esmaeil ataye salehi
-
Thymol and resveratrol are organic, phenolic compounds with wide-ranging potential applications in the food industry, mainly use as an anti-oxidation and antibacterial additives. However, their weak stability, low water solubility, and bioavailability have severely limited their industrial applications. Herein, zein-casein nanoparticles loaded with thymol and resveratrol have been successfully prepared using the liquid-liquid dispersion method to empower their stability, solubility, antioxidant, and antimicrobial properties. As a result, formulation of 75% thymol with 25% resveratrol mixing ratio 1:20 (75T25R20) was the most stable nanoparticle with zeta potential of -19.54 compared to only thymol or resveratrol nanocapsules (100T0R20 and 0T100R20) with zeta potential of -1.22 and -4.12 respectively. In addition, scavenging of 2,2-diphenyl-1-picrylhydrazyl (DPPH) radical activity increased to 58.77% in 75T25R10 nanocapsule compared to the antioxidant activity of nanocapsule of only thymol or resveratrol with DPPH of 20.33% and 13.67% respectively. The synergic effect of the thymol and resveratrol also improved the antimicrobial activity. For example, Minimum Inhibitory Concentration (MIC) against e.coli bacteria in culture medium, drops from 300-350 for sole thymol/resveratrol nanocampule (100T0R10, 0T100R10) to 100 for 75T25R10. Finally, Scanning Electron Microscopy (SEM), and Fourier Transforms InfraRed (FT-IR) spectroscopy have been used for the physical characterization of the resultant NanoParticles (NPs). It is worth mentioning that formed zein-casein nanoparticles loaded with thymol and resveratrol have good redispersibility and physical stability stored at -20 0C. Therefore, this investigation introduces an excellent organic candidate for delivering hydrophobic active compounds, which is of significance in the cosmetics and especially food industries.Keywords: Liquid-Liquid Dispersion Method, Antioxidant, Caseinate, Nanoparticles, Phenolic Compounds
-
امروزه تولید فیلم های خوراکی و زیست تخریب پذیر یکی از تکنولوژی های رو به رشد در جوامع پیشرفته است. کاربرد این پوشش ها به دلیل جایگزینی با مواد پلیمری و افزایش مدت زمان انبار مانی ماده غذایی می باشد. هدف اصلی این پژوهش تولید یک فیلم خوراکی از ایزوله پروتئین سویا (3، 5 و 7 درصد) ، گلیسرول (1، 2 و 3 درصد) و اسانس کاکوتی (0، 5/0 و 1 درصد) بود. پس از تهیه فیلم ویژگیهای فیزیکوشیمیایی و مکانیکی این فیلم (ضخامت، دانسیته، حلالیت در آب و اسید، نفوذپذیری به بخار آب، شفافیت، تغییرات رنگ، درصد ازدیاد طول و مقاومت کششی) مورد ارزیابی قرار گرفت. پس از انجام آزمونهای فوق و بررسی تاثیرات متغیرهای مستقل بر روی متغیرهای وابسته، فرمولاسیون فیلم خوراکی بهینه سازی شد. نتایج نشان داد با استفاده از 54/3 درصد ایزوله پروتئین سویا، 1 درصد گلیسرول و 1 درصد اسانس کاکوتی در سطح مطلوبیت 624/0 می توان به فرمول بهینه دست یافت.
کلید واژگان: ایزوله پروتئین, پوشش, سویا, فیلم خوراکیToday, the production of edible and biodegradable films is one of the growing technologies in advanced societies. The use of these coatings is due to the replacement with polymeric materials and increasing the storage time of food. The main purpose of this study was to produce an edible film of soybeans protein isolate (3 to 7%), glycerol (1 to 3%) and Ziziphorpa capitata essential oil (0 to 1%) in order to create better taste and antimicrobial properties. After preparing the film, the physicochemical and mechanical properties of the film (thickness, density, solubility in water and acid, water vapor permeability, transparency, color changes, elongation percentage and tensile strength) were evaluated. After performing the above tests and investigating the effects of independent variables on the dependent variables, the oral film formulation was optimized. The results showed that the optimal formula can be achieved by using 3.54% soy protein isolate, 1% glycerol and 1% cactus essential oil at the level of desirability of 0.624.
Keywords: Coatings, Edible Films, Protein Isolates Soy Bean -
نان و کیک محصولاتی با بالاترین نرخ مصرف در میان محصولات صنایع پخت هستند. از این رو بهبود خواص تغذیه ای این محصولات و کاهش ضایعات آن از اهمیت ویژه ای در اقتصاد ملی برخوردار است. در این تحقیق اثرات افزودن شیرین بیان به عنوان یک ترکیب فراسودمند و جایگزین قند در سطوح 5، 10 و 15 درصد و صمغ دانه "به" در سطوح 5/0 و 5/1 درصد به عنوان جایگزین چربی بر ویژگی های رنگ سنجی، بافت سنجی و حسی کیک روغنی در قالب طرح کاملا تصادفی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که میزان مولفه های L* وa* پوسته کیک در تمامی تیمارها در مقایسه با نمونه شاهد کاهش و مولفه b* افزایش معنی داری یافت (p<0.05). تاثیر افزودن شیرین بیان و صمغ دانه "به" بر مولفه های L*، a* وb* مغز کیک مشابه با اثر آن در پوسته کیک بود. با افزودن شیرین بیان تا سطح 10 درصد میزان سفتی نمونهها نسبت به نمونه شاهد کاهش (p<0.05) و پس از آن افزایش یافت. در حالیکه صمغ دانه "به" در هر دو سطح منجر به کاهش سفتی نمونه ها نسبت به شاهد شد. از طرفی با افزودن شیرین بیان تا سطح 10 درصد میزان پیوستگی، فنریت و قابلیت جویدن نمونه ها نسبت به نمونه شاهد افزایش (p<0.05) و پس از آن کاهش یافت. در حالیکه صمغ دانه "به" در هر دو سطح باعث افزایش این پارامترها نسبت به شاهد شد. در آزمون ارزیابی حسی، در تمامی نمونه ها با گذشت زمان امتیاز رنگ، طعم، بافت و پذیرش کلی کاهش معنی داری داشت (p<0.05). بیشترین امتیاز داوران به نمونه حاوی 10 درصد شیرین بیان و 5/1 درصد صمغ دانه "به" اختصاص یافت. نتایج تحقیق نشان داد که نمونه حاوی 10 درصد شیرین بیان و 5/1 درصد صمغ دانه "به" اثرات مثبتی بر روی ویژگی های رنگ سنجی، بافت سنجی و حسی کیک روغنی دارد.
کلید واژگان: شیرین بیان, صمغ دانه به, رنگ سنجی, بافت سنجی, ارزیابی حسیBread and cakes are the products with the highest consumption rates among the products of the baking industry. Therefore, improving the nutritional properties of these products and reducing their waste is of special importance in the national economy. In this study, the effects of adding licorice as a functional compound and sugar substitute at levels of 5, 10 and 15% and Quince seed gum (QSG) at levels of 0.5 and 1.5% as a fat substitute on color indexes, textural and sensory properties of the oil cake were examined in a completely randomized design. The results showed that the amount of L * and a * indexes of cake crust in all treatments decreased significantly compared to the control sample and b * index increased significantly (p <0.05). The effect of adding licorice and Quince seed gum (QSG) content on the L *, a * and b * indexes of the cake crumb was similar to its effect on the cake crust. By adding licorice up to 10%, the firmness of the samples decreased compared to the control sample (p <0.05) and then increased. While Quince seed gum (QSG) in both levels led to a decrease in firmness of the samples compared to the control. By adding licorice to the level of 10%, the cohesiveness, springiness and chewability of the samples increased compared to the control sample (p <0.05) and then decreased. While Quince seed gum (QSG) increased these characteristics in both levels. In sensory evaluation test, color, taste, texture and general acceptance scores decreased significantly in all samples over time (p <0.05). The highest score of the panelists was assigned to the sample containing 10% of licorice and 1.5% of "to" seed gum. The results showed that the sample containing 10% licorice and 1.5% of Quince seed gum (QSG) had positive effects on the colorimetric, textural and sensory characteristics of the oil cake.
Keywords: Licorice Powder, Quince Seed Gum, Color Measurement, Textural Profile, Sensory Properties -
بیماری سلیاک یک اختلال مزمن و ناهنجاری ژنتیکی مادام العمر روده ای است که به واسطه مصرف غلات حاوی گلوتن بروز می کند و تنها راه درمان آن مصرف مواد غذایی فاقد گلوتن است. تحقیق حاضر با هدف بهینه یابی فرمولاسیون نان بدون گلوتن با استفاده از آرد برنج (100 درصد در نمونه شاهد) و آرد کینوآ در سه سطح (20، 40 و 60 درصد) و آرد خلر در سه سطح (10، 20 و 30 درصد) و آرد شاه بلوط در سه سطح (30، 40 و 50 درصد) به عنوان جایگزین آرد برنج انجام شد. برای طراحی آزمایش ها به روش مخلوط از نرم افزار DX7 استفاده شد. پس از تهیه نمونه ها خواص فیزیکی شیمیایی (رطوبت و خاکستر)، بافتی (حجم مخصوص، تخلخل و سفتی)، رنگ دستگاهی و خواص حسی آن ها مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج آنالیز واریانس نشان داد مدل درجه دوم برازش شده برای پاسخ ها معنی دار (p<0/05) بود و با کاهش درصد آرد کینوآ و افزایش درصد آرد خلر و آرد شاه بلوط مقدار بیشینه رطوبت (66%/30) و مقدار بیشینه حجم مخصوص و تخلخل به ترتیب 58/3 و 12/25 بدست آمد، و با کاهش درصد آرد خلر و افزایش درصد آرد شاه بلوط مقدار کمینه سفتی نان (93/5 نیوتن) که با نمونه شاهد اختلاف معنی داری داشت. نتایج نشان داد که استفاده از ترکیب آردهای کینوآ، خلر و شاه بلوط برای تولید نان بدون گلوتن امکان پذیر است و فرمول بهینه دارای 27.69 درصد آرد کینوآ و 30 درصد آرد خلر و 42.31 درصد آرد شاه بلوط بود.
کلید واژگان: سلیاک, نان بدون گلوتن, آرد کینوآ, آرد خلر و آرد شاه بلوطCeliac disease is a chronic disorder and Intestinal lifelong genetic abnormality of the gut that results from eating gluten-containing cereals, and the only cure is gluten-free foods. This study aimed at Formulation optimization of gluten free bread using rice flour (100% control) and quinoa flour at three levels (20, 40 and 60%) and flour grass pea flour in three levels (10, 20 and 30 percent) Chestnut flour was used in three levels (30, 40 and 50%) was done as a substitute for rice flour. Design the experiments was done Mixed method using DX7 software. After sample preparation was performed physicochemical properties, porosity, hardness and extensibility using the Texture Analyzer, sensory evaluation and shelf-life, colorimetry was conducted by image processing. The results showed significant quadratic model fitted to answer (p<0/05) and the maximum amount of moisture (66/30 percent) and maximum specific volume and porosity are respectively 3/58 and 25/12, was obtained with decreasing of the quinoa flour and increasing of the grass pea flour and chestnut flour. The minimum amount of bread hardness (5/93n) was obtained with decreasing the of grass pea flour and increasing the of chestnut flour and maximum amount of general acceptance of bread increasing the of grass pea flour and the minimum value of this parameter happened with increases with the of quinoa flour, which was significantly different from the control sample and the model was approved for fitting information. The results showed that quinoa, chestnut and grass pea flours usable for improving the quality of gluten-free bread. The formulation was optimized at 27/69% quinoa flour, 30% grass pea flour and 42/31% chestnut flour.
Keywords: Celiac Disease, Gluten-Free Bread, Quinoa Flour, Grass Pea Flour, ChestnutFlour -
در این پژوهش، نوشیدنی گیاهی بر پایه شیربادام، شیرنارگیل و شیرسویا در ترکیب با آرد لوبیای رانر در دو حالت جوانه زده و جوانه نزده تولید شد. برای تهیه شیرهای گیاهی لوبیای سویا، بادام و نارگیل (به ترتیب 20، 25 و 25 گرم) در آب به نسبت 1:6 و 1:4/2 و 1:4 به مدت 12 ساعت در دمای اتاق به طور جداگانه خیسانده و با میکسر مخلوط شدند. تمام پودر لوبیای جوانه زده و جوانه نزده به طور مجزا با 100 میلی لیتر شیرگیاهی برای آماده سازی نوشیدنی شیر سویا، بادام و نارگیل جوانه زده و جوانه نزده در وزن 6 گرم مخلوط گردیدند و درنهایت نوشیدنی ها از لحاظ خصوصیات شیمیایی (اسیدیته، pH، ظرفیت آنتی اکسیدانی و قند)، ویسکوزیته و پذیرش حسی بررسی شدند. نتایج نشان داد که جوانه زدن لوبیای رانر سبب افزایش فاکتورهای اسیدیته، ظرفیت آنتی اکسیدانی، محتوای فنولی کل و خصوصیات حسی و کاهش pH شد. افزایش اسیدیته و کاهش pH در نمونه های نوشیدنی گیاهی حاوی لوبیای جوانه زده نسبت به نمونه های حاوی لوبیای جوانه نزده بالاتر بود. بیشترین میزان ویسکوزیته در نمونه نوشیدنی شیربادام حاوی لوبیای جوانه زده و جوانه نزده بود. نوشیدنی شیربادام و شیرنارگیل حاوی لوبیای جوانه زده بیشترین میزان قند را داشتند. میزان ظرفیت آنتی اکسیدانی و میزان محتوای توکوفرول کل در نمونه شیرنارگیل حاوی لوبیای جوانه زده بالاتر بود. نتایج بررسی خصوصیات حسی نیز نشان داد نمونه های نوشیدنی گیاهی شیرنارگیل و شیربادام حاوی لوبیای جوانه زده مقبولیت بیشتری در بین مصرف کنندگان داشتند.کلید واژگان: بادام, سویا, لوبیای رانر, نارگیل, نوشیدنی گیاهیIn this study, a non-dairy beverages based on almond, coconut and soy milk was produced in combination with runner bean flour in both germinated and non-germinated states on the physicochemical and sensory properties of the samples was investigated. To prepare vegetable milk, soy beans, almonds and coconuts (20, 25 and 25 g, respectively) are soaked in water at the ratio of 1:6, 1:4.2, and 1:4, respectively, for 12 h at room temperature and they were mixed in a mixer. All sprouted and unsprouted bean powders were mixed separately with 100 mL of vegetable milk to prepare sprouted and unsprouted soy, almond and coconut milk drinks in a weight of 6 g, and finally the drinks were evaluated in terms of chemical properties (acidity, pH, antioxidant capacity, and sugar), viscosity and Sensory acceptance was investigated. The results showed that the germination of runner beans increased the factors of acidity, TEAC, phenolic content and sensory properties and decreased pH. Increased acidity and decreased pH were higher in non-dairy beverage with germinated beans than in samples containing non-germinated beans. The highest viscosity in the sample of almond drink contained germinated and non-germinated beans. Almond milk drink containing sprouted beans and coconut milk drink containing sprouted beans had the highest sugar content. TEAC and phenolic content were higher in coconut milk samples containing germinated beans. The results of sensory properties also showed that beverage based on coconut milk containing germinated beans and almond milk containing germinated beans were more popular among consumers.Keywords: almond, coconut, Non-dairy beverages, Runner beans, soy
-
با آگاهی یافتن مردم در رابطه با اهمیت عصاره های طبیعی با ویژگی های ضدمیکروبی و آنتی اکسیدانی، امروزه صنعت غذا به دنبال استفاده از این ترکیبات به جای نگهدارنده های سنتزی هستند. تا به امروز پژوهشی جهت یافتن یک مخلوط بهینه ای از عصاره های مرزنجوش، دارفلفل و فوفل علیه بیان ژن انتروتوکسین هایA و B S. aureus انجام نشده است، لذا در این پژوهش به دنبال یافتن مخلوطی از این عصاره ها با بیشترین فعالیت آنتی انتروتوکسین زایی به کمک Real-time PCR و روش آماری مخلوط می باشیم. در صورت موفقیت، این عصاره ها را به عنوان یک عامل آنتاگونیست در برابر رشد باکتری های بیماری زا و بیان ژن انتروتوکسین S.aureus معرفی نماییم. در مرحله اول فعالیت ضد میکروبی سه عصاره مرزنجوش، دارفلفل و فوفل مورد بررسی قرار گرفت که در این میان عصاره مرزنجوش بیشترین فعالیت ضدمیکروبی را نشان داد. از سوی دیگر در میان باکتری های مورد آزمون باکتری های گرم مثبت حساسیت بیشتری نسبت باکتری های گرم منفی داشتند. عصاره های مورد آزمون اثر سینرژیستی بر یکدیگر علیه بیان ژن انتروتوکسین هایA و B S. aureus داشتند. مخلوطی از عصاره ها شامل 47 درصد عصاره مرزنجوش، 27 درصد عصاره دارفلفل و 26 درصد عصاره فوفل بیشترین فعالیت علیه بیان ژن انتروتوکسین ها را نشان داد.
کلید واژگان: عصاره های طبیعی, ضدباکتریایی, آنتی انتروتوکسین زایی, Real-time PCRWith the growing awareness of the importance of natural extracts with antimicrobial and antioxidant properties, today the food industry is looking for the use these compounds instead of synthetic preservatives. To date, no research has been done to find an optimal mixture of Origanum majorana, Long pepper, and Areca extracts against the gene expression of A and B enterotoxins of S. aureus. Therefore, in this study, we are seeking to provide a mixture of these extracts with the highest anti-enterotoxigenic activity using real-time PCR and mixture statistical methods. If successful, we introduce these extracts as an antagonist against the growth of pathogenic bacteria and the gene expression of enterotoxin of S. aureus. In the first stage, the antimicrobial activity of Origanum majorana, Long pepper, and Areca extracts was studied, which Origanum majorana had the highest antimicrobial activity among them. On the other hand, among the tested bacteria, gram-positive bacteria were more sensitive than gram-negative bacteria. The tested extracts had a synergistic effect on each other against the gene expression of A and B enterotoxins of S. aureus. The mixture of extracts including 47% Origanum majorana extract, 27% Long pepper extract, and 26% Areca extract showed the highest activity against the gene expression.
Keywords: Staphylococcus aureus, Herbal extract, Antimicrobial Activity, Anti-enterotoxigenic activity, Real-time PCR -
این پژوهش با هدف بررسی اثر نانو ذرات نقره تولیدی لاکتوباسیلوس پلانتاروم به دست آمده از دستگاه گوارش ماهی قزل آلای رنگین کمان بر باکتری های بیماری زای شاخص انجام شد. بدین منظور پس از جداسازی، شناسایی و تایید جنس و گونه لاکتوباسیلوس پلانتاروم، اثرات مهار کننده دو غلظت از نانوذرات نقره (50 و 100 میکرولیتر) استخراج شده از مایع رویی لاکتوباسیلوس پلانتاروم، نیترات نفره و آنتی بیوتیک های سیپروفلوکساسین و آمیکاسین بر باکتری های بیماری زای شاخص استافیلو کوکوس اوریوس، باسیلوس سریوس، باسیلوس سوبتیلیس، سودوموناس آیروجینوزا و اشرشیا کلی به روش انتشار در محیط آگار و ماکرودایلوشن(تعیین حداقل غلظت مهارکنندگی یا MIC و کشندگی یا MBC (مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد بیشترین جذب نوری برای نانو ذرات نقره در طول موج 510 نانومتر بودکه تایید کننده تولید نانو ذره می باشد (با 3 تکرار). شکل نانو ذره نقره به صورت کروی و اندازه آن بین 58/3 -27/5 نانومتر بود. اختلاف بین اثرات ضد میکروبی آنتی بیوتیک های منتخب و نانو ذرات نقره معنی دار بود (05/0 >P). به طوری که تیمار آمیکاسین بیشترین تعداد و نیترات نقره و غلظت 50 نانوذرات نقره کمترین تعداد باسیلوس سوبتیلیس، سودوموناس آیروجینوزا، اشرشیا کلی، استافیلوکوکوس اوریوس و باسیلوس سریوس را دارا بودند. در خصوص تاثیر ضد باکتریایی نانو ذره نقره در بین باکتری های مورد بررسی استافیلو کوکوس اوریوس حساس ترین و سودوموناس آیروجینوزا مقاوم ترین باکتری بودند به طوری که کمترین غلظت مهار کننده نانو ذرات نقره برای استافیلو کوکوس اوریوس و سودو موناس آیروجینوزا به ترتیب 5/2 و 10 و کمترین غلظت کشندگی نیز به ترتیب 10 و 40 میکرو گرم بر میلی لیتر بود باتوجه به اثرات ضد میکروبی نانو ذره نقره می توان از آن به عنوان مواد ضد میکروبی در فرمولاسیون انواع مواد ضد عفونی کننده و آنتی سپتیک ها استفاده نمود.
کلید واژگان: نانو ذرات نقره, مایع رویی, لاکتوباسیلوس پلانتاروم, باکتری های بیماری زاThe aim of this study was to investigate the effect of silver nanoparticles produced from Lactobacillus plantarum supernatant on pathogenic bacteria using supernatant of lactic acid bacteria obtained from the gastrointestinal tract of rainbow trout. The inhibitory effects of two concentrations (50 and 100 μl) of silver nanoparticles extracted from L. plantarum supernatant on Bacillus cereus in agar medium are significant (p<0.05). There is a significant difference between the treatments in terms of the number of B. cereus. Amikacin treatment had the highest number and silver nitrate and concentration of 50 silver nanoparticles had the lowest number of B.cereus. There is a significant difference between the treatments in terms of the number of Pseudomonas aeruginosa (p<0.05). The inhibitory effects of two concentrations of silver nanoparticles extracted from L. plantarum supernatant on Escherichia coli index indicator are significant in the diffusion method in the agar medium (p<0.05). There is a significant difference between the treatments in terms of the number of E.coli (p<0.05). Silver nanoparticles had the lowest number of E.coli. However, by reducing the density of silver nanoparticles to concentrations of 500 and 100 μg / ml, antibacterial activity against B.cereus and Ceracia marcensis, respectively, is observed. The average size of nanoparticles produced is between 25-45 nm and 80% of nanoparticles produced. They were in this range.
Keywords: Silver Nanoparticles, Supernatant, Lactobacillus Plantarum, Pathogenic Bacteria -
سنجد حاوی مقدار زیادی پروتیین، مواد معدنی، ترکیبات فنولیک و فیبر رژیمی است و از آرد آن می توان به عنوان یک ماده اولیه عملگرا در تولید محصولات نانوایی استفاده نمود. در پژوهش حاضر، اثر جایگزینی آرد گندم با آرد سنجد در سطوح صفر، 5، 10، 15 و 20 درصد بر خواص فیزیکوشیمیایی، بافتی و حسی نان سنگگ مورد بررسی قرار گرفت. نتایج ارزیابی خصوصیات فیزیکوشیمیایی نشان داد که با افزایش مقدار پودر سنجد میزان فیبر، رطوبت و مولفه قرمزی (a*) به طور معنی داری افزایش یافت، در حالی که میزان پروتیین تیمارها و مولفه های روشنایی (L*) و زردی (b*) کاهش معنی داری نسبت به نمونه شاهد داشت. همچنین نتایج نشان داد که حجم مخصوص تیمارهای حاوی پودر سنجد تا سطح 10 درصد با نمونه کنترل تفاوتی نداشتند، اما در سطوح بالاتر حجم مخصوص نان ها کاهش معنی داری نسبت به نمونه شاهد داشتند. بافت تیمارها تا سطح 10 درصد پودر سنجد نرم تر از شاهد ولی در سطوح بالاتر سفت تر گردید. از نظر پذیرش کلی نان های حاوی 10 درصد پودر سنجد بیشترین امتیاز را کسب نمودند. با توجه به نتایج به دست آمده نمونه حاوی 10 درصد پودر سنجد به دلیل فیبر بیشتر و در نتیجه دریافت کالری کمتر و خواص بافتی و حسی بهتر به عنوان نمونه بهینه معرفی میشود.
کلید واژگان: پودر سنجد, خواص کیفی, نان سنگکElaeagnus contains a large amount of protein, minerals, phenolic compounds and dietary fiber, and its flour can be used as a functional raw material for the production of bakery products. In the present study, the effect of replacing wheat flour with Elaeagnus flour at levels of 0, 5, 10, 15 and 20% on the physicochemical, textural and sensory properties of sangak bread was investigated. As a result of increasing the amount of Elaeagnus powder, the fiber percentage, bread moisture and a * color index significantly increased, while the percentage of bread protein and color index L * and b * had a significant decrease compared to the control. Specific volumes of breads containing Elaeagnus powder to10% had no significant difference with the control, but at higher levels the specific volume of the breads decreased. The texture of the breads was softer than the control up to 10% of Elaeagnus powder, but harder at higher levels. In terms of overall acceptance, the bread containing 10% of Elaeagnus powder had the highest score. According to the results, the sample containing 10% of Elaeagnus powder due to more fibers and less calorie and better textural and sensory features are introduced as optimal examples.
Keywords: Elaeagnus Powder, Qualitative Properties, Sangak Bread -
در این مطالعه از روش تحلیل مولفه اصلی برای ارزیابی روابط میان پارامترهای کمی و کیفی (دانسیته، قوام، ویسکوزیته، رطوبت، حجم مخصوص، تخلخل، بافت و ویژگیهای حسی) مافین با شکر کاهش یافته استفاده گردید. روش تحلیل مولفه اصلی (PCA) ابزاری سودمند برای تفسیر و یافتن ارتباط در مجموعه ای از پارامترها با ابعاد و ویژگیهای متنوع در هر مشاهده است. این ابزار کمک شایانی در افزایش تفسیرپذیری دادهها و تجسم چند بعدی از ارتباط میان آنها را فراهم میکند. در این پژوهش به منظور جایگزینی شکر، از فرمولاسیونی حاوی سه سطح مالتودکسترین (صفر، 25 و 50 درصد) و چهار سطح قاووت (صفر، 3، 6 و 10 درصد) در قالب یک طرح ساده کاملا تصادفی استفاده شد. بر مبنای مطالعه فضای تحلیل مولفه اصلی مشخص گردید که روابط میان پارامترهای مورد مطالعه تحت تاثیر تغییرات در فرمولاسیون بود. به طوری که روابط جدیدی میان پارامترهای مورد مطالعه بر روی مافین مشاهده شد. ارزیابی تغییر در روابط میان پارامترها تحت تاثیر جایگزینی مالتودکسترین و قاووت در فرمولاسیون مافین با شکر کاهش یافته نشاندهنده تغییرات صورت گرفته در زیرلایه های ساختاری و تاثیرپذیری مجموعه ای پارامترها از یکدیگر تحت تیمارهای اعمال شده بود. نتایج حاصل از این پژوهش نشاندهنده کارایی و اهمیت کاربرد روش های مبتنی بر دادهکاوی برای ایجاد شناخت از روابط میان پارامترهای کمی و کیفی فراوردههای پخت با تغییر در فرمولاسیون است.
کلید واژگان: شکر کاهش یافته, روش تحلیل مولفه اصلی, قاووت, مالتودکسترین, مافینIn this study, the principal component analysis method was used to evaluate the relationships between quantitative and qualitative parameters of muffin with reduced sugar. The principal component analysis (PCA) method is a useful tool for interpreting and finding relationships in a set of parameters with various dimensions and characteristics in each observation. This tool provides useful help in increasing the interpretability of data and multidimensional visualization of the relationship between them. In order to replace sugar, a formulation based on three levels of maltodextrin (0, 25 and 50%) and four levels of ghavoot (0, 3, 6 and 10%) was used in a completely random design. Based on the study of the principal component analysis plot, it was determined that the relationships between the studied parameters are influenced by changes in the sugar substitute formulation. Based on this, new relationships between the studied parameters on muffins are formed by changing the level and type of sugar substitute composition. The evaluation of the change in the relationship between the parameters under the influence of the replacement of maltodextrin and ghavoot in the muffin formulation with reduced sugar shows the changes made in the structural substrates and the influence of a set of parameters on each other under the applied treatment. The results of this research show the efficiency and importance of using data mining methods to create an understanding of the relationships between quantitative and qualitative parameters of baking products with changes in formulation.
Keywords: Reduced sugar, Principal component analysis method, Ghavoot, Maltodextrin, Muffin -
هدف از این مطالعه درون پوشانی تیمول و رسوراترول تهیه شده با نانوذرات کامپوزیتی زیین- کازیینات و بررسی خواص آنتی اکسیدانی و ضد میکروبی آن ها بود. بدین منظور برای تهیه نانوذرات کامپوزیتی زیین- کازیینات از روش دیسپرسیون مایع - مایع استفاده گردید. در این مطالعه تاثیر غلظت های مختلف تیمول و رسوراترول (صفر تا 100 درصد) و نسبت های مختلف هسته به دیواره (1 : 10 و 1: 20) بر توانایی مهار رادیکال های آزاد DPPH، قدرت احیاکنندگی یون آهن و فعالیت ضدمیکروبی بر باکتری های اشریشیا کلی و لیستریا مونوسیتوژنز در محیط کشت و شیر مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که نمونه حاوی 75 درصد تیمول و 25 درصد رسوراترول با نسبت 1 به 10 هسته به دیواره، دارای بیشترین میزان توانایی مهار رادیکال های آزاد DPPH و قدرت احیاکنندگی یون آهن بود و مشخص گردید که افزایش غلظت دیواره به جز نمونه حاوی 75 درصد تیمول منجر به افزایش توانایی مهار رادیکال های آزاد DPPH و قدرت احیاکنندگی یون آهن گردید. باکتری های لیستریا موجود در محیط کشت TSB حساس ترین باکتری به نمونه های تهیه شده بود و قوی ترین نانوذرات تهیه شده که کمترین MIC و MBC را داشت به نمونه حاوی 75 درصد تیمول و 25 درصد رسوراترول با نسبت هسته به دیواره 1 به 10 اختصاص داشت و اغلب، باکتری های موجود در شیر نسبت به محیط کشت به این نانوذرات مقاوم تر بودند. در نهایت می توان گفت که نمونه حاوی 75 درصد تیمول و 25 درصد رسوراترول با نسبت هسته به دیواره 1 به 10 می تواند به عنوان ترکیبی با قدرت آنتی اکسیدانی و ضد میکروبی مناسب انتخاب گردد.
کلید واژگان: تیمول, رسوراترول, نانوانکپسولاسیون, ضد میکروبیThe present study aimed to encapsulate thymol and resveratrol prepared with zein-caseinate composite nanoparticles and to investigate their antioxidant and antimicrobial properties. For this purpose, liquid-liquid dispersion method was used to prepare zein-caseinate composite nanoparticles. In this study, the effect of different concentrations ratio of thymol and resveratrol (zero to 100%) and different ratios of core to coating (1:10 and 1:20) on the ability to inhibit DPPH free radicals, the reducing power of iron ions and antimicrobial activity on Escherichia coli and Listeria monocytogenes was investigated in culture media and milk. The results showed that the sample containing 75% thymol and 25% resveratrol with a ratio of 1 to 10 of core to coating had the highest ability to inhibit DPPH free radicals and the reducing power of iron ions, and it was found that the increase in the coating concentration except for the sample containing 75% thymol, led to an increase in the Inhibition power of DPPH free radicals and reducing power of iron ion. Listeria bacteria in the TSB culture medium were the most sensitive bacteria to the prepared samples, and the strongest prepared nanoparticles, which had the lowest MIC and MBC, belonged to the sample containing 75% thymol and 25% resveratrol with a core-to-wall ratio of 1:10, and in most samples, The bacteria in milk were more resistant to these nanoparticles than the culture medium. Finally, it can be said that the sample containing 75% thymol and 25% resveratrol with a core-to-wall ratio of 1 to 10 can be selected as a combination with appropriate antioxidant and antimicrobial power.
Keywords: thymol, resveratrol, nanoencapsulation, antimicrobial -
یکی از مهمترین مسایل در زمینه پرورش و تولید محصولات باغی به خصوص پرتقال، آبیاری گیاه بصورت قطره ای و میزان آن است. ایران به دلیل داشتن شرایط آب و هوایی خشک با چالش های بسیاری در زمینه پرورش و تولید این محصول مواجه است. بر همین اساس در پژوهش حاضر اثر تنش کم آبی و مدت زمان نگه داری در سردخانه با دما زمان بهینه هر محصول، بر خصوصیات شیمیایی (فعالیت آنتی اکسیدانی، میزان اسید آسکوربیک)، فیزیکی (وزن، تغییرات عرض، طول، حجم، وزن و وزن عصاره)، ویژگی رنگی و خصوصیات حسی مورد ارزیابی قرار گرفت. بررسی تغییرات فیزیکی پرتقال تامسون و والنسیا در نمونه های بدون تنش آبی در روز نخست تفاوت چشمگیری نداشت، و در زمان نگهداری کاهش معنی دار داشت. بر اساس نتایج، بیشترین میزان کاهش وزن، وزن عصاره، آنتی اکسیدان، اسید آسکوربیک و حجم واریته های پرتقال طی انبارداری، در نمونه های تحت تنش کم آبی بود. مولفه های رنگی روشنایی، شاخص a* و شاخص b* درنمونه های پرتقال تامسون تحت تنش آبی و در زمان نگهداری کاهش داشت، در پرتقال والنسیا این فاکتورها تفاوت معنی داری در مدت زمان نگهداری 30 رو نداشتند. خصوصیات حسی بدطعمی و تلخی در واریته های پرتقال تحت تنش آبی بیشتر بود و در مدت زمان نگهداری و از نظر ارزیابان حسی امتیاز کمتری کسب نمود.
کلید واژگان: تامسون, والنسیا, تنش آبی, پرتقال, نگهداریOne of the most important problems in the field of cultivation and production of garden products, especially oranges, is the irrigation of the plant and its amount. Iran has many challenges in growing and producing orange fruit due to its diverse climate and being located in a dry region. Based on, in the present study, the effect of water stress and storage time of the product in cold storage (fruits of Thomson Novell cultivar after harvest in cold storage at 5 ° C and 85% humidity for 90 days and Valencia oranges at 20 ° C for Stored for 30 days) on chemical properties (antioxidant activity, ascorbic acid content), physical (weight, width, length, volume, volume, weight and weight of the extract), color characteristics and sensory properties were evaluated. The physical changes of Thomson and Valencia oranges in the samples without water stress on the first day were not significantly different, although minor reduction in storage time. According to the results, the highest weight loss, extract weight, antioxidant, ascorbic acid and volume of orange varieties during storage were in samples under dehydration stress. The color components include brightness, a * and b * decreased in Thomson orange samples under water stress and during storage, but the Valencia orange but did not significant difference was observed. Sensory properties of bad taste and bitterness were higher in oranges under water stress and scored lower in terms of sensory evaluators.
Keywords: Thomson, Valencia, Water stress, Orange, Storage -
صنعت غذا با تقاضای روزافزون کاهش مقدار چربی در محصولات غذایی روبرو است، لذا در پاسخ به تقاضای مصرف کنندگان از سوی تولیدکنندگان غذا، شاهد رشد سریع در تولید محصولات کم چرب می باشیم. این پژوهش با هدف دستیابی به فرمولاسیون بهینه خامه صبحانه کم چرب با ویژگی های خوشایند ریولوژیکی انجام شد. آزمون اکستروژن برگشتی با استفاده از دستگاه بافت سنج و آزمون برشی پایا با استفاده از ویسکومتر چرخشی انجام شد. با توجه به اینکه ضریب تبیین (R2) برای مدل های به دست آمده برای کلیه صفات ریولوژی بالاتر از 7/0 بوده و فاکتور عدم برازش نیز برای تمامی صفات مذکور در سطح اطمینان 95 درصد معنی دار نبود، صحت مدل ها برای برازش اطلاعات مورد تایید قرار گرفت. نتایج حاصل از آزمون اکستروژن برگشتی نشان داد با افزایش همزمان میزان نشاسته و صمغ های گوار و کاپاکاراگینان میزان سفتی، قوام و پیوستگی افزایش یافت. نتایج حاصل از آزمون برشی پایا نیز نشان داد که شاخص جریان (n) تمامی نمونه ها کمتر از یک بود که نشان دهنده رفتار شل شونده با برش (سودوپلاستیک) نمونه ها است. نتایج بهینه سازی با روش سطح پاسخ، میزان نشاسته 82/1 درصد، صمغ گوار 12/0 درصد و صمغ کاپا کاراگینان 014/0 درصد به عنوان سطح بهینه فرمولاسیون برای تولید خامه صبحانه کم چرب تعیین شدند که منجر به تولید محصولی کم چرب با ویژگی های ریولوژیک مطلوب خواهد شد.
کلید واژگان: خامه صبحانه, کم چرب, نشاسته, گوار, کاپا کاراگینان, رئولوژیکیFood industry encounter increasing demand for reducing fat in food products so due respond of food manufacturers to consumer demand we are witnessing a rapid growth in the production of low-fat products. The present research was thus aimed optimizing the formulation of low-fat breakfast cream to achieve a product with Pleasant rheological properties. The back extrusion test was done using the Texture Analyzer and the steady shear test was performed using rotary viscometer. Since the coefficient of determination (R2) were higher than 0.7, and lack of fit for all above characters were not significant (p<0.05), the suggested regression models were found to be suitable for fitting the experimental fitting. The results of back extrusion test showed that with the simultaneous increase of starch and capacaragin gum and also guar gum and capacaragin gum, the amount of hardness, consistency and cohesiveness increased. The results of the steady shear test showed that the flow behavior index (n) of all samples was less than one which indicates a shear thinning behavior (pseudoplastic) of all samples. According to optimization, it was found that the amount of starch 1.82%, guar gum 0.12% and kappa carrageenan gum 0.014% led to a low-fat breakfast cream with desirable rheological properties.
Keywords: Breakfast cream, Low-fat, starch, Guar gum, Kappa carrageenan, Rheological properties -
تولید و مصرف به افزایش محصولات غذایی آماده مصرف مانند پیتزاها و کاهش فعالیت های بدنی روزمره نیاز به کاهش کالری و چربی غذایی را افزایش داده است. بر این اساس، تولید پنیر موزارلای کم چرب از طریق جایگزینی با پلی ساکاریدهای مفید میکروبی مانند کفیران و فیبرهای رژیمی نظیر اینولین می تواند کمک موثری باشد. لذا، در این تحقیق اثر افزودن اینولین در غلظت های 6 و 7 درصد و کفیران در غلظت های 6/0 و 7/0 درصد مورد بررسی قرار گرفت و آزمون های فیزیکوشیمیایی، پارامترهای رنگی و ویژگیهای بافتی پنیر تحت تاثیر افزودن اینولین/کفیران مورد آزمایش قرار گرفت. نتایج نشان داد که در نمونه با نسبت اینولین به کفیران 10:1 بیشترین تغییر روی اسیدیته و pH را داشتیم، در حالیکه افزایش مقدار کفیران تاثیری روی اسیدیته نداشته که این مساله می تواند به دلیل ساختار خنثی پلی ساکارید کفیران باشد. در بررسی میزان ماده خشک پنیر، افزودن اینولین/کفیران تاثیر معنی داری روی نتایج نشان نداد (P<0.05). در مقابل میزان ذوب شدگی در نمونه شاهد بیشترین و در نمونه B (کمترین نسبت اینولین به کفیران) کمترین بود. به عبارتی، افزودن اینولین/کفیران تاثیری بر میزان ذوب شدگی پنیر نشان نداد. در بررسی ویژگی های رنگی پنیر موزارلا با تغییر سطح اینولین به کفیران تغییری در میزان روشنایی، *a و *b مشاهده نشد. هرچند در تغییرات کلی رنگ بیشترین تغییر در نمونه A و کمترین تغییر رنگ در نمونه شاهد مشاهد شد. همچنین، افزودن اینولین و کفیران تاثیر معنی داری بر ویژگی های ارگانولپتیکی و بافتی پنیر موزارلا نداشته است. بنابراین، امکان استفاده از این ترکیب در فرمولاسیون پنیر موزارلا بدون ایجاد تغییرات نامطلوب در محصول وجود دارد.
کلید واژگان: بررسی اثر اینولین, کفیران بر ویژگی های فیزیکوشیمیایی, حسی و بافتی پنیر موزارلای کم چربProduction and consumption Increased consumption of ready-to-eat foods such as pizzas and reduced daily physical activity has increased the need to reduce calories and dietary fat. In this study, the effect of adding inulin at concentrations of 6 and 7% and kefir at concentrations of 0.6 and 0.7% was investigated and physicochemical tests, color parameters and textural properties of cheese affected by the addition of inulin / Kefirs were examined. The results showed that in the sample with a ratio of inulin to kefir of 10: 1 had the most change in acidity and pH, while increasing the amount of kefir had no effect on acidity, which could be due to the neutral structure of kefir polysaccharide. In the study of cheese dry matter, the addition of inulin / kefir did not show a significant effect on the results (P <0.05). In contrast, the melting area was the highest in the control sample and the lowest in sample B (the lowest ratio of inulin to kefir). In other words, the addition of inulin / kefir did not show any effect on the melting area of the cheese. In examining the color characteristics of mozzarella cheese, by changing the level of inulin to kefir, no change in brightness, a* and b* was observed. However, in general color changes, the most change were observed in sample A and the least color change was observed in control. Also, the addition of inulin and kefir did not have a significant effect on the organoleptic and textural properties of mozzarella cheese. Therefore, it is possible to use this combination in the formulation of mozzarella cheese without making undesirable changes in the product
Keywords: Mozarella cheese, Inulin, Kefiran, Texture, Sensory -
از بین محصولات گوشتی می توان به سوسیس و کالباس های تخمیری اشاره کرد که دارای خصوصیات ویژه ای ازجمله زمان نگهداری بیشتر، ارزش تغذیه ای بالاتر به واسطه کاهش نیتروزآمین و عطروطعم مطلوب تر هستند. استفاده از گوشت ماهی به جای گوشت قرمز، استفاده از جایگزین های چربی و کاربرد سوش های پروبیوتیک در این محصولات توانسته است تا حدود زیادی منجربه تولید محصولی فراسودمند شود. در این تحقیق، تولید سوسیس تخمیری ماهی قزل آلا با پروبیوتیک های لاکتوباسیلوس رامنوسوس و پلانتاروم و جایگزینی قسمتی از چربی آن با اینولین و بررسی خصوصیات فیزیکوشیمیایی، بافتی، تغذیه ای و حسی آن طی زمان مدنظر قرار گرفت. نتایج نشان داد که نمونه های حاوی اینولین طی زمان رطوبت کمتری از دست دادند (کمتر از 4 درصد). میزان چربی نمونه ها طی گذشت زمان تفاوت معنی داری با هم نداشتند. pH نمونه های حاوی پروبیوتیک نسبت به نمونه شاهد افت بیشتری داشتند و به حدود 4/8-4/6 رسیدند. اینولین در نمونه ها شدت روشنایی را کاهش و قرمزی را افزایش داد. ازطرفی حضور پروبیوتیک ها سبب کاهش شدت روشنایی نمونه ها شد. نمونه های پروبیوتیک حاوی اینولین در مقایسه با نمونه های حاوی چربی بیشتر، به سبب کاهش pH به نقطه ایزوالکتریک و متراکم ترشدن رشته های پروتیینی، سختی بیشتری داشتند. انسجام بافت نمونه های با چربی کاهش یافته نیز بیشتر بود. مقدار نیتروزآمین در نمونه های حاوی پروبیوتیک نسبت به نمونه شاهد کمتر بود و طی گذشت زمان به زیر 1 پی پی بی رسید. ارزیابی حسی نیز به استثناء عطر و بو رای به برتری نمونه شاهد داشت و سایر نمونه ها نیز در ارزیابی حسی تفاوت زیادی با هم نداشتند.کلید واژگان: اینولین, سوسیس تخمیری, قزل آلا, لاکتوباسیلوس پلانتاروم, نیتروزآمینDecrease in nitrosamine and optimal smell and flavour gives credit to such meat products as fermented sausages for their considerable optimal storage period and better nutritional values. Replacing red meat with fish and using replacer fat and probiotics in such products have played a great role in the production of such a highly functional food. Therefore, the focus of this study is mainly on the production of fermented trout sausages applying Lactobacillus rhamnosus and Lactobacillus plantarum, substituting part of its fat with inulin while examining the physicochemical, textural, dietary, and sensory properties. The results showed that samples containing inulin lost less moisture over time (less than 4%). The fat content of the samples did not differ significantly over time and was almost the same. However, the pH of the samples containing probiotics decreased more than the control sample and reached about 4.6-4.8. Inulin content samples caused a marked decline in lightness and an increase in redness. Meanwhile, probiotic presence has caused more declines in lightness intensity in samples. Inulin content samples show more hardness as compared to high fat samples and the probiotics present after pH decline to isoelectric point caused an increase in intensity and hardness of protein fibers. Simultaneously, along with an increase in fat, cohesiveness increased. Nitrosamine content in probiotic samples was lower than the one in test sample much as there was an increase seen in all samples. Despite a little more odour being present, sensory analysis was in favour of the test samples. Other samples demonstrated little difference in sensory evaluation.Keywords: Fermented sausage, Inulin, Lactobacillus plantarum, Nitrosamine, Trout
-
در تولید بستنی به عنوان یکی از دسرهای شناخته شده، نقش هیدروکلوییدها و شیرین کننده ها بسیار مهم است. در این پژوهش اثر صمغ دانه قدومه شیرازی در سطوح صفر، 1/0، 2/0، 3/0 و 4/0 درصد به عنوان جایگزین کربوکسی متیل سلولز و استویا در سطوح صفر، 25، 50، 75 و 100 درصد به عنوان جایگزین شکر بر ویژگی های فیزیکوشیمیایی و حسی بستنی نرم مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که بیشترین مواد جامد مربوط به بستنی حاوی 3/0 درصد صمغ قدومه شیرازی و صفر درصد استویا بود. در مقابل تمام سطوح جایگزینی با استویا منجر به کاهش معنی دار وزن مخصوص نسبت به نمونه شاهد شد. بیشترین و کمترین میزان مقاومت به ذوب بستنی به ترتیب در نمونه حاوی 4/0 درصد صمغ دانه قدومه شیرازی و نمونهء شاهد مشاهده گردید، در حالی که حجم بستنی با افزایش درصد صمغ قدومه شیرازی به طور معنی داری افزایش پیدا کرد. استفاده از استویا و صمغ دانه قدومه شیرازی اثر معنی داری بر خصوصیات حسی بستنی داشت و سبب بهبود این ویژگی ها گردید.
کلید واژگان: استویا, بستنی, خصوصیات فیزیکوشیمیایی و حسی, صمغ دانه قدومه شیرازیIn the production of ice cream as one of the well-known desserts, the role of hydrocolloids and sweeteners is very important. In this study, the effect of Alyssum homolocarpum seed gum (AHSG) at 0, 0.1, 0.2, 0.3 and 0.4% as carboxymethyl cellulose substitution and stevia at 0, 25, 50, 75 and 100% as Sugar substitution on physicochemical and sensory properties of soft ice cream was investigated. The results showed that the highest solids content of ice cream was 0.3% AHSG and 0% Stevia. In contrast, all levels of stevia replacement resulted in a significant reduction in specific gravity compared to the control sample. The highest and the lowest ice cream melting resistance was observed in the sample with 0.4% AHSG (102.34) and control sample (94.45), respectively while the ice cream volume is significantly increased with growing the percent of AHSG. Using stevia and AHSG had a significant impact on ice cream sensory characteristics and improved them.
Keywords: Stevia, Ice Cream, Physicochemical, Sensory Properties, AlyssumHomolocarpum Seed Gum -
در این تحقیق از سه سطح مالتودکسترین (صفر، 25 و 50 درصد) و چهار سطح قاووت (صفر، 3، 6 و 10 درصد) در فرمولاسیون مافین استفاده شد. فاکتورهای قوام و دانسیته خمیر کیک و رطوبت، حجم مخصوص، تخلخل، رنگ پوسته، سفتی و پذیرش کلی مافین ارزیابی شد. نتایج نشان داد جایگزینی 50 درصد از شکر با مالتودکسترین منجر به افزایش دانسیته خمیر شد. قوام خمیر در هر دو سطح مالتودکسترین و سطح 10 درصد قاووت افزایش یافت. رطوبت نمونهها با افزایش جایگزینی شکر با مالتودکسترین در بازه زمانی دو ساعت پس از پخت افزایش یافت. این در حالی بود که رطوبت مافین در بازه زمانی یک هفته پس از پخت تحت تاثیر هر دو ترکیب (مالتودکسترین و قاووت) و افزایش سطح مصرف آنها بود. نمونه حاوی 25 درصد مالتودکسترین و 3 درصد قاووت از بیشترین حجم مخصوص (57/4 سانتیمتر مکعب بر گرم) و تخلخل (17/24 درصد) در کنار نمونه شاهد (86/4 سانتیمتر مکعب بر گرم و 26/25 درصد) برخوردار بود. براساس نتایج سفتی بافت مشخص شد جایگزینی 25 درصد شکر با مالتودکسترین عاملی بر کاهش روند بیاتی نمونهها طی یک هفته نگهداری بود. نتایج ارزیابی رنگ پوسته مافین نیز نشان داد تمام مافینهای تولید شده از مولفه رنگی L* و b* بیشتر و a* کمتری در مقایسه با نمونه شاهد برخوردار بودند، بدین معنی که نمونه شاهد رنگ تیرهتری داشت. در نهایت براساس امتیاز پذیرش کلی نمونههای حاوی 25 درصد مالتودکسترین و 3 و 6 درصد قاووت به عنوان بهترین نمونه مافینهای تولیدی در این تحقیق معرفی میشوند.
کلید واژگان: مافین, فراسودمند, کم ساکارز, مالتودکسترین, قاووتIn this study, maltodextrin (0, 25 and 50%) and traditional Ghavoot (0, 3, 6 and 10%) were used in muffin formulation. The aim of this research was production of low sucrose and functional product and evaluated specific gravity and consistency and moisture, specific volume, porosity, firmness and overall aceptability. The results showed that replacing 50% of sucrose by maltodextrin increased specific gravity. Maltodextrin at both levels (25 and 50%) increased the viscosity. Consistency was increased in the presence of maltodextrin and 10% of Ghavoot. The moisture content of the samples was affected by maltodextrin 2 hours after baking. However, the moisture content of the muffin was affected by both compounds (maltodextrin and qavut) within one week after baking. The sample containing 50% maltodextrin and 10% Ghavoot had the highest moisture content during the shelf life. The sample containing 25% maltodextrin and 3% Ghavoot had the highest specific volume (4.57 mg/cm3) and porosity (24.17%) and similar to the control sample (4.86 mg/cm3). The findings showed Ghavoot and increasing levels of this component didn’t have significant effect on firmness. The replacement of sugar by 25% maltodextrin decreased firmness one week after baking. Crust color of control was darker than the other sample. Control had the lowest L* and b* value and the highest a* value. Finally, the sample containing 25% maltodextrin and 3% Ghavoot, a sample containing 25% maltodextrin and 6% Ghavoot the control sample introduced in sensory evaluation.
Keywords: Muffin, Functional, Low-sugar, maltodextrin, Ghavoot -
نان یکی از اصلی ترین مواد غذایی و قوت غالب مردم اکثر مناطق دنیا می باشد. اگرچه با ارتقاء سطح زندگی از مقدار مصرف نان بویژه در کشورهای پیشرفته کم شده است اما هنوز قسمت عمده ای از نیازهای تغذیه ای مردم را در نقاط مختلف دنیا برآورده می کند. هدف از این پژوهش، بررسی خواص تکنولوژیکی خمیر و تغذیه ای و حسی نان بربری تهیه شده با گیاه چریش و روغن منداب بود. بدین منظور گیاه چریش در سه سطح (3، 5 و 7 درصد) و روغن منداب در سطوح (3، 5 و 7 درصد) بر اساس وزن آرد، در فرمولاسیون نان استفاده شد. نتایج آزمون تکنولوزیکی خمیر نشان داد که، افزایش درصد گیاه چریش باعث افزایش معنی داری در میزان جذب آب، زمان گسترش خمیر، زمان مقاومت خمیر و عدد کیفی فارینوگراف شد (p<0.05). اما افزایش درصد روغن منداب منجر به کاهش معنی داری در میزان جذب آب شد (p<0.05). نمونه مستقل حاوی 3 درصد روغن منداب دارای کمترین (75/0 درصد) و نمونه ترکیبی حاوی 7 درصد گیاه چریش و 3 درصد روغن منداب دارای بیشترین (98/1 درصد) مقدار فیبر بودند. کمترین میزان آهن (11/15 میلی گرم در کیلوگرم) در نمونه شاهد و بیشترین مقدار آن (98/34 میلی گرم در کیلوگرم) در نمونه ترکیبی حاوی 7 درصد گیاه چریش و 7 درصد روغن منداب دیده شد. در آزمون کپک زدگی، نمونه چریش 7 درصد با روغن منداب 3 درصد ماندگاری بیشتری نسبت به سایر تیمارها از خود نشان داد. نتایج آزمون ارزیابی حسی نشان داد، در نمونه های مستقل، نمونه حاوی سبزی چریش 7 درصد، در نمونه های ترکیبی، نمونه حاوی سبزی چریش 7 درصد با روغن منداب 3 درصد نسبت به بقیه نمونه ها بیشتر مورد پسند ارزیاب ها بود.
کلید واژگان: چریش, منداب, ویژگی های رئولوژی, فارینوگرافBread is one of the most important foods consumed by humans and is the staple food of people in most parts of the world. Although the level of bread consumption has decreased with the improvement of living standards, especially in developed countries, but it still meets most of the nutritional needs of people in different parts of the world.The purpose of this study was to investigate the technological properties of dough and the nutritional and organoleptic characteristic of bread prepared with Eremurus plant and Colza oil. For this purpose, Eremurus was used in three levels (3, 5 and 7%) and Colza oil in three levels (3, 5 and 7%) based on flour weight were used in bread formulation. The results showed that increasing the percentage of Eremurus caused a significant increase in water adsorption, dough extention time, dough resistance time and farinograph quality number in dough samples (p<0.05). But increasing the percentage of Colza oil led to a significant decrease in water absorption (p<0.05). Independent sample containing 3% Colza oil the lowest (0.75%) and the combined sample containing 7% Eremurus plant and 3% of Colza oil had the highest (1.98%) amount of fiber. The lowest amount of iron (15.11 mg / kg) was observed in the control sample and the highest amount (34.98 mg / kg) was seen in the combined sample containing 7% Eremurus and 7% mandab oil. The amount of mold in all samples was within the standard allowable range, while the highest amount of mold was observed in the control treatment. The results of sensory evaluation tests showed that in independent samples, the sample containing 7% Eremurus, in the combined samples, the sample containing 7% Eremurus with 3% Colza oil content had the highest sensory scores.
Keywords: Cherish, Eruca Sativa, Rheological properties, Farinograph -
نشریه پژوهش های علوم و صنایع غذایی ایران، سال هفدهم شماره 1 (پیاپی 67، فروردین و اردیبهشت 1400)، صص 187 -204
در این تحقیق، از تکنیک اورگانوژل سازی مبتنی بر مونوآسیل گلیسرول و پلی گلیسرول استر به منظور تولید شورتنینگ با میزان اشباعیت پایین استفاده شده است. بدین منظور، یک گروه مخلوط دوتایی متشکل از 20% روغن پالم استیارین و80% روغن کلزا ساخته شد، به طوری که درصد اسیدهای چرب اشباع در ترکیب نهایی 20% گردید. اورگانوژلاتورهای مورد استفاده ترکیبی از مونوآسیل گلیسرول و پلی گلیسرول استر می باشند که در 6 نسبت دوتایی (0- 100)، (20- 80)، (40- 60)، (60- 40)، (80- 20) و (100- 0) مخلوط و در سه غلظت 3 ، 6 و 9 درصد (وزنی/ وزنی) به ترکیب روغن اولیه افزوده شدند و خواص فیزیکوشیمیایی آن ها مانند ترکیب اسیدهای چرب، نقطه ذوب لغزشی، درصد چربی جامد، عدد پراکسید، درصد اسید چرب آزاد و همچنین خواص ریولوژیکی شامل مدول های ویسکوز، الاستیک، کمپلکس و زاویه فاز بررسی گردیدند. نتایج نشان داد که اسیدهای چرب اشباع شده، نقطه ذوب لغزشی، محتوای چربی جامد و مقاومت اکسایشی نمونه ها با افزایش نسبت اولیوژل ها از 3 به 9% افزایش یافته است. مقادیر عدد پراکسید و اسیدهای چرب آزاد اولیوژل های مختلف تولید شده که به روغن افزوده شدند، تفاوت معنی داری نشان نداد. در تمامی اولیوژل ها، مقادیر مدول الاستیک از مدول ویسکوز بیشتر می باشد که نشان می دهد اولیوژل های تولیدی دارای خواص شبه جامد بیشتری بودند. اولیوژل های تهیه شده با نسبت 100 به صفر پلی گلیسرول استر و مونوآسیل گلیسرول دارای بیشترین مدول کمپلکس بودند. نتایج بررسی زاویه فاز اولیوژل ها در تطابق با یافته های مدول الاستیک بود و نسبت های 100 به صفر و 20 به 80 پلی گلیسرول استر و مونوآسیل گلیسرول دارای مقاومت بالاتری بوده و نسبت به سایر نمونه ها خواص مایع گونه را دیرتر ظاهر ساختند. بررسی پتانسیل کاربردی اولیوژل های تولیدی مشخص نمود که آن ها در تولید مارگارین های نانوایی و شورتنینگ های چندمنظوره مناسب می باشند.
کلید واژگان: شورتنینگ کم اشباع, اولئوژل, مونوآسیل گلیسرول, پلی گلیسرول استر, خصوصیات فیزیکوشیمیایی, خصوصیات رئولوژیکIntroductionThe solidification of edible oils via some techniques like hydrogenation is always accompanied by an increase in the amounts of saturated fatty acids (SFA) and trans fatty acids (TFA). Such fatty acids play a crucial role in cardiovascular diseases which put health of consumers at risk. Today, various techniques are applied to reduce the amounts of SFA and TFA in fatty-based products. These techniques are including the blending of some fats, esterification and recently oleogel system. In this study, some oleogel systems prepared by mixing monoacyleglycerol (MAG) and polyglycerol ester (PGE) and adding to a mixture of 20% palm stearin oil and 80% rapeseed oil to decrease saturation in shortening were studied.
Materials & MethodsThis research was conducted to investigate the structuring effect of mono-acilglycerol (MAG) and polyglycerol ester (PGE) to formulate some fatty-based product. For this purpose, various binary mixtures (VBM) of PGE:MAG were added to base oils ( 80% Canola Oil and 20% Palmestearin Oil ) at concentrations of 3, 6 and 9 (wt %) with ratios of 0:100, 20:80, 40:60, 60:40, 80:20, 100:0.
Result and DiscussionThe results showed that saturated fatty acid (SFA), slip melting point (SMP) and solid fat content (SFC) increased with an increase in the VBM of MAG. MAG did not affect peroxide value and the free fatty acids. Rancimat test presents contradictory results. The rheological analysis revealed that G", G', G* and tan δ of the base oil were increased to 105 Pa. With proper plasticity and low SFA, MAG-based fats can be applicable in the production of some fatty-based products like bakery margarine and all-purpose shortening.Due to the necessity of reduction in SFA content and TFA content in fatty-based products, researchers and producers have prompted to identify the applicable techniques for producing healthy fats. This study was set up in order to introduce the structured fats with low-SFA/TFA suitable in the formulation of shortenings and margarine.
Keywords: Low-saturated Shortening, Oleogel, Monoacylglycerol, Polyglycerol ester, Physicochemical properties, Rheological Properties -
از مشکلات اصلی نان های امروزی که به موازات کاهش راندمان استخراج آرد تشدید می شود، می توان به افت خواص حسی به ویژه رنگ، خواص بافتی و تسریع در روند بیاتی آن ها اشاره نمود. که عمدتا ناشی از کم بودن محتوای فیبری آن ها به واسطه کاهش یا حذف سبوس از آردهای سفید است. استفاده از منابع مختلف نظیر آرد سویا که آنزیم لیپوکسیژناز آن فعال باشد، یکی از راه های مناسب جهت بهبود ویژگی های کیفی، رنگبری برای آرد و کاهش بیاتی نان است. در این پژوهش اثر افزودن مقادیر صفر، 4، 8 و 12 درصد آرد سویای فعال بر خواص کیفی، بافت، بیاتی، رنگ و تخلخل نان قالبی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج به وضوح نشان داد که افزایش درصد آرد سویای فعال باعث افزایش مولفه L* نان می شود، و بیاتی نان را به تاخیر می اندازد، بیشترین میزان مولفه L* پوسته مربوط به نمونه با 12 درصد آرد سویای فعال برابر 72 و کمترین میزان آن مربوط به نمونه شاهد برابر 61 بود. با افزایش درصد آرد سویا مولفه *a پوسته و مغز نان کاهش یافت، همچنین با افزایش میزان آرد سویای فعال میزان تخلخل نمونهها نسبت به نمونه شاهد به طور معنیداری کاهش یافت. با افزایش درصد آرد سویا میزان حجم مخصوص نان کاهش یافت، افزودن آرد سویا بیشتر از 4 درصد اثر منفی روی حجم نان داشت. افزودن 4 درصد آرد سویا تاثیر معنی داری روی سفتی ندارد ولی افزودن بیشتر از 4 درصد در هر دو زمان سبب افزایش این پارامتر می گردد. ولی افزایش بیش از 4 درصد آرد سویا روی بافت و برخی خواص حسی مانند طعم، بو و ظاهر اثر منفی داشت. استفاده از آرد سویای فعال در تولید نان قالبی سبب بهبود خصوصیات کیفی محصول نهایی، کاهش بیاتی و به دنبال آن کاهش ضایعات در این نان می گردد.
کلید واژگان: آرد سویای فعال, بافت, بیاتی, نان قالبیThe main problems of bread that increased by reducing flour extraction efficiency are the loss of sensory properties especially color, texture features and accelerating staling rate mainly due to the low fiber content by reduction or elimination bran of flour. The use of alternative fiber sources such as soybean flours that lipoxygenase enzyme is active, which is one of the best ways to naturally enrich, improve quality, and reducing staling. Soy flour, derived from ground soybeans, boosts protein, brings moisture to baked goods, and provides the basis for some soymilks and textured vegetable protein. Adding soy flour to baking products increases the yield of dough, improves the quality of the product and improves the properties of texture, taste and enhancement of the quantity and quality of the protein and acts as an emulsion. So the effect of replacing soybean flour on three levels of 4 %, 8 % and 12 % with wheat flour on qualitative and sensory properties, staling and color of bread on a completely randomized design were investigated. Specific volumes were measured by rapeseed two hours after baking. The crust color analysis was carried out by determining three indices L *, a * and b * in the time interval 2 hours after cooking according to San method, and as well as The brian color analysis was carried out by determining three indices L *, a * and b * in the time interval 2 hours after cooking according to San method. In order to assess crumb porosity of between 2 hours after cooking method Haralyk was used. The bread tissue was evaluated 2 and 48 hours after baking using a tissue weighing machine 1 (CNS Farnell model, ertfordshire UK) based on Pour Farzad method. For sensory evaluation, a 5-point hedonistic scoring method was used, in which characteristics such as shell color, appearance of the skin, texture (ductility or unusual softness, stiffness of the bread, crispness and fragility), aroma, taste, flavor and odor and overall appearance and in The total acceptance is based on the total score of the parameters of the color of the brain, the color of the skin and the appearance of the skin and the appearance of the public within 2 hours after the bread is baked. Also, for sensory evaluation, the sensory evaluation for staling was used according to AACC 11-38 at 24 and 48 hours after baking. The results clearly showed that increasing the percentage of active soybean meal increases the L * bread component, delaying the bread staling, the highest amount L * crust of the sample with 12 % of soy flour was equal to 72 and the lowest in the control sample was 61. With an increase in the percentage of soy flour, has been reduced the component a * bread brains and a * bread crust and as well as with an increase in the percentage of soy flour, increased the component b * bread brains and b * bread crust, as well as with increasing the amount of soy flour, the porosity of the control sample was significantly decreased. As the increased percentage of soybean, decreased the specific volume of bread, adding more than 4 % soy flour had a negative effect on the bread volume. The addition of 4 % of soybean flour has no significant effect on stiffness, but adding more than 4 % in both times cause increase this parameter. The least stiffness was observed in the control treatment at 2 and 48 hours after baking, which was not significant with 4 % active soybean flour. The highest rigidity was observed in the treatment containing 12 % active soybean flour. The increase in the percentage of soybean flour has slowed the staling process at 24 and 48 hours after cooking. Adding soy flour increases the absorption of dough water and, as a result of preserve more moisture, its mechanical properties improve. The results showed the color of bread improved by increasing the amount of soybean flour and retards the staling but increasing more than 4 % soy flour in bread formulation reduced tissue, flavor, odor and overall appearance. Use of soybean flour as a substitute for wheat flour in pan bread improves the quantitative and qualitative characteristics of the final product and therefore, reduces waste.
Keywords: Activated soybean flour, Color, Pan bread, Staling, Texture -
در این پژوهش فیلم مرکب متشکل ازمتیل سلولز (1، 5/2 و 4 درصد)، کنسانتره پروتئین آب پنیر (2، 4 و 6 درصد)، نشاسته ذرت (1، 2 و 3 درصد) و گلیسرول به عنوان نرم کننده در غلظت ثابت(5/2 درصد) و باکتری پروبیوتیک لاکتوباسیلوس رامنوسوس (با غلظت CFU/ml107×5/1) تهیه شد. سپس ویژگی های فیزیکوشیمیایی (ضخامت، نفوذ پذیری به بخار آب، رطوبت، انحلال پذیری و تغییرات رنگ) و مکانیکی (درصد ازدیاد طول ونیروی لازم جهت پاره شدن) فیلم و میزان زنده مانی باکتری لاکتوباسیلوس رامنوسوس اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که افزایش درصد متیل سلولز، پروتئین آب پنیر و نشاسته ذرت سبب افزایش میزان ضخامت، رطوبت، نیروی لازم برای پاره شدن، تغییرات رنگ و میزان زنده مانی باکتری لاکتوباسیلوس رامنوسوس و کاهش انحلال پذیری و میزان نفوذ پذیری به بخارآب شد. در مجموع فرمول پایه فیلم (غلظت متیل سلولز 08/2 درصد، کنسانتره پروتئین آب پنیر 13/2 درصد و نشاسته ذرت 14/1 درصد) سبب بهبود ویژگی های فیزیکوشیمایی و مکانیکی فیلم خوراکی و بهبود زنده مانی باکتری پروبیوتیک شد.
کلید واژگان: فیلم خوراکی, کنسانتره پروتئین آب پنیر, متیل سلولز, نشاسته ذرتIn this study the composite edible films consist of methylcellulose (1, 2.5 and 4 percent), whey protein concentrate (2, 4 and 6 percent), corn starch (1, 2 and 3 percent) and glycerol as a softener in concentration Constant (2.5 percent) and Lactobacillus rhamnosus (GG) (at 1.5*107 CFU/ml concentration) was produced. The physicochemical tests (thickness, permeability to water vapor, moisture, solubility and color changing) and mechanical properties (percentage of elongation and length of breeding) and the survival rate of Lactobacillus rhamnosus (GG) were measured. A viable bacterial study showed that the use of methyl cellulose and whey protein concentrate improved the survival of probiotic bacteria. The results of this study showed that the base formula of the film (methylcellulose concentration of 2.8 percent, whey protein concentrate 2.13 percent and corn starch 1.14 percent) improved the physico-chemical and mechanical properties of the film. The results showed that increasing the percentage Methylcellulose, whey protein and corn starch increased the amount of thickness, moisture, breaking force, color changes and viability of Lactobacillus rhamnosus (GG), and decreased solubility and water vapor permeability.
Keywords: Concentrate, Corn Starch, Edible film, Methyl cellulose, Whey Protein -
هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثر غلظت محلول اسمزی (30، 45 و 60 درصد وزنی/وزنی)، دمای محلول اسمزی (30، 40 و 50 درجه سانتی گراد) و زمان غوطه وری (4، 5 و 6 ساعت)، بر خروج آب (WL)، جذب ماده جامد (SG)، کاهش وزن (WR)، محتوی ویتامین C، چروکیدگی، نسبت بازآبپوشی (RR) و شاخص های رنگ (L، a و b) طی آب گیری اسمزی- خشک کردن ورقههای شلغم بود. روش سطح پاسخ (RSM) نیز برای یافتن شرایط بهینه مورداستفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که طی آب گیری اسمزی نمونه های شلغم، متغیرهای دمای محلول اسمزی، غلظت محلول و زمان غوطه وری تاثیر معنی داری بر پارامترهای انتقال جرم (WL، SG و WR)، محتوی ویتامین C، چروکیدگی، RR و شاخص رنگ (L) داشتند. شرایط بهینه آب گیری اسمزی برای شلغم، دمای محلول اسمزی 30/81 درجه سانتی گراد، غلظت محلول اسمزی 60 درصد و زمان غوطه وری 6 ساعت بود. تحت این شرایط، مقادیر پاسخ های WL، SG، WR، چروکیدگی، نسبت بازآبپوشی (RR)، محتوی ویتامین C و شاخص های رنگی L، a و b به ترتیب 83/10، 12/91 و 70/19 درصد، 27/76، 4/19 و 11/64 (میلی گرم در 100 گرم ماده خشک) و 33/85، 25/49 و 15/91 بود. نتایج پژوهش حاضر می تواند جهت فراوری حداقلی برش های شلغم با استفاده از آب گیری اسمزی و خشک کردن بعدی نمونه ها مورداستفاده قرار گیرد.کلید واژگان: آب گیری اسمزی, بهینه یابی, روش سطح پاسخ, شلغمThe objective of the present study was to investigate the effect of concentration of osmotic solution (30, 45 and 60%, w/w), temperature osmotic solution (30, 40 and 50°C), immersion time (4, 5 and 6 h) on water loss (WL), solids gain (SG), weight reduction (WR), vitamin C content, shrinkage, rehydration ratio (RR), and color indexes (L, a, b) during osmotic dehydration-drying of turnip slices. Response surface methodology (RSM) was also used to find out the optimum condition. The results showed that during osmotic dehydration of turnip samples, the variables of temperature of osmotic solution, solution concentration and time of immersion had significant effects on mass transfer parameters (WL, SG, and WR), vitamin C content, shrinkage, RR, and color index (L). Optimal conditions of osmotic dehydration for turnip were found to be: solution temperature of 45 °C, osmotic solution concentration of 58.29, and immersion time of 20 min. Under these conditions, the amounts of WL, SG, WR, shrinkage, rehydration ratio (RR), vitamin C content, and color indexes (L, a, b) were 83.10, 12.91 and 70.19%, 27.76, 4.19 and 11.64 (mg/100 g solids), 33.85, 25.49 and 15.91, respectively. The results of this study can be used in the minimal processing of turnips slices using osmotic dehydration and subsequent drying of samples.Keywords: Optimum condition, Osmotic dehydration, Response surface methodology (RSM), Turnip
-
کاربرد آنتی اکسیدان های سنتزی به دلیل اثرات مخرب بر سلامت مصرف کننده کاهش یافته است. تحقیق حاضر با هدف ارزیابی قدرت آنتی اکسیدانی پونه کوهی به عنوان منبعی از آنتی اکسیدان های طبیعی انجام گرفت. به منظور تهیه عصاره از پونه کوهی از حلال متانول به نسبت (5:1) استفاده شد. میزان ترکیبات توکوفرولی و فنلی عصاره ها با استفاده از روش های اسپکتروفتومتری اندازه گیری شد و در نهایت عصاره متانولی پونه در دو غلظت ppm 400 و ppm 800 به روغن کانولا اضافه و پارامترهای شاخص رنگی، عدد کونژوگه، عدد اسیدی و عددپراکسید در مقایسه با نمونه حاوی آنتی اکسیدان سنتزی TBHQ طی 24 ساعت حرارت دهی در دمای°C 180 ارزیابی شد. نتایج نشان از پایداری اکسیداتیو قابل مقایسه روغن کانولا حاوی ppm 800 عصاره متانولی پونه کوهی با نمونه حاوی TBHQ داشت (0.05>p). در نتیجه عصاره پونه کوهی به عنوان منبع آنتی اکسیدان های طبیعی قابل استفاده در پایدارسازی روغن کانولا و دیگر روغن های نباتی سیر نشده می باشد.
کلید واژگان: پایدارسازی حرارتی, پونه کوهی, روغن کانولاThe use of synthetic antioxidants has reduced due to its harmful effects on consumer health. The present study was conducted to evaluate the antioxidant properties of Mentha pulegium as a source of natural antioxidants. In order to prepare extracts of Mentha pulegium from a methanol solution, a ratio of 5: 1 was used. The levels of tocopherol and phenolic compounds of the extracts were measured by spectrophotometric methods. Finally, methanolic extract of Mentha pulegium at concentrations of 400 ppm and 800 ppm was added to canola oil, and after heating for 24 hours at 180°C, color index, conjugated dienes value, acid value and peroxide value were evaluated to comparison with the sample containing TBHQ. The results showed that extract at concentration of 800ppm has thermal stabilization efficiency comparable to TBHQ(p<0.05). Therefore, Mentha extracts can be recommended as a potent source of natural antioxidants for the stabilization of canola oil or other unsaturated vegetable oils.
Keywords: Canola oil, Mentha pulegium, Thermal stabilization -
پسماندهای حاصل از فرآوری انواع میوه ها و سبزی ها منابعی غنی از ترکیبات عملگرا نظیر فیبرهای رژیمی و پروتئین هستند. این پژوهش با هدف افزایش ارزش غذایی بیسکوئیت با استفاده از آرد تفاله انگور به عنوان منبعی غنی از فیبر خام و آرد سویای جوانه زده به عنوان منبعی غنی از پروتئین انجام شد. برای این منظور آرد سویای جوانه زده و آرد تفاله انگور به تنهایی و به صورت ترکیبی در مقادیر 2، 4 و 6 درصد وزنی/ وزنی جایگزین آرد گندم در فرمولاسیون بیسکوئیت شد و پس از پخت، خصوصیات تغذیه ای (میزان چربی، پروتئین، فیبر و خاکستر)، سختی بافت و ویژگی های حسی محصول مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که نمونه حاوی 6 درصد آرد سویای جوانه زده دارای بیشترین میزان چربی و نمونه حاوی 6 درصد آرد تفاله انگور بیشترین میزان خاکستر بود. بیشترین میزان فیبر مربوط به نمونه ترکیبی حاوی 3 درصد آرد سویای جوانه زده و 3 درصد آرد تفاله انگور بود. افزودن 6 درصد آرد سویای جوانه زده به بیسکوئیت سبب افزایش محتوای پروتئین آن شد اما افزودن آرد انگور تفاوت معنی داری در محتوای پروتئین محصول ایجاد نکرد (p<0.05). از نظر سختی بافت نمونه حاوی 6 درصد آرد سویای جوانه زده و تفاله انگور کمترین سفتی و نمونه شاهد بیشترین سفتی نسبت به سایر نمونه ها داشت (p<0.05). بر مبنای ارزیابی خصوصیات حسی، بالاترین امتیاز به نمونه حاوی 4 درصد آرد سویا و آرد انگور تعلق گرفت. در مجموع نتایج، نمونه ترکیبی حاوی 2 درصد آرد سویای جوانه زده و 2 درصد آرد پسماند فرآوری انگور بالاترین محتوی تغذیه ای و امتیاز خصوصیات حسی را داشتند. نتایج نشان داد که استفاده از آرد تفاله انگور قرمز و آرد سویای جوانه زده به عنوان منابعی غنی از فیبر، پروتئین و لیپید، بدون اثر سوء در خواص حسی بیسکوئیت سبب افزایش ارزش تغذیه ای این محصول شد.
کلید واژگان: ارزش تغذیه ای, خصوصیات حسی, سویای جوانه زده, تفاله انگور, بیسکوئیت, ویژگی های حسیFruits and vegetables by products enrich from functional components such as dietary fiber and protein. This study aimed to increase the nutritional value of biscuit using grape processing by product as a rich source of raw fiber and sprouted soybean flour as a rich source of vitamin and protein was performed. For this purpose, grape pomace and sprouted soy flour in tree levels (2, 4 and 6%) were replaced individually or composite for wheat flour in biscuit formulation. After cooking and cooling the biscuit, its nutritional characteristics, texture hardness and sensory properties were analyzed. The results showed that the sample containing 6% sprouted soy flour had the highest amount of fat and the sample containing 6% grape pomace had the highest amount of ash. The highest fiber content was in the composite sample containing 3% sprouted soy flour and 3% grape pomace flour. Addition of 6% sprouted soy flour to biscuit increased its protein content but addition of grape flour did not show significant difference in protein content of the product (p <0.05). In terms of hardness, the sample content containing 6% germinated soy flour and grape pomace had the least firmness and control had the highest firmness (p <0.05). Evaluation of sensory characteristics showed that the highest score in a sample containing 4% sprouted soybean flour and grape. Overall, the combined samples containing 2% sprouted soy flour and 2% grape pomace had the highest nutritional content and sensory properties. The results showed that the use of grape pomace as a source of dietary fiber and vitamin and sprouted soybean flour as a source of protein and lipid, without an adverse effect on the sensory properties of biscuits to increase the nutritional value of this product.
Keywords: sensory properties, Biscuit, Grape pomace, Nutritional value, Sprouted soy bean -
در این تحقیق شرایط استخراج عصاره ی الکلی قره قاط به روش خیساندن، با رویه آماری سطح پاسخ بهینه یابی و اثرات ضد باکتریایی عصاره بررسی گردید. جهت استخراج عصاره از شرایط دمایی 5 تا 60 درجه سانتی گراد، زمان 2 تا 10 ساعت، نسبت نمونه به حلال 4 تا 20 درصد و نسبت حلال اتانول به متانول صفر تا 100 درصد استفاده شد. اثرات ضد میکروبی عصاره ها با تعیین MIC و MBC علیه باکتری های استافیلوکوکوس اورئوس، لیستریا مونوسایتوجنز، باسیلوس سرئوس و اشریشیا کلی ارزیابی شد. شرایط عملیاتی بهینه جهت حصول بیشینه ی مقدار عصاره ی قره قاط در فرآیند استخراج دمای 60 درجه ی سانتی گراد، زمان 10 ساعت، نسبت نمونه به حلال 43/11درصد و نسبت اتانول به متانول 88/88 درصد تعیین گردید. در این شرایط راندمان استخراج 88/4 درصد اندازه گیری شد. راندمان استخراج عصاره قره قاط بر اساس مدل ریاضی 17/5 درصد پیش بینی شد. نزدیکی مقدار راندمان استخراج تجربی با مقدار پیش گویی شده توسط مدل نشان دهنده ی کارایی نسبتا مناسب مدل می باشد. عصاره ی الکلی قره قاط حاصله دارای اثر ضدباکتریایی بود و بر رشد کلیه باکتری های مورد آزمون تاثیر گذاشت. در این بین حساسیت باکتری های گرم مثبت نسبت به گرم منفی بیشتر بود. باسیلوس سرئوس و اشریشیا کلی به ترتیب بیشترین و کمترین حساسیت نشان دادند. به طوری که به ترتیب کمترین و بیشترین مقادیر MIC و MBC را بین باکتری ها داشتند.کلید واژگان: قره قاط, بهینه یابی, اثر ضد باکتریاییIn this study, optimum conditions for extraction of the alcoholic extract of Vaccinium macrocarpon by soaking method and its antibacterial effects were determined by Response Surface Method. Extraction was carried out at a temperature of 5 to 60 ° C, 2 to 10 hours, and the sample to solvent ratio of 4 to 20%, and an ethanol / methanol solvent ratio of 0 to 100%. The antimicrobial effects of the extracts were evaluated by detection of MIC and MBC against Staphylococcus aureus, Listeria monocytogenes, Bacillus cereus and Escherichia coli bacteria. The optimum operating conditions to obtain the maximum amount of Cranberry extract were at 60 ° C, 10 hours, and the sample to solvent ratio 11.43% and the ethanol to methanol ratio 88.88%. In these conditions, the extraction yield was 4.88%. Extraction yield of cranberry extract was predicted based on the mathematical model was 5.17%. This value is close to the value predicted by the model indicates a relatively good performance model. Alcoholic extract of Vaccinium macrocarpon resulting antibacterial activity and influence on the growth of all bacteria was tested. Gram-positive bacteria were more sensitive than gram-negative bacteria. Bacillus cereus and E. coli, had the most and the least sensitivity to the alcoholic extract of Vaccinium macrocarpon. So that they had the lowest and the highest values of MIC and MBC among bacteria respectively.Keywords: Vaccinium macrocarpon, Optimization, Antibacterial effect
-
استافیلوکوکوس اورئوس با تولید چندین انتروتوکسین در مواد غذایی باعث بروز علائم مسمومیت با شدت های مختلف می شود. به علت پیدایش سویه های مقاوم به آنتی بیوتیک در باکتری استافیلوکوکوس اورئوس روز به روز تعداد آنتی بیوتیک های موجود برای درمان این عفونت ها کاهش می یابد. مطالعه حاضر با هدف جداسازی باکتری استافیلوکوکوس اورئوس و شناسایی ژن مقاوم به متی سیلین در نمونه های مواد غذایی با استفاده از تکنیک PCR چندگانه انجام گرفت. دراین مطالعه 320 نمونه مواد غذایی مختلف در فاصله زمانی مرداد ماه 1394 تا فروردین 1395 به صورت تصادفی از مناطق مختلف تربت حیدریه جمع آوری و به آزمایشگاه ارسال شدند. نمونه ها مطابق با دستورالعمل استاندارد از نظر وجود استافیلوکوکوس اورئوس مورد بررسی قرار گرفتند. آزمون حساسیت آنتی بیوتیکی به روش انتشار دیسک در آگار بر اساس دستورالعمل CLSI انجام گردید. جهت شناسایی و تایید استافیلوکوکوس اورئوس جداسازی شده و ژن های حدت و مقاومت از آزمون PCR استفاده شد .از تعداد 320 نمونه،53 نمونه (6/16 درصد) آلوده به استافیلوکوکوس اورئوس بودند. آلوده ترین نمونه مربوط به نمونه شیرینی (7/19 درصد) بود. نتایج آنتی بیوگرام نشان داد، بیشترین حساسیت مربوط به آنتی بیوتیک توبرامایسین (شامل 100 درصد موارد) و بیشترین مقاومت مربوط به آنتی بیوتیک تتراسایکلین (شامل 09/15 درصد) بود. از میان 53 جدایه 9 مورد (98/16 درصد) در آزمایش انتشار دیسک در آگار به متی سیلین مقاوم بودند و 5 جدایه (5/9 درصد) در تست PCR دارای ژن مقاومت mecA بودند. با توجه به میزان بالای آلودگی مواد غذایی به باکتری استافیلوکوکوس اورئوس، به منظور جلوگیری از آلودگی و انتقال سویه های مقاوم میکروبی تولید و توزیع آنها باید تحت کنترل بهداشتی قرار گیرد.کلید واژگان: استافیلوکوکوس اورئوس, آنتی بیوتیک, PCR چندگانهStaphylococcus aureus is able to produce several enterotoxins which can cause poisoning symptoms with different intensities through eating of contaminated food. Due to the emergence of antibiotic-resistant strains of Staphylococcus aureus, the number of antibiotics available for treating these infections is reduced daily. This study aimed to isolate Staphylococcus aureus and identification of methicillin-resistant gene in food samples using PCR technique. The study included 320 samples of different foods was conducted between July of 2015 and March of 2016. The samples were randomly collected from different parts of Mashhad, were sent to the laboratory and in accordance with standard instructions were examined for the presence of Staphylococcus aureus. The antibiotic sensitivity test was done by disk diffusion according to CLSI guidelines. PCR test was used to identify and confirm the isolated Staphylococcus aureus and Virulence genes and resistance. The result showed that 53 samples (16.6%) of the 320 samples were contaminated with Staphylococcus aureus. Antibiogram results showed that the most sensitivity and the most resistance to the antibiotic are for tobramycin antibiotics 100% tetracycline (15.09%) respectively. isolates 9 (16.98%) isolates of the 53 were resistant to methicillin in disk diffusion and 5 (9.5%) isolates had mecA resistance gene in PCR test. Due to high levels of Staphylococcus aureus food contamination the production and distribution of foods must be healthy controlled in order to prevent contamination and transmission of resistant strains of these microbes.Keywords: Staphylococcus aureus, Antibiotic, PCR
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.