospitalization.
    Methods
    In this interventional cross-sectional study، 60 patients undergoing elective abdominal surgery with general anesthesia and were admitted to the ICU were selected using simple sampling method. Age، gender، height، weight، body mass index (BMI)، SAPS number، the probability of mortality based on SAPS، sodium، total magnesium، calcium، potassium and plasma phosphorus levels within 24 hours of hospitalization and the total urinary excretion of magnesium in the first 24-hour of hospitalization at ICU was measured and recorded. Independent T and Chi square tests were used for statistical analysis.
    Results
    Serum magnesium، sodium، potassium، calcium and phosphorus and demographic characteristics (age، gender، weight، height and BMI)، did not show any significant correlations with total magnesium deficiency of body after loading of magnesium dosage. Also there was no significant correlation between total magnesium deficiency of body after magnesium dosage loading and the duration of being at ICU. But there was a significant difference in total magnesium deficiency of body after dosage loading of magnesium with expected mortality rate of patients using SAPS parameter (p=0. 013).
    Conclusion
    Magnesium Serum level is an unreliable indicator of hypomagnesemia. The greater the total magnesium deficiency of the body، the worse the prognosis is.
    Keywords: Hypomagnesemia, Hypermagnesemia, Intensive Care Unit (ICU)
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال